[FONT=B Jadid]نامه ی تنها برای عمرهای هدر
[FONT=B Homa]خدایاکجاست ان پرده پوشی قشنگت .......
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]دست رنجم گناه بودوگناه اشک دردل شبم حلال
[FONT=B Homa]کجاست کسی که اجازه می دهد من گریه کنم برای خودم ....
[FONT=B Homa]خدایا همسایگان ما راازراه خودت ناامید مگردان.
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]بارالها مادر وپدرم راببخشای ...همانطورکه بارهامن رابخاطر قسم
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]به اسم تو [FONT=B Homa]عفو کرده اند 0خدایامحبت علی و زهرارادر این دوره
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]اخرالزمان ازدل کسی بیرون [FONT=B Homa]ننمای ای مهربان این بی توجهی
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]درکارهایم مرا بیچاره کرده ولی این را خود [FONT=B Homa]میدانی که قصد
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]دشمنی باتورا نداشتم .ای حبیب تمام دشمنان زهرای
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]وعلی رانابودوخار وکور گردان 0خدایا آیا شود روزی در رجعت
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]همپای مهدی [FONT=B Homa]باشیم ....خدایی که غفاربودی وبر کسی گناه مرا
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]فاش نکردی ممنون توام خود [FONT=B Homa]میدانی اگر مردم گناه مرا
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]میفهمیدند ازمن فرارمیکردند .مرایاری کن در امر به [FONT=B Homa]معروف
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]پیشقدم ودر نهی ومنکر تو کمکم باشی 0خدایاتمام گذشتگان ما
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]راببخش وبیامرز....مخلوق توبه جزدرخانه ات کجا رود ...... [FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]مرادرتنهایی خودم رها مگذار چراکه اگر رها شوم همنشین
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]کسانی خواهم [FONT=B Homa]که تو دوستشان نداری ..... [FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]هستم غلام ودرپی صاحب کریم [FONT=B Homa] هر چند درخریدن من استفاده نیست
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]خداوندا به ابروی شهدا مردم وناموس ما راازدست خیانت کاران
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]محفوظ [FONT=B Homa]بدار ....کمک کن همچون حسین برای خواهرانمان
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]باشیم .
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]ابکی لظلمه قبری ...ابکی لذیق لحدی ....
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]حضرت فرمودند...........عذاب قبر حالتی است برای مردم که شیری
[FONT=B Homa]
[FONT=B Homa]که درنوزادی [FONT=B Homa]خورده اند ازاستخوانشان بیرون می
جمعه ها برای تو می نویسم
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
...به فرياد مان
اماما ! عاشق توايم و دوستدار دوستداران تو و خاك پاي منتظران تو ، افسوس كه خود ، خانه دل را براي انتظار تو مهيا نساخته ايم . اما ما ! با مژگان نروبيده ايمگرد راه را ، با اشك نشسته ايم غبار دل را ، اماما! نروبيده ايم غبار گناه از دل ، اماعاشقيم ، نمي دانيم اين عشق سوزان در كجا جانمان جاي گرفته كه بي تابمان كرده.
اماما! شرمنده ايم كه خانه دل را براي حكمراني تو پاك نساخته ايم . اماما! از كاروان عاشقان تو عقب مانده ايم ، مركب راهور نداريم كه به اين كاروان شور انگيز دست يابيم. اماما ! راه پيچاپيچ است وپر از گردنه هاي هراس انگيز ، ما بي پا افزار وتوشه ، سر گردان. اما ما! خميني آمد ، گزيد وبرد وما پس مانده ها ، ترسيم كه هيچگاه به آستان جلال راه نيابيم وغبار شويم و در هوا معلق و سر گردان ، نه آرامشي ، نه قراري ، نه پناهي ونه منزلي. اماما ! بيم آن داريم كه در عشق شب گم شويم وگرفتار رهزنان ، اما ميدانيم كه خود ،خود را به وادي هول انگيز بلا افكنده ايم ، اما هنوز كور سويي از چراغ عشق در جانمان سوسو ميزند.
اما ما ! دريا آشنايان به عمق درياي عشق فرو رفته اند و ما در ساحل مانده ايم ، نه چشمي كه آن همه زيبايي را ببينيم ونه انسي با امواج كه با آنها در آميزيم ونه پرتوي از عشق كه بجان حقيقت راه يابيم. اماما! عشق رخي نمود وجلوه اي كرد ولي ما سرگرم بوديم واز شربت گواراي عشق ، ما را بهرهاي نر سيد . اماما! را دشوار است ورهزن بسيار ، وعجبا همه در لباس مهر ومحبت وراهنما، دل مي سوزانند وبه نرمي وگرمي راه مي بندند كه ما راه مي نمايانيم . اما ما ! بو جهل ها بسيار شده اند ، هما نان كه تا ديروز خسي بوده اند واسير باد ، اما اينك به پايمردي روح خدا ، پايبند شده اند واستقرار يافته اند ، كوس الرجال ميزنند وپرچمي در دست گرفته اند ودر كنار كاروان عظيم خميني بزرگ ايستاده اند ومردمان را ، كه چشم به افقهاي بالا دارند ، به خود مي خوانند.
اما ما ! بولهب ها نيز بسيار شده اند لهيب كينه هايشان ، سر كش است و سوزنده ، توان ديدن هيچ زيبايي را ندارد، دوست دارند همه چيز را خاكستر ببينند . [COLOR=#4f6128]اما ما ! حماله الحطب ها ، روزان وشبان ، هيزم كشي ميكنند ، تا آتشهاي كينه ها را بگيرانند وهميشه آنها را سر زنده و سركش نگه دارند. اماما ! رسوايان وناخالصان رانده شده ، ناصافان تصفيه شده ، مر تجعان زمينگير شده ، كج انديشان و... در بيغوله ها وتاريكخانه ها پناه گرفته اند ودر كار غيبت مردان حاضر در صحنه هاي كار وجهاد وبه سخره گرفتن مردان راسخ در دين.
اما ما فسونگران گروه گروه در ويرانه ها گرد هم آمده اند و بر گره ها مي دمند ، تا گره در كار زمينه سازان انقلاب جهاني تو اندازند وسرعت اين حركت مقدس را كند كنند ، اماما! خدعه وتر فندها بسيار بكار بسته اند ومي بندند تا عا شقان تو را از راهي كه بر گزيده اند، باز دارند ونگارند كه نور حق جلوه كند. اماما ! نسيمي از بو ستان عشق تو در اين ملكوزيد، حيات آفريد ، مردگان را زنده كرد و شوري عظيم انگيخت ، اگر خدا لطف كند وتو از پرده به در آيي وپا در اين ملك گذاري وآن نسيم دل انگيز ، شبان و روزان بوزد چه خواهد شد ؟ آيا مرگ هم معني خواهد داشت؟ يا همه چيز وهمه كس به آب وحيات دست خواهند يافت و رقصان وپايكوبان به سوي وادي ايمن ، وادي بي خزان ، وادي بي مرگ ، ره خواهند سپرد ؟ ودر آن سر زمين بر گزند ، جاودانه خواهند زيست؟
اماما ! عاشق توايم و دوستدار دوستداران تو و خاك پاي منتظران تو ، افسوس كه خود ، خانه دل را براي انتظار تو مهيا نساخته ايم . اما ما ! با مژگان نروبيده ايمگرد راه را ، با اشك نشسته ايم غبار دل را ، اماما! نروبيده ايم غبار گناه از دل ، اماعاشقيم ، نمي دانيم اين عشق سوزان در كجا جانمان جاي گرفته كه بي تابمان كرده.
اماما! شرمنده ايم كه خانه دل را براي حكمراني تو پاك نساخته ايم . اماما! از كاروان عاشقان تو عقب مانده ايم ، مركب راهور نداريم كه به اين كاروان شور انگيز دست يابيم. اماما ! راه پيچاپيچ است وپر از گردنه هاي هراس انگيز ، ما بي پا افزار وتوشه ، سر گردان. اما ما! خميني آمد ، گزيد وبرد وما پس مانده ها ، ترسيم كه هيچگاه به آستان جلال راه نيابيم وغبار شويم و در هوا معلق و سر گردان ، نه آرامشي ، نه قراري ، نه پناهي ونه منزلي. اماما ! بيم آن داريم كه در عشق شب گم شويم وگرفتار رهزنان ، اما ميدانيم كه خود ،خود را به وادي هول انگيز بلا افكنده ايم ، اما هنوز كور سويي از چراغ عشق در جانمان سوسو ميزند.
اما ما ! دريا آشنايان به عمق درياي عشق فرو رفته اند و ما در ساحل مانده ايم ، نه چشمي كه آن همه زيبايي را ببينيم ونه انسي با امواج كه با آنها در آميزيم ونه پرتوي از عشق كه بجان حقيقت راه يابيم. اماما! عشق رخي نمود وجلوه اي كرد ولي ما سرگرم بوديم واز شربت گواراي عشق ، ما را بهرهاي نر سيد . اماما! را دشوار است ورهزن بسيار ، وعجبا همه در لباس مهر ومحبت وراهنما، دل مي سوزانند وبه نرمي وگرمي راه مي بندند كه ما راه مي نمايانيم . اما ما ! بو جهل ها بسيار شده اند ، هما نان كه تا ديروز خسي بوده اند واسير باد ، اما اينك به پايمردي روح خدا ، پايبند شده اند واستقرار يافته اند ، كوس الرجال ميزنند وپرچمي در دست گرفته اند ودر كنار كاروان عظيم خميني بزرگ ايستاده اند ومردمان را ، كه چشم به افقهاي بالا دارند ، به خود مي خوانند.
اما ما ! بولهب ها نيز بسيار شده اند لهيب كينه هايشان ، سر كش است و سوزنده ، توان ديدن هيچ زيبايي را ندارد، دوست دارند همه چيز را خاكستر ببينند . [COLOR=#4f6128]اما ما ! حماله الحطب ها ، روزان وشبان ، هيزم كشي ميكنند ، تا آتشهاي كينه ها را بگيرانند وهميشه آنها را سر زنده و سركش نگه دارند. اماما ! رسوايان وناخالصان رانده شده ، ناصافان تصفيه شده ، مر تجعان زمينگير شده ، كج انديشان و... در بيغوله ها وتاريكخانه ها پناه گرفته اند ودر كار غيبت مردان حاضر در صحنه هاي كار وجهاد وبه سخره گرفتن مردان راسخ در دين.
اما ما فسونگران گروه گروه در ويرانه ها گرد هم آمده اند و بر گره ها مي دمند ، تا گره در كار زمينه سازان انقلاب جهاني تو اندازند وسرعت اين حركت مقدس را كند كنند ، اماما! خدعه وتر فندها بسيار بكار بسته اند ومي بندند تا عا شقان تو را از راهي كه بر گزيده اند، باز دارند ونگارند كه نور حق جلوه كند. اماما ! نسيمي از بو ستان عشق تو در اين ملكوزيد، حيات آفريد ، مردگان را زنده كرد و شوري عظيم انگيخت ، اگر خدا لطف كند وتو از پرده به در آيي وپا در اين ملك گذاري وآن نسيم دل انگيز ، شبان و روزان بوزد چه خواهد شد ؟ آيا مرگ هم معني خواهد داشت؟ يا همه چيز وهمه كس به آب وحيات دست خواهند يافت و رقصان وپايكوبان به سوي وادي ايمن ، وادي بي خزان ، وادي بي مرگ ، ره خواهند سپرد ؟ ودر آن سر زمين بر گزند ، جاودانه خواهند زيست؟
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
سلام
یادمان نرود امروز جمعه است ... همچنان ، کسی چشم انتظار است.
هرچقدر بهترین روز عالم باشه ... اگه تو نیایی..؟
حتی بهترین روز زندگی باشه ،شادترین و مسرورترین روز هم باشه ....اگه تو نیایی؟
این دوری و غم بزرگ رو نمیشه تحمل کرد... اگه تو نیایی!
چه کنم اسیرم ...
رها نشدم ...
سنگینم ...
پراز بغضم ...
خسته ام...
شرمنده ام آقا...
------------------------------------
جای تو خالیست ای کاش می آمدی .
یادمان نرود امروز جمعه است ... همچنان ، کسی چشم انتظار است.
هرچقدر بهترین روز عالم باشه ... اگه تو نیایی..؟
حتی بهترین روز زندگی باشه ،شادترین و مسرورترین روز هم باشه ....اگه تو نیایی؟
این دوری و غم بزرگ رو نمیشه تحمل کرد... اگه تو نیایی!
چه کنم اسیرم ...
رها نشدم ...
سنگینم ...
پراز بغضم ...
خسته ام...
شرمنده ام آقا...
------------------------------------
جای تو خالیست ای کاش می آمدی .
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
یک جمعه دلگیر ،دلم گفت بنویسم از یک
عشقی که به اخلاص نرسیده است غم عشقی که به منزل نرسیده!
عشق به مقصود نرسیده
زخمم نمک خورده بال و پرم سوخت که؛ زمین خورده تنم،سوخته از بار گناه
سرم پایین از شرم، کمر خم از بار گناه است... تو کجایی ؟ دلنگرانم ... !
دلم در پی سویت ....
چشم
کجایی مرحم زخمم...؟
تو کجایی ای گل نرگِس زهرا(س)
شده ام باز هوایی..توکجایی؟
نشوم گمگشته بی صاحب ؟!؟
پس تو کجایی؟
بیا آقا گمگشته راهم ...
پرگناه بی سر سامانم ...
....
آقا مگر این عشق ارباب ندارد؟
مگر این دل زخم خورده درمان ندارد؟
بیا ای مرحم جانــــــــم
عصر این جمعه دلگیر تــــــو را به جان مادرت ... رهایم نکن آقا دلم پرگناه
با دل آواره شدم سنگ ؛ چاره ندارم...
آه شکستم...
شکستم ...
شکستم..
ه
ه
ه
ه
عشقی که به اخلاص نرسیده است غم عشقی که به منزل نرسیده!
عشق به مقصود نرسیده
زخمم نمک خورده بال و پرم سوخت که؛ زمین خورده تنم،سوخته از بار گناه
سرم پایین از شرم، کمر خم از بار گناه است... تو کجایی ؟ دلنگرانم ... !
دلم در پی سویت ....
چشم
کجایی مرحم زخمم...؟
تو کجایی ای گل نرگِس زهرا(س)
شده ام باز هوایی..توکجایی؟
نشوم گمگشته بی صاحب ؟!؟
پس تو کجایی؟
بیا آقا گمگشته راهم ...
پرگناه بی سر سامانم ...
....
آقا مگر این عشق ارباب ندارد؟
مگر این دل زخم خورده درمان ندارد؟
بیا ای مرحم جانــــــــم
عصر این جمعه دلگیر تــــــو را به جان مادرت ... رهایم نکن آقا دلم پرگناه
با دل آواره شدم سنگ ؛ چاره ندارم...
آه شکستم...
شکستم ...
شکستم..
ه
ه
ه
ه
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
و عليک يا ابا صالح المهدي (عج)
اي مولاي جمعه هاي دلتنگ و غريب !
اي همه اميدم !
امروز بهانه ي گريستنم هستي و فردا بهانه ي بودنم !
اما نمي دانم بدون تو کدام صراط مستقيم را بيابم ؟!
نگران آن جمعه اي هستم که دلم براي تو نگريد!
مي خواهم بيايم تا باز هم ( بيعه له في عنقي ) را پاس بدارم !
و اينبار در مسجد تو ..... در کنار تو !
مرا درياب
اي مولاي جمعه هاي دلتنگ و غريب !
اي همه اميدم !
امروز بهانه ي گريستنم هستي و فردا بهانه ي بودنم !
اما نمي دانم بدون تو کدام صراط مستقيم را بيابم ؟!
نگران آن جمعه اي هستم که دلم براي تو نگريد!
مي خواهم بيايم تا باز هم ( بيعه له في عنقي ) را پاس بدارم !
و اينبار در مسجد تو ..... در کنار تو !
مرا درياب
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
اى آقاى من !
شنیده ام كه با نماز خواندن شماست كه خورشید جان می گیرد و با هر نفس شماست كه روشنتر می شود.
آخر از حریم كدامین بهارى كه عاشقانت با شنیدن نامت به قامت سبزت می ایستند و قلبهایشان را به سوى شما روانه می سازند .
من می دانم كه دل شما مانند دریا پاك است ، پس چرا اى سرور امّت ، ظهورت را تجلّى نمی كنى؟ طوفانهاى دریا براى شما حباب است ؛ پس آخر چرا ما را در این سرزمین آفتاب ، چشم انتظار گذاشته اید ؟
روییدن خورشید از خاك ، معناى وجود تو را می دهد و بهار را در نام شما می جویم ، چه شبها و روزها كه نام تو را بر زبان جارى ساختم و با یادت همیشه دلم آهنگ انتظار را می نوازد و با پاى برهنه در جاده هاى انتظار قدم برمی دارم .
گلدسته هاى مسجد جمكران در خیال رسیدن نام زیبایت به گوششان در اوج آسمان دعا می خوانند و گنبد جمكران در زیر آسمان غم آلود دلهاى عاشقان چشم انتظار كبوتر تو می باشد! عاشقانى كه به مسجد جمكران می آیند ، سر بر دیوار جمكران می گذارند و با چشمانى اشكبار تو را یاد می كنند و با دل سوخته شان شما را صدا مى زنند .
اى منتهاى مهربانى !
شنیده ام كه با نماز خواندن شماست كه خورشید جان می گیرد و با هر نفس شماست كه روشنتر می شود.
آخر از حریم كدامین بهارى كه عاشقانت با شنیدن نامت به قامت سبزت می ایستند و قلبهایشان را به سوى شما روانه می سازند .
من می دانم كه دل شما مانند دریا پاك است ، پس چرا اى سرور امّت ، ظهورت را تجلّى نمی كنى؟ طوفانهاى دریا براى شما حباب است ؛ پس آخر چرا ما را در این سرزمین آفتاب ، چشم انتظار گذاشته اید ؟
روییدن خورشید از خاك ، معناى وجود تو را می دهد و بهار را در نام شما می جویم ، چه شبها و روزها كه نام تو را بر زبان جارى ساختم و با یادت همیشه دلم آهنگ انتظار را می نوازد و با پاى برهنه در جاده هاى انتظار قدم برمی دارم .
گلدسته هاى مسجد جمكران در خیال رسیدن نام زیبایت به گوششان در اوج آسمان دعا می خوانند و گنبد جمكران در زیر آسمان غم آلود دلهاى عاشقان چشم انتظار كبوتر تو می باشد! عاشقانى كه به مسجد جمكران می آیند ، سر بر دیوار جمكران می گذارند و با چشمانى اشكبار تو را یاد می كنند و با دل سوخته شان شما را صدا مى زنند .
اى منتهاى مهربانى !
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی ( )
سلام بر کسی که ناله های شبانه اش را عالم درک می کند . سلام بر کسی که از حسین ( ع ) مظلومتر است .
اگر بر قلب حسین ( ع ) 100 تیر زدند بر قلب مهدی فاطمه شیعیانش 1000 تیر زدند . به خدا قسم اگر
مادرش فاطمه ( س ) بود می گفت : چرا بر مظلومیت پسرم مهدی ( عج ) گریه نمی کنید .
چرا به صدای
[COLOR=#0000ff]( هل من ناصرا ینصرنی ) پسرم لبیک نمی گویید؟ آقا جون ! قربونت برم، ما خیلی بدیم آقا، ما در چنان منجلابی فرو رفته ایم
که به خیال خود شیعه واقعی تو هستیم ولی غافل از این که این طور نیست ... و الا الان شما ظهور کرده بودید .
آقا جان
! آنقدر این دل شکسته ی من با شما حرف دارد که زبان توانایی گفتن ندارد .
آقا جان
! دعای اول من همیشه این بوده است که اگر من تأثیری در امر فرج شما و تعجیل در فرج شما ندارم و شاید مانع هم باشم نسل
مرا از این کره خاکی بر کن و اجلم را هر چه زودتر برسان، به اندازه یک چشم برهم زدن .
خدایا
! بر ما رحم کن و باقیمانده غیبت کبری را بر ما ببخش و ظهور آقا رو هرچه سریعتر برسان .
سلام بر کسی که ناله های شبانه اش را عالم درک می کند . سلام بر کسی که از حسین ( ع ) مظلومتر است .
اگر بر قلب حسین ( ع ) 100 تیر زدند بر قلب مهدی فاطمه شیعیانش 1000 تیر زدند . به خدا قسم اگر
مادرش فاطمه ( س ) بود می گفت : چرا بر مظلومیت پسرم مهدی ( عج ) گریه نمی کنید .
چرا به صدای
[COLOR=#0000ff]( هل من ناصرا ینصرنی ) پسرم لبیک نمی گویید؟ آقا جون ! قربونت برم، ما خیلی بدیم آقا، ما در چنان منجلابی فرو رفته ایم
که به خیال خود شیعه واقعی تو هستیم ولی غافل از این که این طور نیست ... و الا الان شما ظهور کرده بودید .
آقا جان
! آنقدر این دل شکسته ی من با شما حرف دارد که زبان توانایی گفتن ندارد .
آقا جان
! دعای اول من همیشه این بوده است که اگر من تأثیری در امر فرج شما و تعجیل در فرج شما ندارم و شاید مانع هم باشم نسل
مرا از این کره خاکی بر کن و اجلم را هر چه زودتر برسان، به اندازه یک چشم برهم زدن .
خدایا
! بر ما رحم کن و باقیمانده غیبت کبری را بر ما ببخش و ظهور آقا رو هرچه سریعتر برسان .
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
دلهاي پاك خطا نمي كنند فقط سادگي مي كنند، امروز سادگي پاكترين خطاي دنياست...
بوي ظهورت در تمام ابعاد اين شهر پيچيده است و صداي گامهاي استوارت طنينانداز شده است.
ميگويند: لحظهي آمدنت نزديک است. و دوستانت آمادهي استقبال.
تو پناه آشفتگاني و ما چشم به راهيم تا اماممان بيايد و از اين سفر دور و دراز هديهي گرانبهاي عدالت را بياورد.
امروز عطش ظهور بر لبهاي همهي ما، جهان را کويري کرده است، اين ثانيههاي آخر چه سخت ميگذرند و اين لحظههاي آخر انتظار چه کند عبور
ميکنند، بيشترين است اين لحظهها و سهم ما از عشق؛ دو رکعت صبر است.
ما بار ديگر تنها پيمان را به تو اقتدا ميکنيم. تمام پنجرههاي اين شهر را گشودهايم تا ماه رويت را رؤيت کنيم و در گوشهي تمام درها به انتظار
نشستهايم تا پاي بوس ظهور تو شويم.
ميدانم، ميدانم لحظهي آمدنت نزديک است و من هيچ ندارم که به تو هديه کنم؛ هيچ!
تنها سرگشتهام ... تو را ميخواهم ... تو را ميخواهم ...
اللهم العجل الوليک الفرج
بوي ظهورت در تمام ابعاد اين شهر پيچيده است و صداي گامهاي استوارت طنينانداز شده است.
ميگويند: لحظهي آمدنت نزديک است. و دوستانت آمادهي استقبال.
تو پناه آشفتگاني و ما چشم به راهيم تا اماممان بيايد و از اين سفر دور و دراز هديهي گرانبهاي عدالت را بياورد.
امروز عطش ظهور بر لبهاي همهي ما، جهان را کويري کرده است، اين ثانيههاي آخر چه سخت ميگذرند و اين لحظههاي آخر انتظار چه کند عبور
ميکنند، بيشترين است اين لحظهها و سهم ما از عشق؛ دو رکعت صبر است.
ما بار ديگر تنها پيمان را به تو اقتدا ميکنيم. تمام پنجرههاي اين شهر را گشودهايم تا ماه رويت را رؤيت کنيم و در گوشهي تمام درها به انتظار
نشستهايم تا پاي بوس ظهور تو شويم.
ميدانم، ميدانم لحظهي آمدنت نزديک است و من هيچ ندارم که به تو هديه کنم؛ هيچ!
تنها سرگشتهام ... تو را ميخواهم ... تو را ميخواهم ...
اللهم العجل الوليک الفرج
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
عليک يا بقيه الله
امام محبوبم، نديده دل به تو سپردم و در ديدن، جان را .
[COLOR=#993333]بارها دست دل را گرفته و او را به هر کوي و برزني که نشاني از تو دادهاند، کشاندم. به هر سو نظر افکندم و پرنده دلم را به هواي تو پرواز دادم.
[COLOR=#993333]گفتهاند ميآيي. نکند آمدنت فراتر از پيمانه عمرم باشد. سالهاست ميشناسمت. تو در پشت قلبهاي شکسته مؤمنان هستي، در صداي لرزان «الغوث الغوث» شان که مظلوميت از آن ميبارد.
جان، آن زمان که پا به عرصه وجود نهادي، زمين بر آسمان برتري يافت و عشق تو، حيراني و چرخش زمين را به وجود آورد. ماه به عشق تو گرد زمين ميچرخد و ستارههاي کهکشان راه شيري راهت را نور پاشي ميکنند.
شهابها خود را در برابر قدومت فدا ميسازند. خورشيد سالها استبه نامت ميسوزد، ميگدازد و نور ميپاشد. ميدانم، ميدانم تو نيز دلتنگي، تو نيز ميخواهي، اما ما هنوز مقدمهاي را برايتبه تکامل نرساندهايم. اما کمکمان کن.
امام محبوبم، نديده دل به تو سپردم و در ديدن، جان را .
[COLOR=#993333]بارها دست دل را گرفته و او را به هر کوي و برزني که نشاني از تو دادهاند، کشاندم. به هر سو نظر افکندم و پرنده دلم را به هواي تو پرواز دادم.
[COLOR=#993333]گفتهاند ميآيي. نکند آمدنت فراتر از پيمانه عمرم باشد. سالهاست ميشناسمت. تو در پشت قلبهاي شکسته مؤمنان هستي، در صداي لرزان «الغوث الغوث» شان که مظلوميت از آن ميبارد.
جان، آن زمان که پا به عرصه وجود نهادي، زمين بر آسمان برتري يافت و عشق تو، حيراني و چرخش زمين را به وجود آورد. ماه به عشق تو گرد زمين ميچرخد و ستارههاي کهکشان راه شيري راهت را نور پاشي ميکنند.
شهابها خود را در برابر قدومت فدا ميسازند. خورشيد سالها استبه نامت ميسوزد، ميگدازد و نور ميپاشد. ميدانم، ميدانم تو نيز دلتنگي، تو نيز ميخواهي، اما ما هنوز مقدمهاي را برايتبه تکامل نرساندهايم. اما کمکمان کن.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: جمعه ها برای تو می نویسم
...مي خواهم بگويم که
مي خورم به هر چه خدا در کتاب آسمانيش ياد کرده که همه اگر ما صادق بوديم. اگر قلبمان ايمان داشت اگر خنجر از پشت نمي زديم و پيمانمان ميکرديم اگر بيعت شکن نبوديم علي (ع) خانه نشين نمي شد و حسن (ع) ي خود آماج کينه توزي نمي شد. اگر ما و قلب ما سست نبود حسين (ع) همان (ص) بارها سفارشش را کرده بود بريده گلو و مظلوم .....
اگر ما کمي به فکر تو بوديم تو هم پرده نشين .
[COLOR=#002060] مي گيرد آه مي کشم و به آسمان خيره مي شوم. خورشيد را مي نگرم با سنگدلي تمام راه به سوي غروب ميبرد و غربت مرا تازه مي کند. باز هم آدينه ، تمام عمر را در انتظار آدينه مي مانم. جمعه يعني تجديد نهضت انتظار. يعني همه ي دل هاي عاشق. صداي موذن جمعه صداي شکسته شدن بغض يک جهان مظلوميت است.
[COLOR=#002060]
چه زودتر بيايد.
مي خورم به هر چه خدا در کتاب آسمانيش ياد کرده که همه اگر ما صادق بوديم. اگر قلبمان ايمان داشت اگر خنجر از پشت نمي زديم و پيمانمان ميکرديم اگر بيعت شکن نبوديم علي (ع) خانه نشين نمي شد و حسن (ع) ي خود آماج کينه توزي نمي شد. اگر ما و قلب ما سست نبود حسين (ع) همان (ص) بارها سفارشش را کرده بود بريده گلو و مظلوم .....
اگر ما کمي به فکر تو بوديم تو هم پرده نشين .
[COLOR=#002060] مي گيرد آه مي کشم و به آسمان خيره مي شوم. خورشيد را مي نگرم با سنگدلي تمام راه به سوي غروب ميبرد و غربت مرا تازه مي کند. باز هم آدينه ، تمام عمر را در انتظار آدينه مي مانم. جمعه يعني تجديد نهضت انتظار. يعني همه ي دل هاي عاشق. صداي موذن جمعه صداي شکسته شدن بغض يک جهان مظلوميت است.
[COLOR=#002060]
چه زودتر بيايد.