فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
New Member
New Member
پست: 19
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶, ۶:۱۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 6 بار
سپاس‌های دریافتی: 11 بار

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط hamidreza »

سلام.
1.متأسفانه به روایت «علماؤهم شرار خلق الله...» دسترسی نداشتم اما درباره ی روایت توحید مفضل، آوردن کامل آن باعث روشن تر شدن مفهوم آن می شود:«فَتَبّاً وَ خَيْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِي الْفَلْسَفَةِ كَيْفَ عَمِيَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ الْخِلْقَةِ الْعَجِيبَةِ حَتَّى أَنْكَرُوا التَّدْبِيرَ وَ الْعَمْدَ فِيهَا»
«ننگ و نفرين و مرگ باد بر كسانى كه مدّعى فلسفه و حكمت‏اند ولى ديدگان دلهاشان از اين آفرينش شگفت كور است و تدبير و هدفمندى را در كار هستى انكار كردند!»(شگفتیهای آفرینش، ترجمه توحید مفضل)
با نگاهی سطحی به آرای فلاسفه ی مسلمان می توان فهمید که آنان نه تنها تدبیر و هدفمندی جهان را انکار نمی کنند بلکه آن را اثبات نیز می نمایند.
حاصل سخن این که ممکن است کلمه ای (مثلاً «فلسفه» یا «فیلسوف») در زمانی یک معنا و در زمانی دیگر معنایی متفاوت داشته باشد. برای فهم بیش تر معنای فلسفه در سخنان معصومین-علیهم السلام- می توان به روایت زیر توجه نمود:
«وَ لَقَدْ قَالَ قَوْمٌ مِنْ جَهَلَةِ الْمُتَكَلِّمِينَ وَ ضَعَفَةِ الْمُتَفَلْسِفِينَ بِقِلَّةِ التَّمْيِيزِ و قُصُورِ الْعِلْمِ لَوْ كَانَ بَطْنُ الْإِنْسَانِ كَهَيْئَةِ الْقَبَاءِ يَفْتَحُهُ الطَّبِيبُ إِذَا شَاءَ فَيُعَايِنُ مَا فِيهِ وَ يُدْخِلُ يَدَهُ فَيُعَالِجُ مَا أَرَادَ عِلَاجَهُ أَ لَمْ يَكُنْ أَصْلَحَ مِنْ أَنْ يَكُونَ مُصْمَتاً مَحْجُوباً عَنِ الْبَصَرِ وَ الْيَدِ لَا يُعْرَفُ مَا فِيهِ إِلَّا بِدَلَالاتٍ غَامِضَةٍ كَمِثْلِ النَّظَرِ إِلَى الْبَوْلِ وَ جَسِّ الْعِرْقِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِمَّا يَكْثُرُ فِيهِ الْغَلَطُ وَ الشُّبْهَةُ حَتَّى رُبَّمَا كَانَ ذَلِكَ سَبَباً لِلْمَوْت‏»(توحید مفضل)
« و به تحقيق كه گفته‏اند گروهى از جاهلان متكلمان و ضعفاء العقول فلاسفه به جهت قلّت تميز و قصور علم كه: اگر شكم آدمى به هيئت قبا مى‏بود كه هر گاه طبيب خواهد بگشايد و اندرون آن را مشاهده نمايد و دست داخل كند و معالجه كند آنچه را كه خواهد، هر آينه اصلح بود از آن كه بسته‏اند و از ديده پنهان است و دست به آن نمى‏رسد و دردهاى اندرون را نمى‏توان شناخت مگر به دليل‏هاى غامض و علامتهاى مشتبه مانند نظر كردن به قاروره و بوئيدن عرق و اشباه اينها از علاماتى كه غلط و اشتباه در آنها بسيار مى‏شود، و بسا باشد كه اشتباه باعث كشتن مريض گردد.»(ترجمه ی علامه مجلسی از توحید مفضل)
اگر به سخنان فیلسوفان مسلمان توجه شود معلوم می گردد که آنان اعتقاد دارند که نظام کنونی آفرینش نظام احسن است و ممکن نبود که جهان بهتر این که هست خلق شود.
بنا بر آن چه در بالا آمد به نظر می رسد معنای فلسفه در سخنان معصومین-علیهم السلام- با معنای امروزی آن متفاوت است.
2.این که فلسفه در آغاز چگونه وارد مسلمانان شده و هدف وارد کنندگان آن چه بوده است به این که فلسفه خوب است یا بد ارتباط ندارد. چنان که فرزند ابوبکر بودن «محمد بن ابی بکر» باعث نمی شود او را -که از یاران حضرت علی(ع) است- بد بدانیم. ممکن است دشمنان برای مقابله با معصومین-علیهم السلام- فلسفه را وارد مسلمانان کرده باشند و امروز از فلسفه به نفع معصومین-علیهم السلام- استفاده شود.این حقیقت واضح در ضرب المثل مشهوری این گونه تعبیر می شود:«عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد».
3.روش فهم درستی یا نادرستی پرداختن به فلسفه تحقیق شخصی است و استناد به گفته های دیگران توانایی اثبات این درستی یا نادرستی را ندارد.
4.فلسفه مانند علوم دیگر حاصل روش خاصی از تفکر درباره ی موضوعی مشخص(موجود از آن جهت که موجود است) می باشد. نتایج این تفکر -اگر به درستی انجام پذیرد- قابل استناد به فلسفه است بنا بر این باید توجه داشت منظور از فلسفه سخنانی نیست که در کتبی با عنوان کتب فلسفی آمده است. ممکن است پس از بررسی معلوم گردد که فیلسوف مورد نظر راه تفکر را درباره ی موضوعی به درستی نپیموده و گرفتار خطا شده است. از آن چه آمد نتیجه می شود که با رد کردن سخنان فیلسوفان لطمه ای به فلسفه وارد نمی شود بلکه باید از راهی دیگر(مثلاً اشکال وارد کردن بر روش فلسفه و ...) برای نقد فلسفه استفاده کرد. به عبارت دیگر نقد هر سخن مستند به یک فیلسوف نقد آن فیلسوف است نه نقد فلسفه.
5.در پایان باید تذکر داد که نسبت دادن کفر به بسیاری از علمای اسلام-آن هم بدون تحقیق کافی و فقط با توجه به سخنان یک طرف- گناه کوچکی نیست و باید خود را به طور جدّی از آن حفظ نمود.
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

ضمن تشکر از حمید رضا عزیز :تصویر

قبل از هر چیز ، ابتدا مطلبی را تذکر دهم ....

در سخنان دوستان مطالبی را دیدم که برای بنده بسیار تعجب آور بود :



حمیدرضا می گوید :

در پایان باید تذکر داد که نسبت دادن کفر به بسیاری از علمای اسلام-آن هم بدون تحقیق کافی و فقط با توجه به سخنان یک طرف- گناه کوچکی نیست و باید خود را به طور جدّی از آن حفظ نمود.





دیوانه 110 می گوید :

ميخواهم يك نفرشان را نام ببريد كه خدمتي نداشته باشد خيلي حرف سنگيني است كه به هر كدامشان بگوئيم ملعون ، كافر ، ...





بنده در گفتار پیشین خود جستجو کردم و اصلا جایی را مشاهده نکردم که بنده اذعان کرده باشم یکی از علمای فعلی ( یا فلاسفه فعلی ) کافر است !!!!

اینکه بنده عقاید فلاسفه را بیان کردم و مبانی فقهی را ( آنهم بر اساس کلام بزرگان شیعه ) روشن کردم ( در مورد عدم قبول معاد جسمانی و غیره ) آیا می شود تکفیر ؟

آیا نقل قول بزرگان در مورد فلسفه و غیره ، نام تکفیر و لعن به خود می گیرد ؟!!!

بهتر است دوستان کمی دقت نظر داشته باشند و مراقب باشند که ناخواسته تهمت به دیگر کاربران نزنند !!!


*****************************************************************************

جناب حمیدرضا عزیز :

روایت " علماوهم شرار خلق الله .... " در مدرک زیر موجود است که بنده تمام روایت را برای شما بیان می کنم :


مستدرك الوسائل - الميرزا النوري - ج 11 - ص 380
العلامة الأردبيلي في حديقة الشيعة : نقلا عن السيد المرتضى ابن الداعي الحسيني الرازي ، بإسناده عن الشيخ المفيد ، عن أحمد بن محمد بن الحسن بن الوليد ، عن أبيه محمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن محمد بن عبد الله ، عن محمد بن عبد الجبار ، عن الإمام الحسن العسكري ( عليه السلام ) ، أنه قال لأبي هاشم الجعفري :

" يا أبا هاشم ، سيأتي زمان على الناس وجوههم ضاحكة مستبشرة ، وقلوبهم مظلمة متكدرة ، السنة فيهم بدعة ، والبدعة فيهم سنة ، المؤمن بينهم محقر ، والفاسق بينهم موقر ، أمراؤهم جاهلون جائرون ، وعلماؤهم في أبواب الظلمة [ سائرون ] ، أغنياؤهم يسرقون زاد الفقراء ، وأصاغرهم يتقدمون على الكبراء ، وكل جاهل عندهم خبير ، وكل محيل عندهم فقير ، لا يميزون بين المخلص والمرتاب ، لا يعرفون الضأن من الذئاب ، [HIGHLIGHT=#ffff00]علماؤهم شرار خلق الله على وجه الأرض ، لأنهم يميلون إلى الفلسفة والتصوف  ، وأيم الله إنهم من أهل العدول والتحرف ، يبالغون في حب مخالفينا ، ويضلون شيعتنا وموالينا ، إن نالوا منصبا لم يشبعوا عن الرشاء ، وإن خذوا عبدوا الله على الرياء ، ألا إنهم قطاع طريق المؤمنين ، والدعاة إلى نحلة الملحدين ، فمن أدركهم فليحذرهم ، وليصن دينه وإيمانه ، ثم قال : يا أبا هاشم هذا ما حدثني أبي ، عن آبائه جعفر بن محمد ( عليهم السلام ) ، وهو من أسرارنا ، فاكمته إلا عن أهله "



****************************************

در مورد فلسفه :

بنده تعریف فلسفه را از یک عالم مسلمان ( ملاصدرا ) بیان کردم که تعریف وی از فلسفه یعنی " تشبه به خدا " می باشد !!!

هیچ یک از دوستان هنوز جوابی برای حقیر بیان نکردند !!

این تعریف با اصل اعتقادی توحید در شیعه در تضاد است !!!!


****************************************

قطعا شما اهل فضل هستید ....

اگر در فلسفه غور بفرمایید ، خواهید دید که مطالب عقلی که بیان می کنند اصلا از منظر روایات مقبول نیست بلکه مردود است !!!!

فلسفه قائل به سنخیت میان خالق و مخلوق است . و لذا بر اساس همین پیش فرض غلط ، داستانسرایی هایی می کند که با عقاید اهل بیت علیهم السلام در تضاد است !!!



****************************************

زمانی که اصل آمدن یک علم در میان مسلمانان غلط بوده است ( مانند فلسفه ) نمی دانیم چگونه می شود از یک چیز غلط به صحت خلق آسمان و زمین رسید !!!

اگر واقعا با فلسفه آشنا باشیم ، هرگز ادعای ( عدو شود سبب خیر ) را در مورد فلسفه نمی کنیم ! زیرا فلسفه سبب خیر نیست !!!


***************************************

در هر صورت ( گذشته از مطالب بیان شده ) اگر ما در مواجه شدن با مسائلی که در تضاد و اختلاف با کلام اهل بیت علیهم السلام هستند ، کلام آنان را ترجیح دهیم ؛ همانا رستگار می شویم !!!


اگر دوستانی که فلسفه می خوانند و ادله آن را اصح می دانند و قبول می کنند ، اگر در مواجه شدن با مطلبی فلسفی که در تضاد با کلام اهل بیت علیهم السلام است ، کلام وحی را ترجیح دهند ، قطعا بر سبیل رستگاری هستند !!!

و کسانی که کلام اهل بیت علیهم السلام را رها کرده و استدلالات فلسفی را ارج می نهند ، مشمول این روایت هستند :

الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 219
إني تركت فيكم أمرين كتاب الله وعترتي لن تضلوا ما إن تمسكتم بهما لا تقدموهم ، [HIGHLIGHT=#ffff00]ولا تخلفوا عنهم  ، ولا تعلموهم ، فإنهم أعلم منكم


كتاب سليم بن قيس - تحقيق محمد باقر الأنصاري - ص 127
إن مثل أهل بيتي في أمتي كمثل سفينة نوح في قومه ، من ركبها نجا [HIGHLIGHT=#ffff00]ومن تخلف عنها  


[HIGHLIGHT=#ffff00]یا علی  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Senior Member
Senior Member
پست: 100
تاریخ عضویت: دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۴۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 71 بار
تماس:

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط Seyyed Ali »

باسمه تعالی
درود بر دوستان


((در مورد فلسفه :

بنده تعریف فلسفه را از یک عالم مسلمان ( ملاصدرا ) بیان کردم که تعریف وی از فلسفه یعنی " تشبه به خدا " می باشد !!!

هیچ یک از دوستان هنوز جوابی برای حقیر بیان نکردند !!

این تعریف با اصل اعتقادی توحید در شیعه در تضاد است !!!! ))

تشبه به خدا از باب تجلی است نه از باب امتثال چون خدا لیس کمثله شیء است گاهی کج فهمی سخنان حکما موجب قضاوت نادرست ما درباه آنها و بدبینی نسبت به علوم عقلی می‌شود. اگر معصومین پیامبر بیرون هستند و حجت خدا بر خلق عقل هم پیامبر درون است و حجت خدا بر خلق طبق بیان پیامبر بیرونی و بین دو حجت خدا تضاد نیست چون در طول یکدیگرند نه عرض یکدیگر لذا هر که گفته تضاد هست به خطا افتاده و بهتر است پاسخ معقول مبتنی بر برهان بیان کند دوست عزیزمان نه توسل به نقل قول کثیر.

((قطعا شما اهل فضل هستید ....

اگر در فلسفه غور بفرمایید ، خواهید دید که مطالب عقلی که بیان می کنند اصلا از منظر روایات مقبول نیست بلکه مردود است !!!!

فلسفه قائل به سنخیت میان خالق و مخلوق است . و لذا بر اساس همین پیش فرض غلط ، داستانسرایی هایی می کند که با عقاید اهل بیت علیهم السلام در تضاد است !!! ))

این هم یک نمونه دیگر از بد فهمی سخنان حکما و فلاسفه که موجب قضاوت نادرست می شود یکی از ابتدایی ترین مباحث فلسفه بلکه اساسی ترین آن تمیز بین علت تامه و معلول یعنی بحث واجب الوجود و ممکن الوجود است لذا با طرح قانون علیت و اثبات علت تامه با امتناع دور و تسلسل دیگر سنخیتی بین خالق و مخلوق به معنای کفر و شرک باقی نمی ماند چون سنخیتی اگر هم هست مثل تجلی آینه در برابر نور به قدر وسع است در مقام تمثل نه مثل و شریک قایل شدن لذا اینها که شما دوست عزیز به اشتباه برداشت کردید خوب مسلما مخالف سیره و روش معصومین است.
قسم به جان خودم آن کس که فهم مطالب تمهید القواعد و شرح قیصری بر فصوص الحکم و فتوحات مکیه (اثر محی الدین ابن عربی) و مصباح الانس و اشارات و تنبیهات و شفاء (اثر ابن سینا) و اسفار (اثر ملاصدرا) روزی​اش نشده فهم تفسیر انفسی آیات قرانی و جوامع روایی روزی​اش نشده است.


فرازی از فرمایشات استاد علامه حسن زادهٔ آملی
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط amoonaser »

Seyyed Ali نوشته شده:باسمه تعالی
درود بر دوستان

تشبه به خدا از باب تجلی است نه از باب امتثال چون خدا لیس کمثله شیء است گاهی کج فهمی سخنان حکما موجب قضاوت نادرست ما درباه آنها و بدبینی نسبت به علوم عقلی می‌شود. اگر معصومین پیامبر بیرون هستند و حجت خدا بر خلق عقل هم پیامبر درون است و حجت خدا بر خلق طبق بیان پیامبر بیرونی و بین دو حجت خدا تضاد نیست چون در طول یکدیگرند نه عرض یکدیگر لذا هر که گفته تضاد هست به خطا افتاده و بهتر است پاسخ معقول مبتنی بر برهان بیان کند دوست عزیزمان نه توسل به نقل قول کثیر.





بسم رب الحسین علیه السلام



سلام بر شما



جناب سید علی عزیز : تصویر



بنده کلام ملاصدرا را یکبار دیگر بیان می کنم تا معلوم شود بحث تجلی مطرح است یا تشبه به خداوند !!!



ملاصدرا در تعریف فلسفه چنین می گوید :



الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة - صدر الدين محمد الشيرازي - ج 2 - ص 20


نظم العالم نظما عقليا على حسب الطاقة البشرية ليحصل [HIGHLIGHT=#ffff00]التشبه بالباري  [HIGHLIGHT=#ffff00]  



( فلسفه ) عالم را نظمی عقلی ، به قدر توان بشری ، می بخشد [HIGHLIGHT=#ffff00]تا تشبه به باری تعالی حاصل  [HIGHLIGHT=#ffff00]  ( ترجمه اسفار - محمد خواجوی - ص 21 - 22 )




ملاصدرا فلسفه را در تشبه ( شبیه شدن ) به خدا تعریف می کند ....



شبیه شدن به خدا در روایات رد شده است ...



عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ أَدْنَى الْمَعْرِفَةِ فَقَالَ الْإِقْرَارُ بِأَنَّهُ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ [HIGHLIGHT=#ffc000]وَ لَا شِبْهَ لَهُ وَ لَا نَظِيرَ  َ أَنَّهُ قَدِيمٌ مُثْبَتٌ مَوْجُودٌ غَيْرُ فَقِيدٍ وَ أَنَّهُ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ء



از حضرت كاظم (ع) كه گفت او را سؤال كردم از پست‏ترين معرفت خدا كه كمتر از آن شناختن آن جناب بعمل نميآيد فرمود كه اقرار كردن به اينكه غير از او خدائى نيست [HIGHLIGHT=#ffc000]و او را مانند و نظيرى نیست‏   آنكه محتاج نيست به علت كه او را از عدم بسوى وجود آورده باشد بلكه هميشه ثبوت داشته و بخودى خود موجود بوده و مفقود نخواهد شد و آنكه چيزى مانند او نيست نه در ذات و نه در صفات و نه در غير اينها.





صراحت گفتار ملاصدرا راه را براي توجيه بسته است .



اصولا تجلی خداوند یعنی چه ؟ ( گرچه هیچگونه ارتباط معنایی میان " تجلی " و " تشبه " وجود ندارد )



تجلی خداوند چیست ؟ آیا جزئی از خداست یا مخلوقی از خداست ؟

آیا ذات خداوندی تجلی می کند یا آیتی مخلوق از وی ، تجلی می کند ؟؟؟!!!





Seyyed Ali نوشته شده:
این هم یک نمونه دیگر از بد فهمی سخنان حکما و فلاسفه که موجب قضاوت نادرست می شود یکی از ابتدایی ترین مباحث فلسفه بلکه اساسی ترین آن تمیز بین علت تامه و معلول یعنی بحث واجب الوجود و ممکن الوجود است لذا با طرح قانون علیت و اثبات علت تامه با امتناع دور و تسلسل دیگر سنخیتی بین خالق و مخلوق به معنای کفر و شرک باقی نمی ماند چون سنخیتی اگر هم هست مثل تجلی آینه در برابر نور به قدر وسع است در مقام تمثل نه مثل و شریک قایل شدن لذا اینها که شما دوست عزیز به اشتباه برداشت کردید خوب مسلما مخالف سیره و روش معصومین است.




جالب است که فلاسفه همه چیز در مورد خداوند می گویند و وی را محدود می کنند و بعد هم می گویند که در مقام تمثیل است !!!



آیا خداوند از جنسی است که بتوان وی را تمثیل کرد ؟؟


آیا اصلا در مورد خداوند می توان چیزی گفت غیر از آن چیزی که خودش در مورد خویش بیان کرده است ؟؟


مشکل فلاسفه در همین ابتدای امر این است که در مورد خداوند چیزهایی می گویند که خداوند متعال از آنها بری می باشد !!!!



خداوند در تمثیل نمی آید زیرا یگانه ای است که مانند ندارد و دومی هم ندارد که تمثیل شود !!!



********************************************************************************


ملاصدرا در " المشاعر " ص 83 چنین می گوید :



" إياك أن تزل قدمك من استماع هذه العبارات وتتوهم أن نسبة الممكنات إليه تعالى بالحلول والاتحاد ونحوهما . هيهات ! إن هذه يقتضي الاثنينية في أصل الوجود . وعندما طلعت شمس الحقيقة وسطع نورها النافذ في أقطار الممكنات ، المنبسط على هياكل المهيات ، ظهر وانكشف أن كلما يقع عليه اسم الوجود ليس إلا شأنه من شؤون الواحد القيوم ، ولمعة من لمعات نور الأنوار . وما وضعناه أولا بحسب النظر الجليل من أن في الوجود علة ومعلولا أدى بنا أخيرا من جهة - وهو نمط أخرى من جهة السلوك العلمي والنسك العقلي - إلى أن المسمى بالعلة [HIGHLIGHT=#ffff00]هو الأصل والمعلول شأن من شؤونه وطور من أطواره ، ورجعت العلية والإفاضة إلى تطور المبدأ الأول بأطواره وتجليه بأنواع   "





( نباید از شنیدن این عبارات به لغزش افتاده و خیال کنی که نسبت ممکنات به خدای تعالی به حلول و اتحاد و مانند اینهاست . نه ! هرگز چنین نیست . زیرا در این صورت اصل وجود به دو قسم تقسیم خواهد شد . و هنگامی که خورشید حقیقت طلوع کند و نور آن در اطراف ممکنات نفوذ نماید و به هیاکل ماهیات پخش شود ، در این موقع روشن و آشکار می شود که هر چیزی که اسم وجود به ان واقع می شود ، جز شانی از شوون واحد قیّوم و پرتوی از پرتو نور الانوار نیست .



علت و معلولیت در مراتب وجود که نظر ما ابتدا به آن قرار یافته بود در نهایت از جهتی ما را به این رساند - خود این هم روش دیگری از سلوک علمی و ریاضت عقلی است - که آنچه ما در وجود ، [HIGHLIGHT=#ffff00]علتش می نامیم اصل است و معلول شانی از شوون آن و طوری از اطوارش است و علیت و افاضه مبدل به تطور مبدا اول به اطوارش و تجلی او به انواع ظهوراتش شده  
)





ای کاش می دانستیم که چه شده است که عقل این فیلسوف بزرگ خدای تعالی را از مرتبه الوهیت و قیومیّتش به مرتبه موجوداتی که قوامشان به اوست ، تنزل داده است ؟



و چگونه می شود زبان به چنین حرفهایی گشود در حالی که می دانیم خداوند سبحان حافظ همه اشیا و کارهای آنهاست و هیچ جیزی به وجود نمی آید جر آنکه مقام و مرتبه خدای تعالی از او بزرگتر و بلندتر است ؟؟!!



اگر همه این موجودات تطور وجود اوست ، پس چگونه او سبوح و قدوس و پاک و منزه و مستتر در نور قدس و پاکی است ؟



گذشته از اینکه با این کلام ، هنوز برخی مطالب مجهول است ... می پرسیم :


حقیقت این تطور که می گویید چیست ؟ آیا خدای تعالی از ازل تطور داشت ؟


آیا نخست هیچ تطوری نبود و بعد پیدا شد ؟ در هر صورت ، فایده این تطور چیست ؟؟ و سوالهای دیگر !!!!



در هرصورت اینگونه بیانات که عقاید فلاسفه نشات گرفته و به عقاید عرفا نیز منتهی می گردد ، با فطرت مقدس الهی که هیچگونه تغییر و تبدیل در آن راه ندارد ، ناسازگار است !



اصولا این گونه بیانات و توجیهات آن ، از آنجا شروع می گردد که مخلوق ( انسان ) می خواهد خداوند را بر اساس عقل ناقص و مخلوق خود ، بررسی نموده و در مورد ان سخن بگوید !!!!


این همان عملی است که وارد شدن به آن غلط است !!!!



اصولا اشتراکی میان خالق و مخلوق نیست تا مخلوق بتواند در مورد ذات خالق خود سیر و سیاحت کند !!!



شیخ صدوق در " التوحید " ص 34 از قول امام رضا ( علیه السلام ) چنین می گویند :



" مباینته ایاهم مفارقته انّیّتهم ...... و کنهه تفریق بینه و بین خلقه ...... مباین لا بمسافه .... فکل ما فی الخلق لا یوجد فی خالقه و کل ما یمکن فیه یمتنع من صانعه "



( جدایی خدای تعالی از مخلوقاتش به مفارقت اوست از حقیقت آنها .... [HIGHLIGHT=#ffff00]و جدایی میان خالق و مخلوق به حقیقت اوست  ... مباین مخلوقاتش است ولی نه به بینونت مسافتی .... هر چه در خلق هست در خالق یافت نمی شود و هر چه در خلق ممکن باشد در صانع ممتنع و محال است )





ظاهرا مقصود از " مباینته ایاهم مفارقته انّیّتهم " این است که بینونت میان خدا و خلق ، حقیقی است نه عزلی !

یعنی میان وجود خدای تعالی و وجو مخلوق ، حقیقتا هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد .


به عبارت دیگر میان خالق و مخلوق بینونت صفتی است ، پس خداوند شبحان به هیچ وصفی از اوصاف مخلوق ، به آن معنایی که در خلق است ، وصف نمی شود .


و همینطور توصیف مخلوق و تمجید و تنزیه آنها به اوصاف و تمجیدات و تنریهات خالق ، صحیح نمی باشد .





و عبارت "و کنهه تفریق بینه و بین خلقه " صریح ترین عبارت در این باب در اظهار مذهب امامان اهل بیت ( علیهم السلام ) است . توحید خدای سبحان ، همان مباینت و جدایی او و مخلوق است .





ایا واقعا فلسفه اینگونه در مورد خالق متعال سخن می گوید ؟؟؟



تشبیهات و توصیفات و حد و حدودی که فلسفه به ذات باری تعالی می زند ، آنهم از باب عقل فلسفی و نه عقل تعریف شده روایات ، با کلام صریح اهل بیت ( علیهم السلام ) در تضاد است !!!!







[HIGHLIGHT=#ffff00]یا علی ع  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Member
Member
پست: 69
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۸۸, ۱۲:۱۰ ق.ظ
محل اقامت: اندیشگاه
سپاس‌های ارسالی: 14 بار
سپاس‌های دریافتی: 69 بار
تماس:

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط Fanoos »

سلام
راستش من به اين بحث هاي انحرافي شما كاري ندارم. نميدونم چرا شما و ديگر دوستان دوست داريد فلسفه رو يوناني معرفي كنيد. اين كه شما ميگيد فلسفه خواندنش باعث كفرهو هيچ جاش با دين (به جز موارد معدودي) جور در نمياد يه مبحث خنده داريه. چون بالاخره يا شما فلسفه رو خونديد به اين نتيجه رسيديد كه يعني كافر شديد. يا نخونديد، پس چطور يك همچين نتيجه اي ميگيريد. بنده فقط يك نكته ذكر مي كنم و بس.
كوتاه مي گويم.
اگر كسي اندكي فلسفه غرب را مطالعه كرده باشد، متوجه خواهد شد كه اصولا غرب و فلسفه اش هيچ چيز ندارند. اصولا فلسفه يوناني چيز خاصي نبوده، يك مشت اراجيف كه هرچقدر هم مطالعه كني به هيچ جايي نمي رسيد. لكن با ظهور اسلام فلسفه معنا پيدا كرد. بنده قويا به اين نكته قائلم كه فلسفه منشاء اصليش اسلام و اهل بيت بوده اند.
اين كه ما بگيم فلسفه وارداتيه يك حرف خنده داريست. يعني داريم با دست هاي خودمون چيزي رو كه منشاءش خودمون بوديم رو تقديم به غربي ها مي كنيم.
ضمنا اينكه اگر كسي فلسفه رو نفي كند، خود رو نفي كرده، چون به طريق فلسفه است كه خدا و خود و من و جهان قابل دركند. لكن اسلام كلا دين فلسفي است. جاي جاي اسلام فلسفي است و منشاء اصلي فلسفه اسلام است. چون اصولا اون چيزي كه به عنوان فلسفه غرب خوانده ميشه يك چيز پوچ و بي مغزي بوده و هست و خواهد بود.
  [HIGHLIGHT=#548DD4][HIGHLIGHT=#BFBFBF][HIGHLIGHT=#F2F2F2][HIGHLIGHT=#7F7F7F]جوانان امروز حال و حوصله مطالعه ندارند!!!      
  
  

کم بگوییم، خوب بگوییم!


امضاهايي كه به اختلاف شيعه و سني دامن بزنند، حرام شرعي و خلاف قانوني است...



سخناني از مقام معظم رهبري، امام خامنه اي و امام خميني(ره) در رابطه با وحدت شيعه و سني

http://www.eteghadat.com/forum/forum-f22/topic-t8121.html


Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب فانوس عزیز : تصویر


Fanoos نوشته شده:
راستش من به اين بحث هاي انحرافي شما كاري ندارم. نميدونم چرا شما و ديگر دوستان دوست داريد فلسفه رو يوناني معرفي كنيد.


نمی دانم منظور شما از انحراف چیست ؟؟

شاید مسائلی که با پایه های فکری شما در تضاد باشد را نوعی انحراف می دانید ؟؟؟!!!


آیا بیان کلام ملاصدرا و نقد آن و بیان روایات اهل بیت علیهم السلام ، انحراف است ؟؟؟!!!!

[HIGHLIGHT=#ffff00]راقب الله !!! 


Fanoos نوشته شده:
اين كه شما ميگيد فلسفه خواندنش باعث كفرهو هيچ جاش با دين (به جز موارد معدودي) جور در نمياد يه مبحث خنده داريه.


هر وقت خندیدن شما تمام شد ، مطالب بنده را با دقت مطالعه بفرمایید !!

بنده چه زمانی گفتم که خواندن فلسفه کفر است ؟؟؟؟

معلوم است که مطالب حقیر را مطالعه نکرده اید و از روی تعصب برای من جواب می نویسید !!

در ضمن ، روایت " علمائهم شرار خلق الله علی وجه الارض لانهم یمیلون الی الفلسفه و التصوف " را بنده نگفته ام ... این روایت سخن امام حسن عسکری ( علیه السلام ) می باشد!!!!


حال به خنده خود ادامه دهید .... مزاحم نمی شم !!!



Fanoos نوشته شده:
چون بالاخره يا شما فلسفه رو خونديد به اين نتيجه رسيديد كه يعني كافر شديد. يا نخونديد، پس چطور يك همچين نتيجه اي ميگيريد.



برای فهم صحت و سقم یک موضوع ، تا شما آن را مطالعه نفرمایید و در مورد آن تحقیق نکنید ، نخواهید فهمید که آن موضوع درست است یا خیر !!!

در بررسی فلسفه ، تا شما فلسفه را مطالعه نفرمایید و با کلام اهل بیت ( علیهم السلام ) نسنجید ، نخواهید فهمید که مطالب آن مخالف کلام وحی است ....

اصولا علمای مخالفان فلسفه ، فلسفه را کامل فراگرفته اند و بعد با محک آن مطالب با کلام وحی ، تناقضات و اشتباهات آن را بیان کرده اند !!!


این دقیقا همان روشی است که علمای بزرگوار شیعه از سلف تاکنون ، برای دفاع از شیعه ، در مقابل اهل خلاف ( اهل سنت ) در پیش گرفته اند !!!

علمای بزرگوار شیعه ، ابتدا مبانی شیعی خود را قوی کرده و سپس کتب اهل خلاف را مطالعه نمودند و در آخر هم غلط های اهل سنت را کتاب کردند . مانند : عبقات الانوار ، الغدیر و غیره !!!!


Fanoos نوشته شده:
بنده فقط يك نكته ذكر مي كنم و بس.
كوتاه مي گويم.
اگر كسي اندكي فلسفه غرب را مطالعه كرده باشد، متوجه خواهد شد كه اصولا غرب و فلسفه اش هيچ چيز ندارند. اصولا فلسفه يوناني چيز خاصي نبوده، يك مشت اراجيف كه هرچقدر هم مطالعه كني به هيچ جايي نمي رسيد. لكن با ظهور اسلام فلسفه معنا پيدا كرد.


ما در صدد اثبات فلسفه غرب نیستیم ....

آنها نیز از مکتب وحی منحرف شدند و شیطان بر دوش آنها سوار شده است !!!




Fanoos نوشته شده:
بنده قويا به اين نكته قائلم كه فلسفه منشاء اصليش اسلام و اهل بيت بوده اند.




بنده هم قویّا عرض می کنم که کلام شما از بنیان غلط است ....

اصلا مجبور نیستید در مورد مطلبی که علم ندارد ، اظهار نظر کنید !!!

فلسفه در زمان بنی امیه و بنی العباس ( علیهم لعائن الله ) وارد دین شد تا مردم را از مکتب اهل بیت ( علیهم السلام ) دور نماید !!!

جالب است که بزرگان فلسفه به اصطلاح اسلامی ، از ابتدا اهل سنت بودند و در زمان اهل بیت ( علیهم السلام ) کسی از شیعیان مومن وارد جرگه فلسفه نشد !!!!

چگونه می شود که اهل بیت ( علیهم السلام ) خودشان فلسفه را بنیان نهند ولی اصحابشان بر علیه فلسفه کتاب بنویسند ؟؟!!!

بهتر است مطالب ابتدایی بنده را مطالعه نمایید تا برخی حقایق برای شما روشن شود .....

کلام هیچکدام از اهل بیت علیهم السلام با یکدیگر فرق نداشته و مخالف نبوده است .... لذا نمی شود گروهی از ائمه ، فلسفه را تایید و گروهی دیگر آن را تکذیب نمایند !!

" علمائهم شرار خلق الله علی وجه الارض لانهم یمیلون الی الفلسفه و التصوف "



Fanoos نوشته شده:
اين كه ما بگيم فلسفه وارداتيه يك حرف خنده داريست


وقتی این حرف به این سادگی اینقدر خنده دار است ، اگر هذیانهای فلسفه و عرفان را بیشتر بخوانید ، احتمالا از خنده - روده بُر می شوید !!!!تصویر




Fanoos نوشته شده:
. يعني داريم با دست هاي خودمون چيزي رو كه منشاءش خودمون بوديم رو تقديم به غربي ها مي كنيم.


اصلا قرار نیست بخاطر تقدیم نکردن چیزی به غربی ها ، دروغ را وارد اعتقادات خود کنیم !!!

فلسفه منشاء یونانی دارد ... یعنی متعلق است به مشرکان یونان !!!!



Fanoos نوشته شده:
ضمنا اينكه اگر كسي فلسفه رو نفي كند، خود رو نفي كرده، چون به طريق فلسفه است كه خدا و خود و من و جهان قابل دركند. لكن اسلام كلا دين فلسفي است. جاي جاي اسلام فلسفي است و منشاء اصلي فلسفه اسلام است. چون اصولا اون چيزي كه به عنوان فلسفه غرب خوانده ميشه يك چيز پوچ و بي مغزي بوده و هست و خواهد بود.



خداوند متعال به صورت فطری برای هر انسان شناخته شده است و لذا نیازی به پرگویی های فلسفی نیست !!!

پیامبران الهی اصلا با زبان فلسفه برای مردم سخن نگفتند بلکه آنها ، بنابر تعالیم وحی و نه تعالیم مشتی مشرک یونانی ، فطرت مردم را آگاه می کردند !!!


واژه " اسلام فلسفی " هم برای این ابداع شده است که به فلسفه مشروعیت ببخشد و نه اینکه واقعیت خارجی داشته باشد !!!!



چه زیبا گفت دوست عزیزم : آقا محسن


Mohsen1001 نوشته شده:باسمه تعالی

ایت الله قاضی استاد امام (ره) : [HIGHLIGHT=#ffff00]در فلسفه از دین خبری نیست !  (عرفان متعالی صفحه 34)

:razz:




یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Member
Member
پست: 69
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۸۸, ۱۲:۱۰ ق.ظ
محل اقامت: اندیشگاه
سپاس‌های ارسالی: 14 بار
سپاس‌های دریافتی: 69 بار
تماس:

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط Fanoos »

سلام
:::P :::P :::P
واقعا كه...

بنده دارم ميگم منشاء فلسفه اسلامه. حرف شما همسو با حرف مولاناست. داستان موسي و چوپان!

اصولا فلسفه مبحثي خام است. يعني مسائل رو به صورت خام مورد بررسي قرار ميده. براي همينه كه ميگم كسي اگه از فلسفه فرار كنه داره معناي خودش رو از بين مي بره. شما به هيچ روش غير فلسفي نمي توني خود و من و روح و خدا و جهان و .... رو اثبات كني.
يا بايد قائل به مادي بودن دنيا و بي خدائي بشيم يا فلسفه رو قبول كنيم. اگه فلسفه ناشه هيچ معناي خامي پذيرفته نيست. حتي فطرتي كه شما ميگي قابل تعريف نيست. راستش عاشورايي مي گفت شما توي قضيه وحدت مي گفتي تقريب رو نمي تونم تعريف كنم. الان متوجه ميشم چرا. چون اصولا شما زياد به تعاريف اهميت نمي دهيد....
البته معناي فلسفه از قديم تا كنون دچار تفاوت هاي زيادي شده. لكن نمي تونيد به نگاشته هاي شاگردان اهل بيت رجوع كنيد.

من فكر مي كنم تفكر شما اينه:
ما بايد فارغ از هرچيزي دين خدا رو فرا بگيريم و هر چيزي رو كه دين گفت بي چون و چرا قبول كنيم...
براي همين نياز به فلسفه نداريم. ما را كتاب خدا و اهل بيت بس است...

من فكر مي كنم براي اينكه بفهميد فلسفه چيه، انقلاب فلسفي اروپا و يونان چيه و اسلام فلسفي و فلسفه اسلامي چيه، متن زير رو بخوانيد..
[External Link Removed for Guests]
اين ابتداي كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم استاد بزرگوار شهيد مرتضي مطهري است...
فكر مي كنم خواندنش خالي از لطف نباشه...
  [HIGHLIGHT=#548DD4][HIGHLIGHT=#BFBFBF][HIGHLIGHT=#F2F2F2][HIGHLIGHT=#7F7F7F]جوانان امروز حال و حوصله مطالعه ندارند!!!      
  
  

کم بگوییم، خوب بگوییم!


امضاهايي كه به اختلاف شيعه و سني دامن بزنند، حرام شرعي و خلاف قانوني است...



سخناني از مقام معظم رهبري، امام خامنه اي و امام خميني(ره) در رابطه با وحدت شيعه و سني

http://www.eteghadat.com/forum/forum-f22/topic-t8121.html


Senior Member
Senior Member
پست: 100
تاریخ عضویت: دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۴۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 71 بار
تماس:

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط Seyyed Ali »

باسمه تعالی
سلام بر دوستان و دوست عزیز amoonaser محترم :razz:

((صراحت گفتار ملاصدرا راه را براي توجيه بسته است .

اصولا تجلی خداوند یعنی چه ؟ ( گرچه هیچگونه ارتباط معنایی میان " تجلی " و " تشبه " وجود ندارد )

تجلی خداوند چیست ؟ آیا جزئی از خداست یا مخلوقی از خداست ؟

آیا ذات خداوندی تجلی می کند یا آیتی مخلوق از وی ، تجلی می کند ؟؟؟!!!))

تشبه تأویل دارد یعنی تجلی مطمئن باشید نوابغی مثل ملاصدار اینقدر آی کیوی دارند که تشبه را مثل و مانند بودن فرض نکنند ولی اشکال شما این است که فهم دینیتان بر اساس تعبد محض برگرفته از ظواهر است مثل برخی اهل سنت که فقط و فقط ظواهر را حجت می دانند البته باعث گمراهیشان هم شده چون انسان سطحی نگر اسیر جهل می شود اهل تسنن می گویند با توجه به ظاهر آیه ای از قرآن خداوند در قیامت دیده می شود و البته این با عقل هر انسانی در تضاد است ولی آنها تعصب به ظواهر دارند و عمیق نیستند فکر و عقل را یکسره کنار گذاشتند و تعبد بدون تفکر از قرآن و پیامبر را کافی می دانند.

تجلی خداوند یعنی به فعلیت رساندن فطرت خداجو که بالقوه است، یعنی متخلق شدن به اخلاق الهی در مقام فعل خدا نه در مقام ذات که احدی به آنجا راه ندارد. تجلی یعنی فطرتی که مخلوق خداست با پیامبر بیرون قرآن و عترت و پیامبر درون عقل شکوفا شده انسان بشود انسانی الهی فعلیت فطرت مرتبه ای عالی از آگاهی و معرفت نسبت به خدا در مقام فعلش نه مقام ذات که احدی به آن دسترسی ندارد است در عرفان معروف خداست و عارف دنبال کسب معرفت و تخلق به اخلاق الهی است. حضرت امیر فرمود: من بزرگترین آیت و نشانه خداوند هستم. یعنی معرفت علی به خالق بالاترین معرفتها است و علی در مقام تشبیه معقول به محسوس نه اینکه مثال عین واقعیت است بزرگترین مظهر تجلی و آینهٔ اسماء و صفات حق تعالی است بعد از پیامبر البته در مقام فعل خدا نه در مقام ذات که احدی بدانجا راه ندارد.

((جالب است که فلاسفه همه چیز در مورد خداوند می گویند و وی را محدود می کنند و بعد هم می گویند که در مقام تمثیل است !!!
آیا خداوند از جنسی است که بتوان وی را تمثیل کرد ؟؟
آیا اصلا در مورد خداوند می توان چیزی گفت غیر از آن چیزی که خودش در مورد خویش بیان کرده است ؟؟
مشکل فلاسفه در همین ابتدای امر این است که در مورد خداوند چیزهایی می گویند که خداوند متعال از آنها بری می باشد !!!!
خداوند در تمثیل نمی آید زیرا یگانه ای است که مانند ندارد و دومی هم ندارد که تمثیل شود !!! ))

amoonaser عزیز ذکر تمثیل به خاطر محدود کردن خدا یا محدود بودن خدا نیست بلکه به خاطر محدود بودن فهم بشر در ابتدای راه است اینکه در مقام تقریب ذهنی فعلیت فطرت خداجو را مانند تجلی آینه بدانند نه اینکه شأن خدا این تمثیل است یعنی اینکه فکر ابتدایی بشری که محدود است این معنا را با تمثیل درک می کند در قرآن فراوان تمثیل داریم ظاهرا شما با کلمه تمثیل مشکل و آلرژی دارید ذکر مثال برای تقریب ذهنی از باب تشبیه معقول به محسوس است نه اینکه عین واقعیت باشد.
باز هم عرض می کنم آی کیوی فلاسفه اینقدر هست و از من و شما بهتر می فهمند که خدا یگانه هست و دومی ندارد پس خواهشا ندانم کاری خود و دنیای ذهنی محدود خود را ملاک قضاوت قرار ندهیم البته فلسفه از ناحیه اشاعره مثل غزالی و فخر رازی که اهل تسنن بودند ضربات سهمگینی وارد شده نه از جانب شیعیانی که ذوالفنون بودند یا فکرشان محدود به پاکی و نجسی نبود. فقط
قسم به جان خودم آن کس که فهم مطالب تمهید القواعد و شرح قیصری بر فصوص الحکم و فتوحات مکیه (اثر محی الدین ابن عربی) و مصباح الانس و اشارات و تنبیهات و شفاء (اثر ابن سینا) و اسفار (اثر ملاصدرا) روزی​اش نشده فهم تفسیر انفسی آیات قرانی و جوامع روایی روزی​اش نشده است.


فرازی از فرمایشات استاد علامه حسن زادهٔ آملی
Senior Member
Senior Member
پست: 100
تاریخ عضویت: دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۴۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 71 بار
تماس:

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط Seyyed Ali »

باسمه تعالی

ذکر یک نکته در مورد تأویل و اکتفا نکردن به ظواهر ضروری است و آن اینکه نه می شود همه ظواهر را بدون حساب و کتاب تأویل کرد و نه می توان همه ظواهر را بدون تأویل بیان کرد بلکه به باطن رسیدن مفهومی از ظاهر آن مستلزم رعایت مبادی عقلی و همخوانی با مدارک وحی من جمله معصومین است لذا علم تفسیر و تأویل نزد متخصصین تفسیر موجود است و البته هر انسانی نمی تواند دست به تأویل یا اکتفا به ظاهر با عدم تخصص و تفسیر به رأی بزند که بین مبادی عقلی و وحی دچار تناقض می شود و لاجرم مجبور به نفی یکی از آنها می شود.
قسم به جان خودم آن کس که فهم مطالب تمهید القواعد و شرح قیصری بر فصوص الحکم و فتوحات مکیه (اثر محی الدین ابن عربی) و مصباح الانس و اشارات و تنبیهات و شفاء (اثر ابن سینا) و اسفار (اثر ملاصدرا) روزی​اش نشده فهم تفسیر انفسی آیات قرانی و جوامع روایی روزی​اش نشده است.


فرازی از فرمایشات استاد علامه حسن زادهٔ آملی
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: فلسفه اسلامي،‌خوب يا بد؟؟

پست توسط amoonaser »

Fanoos نوشته شده:سلام
:::P :::P :::P
واقعا كه...

بنده دارم ميگم منشاء فلسفه اسلامه. حرف شما همسو با حرف مولاناست. داستان موسي و چوپان!


بسم رب الحسين عليه السلام

سلام بر شما

جناب فانوس عزیز : تصویر

شما هر چقدر بر کلام غلط خود پافشاری نمایید ، اصلا غلط بودن آن تصحیح نمی شود !!!

در ضمن جریان ( موسی و شبان ) اصلا سند صحیح روایی ندارد و از کذبیات مولوی می باشد !!!

خوشحال می شوم که سند این جریان را به غیر از اشعار مولوی ، برای ما بیان نمایید !!




Fanoos نوشته شده:شما به هيچ روش غير فلسفي نمي توني خود و من و روح و خدا و جهان و .... رو اثبات كني.


غلط اندر غلط از شما صادر می شود !!!

آیا جناب هشام بن حکم از طرق فلسفه با معاندان صحبت می کردند ؟؟؟ و از طرفی هم کتاب در ردیه فلسفه دارند !!!!!!


يا بايد قائل به مادي بودن دنيا و بي خدائي بشيم يا فلسفه رو قبول كنيم. اگه فلسفه ناشه هيچ معناي خامي پذيرفته نيست. حتي فطرتي كه شما ميگي قابل تعريف نيست. راستش عاشورايي مي گفت شما توي قضيه وحدت مي گفتي تقريب رو نمي تونم تعريف كنم. الان متوجه ميشم چرا. چون اصولا شما زياد به تعاريف اهميت نمي دهيد....
البته معناي فلسفه از قديم تا كنون دچار تفاوت هاي زيادي شده. لكن نمي تونيد به نگاشته هاي شاگردان اهل بيت رجوع كنيد.



در مبحث تقریب ، برای واژه ای که اصلا در مبانی اعتقادی شیعه هبچ تعریفی ندارد و تعاریف بیان شده از آن در تضاد با معارف حقه شیعه می باشد ؛ بهتر است انسان دل به کلام اهل بیت علیهم السلام بسپارد !!!

تقریب مومن با کافر عقیدتی ( یعنی اهل سنت ) محال است !!!

( لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنه )



من فكر مي كنم تفكر شما اينه:
ما بايد فارغ از هرچيزي دين خدا رو فرا بگيريم و هر چيزي رو كه دين گفت بي چون و چرا قبول كنيم...
براي همين نياز به فلسفه نداريم. ما را كتاب خدا و اهل بيت بس است...


آیا شما چیزی غیر از این عقیده ، از روایات برداشت می کنید ؟؟؟

( انی تارک فیکم الثقلین ، کتاب الله و عترتی اهل بیتی ،[HIGHLIGHT=#ffff00] ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا   )



من فكر مي كنم براي اينكه بفهميد فلسفه چيه، انقلاب فلسفي اروپا و يونان چيه و اسلام فلسفي و فلسفه اسلامي چيه، متن زير رو بخوانيد..
[External Link Removed for Guests]
اين ابتداي كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم استاد بزرگوار شهيد مرتضي مطهري است...
فكر مي كنم خواندنش خالي از لطف نباشه...


جالب است که بززگان شیعه ، از زمان مرحوم صدوق تا زمان مرحوم بروجردی و خوئی ، هیچکدام سینه چاک فلسفه نبوده اند !!!

الزاما اگر چند نفر در این میان پیدا شدند و فلسفه را تایید کردند ، دلیل بر صحت فلسفه نیست !!!!!

خواندن فلسفه یک امر است ؛ تایید آن و گرفتن اعتقادات از آن و بسط آن برای عقاید شیعه امری دیگر است که مذموم است !!!

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
قفل شده

بازگشت به “نقد سایر اندیشه ها”