صفات خداوند
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 3
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶, ۱:۰۰ ب.ظ
- تماس:
صفات خداوند
میخواستم در باره صفات خداوند بدونم و درباره اینکه چند گروه و یا چند اعتقاد در این باره وجود داره.ممنون میشم کمکم کنید
-
- پست: 3
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶, ۱:۰۰ ب.ظ
- تماس:
-
- پست: 13
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷, ۳:۴۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2 بار
- سپاسهای دریافتی: 1 بار
-
- پست: 13
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷, ۳:۴۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2 بار
- سپاسهای دریافتی: 1 بار
-
- پست: 229
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۸۶, ۴:۰۰ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 88 بار
- سپاسهای دریافتی: 557 بار
به نام خدا
سلام
پاسخی که اجمالا باید عرض کرد این است که قواعد زبانی در این امر نمود بیشتری دارند . ( مخصوصا در زبان عربی ، که آشنایی با این قواعد
باعث میشود انسان از افتادن در افکاری مثل برتری مرد بر زن و امثال این مصون بماند)
زبان مشترك انسانها نيز تنها در دائره خاصي تعريف شده. عرب ، هر چيزي را به مذكر و مونث تقسيم ميكند و قرآن به زبان عربي نازل شده حال اگر قران عربي از عربي تخطي كند ، معنايش اين است كه باري تعالي به اعجاز زباني تازه اي نياز دارد و بايد قبل از خلق مفاهيم بديع اعجاز برانگيز ، قبل از آن ، زباني كاملا الهي تاسيس كند ؛ تازه اگر هم اين امر تا بدينجا ممكن باشد ، باز همين اشكال در صفات خدائي مفهوم نزد بشر ، باقي است ، چرا كه معمولا انسانها صفات خدايي را ، تكميل يافته صفات خود ميدانند (كمال محض) پس باز هم براي رسيدن به خدا لامحدود ، مجبور شديم از انسانهاي محدود گذر كنيم كه اين هم چندان مطلوب به نظر نميرسد....
عرب براي الله تبارك وتعالي از ضمير مذكر سود ميبرد و خداوند قران را به عربي نازل نمود .
چنانكه عرب براي شمس(خورشيد) از ضمير مونث و قمر(ماه) از مذكر سود ميبرد و قران ميفرمايد :وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ........ِاذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ .. چنانكه دراين دو آيه ميبينم ، ضمير قمر مذكر امده و ضمير شمس مونث ، در حاليكه قمر و شمس هم مذكر و مونث حقيقي نيستند .
زبان شناسان عرب پس از مشاهده اين واقعيت ، استفاده اين ضماير را منحصر به مذكر و مونث بودن نداسته اند بلکه گفته اند كه عرب
براي احترام و عظمت هم ، از ضمير مذكر استفاده ميكند
خدا نميتواند فاعل را منصوب بياورد و نميتواند چينش عربي را همچون چينش فارسي بياورد و نميتواند از اصطلاحات مدرن هزاران سال بعد انگليسي در زبان عربي مفهوم نزد مردم سود بردو نميتواند اگر عرب با كلمه اي ، چون مذكر برخورد ميكنند ، او بگويد در باري تعالي مذكرو مونث جائي ندارد پس لفظي نو در اندازيم و ابداع كنيم حتي اگر عرب نفهمد!
این شناخت زبانی حتی در سایر زبان های دنیا نیز لازم است :
در زبانهای انگلیسی و فرانسه از ضمایری که برای مردان به کار میرود، He (در انگلیسی) و Homme (در فرانسوی) میباشد. این ضمایر و واژه «Man» مترادف با انسان و آدم، استعمال میشوند، اما ضمایر ویژة زنان چنین کاربردی ندارند. در زبان ژرمن و رومن نیز واژگان «مرد» و «انسان» مترادفند. برای اطلاع بیشتر می توانید به کتب زبان شناختی مراجعه نمایید .
خلاصه اینکه این قوانین مربوط به خود آن زبان می شود و اینکه چگونه این استعمالات در میان اهل یک زبان رواج یافته ، زیاد در خور توجه نیست .
بلکه با تعمق در این واژگان باید به اصل مطللب مورد نظر گوینده رسید .
سلام
پاسخی که اجمالا باید عرض کرد این است که قواعد زبانی در این امر نمود بیشتری دارند . ( مخصوصا در زبان عربی ، که آشنایی با این قواعد
باعث میشود انسان از افتادن در افکاری مثل برتری مرد بر زن و امثال این مصون بماند)
زبان مشترك انسانها نيز تنها در دائره خاصي تعريف شده. عرب ، هر چيزي را به مذكر و مونث تقسيم ميكند و قرآن به زبان عربي نازل شده حال اگر قران عربي از عربي تخطي كند ، معنايش اين است كه باري تعالي به اعجاز زباني تازه اي نياز دارد و بايد قبل از خلق مفاهيم بديع اعجاز برانگيز ، قبل از آن ، زباني كاملا الهي تاسيس كند ؛ تازه اگر هم اين امر تا بدينجا ممكن باشد ، باز همين اشكال در صفات خدائي مفهوم نزد بشر ، باقي است ، چرا كه معمولا انسانها صفات خدايي را ، تكميل يافته صفات خود ميدانند (كمال محض) پس باز هم براي رسيدن به خدا لامحدود ، مجبور شديم از انسانهاي محدود گذر كنيم كه اين هم چندان مطلوب به نظر نميرسد....
عرب براي الله تبارك وتعالي از ضمير مذكر سود ميبرد و خداوند قران را به عربي نازل نمود .
چنانكه عرب براي شمس(خورشيد) از ضمير مونث و قمر(ماه) از مذكر سود ميبرد و قران ميفرمايد :وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ........ِاذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ .. چنانكه دراين دو آيه ميبينم ، ضمير قمر مذكر امده و ضمير شمس مونث ، در حاليكه قمر و شمس هم مذكر و مونث حقيقي نيستند .
زبان شناسان عرب پس از مشاهده اين واقعيت ، استفاده اين ضماير را منحصر به مذكر و مونث بودن نداسته اند بلکه گفته اند كه عرب
براي احترام و عظمت هم ، از ضمير مذكر استفاده ميكند
خدا نميتواند فاعل را منصوب بياورد و نميتواند چينش عربي را همچون چينش فارسي بياورد و نميتواند از اصطلاحات مدرن هزاران سال بعد انگليسي در زبان عربي مفهوم نزد مردم سود بردو نميتواند اگر عرب با كلمه اي ، چون مذكر برخورد ميكنند ، او بگويد در باري تعالي مذكرو مونث جائي ندارد پس لفظي نو در اندازيم و ابداع كنيم حتي اگر عرب نفهمد!
این شناخت زبانی حتی در سایر زبان های دنیا نیز لازم است :
در زبانهای انگلیسی و فرانسه از ضمایری که برای مردان به کار میرود، He (در انگلیسی) و Homme (در فرانسوی) میباشد. این ضمایر و واژه «Man» مترادف با انسان و آدم، استعمال میشوند، اما ضمایر ویژة زنان چنین کاربردی ندارند. در زبان ژرمن و رومن نیز واژگان «مرد» و «انسان» مترادفند. برای اطلاع بیشتر می توانید به کتب زبان شناختی مراجعه نمایید .
خلاصه اینکه این قوانین مربوط به خود آن زبان می شود و اینکه چگونه این استعمالات در میان اهل یک زبان رواج یافته ، زیاد در خور توجه نیست .
بلکه با تعمق در این واژگان باید به اصل مطللب مورد نظر گوینده رسید .
چو مي بيني که نابينا و چاه است ... اگر خاموش بنشيني گناه است !