خطبه های حضرت علی (ع)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 202
[9] از سخنان امام عليه السلام است روايت شده که : اين سخن را امام ( ع )
در کنار قبر فاطمه عليهاالسلام سيده زنان جهان به هنگام دفن او فرموده
و گويا با پيامبر ( ص ) سخن مي گويد [10] ای رسول خدا صلی الله عليه و
آله و سلم از جانب من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرودآمده [11] و به
سرعت به تو ملحق شده است سلام ای پيامبر از فراق دختر
برگزيده و پاکت پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته 000
[1] اما پس از روبروشدن با مرگ و رحلت تو هر مصيبتی به من برسد کوچک است
[2] [ فراموش نمي کنم ] با دست خود تو را در ميان قبر قرار دادم [3] و هنگام
رحلتت سرت برسينه ام بود که قبض روح شدی فانا لله و انا اليه
راجعون : ما از آن خدائيم و به سوی او بازمي گرديم . [4] [ ای
پيامبر ] امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون بازداده شده و گروگان را
بازپس دادم اما اندوهم هميشگی است و شبهايم همراه بيداری [5] تا آندم
که خداوند سرمنزل تو را که در آن اقامت گزيده ای برايم انتخاب کند [6] به
زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امتت در ستم کردن به وی
اجتماع کرده بودند سرگذشت وی را از او بی پرده بپرس [7] و چگونگی را از
وی خبر گير وضع اين چنين است در حاليکه هنوز فاصله ای با زمان حيات
تو نيفتاده و يادت فراموش نگرديده [8] سلام من به هر دوی شما باد سلام
وداع کننده نه سلام کسی که يا خشنود يا خسته دل باشد اگر از خدمت تو
بازمي گردم از روی ملالت نيست [9] و اگر در کنار قبرت اقامت گزينم
نه به خاطر سوءظنی است که به وعده نيک خدا در مورد صابران دارم
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 203
[10] از سخنان امام ( ع ) که درباره زهد در دنيا و تشويق به آخرت فرموده
است [11] ای مردم دنيا سرای گذر است و آخرت خانه قرار و هميشگی
پس از گذرگاه خويش برای سرمنزل قرار خود توشه تهيه کنيد [12] و پرده
خويش را در پيش کسی که از اسرارتان آگاه است ندريد . [13] پيش از
اينکه بدنتان از جهان خارج گردد قلبتان را از آن خارج سازيد در دنيا
آزمايش مي شويد و برای غير از آن آفريده شده ايد . [14] آن دم که کسی بميرد
مردم مي گويند : چه باقی گذاشت ؟ 000 [1] ولی فرشتگان مي گويند چه چيز پيش
فرستاده ؟ خدا پدرتان را رحمت کند مقداری از ثروت خويش را از
پيش بفرستيد تا به عنوان قرض [ در پيشگاه خدا ] برايتان باقی بماند
[2] و همه را مگذاريد که فريضه سنگينی برايتان خواهد داشت [ و آن
پاسخگوئی روز قيامت است ]
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 204
[3] از سخنان امام عليه السلام که همواره اصحاب خويش را با آن مخاطب
مي ساخته است . [4] خدای شما را رحمت کند آماده حرکت شويد که ندای
رحيل و کوچ در ميان شما بلند شده است . علاقه به اقامت در دنيا را کم
کنيد [5] و با تهيه زاد و توشه اعمال نيک به سوی آخرت بازگرديد که
گردنه های سخت و دشوار [6] و سرمنزلهای خوفناک در پيش داريد و بايد در
آنها فرودآئيد و در آنجا توقف کنيد [7] آگاه باشيد که فاصله نگاههای
مرگ به شما کوتاه و نزديک است [8] و گويا مرگ چنگالهايش را در جان
شما فروبرده کردارهای بد مشکلات زندگی و کژيها و ناروائيها مرگ را از
شما پنهان داشته اند [9] بنابر اين علائق و وابستگيهای دنيا را از خويش کم
کنيد و کمر خويش را با توشه تقوا محکم ببنديد [10] قسمتی از اين سخن قبلا
گذشت ولی با اين روايت تفاوت داشت .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 205
[11] يکی از سخنان امام ( ع ) هنگاميکه طلحه و زبير پس از بيعت
به امام ( ع ) اعتراض کردند که چرا در امور با آنان مشورت نکرده و
از آنها کمک نگرفته است امام ( ع ) اين سخن را در پاسخ آنها فرمود .
[12] برای امور ناچيزی خشم گرفتيد و خوبيهای فراوان را ناديده انگاشتيد
آيا ممکن است مرا آگاه سازيد [13] که شما چه حقی داشته ايد که آن را از
شما بازداشته ام ؟ يا کدام سهم بوده که من متصرف شده 000 و بر شما ستم
روا داشته ام ؟ [1] و يا کدام شکايت و حقی بوده که يکی از مسلمانان پيش
من آورده و من در برابر [ گرفتن و رسيدگی به آن ] ضعف نشان داده ام ؟
و يا کدام [ حق و يا فرمان الهی بوده ] که به آن جاهل و يا راه آن را
اشتباه پيموده ام ؟ [2] به خدا سوگند من به خلافت رغبتی نداشتم و به
ولايت و زمامداری شما علاقه ای نشان نمي دادم . [3] و اين شما بوديد که مرا
به آن دعوت کرديد و آنرا به من تحميل نموديد . و آنگاه که حکومت و
زمامداری به من رسيد من در کتاب خدا نظر انداختم [4] هر دستوری که داده و
هر امری که فرموده بود متابعت کردم . به سنت و روش پيامبر صلی الله
عليه و آله و سلم توجه نموده به آن اقتدا نمودم [5] لذا هيچ نيازی به حکم
و رای شما و ديگران پيدا نکردم . [6] هنوز حکمی پيش نيامده که آن را
ندانم و نياز به مشورت شما و برادران مسلمان خود پيدا کنم . [7] اگر چنين
پيشامدی مي شد از شما و ديگران روي گردان نبودم . [8] و اما [ اعتراض ]
شما در مورد اينکه [ چرا بين شما و سائر مسلمانان ] به تساوی رفتار
کرده ام اين حکمی نبوده که من به رای خود صادر کرده [9] و بر طبق خواسته
دلم انجام داده باشم بلکه من و شما مي دانيم که اين همان دستورالعملی
است که پيامبر ( ص ) آورده و انجام داده است . [10] و در آنچه خداوند
سهم بندی آن را مشخص نموده و فرمان آن را صادر کرده به شما نيازی
نداشتم . [11] به خدا سوگند نه شما و نه ديگری نمي تواند به من
اعتراضی داشته باشد . [12] خداوند قلبهای ما و شما را به سوی حق متوجه سازد
و شکيبائی و استقامت [ تحمل حق ] را به ما الهام نمايد [13] سپس امام
( ع ) فرمود : خدای رحمت کند آن کس که هرگاه حقی را ببيند اعانت کند
[14] و يا اگر ستمی را مشاهده نمايد آن را از بين ببرد به ياری صاحب حق
برخيزد و بر ضد ستمگر قيام نمايد
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 206
[1] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را هنگامی فرمود که شنيد عده ای از
اصحابش شاميان را در صفين دشنام مي دادند . [2] من خوش ندارم که
شما دشنام دهنده باشيد اما اگر کردارشان را يادآور مي شديد [3] و گمراهيها
و کارهای ناشايسته آنان را برمي شمرديد به راست نزديکتر و معذورتر بود
شما بايد به جای دشنام به آنها مي گفتيد : بار پروردگارا خون ما و
آنها را حفظ کن بين ما و آنها را اصلاح نما [5] و آنان را از گمراهی به
راه راست هدايت فرما تا آنان که جاهلند حق را بشناسند [6] و کسانی که
ستيزگی و دشمنی با حق مي کنند دست بردارند و بازگردند .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 207
[7] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را امام ( ع ) هنگامی فرمود که در بعضي
از روزهای جنگ صفين مشاهده کرد فرزندش امام حسن ( ع ) به سوی
نبرد به سرعت در حرکت است . [8] اين جوان را به شدت بگيريد و
نگاهش داريد تا [ مرگ او ] مرا در هم نکوبد . [9] من در مرگ اين دو حسن
و حسين ( ع ) بخل مي ورزم [10] نکند با مرگ آنها نسل رسولخدا ( ص ) قطع
گردد [11] سيدرضی مي فرمايد : جمله :املکوا عنی هذا الغلام : در مرحله
اعلای سخن و از فضيحترين جمله هاست
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 208
[12] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را امام عليه السلام به هنگام اضطراب و
شورش اصحابش در مورد حکومت فرموده است : [13] ای مردم همواره
وضع من و شما آن طور بود که من دوست مي داشتم . تا آنگاه که نبرد شما
را خسته و در هم کوفته ساخت . [1] سوگند به خدا [ اعتراف مي کنم که جنگ
عده ای از شما را [ از ما ] گرفت و جمعی را باقی گذاشت اما [
بدانيد ] اين نبرد برای دشمنانتان کوبنده تر و خستگي آفرين تر بود [2] من
ديروز فرمانده و امير بودم ولی امروز مامور و فرمانبر شده ام ديروز
نهي کننده و بازدارنده بودم [3] و امروز نهي شده و بازداشته شده ام شما
زندگی و بقای در دنيا را دوست داريد . و من نمي توانم شما را به راهی
که دوست نداريد مجبور سازم
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 209
[4] از سخنان امام عليه السلام در بصره به عيادت
علاءابن زيادحارثی که از يارانش بود رفت و چون چشمش به خانه وسيع
او افتاد فرمود : اين خانه با اين وسعت را در اين دنيا برای چه
مي خواهی ؟ با اينکه در آخرت به آن نيازمندتری [5] آری مگر اينکه بخواهی
به اين وسيله به آخرت برسی يعنی مهمانی کنی [ و مهمانان در آن را
گرامی داری ] [6] صله رحم نمائی و بدين وسيله حقوق [ لازم خود را ] اظهار
کرده به مورد خود قرار دهی که در اين صورت با اين خانه به آخرت
نائل شده ای [8] علاء گفت : ای اميرمؤمنان از برادرم عاصم بن زياد
پيش تو شکايت مي آورم فرمود : مگر چه کرده ؟ علاء پاسخ داد :
عبائی پوشيده و از دنيا کناره گرفته است . امام ( ع ) فرمود : حاضرش
کنيد . هنگامی که آمد به او فرمود : [9] ای دشمنک جان خود شيطان در تو
راه يافته و هدف تير او قرار گرفته ای آيا به خانواده و فرزندانت
رحم نمي کنی ؟ [1] تو خيال مي کنی خداوند [ به ظاهر ] طيبات را بر تو حلال
کرده اما [ در واقع ] دوست ندارد که از آنها استفاده کنی ؟ تو در
پيشگاه خداوند بي ارزشتر از آنی که بدينگونه با تو رفتار کند [2] عاصم
گفت : ای اميرمؤمنان اما تو خود با اين لباس خشن و آن غذای
ناگوار به سر مي بری [ در حالی که پيشوا و امام ما هستی ؟ و بر ما لازم
است به تو اقتدا کنيم ] [3] فرمود : وای بر تو من مثل تو نيستم [ وظيفه
من غير از شما است ] خداوند بر پيشوايان حق واجب شمرده [4] که بر خود
سخت گيرند و همچون طبقه ضعيف مردم باشند تا نداری فقير او را هيجان
نياورد که سر از فرمان خداوند برتابد .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 210
[5] از سخنان امام عليه السلام اين سخن را امام در پاسخ کسی فرموده که از
او در مورد احاديث بدعت آور و روايات گوناگون که در بين مردم رواج
دارد پرسش نموده است [6] آنچه در بين مردم شايع است هم احاديث حق
است و هم باطل هم راست و هم دروغ هم ناسخ و هم منسوخ [7] هم عام و هم
خاص هم محکم و متشابه هم احاديثی است که به خوبی حفظ شده و هم
رواياتی که طبق ظن و گمان روايت گرديده است . [8] در عصر پيامبر ( ص )
آنقدر به آن حضرت دروغ بسته شد که به پا خاسته خطبه خواند [9] و فرمود :
هر کس عمدا به من دورغ ببندد جايگاه خويش را در آتش جهنم بايد
انتخاب کند [10] [ بدان ] افرادی که نقل حديث مي کنند چهار دسته اند و
پنجمی نخواهند داشت : [11] 1 منافقان [12] نخست منافقی که اظهار مي کند
نقاب اسلام را به چهره زده نه از گناه باکی دارد و نه از آن دوری
مي کند . [1] و عمدا به پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم دروغ مي بندد .
[2] اگر مردم مي دانستند که اين شخص منافق و دروغگو است از او قبول
نمي کردند و تصديقش نمي نمودند [3] [ اما چون از واقعيت او آگاه نيستند ]
مي گويند : وی از صحابه رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم است
[4] پيامبر را ديده از او حديث شنيده و مطالب را از او دريافت کرده
است به همين دليل به گفته اش ترتيب اثر مي دهند . [5] در حالی که خداوند
شما را از وضع منافقان آنچنان که بايد آگاه ساخته و چنانکه لازم بوده
اوصاف آنان را برای شما برشمرده است [6] [ اين منافقان ] پس از پيامبر
( ص ) به پيشوايان گمراه و داعيان دوزخ با دروغ و بهتان تقرب جستند
[7] پيشوايان گمراه نيز به اينها ولايت و رياست بخشيدند و آنان را حاکم
ساختند و به گردن مردم سوار نمودند [8] و به وسيله اينها به خوردن دنيا
مشغول شدند مردم هم معمولا همراه سلاطين و دنيا هستند [9] مگر کسی که خداوند
او را محفوخ دارد . اين يکی از آن چهار گروه . [10] 2 اشتباه کاران [11] دوم
کسی است که از رسولخدا ( ص ) چيزی شنيده اما آن را درست حفظ نکرده
بلکه در آن اشتباه نموده است [12] ولی عمدا به آن حضرت دروغ نبسته آنچه
در اختيار دارد روايت مي کند و به آن عمل مي نمايد و مي گويد : [13] من از
پيامبر آن را شنيده ام اگر مسلمانان مي دانستند اشتباه کرده از او
نمي پذيرفتند [14] خودش هم اگر توجه پيدا مي کرد که در آن اشتباه واقع شده آن
را رها مي ساخت و مورد عمل قرار نمي داد . [15] 3 اهل شبهه [16] سوم کسی است
که شنيده پيامبر به چيزی امر فرموده در حالی که [ اين امر موقت بوده
و ] [17] بعدا پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم از آن نهی نموده و او نهی
آن حضرت را نشنيده است و يا اينکه نهی رسولخدا ( ص ) را شنيده 000
[1] ولی از امری که بعدا نموده است بي اطلاع مانده اين شخص در حقيقت
منسوخ را فراگرفته اما ناسخ را نشنيده و حفط نکرده است [2] وی اگر
مي دانست آنچه شنيده نسخ شده است آن را رها مي ساخت و مسلمانان هم
اگر مي دانستند نسخ شده آن را ترک مي نمودند . [3] 4 حافظان راستگو [4] چهارم
کسی است که نه دروغ به خدا بسته و نه بر پيامبرش [5] از خوف خدا و برای
تعظيم پيامبرش ( ص ) دروغ را دشمن مي دارد [6] و نيز در آنچه شنيده
اشتباهی برايش پيش نيامده است بلکه آن را با تمام جوانبش حفظ کرده
است [7] آن چنان که شنيده بدون کم و زياد نقل کند . وی ناسخ را حفظ نموده
و به آن عمل مي کند [8] و منسوخ را فراگرفته و از آن دوری مي گزيند . خاص
و عام [9] محکم و متشابه را شناخته و هر کدام را در جای
خويش قرار داده است [10] گاهی سخنانی از پيامبر ( ص ) صادر مي شده است
که دارای دو جنبه بوده [11] سخنی جنبه خصوصی دارد و گفتاری جنبه عمومی و آن
کس که مقصود خداوند [12] و منظور پيامبر ( ص ) را از آن نمي دانست مي شنيد
[13] و حفظ مي نمود و بدون توجه به معنی و مقصود و هدف آن ،آن را توجيه
مي کرد . [14] اينطور نبود که همه اصحاب پيامبر ( ص ) از او پرسش کنند و
استفهام نمايند [15] تا آنجا که عده ای دوست داشتند اعرابی و يا سائلی
بيايد و از آن حضرت چيزی بپرسد و آنها پاسخ آنرا بشنوند [ و بهره
گيرند ] [1] اما من هر چه از خاطرم مي گذشت از او مي پرسيدم و حفظ مي نمودم
[2] اين است جهات اختلاف مردم در احاديث و علل اختلاف رواياتشان .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 211
[3] از خطبه های امام ( ع ) که امام ( ع ) درباره شگفتی آفرينش ايراد
فرموده است [4] و از قدرت و جبروت و بديع لطائف صنعت خداوند اين
بود که [5] از آب دريای ممتد و پر امواج و متراکم که امواج آن سخت به هم
مي خوردند و از آن صدای مهيبی برمي خاست موجود جامدی آفريد[6] سپس
طبقاتی از آن خلقت کرد و پس از پيوستگی آنها را از هم گشود و هفت
آسمان را به وجود آورد . [7] اين آسمانها به فرمان او برقرار ماندند و در
حد و اندازه ای که از طرف خداوند برايشان تعيين شده بود قرار گرفتند و
زمينی به وجود آورد [8] که دريائی عظيم و مسخرشده [ جو وسيع و پهناور ] آن
را به دوش حمل مي کند در برابر فرمانش خاضع [9] و در برابر هيبتش تسليم
است آبهای متحرک آن از ترس او ساکن شد [10] سپس صخره ها تپه ها و کوههای
زمين را آفريد و آنها را در جايگاه خود ثابت نگاهداشت [11] و در
قرارگاهشان مستقر ساخت قله های کوهها در هوا پيش مي رفت و ريشه آنها
در آب رسوخ مي نمود [12] کوهها از جاهای پست و صاف برآمدگی پيدا مي نمودند
و کم کم ارتفاع يافتند [13] و بن آنها در درون و اعماق زمين ريشه دوانيد
قله های آنها را به سوی آسمان کشيد [14] و نوک آنها را طولانی ساخت .
خداوند اين کوهها را تکيه گاه زمين و ميخهای نگهدارنده آن گردانيد .
[15] پس آنگاه در عين متحرک بودن آرام گرفت نکند اهل خويش را در
سقوط و اضطراب قرار دهد و يا آنچه را که حمل کرده فرواندازد [16] و يا آن
را از جای خويش زائل سازد . منزه است آن کس که زمين را در ميان آن
همه امواج ناآرام ثابت نگهداشت 000 [1] و پس از رطوبت جوانبش آن را
خشک ساخت بارانهای سيلابی پايان گرفت و خشکيها سر از آب برآوردند
و آن را جايگاه زندگی برای مخلوق خويش گردانيد [2] بساط زندگی را برای
آنان بر روی اقيانوس عظيم و راکدی که جريان ندارد و ايستاده و سير
نمي کند گسترد [3] تنها بادهای شديد و تند آن را بر هم مي زند و ابرهای
پرباران آن را به حرکت در مي آورد . [4] اين درس عبرتی است برای کسی که
بترسد [ و احساس مسک وليت در پيشگاه خدا کند ] [ ان فی ذلک لعبره
لمن يخشی ]
ارسال پست

بازگشت به “نهج البلاغه”