شما را به خدا قسم کمکم کنید ، ایمانم رفت!

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 109
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
محل اقامت: alihslc@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 19 بار
تماس:

پست توسط alihslc »

به نام خدا

یک سوال : چرا پیامبر اکرم (ص) تا آخرین روز عمرشان همچنان بی سواد باقی ماندند که نه توانایی خواندن داشتند و نه نوشتن ! که حتی برای وصیت کردن هم به کسی نیاز داشته باشند که وصیت ایشان را بنویسد و خودشان نمی توانستند؟
در صورتی که ایشان مردم را به فراگیری علم و دانش توصیه می کردند ؟
جراَت اندیشیدن داشته باش!
{کانت}
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

به نام خدا

سلام :D

بنابر حکمت الهي اين امر محقق گرديده بود و به موارد مهمي نيز در تاپيک زير اشاره شده است .

پاسخ سوال خود را مي توانيد در اين تاپيک ببينيد :

  :razz: سوال در مورد درس خواندن یا نخواندن پیامبر (ص)

http://www.eteghadat.com/forum/viewtopic.php?t=1937 


.
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Senior Member
Senior Member
پست: 109
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
محل اقامت: alihslc@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 19 بار
تماس:

پست توسط alihslc »

به نام خدا

سلام.آقای محمد علی بنده تاپیکی را که معرفی فرموده بودید را کاملا مطالعه کردم. و نه تنها از مشکل من کم نکرد. بلکه بر آن افزود.

مشکل من این است که نمی توانم باور کنم که حضرت محمد امی بوده اند . یا حد اقل سواد خواندن نداشته اند. اون دوست ما گفتن در غار ریاضت می کشیدند . من میگم شاید در غار مطالعه می کردند.

در ضمن. فرض کنیم که پیامبر امی بوده . مگر یک آدم امی نمی تواند حرف های آنچنانی بزند ؟ مادر بزرگ من یک آدم امی است ( نه سواد خواندن دارد و نه نوشتن ) ولی آنچنان قصه ها و داستانهایی تعریف می کند که آدم شه مات می شود.

البته منظورم خدای نکرده مقایسه نیست. ولی این را میخواهم بگویم که حتما نباید سواد داشت تا حرفهای خوب زد.

نمی دانم شما اساطیر یونان را مطالعه کرده اید یا نه ؟ ولی در اساطیر یونان خدای خدایان (زیوس) به مشاورش پرومتوس دستور می دهد که گل انسان را از خاک رس محیا کن . پرومتیوس کالبد انسان را می سازد و زیوس روح خود را در او می دمد.
این از اساطیر یونان که خودشان می گویند اینها افسانه است . و اساطیر یونان صد ها سال قبل از محمد (ص) وجود داشته است.

و یا در جایی دیگر یکی از همسران زمینی زیوس(زیوس همسران بسیار داشت ) از او درخواست می کند که می خواهد او را با همان شکوه و جلال و عظمت خدایی اش مشاهده کند. و زمانی که زیوس به صورت خدا بر او ظاهر می شود آنچنان نوری از او منتشر می شود که همسرش از ترس کالبد تهی می کند و میمیرد .
این داستان شباهت بسیار عجیبی با داستان حضرت موسی (ع) دارد که از خواسته بود خدا را ببیند.

اینها من یکی را به شک می اندازد . به نظر شما آیا پیامبر نمی توانست کتابهای متعدد خوانده باشد ؟ در زمینه های متعدد . شعر. داستان.فلسفه.علوم طبیعی.حقوق . (حالا شاید عناوین این کتابها در آن زمان فرق می کرد ). و ایشان نمی توانستند دسته بندی صحیحی از دانسته های خود داشته باشند . ( چون تازه سواد یاد گرفته بودند) و شوق به خواندن زیاد داشتند.
در ذهن خود تجزیه و تحلیلی از آنچه خوانده بودند انجام بدهند و در غالب یک سری عبارات بیان کنند.

((من هرگز نفهمیدم عربی فصیح یعنی چه ؟ کلام بلیغ یعنی چه ؟ آیا قرآن از لحاظ گرامری مشکلی ندارد ؟ یعنی قواعد دستوری عربی در آن کاملا رعایت شده است ؟ ))

پیش خودم اینطور تصور می کنم که چون پیامبر تحصیلات مکتبی نداشت و خودش به تنهایی یا به کمک کسی سواد خواندن یاد گرفته بود . نمی توانست جملاتی مثل جملات مرسوم بسازد . و طبع لطیفش هم یاری اش کرد تا جملاتی متفاوت بگوید.
و چون در آن دوران اشعار عرب همه در مدح جنگ و نزاع و خون ریزی و اندام معشوق و ... ( به قول یکی از دوستان در مدح شکم و زیر شکم) ::ns بوده . این جملات عجیب برای آنها خیلی مهم مینموده.
از طرفی چون او را به پاکی و صداقت قبول داشتند نمی توانستند به راحتی او را از میان بردارند. مثل تیغی در گلویشان گیر کرده بود. برای مثال اینکه کسی از آیین عیسی و موسی و ابراهیم و سایر پیامبران مطلع بود. و نفوذ کلام بالایی داشت .

محمد (ص) هم به خاطر هدایت بشر یا هدایت قوم خود . با دانشی که پیدا کرده بود خواست تا پیامبری از جانب خدا باشد ( البته منظورم این نیست که به خاطر سود شخصی و .... ).
یکی دیگر چیزهایی که به نظرم در مورد پیامبر با شان پیامبری ایشان کمی تناقض دارد . تعداد همسران زیاد ایشان است . چرا ایشان می بایست اینهمه همسر داشته باشند ؟ ( حالا شما می فرمایید در آن زمان رسم بوده ) چرا پیامبر (ص) با این رسم شهوت رانی مقالبه نمی کردند. ( اگر شما بگویید ایشان فقط به خاطر تقبل سرپرستی با پیمان ازدواج می بستند و با او همبستر نمی شدند می توانم قبول کنم ) . مورد دیگری هم که هست من شنیده ام که پیامبر هنگام ازدواجش با عایشه . عایشه فقط 9 سال داشت . و پذیرفتن این موضوع برای من کمی سخت است ( کمی که چه عرض کنم ) . حالا می گویند 9 ساله آن زمان با 9 ساله پاستوریزه این زمان تفاوت دارد . سوال اینجاست که چقدر می تواند تفاوت داشته باشد ؟ آیا یک دختر 9 ساله می تواند بچه داری کند ؟ مادری کند ؟ توان جسمی اش تا چه حد می تواند بالا باشد ؟ در ضمن پیامبر هنگام ازدواج با عایشه که 9 سال داشت خودشان چند سال داشتند ؟

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اینها بخشی از سوالات من بود در مورد پیامبر (ص) . نمی دانم شما من را چه می خوانید . ولی خود را جای من بگذارید . چطور با این کوله بار شبهه بیایم با کنار گذاشتن همه تعلقات خاطر متعصبانه بگویم اینها همه چرند است . محمد (ص) پیامبر خداست و بس.
لطفا کمکم کنید تا پاسخی قانع کننده جهت این پرسش ها بیابم. یقینا بعضی جاها اشکال از دانش ضعیف من است ( مثلا در مورد قرآن من هیچ از عربی نمی دانم. جز اندکی ).

یا الله
جراَت اندیشیدن داشته باش!
{کانت}
New Member
New Member
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۷, ۲:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 11 بار
سپاس‌های دریافتی: 9 بار

پست توسط ahmadgh »

ریشه بی ایمانی جستجوی زیاد برای یافتن چراهای خلقت است
سوره نحل ایه 103 البته انانکه بایات خدا ایمان نمی اورند خداوند هرگز ایشانرا هدایت نخواهد کرد و انها را عذاب دردناکیست دروغ را انکس میبندد که به ایات خدا ایمان نیاورد
مگه تو همین قران بارها نیومده این قران بی هیچ شک راهنمای پرهیز کاران است و این راز کتاب قرانه و شما هم بهتره که به جای اینهمه شک و شبهه پرهیز کاری پیشه کنید (سخته ولی بهاش شیرینه )تا جوابتون رو از حق تعالی بگیرید
و این رو هم بگم قصد توهین نداشتم و از بزرگان این سایت معذرت میخوام که اینطوری وارد شدم
و این رو هم بگم شما که این همه شک و شبهه دارید این تنها راهی نیست که بخواهید ایمان بیارید از خداوند محمد (ص) بخواهید صادقانه و بدون ریا حتما خیلی زود راهی جلوی پاتون میگذاره و جوابتونو میگیرید
آخرین ويرايش توسط 1 on ahmadgh, ويرايش شده در 0.
Senior Member
Senior Member
پست: 109
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
محل اقامت: alihslc@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 19 بار
تماس:

پست توسط alihslc »

به نام خدا

سلام. دوست عزیز احمد آقا. متشکرم از راهنمایی شما.
باید بگم که مدت هاست که خود را سپرده به خدا تا مرا هدایت کند. با تمام احترامی که برای نظر شما قایلم. ولی من برای ایمان چشم بسته ارزشی قایل نیستم. چه بسیار دیده ام کسانی که فقط به خاطر برداشت شخصی خود به قرآن معتقد هستند . در نهایت خدایی که آنها به آن معتقدند با خدای من و شما متفاوت خواهد بود.

با عرض پوزش ولی این فرمایش شما را هرگز نمی توانم قبول کنم : ریشه بی ایمانی جستجوی زیاد برای یافتن چراهای خلقت است

به نظر من اگر ایمان قرار است حاصل شود بهتر است از راه تحقیق و پرسش و تفحص و تفکر و تدبر ایجاد شود. و صرف اینکه بگوییم : قرآن کلام خداست و لا غیر . و متعصابه بخواهیم قضاوت کنیم در جهل عمیقی خواهیم بود. که می شود مثل بسیاری از متعصبان اهل تسنن که با هزار دلیل و مدرک نمی توان آنها را قانع کرد. من اینطور ایمان نمی خواهم.
دین نوعی علم است . همانطور که شما نمی توانید بدون اثبات تجربی و علمی قبول کنید که 6*7=42 . من هم نمی توانم بدون برهان و دلایل کافی چشم بسته بپذیرم که قرآن باید کلام خدا باشد.
شاید برای شما ثابت شده باشد که قرآن کلام خداست . ولی هنوز برای من یقین حاصل نشده است.

من که هیچم. پیامبر خدا ابراهیم که معصوم است وقتی شک کند. دیگر جای حرف برای من باقی نمی ماند.
او به خدا گفت . ایمان دارم ولی یقین ندارم. و خدا به او یقین عطا کرد.

باز هم ممنونم از راهنمایی شما.
منتظر پاسخ دوستان هستم
جراَت اندیشیدن داشته باش!
{کانت}
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

alihslc نوشته شده:به نام خدا

سلام.آقای محمد علی بنده تاپیکی را که معرفی فرموده بودید را کاملا مطالعه کردم. و نه تنها از مشکل من کم نکرد. بلکه بر آن افزود.

مشکل من این است که نمی توانم باور کنم که حضرت محمد امی بوده اند . یا حد اقل سواد خواندن نداشته اند. اون دوست ما گفتن در غار ریاضت می کشیدند . من میگم شاید در غار مطالعه می کردند.

در ضمن. فرض کنیم که پیامبر امی بوده . مگر یک آدم امی نمی تواند حرف های آنچنانی بزند ؟ مادر بزرگ من یک آدم امی است ( نه سواد خواندن دارد و نه نوشتن ) ولی آنچنان قصه ها و داستانهایی تعریف می کند که آدم شه مات می شود.

البته منظورم خدای نکرده مقایسه نیست. ولی این را میخواهم بگویم که حتما نباید سواد داشت تا حرفهای خوب زد.

نمی دانم شما اساطیر یونان را مطالعه کرده اید یا نه ؟ ولی در اساطیر یونان خدای خدایان (زیوس) به مشاورش پرومتوس دستور می دهد که گل انسان را از خاک رس محیا کن . پرومتیوس کالبد انسان را می سازد و زیوس روح خود را در او می دمد.
این از اساطیر یونان که خودشان می گویند اینها افسانه است . و اساطیر یونان صد ها سال قبل از محمد (ص) وجود داشته است.

و یا در جایی دیگر یکی از همسران زمینی زیوس(زیوس همسران بسیار داشت ) از او درخواست می کند که می خواهد او را با همان شکوه و جلال و عظمت خدایی اش مشاهده کند. و زمانی که زیوس به صورت خدا بر او ظاهر می شود آنچنان نوری از او منتشر می شود که همسرش از ترس کالبد تهی می کند و میمیرد .
این داستان شباهت بسیار عجیبی با داستان حضرت موسی (ع) دارد که از خواسته بود خدا را ببیند.

اینها من یکی را به شک می اندازد . به نظر شما آیا پیامبر نمی توانست کتابهای متعدد خوانده باشد ؟ در زمینه های متعدد . شعر. داستان.فلسفه.علوم طبیعی.حقوق . (حالا شاید عناوین این کتابها در آن زمان فرق می کرد ). و ایشان نمی توانستند دسته بندی صحیحی از دانسته های خود داشته باشند . ( چون تازه سواد یاد گرفته بودند) و شوق به خواندن زیاد داشتند.
در ذهن خود تجزیه و تحلیلی از آنچه خوانده بودند انجام بدهند و در غالب یک سری عبارات بیان کنند.

((من هرگز نفهمیدم عربی فصیح یعنی چه ؟ کلام بلیغ یعنی چه ؟ آیا قرآن از لحاظ گرامری مشکلی ندارد ؟ یعنی قواعد دستوری عربی در آن کاملا رعایت شده است ؟ ))

پیش خودم اینطور تصور می کنم که چون پیامبر تحصیلات مکتبی نداشت و خودش به تنهایی یا به کمک کسی سواد خواندن یاد گرفته بود . نمی توانست جملاتی مثل جملات مرسوم بسازد . و طبع لطیفش هم یاری اش کرد تا جملاتی متفاوت بگوید.
و چون در آن دوران اشعار عرب همه در مدح جنگ و نزاع و خون ریزی و اندام معشوق و ... ( به قول یکی از دوستان در مدح شکم و زیر شکم) ::ns بوده . این جملات عجیب برای آنها خیلی مهم مینموده.
از طرفی چون او را به پاکی و صداقت قبول داشتند نمی توانستند به راحتی او را از میان بردارند. مثل تیغی در گلویشان گیر کرده بود. برای مثال اینکه کسی از آیین عیسی و موسی و ابراهیم و سایر پیامبران مطلع بود. و نفوذ کلام بالایی داشت .

محمد (ص) هم به خاطر هدایت بشر یا هدایت قوم خود . با دانشی که پیدا کرده بود خواست تا پیامبری از جانب خدا باشد ( البته منظورم این نیست که به خاطر سود شخصی و .... ).
یکی دیگر چیزهایی که به نظرم در مورد پیامبر با شان پیامبری ایشان کمی تناقض دارد . تعداد همسران زیاد ایشان است . چرا ایشان می بایست اینهمه همسر داشته باشند ؟ ( حالا شما می فرمایید در آن زمان رسم بوده ) چرا پیامبر (ص) با این رسم شهوت رانی مقالبه نمی کردند. ( اگر شما بگویید ایشان فقط به خاطر تقبل سرپرستی با پیمان ازدواج می بستند و با او همبستر نمی شدند می توانم قبول کنم ) . مورد دیگری هم که هست من شنیده ام که پیامبر هنگام ازدواجش با عایشه . عایشه فقط 9 سال داشت . و پذیرفتن این موضوع برای من کمی سخت است ( کمی که چه عرض کنم ) . حالا می گویند 9 ساله آن زمان با 9 ساله پاستوریزه این زمان تفاوت دارد . سوال اینجاست که چقدر می تواند تفاوت داشته باشد ؟ آیا یک دختر 9 ساله می تواند بچه داری کند ؟ مادری کند ؟ توان جسمی اش تا چه حد می تواند بالا باشد ؟ در ضمن پیامبر هنگام ازدواج با عایشه که 9 سال داشت خودشان چند سال داشتند ؟

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اینها بخشی از سوالات من بود در مورد پیامبر (ص) . نمی دانم شما من را چه می خوانید . ولی خود را جای من بگذارید . چطور با این کوله بار شبهه بیایم با کنار گذاشتن همه تعلقات خاطر متعصبانه بگویم اینها همه چرند است . محمد (ص) پیامبر خداست و بس.
لطفا کمکم کنید تا پاسخی قانع کننده جهت این پرسش ها بیابم. یقینا بعضی جاها اشکال از دانش ضعیف من است ( مثلا در مورد قرآن من هیچ از عربی نمی دانم. جز اندکی ).

یا الله


به نام خدا

سلام خدمت دوست گرامی :razz:

قبل از هرچیز لازم می دونم در ابتدای بحثمون ، محدوده و مرزهای بحث رو مشخص کنیم . :D

اول اینکه قدم به قدم جلو بریم . دوم اینکه اگر بحثی بین دونفر که تقریبا از میزان اطلاع برابری ، برخوردار هستند شکل بگیرد یک قالبی دارد ،

و اگر بین کسانیکه یکی پرسشگر و دیگری پاسخگو است شکل بگیرد ، قالب دیگر پیدا می کند.

چون خود شما فرمودید که اطلاع کمی از قرآن دارید و مایل هستید که بیشتر بدانید ، پیشنهادم این است که کمی از مقدمات لازمی که باید در بحث ما بعنوان

اصول مورد قبول طرفین قرار بگیرد را توضیح بدهم ، بعد آرام آرام پیش برویم .

سومین مسئله که بسیار مهم است ، این است که با فرضیات و اگر و مگر و شاید ، به هیچ عنوان بحثی را پیش نمی بریم . حرف بر سر آنچه واقع بوده و

اتفاق افتاده است می باشد
. که دلایل و براهین زیادی نیز به همراه خود دارد .


لازم می دانم بحث را از اینجا اغاز کنم ، که اگر مسئله توحید ، به تمام معنا و ابعادش برای ما جا افتاده باشد و حل شده باشد ، قطعا در نبوت و کلام الهی

مشکل چندانی نخواهیم داشت . اگر توحید الوهی (خالقیت خدا ) و توحید ربوبی (پرورش و هدایت انسان ها ) را خوب بشناسیم ، قطعا درک خواهیم کرد

که این نیاز مخلوق ، و آن کمال خالق ، ایجاب می کند که شخصی از طرف او برای هدایت ما فرستاده شود . و این شخص لزوما باید کامل ترین مخلوق او باشد

تا بتواند سایر مخلوقین را هدایت کند
. وگرنه اگر او نیز فردی مانند دیگران باشد ، و خودش خود را پیامبر معرفی کرد(برفرض هم بدون طلب سود شخصی) و اگر

او نیز دارای همین نقایص بشری باشد ، دیگر هدایت توحیدی انجام نخواهد شد ؛ و هدایت بشری خواهد بود . تمام حرف اینجاست که وقتی ثابت شد

او ما را خلق کرده و سپس عهده دار هدایت ما شده ، ثابت می شود که پس از خلق ، این بشر را به حال خود نگذاشته و رها نکرده است .

لازمه این پیام رسان کامل ، پیامی کامل است . اگر باز هم او از طرف خودش حرفی را بیاورد که احتمال خطای بشری در آن برود ، هیچ گونه اعتمادی و مصونیت

از خطایی در آن نخواهیم یافت ، و هر لحظه ممکن است با یکی از آن جملات ، هدایت این بشر به فنا برود و از مسیر اصلی خارج شود .

پس با این مقدمات مسلّم عقلی ، که هر وجدان پاکی آن را می پذیرد باید به سراغ جزئیات بحث می رویم .


وقتی صدق کلام الهی برما ثابت شد ، و صدق فرستاده او مسلم دانسته شد ، سپس از خود قرآن می خوانیم که خالق او فرموده : این پیامبر امی بوده است .

حال (برخلاف اصول بحثمان) اگر کسی امد و فرضی کرد که آری ممکن است این پیامبر سواد داشته ، شاید می رفته کتاب می خوانده ، می توانسته کتابهای

متعدد خوانده باشد ، داستان و شعر و فلسفه و....

در پاسخ ابتدا باید چند چیز را شرح دهیم ؛ ابتدا اینکه محتویات قرآن اصلا چیست ؟ آیا توان بشری برای فهم و ارائه آن از پیش خود وجود دارد یا خیر ؟

کلام قرآن مجید دریایی است بیکران ، اما به مقتضای بحث باید نکات مهم آن عرض شود . موضوعاتی از قبیل اعتقادات ، احکام ، اخلاق ، سرگذشت اقوام پیشین

پیش گویی حوادث آینده ، شرح حال خود مردم زمان پیامبر .ص و .... امده است .

فرض کنید در بحث اعتقادات ، توصیف فرشتگان ، توصیف معاد ، بهشت و جهنم همگی ذکر شده ، طبیعی است که راه دست یابی به این علوم به هیچ عنوان

از طریق مطالعه کتب پیشینیان میسر نیست ، حتی با کشیدن ریاضت نیز به علم حقیقی آن نمی توان رسید . پس منبعی دیگر می طلبد !

حال شاید بگویید ما که اینها را ندیدیم تا بر ما صدقش ثابت شود . مثال دیگر می زنیم :

در بیان احوال قوم بنی اسرائیل در قرآن لطایف بسیار دقیقی آمده ، که در توراتِ تحریف شدۀ آن زمان نیز نبوده است ، و علومی بوده که سینه به سینه

بین علمای یهود می گشته و مردم عادی یهود و عرب از آن خبر نداشتند ...

از جمله کارهایی که بر سر پیامبران آورده بودند و از کتب خودشان حذف کردند ؛ وقتی پیامبر.ص برایشان می خواند ، بهت زده می شدند و توان انکار هم نداشتند .

پس اولا پیامبر.ص ، اگر از کتاب تحریف شده چیزی می خواند ، این اخبار در آن نبود ؛

ثانیا اگر این اخبار (قرآن) کذب بود ، بر او ایراد می گرفتند و اعتراض می کردند ( که نگرفتند و نکردند)


نکته بعدی پیش گویی آینده است : از جمله پیروزی در جنگ های مختلف مثل احزاب و غلبه بر روم و ... که اینها همگی رخ داد و صدق کلام الهی روشن شد .

حتی از احوال درونی مسلمانان هم عصر خویش ، که در جنگ ها هرکس چه حالی داشت ؛ مومنین منافقین و مشکرین ، همگی ذکر شده اند ،

و تصریح شده که ای پیامبر.ص همه اینها را ما به تو خبر می دهیم . اگر چنین اخباری از احوال قلبی مسلمانان ، دروغ بود و یا حقیقت نداشت ،

مسلما در همان زمان به پیامبر.ص اعتراض می کردند که اینها را از کجا می گویی؟

 اما در مقابل حقیقت حرفی نزدند .  

محتویات قرآن خیلی بیش از اینهاست ، حتی مسائل اخلاقی بسیار ظریفی که پس از سال ها علم ناقص بشری ، تازه دارد به گوشه ای از آن پی می برد ...


بسیار خلاصه عرض کردیم که اینگونه علوم قابلیت انتقال از کتب پیشینیان به فرد را ندارد . چون اصلا چنین دانش هایی را در بر نداشتند کتب قدیم .

جنس این علوم متفاوت است ، چراکه اصلا داشتن سواد یا عدم آن و یا مطالعه کتب ، فقط اندوخته های ذهنی را افزایش می دهد ، در حالیکه علم حقیقی

نوری است که از جانب خدای متعال به هر کدام از بنده هایش که بخواهد داده می شود . و این علوم با دانش های تجربی بشری بسیار متفاوت است .

صرف یک سری حرف های خاص زدن معیار نیست ، معیار قابلیت هدایت افراد به حق است . همان توحیدی که مدت ها بحثش شده بود .


نکته بعدی این است که مقایسه و نیز تمثیل اساطیر (افسانه های قدیم) ، با حقیقت و آنچه واقع شده ، صحیح و قابل استناد علمی نیست .


نکته بعدی در مورد اعجاز است . البته سال گذشته نیز چون مفصل در این مورد بحث شده و ظاهرا هنوز برای شما حل نشده است سعی می کنم با بیان ساده تری

بگویم تا جا بیفتد . اما یقین بدانید تا با فضای محتوایی قرآن مجید و زبان عربی آشنایی کامل پیدا نکنید شاید درک جامع عرایض بنده کمی سخت باشد .

اعجاز قرآن ، تنها لفظی نیست ! فصاحت و بلاغت گونه ای از اعجاز است . اما همین هم بسیار مشهود است .

به عنوان مثال حتی در همان زمان نیز ادیبی در بیابانی می گذشت عباراتی را برای یک عرب خواند ، عرب پرسید اینها چیست ؟گفت قرآن است .

عرب گفت دروغ می گویی قرآن نیست ، چون صدر وذیل آیه با هم نمی خواند .

یعنی مثلا عبارتی ذکر شده بود ، که آخر آیه متناسب بود علیماً حکیماً بیاید ، اما خبیراً بصیراً آمده بود ( خیلی تفاوت بین ایندوست )

خلاصه منظور این بود که اعجاز لفظی نیز قابل درک بوده برای عرب آن زمان و پس از آن .

اما اعجاز محتوا عمیق تر است ، درسته که شاید تصور کنید بخاطر تفاوت مضامین شعری جاهلیت با کلام خدا ، جذب آن شدند؛

  اما مسئله این است که قرآن اصلا شعر نیست ... 

به اعتراف بزرگان لغت عرب ؛ و خود قرآن .

مضامینی که عرض کردیم از معاد و توحیدو خلقت آسمان ها و زمین ، بسیار بلند تر از آن است که حتی اندیشه بشری به آن دست پیدا کند .

بحث اعجاز را مایلم در همین حد ختم کنم و در بحث های بعدی به آن خواهیم رسید ان شاء الله . (فعلا همین مقدار کافیست)

چون نهایت هدف خالق فهم و بکارگیری مفاهیم محتوایی قرآن است ، و اعجاز تنها وسیله ای است برای تحدی و ناتوان نشان دادن سایر انسان ها از آوردن

مثل ان . و از همه انتظار نمی رود تا اعجاز کامل ان را دریابند .

-----------------------------------------------------------------------------

بحث ازدواج ها را نیز خواهیم رسید . البته صمیمانه عرض می کنم که در همین بحث نیز ، شما تناقضی در حرفتان بود که خود این تناقض حل کننده مشکل شماست !

اگر بر اساس فرضیه هایی که ارائه کردید ، پیامبر.ص یک بشری است که از جانب خودش نبوت را انتخاب کرده و خودش کتابی را ارائه کرده
 (و این مسئله خدایی نیست )  

خوب طبیعتا دیگر جای سوال نیست که چرا متعدد ازدواج کرده !! چون با همین توجیه بشری بودن او ، چنین اعمالی نیز به حساب امیال بشری او گذاشته می شود.
 (وایرادی بر او نیست) 

اما اگر بنابر قسمت دوم سوال شما که متناقض قسمت اول هست ، یعنی با توجه مقام بالا و شان پیامبریشان چرا ازدواج کرده اند ؟

پس اگر شان پیامبری او را بپذریریم ، قطعا مصلحت هایی را در کار او که همگی وحی و دستور از جانب خدا بوده است خواهیم دانست ، که اینچنین شده است .
 ( که إن شاء الله موضوع ازدواج ها را در فرصت مناسب بحث خواهیم کرد)  

یه نکته هم در پست اخر شما بود که فعلا نمی خوام بحثشو باز کنم ، ولی اجمالا از بنده قبول کنید که با توجه دقیق به آیات و فضای صحبت حضرت ابراهیم .ع با خداوند متوجه خواهیم شد که این درخواست حضرت برای اطرافیانشان بوده و او در مقامی بالاتر از شک است (بنابر قول مفسرین بسیاری) .
دوم اینکه ، اگر هم برای خودش بوده باشد ، مرتبه ای بین ایمان و یقین ، به نام شک وجود ندارد !! چرا که پلۀ پس از ایمان یقین است .
و خود شک ، مرتبه ای بسیار پایین تر از ایمان است !!! ( بعدا به این هم می رسیم ... پله پله ... فقط خواستم اصلاح کنم که شکی وجود نداشته ...)


امیدوارم قسمت اول پاسخ های بنده ، شما را قانع کرده باشد .

اگر سوالی دارید مشتاق شنیدنش هستم :D
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
New Member
New Member
پست: 8
تاریخ عضویت: شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸, ۷:۳۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 7 بار

Re:

پست توسط whysd »

<img src=./images/smilies/rose.gif>تصویر
MAHDIYAR نوشته شده:سلام

در خصوص مشكل شما (شكاكيت) بايد خدمتتون عرض كنم كه انسان هر وقت و هر جا كه به يقين رسيد و يا جايي رسيد كه يقين آور بود بايد همون جا رو بچسبه

ديگه تو اون به هيچ وجه شك نكنه با يقين كامل بگه من هستم واقعيت دارم ديگه اگر و شايد و اما حرف بي خوده .

قبل از اين كه شك كنه، بوده ؛ وجود داشته

و به الوجدان اين رو درك كرده

نه بخاطر اينكه شك مي كنه پس وجود داره ، شك فرع وجود آدمه نه آدم فرع شك(دقت كنيد) :-(

انسان بر اساس يقيني كه داشت يقينهاي ديگر را مي سازد و همينطور پله پله پيش مي رود همه عقلا همين كار رو مي كنن خود من و شما هم در زندگي روزمره

همينطوريم اگر اينطور نبود كه سنگ روي سنگ بند نمي شد ،

شك نكنيد خود شما الان داريد اين حرفها را مي خوانيد قطعا يقينا مطمئنا

شما يقين داريد كه هستيد ، مطمئنيد كه وسايل و افراد اطراف شما هستند و بر اين اساس هم با اونها ارتباط داريد

اين همه تاكيد من براي اينه كه اگر خشت اول رو كج بذاري ، بار كج به منزل نمي رسه . :x

هر چيزي هم كه بسازيم بعدش با يك كلمه شايد و اگر ، يه لگد مي زنيم خرابش مي كنيم

بايد به اين نتيجه برسي كه :

1 - قطعا من وجود دارم (بالوجدان ، بالفطره ، به علم حضوري هر چي مي خوا ياسمش رو بذار)

2 - قطعا واقعيت وجود دارد و من دركش مي كنم (و لو در حد وجود خودت و قطعا يكي از اين واقعيتها وجود خودته)

(بابا چند بار بگم ما الان بحثمون به خدا نرسيده :-? ؛ به پير ،پيغمبر ما هر چي علتش رو نفهميم گردن خدا نمي اندازيم ؛ مي ذاريم به حساب كم سوادي خودمون ، شما يه آيه يه روايت بيار كه گفته باشه اگر چيزي رو نفميديد بگيد كار خداست ؛ نه جانم تازه برعكسه همش مي گن افلا يتدبرون افلا يتفكرون فكر كنيد تدبر كنيد)

يقين رو محكم كن بريم پله بعدي . ياعلي :razz:

سلام
mahdyar عزیر راستش من هم سوالی مثل سوال این دوست عزیزمون داشتم که یوزر محمئ علی من را به این تاچیک راهنمایی کرد
در مورد این پستتون یکی دو تا سوال داشتم
اول اینکه تعریق وجود داشتن و واقعیت چیه
دوم هم اینکه در مورد این جمله تون
شك نكنيد خود شما الان داريد اين حرفها را مي خوانيد قطعا يقينا مطمئنا
من متاسفانه استدلالی برای این جمله تون توی این پست و پست های قبل پیدا نکردم ممکن راهنمایی کنید منو
ممنون<img src=./images/smilies/rose.gif><img src=./images/smilies/rose.gif></img src=./images/smilies/rose.gif></img src=./images/smilies/rose.gif>
</img src=./images/smilies/rose.gif>
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

Re: شما را به خدا قسم کمکم کنید ، ایمانم رفت!

پست توسط MAHDIYAR »

با سلام

بخاطر تاخیر در پاسخ عذر می خواهم امکان دسترسی به اینترنت تا آخر ماه مبارک ندارم

هر دو سوال شما بر پایه علم حضوری است تعریف در علم حصولی معنا دارد نه در علم حضوری که هیچ واسطه ای (تصور) ندارد هر چه

بخواهی علم حضوری و بی واسطه ات را تعریف کنی تنها شرح الاسم داده ای و معنای لغوی بیان کرده ای نه تعریف به معنای واقع کلمه

شما بالوجدان خود را خواننده متن می یابید استدلال خواستن برای علم حضوری درخواست واسطه است برای علمی بی واسطه به

عبارت دیگر علم حضوری پایه علم حصولی است و اگر برای علم حضوری نیز به دنبال واسطه باشید گرفتار دور شده اید که محال است چرا

که در اصطلاح تقدم الشی علی نفسه پیش می آید و اگر کسی استدلال برای علم حضوری بچیند تمام اجزاء استدلال او اعم از صغری

کبری , حد وسط و نتیجه همه قابل شک است چون برای درک استدلال نیاز به تصور اجزاء داریم

امیدوارم مشکل حل شده باشد.
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
New Member
New Member
پست: 6
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۸, ۹:۵۸ ب.ظ
محل اقامت: جزیره مجنون
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 6 بار

Re: شما را به خدا قسم کمکم کنید ، ایمانم رفت!

پست توسط لیلای زمان »

سلام :razz:
من برای گرفتن پاسخ سوالای عقایدم از 3 تا سایت زیر کمک میگیرم.
تبیان:tebyan.net
کانون گفتمان قرانی:askquran.ir
اگرم بخوام بحث کنم از مشاوران انلاین سایت پاسخگو کمک میگیرم:pasokhgoo.ir
موفق باشین
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست

عشق بازی دگر و نفس پرستی دگرست
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶, ۶:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 53 بار
سپاس‌های دریافتی: 182 بار

Re: شما را به خدا قسم کمکم کنید ، ایمانم رفت!

پست توسط کاظم سبزواری »

لیلای زمان نوشته شده:سلام :razz:
من برای گرفتن پاسخ سوالای عقایدم از 3 تا سایت زیر کمک میگیرم.
تبیان:tebyan.net
کانون گفتمان قرانی:askquran.ir
اگرم بخوام بحث کنم از مشاوران انلاین سایت پاسخگو کمک میگیرم:pasokhgoo.ir
موفق باشین



سلام
ولی اعتقادات یه چیز دیگست تصویر تصویر
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “خدا شناسی”