ابعاد حج در قرآن
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
ابعاد حج در قرآن
ابعاد حج در قرآن
ناصر شكريان
1- بعد معنوي و عرفاني حج
[COLOR=#7030a0] كه به عنوان هدف آفرينش انسان(1) تعيين شده است اسراري دارد كه اين اسرار غير از آداب و احكام ظاهري
عبادات مي باشد. نوعاً عبادات و فرائض الهي با اختلاف درجات فراواني كه نسبت به هم دارند, براي تقويت بعد روحاني
و نفساني و در جهت سير و سلوك انسان وضع شده با از عوام جسماني به عوالم روحاني تكامل يابند و به مقام قرب
الهي برسند. چنانكه مرحوم آقا ميرزا جواد ملكي تبريزي عارف بزرگ در اين زمينه فرموده است:
"مقصود اصلي از تشريع حج و سائر عبادات, تقويت بعد روحاني انسان است و تكليف فرائض الهي از نظر خاصيت اثر گذاري
روح و جان انسان است و تكاليف و فرائض الهي از نظر خاصيت اثر گذاري در روح و جان انسان مختلفند. بعضي اثر تخليه را دارند كه ظلمت را از فضاي روح و جان بشر دور ني كند و بعضي ديگر موجب تحليه و تزيين جان و وسيله مي گردد. و دسته ديگر , جامع هر دو اثر ( تخليه و تحليه ) هستند و حج از اين دست سوم است. زيرا حج
الهي است كه جميع امراض قلوب مثل بخل و استكبار و تنبلي و ....را مانع نورانيت قلبها هستند, علاج مي كند.(2)
و با توجه به مطلب فوق, حج از ميان عبادات و فرائض الهي , جامع هر نوع آثار و فوايد و اسراري است كه در عبادات
وجود دارد.
مرحوم علامه طباطبائي رحمه الله در اين مورد مي فرمايد :
[COLOR=#0070c0]وقتي كه سرگذشت ابراهيم , آن چنان كه در قرآن بيان شده را , به دقت مطالعه كنيم مي يابيم كه اين جريان يك دوره كاملي
از سير عبوديت و بندگي خدا و به اصطلاح يك سير وسلوك معنوي است كه بنده از موطن خود تا قرب الهي را مي پيمايد و با
پشت سر انداختن زخارف دنيا و لذائذ و آرزوهاي مادي و جاه و مقام و خلاصي از وسوسه هاي شيطاني به مقام قرب الهي
دست مي يابد.
اين وقايع و اعمال و نسك حج گرچه به ظاهر از هم جدا هستند , اما مطالعه دقيق آن نشانگر دقايق آداب سير طلب و حضور
مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بيرون آمدن از مقامات دانيه و پيوستن ته مقامات عاليه است كه هر چه بيشتر در آن
وقت شود حقائق تازه تر و نكات لطيف تر عايد انسان مي گردد.(3)
از اين رو خداوند متعال هم براي فراهم شدن اين ير بندگي و رسيدن به مقام قرب و حضور الهي و زيارت كعبه حقيقي , به
حضرت ابراهيم خليل الرحمن و اسماعيل ذبيح الله ماموريت دادند كه حريم خانه اش را از ه چيزي كه مانع اين سير و سلوك
معنوي باشد, پاكسازي نمايند (4) تا زائران الهي در خانه اش صرفاً به او بينديشند و دور او طواف نمايند و از ظلمت ماسوي الله
رهائي يابند تا بتوانند در خانه عشق همان او شوند و آماده ملاقات با يگانه معبود علم هستي گردند. چنانكه همين ماموريت
با همين هدف در سوره حج به گونه اي روشن تر و دقيق تر بيان شده است:
-------------- پی نوشت ----------------
1- "ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون"ذايات:56.
2- آقا ميرزا جواد ملكي تبريزي, المراتبات , (قم: دارالمثقف المسلم 1363), ص 197.
3- عاامه محمد حسين طباطبايي , الميزان ,ج1,(قم: منشورات جامعه مدرسين , بي تا), ص 298.
4- بقره: 125.
ادامه دارد...
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
Re: ابعاد حج در قرآن
بسم الله الرّحمن الرّحیم
قرآن در اين زمينه مىفرمايد:
به خاطر بياور زمانى را كه محل خانه كعبه را براى ابراهيم آماده ساختيم و به ابراهيم گفتيم كه اين خانه را كانون توحيد كن و چيزى
را شريك من قرار مده و خانهام را براى طوافكنندگان و قيامكنندگان و ركوعكنندگان و سجدهگزاران پاك گردان.
«واذا بوانا لابراهيم مكان البيت ان لا تشرك بى شيئا و طهر بيتى للطائفين و العاكفين و الركع السجود. » [SUP](5) [/SUP]
با توجه به تفسير بودن (ان) براى (تبوئة) ، [SUP](6) [/SUP]به خوبى استفاده مىشود كه هدف از تبوئة ابراهيم در كنار خانه خدا، دو چيز است
كه جامع هر دو اين است كه اين مكان مقدس مركز عبادت خدا قرار گيرد و هيچ چيز ديگر شريك خداوند قرار داده نشود.
لذا و براى تحقق اين هدف مقدس، به ابراهيم خليلالرحمن دو ماموريت داده شد:
1. "ان لا تشرك بى شيئا"
2. "طهر بيتى للطائفين"
- يعنى اى ابراهيم مقصود از جاىدادن تو در اينجا سكنى گزيدن نيست بلكه، نه تنها خودت نبايد هيچگونه شريكى براى من قرار بدهى -
چه شرك خفى و چه شرك جلى - چه اينكه نكره در سياق نهى مفيد عموم است «لاتشرك بى شيئا» ; بلكه بايد ساحت قدس كعبه
را از هرچه كه شائبه شرك مىرود پاكسازى نمائى تا ديگران در اين مكان فقط مرا عبادت كنند و به هيچ ديگر نينديشند.
اين مطلب با عنايتبه صدر آيه و تناسب كلمه و موضوع كه تطهير كعبه براى امور عبادى نظير طواف و عكوف و قيام و نماز مىباشد به
خوبى فهميده مىشود. مؤيد اين مطلب روايتى است از امام صادقعليه السلام كه در تفسير آيه فرموده است.
علاوه بر اين استعمال ضمير متكلم وحده (بى - بيتى) بيانگر اين است كه اين خانه، خانه خداست پس بايد فقط خداوند مورد پرستش
واقع شود.
مرحوم علامه طباطبائى در توضيح آيه مىفرمايد:
مراد از آماده ساختن كعبه براى ابراهيم اين است كه آنجا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آنجا را خانه عبادت قرار بدهند،
نه اينكه ابراهيم آن مكان را محل سكنى و زندگى خود قرار دهد. از اينرو خانه را به خودش نسبت داد و فرمود «بيتى» تا اعلان كند
كه اين خانه، كانون توحيد و مختص عبادت خداست و هيچ چيز نبايد شريك خداوند قرار داده شود و هدف ديگر اين بوده كه ابراهيم
براى كسانى كه قصد خانه خدا نمودهاند عبادتى را تشريع كند كه خالى از هرگونه شائبه شرك باشد. [SUP](7) [/SUP]
آنچه كه اين عبادت خالص را فاسد مىكند و از اختصاصىبودن خدا خارج مىكند و در نتيجه انسان را از بندگى و عبوديت منحرف
مىكند، همان شرك است كه خود داراى انواع و اقسام است كه در قرآن ظلم عظيم تلقى شده است. [SUP](8) [/SUP]و شايد در راستاى
تحقق همين هدف، در موقع احرام بايد گفته شود «لا شريك لك لبيك» و به تعبير عارفانه امام خمينىقدس سرهم لبيكگويان براى
حق نفى شريك همه مراتبت كنيد و از خود كه منشا بزرگ شرك استبه سوى او جل و علا هجرت نمائيد.
(حج دركلام و پيام امام خمينى، ص 10) و شايد نكته اينكه آيه «و اذن فىالناس بالحج» - بعد از آيه «طهر بيتى للطائفين» [SUP](9) [/SUP]-
ذكر شده اين باشد كه ابراهيم اول ماموريتيافت تا محيط كعبه را براى عبادت خالصانه خدا از هرگونه مظاهر شرك و كفر پاكسازى
نمايد و آنگاه دعوت عمومى بنمايد تا طواف و نماز و ساير اعمال حج فقط براى او انجام پذيرد.
يعنى اگر در گوشه و كنار جهان انواع و اقسام كنگرهها و اجتماعات براى اهداف خاصى تشكيل مىگردد، هدف از كنگره جهانى
حجسيرالىالله و حضور در مهمانسراى الهى و رسيدن به مقام قرب الهى و آزاد شدن از هرگونه وابستگى و غل و زنجيرهايى است
كه به دور خود كشيده است، چه اينكه خانه خدا توصيف به عتيق شده است. [SUP](10) [/SUP]و طواف دور خانه عتيق بايد سبب آزادى از بند
عبوديت غيرخدا شود چنانكه ذبح و قربانى هم بايد موجب رهايى انسان گردد. كه آيه ديگرى درباره قربانى مىفرمايد: گوشتها و
خونهاى قربانى به خدا نمىرسد، بلكه آنچه به خدا مىرسد تقوى و پرهيزكارى شماست. [SUP](11) [/SUP]يعنى هدف از اين سفر الهى، كسب
تقوى و توشعه معنوى است چنانكه فرمود:
(در اين سفر) زاد و توشه تهيه كنيد كه بهترين زاد و توشه پرهيزكارى است. اى صاحبان عقل و خرد از امن بپرهيزيد. [SUP](12) [/SUP]يعنى تنها
صاحبان عقل و خرد از اين سفر كسب تقوى مىكنند و با پيمودن مدارج تقوى به مقام قرب الهى مىرسند، چه اينكه اگر تقوى به خدا
مىرسد «يناله التقوى منكم» ، نفس متقى به خدا مىرسد چنانكه استاد آيتالله جوادى آملى در توضيح آيه فرمود:
از آنجايى كه تقوى با نفس متقى اتحاد دارد، پس نفس متقى هم به خدا مىرسد و ممكن نيست تقوى به خدا برسد اما متقى نرسد،
پس گوارا باد بر حجگزارى كه قربانىاش لله باشد و غيرخدا را در آن نبيند تا تقوايش به خدا برسد و در نتيجه خودش هم به خدا برسد
و شايد به خاطر همين تقوى ارزشمند و «موعود به» در نحر باشد كه روز نحر را «حجالاكبر» و شايد تفسير آيه «ثم ليقضوا تفثهم» [SUP](14) [/SUP]
در روايات، به ملاقات با امام معصومعليه السلام، اشاره به اين نكته باشد كه اگر زائر متقى با قربانى به خدا مىرسد، همچنان كه
آلودگىهاى ظاهرى را از بدن دور مىسازيد، بايد آلودگىهاى روح را با ملاقات با حجتالله برطرف نمايد.
چنانكه امام صادقعليه السلام در اين زمينه فرمود:
بايد آلودگىهاى روح و جان را با ملاقات با امامعليه السلام برطرف نمايند. [SUP](15)[/SUP]
امام باقرعليه السلام هم در اينباره فرمود:
تكميل حج به آن است كه حاجى امام را ملاقات نمايد. [SUP](16)[/SUP]
احتمالا براى همين نكات بوده كه حضرت ابراهيم با طى اين منازل و مراحل حجبه مقام والاى امامت نائل گشت.
از جمله آيات ديگرى كه دلالتبر بعد معنوى و عرفانى حج دارد آيهاى است كه اشاره به نتيجه اعمال حج دارد:
هنگامى كه مناسك حجخود را انجام داديد، پس ذكر خدا را بگوئيد; همانند يادآورى كردنتان از پدران بلكه از آن هم شديدتر و بيشتر. [SUP](17)[/SUP]
يعنى بعد از اعمال حج و پيمودن منازل آن: بايد چنان حالت ذكرى به زائر خانه خدا دستبدهد كه غير خدا را فراموش نمايد، آنهم لااقل
مثل آن شور و سوزى كه در افتخار و مباهات به پدران خود در جاهليت داشتند بلكه «اشد ذكرا» به شورتر و عميقتر و با كيفيت
بهتر و بالاتر; چه اينكه «اشد ذكرا» به كميت ذكر كار ندارد، بلكه مربوط به توجه قلبى است كه چه بسا يك ذكر قلبى همراه با
سوز و گذار به مراتب بهتر و برتر و كارسازتر از يك عمر اذكار لفظى است. پس سرانجام حاجى مىتواند با توجه قلبى شديد به
خدا برسد چنانكه [COLOR=#0070c0]نبى مكرم اسلامصلى الله عليه وآله در اينباره فرمود: هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسك به پاداشتن ذكرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حج چه ارزشى خواهد داشت. [SUP](18)[/SUP]
از اينرو خداوند در توصيف مؤمنين فرمود: مؤمنان تنها كسانى هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دلهاى آنها ترسان گردد. [SUP](19) [/SUP] بنابراين، يكى از مناسبترين مكان براى تحقق ذكر قلبى، مراسم با شكوه حج استشاهدش اين است كه خداوند متعال در آيات
مختلف متذكر همين مساله در ايام حجشده است. [SUP](20) [/SUP]بنابراين، حاجى در همهجا بايد سعى و تلاش نمايد تا توجه قلبى برايش
حاصل گردد. قرآن هنگامى كه اهداف را بيان مىنمايد يكى از آنها را «و يذكروا اسم الله» ذكر مىفرمايد: هنگامى كه برنامه هدى
را در موارد متعدد بيان مىكند، تذكر مىدهد كه هدف از نحر و ذبح «ذكرالله» و «تقرب الى الله» است. شاهدش اين است كه در
آيات متعدد مربوط به هدى، فقط ياد خدا را مطرح مىنمايد; يعنى در هنگام قربانى تمام توجه بايد به خدا و قبولى اعمال باشد و بقيه امور تحتالشعاع قرار گيرد.
-------------- پی نوشت ----------------
5 - حج /26
6 - طباطبايى، پيشين، ج 14، ص 368 ; آلوسى بغدادى، روحالمعانى، ج 17، بيروت، داراحياء التراث العربى، بىتا، ص 143;
فخرالدين رازى، تفسير كبير، ج 23، ص 26
7 - طباطبايى، پيشين، ج 14، ص 368 و 367
8 - ان الشرك الظلم عظيم: لقمان /13
9 - حج /26
10 - و ليطوفوا بالبيت العتيق ثم محلها الىالبيت العتيق. حج: /29، 33
11 - حج /37
12 - بقره/197
13 - آيةالله جوادى آملى، جرعهاى از بيكران زمزم، تهران، معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبرى، 1371، ص 143
14 - حج /29
15 - ليقضوا تفثم لقاء الامام: عروسى حويزى، نورالثقلين، ج 3، قم، مؤسسه اسماعيليان، بىتا، ص 493، محمدباقر مجلسى،
بحارالانوار، ج 4، بيروت: داراحياء التراث العربى، 1402 ق، ص 549
16 - تمام الحج لقاء الامام، نورالثقلين، پيشين، ج 1، ص 183; مجلسى، پيشين، ج 96، ص 374; وسائلالشيعه، ج 14، ص 324 و 325; شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، (بيروت: دارصعب درالتعارف، 1401 ق) ، ص 345
17 - بقره /200
18 - مرحوم نراقى، جامعالسعادات، ج 2، نجف، مطبعة النجف، 1383، ص 345
19 - انما المؤمنون الذين اذا ذكرالله و جلت قلوبهم، انفال/2
20 - انفال /2; بقره /198، 203; حج /28 و 34 و 36
ادامه دارد...
قرآن در اين زمينه مىفرمايد:
به خاطر بياور زمانى را كه محل خانه كعبه را براى ابراهيم آماده ساختيم و به ابراهيم گفتيم كه اين خانه را كانون توحيد كن و چيزى
را شريك من قرار مده و خانهام را براى طوافكنندگان و قيامكنندگان و ركوعكنندگان و سجدهگزاران پاك گردان.
«واذا بوانا لابراهيم مكان البيت ان لا تشرك بى شيئا و طهر بيتى للطائفين و العاكفين و الركع السجود. » [SUP](5) [/SUP]
با توجه به تفسير بودن (ان) براى (تبوئة) ، [SUP](6) [/SUP]به خوبى استفاده مىشود كه هدف از تبوئة ابراهيم در كنار خانه خدا، دو چيز است
كه جامع هر دو اين است كه اين مكان مقدس مركز عبادت خدا قرار گيرد و هيچ چيز ديگر شريك خداوند قرار داده نشود.
لذا و براى تحقق اين هدف مقدس، به ابراهيم خليلالرحمن دو ماموريت داده شد:
1. "ان لا تشرك بى شيئا"
2. "طهر بيتى للطائفين"
- يعنى اى ابراهيم مقصود از جاىدادن تو در اينجا سكنى گزيدن نيست بلكه، نه تنها خودت نبايد هيچگونه شريكى براى من قرار بدهى -
چه شرك خفى و چه شرك جلى - چه اينكه نكره در سياق نهى مفيد عموم است «لاتشرك بى شيئا» ; بلكه بايد ساحت قدس كعبه
را از هرچه كه شائبه شرك مىرود پاكسازى نمائى تا ديگران در اين مكان فقط مرا عبادت كنند و به هيچ ديگر نينديشند.
اين مطلب با عنايتبه صدر آيه و تناسب كلمه و موضوع كه تطهير كعبه براى امور عبادى نظير طواف و عكوف و قيام و نماز مىباشد به
خوبى فهميده مىشود. مؤيد اين مطلب روايتى است از امام صادقعليه السلام كه در تفسير آيه فرموده است.
علاوه بر اين استعمال ضمير متكلم وحده (بى - بيتى) بيانگر اين است كه اين خانه، خانه خداست پس بايد فقط خداوند مورد پرستش
واقع شود.
مرحوم علامه طباطبائى در توضيح آيه مىفرمايد:
مراد از آماده ساختن كعبه براى ابراهيم اين است كه آنجا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آنجا را خانه عبادت قرار بدهند،
نه اينكه ابراهيم آن مكان را محل سكنى و زندگى خود قرار دهد. از اينرو خانه را به خودش نسبت داد و فرمود «بيتى» تا اعلان كند
كه اين خانه، كانون توحيد و مختص عبادت خداست و هيچ چيز نبايد شريك خداوند قرار داده شود و هدف ديگر اين بوده كه ابراهيم
براى كسانى كه قصد خانه خدا نمودهاند عبادتى را تشريع كند كه خالى از هرگونه شائبه شرك باشد. [SUP](7) [/SUP]
آنچه كه اين عبادت خالص را فاسد مىكند و از اختصاصىبودن خدا خارج مىكند و در نتيجه انسان را از بندگى و عبوديت منحرف
مىكند، همان شرك است كه خود داراى انواع و اقسام است كه در قرآن ظلم عظيم تلقى شده است. [SUP](8) [/SUP]و شايد در راستاى
تحقق همين هدف، در موقع احرام بايد گفته شود «لا شريك لك لبيك» و به تعبير عارفانه امام خمينىقدس سرهم لبيكگويان براى
حق نفى شريك همه مراتبت كنيد و از خود كه منشا بزرگ شرك استبه سوى او جل و علا هجرت نمائيد.
(حج دركلام و پيام امام خمينى، ص 10) و شايد نكته اينكه آيه «و اذن فىالناس بالحج» - بعد از آيه «طهر بيتى للطائفين» [SUP](9) [/SUP]-
ذكر شده اين باشد كه ابراهيم اول ماموريتيافت تا محيط كعبه را براى عبادت خالصانه خدا از هرگونه مظاهر شرك و كفر پاكسازى
نمايد و آنگاه دعوت عمومى بنمايد تا طواف و نماز و ساير اعمال حج فقط براى او انجام پذيرد.
يعنى اگر در گوشه و كنار جهان انواع و اقسام كنگرهها و اجتماعات براى اهداف خاصى تشكيل مىگردد، هدف از كنگره جهانى
حجسيرالىالله و حضور در مهمانسراى الهى و رسيدن به مقام قرب الهى و آزاد شدن از هرگونه وابستگى و غل و زنجيرهايى است
كه به دور خود كشيده است، چه اينكه خانه خدا توصيف به عتيق شده است. [SUP](10) [/SUP]و طواف دور خانه عتيق بايد سبب آزادى از بند
عبوديت غيرخدا شود چنانكه ذبح و قربانى هم بايد موجب رهايى انسان گردد. كه آيه ديگرى درباره قربانى مىفرمايد: گوشتها و
خونهاى قربانى به خدا نمىرسد، بلكه آنچه به خدا مىرسد تقوى و پرهيزكارى شماست. [SUP](11) [/SUP]يعنى هدف از اين سفر الهى، كسب
تقوى و توشعه معنوى است چنانكه فرمود:
(در اين سفر) زاد و توشه تهيه كنيد كه بهترين زاد و توشه پرهيزكارى است. اى صاحبان عقل و خرد از امن بپرهيزيد. [SUP](12) [/SUP]يعنى تنها
صاحبان عقل و خرد از اين سفر كسب تقوى مىكنند و با پيمودن مدارج تقوى به مقام قرب الهى مىرسند، چه اينكه اگر تقوى به خدا
مىرسد «يناله التقوى منكم» ، نفس متقى به خدا مىرسد چنانكه استاد آيتالله جوادى آملى در توضيح آيه فرمود:
از آنجايى كه تقوى با نفس متقى اتحاد دارد، پس نفس متقى هم به خدا مىرسد و ممكن نيست تقوى به خدا برسد اما متقى نرسد،
پس گوارا باد بر حجگزارى كه قربانىاش لله باشد و غيرخدا را در آن نبيند تا تقوايش به خدا برسد و در نتيجه خودش هم به خدا برسد
و شايد به خاطر همين تقوى ارزشمند و «موعود به» در نحر باشد كه روز نحر را «حجالاكبر» و شايد تفسير آيه «ثم ليقضوا تفثهم» [SUP](14) [/SUP]
در روايات، به ملاقات با امام معصومعليه السلام، اشاره به اين نكته باشد كه اگر زائر متقى با قربانى به خدا مىرسد، همچنان كه
آلودگىهاى ظاهرى را از بدن دور مىسازيد، بايد آلودگىهاى روح را با ملاقات با حجتالله برطرف نمايد.
چنانكه امام صادقعليه السلام در اين زمينه فرمود:
بايد آلودگىهاى روح و جان را با ملاقات با امامعليه السلام برطرف نمايند. [SUP](15)[/SUP]
امام باقرعليه السلام هم در اينباره فرمود:
تكميل حج به آن است كه حاجى امام را ملاقات نمايد. [SUP](16)[/SUP]
احتمالا براى همين نكات بوده كه حضرت ابراهيم با طى اين منازل و مراحل حجبه مقام والاى امامت نائل گشت.
از جمله آيات ديگرى كه دلالتبر بعد معنوى و عرفانى حج دارد آيهاى است كه اشاره به نتيجه اعمال حج دارد:
هنگامى كه مناسك حجخود را انجام داديد، پس ذكر خدا را بگوئيد; همانند يادآورى كردنتان از پدران بلكه از آن هم شديدتر و بيشتر. [SUP](17)[/SUP]
يعنى بعد از اعمال حج و پيمودن منازل آن: بايد چنان حالت ذكرى به زائر خانه خدا دستبدهد كه غير خدا را فراموش نمايد، آنهم لااقل
مثل آن شور و سوزى كه در افتخار و مباهات به پدران خود در جاهليت داشتند بلكه «اشد ذكرا» به شورتر و عميقتر و با كيفيت
بهتر و بالاتر; چه اينكه «اشد ذكرا» به كميت ذكر كار ندارد، بلكه مربوط به توجه قلبى است كه چه بسا يك ذكر قلبى همراه با
سوز و گذار به مراتب بهتر و برتر و كارسازتر از يك عمر اذكار لفظى است. پس سرانجام حاجى مىتواند با توجه قلبى شديد به
خدا برسد چنانكه [COLOR=#0070c0]نبى مكرم اسلامصلى الله عليه وآله در اينباره فرمود: هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسك به پاداشتن ذكرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حج چه ارزشى خواهد داشت. [SUP](18)[/SUP]
از اينرو خداوند در توصيف مؤمنين فرمود: مؤمنان تنها كسانى هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دلهاى آنها ترسان گردد. [SUP](19) [/SUP] بنابراين، يكى از مناسبترين مكان براى تحقق ذكر قلبى، مراسم با شكوه حج استشاهدش اين است كه خداوند متعال در آيات
مختلف متذكر همين مساله در ايام حجشده است. [SUP](20) [/SUP]بنابراين، حاجى در همهجا بايد سعى و تلاش نمايد تا توجه قلبى برايش
حاصل گردد. قرآن هنگامى كه اهداف را بيان مىنمايد يكى از آنها را «و يذكروا اسم الله» ذكر مىفرمايد: هنگامى كه برنامه هدى
را در موارد متعدد بيان مىكند، تذكر مىدهد كه هدف از نحر و ذبح «ذكرالله» و «تقرب الى الله» است. شاهدش اين است كه در
آيات متعدد مربوط به هدى، فقط ياد خدا را مطرح مىنمايد; يعنى در هنگام قربانى تمام توجه بايد به خدا و قبولى اعمال باشد و بقيه امور تحتالشعاع قرار گيرد.
-------------- پی نوشت ----------------
5 - حج /26
6 - طباطبايى، پيشين، ج 14، ص 368 ; آلوسى بغدادى، روحالمعانى، ج 17، بيروت، داراحياء التراث العربى، بىتا، ص 143;
فخرالدين رازى، تفسير كبير، ج 23، ص 26
7 - طباطبايى، پيشين، ج 14، ص 368 و 367
8 - ان الشرك الظلم عظيم: لقمان /13
9 - حج /26
10 - و ليطوفوا بالبيت العتيق ثم محلها الىالبيت العتيق. حج: /29، 33
11 - حج /37
12 - بقره/197
13 - آيةالله جوادى آملى، جرعهاى از بيكران زمزم، تهران، معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبرى، 1371، ص 143
14 - حج /29
15 - ليقضوا تفثم لقاء الامام: عروسى حويزى، نورالثقلين، ج 3، قم، مؤسسه اسماعيليان، بىتا، ص 493، محمدباقر مجلسى،
بحارالانوار، ج 4، بيروت: داراحياء التراث العربى، 1402 ق، ص 549
16 - تمام الحج لقاء الامام، نورالثقلين، پيشين، ج 1، ص 183; مجلسى، پيشين، ج 96، ص 374; وسائلالشيعه، ج 14، ص 324 و 325; شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، (بيروت: دارصعب درالتعارف، 1401 ق) ، ص 345
17 - بقره /200
18 - مرحوم نراقى، جامعالسعادات، ج 2، نجف، مطبعة النجف، 1383، ص 345
19 - انما المؤمنون الذين اذا ذكرالله و جلت قلوبهم، انفال/2
20 - انفال /2; بقره /198، 203; حج /28 و 34 و 36
ادامه دارد...
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
Re: ابعاد حج در قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم
از بين آيات گذشته آيه 34 از سوره حج قابل توجه بيشتر است چونكه:
[HIGHLIGHT=#ffff00] 1. تشريع عبادات براي هر امت يك چيز قرار داده شد و يك آن ذكر الله است تا به اين نكته توجه بدهد كه مقصود اصلي مناسك، ذكر الله است. چنانكه بعضي از مفسرين گفته اند.
از اينكه در اين آيه مبارك تشريع نسك را فقط به ذكر الهي تعليل آورده، فهميده مي شود كه مهمترين هدف از تشريع عبادت،
ذكر الهي است. 21
[HIGHLIGHT=#ffff00] 2. از دنباله آيه "فالهكم اله واحد فله اسلموا" استفاده مي شود كه از آنجائي كه معبود شما يك است، پس بايد فقط خاضع
تسليم او بود و ذكر او را گفت و منسوب به غير نكرد.
[HIGHLIGHT=#ffff00] . ازتعقيب آيه فوق به آيه "و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم" 22 به دست مي آيد كه اولين صفت مخبتين همان
توجه قلبي به خداست كه بايد در مراسم حج براي حاجي حاصل گردد.
به علاوه، نكته ديگري كه از اين آيه (با توجه به اين كه در سياق آيات حج واقع شده) به دست مي آيد اين است كه حاجي بايد
در ايام حج سعي كند از مخبتين به شمار آيد، آنهائي كه داراي چهار ويژگي (و جل - صبر - اقامه نماز - انفاق) هستند.
مرحوم علامه طباطبائي (ره) در توضيح آن مي فرمايد:
"بشر المخبتين" اشاره به اين است كه هر كس در حج خودش اخلاص و حالت تسليم داشته باشد او از مخبثين است
مخبثين طبق اين آيه كساني هستند كه وقتي نام خدا برده مي شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مي گردد. و در برابر حوادث،
صبر و شكيبائي پيش مي گيرند و بر پادارندگان نماز هستند و از آنچه كه خداوند به آنها داده انفاق ميكنند. و لذا مرحوم علامه
مي فرمايد: انطباق اين صفات مخبثين با كسي كه حج خانه خدا را با حالت تسليم به جا مي آورد روشن است، چون كه همه اين
صفات در حج وجود دارد. 23
از اين رو حضرت ابراهيم بالاترين مقام را كه مقام تسليم باشد در كنار كعبه، براي خود و ذريه اش درخواست نمود: ، ما را تسليم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نيز امتي مسلمان قرار ده. 24
از جمله آيات ديگري كه دلالت بر بعد معنوي و عرفاني حج دارد، آيه اي است از سوره مباركه مائده كه خداوند فرمود:
"اي كساني كه ايمان آوريد شعائر الهي را نقض نكنيد و حريم آنها را حلال نشمريد و احترام را نگه داريد و
قرباني هاي بي نشان و يا نشاندار را حلال نشمريد و نيز احترام كساني كه براي بدست آوردن فضل پروردگار
و جلب رضوان او به قصد زيارت خانه خدا حركت ميكنند، نگه بداريد و براي آنها مزاحمت ايجاد نكنيد." 25
از آنجائي كه [HIGHLIGHT=#ffff00] "رضوان" در لغت به معناي[HIGHLIGHT=#ffff00] رضايت كثير است، پس حاجي در اين سفر مقدس بايد دنبال كسب رضايت مولي است.
[HIGHLIGHT=#ffff00] "رضوان من الله اكبر" محل كسب چنين رضايتي، موسوم با شكوه [HIGHLIGHT=#ffff00]حج است. چنانكه امام صادق (ع) در ضمن حديث مفصلي فرمود:
حج شعبه اي از رضوان الهي است . 28
همچنان كه حضرت ابراهيم عرض كرد:
"پروردگارا! من بعضي از ذريه ام را در سرزمين بي آب و علف در كنار خانه اي كه حرم توست،
ساكن ساختم تا نماز را بر پا دارند"
از اين آيه هم بعد معنوي حج استفاده مي شود، چون كه كلمات غير "ذي زرع و عند بيتك الحرم و ليقيموا الصلوه" اشاره به
واقعيت دارد كه غرض از اسكان، زراعت و كسب و تجارت نيست، بلكه اسكان در اين مكان فاقد هر نوع امكانات اوليه، براي تقرب
محض الي الله و متمحض شدن در عبادت اوست.
مرحوم علامه طباطبائي (ره) هم در وجه هجرت حضرت ابراهيم (ع) به اين سرزمين بي آب و علف فرمود:
[COLOR=#0070c0]براي اينكه ذريه اش متمحض در عبادت خدا بشوند و شواغل دنيا دلهايشان را مشغول نسازد. 30
از اين رو، اولين غرض و بعضي از مفسرين تنها غرضش را اقامه نماز ذكر نمود و چنانكه تكرار نداد "ربنا ليقيموا" و ذكر نماز از بين شعائر،
براي اظهار كمال عنايت به اقامه نماز در جوار پروردگار است.
همچنان كه از آيه "طهر بيتي للطائفين و العاكفين و الركع السجود" 31 استظهار مي شود كه عمده عبادت حاجي در كنار خانه
خدا بايد طواف و عكوف نماز باشد.
پس جو حج ، يك جو عبادت و بندگي و دور جستن از هر گونه تعلقات مادي است و سفر حج يك سفر الي الله است.
بنابراين، حاجي از همان اول كه نيت حج مي كند و از خود خانه و كاشانه و هم تعلقات مادي جدا مي شود تا احرام و طواف و سعي و
رمي و هدي كند، همه جا خدا را مي جويد و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ اين سو و آن سو مي رود و در كوه و بيابان سرگردان
مي شود تا در مهمانسراي الهي آيات روشن الهي را با چشم سرو و چشم جان مشاهده نمايد. "فيه آيات بينات" 32 و با سعي
تلاش همچون هاجر چشمه اي از معرفت باري او گشوده گردد. پس، هر كس كه قصد سفر الي الله را نموده، بايد از ابتدا از هر گونه
اموري كه با اين سفر ضديت دارد دوري جسته و دل را فقط متوجه خدا بنمايد. چنانكه امام[COLOR=#7030a0] (ع) در اين باره فرمودند:
به هنگامي حج دل را براي خدا مجرد ساختن، و از هر حجابي آزاد شدن و همه امور را به خدا سپردن، و در تمام حركات و سكنات بر
او توكل كردن و خود را با آب توبه شستشو دادن و دنيا و مافيها را رها ساختن از مقدامات سفر الي الله است. 33 يعني شرط
نخستين اين سير، بيرون آمدن از خود تعلقات مادي است و جهت تحقق عملي آن از لحظه اول احرام، بايد از انواع تعلقات مادي و
انواع امتيازات و تفاخرات و زخارف، حتي از كفش و كلاه ها شود، تا حالت فرشته گونه پيدا كند. و فقط با دو تكه پارچه پاك و حلال با
رمز مخصوص جواز عبور براي مهماني و ملاقات با رب الارباب بگيرد. از اين رو، لحظه جواز عبور گرفتن بسي حساس و سرنوشت ساز
است، كه اولياء الله درم وقع گفتن لبيك رنگ عوض كرده و گريه مي نمودند كه نكند جواز عبور به آنها داده نشود.
و چنانكه امام صادق(ع) و امام سجاد(ع) در اين لحظه به حالت غشوه افتادند. وقتي كه علت را پرسيدند، فرمودند:
چگونه جرات كنم كه بگويم [HIGHLIGHT=#ffff00] "لبيك اللهم لبيك" در حالي كه مي ترسم لبيك (خدايا آمدم) بگويم
اما جواب آيد كه من آمدن تو را قبول ندارم. 34
[HIGHLIGHT=#ff0000] لبيك را كسي مي گويد كه احساس حضور نمايد اطاق در بسته در حالي كه كسي نباشد، بله نمي گويند اگر لبيك
مي شود يعني در حضور او هستيم او ما را صدا زده و ما جواب مي دهيم. از اين رو، حضرت امام خميني (ره) عارف معاصر فرمود:
[COLOR=#0070c0]مهم آن است كه حاجي بداند كجا مي رود و دعوت چه كسي را اجابت مي كند و مهمان كيست و آداب اين مهماني چيست. 35
حاجي مي خواهد با احرام حرم امن الهي در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را براي غير خدا ممنوعه اعلان كند:
"من دخله كان امنا" تا براي هميشه روي غير خدا ممنوع گردد. خود ميزبان فرمود:
كساني كه (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده اند بايد از هر گونه تمتعات جنسي و انجام گناه و گفتگوهايي بي فايده و
جر و بحثهاي بي ارزش اجتناب كنند.37
مسائل معنوي و عرفاني حج هرگز تمام شدند نيست، و رسيدن به مقامات عاليه در حج، وقف احدي نيست بلكه بستگي به سعي
تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد. و هر زائر خانه خدا بايد بداند كه اگر كسي در اين بعد از حج كه مهمترين ابعاد حج
است موفق نگردد، در ابعاد ديگر هم چندان موفق نخواهد شد. چنانكه حضرت امام خميني (ره) احياءگر حج ابراهيمي، محمدي در
اين باره فرمودند: تحصيل ابعاد ديگر حج حاصل نمي شود، مگر آنكه بعد معنوي و الهي آن جامه عمل بپوشد. 38
بنابراين، حاجي تنها نبايد، اين بدن را از راه دور حركت داده و به ميقات و مطاف ومسعي و عرفات و مشعر ومني رساند، اما با جان
خالي از معارف آسماني و دست تهي از بهره معني حج با چمدانهاي پر از عروسك و اسباب بازي برگردد. 39
"فوااسفاه من خجلتي و افتضاحي".40 آن كس كه با پا به كعبه رود كعبه را طواف مي كند و آن كس كه با دل برود او را طواف
مي كند و اگر حاجي در ايام حج به خود نپردازد و از خود بيني رها نشود و به خودسازي همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصير و
طواف و خود را از آلودگي ها خلاصي نبخشد، پس كي؟ اگر قبل و بعد او فرق نكند، پس كي؟ چه آنكه حج فراموش كردن خود،
در راه خدا و ذوب شدن من در ما است.
[COLOR=#953734]-------------- پی نوشت ----------------
21- حج: 35.
22- علامه طباطبايي, پيشين, ج 14, ص 375
23- بقره: 127.
24- مائده:2.
25- الرضوان الرضا الكثير و لما كان اعظم الرضا رضا الله تعالي خص لفظ في القرآن بما كان من الله تعالي. مرحوم راغب اصفهاني , المفردات , ( بيروت : دارالمعرفه , بي تا )
26- توبه:72
27- فهو شعبه من رضوانه - مجلسي , پيشين , ج 12, ص 77
28- ابراهيم :37
29- علامه طباطبايي , پيشين , ج 12, ص 77
30- حج : 26
31- آل عمران: 97
32- مجلسي, پيشين , ج 96, ص 124
33- محجه البيضا , ج 2, ص, 201, امراقبات, پيشين , ص 204, مجلسي, پيشين , ج 47, ص 16
34- حج در كلام و پيام امام خميني , ص 12
35- آل عمران: 97
36- بقره : 197
37- حج در كلام و پيام امام خميني, ص 10
38- حضرت امام خميني در اين بار , فرمود حاجي بايد به جاي سغاتهاي مادي و فاني , دستاوردهاي باقي و ابدي براي دوستان سوغات آورند, همان مدرك ص 11
39- مفاتيح الجنان, قسمتي از مناجات تائبين خمسه عشر
40- من سوف الحج حتي يموت بعثه الله يوم القيمه يهوديان او نصرانيا 0نور الثقلين , پيشين , ج 1 , ص 374
از بين آيات گذشته آيه 34 از سوره حج قابل توجه بيشتر است چونكه:
[HIGHLIGHT=#ffff00] 1. تشريع عبادات براي هر امت يك چيز قرار داده شد و يك آن ذكر الله است تا به اين نكته توجه بدهد كه مقصود اصلي مناسك، ذكر الله است. چنانكه بعضي از مفسرين گفته اند.
از اينكه در اين آيه مبارك تشريع نسك را فقط به ذكر الهي تعليل آورده، فهميده مي شود كه مهمترين هدف از تشريع عبادت،
ذكر الهي است. 21
[HIGHLIGHT=#ffff00] 2. از دنباله آيه "فالهكم اله واحد فله اسلموا" استفاده مي شود كه از آنجائي كه معبود شما يك است، پس بايد فقط خاضع
تسليم او بود و ذكر او را گفت و منسوب به غير نكرد.
[HIGHLIGHT=#ffff00] . ازتعقيب آيه فوق به آيه "و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم" 22 به دست مي آيد كه اولين صفت مخبتين همان
توجه قلبي به خداست كه بايد در مراسم حج براي حاجي حاصل گردد.
به علاوه، نكته ديگري كه از اين آيه (با توجه به اين كه در سياق آيات حج واقع شده) به دست مي آيد اين است كه حاجي بايد
در ايام حج سعي كند از مخبتين به شمار آيد، آنهائي كه داراي چهار ويژگي (و جل - صبر - اقامه نماز - انفاق) هستند.
مرحوم علامه طباطبائي (ره) در توضيح آن مي فرمايد:
"بشر المخبتين" اشاره به اين است كه هر كس در حج خودش اخلاص و حالت تسليم داشته باشد او از مخبثين است
مخبثين طبق اين آيه كساني هستند كه وقتي نام خدا برده مي شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مي گردد. و در برابر حوادث،
صبر و شكيبائي پيش مي گيرند و بر پادارندگان نماز هستند و از آنچه كه خداوند به آنها داده انفاق ميكنند. و لذا مرحوم علامه
مي فرمايد: انطباق اين صفات مخبثين با كسي كه حج خانه خدا را با حالت تسليم به جا مي آورد روشن است، چون كه همه اين
صفات در حج وجود دارد. 23
از اين رو حضرت ابراهيم بالاترين مقام را كه مقام تسليم باشد در كنار كعبه، براي خود و ذريه اش درخواست نمود: ، ما را تسليم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نيز امتي مسلمان قرار ده. 24
از جمله آيات ديگري كه دلالت بر بعد معنوي و عرفاني حج دارد، آيه اي است از سوره مباركه مائده كه خداوند فرمود:
"اي كساني كه ايمان آوريد شعائر الهي را نقض نكنيد و حريم آنها را حلال نشمريد و احترام را نگه داريد و
قرباني هاي بي نشان و يا نشاندار را حلال نشمريد و نيز احترام كساني كه براي بدست آوردن فضل پروردگار
و جلب رضوان او به قصد زيارت خانه خدا حركت ميكنند، نگه بداريد و براي آنها مزاحمت ايجاد نكنيد." 25
از آنجائي كه [HIGHLIGHT=#ffff00] "رضوان" در لغت به معناي[HIGHLIGHT=#ffff00] رضايت كثير است، پس حاجي در اين سفر مقدس بايد دنبال كسب رضايت مولي است.
[HIGHLIGHT=#ffff00] "رضوان من الله اكبر" محل كسب چنين رضايتي، موسوم با شكوه [HIGHLIGHT=#ffff00]حج است. چنانكه امام صادق (ع) در ضمن حديث مفصلي فرمود:
حج شعبه اي از رضوان الهي است . 28
همچنان كه حضرت ابراهيم عرض كرد:
"پروردگارا! من بعضي از ذريه ام را در سرزمين بي آب و علف در كنار خانه اي كه حرم توست،
ساكن ساختم تا نماز را بر پا دارند"
از اين آيه هم بعد معنوي حج استفاده مي شود، چون كه كلمات غير "ذي زرع و عند بيتك الحرم و ليقيموا الصلوه" اشاره به
واقعيت دارد كه غرض از اسكان، زراعت و كسب و تجارت نيست، بلكه اسكان در اين مكان فاقد هر نوع امكانات اوليه، براي تقرب
محض الي الله و متمحض شدن در عبادت اوست.
مرحوم علامه طباطبائي (ره) هم در وجه هجرت حضرت ابراهيم (ع) به اين سرزمين بي آب و علف فرمود:
[COLOR=#0070c0]براي اينكه ذريه اش متمحض در عبادت خدا بشوند و شواغل دنيا دلهايشان را مشغول نسازد. 30
از اين رو، اولين غرض و بعضي از مفسرين تنها غرضش را اقامه نماز ذكر نمود و چنانكه تكرار نداد "ربنا ليقيموا" و ذكر نماز از بين شعائر،
براي اظهار كمال عنايت به اقامه نماز در جوار پروردگار است.
همچنان كه از آيه "طهر بيتي للطائفين و العاكفين و الركع السجود" 31 استظهار مي شود كه عمده عبادت حاجي در كنار خانه
خدا بايد طواف و عكوف نماز باشد.
پس جو حج ، يك جو عبادت و بندگي و دور جستن از هر گونه تعلقات مادي است و سفر حج يك سفر الي الله است.
بنابراين، حاجي از همان اول كه نيت حج مي كند و از خود خانه و كاشانه و هم تعلقات مادي جدا مي شود تا احرام و طواف و سعي و
رمي و هدي كند، همه جا خدا را مي جويد و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ اين سو و آن سو مي رود و در كوه و بيابان سرگردان
مي شود تا در مهمانسراي الهي آيات روشن الهي را با چشم سرو و چشم جان مشاهده نمايد. "فيه آيات بينات" 32 و با سعي
تلاش همچون هاجر چشمه اي از معرفت باري او گشوده گردد. پس، هر كس كه قصد سفر الي الله را نموده، بايد از ابتدا از هر گونه
اموري كه با اين سفر ضديت دارد دوري جسته و دل را فقط متوجه خدا بنمايد. چنانكه امام[COLOR=#7030a0] (ع) در اين باره فرمودند:
به هنگامي حج دل را براي خدا مجرد ساختن، و از هر حجابي آزاد شدن و همه امور را به خدا سپردن، و در تمام حركات و سكنات بر
او توكل كردن و خود را با آب توبه شستشو دادن و دنيا و مافيها را رها ساختن از مقدامات سفر الي الله است. 33 يعني شرط
نخستين اين سير، بيرون آمدن از خود تعلقات مادي است و جهت تحقق عملي آن از لحظه اول احرام، بايد از انواع تعلقات مادي و
انواع امتيازات و تفاخرات و زخارف، حتي از كفش و كلاه ها شود، تا حالت فرشته گونه پيدا كند. و فقط با دو تكه پارچه پاك و حلال با
رمز مخصوص جواز عبور براي مهماني و ملاقات با رب الارباب بگيرد. از اين رو، لحظه جواز عبور گرفتن بسي حساس و سرنوشت ساز
است، كه اولياء الله درم وقع گفتن لبيك رنگ عوض كرده و گريه مي نمودند كه نكند جواز عبور به آنها داده نشود.
و چنانكه امام صادق(ع) و امام سجاد(ع) در اين لحظه به حالت غشوه افتادند. وقتي كه علت را پرسيدند، فرمودند:
چگونه جرات كنم كه بگويم [HIGHLIGHT=#ffff00] "لبيك اللهم لبيك" در حالي كه مي ترسم لبيك (خدايا آمدم) بگويم
اما جواب آيد كه من آمدن تو را قبول ندارم. 34
[HIGHLIGHT=#ff0000] لبيك را كسي مي گويد كه احساس حضور نمايد اطاق در بسته در حالي كه كسي نباشد، بله نمي گويند اگر لبيك
مي شود يعني در حضور او هستيم او ما را صدا زده و ما جواب مي دهيم. از اين رو، حضرت امام خميني (ره) عارف معاصر فرمود:
[COLOR=#0070c0]مهم آن است كه حاجي بداند كجا مي رود و دعوت چه كسي را اجابت مي كند و مهمان كيست و آداب اين مهماني چيست. 35
حاجي مي خواهد با احرام حرم امن الهي در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را براي غير خدا ممنوعه اعلان كند:
"من دخله كان امنا" تا براي هميشه روي غير خدا ممنوع گردد. خود ميزبان فرمود:
كساني كه (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده اند بايد از هر گونه تمتعات جنسي و انجام گناه و گفتگوهايي بي فايده و
جر و بحثهاي بي ارزش اجتناب كنند.37
مسائل معنوي و عرفاني حج هرگز تمام شدند نيست، و رسيدن به مقامات عاليه در حج، وقف احدي نيست بلكه بستگي به سعي
تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد. و هر زائر خانه خدا بايد بداند كه اگر كسي در اين بعد از حج كه مهمترين ابعاد حج
است موفق نگردد، در ابعاد ديگر هم چندان موفق نخواهد شد. چنانكه حضرت امام خميني (ره) احياءگر حج ابراهيمي، محمدي در
اين باره فرمودند: تحصيل ابعاد ديگر حج حاصل نمي شود، مگر آنكه بعد معنوي و الهي آن جامه عمل بپوشد. 38
بنابراين، حاجي تنها نبايد، اين بدن را از راه دور حركت داده و به ميقات و مطاف ومسعي و عرفات و مشعر ومني رساند، اما با جان
خالي از معارف آسماني و دست تهي از بهره معني حج با چمدانهاي پر از عروسك و اسباب بازي برگردد. 39
"فوااسفاه من خجلتي و افتضاحي".40 آن كس كه با پا به كعبه رود كعبه را طواف مي كند و آن كس كه با دل برود او را طواف
مي كند و اگر حاجي در ايام حج به خود نپردازد و از خود بيني رها نشود و به خودسازي همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصير و
طواف و خود را از آلودگي ها خلاصي نبخشد، پس كي؟ اگر قبل و بعد او فرق نكند، پس كي؟ چه آنكه حج فراموش كردن خود،
در راه خدا و ذوب شدن من در ما است.
[COLOR=#953734]-------------- پی نوشت ----------------
21- حج: 35.
22- علامه طباطبايي, پيشين, ج 14, ص 375
23- بقره: 127.
24- مائده:2.
25- الرضوان الرضا الكثير و لما كان اعظم الرضا رضا الله تعالي خص لفظ في القرآن بما كان من الله تعالي. مرحوم راغب اصفهاني , المفردات , ( بيروت : دارالمعرفه , بي تا )
26- توبه:72
27- فهو شعبه من رضوانه - مجلسي , پيشين , ج 12, ص 77
28- ابراهيم :37
29- علامه طباطبايي , پيشين , ج 12, ص 77
30- حج : 26
31- آل عمران: 97
32- مجلسي, پيشين , ج 96, ص 124
33- محجه البيضا , ج 2, ص, 201, امراقبات, پيشين , ص 204, مجلسي, پيشين , ج 47, ص 16
34- حج در كلام و پيام امام خميني , ص 12
35- آل عمران: 97
36- بقره : 197
37- حج در كلام و پيام امام خميني, ص 10
38- حضرت امام خميني در اين بار , فرمود حاجي بايد به جاي سغاتهاي مادي و فاني , دستاوردهاي باقي و ابدي براي دوستان سوغات آورند, همان مدرك ص 11
39- مفاتيح الجنان, قسمتي از مناجات تائبين خمسه عشر
40- من سوف الحج حتي يموت بعثه الله يوم القيمه يهوديان او نصرانيا 0نور الثقلين , پيشين , ج 1 , ص 374
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
Re: ابعاد حج در قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم
2. بعد فرهنگى حج
موسم حج علاوه بر امور معنوى، يك از مناسبترين ايام براى مبادله فرهنگى و انتقال ارزشها در بين مسلمين جهان است و آثار و
بركاتى از اين راه نصيب اسلام و مسلمين مىگردد، و سبب رشد و شكوفائى زائران خانه خدا را فراهم مىنمايد. چون كه ايمان و
بينش دينى حجگذار در گذرگاههاى حج از ناخالصىها جدا و اصلاح مىگردد و در نتيجه حجگذار به فرهنگ ناب محمدى دست پيدا
مىكند، چه اينكه حجيك دوره عملى آموزش دين براى هر زائر است كه تا هر مسلمانى آن را در تمام عمر حداقل يكبار پياده نكند،
به حقيقت ايمان نمىرسد. از اينرو فرمودهاند: تارك حج در صف يهود و نصارى قرار داده مىشود. [SUP](41) [/SUP]و در مقابل، حج و عمره
عامل مؤثر براى اصلاح ايمان و تقويت دين معرفى شده است. [SUP](42) [/SUP]چه اينكه حج مرورى بر توحيد و تاريخ حاميان آن از آدم تا ابراهيم
و خاتم و درگيرى مدام ايمان و كفر و نفاق مىباشد و هر كدام از اعمال حج و امكنه مقدسه از حرم و ميقات و مكه و كعبه و سعى
و عرفات و مشعر و منى يا انسان سخن مىگويند و حاجى را به انديشه وامىدارند و آگاهىهاى لازم به او منتقل مىشود و در
هايتسبب بينش توحيدى كه ام و اساس همه مسائل است مىگردد. از سوى ديگر، در حج آموزش عملى فرهنگ برابرى و مساوات
و اخوت و تعاون و طرد هرگونه تفرق و نفاق داده مىشود; يعنى به حاجى مىآموزند كه علىرغم تفاوتهايشان در رنگ و پوست و نژاد
و زبان و مقام و ثروت، همه در نزد خداوند مساوى هستند. خطبههاى پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در حجةالوداع شاهد روشن و واضح
بر اين مدعاست كه فرمود:
از نظر اسلام همه مردم با همه برابرند; عرب بر عجم و عجم بر عرب هيچ فضيلتى ندارد، مگر به ملاك تقوى. . . مسلمان برادر مسلمان است. [SUP](43)[/SUP]
و در يك كلمه، بزرگترين و مهمترين فرهنگى كه در ايام حجبه حاجى منتقل مىگردد، فرهنگ توحيد خالص ابراهيمى محمدى
صلى الله عليه وآله است.
اما آياتى كه بعد فرهنگى حج از آن استظهار مىشود عبارتند از: "جعلالله الكعبة البيت الحرام قياما للناس" خداوند كعبه را
كه خانه محترم است وسيلهاى براى سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده است. [SUP](44) [/SUP]
"و اذن فى الناس بالحج - ليشهدوا منافع لهم" اى ابراهيم در ميان مردم اعلان عمومى براى حجبنما تا پياده و سوار بر مركبهاى
لاغر از هر راه دور، قصد خانه خدا كنند تا شاهد منافع گوناگون خويش در اين برنامه حياتبخش باشند. [SUP](45) [/SUP]دقت در اطلاق دو كلمه
«قيام» و «منافع» باعث رهنمون شدن به مطلب وسيع و گستردهاى مىگردد كه قوام و حيات جامعه بشرى و تامين هر نوع منافع
انسانها در گرو تحقق اين مراسم باشكوه حج است.
چه چيزى بالاتر و مهمتر از فرهنگ جامعه كه قوام و حيات جامعه در گرو فرهنگ آن جامعه است. چه منافعى عزيزتر و با ارزشتر از
منافع فرهنگى، عقيدتى، بلكه آن منافعى كه اولا و با لذات با اين فريضه الهى و امكنه مقدس تناسب دارد. همه ايمان و ارزشهاى الهى
است. كه شاهد قوى و گوياى آن اين است كه بعد فرهنگى در جوامع روائى به عنوان يكى از مهمترين علل و فلسفههاى حج مطرح
شده است. چنانكه امام صادقعليه السلام در جواب هشام بن حكم در مورد حكمتهاى حج فرمود: خداوند متعال به وسيله حج،
زمينه اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم كرده، براى اينكه همديگر را بشناسند و تفاهم كنند. . . و براى اينكه آثار پيامبر اكرم
صلى الله عليه وآله شناخته شود و اخبار و گفتار وى احياء گردد تا به دست فراموشى سپرده نشود. جالب اينكه امامعليه السلام
در دنباله آن، دليل اين مطلب را هم بيان مىفرمايد كه اگر هر قوم و ملتى تنها از كشور و بلاد خويش سخن بگويند و تنها به مسائلى
كه در آن استبينديشد، همگى هلاك مىگردند و كشورهايشان ويران مىشود و از بسيارى از منافع و سودها و اطلاعات و اخبار
محروم مىشوند. اين است فلسفه و دليل كنگره جهان حج. [SUP](46) [/SUP]بنابراين، يكى از علل حج، شناخت و آشنايى مردم با آثار و احاديث
رسولاللهصلى الله عليه وآله و زنده نگهداشتن و به دست فراموشى نسپردن آنهاست; يعنى حج در واقع مرورى بر تاريخ اسلام و پيامبر
اسلام بلكه مرورى بر توحيد و حاميان آن از آدم تا ابراهيم و خاتم است و تابلوئى براى تمام فداكارىهاى قهرمان توحيد و پيامبر اكرم
صلى الله عليه وآله است كه حاجى با ديدن اين صحنهها و امكنه پيام مىگيرد.
-------------- پی نوشت ----------------
41 - من سوف الحجحتى يموت بعثه الله يوم القيمة يهوديا او نصرانيا، نورالثقلين، پيشين، ج 1، ص 374
42 - حجوا او اعتمرا - يصلح ايمانكم، بحار، ج 96، ص 25
43 - ابن سعبه، تحف العقول، بيروت: مؤسسة الاعلمى، 1394 ق، ص 30، ضمن خطبه حجةالوداع
44 - حج /27 و 28
45 - حج /27 و 28
46 - وسائلالشيعه، پيشين، ج 11، ص 14
2. بعد فرهنگى حج
موسم حج علاوه بر امور معنوى، يك از مناسبترين ايام براى مبادله فرهنگى و انتقال ارزشها در بين مسلمين جهان است و آثار و
بركاتى از اين راه نصيب اسلام و مسلمين مىگردد، و سبب رشد و شكوفائى زائران خانه خدا را فراهم مىنمايد. چون كه ايمان و
بينش دينى حجگذار در گذرگاههاى حج از ناخالصىها جدا و اصلاح مىگردد و در نتيجه حجگذار به فرهنگ ناب محمدى دست پيدا
مىكند، چه اينكه حجيك دوره عملى آموزش دين براى هر زائر است كه تا هر مسلمانى آن را در تمام عمر حداقل يكبار پياده نكند،
به حقيقت ايمان نمىرسد. از اينرو فرمودهاند: تارك حج در صف يهود و نصارى قرار داده مىشود. [SUP](41) [/SUP]و در مقابل، حج و عمره
عامل مؤثر براى اصلاح ايمان و تقويت دين معرفى شده است. [SUP](42) [/SUP]چه اينكه حج مرورى بر توحيد و تاريخ حاميان آن از آدم تا ابراهيم
و خاتم و درگيرى مدام ايمان و كفر و نفاق مىباشد و هر كدام از اعمال حج و امكنه مقدسه از حرم و ميقات و مكه و كعبه و سعى
و عرفات و مشعر و منى يا انسان سخن مىگويند و حاجى را به انديشه وامىدارند و آگاهىهاى لازم به او منتقل مىشود و در
هايتسبب بينش توحيدى كه ام و اساس همه مسائل است مىگردد. از سوى ديگر، در حج آموزش عملى فرهنگ برابرى و مساوات
و اخوت و تعاون و طرد هرگونه تفرق و نفاق داده مىشود; يعنى به حاجى مىآموزند كه علىرغم تفاوتهايشان در رنگ و پوست و نژاد
و زبان و مقام و ثروت، همه در نزد خداوند مساوى هستند. خطبههاى پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در حجةالوداع شاهد روشن و واضح
بر اين مدعاست كه فرمود:
از نظر اسلام همه مردم با همه برابرند; عرب بر عجم و عجم بر عرب هيچ فضيلتى ندارد، مگر به ملاك تقوى. . . مسلمان برادر مسلمان است. [SUP](43)[/SUP]
و در يك كلمه، بزرگترين و مهمترين فرهنگى كه در ايام حجبه حاجى منتقل مىگردد، فرهنگ توحيد خالص ابراهيمى محمدى
صلى الله عليه وآله است.
اما آياتى كه بعد فرهنگى حج از آن استظهار مىشود عبارتند از: "جعلالله الكعبة البيت الحرام قياما للناس" خداوند كعبه را
كه خانه محترم است وسيلهاى براى سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده است. [SUP](44) [/SUP]
"و اذن فى الناس بالحج - ليشهدوا منافع لهم" اى ابراهيم در ميان مردم اعلان عمومى براى حجبنما تا پياده و سوار بر مركبهاى
لاغر از هر راه دور، قصد خانه خدا كنند تا شاهد منافع گوناگون خويش در اين برنامه حياتبخش باشند. [SUP](45) [/SUP]دقت در اطلاق دو كلمه
«قيام» و «منافع» باعث رهنمون شدن به مطلب وسيع و گستردهاى مىگردد كه قوام و حيات جامعه بشرى و تامين هر نوع منافع
انسانها در گرو تحقق اين مراسم باشكوه حج است.
چه چيزى بالاتر و مهمتر از فرهنگ جامعه كه قوام و حيات جامعه در گرو فرهنگ آن جامعه است. چه منافعى عزيزتر و با ارزشتر از
منافع فرهنگى، عقيدتى، بلكه آن منافعى كه اولا و با لذات با اين فريضه الهى و امكنه مقدس تناسب دارد. همه ايمان و ارزشهاى الهى
است. كه شاهد قوى و گوياى آن اين است كه بعد فرهنگى در جوامع روائى به عنوان يكى از مهمترين علل و فلسفههاى حج مطرح
شده است. چنانكه امام صادقعليه السلام در جواب هشام بن حكم در مورد حكمتهاى حج فرمود: خداوند متعال به وسيله حج،
زمينه اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم كرده، براى اينكه همديگر را بشناسند و تفاهم كنند. . . و براى اينكه آثار پيامبر اكرم
صلى الله عليه وآله شناخته شود و اخبار و گفتار وى احياء گردد تا به دست فراموشى سپرده نشود. جالب اينكه امامعليه السلام
در دنباله آن، دليل اين مطلب را هم بيان مىفرمايد كه اگر هر قوم و ملتى تنها از كشور و بلاد خويش سخن بگويند و تنها به مسائلى
كه در آن استبينديشد، همگى هلاك مىگردند و كشورهايشان ويران مىشود و از بسيارى از منافع و سودها و اطلاعات و اخبار
محروم مىشوند. اين است فلسفه و دليل كنگره جهان حج. [SUP](46) [/SUP]بنابراين، يكى از علل حج، شناخت و آشنايى مردم با آثار و احاديث
رسولاللهصلى الله عليه وآله و زنده نگهداشتن و به دست فراموشى نسپردن آنهاست; يعنى حج در واقع مرورى بر تاريخ اسلام و پيامبر
اسلام بلكه مرورى بر توحيد و حاميان آن از آدم تا ابراهيم و خاتم است و تابلوئى براى تمام فداكارىهاى قهرمان توحيد و پيامبر اكرم
صلى الله عليه وآله است كه حاجى با ديدن اين صحنهها و امكنه پيام مىگيرد.
-------------- پی نوشت ----------------
41 - من سوف الحجحتى يموت بعثه الله يوم القيمة يهوديا او نصرانيا، نورالثقلين، پيشين، ج 1، ص 374
42 - حجوا او اعتمرا - يصلح ايمانكم، بحار، ج 96، ص 25
43 - ابن سعبه، تحف العقول، بيروت: مؤسسة الاعلمى، 1394 ق، ص 30، ضمن خطبه حجةالوداع
44 - حج /27 و 28
45 - حج /27 و 28
46 - وسائلالشيعه، پيشين، ج 11، ص 14
-
- پست: 2503
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7581 بار
- سپاسهای دریافتی: 6236 بار
- تماس:
Re: ابعاد حج در قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم
از سوى ديگر، ايام حج فرصتى استبسيار مناسب براى تبليغ فرهنگ اصيل اسلام، در ميان قشر وسيع و قابل توجهى از مسلمين كه از
اطراف و اكناف عالم در اين نقطه اجتماع كردهاند. و اصولا از مقدمات اوليه حج تعلم بسيارى از مسائل اسلامى است كه به نوبه خود به
علماء متعهد اسلام امكان مىدهد تا از استقبال مردم براى تعليم و ارشاد و نشر فرهنگ غنى اسلام استغناء نمايند.
حج در واقع آموزشگاهى است كه هر سال داير مىگردد و مؤسس آن خداوند منان و اساتيد آن انبياء و ائمه معصومين و علماء متعهد
اسلام هستند كه معارف اصيل و ناب را به كام تشنگانى كه از سراسر عالم در اين مكان گردهم آمدهاند، مىريزند. چنانكه سيره
عملى انبياء عموما و پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله و ائمه كرام خصوصا بر اين منوال بود كه از اين كنگره عظيم حج در جاى جاى مواقف
و مشاعر به نحو احسن استفاده نمايند. و شايد يكى از علل موفقيت پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در نشر و گسترش اسلام به
سراسر عالم اين بود كه در مدت سيزده سال اقامت در مكه با نمايندگان و سران قبائلى كه از اطراف عالم براى اداء حجبه مكه
مىآمدند، تماس برقرار نمايد و به تبليغ بپردازد كه بعضى از مورخين نمونههايى از اين قبيل ذكر كردهاند. [SUP](47) [/SUP]علاوه بر اينها:
- پيامرسانى و تبليغ حضرت علىعليه السلام در سرزمين منى در ضمن تلاوت آيات برائت.
- تبليغ امام حسينعليه السلام در موسم حجبراى بيان رسالتخود و اوضاع سياسى يزيد كه براى تحقيق اين هدف چند ماه در مكه
توقف نمود تا حجاج از سراسر دنيا در موسم حج گردهم آيند.
- تبليغ امام صادقعليه السلام در عرفات در ميان انبوه جمعيت كه با صداى بلند رو به هر طرف نموده و در هر بار سه مرتبه مىفرمود:
اى مردم، رهبر شما رسول خدا بود بعد حضرت على، پس امام حسن و امام حسين و امام سجاد و امام باقر و فعلا من هستم پس
از من سؤال كنيد. [SUP](48)[/SUP]
- امام صادقعليه السلام در موسم حجخيمهاى برافراشته مىكرد و دانشمندان آن روز به حضورش شرفياب مىشدند و راه و روش
تبليغات و مبارزه با مفاسد فكرى و اعتقادى را فرا مىگرفتند.
و در مقابل مسلمين و علماء هم در ايام اختناق از اين فرصت استفاده كرد، در موسم حجشركت نموده و از محضر ائمهعليهم السلام
بهرهبردارى مىكردند. گواه روشن آن، مباحثات عقيدتى و فقهى ائمهعليهم السلام و صحابه و تابعين و علماء در موسم حج است كه
به افتاء و تدريس و مناظره مىپرداختند. پيامهاى حضرت امام خمينىقدس سره به حجاج بيتالحرام نيز در همين راستا بوده است.
بنابراين، ايام حج فرصتبسيار مناسب و استثنايى براى تبليغ و نشر فرهنگ اصيل اسلام در ميان قشر وسيع و قابل توجهى از مسلمين
است هم تبليغ قولى است و هم عملى و هم بررسى مسائل مختلف اسلامى توسط برجستهترين افراد از نظر علم و تقوى، و هم مبارزه
با ريشههاى فرهنگ ضدتوحيدى و استعمارى و هم خنثى كردن هرگونه توطئه و نقشههاى شوم بر عليه اسلام ناب محمدى است.
همچنانكه پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در جريان فتح مكه و حجةالوداع فرهنگ جاهليت را عملا و قولا ريشهكن نمود.
نكته ديگرى كه در بعد فرهنگى حج نمايان است، مسئله پيامرسانى است. حاجى و زائر خانه خدا، علاوه بر اينكه معارف اصيل اسلام و
آيات روشن الهى را مشاهده و پيام را دريافت مىكند، [SUP](49) [/SUP]بايد اين پيام را به عنوان ره توشه حجبا خود به همراه برده و در محيط و شهر
و آبادى خود نشر دهند، چه اينكه پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در حجةالوداع خطاب به مردم فرمود:
بايد اين مطالب و معارف را حاضر و شاهد شما به غايب انتقال بدهد. [SUP](50)[/SUP]
چنانكه امام حسينعليه السلام در سال 58 هجرت، دو سال قبل از مرگ معاويه، در سرزمين منى در ميان جمعيت 1000 نفرى بعد ا
ز انتقاد از وضع موجود فرمود:
گفتارم بشنويد و به خاطر بسپاريد، وقتى كه به محل سكونتخود برگشتيد
، پيام مرا به افرادى كه مورد اطمينان هستند ابلاغ نماييد.
(احتجاج طبرسى، ج 2، ص 296)
همچنانكه علىبن موسىالرضاعليه السلام در ضمن بيان علل و فلسفه حج فرمودند:
در حج، تفقه و آشنايى با دين و گسترش فرهنگ اهلبيتبه تمام نقاط جهان نهفته است: [SUP](51) [/SUP]
"مع مافيه من التفقه و نقلالاخبار الى كل صفغ و ناحية"
يعنى در حج هم پ گيرى است هم پيامرسانى و در واقع بهترين و مؤثرترين رسانه گروهى جامعه اسلامى است.
اما نكته جالب در اين روايت اين است كه امامعليه السلام در بيان اين مطلب، تمسك به آيه نمودند كه خداوند متعال در آن آيه مباركه
فرمودند:
چرا از هر گروهى، طائفهاى از آنان كوچ نمىكنند تا در امر دين تفقه نمايند و به هنگام بازگشتبه سوى قوم خود
آنها را انذار نمايند تا شايد (از مخالفت فرمان الهى) بترسند و خوددارى كنند. [SUP](52) [/SUP]
"فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون. "
نعمتبهرهبردارى از معارف و فرهنگ ناب محمدى در مراسم حج اختصاص به مسلمين كه توفيق حضور دارند ندارد بلكه آنها موظفند
اين فرهنگ را به عنوان بهترين سوغاتى با خود برده و در منطقه خود نشر دهند و بدينوسيله نقش فرهنگى حجبا توجه به تكرار آن در
هر سال، ابعاد گستردهترى پيدا مىكند و در نهايت عامل قوى براى تقويت دين و ضامنى جاودانه براى فرهنگ اصيل اسلام خواهد بود
و در نتيجه فرمايش امام صادقعليه السلام :
(تا كعبه برپاست دين هم استوار است) ، "لا يزال الدين فانما ما قامتالكعبه"،
جايگاه خودش را پيدا خواهد كرد.
بنابراين، يكى از اهداف و ابعاد عاليه حج،
آشنايى بيشتر و عميقتر مردم با مسائل اسلامى و انتقال اخبار و پيامهاى حجبه سراسر عالم است.
حج آموزش چند روزه استبراى آمادهسازى فرد در پهنه زندگى، حج تابلويى از تمام فداكارىهاى قهرمان توحيد و
پيامبراكرمصلى الله عليه وآله است كه با ديدن صحنه و امكنه تبليغ مىشوند، پيام مىگيرند، سپس به سراسر عالم نشر مىدهند
حجيك دانشگاه و دانشسراى عالى فرهنگى است كه فرهنگ خودسازى، امنيت، عدالت اجتماعى، ايثار، مقاومت، نظم و انضباء اتحاد
و مساوات و. . . به حاجى تعليم داده مىشود. در حج عملا به مسلمين مىآموزند كه چگونه مىتوان از نيروهاى پراكنده، قدرت
واحدى به وجود آورد، چنانكه پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در حجةالوداع اين قدرت را به معرض نمايش گذاشت. حج محل زنده كردن
آثار رسولالله است
"و لتعرف آثار رسولالله و تعرف اخباره و يذكر و لا ينسى"
و حج محل تعليم علوم اهلبيت و نشر آن به سراسر جهان
"مع مافيه منالتفقه و فعلالاخبار الائمة الى كل صفغ و ناحيه"
مىباشد.
حضرت امام خمينىقدس سره احياگر حج ابراهيمى درباره بعد فرهنگى حج فرمودند:
حج كانون معارف الهى است. . .
حجبسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند مىگردند ولى انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف
آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند از صدف اين درياى گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت
و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به
كجا بايد برد كه حجبسان قرآن مهجور گرديده است و به همان اندازهاى كه آن كتاب زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خود ساخته
ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل خروارها خاك كجفكرىهاى ما دفن و پنهان گرديده است. . .
حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است; سرنوشتى كه ميليون مسلمان هر سال به مكه مىروند و پاى جاى پاى پيامبر و ابراهيم
و اسماعيل و هاجر مىگذارند ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمدصلى الله عليه وآله كه بودند و چه كردند هدفشان
[COLOR=#c00000]چه بوده و از ما چه خواستهاند؟ [SUP](53) [/SUP]
[COLOR=#953734]-------------- پی نوشت ----------------
[COLOR=#953734]47 - السيرة، ابن هشام، ج 1، بيروت، دارالفرقان، 1357 ق، ص 422
48 - فروع كافى، ج 4، ص 466
49 - ليشهدوا منافع لهم - حج /28; فيه آيات بينات - آل عمران /97
50 - آيةالله جوادى آملى، جرعهاى از بيكران زمزم، پيشين، ص 157
51 - نورالثقلين، پيشين، ج 2، ص 283
52 - توبه /124
53 - حج در كلام و پيام امام خمينى، ص 72، 73
از سوى ديگر، ايام حج فرصتى استبسيار مناسب براى تبليغ فرهنگ اصيل اسلام، در ميان قشر وسيع و قابل توجهى از مسلمين كه از
اطراف و اكناف عالم در اين نقطه اجتماع كردهاند. و اصولا از مقدمات اوليه حج تعلم بسيارى از مسائل اسلامى است كه به نوبه خود به
علماء متعهد اسلام امكان مىدهد تا از استقبال مردم براى تعليم و ارشاد و نشر فرهنگ غنى اسلام استغناء نمايند.
حج در واقع آموزشگاهى است كه هر سال داير مىگردد و مؤسس آن خداوند منان و اساتيد آن انبياء و ائمه معصومين و علماء متعهد
اسلام هستند كه معارف اصيل و ناب را به كام تشنگانى كه از سراسر عالم در اين مكان گردهم آمدهاند، مىريزند. چنانكه سيره
عملى انبياء عموما و پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله و ائمه كرام خصوصا بر اين منوال بود كه از اين كنگره عظيم حج در جاى جاى مواقف
و مشاعر به نحو احسن استفاده نمايند. و شايد يكى از علل موفقيت پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در نشر و گسترش اسلام به
سراسر عالم اين بود كه در مدت سيزده سال اقامت در مكه با نمايندگان و سران قبائلى كه از اطراف عالم براى اداء حجبه مكه
مىآمدند، تماس برقرار نمايد و به تبليغ بپردازد كه بعضى از مورخين نمونههايى از اين قبيل ذكر كردهاند. [SUP](47) [/SUP]علاوه بر اينها:
- پيامرسانى و تبليغ حضرت علىعليه السلام در سرزمين منى در ضمن تلاوت آيات برائت.
- تبليغ امام حسينعليه السلام در موسم حجبراى بيان رسالتخود و اوضاع سياسى يزيد كه براى تحقيق اين هدف چند ماه در مكه
توقف نمود تا حجاج از سراسر دنيا در موسم حج گردهم آيند.
- تبليغ امام صادقعليه السلام در عرفات در ميان انبوه جمعيت كه با صداى بلند رو به هر طرف نموده و در هر بار سه مرتبه مىفرمود:
اى مردم، رهبر شما رسول خدا بود بعد حضرت على، پس امام حسن و امام حسين و امام سجاد و امام باقر و فعلا من هستم پس
از من سؤال كنيد. [SUP](48)[/SUP]
- امام صادقعليه السلام در موسم حجخيمهاى برافراشته مىكرد و دانشمندان آن روز به حضورش شرفياب مىشدند و راه و روش
تبليغات و مبارزه با مفاسد فكرى و اعتقادى را فرا مىگرفتند.
و در مقابل مسلمين و علماء هم در ايام اختناق از اين فرصت استفاده كرد، در موسم حجشركت نموده و از محضر ائمهعليهم السلام
بهرهبردارى مىكردند. گواه روشن آن، مباحثات عقيدتى و فقهى ائمهعليهم السلام و صحابه و تابعين و علماء در موسم حج است كه
به افتاء و تدريس و مناظره مىپرداختند. پيامهاى حضرت امام خمينىقدس سره به حجاج بيتالحرام نيز در همين راستا بوده است.
بنابراين، ايام حج فرصتبسيار مناسب و استثنايى براى تبليغ و نشر فرهنگ اصيل اسلام در ميان قشر وسيع و قابل توجهى از مسلمين
است هم تبليغ قولى است و هم عملى و هم بررسى مسائل مختلف اسلامى توسط برجستهترين افراد از نظر علم و تقوى، و هم مبارزه
با ريشههاى فرهنگ ضدتوحيدى و استعمارى و هم خنثى كردن هرگونه توطئه و نقشههاى شوم بر عليه اسلام ناب محمدى است.
همچنانكه پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در جريان فتح مكه و حجةالوداع فرهنگ جاهليت را عملا و قولا ريشهكن نمود.
نكته ديگرى كه در بعد فرهنگى حج نمايان است، مسئله پيامرسانى است. حاجى و زائر خانه خدا، علاوه بر اينكه معارف اصيل اسلام و
آيات روشن الهى را مشاهده و پيام را دريافت مىكند، [SUP](49) [/SUP]بايد اين پيام را به عنوان ره توشه حجبا خود به همراه برده و در محيط و شهر
و آبادى خود نشر دهند، چه اينكه پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در حجةالوداع خطاب به مردم فرمود:
بايد اين مطالب و معارف را حاضر و شاهد شما به غايب انتقال بدهد. [SUP](50)[/SUP]
چنانكه امام حسينعليه السلام در سال 58 هجرت، دو سال قبل از مرگ معاويه، در سرزمين منى در ميان جمعيت 1000 نفرى بعد ا
ز انتقاد از وضع موجود فرمود:
گفتارم بشنويد و به خاطر بسپاريد، وقتى كه به محل سكونتخود برگشتيد
، پيام مرا به افرادى كه مورد اطمينان هستند ابلاغ نماييد.
(احتجاج طبرسى، ج 2، ص 296)
همچنانكه علىبن موسىالرضاعليه السلام در ضمن بيان علل و فلسفه حج فرمودند:
در حج، تفقه و آشنايى با دين و گسترش فرهنگ اهلبيتبه تمام نقاط جهان نهفته است: [SUP](51) [/SUP]
"مع مافيه من التفقه و نقلالاخبار الى كل صفغ و ناحية"
يعنى در حج هم پ گيرى است هم پيامرسانى و در واقع بهترين و مؤثرترين رسانه گروهى جامعه اسلامى است.
اما نكته جالب در اين روايت اين است كه امامعليه السلام در بيان اين مطلب، تمسك به آيه نمودند كه خداوند متعال در آن آيه مباركه
فرمودند:
چرا از هر گروهى، طائفهاى از آنان كوچ نمىكنند تا در امر دين تفقه نمايند و به هنگام بازگشتبه سوى قوم خود
آنها را انذار نمايند تا شايد (از مخالفت فرمان الهى) بترسند و خوددارى كنند. [SUP](52) [/SUP]
"فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون. "
نعمتبهرهبردارى از معارف و فرهنگ ناب محمدى در مراسم حج اختصاص به مسلمين كه توفيق حضور دارند ندارد بلكه آنها موظفند
اين فرهنگ را به عنوان بهترين سوغاتى با خود برده و در منطقه خود نشر دهند و بدينوسيله نقش فرهنگى حجبا توجه به تكرار آن در
هر سال، ابعاد گستردهترى پيدا مىكند و در نهايت عامل قوى براى تقويت دين و ضامنى جاودانه براى فرهنگ اصيل اسلام خواهد بود
و در نتيجه فرمايش امام صادقعليه السلام :
(تا كعبه برپاست دين هم استوار است) ، "لا يزال الدين فانما ما قامتالكعبه"،
جايگاه خودش را پيدا خواهد كرد.
بنابراين، يكى از اهداف و ابعاد عاليه حج،
آشنايى بيشتر و عميقتر مردم با مسائل اسلامى و انتقال اخبار و پيامهاى حجبه سراسر عالم است.
حج آموزش چند روزه استبراى آمادهسازى فرد در پهنه زندگى، حج تابلويى از تمام فداكارىهاى قهرمان توحيد و
پيامبراكرمصلى الله عليه وآله است كه با ديدن صحنه و امكنه تبليغ مىشوند، پيام مىگيرند، سپس به سراسر عالم نشر مىدهند
حجيك دانشگاه و دانشسراى عالى فرهنگى است كه فرهنگ خودسازى، امنيت، عدالت اجتماعى، ايثار، مقاومت، نظم و انضباء اتحاد
و مساوات و. . . به حاجى تعليم داده مىشود. در حج عملا به مسلمين مىآموزند كه چگونه مىتوان از نيروهاى پراكنده، قدرت
واحدى به وجود آورد، چنانكه پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در حجةالوداع اين قدرت را به معرض نمايش گذاشت. حج محل زنده كردن
آثار رسولالله است
"و لتعرف آثار رسولالله و تعرف اخباره و يذكر و لا ينسى"
و حج محل تعليم علوم اهلبيت و نشر آن به سراسر جهان
"مع مافيه منالتفقه و فعلالاخبار الائمة الى كل صفغ و ناحيه"
مىباشد.
حضرت امام خمينىقدس سره احياگر حج ابراهيمى درباره بعد فرهنگى حج فرمودند:
حج كانون معارف الهى است. . .
حجبسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند مىگردند ولى انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف
آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند از صدف اين درياى گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت
و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به
كجا بايد برد كه حجبسان قرآن مهجور گرديده است و به همان اندازهاى كه آن كتاب زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خود ساخته
ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل خروارها خاك كجفكرىهاى ما دفن و پنهان گرديده است. . .
حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است; سرنوشتى كه ميليون مسلمان هر سال به مكه مىروند و پاى جاى پاى پيامبر و ابراهيم
و اسماعيل و هاجر مىگذارند ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمدصلى الله عليه وآله كه بودند و چه كردند هدفشان
[COLOR=#c00000]چه بوده و از ما چه خواستهاند؟ [SUP](53) [/SUP]
[COLOR=#953734]-------------- پی نوشت ----------------
[COLOR=#953734]47 - السيرة، ابن هشام، ج 1، بيروت، دارالفرقان، 1357 ق، ص 422
48 - فروع كافى، ج 4، ص 466
49 - ليشهدوا منافع لهم - حج /28; فيه آيات بينات - آل عمران /97
50 - آيةالله جوادى آملى، جرعهاى از بيكران زمزم، پيشين، ص 157
51 - نورالثقلين، پيشين، ج 2، ص 283
52 - توبه /124
53 - حج در كلام و پيام امام خمينى، ص 72، 73