.:..:. زير باران عرفه .:..:.

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

.:..:. زير باران عرفه .:..:.

پست توسط Labbaik »

  :razz: به نام معمار هستی :razz:  

 [External Link Removed for Guests] 

[align=center]باز اين اشك است كه از جاده‏هاى دل مى‏گذرد و در كوير نياز ساكن مى‏شود . دوباره كبوترهاى محرم خيال، با خاك عرفات، تيمم مى‏كنند . نمى‏دانم! اما هر چه هست من زائر كوى حسينم . مى‏خواهم با زمزمه‏هاى حسينى در صحراى عرفات، محرم درگاه خدا شوم، زير باران عرفه ... :) :razz:  

احسان ديرينه تو را قرن‏ها و سال‏هاست مردمان شناخته‏اند . تو هماني که كاروان را براى نجات يوسف فرود آوردي تا از چاه به جاه رسانى‏اش و از بندگى به سلطنت . چشم سپيد يعقوب را به ديدار يوسف روشن كردى! اى ياور ايوب كه بلا و رنج و سختى را از او دور كردى! اى آن كه دستان ابراهيم را از ذبح اسماعيل نگاه داشتى، تا وعده‏ات تحقق يابد! اى اجابت كننده دعاى زكريا! اى آفريننده يحيى! اى حامى يونس! که او را از شکم ماهي نجات دادي. تو را مى‏شناسم . اى آن كه به امر خود، دريا را براى بنى‏اسرائيل شكافتى و فرعون و لشكرش را در گرداب قهر خويش غرق نمودي! تو را مى‏شناسم . اين را نيز مى‏دانم که اگر بنده‏اى نافرمانى كند، عزلش نمى‏كنى . مگر نبودند ساحران كه سال‏ها غير تو را پرستيدند و فرستادگان تو را تكذيب كردند، اما تو با آيه لطيف هدايت، از هر چه جهالت رهايشان كردى و به سمت نور رهنمايشان شدى، آى اى خدا اى بديع بى همتا، اى پاينده بى‏مثال، اى عالمى كه به هر كس به قدر گنجايشش، بخشيدى . من اكنون زير باران عرفه، زمزمه‏هاى حسين (عليه السلام) اين بنده عاشق تو را زمزمه مى‏كنم . او كه تو را با واژه‏هاى آسمانى اشك مى‏خواند و با تمام بزرگيش چه خاشعانه با تو سخن مى‏گويد . اين همان آغاز كربلايى ‏شدن است ...

 مهربانا! خطاهايم بزرگ شد و رسوايم نكردى . گناهانم را ديدى و پوشاندى . 

 اى لطيف! :razz: خرد بودم و ضعيف، روزى‏ام دادى و نگاهم داشتى . بزرگ شدم! هنوز نمى‏توانم نعمات تو را شماره كنم . اى كه بى‏منت عطا مى‏كنى؛ آن ‏گونه كه من در آيينه دلم لطف و احسان تو را مى‏بينم و تو در آيينه كردار من جرم و عصيان را . با اين‏ همه گنهكارى راهنمايم شدى به سوى ايمان . هر چند هنوز در شكر اين همه احسان ناتوان بودم، بيمار شدم، خواندمت؛ درمان كردى . عريان بودم، پوشاندى‏ام . گرسنه بودم، سيرم كردى . تشنه بودم، از تو سيراب شدم . ذليل بودم، عزيزم كردى . غريب بودم، آشنايم نمودي . مسكين بودم، توانگرم ساختى . و خود كريمانه، احسان آغاز نمودى . پس به راستى كه حمد و سپاس براى توست! اى خداى بى‏همتا! لب‏هايم اكنون با طراوت دعا ترنم گرفته‏اند . چشمانم در بارش توبه، امان از دست داده‏اند . دل بى‏قرار عرفات حسين (عليه السلام) شده است! يا قديم الاحسان ما را بيامرز و دعاهايمان را مستجاب گردان که جز تو کسي را نداريم و چشم اميدمان به درگاه تو که کريم و رحيم هستي؛ مي باشد. 
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

عرفه؛ روزي بسان شب قدر

پست توسط Labbaik »

عرفات، نام منطقه وسيعى است ‏با مساحت ‏حدود 18 كيلومتر مربع در شرق مكه معظمه، اندكى متمايل به جنوب كه در ميان راه طائف و مكه قرار گرفته است. زائران بيت‏الله الحرام در روز عرفه - نهم ذى الحجه - از ظهر تا غروب در اين منطقه حضور دارند. در روايتي آمده است كه آدم و حوا (ع) پس از هبوط از بهشت و آمدن به كره خاكى، در اين سرزمين همديگر را يافتند و به همين دليل، اين منطقه «عرفات‏» و اين روز«عرفه‏» نام گرفته است. (1)


عرفه، از عيدهاى بزرگ است، :-D هر چند عيد ناميده نشده است و روزى است كه حق تعالى بندگان خويش را به عبادت و اطاعت ‏خود دعوت كرده، سفره جود و احسان خود را براى آنها گسترده است. شيطان در اين روز، از همه اوقات خوارتر و حقيرتر و خشمناك ‏تر است .

 روايت ‏شده كه حضرت زين‏العابدين عليه السلام در روز عرفه صداى فقيرى را شنيد كه از مردم كمك مى‏خواست . حضرت فرمود: واى بر تو! آيا دست نياز به سوى غير خدا دراز مى‏كنى؛ در حالى كه اميد مى‏رود در اين روز بچه‏هايى كه در شكم مادر هستند، مورد فضل و لطف الهى قرار گيرند و سعادتمند گردند؟ (2)  

 در روايتى از حضرت صادق عليه السلام آمده است: « كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نگردد تا رمضان آينده آمرزيده نمى‏گردد؛ مگر اين كه روز عرفه را درك كند.» (3) به عبارت ديگر تنها اميد کساني که در ماه رمضان بخشيده نشده اند؛ روز عرفه مي باشد. 

بهترين عمل در روز عرفه دعا است و در ميان روزهاى سال، اين روز براى دعا امتياز ويژه‏اى دارد. با توجه به ايام سال و مناسبت هاي مختلف در مي يابيم که براي دعا و مناجات هميشه شب، مورد نظر حضرت باريتعالي بوده است، مثل شب هاي قدر، شب نيمه شعبان و... و تنها روزي را که براي مناجات همگاني معرفي کرده اند؛ روز عرفه مي باشد.

روز عرفه داراى دعاهاى فراوانى است؛ ولى در اين ميان، دعاى عرفه امام حسين عليه السلام داراى جايگاه ممتاز و ويژه است و در واقع، ناب ‏ترين و عميق‏ ترين معارف الهى و توحيدى در اين دعا، بر زبان سالار شهيدان عليه السلام جارى گشته است.

امام حسين عليه السلام در آخرين عرفه عمر خود، عصر روز عرفه با گروهى از خاندان و فرزندان و شيعيان، با نهايت ‏خاكسارى و خشوع از خيمه بيرون آمدند و در جانب چپ كوه ايستادند . امام (ع) چهره مبارك خود را به سوى كعبه گردانيد مانند مسكين نيازمندى كه غذا مى‏طلبد، دست‏ها را برابر صورت خود گرفت و دعايش را چنين آغاز كرد:

 
«الحمدلله الذى ليس لقضائه دافع ولا لعطائه مانع ولا كصنعه صانع و هو الجواد الواسع؛ سپاس خداوندى را سزاست كه چيزى قضايش را دور نمى‏سازد و از عطا و بخشش او جلوگيرى نمى‏كند و هيچ آفريننده‏اى آفرينش او را ندارد و او سخاوتمندى بى‏انتهاست.»  


حضرت (ع) سپس به بيان گوشه‏اى از نعمت‏هاى بى پايان خداوند كه انسان را در تمام مراحل رشد و تكامل در برگرفته، مى‏پردازد و مهربانى مادران و دايه‏ها و مواظبت و پرستارى و دل ‏سوزى آنان را از الطاف و عنايت‏هاى خداوند مى‏شمرد؛ سپس به لزوم شكر نعمت‏هاى الهى اشاره مى‏كند و خود را از اداى يك شكر نيز عاجز و ناتوان مى‏بيند . هر فرازى از اين دعا، دريچه‏اى از نور و توحيد و عشق و محبت‏ به خداوند را به سوى دل انسان مى‏گشايد و عبارات دعا و محتواى آن، نشان مى‏دهد كه امام حسين عليه السلام در حال اين دعا دائم از خود و عالم غافل گشته، تمام جهان را به يك سو نهاده، با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستى و نفوذ علم و قدرت و حيات او را بر تك تك ذرات و موجودات عالم مشاهده مى‏نمايد و آن چه را كه ديده، بر زبان آورده است . امام حسين عليه السلام مى‏خواهد با اين نيايش، انسان و خدا را بشناساند و نزديكى آن را به هم بنمايد . او با اين نيايش، منطقى‏ترين و واقعى‏ترين رابطه انسان با خداوند را توضيح مى‏دهد .

دعاى عرفه سيدالشهدا (ع) سراسر نور و عرفان پروردگار است و آميزه‏اى از شور و عشق و محبت و معرفت ‏به ذات پاك خداوند است . در فرازهاى اين دعا، امام حسين (ع) با خداوند چنين عاشقانه زمزمه مى‏كند:


خداوندا! اجازه فرما تا دمى چند در برابرت به زانو درافتم و قطراتى از اقيانوس جان، نثار بارگاهت نمايم . خيال دورى راه تا درگاه جمالت ‏خسته و فرسوده‏ام كرده است:


[align=center]از گل آدم شنيدم بوى تو

راه‏ها پيموده‏ام تا كوى تو  



خدايا! موجوداتى كه در هستى خود نيازمند تو هستند، چگونه مى‏توانند راهنماى من به سوى تو باشند؟

پروردگارا! آيا حقيقتى غير از تو آن روشنايى را دارد كه بتواند تو را بر من آشكار سازد؟ كى از نظر، غايب و پنهان بوده‏اى كه نيازمند راهنمايى به سوى خود باشى و چه وقت از من دور بوده‏اى تا نمودهاى جهان مرا به تو برساند؟


 
همه عالم به نور توست پيدا

كجا گردى تو از عالم هويدا؟
 


خدايا! روشنايى جمال و جلالت در جهان هستى آشكارتر از هر چيز است و وجود تو خفا و پوشيدگى ندارد تا چراغى سر راه بگيرم و بارگاه ربوبى تو را جست و جو نمايم و يا دليلى را راهنماى خود به سوى تو قرار دهم؛ چون فروزنده چراغ تو و سازنده دليل و راهنما، تويى .

خداى من! چشمى كه تو را بر خود نگهبان و مراقب نبيند، كور و فرو بسته باد و بنده‏اى كه از متاع محبت تو بى بهره باشد، سرمايه باخته و ورشكسته باد .



[align=center]ديده‏اى كان چهره روشن نبيند كور باد

خاطرى كز توست ‏خالى، تيره و بى نور  




امام حسين عليه السلام با اين دعا، روحى تازه به كالبد عرفات دميد و اين نغمه خوش آسمانى و آواى دل‏انگيز ملكوتى را تا ابد در سينه سيناى عرفات به يادگار گذاشت .

[align=center]از صداى سخن عشق نديدم خوش‏تر

يادگارى كه در اين گنبد دوار  




صحراى عرفات كالبد و جسم امام حسين عليه السلام روح آن است و به همين دليل حق تعالى، در روز عرفه پيش از آن كه به اهل موقف عرفات نظر لطف نمايد، به زائران قبر پاك حسين عليه السلام (4) نظر رحمت مى‏افكند . (5)

...........................................................................................................................................................
پى نوشت ها:

1 . رسول جعفريان، آثار اسلامى مكه و مدينه، نشر مشعر .

2 . مفاتيح الجنان، اعمال روز عرفه .

3 . همان، فضيلت ماه مبارك رمضان .

4 . مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين (ع) در روز عرفه .

5 . در اين مقاله از كتاب نيايش حسين (ع) تاليف علامه فقيد محمدتقى جعفرى، استفاده فراوان شده است .


 ************************************************ 


 التماس دعا در شب و روز عرفه، سبز باشید :AA: :razz:  
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Member
Member
پست: 57
تاریخ عضویت: شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۰۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 65 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار

قرباني

پست توسط هاجر »

 ** قربانی ** 



پس از رمی آخرین بت بی درنگ قربانی کن، که این سه بت مجسمه تثلیثند،مظهر سه مرحله ابلیسی،فراموش نکن نیت یعنی این! همواره در نیت باش خودآگاه.

بدان که چه می کنی و چرا؟ظاهر این اعمال تو را در خود گم نکند،از معنی ها غافل نمانی،این همه اشاره است...

حج معانی کن ،نه حج مناسک،اینجا همه چیز به نیت وابسته است.

[align=center]که حج همه نیت است... :AA:  

کسی که نفهمد در این مناسک چه می کند؟از مکه فقط سوغات آورده است.

چمدانش پر است و خودش خالی!

[align=center]در حج توحید را، عمل می کنی با طواف 

[align=center]آوارگی و تلاش هاجر را بیان می کنی ،با سعی 

[align=center]از کعبه تا عرفات ،هبوط آدم  

[align=center]و از عرفات تا منی ،تاریخ را، فلسفه خلقت  

و در منی آخرین مرحله کمال را و ایده آل را ،آزادی مطلق را بندگی مطلق را

 ابراهیم را ؛... 

و اکنون در منی یی، ابراهیمی و اسماعیلت :) را به قربانگاه آورده ای :lol: ...

اسماعیل تو کیست؟ چیست؟

[align=center]مقامت؟آبرویت؟شغلت؟معشوقت؟علمت؟هنرت؟روحانیتت؟نامت؟نشانت؟زیبایی ات؟.... 

من چه میدانم؟ این را تو خود می دانی.تو خود آنرا ،او را باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب کنی.

من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم:

[align=center]آنچه تو را در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در راه رفتن، به ماندن می خواند... :x  

[align=center]آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می افکند،آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا پیام را بشنوی، تا...،تا... ابراهیمی و ضعف اسماعیلی ات تو را بازیچه ابلیس می سازد... 

او اسماعیل توست ،اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد،یا یک شیء، یا یک حالت و حتی یک نقطه ضعف!!

[align=center]اما اسماعیلِ ابراهیم ،پسرش بود! 

اسماعیل برای ابراهیم تنها یک پسر برای پدر نبود؛

پایان یک عمر انتظار بود؛

پاداش یک قرن رنج؛

ثمره یک زندگی پر ماجرا؛

تنها پسر نوجوان یک پدر پیر؛

و نویدی عزیز پس ازنومیدی تلخ؛

 برای ابراهیم اسماعیل بود،اسماعیل تو شاید خودت باشی... شاید خانواده ات،یا....چه میدانم؟ 

 برای ابراهیم پسرش بود،آن هم چنان پسری برای چنان پدری!! =:( :)  

[align=left]ادامه دارد ... :razz:  
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

پست توسط مائده آسمانی »

 

تصویر

:razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz:

اكنون كه تمام وجودمان با آب الهي زمزم گره خورده به سمت مسعي مي رويم ... كوه صفا و مروه ....

هاجر .... طفل شير خوار..... تلاش يك مادر ....

باز هم 7 بار ....

تلاش كن تا به خواسته ات برسي ... نا اميد نشو .... طفلت تشنه است .... به دنبال آب برو ...

هاجر تو جرعه اي آب مي خواهي ؟ ....

تو از خداي رحمان جرعه اي آب مي خواي ؟


من به براي تو چشمه اي مي جوشانم ..... آبي زلال .... گوارا .... دل پذير ....

آبي كه تا قيام قيامت حجاج و زائران خانه من از آن بنوشن .... اين معجزه الهي است .... اين پاداش توست .... آري ...در تربيت فرزندت بكوش ...


و اكنون ....

هزازان سال از آن زمان مي گذرد .... و من باز پاي در جاي پاي هاجر مي گذارم ..... همچون او هروره مي كنم .....


ولي من به دنبال چه هستم ؟ رضاي خدا ...

آري رضاي خدا و عمل به دستورات او .... من به خداي رحمان ايمان آورده ام .....

من اكنون 7 بار در بين صفا و مروه هروره مي كنم .... و به دنبال رضاي خداي رحمان هستم .....


طنين دلنشين الله الله كه با صدايي خوش در مسعي مي پيچد .... شكوه و عظمتي خاص را در فضا تنين

انداز مي كند ....


:razz: :razz: :razz: الله الله الله اكــــــــــــــــــبر ...... الله الله الله اكبــــــــــــــــــــــــــــــبر
:razz: :razz: :razz:

و سعيمان را با واژه الله پيوند مي دهيم .... به كوه مروه مي رسيم .... و دوباره ....

حركت به سمت صفا .... از مروه به خاطر لذت رسيدن به صفا دل مي كنيم و از صفا به خاطر لذت رسيدن به مروه .....

بالاخره 7 شوت هم تمام مي شود ....


نوبت تقصير مي رسد ... آري ....

تو اكنون بايد از زوايد دنيوي دل بكني .... و براي نشان دادن اين عمل تقصير مي كني .....


و اما آخرين مرحله.....

طواف نساء ..... آري .... تو براي رسيدن به همسرت از خداي رحمان اجازه مي گيري .... براي رضاي خداي رحمان به همسرت نزديك مي شوي ....


فقط رضاي خدا ..... در اينجا همه چيز رنگ خدايي دارد ..... همه چيز .....

از سعي صفا و مروه كه باز مي گردي كعبه چه عظمتي پيدا مي كند .... چه شكوهي .... و در هنگام طواف .....


آري .... اين همان قبله است .... همان جايي كه به سمتش نماز مي خواندي ....

و اكنون خدا تو را به كنار خانه اش دعوت كرده است ..... تو در كنار خانه خدايي .... و به دور آن طواف مي كني ....

دور اول .... دور دوم ... سوم ....هر كدام معنايي و مفهومي .... كه در پشت آن يه مسأله بزرگ نهفته است و آن هم رضاي خدا ....

و عمل به دستورات او .... دور هفتم را هم پشت سر مي گذاري و به نماز مي ايستي ... نماز طواف نساء .... هر طواف يك نماز ....

آن هم با شرايطي خاص ... فقط در پشت مقام ابراهيم .... ابراهيمي كه به مقام امامت رسيد ....

و اكنون تو در پشت جاي پاي او به نماز مي ايستي و به او اقتدا مي كني .... اين نماز با بقيه نماز هايت متفاوت است ....

تا كنون از فاصله اي دور به سمت اين قبله نماز مي خواندي .... اما اكنون از فاصله 14-15 متري ....

آري ..... تو با قبله مسلمين كمي بيش از 14 متر فاصله داري ..... و با حال و هوايي ديگر نماز مي خواني .... سلام نماز را هم مي دهي ... تمام شد ...

اكنون تو ديگر اعمال حجت را به جاي آورده اي .... سر و صورت ساير دوستانت را مي بوسي ....
حال مي تواني به حجر اسمائيل بروي ...

مدفن چندين پيامبر خدا .... در نزديك ترين فاصله ممكنه با خانه خدا به نماز بايستي .... پرده خانه اش را در آغوش بگيري ....
:razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz:
:razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz:
:razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz:
:razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz:
:razz: :razz: :razz: :razz: :razz:
:razz: :razz: :razz: :razz:
:razz: :razz: :razz:
:razz: :razz:
:razz:

 
تصویر
Member
Member
پست: 57
تاریخ عضویت: شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۰۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 65 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار

پست توسط هاجر »

... ابراهیم به دو دست خویش کارد بر حلقوم اسماعیل بنه و بکش!!

مگر می توان با کلمات وحشت این پدر را در ضربه آن پیام وصف کرد؟!!!
 جنگ! بزرگترین جنگ، جنگ در خویش، جهاد اکبر! 

جنگ، جنگ میان خدا و اسماعیل در ابراهیم.

دشواری سخت...

کدامین را انتخاب می کنی؟ ابراهیم!

 
خدا را یا خود را؟ سود را یا ارزش را؟ پیوند را یا رهایی را؟ لذت را یا مسئولیت را؟ زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را؟ پدری را یا پیامبری را؟و..... 


  اسماعیلت را یا خدایت را؟ 

انتخاب کن ابراهیم...

تو در رسالت به بلندترین قله کمال رسیده ای اما در بندگی هنوز ناقصی، ای خلیل خدا!ابرهیم شده ای، اما بنده شدن دشوار تر است!باید آزاد مطلق شوی، آزادی مطلق شوی!

  را ذبح کن ! 

ای پدر اسماعیل!

اکنون ابراهیم بر سر یک دو راهی است ...

باید انتخاب کند،

اسماعیلت را ذبح کن!

و این جا مراد از ذبح اسماعیل، ذبح علاقه اسماعیل باشد.

... ابلیس در دلش مهر فرزند را بر می افروزد و در عقلش، دلیل منطقی می دمد.
 این بار اول، جمره اولی، رمی کن! 

از انجام فرمان خودداری می کند و اسماعیلش را نگه می دارد.

 ابراهیم،اسماعیلت را ذبح کن! 

این بار پیام صریح تر و قاطع تر!

روز دوم است،سنگینی مسئولیت بر جاذبه میل بیشتر از روز پیش می چربد.

ابلیس، هوشیاری و منطق و مهارت بیشتری در فریب ابراهیم، باید بکار زند.

  آن میوه ممنوع که به خورد آدم داد! 

  وسطی، رمی کن! 

از انجام فرمان خودداری می کند و اسماعیل را نگه میدارد.

 ! اسماعیلت را ذبح کن! 

صریح تر و قاطع تر

کار توجیه سخت دشوار شد ....

ابراهیم احساس می کند که در انکار این پیام، ابلیس را اعتراف کرده است.

بر لبه پرتگاه سقوط!

 سقوط ابراهیم! 

ابراهیم بت شکن، بنیانگذار اسلام، راهبر خلق...

و چه می گویم؟؟

شرک؟ نه! شرک چند خدایی ست، پرستش دیگری یا دیگران با خدا؛

با هیچ حیله ای، نمی توان با هر دو کنار آمد...
  همزیستی نه بیطرفی! 

اه، این داستان چه دشوار و هراس انگیز است!
 و انسان، که کائنات را به زیر فرمان می تواند آورد، چه ناتوان!! 


 ادامه دارد ... :razz:  
آخرین ويرايش توسط 1 on هاجر, ويرايش شده در 0.
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

پست توسط مائده آسمانی »

[FONT=Times New Roman] 

بسم الله النور النور

ای عاشق مشتاق که خواهان لقائی ... در راه طلب گمشده ای بی سرو پائی

میعادگه دلبر جانانه همینجاست ... یک لحظه به خود آ و نظر کن که کجائی ؟


سر به بيابان عرفات " دل " گذارديم براي درک معرفة الله و پيدا کردن گمشده
      وجوديمان و يافتن يوسف زهراء ( س) !!!!

چشمها را باید شست ... شاید که یوسف زهراء (س) در همین نزدیکیهاست ....
     ثانیه های گذرای " موعدعرفه " را با دل دادن به یگانه دلدار ، سپری نمودیم ...

عرفات ميعادگه " شناخت خود و خدا و امام شناسي " !!! چقدر مولاي حاضر !
      اما غائب از نظر را شناختيم ؟؟؟؟؟ ***

پيش حق ، يك ناله از روي نياز ... به كه عمري در سجود و در نماز ***
     زور را بگذار و زاري را بگير ...رحم سوي زاري آيد اي فقير ***

دعا و راز و نياز و التجاء همه شما بزرگواران دعوت شده در ضیافت الهی

" عرصه عرفات "

مقبول آستان الهي و فرا رسیدن

" عید قربانی نمودن نفس "

در پیشگاه الهی « عید سعید قربان »به اعضاء محترم این پایگاه معنوی ،
     تبریک و تهنیت باد ...   
آخرین ويرايش توسط 1 on مائده آسمانی, ويرايش شده در 0.
تصویر
New Member
New Member
پست: 18
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۶, ۶:۴۳ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 3 بار

پست توسط عبدمولا »

اللهم شفاعه الحسین یوم الورود و ...

فدایت شوم ، فدای ان خضوع و خشوع که بیرون آمدی در حالی که آسمان و زمین نظاره گرت بودند

و چه زیبا خدایت را خواندی و چه زیبا دعایی برای سعادت ما گذاشتی و روانه مشعر الحرام شدی

بخدا قسم تو خون خدا هستی ای شهید کعبه که نام کعبه بخاطر خون پاکت پابرجاست ، غریب - شهید

حسین جانم واقعا شیفه تو هستند هردو عالم که بی محبت تو عاشقی وجود ندارد

گمگشته دیار محبت کجا رود *** نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

اللهم اجعل محیای محیایی محمد وال محمد و مماتی ممات محمد و ال محمد
 
Member
Member
پست: 57
تاریخ عضویت: شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۰۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 65 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار

پست توسط هاجر »

...

حجت بر ابراهیم تمام است

می تواند باز هم دلیل منطقی آورد، دلیل منطقی اش همچنان هست، اما وجدانش او را به مسخره گرفته است.

ابراهیم هرگاه که به پیام می اندیشد جز به تسلیم نمی اندیشد و دیگر تردیدی ندارد... در برابر او تسلیم محض!
.
.
.

منطق ابلیس همیشه یکیست، تکرار یک چیز هر چند به صدها رنگ و نیرنگ:

این پیام را من در خواب...!

اما نه بس است،دیگر بس است ابراهیم!

ابراهیم تصمیم گرفت؛

انتخاب کرد

پیداست که انتخاب ابراهیم کدام است؟

  مطلق بندگی  

  اسماعیل! 

پسر را صدا زد

و پدر در قامت والای این قربانی خویش می نگریست!

اسماعیل این ذبح عظیم!

اکنون در منی در خلوتگاه سنگی آن گوشه، گفتگوی پدری و پسری!

حتی قادر نیست بر زبان آرد که: من مامورم تو را بدست خویش ذبح کنم. دل بر خدا میسپارد و دندان غفلت بر جگر می نهد و می گوید:

- اسماعیل من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم...!

اسماعیل دریافت، تسلیتش داد:

 ! در انجام فرمان حق تردید نکن ،تسلیم باش، مرا نیز در این کار تسلیم خواهی یافت و خواهی دید که ان شاء الله از صابران خواهم بود! [

ابراهیم با تصمیمی قاطع به قامت برخاست آنچنان که ابلیس را یکسره نومید کرد، و اسماعیل که جز آزادی مطلق نبود در تسلیم حق چنان نرم و رام شده بود که گویی یک قربانی آرام و صبور است!

پدر کارد را برگرفت، به قدرت و خشمی وصف ناپذیر بر سنگ می کشد تا تیزش کند!

 با قدرتی که عشق به روح می بخشد، ابتدا خود را در درون کشت، و پر از عشق بخداوند... :)  

آنگاه به نیروی خدا برخاست، قربانی جوان خویش را به قربانگاه برد، بر روی خاک خواباند، گونه اش را بر سنگ نهاد،... خود را بخدا سپرد، کارد را بر حلقوم قربانیش نهاد؛ فشرد

اما...

آخ، این کارد... نمی برد!

این چه شکنجه بی رحمی است!

کارد را بخشم بر سنگ می کوبد

همچون شیر مجروحی می غرد.از پدر بودن خویش بیمناک می شود.برق آسا بر می جهد و کارد را چنگ میزند و بر سر قربانیش که همچنان رام و خاموش نمی جنبد دوباره هجوم می اورد

که ناگهان؛

 !! 


و پیامی که:

 ای ابراهیم خدا از ذبح اسماعیل درگذشته است این گوسفند را فرستاده تا بجای او ذبح کنیفتو فرمان را انجام دادی! 


 الله اکبر! 

و این چنین است حکمت خداوند دوستدار   ابراهیم را تا قله بلند قربانی کردن اسماعیلش بالا می  

بی آنکه اسماعیل را قربانی   اسماعیل را بمقام بلند ذبح عظیم خداوند ارتقا  

بی آنکه بر وی گزندی رسد!

که داستان این دین، داستان کمال انسان است

و بالاخره نیل به قله رفیع شهادت


اسماعیل وار

  بالاتر از  

آنچه در قاموس بشر هنوز نامی ندارد

ابراهیم وار!

و پایان این داستان؟ ذبح گوسفندی

کشتن گوسفندی برای چند گرسنه ای!

و اکنون...

اسماعیل تو کیست؟ چیست؟

نیازی نیست که کسی بداند،باید خود بدانی و خدا

  چه همچون غل جامعه به زمین استوارت بسته است،نمی گذارد بروی.همان که با ابلیس همداستان میشود تا نگهش داری.هر چه و هر که تو را نگه مادارد تا نگهش داری...! 

اینها نشانی های اسماعیل است،تو خود او را در زندگیت بجوی و بردار و اکنون که آهنگ خدا کرده ای در منی ذبح کن!

  را هم از آغاز تو انتخاب مکن بگذار خدا خود انتخاب نماید و آنرا بجای ذبح اسماعیلت به تو ارزانی دهد: 

این چنین است که ذبح گوسفند را به عنوان قربانی از تو می پذیرد

 تصویریا زهرا.س 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: .:..:. زير باران عرفه .:..:.

پست توسط Labbaik »

  الله الرحمن  

فردا ایران روز عرفست
و امروز روز عرفه حاجیان در صحرای عرفات
و صاحب الزمان امروز دعای عرفه را میخواند

امروز میگوید:
اَنْتَ الَّذى اَفْضَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَكْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى رَزَقْتَ اَنْتَ الَّذى وَفَّقْتَ انت الّذی......

امروز میگوید :
اَنَاالَّذى اَخْطَاْتُ اَنَاالَّذى هَمَمْتُ اَنَاالَّذى جَهِلْتُ اَنَاالَّذى غَفَلْتُ اَنَا الَّذى سَهَوْتُ اَنَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ انا الّذی .....

روزی حسین(ع) گفت...
امروزصاحب الزمان(عج) میگوید...
و فردا تو...

اما گفتن تو کجا و گفتن او کجا...

  امروز دعامون کنه
کاش دعا کنه خدا ببخشدمون،
کاش دعا کنه از این لجنزار مردگی درآیم،
زندگی کنیم.... 


اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنى خَيْرَ ما
خدايا محرومم مكن از آن خيرى كه

عِنْدَكَ لِشَرِّ ما عِنْدى فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنى بِتَعَبى وَنَصَبى فَلا
نزد تو است بخاطر آن شرى كه در پيش من است پس اگر تو به رنج و خستگيم رحم نمى كنى پس

تَحْرِمْنى اَجْرَ الْمُصابِ عَلى مُصيبَتِهِ
محرومم مدار از پاداش مصيبت ديده اى بر مصيبتش


  همتون دعام کنید که محتاج ترینم
فردا همه برای همدیگه دعا کنیمتصویرتصویر 
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “قطعه ادبي”