ارزش جوانی در سیره معصومان (ع)
مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
ارزش جوانی در سیره معصومان (ع)
ارزش جوانى در سیره معصومان(ع)
جوانان، سرمایههای هر جامعههستند که اگر باغبان خوبی داشته باشند، بهترین میوهها را به بار میآورند.
در سیره پیامبر اعظم(ص)، به جوان، ارزش و اهمیت فراوانی داده شده است. آن حضرت، کارهای بزرگ را به جوانان واگذار میکرد؛
چنانکه مصعب بن عُمیر را که جوانی لایق بود، به نمایندگی خود به شهر مدینه فرستاد تا مردم آن دیار را به اسلام دعوت کند. او جوانی کم سن و سال و حافظ قرآن بود.[1]
رسول خدا(ص) همچنین پس از فتح مکه، عَتاب بن اُسید را که 21 سال بیشتر نداشت، مأمور رسیدگی به امور مکه نمود و او نخستین کسی بود
که نماز جماعت را در مکه اقامه کرد. حضرت به او فرمود: میدانی چرا مسئولیت مکه را به تو سپردهام؛ چون شایسته این کار بودى.[2]
نیز آن حضرت در روزهای پایانی عمر شریف خود، اسامه بن زید را به فرماندهی سپاهی برگزید که بیشتر اعضای آن را میانسالان و پیرمردان تشکیل میدادند.
در احادیث، تأکید بسیاری بر توجه به ارزش جوانى و استفاده بهینه از این فرصت شده است.
اولیای گرامی اسلام، جوانی را یکی از نعمتهای پرارج الهی و از سرمایههای بزرگ سعادت در زندگی بشر دانستهاند؛ چنانکه امام علی(ع) درباره ارزش جوانى فرموده است:
دو چیز است که قدر و قیمتشان را نمیشناسد، مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد؛ یکی جوانى و دیگری تندرستى.[3]
انسان و بهویژه نسل جوان باید بهخاطر نعمتی که دارد با استفاده صحیح و مناسب از آن قدرشناس و شکرگزار آن باشد.
همچنین، پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید:
دوست داشتنیترینِ مردم نزد خداوند بزرگ، جوان زیبایی است که جوانی و زیبایی خود را در راه حق تعالی و اطاعت از او سپری میکند.
خداوند نزد فرشتگان به چنین جوانی افتخار میکند و میگوید: بنده واقعی من این جوان است.[4]
های جوانى
بیتوجهی به نعمت جوانی و غفلت از این دوران سرنوشتساز، پیامدهای بسیار نامطلوبی بر انسان وارد میکند. برخی از این پیآمدها عبارتند از:
1. ناآگاهی از نعمت جوانى، تا هنگامی که این نعمت را از دست بدهد و آن هنگام که انسان خود را در انجام دادن کارها ناتوان دید، به یاد جوانی میافتد.
2. فنا کردن نیروی جوانی و نوجوانی در راههای نادرست، درحالیکه میتواند از این فرصت بهصورت شایسته استفاده کند.
3. امروز و فردا کردن و تأخیر انداختن در انجام دادن کارها، بهصورتیکه غفلت او را فراگیرد و توانش را از دست بدهد.
4. مغرور شدن به نیروی جوانی و غفلت از گذرا بودن این دوره.
دریاب جوانی را!
«ای پسر! تا میتوانی در خرد پیر باش؛ نمیگویم جوانی نکن، اما در جوانی خویشتندار باش و از جوانان دلمرده و بینشاط نباش که جوانِ چالاک و بانشاط پسندیده است.
نیز از جوانان نادان مباش؛ زیرا از نشاط و چالاکی رنج و بلا حاصل نمیشود، ولی از نادانی به رنج و بلا گرفتار میشوى.
در جوانى بهره خود را از روزگار به اندازه توان خویش بردار که چون پیر شدى، دیگر نمیتوانی از جوانى بهرهمند شوى.
هرچند جوان هستى، خدا را فراموش مکن و از مرگ ایمن مباش که مرگ، نه مخصوص پیران است و نه جوانان».[5]
پی نوشتها:
[1]. علامه مجلسى، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی،ج 19، ص 10.
[2]. سیره حلبى، ج 3،ص 120.
[3]. عبدالواحد آمدی التمیمى، غررالحکم و دررالکلم، ص 449.
[4]. محمد محمدی ریشهرى، میزان الحکمه، ج 5، ص 9.
[5]. پند پدر: بازنویسی قابوسنامه عنصرالمعالی کیکاووس، به کوشش: غلامرضا مستعلى، تهران، اهل قلم، 1380، صص 55 و 56.