ابن عربی را بهتر بشناسیم

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

یکی دیگر از انحرافات اعتقادی ابن عربی در این است که وی ، فرعون را مومن می داند .

برای توضیح این مطلب ، از کلام 2 استاد ارجمند ، " یار مهدی " و " عبدالحسین " استفاده می کنم .





یار مهدی می گوید :


  ابن عربی و ایمان فرعون!   

ابن عربی، کسی که داعیه داران عرفان بسیار به او علاقمند و به مبانی او وامدارند، در کتاب مشهور خویش "فصوص الحکم" بارها ادعای عجیبی را مطرح کرده است که خلاف آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) است. آن ادعا چیزی نیست جز "مومن مردن فرعون"!!

وی در جائی می نویسد:

فقالت لفرعون في حق موسى إنه «قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ». فبه قرَّت عينها بالكمال الذي حصل لها كما قلنا، و كان قرة عين لفرعون بالإيمان الذي أعطاه الله عند الغرق. فقبضه طاهراً مطهراً ليس فيه شي‏ء من الخبث لأنه قبضه عند إيمانه‏ قبل أن يكتسب شيئاً من الآثام. و الإسلام يَجُبُّ ما قبله. و جعله آية على عنايته سبحانه بمن شاء حتى لا ييأس أحد من رحمة الله، «فإنه لا يَيْأَسُ من رَوْحِ الله إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ». فلو كان فرعون ممن يئس ما بادر إلى الايمان.
فصوص الحكم، 25- فص حكمة علوية في كلمة موسوية، ص 201


پس زن فرعون، به فرعون در حق موسى گفت: موسى قرة عين من و توست. در موسى قرة عين آسيه بود به كمالى كه براى او حاصل شد، و قرة عين فرعون بود به سبب ايمانى كه خداوند تعالى به فرعون در هنگام غرق شدنش عطا فرمود. پس حق تعالى او را طاهر و مطهر قبض نمود كه هيچ خبث و پليدى در او نبود، زيرا خداوند او را قبض نمود در زمانى كه ايمان آورد، پيش از آن كه گناهى كسب كند «و الإسلام يجبّ عما سلف» (يا «الإسلام يجب ما قبله») و خداوند او را آيت قرار داد بنا بر عنايتش بر هر كسى كه مى‏خواهد، تا اينكه هيچ كس از رحمت حق سبحانه مأيوس نشود. إِنَّهُ لا يَيْأَسُ من رَوْحِ الله إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ (يوسف: 87). پس اگر فرعون، از زمره كسانى بود كه آيس و نااميد بودند، مبادرت به ايمان نمى‏كرد.
ممد الهمم، ص 545 و 546


در پاورقی کتاب فصوص آمده است:

از مهم ترین مسائلی که مسلمانان به شدت بر ابن عربی خرده گرفته اند و به خاطر آن وی را تکفیر نموده اند، سخن اوست در درستی ایمان فرعون و نجاتش از عذاب آخرت. زیرا او با این کار مبارزه کرده است با تمام آنچه در قرآن آمده از آیات خاص مربوط به کفر فرعون و ادعای الوهیتش، و آنچه برای او و خاندانش از انواع عذاب در آخرت آماده شده است.

من أهم المسائل التي أنكرها المسلمون على ابن عربي أشد الإنكار و كفروه بها قوله بصدق إيمان فرعون و نجاته من عذاب الآخرة، لأنه بذلك قد تحدي كل ما ورد في القرآن من الآيات الخاصة بكفر فرعون و ادعائه الألوهية، و ما أُعِدَّ له و لآله من صنوف العذاب في الآخرة.


دقت در عبارات محقق کتاب، به روشنی موضع عموم مسلمانان را درباره ی این ادعای عجیب و البته خود ابن عربی آشکار می کند که:
اولا همه ی مسلمانان در ردّ این سخن متفقند.
ثانیا گوینده ی چنین قولی کافر است.


ما در اینجا قصد ارائه ی آیات مربوط به فرعون را نداریم، ولی تنها به یک مورد اشاره می کنیم. یکی از آیات صریح درباره ی فرعون و عدم نجات وی این است:
« فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكاَلَ الاَْخِرَةِ وَ الْأُولىَ »(النازعات:25)

جمیع مفسرین مسلمان از شیعه و سنی این آیه را دلیل بر عذاب دنیوی و اخروی فرعون و لذا عدم ایمان و کفر وی دانسته اند. حتی در تمامی ترجمه های فارسی قرآن کریم نیز این مساله به وضوح قابل مشاهده است.
اگر در مورد فرعون فقط همین یک آیه وجود داشت، برای اثبات کفر و عذاب آخرتی او کافی بود.

جالب است که یکی از شارحین فصوص الحکم که در ایران نیز شناخته شده است، با قبول سخن ابن عربی اذعان می کند که سخن وی شبیه افسانه و شعر (!) و فقط با کشف و شهود رحمانی (!) قابل فهم است:

آن چه را در مقام كشف عيانى كه قابل هيچ گونه تعبير و تبديل و تحويل نيست متن واقع را بيان مى ‏كند و تا انسان، خود به سير و سلوك در مسير اولياء حق قدم برنداشت و به عقل بسيط يعنى نفس رحمانى نپيوست، اين سخن ها در نظر او شبيه به افسانه و شعر است.
ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، حسن حسن زاده آملى، ص 545






 


عبدالحسین می گوید :
 

برخی از عبارات او از فتوحات ، در سینه چاکی برای فرعون :

 الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 2 - ص 276 - 277 

 فقال آمنت بالذي آمنت به بنو إسرائيل وأنا من المسلمين فأظهر حالة باطنه وما كان في قلبه من العلم الصحيح بالله 
 فرعون گفت به آنکه بنی اسرائیل به او ایمان دارند ایمان آوردم ، و من از مسلمانان هستم . او ( فرعون ) حالت باطن خویش و آنچه از علم صحیح به خدا در قلبش بود را اظهار نمود . 

 فخاطبه الحق بلسان العتب وأسمعه الآن أظهرت ما قد كنت تعلمه 
 پس خدا او را عتاب کرد و گفت الان آنچه را قبلا می دانستی اظهار می کنی ؟ 

 وما قال له وأنت من المفسدين  
 خدا به فرعون نگفت که " تو " از مفسدین هستی . 

 ثم قال فاليوم ننجيك فبشره قبل قبض روحه ببدنك لتكون لمن خلفك آية يعني لتكون النجاة لمن يأتي بعدك آية علامة إذا قال ما قلته تكون له النجاة مثل ما كانت لك  
 سپس خدا گفت امروز بدن تو را نجات می دهیم ، بنابراین قبل از قبض روح فرعون این مطلب را به او بشارت داد ، تا تو برای آنها که بعد از تو می آیند نشانه ای باشی ، یعنی اگر افرادی که پس از تو می آیند مثل تو بگویند ، مانند تو نجات پیدا خواهند کرد . 

 فقبضت على أفضل عمل وهو التلفظ بالإيمان كل ذلك حتى لا يقنط أحد من رحمة الله  
 فرعون با برترین عمل مرد ، و آن تلفظ به ایمان بود ، همه اینها برای آن است که کسی از رحمت الهی ناامید نگردد . 

 وأما قوله فلم يك ينفعهم إيمانهم لما رأوا بأسنا فكلام محقق في غاية الوضوح فإن النافع هو الله فما نفعهم إلا الله  
 اما سخن خدا که گفت ایمان آنان هنگام دیدن عذاب سودی ندارد ، کلامی در غایت وضوح است ، چرا که نفع دهنده خداست ، پس جز خدا کسی به ایشان نفعی نمی بخشد . 

 فقبض فرعون ولم يؤخر في أجله في حال إيمانه لئلا يرجع إلى ما كان عليه من الدعوى 
 پس خدا روح فرعون را قبض نموده و در اجل او در حال ایمانش تاخیر ننمود ، مبادا او به ادعاهای قبلی اش بازگردد . 

 ثم قوله تعالى في تتميم قصته هذه وإن كثيرا من الناس عن آياتنا لغافلون وقد أظهرت نجاتك آية أي علامة على حصول النجاة فغفل أكثر الناس عن هذه الآية 
 کلام خدای متعال در تمام کردن این قصه که فرمود بیشتر مردم از آیات ما غافلند ، یعنی من نجات تو را علنی کردن و نشان دادم ، به عنوان علامتی بر حصول نجات ، اما اکثر مردم از این علامت غافلند . 

 وأما قوله فأوردهم النار فما فيه نص أنه يدخلها معهم بل قال الله أدخلوا آل فرعون ولم يقل أدخلوا فرعون وآله 
 اما سخن خدا که گفت ایشان به آتش وارد می شوند ، نصی در آن وجود ندارد که فرعون با ایشان وارد می شود ، بلکه خدا گفت آل فرعون را داخل کنید ، و نگفت فرعون و آل فرعون را داخل کنید . 


 
    *********************************************************************************************** 


 [HIGHLIGHT=#ffff00]اعتقاد ابن عربی در نقد   : 

 
 

  می گوید : 

  تعالی شانه

 موضع قرآن درباره فرعون : 

  قرآن در خصوص فرعون و عذاب او و جهنمی بودنش مشخص می باشند . تنها اهل عرفان هستند که این تخصص را دارند که این آیات را مطابق اهواء شیطانی خویش تاویل کنند ، و معنایی به جز معانی خود آن آیات شریفه برای آنها جعل نمایند . ذیلا به برخی از این آیات اشاره می شود : 

  – آیات سوره یونس : 
  آیات در بحث بررسی شده اند . به وضوح در این آیات عدم قبول توبه فرعون مشخص است .  
  می خواهد با دروغگویی و اظهار دروغین ایمان نجات یابد ، که خدای متعال می گوید امروز تنها بدنش را نجات می دهد ، تا درس عبرتی برای دیگران شود . صراحت این آیات به حدی است که برخی از علما ، از این آیات استفاده عدم قبول توبه را در مقام اکراه و الجاء نموده اند : 

 رسائل المرتضى - الشريف المرتضى - ج 2 - ص 234 
 وقال الله تعالى : ( الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ) 2 فأخبر أنه لا ينفعه الإيمان في وقت الالجاء والاكراه . 

  برخی دیگر ، تصریح کرده اند که آیه شریفه رد توبه فرعون است : 

 در المنضود - السيد الگلپايگاني - ج 1 - ص 266 
 الآية الشريفة الواردة في هلاك فرعون ورد توبته . 

  حسین طباطبایی نیز در این رابطه نظری دارد که خواندنش برای کاربر شیعه نام خالی از لطف نخواهد بود : 

 تفسير الميزان - السيد الطباطبائي - ج 10 - ص 118 
 قوله تعالى : ( الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ) الآن بالمد أصله آلآن أي أتؤمن بالله الان وهو حين أدركك العذاب ولا إيمان وتوبة حين غشيان العذاب ومجئ الموت من كل مكان ، وقد عصيت قبل هذا وكنت من المفسدين ، وأفنيت أيامك في معصيته ، ولم تقدم التوبة لوقتها فما ذا ينفعك الايمان بعد فوت وقته وهذا هو الذي كان موسى وهارون سألاه ربهما ان يأخذه بعذاب أليم ويسد سبيله إلى الايمان إلا حين يغشاه العذاب فلا ينفعه الايمان ولا تغنى عنه التوبة شيئا . 

  – آیات 96 – 99سوره مبارکه هود : 
  آیات صراحت بیشتری دارد و به وضوح فرعون را جهنمی می خواند : 

 ولقد أرسلنا موسى بآياتنا وسلطان مبين ، إلى فرعون وملئه فاتبعوا أمر فرعون وما أمر فرعون برشيد ، يقدم قومه يوم القيامة   فأوردهم النار   وبئس الورد المورود ، وأتبعوا في هذه لعنة ويوم القيامة بئس الرفد المرفود . 
 ما موسی را با آیات خود و دلیل آشکار فرستادیم ، به سوی فرعون و اطرافیانش ، اما آنان از فرمان فرعون پیروی کردند ، در حالی که فرمان فرعون مایه رشد و نجات نبود ، روز قیامت او در پیشاپیش قومش خواهد بود ، و آنها را وارد آتش می کند . و چه رد آبشخوری است که بر آن وارد می شوند . آنان در این جهان و روز قیامت لعنتی به دنبال دارند . و چه بد عطایی است که نصیب آنان می شود . 

  چنانچه دیدیم ابن عربی ناصبی ادعا کرده است که این آیات درباره فرعون نیست و او در آتش داخل نمی گردد ، بلکه فقط قومش وارد می شوند ! از نظر آن ناصبی ، فرعونی که امام آن اهل ضلال بوده است ، آنان را که به خاطر تبعیت از " امر او " جهنمی شده اند وارد آتش می کند ، سپس خودش به بهشت برمی گردد !! 
  حالی که ضالین و مضلین با هم در جهنم هستند و طبق آیات قرآن ، گمراه شدگان از خدای متعال عذابی بیشتر برای کسانی که ایشان را گمراه کرده بودند درخواست می کنند . بنابراین تکلیف فرعون نیز مشخص است . 
 وأضل فرعون قومه وما هدى ( طه ، 79 ) 

  – آیاتی که درباره عذاب آل فرعون نازل شده است . البته ابن عربی ناصبی شبهه سخیفی را ایراد کرده که بطلان آن بر هر کودکی آشکار است و نیازی به بررسی ندارد . 

  – آیات متعددی که فرعون را مفسد ، خطاکار ، مستکبر ، کسی که سخت مجازات شده است ، اهل عصیان و تکذیب ، و...نامیده اند . روشن است که این آیات بر رسول خدا نازل شده و در شرح حال فرعون است ، و اگر همانطور که ابن عربی ناصبی گفته است فرعون طاهر و مطهر از دنیا رفته بود خدا هرگز اینگونه نمی فرمود . 

  – آیه صریح سوره نازعات که فرعون را معذب به عذاب آخرت می داند . هر کس که بهره مند از عقل باشد ، می فهمد که چنین شخصی هرگز نمی تواند مومن ، یا به تعبیر ابن عربی ناصبی طاهر و مطهر و...باشد ! 
  عزیزمان جناب یارمهدی این آیه را در مطالب خویش آورده اند . 

 موضع قرآن در عدم قبول توبه فرعون : 

  سوره یونس صراحت در عدم قبول توبه فرعون دارد . همچنین آیه ای که از سوره غافر نقل نمودیم نیز چنین ایمانی را نافع و مورد قبول نمی شمرد . آیه صریح دیگر در این خصوص ، آیه شریفه سوره مبارکه نساء است که سابقا بیان کردیم ، و البته مدافع فرعون در این رابطه جوابی نداد : 

 وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى إذا حضر أحدهم الموت قال إني تبت الآن ولا الذين يموتون وهم كفار أولئك أعتدنا لهم عذابا أليما ( النساء 18 ) 

  این رابطه طباطبایی چنین گفته است ( قابل توجه جناب شیعه نام ) : 

 تفسير الميزان - السيد الطباطبائي - ج 4 - ص 247 
 ومن عجيب ما قيل في هذا الباب قول بعضهم في قوله تعالى في قصة غرق فرعون وتوبته حتى إذا أدركه الغرق قال آمنت أنه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وأنا من المسلمين الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين : يونس - 91 . قال ما محصله ان الآية لا تدل على رد توبته وليس في القرآن أيضا ما يدل على هلاكه الأبدي وانه من المستبعد عند من يتأمل سعة رحمة الله وسبقتها غضبه أن يجوز عليه تعالى أنه يرد من التجأ إلى باب رحمته وكرامته متذللا مستكينا بالخيبة واليأس والواحد منا إذا أخذ بالأخلاق الانسانية الفطرية من الكرم والجود والرحمة ليرحم أمثال هذا الانسان النادم حقيقة على ما قدم من سوء الفعال فكيف بمن هو أرحم الراحمين وأكرم الأكرمين وغياث المستغيثين . وهو مدفوع بقوله تعالى وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى إذا جاء أحدهم الموت قال إني تبت الآن الآية وقد تقدم أن الندامة حينئذ ندم كاذب يسوق الانسان إلى إظهاره مشاهدته وبال الذنب ونزول البلاء . ولو كان كل ندم توبة وكل توبة مقبولة لدفع ذلك قوله تعالى حكاية لحال المجرمين يوم القيامة وأسروا الندامة لما رأوا العذاب : سبأ - 33 إلى غير ذلك من الآيات الكثيرة الحاكية لندمهم على ما فعلوا وسؤالهم الرجوع إلى الدنيا ليعملوا صالحا والرد عليهم بأنهم لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه وإنهم لكاذبون . 

  ملاحظه می شود ، طباطبایی در این مطلب نظر اشخاصی که با استدلال به رحمت خدا و توبه ظاهری و دروغین فرعون سعی در اثبات ایمان او دارند را با استناد به آیه سوره نساء رد می کند .  

 
 

 *********************************************************************************************** 

 [HIGHLIGHT=#ffff00]اعتقاد ابن عربی در بوته نقد کلام اهل بیت علیهم   

 
 

  مهدی می گوید : 
  احادیث بی ایمان مردن فرعون    
در این باره سه حدیث از سه امام یعنی صادق، کاظم و رضا (علیهم السلام) وارد شده است. رئیس محدثین شیعه شیخ صدوق علی بن بابویه قمی این احادیث را در کتب خویش با اسناد متصل نقل نموده است. حدیث اول ضعیف السند، اما دو حدیث دیگر ظاهرا ً صحیح السند هستند.

حدیث یکم
  
سفيان بن سعيد گويد: از حضرت صادق عليه السّلام- و او چنان كه ناميده شده به خدا سوگند راستگو است- شنيدم كه فرمود: اى سفيان! بر تو باد به تقيّه ...
سفيان گويد: به آن حضرت عرض كردم: اى پسر پيامبر خدا آيا رواست كه خداوند به بندگان خودش طمع داشته باشد كه پديد آورند آنچه را ايجاد نمى ‏شود؟ فرمود: نه. گفتم: بنا بر اين چگونه خداوند به موسى و هارون عليهما السّلام فرموده: «شايد او متذكّر شود يا از خدا بترسد» و حال آنكه خداوند مى‏ دانست كه فرعون نه ايمان خواهد آورد، و نه خواهد ترسيد. فرمود: فرعون به ياد خدا افتاد و ترسيد، ولى هنگامى كه در چنگال أمواج خروشان گرفتار شد و مرگ را در پيش روى خود ديد، جايى كه ديگر ايمان برايش سودى نداشت. آيا فرموده خداوند را نشنيده ‏اى: (تا هنگامى كه گرداب دامن او را گرفت، گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز خدائى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده ‏اند وجود ندارد، و من از تسليم ‏شدگان هستم- يونس 10: 90) و خداوند ايمانش را نپذيرفت و فرمود: (به او خطاب شد: حالا! در صورتى كه پيش از اين نافرمانى كردى و از تبهكاران بودى؟ ولى امروز كالبدت را (از آب) رهائى مى ‏بخشيم تا عبرتى براى آيندگان باشى- يونس 10: 91 و 92) مى‏فرمايد: بدن تو را بر نقطه مرتفعى از زمين مى‏اندازيم تا نشانه، علامت و عبرت ‏آموز براى همه آيندگان بعد از تو (و نتيجه ايمان بى ‏روح تو) باشد .
ترجمه معاني الأخبار، عبد العلى محمدى شاهرودى‏، ج ‏2 ص 398


حدثنا أحمد بن الحسن القطان ، قال : حدثنا الحسن بن علي السكري ، قال : حدثنا محمد بن ، زكريا الجوهري ، قال : حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة ، عن أبيه ، عن سفيان ابن سعيد ، قال : سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام - وكان والله صادقا كما سمي - يقول : يا سفيان ، عليك بالتقية ...
قال سفيان : فقلت له : يا ابن رسول الله هل يجوز أن يطمع الله عز وجل عباده في كون مالا يكون ؟ قال : لا . فقلت : فكيف قال الله عز وجل لموسى وهارون عليهما السلام : " لعله يتذكر أو يخشى " وقد علم أن فرعون لا يتذكر ولا يخشى ؟ فقال : إن فرعون قد تذكر وخشي ولكن عند رؤية البأس حيث لم ينفعه الايمان ، ألا تسمع الله عز وجل يقول : " حتى إذا أدركه الغرق قال آمنت أنه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وأنا من المسلمين " فلم يقبل الله عز وجل إيمانه وقال : " الآن وقد عصيت قبل و كنت من المفسدين * فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آية " يقول : نلقيك على نجوة من الأرض لتكون لمن بعدك علامة وعبرة .
معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ص 386

  حدیث دوم

  حاكم ابو محمّد جعفر بن نعيم بن شاذان نيشابورى رضى اللَّه عنه از عمويش ابو عبد اللَّه محمّد بن شاذان، از فضل بن شاذان از محمّد بن ابى عمير نقل مى ‏كند كه وى گفت:
محضر موسى بن جعفر عليهما السّلام عرض كردم: بفرماييد چرا حقّ عزّ و جلّ به موسى و هارون فرمود: اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ (برويد نزد فرعون كه او طغيان نموده) فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً (با سخنى نرم با او تكلّم كنيد) لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏ (شايد او متذكّر شده يا بيمناك شود).
امام عليه السّلام فرمودند: امّا اين كه خداوند فرمود: فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً مقصود از قول ليّن، اين است كه او را به كنيه ‏اش صدا زده و به او بگوييد: يا ابا مصعب، چه آن كه اسم فرعون ابا مصعب وليد بن مصعب بود. و امّا اين كه حقّ عزّ و جلّ فرمود: لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏ جهتش آن است كه با اين عبارت جناب موسى تحريص و ترغيب شد به رفتن به نزد فرعون و همين مقدار مطلوب حقّ تبارك و تعالى بود و الّا ذات اقدسش مى ‏دانست كه فرعون نه متذكّر شده و نه خوف و هراس در او پيدا مى ‏شود مگر تنها هنگام ديدن عذاب و عقاب و شاهد بر اين گفتار كلام حقّ عزّ و جلّ است كه مى‏فرمايد: چون هنگام غرق فرعون فرا رسيد گفت: اينك من ايمان آورده و شهادت مى ‏دهم كه حقّا جز آن كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند خداى ديگرى نيست و من هم تسليم فرمان او هستم. خداى متعال ايمان او را در اين وقت نپذيرفت و در آيه بعد از همين سوره فرمود: اكنون بايد ايمان بياورى؟! در حالى كه عمرى به كفر و نافرمانى زيستى و از مردم بد كار بودى.
ترجمه علل الشرائع، سيد محمد جواد ذهنى تهرانى‏، ج ‏1 ص 246 و 247


حدثنا الحاكم أبو محمد جعفر بن نعيم بن شاذان النيسابوري رضي الله عنه ، عن عمه أبى عبد الله محمد بن شاذان قال : حدثنا الفضل بن شاذان ، عن محمد ابن أبي عمير قال : قلت لموسى بن جعفر عليه السلام : إخبرني عن قول الله عز وجل لموسى وهارون : إذهبا إلى فرعون انه طغى ، فقولا له قولا لينا ، لعله يتذكر أو يخشى ؟ فقال أما قوله : فقولا له قولا لينا - أي كنياه وقولا له يا أبا مصعب وكان أسم فرعون : أبا مصعب الوليد بن مصعب ، وأما قوله : لعله يتذكر أو يخشى فإنما قال ليكون أحرص لموسى على الذهاب ، وقد علم الله عز وجل ان فرعون لا يتذكر ولا يخشى إلا عند رؤية البأس ، ألا تسمع الله عز وجل يقول : ( حتى إذا أدركه الغرق قال آمنت انه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وانا من المسلمين ) فلم يقبل الله إيمانه ، وقال ( الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ) .
علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 67


بررسی سند حدیث شریف بر اساس برنامه نور الدرایة:

اسم : محمد بن أبي عمير زياد
تقويم : إمامي،ثقةجليل،من‏ أصحاب ‏الإجماع،لايروي‏ ولايرسل‏ إلاعن‏ ثقة
اسم : الفضل بن شاذان النيسابوري‏
تقويم : إمامي،ثقةجليل‏
اسم : محمد بن‏ شاذان‏ عم‏ جعفر بن‏ نعيم‏ بن‏ شاذان‏
تقويم : إمامي،ثقة على الظاهر
اسم :
  جعفر بن‏ نعيم‏ بن‏ شاذان‏ 
 تقويم : إمامي،ثقة على التحقيق‏
اسم : محمد بن علي بن الحسين بن بابويه‏
تقويم : إمامي،ثقة جليل‏

  حدیث سوم  

عبد الواحد محمّد بن عبدوس نيشابورى عطّار رضى اللَّه عنه مى ‏گويد: على بن محمّد بن قتيبه، از حمدان بن سليمان نيشابورى از ابراهيم بن محمّد همدانى نقل كرده كه وى گفت:
محضر مبارك حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا عليه السّلام عرضه داشتم: به چه علّت خداوند عزّ و جلّ فرعون را غرق كرد با اين كه او به حضرتش ايمان داشت و به توحيدش اقرار نمود؟ حضرت فرمودند: هنگامى كه عذاب را ديد به خدا ايمان آورد و چنين ايمانى مقبول و پذيرفته نيست و اين حكم خداوند است كه بين امم سلف و خلف جارى بوده و هست، حقّ تعالى در قرآن مى‏ فرمايد: « آن گاه كه شدّت قهر و عقاب ما را به چشم ديدند گفتند: ما به خداى يگانه ايمان آورديم و به همه بت‏ هايى كه شريك خدا قرار داديم كافر شديم، امّا ايمانشان پس از ديدن مرگ و مشاهده عذاب هيچ سودى بايشان نبخشيد».
و نيز در جاى ديگر فرموده: « روزى كه بعض آيات قهر و غضب خداى تو بر آنها برسد آن روز هيچ كس را ايمان نفع نبخشد اگر از آن پيش ايمان نياورده و يا در ايمان كسب خير و سعادت نكرده باشند».
و همچنين فرعون چون غرق شدن را با دو چشم خود ديد گفت: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ (ايمان آوردم و شهادت مى‏دهم كه جز آن كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند خدايى نيست و من هم تسليم فرمان او هستم) در حالى كه فرعون غرق مى‏گشت به او خطاب شد: اكنون بايد ايمان بياورى؟ و حال آن كه پيش از اين عمرى را به نافرمانى سپرى نمودى و از فسادكنندگان بودى، پس ما امروز بدنت را براى عبرت خلائق و بازماندگانت به ساحل نجات مى‏رسانيم و اين در حالى بود كه فرعون از فرق تا قدم در آهن و زره فلزى بر تن استوار كرده بود، بارى وقتى فرعون غرق شد حقّ عزّ و جلّ جثّه او را از داخل آب بر زمينى مرتفع پرتاب كرد تا بر آيندگان علامتى بوده و آن را ديده و مشاهده كنند كه: با آن كه به واسطه آهن جثّه ثقيل و سنگين بوده چطور روى آب قرار داشت در صورتى كه اقتضاى جسم ثقيل آن است كه زير آب رود و نه بالاى آب واقع شود و اين خود علامت و نشانه‏اى بود.
سپس امام عليه السّلام فرمودند: و غرق فرعون علّت ديگرى نيز داشت و آن اين بود كه وقتى در آستانه غرق شدن قرار گرفت به موسى عليه السّلام استغاثه كرد نه به خداى عزّ و جلّ لذا حقّ تبارك و تعالى به جناب موسى وحى نمود اى موسى فرعون را پناه ندهى زيرا تو او را نيافريدى، و اگر به من پناه آورده بود البته به فريادش رسيده بودم.
ترجمه علل الشرائع، سيد محمد جواد ذهنى تهرانى‏، ج ‏1 ص 218 و 219


حدثنا عبد الواحد محمد بن عبدوس النيسابوري العطار رضي الله عنه قال : حدثنا علي بن محمد بن قتيبة ، عن حمدان بن سليمان النيسابوري قال : حدثنا إبراهيم بن محمد الهمداني قال : قلت لأبي الحسن علي بن موسى الرضا " ع " : لأي علة أغرق الله عز وجل فرعون وقد آمن به وأقر بتوحيده ؟ قال : إنه آمن عند رؤية البأس وهو غير مقبول : ، وذلك حكم الله تعالى ذكره في السلف والخلف قال الله تعالى : ( فلما رأوا بأسنا قالوا آمنا بالله وحده وكفرنا بما كنا به مشركين فلم يك ينفعهم إيمانهم لما رأوا بأسنا ) وقال الله عز وجل : ( يوم يأتي بعض آيات ربك لا ينفع نفسا إيمانها لم تكن آمنت من قبل أو كسبت في إيمانها خيرا ) وهكذا فرعون لما أدركه الغرق قال : آمنت انه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وانا من المسلمين ، فقيل له الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ، فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آية ، وقد كان فرعون من قرنة إلى قدمه في الحديد وقد لبسه على بدنه ، فلما أغرق ألقاه الله على نجوه من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض ، وسبيل التثقيل ان يرسب ولا يرتفع فكان ذلك آية وعلامة ، ولعلة أخرى أغرق الله عز وجل فرعون وهي انه استغاث بموسى لما أدركه الغرق ولم يستغث بالله فأوحى الله عز وجل إليه يا موسى ما أغثت فرعون لأنك لم تخلقه ولو استغاث بي لأغثته .
علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 59

عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 83 و 84

  بررسی سند حدیث شریف بر اساس برنامه نور الدرایة:

  اسم : إبراهيم بن محمد الهمذاني‏
تقويم : إمامي،ثقةعلى ‏الظاهر،وكيل ‏الناحية
اسم : حمدان بن سليمان النيسابوري‏
تقويم : إمامي،ثقةجليل‏
اسم : علي بن محمد بن قتيبة النيسابوري‏
تقويم : إمامي،ثقةعلى ‏التحقيق‏
اسم : عبدالواحد بن‏ محمدبن ‏عبدوس‏ النيسابوري‏
تقويم : إمامي،ثقة على الظاهر
اسم : محمد بن علي بن الحسين بن بابويه‏
تقويم : إمامي،ثقة جليل‏

[COLOR=red]وجود نص صریح و غیر قابل تاویل و انکار از سوی سه امام معصوم، مبنی بر عدم پذیرش ایمان فرعون، جائی برای هیچ حرف و سخنی باقی نمی گذارد. و لله الحمد.
البته در آینده احادیث دیگری از سایر معصومین با همین موضوع نقل خواهیم کرد. إن شاء الله.
   

 
 


 
 


  مهدی می گوید : 


  احاديث درخواست فرعون و اجابت آن   
درباره ی این موضوع، تنها دو خبر در منابع شیعی و آثار    صدوق    است:
اولی نه تنها از طریق اهل خلاف نقل شده (یعنی سلسله ی سندی آن همگی غیر شیعه هستند)، بلکه اساسا راوی این ماجرا معصوم نیست و انتهای سند به عبدالله بن عمر می رسد!
دومی نیز نقل مرسل و بی سندی است.
  [COLOR=black]در تائید این ماجرا، دعائی هم منسوب به امام زمان (علیه السلام) وجود دارد که در قسمت بعدی ارائه می شود.

   خبر یکم

باب پنجاه و سوّم سرّ اين كه خداى عزّ و جلّ فرعون را غرق فرمود.
ابو الحسن على بن عبد اللَّه بن احمد اسوارى مى ‏گويد: مكّى بن احمد بن سعدويه برذعى از نوح بن الحسن ابو محمّد از احمد بن محمّد، از محمّد بن ابراهيم، از ايّوب بن سويد الرّملى، از عمرو بن حارث، از زيد بن ابى حبيب از عبد اللَّه بن عمر، وى مى ‏گويد: در زمان فرعون آب رود نيل به زمين فرو رفت و اين رودخانه بى ‏آب شد، مردم نزد فرعون آمده و گفتند: اى سلطان براى ما در آن آب جارى كن. فرعون گفت: من از شما خشنود نيستم تا خواسته شما را تأمين كنم. مردم رفتند و مدتى بعد دوباره آمده و گفتند: اى پادشاه، چهار پايان از بى ‏آبى هلاك شدند، اگر در رودخانه براى ما آب جارى نمى ‏كنى پس ما معبودى غير از تو اختيار نماييم؟ فرعون گفت: برويد در راه و جاده بايستيد تا مقصودتان را عملى سازم. مردم در راه ازدحام كرده و به انتظار ايستادند، فرعون از آنها فاصله گرفت و به جايى رفت كه آنها نه او را ديده و نه صدايش را مى ‏شنيدند، آنگاه كه مطمئن شد از انظار پنهان است صورت بر خاك نهاد و با انگشت سبابه اشاره كرد و به درگاه الهى عرضه داشت: بار خدايا همچون عبد ذليل در درگاه ربّ جليل به سوى تو آمده ‏ام و مى ‏دانم كه احدى بر جارى كردن آب در اين رودخانه غير از تو قادر نمى ‏باشد، پس از تو درخواست مى ‏كنم آب را در آن جارى فرمايى.
عبد اللَّه بن عمر گفت: پس از ناليدن فرعون به درگاه خدا و تقاضا نمودنش آب فراوانى كه قبلا مانندش را كسى نديده بود در رودخانه جارى گشت، سپس نزد مردم آمد و به آنها گفت: آب رودخانه را براى شما جارى ساختم، مردم در مقابلش به سجده افتادند، در اين هنگام جبرئيل به صورت مبدّل نازل شد و گفت: اى سلطان مرا كمك كن تا بر بنده‏ ام غالب شوم. فرعون گفت: داستان تو با بنده ‏ات چيست؟ جبرئيل گفت: با داشتن بندگانى چند، بنده ‏اى را مالك شده و تمام كليدهاى حجرات را به او سپرده ‏ام، او با من دشمنى كرد و با دشمنانم دوست شد و با دوستانم دشمن. فرعون گفت: بد بنده ‏اى دارى، اگر من چنين بنده‏اى داشتم در درياى قلزم غرقش مى‏كردم. جبرئيل گفت: اى سلطان نوشته ‏اى مشتمل بر اين گفتار مرقوم فرماييد. فرعون صدا زد و كتاب و دوات طلبيد و نوشت: جزاء بنده ‏اى كه با آقايش مخالفت كرده، دشمنانش را دوست و دوستانش را دشمن دارد فقط اين است كه در درياى قلزم غرق گردد. جبرئيل گفت: اى سلطان اين نامه را مهر و امضاء كنيد. فرعون آن را مهر كرد و سپس نامه را به او سپرد. بارى روزگار گذشت و زمان غرق شدن فرعون در دريا فرا رسيد، جبرئيل نزد او آمد و به وى گفت: اين نامه را بگير، در آن، آنچه مستحقّ هستى خودت درج كرده يا به آن حكم نموده‏اى.
ترجمه علل الشرائع، سيد محمد جواد ذهنى تهرانى‏، ج ‏1 ص 214 - 217


( باب 53 - العلة التي من أجلها أغرق الله عز وجل فرعون )
حدثنا أبو الحسن علي بن عبد الله بن أحمد الأسواري قال : حدثنا مكي ابن أحمد بن سعدويه البرذعي قال : أخبرنا نوح بن الحسن أبو محمد قال : حدثنا أحمد بن محمد قال : حدثنا محمد بن إبراهيم قال : حدثنا أيوب بن سويد الرملي ، عن عمرو بن الحارث ، عن زيد بن أبي حبيب ، عن عبد الله بن عمر قال : غار النيل على عهد فرعون ، فاتاه أهل مملكته فقالوا أيها الملك ، أجر لنا النيل قال : إني لم أرض عنكم ، ثم ذهبوا فأتوه فقالوا : أيها الملك تموت البهايم وهلكت ولان لم تجر لنا النيل لنتخذن إلها غيرك ؟ قال اخرجوا إلى الصعيد فخرجوا فتنحى عنهم حيث لا يرونه ولا يسمعون كلامه فالصق خده بالأرض وأشار بالسبابة وقال : اللهم إني خرجت إليك خروج العبد الذليل إلى سيده وإني أعلم انك تعلم أنه لا يقدر على اجرائه أحد غيرك فأجره ، قال فجرى النيل جريا لم يجر مثله فأتاهم فقال لهم : إني قد أجريت لكم النيل ، فخروا له سجدا وعرض له جبرئيل فقال : أيها الملك أعنى على عبد لي قال : فما قصته ؟ قال إن عبدا لي ملكته على عبيدي ، وخولته مفاتيحي ، فعاداني وأحب من عاداني ، وعادى من أحببت ، قال بئس العبد عبدك لو كان لي عليه سبيل لأغرقته في بحر القلزم ، قال : أيها الملك اكتب لي بذلك كتابا فدعا بكتاب ودواة ، فكتب ما جزاء العبد الذي يخالف سيده ، فأحب من عادى وعادى من أحب إلا يغرق في بحر القلزم ، قال : أيها الملك اختمه لي ، قال : فختمه ، ثم دفعه إليه فلما كان يوم البحر أتاه جبرئيل بالكتاب : فقال له خذ هذا ما استحققت به على نفسك أو هذا ما حكمت به على نفسك .
علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 58


خبر دوم

امام صادق عليه السّلام فرمود: ياران و لشكريان فرعون نزد او آمده و به او گفتند: آب نيل فرو نشسته و اگر ادامه يابد همگى هلاك خواهيم شد، فرعون‏ گفت: امروز بر كارهايتان بازگرديد (من چاره آن خواهم كرد) هنگامى كه شب شد به ميدان رود نيل رفت و دستهايش را بسوى آسمان بلند كرد و بدعا پرداخته گفت: بار خدايا تو خود نيك با خبرى كه من ميدانم هيچ كس جز تو نمى ‏تواند آب نيل را بازآورد، پس تو خود ما را آب ده (و نيل را پر آب گردان). چون صبح شد نيل لبالب از آب گرديده و امواج آن روی هم مى‏ غلطيد.
ترجمه من لا يحضره الفقيه، على اكبر غفارى‏، ج ‏2 ص 242


وقال الصادق عليه السلام : " جاء أصحاب فرعون إلى فرعون فقالوا له : غار ماء النيل وفيه هلاكنا ، فقال : انصرفوا اليوم فلما كان من الليل توسط النيل ورفع يديه إلى السماء وقال : " اللهم إنك تعلم أني أعلم أنه لا يقدر على أن يجئ بالماء إلا أنت فجئنا به " فأصبح النيل يتدفق " .
من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 526 ، ح 1499


   **********    از این که دیدیم این دو خبر دارای اسناد یقین آوری نیستند، با فرض قبول سند به محتوای آن ها می پردازیم.
   کتاب فقیه در شرح حدیث و نیز در پاورقی متن عربی می نویسد:

«نبايد از مستجاب شدن دعاى فرعون (کافر) تعجب كرد، زيرا خداوند استجابت دعا را مقيّد به ايمان و عدالت شخص داعى نكرده است، بلكه فرموده «اجيب دعوة الدّاع اذا دعان» يعنى حاجت هر حاجتمند كه مرا بخواند و از من بخواهد (در صورت مصلحت) برآورده مى ‏كنم، و لفظ «داع» بدون قيد و شرط است». 
 
اعلم أنه لا استبعاد في استجابة دعاء الكافر لأنه سبحانه وتعالى وعد إجابة الداع في الدنيا إذا دعاه ، مؤمنا كان أو كافرا ، وقال عز من قائل " فانى قريب أجيب دعوة الداع إذا دعان فليستجيبوا لي وليؤمنوا بي لعلهم يرشدون " .

علما و فقهای عظام هم از این حدیث مرسل منسوب به امام صادق (علیه السلام)، جواز خروج کفار برای نماز باران را استنباط نموده اند.  [COLOR=black] بدیهی است که با این کار، به طور غیر مستقیم فرعون و فرعونیان را کافر دانسته اند. ایشان فرموده اند:
[COLOR=indigo]بر مبنای این روایت، اگر کفار و اهل ذمه برای نماز باران بیرون بیایند، جایز است که آنان را مانع نشوند. زیرا آن ها رزق خود را از خدا می خواهند، و خدا آن را برایشان در دنیا ضمانت کرده است. پس از طلب روزیشان منع نمی شوند، و اجابت شان بعید نیست.

[COLOR=indigo]منافقین هم با پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و مخالفین هم با امام رضا (علیه السلام) برای نماز باران بیرون آمدند.

1- علامه حلی
 فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها فلا يبعد إجابتهم .
منتهى المطلب، العلامة الحلي، ج 1 ص 355
     (ط.ق) 
 
  2- فاضل هندی
وفي المنتهى : ... فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا ، لأنهم يطلبون أرزاقهم ، وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها ، فلا تبعد إجابتهم .
كشف اللثام، الفاضل الهندي، ج 4 ص 394
  (ط.ج) و   ج 1 ص 270   (ط.ق) 

 3- شیخ حسن نجفی صاحب جواهر
وقد خرج المنافقون مع النبي ( صلى الله عليه وآله ) للاستسقاء ، والمخالفون مع الرضا ( عليه السلام ) ، وعن المنتهى بعد أن ذكر خبر خروج فرعون فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله تعالى ، وقد ضمنها لهم في الدنيا ، فلا يمنعون من طلبها ، فلا يبعد إجابتهم.
جواهر الكلام، الشيخ الجواهري، ج 12 ص 143
  
4- سید محمد عاملی صاحب مدارک
  قال في المنتهى : فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا ، لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله تعالى ، وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها فلا تبعد إجابتهم .
مدارك الأحكام، السيد محمد العاملي، ج 4 شرح ص 196 و 197

  5- سید جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامة
وفي « المنتهى » بعد أن نقل حديث استسقاء فرعون قال : فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا ، لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله تعالى وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها فلا يبعد إجابتهم .
ومما يشير إلى جواز خروج المنافقين خروجهم مع رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) وخروج المخالفين مع الرضا ( عليه السلام ) .
مفتاح الكرامة، السيد محمد جواد العاملي، ج 9 شرح ص 164

  [COLOR=darkslategray][COLOR=black][COLOR=darkslategray][COLOR=black]اما سخن واضح و روشن و فصل الخطاب را   اردبیلی در این باره گفته است. وی درباره ی این خبر می نویسد:

از اینجا معلوم می شود که به دست آمدن خواسته ی دعا کننده، بر قرب او نزد خدا دلالت ندارد. و فرعون به خدا عالم بود، پس او را با علم انکار می کرد.
 ومن هذا يعلم أن حصول مطلوب الداعي لا يدل على قربه عند الله وإن فرعون كان عالما بالله فأنكر مع العلم .
مجمع الفائدة، المحقق الأردبيلي، ج 3 شرح ص 18 و 19
    
 



 
 


 
 

  مهدی می گوید : 

  دعای علوی مصری     زبان امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) دعائی وارد شده که به دعای علوی مصری شهرت دارد. در ابتدای این دعا، حضرت مختصری از شرح حال فرعون و عاقبت وی را بیان می کنند.
در این قسمت، به حکم خود فرعون پیرامون قتل بنده ی نافرمان - که پیش تر ذکر شد - اشاره شده است. همچنین پذیرش دعای فرعون با وجود کفر و عصیانش، به نوعی اتمام حجت برای وی تلقی شده است.
اما نکته ی مهم تر تصریح حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) است بر عدم توبه و کافر مردن فرعون. امری که قبلا از زبان سه تن دیگر از ائمه (علیهم السلام) دیدیم.

  اى پروردگار من كيست آن كسى كه خوانده باشد ترا پس برنياورده باشى تو حاجت او را و كيست آنكه سؤال كرده باشد ترا پس نداده باشى تو مطلب او را آيا كيست‏ آنكه اميدوار باشد از تو پس نااميد كرده باشى تو او را يا كيست آنكه نزديكى جسته باشد بسوى تو پس دور كرده باشى تو او را اى پروردگار من آن فرعون كه بود صاحب قوّت با وجود دشمنى او و كفر او و سركشى او و دعوى كردن او خدائى را براى خود و با وجود دانستن تو به اينكه او توبه نمى‏ كند و بر نمى ‏گردد و ايمان نمى ‏آورد [و بازگشت نمى ‏كند] و فروتنى نمى‏ كند اجابت نمودى براى او دعاى او را و بخشيدى به او مطلب او را از روى كرم از جانب خود و بخشش خود و از جهت كمى مرتبه آنچه سؤال كرده بود از تو در نزد تو با وجود آنكه بزرگ بود آن در پيش او از جهت آنكه فراگيرنده و تمام‏كننده باشى با تو دليل خود را «1» بر او و از جهت محكم نمودن حجّت خود را بر او در هنگامى كه ظلم نمود و كافر شد و گردن فرازى نمود «2» بر گروه خود و بزرگى كرد و به سبب كفر خود بر قوم خودش سرافرازى نمود به سبب ستم كردن او بر نفس خود گردن كشى كرد و به سبب بردبارى تو از او طلب بزرگى نمود پس نوشت او «3» و حكم كرد [و لازم گردانيد] بر نفس خودش از روى دليرى از او آنكه جزاى مانند او شخصى اين است كه غرق شود در دريا پس جزا دادى تو او را به آنچه لازم ساخته بود خودش بر نفس خود .   
ترجمه مهج الدعوات، محمد تقی طبسى، ص 436


  رب من ذا الذي دعاك فلم تجبه و من ذا الذي سألك فلم تعطه و من ذا الذي ناجاك فخيبته أو تقرب إليك فأبعدته و رب هذا فرعون ذو الأوتاد سمع عناده و كفره و عتوه و إذعانه الربوبية لنفسه و علمك بأنه لا يتوب و لا يرجع و لا يئوب و لا يؤمن و لا يخشع استجبت له دعاءه و أعطيته سؤله كرما منك و جودا و قلة مقدار لما سألك عندك مع عظمة عنده أخذا بحجتك عليه و تأكيدا لها حين فجر و كفر و استطال على قومه و تجبر و بكفره عليهم افتخر و بظلمه لنفسه تكبر و بحلمك عنه استكبر فكتب و حكم على نفسه جرأة منه إن جزاء مثله أن يغرق في البحر فجزيته بما حكم به على نفسه‏ .
مهج ‏الدعوات، السيد ابن طاووس، ص 281
البلدالأمين، الکفعمي، ص 393


پاورقی ترجمه
1- يعنى تو دعاى او را مستجاب كردى و حاجت او را برآوردى كه عبارت از برگردانيدن رود نيل است از جهت آنكه تو بر او حجت خود را تمام نمائى و او را مؤاخذه كنى به اين جهت كه با وجود آنكه اين همه نعمتها كه به تو داديم و دعاى ترا قبول كرديم و حاجت ترا برآورديم پس تو چرا كفر ورزيدى و دعوى خدائى كردى و سركشى نمودى. و اللَّه يعلم‏
 
 2- يعنى و تكبر نمود بر قوم خود.
3- اشاره است به آن چه مروى است كه روزى جبرئيل عليه السلام به صورت شخصى نزد فرعون آمد و گفت: جزاى كسى كه خداى خود را نافرمانى كند و او را سركشى و طغيان نمايد، چه چيز است؟ فرعون گفت كه: سزاى او آن است كه او را در اين رود نيل غرق كنند. پس جبرئيل گفت: اين را بر جايى بنويس تا اين كه حجّتى براى من بر آن شخص باشد. فرعون همين مضمون را بر جايى نوشت و به جبرئيل داد، تا آنكه روزى كه فرعون و قوم او در دريا غرق شدند جبرئيل عليه السلام حاضر شد و همان نوشته را به او نمود و گفت بدرستى كه خداى تعالى ترا جزا داد به همان حكمى كه تو در باره خود نموده‏اى و اين است نوشته تو. و اللَّه يعلم‏
 



 
  
   مهدی می گوید :    لعن فرعون در لسان ائمه ی اطهار (علیهم السلام)   
   سند معتبر و بلکه صحیح نقل شده که ایشان به هنگام ذکر فرعون، وی را لعن نموده اند.

  لعن امیر المومنین (علیه السلام)

و بإسناده عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبي طالب ع قال لما وضح لموسى صلى الله على محمد و عليه وجه فرعون لعنه الله قال موسى اللهم إني أدراك في نحره و أستعين بك عليه فاكفني شره‏ .
الجعفريات، ص 242


لعن امام صادق (علیه السلام)

روز بيست و چهار [ماه‏]
امام صادق عليه السّلام فرمود: نحس مستمر، مذموم شوم ملعونست، نوزادش فرعونست، لعنه اللَّه- روز سخت بديست تا توانيد از خدا بپرهيزيد، دنبال حاجت نرويد، هر كارش بد است براى هر چه نحس، مسافرش بميرد در سفر.
آسمان و جهان (ترجمه كتاب السماء و العالم بحار)، ج ‏3 ص 69


( اليوم الرابع والعشرون )
قال مولانا جعفر بن محمد الصادق ( عليه السلام ) : إنه يوم نحس مستمر ، مذموم مشوم ملعون ، ولد فيه فرعون لعنه الله ، وهو يوم عسير نكد ، فاتقوا فيه ما استطعتم لا ينبغي أن يبتدأ فيه بحاجة ، يكره في جميع الأحوال والأعمال ، نحس لكل أمر يطلب فيه ، من سافر فيه مات في سفره .
العدد القوية، علي بن يوسف الحلي، ص 301

اليوم الرابع والعشرون :
قال أبو عبد الله الصادق عليه السلام : " هذا يوم نحس ردئ لكل أمر يطلب ، فيه ولد فرعون لعنه الله ، ومن ولد فيه نكد عيشه ولا يوفق لخير وإن حرص عليه ، يقتل في آخر عمره أو يغرق ، ومن مرض فيه طالت مرضته " . والله أعلم .
الدروع الواقية، السيد ابن طاووس، ص 144 و 145
   
   !   [HIGHLIGHT=#ffff00]این چنین است اعتقاد قطب عرفای کذایی !!!!    علی  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

قبل از بیان مطلب جدید ، در مورد عقیده به مشرک بودن جناب ابوطالب ( علیه السلام ) در نزد ابن عربی ناصبی ، سخن دیگری از ابن عربی بیان می کنم .

وی در فتوحات خود چنین می گوید :

الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 521

وأمر النبي صلى الله عليه وسلم بغسل عمه أبي طالب وهو مشرك

رسول الله ( صلی الله علیه - و آله - وسلم ) امر فرمود که عمویش ابوطالب را غسل کنند در حالیکه او مشرک بود .

قابل توجه سینه چاکان ابن عربی که در اینجا وی صراحتا ابوطالب ( علیه السلام ) را مشرک می داند !!!

آیا چنین شخصی شیعه است ؟؟ آیا می توان از طریق چنین فردی ، مراتب عرفانی را طی کرد و به خدا نزدیک شد ؟


یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Senior Member
Senior Member
پست: 100
تاریخ عضویت: دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۴۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 71 بار
تماس:

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط Seyyed Ali »

باسمه تعالی
سلام و درود بر دوستان عزیز و جناب amoonaser

در مورد نظر علامه طباطبایی که فرمودید اگر نظر علامه این بوده به فرض صحت پس استفاده از کتب و اقوال ایشان چه بوده لذا اگر انحرافات ابن عربی تحریف نشده و همگی واقعی بود بلکه انحراف اساسی وجود داشت شخصیتهای بزرگی چون علامه و امام و علامه حسن زاده و جوادی و علامه شعرانی و علامه مطهری و مرحوم الهی قمشه‌ای و سید علی قاضی و عرفای بزرگ دیگر هرگز کتب ایشان را در مراحل بالای درسی بعد از خواندن فقه و فلسفه در عرفان نظری نمی‌خواندند و تدریس نمی‌کردند و این توجه و عنایت بزرگان به ابن عربی نشان از پوچ بودن برخی ادعاها در مورد ایشان است که انصافا هیچ مدرکی وجود ندارد این مسائل تحریف نیست بلکه تحقیق برخی فقها هم شاید بر اساس همین تحریفها باشد که منجر به صدور آن فتواها شده است. لذا از میرزای قمی پرسیدند ابن عربی شیعه بود یا سنی ایشان تقریبا با چنین مضمونی فرمودند مگر شما درد دیگری ندارید در خودسازی خود که به چنین مسائلی می‌پردازید و این پاسخ میرزای قمی بسیار زیرکانه بوده است.
قسم به جان خودم آن کس که فهم مطالب تمهید القواعد و شرح قیصری بر فصوص الحکم و فتوحات مکیه (اثر محی الدین ابن عربی) و مصباح الانس و اشارات و تنبیهات و شفاء (اثر ابن سینا) و اسفار (اثر ملاصدرا) روزی​اش نشده فهم تفسیر انفسی آیات قرانی و جوامع روایی روزی​اش نشده است.


فرازی از فرمایشات استاد علامه حسن زادهٔ آملی
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط amoonaser »

 بسم رب الحسین علیه السلام  
  
 سلام بر شما 
  
 جناب سید علی عزیز تصویر : 
  
 بنده کلام علامه طباطبایی را از کتاب " روح مجرد " تالیف حسینی طهرانی ( شاگرد علامه ) نقل کردم و لینک آن را نیز گذاشتم ... 
  
 این سوالی که شما مطرح نمودید را باید بنده از شما بپرسم و نه شما از بنده !!!! 
  
  
 ********************************************************** 
  
 صراحت عقاید انحرافی ابن عربی اصلا جای توجیه ندارد !!! 
  
 قبلا هم عرض کردم که اگر بخواهیم این انحرافات عقیدتی وی را " تحریف " بنامیم ؛ هیچ دلیلی بر صحت کشف و شهودهای وی وجود ندارد . چه بسا آنها نیز تحریف شده و ساختگی باشند !!! 
  
  
  
 بنده این همه از کتب ابن عربی برای شما مطلب بیان می کنم ، ولی باز هم شما می آیید و اسم برخی علما را برای من ردیف می کنید که اینان ابن عربی را تایید کردند !!! 
  
 آیا چنین بحثی علمی می باشد ؟؟؟؟ 
  
  
 ********************************************************** 
  
 بگذارید کمی مانند شما عمل کنیم .... 
  
  
 فقیهی که در مورد ابن عربی فتوا می دهد و وی را منحرف می داند ، قطعا به اندازه شما عقل و شعور دارد که بداند عقاید انحرافی کتب ابن عربی تحریف شده هست یا خیر ! 
  
  
  
 عقاید انحرافی ابن عربی بسیار زیاد است ... 
  
 فعلا ما در حد بضاعت اندک علمی خود ، برخی مطالب را بیان می کنیم !! 
  
  
 موفق باشید 
  
 یا علی ع 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط amoonaser »

 بسم رب الحسین علیه السلام  
  
 سلام بر شما 
  
 نمونه دیگری از انحراف عقیدتی ابن عربی ناصبی  
  
 همگان می دانند که دشمنی عمر بن خطاب و خانواده وی با امیرالمومنین ( علیه السلام ) غیر قابل انکار است . 
  
 در این میان عبدالله بن عمر ، بسیار دشمنی با امیرالمومنین ( علیه السلام ) داشت . 
  
  
 ابن عمر کسی است که بعد از قتل عثمان ، از بیعت با امیرالمومنین ( علیه السلام ) خودداری کرد . 
  
  
 ابن حجر عسقلانی در " فتح الباری " می گوید : 
  
 " وَكَانَ عَبْد اللَّه بْن عُمَر فِي تِلْكَ الْمُدَّة اِمْتَنَعَ أَنْ يُبَايِع لِابْنِ الزُّبَيْر أَوْ لِعَبْدِ الْمَلِك كَمَا كَانَ اِمْتَنَعَ أَنْ يُبَايِع لِعَلِيٍّ أَوْ مُعَاوِيَة ، ثُمَّ بَايَعَ لِمُعَاوِيَةَ لَمَّا اِصْطَلَحَ مَعَ الْحَسَن بْن عَلِيّ وَاجْتَمَعَ عَلَيْهِ النَّاس ، وَبَايَعَ لِابْنِهِ يَزِيد بَعْدَ مَوْت مُعَاوِيَة لِاجْتِمَاعِ النَّاس عَلَيْهِ " 
  
 ( عبدالله بن عمر از این مدت از بیعت با ابن زبیر یا عبدالملک خودداری کرد همچنان که از بیعت با علی ( علیه السلام ) یا معاویه خودداری کرده بود . سپس با معاویه ، وقتی با حسن علیه السلام صلح کرد و مردم بر وی جمع شدند ، بیعت نمود و سپس با پسرش یزید ، بعد از مرگ معاویه ، بیعت نمود زیرا مردم بر وی جمع شده بودند ) 
  
  
  
 این ملعون از بیعت با امیرالمومنین ( علیه السلام ) سر باز زد ولی با معاویه و پسرش یزید ( علیهما لعائن الله ) بیعت نمود !!! 
  
  
 **************************************************************************************** 
  
 حتی عبدالله ین عمر پشت سر حجاج بن یوسف ثقفی نماز خواند .  
  
 برای همین است که اهل خلاف نماز خواندن پشت سر فاسق را جایز می دانند !!!! 
  
  
 **************************************************************************************** 
  
 فقه ابن عمر بسیار ضعیف بوده است . تا جایی که عایشه صراحت دارد که کلام وی غلط می باشد . 
  
 ابن حجر عسقلانی در " فتح الباری " چنین می گوید : 
  
 " وَجَاءَ عَنْ عَائِشَة أَيْضًا أَنَّهَا كَانَتْ تُنْكِرُ حَدِيث اِبْن عُمَر وَتَقُول إِنَّهُ غَلَطٌ    " 
  
 ( همچنین از عایشه روایت شده است که کلام ابن عمر رد کرد و می گفت : ابن عمر غلط می گوید ) 
  
  
  
 وی تا جایی ضعیف بود که حتی عمر بن خطاب می گفت : او حتی نمی تواند زنش را طلاق بدهد ! 
  
  
 ***************************************************************************************** 
  
 با این وجود ، ابن عربی ناصبی از فقه عبدالله بن عمر استفاده می کرده است . 
  
  
 الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 386 - 387
 
 فانظر إلى [HIGHLIGHT=#ffff00]فقه عبد الله بن عمر رضي الله عنه   تحقق ان الله یرید التخفیف عن عبیده بوضع شطر الصلاه عنهم  
  
  
  
  
 و در جایی به صراحت بیان می کند که کلام عبدالله بن عمر بن کلام امیرالمومنین ( علیه السلام ) ارجحیت دارد . 
  
  
 الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 449
 
 وهو مذهب علي بن أبي طالب [HIGHLIGHT=#ffff00]والجواز مذهب ابن عمر   
  
  
  
  
 یا علی ع 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط قهرمان علقمه »

بسم رب الحسین


سلام بر عمو ناصر تصویر



دستتون درد نکنه که این همه زحمت میکشید تصویر


اگه امکان داشته باشه


چند تا از شعر های این عرب(ملعون) رو بیان کنید که نمونه همین فرمایشاتتون باشه


آخه تو دانشگاه ها بخصوص رشته ادبیات کتب این آقای به اصطلاح محترم رو تدریس میکنن


و استاد دانشگاهها خیلی ازش تعریف و تمجید میکنن


یاحق
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط amoonaser »

 بسم رب الحسین علیه السلام  
  
 سلام بر شما 
  
 جناب قهرمان علقمه عزیز تصویر : 
  
 تفکرات انحرافی ابن عربی ناصبی بسیار در جامعه رواج دارد . 
  
  
 ابن عربی صراحت دارد که اهل سنت بر حق هستند  
  
 الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 171 
 وهو أن ينسب إلى هذه الذات أنها قادرة على الإيجاد عند [HIGHLIGHT=#ffff00]  السنة أهل الحق   ينسب إليها كونها علة  
  
  
 حال نمی دانم که چگونه می خواهند این سنی را شیعه جا بزنند !!! 
  
 کدام شیعه ادعا می کند که اهل سنت ، اهل حق هستند ؟؟؟ مگر شیعه ای که از شیعه بودن تنها نامش را به یدک بکشد !!!! 
  
  
 ********************************************************************************** 
  
 در مورد اشعار ابن عربی صحبت فرمودید .. 
  
 به مدد مولا ، به اختصار به برخی از انحرافات وی اشاره می کنم . 
  
  
  
 * در عقیده شیعی همگان می دانند که لقب " فاروق " تنها و تنها برای امیرالمومنین ( علیه السلام ) می باشد .. 
  
 شیعه اعتقاد دارد که لقب " فاروق " را از ایشان دزدیدند و عمر بن خطاب را ملقب به این لقب نمودند .... 
  
 البته در کتب اهل سنت هم آمده است که لقب " فاروق " را اهل کتاب به عمر بن خطاب داده اند ..... بگذریم !!! 
  
  
 ابن عربی در یکی از اشعار خود اشاره می کند که هر کس حق را در قول و عمل خود رعایت کند و با آن موافق باشد ، همچون عمر فاروق (!) دروان خواهد بود . 
  

   [FONT=XW Zar]العصر     [FONT=XW Zar]  >> محيي الدين بن عربي >> منْ وافقَ الحقَّ في حكمٍ وفي عملٍ
رقم القصيدة : 11850


منْ وافقَ الحقَّ في حكمٍ وفي عملٍ
[HIGHLIGHT=#ffff00]فإنهُ عمرَ الفاروقَ في الزمنِ 
    

[FONT=XW Zar]
  
 

[FONT=XW Zar]
  
 
[FONT=XW Zar]
 

[FONT=XW Zar]
  *ابن عربی در شعرش خود را وارث همه علوم نبوی می داند .
    [FONT=XW Zar]
 

 [FONT=XW Zar]   [FONT=XW Zar]العصر     [FONT=XW Zar]  >> محيي الدين بن عربي >> توقف فإن العلم ذاك الذي يجري
رقم القصيدة : 11451
     [FONT=XW Zar]
 [FONT=XW Zar]
 [FONT=XW Zar][HIGHLIGHT=#ffff00]  أنا وارثٌ لا شكَّ علمَ محمدٍ
    [FONT=XW Zar]   
وما الفخر إلا في الجسومِ وكونها

   
  
   
[FONT=XW Zar]
 [FONT=XW Zar]
 
  [FONT=XW Zar] [FONT=XW Zar]
 [FONT=XW Zar]  *در عقیده شیعی ، احکام را بر اساس قرآن و سنت استخراج می کنند . ( عقل و اجماع عامل جداگانه در استخراج احکام نیست بلکه موید است )
   
    [FONT=XW Zar] [FONT=XW Zar] [FONT=XW Zar]  ولی در عقیده اهل خلاف ، گذشته از این دو مصدر ، مصادری دیگر مانند قیاس و استحسان و سیره صحابه و زمامداران و غیره نیز وجود دارد ( البته استحسان در یکی از فرق اهل سنت مقبول نیست )   
    [FONT=XW Zar] [FONT=XW Zar]
 [FONT=XW Zar]  ابن عربی نیز صراحتا وجود قیاس را در استخارج احکام بیان می کند .
       [FONT=XW Zar]
 [FONT=XW Zar]
 [FONT=XW Zar]  [FONT=XW Zar]  العصر العباسي >> محيي الدين بن عربي >> وأما أصول الحكم فهي ثلاثة ٌ
رقم القصيدة : 11153
       [FONT=XW Zar]  
     [FONT=XW Zar]  وأما أصول الحكم فهي ثلاثة ٌ
كتابٌ وإجماعٌ وسنَّة ُ مُصطفى
    
 [FONT=XW Zar]  
ورابعها منَّا [HIGHLIGHT=#ffff00]قياسٌ  محققّ
وفيه خلافٌ بينهم مرَّ وانقضى
     
    
 

  یا علی ع  
  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Senior Member
Senior Member
پست: 100
تاریخ عضویت: دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۴۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 71 بار
تماس:

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط Seyyed Ali »

باسمه تعالی
سلام بر دوستان

دوست عزیز amoonaser شما مدعی انحراف در عقیده ابن عربی هستید باید در مقام اثبات آن باشید نه بنده که مخالف این ادعاها هستم بنده خیلی ساده عرض کردم سندهایی محکم و فراگیر ارائه کنید که اثبات کند این انحرافات تحریف نیست آنوقت اگر ثابت شد تحریف نیست دربارهٔ آن می‌شود صحبت کرد بنده می‌گویم شهود ابن عربی تحریف نیست دلیل دارم در نزد عرفا قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند لذا شهودات ابن عربی اولا با براهین عقلی فلاسفه که عقل مبنای جهان بینی آن است مغایرت ندارد دوماً با اصول و خطوط کلی قرآن و روایات سوماً عرفای دیگر هم آن را نفی مطلق نکردند دارم دربارهٔ نیمهٔ پر لیوان صحبت می‌کنم اشکال ما این است که یک قسمت از حرف یک نفر را که معلوم نیست منتسب به او باشد می‌گیریم و تمام قضاوت خود را بر اساس آن انجام می‌دهیم البته مشخص است قضاوت صحیحی نیست اگر شما چندین تایپیک را درباره این مسائل می نویسید بنده می‌توانم صدها تایپیک در مورد آثار و افکار ابن عربی که مورد عنایت کثیری از عرفا و فلسفه است بنویسم اگر شما نام چند نفر را به عنوان مخالف ابن عربی ذکر می کنید بنده می‌توانم نام صدها نفر را در تأیید ابن عربی و اقوالشان ذکر کنم بد است انسان خصلتش طوری باشد که فقط اشکالات را ببیند آنهم اگر راست باشد. خوب هر بقال سر محله‌ای هم می‌داند امام خمینی نسبت به سایر علما و فقها برتری دارد لذا نظرش صاحب است. بهتر است اولا جامعهٔ آماری خود را وسعت داده و کوته نظر نباشیم ثانیا تمام آثار یک نفر را بررسی کرده بعد درباره‌اش قضاوت کنیم اگر نظر علامه در فلان کتاب این بوده چرا با سیرهٔ علمی چندین سالهٔ او در تضاد کامل است؟ اینها سؤالاتی است که باید پاسخ داده شود از جانب مدعی نه مدافع.
قسم به جان خودم آن کس که فهم مطالب تمهید القواعد و شرح قیصری بر فصوص الحکم و فتوحات مکیه (اثر محی الدین ابن عربی) و مصباح الانس و اشارات و تنبیهات و شفاء (اثر ابن سینا) و اسفار (اثر ملاصدرا) روزی​اش نشده فهم تفسیر انفسی آیات قرانی و جوامع روایی روزی​اش نشده است.


فرازی از فرمایشات استاد علامه حسن زادهٔ آملی
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط amoonaser »

  بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

حناب سید علی عزیز تصویر :

گویا شما تمامی این مدارکی را که بیان کردم را اصلا مشاهده نمی فرمایید !!!!


اول
بنده عرض کردم که عقاید وی انحرافی است و تمامی کلام خود را بر اساس کتب ابن عربی ( و نه اقوال دیگر علما ) بیان کردم .

دوم
استفتای مراجع و بزرگان را در مورد این شخص بیان نمودم .

سوم
اصل کلام بنده در اثبات انحراف وی از کتب خودش می باشد و نه بخاطر اینکه فلان عالم مخالف ابن عربی بوده ، پس بنده هم مخالف وی هستم !!!!


همه حرفهای شما چیزی جز پنهان شدن پشت کلام برخی بزرگان نیست !!!

***********************************************************************************

فرمودید :

بنده خیلی ساده عرض کردم سندهایی محکم و فراگیر ارائه کنید که اثبات کند این انحرافات[SIZE=150] تحریف نیست آنوقت اگر ثابت شد تحریف نیست دربارهٔ آن می‌شود صحبت کرد


یکی از ادله محبین ابن عربی این است که مطالب موجود در کتاب وی تحریف شده است ...

این حرف صرفا یک ادعا می باشد و اصلا دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد ....

مطالب بیان شده از کتب ابن عربی که نشانگر انحراف وی می باشد نه تنها تحریف نیستند بلکه از متن کتب اصلی و اساسی وی می باشد .

اگر کسی مدعی تحریف این مطالب است ، وی باید اثبات نماید وگرنه اصل بر برائت است یعنی اصل مطالعه هر کتاب بر عدم تحربف آن است مگر آنکه بتوان عکس آن را ثابت نمود . و قطعا برای اثبات این امر نیازمند قرینه هستیم و نه صرفا ادعایی خالی و بدون دلیل !!

قبلا هم بیان کردم که اگر این مطالب از تحریفات باشد ( که قطعا نیست و از عقاید مسلّم ابن عربی است ) پس کشف و شهود وی نیز تحریف شده است !!

( [HIGHLIGHT=#ffc000]همان دلایلی که مدعیان تحریف بر عدم تحریف کشف و شهود وی اقامه می کنند ، ما هم همان ادله را بر عدم تحریف کتب وی اقامه می کنیم  )

*************************************************************************************

فرمودید :

می‌گویم شهود ابن عربی تحریف نیست دلیل دارم در نزد عرفا قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند لذا شهودات ابن عربی اولا با براهین عقلی فلاسفه که عقل مبنای جهان بینی آن است مغایرت ندارد دوماً با اصول و خطوط کلی قرآن و روایات



اصل عقاید عرفا در تضاد با قرآن و سنت است .

اول : براهین عقلی فلاسفه برای ما اصلا مهم نیستند و تنها مطلبی که با قرآن و کلام اهل بیت علیهم السلام منطیق باشد ، برای ما مقبول است .

دوم : کجای این شهود بر اساس قرآن است ؟؟؟

آیا دیدن شیعیان امامیه به صورت سگ و خوک بر اساس قرآن است ؟؟؟





[HIGHLIGHT=#ffff00]مجموعه ای دیگر از انحرافات ابن عربی  




* [HIGHLIGHT=#ffff00]ابن عربی و 9 بار معراج  

ابن عربی مدعی است که 9 بار به معراج رفته است ؟؟؟ ( كتاب الإسرا إلى مقام الإسرى ط سنة 1367هـ ضمن رسائل ابن عربي )


* [HIGHLIGHT=#ffff00]ابن عربی یکی از ارکان عالم است

  عربی ادعا می کند که یکی از ارکان 4 گانه عالم است !

الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 10
فكنا الأربعة الأركان التي قام عليها شخص العالم والإنسان

( ما چهارتا ، ارکانی هستیم عالم و انسان بواسطه آن برپاست )



*[HIGHLIGHT=#ffff00] ابن عربی از اوتاد است و رکن حجر الاسود برای او می باشد  

ابن عربی مدعی است که از اوتاد اربعه می باشد و رکن حجر الاسود برای وی می باشد !

الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 160
ولكل وتدركن من أركان البيت فالذي على قلب آدم ع له الركن الشامي والذي على قلب إبراهيم له الركن العراقي والذي على قلب عيسى ع له الركن اليماني والذي على قلب محمد صلى الله عليه وسلم له ركن الحجر الأسود وهو لنا بحمد الله .



* [HIGHLIGHT=#ffff00]ابن عربی کتابش را بواسطه وحی نگارش کرده و کتابش از جانب خداوند نازل شده است  

ابن عربی مدعی است که مطالب " عنقاء مغرب " را بواسطه وحی جبرئیل نگارش کرده است .


مجموعة رسائل ابن عربي (المجموعة الثالثة) - ابن العربی - ص17

كل ما أبرزناه لعين الناقد البصير، إنما هو من تلقيات الروح الأمين

( آنچه ما برای دیده ناقد و بصیر نشان دادیم همانا از الهامات روح الامین بوده است )


* [HIGHLIGHT=#ffc000]و در جای دیگر مدعی است که این کتابش ( عنقاء مغرب ) را خداوند به وی نازل کرده است  .

مجموعة رسائل ابن عربي (المجموعة الثالثة) - ابن العربی - ص20 - 21




*[HIGHLIGHT=#ffff00] رویت خداوند
 
ابن عربی مدعی است که 2 بار خداوند را در خواب دیده است !!!! ( تجسیم را ببینید )


الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 334
أني رأيت الحق في النوم مرتين وهو يقول لي أنصح عبادي

( خداوند را 2 بار در خواب دیدم که به من فرمود : بندگانم را نصیحت کن )



* [HIGHLIGHT=#ffff00]تکلم با خداوند بدون واسطه  

ابن عربی مدعی است که بارها خداوند بدون واسطه با وی سخن رانده است .

الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 658
ثم خاطبني على الخصوص من غير واسطة غير مرة بمكة وبدمشق فقال لي أنصح عبادي .

( سپس خداوند بارها مرا بدون واسطه مورد خطاب قرار داد ، در مکه و در دمشق ، و به من فرمود : بندگانم را نصیحت کن )



*[HIGHLIGHT=#ffff00] تجلی خداوند بر ابن عربی
 
ابن عربی مدعی بوده است که خداوند بارها بر وی تجلی نموده است .


قیصری ( شارح معروف فصوص الحکم ) چنین می گوید :

شرح فصوص الحكم - محمد داوود قيصري رومي - ص 714
وقال في فتوحاته : ( إن الله تجلى لي مرارا ، وقال انصح عبادي ) . فهو مأمور بإظهار هذه الأسرار .

( در فتوحاتش چنین می گوید : ( خداوند بارها بر من تجلی کرد و گفت : بندگانم را نصیحت کن ) . پس وی مامور بوده است که این اسرار را فاش کند )



*[HIGHLIGHT=#ffff00] ارث بردن حالات نبوی از پیامبر
 
ابن عربی مدعی بوده که حالات نبوت را از پیامبر به ارث برده است تا جایی که پشت خود را می دیده .

الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 491
ولما   صلى الله عليه وسلم في هذا المقام وكانت لي هذه كنت أصلي بالناس بالمسجد الأزهر بمدينة فاس فإذا دخلت المحراب أرجع بذاتي كلها عينا واحدا فأرى من جميع جهاتي كما أرى قبلتي لا يخفى على الداخل ولا الخارج ولا واحد من الجماعة  .

( و زمانی که من این مقام را به ارث بردم در حالی بود که در محراب مسجد ازهر در شهر فاس به نماز ایستادم . وقتی وارد محراب شدم به ذات خود رجوع نموده و همه را دیده ای داحد دیدم . پس همه چیز را در همه جهات می دیدم همانند آنکه آنان را از جلو می بینم . پس برای من چیزی از داخل و خارج و از هیچکس مخفی نبود )



این بود گوشه ای از انحرافات عقیدتی و شهودی ابن عربی ..... آیا چنین اغلاطی را می توان با قرآن و روایت تصحیح نمود ؟؟؟!!!


**********************************************************************************

فرمودید :
سوماً عرفای دیگر هم آن را نفی مطلق نکردند


از قدیم گفته اند : هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترش است !!!!   تصویر

همه عرفا از همین اغلاط بیان نموده اند . پس نفی گفتار ابن عربی به مثابه نفی عقاید خودشان است !!!!! قطعا چنین کاری انجام نمی دهند !!!!



حرفهای ابن عربی بسیار منحرف تر از این است که ما در اینجا بیان می کنیم ....



************************************************************************************

ما بقی حرفهای شما نیز باز تکرار مکررات است . آنهم بدون اندک دلیل و برهان !!!!!

و هنوز شما اندر توجیه کلام علامه طباطبایی حیران هستید . برای همین است که وظیفه توجیه سخن ایشان را به دوش دیگران می اندازید !!!!


************************************************************************************

در هر صورت ما در اینجا برای روشن شدن حق و حقیقت سخن می رانیم و البته انتظار هم نداریم که شما و دیگر دوستان امثال شما ( که سینه چاک ابن عربی هستند ؛ نه از سر مطالعه بلکه از سر تقلید ) حرفهای ما را قبول نمایند !!!

ما انحرافات عقیدتی ابن عربی را بیان می کنیم و تصمیم گیری نهایی بر عهده وجدان خواننده منصف !!!!


یا علی ع
   
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ابن عربی را بهتر بشناسیم

پست توسط amoonaser »

  بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

یکی دیگر از اعتقادات انحرافی ابن عربی که ریشه در عقاید اهل خلاف دارد این است که در قیامت می توان خدا را رویت نمود .

رویت الله در اهل خلاف از اعتقادات مسّلم و قطعی می باشد .

دوستان برای مطالعه بیشتر می توانند لینک زیر را مطالعه نمایند :

"
 [External Link Removed for Guests] [HIGHLIGHT=#ffff00]   "


[SIZE=150] ابن عربی و انحراف رویت الله

ابن عربی در کتبش صراحتا رویت الله را بیان و تایید می نماید .


الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 1 - ص 314
   
  
..... فيقول أنا ربكم فيقولون نعوذ بالله منك ها نحن منتظرون حتى يأتينا ربنا فيقول لهم جل وتعالى هل بينكم وبينه علامة تعرفونه بها فيقولون نعم فيتحول لهم في الصورة التي عرفوه فيها بتلك العلامة فيقولون أنت ربنا ...

( پس خداوند پس از تجلی در روز قیامت می گوید : من خدای شما می باشم .  
 آنها می گویند : پناه بر خدا از تو . ما منتظر هستیم تا خدای ما بیاید .  
 پس خداوند (!) به آنها می گوید : آیا میان شما و وی علامتی می باشد که او را بشناسید ؟  
 می گویند : بله . پس خداوند به همان شکلی که آنها خدا را با آن علامت می شناختند در می آید . پس آنها می گویند : تو خدای مایی ...... )





ابن عربی در فصوص چنین می گوید :

فصوص الحکم - ابن العربی - ص 184

و قد علمت قطعا ان کنت مومنا ان الحق عینه یتجلی یوم القیامه فی صوره فیعرف ، ثم یتحول فی صوره فینکر ، ثم یتحول عنها فی صوره فیعرف و هو هو المتجلی - لیس غیره - فی کل صوره .

( و دانستی که قطعا اگر مومن باشی ، حق تعالی به عینه ( یعنی خود خداوند ) در قیامت به شکل و صورتی تجلی کرده که شناخته می شود و سپس شکلش عوض شده ( متحول می شود ) پس شناخته نمیشود ، و سپس از آنحالت به صورت و شکلی در می آید که شناخته می شود . و این شکل همان حق تعالی متجلی شده می باشد که به تمامی صورتها می باشد و کسی غیر از او نیست )





ابن عربی در جای دیگر چنین می گوید :

الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 2 - ص 103  
 
وقد ورد في الحديث الصحيح أن الله يتجلى يوم القيامة لهذه الأمة وفيها منافقوها فيقول أنا ربكم فيستعيذون منه ولا يجدون له تعظيما وينكرونه لجهلهم به فإذا تجلى لهم في العلامة التي يعرفونه بها أنه ربهم حينئذ يجدون عظمته في قلوبهم والهيبة

( در روایت صحیح آمده است که خداوند در روز قیامت بر این امت تجلی کرده در حالی که در میان آنان منافقانی نیز وجود دارند . پس خداوند می گوید : من خدای شما هستم .

منافقان از وی دوری می کنند و وی را تعظیم و احترام نمی کنند و او را بخاطر جهلشان انکار می کنند . پس وقتی خداوند بر اساس همان علامتی که آنان ( بواسطه آن ) خدا می شناسند تجلی می کند ، پس در این هنگام عظمت و هیبت خداوند را در قلوبشان احساس می کنند
)





ابن عربی در جای دیگر می گوید :

کتاب الجلاله - مجموعه رسائل ابن العربی - ص 8 - 9

وقال عليه الصلاة والسلام (ترون ربكم كما ترون القمر) وفي حديث (كما ترون الشمس) ذكره مسلم في صحيحه جاء في الحديث الصحيح في كتاب مسلم: (إن الرب يتجلى على طائفة في الحشر فيقول أنا ربكم فيقولون نعوذ بالله منك هذا مكاننا حتى ربنا فإذا جاءنا ربنا عرفناه فيأتيهم الله تبارك وتعالى في صورته التي يعرفونها فيقول: ((أَنَا رَبُّكُمْ)) فيقولون أنت ربنا .

( پیامبر اکرم می فرماید : خدایتان را خواهید دید همچنان که ماه را می بینید . و در روایتی آمده است : همچنان که خورشید را می بینید . این روایت را مسلم در صحیحش بیان نموده است . در حدیثی صحیح در کتاب مسلم آمده است : به درستی که خداوند بر گروهی از مردم در حشر تجلی کرده و می گوید : من خدای شما هستم . آنها می گویند : پناه بر خدا از تو . ما اینجا آنقدر می ایستیم تا خدایمان را ببینیم . پس اگر خدای ما بیاید ، ما وی را خواهیم شناخت .

پس خداوند متعال به همان شکلی که آنها او را می شناسند می آید و می گوید : من خدای شما هستم .

مردم می گویند : تو خدای ما هستی ....
)


****************************************************************************************


عقیده تجسیم در کلام ابن عربی موج می زند ....


اهل خلاف دقیقا همین عقیده را دارند و حتی در صحیح مسلم بابی وجود دارد به نام : " [HIGHLIGHT=#ffff00]إِثْبَاتِ رُؤْيَةِ الْمُؤْمِنِينَ فِى الآخِرَةِ رَبَّهُمْ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى  " یعنی اثبات رویت خداوند توسط مومنین .



ولی در عقیده پاک شیعی این اسرائیلیات یهودی اصلا جایی ندارد و اهل بیت علیهم السلام همواره شیعیان را از این عقاید بر حذر داشته اند .


در اصول کافی بابی وجود دارد به نام : "[HIGHLIGHT=#ffff00][SIZE=150] باب في ابطال الرؤية
 " یعنی بابی در ابطال رویت خداوند .



آیا چنین شخصی می تواند شیعه باشد ؟؟؟  
 

یا علی ع  
  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
ارسال پست

بازگشت به “اشرار”