ای بابا دلم گرفت!حسم رفت!کمک کنید!

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 139
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۶:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 21 بار
سپاس‌های دریافتی: 88 بار
تماس:

ای بابا دلم گرفت!حسم رفت!کمک کنید!

پست توسط vorojax »

سلام.
دوستان ، عزیزان !
شنیدی که می گن دیدی بهرام که عمری گور می گرفتی چگونه گور بهرام گرفت!!
ما که این همه برای حق فک می زدیم حالا خودمان گرفتار شدیم!!
من نمی دونم این حسو داشتید که شیطان میاد بی دینتون میکنه کافرتون می کنه یا نه؟؟
اما قدما یه بار اومد با کمک امام حسین شوتش کردیم بیرون!
اما دوباره سروکلش پیدا شده!
اون زمان نه اینقدر مثل الان به فکر خدا بودیم خلاه نصبت به الان خیلی عقب تر بودیم!
اومد شیطون گفت که اثبات کن خدا رو و یسری چرندیات دیگه اون موقعه مشکل حل شد!
چون خدا نیازی به اثبات نداره!الصلا داشته باشه من چرا من چرا می دونم هست می دونم اما.....
بابا چه جور بگم سخته! اون موقعه حس انچنانی نداشتیم راهت تر مشکل حل شد.
اما اینبار نامرد زد حالی زد!!بی منطق بی دلیل فقط با شاید زهنمو خراب کرده الصلا زهن من درگیره بعدا بهتون می گم که شکایی میاد و ازارم میده!
حالا داستان از کجا شروع شد(داش کاظم بالا منبر نرفتما!!از بدبختی خودم میگم!! :grin: )
یه چیزی از خدا خاستیم داد کلی حال کردیم تو مسجد بودیم همه رفته بودن داشتن سر همون چیزی که داده بود با خودم فکر می کردم کلانجارو فکرای چرت و حال گیری که شیطون تیرشو ول کرد یسری زیر سوال بردن و یسری چیز های دیگه.
اگرم بخام باز دربارش صحبت کنم می دونم هر چی تحقیق تفحص باشه فاید نداره قران حقه به خدا پیامبر حقه خدا هست به خدا!!
اما اون شک می گه تو می ترسی که اگر باشه اگر الصلا اون دنیایی باشه تو رو پوستو می کنن!! تو می ترسی!!
ای بابا ما که اولش ترسی نداشتیم می گفتیم خدا می بخشه همین!!راهت زندگی مونو می کردیم فقط رو لطف مهربونی خدا کار می کردیم!نه کاری به جهندم داشتم نه اتیش نه ترسی!!
اما هر چی رفتیم تو اسلام سختر شد خدا می سوزنه اینا فهمیدیم جهندم چیه!!
حالا چندتا سوال هست که بعدا جدا گونه می پرسم!!
اما مثلا درسته فکر می کردم که خدا شاید و...1000 تا چیزه دیگه که مطرح کنم شاید باعث گمراهی 4 نفر دیگم بشه!!
اما می دونم هست حالا نمی دونم این میدونم قلبیه عقلیه ترسیه!!
خلاصه 1 ماه پیش می رفتیم پیشه خد حصه دیگه ای داشتیم الان روحیه خراب شده مثل اون موقعه نیست که............
ای بابا نمی دونم شاید من تعطیلم؟؟
دعایی چیزی کاری سراغ ندارید ایمانو بیشتر کنه حسو بده؟؟!
من که تصمیم گرفتم ادامه بدم کارامو انجام بدم مثل قبل اما وقتی حس نباشه سخته ولی ادامه می دم خدا مهربونه بنده هاشو همینجر ول نمی کنه!!
هر چی خاستیم داد . ولی شاید به قول معلم دینی روزی معنوی مون کم شده؟؟ نمی دونم کمک کنید!!
الانم که می خام برم نماز جمعه قدماش نمی رفتیم اما حالا می رم که شاید خدا خشحال شه ولی برای رفتن خیلی بی میلو بی رقبتم!!
دوستان می تونید کمک کنید نمی تونید زد حال نزنید!!مثل بعضی از دوستان که به جمله این که تو ایمان نداری و وضعت خرابه بیشتر ریختنم به هم!!
اما یه چیزی هم به کسانی می گم که اینجا رو می خونن!
همیشه می گفتن زیاد فکر نکنید زیاد کنجکاو نشید درباره خدا راست بود!!اخر عاقبتتون میشه من!!
یادش بخیر یه ایمان چغندری داشتیم نمی دونستیم اسلام چیه فقط چون مسلمون زایده شده بودیم مسلمون شده بودیم!نماز می خوندیم نمی دونستیم چیه سره 1 دقیقه تمومش می کردیم!ولی به خدا صفاش بیشتر بود!!بی شک بی فکر و راحت!!نه ازاری نه اذیتی!!
ختم جلسه رو اعلام می کنم :grin:
صلوات!!
نورآسمانwww.noas.ir
آن کیست از روی کرم ، با ما وفاداری کند#بر جای بدکاران چو من ، یک دم نکوکاری کند
_ _ _ _ _
در جهان چون حُسن یوسف کس ندیــــــد# حُسن آن دید که یوسف افریــــــــــــــــــــد
Iron
Iron
پست: 229
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۷ تیر ۱۳۸۶, ۴:۰۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 88 بار
سپاس‌های دریافتی: 557 بار

پست توسط پاسخ جو »

سلام دوست عزیز =:(

حرفاتو چند بار خوندم تا کامل تر درکت کنم ؛ با اینکه همه اینا که گفتی یه روز برای منم بود اما بازم خوندم چندمرتبه

اول چندتا نکته مثبت در تو هست که بگم ، برای اینکه تقویتش کنی و نذاری همون شیطون بیاد بزنه زیرش.
یکی اینکه دنبال حقیقتی ، الکی هی نمی پیچونی با سوالای بیخودی ؛
دوم اینکه خدا رو با ایمانت پذیرفتی (به شک های بعدش کاری نداشته باش فعلا)
سوم هم اینکه سروکارت با امام حسین (ع) هست . یقین بدون اگه یه روز ولش کنی یا دستتو بکشی ، یه راست هلاک میشی .
پس هیچ وقت توی خوشی و سختی از توسل به ایشون غافل نشو .

اما بریم سر اصل مطلب (به قول بزرگترا :grin: )

ادم دقیقا وقتی فکر میکنه که به جایی رسیده و می تونه علاوه بر خودش به دیگرانم کمک کنه ، شیطون سر میرسه . اول باور خودتو خراب میکنه
بعدشم تیشه میزنه به ریشه همونا که کمکشون می کنی .
چجوری؟

اول میگه خوب تو الان توی یه موقعیتی هستی که بهرام باید بیاد لنگ بندازه ! بعدش میگه خوب اینهمه به بقیه کمک کردی چی گیر خودت اومد ؟
اصلا به این چیزا ایمان داری یا هی داری بلغور میکنی ؟


یواش یواش خودت به اصل مطلب شک می کنی ! اینجوری با یه تیر دو نشون زده : هم هدایت بقیه رو کم کرده توسط تو ، هم خودتو داغون کرده .

بعدشم یادت نره ، هرچی آدم بالاتر میره امتحاناش سخت تر میشه . نگو یه موقع ایمان چغندری داشتیم یادش بخیر !
عوضش الان خودت مزرعه پرورش چغندر زدی :-) ( شوخی کردما ) یعنی خودت کلی می تونی بقیه رو پرورش بدی . اما خوب مرتبه خودت که اومد بالا
همیشه باید چند نفر بالاتر از خودت رو ببینی تا همیشه کوچیک بدونی خودتو . چون تا احساس بالایی میکنه ادم ، کله پا میشه .

این از شیطون

بعدش توی پله بعد ، بهت میگه خوب بابا دعوا نکن ، قبول کردیم تو ایمان داری اما ایمانت از روی ترسه ، بده خروس قندی بگیر :sad:
همچین حالت گرفته میشه که بیا وببین .
اول باید بزنی توی دهنش که اگه من از روی ترس ایمان دارم حد اقل دارم ، اما تو چی (مثل ... گذاشتی و در رفتی)
نه سجده کردی نه خدا رو اطاعت کردی. من اگر می ترسم برای اینه که اونو بزرگ می دونم اما تو تکبر کردی و همه رو بدبخت کردی .
این از این

پس ایمان از روی ترس بد نیست ؛ خیلیم خوبه
بعدشم ایمان همیشه توی یک مرتبه نیست ، بالاخره یه سری وسایل و ابزار خدا براش گذاشته تا تکامل پیدا کنه .
یه روز ترسه ، بعدش شناخت میشه بعدش عقل میشه بعدش با قلبت حسش می کنی ؛ پس توی رسیدن به این مراحل نباید ترسید و لغزید :x
چون شیطون می دونه پله بعدیت چیه ، همینجا یقه تو میگیره که نذاره بری جلوتر !

خلاصه کلکای این مارمولک در این مقال نمی گنجد ، خیلی اذیت می کنه :-?

اما یه مورد دیگه هم هست ، اینه که همیشه فکر نکنی حس آدم نشون دهندۀ باطن و حقیقت درونی آدم هست .

مثلا یه موقع ممکنه کلی حال کنی سر نماز و این حرفا ، ولی مثلا چون اخلاصی نبوده نماز از پشتبون مسجد هم بالاتر نره . (ولی تاشب هی میگی عجب نمازی زدیم)

از طرف دیگه، یه موقع ممکنه یه 25 تومنی به یه فقیر بدی همچینم حال نکنی ، ولی به خاطر خدا دادی خالص ، یهو یه باغ توی بهشت بهت میدن با اینکار.(ولی خودتم زیاد یادت نمیونده)

پس زیاد به حس اهمیت نده ، ببین حق چیه همونو دنبال کن .

چون اکثرا ورودی شیطون برای القای یه چیز به ادم احساسه (مثلا درگوشت میگه چقدر فلانی یه جوریه ، تو هم حس میکنی : بله حالا که فکرشو می کنم چقدر فلانی یه جوریه ؛ اما بعد که با اون طرف حرف زدی می بینی نه بابا همچینم ادم بدی نیست ، ولی الکی شیطون اذیت کرده قبلش)


راهکار : اما به نظرم بهترین چیز امید مثبت ، توکل ، و توسل به هموناییه که یه بار خودشون این مسیر رو تا ته رفتن و اومدن که دست مارو بگیرن .

از همه سریع تر هم کشتی امام حسین (ع) هست . خودتو بندازی توش دیگه خلاصی از همه چی .


ببخشید سرتو درد آوردم :D

می دونم که این روزگار رو هم با موفقیت میگذرونی ::sh

علی(ع) یارت :razz:
چو مي بيني که نابينا و چاه است ... اگر خاموش بنشيني گناه است !
Senior Member
Senior Member
پست: 139
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۶:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 21 بار
سپاس‌های دریافتی: 88 بار
تماس:

پست توسط vorojax »

سلام دوست عزیز
خیلی قشنگ نوشتی متشکر خیلی! =:(
هم من حال کردم :)
هم این دوستم(Naji)این بقل نشسته بود!کلی حال کرد تشویقو پایکوبیو اینا کرد! :grin:
خدا خیرت دهد بسیار!! :razz:



یکی اینکه دنبال حقیقتی ، الکی هی نمی پیچونی با سوالای بیخودی ؛

نه برادر شکاکی بده!!خیلی هم بده کاش پیچوندن بلد بودم!
مثلا همه شماها عاشق صاحب زمان هستید
منم می گم هستم!!
اما تا چند ماه پیش دنبال اثباتش بودم!مثلا تو کل دینا منجی هست چرا از اونا نباشه!!
و 2000 چرا اما چرت پرت دیگه!! می دونم هست کسی الکی عاشق نمیشه عاشقای امام زمانو دیدم!!
اما امان از این چرندیات که تو زهنم میاد!!
حالا من خودم چگونه تکمیل قبول کردم یعنی دیگر قید سوال ها رو زدم؟؟!
وقتی حاج بهجتو دیدم حال کردم تو سخنانش از امام زمان گفت منم دربست قبول کردم بی هیچ شکی و دیگر سوالی نبود!!
اما گه گاهی با خودم میگویم خاک برسرت این ایمانی که به امام حسین داری اگز به امام زمان داشته باشی خیلی بهتره و حتی خود امام حسینم خوشحال میشه!
نمی دونم می گیری چیمیگم یا نه خیلی ها امام نورشو تو دلشون می ندازه و عاشقش می شن ولی من نه!!هنوز اونجوری نشدم!باز هم نمی دونم می گیری یا نه ولی میدونم خوب نمی تونم بیان کنم!!
ولی افتادم به تکاپو که شاید ما هم عاشق شدیم!! خلاصه کاراش و نمی تونم بگم زمانی م گفتم اما الان از یه چیز ترس دارم که نمی تونم بگم!!ولی حمین قدر بودن که می خام زورکی سعی کنم عشق اقا بیاد که نمیاد :sad:
از بحث اصلی دور شدیم شرمندیات!!
البته بگم تو این مزرعه کاشت چغندرمون هیچ گونه هرفی از امام زمان به میان نیوردیم چون فعلا یکی باید برای ما از امام زمان حرف بزنه!!
خلاصه رفیق قبول داشتن با ایمان داشتن و عاشق بودن فرق می کنه!!
دوم اینکه خدا رو با ایمانت پذیرفتی (به شک های بعدش کاری نداشته باش فعلا)

بله اما نه با دلیل و برهان 1000 تا سوال بی جواب چرت و چرت تر که همشون شاید هست ولی ازار می ده موند!
اما من با امام حسین از مشکل اولی اومدم بیرون بدون سوال فقط می گفتم امام می گفت خدا هست!!واسه دین خدا شهید ! پس هشت.
سوم هم اینکه سروکارت با امام حسین (ع) هست . یقین بدون اگه یه روز ولش کنی یا دستتو بکشی ، یه راست هلاک میشی .

به خداوندی خدا راست می گی به لحظه نمی کشه که بر باد می رم!!
اول میگه خوب تو الان توی یه موقعیتی هستی که بهرام باید بیاد لنگ بندازه ! بعدش میگه خوب اینهمه به بقیه کمک کردی چی گیر خودت اومد ؟
اصلا به این چیزا ایمان داری یا هی داری بلغور میکنی ؟

نه در این حد!! ولی تا حدودی بخش بلغورش راسته :grin:
هرچی آدم بالاتر میره امتحاناش سخت تر میشه . نگو یه موقع ایمان چغندری داشتیم یادش بخیر !

یه اصل رو رعایت گردم و درست هم هست
من بس که گناه کردم! پس خبری از بالا رفتن نیست لااقل الان نیست!!
نه که نباشه!!اگر چیزی احساس کردم همون لطف خداست و گر نه من لیاقتشو نداشتم!
به قولی به خودم می گم عشق و حالاتو کردی خوردی به پیسی اومدی پیش خدا!!!
پس همیشه اگر غرور بیاد طرفم یاد گزشته میوفتم! و می ترکونمش!!
عوضش الان خودت مزرعه پرورش چغندر زدی

داداش کلی خندیدم!حال کردم :grin:
انشاالله خدا شادت کنه :AA:
بعدش توی پله بعد ، بهت میگه خوب بابا دعوا نکن ، قبول کردیم تو ایمان داری اما ایمانت از روی ترسه ، بده خروس قندی بگیر cry
همچین حالت گرفته میشه که بیا وببین .
اول باید بزنی توی دهنش که اگه من از روی ترس ایمان دارم حد اقل دارم ، اما تو چی (مثل ... گذاشتی و در رفتی)
نه سجده کردی نه خدا رو اطاعت کردی. من اگر می ترسم برای اینه که اونو بزرگ می دونم اما تو تکبر کردی و همه رو بدبخت کردی .
این از این

ایول حال کردم!!
این از این!! خدا خودش می دونه!!
دیگه بابت این موضوع اعصابم خورد نمی کنم!
بازهم تشکر 1 در دنیا 100 در اخرت!
مثلا یه موقع ممکنه کلی حال کنی سر نماز و این حرفا ، ولی مثلا چون اخلاصی نبوده نماز از پشتبون مسجد هم بالاتر نره . (ولی تاشب هی میگی عجب نمازی زدیم)

داداش یه مطلب تو سایت دیدم اون خیلی اذیتم کرد
تو یه جا یکی از دوستان یادم نیست کی بود نوشته بود خابیدن با ایمان بهتر از نماز خوندن با شک هست!!
الان ترسی دارم می گم شاید رقتیم اون دنیا می گن تو شک داشتی می ترسیدی که اگز اون دنیای بود!و خدایی بود!بترکوننت !!
خلاصه حال گیری شده!سر این نماز چندتا مشکل اساسی!
1-همون شک
2-اولا که نماز می خوندم وقتش مهم نبود فقط خوندنش مهم بود بعدها وقتشم اومد تو کار!!
همین چند روز پیش یه چیزایی تو قران خوندم که نوشته بود خسته اید نماز نخونید کسلید نخونید تازه خدا نارحتم میشه!
خاب من که ظهر گشنم میشه شنیدم قبل غذا نماز بخون پس گشنم هست اگه نماز بخونم در حالت خستگی خوندم!!اگرم نخونم اول وقتش رفته!!
تکلیف چی میشه!!پیش یه حاج اقا هم رفتیم اولش گفت نه نخون کسلی بعدش گفت خاب نماز اول وقت یه چیز دیگس !!
خلاصه چندتا سوال دیگم که بساتو جم کرده بودم بیام اینجا بپرسم که این مشکل پیش اومد!!
خلاصه گرفتار شدم مشکل در مشکل همه ییهو رو هم ریختن!!دارن می ترکونن!!
از همه سریع تر هم کشتی امام حسین (ع) هست . خودتو بندازی توش دیگه خلاصی از همه چی .

داداش اینم راست می گی!
مثل گزشته سراغ اقا نرفتم!
اون زمان هر شب یه حاجتی از اقا می خاستیم به یادش بودیم!
اما الان کلا توسل به اقا کمتر شده!
راست می گی داداش!
از امشب سعی می کنم بیشترش کنمً!!
فقط اقا به خدا اون زمان که هر شب ازش یه چیز می خاستم شور حالی بود تا مشکلی پیش میو مد دمه در خونه اقا پلاس بودیم!!حالی می داد!!
الان به قولی پر رو شده بودم مستقیم مریفتم سر خدا!
اقا اشتباه کردم!نه اشتباه نبود!!ولی بهرته همراه خدا برم پیش خدا !!
ببخشید سرتو درد آوردم smile

:sad: تیکه می ندازی؟؟
این منم که همیشه میام رمان می نویسم سر شما رو درد میارم
ببخشید منو حلال کنید
اجرتون با امام حسین!
می دونم که این روزگار رو هم با موفقیت میگذرونی

توکل به خدا.
ایشالله اگر حس برگشت! یه پی ام بهت می دم وحسابی ازت تشکر می کنم :grin:
و باز هم تشکر............................. :razz:
:) :) :) :)
:razz: :razz: :razz:
:) :)
:razz:
:) :)
:razz: :razz: :razz:
:) :) :) :)
نورآسمانwww.noas.ir
آن کیست از روی کرم ، با ما وفاداری کند#بر جای بدکاران چو من ، یک دم نکوکاری کند
_ _ _ _ _
در جهان چون حُسن یوسف کس ندیــــــد# حُسن آن دید که یوسف افریــــــــــــــــــــد
Iron
Iron
پست: 229
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۷ تیر ۱۳۸۶, ۴:۰۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 88 بار
سپاس‌های دریافتی: 557 بار

پست توسط پاسخ جو »

سلام مجدد به برادر عزيزم :) :razz:

خيلي شرمنده کردي بابا ، ممنون از لطفت ؛ از دل برامده بود و بر دل نشست (الحمد لله)


فقط چند تا نکته به ذهنم اومد ، گفتم يه ذره ديگه سرتو درد بيارم . :-o

يکي در مورد نماز اول وقت ، اون آيه اي که در مورد کسالت در نماز هست مربوط به منافقين هست و معنيشم اينه که هميشه
کسل هستند و اصلا تا اخر عمر هم حالي براي عبادت خدا ندارند .
اما خوب به نظرم بد نيست قبل از اذان ، پيش بيني اينو بکني ، و يه چيزي بخوري که هم سرحال بشي و هم نمازت با ناهار تداخل نکنه .
هم سير ميشي هم سر حال و هم نمازت اول وقت ميشه (البته بازم دقت لازمه که اون کسالت توي آيه ، روحي هست ؛
يعني حال دروني عبادت ندارن ، لذا کمتر به جسم بر ميگرده ، بايد همش مراقب بود که دل آدم هيچ وقت کسل نشه)


-------------------------

در مورد امام زمان(ع) هم بايد زرنگي کني . يعني چي ؟
يعني از همون کشتي سريع امام حسين (ع) استفاده کني براي رسيدن به امام زمان(عج) .

اينو متوجهم که بالاخره هرکسي يه علاقه خاصي به يک امامي داره و اين منافاتي نداره که ادم به امام ديگه اي هم ارادت داشته باشه .
براي همين بايد از يه راه هايي استفاده کني تا به همشون نزديک بشي ، ياحداقل به امام حاضر عصر خودت نزديک بشي.

اونم از اين طريق که هميشه به خودت بگي: اون امامي که خونش توي کربلا ريخته شد و همه خونوادش به اسيري رفتن ،
مظلوم و تشنه سر بريده شد :sad: يه روزي قراره فرزندش بياد و انتقامشو بگيره ، پس هميشه منتظر اومدنش باشي
و ارزو کني که تو هم بري توي صف همونايي که قراره انتقام خون امام حسين(ع) رو بگيرن .

خيلي جالبه اگه دقت کرده باشي ، توي خود زيارت عاشورا هم چند بار اومده که خدايا روزي ام کن که با امام حق (حضرت مهدي.عج)
انتقام خون جدشون سيد الشهدا(ع) رو بگيرم .
و اين پيوند بين امام حسين(ع) و امام زمان (عج) از همون موقع در زيارت عاشورا بيان شده .

براي همين پيشنهاد مي کنم از اين به بعد زيارت عاشورا رو با اين دقت بخوني ، که چندين بار اومده که : روزي ما کنه خدا ،

[align=left]که انتقام خون آقا ، رو همراه با امام زمان (عج) بگيريم و هميشه منتظرش باشيم و از خودش کمک بخوايم که ثابت قدم بمونيم . 


هر وقت خوندی و حالی بهت دست داد ، مارو هم دعا کن (یادت نره ها ؛ خیلی محتاجیم)


یا حسین.ع :razz:
یا مهدی .عج :)
چو مي بيني که نابينا و چاه است ... اگر خاموش بنشيني گناه است !
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶, ۶:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 53 بار
سپاس‌های دریافتی: 182 بار

پست توسط کاظم سبزواری »

به نام او
با سلام

خوب باور کن من که حامد از حرفات سر در نیوردم :grin: :grin: :grin: 2 بار هم خوندم ولی سر در نیوردم :grin: :grin:

افراد وقتی وارد مسیری می شند حالات گوناگون دارند
مثلا فرض میکنیم یه شخصی میاد وارد عرصه بچه مذهبی ها میشه :grin:
حالا اون اوایل خیلی توسلاتش بیشتر است و به قول خودمان یه شور و شوق خاصی داره ولی در این ما بین ممکن است ضربه هایی رو بخوره ، ممکن است چند شب نماز شب بخونه مغرور بشه ، چند ماه نماز شب میخونه میگه دیگه باید از زیر جانمازم عقرب بیاد بیرون :grin: :grin:
باید طوری حرکت کرد که ضربه ای نخوریم ، اول واجبات بعد مستحبات ،،اول واجبات بعد مستحبات، اول واجبات بعد مستحبات

بعضی ها با دیدن اینکه یه فردی که خیلی بچه مذهبی بوده و از دین به در شده اینجا کمی شک می کنند ، می گند فلانی که اینطوری باشه ما دیگه چای خود داریم ، باید مواظب ابن گونه مسائل باشیم ، یا اینکه میبینی طرف هزار تا کار حرام خواری و .. انجام میده ولی همیهش سر حال و شاداب است ، اینجا م آدم شک میکنه میگه این قدر این ها حرام خواری کردند ولی هیچ اتفاقی براشون نمیفته ،
مثلا همین قضیه آمریکایی ها که قرآن رو مورد حمله خودشون قرار دادند ، همه فکر می کنند که آری همون لحظه عذاب خدا باید نازل بشه و ... در صورتی که اینطور نیست ااینجا من و تو داریم امتحان میشیم چون بعضی افراد تا می بینند چنین اتفاقاتی میفته اونا مگند چرا خدا کاری نمیکنه ، و .. اینجا باید مواظب باشم که شک نکنیم چون ما داریم آزمایش میشیم اینجا

نمیدونم گفتی :-D ترس و این جور حرف ها
هر چی آدم نسبت به خدا شناختش بیشتر میشه حالت خوفش هم بیشتر میشه (این نظر من است ها )
یه فرد باید همیشه بین حالت خوف و رجا باشه (اینو دیگه نپرس از من برو کتاب اخلاق حسنه فیض کاشانی رو بخون)
:grin:
هم از خدا ترس داشته باشه هم امیدوار باشه :-o :-o

بندگان خدا چند دسته هستند کسانی که خدا رو عبادت می کنند
1- کسانی که خدا را عبادت می کنند به خاطر اینکه به بهشت بروند
2- کسانی که خدا رو از روی عشق عبادت می کنند
3- نمیدونم : d

عشق به امام زمان (عج) رو از طریق عشق به امام حسین (ع) بدست میاری
یه سخن به همین مظموم است که
امام زمان (عج) خودش فرمودند :ما رو از طریق کانال امام حسین(ع) به دیگران معرفی کنید

کسانی که الان عشق آقا تو سینشون است اول با امام حسین (ع) آشنا شدند و از کانال امام حسین (ع) وارد شدند

نمیدونم چی گفتم اصلا :grin: :grin:
یه زمانی هست که آدم فکر میکنه آره دیگه آخرش هست میگه خدایا مرگ ما رو برسان :grin: فکر میکنه کوله پشتیش پر از تقا بوده در صورتی کع اینچنین نیست :-) :-)
شیطان از همه طریق به سراغ آدمیزاد میاد از طریق دین میاد از طریق همین نماز شب میاد بله داداش و ...
یکی از دوستان رو دیدم ( ایشان از خمت اومده بود ) : گفت من مسیحی شدم =8) =8)
می گفت : اصلا خدایی وجود نداره ، میگفت دنیا تصادفی به دنیا اومده و ...
همین شخص کسی بود که وقتی تو جلسات با هم بودیم زاز زار گریه می کرد ولی الان چی
(شما دعا کنید دوستان که این بنده خدا به راه بیاد دعا کنید دعا کنید )

میگم توی میناب جلسات هفتگی سینه زنی و روضه نداره ؟؟؟؟
یه جستجویی بکن ببین چه خبر است شرکت کن دل رو جلا میده

راستی یه 917 هست خیلی میس میندازه بگو اذیت نکنه زشته :grin:
خدا شما رو حفظ کنه
برای ما هم دعا کنید
یا علی
:razz:
[External Link Removed for Guests]
Senior Member
Senior Member
پست: 139
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۶:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 21 بار
سپاس‌های دریافتی: 88 بار
تماس:

پست توسط vorojax »

اول یک تشکر دیگه از دوست عزیز پاسخ جو بکنم که حرفاش خیلی خوب بود و کلی حال کردم. :)
تشکر : : :razz: razz: razz:
حالا اون اوایل خیلی توسلاتش بیشتر است و به قول خودمان یه شور و شوق خاصی داره ولی در این ما بین ممکن است ضربه هایی رو بخوره ، ممکن است چند شب نماز شب بخونه مغرور بشه ، چند ماه نماز شب میخونه میگه دیگه باید از زیر جانمازم عقرب بیاد بیرون Mr.Green Mr.Green
باید طوری حرکت کرد که ضربه ای نخوریم ، اول واجبات بعد مستحبات ،،اول واجبات بعد مستحبات، اول واجبات بعد مستحبات

داداش کاظم سلام! =:(
زیارت قبول شرمنده پست تلفن حول شدم یادم رفت بگم!! :grin:
خاب رفیق جان دلبندم اشتباهی رفتی رو منبر مسجد بغلی :grin:
داداش ،عزیز،رفیق!این مطلب شما مرتبط نیست با اون نوشته و در خاست ما!!
من نه عقرب می خاستم نه چیزی
یه زمانی هس بیشتری داشتم مثلا حالا فلان دعا رو رقبت بیشتری داشتم بخونم بعده نماز اما الان نه!!نمازو سرو تشو هم میاریم می ریم پی کارمون!!
البته نه در حدی که نمازو تند تند بخونم نه!! توجه می کنم صحبح باشه...................بابا خودت درک کن دیگه بگیر!!
داداش ما انتظار چیز جدید نداشتیم همون قبلیه رو می خاییم! :grin:
بعضی ها با دیدن اینکه یه فردی که خیلی بچه مذهبی بوده و از دین به در شده اینجا کمی شک می کنند ، می گند فلانی که اینطوری باشه ما دیگه چای خود داریم ، باید مواظب ابن گونه مسائل باشیم ، یا اینکه میبینی طرف هزار تا کار حرام خواری و .. انجام میده ولی همیهش سر حال و شاداب است ، اینجا م آدم شک میکنه میگه این قدر این ها حرام خواری کردند ولی هیچ اتفاقی براشون نمیف

داداش ما کجا خیلی مذهبی هستیم؟؟
رفیق یا مذهبی ندیدی می گی یا من اون مذهبی های که دیدم استثنا بودن!!
اینایی که ما دیدیم هوایه گوششونم داشتن !! چه برسه به.............
بابا بی خیال من تا مذهبی شدن کار دارم!! :AA:
هر چی آدم نسبت به خدا شناختش بیشتر میشه حالت خوفش هم بیشتر میشه (این نظر من است ها )

خاب خدا رو شکر خیالم راحت شد مطلبو خوندی :grin:
کاظم قبول دارم ولی نمی خام فقط واسه خاطر ترس و یا بهشتش کار انجام بدم!
اخه قبله اینکه بخاییم خیلی اسلامی بشیم یا به قول شما مذهبی بیشتر با خدا رفیق بودیم ترسی نداشتیم واسه خاطر دوست داشتم و شرم از کمک های که بهم کرد سعی کردم که بهتر از گزشته بشم اولش دوست داشتن بود بعد ترس اومد!!(یه تایپیک جدید در مورد این موضوع دارم می زنم بیا اونجا!!)
عشق به امام زمان (عج) رو از طریق عشق به امام حسین (ع) بدست میاری
یه سخن به همین مظموم است که
امام زمان (عج) خودش فرمودند :ما رو از طریق کانال امام حسین(ع) به دیگران معرفی کنید

کسانی که الان عشق آقا تو سینشون است اول با امام حسین (ع) آشنا شدند و از کانال امام حسین (ع) وارد شدند

داداش حرفت درسته من سعیمو می کنم اما بیشترش می کنم!!اخه قیر اقا و خدا کسی نیست که بتونه یه گناه کارو وصل کنه به قول شما به کانل امام زمان!(داداش از دیش استفاده می کنی :grin: ما که هرچی سرچ کردیم اتفاقی نیفتاد :grin: )
یکی از دوستان رو دیدم ( ایشان از خمت اومده بود ) : گفت من مسیحی شدم tajob tajob
می گفت : اصلا خدایی وجود نداره ، میگفت دنیا تصادفی به دنیا اومده و ...
همین شخص کسی بود که وقتی تو جلسات با هم بودیم زاز زار گریه می کرد ولی الان چی
(شما دعا کنید دوستان که این بنده خدا به راه بیاد دعا کنید دعا کنید )

رفیق منم یه دوست داشتم و دارم خیلی باهوش بود ولی از طریق اینترنت و همین سایت کلوپ زرتشت شد در حد تیم ملی!!
هم قران بلده هم کتاب خودشون باهاش بحثم نمی تونم بکونم چون اطلاعاتش هم از اسلام زیاده هم از دین زرتشت کم میارم :grin:
می گه تو قران گفته قتلو و از اینجور ایه ها همش گفته بکشید......در این مقال نمی گنجد(کم اوردم کاریش نمیشه کرد :grin: )
میگم توی میناب جلسات هفتگی سینه زنی و روضه نداره ؟؟؟؟
یه جستجویی بکن ببین چه خبر است شرکت کن دل رو جلا میده

بابا اینجا ^^^^ بی خیال الان ناجی(محسن)میاد می خونه نارحت میشه!
فقط بدون شهری که توش نصف شب از بی کاری مس میزنن و مزاحم مردم میشن دیگه واویلا :grin:
تازه می گن شهرمون مومنه!! :grin:
برای ما هم دعا کنید
یا علی

کاظم جان محتاجیم به دعا :AA: :razz: :razz: :razz:
نورآسمانwww.noas.ir
آن کیست از روی کرم ، با ما وفاداری کند#بر جای بدکاران چو من ، یک دم نکوکاری کند
_ _ _ _ _
در جهان چون حُسن یوسف کس ندیــــــد# حُسن آن دید که یوسف افریــــــــــــــــــــد
Senior Member
Senior Member
پست: 120
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹, ۶:۲۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 219 بار
سپاس‌های دریافتی: 467 بار

Re: ای بابا دلم گرفت!حسم رفت!کمک کنید!

پست توسط soldier young »

اول از همه راجع به این شک باید بگم که خیلی از شیعیان تو ایران گرفتارش می شوند چون دین و ایمانشان موروثی است و از پدرانشان به ارث بردند و زمانی که بزرگ می شوند و به استقلال مالی و فکری می رسند اونوقته که شیطان میاد سراغشان. البته این ترسناک نیست و شک باعث رشد ذهنی و بلوغ فکری در انسان است اگر از ان و بدست اوردن جوابش فرار نکنی.
با چند ایه از قران سعی می کنم در این مسئله به دوستمان کمک کنم.
(و هیچ نفسی تا خدا اذن ندهد ایمان نیاورد و قرار داد بر کسانی که عقل را به کار نمی بندند خدا پلیدی را(کفر و جهالت). 100 یونس )
در این ایه می شنویم که خدا انسان را بر حذر داشته از اینکه بدون استفاده از عقل زندگی کند حتی اگر کسی بدون استفاده از عقل و خرد ایمان بیاورد به او کمکی نمی کند پس از شکهای خود در دینتان و پیدا کردن جوابهای انها حذر نکنید که مانع پیشرفتتان می شود.

(و هرگاه ادمی به رنج و زیانی درافتد همان لحظه به هر حالت باشد از نشسته و خفته و ایستاده فورا ما را به دعا می خواند انگاه که رنج و زیانش برطرف شود باز به حال غفلت و غرور چنان باز می گردد که گویی هیچ ما را برای دفع ضرر و رنج خود نخوانده همین کفران و غفلت است که اعمال زشت تبهکاران را در نظرشان زیبا نموده است. 12 یونس)
در این ایه به ما یاداوری می کند که یاد لحظه های سخت زندگیتان بیفتید که در ان موقعی که از دست هیچ انسانی کاری بر نمی امد و یا هیچکس نمی خواست کمکی بکند بیاد چه کسی افتادی و از چه کسی کمک خواستی و امیدت به که بود؟

(ما انچه در زمین جلوه گر است زینت دادیم تا مردم را بدان امتحان کنیم که کدام یک عملشان نیکوتر است. و ما همه انچه را زیور زمین گردانیدیم باز همه را به دست ویرانی و فنا می دهیم. 7 و 8 کهف)
(هر نفسی مرگ را خواهد چشید، و پس از مرگ شما را به سوی ما باز گردانند. 57 عنکبوت )
یکی از نشانه هایی که در تمام طول تاریخ و هر روز بر اثبات مفاهیم دین وجود دارد فنا و مرگ همه چیز است و اینکه تاکنون هیچ انسانی زندگی دائم نداشته و نخواهد داشت پس امید بستن به زندگی دو روزه دنیا به گفته مولا علی و کنارگذاشتن خدا معامله ای بس زیان بار است.

(و بعضی از مردم کسی است که خدا را به زبان و به ظاهر می پرستد نه از باطن و حقیقت از اینرو هرگاه به خیر و نعمتی رسد اطمینان خطر پیدا کند و اگر به شر و فقر و افتی برخورد از دین خدا روبگرداند چنین کس در دنیا و اخرت زیانکار است و این زیانش بر همه کس اشکار است. 11 حج)
در این ایه اشاره به انسانهائی دارد که در دینشان یقین ندارند و از پی کسب ان نرفته اند و به ایمانی ساده و زبانی بسنده کردند این فرد در دنیا و اخرت زیانکار است.

(انکس که پندارد خدا هرگز او را در دنیا و اخرت یاری نخواهد کرد پس طنابی به سقف اسمان دراویزد و به گردن افکند سپس طناب را ببرد انگاه بنگرد که ایا این حیله و کید او خشمش را از بین می برد؟. 15 حج )
این ایه از نظر من یکی از معجزات قران است که خیلی قشنگ و ساده می گوید ایا راه فراری از خدا هست؟ حتی اگر خودکشی هم کنیم باز بسوی او بر می گردیم و اگر زنده بمانیم باز نعمتی از سوی او بوده است و فرصتی دوباره و بازگشت در اینده بسوی اوست.

(انگاه که وقت مرگ هریک از کافران فرارسد در انحال اگاه و نادم شده و گویند بارالها مرا به دنیا بازگردان. تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح بجااورم و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد و این کلمه را از حسرت همی بگوید و ازعقب انها برزخست تا روزی که برانگیخته شوند. 99 و 100 مومنون)
در اینجا به سرگذشت کافران و کسانی اشاره دارد که وقتی زمان مرگشان فرا می رسد با دستی خالی خواستار بازگشت به گذشته اند تا جبران کنند (من خود شخصا بمانند این مثال در اقوام خود دیده ام که عمرشان بر باد رفته بود)پس ما تا فرصت داریم استفاده کنیم و نگذاریم شیطان با امید به انکه حالا جوانیم و خیلی وقت برای توبه داریم ما را گمراه کند.

(ای رسول به امت بگو که اگر دعای شما نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟. 77 فرقان )
این ایه به ما گوشزد می کند که دعا سلاحی بسیار کارساز است پس از ان غافل نشوید.

(ایا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان بخدا اورده ایم رهاشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند؟. 2 عنکبوت)
این ایه بیانگر ان است که تا لحظه مرگ ما را به حال خود رها نمی کنند پس به ایمان امروز خود مغرور نشوید و خیال نکنید کار تمام شده و شما بهشتی هستید بلکه شیطان همیشه در کمین است.

(و مردم هر گاه ما رحمتی به آن‌ها چشانیم شاد شده و اگر رنج و بلایی از کرده‌ی خودشان ببینند در آن حال (به جای توبه به درگاه خدا، از رحمتش به کلی) نومید می‏شوند. 36 روم )
سختی ها و گرفتاریها نباید باعث نومیدی شود و با صبری که از نتیجه یقیناست و توکل باید به پیش رفت.

(ای مردم، از خدا بترسید و بیندیشید از آن روزی که نه هیچ پدری ذره‏ای به کار فرزند آید و نه هیچ فرزندی ذره‏ای به کار پدر آید، البتّه وعده‌ی خدا حق و حتمی است، پس زنهار شما را زندگانی دنیا فریب ندهد و شیطان فریبنده شما را از خدا (به عفو و کرمش) سخت مغرور نگرداند. 33 لقمان )
این ایه اشاره دارد که دین پدر شما برای او ثمر دارد و دین و عقاید شما هم از برای شماست پس در دین خود شخصا قیام کنید تا به یقین و ایمان برسید .

(بندگانی که سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندانند. 18 زمر )
و این بهترین راه حل خدا برای بندگان است تا به سر منزل مقصود رسند . از تعصب و جبهه گیری در بحثهایتان بپرهیزید تا بهترین سخنان را بشنوید و هدایت شوید.

(و هرگاه وسوسه‏هايى از شيطان متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه كه او شنوده و داناست. 36 فصلت )
و در مشکلات و گرفتاریهایتان از خدا کمک بخواهید که خدا کسانی را که برای او تلاش می کنند یاری می کند و تنها نمی گذارد.

امیدوارم این اصول قرانی کمی بر یقینتان افزوده باشد.
Member
Member
پست: 51
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۸, ۱:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 134 بار
سپاس‌های دریافتی: 32 بار

Re: ای بابا دلم گرفت!حسم رفت!کمک کنید!

پست توسط mohhammad$adeq »

سلام

در روایت هست که امر ائمه خیلی سخته و....

اما 1 آیه قرآنه که دل آدمو گرم میکنه

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا ولا تحزنوا

وابشروا
[HIGHLIGHT=#40e0d0] بالجنه    کنتم توعدون فصلت 30 

در مورد این وضعیته یعنی کسانی که تو راه حق اند

اینو بذار کنار حدیث امیر المومنین که میفرمایند دوستداشتنی تریم اعمال نزد

الله عز و جل آن است که بنده برش مداومه کند ولو اینکه کم باشه(احب الاعمال

الی الله عز وجل ما داوم العبد علیه و ان قل)

یا علی التماس دعا
ارسال پست

بازگشت به “پرسش و پاسخ”