حضرت موسي و شيطان
مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
حضرت موسي و شيطان
[HIGHLIGHT=#ddd9c3]1- خلوت با شيطان
... روزي حضرت موسي ـ عليه السلام ـ نشسته بود، ابليس در حاليكه لباس رنگارنگي پوشيده بود وارد شد لباس رنگارنگ را از تن درآورد و كنار گذاشت
و نزد حضرت موسي ـ عليه السلام ـ آمد و به او سلام كرد.
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ پرسيد: تو كيستي؟
گفت: من ابليس هستم.
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ گفت: خدا مرگت دهد چرا اينجا آمدهاي؟
گفت: بخاطر مقام و منزلتي كه نزد خدا داري آمدهام تا سلامي بگويم.
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ گفت: آن چه جامهاي بود بر تن داشتي؟
گفت: بوسيله آن قلب انسانها را متوجه خود ميكنم.
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ فرمود: چه چيز است كه اگر در انسان باشد تو بر او مسلط ميشوي؟
گفت: اول اينكه خود برتربين باشد، تكبر داشته باشد.
دوم: اعمال خودش را زياد تصور كند.
سوم: اينكه گناهانش را فراموش كند.
سپس شيطان گفت: من تو را از سه چيز برحذر ميدارم:
اول آنكه با زن نامحرم در يكجا خلوت مكن كه من سومي بوده و هر دو را فريب ميدهم...![1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . المحجه، ج 5، ص 177.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: حضرت موسي و شيطان
[HIGHLIGHT=#f2f2f2]2- سه دام شيطان!
روزي شيطان نزد حضرت موسي ـ عليه السلام ـ آمد و گفت تو پيامبر خدا هستي و من از مخلوقات گنهكارم، ميخواهم توبه كنم تو از خدا بخواه تا توبهام را بپذيرد.
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ پذيرفت و براي او دعا كرد، خداوند فرمود: اي موسي شفاعت تو را در حق او ميپذيرم به او بگو كه بر قبر حضرت آدم ـ عليه السلام ـ
سجده كند تا توبهاش را بپذيرم.
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ با شيطان ملاقات كرد و گفت: با سجده بر قبر آدم ـ عليه السلام ـ توبهات پذيرفته ميشود، شيطان گفت:
من بر آدم در وقتي كه زنده بود سجده نكردم، اينك چطور بر قبر او كه مرده است سجده كنم، هرگز چنين كاري نخواهم كرد.
آنگاه گفت: اي موسي ـ عليه السلام ـ تو بخاطر آنكه شفاعت مرا نزد خدا نمودي حقي برگردن من پيدا كردي من به تو نصيحت ميكنم كه در سه جا به
ياد من باش تا هلاك نشوي:
اول: وقتي غضب كردي مرا ياد كن (و بترس) كه روح من در آن زمان در قلب تو و چشم من در چشم تو ميباشد.
دوم: در جنگها بياد من باش زيرا در آن هنگام من رزمندگان را به ياد زن و بچه و خويشان و اقوامشان مياندازم تا پشت به جبهه كرده و فرار كنند.
سوم: آنكه با زن نامحرم در يكجا ننشين كه من بين تو و او وسوسه خواهم نمود.[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . المحجه، ج 5، ص 59.