صد حکايت تربيتي
مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
صد حکايت تربيتي
1- توجه به كودك
گروهي از كودكان مشغول بازي بودند.
ناگهان با ديدن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه به مسجد ميرفت، دست از بازي كشيدند و به سوي حضرت دويدند و اطرافش را گرفتند.
آنها ديده بودند پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ حسن ـ عليه السّلام ـ وحسين ـ عليه السّلام ـ را به دوش خود مي گيرد و با آنها بازي مي كند.
به اين اميد، هر يك دامن پيامبر را گرفته، مي گفتند: «شتر من باش» .
پيامبر ميخواست هر چه زودتر خود را براي نماز جماعت به مسجد برساند، اما دوست نداشت دل پاك كودكان را برنجاند.
بلال در جستجوي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مسجد بيرون آمد، وقتي جريان را فهميد خواست بچهها را تنبيه كند تا پيامبر را رها كنند.
آن حضرت وقتي متوجه منظور بلال شد، به او فرمود: «تنگ شدن وقت نماز براي من از اين كه بخواهم بچهها را برنجانم بهتر است. »
پيامبر از بلال خواست برود و از منزل چيزي براي كودكان بياورد. بلال رفت و با هشت دانه گردو برگشت. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ
گردوها را بين بچه ها تقسيم كرد و آنها راضي و خوشحال به بازي خودشان مشغول شدند.[1]
بيان: توجه به نياز و خواستههاي كودك از اصول اوليه تربيت است.
آسانترين و پسنديدهترين راه، راضي كردن كودكان و همان روش متواضعانه پيامبر است كه علاوه بر تآمين نياز كودك، به آنها نوعي شخصيت ميبخشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نفايس الاخبار، ص 286.
-
- پست: 2244
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 10691 بار
- سپاسهای دریافتی: 5476 بار
- تماس:
Re: صد حکايت تربيتي
احسنت
واقعاً که دنیا و مجامع حقوق بشری کجا هستند که این سجایای اخلاقی را ببینند ؟!!!
ممنون از مقالات خوب شما ، اگر بتوانید یک سری از این عطوفت و خلق نیکوی ائمه علیهم السلام جمع اوری کنید خیلی عالی میشود
البته بصورت پراکنده در سایت داریم اما اینکه مدون و جامع باشه کم هست.
موفق باشید
واقعاً که دنیا و مجامع حقوق بشری کجا هستند که این سجایای اخلاقی را ببینند ؟!!!
ممنون از مقالات خوب شما ، اگر بتوانید یک سری از این عطوفت و خلق نیکوی ائمه علیهم السلام جمع اوری کنید خیلی عالی میشود
البته بصورت پراکنده در سایت داریم اما اینکه مدون و جامع باشه کم هست.
موفق باشید
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صد حکايت تربيتي
2- مسؤوليت پدران
روزي عدهاي از كودكان در كوچه مشغول بازي بودند.
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حين عبور، چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسيار بزرگ پدران و مسؤليت سنگين آنها را در رشد كودك به همراهانشان گوشزد كند. فرمود:
«واي بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان. »
اطرافيان پيامبر با شنيدن اين جمله به فكر فرو رفتند. لحظهاي فكر كردند شايد منظور پيامبر، فرزندان مشركان است كه در تربيت فرزندانشان كوتاهي ميكنند.
عرض كردند:
«يا رسول الله، آيا منظورتان مشركين است؟ »
- نه بلكه پدران مسلماني را ميگويم كه چيزي از فرايض ديني را به فرزندان خود نميآموزند و اگر فرزندانشان پارهاي از
مسائل ديني را فراگيرند، پدران آنها، ايشان را از اداي اين وظيفه باز ميدارند.
اطرافيان پيامبر با شنيدن اين سخن، تعجب كردند كه آيا اين چنين پدران بي مسئوليتي نيز هستند.
پيامبر كه تعجب آنها را در چهرهشان خوانده بود ادامه داد:
«تنها به اين قانع هستند كه فرزندانشان از مال دنيا چيزي را به دست آورند...»
آنگاه فرمود:
«من از اين قبيل پدران بيزار وآنان نيز از من بيزارند.»[1]
بيان: در عصر حاضر، دليل دوربودن وناآگاهي قشر عظيمي از كودكان ونوجوانان از مسائل مذهبي، بي توجهي والدينشان به اين مسأله مهم است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مستدرك الوسائل،ج2، ص625.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صد حکايت تربيتي
3- تبعيض ناروا
سالها از بعثت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ گذشته بود. هنوز افكار دوران جاهليت و تبعيض بين فرزندان وجود نداشت.
مردي عرب، آن روز براي انجام دادن كاري دست دو فرزندش را گرفت و شرفياب محضر رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شد.
هنگامي كه نشسته بود، يكي از فرزندان خود را در آغوش گرفت، به او محبت كرد و او را بوسيد و به فرزند ديگرش توجهي نكرد.
پيغمبر كه اين صحنه تأثر انگيز را مشاهده كرد نتوانست طاقت بياورد، پس فرمود:
«چرا با فرزندان خود به طور عادلانه رفتار نميكني؟»
آن مرد عرب جوابي جز سكوت نداشت. سرش را پايين انداخت و عرق شرم بر پيشانياش نشست.
او در آن روز دريافت كه كارش اشتباه بوده است و فهميد كه در نگاه كردن نيز نبايد بين فرزندان فرقي گذاشت.[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مكارم الاخلاق، ص113.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صد حکايت تربيتي
4- تربيت قبل از تولد
ملامحمد تقي مجلسي از علماي بزرگ اسلام است.
وي در تربيت فرزندش اهتمام فراوان داشت و نسبت به حرام و حلال، دقت فراوان نشان ميداد تا مبادا گوشت و پوست فرزندش از مال حرام رشد كند.
محمد باقر، فرزند ملا محمد تقي، كمي بازيگوش بود.
شبي پدر براي نماز و عبادت به مسجد جامع اصفهان رفت. آن كودك نيز همراه پدر بود. محمد باقر در حياط مسجد ماند و به بازيگوشي پرداخت.
وي مشك پر از آبي را كه در گوشه حياط مسجد قرار داشت با سوزن سوراخ كرد و آب آن را به زمين ريخت.
با تمام شدن نماز، وقتي پدر از مسجد بيرون آمد، با ديدن اين صحنه، ناراحت شد. دست فرزند را گرفت و به سوي منزل رهسپار شد. رو به همسرش كرد و گفت:
«ميدانيد كه من در تربيت فرزندم دقت بسيار داشتهام. امروز عملي از او ديدم كه مرا به فكر وا داشت.
با اين كه در مورد غذايش دقت كردهام كه از راه حلال به دست بيايد، نميدانم به چه دليل دست به اين عمل زشت زده است.
حال بگو چه كردهاي كه فرزندمان چنين كاري را مرتكب شده است.»
زن كمي فكر كرد و عاقبت گفت: راستش هنگامي كه محمد باقر را در رحم داشتم، يك بار وقتي به خانه همسايه رفتم، درخت اناري كه در خانهشان بود، توجه مرا جلب كرد.
سوزني را در يكي از انارها فرو بردم و مقداري از آب آن را چشيدم. ملا محمد تقي مجلسي با شنيدن سخن همسرش آهي كشيد و به راز مطلب پي برد.[1]
بيان:
اگر در روايات اسلامي تأكيد شده كه خوردن غذاي حرام ولو اندك در نطفه تأثير سوء دارد به همين جهت است. لذا بزرگان علم تربيت گفتهاند:
«تربيت قبل از تولد شروع ميشود.»
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . حسين مظاهري، خانواده در اسلام، ص161.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صد حکايت تربيتي
5- فرزند نتيجه دعا
«علي بن بابويه» آن مرد برزگ الهي، در پنجاه سالگي، هنوز صاحب فرزندي نبود. او كه عشق و علاقه وافري به اهل بيت و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ داشت،
طي نامهاي به يكي از نايبان خاص امام زمان ـ عليه السّلام ـ از او خواست كه از محضر حضرت بقيهالله بخواهد براي او دعا كند تا خداوند فرزندي صالح و فقيه به او عنايت فرمايد.
تقاضاي آن مرد عارف و خداشناس به محضر امام ـ عليه السّلام ـ رسيد.
آن حضرت در جواب فرمود:
«او از همسر خود صاحب فرزند نخواهد شد، اما به زودي همسري نصيب وي خواهد گرديد كه از وي داراي دو پسر فقيه خواهد گشت.»
مطابق وعده حضرت امام زمان ـ عليه السّلام ـ دوران بيفرزندي سپري شد
و خداوند به او سه فرزند پسر داد كه دو پسرش به نامهاي محمد و حسين به بركت هوش و حافظه فوقالعادهشان به بالاترين مراتب فقاهت رسيدند
. محمد معروف به«شيخ صدوق» در همان دوران طفوليت صاحب نبوغ و هوش سرشاري بود و اساتيد خود را به شگفتي وا ميداشت.[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . طوسي، الغيبه، ص188.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صد حکايت تربيتي
6- كودك و تأثيرات محيط
سالهاي سال از حادثه مصيبت بار جنگ جهاني گذشته بود.
زني فرانسوي به جراحي مغز احتياج پيدا كرد. با اين كه آن زن آلماني نميدانست، اما وقتي چاقوي جراحي به رگي از مغز وي اصابت كرد،
زن در حال بيهوشي شروع به خواندن سرودي به زبان آلماني نمود.
چاقو را كه از رگ برداشتند، خواندن سرود نيز قطع شد. تكرار اين عمل تعجب پزشكان را در پي داشت.
پس از تحقيقات فراوان، پرده از اين راز برداشته شد: هنگام هجوم آلمان به فرانسه، اين زن كه در آن هنگام كودك خردسالي بيش نبوده،
در خيابان شاهد سرودهايي بوده است كه سربازان اشغالگر آلماني ميخواندهاند. اين سرودها از آن هنگام در ضمير ناخودآگاه وي محفوظ مانده بوده است.[1]
بيان:
موضوع تاثير پذيري در سنين كودكي، در روايات بسياري مورد تاكيد قرار گرفته است و شايد حكمت خواندن اذان و اقامه در گوش راست و چپ كودك بعد از تولد، همين جهت باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . خانواده در اسلام، ص172.
-
- پست: 465
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲ تیر ۱۳۸۸, ۱۱:۴۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2007 بار
- سپاسهای دریافتی: 991 بار
Re: صد حکايت تربيتي
سلام
من هم از این تاپیک خوشم اومد و با اجازه تون به یه سایتی منتقلش کردم
البته با ذکر منبع : سایت اعتقادات
من هم از این تاپیک خوشم اومد و با اجازه تون به یه سایتی منتقلش کردم
البته با ذکر منبع : سایت اعتقادات
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود "- یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم " - قدری احساسات پشت"به من چه اصلا " - مقداری خرد پشت " چه بدونم " -و اندکی درد پشت " اشکالی نداره" هست.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صد حکايت تربيتي
7- بوسيدن كودك
بسيار ديده ميشد كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ حسن ـ عليه السّلام ـ و حسين ـ عليه السّلام ـ را در آغوش ميگرفت و ميبوسيد.
روزي آن دو را در بغل گرفت و بوسيد. شخصي كه حضور داشت، وقتي علاقه پيامبر و رفتار وي را با اطفال ديد به فكر فرو رفت و پيش خود گفت:
[HIGHLIGHT=#fbd5b5]«آيا تا به حال در اشتباه بودهام؟ آيا روش اسلام در تربيت فرزند اين است؟ اگر اين طور است پس من در اين مسأله بسيار كوتاهي كردهام».
به پيامبر نزديك شد و در حالي كه خجالت ميكشيد سخن بگويد، عرض كرد:
«يا رسولالله من داراي ده فرزند كوچك و بزرگ هستم، اما تا كنون هيچ يك از آنها را نبوسيدهام.»
پيامبر از گفته او به قدري ناراحت شد كه رنگ چهره مباركشان تغيير كرد.
ايشان به او فرمود:
«خداوند مهر و محبت را از قلب تو بيرون كرده است. آن كس كه به كودكان ما رحم نميكند و به بزرگ ما احترام نميگذارد، از ما نيست.»[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج43، ص282.
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: صد حکايت تربيتي
8-پدر خيانتكار
اواخر آن شب زمستاني، مسافراني در ايستگاه اتوبوس به انتظار ماشين ايستاده بودند.
مردي تنومند با چهرهاي غير عادي، به همراه طفل شش سالهاي در كنار ديگر مسافران منتظر آمدن اتوبوس بود.
حالت سرگيجه و تهوع، آن طفل بيچاره را راحت نميگذاشت. تا اين كه حال آن طفل معصوم بدتر شد و در كنار خيابان استفراغ كرد.
همه فكر ميكردند غذايي آلوده كودك را مسموم كرده است. كنجكاوي، يكي از مسافران را وا داشت از پدر طفل بپرسد فرزندش چه مرضي دارد.
آن مرد پس از كمي سكوت با صداي درشتي گفت: فرزندم مريض نيست. امشب او را به مجلس عيش و نوش يكي از دوستانم بردم و عليرغم ميل كودك، به او مشروب خوراندم![1]
بيان:
فكر ميكنيد پرورش اين كودك در چنين خانوادهاي، چه نتيجهاي به دنبال خواهد داشت. آيا خيانتي بالاتر از اين تصور ميشود؟
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . گفتار فلسفي(كودك)، ج2، ص52.