رهايي از قفس .....
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 275
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3603 بار
- سپاسهای دریافتی: 1144 بار
رهايي از قفس .....
[COLOR=#0000bf] سلام بر شما دوستان
[COLOR=#0040bf]ابليس و الدنيا و نفسي و الهوى *** كيف الخلاص و كلهم اعدائي
شيطان ، دنيا ، نفس من ، هوا و هوس
رهايي به چه صورت، در حالي که همه آنها دشمن من هستند
بياييم دلسوزانه کليدهاي آزادي از اسارت اين دشمنان را
به ديگر دوستان آزادي خواه خود هديه کنيم . تا بتوانيم همگي آزادانه پرواز کنيم
. .:: الإنسان هو شيعة علي بن أبي طالب عليه أفضل الصلاة و السلام إن عرفه حق معرفته ::. .
-
- پست: 1668
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3099 بار
- سپاسهای دریافتی: 5474 بار
Re: رهايي از قفس .....
اين داستان بي ربط به بحث اين تاپيك نيست
دوستان نظري ندارن؟!!
[FONT=Georgia]
جوانکي نزد عارفي رفت و شرمنده و غمگين از او براي مشكلش كمك خواست. گفت: استاد، من نميتوانم در برابر گناه مقاومت كنم.
عارف نگذاشت حرف جوان تمام شود و با سردي و تندي گفت: هيچگاه گناه خودت را نزد ديگران بازگو نكن؛
حالا به تو پيشنهاد ميكنم همراه من به مزرعة بالاي دهكده بيایی تا با هم شاهد گرفتن ميموني باشيم كه خيلي كوچك اما فوقالعاده چابك است.
براي گرفتنش قفسي درست كردهايم تا او را با كمك خودش زنداني كنيم. اين ميمون به ميوههاي مزرعه آسيب فراوان ميرساند و بايد او را بگيريم و به جای ديگري منتقل ببريم.
جوان با تعجب گفت: چگونه ممكن است؟
عارف ادامه داد: قفس چهارگوشي ساختهايم كه فاصلة بين ميلههاي آن كم و فقط به اندازة دستهاي ميمون است. قفس را داخل مزرعه ميگذاريم و موزي درونش ميگذاريم.
چون چهار قسمت قفس بسته است ميمون براي گرفتن موز ناچار سعي ميكند از بيرون قفس و لاي ميلهها آن را بيرون بكشد، اما بعد از گرفتن موز چون دستش بزرگتر شده نميتواند آن را بيرون آورد و در نتيجه خودش را زنداني ميكند.
[FONT=Georgia] به او نزديك ميشويم چون نميخواهد موز را رها كند و ميخواهد حتماً با موز فرار كند همانجا ميماند و ما به راحتي او را ميگيريم.
نقشه، موبهمو اجرا شد و ميمون زنداني
عارف به سمت جوان برگشت و گفت: اين موز همان گناهي است كه مدعي هستي تو را رها نميكند و به قفسي تنگ و باريك بسته است.
موز هميشه ميتواند آنجا باشد. اين تو هستي كه بايد آن را رها كني و دستت را بيرون بكشي و خودت را از شر قفس رها كني. در واقع اين تو هستي كه آتش شوق گناه و تجربة دايم خطا را در وجودت شعلهور ميسازي. هيچكس نميتواند به تو كمك كند مگر اين كه خودت اين موز را رها كني و دستت را بيرون بياوري.
[FONT=Georgia] ، خود تو هستي و كليد رهايي هم در دست توست. موز را رها كن، پاك و آزاد و رها خواهي شد.
همين سادگي....
دوستان نظري ندارن؟!!
[FONT=Georgia]
جوانکي نزد عارفي رفت و شرمنده و غمگين از او براي مشكلش كمك خواست. گفت: استاد، من نميتوانم در برابر گناه مقاومت كنم.
عارف نگذاشت حرف جوان تمام شود و با سردي و تندي گفت: هيچگاه گناه خودت را نزد ديگران بازگو نكن؛
حالا به تو پيشنهاد ميكنم همراه من به مزرعة بالاي دهكده بيایی تا با هم شاهد گرفتن ميموني باشيم كه خيلي كوچك اما فوقالعاده چابك است.
براي گرفتنش قفسي درست كردهايم تا او را با كمك خودش زنداني كنيم. اين ميمون به ميوههاي مزرعه آسيب فراوان ميرساند و بايد او را بگيريم و به جای ديگري منتقل ببريم.
جوان با تعجب گفت: چگونه ممكن است؟
عارف ادامه داد: قفس چهارگوشي ساختهايم كه فاصلة بين ميلههاي آن كم و فقط به اندازة دستهاي ميمون است. قفس را داخل مزرعه ميگذاريم و موزي درونش ميگذاريم.
چون چهار قسمت قفس بسته است ميمون براي گرفتن موز ناچار سعي ميكند از بيرون قفس و لاي ميلهها آن را بيرون بكشد، اما بعد از گرفتن موز چون دستش بزرگتر شده نميتواند آن را بيرون آورد و در نتيجه خودش را زنداني ميكند.
[FONT=Georgia] به او نزديك ميشويم چون نميخواهد موز را رها كند و ميخواهد حتماً با موز فرار كند همانجا ميماند و ما به راحتي او را ميگيريم.
نقشه، موبهمو اجرا شد و ميمون زنداني
عارف به سمت جوان برگشت و گفت: اين موز همان گناهي است كه مدعي هستي تو را رها نميكند و به قفسي تنگ و باريك بسته است.
موز هميشه ميتواند آنجا باشد. اين تو هستي كه بايد آن را رها كني و دستت را بيرون بكشي و خودت را از شر قفس رها كني. در واقع اين تو هستي كه آتش شوق گناه و تجربة دايم خطا را در وجودت شعلهور ميسازي. هيچكس نميتواند به تو كمك كند مگر اين كه خودت اين موز را رها كني و دستت را بيرون بياوري.
[FONT=Georgia] ، خود تو هستي و كليد رهايي هم در دست توست. موز را رها كن، پاك و آزاد و رها خواهي شد.
همين سادگي....
زندگی بافتن یک قالی است
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
Re: رهايي از قفس .....
به نام سلام
شاید بتوان رهایی از شیطان را ، از یک موضوع کلی به جزئیات تبدیل کرد .
مثل رهایی از صفات و اعمال شیطانی که درحقیقت دام های او هستند => که نتیجه اش رهایی از خود شیطان است :
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :آرامى از (صفات) خداست و شتابزدگى از (صفات) شيطان .
امام على عليهالسلام :فتنهها سهچيز است: زندوستى(وابستگی به زنان و همه هدف انسان زن باشد)، كه آن شمشير شيطان است
و شرابخوارى ، كه آن دام شيطان است و عشق به درهم و دينار ، كه آن تير شيطان است .
كسى كه عشق به زنان داشته باشد ، از زندگيش بهرهمند نشود ؛
و كسى كه مشروبات را دوست داشته باشد ، بهشت بر او حرام گردد و كسى كه عشق به درم و دينار داشته باشد ، بنده دنياست .
امام على عليهالسلام :سرگرمى كردن(لهو لعب بیهوده ) ، خداى مهربان را به خـشـم مىآورد و شيطان را خشنود مىسازد و قرآن را از ياد مىبرد .
امام على عليهالسلام :از اطمينان به خودت بپرهيز ؛ زيرا كه آن از بزرگترين دامهاى شيطان است .
امام علی ع:دوست داشتن ستايش ديگران، از مغتنمترين فرصتهاى شيطان است
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله : هرگاه كسى مستحقّ ولايت شيطان و شقاوت (تيرهروزى) شود ، آرزو پيشِ رو مىآيد و اجل ، پشتِ سر مىرود.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :مبادا مردى با زنى(نامحرم) خلوت كند ، كه سومين آنها شيطان است .
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :نگاه حرام، تيرى زهرآگين از تيرهاى شيطان است .
امام صادق عليهالسلام : هر آينه شيطان ، در عالِمِ بىبهره از ادب ، بيشتر طمع مىبندد تا عالمِ برخوردار از ادب .
پس ، ادب در پيش گيريد كه در غير اين صورت ، بيابانى [فاقد تمدّن ]خواهيد بود.
عیسی (ع) : راست مىگويمتان : گناهان كوچك و به چشم نيامدنى از دامهاى شيطاناند .
شيطان ، آنها را به ديده شما خُرد (و ناچيز) مىنمايانَد ، چندان كه گِرد مىآيند و فزون مىشوند و شما را فرا مىگيرند !
لقمان گفت : «پسرم ! هر گاه شيطان از راه شك و ترديد به سوى تو آمد ، او را به وسيله يقين و اخلاص ، شكست بده ،
و هر گاه از راه تنبلى و خستگى وارد شد ، با ياد قبر و قيامت ، بر او چيره شو ،
و هر گاه از راه علاقه و ترس وارد شد ، به او خبر ده كه دنيا جدا شدنى و رها شدنى است» .
شاید بتوان رهایی از شیطان را ، از یک موضوع کلی به جزئیات تبدیل کرد .
مثل رهایی از صفات و اعمال شیطانی که درحقیقت دام های او هستند => که نتیجه اش رهایی از خود شیطان است :
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :آرامى از (صفات) خداست و شتابزدگى از (صفات) شيطان .
امام على عليهالسلام :فتنهها سهچيز است: زندوستى(وابستگی به زنان و همه هدف انسان زن باشد)، كه آن شمشير شيطان است
و شرابخوارى ، كه آن دام شيطان است و عشق به درهم و دينار ، كه آن تير شيطان است .
كسى كه عشق به زنان داشته باشد ، از زندگيش بهرهمند نشود ؛
و كسى كه مشروبات را دوست داشته باشد ، بهشت بر او حرام گردد و كسى كه عشق به درم و دينار داشته باشد ، بنده دنياست .
امام على عليهالسلام :سرگرمى كردن(لهو لعب بیهوده ) ، خداى مهربان را به خـشـم مىآورد و شيطان را خشنود مىسازد و قرآن را از ياد مىبرد .
امام على عليهالسلام :از اطمينان به خودت بپرهيز ؛ زيرا كه آن از بزرگترين دامهاى شيطان است .
امام علی ع:دوست داشتن ستايش ديگران، از مغتنمترين فرصتهاى شيطان است
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله : هرگاه كسى مستحقّ ولايت شيطان و شقاوت (تيرهروزى) شود ، آرزو پيشِ رو مىآيد و اجل ، پشتِ سر مىرود.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :مبادا مردى با زنى(نامحرم) خلوت كند ، كه سومين آنها شيطان است .
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :نگاه حرام، تيرى زهرآگين از تيرهاى شيطان است .
امام صادق عليهالسلام : هر آينه شيطان ، در عالِمِ بىبهره از ادب ، بيشتر طمع مىبندد تا عالمِ برخوردار از ادب .
پس ، ادب در پيش گيريد كه در غير اين صورت ، بيابانى [فاقد تمدّن ]خواهيد بود.
عیسی (ع) : راست مىگويمتان : گناهان كوچك و به چشم نيامدنى از دامهاى شيطاناند .
شيطان ، آنها را به ديده شما خُرد (و ناچيز) مىنمايانَد ، چندان كه گِرد مىآيند و فزون مىشوند و شما را فرا مىگيرند !
لقمان گفت : «پسرم ! هر گاه شيطان از راه شك و ترديد به سوى تو آمد ، او را به وسيله يقين و اخلاص ، شكست بده ،
و هر گاه از راه تنبلى و خستگى وارد شد ، با ياد قبر و قيامت ، بر او چيره شو ،
و هر گاه از راه علاقه و ترس وارد شد ، به او خبر ده كه دنيا جدا شدنى و رها شدنى است» .
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 275
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3603 بار
- سپاسهای دریافتی: 1144 بار
Re: رهايي از قفس .....
« بسم الله الرحمن الرحيم » سلام عليکم
[COLOR=#0040bf]در ابتدا اگر اجازه بدهيد مروري داشته باشيم بر بعضي پستهاي ارائه شده:
ابتدا جناب لبيک داستاني را با عنوان کليد رهايي مطرح نمودند که بسي آموزنده و شايسته تامل بود.
اما بايستي توجه داشته باشيم داستان ما با اين ميمون از جهات گوناگوني بلکه بسياري متفاوت است.
موقعيت ما نسبت به اين ميمون از جهاتي بهتر و از جهاتي بدتر است البته شايد مشترکاتي نيز داشته باشيم.
.
.
سپس جناب محمد علي به موضوع رهايي از شيطان پرداختند...
مضمون فرمايشات ايشان اين بود که يکي از راه هاي رهايي از بند شيطان رها شدن از صفات و اعمال شيطاني ( دامهاي او ) است.
ايشان با استناد به برخي روايات به گوشه اي از صفات و اعمال و دامهاي شيطاني اشاره فرمودند
که به صورت تيتروار به آنها اشاره خواهيم کرد:
1. شتابزدگي
2. زن دوستي (البته با همان تعريفي که بيان فرمودند)
3. شرابخواري
4. عشق به درهم و دينار
5. سرگرم شدن به امور بيهوده
6. اطمينان به خود (البته با صفاتي همچون اعتماد به نفس ممدوح و خود باوري و ... اشتباه نشود)
7. ستايش دوستي
8. آمال و آرزوهاي دنيوي را پيش روي قرار دادن
9. خلوت نمودن با زن اجنبي و نامحرم
10. نگاه حرام
11. بي ادبي
12. گناهان کوچک
13. شک و ترديد
14. تنبلي و خستگي
15. علاقه (به امور دنيوي) و ترس
.
(( با آرزوي روزي که غبار غفلت از آيينه قلب بشريت محو شود ))
به نظر من شايد از گامهاي اوليه براي اوج گرفتن و پرواز کردن اينه که بدونم در چه موقعيت و شرائطي هستم...
خودموني تر بگم بفهمم کيم، چه قابليتهايي دارم، بفهمم تو قفسم ...
بفهمم من مال اينجا نيستم، اسارت، خطر، سقوط ، اينها همه رو حس کنم.
اگه اين مرحله را به شايستگي پشت سر گذاشتم، شايد خيلي سريعتر از سريع به هدفم برسم، اينطور نيست؟
اميدوارم همينطور باشه، چرا ؟!
چون احساس ميکنم کشتي بلکه سفينه هاي نجاتي که من را به راه مستقيم آسماني هدايت کنه، فراوانند.
شايد.. شايد فقط کافي باشه چشمامو باز کنم...
.
با عرض پوزش چند خواهش هم از دوستاني که در اين تاپيک بلکه هر تاپيکي شرکت ميکنند، داشتم،
لطفا در هنگام ارسال پست اگر فکر ميکنيد ميتوانيد با دسته بندي و نتيجه گيري غرض خود را شفاف تر بيان بفرماييد، حتما اين کار را بکنيد.
همچنين لطفا کليد هاي طلايي راه گشايي معرفي بفرماييد که بتواند گره از کار هر مضطري بگشايد ان شاء الله،
در ضمن بي زحمت اگر هم فکر ميکنيد مطلبي جاي تامل و بحث بيشتري دارد حتما يادآور بشويد،
بنده دوست دارم اين تاپيک يک کلاس البته با هزاران هزار استاد بلکه يک گفتگوي صميمي و دوستانه باشد تا يک کتاب و جزوه،
همچنين تمايل دارم بيشتر مطالبي عنوان بشه که به کارمون بياد نه فقط در مقام حرف و تئوري باشه، حتما شما هم موافقيد.
نکته ديگه اي که ميخواستم عرض کنم در رابطه با بخشي است که اين تاپيک به آن انتقال داده شده است،
بسيار عالي است و ليکن اميدوارم بحث ما خلاصه در شيطان و شيطان شناسي نشود،
هرچند اين دشمن آشکار هم از دشمنان خوني ما به حساب مي آيد
و براي خنثي ساختن دامهايش نياز به کليد هاي طلايي داريم
اما مدار بحث ما به اميد خدا همان رهايي خواهد بود.
ان شاء الله براي رهايي از اين مرداب دست به دامان هر فرشته نجاتي خواهيم شد،
همچنانکه در پي به اسارت درآوردن ديو هاي اسارت و هلاکت هستيم.
.
با تشکر فراوان
[COLOR=#0040bf]در ابتدا اگر اجازه بدهيد مروري داشته باشيم بر بعضي پستهاي ارائه شده:
ابتدا جناب لبيک داستاني را با عنوان کليد رهايي مطرح نمودند که بسي آموزنده و شايسته تامل بود.
اما بايستي توجه داشته باشيم داستان ما با اين ميمون از جهات گوناگوني بلکه بسياري متفاوت است.
موقعيت ما نسبت به اين ميمون از جهاتي بهتر و از جهاتي بدتر است البته شايد مشترکاتي نيز داشته باشيم.
.
.
سپس جناب محمد علي به موضوع رهايي از شيطان پرداختند...
مضمون فرمايشات ايشان اين بود که يکي از راه هاي رهايي از بند شيطان رها شدن از صفات و اعمال شيطاني ( دامهاي او ) است.
ايشان با استناد به برخي روايات به گوشه اي از صفات و اعمال و دامهاي شيطاني اشاره فرمودند
که به صورت تيتروار به آنها اشاره خواهيم کرد:
1. شتابزدگي
2. زن دوستي (البته با همان تعريفي که بيان فرمودند)
3. شرابخواري
4. عشق به درهم و دينار
5. سرگرم شدن به امور بيهوده
6. اطمينان به خود (البته با صفاتي همچون اعتماد به نفس ممدوح و خود باوري و ... اشتباه نشود)
7. ستايش دوستي
8. آمال و آرزوهاي دنيوي را پيش روي قرار دادن
9. خلوت نمودن با زن اجنبي و نامحرم
10. نگاه حرام
11. بي ادبي
12. گناهان کوچک
13. شک و ترديد
14. تنبلي و خستگي
15. علاقه (به امور دنيوي) و ترس
.
(( با آرزوي روزي که غبار غفلت از آيينه قلب بشريت محو شود ))
به نظر من شايد از گامهاي اوليه براي اوج گرفتن و پرواز کردن اينه که بدونم در چه موقعيت و شرائطي هستم...
خودموني تر بگم بفهمم کيم، چه قابليتهايي دارم، بفهمم تو قفسم ...
بفهمم من مال اينجا نيستم، اسارت، خطر، سقوط ، اينها همه رو حس کنم.
اگه اين مرحله را به شايستگي پشت سر گذاشتم، شايد خيلي سريعتر از سريع به هدفم برسم، اينطور نيست؟
اميدوارم همينطور باشه، چرا ؟!
چون احساس ميکنم کشتي بلکه سفينه هاي نجاتي که من را به راه مستقيم آسماني هدايت کنه، فراوانند.
شايد.. شايد فقط کافي باشه چشمامو باز کنم...
.
با عرض پوزش چند خواهش هم از دوستاني که در اين تاپيک بلکه هر تاپيکي شرکت ميکنند، داشتم،
لطفا در هنگام ارسال پست اگر فکر ميکنيد ميتوانيد با دسته بندي و نتيجه گيري غرض خود را شفاف تر بيان بفرماييد، حتما اين کار را بکنيد.
همچنين لطفا کليد هاي طلايي راه گشايي معرفي بفرماييد که بتواند گره از کار هر مضطري بگشايد ان شاء الله،
در ضمن بي زحمت اگر هم فکر ميکنيد مطلبي جاي تامل و بحث بيشتري دارد حتما يادآور بشويد،
بنده دوست دارم اين تاپيک يک کلاس البته با هزاران هزار استاد بلکه يک گفتگوي صميمي و دوستانه باشد تا يک کتاب و جزوه،
همچنين تمايل دارم بيشتر مطالبي عنوان بشه که به کارمون بياد نه فقط در مقام حرف و تئوري باشه، حتما شما هم موافقيد.
نکته ديگه اي که ميخواستم عرض کنم در رابطه با بخشي است که اين تاپيک به آن انتقال داده شده است،
بسيار عالي است و ليکن اميدوارم بحث ما خلاصه در شيطان و شيطان شناسي نشود،
هرچند اين دشمن آشکار هم از دشمنان خوني ما به حساب مي آيد
و براي خنثي ساختن دامهايش نياز به کليد هاي طلايي داريم
اما مدار بحث ما به اميد خدا همان رهايي خواهد بود.
ان شاء الله براي رهايي از اين مرداب دست به دامان هر فرشته نجاتي خواهيم شد،
همچنانکه در پي به اسارت درآوردن ديو هاي اسارت و هلاکت هستيم.
.
با تشکر فراوان
. .:: الإنسان هو شيعة علي بن أبي طالب عليه أفضل الصلاة و السلام إن عرفه حق معرفته ::. .
-
- پست: 275
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3603 بار
- سپاسهای دریافتی: 1144 بار
Re: رهايي از قفس .....
« بسم الله الرحمن الرحيم »
سلام عليکم
يافتم ...
کليد طلا را يافتم .
يافتم ...
تير خلاص را يافتم
يافتم ...
دريچه اي براي رهايي يافتم
يافتم ...
راهي براي گريز از درون به برون يافتم
فقط ...
استفاده از آن نياز به تمرين مستمر دارد
اما ...
اين کليد طلاي آسماني بسيار ارزشمند است
بنابراين ...
شايد بهتر باشد آن را به اين راحتي به شما اهداء نکنم
لطفا منتظر بمانيد ...
سلام عليکم
يافتم ...
کليد طلا را يافتم .
يافتم ...
تير خلاص را يافتم
يافتم ...
دريچه اي براي رهايي يافتم
يافتم ...
راهي براي گريز از درون به برون يافتم
فقط ...
استفاده از آن نياز به تمرين مستمر دارد
اما ...
اين کليد طلاي آسماني بسيار ارزشمند است
بنابراين ...
شايد بهتر باشد آن را به اين راحتي به شما اهداء نکنم
لطفا منتظر بمانيد ...
. .:: الإنسان هو شيعة علي بن أبي طالب عليه أفضل الصلاة و السلام إن عرفه حق معرفته ::. .
-
- پست: 275
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3603 بار
- سپاسهای دریافتی: 1144 بار
Re: رهايي از قفس .....
بسم الله الفتاح سلام عليکم امير المومنين علي ابن ابي طالب عليه آلاف التحية و السلام ميفرمايند : . (( بالإخلاص يکون ))
. .
»»» تنها با اخلاص ميتوان رهايي يافت «««
کتاب شريف کافي جلد 2 صفحه 340
اميدوارم با ياري شما دوستان اين تاپيک مبدل به گنجينه اي از کليدهاي آسماني شود.
با تشکر فراوان.
. .
»»» تنها با اخلاص ميتوان رهايي يافت «««
کتاب شريف کافي جلد 2 صفحه 340
اميدوارم با ياري شما دوستان اين تاپيک مبدل به گنجينه اي از کليدهاي آسماني شود.
با تشکر فراوان.
. .:: الإنسان هو شيعة علي بن أبي طالب عليه أفضل الصلاة و السلام إن عرفه حق معرفته ::. .
-
- پست: 183
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۷, ۸:۲۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1973 بار
- سپاسهای دریافتی: 813 بار
Re: رهايي از قفس .....
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
با تشكر از هديه جناب 110
بندگي كردن براي خدا مراتب دارد،اينكه انسان بتواند خالص شود ،هواهاي نفسانيش راكشته باشد
خدا را نه براي دنيايش بندگي كند و نه براي آخرتش ،نه براي ترقي كمالاتش ،اين خيلي سخت است
اخلاص داشتن خيلي سخت است .البته مخلِص شدن دشوار نيست،مخلَص شدن سخت است!!
و به راحتي به دست نمياد.و وقتي به دست آمد شيطان ديگر در او راه نمي يابد
خدا در قرآن اين اعتراف شيطان را چنين بيان مي فرمايد:
"قال فبعزتك لاغوينهم اجمعين الّا عبادك منهم َصين" [SIZE=85] سوره ص/آيه82
(شيطان) گفت:به عزتت سوگند، همه آنها را گمراه خواهم كرد ،مگر بندگان مخلَص تو را.
هر كاري خالصانه براي خدا انجام گيرد تأثيرش را سريعاً مي گذارد واگر خداي نكرده انسان اخلاص
نداشته باشد ،هرچند كارهاي خوب زيادي هم كرده باشد ،بهره اش رانمي بيند!
وقتي اخلاص كامل باشد انسان نتيجه مي گيرد ،حتي اگر عمل كم باشد.
مرحوم شيخ بهائي شروع كرد به عمل كردن به اين حديث كه پيامبر(ص)فرمود:
هركس چهل شبانه روز خودش را براي خدا خالص كند ،خداوند به او علم حكمت مرحمت مي كند."
اين كار راكرد و به حكمت نرسيد .فكر كرد چرا نرسيدم؟!
خودش اقرار كرد كه خالص نبودم .
من چهل روز خدا را به قول خودم خالصانه عبادت كردم ،اما براي اين بود كه به حكمت برسم .
اين كه ديگر خلوص نيست .برا ي خودم كار كرده ام.
سلام عليكم
با تشكر از هديه جناب 110
بندگي كردن براي خدا مراتب دارد،اينكه انسان بتواند خالص شود ،هواهاي نفسانيش راكشته باشد
خدا را نه براي دنيايش بندگي كند و نه براي آخرتش ،نه براي ترقي كمالاتش ،اين خيلي سخت است
اخلاص داشتن خيلي سخت است .البته مخلِص شدن دشوار نيست،مخلَص شدن سخت است!!
و به راحتي به دست نمياد.و وقتي به دست آمد شيطان ديگر در او راه نمي يابد
خدا در قرآن اين اعتراف شيطان را چنين بيان مي فرمايد:
"قال فبعزتك لاغوينهم اجمعين الّا عبادك منهم َصين" [SIZE=85] سوره ص/آيه82
(شيطان) گفت:به عزتت سوگند، همه آنها را گمراه خواهم كرد ،مگر بندگان مخلَص تو را.
هر كاري خالصانه براي خدا انجام گيرد تأثيرش را سريعاً مي گذارد واگر خداي نكرده انسان اخلاص
نداشته باشد ،هرچند كارهاي خوب زيادي هم كرده باشد ،بهره اش رانمي بيند!
وقتي اخلاص كامل باشد انسان نتيجه مي گيرد ،حتي اگر عمل كم باشد.
مرحوم شيخ بهائي شروع كرد به عمل كردن به اين حديث كه پيامبر(ص)فرمود:
هركس چهل شبانه روز خودش را براي خدا خالص كند ،خداوند به او علم حكمت مرحمت مي كند."
اين كار راكرد و به حكمت نرسيد .فكر كرد چرا نرسيدم؟!
خودش اقرار كرد كه خالص نبودم .
من چهل روز خدا را به قول خودم خالصانه عبادت كردم ،اما براي اين بود كه به حكمت برسم .
اين كه ديگر خلوص نيست .برا ي خودم كار كرده ام.