«نگهبان زخمی»

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

«نگهبان زخمی»

پست توسط مائده آسمانی »

 [font=Times New Roman]بسم الله الرحمن الرحیم  

[font=Times New Roman] «نگهبان زخمی»  


صداى اسب‏هاى خسته كه پياپى شيهه مى‏كشيدند، با صداى فريادهاى مردان در ميدان جنگ احد درهم آميخته بود.

برخى با صداى بلند خبر از شهادت پيامبر خدا (ص) مى‏دادند، برخى از شهادت هفتاد نفر از مسلمانان مى‏گفتند و ديگرانى هم مسلمانان را به

ايستادگى و شهامت فرا مى‏خواندند.

در گوشه‏اى از ميدان، على (ع) جان خود را در كف نهاده بود و با پايمردى در دفاع از رسول خدا (ص) مى‏كوشيد.

دليرى و پايدارى آن حضرت باعث شد كه مسلمانان به هم بپيوندند و كم كم پيرامون رسول خدا (ص) گرد آيند و روحيه و نظم ازدست رفته را باز ستانند.

عمرو بن معاذ نيز در كنار رسول خدا (ص) بود و از آن حضرت نگهبانى مى‏كرد. بى آن كه درنگى كند، شمشير خود را پياپى در هوا مى‏چرخاند و با آن كه

پياده بود و اسبى نداشت، از رويارويى با سواران سپاه شرك نيز نمى‏هراسيد.

ضرار بن خطاب سوار بر اسب به سوى او تاخت و با نيزه بزرگى كه در دست داشت او را نشانه گرفت.

عمرو بن معاذ پياده بود، ولى از اين نبرد نابرابر نگريخت و رو به روى او ايستاد. ضرار به تندى به او نزديك شد و پيش از آن كه عمرو بتواند دفاعى كند،

نيزه خود را در بدن او فرو برد. عمرو بن معاذ به زمين افتاد و خاك را با خون خود رنگين ساخت.

لباسش غرق خون بود و جاى زخمش به شدت درد مى‏كرد با اين حال برخاست تا پاسخى به ضرار بدهد رو به او كرد و شمشيرش را در هوا چرخى داد.

ضرار نيز به سوى او تاخت و دوباره او را نشانه گرفت. عمرو، خسته‏تر از آن بود كه بتواند در برابر سوارى چالاك بايستند.

ضرار ضربه‏اى ديگر بر او زد و او با صورت به زمين خورد ونقش زمين شد.


يكى از وعده‏هايى كه خداوند در قرآن به مؤمنان مى‏دهد، اين است كه در بهشت، حوريانى زيبا در انتظار آنانند. ضرار كه زخم نيزه‏اش بر دو جاى بدن عمرو بود،

خواست كه او را با زخم زبان خويش نيز بيازاد.

پس روبه‏او كرد و گفت:


آن كس را نكش كه تو را به عقد حورالعين در آورده.

ضرار با اين سخن مى‏خواست آيه‏هاى قرآن و كلام خداوند را ريشخند كند و زخم زبانى هم به عمرو بزند، ولى غافل از آن بود كه عمرو چند ساعت پس از آن،

در پى زخمى كه ازنيزه ضرار بر تن داشت، به ديدار پروردگارش خواهد شتافت؛ بى آن كه ريشخند ضرار، اندكى او را به ترديد انداخته باشد و درد زخمش،

اورا از جانفشانى در راه رسول خدا (ص) پشيمان كرده باشد. بهشت و حوريان بهشتى، گوارايش باد.


---------پی نوشت--------------

المغازى، ص .282
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “داستان”