کافر از نظر قرآن به چه کسی گفته میشود؟

[sh.ahmad]

به مسلم12سلام برادرمحترم دررابطه بامواردفوق چندمطلب رابیان میکنم 1-نوشتید"مسلمان یعنی تسلیم دربرابر حق و این یک لفظ کلی است برای تمام بشریت که اگر کسی حقی شنید در مقابل ان حق تسلیم باشد."پاسخ درقرآن میفرماید"ومبشرابرسول یاتی من بعدی اسمه احمد"یعنی عیسی ع بشارت داد(امتش را)به رسولی که می آیدبعدازاو ونامش احمد است.
وقتیکه درانجیل بشارت به آمدن نبی مکرم اسلام ص آمده چرامسیحیان دعوت حصرت رسول ص رانمی پذیرند؟ ومسلمان نمیشوند به همین دلیل آنهاکافرمی باشند، شما خودجواب خویش رادادید
2- نوشتید"عزیز من بهشت را به بهانه دهند به بها ندهند"پاسخ این سخن اشتباه است این همه درقرآن وروایات ازایمان وعمل صالح سخن به میان آمده ،علی ع فرمود: "بهاي انسان بهشت است". خود را به كمتر از آن نفروشيم كه ارزان فروشي كرده‏ ايم. امام حسین ع قیام وجهادش برای امربه معروف ونهی ازمنکربودوفریادمیزدچرااحکام قرآن تعطیل شده وبه دستوراتش عمل نمی شود واینهاکه سیدالشهدا ع می فرموددارای بها بودند نه بهانه، آنوقت شما میگوئیدبهشت را به بهانه دهند به بها ندهند؟!
3-نوشتید"شماره ایه و سوره ی این سخن خداوند را لطف می کنید بنویسید"پاسخ "ان الذین کفروامن اهل الکتاب والمشرکین....".(سوره بینه آیه 6 )4-سعی کنید دراظهار نظرها دلیل از قرآن واحادیث معصومین ع بیاوریدوالانظرشخصی برای دیگران قابل قبول نبوده وحجت نیست /موفق باشیدوالسلام.

[مسلم12]

سلام بر دوست گرامی
طبق نظر بعضی از عرفای ما مثل ابن عربی اسلام دارای چند مرتبه است.مرتبه ی عیسویت موسویت و...و ما ایرانیان با اینکه لفظا مسلمانیم ولی هرکداممان در مرتبه ای از اسلام قرار داریم.بعضی از ما در مرتبه ی عیسی(ع)هستیم بعضی نوح و ...شیخ محمود شبستری می گوید((برو هر لحظه ایمان تازه گردان/مسلمان شو مسلمان شو مسلمان)منظور او هم همین است یعنی ما باید از مرتبه ی نوح و ابراهیم و موسی و...بگذریم تا به مرتبه ی پیامبر اسلام برسیم.
خود ابن عربی درباره ی سیر و سلوک خود چنین می گوید:((پیر ما ابوالعباس عرینی در پایان راه عیسوی بود و این پایان آغاز راه ما بود که از آن به فتح موسوس شمسی فرا رفتیم سپس به هود رسیدیم سپس به همه پیامبران و سرانجام به محمد(ص).داستان سلوک و رهسپاری ما اینگونه بود.))(فتوحات مکی).بر این اساس با اینکه ما لفضا مسلمانیم ولی شاید در هیچ کدام از این مراتب قرار نداشته باشیم.کسی مثل جرق جرداق با اینکه به ظاهر مسیحی بود ولی شاید می توان گفت که او از لحاظ مرتبه از بسیاری از شیعیان در مقام بالاتری قرار داشته باشد توصیفاتی که او از علی (ع)در کتاب خود آورده بینظیر است.یا کسی مثل مولانا با اینکه به لحاظ دینی سنی مذهب بود ولی به قول مرحوم مطهری توصیفی که او از امام علی در مثنوی خود دارد هیچ شاعر شیعه مذهبی از امام علی ندارد.باید دید ما در چه مرتبه ای از اسلام قرار داریم و نباید به ظاهر امر قضیه را دید.یا در مورد شکسپیر می توان گفت که او تمام مراتب عالیه را طی کرده وگر نه کسی همینطوری نمی تواند بنشیند و هملت را بسریاد.
شاید این شعر معروف را شنیده باشید((شاعری پرسید از فرزند خویش/هیچ می دانی مسلمانی به چیست؟/صدق و بیآزاری و خدمت به خلق/هم عبادت هم کلید زندگیست/گفت زین معیار اندر شهر ما/یک مسلمان هست و آن هم ارمنیست))ممکن است یک کسی لفظا مسیحی باشد ولی در واقع مسلمان باشد.ما نباید خود را محدود در کلماتی مثل مسلمان و یهودی و مسیحی و...کنیم.
در باب این جمله بهشت را به بهانه دهند به بها ندهند.شما منظور مرا دقیقا نفهمیدید.من می گویم خداوند به دنبال بهانه می گردد تا مخلوقات خود را راهی بهشت کند نه این که به دنبال بهانه است تا مخلوقات خود را راهی جهنم کند به این آیه قران توجه کنید((کیست که در راه خداوند قرض الحسنه دهد تا آن را برایش دوچندان سازد و برای او پاداشی ارجمن است))(حدید11)خداوند می گوید اگر کار خیری کنید و به مردم قرض الحسنه دهید من در آن دنیا دوبرابر به شما پاداش می دهم خداوند عمل کوچکی را می بیند و دو برابر ان را در ان دنیا به انسان بازگرداند ولی آیا دیده اید که خداوند بگویداگر شما در این دنیا کاری قبیح انجام دهیدمن عذابی دوچندان بر شما نازل می کنم.خداوند در پی اعمال صالح ماست تا به وسیله همین اعمال صالح ما را راهی بهشت کتد نه اینکه در پی اعمال قبیحی است که ما انجام می دهیم و بدین وسیله ما را راهی جهنم کند.خداوند ارحم الراحمین است.دوست خوبم اینها نظرات شخصی بنده نیست بزرگان ما چنین گفته اند.

[h_shakur]

با عرض سلا م خدمت دوستان
جناب مسلم 12 شما فرمودید که (ممکن است یک کسی لفظا مسیحی باشد ولی در واقع مسلمان باشد.ما نباید خود را محدود در کلماتی مثل مسلمان و یهودی و مسیحی و...کنیم.)

در قرآن خداوندسبحان هر جا که سخن از عمل صالح میکند قبل از آن از ایمان میفرماید "الذین امنوا وعملوا الصالحات" پس لازمه عمل صالح ایمان است . و ایمان حقیقی آن است که در دین الهی ورسو لان او و کتب او جدایی نیندازد:

قولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى‏ وَ عيسى‏ وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ ُلا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (136بقره)
(2) البقرة : 285
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ
(3) آل‏عمران : 84
قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى‏ وَ عيسى‏ وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (84)

بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده‏ايم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران از فرزندان او نازل گرديد، و(همچنين) آنچه به موسى و عيسى و پيامبران(ديگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در ميان هيچ يك از آنها جدايى قائل نمى‏شويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم؛ (و تعصبات نژادى و اغراض شخصى، سبب نمى‏شود كه بعضى را بپذيريم و بعضى را رها كنيم.)» (136)
(2) البقرة : 285
پيامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملاً مؤمن مى‏باشد.) و همه مؤمنان(نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آورده‏اند؛ (و مى‏گويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نمى‏گذاريم(و به همه ايمان داريم). و(مؤمنان) گفتند: «ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را(داريم)؛ و بازگشت(ما) به سوى توست.» (285)
(3) آل‏عمران : 84
بگو: «به خدا ايمان آورديم؛ و(همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسى و عيسى و(ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در ميان هيچ يك از آنان فرقى نمى‏گذاريم؛ و در برابرِ(فرمان) او تسليم هستيم.» (84)
همچنین میفرماید : هر رسولی مصدق پیامبر قبل از خود ومبشر پیامبر بعد از خود است و اگر ایمان اهل کتاب بعد از ظهور اسلام حقیقی بو د حتما آخرین پیامبر وکتاب آسمانی را قبول می کردند و ایمان میاوردند.

در ضمن عقاب پروردگار بر عدل اوست برای همین عین گناه مجازات میکند نه بیشتر ولی اجر ش را بر فضل قرار داده است که گاهی ده برابر و حتی هفتصد و یا بیشتر .

[sh.ahmad]

به مسلم12سلام برادرمحترم توجه شما رابه نکات ذیل جلب میکنم
1-نوشتید"اینها نظرات شخصی بنده نیست بزرگان ما چنین گفته اند"
پاسخ :پیامبراکرم اسلام ص فرمود"من دوچیزرادرمیان شما میگذارم یکی قرآن ودیگری عترت واهل بیتم مادامیکه به ایندوتمسک کرده وپیروی کنیدگمراه نمیشوید"شماباید تابع وپیرو اهل البیت ع باشیدکه معصوم هستندنه دیگران که معصوم نبوده وخطاء واشتباه میکنند.
2-شمامعنی بها وبهانه رادرک نکرده ومینویسید"بهشت رابه بهاندهند".
پاسخ: همه اعمال صالح دارای بهاهستندوبدون ایمان واعمال شایسته کسی رابه بهشت راهی نیست حتی قرض الحسنه که نوشتیدنیز عمل صالح است ودارای بهامیباشدولی مستحب بوده وواجب نیست ،
3-اگرواجبات راانجام دهیم اهل بهشت هستیم امااگر واجبات راانجام ندهیم هرچه مستحب بجابیاوریم کافی نبوده وبه بهانه انجام مستحبات پروردگار عالم ما رابه بهشت نمی برد.سعی کنیدمسائل دین راباتحقیق دریافته وعمل نمائیدموفق باشیدوالسلام.

[مسلم12]

درود
برادر گرامی شما ایمان را از دید فقهی می بینید و من ان را از دید کلامی.
فقه اسلامی به کسی که شهادتین بگوید و به ظاهر به پیامبری محمد(ص)اعتقاد داشته باشد مسلمان می گوید و چنین فردی از تمام حقوق مسلمانان می تواند بهره ببرد ولی فقه با باطن فرد کاری ندارد و حقیقت اسلام و ایمان را نمی بیند فقط ظاهر اسلام و ایمان را می بیند و تنها زورش به ظاهر دین می رسد.ولی حکمای ما دوست دارند پی به حقیقت ایمان ببرند و در ان کنکاش کنند.
مرحوم مطهری در کتاب عدل الهی دکارت را فردی مومن می داند زیرا او در پی حقیقت بود و اگر او به حقیقتی می رسید سعی نمی کرد حقیقت را بپوشاند و بر علیه آن حق حرف بزند و به قولی کافر نبود و اگر حقیقتی را می یافت به آن حقیقت ایمان می آورد.
از اهل بیت گفته ای نظر تو درباره این حدیث پیامبر چیست سلمان منا اهل بیتنا.به نظر تو منظور پیامبر از این حدیث چیست؟غیر از اینست که در خانه اهل بیت بر روی همه بازاست و همه می توانند جز اهل بیت باشند.به نظر من مولانا یکی از اولیای بزرگ خداوند است و می توان به سخن او همانند سخن ائمه استناد کرد و من به شخصه او را جزو اهل بیت می دانم.ابن عربی هم به قول ایت الله خمینی جزو بزرگترین عرفای تاریخ اسلام است پس به سخن او هم می شود استناد کرد.
درباره این جمله بهشت را به بهانه دهند به بها ندهند.تفاسیر متفاوتی شده است اولا باید بدانید این سخن معروف از من نیست شهید بهشتی و دیگران این سخن را از قول عرفای ما گرفته اند و در سخنرانی های خود آورده اند.من که نمی گویم خداوند بدون دلیل مخلوقات خود را راهی بهشت می کند و سزای ظالم را نمی دهد و در پی بهانه است که ظالم را راهی بهشت کتد.بلکه می گویم خداوند همانطور که خود گفته عمل نیک ما را در آن دنیا دوچندان می کند و دو برابر پاداش میدهد ولی عمل بد ما را در ترازو می گذارد و به همان نسبت بر ما عذاب می رسد نه کمتر و نه بیشتر.این عمل به چه دلیل توسط خداوند صورت می گیرد غیر از این است که خداوند در پی اعمال نیک ماست و در پی آنست که با تخفیف بسیار ما را راهی بهشت کتد.شما می گویید که خداوند مخلوقات خود را بدون دلیل راهی بهشت نمی کند من هم می گوئیم نمی کند ولی آنچه که من می گویم اینست که عمل نیک ما بیشتر به چشم خداوند می آید تا عمل بد ما دلیلش هم در قران است و در ایه 11 سوره حدید.خداونداعمال نیک ما که دارای بها هستند را دوچندان می کند.به چه دلیل دوچندان می کند؟اگر قرار بود خداوند به اندازه بهای انسانها بهشت را به انسانها بدهد پس شما بفرمایید دلیل خداوند بر اینکه اعمال نیک ما را دوچندان می کند چیست؟اگر قرار بود به اندازه ی بهای اعمال نیک ما به ما پاداش دهند پس آیه 11 سوره حدید را چگونه می توان تفسیر کرد؟من هم می گویم اعمال صالح ما بهایی دارد ولی خداوند به اندازه ی بهای اعمال صالح ما باید پاداش دهد چرا آن را دوچندان می کند؟

[sh.ahmad]

به مسلم12سلام برادرمحترم ممکن است مذهب خودرابنویسی(شیعه یاسنی) تابهتربتوانیم بحث کرده وبه نتیجه برسیم والسلام.

[مسلم12]

درود
دوست گرامي مذهب من تشيع است ولي نه آن تشيعي كه بعضي از دوستان معتقدند و نه تشيع غالي.
دو نوع تلقي از تشيع وجود دارد1.تلقي كه پيامبر و امامان شيعه را فوق بشر تصوير مي كند كه ما انسانهاي عادي هرگز به چنين درجه اي نمي توانيم برسيم مثلا صفاتي مثل عالم بالغيب و معصوم و ...كه ما انسانهاي عادي هرگز نمي توانيم فرضا معصوم باشيم.شما اوج چنين تلقي را در زيارت جامعه مي بينيد در آنجا تمام صفاتي كه خداوند به خود در قران داده به ائمه و پيامبر هم داده شده مثل شما اوليد و اخريد و ما در قيامت روي به سوي شما داريم و ...و وقتي مي گوييم چگونه امامان شيعه فرضا اولند مي گويند خداوند با نور پنج تن عالم را آفريد و اگر ائمه وجود نداشتند اصولا خلقتي صورت نمي گرفت.حديثي قدسي هست بدين مضمون كه اي محمد اگر تو وجود نداشتي هرگز جهان را خلقت نمي كردم و اي محمد اگر علي وجود نداشت تو را هم خلقت نمي كردم و اي علي اگر فاطمه وجود نداشت من تو را هم خلقت نمي كردم!در اول حديث فوق فقط داراي جمله اول بود و بعد از رواج تفكر غالي در تشيع به اين جمله جملات بعدي اضافه شد.ملاك من قران است اگر قران چنين گفته هايي را تاييد كرد من هم تاييد مي كنم ولي چرا در قران چنين موضوعاتي ديده نمي شود شما در قران اصولا كلمه معصوم را نمي بينيد و حتي در نهج البلاغه و خطبه هاي امام حسين ملاك ديگري براي امامت در نظر گرفته شده كه اصولا با اين نوع تفكر در تضاد است فرضا شما خطبه شقشقيه را در نظر بگيريد در اين خطبه معروف امام خود را چنين معرفي مي كند((سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود و ياران حجت را بر من تمام نمي كردند و اگر خداوند از علما عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكم بارگي ستمگران و گرسنگي مظلومان سكوت نكنند مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته رهايش مي ساختم))
در اين خطبه مي بينيد كه امام مردم را حجت مي داند و حضور مردم را براي خلافت لازم الاجرا مي داند و خود را عالم دين مي نامد نه منسوب از طرف خدا و پيامبر.البته امام اعلم علماي زمان خود بود و بر اعراب واجب بود كه امام علي را خليفه اول مي كردند ولي نكردند.ولي اين بحث فوق العاده مهمي است كه امام خود را عالم دين مي نامد و هر كسي مي تواند عالم دين شود.
باري بحث در مورد اين موضوع بحث فوق العاده مهمي است براي اطلاعات بيشتر مي توانيد به سخنراني محسن كديور تحت عنوان بازخواني امامت در پرتو نهضت حسيني مراجعه فرماييد

[sh.ahmad]

به مسلم12سلام برادرمحترم درموردسخنان فوق نکاتی رامتذکرمیشوم
اولا:نوشتید"در اين خطبه مي بينيد كه امام مردم را حجت مي داند"ثانیا:گفتیدمعصوم بودن علی ع راقبول ندارید.
پاسخ این مطلب درست نیست ،درخطبه شقشقیه حضرت نفرمود مردم حجت هستند،بلکه بابیعت ویاری مردم حضرت علی ع به خلافت رسیدند نه اینکه مردم حجت باشندبرآنحضرت ،خوب دقت کنید.
به چنددلیل که ذکرمیشودحضرت علی ع خودش امام وحجت الهی برمردم بوده ومعصوم ازگناه است .
1-درقرآن میفرماید:ازاولی الامراطاعت کنیدبموجب روایات بسیارزیاد آنهاامامان شیعه هستندکه اولشان علی ع است.
2-پیامبراکرم اسلام ص فرمود"من دوچیزرادرمیان شما میگذارم یکی قرآن ودیگری عترت واهل بیتم مادامیکه به ایندوتمسک کرده وپیروی کنیدگمراه نمیشوید" آیاعلی ع ازعترت پیامبر ص نیست؟!وآیاپیامبر ص دستوربه پیروی ازغیرمعصوم وگنهکار میدهد؟هرگز
3-نبی مکرم ص بنا به نقل شیعه واهل سنت فرمود:امامان بعدازمن دوازده نفرهستندآیااین سخن پیامبربرغیردوازده امام شیعه بردیگران قابل تطبیق هست؟
4-آیه تطهیر "انمایرید ا..لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا "پروردگار متعال اراده فرموده که رجس را ازشما اهل بیت برده وشما رامطهرگرداند.که بنا به روایات متواتر وزیاد این آیه درباره پنج نفس مقدس نازل گردیده ودلالت برعصمت علی ع وزهراع وامام حسن ع وامام حسین ع از گناه دارد.
5-چنانچه این دومطلب(عصمت و امامت وحجت بودن علی ع وائمه شیعه )راقبول داریدبنویسیدقبول دارم تادرمورددیگری صحبت کنیم والامنطقی ودوستانه پاسخ دهیدوبه بحث دیگری نپردازیدچون میخواهیم به نتیجه برسیم والا من به بحث ادامه نخواهم دادموفق باشیدوالسلام.

[مسلم12]

درود
دوست گرامی من هنوز قانع نشدم که ائمه معصوم بوده اند ما اثری از معصومیت امامان شیعه در نهج البلاغه نمی بینیم خود امام علی و پیامبر با دیگر یاران خود درباره تمام موارد مشورت می کردند و نظر تمام یاران خود را می پرسیدند.دلیل استفاده از نظر دیگران به نظر شما چیست اگر پیامبر و امام علی معصوم بودند چرا از نظر دیگران استفاده می کردند؟کلمه معصوم دو نوع تلقی دارد یکی اینکه عاری از گناه و دیگری اینکه عاری از اشتباه.عاری از گناه بودن امامان شیعه را قبول دارم ولی عاری از اشتباه بودنشان را درک نمی کنم.اگر پیامبر و امامان شیعه عاری از اشتباه بودند چرا از نظرات دیگران که حتما اشتباه در نظرشان وجود داشت استفاده می کردند؟سوالی اینجا مطرح است فرضا کسی از امام علی درباره موضوعی سوال کرد امام علی بر طبق چه اصولی جواب این شخص را می دهد.ایا از طیق علم غیب جواب می دهد یا نه مانند تمام مردم عادی به وسیله تحقیق و مطالعه در مورد آن موضوع جواب این شخص را می دهد؟به نظر من مسئله همینجا مهم می شود و تفاوت دو تلقی از شیعه اینجا دیده می شود اگر امام از طریق علم غیب جواب داد پس سخن او حق است و اطاعت از آن واجب یعنی سخن او همانند سخن پیامبر حجیت دارد ولی در تلقی دوم اگر امام از طریق مطالعه و تحقیق و تفحص جواب می دهد می شود مانند تمام علما که سخن خود را به وسیله تحقیق بدست می آورند و اشتباه در ان راه دارد.ولی تفاوتی که امام علی با دیگر علما دارد این است او یکی از نزدیک ترین یاران به پیامبر است و دیگر اینکه مورد توجه خاص خداوند است و ریاضتهای فراوان او باعث می شود که سخن او در سطح بالاتری از دیگر سخنان قرار بگیرد.فرضا مولانا هم مورد توجه خاص خداوند بوده و سخنان او هم در سطح بالایی قرار دارد و بین تمام کسانی که مورد توجه خاص خداوند قرار دارند امام علی در درجه بالاتری قرار دارد. امام را می توان جزو بزرگترین اولیا خداوند دانست که نسبت به دیگر اولیا در درجه بالاتری قرار دارد.می بینید که علم غیبی که به ائمه نسبت می دهند رابطه مستقیمی با معصومیت ائمه دارد و تایید دیگری دیگری را خواه نا خواه تایید می کند و از شما باید پرسید که ایا شما به این موضوع معتقد هستید که ائمه دارای علم غیب هستد یا نه؟جواب شما باید مستدل و از خود ائمه باشند و اینکه دیگران درباره امامان چه گفته اند مهم نیست سخن شما باید از کتب معتبر شیعه مثل قران و دعای کمیل و نهج البلاغه و دعای عرفه و دعای ابوحمزه ثمالی و صحیفه سجادیه باشد نه کتبی مثل اصول کافی زیارت جامعه و دعای ندبه و ...که سندیت قطعی ندارند.
درباره حجت بودن امام علی به نظر شما این گفته امام چه معنی دارد((و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند))غیر از این است که امام یاران و مردم دور اطراف خود را حجت می داند و حضور انها را لازمه خلافت می داند.بحث در این باب خیلی مفصل است.
امام اعلم علمای زمان خود بود پس بر مردم بود که او را خلیفه اول کنند ولی نکردند یا توطئه باعث شد که مردم امام را انتخاب نکنند.ولی اعلم علمای زمان خود بودن لازمه خلافت نیست اگر مردم به دلخواه خود چنین کسی را انتخاب کردند که کاری درست کردند ولی اگر مردم او را انتخاب نکردند او هم وارد صحنه خلافت نمی شود و با اینکه اعلم علمای زمان خود بود مجبور به 25 سال سکوت می شود.و زمانی که مردم به او روی اوردند می گوید اگر خداوند با علمای زمان خود عهد نبسته بود که در مقابل گرسنگی مظلومان و شکم بارگی ظالمان سکوت نکنند وارد عرصه خلافت نمی شدم.در مورد امام حسین هم قضیه بر چنین منوال است او عالم ترین شخصیت زمان خود بود ولی این باعث نمی شود بدون رای مردم روی کار بیاید تا زمانی که از کوفه 18000نفر به او نامه می فرستند و از او دعوت می کنند که برای خلافت راهی کوفه شود ولی در راه جلوی او را می گیرند و او صادقانه می گوید مردم کوفه مرا دعوت به خلافت کرده اند پس من چون عالمترین مردم هستم و مردم هم مرا می خواهند راهی کوفه می شوم ولی وقتی به او خبر می دهند که اهالی کوفه به او پشت کرده اند می گوید حال که مردم مرا نمی خواهند بگذارید باز گردم ولی جلوی او را می گیرند و به او دستور می دهند که یا باید بیعت کنی یا کشته می شوی و امام در اینجاست که مرگ با عزت را بر زندگی در ذلت ترجیح می دهد و...در تمام این موارد رای مورد ملاک قرار دارد ولی در اینکه امامان شیعه جزو عالمان بزرگ اسلام هستند شکی نیست.
با تمام این تفاصیل هیچ کس بعد از پیامبر حجیت سخن پیامبر را ندارد حتی امامان شیعه.باز هم می گویم امامان شیعه در تلقی من همانند دیگر اولیا اسلام هستند که حجیت سخنشان به اندازه حجیت سخن پیامبر نیست.

[sh.ahmad]

¬¬به مسلم12سلام برادرمحترم نوشتید" اگر پیامبر و امام علی معصوم بودند چرا از نظر دیگران استفاده می کردند؟"
پاسخ:عصمت انبیاء مخصوصا نبی مکرم اسلام موردقبول همه مسلمانان وعلماء شیعه وسنی میباشدولی شماکه ادعامیکنیدشیعه هستیدقبول ندارید!!واقعا جای تعجب وتاسف است.ومشورت کردن بادیگران برای بهادادن به آنهاست .
سوال کردید "فرضا کسی از امام علی درباره موضوعی سوال کرد امام علی بر طبق چه اصولی جواب این شخص را می دهد.ایا از طیق علم غیب جواب می دهد یا نه مانند تمام مردم عادی به وسیله تحقیق و مطالعه در مورد آن موضوع جواب این شخص را می دهد؟"
پاسخ:علم علی ع وائمه ازچندطریق بوده است 1-ازنبی اکرم ص که هرچه میفرمود امیرالمومنین ع حفظ میکردوپاسخ سوالات مردم رابیان می کرد2-علم به ظاهروباطن قرآن کریم 3-الهام ازجانب پروردگارعالم ،مگردرقرآن نیامده که به مادرموسی وحی و الهام شد.
نوشتید"هیچ کس بعد از پیامبر حجیت سخن پیامبر را ندارد حتی امامان شیعه.باز هم می گویم امامان شیعه در تلقی من همانند دیگر اولیا اسلام هستند"
پاسخ:این سخن صحیح نیست ،سعی کنیدبامطالعه تفسیرقرآن وروایات پیامبراکرم ص معرفت خودرابه آن بزرگواران بیشترکنید.
1-اگرچنین است چرانبی اکرم ص فرمود ازفرآن وعترت من پیروی کنیدچرانفرمودازاولیاءاسلام اطاعت کنیدیا ازهرشخص عالم وباتقوی اطاعت کنید2-چراقرآن دستوربه اطاعت اولی الامروائمه دوازده گانه داده است؟ جواب وپاسخ شماچیست؟
سعی کنیدبه دنبال حق وحقیقت باشیدوسخن منطقی رابپذیریدکه کوچک نخواهیدشدوالسلام