صدفی برای گوهر
مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
صدفی برای گوهر
«يا ايها النبي، قل لازواجک و بنائک و نساء المؤمنين يدنين عليهنّّ من جلابيبهنّ ذلک ادني ان يعرفن فلا يؤذين و کان الله غفوراً رحيماً؛
اي پيامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو روسري هاي بلند بر خود بيفکنند، اين عمل مناسب تر است، تا (به عفت و پاکدامني) شناخته شوند
و مورد آزار قرار نگيرند و خداوند آمرزنده ي مهربان است» . (1) (سوره احزاب، آيه ي 59)
در اين نوشته، بر آنيم که آيه ي مورد نظر را مورد بررسي قرار داده و برخي از نکات پيرامون آن را که نتيجه ي مطالعه ي کتب تفسير ي مي باشد،
به رشته ي تحرير درآوريم. شايسته ي يادآوري است که اين نوشته، قصد تفسير آيه را ندارد و تنها به بيان نکات اجمالي آن بسنده مي کند،
اما پيش از طرح نکات، لازم است مفهوم حجاب بررسي گردد.
مفهوم حجاب
حجاب ، در لغت به معناي مانع و پرده و پوشش آمده است.
حجاب، به معناي پوشش اسلامي بانوان، داراي دو بعد ايجابي و سلبي است.
بعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است و اين دو بعد بايد در کنار يکديگر باشند؛
تا حجاب اسلامي محقق شود. گاهي، ممکن است يک بعد باشد ولي ديگري نباشد که در اين صورت، نمي توان گفت که حجاب اسلامي محقق شده است.
اگر به معناي عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بناميم، حجاب مي تواند اقسام متفاوتي داشته باشد،
از جمله حجاب ذهني، فکري و روحي، علاوه بر اين، در قرآن از انواع ديگر حجاب که در رفتار خارجي انسان تجلي مي کند،
نام برده شده است، مثل حجاب و پوشش در نگاه که به مردان و زنان، در مواجهه با نامحرم توصيه شده است.
«جلابيب» جمع جلباب، به معناي مقنعه اي است که سر و گردن را مي پوشاند. (2)
و يا پارچه ي بلندي است که تمام بدن و سر و گردن را مي پوشاند. (3)
مرحوم امين الاسلام طبرسي، در «مجمع البيان» ، در ذيل آيه مي نويسد، «جلباب» عبارت از روسري بلند است که هنگام خروج از خانه،
زنان به وسيله ي آن، سر و صورت خود را مي پوشانند ... مقصود اين است که با روپوشي که زن بر تن مي کند، محل گريبان و گردن را بپوشاند.
با توجه به معاني جلباب و از جمله، اين معني که پارچه ي بلندي براي پوشيدن تمام بدن و سر و گردن است،
در معناي امروزي، مي توان پوشش «چادر» را با «جلباب» همانند و مشابه در نظر گرفت و از آن جا که در اين آيه،
به طور مشخص به استفاده ي زنان و دختران از جلباب اشاره شده است، مي توان نتيجه گرفت که طبق فرموده ي رهبر معظم انقلاب اسلامي،
چادر به عنوان يک حجاب برتر مطرح شده است.
پوشش، معرف شخصيت و عفت زن مؤمن است و موجب مي گردد که افراد لاابالي جرأت نکنند به او جسارت کرده و به ديد شهوت و هوسراني به او بنگرند.
اين آيه، بيان مي دارد:
زنان مؤمن براي اين که مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونه اي خود را بپوشانند که زمينه اي براي بي حرمتي به آنها فراهم نگردد.
خداوند در اين فرموده اش، ابتدا فلسفه ي حجاب را تبيين مي کند و با تهديد و زور، دستور حجاب را مطرح نمي کند و سپس، به بيان الگوي عملي پوشش،
يعني جلباب که پوشش خاص آن زمان بوده است، اشاره مي کند. در اينجا، مي توان نتيجه گرفت که براي ايجاد فرهنگ حجاب و پوشش مناسب در جامعه،
بايد ابتدا پايه هاي اعتقادي و بينش افراد را نسبت به اين موضوع، محکم کنيم و اين، يعني نهادينه سازي باورهاي درست و فرهنگ سازي دقيق.
بنابراين، تهديد و اجبار، هيچ گاه به عنوان اولين راهکار، اثر بخش نخواهد بود.
اين آيه، به پيامبر فرموده است که ابتدا، به زنان و دختران خود و بعد، به زنان مؤمن بگو که حجاب را رعايت کنند.
يعني، در امر به معروف، اول از خودي ها و نزديکان شروع کنيم، سپس به سراغ ديگران برويم. همچنين در احکام الهي ،
تفاوتي ميان همسران و دختران پيامبر، با ديگر زنان وجود ندارد . احکام ديني، بايد مورد توجه و استفاده ي همه قرار گيرد. (4)
هر پديده اي، آثار و پيامدهايي را به دنبال خواهد داشت. حجاب نيز، به عنوان يک راهکار عملي، آثار فردي و اجتماعي مختلفي را به دنبال خواهد داشت.
پي نوشتها:
1. تفسير نور، ج 8.
2. مجمع البيان، ذيل آيه.
3. تفسير الميزان.
4. تفسير نور،ج 8.
-
- پست: 17
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹, ۷:۱۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 22 بار
- سپاسهای دریافتی: 12 بار
Re: صدفی برای گوهر
سلام
كاش بعضي از آقايون معنيه اين صدف رو مي فهميدن
و
كاش بعضي از خانومها معنيه اين گوهر رو مي فهميدن!!!
ولي تاسف....
كاش بعضي از آقايون معنيه اين صدف رو مي فهميدن
و
كاش بعضي از خانومها معنيه اين گوهر رو مي فهميدن!!!
ولي تاسف....
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صدفی برای گوهر
آثار و پيامدهاي رعايت حجاب
الف- آثار فردي
در خصوص آثار فردي رعايت حجاب، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
1. احترام به شخصيت زن، به واسطه ي رعايت حجاب،
2. مصونيت ارتباطات زن با مردان غريبه،
3. حفظ اعتقادات مذهبي براي افراد،
4. حفظ عفت زن و جلوگيري از فساد و ناهنجاري.
ب - آثار اجتماعي
آثار اجتماعي رعايت حجاب فراوانند که برخي از آنها عبارتند از:
1. سلامت نسل جديد جامعه،
2. پيشگيري از فساد اخلاقي،
3. مبارزه با مظاهر بي ديني،
4. حفظ کيان خانواده.
در اين نوشتار، آيه 59 سوره ي احزاب و نکات پيرامون آن را بررسي کرديم، اما در مورد انواع حجاب، با مطالعه ي کتب تفسيري و آيات قرآني ديگر،
مشخص مي شود که انواع حجاب در قرآن، به سه بخش تقسيم شده است.
انواع حجاب قرآني
1. حجاب چشم
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم؛ اي رسول، به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ي نور، آيه ي 30)
«قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ؛ اي رسول، به زنان بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ي نور، آيه ي 31)
2. حجاب در گفتار
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است.
«فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض؛ زنها که نازک و نرم با مردان سخن نگوييد، مبادا آن که دلش بيمار (هوا و هوس) است، به طمع افتد» . (سوره ي احزاب، آيه ي 32)
3. حجاب رفتاري
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است.
به زنان دستور داده شده است به گونه اي راه نروند که با نشان دادن زينت هاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.
«و لا يضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ؛ و آن طور پاي به زمين نزنند که خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود» . (5) (سوره ي نور، آيه ي 31)
از مجموع اين مباحث، به روشني استفاده مي شود که مراد از حجاب اسلامي، پوشش و حريم قايل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم،
در خلال رفتارهاي مختلف آنها، مثل نحوه ي پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراين، حجاب و پوشش زن، به منزله ي يک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرمي است که قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند.
در انتها، اين نوشتار را با بيان سخناني از استاد شهيد «مرتضي مطهري» که در تبيين فلسفه ي حجاب در اسلام، تلاش علمي فراواني داشت،
به پايان مي رسانيم: «عده اي مي گويند: چون حجاب، به معني پرده است، اسلام خواسته است زن باحجاب باشد،
يعني همواره پشت پرده بوده و در عزلت و گوشه نشيني باشد، اما بايد بدانيم آنچه درباره ي پوشش زن است کلمه «ستر» به کار مي رود.
پوشش زن، در اسلام آن است که در معاشرت با مردان، بدن خود را پوشانده و از جلوه گري، پرهيز کند» . (6)
پي نوشتها:
5. الميزان، 19.
6. شهيد مطهري، مسأله حجاب، انتشارات صدرا
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صدفی برای گوهر
حجاب
حجاب در لغت به معنای پوشش، پرده، وسیله پوشش، حایل و... است.
فرهنگ معین و فرهنگ عمید برای واژه حجاب، معانی زیر را آوردهاند: پرده، ستر، نقابی که زنان، چهره خود را بدان پوشانند و رویبند و چادری
که زنان سرتا پای خود را بدان پوشانند. این واژه در اصطلاح به معنای «پوشش مخصوص زنان» است.
فطری بودن پوشش
تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد
کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند.
تلاش همیشگی بشر برای تهیه پوشاک، از آن جهت که با آموزش خاصی همراه نبوده است،
نشان میدهد که تکاپوی انسان برای یافتن پوشش، از فطرت درونیاش سرچشمه میگیرد.
حجاب زنان، پیشینهای طولانی دارد.
با مطالعه آثار تمدنهای گوناگون، چنین به نظر میرسد که حجاب زنان، از عادتهای کهن تمدنهای بشری بوده است.
برای مثال، بر اساس نوشته دایرة المعارف لاروس، زنان یونانی در دورههای گذشته، صورتها و اندامشان را تا روی پا میپوشاندند.
مصونیت، نه محدودیت!
حجاب در باورها و ارزشهای ما ریشه دارد و رعایت پوشش به ویژه در میان بانوان، ایجاد مصونیت برای جلوگیری از عوارض منفی، مفاسد و ابتذال است.
از دیدگاه اسلام، زن، شخصیتی شایسته دارد و میتواند مدارج کمال را بپیماید و به مراتب عالی انسانیت بار یابد.
دامن زن، مدرسه بشر است و والایی مردان، بدون زنان ممکن نیست.
اصلاح جامعه در گرو پارسایی، حیا و حجاب بانوان خواهد بود.
جایگاه والای این گوهر گرانبهای آفرینش، میطلبد که در صدف پوشش قرار گیرد تا ارزشهایش حفظ گردد.
خانم فاطمه دولان، استاد مسلمان انگلیسیزبان گفته است: «حجاب باعث میشود که زن، ارزش خود را از حد یک کالای تجارتی یا وسیلهای برای بهرهدهی
بالا ببرد و هم خود برای خویش ارزش قائل شود و هم جامعه را وادار به احترام کند».
سابقه پوشش در ایران
پوشش در ایران، به قبل از اسلام و صدور حکم حجاب بر میگردد.
در تاریخ چنین آمده است: هنگامی که سه تن از دختران کسرا، شاه ساسانی را اسیر کردند و نزد خلیفه دوم بردند، آن سه با پوشش و نقاب، سیمای خود را پوشانیده بودند.
خلیفه دستور داد حجاب از چهره برگیرند تا بدینگونه خریداران، آنان را ببینند و پول بیشتری به پایشان بریزند.
دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن سر و صورت خودداری کردند و نماینده خلیفه را با مشتی که بر سینهاش زدند، از خود دور ساختند.
خلیفه با مشاهده این وضع، عصبانی شد و خواست با تازیانه آنان را آزار دهد.
در آن حال، حضرت علی علیهالسلام به خلیفه فرمود: «در رفتارت با دشمن مدارا کن.
از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میفرمود: بزرگ و شریف هر قومی را که خوار گردیده است، گرامی دارید».
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صدفی برای گوهر
حجاب کامل بعد از فرمان الهی
رعایت پوشش در میان اقوام و قبیلهها، پیش از اسلام نیز وجود داشته، ولی فراگیر نبوده است.
از برخی روایات برمیآید که رواج پوشش کامل، پس از فرمان الهی و کلام وحی بوده است.
در روایتی از یکی از همسران رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میخوانیم که وی گفته است:
«من برتر از زنان انصار ندیدم. همین که آیههای سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که همچون گذشته بیرون آید و آنها سر
خود را با روسریهای مشکی میپوشانیدند.»
از آیههای قرآن کریم هم برمیآید که وجوب حجاب برای بانوان، بر اساس صراحت قطعی وحی است و اینکه برخی از تحلیلگران پنداشتهاند پوشش،
از عادتها و رسمهای دوره عباسی است، پذیرفتنی نیست.
نشانهای از دیانت
اسلام، حجاب را لطف و عنایتی از سوی خداوند متعالی میداند و مسئله تحمیل، محدودیت و خشونت در آن مطرح نیست.
زن با رعایت حجاب، افزون بر آنکه نشانهای از دیانت، ایمان و تقوا با خود دارد، نوعی ابهت در خویشتن به وجود میآورد و
از این راه در مسائل اجتماعی و سیاسی مشارکت میکند. در ارزش و قدرت تأثیر حجاب همین بس که استعمارگران هرگاه خواستهاند
بر اختناق خود در جامعه بیفزایند و به حیلههای خود دست یابند، کوشیدهاند این دژ استوار را که ضامن ایمان و عفاف و عامل گسترش فضیلت
در جامعه اسلامی است، از میان بردارند یا آن را کماهمیت جلوه دهند.
تلاش استعمارگران
در فرهنگ کشورهای اسلامی و به ویژه ایران، حجاب از جایگاه بلندی برخوردار است و دشمنان همواره تلاش کردهاند میان حجاب و اصل دین جدایی به وجود آورند.
بر همین اساس، استعمارگران در ایران، رضاخان، در افغانستان، امان اللّه خان و در ترکیه، کمال آتاتورک را برگزیدند تا در این کشورها به اسلامزدایی
بپردازند و فرهنگ وارداتی غرب را جایگزین کنند.
رضاخان با حمایت بریتانیا، در هفدهم دی ماه 1314 خورشیدی، کشف حجاب را رسمی و اجباری کرد و فرزندش این روز را جشن گرفت.
این دو نماد استبداد، همه امکانات کشور را برای گسترش فرهنگ بیحجابی و ابتذال در ایران به کار گرفتند.
قیام گوهرشاد با حضور اقشار مردم مشهد به رهبری عالمان و نیز اعتراض شیخ محمدتقی بافقی در قم، از جمله ایستادگیهای ملت در برابر این حرکت بود.
توطئه کشف حجاب
بیتردید، از پلیدترین ترفندهای دشمنان اسلام، توطئه کشف حجاب است که در تاریخ معاصر میهن ما به شکل رسمی و قانونی اتفاق افتاد.
رهبر کبیر انقلاب در این باره فرمود:
«زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت که اسلام منت گذاشت بر انسان و زن را از آن مظلومیتی که داشت، بیرون کشید و یک موقع هم زن
در ایران مظلوم شد و آن دوره شاه سابق بود».
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صدفی برای گوهر
واکنش امام خمینی رحمهالله به کشف حجاب
امام خمینی رحمهالله که در زمان کشف حجاب به حاج آقا روحاللّه خمینی معروف بود، به همراه تنی چند از فضلای حوزه علمیه قم،
به رئیس حوزه علمیه قم، آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی گفتند:
«چارهای جز این نیست که در تلگراف رسمی به کشف حجاب اعتراض شود؛ چون حجاب از ضروریات دین اسلام است و ما باید از آن دفاع کنیم.
اگر طاغوت قبول نکرد، دست کم از حوزه و مرجعیت شیعه رفع تکلیف میشود و این اعتراض در تاریخ میماند.»
آیت اللّه حائرییزدی در تلگراف مختصری خطاب به رضاشاه نوشت:
«حجاب از مسلّمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید اجباری و الزامی باشد» که با پاسخ اهانتآمیزمحمدعلی فروغی،
نخستوزیر وقت و واکنش تند رضاخان روبهرو گردید.
ضرورت حجاب
در احادیث و روایات گوناگون بر ضرورت حجاب تأکید شده است.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «در آخرالزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمانهاست، زنانی ظاهر میشوند که بیحجاب و نامناسب از خانه بیرون میآیند.
آنان به احکام الهی و دستورهای اسلامی پایبند نیستند، بلکه داخل در فتنهها میگردند و زنانی خوشگذران و شهوتران هستند.
اینگونه زنان برای همیشه در دوزخ خواهند سوخت».
مظهر عفاف
فاطمه علیهاالسلام ، مظهر عفاف و پارسایی و سرمشق و سرور تمامی زنان عالم است.
روزی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از صحابه پرسید: چه چیزی برای زنان از همه بهتر است؟ یاران ندانستند.
پس علی علیهالسلام از فاطمه علیهاالسلام پرسید و آن حضرت پاسخ داد: «از همه چیز بهتر این است که نه مردان بیگانه را ببینند و نه مردان بیگانه، آنها را».
اسوه عفت و پاکدامنی، اولین روز تولد را با پوششی بهشتی آغاز کرد.
در روایاتی آمده است که هنگام تولد، لباسی از بهشت برای آن حضرت آورده شد و جسمش پوشش کامل یافت تا زمینه تعالی روحش باشد.
زهرای پاک، این برترین الگوی زن و عالیترین چهره بشریت، گو اینکه فریادگری بر ضد ظلم را پیشه داشت و ستم بر امام خویش را برنمیتابید،
از محدوده خانه پا بیرون نهاد و در اجتماع حضور یافت و با بلیغترین جملهها از حق و حقیقت دفاع کرد و این همه در نهایت آزرم، حیا و عفاف بود.
ریشههای بیحجابی
هویت و شخصیت زن، در گرو منش و روش زندگی اوست و حجاب، پوشش والای زن مسلمان به شمار میآید.
در این میان، بیحجابی، پدیدهای شوم است که برای یافتن عوامل و علل آن، باید با نگاهی جامعه شناختی، مسائل و زمینههای آن را بکاویم.
از عوامل بدحجابی و بیحجابی میتوان تلاش استعمار در زدودن پوشش، دگرگونی ارزشها، الگوهای ناهنجار و خلأهای درونی را نام برد؛
زیرا فرهنگستیزان برای زدودن ارزشها در جوامع اسلامی، تلاشهای فراوانی به کار گرفتهاند.
قهرمانسازی و الگوآفرینی کاذب برای زن در راه از بین بردن هویت او از برنامههای پردامنه استعمار به شمار میآید.
منبع: ماهنامه گلبرگ
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صدفی برای گوهر
حجاب زنان ، طرحی برای پایداری عفاف آنان
این نوشتار در پی طرح و اثبات این مسئله است که حجاب و حیا نقش اصلی در حفظ و صیانت از فضای عفت عمومی دارد و باید به موازات سرمایه گذاری
در ترویج حجاب به زمینه سازی برای تقویت حیا و آزرم پرداخت . نخست از فطری بودن پدیده حیا یاد می کند .
آنگاه از نخستین اقداماتی که باعث در خطر قرار گرفتن این پدیده می شود سخن می گوید و بر این باور است که این اقدام نخست از سوی زن صورت می گیرد
و سپس توسط مردم تقویت می شود .
در ادامه به عوامل انگیزش پرداخته و در پایان راهکار های جلوگیری از لغزش ها و خنثی سازی تأثیر عوامل یاد شده سخن گفته است .
زنان در بسیاری از جوامع و فرهنگ ها مورد طعن و کنایه بوده اند و تعابیر ، ضرب المثل ها و نکته های انتقادی مختلفی درباره آنان گفته شده است .
این پدیده به گونه های مختلفی قابل تحلیل است .
از نگاه زنان ، این تعابیر آزار دهنده ، نمودی از مواضع سلطه جویانه و خود خواهانه مردان در طول تاریخ است .
و از نگاه مردان ، تعبیر های انتقادی از زنان ریشه در عملکرد خود آنان و مکر ها و ترفند هایی دارد که به کار می گیرند تا آرا ، دیدگاه ها و تمایلات خود را تحقق بخشند !
اما اگر نگاه و تحلیل را فراتر از نگاه هر یک از دو جنس به دیگری ، قرار دهیم و در جستجوی دلیلی ریشه دار تر برای رفتار طبیعی انسان ها باشیم ،
می توانیم به این واقعیت برسیم که در لایه های زیرین این انتقاد ها و عیب جویی ها چند نکته مهم نهفته است .
۱) زن در همه جوامع و همه فرهنگ ها از توانمندی ویژه ای برخوردار بوده است که مردان فاقد آن بوده اند .
۲) مردان با همه برتری قوای جسمی و صلابت روحی در هماوردی با زنان در زمینه برتری های ویژه آنان ، احساس ضعف و ناتوانی می کرده اند .
۳) وابستگی مردان به زنان چنان جدی بوده است که معمولاً قادر به چشم پوشی از زندگی مشترک و یا کنار نهادن زن از صحنه زندگی نبوده اند .
اگر این سه عامل را کنار هم گذاشته و با هم ملاحظه کنیم ؛
نیاز
۲- ناگزیری
۳- نابرابری سلیقه ها و تمایلات و نگاه ها
متوجه می شویم که نیاز و ناگزیری مردان از زندگی با زنان و دلبستگی به آنان از یک سو و تنوع نگاهی و سلیقه ها و انتخاب های آنان از سوی دیگر
دو حالت متضاد را در مردان شکل می داده است ، حالتی که میان دو قطب دلباختگی و بدبینی در نوسان بوده و هست ،
از یک سو شاعران همواره در لطیف ترین استعارات شعری ، ابرو و گیسو و قامت و نگاه زن را ستوده اند و به عاریت گرفته اند ،
و از سوی دیگر در مکر و سلطه جویی و ناسازگاری و فزون خواهی او زبان به طعن و تمثیل گشوده اند .
گاه او را مظهر محبت و فداکاری و شکیبایی دانسته اند و زمانی وی را به بی وفایی و حسادت و خودخواهی و سبک سری متهم کرده اند .
گاه او را فرشته خوانده اند و زمانی وی را شیطان نامیده اند !
چنان که گفته آمد ، سرّ این تناقض گویی و تناقض پنداری مردان درباره زنان ، این است که مرد از یک سو به زن نیاز دارد و مجذوب و مفتون او است
پس او را می ستاید ، از سوی دیگر احساس می کند که این جذب شدن و شیفته شدن هزینه فراوانی را بر دوش او نهاده است
و در واقع آزادی او را سلب کرده و گاه تا سر حد اسارت و جنون وی را پیش برده است ، اینجا است که احساس نگرانی و خطر می کند
و لب به انتقاد و عیب جویی می گشاید .
اگر سؤال شود که به هر حال ، این مشکل ، مشکل مردان است یا زنان ؟ باید گفت ، مشکل یاد شده متوجه خود مردان است ،
اما مردان به رغم توانایی های مختلفی که دارند و به طور طبیعی بارهای سنگین زندگی چون جنگ با دشمن ، دفاع از خانواده ، تأمین معاش و...
بر عهده آنان است اما معمولاً خود قادر به حل این مشکل نیستند بلکه کلید حل این مشکل در دست زنان است .
آنچه مسأله را پیچیده تر کرده ، همین است که اسیر نگاه و جمال و محبت زن ، کلید زندان خویش را در اختیار ندارد و در چنین شرایطی است
که وقتی عرصه بر او تنگ می شود ، زبان به تندی و اتهام و گلایه می گشاید ، ولی آیا همین نیاز و ناگزیری که مردان به زنان دارند ،
به صورت متقابل وجود ندارد ، آیا زنان به همان اندازه نیاز به وجود و حضور مردان و همزیستی با آنان ندارند ؟
از نگاه قرآن ، طرح وجود زن و مرد ، طرحی متقابل است و همچنان که زنان لباس و پوشش دهنده نیاز های روحی و جسمی مردان هستند ،
مردان نیز همین نقش متقابل را برای زنان ایفا می کنند اما وجود این طرح متقابل به معنای همسانی کارکرد آن دو ،
در نظام طبیعت نیست بلکه بر عکس این تفاوت جاذبه ها ، روش ها و کارکرد است که به مسأله زوجیت معنا بخشیده و مکمل بودن را رقم زده است .
قرآن که در بیان تساوی نهایی زن و مرد در طرح آفرینش می گوید : « هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ » ( بقره / ۱۸۷ )
در بیان کارکرد هر یک از آن دو و نقشی طبیعی که ایفا می کنند ، بیان متفاوت دارد .
قرآن ، نقش زنان در زندگی روزمرّه انسانها را ، آرامش بخشی و فارغ شدن از فشار های جسمی و روحی زندگی می داند :
« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا » ( روم / ۲۱ )
« و از نشانه های الهی این است که برای شما همسرانی قرار داد تا در کنار آنان آرامش یابید . »
ولی وقتی می خواهد نقش و کارکرد مرد را در زندگی برای زنان ترسیم کند می گوید :
« الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ » ( نساء / ۳۴ )
« مردان مایه قوام و پایداری - مادی و معنوی - زنانند . »
دو تعبیر « لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا » و « قَوَّامُونَ عَلَی » که در یکی « الی » و در دیگری « علی » به کار رفته است و همچنین دقت در متن معنای
« لِتَسْکُنُوا » و « قَوَّامُونَ » می نمایاند که در کارکرد عینی ، نقش پناهگاه ، آرامش ، تکیه گاه بودن ،
قوام بخشیدن و حمایت مقتدرانه از زندگی ، به مردان واگذار شده است .
زن سایبان است و مرد تکیه گاه ، اگر این سایبان به استوانه ای مستحکم و معتمد تکیه داشته باشد ، آرامش ، آسایش و امنیت پایدار به زندگی انسان می بخشد
ولی هریک بدون دیگری ، زندگی را دشوار ، غیر قابل آسایش و امنیت می کند .