حكايتى كه دلالت بر عظمت شاءن زيارت عاشورا مى نمايد

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 178
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۳۸۹, ۷:۱۳ ق.ظ
محل اقامت: ای کاش نجف
سپاس‌های ارسالی: 190 بار
سپاس‌های دریافتی: 385 بار
تماس:

حكايتى كه دلالت بر عظمت شاءن زيارت عاشورا مى نمايد

پست توسط mamashli110 »

 بسم الله الرحمن الرحیم  فانت یاعلــی امیـر من فی الارض وامیـرمـن فی الــــــسماء 

بد نيست در اينجا حكايتى را كه يكى از علماى بزرگ و مورد وثوق برايم نقل نموده بگويم . او مى گويد: يكى از افراد مورد اعتماد به من گفت : در زمان كودكى در محل خود دوستى داشتم كه وقتى بزرگ شد شغل عشارى پيشه كرده و مدتى به اين كار اشتغال داشت بعد از مدتى مرد و در گورستان دفن گرديد. در خواب ديدم كه خوشحال بوده و زندگى خوب و راحتى دارد. از او پرسيدم ، چگونه نجات پيدا كردى و چرا وضعت خوب است گفت : بعد از مرگ ، بخاطر كارهاى بدم عذاب مى شدم تا اين كه فلان زن ، همسر فلانى در فلان روز مرد و در اين گورستان بخاك سپرده شده در شبى كه او را دفن كردند امام حسين (عليه السلام ) سه بار از او ديدار كرده و در بار سوم به فرشتگان دستور دادند كه عذاب را از همسايه هاى او بردارند. پس از آن عذاب نشده و وضع ما خوب شده . وقتى از خواب بيدار شدم ، در پى همسر او رفته ، او را يافته و از همسر، مرگ و مكان دفن او را پرسيدم : نشانيهاى او همان بود كه عشار گفته بود. از حالات و كارهاى همسرش پرسيدم و در ميان كارهاى همسرش كه مربوط به امام حسين (عليه السلام ) باشد غير از مداومت بر زيارت عاشورا چيز ديگرى نيافتم .
برادرم ! مهربانى و وفاى او (عليه السلام ) را ببين . چگونه در يك شب سه بار از زنى ديدار كرده و واسطه او مى شود بگونه اى كه همسايگان او و حتى عشار از شفاعت او بهره مند مى شوند. خداوندا! درود و سلامهاى ما را در هر لحظه و تا ابد و باندازه علم و رضايت خود و بطور بى پايان به او برسان .
بعد از اينكه امام (عليه السلام ) را آنگونه كه سزاوار است زيارت نموده و خواست دعا كند - و اگر حال و توفيق او اقتضا مى كرد - دوازده ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت يك بار ((فاتحه اكتاب )) ((آية الكرسى )) و ((قل هو الله احد)) بخواند. پس از آن باندازه اى كه مى تواند قرآن خوانده سپس سجده كرده و بعد از سجود بگويد: ((سبحان من لبس العز...)) و سپس خواسته هاى خود را از خدا بخواهد. اگر حال اين نماز را نداشت ، پيش از اين كه از حرم خارج شود، در زير آسمان دو ركعت نماز خوانده ، آنگاه بازگشته و امام (عليه السلام ) را زيارت كند. و اگر در غير كربلا بود بعد از نماز ظهر و عصر و در زير آسمان اين دو ركعت را بجا آورده و سپس به محل دعاى خود برود. او بايد اين دو ركعت را بخوبى بجا آورد. زيرا بمنزله هديه اى است كه انسان پيش از حضور در پيشگاه بزرگان آن را بعنوان هديه به او تقديم مى كند.
گشودن درهاى دعا از جانب خداى متعال كرامتى است كه هيچ مخلوقى توان چنين كارى را ندارد. درِ دعا درِ بزرگى است كه با تمامى درهاى سعادت برابرى كرده ، آسانتر از تمامى اين درها بوده و در ميان درهاى سعادت درى نيست كه بتوان با آن به تمامى اهداف جزئى و كلى ، دينى و دنيوى و تمامى آرزوها و اهداف رسيد.
شرايط آن مربوط به اصلاح عقيده و معارف است . و ساير شرايط آن كه به اعمال جسمى مربوط مى شود شرايط كمال دعا مى باشد و تمامى آنها آسان و راحت است ، مانند گريه كردن ، انگشترى بدست كردن ، با عجله دعا نكردن ، تمجيد كردن ، حمد كردن ، صلوات فرستادن بر پيامبر و آل او (عليهم السلام )، اعتراف به گناهان ، شريك كردن مؤ منين در دعا و پايان بردن دعا با ((صلوات فرستادن ))، ((ما شاء الله گفتن )) و ((لا قوة الا بالله گفتن )). شرايط معنوى و قلبى آن نيز، در يك كلام داشتن ايمان حقيقى به خدا، صفات و نامهاى اوست . و آنگاه كه قلب بنده به خدا و به قدرت و علم ، عنايت و جود و كرم و راستگويى او، و دعوت بندگان به دعاى خود ايمان آورده و دعا كند بدون شك به خواسته خود يا عوض ‍ خواسته خود مى رسد. در هنگام نشستن براى دعا آرامش و وقار داشته و باندازه نشاط خود ذكرهايى را كه قبل از شروع دعا رسيده است بگويد. در ابتدا بطور اجمال به حمد خدا، ((لا اله الا الله )) گفتن و تمجيد و ستايش او پرداخته و آنگاه صدبار تكبير، صدبار ((الحمد لله )) صد بار ((لا اله الا الله )) گفته ، صد بار ((قل هو الله احد)) و سوره ((قدر)) و بنابر روايتى صد بار ((آية الكرسى )) خوانده و صد بار بر پيامبر و آل او صلوات بفرستد. و اگر باين مقدار نشاط نداشت مى تواند، فقط تكبير و ((لا اله الا الله )) و ((الحمد لله )) و ((سبحان الله )) گفته و صلوات بفرستد ولى بايد همراه با حضور قلب ، صدق و اخلاص باشد.
هنگام تكبير گفتن اين فرمايش امام صادق (عليه السلام ) در ((مصباح الشريعه )) را فراموش نكن : ((هنگام تكبير گفتن تمامى موجودات آسمانى و زمينى را در مقابل بزرگى و شوكت خداوند كوچك شمار.
زيرا اگر خداى متعال در حالى كه بنده تكبير مى گويد از قلب او آگاه شده و ببيند قلب او از حقيقت تكبير روى گردان است ، مى فرمايد: دروغگو! مرا فريب مى دهى ! به عزت و جلالم سوگند تو را از شيرينى ذكر خودم محروم نموده و نمى گذارم به قرب من رسيده و از مناجاتم خوشنود شوى . هنگام نماز دلت را بررسى كن ، اگر شيرينى آن را درك كرده ، در خود سرور و شادى آن را احساس نموده ، قلب تو با مناجات او شادمان شده و از گفتگوى با او لذت بردى ، بدان كه در تكبير خود راست گفته اى والا از سلب لذت مناجات و محروم شدن از شيرينى عبادت درياب كه خداوند تو را دروغگو دانسته و از درِ خود رانده است .))
اين مطالب قطعا صحيح و درست است . زيرا تكبير شكل زيبايى دارد كه همان گفتن ((الله اكبر)) بوده و حقيقتى در قلب و عمل دارد كه عبارت است از اين كه خداوند را بزرگتر از هر بزرگى و بزرگتر از اين كه توصيف شود بدانى . علامت اين مطلب هم اين است كه دل ، روح و جسم تو، همگى براى خداى متعال فروتن شود، بگونه اى كه در مقابل هيچ بزرگى چنين تواضعى نداشته و آنقدر مشتاق همنشينى و انس و مناجات با او باشى كه با هيچ بزرگى اين گونه نباشى و آنگاه كه اينگونه شدى ، با ذكر او تبرك ، با خدمت به او شريف ، از همنشينى با او والا مقام و از مناجات و انس با او لذت مى برى ، بيش از آنچه از شخص بزرگ يا شريفى بهره مند گردى . زيرا لذت عقلى بزرگى و شرف شيرينترين لذتهاست .
زمانى كه روح ، دل و عمل تو زبانت را در تكبير، تصديق كرد، خداوند نيز بيش از هر كس ديگرى از تو تشكر مى نمايد، و همانگونه كه در روايت آمده تو را بزرگ داشته و بخوبى پاك مى كند ولى اگر دل ، حقيقت و عملت مخالف زبانت باشند، تكبير تو فريبى بيش نبوده و سزاوار خواهى بود كه خداوند تو را دروغگو شمرده و از در خود طرد نمايد. كه در اين صورت ضرر بزرگى را متحمل خواهى شد.
هنگام گفتن ((لا اله الا الله )) آنچه را كه در تفسير آن ، در ضمن ذكرهاى دهگانه گفتيم بياد آور، همچنين در موقع الحمد لله گفتن خدا را آنگونه كه بايد تنزيه نما؛ كه در هر موردى تنزيه او به يك شكل است . تنزيه او در عبادت اين است كه در عبادت او مخلص بوده ، و تنزيه او در يكتاپرستى اين است كه به حقيقت يكتاپرستى متصف شده و براى او شريكى در اراده ندانى و تنها او را داراى اراده مستقل بدانى همانگونه كه منظور از تسبيح ركوع نيز همين است ؛ و تنها او را داراى وجودى حقيقى و مستقل بدانى ؛ چنانچه مراد از تسبيح سجده نيز همين است كه با نام ((مقام فناء)) و ((حقيقت يكتاپرستى )) از آن تعبير مى شود.
البته اين درجات مراتب كاملين بوده و ما با اين سهل انگارى و عقلها و عملهاى ناقص ، نمى توانيم اينگونه باشيم . ولى حداقل بايد هنگام گفتن اين الفاظ، باندازه فهم خود معانى آن را در نظر داشته و تا آنجا كه مى توانيم مضمون اين الفاظ را در خود بوجود آورده و در هنگام ذكر خداى متعال به ياد كس ديگرى بلكه به ياد دشمن او نباشيم زيرا در اين صورت سزاوار خوارى و محروم شدن از احسان الهى خواهيم شد.
هنگام صلوات فرستادن بر پيامبر و آل او در نظر داشته باش كه خداوند صلوات فرستادن بر او را همراه با صلوات فرستادن بر خود ذكر فرموده و فرمانبردارى او را با فرمانبردارى خود پيوند زده است . مواظب باش مبادا از بركات شناخت احترام او بى بهره بوده و از فوايد صلوات او محروم شوى .
پس از اين اعمال تا آنجا كه سر حال هستى ، دعاهاى وارده را با حضور قلب ، تدبر و فهم آنچه مى گويى ، بخوان . دعاى امام حسين (عليه السلام ) با ملحقاتى كه علامه و سيد بر آن افزوده اند را نيز ترك نكن و با جديت و تلاش در پى فهم معانى آن باش . اين ملحقات گرچه جزو دعاى امام حسين (عليه السلام ) نيست ولى مضامين عالى داشته و برخاسته از انديشه هاى بلندى است . دعاى صحيفه سجاديه را نيز بخوان .
بهتر است دعاى امام صادق (عليه السلام ) را نيز خوانده و آنگاه حوائج خود را بخواه و هنگام دعا براى خود، برادران دينى بخصوص معلمين علوم دينى ، پدر، مادر، و پدران و مادران آنها و ساير ارحام و ذوى الحقوق را مقدم كن . در حال دعا تا آنجا كه مى توانى سعى كن بهترين حالات از قبيل گريستن ، زارى كردن ، خوار شدن ، پوشيدن لباسهاى مويين و بستن دستها را داشته و بهترين سخنان را براى جلب رحمت و عطوفت بكار برى . در روايت آمده است كه خداوند به حضرت موسى ، فرمود: ((آنگاه كه به درگاه من دعا مى كنى ترسان بوده ، صورت خود را خاك آلوده كرده ، و با ايستادن در مقابل من برايم تواضع نما. با ترسى كه ناشى از عظمت من است و برخاسته از قلبى ترسان است با من مناجات كن .)) و نيز روايت شده است كه به حضرت عيسى (عليه السلام ) وحى شد: عيسى ! از چشمهايت براى من اشك ريخته و با دلت برايم تواضع نما. عيسى ! در سختى ها از من كمك بخواه كه من غمزدگان را يارى نموده و نداى درماندگان را اجابت مى كنم . و من مهربانترين مهربانان هستم .

منبع : فروغ توحید
پيامبر(ص) به على(ع) فرمود:
«انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؛ ».
« تو نسبت به من، به منزله هارون از موسى هستى جز اين‌كه بعد از من پيامبرى نيست».




أللَّهُمَّ العَـن صَنَمي قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا اللَّذَینِ خالَفا أمرَکَ وَ أنکَرا وَحـیَکَ

تصویر

[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “امام حسین‌ (علیه السّلام)”