صبر و شکیبایى در قرآن و روایات

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق اسلامي در قرآن

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  


  

در يازدهمين آيه، تعبير بسيار جالبى درباره اهميت صبر دارد و آن اين كه فرشتگان‏هنگامى كه براى ديدار بهشتيان از هر درى وارد


مى‏گردند،به آنها مى‏گويند:


«سلام برشما!به خاطر صبر و استقامت‏تان،چه پايان خوبى در اين سرا نصيبتان شد!،


سلام عليكم‏ بما صبرتم فنعم عقبى الدار » (23)


جالب اين كه از ميان تمام اعمال و طاعات و عبادات و كارهاى نيك بهشتيان،انگشت روى صبر و شكيبايى آنها مى‏گذارند و آن را سبب


ورود به بهشت مى‏شمارند واگر دقت كنيم،تصديق خواهيم كرد كه صبر و استقامت،نقش مهمى در سعادت انسان وبهشتى شدن او


دارد، زيرا  بدون صبر،نه پرهيز از گناهان ممكن است و نه انجام اطاعت‏هاو عبادت‏ها،نه جهاد با نفس و نه جهاد با دشمن. 


به همين دليل فرشتگان،در نخستين‏تبريك به بهشتيان،به مساله صبر تكيه مى‏كنند.


شاهد اين سخن كه همه طاعات در سايه صبر انجام مى‏گيرد،در آيه بيست و دوم‏همين سوره آمده است:


«انديشمندان و اولو الالباب،كسانى هستند كه به خاطر ذات‏پروردگارشان،صبر و شكيبايى مى‏كنند،نماز را بر پا مى‏دارند


و از آنچه به آنها روزى داده‏ايم،درپنهان و آشكار،انفاق مى‏كنند و با حسنات،آثار سيئات را از بين مى‏برند،


و الذين صبرواابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلاة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية و يدرئون بالحسنة‏السيئة... »


در تفسير اين آيه،حديث جالبى از امام على بن الحسين عليه السلام نقل شده است:


هنگامى‏كه روز قيامت مى‏شود،ندا دهنده‏اى ندا مى‏دهد كه اهل صبر و شكيبايى به پاخيزيد،گروهى بر مى‏خيزند،به آنها گفته


مى‏شود:سوى بهشت‏برويد.


در اين هنگام،فرشتگان به‏استقبال آنها مى‏آيند و مى‏گويند:كجا مى‏رويد؟


[HIGHLIGHT=#ebf1dd]مى‏گويند:سوى بهشت . 


فرشتگان‏مى‏گويند:قبل از حساب؟!


[HIGHLIGHT=#ebf1dd]مى‏گويند:آرى(قبل از حساب). 


مى‏گويند:شما كيستيد؟

[HIGHLIGHT=#ebf1dd]مى‏گويند:ما اهل صبريم. 


مى‏گويند:صبر شما چه چيز بوده است؟


[HIGHLIGHT=#ebf1dd]مى‏گويند:ما در راه‏طاعت پروردگار و پرهيز از گناهان و در برابر بلا و اندوه و غم،در دنيا صبر و شكيبايى‏كرديم. 


امام على بن الحسين عليه السلام فرمود:


اين جاست كه فرشتگان مى‏گويند:داخل بهشت‏شويد،چه عالى است پاداش عاملان.



بعضى از راويان احاديث گفته‏اند:


«در همين جا فرشتگان مى‏گويند:   عليكم بماصبرتم  ». (24)



در دوازدهمين آيه، به صورت زيبايى،همان مطلبى كه در آيه قبل عنوان شد،مطرح‏مى‏كند.


اين آيه،در ادامه آيات قبل كه در صدد بيان اوصاف دوازده‏گانه‏ «عباد الرحمن‏» كه بيانگر شخصيت والاى آنها در تمام ابعاد است ،


مى‏فرمايد:


« آنها هستند كه درجات‏عالى بهشت،در برابر شكيبايى‏شان،،پاداش داده مى‏شود و با تحيت و سلام(فرشتگان) روبرو


مى‏شوند،


اولئك يجزون الغرفة بما صبروا و يلقون فيها تحية و سلاما » (25)


«غرفه‏»از ماده‏«غرف‏»(بر وزن ظرف)،به معنى برداشتن چيزى است،لذا به آبى كه‏انسان از چشمه براى نوشيدن با دست‏هاى خود بر


مى‏گيرد،غرفه مى‏گويند،در ضمن به‏قسمت‏هاى فوقانى ساختمان و طبقات بالاى منازل نيز«غرفه‏»مى‏گويند.


در اين آيه نيزمراد برترين منزلگاه‏هاى بهشت است كه در اختيار صابران قرار مى‏گيرد.


صد هزاران كيميا حق آفريد كيمايى همچو صبر،آدم نديد!



[HIGHLIGHT=#dbe5f1]  تعبير آيه فوق،استفاده مى‏شود كه‏«صبر»وجه مشترك تمام اوصاف دوازده‏گانه‏«عباد الرحمن‏»مى‏باشد.  
 



[COLOR=#953734][COLOR=#953734]-----پى‏نوشتها--------------   

23- رعد/ 24.

24- تفسير قرطبى،ج 5،ص 4532.

25- فرقان/ 75.

تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق اسلامي در قرآن

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  





در سيزدهمين آيه كه از آيات معروف صبر است،ضمن بشارت به صابران در برابرآزمايش‏هاى بزرگ الهى مى‏فرمايد:



«به يقين همه شما را با چيزى از ترس،گرسنگى،زيان‏مالى و جانى و كمبود ميوه‏ها،آزمايش مى‏كنيم و صابران را بشارت


ده-


آنها كه هرگاه مصيبتى‏به آنان رسد،مى‏گويند:ما متعلق به خداييم و سوى او بازگرديم-



آنها كسانى هستند كه‏رحمت‏هاى الهى شامل حالشان است و آنها هدايت‏يافتگانند،


و لنبلونكم بشى‏ء من الخوف‏و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين×


الذين اذا اصابتهم‏مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون×


اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون » (26)


گرچه در اين آيات،تنها به يكى از شاخه‏هاى صبر،يعنى صبر بر مصائب و مشكلات‏اشاره شده،ولى اهميت آن به اندازه‏اى است كه


صلوات و درود و رحمت الهى را به اين‏دسته از صابران جارى شده،و مسيرهاى هدايت را در پرتو همين صبر و شكيبايى‏مى‏پيمايند.


با توجه به اين نكته كه آزمايش‏هاى گوناگون در اين جهان از سنت‏هاى خلل ناپذيرالهى است،و عبور از گردنه‏هاى صعب العبور آن جز با


صبر ممكن نيست،به نقش صبر وشكيبايى در زندگى و آثار نهايى آن پى مى‏بريم.


چه افتخارى از اين بالاتر كه انسان در برابر صبرش،مشمول اين سه عنايت‏بزرگ‏الهى گردد:



 ،صلوات و درودى از نوع آنچه بر پيامبر بزرگش فرستاده مى‏شود  


  سپس   رحمت واسعه الهى،نسبت‏به او


  از همه مهمتر،هدايت پروردگار كه سرچشمه‏تمام نعمت‏ها و خوشبختى‏هاست.  


در اين كه چرا صلوات به صورت جمع آمده دو تفسير ذكر شده كه هر دو مى‏تواندصحيح باشد:نخست اين كه اشاره به انواع اكرام و احترام


الهى است،و ديگر اين كه‏اشاره به تكرار آن مى‏باشد.تعبير به رحمت،به صورت نكره نيز اشاره به اهميت وعظمت است.



در بيان تفاوت ميان صلوات و رحمت،بعضى گفته‏اند:صلوات اشاره به مدح و ثناى‏الهى و لطف و مغفرت اوست،در حالى كه رحمت،اشاره به


انواع نعمت‏هاى مادى ومعنوى در دنيا و آخرت دارد.




در    و آخرين آيه از آيات مورد بحث كه در سوره و العصر آمده،قرآن‏مجيد ضمن بيان اين كه همه انسان‏ها در خسران و زيان



قرار دارند،جز كسانى كه داراى‏يك برنامه چهار ماده‏اى هستند كه يكى از موارد آن،صبر و شكيبايى و استقامت است، مى‏فرمايد:



«به عصر سوگند!


كه انسان‏ها همه در زيانند مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال‏صالح انجام دادند و يكديگر را به حق سفارش كرده،


و يكديگر را به صبر و شكيبايى توصيه‏نموده‏اند،


و العصر×


ان الانسان لفى خسر×


الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوابالحق و تواصوا بالصبر » (27)

تعبير تواصوا-از ماده‏«تواصى‏»به معنى سفارش كردن به يكديگر در آيات فوق نشان‏مى‏دهد كه مؤمنان بعد از ايمان و معرفت و عمل


صالح،بايد به احقاق حقوق روى‏آورند،حق را بشناسند و يكديگر به آن توصيه كنند،چون احقاق حق و اجراى حق درجامعه انسانى،جز با


استقامت و ايستادگى در برابر موانع ممكن نيست،توصيه به صبررا به عنوان چهارمين اصل كه پشتوانه اصول سه گانه ديگر است‏بيان


مى‏كند.


  صبر،يكى از اركان اصلى سعادت انسان‏هاست كه بدون آن، درخت ايمان به ثمرنمى‏نشيند و اعمال صالح انجام نمى‏گيرد، 


و احقاق حقوق در جامعه انسانى تحقق‏نمى‏يابد.


بدون شك، احقاق حقوق و اداى آن از مشكل‏ترين كارهاست،زيرا گاهى‏ممكن است‏حق،با فرد يا عزيزان و بستگانش مخالف باشد،


در اين جا اداى حق جز به‏مدد صبر،صورت نمى‏پذيرد.



-----پى‏نوشتها--------------

26- بقره/ 155 تا157.

27- عصر/ 1- 3.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق اسلامي در قرآن

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  





نتيجه


از مجموع آنچه در آيات بالا آمد،مى‏توان نتيجه گرفت كه اهميت صبر و شكيبايى‏و استقامت،بسيار بيش از آن است كه ما فكر مى‏كنيم.


به گفته بعضى از مفسران،صبر درقرآن مجيد،بيش از هفتاد بار يا نزديك به يكصد بار تكرار و تاكيد شده،در حالى كه‏هيچ يك از فضايل


انسانى،به اين اندازه مورد تاكيد قرار نگرفته است.اين نشان مى‏دهدكه قرآن،براى اين فضيلت اخلاقى و عملى اهميت فراوانى قائل


است،و آن را عصاره‏همه فضيلت‏ها و خمير مايه همه سعادت‏ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى وسعادت مى‏داند.



صبر در احاديث اسلامى


به گفته بعضى از علماى اخلاق،رواياتى كه درباره فضيلت صبر و شكيبايى ازمعصومين عليهم السلام به ما رسيده،بيش از آن است كه


به شمارش در آيد.و در برخى از كتب‏كه درباره صبر تاليف يافته،نزديك به 900 حديث از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و اله و ائمه‏معصومين


عليهم السلام در اين باره آمده است كه به عنوان نمونه،بخشى از آن‏ها را گلچين‏نموده‏ايم:


1-رسول خدا صلى الله عليه و اله فرمودند:


«الصبر خير مركب ما رزق الله عبدا خيرا له و لا اوسع‏من الصبر،


صبر بهترين مركب سوارى است،خداوند هيچ بنده‏اى را بهتر و گسترده از صبرروزى نداده است.» (28)


تعبير به‏«[HIGHLIGHT=#ebf1dd]بهترين مركب‏ »،در اين حديث‏شريف اشاره به اين دارد كه صبر،وسيله‏رسيدن به همه سعادت‏ها و خوشبختى‏هاست و انسان


بدون آن به هيچ مقامى در دنيا وآخرت نمى‏رسد!



2-امير مؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايند:


«عليكم بالصبر فان الصبر من الايمان كالراس‏من الجسد،


بر شما باد صبر و استقامت كردن،زيرا صبر نسبت‏به ايمان،همانند سر به بدن‏است.» (29)

نشان مى‏دهد كه صبر نقش كليدى براى تمام ابعاد زندگى انسان دارد،به همين دليل‏در ذيل همين حديث آمده است‏


«لا ايمان لمن لا صبر له،


كسى كه صبر و استقامت ندارد،ايمان او پايدار نخواهد ماند


3-در حديث ديگر،همان حضرت عليه السلام مى‏فرمايند:


«لا يعدم الصبور الظفر و ان طا‏ل به الزمان ،


شخص صبور، پيروزى را از دست نخواهد داد هر چند طول بكشد.» (30)


با توجه با اين كه هم صبر مطلق ذكر شده و هم پيروزى،نشان مى‏دهد كه اين حكم‏در تمام ابعاد معنوى و مادى زندگى انسان‏هاست.



4-پيغمبر اكرم صلى الله عليه و اله،صبر را به منزله نصف ايمان شمرده‏اند:


«الصبر نصف الايمان،


صبر نصف ايمان است.» (31)


در بعضى از روايات،نصف ايمان را شكر گزارى و نصف ديگر آن را صبردانسته‏اند.صبر و استقامت‏براى رسيدن به نعمتها و سپس شكر


نعمت،يعنى بهره‏بردارى‏صحيح از مواهب و نعمت‏هاى الهى.


روشن است كه اين حديث،هيچ منافاتى با احاديث گذشته ندارد،زيرا همان طور كه‏بيان شد،اگر مؤمن صبر نداشته باشد ايمانش به خاطر


موانعى كه بر سر راه دارد،از بين‏مى‏رود،هم چنين اگر شاكر نباشد،طبق اين بيان (و لئن كفرتم ان عذابى لشديد) نعمت‏ها از كفش


مى‏رود.



5-در حديث ديگر،رسول خدا صلى الله عليه و اله در تعبير زيباى ديگرى فرمودند:



«الصبر كنز من كنوز الجنة،


صبر،گنجى از گنج‏هاى بهشت است.» (32)



[COLOR=#953734]-----پى‏نوشتها-------------- 

[COLOR=#953734]28- ميزان الحكم،ج 2،ح 10025.

29- نهج البلاغه،كلمات قصار 82.

30- نهج البلاغه،كلمات قصار،حكمت‏153.

31- محجة البيضاء،ج‏7،ص‏106.

32- محجة البيضاء،ج‏7،ص‏107.


 
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق اسلامي در قرآن

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  




6-دليل اين امر با نقل حديثى از امير مؤمنان عليه السلام به وضوح روشن مى‏شود:


«الصبرعون على كل امر،


صبر و شكيبايى به پيشرفت هر كار(مهمى)كمك مى‏كند.» (33)

زيرا همان‏گونه كه مى‏دانيد،در نظام زندگى بر سر راه هر كار مهمى،موانعى قراردارد كه عبور از آنها فقط با نيروى صبر و شكيبايى ممكن


است.


7-درباره شكيبايى در برابر گناه اين حديث نقل شده است:


«و من صبر عن‏معصية الله فهو كالمجاهد فى سبيل الله،


كسى كه در مقابل عوامل گناه صبر كند،مقامش‏همانند مجاهد در راه خداست.» (34)
آرى هر دو مجاهد«في سبيل الله‏»اند،با اين تفاوت كه يكى با دشمن بيرونى(جهاد اصغر)و ديگرى با دشمن درونى(جهاد اكبر)مى‏جنگد.

8-در حديث ديگرى از امير مؤمنان عليه السلام آمده است:


«ان صبرت ادركت‏بصبرك‏منازل الابرار و ان جزعت اوردك جزعك عذاب النار،


اگر صبر كنى،به خاطر صبر خودبه مقامات ابرار و نيكوكاران مى‏رسى و اگر بى‏صبرى كنى،


اين بى صبرى تو را در عذاب دوزخ‏وارد مى‏كند.» (35)

9-امام صادق عليه السلام درباره صبر در برابر بلاها و حوادث تلخ زندگى،مى‏فرمايند:


«من‏ابتلى من المؤمنين ببلاء فصبر عليه كان له مثل اجر الف شهيد،


هر كس از مؤمنان به بلايى‏گرفتار شود(و)شكيبايى را از دست ندهد،پاداش هزار شهيد دارد». (36)


مرحوم‏«علامه مجلسى‏»قدس سره،بعد از ذكر اين حديث در جلد 68 بحار الانوار،اين‏سؤال را مطرح مى‏كند كه چگونه اين پاداش صحيح


است،در حالى كه شهيد خود ازصابران مى‏باشد،زيرا در برابر دشمن صبر مى‏كند تا شربت‏شهادت را مى‏نوشددر جواب اين سؤال مى‏توان


گفت:شهيد در برابر تهاجمات دشمن صبر مى‏كند وصابران در مقابل حوادث تلخ زندگى،مانند بيمارى‏ها،ناكامى‏ها و از دست دادن


عزيزان ‏صبر مى‏كنند.
دليل ديگرى بر برترى او نسبت‏به اجر شهادت،اين است كه شهادت يك بار است،ولى گرفتارى‏هاى تلخ زندگى،هزاران بار تكرار مى‏شود،

10-پيغمبر اكرم صلى الله عليه و اله درباره پاداش معنوى صابران مى‏فرمايند:


«من ابتلى فصبر واعطى فشكر و ظلم فغفر اولئك لهم الا من و هم مهتدون،


كسانى كه به بلايى مبتلا شود وشكيبايى كند و نعمتى به او برسد و شكر آن را به جا آورد و مورد ستم واقع شود و(با


بزرگوارى)طرف راببخشد،چنين كسانى امنيت و آرامش(در قيامت دارند)و آنها دايت‏يافتگانند». (37)

11-امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند:


«الصبر يظهر ما فى بواطن العباد من النور و الصفاءو الجزع يظهر ما فى بواطنهم من الظلمة و الوحشة،


صبر،آنچه را كه در درون بندگان خدا ازنور و صفا وجود دارد،آشكار مى‏كند و بى‏صبرى و ناشكيبايى،


آنچه را كه در درون آنها از ظلمت ووحشت است،ظاهر مى‏سازد.» (38)


12-بحث احاديث صبر را با حديث ديگرى از امير مؤمنان عليه السلام پايان مى‏دهيم:

«الصبر مطية لا تكبوا و القناعة سيف لا ينبوا،


صبر و شكيبايى مركبى است كه هرگز به زمين‏نمى‏خورد و قناعت‏شمشيرى است كه هرگز از كار نمى‏افتد» (39)





[COLOR=#953734][COLOR=#953734]-----پى‏نوشتها--------------   

33- غرر الحكم،حديث 765

34- جامع الاحاديث الشيعه،ج 14،ص‏253.

35- شرح غرر الحكم،ح‏3713.

36- اصول كافى،ج 2،ص 92.

37- مجمع الانوار،ج 2،ص‏526(حديث 830)

38- بحار الانوار،ج 68،ص 90،ح 44.

39- بحار الانوار،ج 68،ص‏96.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق اسلامي در قرآن

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  



آثار و پيامدهاى صبر


همان گونه كه در مباحث گذشته اشاره شد،طبيعت زندگى دنيا اين است كه با موانع ومشكلات و آفات همراه مى‏باشد.



در مسير انجام‏«بايدها»و«نبايدها»اغلب مشكلاتى‏است كه اگر انسان از آنها نگذرد،به مقصد نمى‏رسد.


در ضمن هميشه آفات و مصايبى‏در كمين نعمت‏هاست كه باعث از دست دادن آنها مى‏شود،مصايبى در اموال و انفس وعزيزان و دوستان


و مواهب ديگر.

انسان بدون صبر و استقامت،هم در جهات مثبت‏به جايى نمى‏رسد و هم در برابرعوامل منفى و مصائب و آفات قادر به ايستادگى نيست.


به همين دليل، كليد اصلى‏پيروزى‏ها، صبر و شكيبايى است و از آنجا كه دين مجموعه‏اى از بايدها و نبايدهاست،اطاعات و ترك


معاصى،بدون صبر و استقامت،بقاء و دوامى ندارد،زيرا طبق بيان‏گذشته،صبر در برابر ايمان، همانند سر نسبت‏به بدن است.
از اين رو،در بعضى از احاديث اسلامى(از جمله حديثى از امير مؤمنان عليه السلام نقل شده،صبر و ظفر،قرين هم شمرده شده‏اند كه به


واسطه صبر،ظفر مى‏آيد،«الصبر الظفر، صبر مساوى‏با پيروزى است! » (40)

در آيات قرآن نيز شرط مهم پيروزى مجاهدان راه خدا را صبر و شكيبايى شمرده‏است:


«ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا ماتين و ان يكن منكم ماة يغلبوا الفا من‏الذين كفروا ،


هر گاه بيست نفر صبور و با استقامت از شما باشد،بر دويست نفر غلبه مى‏كنند و اگريكصد نفر باشند بر هزار نفر از


كافران پيروز مى‏گردند. » (41)

چه نيرويى است كه يك نفر را توانايى مقابله با ده نفر و صد نفر را توانايى مقابله بايك هزار نفر را مى‏دهد.اين نيرو همان صبر و استقامت


است كه در آيه به آن تصريح‏شده است.
افراد سست اراده و كم حوصله و كم استقامت،بسيار زود از ميدان حوادث‏مى‏گريزند،يا در برابر حجم مشكلات زانوا مى‏زنند.


نه دنيا را بدون صبر و استقامت‏به انسان مى‏دهند و نه آخرت را،به همين دليل،اقوام و ملت‏هايى در جهان پيشرفت دارندكه استقامت


‏بيشترى داشته باشند.

در حالات علماى بزرگ-اعم از شخصيت‏هاى والاى مذهبى كه درهاى علوم راگشودند يا دانشمندان علوم ديگر كه به اختراعات و اكتشافات


بزرگى نايل شدند-چيزى‏كه بيش از هر چيز ديگر مى‏درخشد،صبر و استقامت آنها است.گاهى يك دانشمند،براى كشف يك قانون علمى،


ناچار است چند سال در كتابخانه يا آزمايشگاه خود بماندتا موفق به كشف آن شود.


حديثى از على عليه السلام نقل شده است:


«من ركب مراكب الصبر اهتدى الى ميدان النصر،


كسى كه بر مركب صبر و شكيبايى سوار شود،به ميدان پيروزى پاى مى‏نهد.» (42)



باز از همان امام بزرگوار آمده است كه‏ :


«مفتاح الظفر لزوم الصبر،


كليد پيروزى،داشتن‏صبر و شكيبايى است.» (43)

از سوى ديگر،افراد كم صبر و استقامت،بسيار زود آلوده گناه مى‏شوند،زيرا گناه،جاذبه‏هاى نيرومندى براى نفس سركش انسانى دارد و


اگر مقاومت‏شديدى در انسان‏نباشد،ايستادگى در برابر آن جاذبه‏ها ممكن نيست.


در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است:


«كم من صبر ساعة قد اورثت فرحا طويلا وكم من لذة ساعة قد ورثت‏حزنا طويلا،


بسيار اتفاق افتاده كه يك ساعت صبر و شكيبايى،سبب شادى طولانى شده است،و چه بسيار لذت كوتاهى در يك


ساعت،غم و اندوه طولانى به بارآورده است‏» (44)

ممكن است در طول زندگى،انسان گرفتار خسارت‏ها و زيان‏هاى مادى،اجتماعى ويا معنوى شود،مثلا در مورد مرگ نزديكان بايد گفت كه


چنان نيست كه دوستان وخويشاوندان همه با هم متولد شوند و همه با هم بميرند،بعضى زودتر و بعضى ديرتر،چشم از جهان مى‏پوشند،


آنها كه زودتر مى‏روند،بازماندگان را به داغ و فراق خود مبتلامى‏سازند.اگر انسان، صبور نباشد،به زودى سلامتش را از دست مى‏دهد،


از همه چيززندگى مايوس گشته و دست و دلشان از كار مى‏ماند.


آرى! اين صبر است كه با وجود تمام اين حوادث ناگوار،به روح و قلب انسان توانايى ادامه حيات را مى‏دهد.



در روايات سابق،بيان داشتيم كه امام صادق عليه السلام ثواب شكيبايى شيعيان دربرابر مصيب‏ها و گرفتارى‏ها را برابر با پاداش هزار


شهيد دانستند كه اين امر نشانگر همين‏معنى است.
خلاصه اين كه:در باره اهميت صبر و نقش آن در پيشبرد دين و دنيا،هر چه بيان شودكم است.


به همين دليل،تعبيرات بسيار بالايى را كه در روايات اسلامى در باره صابران‏آمده است،نبايد مبالغه پنداشت:


«انه من صبر نال بصبره درجة الصائم القائم،و درجة‏الشهيد الذى ضرب بسيفه قدام محمد صلى الله عليه و اله،


هر كس صبر و شكيبايى كند،به خاطر آن به مقام‏روزه‏داران شب زنده‏دار مى‏رسد و درجه شهيدى را كه در پيشاپيش


پيغمبر اكرم به دفاع پرداخته وشربت‏شهادت نوشيده است را به دست مى‏آورد. » (45)



[COLOR=#953734][COLOR=#953734][COLOR=#953734]-----پى‏نوشتها--------------   
 
40- غرر الحكم،حديث‏213.

41- انفال/ 65.

42- كنز الفوائد،ص 58.

43- غرر الحكم،حديث‏9809.

44- بحار الانوار،ج 68،حديث 45.

45- وسائل الشيعه،ج 11،كتاب الجهاد،ص‏209،حديث 5.



تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق اسلامي در قرآن

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  





شاخه‏هاى صبر


در بسيارى از گفتار و نوشتار علماى اخلاق و بزرگان اسلام،«صبر»به سه شاخه‏تقسيم شده است


 صبر بر اطاعت.

2-صبر بر معصيت.

3-صبر بر مصيبت.  




منظور از«صبر بر اطاعت‏»،ايستادگى در برابر مشكلات اطاعت فرمان خداست.


اطاعت فرمان الهى در نماز و روزه و حج و جهاد و اداى واجبات مالى،همانند خمس وزكات و هم چنين صبر و شكيبايى در برابر مشكلات


اطاعت اوامر استحبابى كه دامنه‏گسترده‏اى دارد.


منظور از«صبر بر معصيت‏»،ايستادگى در برابر شعله‏هاى سركش شهوات وهيجان‏هاى برخاسته از هوا و هوس است كه


اگر چنين نباشد،طوفان شهوات و هوس‏هاتمام ايمان و تقوا و پاكى و صدق و صفا و...را از بين مى‏برد.


و منظور از«صبر بر مصيبت‏»،آن است كه انسان در طول زندگى،در برابر حوادث‏دردناكى،مانند از دست دادن عزيزان،


خسارت‏هاى عظيم مالى،به خطر افتادن آبرو وحيثيت اجتماعى،گرفتارى در چنگال بيمارى‏هاى صعب العلاج و افتادن در


دام دوستان‏ناباب و شركاى خائن و حكومت ظالم و گاه همسران فاسد و...صبر و شكيبايى را ازدست ندهد.





بزرگان اخلاق،اين تقسيم سه گانه را از روايات اسلامى گرفته‏اند،همانند روايتى كه‏از پيامبر اسلام صلى الله عليه و اله نقل شده است:


«الصبر ثلاثة،صبر على المصيبة و صبر على‏الطاعة و صبر على المعصية فمن صبر على المصيبة حتى يردها بحسن


عزائها،كتب الله‏له ثلاث ماة درجة ما بين الدرجة الى الدرجة كما بين السماء الى الارض و من صبر على‏الطاعة كتب الله


له ست ماة درجة،ما بين الدرجة الى الدرجة كما بين تخوم الارض الى‏العرش و من صبر على المعصية كتب الله له تسع


ماة درجة ما بين الدرجة الى الدرجة‏كما بين تخوم الارض الى منتهى العرش،


صبر بر سه گونه است:صبر بر مصيبت، كسى كه صبربر مصيبت كند و آن را با شكيبايى و صبر جميل تحمل نمايد،خداوند


سيصد درجه برايش مى‏نويسدكه فاصله ميان هر درجه همانند فاصله آسمان و زمين است و هر كس صبر بر اطاعت


كند،خداوندششصد درجه برايش مى‏نويسد كه فاصله هر يك با ديگرى همانند فاصله انتهاى زمين تا عرش‏خداست.و هر


كس صبر بر معصيت كند،خداوند نهصد درجه برايش مى‏نويسد كه فاصله هر يك باديگرى،همانند فاصله منتهاى زمين تا


منتهاى عرش خداست.» (46)


از تعبيرات اين حديث،استفاده مى‏شود كه [HIGHLIGHT=#ebf1dd]صبر بر معصيت مهمتر از همه است و صبربر اطاعت در مرحله دوم و صبر مصيبت  


[HIGHLIGHT=#ebf1dd]در مرحله   قرار دارد.

امير مؤمنان على عليه السلام در حديثى ديگر،بعد از آن كه ايمان را بر چهار ستون قرار داده‏كه :


  اول آن صبر،  ركن دوم آن يقين و ركن سوم آن،عقل و ركن چهارم آن جهاداست ، مى‏فرمايد:


«و الصبر منها على اربع شعب،على الشوق و الشفق و الزهد و الترقب،


صبر چهار شعبه دارد،  ،ترس،زهد و انتظار و سپس در شرح آن مى‏فرمايند:ك 


سى كه‏اشتياق بهشت داشته باشد،از شهوات و هوس‏هاى سركش به كنار مى‏رود،و آن كسى كه از آتش‏دوزخ


بترسد،از محرمات دورى مى‏گزيند و كسى كه زهد بر دنيا داشته باشد،براى انجام نيك سرعت‏مى‏گيرد» (47)


با اندكى دقت روشن مى‏شود كه هدف امام عليه السلام،شرح انگيزه‏هاى صبر و استقامت‏است،نه شاخه‏هاى آن.

نظير اين حديث،از پيامبر اسلام صلى الله عليه و اله نيز نقل شده است.



[COLOR=#953734][COLOR=#953734][COLOR=#953734][COLOR=#953734]-----پى‏نوشتها--------------     


46- بحار الانوار،ج 68،ص‏77- در اصول كافى،ج 2،ص 91 نيز همين معنى نقل شده است.

47- نهج البلاغه،كلمات قصار،حديث 31.

تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق اسلامي در قرآن

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  




انگيزه‏هاى صبر و شكيبايى

امورى كه باعث صبر انسان در مشكلات طاعت و ترك معصيت و در برابر مصائب‏مى‏شود،فراوان است كه هر كدام تاثير خاصى در پديد


آوردن اين فضيلت‏بزرگ داردكه مهمترين آنها عبارتند از:


1-تقويت پايه‏هاى ايمان و يقين، مخصوصا توجه به اين نكته كه خداوند«ارحم‏الراحمين‏»است و نسبت‏به بندگانش از هر كسى


مهربانتر است و او براى رعايت و تامين‏مصالح عباد،حوادثى مى‏آفريند كه اسرار و منافعش پوشيده است،روح شكيبايى را درانسان پرورش


مى‏دهد.توجه به پاداش‏هاى عظيم مطيعان و تاركان معاصى و صدق‏وعده‏هاى الهى نيز در اين زمينه،عزم انسان را در صبر و شكيبايى ،


راسخ‏تر مى‏كند.


از همين رو،امير مؤمنان عليه السلام مى‏فرمايند:


«اصل الصبر حسن اليقين بالله ، اساس وريشه صبر،ايمان و يقين خوب، نسبت‏به خداوند است‏» (48)


بديهى است،هر قدر ايمان انسان به حكمت و رحمت پروردگار بيشتر باشد،صبر اونيز بيشتر خواهد شد،به تعبير ديگر، تحمل صبر و


شكيبايى برايش آسان‏تر مى‏گردد.به‏همين دليل،حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه به بعضى از ياران خود فرمود:


«انا صبرو شيعتنا اصبر منا، ما صبورانيم،ولى شيعيان ما از ما صبورترند».


راوى سؤال مى‏كند،فدايت‏شوم! چگونه شيعيان شما از شما صبورترند؟


امام در پاسخ فرمودند:


«لانا نصبر على ما نعلم و شيعتنا يصبرون على ما لا يعلمون، چون ما بر چيزى كه مى‏دانيم(و از اسرار آن آگاهيم) صبر


مى‏كنيم،ولى شيعيان ما در برابر امورى كه از اسرارش آگاه نيستند صبر مى‏كنند» (49)


2-دست‏يابى صبر، مانند كسب هر فضيلت اخلاقى ديگر،ممارست و روبرو شدن باحوادث گوناگون حاصل مى‏شود،به همين دليل در


حديثى از امير مؤمنان على عليه السلام‏آمده است:


«من توالت عليه نكبات الزمان اكسبته فضيلة الصبر،


كسى كه پى در پى‏حوادث ناخوشايندى برايش حادث شود،فضيلت صبر را برايش فرهم مى‏كند» (50)


به تعبير ديگر،انسان در ابتداى برخورد با مصيبتى،ناله و فرياد سر مى‏دهد و جزع وفزع را به اوج مى‏رساند،هم چنين هنگامى كه در انجام


طاعتى از طاعات پروردگار،بامشكلى روبرو شود،اظهار خستگى مى‏كند،ولى تكرار آن حوادث و اين مشكلات به‏تدريج فضيلت صبر را به


عنوان يك عادت در او به وجود مى‏آورد.


3-توجه به اين نكته كه دنيا، دار حوادث و مشكلات است و رسيدن به هيچ موهبتى‏از مواهب مادى و معنوى،بدون عبور از موانع


گوناگون امكان پذير نيست و نيز توجه به‏اين حقيقت كه افراد كم صبر و بى حوصله و كم طاقت،هرگز به جايى نخواهند رسيد،عزم و اراده


انسان را بر صبر و شكيبايى در مقابل مشكلات محكم‏تر مى‏سازد.


همان گونه كه در سابق اشاره شد،براى چيدن يك شاخه گل بايد رنج‏خار را كشيد وبراى نوشيدن يك جرعه عسل،بايد در برابر نيش زنبور


صبر كرد،گنج‏ها در ويرانه‏هاست و بهشت در لابلاى ناملايمات قرار گرفته است.


به يقين هر كس در اين امور دقت كند،آمادگى بيشترى براى صبر و شكيبايى پيدامى‏كند.


از همين رو در حديث ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است:


«لكل نعمة‏مفتاح و مغلاق و مفتاحها الصبر و مغلاقها الكسل،


براى هر نعمتى كليد و قفل و بندى است،كليد آن صبر و قفل و بند آن،تنبلى و كسالت است. » (51)


4-يكى ديگر از انگيزه‏هاى صبر و عوامل پرورش آن، هم شكل ساختن صابران‏است،اين امر نه تنها در اين جا بلكه در تمام فضايل


اخلاقى صدق مى‏كند كه هر گاه‏انسان،در ظاهر خود را به صفتى بيارايد،هر چند در باطن چنين نباشد،به تدريج درباطنش نيز نفوذ كرده و


به آن متخلق مى‏گردد.


در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و اله آمده است:


«من يتصبر يصبره الله و من يستعفف يعفه‏الله،و من يستغن يغنه الله و ما اعطى عبد عطاء هو خير و اوسع من


الصبر،كسى كه خود رابه چهره صابران در آورد(و جزع و فزع را ترك گويد)، خداوند روح صبر را به او مى‏بخشد و كسى


كه به‏چهره عفيفان در آيد،خداوند او را به زينت عفت مى‏آرايد و كسى كه در چهره بى‏نيازان در آيد،خداوند اورا بى‏نياز


مى‏سازد وبه هيچ بنده‏اى موهبتى بهتر و گسترده‏تر از صبر عطا نشده است.» (52)


5-صبر رابطه نزديكى با ظرفيت وجودى انسان دارد، هر اندازه ظرفيت و شخصيت‏انسان بيشتر شود،صبر و شكيبايى او افزون


مى‏گردد،به همين دليل كودكان و بزرگسالان‏كودك صفت،در برابر كمترين حادثه‏اى،بى‏تابى مى‏كنند،در حالى كه افراد با ظرفيت‏و با


شخصيت،مشكلات را در خود هضم نموده و خم به ابرو نمى‏آورند.


يك استخر كوچك با اندك نسيمى متلاطم مى‏شود،ولى يك اقيانوس عظيم،به‏آسانى متلاطم نمى‏شود و اقيانوس كبير را از اين جهت


اقيانوس آرام مى‏خوانند كه‏هيجان امواجش به خاطر گسترش آن كمتر است.


مطالعه حالات بزرگان،مخصوصا انبياء و اولياى الهى كه بر اثر صبر و شكيبايى به‏مقامات عالى روحانى نايل گشتند، مى‏تواند از انگيزه‏هاى


مؤثر باشد،همان گونه كه آنهادر همه چيز الگو و اسوه‏اند.


مساله صبر و شكيبايى در برابر حوادث سخت زندگى و مشكلات عظيمى كه در راه‏پيروزى انسان وجود دارد،تنها بعد اخلاقى ندارد،بلكه از


نظر بهداشت و سلامت جسم‏نيز فوق العاده موثر است.افراد ناشكيبا عمرى كوتاه و توام با انواع بيمارى‏ها دارند كه‏مهمترين آنها


بيمارى‏هاى قلبى و عصبى است،در حالى كه شكيبايان از عمر طولانى وتوام با سلامت نسبى برخوردارند،به همين دليل،روانشناسان


معتقدند داشتن مذهب(كه انسان را به شكيبايى در برابر مشكلات ترغيب مى‏كند)يكى از شرايط سلامت جسم‏و روان انسان است.


در حديثى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است:


«من احب البقاء فليعد للمصائب قلباصبورا،


كسى كه دوست دارد عمر طولانى داشته باشد،بايد قلب صبورى در برابر مصائب آماده‏كند. » (53)



-----پى‏نوشتها--------------

48- غرر الحكم،حديث 3084.

49- كافى،ج 2،ص‏93،حديث 25

50- غرر الحكم،حديث 9144.

51- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،ج 20،ص 322.

52- ميزان الحكمه،ج 2،حديث 10128.

53- بحار الانوار،ج 75،ص 81،حديث 71.

تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: صبر و شکیبایى در قرآن و روایات

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  



جزع و بى‏تابى


«جزع‏»نقطه مقابل‏«صبر»است و آن،حالت‏بى‏قرارى و ناشكيبايى در برابرحوادث و مشكلات است،به گونه‏اى كه انسان در برابر حادثه زانو


زند،مايوس شود،بى تابى كند و يا از تلاش و كشش براى رسيدن به مقصد چشم بپوشد.


جزع يكى از بدترين و نكوهيده‏ترين صفات است كه انسان را در دنيا و آخرت به‏بدبختى مى‏كشاند و از رسيدن به مقامات والا باز مى‏دارد و


ارزش و مقام او را در جامعه‏كاسته،شربت زندگى را رد كامش تلخ،و شهد حيات را شرنگ مى‏سازد.


قرآن مجيد در سوره‏«معارج‏»،انسان را موجودى حريص و كم طاقتى معرفى‏مى‏كند كه وقتى بدى به او برسد،بى‏تابى مى‏كند و هنگامى


كه خوبى به او رسد،بخل‏مى‏ورزد و مانع ديگران مى‏شود،


«ان الانسان خلق هلوعا×اذا مسه الشر جزوعا×واذا مسه الخير منوعا» . (54)


منظور از انسان در اين آيه-همانند بعضى از آيات مشابهى كه انسان را با صفات‏ناشايستى توصيف كرده-انسان‏هاى تربيت نيافته و به


اصطلاح خود رو و فاقد شخصيت‏است و لذا در ذيل همين آيات با جمله (الا المطلين...تا...و الذين هم على صلاتهم‏يحافظون) ،افراد


با ايمانى را كه به نماز و كمك به محرومان و اصول عفت و امانت وشهادت به حق وفا دارند، استثناء كرده و از تحت عنوان‏«هلوع‏»خارج


مى‏كند.


تعبير آيات فوق،شايد اشاره به اين باشد كه معمولا افراد جزوع و ناشكيبا بخيل هم‏هستند،همان گونه كه بخيلان ناشكيبا مى‏باشند،به


تعبير ديگر اين دو صفت‏با يكديگررابطه دارند و از اين رو در مفهوم‏«هلوع‏»جمع شده‏اند.


در روايات اسلامى نيز بحث‏هاى جالب و عميق و نكته‏هاى قابل ملاحظه‏اى در اين‏زمينه ديده مى‏شود كه هر يك از ديگرى آموزنده‏تر


است،در ذيل به چند نمونه از آنهااشاره مى‏شود:


1-امير مؤمنان على عليه السلام در مذمت جزع مى‏فرمايند:


«اياك و الجزع فانه يقطع الامل‏و يضعف العمل و يورث الهم،


از جزع و ناشكيبايى بپرهيز،زيرا اميد انسان را قطع و كوشش و تلاش را ضعيف ساخته و غم اندوه به بار مى‏آورد» (55)


2-همان امام بزرگوار در جاى ديگر ضمن اشاره به نكته لطيف ديگرى مى‏فرمايند:


«الجزع و اتعب من الصبر ،بى‏تابى از صبر و شكيبايى ناراحت كننده‏تر است‏» (56)


دليل آن روشن است،زيرا جزع و بى‏تابى هيچ مشكلى را حل نمى‏كند،تنها اثرش‏اين است كه روح و جسم انسان را در هم مى‏كوبد،به


همين دليل از شكيبايى پرزحمت‏تر مى‏باشد،مثلا،هنگامى كه انسان،عزيزى را از دست دهد،ممكن ست‏سرش‏را به ديوار بكوبد،گريبان چاك


كند،نعره و فرياد بكشد و يا سر انجام خود كشى كند،اماهيچ يك از اين‏ها عزيز از دست رفته را باز نمى‏گرداند،بلكه تنها پايه‏هاى ايمان


وسلامت جسم و جان او را در هم مى‏كوبد،علاوه بر اين،اجر و پاداش انسان را نيز بر بادمى‏دهد كه شرح ان در حديث‏بعد مى‏آيد.


3-حضرت على عليه السلام مى‏فرمايند:


«الجزع لا يدفع القدر و لكن يحبط الاجر،


جزع(دربرابر مصائب)،مقدرات را تغيير نمى‏دهد،ولى اجر و پاداش انسان را از بين مى‏برد.» (57)


در باين اين كه چرا پاداش را از بين مى‏برد،بايد گفت:جزع و ناشكيبايى دليل بر عدم‏رضا و عدم تسليم در برابر مقدرات الهى است.


در واقع،اعتراض به عدل و حكمت‏پروردگار را در بر دارد،هر چند صاحبش از آن غافل باشد.


4-در حديث ديگرى كه از امام هادى عليه السلام نقل شده،ضمن اشاره به نكته جالب‏ديگرى،مى‏فرمايند:


«المصيبة للصابر واحدة و للجازع اثنان،


مصيبت‏براى انسان صبوريكى است و براى انسان بى صبر و ناشكيبا دوتاست.» (58)


جزع و بى‏تابى-چنان كه در قبلا اشاره شد-مشكلات عظيم جسمى و روحى به‏دنبال دارد،به علاوه اجر و پاداش انسان را بر باد مى‏دهد،


بنابر اين مصيبت افراد ناشكيبامضاعف مى‏شود.


5-امام كاظم عليه السلام در بيان يكى از وصاياى حضرت مسيح عليه السلام مى‏فرمايند:


«ولا تجعلوا قلوبكم ماوى للشهوات ان اجزعكم عند البلاء لاشدكم حبا للدنيا و ان اصبركم‏على البلاء لازهدكم فى


الدنيا،


دل‏هاى خود را پناهگاه شهوات قرار ندهيد،آن كس كه در بلا،بيشتر بى‏تابى مى‏كند،علاقه‏اش به دنيا بيشتر است و آن


كس كه در بلا،شكيباتر است،نسبت‏به دنيا،بى اعتناتر است‏». (59)


از اين روايت استفاده مى‏شود كه يكى از سرچشمه‏هاى مهم جزع و بى‏تابى،حرص‏و حب دنياست و براى كاستن از شدت جزع،بايد از


علاقه به دنيا كاست.


6-در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام نقل شده است:پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله هنگام عيادت‏يكى از يارانش كه آخرين


ساعات عمرش را مى‏گذراند،فرمودند:«اى فرشته مرگ!با او مدار كن كه باايمان است.ملك الموت عرض كرد:بشارت باد بر تو اى محمد!كه


من نسبت‏به همه مؤمنان مدارامى‏كنم.بدان اى محمد!هنگامى كه من روح فرزندان آدم را مى‏گيرم،خانواده آنان بى‏تابى مى‏كنند.


در گوشه‏اى از خانه مى‏ايستم و مى‏گويم:چرا اين گونه بى‏تابى مى‏كنيد؟من قبل از پايان عمرش روح‏او نگرفتم و اين يك ماموريت الهى


است،گناهى ندارم،«ان تحتسبوه و تصبروا توجروا،و ان‏تجزعوا تاثموا و توزروا ،





اگر راضى به رضاى خدا باشيد و صبر كنيد به شما پاداش داده مى‏شود واگر جزع و بى‏تابى كنيد گناه مى‏كنيد
» (60)


7-حديث كوتاه و پر معنى ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است:


«من لم ينجه‏الصبر اهلكه الجزع، كسى كه صبر او را نجات ندهد،بى‏تابى او را هلاك خواهد كرد» (61)


(اين‏هلاكت مى‏تواند اشاره به هلاكت دنيا و آخرت باشد).


8-اين بحث را با حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله-به عنوان‏«ختامه مسك‏»پايان مى‏دهيم.در اين حديث آمده است كه يكى


از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و اله فرزندش را ازدست داده بود،حضرت صلى الله عليه و اله دستور نوشتن نامه‏اى به اين مضمون را به او


دادند:


«خداوندمتعال،اجر تو را افزون كند و به تو صبر و شكيبايى دهد!... ...مبادا با جزع و بى‏تابى،اجر خود را از بين ببرى و


فرداى قيامت‏به خاطر از دست دادن ثواب‏صبر بر مصيبت،پشيمان گردى،هنگامى كه ثواب و مصيبتت را ببينى،مى‏فهمى


كه مصيبت ازآن كوتاه‏تر بوده است و بدان!جزع و بى‏تابى عزيز از دست رفته را باز نمى‏گرداند،غم و اندوه،قضاى الهى


را تغيير نمى‏دهد و آنچه از پاداش،در برابر از دست دادن فرزند بر تو نازل شده،تاسفت‏را از ميان مى‏برد» (62)


[COLOR=#953734]-----پى‏نوشتها-------------- 

54- معارج/ 19 تا 21.

55- بحار الانوار،ج‏79،ص 144.

56- همان،ص 131،حديث‏16.

57- غرر الحكم،حديث‏1876.

58- بحار الانوار،ج‏79،ص 144.

59- بحار الانوار،ج 1،ص‏106.

60- بحار الانوار،ج‏6،ص‏169.

61- بحار الانوار،ج 68،ص‏96.

62- ميزان الحكمة،ج 2،ص‏1563،حديث 10118.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: صبر و شکیبایى در قرآن و روایات

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  

مرحوم محدث قمى در«سفينة البحار»داستان جالبى در باره‏«بوذر جمهر»و مساله‏«صبر و جزع‏»كه بسيار مناسب اين نوشتار است،نقل مى‏كند:در بعضى از تواريخ آمده است كه انوشيروان نسبت‏به‏«بوذر جمهر»خشمگين


شد.دستور داد او را در اتاق‏تاريكى زندانى كنند.چندين روز گذشت،انوشيروان كسى را فرستاده تا از وضع حال اوجويا شود.فرستاده انوشيروان،در حالى كه او خوشحال و مطمئن بود،از او پرسيد:


چگونه در اين حالت كه در سخت مضيقه‏اى،فارغ البال مى‏باشى؟


بوذر گفت:من(همه روزه)از معجونى كه از شش ماده تركيب شده است،استفاده‏مى‏كنم و اين معجون همان گونه كه مى‏بينيد،مرا سر حال آورده است.


فرستاده پرسيد:ممكن است معجون را به ما معرفى كنى تا در مشكلات به آن‏پناه بريم؟


بوذر در جواب گفت:


ماده اول آن‏«الثقة بالله،توكل بر خداست‏».


ماده دوم،آنچه مقدر است،خواه و ناخواه رخ مى‏دهد و بى‏تابى در برابر آن،مشكلى را حل نخواهد كرد.


ماده سوم،صبر و شكيبايى بهترين چيزى است كه در آزمون‏هاى الهى به كمك‏انسان مى‏شتابد.


ماده چهارم،اگر صبر نكنم،چه كنم؟بنابر اين باز جزع خود را هلاك ننمايم.


ماده پنجم،از مشكلى كه من دارم،مصائب مشكل‏ترى نيز وجود دارد،پس خدا راشكر كه در آن‏ها گرفتار نشدم!


ماده ششم،ستون به ستون فرج است.


اين سخن به انوشيروان رسيد،او را آزاد و گرامى داشت. (63)


[COLOR=#953734]-----پى‏نوشتها--------------


63- سفينة البحار،واژه صبر.
 
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: صبر و شکیبایى در قرآن و روایات

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  


درمان جزع و ناشكيبايى


اين بيمارى درونى،مانند بسيارى از بيمارى‏هاى ديگر،راه‏هاى درمان دارد كه ما درذيل به آنها اشاره مى‏كنيم:


1-تشخيص درد و تجويز بهترين راه درمان


هنگامى كه يك طبيب روحانى،اين بيمارى اخلاقى را از طريق آثار و نشانه‏هايش(مانند بر سر و صورت زدن،انگشت‏به دندان گزيدن،ناله و فرياد كشيدن،با كج‏خلقى وخشونت‏با ديگران صحبت كردن،با زن و فرزند خود بد رفتارى نمودن و


حداقل زبان به‏شكوه گشودن)تشخيص داد،براى درمان دست‏به كار مى‏شود و از راه‏هاى مختلف‏اقدام مى‏كند!


2-يادآورى پيامدهاى شوم جزع و بى‏تابى


ياد آورى پيامدهاى جزع و بى‏تابى و آثار سوء آن نقش مهمى در درمان اين بيمارى‏روحى دارد.شايد كمتر كسى اين آثار را بداند و از اين حالت،بى‏زار نشود و در صددرفعش بر نيايد.


آرى!هنگامى كه انسان بداند،ناشكيبايى‏ها،اجر و پاداش او را در پيشگاه خدا(طبق‏روايات گذشته)بر باد مى‏دهد،بى‏آن كه مشكلى را حل كند،روان انسان را در هم‏مى‏كوبد و آرامش او را سلب نموده و سلامت جسم و جان او را به


خطر مى‏اندازد،ازهمه بدتر اين كه درهاى حل مشكل را بر روى انسان مى‏بندد،زيرا اگر به هنگام بروزمشكلات و مصائب،انسان خونسردى خويش را حفظ كند و به اعصاب خويش مسلطباشد،اغلب راه حلى براى گشودن مشكل و يا


حد اقل،كاهش مصائب مى‏يابد،ولى‏انسان ناشكيبا بر اثر اضطراب و بى‏تابى و عدم تسلط بر اعصاب و عدم تمركز فكر،حتى‏درهايى را كه آشكارا به رويش باز است،نمى‏بيند،درست مانند پرندگانى كه در اتاق وسالنى گرفتار


شوند،مرتب خود را به اين در و ديوار مى‏كوبند و حتى هنگامى كه صاحب‏خانه،پنجره‏ها را مى‏گشايد تا آنها آزاد شوند،به خاطر اضطراب و بى‏تابى شان حتى‏دريچه‏هاى باز را نيز نمى‏بيند كه اگر لحظه‏اى آرام گيرد و شكيبايى پيشه


كند و نگاهى به‏اطراف خود اندازد،به آسانى راه نجات خود را پيدا خواهد كرد.


دقت‏به اين حقايق،تاثير مهمى در تغيير اين حالت دارد و به تدريج انسان را در صف‏شكيبايان در مى‏آورد.


3-مطالعه آيات و رواياتى كه پيرامون اجر و پاداش صابران وارد شده است


مطالعه آيات و رواياتى كه در باره اجر صابران وارد شده است،نقش مهمى درتقويت روحيه صبر در انسان دارد،از جمله اين آيه شريفه كه بزرگترين بشارت را به‏صابران مى‏دهد:«بشارت ده صابران را همان‏ها كه وقتى مصيبتى به آنها


برسد، مى‏گويند:ما ازخداييم و به سوى او باز مى‏گرديم،رحمت و درود خدا بر آنهاست و آنها هدايت‏يافتگانند،


«و بشرالصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات‏و رحمة اولئك هم المهتدون‏»


تعبير «اولئك هم المهتدون‏» تعبير پر معنا و داراى تفسيرهاى گوناگونى است كه‏ممكن است‏يكى از تفسيرهاى آن همان كه در بالا ذكر شد،باشد و آن اين كه صابران،راه حل مشكلات را زودتر از ديگران پيدا مى‏كند،و درها به روى


آنان گشوده مى‏شود.


چون يكى از عوامل اصلى بى‏تابى‏«ضعف نفس‏»است،پس هر قدر انسان در تقويت‏روحيات خود بكوشد،در زدودن آثار ناشكيبايى و بى‏صبرى موفق‏تر است.


4-مطالعه احوال انبياء و اولياء و بزرگان


يكى ديگر از راه‏هاى درمان بى‏تابى،مطالعه حالات انبياء و اولياء و صبر و شكيبايى‏آنان در مقابل مصائب و درد و رنج‏هاى گوناگون و دشمنان درونى و بيرونى است.


يادآورى اين مسائل به انسان الهام مى‏دهد كه نبايد در برابر حجم مشكلات بى‏تابى‏نمود.


5-تلقين و اعتماد به نفس در تحمل سختى‏ها


اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه تلقين،چه از سوى خود و چه از طرف ديگران،عامل مؤثرى در بر طرف ساختن اخلاق سوء و صفات زشت نفسانى است.اگرناشكيبايان هر روز به خود تلقين شكيبايى كنند و اطرافيان نيز در تلقين


كوتاهى نكنند،بى‏شك آثار شكيبايى در آنان ظاهر مى‏شود.


اين بحث را با دعايى از امام سجاد عليه السلام پايان مى‏دهيم:


«اللهم اجعل اول يومى هذاصلاحا و اوسطه فلاحا و آخره نجاحا اعوذ بك من يوم اوله فزع و اوسطه جزع و آخره‏وجع،


پروردگارا ! آغاز روز مرا صالح و سعادت و وسط آن را رستگارى و پايانش را پيروزى قرار ده.پناه به تو مى‏برم از روزى كه آغازش بى‏تباهى و وسط آن ناله و فرياد و پايانش درد و رنج‏باشد».


از اين تعبير استفاده مى‏شود كه جزع و فزع انسان را به درد و رنج مى‏كشاند و نه تنهااز درد انسان نمى‏كاهد،بلكه دردش را افزايش مى‏دهد.
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “اخـلاق”