بسم الله الرحمن الرحیم
بنا به داشتن گنجی نهفته به نام نهج البلاغه و غافل بودن ز آن بر آن شدیم اندکی در این دریای بی انتها سیر کنیم با مقالات استاد علیقلی با نام
سلسله مباحث آشنایی با نهج البلاغه
مجله پيام انقلاب - شماره 1
آشنايي با نهجالبلاغه
محمد مهدي عليقلي
آموزش نهجالبلاغه(1)
مقدمه
از روزي كه آفتاب وجود علي(ع) از كعبه تابيد و افق هستي را روشن كرد قرنها ميگذرد اما شكوه نام و ياد و شخصيت او همچنان آفاق جانها و انديشهها را نور ميبخشد.
دُر يگانهاي كه در صدف كعبه پديد آمد، همواره انديشههاي بسياري را خيره و مبهوت "كلام جاودانه" خود ساخته است.
ميتوان براي خط خدا، سرمشقي چون "اميرالمؤمنين علي(ع") نشان داد و نشان او را در دلهاي عاشق و انديشه علوي يافت.
نهجالبلاغه، كتاب زندگي
دريايي پيش روي ماست؛ به گستردگي تاريخ اسلام و به ژرفاي زمان. نامش "نهجالبلاغه" است كه زلالي اشك را دارد و عمق وجود را، شادابي سپيده را و خروش آبشاران را...
آن كه ميخواهد "علي" را بشناسد و با انديشه علوي انس بگيرد، بايد جان را در زيرآبشار خطبههاي اين مجموعه بگيرد تا به طهارت و طراوت برسد. و دل را در چشمهسار حكمت اين صحيفه لقماني سيراب كند تا به حيات القلوب دست يابد.
آن كس كه بخواهد "اسلام" را در چهره علي(ع) و سخن و عمل مولا بشناسد بايد نهجالبلاغه را بخواند و با آن انس بگيرد. از اين كوثر ولايت، جرعه هايي بنوشد و در اين زمزم علوي صورت جان را شستشو دهد.
اسلام را بايد از "قرآن" فراگرفت و نهجالبلاغه هم ترجمان همان قرآن است. نهجالبلاغه، آيينهاي است كه سيماي قرآن را نشان ميدهد و هر دو به مبدا الهي وصلاند.
"نهجالبلاغه" برادر "قرآن" و تفسير دين است. سخن علي(ع) و رهگشاي فصاحت و بلاغت است. كتاب "ارشاد و آموزش"، "تشويق و توبيخ"، "بعثت و بشارت" و "برهان و بصيرت" است. كتاب "سنت و سياست"، "حكمت و حكومت"، "قرآن و قيامت" و "معاش و معاد" است، كتاب اخلاق و تهذيب نفس و "رهبري" و "رهروي" است.
اسوه "سير و سلوك" و پيوند دهنده "حيات و ممات"، رابط "دين و دانش" و نظام "علم و عمل" است.
كتاب زندگي و نسخه شفابخش دردها و بيماريهاست. دستورالعمل "چگونه بودن" و مرامنامه "هستي" است. قطبنماي "توحيد"، طراز "زيستن" و منشور "حكومت" است
نهجالبلاغه، يك "معلم" است، يك مدرسه است و يك "مكتب".
به "مالك اشتر" آيين زمامداري ميآموزد. (نامه 53)
به "عثمان بن حنيف" شيوه حكومت مردمي ياد ميدهد (نامه 45).
به "محمد حنفيه" از فنون رزم و پيكار ميگويد (خطبه 11).
به "كميل بن زياد" از مردمشناسي ميگويد (حكمت 147).
به "حارث همداني" درس اخلاق ميدهد (نامه 69).
به "ابوذر غفاري" استقامت در راه هدف را توصيه ميكند. (خطبه 130)
"عقيل" را در آستان عدالت، بر سر "عقل" ميآورد (خطبه 224)
"ابوموسي اشعري" را در پيشگاه شعور و وجدان و منطق، به محاكمه ميكشد (نامه 63،78).
شيطنت "معاويه" و رياستطلبي طلحه و زبير را برملا ميكند (نامه 10، 54، 55)
نهجالبلاغه، دانشكده الهيات و كلاس معارف است(1)
آشنايي استاد با نهجالبلاغه
شهيد بزرگوار آيت الله مطهري دربارة آشنايي خود با نهجالبلاغه مينويسد:
شايد برايتان پيش آمده باشد - و اگر هم پيش نيامده ميتوانيد آنچه را ميخواهم بگويم در ذهن خود مجسم كنيد - كه سالها با فردي در يك كوي و محله زندگي ميكنيد. لااقل روزي يك بار او را ميبينيد و طبق عرف وعادت، سلام و تعارفي ميكنيد و رد ميشويد. روزها و ماهها و سالها به همين منوال ميگذرد...
تا آن كه تصادفي رخ ميدهد و چند جلسه با او مينشيند و از نزديك با افكار و انديشهها و گرايشها و احساسات و عواطف او آشنا ميشويد. با كمال تعجب احساس ميكنيد كه هرگز نميتوانستهايد او را چنان كه هست حدس بزنيد و پيش بيني كنيد. از آن به بعد چهره او در نظر شما تغيير ميكند. حتي قيافهاش در چشم شما طور ديگر مينمايد. عمق و معنا و احترام ديگري در قلب شما پيدا ميكند. شخصيتش از پشت پرده شخصش متجلي ميشود. گويا شخص ديگري است غير از آن كه سالها او را ميديدهايد. احساس ميكنيد دنياي جديدي كشف كردهايد.
برخورد من با نهجالبلاغه چنين بود. از كودكي با نام نهجالبلاغه آشنا بودم و آن را در ميان كتابهاي مرحوم پدرم ميشناختم. پس از آن سالها تحصيل كردم... و در همه اين مدت نام نهجالبلاغه بعد از قرآن بيش از هر كتاب ديگر به گوشم ميخورد... اما اعتراف ميكنم كه با دنياي نهجالبلاغه بيگانه بودم. بيگانه وار با آن برخورد ميكردم و بيگانه وار ميگذشتم. تا آن كه تصادف كوچكي مرا با فردي آشنا كرد. او دست مرا گرفت و اندكي وارد دنياي نهجالبلاغه كرد. آن وقت بود كه عميقاً احساس كردم اين كتاب را نميشناختم. از آن پس چهره نهجالبلاغه در نظرم عوض شد. به آن علاقهمند شدم و محبوبم شد. گويا كتاب ديگري است. غير از آن كتابي كه از دوران كودكي آن را ميشناختم. احساس كردم كه دنياي جديدي را كشف كردهام.
ما بايد اعتراف كنيم كه با نهجالبلاغه بيگانهايم. دنياي روحي كه براي خود و جامعه اسلامي ساختهايم دنياي ديگري است غير از دنياي نهجالبلاغه(2)
اين مجموعه نفيس....
اين مجموعه نفيس و زيبا به نام نهجالبلاغه كه اكنون در دست ماست منتخبي از "خطبهها، نامهها، و كلمات كوتاه" اميرالمؤمنين علي(ع) است كه در سال (400ه-. ق) هزار و بيست و هشت سال پيش در ماه رجب به وسيله علامه سيدرضي(ره) گردآوري شده است. براي آشنايي با نهجالبلاغه مطالب بسياري قابل بررسي است كه در اين شماره تنهابه ذكر سه مطلب بسنده ميكنيم.
بافت كلي نهجالبلاغه
يكي از زمينههاي شناخت نهجالبلاغه، آشنايي با ظاهر كتاب و بافت كلي آن است.
علامه سيدرضي(ره) نهجالبلاغه را در سه بخش جداگانه تنظيم كرد كه عبارت است از خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه.
خطبهها
اولين و مهمترين بخش نهجالبلاغه را سخنرانيهاي مختلف اميرالمؤمنين(ع) تشكيل ميدهد كه حضرت آنها را در شرايط گوناگون فرموده است كه اصطلاحاً به آن خطبه گفته ميشود. در اين كتاب 241 خطبه گردآمده كه طولانيترين آنها خطبه قاصعه (خطبه 192) و كوتاهترين آنها خطبه 59است.
نامهها
بخش دوم كتاب شامل 79 پيام و نامه مكتوب آن حضرت به فرمانداران، دوستان، بستگان، دشمنان، قضات و ماموران جمع آوري زكات و ماليات و.. است.
طولانيترين نامهها عهدنامه مالك اشتر (نامه53) است كه در آن اصول ملك داري و عدالت گستري بيان شده و كوتاهترين آنها نامه 79 است كه به فرماندهان سپاه نوشته شده است.
كلمات كوتاه
در آخرين بخش نهجالبلاغه 480 جمله كوتاه و بلند حكمتآميز وجود دارد كه از آنها به كلمات قصار و حكمتها تعبير ميشود. اين بخش با كلماتي اندك و مضاميني بسيار بلند، زيبايي خاصي به نهجالبلاغه داده است. طولانيترين آنها حكمت 147 و كوتاهترين آنها حكمت 187، 216 و 418 است.
اين مجموعه نفيس، يادگار برجاي مانده از دورههاي مختلف زندگي اميرالمؤمنين علي(ع) است. بخش اندكي از آن مربوط به زمان حيات رسول خدا(ص) و بخش ديگري از آن مربوط به دوره كنارهگيري آن حضرت از خلافت (25سال سكوت) است. قسمت ديگر آن مربوط به عصر خلافت و زمامداري آن حضرت (سال 40-36ه-. ق) است.
گفتني است سيدرضي(ره) همه خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه امام(ع) را جمع آوري نكرده است. آنچه هدف سيدرضي(ره) بوده بخشهاي ادبي بليغ و زيباييهاي كلام امام(ع) است تا آنها را به عنوان راه و رسم بلاغت معرفي نمايد. در واقع به همين علت نام كتاب را نهجالبلاغه (روش شيوا و رسا سخن گفتن) نهاده است.
عظمت نهجالبلاغه
عظمت نهجالبلاغه - اين ميراث جاويدان اميرالمؤمنين علي(ع) - بدان پايه است كه برخي آن را "دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوق" ناميدهاند و برخي ديگر آن را "اَخ القرآن" خواندهاند و اين بدان معناست كه نهجالبلاغه همان راهي را ارايه ميدهد كه قرآن هدايت گر آن است.
اين كتاب در طول تاريخ هميشه مورد توجه علما و دانشمندان مسلمان و غيرمسلمان بوده است. "ابن ابيالحديد" دانشمند بزرگ اهل سنت و شارح نهجالبلاغه در ذيل خطبه 221 نهجالبلاغه مينويسد:
"من سوگند ميخورم به همان كسي كه تمام امتها به او سوگند ياد ميكنند اين خطبه را از پنجاه سال قبل تاكنون بيش از هزار بار خواندهام و هر زمان آن را ميخوانم، خوف و وحشت و بيداري عميقي تمام وجود مرا در برميگيرد و در قلب من اثري شگفت ميگذارد و در اعضاي پيكرم لرزشي پديد ميآورد. هر زمان در مضامين آن دقت ميكنم به ياد مردگان از خانواده و بستگان و دوستانم ميافتم و چنان ميپندارم كه من همان كسي هستم كه امام در لابه لاي اين خطبه توصيف ميكند. چقدر واعظان و خطيبان و فصيحان در اين خصوص گفتهاند و چقدر من در برابر سخنان آنان به طور مكرر قرار گرفتهام. اما در هيچ كدام تاثيري را كه اين كلام در دل و روح من ميگذارد، نديدهام.(3)
آيت الله "جوادي آملي" ميفرمايد:
"ابن ابيالحديد (در خصوص خطبه 221) ميگويد، اگر تمام فصحاي عرب در يك جايي نشسته باشند و اين خطبه علي بن ابيطالب(ع) قرائت شود، شايسته است كه همه آنان سجده كنند. همان طور كه قرآن سورههايي دارد كه در آن سورهها آياتي است كه اگر آن آيات خوانده شود، بايد سجده كرد. علي بن ابيطالب(ع) هم خُطبي دارد كه يكي از خُطب اين است، اگر اين خطبه براي خردمندان فصيح و بليغ و كارشناسان فصاحت و بلاغت تلاوت شود، آنان بايد سجده كنند.
اين موضوع در حضور درس استاد "علامه طباطبايي" مطرح شد كه چگونه ابن ابيالحديد يك همچو تدبير بلندي دارد؟ استاد فرمود: "ابن ابيالحديد گزاف نگفته است. زيرا اگر سجده است براي كلام خداست و همان محتواي قرآني است كه به صورت خُطب عليبن ابيطالب(ع) درآمده است. در حقيقت براي كلام خداوند دارند سجده ميكنند نه براي كلام مخلوق خدا."(4)
"جرج جرداق" دانشمند بزرگ مسيحي در عظمت نهجالبلاغه ميگويد:
"جاذبههاي نهجالبلاغه امام علي(ع) شوري در من ايجاد كرد كه 200 بار نهجالبلاغه را مطالعه كردم". يك دانشمند مسيحي 200 بار نهجالبلاغه را ميخواند اما ما كه خود را از شيعيان اميرالمؤمنين علي(ع) ميشماريم و ادعاي محبت و ولايت او را داريم به راستي چند بار نهجالبلاغه را خواندهايم؟ و با مفاهيم ارزشمند آن به چه ميزان آشنايي داريم؟
ماكه در خانواده شيعه كشور شيعيان زندگي ميكنيم چرا بايد با نهجالبلاغه بيگانه باشيم؟
جاذبههاي نهجالبلاغه
يكي از پرچاذبهترين كتابهاي جهان اسلام در هزاره گذشته نهجالبلاغه بوده است.
اصولاً ميراثهاي ماندگار پشتينيان از ويژگيهاي خاصي برخوردارند و با فطرت، عقل، وجدان، عواطف و احساسات بشر هم آوا هستند.
اندك هستند آثاري كه در طول تاريخ مورد استفاده همگان بودهاند. اما گاه در ميان همين اندك، نمونههاي ارزشمندي يافت ميشود كه چونان خورشيد، شرق و غرب عالم را نور ميبخشد.
نهجالبلاغه از اين گونه آثار است.
حال پرسش مهم اين است كه چرا نهجالبلاغه اين همه جاذبه دارد؟
عواملهاي جاذبه نهجالبلاغه به قرار ذيل است:
1 - شخصيت برجسته و والاي اميرالمؤمنين علي(ع) مهمترين سبب جاودانگي نهجالبلاغه است.
2 - فصاحت و بلاغت كلام امام علي(ع).
عبدالحميد بن يحيي عامري (م 132ه-) گفته است:
"هفتاد خطبه از خطبههاي امام علي(ع) را از بر كردم و اين خطبهها چون چشمهاي همچنان پيدرپي درذهن من ميجوشيد."
جرج جرداق مسيحي ميگويد: "نهجالبلاغه در بلاغت، فوق بلاغتها است. قرآني است كه از مقام خود اندكي فرود آمده. سخني است كه تمام زيباييهاي زبان عرب را در گذشته و آينده در خود جاي داده است."
3 - جامعيت كلام علي(ع).
امام علي(ع) پيرامون تمام ابعاد يك انسان كامل سخن گفته است.
وقتي از مردان خدا سخن ميگويد (خطبه متقين)، وقتي از آيين كشورداري سخن ميگويد (عهدنامه مالك اشتر، نامه 53) و وقتي از روابط فردي و اجتماعي و مسئله تربيت سخن ميگويد (نامه 31 نهجالبلاغه) و... حق مطلب را به بهترين وجه ادا ميكند.
4 - در نهجالبلاغه همه جا سخن از همدري با طبقات محروم و ستمديده و مبارزه با ظلم و بيعدالتي و طاغوت است.
5 - حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه همه جا در مسير آزادي انسان سخن ميگويد.
ولاتكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا. بنده ديگران مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.
پاورقي:
1- روايت انقلاب، ج1، ص 260.
2- سيري در نهجالبلاغه، ص 7، (با اندكي تلخيص)
3- شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد، ج 11، ص 153
4- حكمت نظري و عملي در نهجالبلاغه، ص 26 و 27.
آموزش نهج البلاغه(4)
آشنايي با نامههاي نهج البلاغه
محمد مهدي عليقلي
اگرچه همة محتواي نهجالبلاغه زيباست اما بخشهايي از آن زيباتر است.
اگرچه تمامي اين كتاب شريف، تابناك است اما بخشهايي از آن تابناكتر است.
از سوي ديگر، همگان فرصت خواندن همه نهجالبلاغه را ندارند و با بخشهاي مختلف نهجالبلاغه (خطبهها، نامهها، حكمتها) آشنا نيستند. از اين روست كه ما زيباترين، درخشانترين و ارجدارترين بخش نهجالبلاغه يعني نامههاي نوراني و حكمتآموز و راهگشاي مولا را كه براي كارگزاران حكومت اسلامي نوشتند برگزيديم تا تشنگان زلال معرفت و ولايت، جانها را طراوت بخشند.
تعداد نامهها
بخش دوم نهجالبلاغه شامل 79 پيام و نامة مكتوب اميرمؤمنان(ع) به استانداران، فرمانداران، دوستان، بستگان، دشمنان، قضات، فرماندهان نظامي، ماموران جمع آوري زكات و ماليات و... است.
اين بخش با عنوان (الكتب) و (الرسائل) و (باب المختار من كتب مولانا اميرالمؤمنين(ع" آمده است.
زمان صدور نامهها
تمام نامهها در دوران حكومت حضرت علي(ع) و از آغاز سال 36 هجري (با عزل استانداران عثمان و فرستادن استانداران جديد براي پنج ايالت (منطقه)، شبه جزيره عربستان، مصر، عراق، ايران و شام) تا سال 40 هجري است.
طولانيترين و كوتاهترين نامهها
از 79نامه گردآوري شده در نهجالبلاغه طولانيترين آنها عهدنامه امام علي(ع) به مالك اشتر (نامه 53) در 13صفحه است كه در آن اصول مُلك داري و عدالت گستري بيان شده و همچنين وصيتنامه امام علي(ع) به امام حسن(ع) (نامه 31) در 10صفحه است.
كوتاهترين نامه نهجالبلاغه نامه 79 (در يك سطر و 3كلمه) به فرماندهان سپاه نوشته شده و نامه 77 (در يك سطر و 7كلمه) كه به ابنعباس نوشته شده است.
اولين و آخرين نامهها
اولين نامه از نظر زماني نامه 57 است. حضرت(ع) اين نامه را به مردم كوفه هنگام حركت از مدينه به سوي بصره نوشته است. آخرين نامه از نظر زماني نامه 23 و وصيتنامه حضرت است. نامههاي نهجالبلاغه در حال حاضر ترتيب زماني ندارند به عبارت ديگر نهجالبلاغه براساس زمان صدور نامهها تنظيم نشده است.
نكته: شارحين نهجالبلاغه نوشتهاند نامه امام علي(ع) به سلمان فارسي(س) (نامه 68) قبل از دوران خلافت آن حضرت بوده است.
مكان صدور نامهها
نامههاي امام علي(ع) ابتدا در شهر مدينه (در آغاز حكومت) سپس در مسير بصره و در بصره هنگام جنگ جمل، و اكثر نامههاي آن حضرت در كوفه و در جنگ صفين و نهروان نوشته شده است.
موضوع نامهها
نامهها (بخش دوم نهجالبلاغه) كه مهمترين دستورها و برنامههاي حكومتي آن حضرت است، حاوي مطالب بسيار مهم و سودمند اجتماعي، سياسي و كشورداري براي انسانهاي بيدار است.
دست اندركاران مسائل سياسي، اجتماعي و كشورداري بايد نامههاي نهجالبلاغه را مطالعه كنند و آن را در كار روزمره و زندگي فردي و اجتماعي خود پياده كنند و مطمئن باشند كه مسائل سياسي، اجتماعي و كشورداري آن به قدري قوي و نيرومند است كه طالب را از هر چيز ديگري بينياز ميكند.
نكته: اخيراً رسانههاي خبري جهان اعلام كردند كه عهدنامه امام علي(ع) به مالك اشتر (نامه53) به عنوان تنها مرجع عدالتگستر تاريخ، در سازمان ملل متحد به ثبت رسيد.(1)
مخاطبين نامهها
مخاطبين نامههاي اميرالمؤمنين علي(ع) در بخش دوم نهجالبلاغه عبارتند از:
1 - استانداران و فرمانداران؛ 32 نامه (شمارههاي 5 18- 19- 20- 21- 27- 33- 34- 35- 41- و...)
2 - معاويه 16نامه؛ (شمارههاي 6 7- 9- 10- 17- 28- 30- 32- 37- 48- 49- 55- 64- 65- 73- 75-)
3 - فرماندهان نظامي؛ 9نامه (شمارههاي 4 8- 11- 12- 13- 14- 16- 50- - 79)
4 - مردم شهرها 6نامه؛ (به مردم كوفه: نامههاي شماره 57-2-1، به مردم مصر: نامههاي 62-38 و مردم بصره: نامه 29)
5 - وصيت نامه؛ 4 نامه (شمارههاي 47-31-24-23)
6 - اخلاقي؛ 4نامه (شمارههاي 47-31-22-3)
7 - دشمنان؛ 3نامه (شماره 39 به عمروعاص، 44 به زياد بن ابيه و 54 به طلحه و زبير)
8 - ماموران ماليات؛ 3نامه (شمارههاي 51-26-25)
9 - پيمان نامه؛ 1نامه (شماره 74، عهدنامهاي كه به خط هشام بن كلبي براي صلح ميان قبيله ربيعه و يمن نوشته شده است)
10 - دعا؛ 1نامه (شماره 15، دعاي امام(ع) در ميدان جنگ)
جمع آوري نامهها
هدف سيدرضي(ره) جمعآوري همه نامههاي آن حضرت نبوده، بلكه تنها تعدادي از نامهها را جمعآوري كرده است. در بخش نامهها 79ثبت شده است. در حالي كه نامههاي امام علي(ع) بسيار بيش از اين است. اگر تمام نامهها جمعآوري شود حدود 300 نامه خواهد شد.
اسامي استانداران و فرمانداران امام علي(ع) در بخش نامهها
1 - مالك اشتر - استاندار مصر - (نامه 46-53)
2 - محمد بن ابيبكر - استاندار مصر - (نامه 34-27)
3 - عبدالله بن عباس - فرماندار بصره - (نامه 18 22- 35- 66- 72- 76- 77-)
4 - كميل بن زياد - فرماندار هيت - (نامه 61)
5 - عثمان بن حُنيف - فرماندار بصره - (نامه 45)
6 - سهل بن حنيف - فرماندار مدينه - (نامه 70)
7 - قثم بن عباس - فرماندار مكه - (نامه 67-33)
8 - عمر بن ابيسلمه - فرماندار بحرين - (نامه 19 - 42)
9 - مطقله بن هبيره شيباني - فرماندار اردشير خره "فيروزآباد فارس" - (نامه 43)
10 - مخنف بن سليم - فرماندار اصفهان - (نامه 26)
اسامي مخالفان امام علي(ع)
مخالفان دوران حكومت اميرالمؤمنين علي(ع) عبارتند از:
1 - معاويه بن ابوسفيان (نامههاي 6 9- 10- 17- 28- 30- 32- و...)
2 - عمروعاص (خطبه 26 84- و نامه 39)
3 - زيادبن ابيه (نامههاي 20 21- 44-)
4 - اشعث بن قيس (خطبه 19)
5 - مروان ابن حكم (خطبه 73)
6 - ابوموسي اشعري (نامههاي 78-63)
7 - طلحه (خطبه 137 و نامههاي 1 و 54)
8 - زبير (خطبه 137 و نامههاي 1 و 54)
9 - عايشه (خطبه 13)
10 - بسربن ارطاه (خطبه 25)
نكته هايي از بخشنامههاي نهجالبلاغه
از 79 نامهاي كه در نهجالبلاغه ثبت شده است، جنبههاي رهنمودي آنها بيش از ساير جنبهها به چشم ميخورد. در اين نامهها حضرت به استانداران، فرمانداران، فرماندهان نظامي، قضات، ماموران ماليات و... موارد زير را تذكر دادهاند:
1 - نظارت كامل امام(ع) بر عملكرد كارگزاران حكومت (نامههاي 3، 45، 40، 43)
2 - سفارش به حقوق مردم و حقوق حيوانات (نامههاي 25، 26، 51)
3 - شايستهسالاري (كساني را مسئول امور كارها برگزيده كه شايسته بودند نه آشنايان و فاميل را)
4 - توجه به مردم و اطلاعرساني و آگاه كردن مردم (گزارش كار دادن به مردم) (نامههاي 1، 38، 62)
5 - در صدور فرامين و وضع ماليات خود را به جاي ناتوانترين افراد قرار دهيد.
6 - به كارگزاران خود مينويسد: "در عين حال كه انجام وظيفه ميكنيد، مظهر رافت و عدالت باشيد."
7 - به مسئولين حكومت مينويسد: "از هواپرستي، مال اندوزي، تكبر و جاهطلبي و... دوري كنيد."
8 - كشورداري را از دينداري جدا ندانيد و شغل خود را جزء وظايف عبادي بشماريد.
9 - بر ضعيفان ببخشاييد و بر زخمهاي آنان مرهم گذاريد.
10 - به فرماندهان نظامي سفارشات اخلاقي ميكند:
الف - هيچ وقت جنگ را شما آغاز نكنيد، اول هدايت كنيد و... (نامه 14-12-4)
ب: مجروحان را به قتل نرسانيد (نامه 14)
ج: فراريان و آنها كه قدرت دفاع ندارند نكشيد (نامه 14)
د: زنان را اذيت نكنيد. هرچند آنها به شما بد بگويند (نامه 14).
به عكس معاويه به فرماندهان خود اختيار تام داد.
نگاهي به نامههاي امام علي(ع) و معاويه
نويسنده و مورخ معروف مسيحي "جرجي زيدان" در كتاب "تاريخ تمدن اسلام" مينويسد: "ما علي بن ابيطالب و معاويه بن ابيسفيان را نديدهايم. تنها وسيلهاي كه ما را به ميزان ارزش وجودي آنها راهنمايي كند، نامههاي باقي مانده است كه امروز بهترين معرف شخصيت گوينده و نويسنده خويش است.
در نامههايي كه معاويه به عمال خود نوشته، هدف اساسياش اين بوده كه به آنها دستور دهد بهتر به مردم تسلط پيدا كنند و اموال آنها را چپاول كرده و زر و سيم بيشتري جمعآوري نمايند. سهم خود را بردارند و بقيه را براي او بفرستند، زيرا او از زر و سيم معجزات فراواني ديده است!
ولي علي بن ابيطالب(ع) در تمام نامههاي خود كه به فرمانداران و استانداران خود نوشته است، بيش از همه چيز آنها را به پرهيزگاري و ايمان استوار و برگزاري نماز و روزه و امر به معروف و نهي از منكر سفارش ميكند و تاكيد مينمايد كه نسبت به زيردستان و فقيران و نيازمندان و قرض دادن ترحم و توجه بيشتري داشته باشند. اصرار ميورزد كه خدا را در همه حال ناظر اعمال خود بدانند و اين حقيقت را مدنظر قرار دهند كه دنيا ناپايدار است و شايسته دلبستگي نيست.
منابع:
1 - دشتي، محمد، شناخت نهجالبلاغه.
2 - اسرار، مصطفي، دانستنيهاي نهجالبلاغه.
3 - عليقلي، محمدمهدي، سيماي نهجالبلاغه.
4 - زيدان، جرجي، تاريخ تمدن اسلام.
پاورقي:
1- اطلاعات بينالملل، 25/8/82 (16/11/2003)
آموزش نهجالبلاغه
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 477
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷, ۱:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 782 بار
- سپاسهای دریافتی: 1346 بار
آموزش نهجالبلاغه
آخرین ويرايش توسط 1 on MAYAPOWER, ويرايش شده در 0.
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 477
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷, ۱:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 782 بار
- سپاسهای دریافتی: 1346 بار
Re: آموزش نهجالبلاغه
مجله پيام انقلاب - شماره 2
آشنايي با معارف نهج البلاغه(2)
نهج البلاغه و معارف اسلامي
محمد مهدي عليقلي
مقدمه
پيش از شنا در دريا بايد آن را شناخت و از ژرفاي آن آگاه شد وميزان عمق آب را در كرانهها و ساحل زيباي آن دانست.
بايد بدانيم كه در كجاها ميشود شنا كرد؟ و در كجا بدون ابزار و وسايل نميتوان به شنا پرداخت؟
درياي معارف نهجالبلاغه نيز چنين است.
بشر خاكي كجا ميتواند در ژرفاي بيهمانند علوم علوي به ارزيابي و شناگري بپردازد؟
بايد قبل از هرگونه تحقيق و ارزيابي، مطالعه و شناگري، برداشت و پردازش معارف گرانسنگ آن، جايگاه متفاوت خطبهها را به درستي شناخت و از گوناگوني و تنوع معاني نامهها آگاه شد و سمت و سوي حكمتها را بازشناسي كرد.
تعدادي از خطبهها و نامهها و حكمتها را تنها ميتوان با داشتن يك ترجمه گويا، مطالعه كرد و مفاهيم آن را شناخت و پيام حضرت اميرالمؤمنين(ع) را دريافت كرد. برخي از خطبهها و نامهها و حكمتها را كه به علوم و فنون و مباحث تخصصي ارتباط دارند بدون تخصص لازم نميتوان شناخت و معارف آن را به سادگي فهميد. تعدادي از خطبهها و معارف والاي نهجالبلاغه چنان دقيق و عميق و بيكرانهاند كه بدون تخصصهاي لازم و راهنماييهاي مداوم اساتيد حديث شناس درك آنها امكانپذير نيست.
پس قبل از مطالعه و تحقيق در نهجالبلاغه بايد به تقسيم بندي معارف آن توجه داشت و ابزار و وسايل لازم آن را فراهم كرد و با شيوههاي تحقيق و بررسي آن آشنا شد.
اقسام معارف نهج البلاغه
1 - معارف عمومي نهجالبلاغه
2 - معارف تخصصي نهجالبلاغه
3 - معارف فوق تخصصي نهجالبلاغه
1 - معارف عمومي نهجالبلاغه
برخي از معارف موجود در خطبهها و نامهها و حكمتها براي عموم اقشار جامعه قابل درك و ارزيابي است.
همه ميتوانند تنها با داشتن يك ترجمه مناسب، از اين معارف عمومي و ارزشمند بهرهمند شوند و دستورات و رهنمودها، پندها و اندرزها، پيامها و هشدارهاي امام(ع) را به كار گيرند. در زندگي فردي و اجتماعي به آنها عمل كنند و آن گونه باشند كه امام علي(ع) فرمان ميدهد.
در درك معارف عمومي نهجالبلاغه به علوم و فنون و تخصصهاي گوناگون نيازي نيست. زيرا بسياري از سخنان امام علي(ع) درجمع مردم كوچه و بازار و در مسجد و جلسات عمومي سامان يافته و مورد خطاب آن حضرت، عموم مردم هستند.
روش مطالعه و برداشت از معارف عمومي
مباحث و "معارف عمومي نهجالبلاغه" 75% مطالب نهجالبلاغه را تشكيل ميدهد و براي عموم اقشار جامعه قابل درك و شناسايي است و روش مطالعه و برداشت آن به شرح زير است:
1 - انتخاب يك ترجمه گويا از نهجالبلاغه
2 - مطالعه دورهاي نهجالبلاغه
نهجالبلاغه را بايد فراوان خواند و معارف عمومي آن را شناخت و بارها و بارها مورد ارزيابي قرارداد. مطالعه و اُنس با نهجالبلاغه بايد چنان تداوم يابد كه همواره در آبشار زلال معنويت آن غرق باشيم.
چه خوب است كه معارف عمومي، پندها و اندرزها، دستورالعمل و هشدارهاي نهجالبلاغه را آن قدر بخوانيم و تكرار كنيم كه همواره سخنان امام علي(ع) را با گوش جان بشنويم و زمزمههاي عارفانه آن بزرگ عارف مُلك و ملكوت در گوشمان طنينانداز باشد.
2 - معارف تخصصي نهجالبلاغه
بخشي از مباحث خطبهها و نامهها و حكمتهاي نهجالبلاغه (حدود 20%) تخصصي است و به علوم مختلف و رشتههاي تخصصي گوناگون ارتباط دارد.
اين بخش به موضوعات خاصي اختصاص دارد و شناخت آنها به بررسيهاي موضوعي و تخصصي نيازمند است مانند:
1 - مباحث جامعهشناسي نهجالبلاغه.
2 - مباحت روانشناسي نهجالبلاغه (شامل روانشناسي انساني، روان كاوي، روان درماني).
3 - مباحث اقتصادي نهجالبلاغه.
4 - مباحث مربوط به نجوم و ستارهشناسي.
5 - مباحث عرفاني.
6 - مباحث گسترده و عميق فقهي.
7 - مباجث سياسي نهجالبلاغه
8 - مباحث مربوط به فلسفه تاريخ.
9 - مباحث مديريتي نهجالبلاغه
10 - مباحث عميق فلسفي و دهها علوم و فنون ديگر.
تاكنون 140رشته علمي در نهجالبلاغه شناسايي شده است و براي درك و فهم اين دسته از مفاهيم و مباحث تخصصي بايد به علوم و فنون و ابزار و شيوههاي تحقيق اين رشتهها آگاهي داشت.
هر متخصص آگاهي ميتواند تنها در رشته تخصصي خود به مطالعه و ارزيابي بنشيند و با كاوشهاي مداوم از ديدگاه خويش و با ابزار و امكانات تخصصي تحقيق نمايد و به ديدگاههاي مناسب دسترسي پيدا كند.
سياستمداري كه در علوم سياسي تخصص دارد با مطالعه مباحث سياسي نهجالبلاغه ميتواند مباني سياست توحيدي و اصولگرايي و اخلاق سياسي امام را در موضعگيريهاي گوناگون به درستي درك كند. علل و عوامل خشم و يا قهر با دشمنان، تواضع و فروتني با دوستان، جنگ و صلح و رمز و راز سكوت و فرياد امام علي(ع) را بشناسد.
اما در مسايل فقهي نهجالبلاغه نميتواند دخالت كند چون فقيه جامع الشرايط نيست و از مباني فقهي بي اطلاع است. و فقيهي كه همه شرايط اجتهاد و فتوا را دارد، ميتواند مباحث فني و فقهي نهجالبلاغه را به درستي تحليل و استنباط كند و علل و عوامل بايدها و نبايدها را دريابد.
اما اگر در تاريخ فلسفه، اطلاعات تخصصي ندارد نميتواند نسبت به مباحث تاريخي نهجالبلاغه اظهار نظر كند.
از اين رو ترجمه و تحقيق در نهجالبلاغه به انواع تخصصها نياز دارد و يك متخصص نميتواند به همة جوانب گوناگون و گستردة علوم و فنون نهجالبلاغه دسترسي پيدا كند و به همين دليل ميگوييم كه ترجمه و شرح و تفسير نهجالبلاغه بايد زيرنظر كارشناسان و متخصصان گوناگون و متناسب با علوم نهفته در آن صورت پذيرد تا از جامعيت مطلوبي برخوردار باشد.
3 - معارف فوق تخصصي نهجالبلاغه
برخي از مباحث و معارف بلند و گرانسنگ نهجالبلاغه فوق تخصصي است. نه عوام اقشار جامعه قدرت فهم آن را دارند و نه متخصصين رشتههاي گوناگون علوم و فنون بشري ميتوانند به نقد و ارزيابي آن بپردازند. (به جز افرادي كه تخصصهاي لازم را در همان زمينهها دارند.) 5% مطالب نهجالبلاغه فوق تخصصي است مانند:
1 - قسمتهاي فني و مشكل نهجالبلاغه -2 متشابهات نهجالبلاغه -3 مطالبي كه به ظاهر با آيات قران تضاد دارند -4 مطالبي كه به ظاهر با احاديث نبوي تضاد دارند -5 مطالبي كه به ظاهر با ديگر مطالب نهجالبلاغه تضاد دارند -6 مطالبي كه به ظاهر با اصول اعتقادي شيعه در تضاد است.
روش تحقيق در معارف فوق تخصصي
مباحث فوق تخصصي نهجالبلاغه به عقايد و فلسفه و جهانبيني اسلام ارتباط دارد و بايد با آيات قرآن و روايات صحيح اسلامي ارزيابي شود و به مراحل مهم علمي و زمينههاي مناسب تحقيقاتي نياز دارد مانند:
1 - كسب علوم مقدماتي حوزههاي علميه.
2 - فن تحقيق و اجتهاد (آگاهي به شيوههاي اجتهاد.)
3 - اصول تعادل و تراجيح
4 - اسلامشناسي.
5 - آگاهي به فلسفه و كلام.
زمينههاي لازم و شرايط مناسب براي تحقيق و ارزيابي پيرامون مباحث فوق تخصصي پس از ساليان طولاني و تدريس و تعليم مداوم و كسب تخصصهاي متناسب با موارد ياد شده و به دست آوردن تجربههاي ارزشمند پديد ميآيد.
در اين وادي نوراني و والا فقيهان و مجتهدان جامعالشرايط ميتوانند به شناگري بپردازند.
3 - روششناسي نهجالبلاغه
براي مرور و مطالعه نهجالبلاغه و سير در معارف والاي آن ميتوان به يكي از سه روش زير عمل كرد:
-1 روش تربيتي -2 روش تجزيهاي -3 روش موضوعي.
هريك از اين روشها، ويژگيها و مزيتهايي خاص خود را دارد كه در زير به آنها اشاره ميشود.
1 - روش ترتيبي
روش ترتيبي همان گونه كه از نامش پيداست عبارت است از مطالعه و بررسي كتاب نهجالبلاغه از آغاز تا پايان.
هدف از روش ترتيبي مرور آن از ابتداي نهجالبلاغه تا انتهاي آن و بررسي ترتيبي خطبهها، نامهها و حكمتهاست. با اين روش با كليات محتواي نهجالبلاغه آشنا ميشويم.
شارحان بزرگ نهجالبلاغه اكثراً از روش ترتيبي استفاده كردهاند.
شارحاني مانند:
1 - قطب الدين راوندي، وفات 573 هجري در منهاج البراعه في شرح نهجالبلاغه.
2 - قطب الدين كيذري، از عالمان قرن ششم، در حدائق الحقائق في شرح نهجالبلاغه.
3 - ابن ابيالحديد معتزلي، وفات 656 هجري، در شرح نهج البلاغه 20جلد.
4 - ابن ميثم بحراني، وفات 679هجري قمري، در شرح نهجالبلاغه.
5 - ميرزا حبيبالله خوئي، وفات 1324 قمري، در منهاج البراعه في شرح نهجالبلاغه، 2جلد.
6 - علامه محمدتقي جعفري، وفات 1374 هجري شمسي، در شرح و تفسير نهجالبلاغه 27جلد.
7 - پيام امام "شرحي جامع بر نهجالبلاغه" زيرنظر آيت الله مكارم شيرازي، "7جلد تا خطبه 200".
اين شارحان گرانقدر هريك به شرح و تفسير وجوهي از اين مجموعه بيبديل پرداختهاند و با توجه به بينش، گرايش و قوتهاي علمي خود برخي از وجوه را گستردهتر مطرح نمودهاند. بعضي به جنبههاي اخلاقي، كلامي و فلسفي بيشتر عنايت كرده و بعضي بيشتر به جنبههاي تاريخي، سياسي و حكومتي پرداختهاند.
2 - روش تجزيهاي
در روش تجريهاي بخشي از نهجالبلاغه يا برخي از خطبهها، نامهها و حكمتها مورد بررسي و شرح قرار ميگيرد. اين روش، جزئينگر است. طبيعي است كه بخش انتخاب شده را ميتوان از وجوه گوناگون و جهات مختلف بررسي كرد و هدايت يافت.
مزيت عمده اين روش آن است كه ميتوان خطبه، نامه، حكمت و يا بخش مورد نياز را مطالعه و بررسي كرد و زمان طولاني براي مرور كامل نهجالبلاغه نياز نيست.
اين روش پيوسته مورد توجه انديشمندان و هدايتجويان بوده است چنان كه بسياري به شرح عهدنامه مالك اشتر، نامه امام(ع) به فرزندش امام حسن(ع)، خطبه همام (متقين)، خطبه قاصعه، خطبه شقشقيه، حكمت امام(ع) خطاب به كميل بن زياد و... پرداختهاند.
3 - روش موضوعي
در اين روش، موضوعي خاص مورد نظر قرار ميگيرد و به نهج البلاغه عرضه ميشود و كلية مطالبي كه مستقيم يا غيرمستقيم موضوع مورد نظر را تبيين ميكند، استخراج ميشود و پس از بررسي دستهبندي و سپس جمعبندي آن مطالب ارائه ميشود. بدين ترتيب مباحث مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي، تربيتي، اعتقادي و جز اينها را ميتوان بررسي نمود.
از مزيتهاي اين روش آن است كه بحث كمتر دچار پراكندگي ميشود و يك كلينگري نسبت به موضوع مورد بررسي به دست ميآيد. جوانب مختلف يك امر لحاظ ميشود و تبيين كاملي نسبت بدان صورت ميپذيرد.
در اين روش ميتوان به نظريات امام(ع) درباره يك موضوع خاص يا سيرة آن حضرت در موارد مشخص دست يافت.
منابع:
1 - روش تحقيق و برداشت از نهج البلاغه، ص 27-85.
2 - ترجمه نهجالبلاغه مرحوم محمد دشتي، مقدمه كتاب، ص 10-13.
3 - چشمه خورشيد (آشنايي با نهجالبلاغه، ص 339-341 .
آشنايي با معارف نهج البلاغه(2)
نهج البلاغه و معارف اسلامي
محمد مهدي عليقلي
مقدمه
پيش از شنا در دريا بايد آن را شناخت و از ژرفاي آن آگاه شد وميزان عمق آب را در كرانهها و ساحل زيباي آن دانست.
بايد بدانيم كه در كجاها ميشود شنا كرد؟ و در كجا بدون ابزار و وسايل نميتوان به شنا پرداخت؟
درياي معارف نهجالبلاغه نيز چنين است.
بشر خاكي كجا ميتواند در ژرفاي بيهمانند علوم علوي به ارزيابي و شناگري بپردازد؟
بايد قبل از هرگونه تحقيق و ارزيابي، مطالعه و شناگري، برداشت و پردازش معارف گرانسنگ آن، جايگاه متفاوت خطبهها را به درستي شناخت و از گوناگوني و تنوع معاني نامهها آگاه شد و سمت و سوي حكمتها را بازشناسي كرد.
تعدادي از خطبهها و نامهها و حكمتها را تنها ميتوان با داشتن يك ترجمه گويا، مطالعه كرد و مفاهيم آن را شناخت و پيام حضرت اميرالمؤمنين(ع) را دريافت كرد. برخي از خطبهها و نامهها و حكمتها را كه به علوم و فنون و مباحث تخصصي ارتباط دارند بدون تخصص لازم نميتوان شناخت و معارف آن را به سادگي فهميد. تعدادي از خطبهها و معارف والاي نهجالبلاغه چنان دقيق و عميق و بيكرانهاند كه بدون تخصصهاي لازم و راهنماييهاي مداوم اساتيد حديث شناس درك آنها امكانپذير نيست.
پس قبل از مطالعه و تحقيق در نهجالبلاغه بايد به تقسيم بندي معارف آن توجه داشت و ابزار و وسايل لازم آن را فراهم كرد و با شيوههاي تحقيق و بررسي آن آشنا شد.
اقسام معارف نهج البلاغه
1 - معارف عمومي نهجالبلاغه
2 - معارف تخصصي نهجالبلاغه
3 - معارف فوق تخصصي نهجالبلاغه
1 - معارف عمومي نهجالبلاغه
برخي از معارف موجود در خطبهها و نامهها و حكمتها براي عموم اقشار جامعه قابل درك و ارزيابي است.
همه ميتوانند تنها با داشتن يك ترجمه مناسب، از اين معارف عمومي و ارزشمند بهرهمند شوند و دستورات و رهنمودها، پندها و اندرزها، پيامها و هشدارهاي امام(ع) را به كار گيرند. در زندگي فردي و اجتماعي به آنها عمل كنند و آن گونه باشند كه امام علي(ع) فرمان ميدهد.
در درك معارف عمومي نهجالبلاغه به علوم و فنون و تخصصهاي گوناگون نيازي نيست. زيرا بسياري از سخنان امام علي(ع) درجمع مردم كوچه و بازار و در مسجد و جلسات عمومي سامان يافته و مورد خطاب آن حضرت، عموم مردم هستند.
روش مطالعه و برداشت از معارف عمومي
مباحث و "معارف عمومي نهجالبلاغه" 75% مطالب نهجالبلاغه را تشكيل ميدهد و براي عموم اقشار جامعه قابل درك و شناسايي است و روش مطالعه و برداشت آن به شرح زير است:
1 - انتخاب يك ترجمه گويا از نهجالبلاغه
2 - مطالعه دورهاي نهجالبلاغه
نهجالبلاغه را بايد فراوان خواند و معارف عمومي آن را شناخت و بارها و بارها مورد ارزيابي قرارداد. مطالعه و اُنس با نهجالبلاغه بايد چنان تداوم يابد كه همواره در آبشار زلال معنويت آن غرق باشيم.
چه خوب است كه معارف عمومي، پندها و اندرزها، دستورالعمل و هشدارهاي نهجالبلاغه را آن قدر بخوانيم و تكرار كنيم كه همواره سخنان امام علي(ع) را با گوش جان بشنويم و زمزمههاي عارفانه آن بزرگ عارف مُلك و ملكوت در گوشمان طنينانداز باشد.
2 - معارف تخصصي نهجالبلاغه
بخشي از مباحث خطبهها و نامهها و حكمتهاي نهجالبلاغه (حدود 20%) تخصصي است و به علوم مختلف و رشتههاي تخصصي گوناگون ارتباط دارد.
اين بخش به موضوعات خاصي اختصاص دارد و شناخت آنها به بررسيهاي موضوعي و تخصصي نيازمند است مانند:
1 - مباحث جامعهشناسي نهجالبلاغه.
2 - مباحت روانشناسي نهجالبلاغه (شامل روانشناسي انساني، روان كاوي، روان درماني).
3 - مباحث اقتصادي نهجالبلاغه.
4 - مباحث مربوط به نجوم و ستارهشناسي.
5 - مباحث عرفاني.
6 - مباحث گسترده و عميق فقهي.
7 - مباجث سياسي نهجالبلاغه
8 - مباحث مربوط به فلسفه تاريخ.
9 - مباحث مديريتي نهجالبلاغه
10 - مباحث عميق فلسفي و دهها علوم و فنون ديگر.
تاكنون 140رشته علمي در نهجالبلاغه شناسايي شده است و براي درك و فهم اين دسته از مفاهيم و مباحث تخصصي بايد به علوم و فنون و ابزار و شيوههاي تحقيق اين رشتهها آگاهي داشت.
هر متخصص آگاهي ميتواند تنها در رشته تخصصي خود به مطالعه و ارزيابي بنشيند و با كاوشهاي مداوم از ديدگاه خويش و با ابزار و امكانات تخصصي تحقيق نمايد و به ديدگاههاي مناسب دسترسي پيدا كند.
سياستمداري كه در علوم سياسي تخصص دارد با مطالعه مباحث سياسي نهجالبلاغه ميتواند مباني سياست توحيدي و اصولگرايي و اخلاق سياسي امام را در موضعگيريهاي گوناگون به درستي درك كند. علل و عوامل خشم و يا قهر با دشمنان، تواضع و فروتني با دوستان، جنگ و صلح و رمز و راز سكوت و فرياد امام علي(ع) را بشناسد.
اما در مسايل فقهي نهجالبلاغه نميتواند دخالت كند چون فقيه جامع الشرايط نيست و از مباني فقهي بي اطلاع است. و فقيهي كه همه شرايط اجتهاد و فتوا را دارد، ميتواند مباحث فني و فقهي نهجالبلاغه را به درستي تحليل و استنباط كند و علل و عوامل بايدها و نبايدها را دريابد.
اما اگر در تاريخ فلسفه، اطلاعات تخصصي ندارد نميتواند نسبت به مباحث تاريخي نهجالبلاغه اظهار نظر كند.
از اين رو ترجمه و تحقيق در نهجالبلاغه به انواع تخصصها نياز دارد و يك متخصص نميتواند به همة جوانب گوناگون و گستردة علوم و فنون نهجالبلاغه دسترسي پيدا كند و به همين دليل ميگوييم كه ترجمه و شرح و تفسير نهجالبلاغه بايد زيرنظر كارشناسان و متخصصان گوناگون و متناسب با علوم نهفته در آن صورت پذيرد تا از جامعيت مطلوبي برخوردار باشد.
3 - معارف فوق تخصصي نهجالبلاغه
برخي از مباحث و معارف بلند و گرانسنگ نهجالبلاغه فوق تخصصي است. نه عوام اقشار جامعه قدرت فهم آن را دارند و نه متخصصين رشتههاي گوناگون علوم و فنون بشري ميتوانند به نقد و ارزيابي آن بپردازند. (به جز افرادي كه تخصصهاي لازم را در همان زمينهها دارند.) 5% مطالب نهجالبلاغه فوق تخصصي است مانند:
1 - قسمتهاي فني و مشكل نهجالبلاغه -2 متشابهات نهجالبلاغه -3 مطالبي كه به ظاهر با آيات قران تضاد دارند -4 مطالبي كه به ظاهر با احاديث نبوي تضاد دارند -5 مطالبي كه به ظاهر با ديگر مطالب نهجالبلاغه تضاد دارند -6 مطالبي كه به ظاهر با اصول اعتقادي شيعه در تضاد است.
روش تحقيق در معارف فوق تخصصي
مباحث فوق تخصصي نهجالبلاغه به عقايد و فلسفه و جهانبيني اسلام ارتباط دارد و بايد با آيات قرآن و روايات صحيح اسلامي ارزيابي شود و به مراحل مهم علمي و زمينههاي مناسب تحقيقاتي نياز دارد مانند:
1 - كسب علوم مقدماتي حوزههاي علميه.
2 - فن تحقيق و اجتهاد (آگاهي به شيوههاي اجتهاد.)
3 - اصول تعادل و تراجيح
4 - اسلامشناسي.
5 - آگاهي به فلسفه و كلام.
زمينههاي لازم و شرايط مناسب براي تحقيق و ارزيابي پيرامون مباحث فوق تخصصي پس از ساليان طولاني و تدريس و تعليم مداوم و كسب تخصصهاي متناسب با موارد ياد شده و به دست آوردن تجربههاي ارزشمند پديد ميآيد.
در اين وادي نوراني و والا فقيهان و مجتهدان جامعالشرايط ميتوانند به شناگري بپردازند.
3 - روششناسي نهجالبلاغه
براي مرور و مطالعه نهجالبلاغه و سير در معارف والاي آن ميتوان به يكي از سه روش زير عمل كرد:
-1 روش تربيتي -2 روش تجزيهاي -3 روش موضوعي.
هريك از اين روشها، ويژگيها و مزيتهايي خاص خود را دارد كه در زير به آنها اشاره ميشود.
1 - روش ترتيبي
روش ترتيبي همان گونه كه از نامش پيداست عبارت است از مطالعه و بررسي كتاب نهجالبلاغه از آغاز تا پايان.
هدف از روش ترتيبي مرور آن از ابتداي نهجالبلاغه تا انتهاي آن و بررسي ترتيبي خطبهها، نامهها و حكمتهاست. با اين روش با كليات محتواي نهجالبلاغه آشنا ميشويم.
شارحان بزرگ نهجالبلاغه اكثراً از روش ترتيبي استفاده كردهاند.
شارحاني مانند:
1 - قطب الدين راوندي، وفات 573 هجري در منهاج البراعه في شرح نهجالبلاغه.
2 - قطب الدين كيذري، از عالمان قرن ششم، در حدائق الحقائق في شرح نهجالبلاغه.
3 - ابن ابيالحديد معتزلي، وفات 656 هجري، در شرح نهج البلاغه 20جلد.
4 - ابن ميثم بحراني، وفات 679هجري قمري، در شرح نهجالبلاغه.
5 - ميرزا حبيبالله خوئي، وفات 1324 قمري، در منهاج البراعه في شرح نهجالبلاغه، 2جلد.
6 - علامه محمدتقي جعفري، وفات 1374 هجري شمسي، در شرح و تفسير نهجالبلاغه 27جلد.
7 - پيام امام "شرحي جامع بر نهجالبلاغه" زيرنظر آيت الله مكارم شيرازي، "7جلد تا خطبه 200".
اين شارحان گرانقدر هريك به شرح و تفسير وجوهي از اين مجموعه بيبديل پرداختهاند و با توجه به بينش، گرايش و قوتهاي علمي خود برخي از وجوه را گستردهتر مطرح نمودهاند. بعضي به جنبههاي اخلاقي، كلامي و فلسفي بيشتر عنايت كرده و بعضي بيشتر به جنبههاي تاريخي، سياسي و حكومتي پرداختهاند.
2 - روش تجزيهاي
در روش تجريهاي بخشي از نهجالبلاغه يا برخي از خطبهها، نامهها و حكمتها مورد بررسي و شرح قرار ميگيرد. اين روش، جزئينگر است. طبيعي است كه بخش انتخاب شده را ميتوان از وجوه گوناگون و جهات مختلف بررسي كرد و هدايت يافت.
مزيت عمده اين روش آن است كه ميتوان خطبه، نامه، حكمت و يا بخش مورد نياز را مطالعه و بررسي كرد و زمان طولاني براي مرور كامل نهجالبلاغه نياز نيست.
اين روش پيوسته مورد توجه انديشمندان و هدايتجويان بوده است چنان كه بسياري به شرح عهدنامه مالك اشتر، نامه امام(ع) به فرزندش امام حسن(ع)، خطبه همام (متقين)، خطبه قاصعه، خطبه شقشقيه، حكمت امام(ع) خطاب به كميل بن زياد و... پرداختهاند.
3 - روش موضوعي
در اين روش، موضوعي خاص مورد نظر قرار ميگيرد و به نهج البلاغه عرضه ميشود و كلية مطالبي كه مستقيم يا غيرمستقيم موضوع مورد نظر را تبيين ميكند، استخراج ميشود و پس از بررسي دستهبندي و سپس جمعبندي آن مطالب ارائه ميشود. بدين ترتيب مباحث مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي، تربيتي، اعتقادي و جز اينها را ميتوان بررسي نمود.
از مزيتهاي اين روش آن است كه بحث كمتر دچار پراكندگي ميشود و يك كلينگري نسبت به موضوع مورد بررسي به دست ميآيد. جوانب مختلف يك امر لحاظ ميشود و تبيين كاملي نسبت بدان صورت ميپذيرد.
در اين روش ميتوان به نظريات امام(ع) درباره يك موضوع خاص يا سيرة آن حضرت در موارد مشخص دست يافت.
منابع:
1 - روش تحقيق و برداشت از نهج البلاغه، ص 27-85.
2 - ترجمه نهجالبلاغه مرحوم محمد دشتي، مقدمه كتاب، ص 10-13.
3 - چشمه خورشيد (آشنايي با نهجالبلاغه، ص 339-341 .
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 477
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷, ۱:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 782 بار
- سپاسهای دریافتی: 1346 بار
Re: آموزش نهجالبلاغه
مجله پيام انقلاب - شماره 3
آموزش نهجالبلاغه (3)
محمدمهدي عليقلي
آشنايي با خطبههاي نهجالبلاغه
خطبههاي اميرالمؤمنين علي(ع) از گذشتهها همواره با ويژگيهايي همراه بوده كه با آنها شناخته ميشده است؛ فصاحت و بلاغت، چند بُعدي بودن، زيباييها، تاثير و نفوذ خطبهها در جانهاي مستعد و...
هريك از اينها به تنهايي كافي است كه به خطبههاي اميرالمؤمنين علي(ع) ارزش فراواني بدهد، ولي همراه شدن اين امتيازها با يكديگر خطبههاي آن حضرت را تا به سرحد اعجاز رسانده است و دربارهاش گفتهاند: "فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق."
درباره شيوايي و زيبايي سخنان حضرت(ع) همين بس كه سخن شناسان و تا عصر حاضر همه به عظمت و زيبايي آن اعتراف كردهاند. خطبههاي نهجالبلاغه پس از چهارده قرن از زمان اميرالمؤمنين علي(ع)، براي شنونده همان لطف و حلاوت و گيرايي را دارد كه براي مردم روزگار خود آن بزرگوار داشته است. مواعظ آن حضرت دلها را ميلرزاند و اشكها را از ديدهها سرازير ميكند.
در اين جلسه با خطبههاي نهجالبلاغه بيشتر آشنا ميشويم.
تعريف خطبه:
در روزگاران گذشته سخنرانيهاي ارزشمند و جالب را خطبه، و سخنور توانا را خطيب ميگفتند. ايراد خطبه، نوعي هنر و توانايي عقلي و عملي و سياسي يك سخنور به حساب ميآمد.
تعداد خطبهها
اولين و مهمترين بخش نهجالبلاغه را سخنرانيهاي مختلف اميرالمؤمنين علي(ع) تشكيل ميدهد كه حضرت آنها را در شرايط گوناگون بيان كرده است و اصطلاحاً به آن خطبه گفته ميشود.
اين بخش با عنوان (باب الخُطب) يا (باب المختار من خطب اميرالمؤمنين(ع" داراي 241 خطبه است.
زمان صدور خطبهها
زمان صدور خطبههاي امام علي(ع) را ميتوان به صورت زير بيان نمود:
الف: دوران قبل از خلافت و زمامداري (25سال خانهنشيني، در مدينه)
ب: هنگامه خلافت (مدينه)
ج: دوران 4سال و 9ماه حكومت (98% خطبههاي نهجالبلاغه در دوران حكومت امام علي(ع) ايراد شده است.)
محتواي خطبهها
1 - خطبههاي اميرالمؤمنين علي(ع)، سرشار از مطالب و نكات و اصول اخلاقي، اجتماعي، سياسي، نظامي، اقتصادي، معنوي و عرفاني است كه خواننده را در مسير صحيح و درست و بر محور حق و صراط مستقيم به سوي كمال و هدايت رهنمون ميشود.
2 - خطبههاي امام(ع) براي همه انسانها بيان شده است. جامعهاي كه با خطبههاي حضرت انس بگيرد و به آن عمل كند، به يقين تمام موانع را از سر راه برميدارد و تا عاليترين مدارج رشد و ترقي پيش خواهد رفت.
3 - خطبههاي علي(ع) براي همة افراد و اقشار جامعه، اعم از رجال سياسي، بزرگان، علما، دانشمندان، نويسندگان، كسبه، قضات، دانشجويان و... قابل استفاده است و جا دارد كه همة مسلمانان مخصوصاً شيعيان و دوستان ايشان مطالب اين كتاب ارزشمند و يادگار جاويد امامت را سرلوحه زندگي مادي و معنوي خود قرار دهند.
4 - صاحب خطبهها اميرالمؤمنين علي(ع) است كه در خطبه 189 ميفرمايد:
"ايها الناس سلوني قبل ان تفقدوني فلانا بطرق السمأ اعلم مني بطرق الارض"
"اي مردم پيش از آن كه از ميان شما بروم و مرا نيابيد آنچه ميخواهيد از من بپرسيد كه من به راههاي آسمان آشناتر از راههاي زمين هستم."
طولانيترين و كوتاهترين خطبهها
از 241 خطبه گرد آمده در نهجالبلاغه، طولانيترين آنها خطبه قاصعه (192) در 11صفحه، خطبه اشباح (91) در 9صفحه و خطبه الغرا(83) در 6صفحه است. كوتاهترين خطبههاي نهجالبلاغه خطبه 59 در يك سطر و يك كلمه و خطبههاي 61 و 236 در يك سطر و 3كلمه هستند.
نام گذاري خطبهها
از ميان خطبههاي نهجالبلاغه فقط چهار خطبه توسط سيدرضي(ره) نام گذاري شده است كه عبارتند از:
1 - خطبه شقشقيه (3)
2 - خطبه الغرأ (83)
3 - خطبه الاشباح (91)
4 - خطبه القاصعه (192)
جمع آوري خطبهها
هدف سيدرضي(ره) جمع آوري همه خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه آن حضرت نبوده، بلكه تنها بخشهايي كه فصاحت و بلاغت آن در سطح عالي بوده گردآورده است. به همين دليل، مشاهده ميشود كه گاه يك خطبه را چند قسمت كرده و برخي از قسمتهاي آن را آورده است.
در نهجالبلاغه ، 241 خطبه ثبت شده است در حالي كه خطبهها و سخنرانيهاي امام علي(ع) بسيار بيش از اين است. مسعودي، مورخ معروف كه 100سال پيش از سيدرضي(ره) زندگي ميكرده، مينويسد: "مردم بيش از چهارصد و هشتاد و اندي از خطبههاي امام(ع) را حفظ كردهاند و از آنها استفاده ميكنند."
از دوران زندگي امام علي(ع) با رسول خدا(ص)، خطبهاي از آن حضرت در نهجالبلاغه نقل نشده است. در اين دوران امام علي(ع)، بيشتر پيام رسول خدا(ص) را به مردم ميرساند و يا از قول آن حضرت سخن ميگفت.
تاثير و نفوذ خطبهها
خطبههاي اميرالمؤمنين در اعماق جان سالكان راه حق نفوذ ميكند و تاثير وصفناپذيري به وجود ميآورد. مانند: خطبه متقين(183) و خطبه غرا(83).
"همام" مرد زاهد و عارفي كه از امام(ع) بيان اوصاف متقين را تقاضا نمود، ابتدا حضرت امتناع ورزيد ولي او اصرار نمود. امام علي(ع) آن خطبة عجيب و بي نظير و بي مانند را بيان فرمود و بيش از يكصد صفت از صفات متقين را براي او برشمرد. او پس از شنيدن آن خطبه صيحهاي زد و بر زمين افتاد و از دنيا رفت. اين گونه نفوذ سخن در تاريخ سابقه ندارد.
سيدرضي(ره) در ذيل خطبه غرا(83) ميگويد: "هنگامي كه علي(ع) اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه درآمده، چشمها گريان شدند و دلها به اضطراب و تپش افتادند."
اولين و آخرين خطبهها
خطبههاي نهجالبلاغه درحال حاضر ترتيب زماني ندارند و براساس صدور خطبهها تنظيم نشدهاند. اولين خطبهها از نظر زماني خطبه 235 است كه حضرت به هنگام غسل دادن پيامبر(ص) بيان فرمودند.
آخرين خطبه از نظر زماني خطبه 149 است كه حضرت در سال 40 هجري در بيستم رمضان قبل از شهادت بيان فرمودند.
علت اختلاف در تعداد خطبهها
در حال حاضر دو نوع نسخه از نهجالبلاغه توسط ناشران منتشر ميشود.
1 - نسخه فيض الاسلام كه شامل 239 خطبه ميباشد (خطبه 52 و 53 در نسخه فيضالاسلام يك خطبه است.)
2 - نسخه صبحي صالح كه شامل 241 خطبه ميباشد.
اين دو نسخه از نظر محتوا هيچ فرقي با هم ندارند و فقط در شمارهگذاري متفاوت هستند.
مكان صدور خطبهها
مكان خطبههاي امام علي(ع) ابتدا در شهر مدينه در دوران 25ساله خانه نشيني و اوايل حكومت ايشان و سپس در مسير بصره و در بصره (هنگام جنگ جمل) بوده و اكثر خطبههاي آن حضرت در كوفه و در جنگ صفين و نهروان بوده است.
موضوع خطبهها
در خطبههاي نهجالبلاغه موضوعات و ميدانهاي متفاوتي مطرح شده است. در تقسيمبندي موضوعي ميتوان به نمونههاي زير اشاره كرد:
1 - توحيد و خداشناسي 2 - نظم جهان ووظيفه انسان در اين جهان 3 - پيامبر اسلام و اهميت رهبري او 4 - نقش قرآن در رهبري امت اسلام 5 - حكومت و عدالت 6 - انسان و ابعاد مختلف آن 7 - تقوا و پرهيزكاري 8 - دنيا و دنياپرستي 9 - اهلبيت و خلافت 10 - اصول اجتماعي و...
خطبههاي نهجالبلاغه از نگاه دانشمندان
1 - امام خميني در عظمت خطبه اول نهجالبلاغه ميفرمايد: "هان! فيلسوفان و حكمت اندوزان بيايند و در جملات خطبه اول اين كتاب الهي به تحقيق بنشينند و افكاربلندپايه خود را به كار گيرند و با كمك اصحاب معرفت و ارباب عرفان، اين جملة كوتاه را به تفسير بپردازند... تا ميدان ديد فرزند وحي را دريافته و به قصور خود و ديگران اعتراف كنند و اين است آن جمله "مع كل شي لا بمقارنه و غير كل شي لا بمزايله"
2 - علامه دكتر مهدي الهي قمشهاي در عظمت خطبه متقين ميفرمايد: "خطبه متقين به حقيقت گنجينهاي از گوهرهاي حكمت و معرفت است و در آن، دوره كامل درس فلسفه الهي، علم اخلاق و علم النفس و پرورش روان مندرج است.
اين خطبه براي آسايش ابدي و شادكامي جاوداني، يك دستور جامع و يك رهبر كامل است، اين خطبه دريايي است كه غوص و غور كنندگان در آن به گوهرها و جواهرات گرانبهاي معنوي و كمالات روحاني دست يابند...
اين خطبه درهريك از قرون اسلامي نزد اهل دانش، بزرگترين كتاب از نظر اخلاقي بشمار رفته و خطباي بزرگ در محافل سخنراني به اندرزهاي آن براي راهنمايي مردم تمسك ميجستند. آدمي هيچ سخن را به پايه قوت و تاثير اين خطبه نتوان يافت..."
3 - شيخ محمد عبده، شارح نهجالبلاغه، ميگويد: "در ميان همة مردم عرب زبان يك نفر نيست مگر اينكه معتقد است خطبههاي علي(ع) بعد از قرآن وسخن نبوي شريفترين و بليغترين و پرمعناترين و جامعترين سخنان است."
4 - شكيب ارسلان كه به او لقب "اميرالبيان" دادهاند در نشستي كه به افتخار او در مصر تشكيل شده بود از سخنران مجلس ميشنود كه ميگويد در تاريخ اسلام دو نفر به حق شايسته نام "اميرالبيان" هستند، يكي علي بن ابيطالب(ع) و ديگري شكيب ارسلان، وي با ناراحتي پشت تريبون ميرود و لب به گله ميگشايد و ميگويد: "من كجا و خطبههاي علي بن ابيطالب(ع) كجا! من بند كفش علي هم به حساب نميآيم.
مطلب را با سخني از آن حضرت به پايان ميبريم
اميرالمؤمنين علي(ع) در خطبهاي از نهجالبلاغه درباره خودش ميفرمايد: "همانا ما فرماندهان سپاه سخنيم، ريشة درخت سخن در ميان ما دويده و شاخههايش بر سر ما آويخته است."
منابع:
1 - سيري در نهج البلاغه، شهيد مرتضي مطهري
2 - در محضر خورشيد، سيدجمال الدين دينپرور
3 - سيماي نهج البلاغه، محمدمهدي عليقلي
4- پژوهشي در اسناد و مدارك نهجالبلاغه، دكتر سيدمحمد مهدي جعفري
5 - پيام امام خميني(ره) به كنگره هزاره نهجالبلاغه، 27/2/1360ه-.ش
6 - شناخت نهجالبلاغه، مرحوم محمد دشتي(ره)
آموزش نهجالبلاغه (3)
محمدمهدي عليقلي
آشنايي با خطبههاي نهجالبلاغه
خطبههاي اميرالمؤمنين علي(ع) از گذشتهها همواره با ويژگيهايي همراه بوده كه با آنها شناخته ميشده است؛ فصاحت و بلاغت، چند بُعدي بودن، زيباييها، تاثير و نفوذ خطبهها در جانهاي مستعد و...
هريك از اينها به تنهايي كافي است كه به خطبههاي اميرالمؤمنين علي(ع) ارزش فراواني بدهد، ولي همراه شدن اين امتيازها با يكديگر خطبههاي آن حضرت را تا به سرحد اعجاز رسانده است و دربارهاش گفتهاند: "فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق."
درباره شيوايي و زيبايي سخنان حضرت(ع) همين بس كه سخن شناسان و تا عصر حاضر همه به عظمت و زيبايي آن اعتراف كردهاند. خطبههاي نهجالبلاغه پس از چهارده قرن از زمان اميرالمؤمنين علي(ع)، براي شنونده همان لطف و حلاوت و گيرايي را دارد كه براي مردم روزگار خود آن بزرگوار داشته است. مواعظ آن حضرت دلها را ميلرزاند و اشكها را از ديدهها سرازير ميكند.
در اين جلسه با خطبههاي نهجالبلاغه بيشتر آشنا ميشويم.
تعريف خطبه:
در روزگاران گذشته سخنرانيهاي ارزشمند و جالب را خطبه، و سخنور توانا را خطيب ميگفتند. ايراد خطبه، نوعي هنر و توانايي عقلي و عملي و سياسي يك سخنور به حساب ميآمد.
تعداد خطبهها
اولين و مهمترين بخش نهجالبلاغه را سخنرانيهاي مختلف اميرالمؤمنين علي(ع) تشكيل ميدهد كه حضرت آنها را در شرايط گوناگون بيان كرده است و اصطلاحاً به آن خطبه گفته ميشود.
اين بخش با عنوان (باب الخُطب) يا (باب المختار من خطب اميرالمؤمنين(ع" داراي 241 خطبه است.
زمان صدور خطبهها
زمان صدور خطبههاي امام علي(ع) را ميتوان به صورت زير بيان نمود:
الف: دوران قبل از خلافت و زمامداري (25سال خانهنشيني، در مدينه)
ب: هنگامه خلافت (مدينه)
ج: دوران 4سال و 9ماه حكومت (98% خطبههاي نهجالبلاغه در دوران حكومت امام علي(ع) ايراد شده است.)
محتواي خطبهها
1 - خطبههاي اميرالمؤمنين علي(ع)، سرشار از مطالب و نكات و اصول اخلاقي، اجتماعي، سياسي، نظامي، اقتصادي، معنوي و عرفاني است كه خواننده را در مسير صحيح و درست و بر محور حق و صراط مستقيم به سوي كمال و هدايت رهنمون ميشود.
2 - خطبههاي امام(ع) براي همه انسانها بيان شده است. جامعهاي كه با خطبههاي حضرت انس بگيرد و به آن عمل كند، به يقين تمام موانع را از سر راه برميدارد و تا عاليترين مدارج رشد و ترقي پيش خواهد رفت.
3 - خطبههاي علي(ع) براي همة افراد و اقشار جامعه، اعم از رجال سياسي، بزرگان، علما، دانشمندان، نويسندگان، كسبه، قضات، دانشجويان و... قابل استفاده است و جا دارد كه همة مسلمانان مخصوصاً شيعيان و دوستان ايشان مطالب اين كتاب ارزشمند و يادگار جاويد امامت را سرلوحه زندگي مادي و معنوي خود قرار دهند.
4 - صاحب خطبهها اميرالمؤمنين علي(ع) است كه در خطبه 189 ميفرمايد:
"ايها الناس سلوني قبل ان تفقدوني فلانا بطرق السمأ اعلم مني بطرق الارض"
"اي مردم پيش از آن كه از ميان شما بروم و مرا نيابيد آنچه ميخواهيد از من بپرسيد كه من به راههاي آسمان آشناتر از راههاي زمين هستم."
طولانيترين و كوتاهترين خطبهها
از 241 خطبه گرد آمده در نهجالبلاغه، طولانيترين آنها خطبه قاصعه (192) در 11صفحه، خطبه اشباح (91) در 9صفحه و خطبه الغرا(83) در 6صفحه است. كوتاهترين خطبههاي نهجالبلاغه خطبه 59 در يك سطر و يك كلمه و خطبههاي 61 و 236 در يك سطر و 3كلمه هستند.
نام گذاري خطبهها
از ميان خطبههاي نهجالبلاغه فقط چهار خطبه توسط سيدرضي(ره) نام گذاري شده است كه عبارتند از:
1 - خطبه شقشقيه (3)
2 - خطبه الغرأ (83)
3 - خطبه الاشباح (91)
4 - خطبه القاصعه (192)
جمع آوري خطبهها
هدف سيدرضي(ره) جمع آوري همه خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه آن حضرت نبوده، بلكه تنها بخشهايي كه فصاحت و بلاغت آن در سطح عالي بوده گردآورده است. به همين دليل، مشاهده ميشود كه گاه يك خطبه را چند قسمت كرده و برخي از قسمتهاي آن را آورده است.
در نهجالبلاغه ، 241 خطبه ثبت شده است در حالي كه خطبهها و سخنرانيهاي امام علي(ع) بسيار بيش از اين است. مسعودي، مورخ معروف كه 100سال پيش از سيدرضي(ره) زندگي ميكرده، مينويسد: "مردم بيش از چهارصد و هشتاد و اندي از خطبههاي امام(ع) را حفظ كردهاند و از آنها استفاده ميكنند."
از دوران زندگي امام علي(ع) با رسول خدا(ص)، خطبهاي از آن حضرت در نهجالبلاغه نقل نشده است. در اين دوران امام علي(ع)، بيشتر پيام رسول خدا(ص) را به مردم ميرساند و يا از قول آن حضرت سخن ميگفت.
تاثير و نفوذ خطبهها
خطبههاي اميرالمؤمنين در اعماق جان سالكان راه حق نفوذ ميكند و تاثير وصفناپذيري به وجود ميآورد. مانند: خطبه متقين(183) و خطبه غرا(83).
"همام" مرد زاهد و عارفي كه از امام(ع) بيان اوصاف متقين را تقاضا نمود، ابتدا حضرت امتناع ورزيد ولي او اصرار نمود. امام علي(ع) آن خطبة عجيب و بي نظير و بي مانند را بيان فرمود و بيش از يكصد صفت از صفات متقين را براي او برشمرد. او پس از شنيدن آن خطبه صيحهاي زد و بر زمين افتاد و از دنيا رفت. اين گونه نفوذ سخن در تاريخ سابقه ندارد.
سيدرضي(ره) در ذيل خطبه غرا(83) ميگويد: "هنگامي كه علي(ع) اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه درآمده، چشمها گريان شدند و دلها به اضطراب و تپش افتادند."
اولين و آخرين خطبهها
خطبههاي نهجالبلاغه درحال حاضر ترتيب زماني ندارند و براساس صدور خطبهها تنظيم نشدهاند. اولين خطبهها از نظر زماني خطبه 235 است كه حضرت به هنگام غسل دادن پيامبر(ص) بيان فرمودند.
آخرين خطبه از نظر زماني خطبه 149 است كه حضرت در سال 40 هجري در بيستم رمضان قبل از شهادت بيان فرمودند.
علت اختلاف در تعداد خطبهها
در حال حاضر دو نوع نسخه از نهجالبلاغه توسط ناشران منتشر ميشود.
1 - نسخه فيض الاسلام كه شامل 239 خطبه ميباشد (خطبه 52 و 53 در نسخه فيضالاسلام يك خطبه است.)
2 - نسخه صبحي صالح كه شامل 241 خطبه ميباشد.
اين دو نسخه از نظر محتوا هيچ فرقي با هم ندارند و فقط در شمارهگذاري متفاوت هستند.
مكان صدور خطبهها
مكان خطبههاي امام علي(ع) ابتدا در شهر مدينه در دوران 25ساله خانه نشيني و اوايل حكومت ايشان و سپس در مسير بصره و در بصره (هنگام جنگ جمل) بوده و اكثر خطبههاي آن حضرت در كوفه و در جنگ صفين و نهروان بوده است.
موضوع خطبهها
در خطبههاي نهجالبلاغه موضوعات و ميدانهاي متفاوتي مطرح شده است. در تقسيمبندي موضوعي ميتوان به نمونههاي زير اشاره كرد:
1 - توحيد و خداشناسي 2 - نظم جهان ووظيفه انسان در اين جهان 3 - پيامبر اسلام و اهميت رهبري او 4 - نقش قرآن در رهبري امت اسلام 5 - حكومت و عدالت 6 - انسان و ابعاد مختلف آن 7 - تقوا و پرهيزكاري 8 - دنيا و دنياپرستي 9 - اهلبيت و خلافت 10 - اصول اجتماعي و...
خطبههاي نهجالبلاغه از نگاه دانشمندان
1 - امام خميني در عظمت خطبه اول نهجالبلاغه ميفرمايد: "هان! فيلسوفان و حكمت اندوزان بيايند و در جملات خطبه اول اين كتاب الهي به تحقيق بنشينند و افكاربلندپايه خود را به كار گيرند و با كمك اصحاب معرفت و ارباب عرفان، اين جملة كوتاه را به تفسير بپردازند... تا ميدان ديد فرزند وحي را دريافته و به قصور خود و ديگران اعتراف كنند و اين است آن جمله "مع كل شي لا بمقارنه و غير كل شي لا بمزايله"
2 - علامه دكتر مهدي الهي قمشهاي در عظمت خطبه متقين ميفرمايد: "خطبه متقين به حقيقت گنجينهاي از گوهرهاي حكمت و معرفت است و در آن، دوره كامل درس فلسفه الهي، علم اخلاق و علم النفس و پرورش روان مندرج است.
اين خطبه براي آسايش ابدي و شادكامي جاوداني، يك دستور جامع و يك رهبر كامل است، اين خطبه دريايي است كه غوص و غور كنندگان در آن به گوهرها و جواهرات گرانبهاي معنوي و كمالات روحاني دست يابند...
اين خطبه درهريك از قرون اسلامي نزد اهل دانش، بزرگترين كتاب از نظر اخلاقي بشمار رفته و خطباي بزرگ در محافل سخنراني به اندرزهاي آن براي راهنمايي مردم تمسك ميجستند. آدمي هيچ سخن را به پايه قوت و تاثير اين خطبه نتوان يافت..."
3 - شيخ محمد عبده، شارح نهجالبلاغه، ميگويد: "در ميان همة مردم عرب زبان يك نفر نيست مگر اينكه معتقد است خطبههاي علي(ع) بعد از قرآن وسخن نبوي شريفترين و بليغترين و پرمعناترين و جامعترين سخنان است."
4 - شكيب ارسلان كه به او لقب "اميرالبيان" دادهاند در نشستي كه به افتخار او در مصر تشكيل شده بود از سخنران مجلس ميشنود كه ميگويد در تاريخ اسلام دو نفر به حق شايسته نام "اميرالبيان" هستند، يكي علي بن ابيطالب(ع) و ديگري شكيب ارسلان، وي با ناراحتي پشت تريبون ميرود و لب به گله ميگشايد و ميگويد: "من كجا و خطبههاي علي بن ابيطالب(ع) كجا! من بند كفش علي هم به حساب نميآيم.
مطلب را با سخني از آن حضرت به پايان ميبريم
اميرالمؤمنين علي(ع) در خطبهاي از نهجالبلاغه درباره خودش ميفرمايد: "همانا ما فرماندهان سپاه سخنيم، ريشة درخت سخن در ميان ما دويده و شاخههايش بر سر ما آويخته است."
منابع:
1 - سيري در نهج البلاغه، شهيد مرتضي مطهري
2 - در محضر خورشيد، سيدجمال الدين دينپرور
3 - سيماي نهج البلاغه، محمدمهدي عليقلي
4- پژوهشي در اسناد و مدارك نهجالبلاغه، دكتر سيدمحمد مهدي جعفري
5 - پيام امام خميني(ره) به كنگره هزاره نهجالبلاغه، 27/2/1360ه-.ش
6 - شناخت نهجالبلاغه، مرحوم محمد دشتي(ره)
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 477
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷, ۱:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 782 بار
- سپاسهای دریافتی: 1346 بار
Re: آموزش نهجالبلاغه
مجله پيام انقلاب - شماره 4
آشنايي با نهجالبلاغه
محمد مهدي عليقلي
آموزش نهجالبلاغه(1)
مقدمه
از روزي كه آفتاب وجود علي(ع) از كعبه تابيد و افق هستي را روشن كرد قرنها ميگذرد اما شكوه نام و ياد و شخصيت او همچنان آفاق جانها و انديشهها را نور ميبخشد.
دُر يگانهاي كه در صدف كعبه پديد آمد، همواره انديشههاي بسياري را خيره و مبهوت "كلام جاودانه" خود ساخته است.
ميتوان براي خط خدا، سرمشقي چون "اميرالمؤمنين علي(ع") نشان داد و نشان او را در دلهاي عاشق و انديشه علوي يافت.
نهجالبلاغه، كتاب زندگي
دريايي پيش روي ماست؛ به گستردگي تاريخ اسلام و به ژرفاي زمان. نامش "نهجالبلاغه" است كه زلالي اشك را دارد و عمق وجود را، شادابي سپيده را و خروش آبشاران را...
آن كه ميخواهد "علي" را بشناسد و با انديشه علوي انس بگيرد، بايد جان را در زيرآبشار خطبههاي اين مجموعه بگيرد تا به طهارت و طراوت برسد. و دل را در چشمهسار حكمت اين صحيفه لقماني سيراب كند تا به حيات القلوب دست يابد.
آن كس كه بخواهد "اسلام" را در چهره علي(ع) و سخن و عمل مولا بشناسد بايد نهجالبلاغه را بخواند و با آن انس بگيرد. از اين كوثر ولايت، جرعه هايي بنوشد و در اين زمزم علوي صورت جان را شستشو دهد.
اسلام را بايد از "قرآن" فراگرفت و نهجالبلاغه هم ترجمان همان قرآن است. نهجالبلاغه، آيينهاي است كه سيماي قرآن را نشان ميدهد و هر دو به مبدا الهي وصلاند.
"نهجالبلاغه" برادر "قرآن" و تفسير دين است. سخن علي(ع) و رهگشاي فصاحت و بلاغت است. كتاب "ارشاد و آموزش"، "تشويق و توبيخ"، "بعثت و بشارت" و "برهان و بصيرت" است. كتاب "سنت و سياست"، "حكمت و حكومت"، "قرآن و قيامت" و "معاش و معاد" است، كتاب اخلاق و تهذيب نفس و "رهبري" و "رهروي" است.
اسوه "سير و سلوك" و پيوند دهنده "حيات و ممات"، رابط "دين و دانش" و نظام "علم و عمل" است.
كتاب زندگي و نسخه شفابخش دردها و بيماريهاست. دستورالعمل "چگونه بودن" و مرامنامه "هستي" است. قطبنماي "توحيد"، طراز "زيستن" و منشور "حكومت" است
نهجالبلاغه، يك "معلم" است، يك مدرسه است و يك "مكتب".
به "مالك اشتر" آيين زمامداري ميآموزد. (نامه 53)
به "عثمان بن حنيف" شيوه حكومت مردمي ياد ميدهد (نامه 45).
به "محمد حنفيه" از فنون رزم و پيكار ميگويد (خطبه 11).
به "كميل بن زياد" از مردمشناسي ميگويد (حكمت 147).
به "حارث همداني" درس اخلاق ميدهد (نامه 69).
به "ابوذر غفاري" استقامت در راه هدف را توصيه ميكند. (خطبه 130)
"عقيل" را در آستان عدالت، بر سر "عقل" ميآورد (خطبه 224)
"ابوموسي اشعري" را در پيشگاه شعور و وجدان و منطق، به محاكمه ميكشد (نامه 63،78).
شيطنت "معاويه" و رياستطلبي طلحه و زبير را برملا ميكند (نامه 10، 54، 55)
نهجالبلاغه، دانشكده الهيات و كلاس معارف است(1)
آشنايي استاد با نهجالبلاغه
شهيد بزرگوار آيت الله مطهري دربارة آشنايي خود با نهجالبلاغه مينويسد:
شايد برايتان پيش آمده باشد - و اگر هم پيش نيامده ميتوانيد آنچه را ميخواهم بگويم در ذهن خود مجسم كنيد - كه سالها با فردي در يك كوي و محله زندگي ميكنيد. لااقل روزي يك بار او را ميبينيد و طبق عرف وعادت، سلام و تعارفي ميكنيد و رد ميشويد. روزها و ماهها و سالها به همين منوال ميگذرد...
تا آن كه تصادفي رخ ميدهد و چند جلسه با او مينشيند و از نزديك با افكار و انديشهها و گرايشها و احساسات و عواطف او آشنا ميشويد. با كمال تعجب احساس ميكنيد كه هرگز نميتوانستهايد او را چنان كه هست حدس بزنيد و پيش بيني كنيد. از آن به بعد چهره او در نظر شما تغيير ميكند. حتي قيافهاش در چشم شما طور ديگر مينمايد. عمق و معنا و احترام ديگري در قلب شما پيدا ميكند. شخصيتش از پشت پرده شخصش متجلي ميشود. گويا شخص ديگري است غير از آن كه سالها او را ميديدهايد. احساس ميكنيد دنياي جديدي كشف كردهايد.
برخورد من با نهجالبلاغه چنين بود. از كودكي با نام نهجالبلاغه آشنا بودم و آن را در ميان كتابهاي مرحوم پدرم ميشناختم. پس از آن سالها تحصيل كردم... و در همه اين مدت نام نهجالبلاغه بعد از قرآن بيش از هر كتاب ديگر به گوشم ميخورد... اما اعتراف ميكنم كه با دنياي نهجالبلاغه بيگانه بودم. بيگانه وار با آن برخورد ميكردم و بيگانه وار ميگذشتم. تا آن كه تصادف كوچكي مرا با فردي آشنا كرد. او دست مرا گرفت و اندكي وارد دنياي نهجالبلاغه كرد. آن وقت بود كه عميقاً احساس كردم اين كتاب را نميشناختم. از آن پس چهره نهجالبلاغه در نظرم عوض شد. به آن علاقهمند شدم و محبوبم شد. گويا كتاب ديگري است. غير از آن كتابي كه از دوران كودكي آن را ميشناختم. احساس كردم كه دنياي جديدي را كشف كردهام.
ما بايد اعتراف كنيم كه با نهجالبلاغه بيگانهايم. دنياي روحي كه براي خود و جامعه اسلامي ساختهايم دنياي ديگري است غير از دنياي نهجالبلاغه(2)
اين مجموعه نفيس....
اين مجموعه نفيس و زيبا به نام نهجالبلاغه كه اكنون در دست ماست منتخبي از "خطبهها، نامهها، و كلمات كوتاه" اميرالمؤمنين علي(ع) است كه در سال (400ه-. ق) هزار و بيست و هشت سال پيش در ماه رجب به وسيله علامه سيدرضي(ره) گردآوري شده است. براي آشنايي با نهجالبلاغه مطالب بسياري قابل بررسي است كه در اين شماره تنهابه ذكر سه مطلب بسنده ميكنيم.
بافت كلي نهجالبلاغه
يكي از زمينههاي شناخت نهجالبلاغه، آشنايي با ظاهر كتاب و بافت كلي آن است.
علامه سيدرضي(ره) نهجالبلاغه را در سه بخش جداگانه تنظيم كرد كه عبارت است از خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه.
خطبهها
اولين و مهمترين بخش نهجالبلاغه را سخنرانيهاي مختلف اميرالمؤمنين(ع) تشكيل ميدهد كه حضرت آنها را در شرايط گوناگون فرموده است كه اصطلاحاً به آن خطبه گفته ميشود. در اين كتاب 241 خطبه گردآمده كه طولانيترين آنها خطبه قاصعه (خطبه 192) و كوتاهترين آنها خطبه 59است.
نامهها
بخش دوم كتاب شامل 79 پيام و نامه مكتوب آن حضرت به فرمانداران، دوستان، بستگان، دشمنان، قضات و ماموران جمع آوري زكات و ماليات و.. است.
طولانيترين نامهها عهدنامه مالك اشتر (نامه53) است كه در آن اصول ملك داري و عدالت گستري بيان شده و كوتاهترين آنها نامه 79 است كه به فرماندهان سپاه نوشته شده است.
كلمات كوتاه
در آخرين بخش نهجالبلاغه 480 جمله كوتاه و بلند حكمتآميز وجود دارد كه از آنها به كلمات قصار و حكمتها تعبير ميشود. اين بخش با كلماتي اندك و مضاميني بسيار بلند، زيبايي خاصي به نهجالبلاغه داده است. طولانيترين آنها حكمت 147 و كوتاهترين آنها حكمت 187، 216 و 418 است.
اين مجموعه نفيس، يادگار برجاي مانده از دورههاي مختلف زندگي اميرالمؤمنين علي(ع) است. بخش اندكي از آن مربوط به زمان حيات رسول خدا(ص) و بخش ديگري از آن مربوط به دوره كنارهگيري آن حضرت از خلافت (25سال سكوت) است. قسمت ديگر آن مربوط به عصر خلافت و زمامداري آن حضرت (سال 40-36ه-. ق) است.
گفتني است سيدرضي(ره) همه خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه امام(ع) را جمع آوري نكرده است. آنچه هدف سيدرضي(ره) بوده بخشهاي ادبي بليغ و زيباييهاي كلام امام(ع) است تا آنها را به عنوان راه و رسم بلاغت معرفي نمايد. در واقع به همين علت نام كتاب را نهجالبلاغه (روش شيوا و رسا سخن گفتن) نهاده است.
عظمت نهجالبلاغه
عظمت نهجالبلاغه - اين ميراث جاويدان اميرالمؤمنين علي(ع) - بدان پايه است كه برخي آن را "دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوق" ناميدهاند و برخي ديگر آن را "اَخ القرآن" خواندهاند و اين بدان معناست كه نهجالبلاغه همان راهي را ارايه ميدهد كه قرآن هدايت گر آن است.
اين كتاب در طول تاريخ هميشه مورد توجه علما و دانشمندان مسلمان و غيرمسلمان بوده است. "ابن ابيالحديد" دانشمند بزرگ اهل سنت و شارح نهجالبلاغه در ذيل خطبه 221 نهجالبلاغه مينويسد:
"من سوگند ميخورم به همان كسي كه تمام امتها به او سوگند ياد ميكنند اين خطبه را از پنجاه سال قبل تاكنون بيش از هزار بار خواندهام و هر زمان آن را ميخوانم، خوف و وحشت و بيداري عميقي تمام وجود مرا در برميگيرد و در قلب من اثري شگفت ميگذارد و در اعضاي پيكرم لرزشي پديد ميآورد. هر زمان در مضامين آن دقت ميكنم به ياد مردگان از خانواده و بستگان و دوستانم ميافتم و چنان ميپندارم كه من همان كسي هستم كه امام در لابه لاي اين خطبه توصيف ميكند. چقدر واعظان و خطيبان و فصيحان در اين خصوص گفتهاند و چقدر من در برابر سخنان آنان به طور مكرر قرار گرفتهام. اما در هيچ كدام تاثيري را كه اين كلام در دل و روح من ميگذارد، نديدهام.(3)
آيت الله "جوادي آملي" ميفرمايد:
"ابن ابيالحديد (در خصوص خطبه 221) ميگويد، اگر تمام فصحاي عرب در يك جايي نشسته باشند و اين خطبه علي بن ابيطالب(ع) قرائت شود، شايسته است كه همه آنان سجده كنند. همان طور كه قرآن سورههايي دارد كه در آن سورهها آياتي است كه اگر آن آيات خوانده شود، بايد سجده كرد. علي بن ابيطالب(ع) هم خُطبي دارد كه يكي از خُطب اين است، اگر اين خطبه براي خردمندان فصيح و بليغ و كارشناسان فصاحت و بلاغت تلاوت شود، آنان بايد سجده كنند.
اين موضوع در حضور درس استاد "علامه طباطبايي" مطرح شد كه چگونه ابن ابيالحديد يك همچو تدبير بلندي دارد؟ استاد فرمود: "ابن ابيالحديد گزاف نگفته است. زيرا اگر سجده است براي كلام خداست و همان محتواي قرآني است كه به صورت خُطب عليبن ابيطالب(ع) درآمده است. در حقيقت براي كلام خداوند دارند سجده ميكنند نه براي كلام مخلوق خدا."(4)
"جرج جرداق" دانشمند بزرگ مسيحي در عظمت نهجالبلاغه ميگويد:
"جاذبههاي نهجالبلاغه امام علي(ع) شوري در من ايجاد كرد كه 200 بار نهجالبلاغه را مطالعه كردم". يك دانشمند مسيحي 200 بار نهجالبلاغه را ميخواند اما ما كه خود را از شيعيان اميرالمؤمنين علي(ع) ميشماريم و ادعاي محبت و ولايت او را داريم به راستي چند بار نهجالبلاغه را خواندهايم؟ و با مفاهيم ارزشمند آن به چه ميزان آشنايي داريم؟
ماكه در خانواده شيعه كشور شيعيان زندگي ميكنيم چرا بايد با نهجالبلاغه بيگانه باشيم؟
جاذبههاي نهجالبلاغه
يكي از پرچاذبهترين كتابهاي جهان اسلام در هزاره گذشته نهجالبلاغه بوده است.
اصولاً ميراثهاي ماندگار پشتينيان از ويژگيهاي خاصي برخوردارند و با فطرت، عقل، وجدان، عواطف و احساسات بشر هم آوا هستند.
اندك هستند آثاري كه در طول تاريخ مورد استفاده همگان بودهاند. اما گاه در ميان همين اندك، نمونههاي ارزشمندي يافت ميشود كه چونان خورشيد، شرق و غرب عالم را نور ميبخشد.
نهجالبلاغه از اين گونه آثار است.
حال پرسش مهم اين است كه چرا نهجالبلاغه اين همه جاذبه دارد؟
عواملهاي جاذبه نهجالبلاغه به قرار ذيل است:
1 - شخصيت برجسته و والاي اميرالمؤمنين علي(ع) مهمترين سبب جاودانگي نهجالبلاغه است.
2 - فصاحت و بلاغت كلام امام علي(ع).
عبدالحميد بن يحيي عامري (م 132ه-) گفته است:
"هفتاد خطبه از خطبههاي امام علي(ع) را از بر كردم و اين خطبهها چون چشمهاي همچنان پيدرپي درذهن من ميجوشيد."
جرج جرداق مسيحي ميگويد: "نهجالبلاغه در بلاغت، فوق بلاغتها است. قرآني است كه از مقام خود اندكي فرود آمده. سخني است كه تمام زيباييهاي زبان عرب را در گذشته و آينده در خود جاي داده است."
3 - جامعيت كلام علي(ع).
امام علي(ع) پيرامون تمام ابعاد يك انسان كامل سخن گفته است.
وقتي از مردان خدا سخن ميگويد (خطبه متقين)، وقتي از آيين كشورداري سخن ميگويد (عهدنامه مالك اشتر، نامه 53) و وقتي از روابط فردي و اجتماعي و مسئله تربيت سخن ميگويد (نامه 31 نهجالبلاغه) و... حق مطلب را به بهترين وجه ادا ميكند.
4 - در نهجالبلاغه همه جا سخن از همدري با طبقات محروم و ستمديده و مبارزه با ظلم و بيعدالتي و طاغوت است.
5 - حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه همه جا در مسير آزادي انسان سخن ميگويد.
ولاتكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا. بنده ديگران مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.
پاورقي:
1- روايت انقلاب، ج1، ص 260.
2- سيري در نهجالبلاغه، ص 7، (با اندكي تلخيص)
3- شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد، ج 11، ص 153
4- حكمت نظري و عملي در نهجالبلاغه، ص 26 و 27.
آموزش نهج البلاغه(4)
آشنايي با نامههاي نهج البلاغه
محمد مهدي عليقلي
اگرچه همة محتواي نهجالبلاغه زيباست اما بخشهايي از آن زيباتر است.
اگرچه تمامي اين كتاب شريف، تابناك است اما بخشهايي از آن تابناكتر است.
از سوي ديگر، همگان فرصت خواندن همه نهجالبلاغه را ندارند و با بخشهاي مختلف نهجالبلاغه (خطبهها، نامهها، حكمتها) آشنا نيستند. از اين روست كه ما زيباترين، درخشانترين و ارجدارترين بخش نهجالبلاغه يعني نامههاي نوراني و حكمتآموز و راهگشاي مولا را كه براي كارگزاران حكومت اسلامي نوشتند برگزيديم تا تشنگان زلال معرفت و ولايت، جانها را طراوت بخشند.
تعداد نامهها
بخش دوم نهجالبلاغه شامل 79 پيام و نامة مكتوب اميرمؤمنان(ع) به استانداران، فرمانداران، دوستان، بستگان، دشمنان، قضات، فرماندهان نظامي، ماموران جمع آوري زكات و ماليات و... است.
اين بخش با عنوان (الكتب) و (الرسائل) و (باب المختار من كتب مولانا اميرالمؤمنين(ع" آمده است.
زمان صدور نامهها
تمام نامهها در دوران حكومت حضرت علي(ع) و از آغاز سال 36 هجري (با عزل استانداران عثمان و فرستادن استانداران جديد براي پنج ايالت (منطقه)، شبه جزيره عربستان، مصر، عراق، ايران و شام) تا سال 40 هجري است.
طولانيترين و كوتاهترين نامهها
از 79نامه گردآوري شده در نهجالبلاغه طولانيترين آنها عهدنامه امام علي(ع) به مالك اشتر (نامه 53) در 13صفحه است كه در آن اصول مُلك داري و عدالت گستري بيان شده و همچنين وصيتنامه امام علي(ع) به امام حسن(ع) (نامه 31) در 10صفحه است.
كوتاهترين نامه نهجالبلاغه نامه 79 (در يك سطر و 3كلمه) به فرماندهان سپاه نوشته شده و نامه 77 (در يك سطر و 7كلمه) كه به ابنعباس نوشته شده است.
اولين و آخرين نامهها
اولين نامه از نظر زماني نامه 57 است. حضرت(ع) اين نامه را به مردم كوفه هنگام حركت از مدينه به سوي بصره نوشته است. آخرين نامه از نظر زماني نامه 23 و وصيتنامه حضرت است. نامههاي نهجالبلاغه در حال حاضر ترتيب زماني ندارند به عبارت ديگر نهجالبلاغه براساس زمان صدور نامهها تنظيم نشده است.
نكته: شارحين نهجالبلاغه نوشتهاند نامه امام علي(ع) به سلمان فارسي(س) (نامه 68) قبل از دوران خلافت آن حضرت بوده است.
مكان صدور نامهها
نامههاي امام علي(ع) ابتدا در شهر مدينه (در آغاز حكومت) سپس در مسير بصره و در بصره هنگام جنگ جمل، و اكثر نامههاي آن حضرت در كوفه و در جنگ صفين و نهروان نوشته شده است.
موضوع نامهها
نامهها (بخش دوم نهجالبلاغه) كه مهمترين دستورها و برنامههاي حكومتي آن حضرت است، حاوي مطالب بسيار مهم و سودمند اجتماعي، سياسي و كشورداري براي انسانهاي بيدار است.
دست اندركاران مسائل سياسي، اجتماعي و كشورداري بايد نامههاي نهجالبلاغه را مطالعه كنند و آن را در كار روزمره و زندگي فردي و اجتماعي خود پياده كنند و مطمئن باشند كه مسائل سياسي، اجتماعي و كشورداري آن به قدري قوي و نيرومند است كه طالب را از هر چيز ديگري بينياز ميكند.
نكته: اخيراً رسانههاي خبري جهان اعلام كردند كه عهدنامه امام علي(ع) به مالك اشتر (نامه53) به عنوان تنها مرجع عدالتگستر تاريخ، در سازمان ملل متحد به ثبت رسيد.(1)
مخاطبين نامهها
مخاطبين نامههاي اميرالمؤمنين علي(ع) در بخش دوم نهجالبلاغه عبارتند از:
1 - استانداران و فرمانداران؛ 32 نامه (شمارههاي 5 18- 19- 20- 21- 27- 33- 34- 35- 41- و...)
2 - معاويه 16نامه؛ (شمارههاي 6 7- 9- 10- 17- 28- 30- 32- 37- 48- 49- 55- 64- 65- 73- 75-)
3 - فرماندهان نظامي؛ 9نامه (شمارههاي 4 8- 11- 12- 13- 14- 16- 50- - 79)
4 - مردم شهرها 6نامه؛ (به مردم كوفه: نامههاي شماره 57-2-1، به مردم مصر: نامههاي 62-38 و مردم بصره: نامه 29)
5 - وصيت نامه؛ 4 نامه (شمارههاي 47-31-24-23)
6 - اخلاقي؛ 4نامه (شمارههاي 47-31-22-3)
7 - دشمنان؛ 3نامه (شماره 39 به عمروعاص، 44 به زياد بن ابيه و 54 به طلحه و زبير)
8 - ماموران ماليات؛ 3نامه (شمارههاي 51-26-25)
9 - پيمان نامه؛ 1نامه (شماره 74، عهدنامهاي كه به خط هشام بن كلبي براي صلح ميان قبيله ربيعه و يمن نوشته شده است)
10 - دعا؛ 1نامه (شماره 15، دعاي امام(ع) در ميدان جنگ)
جمع آوري نامهها
هدف سيدرضي(ره) جمعآوري همه نامههاي آن حضرت نبوده، بلكه تنها تعدادي از نامهها را جمعآوري كرده است. در بخش نامهها 79ثبت شده است. در حالي كه نامههاي امام علي(ع) بسيار بيش از اين است. اگر تمام نامهها جمعآوري شود حدود 300 نامه خواهد شد.
اسامي استانداران و فرمانداران امام علي(ع) در بخش نامهها
1 - مالك اشتر - استاندار مصر - (نامه 46-53)
2 - محمد بن ابيبكر - استاندار مصر - (نامه 34-27)
3 - عبدالله بن عباس - فرماندار بصره - (نامه 18 22- 35- 66- 72- 76- 77-)
4 - كميل بن زياد - فرماندار هيت - (نامه 61)
5 - عثمان بن حُنيف - فرماندار بصره - (نامه 45)
6 - سهل بن حنيف - فرماندار مدينه - (نامه 70)
7 - قثم بن عباس - فرماندار مكه - (نامه 67-33)
8 - عمر بن ابيسلمه - فرماندار بحرين - (نامه 19 - 42)
9 - مطقله بن هبيره شيباني - فرماندار اردشير خره "فيروزآباد فارس" - (نامه 43)
10 - مخنف بن سليم - فرماندار اصفهان - (نامه 26)
اسامي مخالفان امام علي(ع)
مخالفان دوران حكومت اميرالمؤمنين علي(ع) عبارتند از:
1 - معاويه بن ابوسفيان (نامههاي 6 9- 10- 17- 28- 30- 32- و...)
2 - عمروعاص (خطبه 26 84- و نامه 39)
3 - زيادبن ابيه (نامههاي 20 21- 44-)
4 - اشعث بن قيس (خطبه 19)
5 - مروان ابن حكم (خطبه 73)
6 - ابوموسي اشعري (نامههاي 78-63)
7 - طلحه (خطبه 137 و نامههاي 1 و 54)
8 - زبير (خطبه 137 و نامههاي 1 و 54)
9 - عايشه (خطبه 13)
10 - بسربن ارطاه (خطبه 25)
نكته هايي از بخشنامههاي نهجالبلاغه
از 79 نامهاي كه در نهجالبلاغه ثبت شده است، جنبههاي رهنمودي آنها بيش از ساير جنبهها به چشم ميخورد. در اين نامهها حضرت به استانداران، فرمانداران، فرماندهان نظامي، قضات، ماموران ماليات و... موارد زير را تذكر دادهاند:
1 - نظارت كامل امام(ع) بر عملكرد كارگزاران حكومت (نامههاي 3، 45، 40، 43)
2 - سفارش به حقوق مردم و حقوق حيوانات (نامههاي 25، 26، 51)
3 - شايستهسالاري (كساني را مسئول امور كارها برگزيده كه شايسته بودند نه آشنايان و فاميل را)
4 - توجه به مردم و اطلاعرساني و آگاه كردن مردم (گزارش كار دادن به مردم) (نامههاي 1، 38، 62)
5 - در صدور فرامين و وضع ماليات خود را به جاي ناتوانترين افراد قرار دهيد.
6 - به كارگزاران خود مينويسد: "در عين حال كه انجام وظيفه ميكنيد، مظهر رافت و عدالت باشيد."
7 - به مسئولين حكومت مينويسد: "از هواپرستي، مال اندوزي، تكبر و جاهطلبي و... دوري كنيد."
8 - كشورداري را از دينداري جدا ندانيد و شغل خود را جزء وظايف عبادي بشماريد.
9 - بر ضعيفان ببخشاييد و بر زخمهاي آنان مرهم گذاريد.
10 - به فرماندهان نظامي سفارشات اخلاقي ميكند:
الف - هيچ وقت جنگ را شما آغاز نكنيد، اول هدايت كنيد و... (نامه 14-12-4)
ب: مجروحان را به قتل نرسانيد (نامه 14)
ج: فراريان و آنها كه قدرت دفاع ندارند نكشيد (نامه 14)
د: زنان را اذيت نكنيد. هرچند آنها به شما بد بگويند (نامه 14).
به عكس معاويه به فرماندهان خود اختيار تام داد.
نگاهي به نامههاي امام علي(ع) و معاويه
نويسنده و مورخ معروف مسيحي "جرجي زيدان" در كتاب "تاريخ تمدن اسلام" مينويسد: "ما علي بن ابيطالب و معاويه بن ابيسفيان را نديدهايم. تنها وسيلهاي كه ما را به ميزان ارزش وجودي آنها راهنمايي كند، نامههاي باقي مانده است كه امروز بهترين معرف شخصيت گوينده و نويسنده خويش است.
در نامههايي كه معاويه به عمال خود نوشته، هدف اساسياش اين بوده كه به آنها دستور دهد بهتر به مردم تسلط پيدا كنند و اموال آنها را چپاول كرده و زر و سيم بيشتري جمعآوري نمايند. سهم خود را بردارند و بقيه را براي او بفرستند، زيرا او از زر و سيم معجزات فراواني ديده است!
ولي علي بن ابيطالب(ع) در تمام نامههاي خود كه به فرمانداران و استانداران خود نوشته است، بيش از همه چيز آنها را به پرهيزگاري و ايمان استوار و برگزاري نماز و روزه و امر به معروف و نهي از منكر سفارش ميكند و تاكيد مينمايد كه نسبت به زيردستان و فقيران و نيازمندان و قرض دادن ترحم و توجه بيشتري داشته باشند. اصرار ميورزد كه خدا را در همه حال ناظر اعمال خود بدانند و اين حقيقت را مدنظر قرار دهند كه دنيا ناپايدار است و شايسته دلبستگي نيست.
منابع:
1 - دشتي، محمد، شناخت نهجالبلاغه.
2 - اسرار، مصطفي، دانستنيهاي نهجالبلاغه.
3 - عليقلي، محمدمهدي، سيماي نهجالبلاغه.
4 - زيدان، جرجي، تاريخ تمدن اسلام.
پاورقي:
1- اطلاعات بينالملل، 25/8/82 (16/11/2003)
آشنايي با نهجالبلاغه
محمد مهدي عليقلي
آموزش نهجالبلاغه(1)
مقدمه
از روزي كه آفتاب وجود علي(ع) از كعبه تابيد و افق هستي را روشن كرد قرنها ميگذرد اما شكوه نام و ياد و شخصيت او همچنان آفاق جانها و انديشهها را نور ميبخشد.
دُر يگانهاي كه در صدف كعبه پديد آمد، همواره انديشههاي بسياري را خيره و مبهوت "كلام جاودانه" خود ساخته است.
ميتوان براي خط خدا، سرمشقي چون "اميرالمؤمنين علي(ع") نشان داد و نشان او را در دلهاي عاشق و انديشه علوي يافت.
نهجالبلاغه، كتاب زندگي
دريايي پيش روي ماست؛ به گستردگي تاريخ اسلام و به ژرفاي زمان. نامش "نهجالبلاغه" است كه زلالي اشك را دارد و عمق وجود را، شادابي سپيده را و خروش آبشاران را...
آن كه ميخواهد "علي" را بشناسد و با انديشه علوي انس بگيرد، بايد جان را در زيرآبشار خطبههاي اين مجموعه بگيرد تا به طهارت و طراوت برسد. و دل را در چشمهسار حكمت اين صحيفه لقماني سيراب كند تا به حيات القلوب دست يابد.
آن كس كه بخواهد "اسلام" را در چهره علي(ع) و سخن و عمل مولا بشناسد بايد نهجالبلاغه را بخواند و با آن انس بگيرد. از اين كوثر ولايت، جرعه هايي بنوشد و در اين زمزم علوي صورت جان را شستشو دهد.
اسلام را بايد از "قرآن" فراگرفت و نهجالبلاغه هم ترجمان همان قرآن است. نهجالبلاغه، آيينهاي است كه سيماي قرآن را نشان ميدهد و هر دو به مبدا الهي وصلاند.
"نهجالبلاغه" برادر "قرآن" و تفسير دين است. سخن علي(ع) و رهگشاي فصاحت و بلاغت است. كتاب "ارشاد و آموزش"، "تشويق و توبيخ"، "بعثت و بشارت" و "برهان و بصيرت" است. كتاب "سنت و سياست"، "حكمت و حكومت"، "قرآن و قيامت" و "معاش و معاد" است، كتاب اخلاق و تهذيب نفس و "رهبري" و "رهروي" است.
اسوه "سير و سلوك" و پيوند دهنده "حيات و ممات"، رابط "دين و دانش" و نظام "علم و عمل" است.
كتاب زندگي و نسخه شفابخش دردها و بيماريهاست. دستورالعمل "چگونه بودن" و مرامنامه "هستي" است. قطبنماي "توحيد"، طراز "زيستن" و منشور "حكومت" است
نهجالبلاغه، يك "معلم" است، يك مدرسه است و يك "مكتب".
به "مالك اشتر" آيين زمامداري ميآموزد. (نامه 53)
به "عثمان بن حنيف" شيوه حكومت مردمي ياد ميدهد (نامه 45).
به "محمد حنفيه" از فنون رزم و پيكار ميگويد (خطبه 11).
به "كميل بن زياد" از مردمشناسي ميگويد (حكمت 147).
به "حارث همداني" درس اخلاق ميدهد (نامه 69).
به "ابوذر غفاري" استقامت در راه هدف را توصيه ميكند. (خطبه 130)
"عقيل" را در آستان عدالت، بر سر "عقل" ميآورد (خطبه 224)
"ابوموسي اشعري" را در پيشگاه شعور و وجدان و منطق، به محاكمه ميكشد (نامه 63،78).
شيطنت "معاويه" و رياستطلبي طلحه و زبير را برملا ميكند (نامه 10، 54، 55)
نهجالبلاغه، دانشكده الهيات و كلاس معارف است(1)
آشنايي استاد با نهجالبلاغه
شهيد بزرگوار آيت الله مطهري دربارة آشنايي خود با نهجالبلاغه مينويسد:
شايد برايتان پيش آمده باشد - و اگر هم پيش نيامده ميتوانيد آنچه را ميخواهم بگويم در ذهن خود مجسم كنيد - كه سالها با فردي در يك كوي و محله زندگي ميكنيد. لااقل روزي يك بار او را ميبينيد و طبق عرف وعادت، سلام و تعارفي ميكنيد و رد ميشويد. روزها و ماهها و سالها به همين منوال ميگذرد...
تا آن كه تصادفي رخ ميدهد و چند جلسه با او مينشيند و از نزديك با افكار و انديشهها و گرايشها و احساسات و عواطف او آشنا ميشويد. با كمال تعجب احساس ميكنيد كه هرگز نميتوانستهايد او را چنان كه هست حدس بزنيد و پيش بيني كنيد. از آن به بعد چهره او در نظر شما تغيير ميكند. حتي قيافهاش در چشم شما طور ديگر مينمايد. عمق و معنا و احترام ديگري در قلب شما پيدا ميكند. شخصيتش از پشت پرده شخصش متجلي ميشود. گويا شخص ديگري است غير از آن كه سالها او را ميديدهايد. احساس ميكنيد دنياي جديدي كشف كردهايد.
برخورد من با نهجالبلاغه چنين بود. از كودكي با نام نهجالبلاغه آشنا بودم و آن را در ميان كتابهاي مرحوم پدرم ميشناختم. پس از آن سالها تحصيل كردم... و در همه اين مدت نام نهجالبلاغه بعد از قرآن بيش از هر كتاب ديگر به گوشم ميخورد... اما اعتراف ميكنم كه با دنياي نهجالبلاغه بيگانه بودم. بيگانه وار با آن برخورد ميكردم و بيگانه وار ميگذشتم. تا آن كه تصادف كوچكي مرا با فردي آشنا كرد. او دست مرا گرفت و اندكي وارد دنياي نهجالبلاغه كرد. آن وقت بود كه عميقاً احساس كردم اين كتاب را نميشناختم. از آن پس چهره نهجالبلاغه در نظرم عوض شد. به آن علاقهمند شدم و محبوبم شد. گويا كتاب ديگري است. غير از آن كتابي كه از دوران كودكي آن را ميشناختم. احساس كردم كه دنياي جديدي را كشف كردهام.
ما بايد اعتراف كنيم كه با نهجالبلاغه بيگانهايم. دنياي روحي كه براي خود و جامعه اسلامي ساختهايم دنياي ديگري است غير از دنياي نهجالبلاغه(2)
اين مجموعه نفيس....
اين مجموعه نفيس و زيبا به نام نهجالبلاغه كه اكنون در دست ماست منتخبي از "خطبهها، نامهها، و كلمات كوتاه" اميرالمؤمنين علي(ع) است كه در سال (400ه-. ق) هزار و بيست و هشت سال پيش در ماه رجب به وسيله علامه سيدرضي(ره) گردآوري شده است. براي آشنايي با نهجالبلاغه مطالب بسياري قابل بررسي است كه در اين شماره تنهابه ذكر سه مطلب بسنده ميكنيم.
بافت كلي نهجالبلاغه
يكي از زمينههاي شناخت نهجالبلاغه، آشنايي با ظاهر كتاب و بافت كلي آن است.
علامه سيدرضي(ره) نهجالبلاغه را در سه بخش جداگانه تنظيم كرد كه عبارت است از خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه.
خطبهها
اولين و مهمترين بخش نهجالبلاغه را سخنرانيهاي مختلف اميرالمؤمنين(ع) تشكيل ميدهد كه حضرت آنها را در شرايط گوناگون فرموده است كه اصطلاحاً به آن خطبه گفته ميشود. در اين كتاب 241 خطبه گردآمده كه طولانيترين آنها خطبه قاصعه (خطبه 192) و كوتاهترين آنها خطبه 59است.
نامهها
بخش دوم كتاب شامل 79 پيام و نامه مكتوب آن حضرت به فرمانداران، دوستان، بستگان، دشمنان، قضات و ماموران جمع آوري زكات و ماليات و.. است.
طولانيترين نامهها عهدنامه مالك اشتر (نامه53) است كه در آن اصول ملك داري و عدالت گستري بيان شده و كوتاهترين آنها نامه 79 است كه به فرماندهان سپاه نوشته شده است.
كلمات كوتاه
در آخرين بخش نهجالبلاغه 480 جمله كوتاه و بلند حكمتآميز وجود دارد كه از آنها به كلمات قصار و حكمتها تعبير ميشود. اين بخش با كلماتي اندك و مضاميني بسيار بلند، زيبايي خاصي به نهجالبلاغه داده است. طولانيترين آنها حكمت 147 و كوتاهترين آنها حكمت 187، 216 و 418 است.
اين مجموعه نفيس، يادگار برجاي مانده از دورههاي مختلف زندگي اميرالمؤمنين علي(ع) است. بخش اندكي از آن مربوط به زمان حيات رسول خدا(ص) و بخش ديگري از آن مربوط به دوره كنارهگيري آن حضرت از خلافت (25سال سكوت) است. قسمت ديگر آن مربوط به عصر خلافت و زمامداري آن حضرت (سال 40-36ه-. ق) است.
گفتني است سيدرضي(ره) همه خطبهها، نامهها و كلمات كوتاه امام(ع) را جمع آوري نكرده است. آنچه هدف سيدرضي(ره) بوده بخشهاي ادبي بليغ و زيباييهاي كلام امام(ع) است تا آنها را به عنوان راه و رسم بلاغت معرفي نمايد. در واقع به همين علت نام كتاب را نهجالبلاغه (روش شيوا و رسا سخن گفتن) نهاده است.
عظمت نهجالبلاغه
عظمت نهجالبلاغه - اين ميراث جاويدان اميرالمؤمنين علي(ع) - بدان پايه است كه برخي آن را "دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوق" ناميدهاند و برخي ديگر آن را "اَخ القرآن" خواندهاند و اين بدان معناست كه نهجالبلاغه همان راهي را ارايه ميدهد كه قرآن هدايت گر آن است.
اين كتاب در طول تاريخ هميشه مورد توجه علما و دانشمندان مسلمان و غيرمسلمان بوده است. "ابن ابيالحديد" دانشمند بزرگ اهل سنت و شارح نهجالبلاغه در ذيل خطبه 221 نهجالبلاغه مينويسد:
"من سوگند ميخورم به همان كسي كه تمام امتها به او سوگند ياد ميكنند اين خطبه را از پنجاه سال قبل تاكنون بيش از هزار بار خواندهام و هر زمان آن را ميخوانم، خوف و وحشت و بيداري عميقي تمام وجود مرا در برميگيرد و در قلب من اثري شگفت ميگذارد و در اعضاي پيكرم لرزشي پديد ميآورد. هر زمان در مضامين آن دقت ميكنم به ياد مردگان از خانواده و بستگان و دوستانم ميافتم و چنان ميپندارم كه من همان كسي هستم كه امام در لابه لاي اين خطبه توصيف ميكند. چقدر واعظان و خطيبان و فصيحان در اين خصوص گفتهاند و چقدر من در برابر سخنان آنان به طور مكرر قرار گرفتهام. اما در هيچ كدام تاثيري را كه اين كلام در دل و روح من ميگذارد، نديدهام.(3)
آيت الله "جوادي آملي" ميفرمايد:
"ابن ابيالحديد (در خصوص خطبه 221) ميگويد، اگر تمام فصحاي عرب در يك جايي نشسته باشند و اين خطبه علي بن ابيطالب(ع) قرائت شود، شايسته است كه همه آنان سجده كنند. همان طور كه قرآن سورههايي دارد كه در آن سورهها آياتي است كه اگر آن آيات خوانده شود، بايد سجده كرد. علي بن ابيطالب(ع) هم خُطبي دارد كه يكي از خُطب اين است، اگر اين خطبه براي خردمندان فصيح و بليغ و كارشناسان فصاحت و بلاغت تلاوت شود، آنان بايد سجده كنند.
اين موضوع در حضور درس استاد "علامه طباطبايي" مطرح شد كه چگونه ابن ابيالحديد يك همچو تدبير بلندي دارد؟ استاد فرمود: "ابن ابيالحديد گزاف نگفته است. زيرا اگر سجده است براي كلام خداست و همان محتواي قرآني است كه به صورت خُطب عليبن ابيطالب(ع) درآمده است. در حقيقت براي كلام خداوند دارند سجده ميكنند نه براي كلام مخلوق خدا."(4)
"جرج جرداق" دانشمند بزرگ مسيحي در عظمت نهجالبلاغه ميگويد:
"جاذبههاي نهجالبلاغه امام علي(ع) شوري در من ايجاد كرد كه 200 بار نهجالبلاغه را مطالعه كردم". يك دانشمند مسيحي 200 بار نهجالبلاغه را ميخواند اما ما كه خود را از شيعيان اميرالمؤمنين علي(ع) ميشماريم و ادعاي محبت و ولايت او را داريم به راستي چند بار نهجالبلاغه را خواندهايم؟ و با مفاهيم ارزشمند آن به چه ميزان آشنايي داريم؟
ماكه در خانواده شيعه كشور شيعيان زندگي ميكنيم چرا بايد با نهجالبلاغه بيگانه باشيم؟
جاذبههاي نهجالبلاغه
يكي از پرچاذبهترين كتابهاي جهان اسلام در هزاره گذشته نهجالبلاغه بوده است.
اصولاً ميراثهاي ماندگار پشتينيان از ويژگيهاي خاصي برخوردارند و با فطرت، عقل، وجدان، عواطف و احساسات بشر هم آوا هستند.
اندك هستند آثاري كه در طول تاريخ مورد استفاده همگان بودهاند. اما گاه در ميان همين اندك، نمونههاي ارزشمندي يافت ميشود كه چونان خورشيد، شرق و غرب عالم را نور ميبخشد.
نهجالبلاغه از اين گونه آثار است.
حال پرسش مهم اين است كه چرا نهجالبلاغه اين همه جاذبه دارد؟
عواملهاي جاذبه نهجالبلاغه به قرار ذيل است:
1 - شخصيت برجسته و والاي اميرالمؤمنين علي(ع) مهمترين سبب جاودانگي نهجالبلاغه است.
2 - فصاحت و بلاغت كلام امام علي(ع).
عبدالحميد بن يحيي عامري (م 132ه-) گفته است:
"هفتاد خطبه از خطبههاي امام علي(ع) را از بر كردم و اين خطبهها چون چشمهاي همچنان پيدرپي درذهن من ميجوشيد."
جرج جرداق مسيحي ميگويد: "نهجالبلاغه در بلاغت، فوق بلاغتها است. قرآني است كه از مقام خود اندكي فرود آمده. سخني است كه تمام زيباييهاي زبان عرب را در گذشته و آينده در خود جاي داده است."
3 - جامعيت كلام علي(ع).
امام علي(ع) پيرامون تمام ابعاد يك انسان كامل سخن گفته است.
وقتي از مردان خدا سخن ميگويد (خطبه متقين)، وقتي از آيين كشورداري سخن ميگويد (عهدنامه مالك اشتر، نامه 53) و وقتي از روابط فردي و اجتماعي و مسئله تربيت سخن ميگويد (نامه 31 نهجالبلاغه) و... حق مطلب را به بهترين وجه ادا ميكند.
4 - در نهجالبلاغه همه جا سخن از همدري با طبقات محروم و ستمديده و مبارزه با ظلم و بيعدالتي و طاغوت است.
5 - حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه همه جا در مسير آزادي انسان سخن ميگويد.
ولاتكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا. بنده ديگران مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.
پاورقي:
1- روايت انقلاب، ج1، ص 260.
2- سيري در نهجالبلاغه، ص 7، (با اندكي تلخيص)
3- شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد، ج 11، ص 153
4- حكمت نظري و عملي در نهجالبلاغه، ص 26 و 27.
آموزش نهج البلاغه(4)
آشنايي با نامههاي نهج البلاغه
محمد مهدي عليقلي
اگرچه همة محتواي نهجالبلاغه زيباست اما بخشهايي از آن زيباتر است.
اگرچه تمامي اين كتاب شريف، تابناك است اما بخشهايي از آن تابناكتر است.
از سوي ديگر، همگان فرصت خواندن همه نهجالبلاغه را ندارند و با بخشهاي مختلف نهجالبلاغه (خطبهها، نامهها، حكمتها) آشنا نيستند. از اين روست كه ما زيباترين، درخشانترين و ارجدارترين بخش نهجالبلاغه يعني نامههاي نوراني و حكمتآموز و راهگشاي مولا را كه براي كارگزاران حكومت اسلامي نوشتند برگزيديم تا تشنگان زلال معرفت و ولايت، جانها را طراوت بخشند.
تعداد نامهها
بخش دوم نهجالبلاغه شامل 79 پيام و نامة مكتوب اميرمؤمنان(ع) به استانداران، فرمانداران، دوستان، بستگان، دشمنان، قضات، فرماندهان نظامي، ماموران جمع آوري زكات و ماليات و... است.
اين بخش با عنوان (الكتب) و (الرسائل) و (باب المختار من كتب مولانا اميرالمؤمنين(ع" آمده است.
زمان صدور نامهها
تمام نامهها در دوران حكومت حضرت علي(ع) و از آغاز سال 36 هجري (با عزل استانداران عثمان و فرستادن استانداران جديد براي پنج ايالت (منطقه)، شبه جزيره عربستان، مصر، عراق، ايران و شام) تا سال 40 هجري است.
طولانيترين و كوتاهترين نامهها
از 79نامه گردآوري شده در نهجالبلاغه طولانيترين آنها عهدنامه امام علي(ع) به مالك اشتر (نامه 53) در 13صفحه است كه در آن اصول مُلك داري و عدالت گستري بيان شده و همچنين وصيتنامه امام علي(ع) به امام حسن(ع) (نامه 31) در 10صفحه است.
كوتاهترين نامه نهجالبلاغه نامه 79 (در يك سطر و 3كلمه) به فرماندهان سپاه نوشته شده و نامه 77 (در يك سطر و 7كلمه) كه به ابنعباس نوشته شده است.
اولين و آخرين نامهها
اولين نامه از نظر زماني نامه 57 است. حضرت(ع) اين نامه را به مردم كوفه هنگام حركت از مدينه به سوي بصره نوشته است. آخرين نامه از نظر زماني نامه 23 و وصيتنامه حضرت است. نامههاي نهجالبلاغه در حال حاضر ترتيب زماني ندارند به عبارت ديگر نهجالبلاغه براساس زمان صدور نامهها تنظيم نشده است.
نكته: شارحين نهجالبلاغه نوشتهاند نامه امام علي(ع) به سلمان فارسي(س) (نامه 68) قبل از دوران خلافت آن حضرت بوده است.
مكان صدور نامهها
نامههاي امام علي(ع) ابتدا در شهر مدينه (در آغاز حكومت) سپس در مسير بصره و در بصره هنگام جنگ جمل، و اكثر نامههاي آن حضرت در كوفه و در جنگ صفين و نهروان نوشته شده است.
موضوع نامهها
نامهها (بخش دوم نهجالبلاغه) كه مهمترين دستورها و برنامههاي حكومتي آن حضرت است، حاوي مطالب بسيار مهم و سودمند اجتماعي، سياسي و كشورداري براي انسانهاي بيدار است.
دست اندركاران مسائل سياسي، اجتماعي و كشورداري بايد نامههاي نهجالبلاغه را مطالعه كنند و آن را در كار روزمره و زندگي فردي و اجتماعي خود پياده كنند و مطمئن باشند كه مسائل سياسي، اجتماعي و كشورداري آن به قدري قوي و نيرومند است كه طالب را از هر چيز ديگري بينياز ميكند.
نكته: اخيراً رسانههاي خبري جهان اعلام كردند كه عهدنامه امام علي(ع) به مالك اشتر (نامه53) به عنوان تنها مرجع عدالتگستر تاريخ، در سازمان ملل متحد به ثبت رسيد.(1)
مخاطبين نامهها
مخاطبين نامههاي اميرالمؤمنين علي(ع) در بخش دوم نهجالبلاغه عبارتند از:
1 - استانداران و فرمانداران؛ 32 نامه (شمارههاي 5 18- 19- 20- 21- 27- 33- 34- 35- 41- و...)
2 - معاويه 16نامه؛ (شمارههاي 6 7- 9- 10- 17- 28- 30- 32- 37- 48- 49- 55- 64- 65- 73- 75-)
3 - فرماندهان نظامي؛ 9نامه (شمارههاي 4 8- 11- 12- 13- 14- 16- 50- - 79)
4 - مردم شهرها 6نامه؛ (به مردم كوفه: نامههاي شماره 57-2-1، به مردم مصر: نامههاي 62-38 و مردم بصره: نامه 29)
5 - وصيت نامه؛ 4 نامه (شمارههاي 47-31-24-23)
6 - اخلاقي؛ 4نامه (شمارههاي 47-31-22-3)
7 - دشمنان؛ 3نامه (شماره 39 به عمروعاص، 44 به زياد بن ابيه و 54 به طلحه و زبير)
8 - ماموران ماليات؛ 3نامه (شمارههاي 51-26-25)
9 - پيمان نامه؛ 1نامه (شماره 74، عهدنامهاي كه به خط هشام بن كلبي براي صلح ميان قبيله ربيعه و يمن نوشته شده است)
10 - دعا؛ 1نامه (شماره 15، دعاي امام(ع) در ميدان جنگ)
جمع آوري نامهها
هدف سيدرضي(ره) جمعآوري همه نامههاي آن حضرت نبوده، بلكه تنها تعدادي از نامهها را جمعآوري كرده است. در بخش نامهها 79ثبت شده است. در حالي كه نامههاي امام علي(ع) بسيار بيش از اين است. اگر تمام نامهها جمعآوري شود حدود 300 نامه خواهد شد.
اسامي استانداران و فرمانداران امام علي(ع) در بخش نامهها
1 - مالك اشتر - استاندار مصر - (نامه 46-53)
2 - محمد بن ابيبكر - استاندار مصر - (نامه 34-27)
3 - عبدالله بن عباس - فرماندار بصره - (نامه 18 22- 35- 66- 72- 76- 77-)
4 - كميل بن زياد - فرماندار هيت - (نامه 61)
5 - عثمان بن حُنيف - فرماندار بصره - (نامه 45)
6 - سهل بن حنيف - فرماندار مدينه - (نامه 70)
7 - قثم بن عباس - فرماندار مكه - (نامه 67-33)
8 - عمر بن ابيسلمه - فرماندار بحرين - (نامه 19 - 42)
9 - مطقله بن هبيره شيباني - فرماندار اردشير خره "فيروزآباد فارس" - (نامه 43)
10 - مخنف بن سليم - فرماندار اصفهان - (نامه 26)
اسامي مخالفان امام علي(ع)
مخالفان دوران حكومت اميرالمؤمنين علي(ع) عبارتند از:
1 - معاويه بن ابوسفيان (نامههاي 6 9- 10- 17- 28- 30- 32- و...)
2 - عمروعاص (خطبه 26 84- و نامه 39)
3 - زيادبن ابيه (نامههاي 20 21- 44-)
4 - اشعث بن قيس (خطبه 19)
5 - مروان ابن حكم (خطبه 73)
6 - ابوموسي اشعري (نامههاي 78-63)
7 - طلحه (خطبه 137 و نامههاي 1 و 54)
8 - زبير (خطبه 137 و نامههاي 1 و 54)
9 - عايشه (خطبه 13)
10 - بسربن ارطاه (خطبه 25)
نكته هايي از بخشنامههاي نهجالبلاغه
از 79 نامهاي كه در نهجالبلاغه ثبت شده است، جنبههاي رهنمودي آنها بيش از ساير جنبهها به چشم ميخورد. در اين نامهها حضرت به استانداران، فرمانداران، فرماندهان نظامي، قضات، ماموران ماليات و... موارد زير را تذكر دادهاند:
1 - نظارت كامل امام(ع) بر عملكرد كارگزاران حكومت (نامههاي 3، 45، 40، 43)
2 - سفارش به حقوق مردم و حقوق حيوانات (نامههاي 25، 26، 51)
3 - شايستهسالاري (كساني را مسئول امور كارها برگزيده كه شايسته بودند نه آشنايان و فاميل را)
4 - توجه به مردم و اطلاعرساني و آگاه كردن مردم (گزارش كار دادن به مردم) (نامههاي 1، 38، 62)
5 - در صدور فرامين و وضع ماليات خود را به جاي ناتوانترين افراد قرار دهيد.
6 - به كارگزاران خود مينويسد: "در عين حال كه انجام وظيفه ميكنيد، مظهر رافت و عدالت باشيد."
7 - به مسئولين حكومت مينويسد: "از هواپرستي، مال اندوزي، تكبر و جاهطلبي و... دوري كنيد."
8 - كشورداري را از دينداري جدا ندانيد و شغل خود را جزء وظايف عبادي بشماريد.
9 - بر ضعيفان ببخشاييد و بر زخمهاي آنان مرهم گذاريد.
10 - به فرماندهان نظامي سفارشات اخلاقي ميكند:
الف - هيچ وقت جنگ را شما آغاز نكنيد، اول هدايت كنيد و... (نامه 14-12-4)
ب: مجروحان را به قتل نرسانيد (نامه 14)
ج: فراريان و آنها كه قدرت دفاع ندارند نكشيد (نامه 14)
د: زنان را اذيت نكنيد. هرچند آنها به شما بد بگويند (نامه 14).
به عكس معاويه به فرماندهان خود اختيار تام داد.
نگاهي به نامههاي امام علي(ع) و معاويه
نويسنده و مورخ معروف مسيحي "جرجي زيدان" در كتاب "تاريخ تمدن اسلام" مينويسد: "ما علي بن ابيطالب و معاويه بن ابيسفيان را نديدهايم. تنها وسيلهاي كه ما را به ميزان ارزش وجودي آنها راهنمايي كند، نامههاي باقي مانده است كه امروز بهترين معرف شخصيت گوينده و نويسنده خويش است.
در نامههايي كه معاويه به عمال خود نوشته، هدف اساسياش اين بوده كه به آنها دستور دهد بهتر به مردم تسلط پيدا كنند و اموال آنها را چپاول كرده و زر و سيم بيشتري جمعآوري نمايند. سهم خود را بردارند و بقيه را براي او بفرستند، زيرا او از زر و سيم معجزات فراواني ديده است!
ولي علي بن ابيطالب(ع) در تمام نامههاي خود كه به فرمانداران و استانداران خود نوشته است، بيش از همه چيز آنها را به پرهيزگاري و ايمان استوار و برگزاري نماز و روزه و امر به معروف و نهي از منكر سفارش ميكند و تاكيد مينمايد كه نسبت به زيردستان و فقيران و نيازمندان و قرض دادن ترحم و توجه بيشتري داشته باشند. اصرار ميورزد كه خدا را در همه حال ناظر اعمال خود بدانند و اين حقيقت را مدنظر قرار دهند كه دنيا ناپايدار است و شايسته دلبستگي نيست.
منابع:
1 - دشتي، محمد، شناخت نهجالبلاغه.
2 - اسرار، مصطفي، دانستنيهاي نهجالبلاغه.
3 - عليقلي، محمدمهدي، سيماي نهجالبلاغه.
4 - زيدان، جرجي، تاريخ تمدن اسلام.
پاورقي:
1- اطلاعات بينالملل، 25/8/82 (16/11/2003)
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 477
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷, ۱:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 782 بار
- سپاسهای دریافتی: 1346 بار
Re: آموزش نهجالبلاغه
مجله پيام انقلاب - شماره 5
آموزش نهجالبلاغه (5)
محمدمهدي عليقلي
آشنايي با حكمتهاي
نهجالبلاغه
حكمتهاي نهجالبلاغه، سخنان امير بيان و خورشيد حكمت و هدايت و پيشواي عدالت، اميرمؤمنان، علي(ع) از درخشندگي و بلاغت و جلوة خاصي برخوردار است و بسياري از بزرگان دانش و ادب، در طول چهارده قرن، از چشمة زلال "حكمتهاي نهجالبلاغه" سيراب شدهاند و به انتقال آن جرعههاي جان بخش به كام تشنگان معارف پرداختهاند.
حكمتهاي نهجالبلاغه چنان عميق، زيبا و كاربردي و فصيح است كه چشم دل را مبهوت ميكند. اميرالمؤمنين به تناسب مخاطبان و دردها و نيازها، راه حل و درمان ارائه فرموده است.
از اين رو حكمتهاي حضرتش دلنشين و روح پرور و ماية عبرت و سرمشق زندگي است.
تعريف حكمت:
حكمت يعني رسيدن به حق از طريق علم و آگاهي و تعليم آگاهي و مبارزه با جهل.
تعداد حكمتها
در بخش سوم نهجالبلاغه 480 جمله كوتاه و بلند حكمتآميز وجود دارد كه از آنها به كلمات قصار و حكمتها تعبير ميشود. اين بخش با كلماتي اندك، ولي مضاميني بسيار بلند، زيبايي خاصي به نهجالبلاغه داده است.
اين بخش با عنوان "(قصار الحكم) و (باب المختار من حكم اميرالمؤمنين(ع") آمده است.
حكمتهاي شگفت آور
در ميان كلمات كوتاه بين شمارههاي 260 و 261 فصلي مشاهده ميشود كه در آن 9 كلمة كوتاه و حكيمانه قرار دارد كه سيدرضي(ره) از آنها به كلام غريب و دشوار تعبير كرده كه به تفسير و توضيح نياز د ارند. اين سيد بزرگوار(ره) خود دربارة آنها توضيح داده است. در مجموع با توجه به اين 9كلمه، مجموعه كلمات قصار در نهجالبلاغه 489 كلمه ميشود.
طولانيترين و كوتاهترين كلمات قصار
از 480 كلمات قصار در نهجالبلاغه، طولانيترين آنها حكمت شماره 147 (در 27سطر)، حكمت شماره 31 (در 26 سطر)، حكمت شماره 150 (در 22سطر)، حكمت شماره 131 (در 17سطر)، حكمت شماره 289 (در 12سطر) و حكمت شماره 367 (در 11سطر) است.
كوتاهترين آنها حكمتهاي شماره 187، 418 و 434 (هركدام دو كلمه) هستند.
محتواي حكمتها
حكمتهاي نهجالبلاغه اكثراً اخلاقي است و حضرت علي(ع) درباره خودسازي، انسانسازي و... سخن گفتهاند.
بخش خطبهها بيشتر پيرامون معارف اسلامي و عرفان و در بخش نامهها مديريت دولت اسلامي مطرح است. اما در بخش سوم اصول خودسازي و انسان سازي در حكمتهاي كوتاه مطرح شده است.
موضوع حكمتها
در بخش سوم نهجالبلاغه بيش از صد موضوع مطرح شده كه ما در اينجا جهت اطلاع فقط به ده موضوع آن با ذكر شماره حكمتها اشاره ميكنيم.
1 - علمي (شمارههاي 400-206-128 و...).
2 - روانشناسي (شمارههاي -91 -118 -143 -167 175).
3 - جامعهشناسي (شمارههاي -102 -114 -369 468).
4 - تحليل سياسي (شمارههاي 183 - -194 -209 -263 -317 396).
5 - بهداشتي (شمارههاي 128 - 397).
6 - نظامي (شمارههاي -11 -52 -233 -307 318).
7 - روابط اجتماعي (شمارههاي -1 -33 -34 -35 50).
8 - ارزش علم (شمارههاي 338 - 366)
9 - مردمشناسي (شمارههاي -120 -123 -172 -295 -199 -269 -350 372)
10 - شناخت اهلبيت(ع) (شمارههاي -109 -111 112).
جمع آوري حكمتها
هدف سيد رضي(ره) جمع آوري همه حكمتهاي آن حضرت نبوده، بلكه تنها تعدادي از حكمتها را جمع آوري كرده است. سخنان و كلمات حكيمانه امام علي(ع) بيش از 489 كلمهاي است كه در نهجالبلاغه گردآوري شده. علامه آمِدي(1) يازده هزار و پنجاه كلمه حكمتآميز امام علي(ع) را در كتاب "غررالحكم" جمع آوري نموده است. اگر تمام حكمتهاي حضرت جمعآوري شود حدود 20هزار كلام حكمتآميز خواهد شد.
حكمتهاي نهج البلاغه از نگاه يك دانشمند مسيحي
استاد "امين نخله" دانشمند مسيحي در جواب شخصي كه از او درخواست كرده بود كه صد كلمه از حكمتهاي نهجالبلاغه را براي او انتخاب كند ميگويد:
"به خدا قسم نميدانم كه چگونه از ميان صدها كلمة گهربار صد كلمة آن را انتخاب كنم. من از انتخاب يك كلمه آن هم عاجزم. زيرا اين كار درست به اين ميماند كه دانة ياقوتي را از كنار دانههاي ديگر بردارم. به هرحال اين كار را كردم، در حالي كه دستم ياقوتهاي درخشنده را زير و رو ميكرد و چشمانم از پرتو نور آنها خيره ميشد. نميتواني باور كني كه به علت تحير و سرگرداني كه در انتخاب هريك از اين كلمهها داشتم، با چه مشكلي هر كلمهاي را از اين معدن بلاغت بيرون آوردم. اين صد كلمه را بگير و متوجه باش كه آنها پرتوهايي از نور بلاغت و جلوههايي از انوار فصاحت هستند."
تفاوت موعظه و حكمت
تفاوت موعظه و حكمت در اين است كه حكمت تعليم است و موعظه تذكار.
حكمت براي آگاهي است و موعظه براي بيداري.
حكمت مبارزه با جهل است و موعظه مبارزه با غفلت.
سر و كار حكمت با عقل و فكر است و سر و كار موعظه با دل و عاطفه.
حكمت ياد ميدهد و موعظه يادآوري ميكند.
حكمت بر موجودي ذهني ميافزايد و موعظه ذهن را براي بهرهبرداري از موجودي خودآماده ميكند.
حكمت چراغ است و موعظه بازكردن چشم است براي ديدن.
حكمت براي انديشيدن است و موعظه براي به خود آمدن و در يك جمله؛ حكمت زبان عقل است و موعظه پيام روح.
زيباترين حكمتها
يكي از ويژگيهاي حكمتهاي نهجالبلاغه، فصاحت، بلاغت و بيان شيوا و پرمحتوا و عميق آن است كه به راستي همچون يك گنجينه بيمانند، ماندگار و بسيار زيبا در فرهنگ علوي ميدرخشد.
شيوه بيان حكمتهاي علوي پس از قرآن، عاليترين نمونه بلاغت و شيوايي است. تو گويي جبرئيل امين كلمه كلمة آن را بر زبان علي(ع) جاري ساخته است.
در اينجا چند سخن كوتاه به عنوان قطرهاي از اقيانوس حكمتهاي علوي ميآوريم.
"بامردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر مرگ شما اشك ريزند و اگر زنده بمانيد به شما عشق ورزند." (حكمت 10)
"عاجزترين مردم كسي است كه از به دست آوردن دوست عاجز بماند و از او عاجزتر كسي است كه دوستان به دست آورده را از دست بدهد."(حكمت 12)
"از [خدا] بترس! از [خدا] بترس! به خدا سوگند آنقدر پردهپوشي كرده كه گويي آمرزيده است." (حكمت 30)
"سخاوتمند باش، ولي اسراف كننده مباش. در زندگي حسابگر باش، ولي سخت گير مباش."(حكمت 33)
"كارهاي مستحب اگر به واجبات زيان رساند موجب قرب خدا نميشود."(حكمت 39)
"زبان عاقل در پشت قلب او قرار دارد و قلب احمق پشت زبان اوست."(حكمت 40)
"خوشا به حال كسي كه به ياد معاد باشد و براي روز حساب عمل كند. به مقدار كفايت قناعت نمايد و از خدا راضي باشد."(حكمت 44)
"كار بدي كه تو را ناراحت و [پشيمان] ميسازد نزد خدا بهتر از كار نيكي است كه تو را مغرور ميكند."(حكمت 46)
"ارزش هركس به اندازة همت اوست و صداقت هركس به اندازه شخصيت اوست."(حكمت 47)
"گفتار حكمتآميز گمشدة مومن است. پس حكمت را بگير، هرچند از اهل نفاق باشد."(حكمت 80)
منابع:
1 - نهجالبلاغه صبحي صالح.
2 - دانستنيهاي نهجالبلاغه، مصطفي اسرار.
3 - سيماي نهجالبلاغه. محمدمهدي عليقلي.
4 - سيري در نهجالبلاغه، شهيد مرتضي مطهري.
پاورقي:
1- علامه آمِدي در سال 588 هجري وفات نموده يعني 183سال بعد از تاليف نهجالبلاغه.
آموزش نهجالبلاغه (5)
محمدمهدي عليقلي
آشنايي با حكمتهاي
نهجالبلاغه
حكمتهاي نهجالبلاغه، سخنان امير بيان و خورشيد حكمت و هدايت و پيشواي عدالت، اميرمؤمنان، علي(ع) از درخشندگي و بلاغت و جلوة خاصي برخوردار است و بسياري از بزرگان دانش و ادب، در طول چهارده قرن، از چشمة زلال "حكمتهاي نهجالبلاغه" سيراب شدهاند و به انتقال آن جرعههاي جان بخش به كام تشنگان معارف پرداختهاند.
حكمتهاي نهجالبلاغه چنان عميق، زيبا و كاربردي و فصيح است كه چشم دل را مبهوت ميكند. اميرالمؤمنين به تناسب مخاطبان و دردها و نيازها، راه حل و درمان ارائه فرموده است.
از اين رو حكمتهاي حضرتش دلنشين و روح پرور و ماية عبرت و سرمشق زندگي است.
تعريف حكمت:
حكمت يعني رسيدن به حق از طريق علم و آگاهي و تعليم آگاهي و مبارزه با جهل.
تعداد حكمتها
در بخش سوم نهجالبلاغه 480 جمله كوتاه و بلند حكمتآميز وجود دارد كه از آنها به كلمات قصار و حكمتها تعبير ميشود. اين بخش با كلماتي اندك، ولي مضاميني بسيار بلند، زيبايي خاصي به نهجالبلاغه داده است.
اين بخش با عنوان "(قصار الحكم) و (باب المختار من حكم اميرالمؤمنين(ع") آمده است.
حكمتهاي شگفت آور
در ميان كلمات كوتاه بين شمارههاي 260 و 261 فصلي مشاهده ميشود كه در آن 9 كلمة كوتاه و حكيمانه قرار دارد كه سيدرضي(ره) از آنها به كلام غريب و دشوار تعبير كرده كه به تفسير و توضيح نياز د ارند. اين سيد بزرگوار(ره) خود دربارة آنها توضيح داده است. در مجموع با توجه به اين 9كلمه، مجموعه كلمات قصار در نهجالبلاغه 489 كلمه ميشود.
طولانيترين و كوتاهترين كلمات قصار
از 480 كلمات قصار در نهجالبلاغه، طولانيترين آنها حكمت شماره 147 (در 27سطر)، حكمت شماره 31 (در 26 سطر)، حكمت شماره 150 (در 22سطر)، حكمت شماره 131 (در 17سطر)، حكمت شماره 289 (در 12سطر) و حكمت شماره 367 (در 11سطر) است.
كوتاهترين آنها حكمتهاي شماره 187، 418 و 434 (هركدام دو كلمه) هستند.
محتواي حكمتها
حكمتهاي نهجالبلاغه اكثراً اخلاقي است و حضرت علي(ع) درباره خودسازي، انسانسازي و... سخن گفتهاند.
بخش خطبهها بيشتر پيرامون معارف اسلامي و عرفان و در بخش نامهها مديريت دولت اسلامي مطرح است. اما در بخش سوم اصول خودسازي و انسان سازي در حكمتهاي كوتاه مطرح شده است.
موضوع حكمتها
در بخش سوم نهجالبلاغه بيش از صد موضوع مطرح شده كه ما در اينجا جهت اطلاع فقط به ده موضوع آن با ذكر شماره حكمتها اشاره ميكنيم.
1 - علمي (شمارههاي 400-206-128 و...).
2 - روانشناسي (شمارههاي -91 -118 -143 -167 175).
3 - جامعهشناسي (شمارههاي -102 -114 -369 468).
4 - تحليل سياسي (شمارههاي 183 - -194 -209 -263 -317 396).
5 - بهداشتي (شمارههاي 128 - 397).
6 - نظامي (شمارههاي -11 -52 -233 -307 318).
7 - روابط اجتماعي (شمارههاي -1 -33 -34 -35 50).
8 - ارزش علم (شمارههاي 338 - 366)
9 - مردمشناسي (شمارههاي -120 -123 -172 -295 -199 -269 -350 372)
10 - شناخت اهلبيت(ع) (شمارههاي -109 -111 112).
جمع آوري حكمتها
هدف سيد رضي(ره) جمع آوري همه حكمتهاي آن حضرت نبوده، بلكه تنها تعدادي از حكمتها را جمع آوري كرده است. سخنان و كلمات حكيمانه امام علي(ع) بيش از 489 كلمهاي است كه در نهجالبلاغه گردآوري شده. علامه آمِدي(1) يازده هزار و پنجاه كلمه حكمتآميز امام علي(ع) را در كتاب "غررالحكم" جمع آوري نموده است. اگر تمام حكمتهاي حضرت جمعآوري شود حدود 20هزار كلام حكمتآميز خواهد شد.
حكمتهاي نهج البلاغه از نگاه يك دانشمند مسيحي
استاد "امين نخله" دانشمند مسيحي در جواب شخصي كه از او درخواست كرده بود كه صد كلمه از حكمتهاي نهجالبلاغه را براي او انتخاب كند ميگويد:
"به خدا قسم نميدانم كه چگونه از ميان صدها كلمة گهربار صد كلمة آن را انتخاب كنم. من از انتخاب يك كلمه آن هم عاجزم. زيرا اين كار درست به اين ميماند كه دانة ياقوتي را از كنار دانههاي ديگر بردارم. به هرحال اين كار را كردم، در حالي كه دستم ياقوتهاي درخشنده را زير و رو ميكرد و چشمانم از پرتو نور آنها خيره ميشد. نميتواني باور كني كه به علت تحير و سرگرداني كه در انتخاب هريك از اين كلمهها داشتم، با چه مشكلي هر كلمهاي را از اين معدن بلاغت بيرون آوردم. اين صد كلمه را بگير و متوجه باش كه آنها پرتوهايي از نور بلاغت و جلوههايي از انوار فصاحت هستند."
تفاوت موعظه و حكمت
تفاوت موعظه و حكمت در اين است كه حكمت تعليم است و موعظه تذكار.
حكمت براي آگاهي است و موعظه براي بيداري.
حكمت مبارزه با جهل است و موعظه مبارزه با غفلت.
سر و كار حكمت با عقل و فكر است و سر و كار موعظه با دل و عاطفه.
حكمت ياد ميدهد و موعظه يادآوري ميكند.
حكمت بر موجودي ذهني ميافزايد و موعظه ذهن را براي بهرهبرداري از موجودي خودآماده ميكند.
حكمت چراغ است و موعظه بازكردن چشم است براي ديدن.
حكمت براي انديشيدن است و موعظه براي به خود آمدن و در يك جمله؛ حكمت زبان عقل است و موعظه پيام روح.
زيباترين حكمتها
يكي از ويژگيهاي حكمتهاي نهجالبلاغه، فصاحت، بلاغت و بيان شيوا و پرمحتوا و عميق آن است كه به راستي همچون يك گنجينه بيمانند، ماندگار و بسيار زيبا در فرهنگ علوي ميدرخشد.
شيوه بيان حكمتهاي علوي پس از قرآن، عاليترين نمونه بلاغت و شيوايي است. تو گويي جبرئيل امين كلمه كلمة آن را بر زبان علي(ع) جاري ساخته است.
در اينجا چند سخن كوتاه به عنوان قطرهاي از اقيانوس حكمتهاي علوي ميآوريم.
"بامردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر مرگ شما اشك ريزند و اگر زنده بمانيد به شما عشق ورزند." (حكمت 10)
"عاجزترين مردم كسي است كه از به دست آوردن دوست عاجز بماند و از او عاجزتر كسي است كه دوستان به دست آورده را از دست بدهد."(حكمت 12)
"از [خدا] بترس! از [خدا] بترس! به خدا سوگند آنقدر پردهپوشي كرده كه گويي آمرزيده است." (حكمت 30)
"سخاوتمند باش، ولي اسراف كننده مباش. در زندگي حسابگر باش، ولي سخت گير مباش."(حكمت 33)
"كارهاي مستحب اگر به واجبات زيان رساند موجب قرب خدا نميشود."(حكمت 39)
"زبان عاقل در پشت قلب او قرار دارد و قلب احمق پشت زبان اوست."(حكمت 40)
"خوشا به حال كسي كه به ياد معاد باشد و براي روز حساب عمل كند. به مقدار كفايت قناعت نمايد و از خدا راضي باشد."(حكمت 44)
"كار بدي كه تو را ناراحت و [پشيمان] ميسازد نزد خدا بهتر از كار نيكي است كه تو را مغرور ميكند."(حكمت 46)
"ارزش هركس به اندازة همت اوست و صداقت هركس به اندازه شخصيت اوست."(حكمت 47)
"گفتار حكمتآميز گمشدة مومن است. پس حكمت را بگير، هرچند از اهل نفاق باشد."(حكمت 80)
منابع:
1 - نهجالبلاغه صبحي صالح.
2 - دانستنيهاي نهجالبلاغه، مصطفي اسرار.
3 - سيماي نهجالبلاغه. محمدمهدي عليقلي.
4 - سيري در نهجالبلاغه، شهيد مرتضي مطهري.
پاورقي:
1- علامه آمِدي در سال 588 هجري وفات نموده يعني 183سال بعد از تاليف نهجالبلاغه.
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 477
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷, ۱:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 782 بار
- سپاسهای دریافتی: 1346 بار
Re: آموزش نهجالبلاغه
مجله پيام انقلاب - شماره 6
آموزش نهجالبلاغه (6)
آشنايي با موضوعات نهجالبلاغه
محمدمهدي عليقلي
نهجالبلاغه كتاب زندگي و چگونه زيستن، چگونه انديشيدن، چگونه پرستيدن و چگونه در پيچ و خمهاي زندگي با مشكلات دست و پنجه نرم كردن است.
كتاب مكتبي حركت كردن و ارزشي حكومت كردن است. نهجالبلاغه كتاب زهد است. كتاب عشق، جنگ، پرستش، حكمت و فلسفه و سياست و حكومت است. كتاب چگونه استفاده كردن از نعمتهاي دنيا براي زندگي جاودان آخرت است...
نهجالبلاغه محدود به زمان و مكان خاصي نيست و مخاطب آن انسان است.
نهجالبلاغه يك درياي بيكران و ژرف است كه نميتوان به آساني آن را درنورديد و به اعماقش رسيد. با آن كه دانشمندان از گذشتههاي دور به بررسي در آن پرداختند ولي هنوز تمامي زوايا و ابعاد آن شناخته شده نيست. موضوعات اين كتاب ژرف، چنان گسترده و متنوع هستند كه نميتوان به سهولت آنها را درك نمود.
موضوعات نهجالبلاغه متاثر از قرآن كريم
تنوع موضوعي نهجالبلاغه به گونهاي است كه ميتوان فهرستهاي مفصلي از موضوعات گوناگون نهجالبلاغه تهيه كرد. نهجالبلاغه از نظر مضامين موضوعي، به شدت متاثر از قرآن كريم است.
قرآن كريم مجموعهاي از معارف حقيقي دربارة خدا، انسان، هستي، جامعه و تاريخ است و درآن، بينشها، گرايشها، ارزشها، روشها، كنشها، و گويشها تبيين شده است.
نهجالبلاغه نيز به تبع قرآن كريم، كتابي است كه در آن بينشها و نگرشهاي اصيل و حقيقي در رابطه با عالم و آدم، خالق عالم و آدم تبيين شده و بيانگر ريشههاي تعلقهاي انساني و تلاش براي راهنمايي آدميان به تعلقي صحيح است كه موجب سعادت و عزت اين جهاني، و فلاح و رستگاري آن جهاني مردمان ميشود.
نهجالبلاغه به تبع قرآن كريم، بيانگر ارزشها و ضد ارزشها و راهنماي انسان و جوامع انساني به سوي ارزشهاي الهي و انساني است و در آن روشها و خط مشيهاي درست براي رساندن انسان به مقصد و مقصود و راههاي دوري او از روشهاي باطل و فروغلطيدن در راههاي نادرست آمده است .
اين كتاب مجموعه كاملي است كه همه وجوه تربيت انسان و جوامع انساني را دربر دارد و كنشها و گويشهاي آدميان را به ساماني مطلوب درميآورد.
تعاليم نهجالبلاغه راهي است براي شكوفايي استعدادهاي انسان درجهت كمال مطلق.
محققان نهجالبلاغه تلاشهاي بسياري كردهاند تا به اندازة توانايي خويش موضوعات نهجالبلاغه را استخراج نمايند. تنظيم موضوعي نهجالبلاغه به ما امكان ميدهد كه مجموعة سخناني را كه اميرالمؤمنين علي(ع) دربارة يك موضوع گفتهاند دقيقتر بررسي كنيم و نتيجة بهتري از آن به دست آوريم.
شيوههاي موضوعي نهجالبلاغه
1 - شيوه موضوعي به ترتيب اهميت موضوع
2 - شيوه موضوعي به ترتيب الفبايي
3 - شيوه موضوعي برپايه زمان صدور
1 - شيوه موضوعي به ترتيب اهميت موضوع
در اين شيوه سخنان اميرالمؤمنين علي(ع) با توجه به مفهوم آن در ابواب گوناگون گرد ميآيد و برپايه اهميت و جايگاه آن در نظام وجود تنظيم و ارائه ميشود. در اين شيوه معمولاً موضوعات نهجالبلاغه از خدا و صفات خدا و عالم خلق و فرشتگان شروع ميشود و سپس موضوعات مربوط به نبوت عامه و خاصه و امامت و معاد گردآوري ميگردد و آنگاه به موضوعاتي چون عبادات، معاملات، اخلاق، آداب، مواعظ و... پرداخته ميشود.
علامه "محمدتقي شوشتري" (تستري) در شرح موضوعي نهجالبلاغه خود "بهجالصباغه في شرح نهجالبلاغه" اين شيوه را ارائه دادهاند.
ايشان در مقدمة خود بر اين شرح مينويسد:
از آن رو كه سيدرضي گردآورنده نهجالبلاغه، خطبهها نامهها و كلمات كوتاه آن حضرت را به ترتيب لفظي گردآوري كردهاند، به نظرم رسيد بيانات آن حضرت را براساس معنا و مفهوم جمع كنم. از اين رو آنچه را كه مثلاً در ارتباط با "توحيد" يا "نبوت" يا "امامت" بود در يك جا گردآوردم.
آن گاه ايشان بيانات آن حضرت در نهجالبلاغه را در شصت موضوع اساسي گردآوري و در چهارده مجلد به شيفتگان اميرالمؤمنين علي(ع) تقديم ميكنند.
در اينجا به چند نمونه از تلاش نهجالبلاغه پژوهان به شيوة موضوعي به ترتيب اهميت موضوع اشاره ميشود.
1 - استاد شهيد "مرتضي مطهري" در كتاب ارزشمند "سيري در نهجالبلاغه" با اعتراف به اين كه مباحث و موضوعات نهجالبلاغه بسيار است، موضوعات نهجالبلاغه را به 14بخش تقسيم كرده است.
موضوعات نهجالبلاغه از ديدگاه شهيد مطهري
1 - الهيات و ماورأالطبيعه.
2 - سلوك و عبادت .
3 - حكومت و عدالت .
4 - اهل بيت و خلافت.
5 - موعظه و حكمت .
6 - دنيا و دنياپرستي .
7 - حماسه و شجاعت.
8 - ملاحم و مغيبات .
9 - دعا و مناجات .
10 - شكايت و انتقاد از مردم زمان .
11 - اصول اجتماعي .
12 - اسلام و قرآن .
13 - اخلاق و تهذيب نفس.
14 - شخصيتها.
2 - استاد مرحوم دكتر "سيدجواد مصطفوي" نيز در كتاب "پرتوي از نهجالبلاغه" در مورد تقسيم بندي موضوعي نهجالبلاغه مينويسد:
موضوعات نهجالبلاغه از لحاظ اهميت به سه دسته تقسيم ميشوند:
دسته اول: مطالبي كه در نهجالبلاغه زياد تكرار شده و با مضامين و عبارات مختلف آمده و در درجه اول اهميت است.
دسته دوم: مطالبي كه در نهجالبلاغه كمتر تكرار شده و از نظر اميرالمؤمنين علي(ع) در درجة دوم اهميت است.
دسته سوم: متفرقات و مطالبي كه در نهجالبلاغه تكرار نشده و حضرت روي آنها تكيه نكرده و فقط به صورت اشاره بيان فرمودهاند، مانند علم نجوم و...
دسته سوم حدود 5% نهجالبلاغه را تشكيل ميدهد و 95% ديگر مربوط به دو دستة ديگر است.
دستة اول شامل ده موضوع است:
1 - خداشناسي، صفات جلال و جمال.
2 - نظم جهان و وظيفة انسان در اين جهان.
3 - پيامبر اسلام واهميت رهبري او.
4 - جهاد در راه خدا.
5 - سيماي اميرالمؤمنينعلي(ع) در نهجالبلاغه.
6 - نقش قرآن در رهبري امت اسلام.
7 - حكومت در اسلام و و ظايف حاكم و مردم.
8 - حق و عدالت.
9 - تقوا وپرهيزكاري.
10 - بيتالمال و خزانه كشور اسلامي.
دسته دوم كه در نهجالبلاغه كمتر تكرار شده و شامل دوازده موضوع است:
1 - معاصرين حضرت اعم از نيك و بد.
2 - درباره علم و دانش.
3 - عبادات و فروع دين.
4 - موقعيت زن.
5 - اهميت وحدت كلمه و زيان اختلاف.
6 - خصلتهاي ناپسند، عجب، تكبر و...
7 - اسلام و خصوصيات دين.
8 - ملاحم و مغيبات.
9 - صبر و بردباري.
10 - اصلاح ذات البين.
11 - همسايگان وحقوق آنها.
12 - دستگيري از ايتام و فقرا.
3 - استاد "لبيب بيضون" پژوهشگر سوري در كتاب ارزشمند خود "تصنيف نهجالبلاغه" در ابتدا كل نهجالبلاغه را در ده باب دستهبندي ميكند. آن گاه با تفكيك سخنان آن حضرت از يكديگر اين ده باب را به 430 فصل و مبحث ميرساند (مجموعه فصول 50 و مجموعه موضوعات 380 است) و هر بخش از كلام آن حضرت را در جاي خود قرار ميدهد.
ايشان در مقدمة كوتاه خود بر اين كتاب مينويسد:
به راستي چه دشوار است كتابي همانند نهجالبلاغه را - كه در آن انبوهي از مفاهيم و معاني و دريايي از افكار وجود دارد - بتوان در ابواب و فصول و مباحثي جاي داد... و من نهجالبلاغه را در ده باب اساسي بدين گونه جاي دادم:
1 - اصول دين (عقايد).
2 - فروع دين (عبادات و معاملات).
3 - پيشوايي و پيشوايان.
4 - سيرة امام عليبن ابيطالب(ع).
5 - حوادثي كه در خلافت امام علي(ع) به وقوع پيوست.
6 - سياست كشورداري.
7 - شئون اجتماعي.
8 - انسان وابعاد مختلف آن.
9 - اندرزها و راهنماييها.
10 - فهرستي از اخلاقيات پسنديده و خصلتهاي نكوهيده.
آن گاه هريك از اين ابواب را به چند فصل و هر فصلي را به چند مبحث تقسيم كردم كه تعداد اين مباحث به 430 ميرسد. سپس استاد لبيب بيضون به عنوان مثال در باب اول، اصول دين را به 9 فصل زير تقسيم بندي ميكنند:
فصل اول: توحيد و شناخت خدا.
فصل دوم: پرستش براي خدا.
فصل سوم: آفرينش و آفريدگان.
فصل چهارم: عدل الهي و تكليف.
فصل پنجم: قضا و قدر.
فصل ششم: نبوت و انبيا.
فصل هفتم: قرآن و سنت.
فصل هشتم: اسلام وايمان.
فصل نهم: معاد و حساب.
به جز اينها، برخي ديگر از پژوهشگران نيز در راستاي تنظيم و معرفي موضوعات نهجالبلاغه، به ترتيب اهميت موضوع گامهايي برداشتهاند كه ميتوان از آنها نام برد.
1 - استاد "علي انصاريان" در كتاب "الدليل علي موضوعات نهجالبلاغه" در ابتدا موضوعات كلي نهجالبلاغه را به هفت عنوان تقسيم كرده و براي هريك ريز موضوعاتي بيان داشته كه به 132 موضوع ميرسد.
2 - استاد "اويس كريم محمد" در كتاب "المعجم الموضوعي لنهج البلاغه" مباحث كلي نهجالبلاغه را در 22 باب تقسيم كرده است كه هريك فصولي دارد و هر فصل داراي موضوعاتي است مجموع موضوعات در اين كتاب 604 ميباشد.
2 - شيوة موضوعي به ترتيب الفبايي
اين شيوه، همان شيوة معمول كتابهاي لغت است و كتابهايي مانند "الكاشف لالفاظ نهجالبلاغه" و "المعجم المفهرس لالفاظ نهجالبلاغه" براي يافتن واژههاي همريشه در نهجالبلاغه از آن سود بردهاند. كتابهاي زير با چنين شيوهاي نوشته شده است.
1 - الهادي الي موضوعات نهجالبلاغه، تاليف مرحوم آيتالله "علي مشكيني"، در اين كتاب 625 موضوع اصلي به ترتيب الفبايي بررسي شده است:
2 - فرهنگ آفتاب "فرهنگ تفصيلي مفاهيم نهجالبلاغه"، 10جلد، تاليف حجتالاسلام "عبدالمجيد معاديخواه".
3 - شيوة موضوعي بر پايه زمان صدور (سير تاريخي خطبهها و نامهها)
در اين شيوه بيانات آن حضرت بر پاية زمان صدور و شان بيان آنها آمده است.
در اين شيوه با توجه به مضمون سخن امام(ع) و قراين و شواهد تاريخي، جايگاه سخن امام(ع) از نظر زمان صدور مشخص ميشود و با به هم پيوستن كلمات آن حضرت، در حقيقت تاريخ، بازسازي و با كمك هر يك، ديگري روشن ميشود.
از فوايد اين شيوه، آن است كه نهجالبلاغه به صورت زندگينامة آن حضرت - كه از زبان و بيان وي گرفته شده - درخواهد آمد و ميتوان مطالب درست يا نادرستي را كه در شرح زندگاني آن حضرت نگاشته شده با آن سنجيد. همچنين ميتوان به كمك آن، درستي يا نادرستي مطالبي كه به آن حضرت نسبت داده و يا از ساحت مقدسش نفي كردهاند فهميد.
دسته بندي موضوعي به گونهاي ديگر
به نظر نگارنده ميتوان دستهبندي موضوعي ديگري را در مورد مجموعة سخنان آن حضرت به ويژه نهجالبلاغه مورد توجه قرار داد، بدون اين كه مجبور باشيم كلمات آن حضرت را مگر در حد ضرورت قطعه قطعه كنيم.
در اين دسته بندي روح كلي حاكم بر كلام اميرالمؤمنين علي(ع) ملاك تقسيم بندي قرار ميگيرد. بدين صورت كه 98% از مطالب نهجالبلاغه مربوط به دوران حكومت آن حضرت و مشكلاتي است كه در برخورد با جريانات انحرافي با آن مواجه بودند.
اين بخش را ميتوان بدين شكل دستهبندي كرد:
1 - موضوع "متقين"
حكومت عدالت خواهانة آن حضرت، شيوهها و اسلوب حكومت بر پاية آرمانها و ارزشهاي الهي، خطابههايي كه حضرت در اين رابطه القا فرمودند، دستورالعملها و نامههاي وي به استانداران و كارگزارانشان در بيان آداب چگونگي معاشرت با مردم؛ كه همة اين عناوين - بدون قطعه قطعه كردن خطبهها و نامهها - تحت عنوان متقين آورده ميشود.
2 - موضوع "غاصبين"
دوران بيست و پنج سالة سكوت و خانهنشيني آن حضرت، سخنان مربوط به ماجراي سقيفه، موضعگيريهاي آن حضرت در زمان حكومت ابوبكر و عمر، جريان شوراي شش نفره و مواضع آن حضرت در زمان خلافت عثمان و سخناني كه از آن حضرت در نهجالبلاغه و جاهاي ديگر در اين ارتباط آمده است.
3 - موضوع "ناكثين"
سخنان ونامههاي حضرت به طلحه، زبير و عايشه و در مورد جنگ جمل و پيامدهاي آن.
4 - موضوع "قاسطين"
افشاگري و روشنگريهاي آن حضرت در مورد معاويه و حزب مرموز اموي و نفوذ آن در دستگاه خلافت اسلامي و نامههاي مكرر آن حضرت به معاويه، جنگ صفين و پيامدهاي آن.
5 - موضوع "مارقين"
جريان خوارج و چگونگي شكلگيري آنان، روشنگريها و سخنان آن حضرت در مذاكرات و گفتگو با آنان، شعارها و عملكرد خوارج و اصول برخورد با تفكر، شعارها و عملكردشان، جنگ نهروان و پيامدهاي آن.
6 - موضوع "ساكتين"
افرادي كه خود را از صحنههاي سياسي - اجتماعي بركنار ميدانستند و به علي و معاويه كاري نداشتند و ورود در اين مسايل را فتنه ميديدند! ريشهيابي اين تفكر و سخنان آن حضرت در مورد اين جريان.
نكتهها:
1 - اين شيوه تقسيم بندي براي پژوهش در نهجالبلاغه و تدريس موضوعي آن بسيار رهگشا خواهد بود. از سوي ديگر، چون غرض مرحوم سيدرضي در گردآوري نهجالبلاغه - همان طور كه خود نيز در مقدمة نهجالبلاغه يادآور ميشود - تنها گردآوري سخنان آن حضرت در سه محور "خطبهها"، "وصايا و نامهها" و "كلمات قصار" آن حضرت بوده و ترتيب ديگري را رعايت نكردهاند. لذا كسي كه براي مطالعه نهجالبلاغه را ميگشايد و از ابتدا شروع به خواندن ميكند، با موضوعات بسيار پراكندهاي روبهرو ميشود و در هر خطبه مسئله جديدي را مييابد. با تنظيم موضوعي سخنان آن حضرت با توجه به روح حاكم بر كلام بدون تقطيع آن، تا حدودي ميتوان اين مشكل را برطرف نمود.
2 - نگارنده به هنگام تدريس نهجالبلاغه از اين دستهبندي بسيار سود برده است. دانشپژوهان با پيگيري حوادث و مسايل پيرامون سخن امام(ع) و دنبال نمودن خطبهها و نامهها و كلمات قصار به صورت يك رشتة به هم پيوسته، با تاريخ اسلام و زندگاني اميرالمؤمنين علي(ع) به خوبي آشنا ميشوند و ميتوانند از آن بهرهمند شوند و به عنوان يك الگو در زندگي خود استفاده كنند.
منابع:
1 - سيري در نهجالبلاغه، شهيد مرتضي مطهري.
2 - پرتوي از نهجالبلاغه، دكتر سيدجواد مصطفوي.
3 - چشمه خورشيد، دكتر مصطفي دلشاد تهراني.
4 - تصنيف نهجالبلاغه، استاد لبيب بيضون.
5 - بهج الصباغه في شرح نهجالبلاغه، علامه محمدتقي شوشتري.
6 - سيماي نهجالبلاغه، محمدمهدي عليقلي
آموزش نهجالبلاغه (6)
آشنايي با موضوعات نهجالبلاغه
محمدمهدي عليقلي
نهجالبلاغه كتاب زندگي و چگونه زيستن، چگونه انديشيدن، چگونه پرستيدن و چگونه در پيچ و خمهاي زندگي با مشكلات دست و پنجه نرم كردن است.
كتاب مكتبي حركت كردن و ارزشي حكومت كردن است. نهجالبلاغه كتاب زهد است. كتاب عشق، جنگ، پرستش، حكمت و فلسفه و سياست و حكومت است. كتاب چگونه استفاده كردن از نعمتهاي دنيا براي زندگي جاودان آخرت است...
نهجالبلاغه محدود به زمان و مكان خاصي نيست و مخاطب آن انسان است.
نهجالبلاغه يك درياي بيكران و ژرف است كه نميتوان به آساني آن را درنورديد و به اعماقش رسيد. با آن كه دانشمندان از گذشتههاي دور به بررسي در آن پرداختند ولي هنوز تمامي زوايا و ابعاد آن شناخته شده نيست. موضوعات اين كتاب ژرف، چنان گسترده و متنوع هستند كه نميتوان به سهولت آنها را درك نمود.
موضوعات نهجالبلاغه متاثر از قرآن كريم
تنوع موضوعي نهجالبلاغه به گونهاي است كه ميتوان فهرستهاي مفصلي از موضوعات گوناگون نهجالبلاغه تهيه كرد. نهجالبلاغه از نظر مضامين موضوعي، به شدت متاثر از قرآن كريم است.
قرآن كريم مجموعهاي از معارف حقيقي دربارة خدا، انسان، هستي، جامعه و تاريخ است و درآن، بينشها، گرايشها، ارزشها، روشها، كنشها، و گويشها تبيين شده است.
نهجالبلاغه نيز به تبع قرآن كريم، كتابي است كه در آن بينشها و نگرشهاي اصيل و حقيقي در رابطه با عالم و آدم، خالق عالم و آدم تبيين شده و بيانگر ريشههاي تعلقهاي انساني و تلاش براي راهنمايي آدميان به تعلقي صحيح است كه موجب سعادت و عزت اين جهاني، و فلاح و رستگاري آن جهاني مردمان ميشود.
نهجالبلاغه به تبع قرآن كريم، بيانگر ارزشها و ضد ارزشها و راهنماي انسان و جوامع انساني به سوي ارزشهاي الهي و انساني است و در آن روشها و خط مشيهاي درست براي رساندن انسان به مقصد و مقصود و راههاي دوري او از روشهاي باطل و فروغلطيدن در راههاي نادرست آمده است .
اين كتاب مجموعه كاملي است كه همه وجوه تربيت انسان و جوامع انساني را دربر دارد و كنشها و گويشهاي آدميان را به ساماني مطلوب درميآورد.
تعاليم نهجالبلاغه راهي است براي شكوفايي استعدادهاي انسان درجهت كمال مطلق.
محققان نهجالبلاغه تلاشهاي بسياري كردهاند تا به اندازة توانايي خويش موضوعات نهجالبلاغه را استخراج نمايند. تنظيم موضوعي نهجالبلاغه به ما امكان ميدهد كه مجموعة سخناني را كه اميرالمؤمنين علي(ع) دربارة يك موضوع گفتهاند دقيقتر بررسي كنيم و نتيجة بهتري از آن به دست آوريم.
شيوههاي موضوعي نهجالبلاغه
1 - شيوه موضوعي به ترتيب اهميت موضوع
2 - شيوه موضوعي به ترتيب الفبايي
3 - شيوه موضوعي برپايه زمان صدور
1 - شيوه موضوعي به ترتيب اهميت موضوع
در اين شيوه سخنان اميرالمؤمنين علي(ع) با توجه به مفهوم آن در ابواب گوناگون گرد ميآيد و برپايه اهميت و جايگاه آن در نظام وجود تنظيم و ارائه ميشود. در اين شيوه معمولاً موضوعات نهجالبلاغه از خدا و صفات خدا و عالم خلق و فرشتگان شروع ميشود و سپس موضوعات مربوط به نبوت عامه و خاصه و امامت و معاد گردآوري ميگردد و آنگاه به موضوعاتي چون عبادات، معاملات، اخلاق، آداب، مواعظ و... پرداخته ميشود.
علامه "محمدتقي شوشتري" (تستري) در شرح موضوعي نهجالبلاغه خود "بهجالصباغه في شرح نهجالبلاغه" اين شيوه را ارائه دادهاند.
ايشان در مقدمة خود بر اين شرح مينويسد:
از آن رو كه سيدرضي گردآورنده نهجالبلاغه، خطبهها نامهها و كلمات كوتاه آن حضرت را به ترتيب لفظي گردآوري كردهاند، به نظرم رسيد بيانات آن حضرت را براساس معنا و مفهوم جمع كنم. از اين رو آنچه را كه مثلاً در ارتباط با "توحيد" يا "نبوت" يا "امامت" بود در يك جا گردآوردم.
آن گاه ايشان بيانات آن حضرت در نهجالبلاغه را در شصت موضوع اساسي گردآوري و در چهارده مجلد به شيفتگان اميرالمؤمنين علي(ع) تقديم ميكنند.
در اينجا به چند نمونه از تلاش نهجالبلاغه پژوهان به شيوة موضوعي به ترتيب اهميت موضوع اشاره ميشود.
1 - استاد شهيد "مرتضي مطهري" در كتاب ارزشمند "سيري در نهجالبلاغه" با اعتراف به اين كه مباحث و موضوعات نهجالبلاغه بسيار است، موضوعات نهجالبلاغه را به 14بخش تقسيم كرده است.
موضوعات نهجالبلاغه از ديدگاه شهيد مطهري
1 - الهيات و ماورأالطبيعه.
2 - سلوك و عبادت .
3 - حكومت و عدالت .
4 - اهل بيت و خلافت.
5 - موعظه و حكمت .
6 - دنيا و دنياپرستي .
7 - حماسه و شجاعت.
8 - ملاحم و مغيبات .
9 - دعا و مناجات .
10 - شكايت و انتقاد از مردم زمان .
11 - اصول اجتماعي .
12 - اسلام و قرآن .
13 - اخلاق و تهذيب نفس.
14 - شخصيتها.
2 - استاد مرحوم دكتر "سيدجواد مصطفوي" نيز در كتاب "پرتوي از نهجالبلاغه" در مورد تقسيم بندي موضوعي نهجالبلاغه مينويسد:
موضوعات نهجالبلاغه از لحاظ اهميت به سه دسته تقسيم ميشوند:
دسته اول: مطالبي كه در نهجالبلاغه زياد تكرار شده و با مضامين و عبارات مختلف آمده و در درجه اول اهميت است.
دسته دوم: مطالبي كه در نهجالبلاغه كمتر تكرار شده و از نظر اميرالمؤمنين علي(ع) در درجة دوم اهميت است.
دسته سوم: متفرقات و مطالبي كه در نهجالبلاغه تكرار نشده و حضرت روي آنها تكيه نكرده و فقط به صورت اشاره بيان فرمودهاند، مانند علم نجوم و...
دسته سوم حدود 5% نهجالبلاغه را تشكيل ميدهد و 95% ديگر مربوط به دو دستة ديگر است.
دستة اول شامل ده موضوع است:
1 - خداشناسي، صفات جلال و جمال.
2 - نظم جهان و وظيفة انسان در اين جهان.
3 - پيامبر اسلام واهميت رهبري او.
4 - جهاد در راه خدا.
5 - سيماي اميرالمؤمنينعلي(ع) در نهجالبلاغه.
6 - نقش قرآن در رهبري امت اسلام.
7 - حكومت در اسلام و و ظايف حاكم و مردم.
8 - حق و عدالت.
9 - تقوا وپرهيزكاري.
10 - بيتالمال و خزانه كشور اسلامي.
دسته دوم كه در نهجالبلاغه كمتر تكرار شده و شامل دوازده موضوع است:
1 - معاصرين حضرت اعم از نيك و بد.
2 - درباره علم و دانش.
3 - عبادات و فروع دين.
4 - موقعيت زن.
5 - اهميت وحدت كلمه و زيان اختلاف.
6 - خصلتهاي ناپسند، عجب، تكبر و...
7 - اسلام و خصوصيات دين.
8 - ملاحم و مغيبات.
9 - صبر و بردباري.
10 - اصلاح ذات البين.
11 - همسايگان وحقوق آنها.
12 - دستگيري از ايتام و فقرا.
3 - استاد "لبيب بيضون" پژوهشگر سوري در كتاب ارزشمند خود "تصنيف نهجالبلاغه" در ابتدا كل نهجالبلاغه را در ده باب دستهبندي ميكند. آن گاه با تفكيك سخنان آن حضرت از يكديگر اين ده باب را به 430 فصل و مبحث ميرساند (مجموعه فصول 50 و مجموعه موضوعات 380 است) و هر بخش از كلام آن حضرت را در جاي خود قرار ميدهد.
ايشان در مقدمة كوتاه خود بر اين كتاب مينويسد:
به راستي چه دشوار است كتابي همانند نهجالبلاغه را - كه در آن انبوهي از مفاهيم و معاني و دريايي از افكار وجود دارد - بتوان در ابواب و فصول و مباحثي جاي داد... و من نهجالبلاغه را در ده باب اساسي بدين گونه جاي دادم:
1 - اصول دين (عقايد).
2 - فروع دين (عبادات و معاملات).
3 - پيشوايي و پيشوايان.
4 - سيرة امام عليبن ابيطالب(ع).
5 - حوادثي كه در خلافت امام علي(ع) به وقوع پيوست.
6 - سياست كشورداري.
7 - شئون اجتماعي.
8 - انسان وابعاد مختلف آن.
9 - اندرزها و راهنماييها.
10 - فهرستي از اخلاقيات پسنديده و خصلتهاي نكوهيده.
آن گاه هريك از اين ابواب را به چند فصل و هر فصلي را به چند مبحث تقسيم كردم كه تعداد اين مباحث به 430 ميرسد. سپس استاد لبيب بيضون به عنوان مثال در باب اول، اصول دين را به 9 فصل زير تقسيم بندي ميكنند:
فصل اول: توحيد و شناخت خدا.
فصل دوم: پرستش براي خدا.
فصل سوم: آفرينش و آفريدگان.
فصل چهارم: عدل الهي و تكليف.
فصل پنجم: قضا و قدر.
فصل ششم: نبوت و انبيا.
فصل هفتم: قرآن و سنت.
فصل هشتم: اسلام وايمان.
فصل نهم: معاد و حساب.
به جز اينها، برخي ديگر از پژوهشگران نيز در راستاي تنظيم و معرفي موضوعات نهجالبلاغه، به ترتيب اهميت موضوع گامهايي برداشتهاند كه ميتوان از آنها نام برد.
1 - استاد "علي انصاريان" در كتاب "الدليل علي موضوعات نهجالبلاغه" در ابتدا موضوعات كلي نهجالبلاغه را به هفت عنوان تقسيم كرده و براي هريك ريز موضوعاتي بيان داشته كه به 132 موضوع ميرسد.
2 - استاد "اويس كريم محمد" در كتاب "المعجم الموضوعي لنهج البلاغه" مباحث كلي نهجالبلاغه را در 22 باب تقسيم كرده است كه هريك فصولي دارد و هر فصل داراي موضوعاتي است مجموع موضوعات در اين كتاب 604 ميباشد.
2 - شيوة موضوعي به ترتيب الفبايي
اين شيوه، همان شيوة معمول كتابهاي لغت است و كتابهايي مانند "الكاشف لالفاظ نهجالبلاغه" و "المعجم المفهرس لالفاظ نهجالبلاغه" براي يافتن واژههاي همريشه در نهجالبلاغه از آن سود بردهاند. كتابهاي زير با چنين شيوهاي نوشته شده است.
1 - الهادي الي موضوعات نهجالبلاغه، تاليف مرحوم آيتالله "علي مشكيني"، در اين كتاب 625 موضوع اصلي به ترتيب الفبايي بررسي شده است:
2 - فرهنگ آفتاب "فرهنگ تفصيلي مفاهيم نهجالبلاغه"، 10جلد، تاليف حجتالاسلام "عبدالمجيد معاديخواه".
3 - شيوة موضوعي بر پايه زمان صدور (سير تاريخي خطبهها و نامهها)
در اين شيوه بيانات آن حضرت بر پاية زمان صدور و شان بيان آنها آمده است.
در اين شيوه با توجه به مضمون سخن امام(ع) و قراين و شواهد تاريخي، جايگاه سخن امام(ع) از نظر زمان صدور مشخص ميشود و با به هم پيوستن كلمات آن حضرت، در حقيقت تاريخ، بازسازي و با كمك هر يك، ديگري روشن ميشود.
از فوايد اين شيوه، آن است كه نهجالبلاغه به صورت زندگينامة آن حضرت - كه از زبان و بيان وي گرفته شده - درخواهد آمد و ميتوان مطالب درست يا نادرستي را كه در شرح زندگاني آن حضرت نگاشته شده با آن سنجيد. همچنين ميتوان به كمك آن، درستي يا نادرستي مطالبي كه به آن حضرت نسبت داده و يا از ساحت مقدسش نفي كردهاند فهميد.
دسته بندي موضوعي به گونهاي ديگر
به نظر نگارنده ميتوان دستهبندي موضوعي ديگري را در مورد مجموعة سخنان آن حضرت به ويژه نهجالبلاغه مورد توجه قرار داد، بدون اين كه مجبور باشيم كلمات آن حضرت را مگر در حد ضرورت قطعه قطعه كنيم.
در اين دسته بندي روح كلي حاكم بر كلام اميرالمؤمنين علي(ع) ملاك تقسيم بندي قرار ميگيرد. بدين صورت كه 98% از مطالب نهجالبلاغه مربوط به دوران حكومت آن حضرت و مشكلاتي است كه در برخورد با جريانات انحرافي با آن مواجه بودند.
اين بخش را ميتوان بدين شكل دستهبندي كرد:
1 - موضوع "متقين"
حكومت عدالت خواهانة آن حضرت، شيوهها و اسلوب حكومت بر پاية آرمانها و ارزشهاي الهي، خطابههايي كه حضرت در اين رابطه القا فرمودند، دستورالعملها و نامههاي وي به استانداران و كارگزارانشان در بيان آداب چگونگي معاشرت با مردم؛ كه همة اين عناوين - بدون قطعه قطعه كردن خطبهها و نامهها - تحت عنوان متقين آورده ميشود.
2 - موضوع "غاصبين"
دوران بيست و پنج سالة سكوت و خانهنشيني آن حضرت، سخنان مربوط به ماجراي سقيفه، موضعگيريهاي آن حضرت در زمان حكومت ابوبكر و عمر، جريان شوراي شش نفره و مواضع آن حضرت در زمان خلافت عثمان و سخناني كه از آن حضرت در نهجالبلاغه و جاهاي ديگر در اين ارتباط آمده است.
3 - موضوع "ناكثين"
سخنان ونامههاي حضرت به طلحه، زبير و عايشه و در مورد جنگ جمل و پيامدهاي آن.
4 - موضوع "قاسطين"
افشاگري و روشنگريهاي آن حضرت در مورد معاويه و حزب مرموز اموي و نفوذ آن در دستگاه خلافت اسلامي و نامههاي مكرر آن حضرت به معاويه، جنگ صفين و پيامدهاي آن.
5 - موضوع "مارقين"
جريان خوارج و چگونگي شكلگيري آنان، روشنگريها و سخنان آن حضرت در مذاكرات و گفتگو با آنان، شعارها و عملكرد خوارج و اصول برخورد با تفكر، شعارها و عملكردشان، جنگ نهروان و پيامدهاي آن.
6 - موضوع "ساكتين"
افرادي كه خود را از صحنههاي سياسي - اجتماعي بركنار ميدانستند و به علي و معاويه كاري نداشتند و ورود در اين مسايل را فتنه ميديدند! ريشهيابي اين تفكر و سخنان آن حضرت در مورد اين جريان.
نكتهها:
1 - اين شيوه تقسيم بندي براي پژوهش در نهجالبلاغه و تدريس موضوعي آن بسيار رهگشا خواهد بود. از سوي ديگر، چون غرض مرحوم سيدرضي در گردآوري نهجالبلاغه - همان طور كه خود نيز در مقدمة نهجالبلاغه يادآور ميشود - تنها گردآوري سخنان آن حضرت در سه محور "خطبهها"، "وصايا و نامهها" و "كلمات قصار" آن حضرت بوده و ترتيب ديگري را رعايت نكردهاند. لذا كسي كه براي مطالعه نهجالبلاغه را ميگشايد و از ابتدا شروع به خواندن ميكند، با موضوعات بسيار پراكندهاي روبهرو ميشود و در هر خطبه مسئله جديدي را مييابد. با تنظيم موضوعي سخنان آن حضرت با توجه به روح حاكم بر كلام بدون تقطيع آن، تا حدودي ميتوان اين مشكل را برطرف نمود.
2 - نگارنده به هنگام تدريس نهجالبلاغه از اين دستهبندي بسيار سود برده است. دانشپژوهان با پيگيري حوادث و مسايل پيرامون سخن امام(ع) و دنبال نمودن خطبهها و نامهها و كلمات قصار به صورت يك رشتة به هم پيوسته، با تاريخ اسلام و زندگاني اميرالمؤمنين علي(ع) به خوبي آشنا ميشوند و ميتوانند از آن بهرهمند شوند و به عنوان يك الگو در زندگي خود استفاده كنند.
منابع:
1 - سيري در نهجالبلاغه، شهيد مرتضي مطهري.
2 - پرتوي از نهجالبلاغه، دكتر سيدجواد مصطفوي.
3 - چشمه خورشيد، دكتر مصطفي دلشاد تهراني.
4 - تصنيف نهجالبلاغه، استاد لبيب بيضون.
5 - بهج الصباغه في شرح نهجالبلاغه، علامه محمدتقي شوشتري.
6 - سيماي نهجالبلاغه، محمدمهدي عليقلي
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]