سلام
من حرفايي تو دل دارم كه خيلي اذيتم ميكنه
خدايي كه من شناختم:
هر چقدر به طرفش قدم برمي دارم ، اون چند برابر عقب ميره
ميگم هدايتم كن گمراه ترم ميكنه
وقتي ميخوام دعا كنم پشيمونم ميكنه
پدرمو در مياره تا يه كار كوچولو در حقم كنه
نماز و روزه و دعا و نيايش و زيارت همش يكطرفس و مثله اينكه من مثل راديو ي خراب دارم زرت و پرت ميكنم كه كسي نيست گوش بده
ديگه دارم يواش يواش شك ميكنم
خيلي هم حرصم مياد بعضي وقتا ميخوام خودكشي كنم
اين همه راهم كوبيدم اومدم اينجا كه يه جواب درست و حسابي بگيرم
چه ميدونم شايد اون اينجا رو در اختيارم گذاشته تا حرفا مو بنويسم
در عجبم من در حد توانم تلاش ميكنم خودمو بهش نزديك كنم ميبينم بدبختر شدم در حالي كه كسايي كه نميدونن نماز چيه خدا كيه وضعشون عاليه (مادياتو نميگم)
خداشناسي من
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 114
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 41 بار
- سپاسهای دریافتی: 72 بار
Re: خداشناسي من
سلام
فکر نمی کنی باید یه کم بیشتر توضیح بدی
یا شاید توقعت از خدا زیاده منظورم اینه که می خوای خدا در اختیارت باشه ولی خوب اون خداست و تو باید در اختیارش باشی
راستی از کجا می دونی که کسانی که نماز نمی دونن چیه وضعشون بهتره
یادت نره همین که از خدا هدایت می خوای خوش بختیه
خود کشی هم نکن --لطفا
راستی روایت داریم ----مطمئن نیستم ----- کسی که از شکش در مورد خدا می ترسه ایمان داره
یادت نره خدا تنها دوستی که خیلی متکبره و کبر هم برازنده اونه نه من تو
فکر نمی کنی باید یه کم بیشتر توضیح بدی
یا شاید توقعت از خدا زیاده منظورم اینه که می خوای خدا در اختیارت باشه ولی خوب اون خداست و تو باید در اختیارش باشی
راستی از کجا می دونی که کسانی که نماز نمی دونن چیه وضعشون بهتره
یادت نره همین که از خدا هدایت می خوای خوش بختیه
خود کشی هم نکن --لطفا
راستی روایت داریم ----مطمئن نیستم ----- کسی که از شکش در مورد خدا می ترسه ایمان داره
یادت نره خدا تنها دوستی که خیلی متکبره و کبر هم برازنده اونه نه من تو
-
- پست: 100
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۴۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 23 بار
- سپاسهای دریافتی: 71 بار
- تماس:
Re: خداشناسي من
باسمه تعالی
مثلی هست که می گه از تو حرکت از خدا برکت اگر مثل پیرزنهای علیل انسان فقط یک جا بشینه به خدا بگه اینو بده اینو نده که اینجوری ره به جایی نمیبره عالم حساب و کتابی داره هیچ چیز رو رایگان به کسی نمی دن یا امتحانی باید پس بده و قبول بشه یا حرکتی بکنه.
گرچه خداوند در قرآن خود را ذوالفضل علی المؤمنین معرفی کرده یعنی به مؤمنین گفته شما بخواهید من نعمت میدم اینطوری نیست که شما بخواهید شاید بدم شاید ندم میفرماید بخواهید ولی با اخلاص نه اینکه دل انسان پیش زید و بکر باشد که کارش را درست کند و زبانش از خدا بخواهد برخی مواقع هم خدا از شدت محبت به بندگانش صلاح نمیبیند نعمتی را در آن زمان به بنده بدهد یا عوضش را میدهد یا به تأخیر می اندازد خلاصه گدای واقعی دست خالی از درگاه جود و کرم مطلق نمیرود گرچه خود آگاه به این امر نباشد.
مثلی هست که می گه از تو حرکت از خدا برکت اگر مثل پیرزنهای علیل انسان فقط یک جا بشینه به خدا بگه اینو بده اینو نده که اینجوری ره به جایی نمیبره عالم حساب و کتابی داره هیچ چیز رو رایگان به کسی نمی دن یا امتحانی باید پس بده و قبول بشه یا حرکتی بکنه.
گرچه خداوند در قرآن خود را ذوالفضل علی المؤمنین معرفی کرده یعنی به مؤمنین گفته شما بخواهید من نعمت میدم اینطوری نیست که شما بخواهید شاید بدم شاید ندم میفرماید بخواهید ولی با اخلاص نه اینکه دل انسان پیش زید و بکر باشد که کارش را درست کند و زبانش از خدا بخواهد برخی مواقع هم خدا از شدت محبت به بندگانش صلاح نمیبیند نعمتی را در آن زمان به بنده بدهد یا عوضش را میدهد یا به تأخیر می اندازد خلاصه گدای واقعی دست خالی از درگاه جود و کرم مطلق نمیرود گرچه خود آگاه به این امر نباشد.
قسم به جان خودم آن کس که فهم مطالب تمهید القواعد و شرح قیصری بر فصوص الحکم و فتوحات مکیه (اثر محی الدین ابن عربی) و مصباح الانس و اشارات و تنبیهات و شفاء (اثر ابن سینا) و اسفار (اثر ملاصدرا) روزیاش نشده فهم تفسیر انفسی آیات قرانی و جوامع روایی روزیاش نشده است.
فرازی از فرمایشات استاد علامه حسن زادهٔ آملی
فرازی از فرمایشات استاد علامه حسن زادهٔ آملی
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: جمعه ۵ فروردین ۱۳۹۰, ۱۲:۲۰ ب.ظ
- سپاسهای دریافتی: 1 بار
Re: خداشناسي من
درک نکردن خداوند دلیل نبودنش نیست دلیل غباریه که رو چشمای ما بسته
گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد…..
و سرانجام گنجشک روي شاخه اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگيني سينه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي کسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم کجاي دنيا را گرفت ه بود؟ و سنگيني بغضي راه کلامش بست.
سکوتي در عرش طنين انداخت فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:ماري در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمين مار پر گشودي.
گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسيار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي! اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو ريخت …
هاي هاي گريه هايش ملکوت خدا را پر کرد …
بدبختی و خوشبختی ما به خودمون و فکرمون بستگی داره
آره، میشه از بدترین شرایط بهترین استفاده رو کرد به شرطی که اون رو لطفی از طرف خداوند بدونیم و قبول کنیم که در پس هر کاری مصلحتی هست.
گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد…..
و سرانجام گنجشک روي شاخه اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگيني سينه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي کسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم کجاي دنيا را گرفت ه بود؟ و سنگيني بغضي راه کلامش بست.
سکوتي در عرش طنين انداخت فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:ماري در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمين مار پر گشودي.
گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسيار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي! اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو ريخت …
هاي هاي گريه هايش ملکوت خدا را پر کرد …
بدبختی و خوشبختی ما به خودمون و فکرمون بستگی داره
آره، میشه از بدترین شرایط بهترین استفاده رو کرد به شرطی که اون رو لطفی از طرف خداوند بدونیم و قبول کنیم که در پس هر کاری مصلحتی هست.