سلام بر شما
یکی دیگر از انحرافات اعتقادی ابن عربی در این است که وی ، فرعون را مومن می داند .
برای توضیح این مطلب ، از کلام 2 استاد ارجمند ، " یار مهدی " و " عبدالحسین " استفاده می کنم .
یار مهدی می گوید :
ابن عربی و ایمان فرعون!
ابن عربی، کسی که داعیه داران عرفان بسیار به او علاقمند و به مبانی او وامدارند، در کتاب مشهور خویش "فصوص الحکم" بارها ادعای عجیبی را مطرح کرده است که خلاف آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) است. آن ادعا چیزی نیست جز "مومن مردن فرعون"!!
وی در جائی می نویسد:
فقالت لفرعون في حق موسى إنه «قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ». فبه قرَّت عينها بالكمال الذي حصل لها كما قلنا، و كان قرة عين لفرعون بالإيمان الذي أعطاه الله عند الغرق. فقبضه طاهراً مطهراً ليس فيه شيء من الخبث لأنه قبضه عند إيمانه قبل أن يكتسب شيئاً من الآثام. و الإسلام يَجُبُّ ما قبله. و جعله آية على عنايته سبحانه بمن شاء حتى لا ييأس أحد من رحمة الله، «فإنه لا يَيْأَسُ من رَوْحِ الله إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ». فلو كان فرعون ممن يئس ما بادر إلى الايمان.
فصوص الحكم، 25- فص حكمة علوية في كلمة موسوية، ص 201
پس زن فرعون، به فرعون در حق موسى گفت: موسى قرة عين من و توست. در موسى قرة عين آسيه بود به كمالى كه براى او حاصل شد، و قرة عين فرعون بود به سبب ايمانى كه خداوند تعالى به فرعون در هنگام غرق شدنش عطا فرمود. پس حق تعالى او را طاهر و مطهر قبض نمود كه هيچ خبث و پليدى در او نبود، زيرا خداوند او را قبض نمود در زمانى كه ايمان آورد، پيش از آن كه گناهى كسب كند «و الإسلام يجبّ عما سلف» (يا «الإسلام يجب ما قبله») و خداوند او را آيت قرار داد بنا بر عنايتش بر هر كسى كه مىخواهد، تا اينكه هيچ كس از رحمت حق سبحانه مأيوس نشود. إِنَّهُ لا يَيْأَسُ من رَوْحِ الله إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ (يوسف: 87). پس اگر فرعون، از زمره كسانى بود كه آيس و نااميد بودند، مبادرت به ايمان نمىكرد.
ممد الهمم، ص 545 و 546
در پاورقی کتاب فصوص آمده است:
از مهم ترین مسائلی که مسلمانان به شدت بر ابن عربی خرده گرفته اند و به خاطر آن وی را تکفیر نموده اند، سخن اوست در درستی ایمان فرعون و نجاتش از عذاب آخرت. زیرا او با این کار مبارزه کرده است با تمام آنچه در قرآن آمده از آیات خاص مربوط به کفر فرعون و ادعای الوهیتش، و آنچه برای او و خاندانش از انواع عذاب در آخرت آماده شده است.
من أهم المسائل التي أنكرها المسلمون على ابن عربي أشد الإنكار و كفروه بها قوله بصدق إيمان فرعون و نجاته من عذاب الآخرة، لأنه بذلك قد تحدي كل ما ورد في القرآن من الآيات الخاصة بكفر فرعون و ادعائه الألوهية، و ما أُعِدَّ له و لآله من صنوف العذاب في الآخرة.
دقت در عبارات محقق کتاب، به روشنی موضع عموم مسلمانان را درباره ی این ادعای عجیب و البته خود ابن عربی آشکار می کند که:
اولا همه ی مسلمانان در ردّ این سخن متفقند.
ثانیا گوینده ی چنین قولی کافر است.
ما در اینجا قصد ارائه ی آیات مربوط به فرعون را نداریم، ولی تنها به یک مورد اشاره می کنیم. یکی از آیات صریح درباره ی فرعون و عدم نجات وی این است:
« فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكاَلَ الاَْخِرَةِ وَ الْأُولىَ »(النازعات:25)
جمیع مفسرین مسلمان از شیعه و سنی این آیه را دلیل بر عذاب دنیوی و اخروی فرعون و لذا عدم ایمان و کفر وی دانسته اند. حتی در تمامی ترجمه های فارسی قرآن کریم نیز این مساله به وضوح قابل مشاهده است.
اگر در مورد فرعون فقط همین یک آیه وجود داشت، برای اثبات کفر و عذاب آخرتی او کافی بود.
جالب است که یکی از شارحین فصوص الحکم که در ایران نیز شناخته شده است، با قبول سخن ابن عربی اذعان می کند که سخن وی شبیه افسانه و شعر (!) و فقط با کشف و شهود رحمانی (!) قابل فهم است:
آن چه را در مقام كشف عيانى كه قابل هيچ گونه تعبير و تبديل و تحويل نيست متن واقع را بيان مى كند و تا انسان، خود به سير و سلوك در مسير اولياء حق قدم برنداشت و به عقل بسيط يعنى نفس رحمانى نپيوست، اين سخن ها در نظر او شبيه به افسانه و شعر است.
ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، حسن حسن زاده آملى، ص 545
عبدالحسین می گوید :
برخی از عبارات او از فتوحات ، در سینه چاکی برای فرعون :
الفتوحات المكية - ابن العربي - ج 2 - ص 276 - 277
فقال آمنت بالذي آمنت به بنو إسرائيل وأنا من المسلمين فأظهر حالة باطنه وما كان في قلبه من العلم الصحيح بالله
فرعون گفت به آنکه بنی اسرائیل به او ایمان دارند ایمان آوردم ، و من از مسلمانان هستم . او ( فرعون ) حالت باطن خویش و آنچه از علم صحیح به خدا در قلبش بود را اظهار نمود .
فخاطبه الحق بلسان العتب وأسمعه الآن أظهرت ما قد كنت تعلمه
پس خدا او را عتاب کرد و گفت الان آنچه را قبلا می دانستی اظهار می کنی ؟
وما قال له وأنت من المفسدين
خدا به فرعون نگفت که " تو " از مفسدین هستی .
ثم قال فاليوم ننجيك فبشره قبل قبض روحه ببدنك لتكون لمن خلفك آية يعني لتكون النجاة لمن يأتي بعدك آية علامة إذا قال ما قلته تكون له النجاة مثل ما كانت لك
سپس خدا گفت امروز بدن تو را نجات می دهیم ، بنابراین قبل از قبض روح فرعون این مطلب را به او بشارت داد ، تا تو برای آنها که بعد از تو می آیند نشانه ای باشی ، یعنی اگر افرادی که پس از تو می آیند مثل تو بگویند ، مانند تو نجات پیدا خواهند کرد .
فقبضت على أفضل عمل وهو التلفظ بالإيمان كل ذلك حتى لا يقنط أحد من رحمة الله
فرعون با برترین عمل مرد ، و آن تلفظ به ایمان بود ، همه اینها برای آن است که کسی از رحمت الهی ناامید نگردد .
وأما قوله فلم يك ينفعهم إيمانهم لما رأوا بأسنا فكلام محقق في غاية الوضوح فإن النافع هو الله فما نفعهم إلا الله
اما سخن خدا که گفت ایمان آنان هنگام دیدن عذاب سودی ندارد ، کلامی در غایت وضوح است ، چرا که نفع دهنده خداست ، پس جز خدا کسی به ایشان نفعی نمی بخشد .
فقبض فرعون ولم يؤخر في أجله في حال إيمانه لئلا يرجع إلى ما كان عليه من الدعوى
پس خدا روح فرعون را قبض نموده و در اجل او در حال ایمانش تاخیر ننمود ، مبادا او به ادعاهای قبلی اش بازگردد .
ثم قوله تعالى في تتميم قصته هذه وإن كثيرا من الناس عن آياتنا لغافلون وقد أظهرت نجاتك آية أي علامة على حصول النجاة فغفل أكثر الناس عن هذه الآية
کلام خدای متعال در تمام کردن این قصه که فرمود بیشتر مردم از آیات ما غافلند ، یعنی من نجات تو را علنی کردن و نشان دادم ، به عنوان علامتی بر حصول نجات ، اما اکثر مردم از این علامت غافلند .
وأما قوله فأوردهم النار فما فيه نص أنه يدخلها معهم بل قال الله أدخلوا آل فرعون ولم يقل أدخلوا فرعون وآله
اما سخن خدا که گفت ایشان به آتش وارد می شوند ، نصی در آن وجود ندارد که فرعون با ایشان وارد می شود ، بلکه خدا گفت آل فرعون را داخل کنید ، و نگفت فرعون و آل فرعون را داخل کنید .
***********************************************************************************************
[HIGHLIGHT=#ffff00]اعتقاد ابن عربی در نقد :
می گوید :
تعالی شانه
موضع قرآن درباره فرعون :
قرآن در خصوص فرعون و عذاب او و جهنمی بودنش مشخص می باشند . تنها اهل عرفان هستند که این تخصص را دارند که این آیات را مطابق اهواء شیطانی خویش تاویل کنند ، و معنایی به جز معانی خود آن آیات شریفه برای آنها جعل نمایند . ذیلا به برخی از این آیات اشاره می شود :
– آیات سوره یونس :
آیات در بحث بررسی شده اند . به وضوح در این آیات عدم قبول توبه فرعون مشخص است .
می خواهد با دروغگویی و اظهار دروغین ایمان نجات یابد ، که خدای متعال می گوید امروز تنها بدنش را نجات می دهد ، تا درس عبرتی برای دیگران شود . صراحت این آیات به حدی است که برخی از علما ، از این آیات استفاده عدم قبول توبه را در مقام اکراه و الجاء نموده اند :
رسائل المرتضى - الشريف المرتضى - ج 2 - ص 234
وقال الله تعالى : ( الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ) 2 فأخبر أنه لا ينفعه الإيمان في وقت الالجاء والاكراه .
برخی دیگر ، تصریح کرده اند که آیه شریفه رد توبه فرعون است :
در المنضود - السيد الگلپايگاني - ج 1 - ص 266
الآية الشريفة الواردة في هلاك فرعون ورد توبته .
حسین طباطبایی نیز در این رابطه نظری دارد که خواندنش برای کاربر شیعه نام خالی از لطف نخواهد بود :
تفسير الميزان - السيد الطباطبائي - ج 10 - ص 118
قوله تعالى : ( الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ) الآن بالمد أصله آلآن أي أتؤمن بالله الان وهو حين أدركك العذاب ولا إيمان وتوبة حين غشيان العذاب ومجئ الموت من كل مكان ، وقد عصيت قبل هذا وكنت من المفسدين ، وأفنيت أيامك في معصيته ، ولم تقدم التوبة لوقتها فما ذا ينفعك الايمان بعد فوت وقته وهذا هو الذي كان موسى وهارون سألاه ربهما ان يأخذه بعذاب أليم ويسد سبيله إلى الايمان إلا حين يغشاه العذاب فلا ينفعه الايمان ولا تغنى عنه التوبة شيئا .
– آیات 96 – 99سوره مبارکه هود :
آیات صراحت بیشتری دارد و به وضوح فرعون را جهنمی می خواند :
ولقد أرسلنا موسى بآياتنا وسلطان مبين ، إلى فرعون وملئه فاتبعوا أمر فرعون وما أمر فرعون برشيد ، يقدم قومه يوم القيامة فأوردهم النار وبئس الورد المورود ، وأتبعوا في هذه لعنة ويوم القيامة بئس الرفد المرفود .
ما موسی را با آیات خود و دلیل آشکار فرستادیم ، به سوی فرعون و اطرافیانش ، اما آنان از فرمان فرعون پیروی کردند ، در حالی که فرمان فرعون مایه رشد و نجات نبود ، روز قیامت او در پیشاپیش قومش خواهد بود ، و آنها را وارد آتش می کند . و چه رد آبشخوری است که بر آن وارد می شوند . آنان در این جهان و روز قیامت لعنتی به دنبال دارند . و چه بد عطایی است که نصیب آنان می شود .
چنانچه دیدیم ابن عربی ناصبی ادعا کرده است که این آیات درباره فرعون نیست و او در آتش داخل نمی گردد ، بلکه فقط قومش وارد می شوند ! از نظر آن ناصبی ، فرعونی که امام آن اهل ضلال بوده است ، آنان را که به خاطر تبعیت از " امر او " جهنمی شده اند وارد آتش می کند ، سپس خودش به بهشت برمی گردد !!
حالی که ضالین و مضلین با هم در جهنم هستند و طبق آیات قرآن ، گمراه شدگان از خدای متعال عذابی بیشتر برای کسانی که ایشان را گمراه کرده بودند درخواست می کنند . بنابراین تکلیف فرعون نیز مشخص است .
وأضل فرعون قومه وما هدى ( طه ، 79 )
– آیاتی که درباره عذاب آل فرعون نازل شده است . البته ابن عربی ناصبی شبهه سخیفی را ایراد کرده که بطلان آن بر هر کودکی آشکار است و نیازی به بررسی ندارد .
– آیات متعددی که فرعون را مفسد ، خطاکار ، مستکبر ، کسی که سخت مجازات شده است ، اهل عصیان و تکذیب ، و...نامیده اند . روشن است که این آیات بر رسول خدا نازل شده و در شرح حال فرعون است ، و اگر همانطور که ابن عربی ناصبی گفته است فرعون طاهر و مطهر از دنیا رفته بود خدا هرگز اینگونه نمی فرمود .
– آیه صریح سوره نازعات که فرعون را معذب به عذاب آخرت می داند . هر کس که بهره مند از عقل باشد ، می فهمد که چنین شخصی هرگز نمی تواند مومن ، یا به تعبیر ابن عربی ناصبی طاهر و مطهر و...باشد !
عزیزمان جناب یارمهدی این آیه را در مطالب خویش آورده اند .
موضع قرآن در عدم قبول توبه فرعون :
سوره یونس صراحت در عدم قبول توبه فرعون دارد . همچنین آیه ای که از سوره غافر نقل نمودیم نیز چنین ایمانی را نافع و مورد قبول نمی شمرد . آیه صریح دیگر در این خصوص ، آیه شریفه سوره مبارکه نساء است که سابقا بیان کردیم ، و البته مدافع فرعون در این رابطه جوابی نداد :
وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى إذا حضر أحدهم الموت قال إني تبت الآن ولا الذين يموتون وهم كفار أولئك أعتدنا لهم عذابا أليما ( النساء 18 )
این رابطه طباطبایی چنین گفته است ( قابل توجه جناب شیعه نام ) :
تفسير الميزان - السيد الطباطبائي - ج 4 - ص 247
ومن عجيب ما قيل في هذا الباب قول بعضهم في قوله تعالى في قصة غرق فرعون وتوبته حتى إذا أدركه الغرق قال آمنت أنه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وأنا من المسلمين الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين : يونس - 91 . قال ما محصله ان الآية لا تدل على رد توبته وليس في القرآن أيضا ما يدل على هلاكه الأبدي وانه من المستبعد عند من يتأمل سعة رحمة الله وسبقتها غضبه أن يجوز عليه تعالى أنه يرد من التجأ إلى باب رحمته وكرامته متذللا مستكينا بالخيبة واليأس والواحد منا إذا أخذ بالأخلاق الانسانية الفطرية من الكرم والجود والرحمة ليرحم أمثال هذا الانسان النادم حقيقة على ما قدم من سوء الفعال فكيف بمن هو أرحم الراحمين وأكرم الأكرمين وغياث المستغيثين . وهو مدفوع بقوله تعالى وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى إذا جاء أحدهم الموت قال إني تبت الآن الآية وقد تقدم أن الندامة حينئذ ندم كاذب يسوق الانسان إلى إظهاره مشاهدته وبال الذنب ونزول البلاء . ولو كان كل ندم توبة وكل توبة مقبولة لدفع ذلك قوله تعالى حكاية لحال المجرمين يوم القيامة وأسروا الندامة لما رأوا العذاب : سبأ - 33 إلى غير ذلك من الآيات الكثيرة الحاكية لندمهم على ما فعلوا وسؤالهم الرجوع إلى الدنيا ليعملوا صالحا والرد عليهم بأنهم لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه وإنهم لكاذبون .
ملاحظه می شود ، طباطبایی در این مطلب نظر اشخاصی که با استدلال به رحمت خدا و توبه ظاهری و دروغین فرعون سعی در اثبات ایمان او دارند را با استناد به آیه سوره نساء رد می کند .
***********************************************************************************************
[HIGHLIGHT=#ffff00]اعتقاد ابن عربی در بوته نقد کلام اهل بیت علیهم
مهدی می گوید :
احادیث بی ایمان مردن فرعون
در این باره سه حدیث از سه امام یعنی صادق، کاظم و رضا (علیهم السلام) وارد شده است. رئیس محدثین شیعه شیخ صدوق علی بن بابویه قمی این احادیث را در کتب خویش با اسناد متصل نقل نموده است. حدیث اول ضعیف السند، اما دو حدیث دیگر ظاهرا ً صحیح السند هستند.
حدیث یکم
سفيان بن سعيد گويد: از حضرت صادق عليه السّلام- و او چنان كه ناميده شده به خدا سوگند راستگو است- شنيدم كه فرمود: اى سفيان! بر تو باد به تقيّه ...
سفيان گويد: به آن حضرت عرض كردم: اى پسر پيامبر خدا آيا رواست كه خداوند به بندگان خودش طمع داشته باشد كه پديد آورند آنچه را ايجاد نمى شود؟ فرمود: نه. گفتم: بنا بر اين چگونه خداوند به موسى و هارون عليهما السّلام فرموده: «شايد او متذكّر شود يا از خدا بترسد» و حال آنكه خداوند مى دانست كه فرعون نه ايمان خواهد آورد، و نه خواهد ترسيد. فرمود: فرعون به ياد خدا افتاد و ترسيد، ولى هنگامى كه در چنگال أمواج خروشان گرفتار شد و مرگ را در پيش روى خود ديد، جايى كه ديگر ايمان برايش سودى نداشت. آيا فرموده خداوند را نشنيده اى: (تا هنگامى كه گرداب دامن او را گرفت، گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز خدائى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده اند وجود ندارد، و من از تسليم شدگان هستم- يونس 10: 90) و خداوند ايمانش را نپذيرفت و فرمود: (به او خطاب شد: حالا! در صورتى كه پيش از اين نافرمانى كردى و از تبهكاران بودى؟ ولى امروز كالبدت را (از آب) رهائى مى بخشيم تا عبرتى براى آيندگان باشى- يونس 10: 91 و 92) مىفرمايد: بدن تو را بر نقطه مرتفعى از زمين مىاندازيم تا نشانه، علامت و عبرت آموز براى همه آيندگان بعد از تو (و نتيجه ايمان بى روح تو) باشد .
ترجمه معاني الأخبار، عبد العلى محمدى شاهرودى، ج 2 ص 398
حدثنا أحمد بن الحسن القطان ، قال : حدثنا الحسن بن علي السكري ، قال : حدثنا محمد بن ، زكريا الجوهري ، قال : حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة ، عن أبيه ، عن سفيان ابن سعيد ، قال : سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام - وكان والله صادقا كما سمي - يقول : يا سفيان ، عليك بالتقية ...
قال سفيان : فقلت له : يا ابن رسول الله هل يجوز أن يطمع الله عز وجل عباده في كون مالا يكون ؟ قال : لا . فقلت : فكيف قال الله عز وجل لموسى وهارون عليهما السلام : " لعله يتذكر أو يخشى " وقد علم أن فرعون لا يتذكر ولا يخشى ؟ فقال : إن فرعون قد تذكر وخشي ولكن عند رؤية البأس حيث لم ينفعه الايمان ، ألا تسمع الله عز وجل يقول : " حتى إذا أدركه الغرق قال آمنت أنه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وأنا من المسلمين " فلم يقبل الله عز وجل إيمانه وقال : " الآن وقد عصيت قبل و كنت من المفسدين * فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آية " يقول : نلقيك على نجوة من الأرض لتكون لمن بعدك علامة وعبرة .
معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ص 386
حدیث دوم
حاكم ابو محمّد جعفر بن نعيم بن شاذان نيشابورى رضى اللَّه عنه از عمويش ابو عبد اللَّه محمّد بن شاذان، از فضل بن شاذان از محمّد بن ابى عمير نقل مى كند كه وى گفت:
محضر موسى بن جعفر عليهما السّلام عرض كردم: بفرماييد چرا حقّ عزّ و جلّ به موسى و هارون فرمود: اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى (برويد نزد فرعون كه او طغيان نموده) فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً (با سخنى نرم با او تكلّم كنيد) لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى (شايد او متذكّر شده يا بيمناك شود).
امام عليه السّلام فرمودند: امّا اين كه خداوند فرمود: فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً مقصود از قول ليّن، اين است كه او را به كنيه اش صدا زده و به او بگوييد: يا ابا مصعب، چه آن كه اسم فرعون ابا مصعب وليد بن مصعب بود. و امّا اين كه حقّ عزّ و جلّ فرمود: لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى جهتش آن است كه با اين عبارت جناب موسى تحريص و ترغيب شد به رفتن به نزد فرعون و همين مقدار مطلوب حقّ تبارك و تعالى بود و الّا ذات اقدسش مى دانست كه فرعون نه متذكّر شده و نه خوف و هراس در او پيدا مى شود مگر تنها هنگام ديدن عذاب و عقاب و شاهد بر اين گفتار كلام حقّ عزّ و جلّ است كه مىفرمايد: چون هنگام غرق فرعون فرا رسيد گفت: اينك من ايمان آورده و شهادت مى دهم كه حقّا جز آن كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند خداى ديگرى نيست و من هم تسليم فرمان او هستم. خداى متعال ايمان او را در اين وقت نپذيرفت و در آيه بعد از همين سوره فرمود: اكنون بايد ايمان بياورى؟! در حالى كه عمرى به كفر و نافرمانى زيستى و از مردم بد كار بودى.
ترجمه علل الشرائع، سيد محمد جواد ذهنى تهرانى، ج 1 ص 246 و 247
حدثنا الحاكم أبو محمد جعفر بن نعيم بن شاذان النيسابوري رضي الله عنه ، عن عمه أبى عبد الله محمد بن شاذان قال : حدثنا الفضل بن شاذان ، عن محمد ابن أبي عمير قال : قلت لموسى بن جعفر عليه السلام : إخبرني عن قول الله عز وجل لموسى وهارون : إذهبا إلى فرعون انه طغى ، فقولا له قولا لينا ، لعله يتذكر أو يخشى ؟ فقال أما قوله : فقولا له قولا لينا - أي كنياه وقولا له يا أبا مصعب وكان أسم فرعون : أبا مصعب الوليد بن مصعب ، وأما قوله : لعله يتذكر أو يخشى فإنما قال ليكون أحرص لموسى على الذهاب ، وقد علم الله عز وجل ان فرعون لا يتذكر ولا يخشى إلا عند رؤية البأس ، ألا تسمع الله عز وجل يقول : ( حتى إذا أدركه الغرق قال آمنت انه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وانا من المسلمين ) فلم يقبل الله إيمانه ، وقال ( الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ) .
علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 67
بررسی سند حدیث شریف بر اساس برنامه نور الدرایة:
اسم : محمد بن أبي عمير زياد
تقويم : إمامي،ثقةجليل،من أصحاب الإجماع،لايروي ولايرسل إلاعن ثقة
اسم : الفضل بن شاذان النيسابوري
تقويم : إمامي،ثقةجليل
اسم : محمد بن شاذان عم جعفر بن نعيم بن شاذان
تقويم : إمامي،ثقة على الظاهر
اسم : جعفر بن نعيم بن شاذان
تقويم : إمامي،ثقة على التحقيق
اسم : محمد بن علي بن الحسين بن بابويه
تقويم : إمامي،ثقة جليل
حدیث سوم
عبد الواحد محمّد بن عبدوس نيشابورى عطّار رضى اللَّه عنه مى گويد: على بن محمّد بن قتيبه، از حمدان بن سليمان نيشابورى از ابراهيم بن محمّد همدانى نقل كرده كه وى گفت:
محضر مبارك حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا عليه السّلام عرضه داشتم: به چه علّت خداوند عزّ و جلّ فرعون را غرق كرد با اين كه او به حضرتش ايمان داشت و به توحيدش اقرار نمود؟ حضرت فرمودند: هنگامى كه عذاب را ديد به خدا ايمان آورد و چنين ايمانى مقبول و پذيرفته نيست و اين حكم خداوند است كه بين امم سلف و خلف جارى بوده و هست، حقّ تعالى در قرآن مى فرمايد: « آن گاه كه شدّت قهر و عقاب ما را به چشم ديدند گفتند: ما به خداى يگانه ايمان آورديم و به همه بت هايى كه شريك خدا قرار داديم كافر شديم، امّا ايمانشان پس از ديدن مرگ و مشاهده عذاب هيچ سودى بايشان نبخشيد».
و نيز در جاى ديگر فرموده: « روزى كه بعض آيات قهر و غضب خداى تو بر آنها برسد آن روز هيچ كس را ايمان نفع نبخشد اگر از آن پيش ايمان نياورده و يا در ايمان كسب خير و سعادت نكرده باشند».
و همچنين فرعون چون غرق شدن را با دو چشم خود ديد گفت: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ (ايمان آوردم و شهادت مىدهم كه جز آن كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند خدايى نيست و من هم تسليم فرمان او هستم) در حالى كه فرعون غرق مىگشت به او خطاب شد: اكنون بايد ايمان بياورى؟ و حال آن كه پيش از اين عمرى را به نافرمانى سپرى نمودى و از فسادكنندگان بودى، پس ما امروز بدنت را براى عبرت خلائق و بازماندگانت به ساحل نجات مىرسانيم و اين در حالى بود كه فرعون از فرق تا قدم در آهن و زره فلزى بر تن استوار كرده بود، بارى وقتى فرعون غرق شد حقّ عزّ و جلّ جثّه او را از داخل آب بر زمينى مرتفع پرتاب كرد تا بر آيندگان علامتى بوده و آن را ديده و مشاهده كنند كه: با آن كه به واسطه آهن جثّه ثقيل و سنگين بوده چطور روى آب قرار داشت در صورتى كه اقتضاى جسم ثقيل آن است كه زير آب رود و نه بالاى آب واقع شود و اين خود علامت و نشانهاى بود.
سپس امام عليه السّلام فرمودند: و غرق فرعون علّت ديگرى نيز داشت و آن اين بود كه وقتى در آستانه غرق شدن قرار گرفت به موسى عليه السّلام استغاثه كرد نه به خداى عزّ و جلّ لذا حقّ تبارك و تعالى به جناب موسى وحى نمود اى موسى فرعون را پناه ندهى زيرا تو او را نيافريدى، و اگر به من پناه آورده بود البته به فريادش رسيده بودم.
ترجمه علل الشرائع، سيد محمد جواد ذهنى تهرانى، ج 1 ص 218 و 219
حدثنا عبد الواحد محمد بن عبدوس النيسابوري العطار رضي الله عنه قال : حدثنا علي بن محمد بن قتيبة ، عن حمدان بن سليمان النيسابوري قال : حدثنا إبراهيم بن محمد الهمداني قال : قلت لأبي الحسن علي بن موسى الرضا " ع " : لأي علة أغرق الله عز وجل فرعون وقد آمن به وأقر بتوحيده ؟ قال : إنه آمن عند رؤية البأس وهو غير مقبول : ، وذلك حكم الله تعالى ذكره في السلف والخلف قال الله تعالى : ( فلما رأوا بأسنا قالوا آمنا بالله وحده وكفرنا بما كنا به مشركين فلم يك ينفعهم إيمانهم لما رأوا بأسنا ) وقال الله عز وجل : ( يوم يأتي بعض آيات ربك لا ينفع نفسا إيمانها لم تكن آمنت من قبل أو كسبت في إيمانها خيرا ) وهكذا فرعون لما أدركه الغرق قال : آمنت انه لا إله إلا الذي آمنت به بنو إسرائيل وانا من المسلمين ، فقيل له الآن وقد عصيت قبل وكنت من المفسدين ، فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آية ، وقد كان فرعون من قرنة إلى قدمه في الحديد وقد لبسه على بدنه ، فلما أغرق ألقاه الله على نجوه من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض ، وسبيل التثقيل ان يرسب ولا يرتفع فكان ذلك آية وعلامة ، ولعلة أخرى أغرق الله عز وجل فرعون وهي انه استغاث بموسى لما أدركه الغرق ولم يستغث بالله فأوحى الله عز وجل إليه يا موسى ما أغثت فرعون لأنك لم تخلقه ولو استغاث بي لأغثته .
علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 59
عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 83 و 84
بررسی سند حدیث شریف بر اساس برنامه نور الدرایة:
اسم : إبراهيم بن محمد الهمذاني
تقويم : إمامي،ثقةعلى الظاهر،وكيل الناحية
اسم : حمدان بن سليمان النيسابوري
تقويم : إمامي،ثقةجليل
اسم : علي بن محمد بن قتيبة النيسابوري
تقويم : إمامي،ثقةعلى التحقيق
اسم : عبدالواحد بن محمدبن عبدوس النيسابوري
تقويم : إمامي،ثقة على الظاهر
اسم : محمد بن علي بن الحسين بن بابويه
تقويم : إمامي،ثقة جليل
[COLOR=red]وجود نص صریح و غیر قابل تاویل و انکار از سوی سه امام معصوم، مبنی بر عدم پذیرش ایمان فرعون، جائی برای هیچ حرف و سخنی باقی نمی گذارد. و لله الحمد.
البته در آینده احادیث دیگری از سایر معصومین با همین موضوع نقل خواهیم کرد. إن شاء الله.
مهدی می گوید :
احاديث درخواست فرعون و اجابت آن
درباره ی این موضوع، تنها دو خبر در منابع شیعی و آثار صدوق است:
اولی نه تنها از طریق اهل خلاف نقل شده (یعنی سلسله ی سندی آن همگی غیر شیعه هستند)، بلکه اساسا راوی این ماجرا معصوم نیست و انتهای سند به عبدالله بن عمر می رسد!
دومی نیز نقل مرسل و بی سندی است.
[COLOR=black]در تائید این ماجرا، دعائی هم منسوب به امام زمان (علیه السلام) وجود دارد که در قسمت بعدی ارائه می شود.
خبر یکم
باب پنجاه و سوّم سرّ اين كه خداى عزّ و جلّ فرعون را غرق فرمود.
ابو الحسن على بن عبد اللَّه بن احمد اسوارى مى گويد: مكّى بن احمد بن سعدويه برذعى از نوح بن الحسن ابو محمّد از احمد بن محمّد، از محمّد بن ابراهيم، از ايّوب بن سويد الرّملى، از عمرو بن حارث، از زيد بن ابى حبيب از عبد اللَّه بن عمر، وى مى گويد: در زمان فرعون آب رود نيل به زمين فرو رفت و اين رودخانه بى آب شد، مردم نزد فرعون آمده و گفتند: اى سلطان براى ما در آن آب جارى كن. فرعون گفت: من از شما خشنود نيستم تا خواسته شما را تأمين كنم. مردم رفتند و مدتى بعد دوباره آمده و گفتند: اى پادشاه، چهار پايان از بى آبى هلاك شدند، اگر در رودخانه براى ما آب جارى نمى كنى پس ما معبودى غير از تو اختيار نماييم؟ فرعون گفت: برويد در راه و جاده بايستيد تا مقصودتان را عملى سازم. مردم در راه ازدحام كرده و به انتظار ايستادند، فرعون از آنها فاصله گرفت و به جايى رفت كه آنها نه او را ديده و نه صدايش را مى شنيدند، آنگاه كه مطمئن شد از انظار پنهان است صورت بر خاك نهاد و با انگشت سبابه اشاره كرد و به درگاه الهى عرضه داشت: بار خدايا همچون عبد ذليل در درگاه ربّ جليل به سوى تو آمده ام و مى دانم كه احدى بر جارى كردن آب در اين رودخانه غير از تو قادر نمى باشد، پس از تو درخواست مى كنم آب را در آن جارى فرمايى.
عبد اللَّه بن عمر گفت: پس از ناليدن فرعون به درگاه خدا و تقاضا نمودنش آب فراوانى كه قبلا مانندش را كسى نديده بود در رودخانه جارى گشت، سپس نزد مردم آمد و به آنها گفت: آب رودخانه را براى شما جارى ساختم، مردم در مقابلش به سجده افتادند، در اين هنگام جبرئيل به صورت مبدّل نازل شد و گفت: اى سلطان مرا كمك كن تا بر بنده ام غالب شوم. فرعون گفت: داستان تو با بنده ات چيست؟ جبرئيل گفت: با داشتن بندگانى چند، بنده اى را مالك شده و تمام كليدهاى حجرات را به او سپرده ام، او با من دشمنى كرد و با دشمنانم دوست شد و با دوستانم دشمن. فرعون گفت: بد بنده اى دارى، اگر من چنين بندهاى داشتم در درياى قلزم غرقش مىكردم. جبرئيل گفت: اى سلطان نوشته اى مشتمل بر اين گفتار مرقوم فرماييد. فرعون صدا زد و كتاب و دوات طلبيد و نوشت: جزاء بنده اى كه با آقايش مخالفت كرده، دشمنانش را دوست و دوستانش را دشمن دارد فقط اين است كه در درياى قلزم غرق گردد. جبرئيل گفت: اى سلطان اين نامه را مهر و امضاء كنيد. فرعون آن را مهر كرد و سپس نامه را به او سپرد. بارى روزگار گذشت و زمان غرق شدن فرعون در دريا فرا رسيد، جبرئيل نزد او آمد و به وى گفت: اين نامه را بگير، در آن، آنچه مستحقّ هستى خودت درج كرده يا به آن حكم نمودهاى.
ترجمه علل الشرائع، سيد محمد جواد ذهنى تهرانى، ج 1 ص 214 - 217
( باب 53 - العلة التي من أجلها أغرق الله عز وجل فرعون )
حدثنا أبو الحسن علي بن عبد الله بن أحمد الأسواري قال : حدثنا مكي ابن أحمد بن سعدويه البرذعي قال : أخبرنا نوح بن الحسن أبو محمد قال : حدثنا أحمد بن محمد قال : حدثنا محمد بن إبراهيم قال : حدثنا أيوب بن سويد الرملي ، عن عمرو بن الحارث ، عن زيد بن أبي حبيب ، عن عبد الله بن عمر قال : غار النيل على عهد فرعون ، فاتاه أهل مملكته فقالوا أيها الملك ، أجر لنا النيل قال : إني لم أرض عنكم ، ثم ذهبوا فأتوه فقالوا : أيها الملك تموت البهايم وهلكت ولان لم تجر لنا النيل لنتخذن إلها غيرك ؟ قال اخرجوا إلى الصعيد فخرجوا فتنحى عنهم حيث لا يرونه ولا يسمعون كلامه فالصق خده بالأرض وأشار بالسبابة وقال : اللهم إني خرجت إليك خروج العبد الذليل إلى سيده وإني أعلم انك تعلم أنه لا يقدر على اجرائه أحد غيرك فأجره ، قال فجرى النيل جريا لم يجر مثله فأتاهم فقال لهم : إني قد أجريت لكم النيل ، فخروا له سجدا وعرض له جبرئيل فقال : أيها الملك أعنى على عبد لي قال : فما قصته ؟ قال إن عبدا لي ملكته على عبيدي ، وخولته مفاتيحي ، فعاداني وأحب من عاداني ، وعادى من أحببت ، قال بئس العبد عبدك لو كان لي عليه سبيل لأغرقته في بحر القلزم ، قال : أيها الملك اكتب لي بذلك كتابا فدعا بكتاب ودواة ، فكتب ما جزاء العبد الذي يخالف سيده ، فأحب من عادى وعادى من أحب إلا يغرق في بحر القلزم ، قال : أيها الملك اختمه لي ، قال : فختمه ، ثم دفعه إليه فلما كان يوم البحر أتاه جبرئيل بالكتاب : فقال له خذ هذا ما استحققت به على نفسك أو هذا ما حكمت به على نفسك .
علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 58
خبر دوم
امام صادق عليه السّلام فرمود: ياران و لشكريان فرعون نزد او آمده و به او گفتند: آب نيل فرو نشسته و اگر ادامه يابد همگى هلاك خواهيم شد، فرعون گفت: امروز بر كارهايتان بازگرديد (من چاره آن خواهم كرد) هنگامى كه شب شد به ميدان رود نيل رفت و دستهايش را بسوى آسمان بلند كرد و بدعا پرداخته گفت: بار خدايا تو خود نيك با خبرى كه من ميدانم هيچ كس جز تو نمى تواند آب نيل را بازآورد، پس تو خود ما را آب ده (و نيل را پر آب گردان). چون صبح شد نيل لبالب از آب گرديده و امواج آن روی هم مى غلطيد.
ترجمه من لا يحضره الفقيه، على اكبر غفارى، ج 2 ص 242
وقال الصادق عليه السلام : " جاء أصحاب فرعون إلى فرعون فقالوا له : غار ماء النيل وفيه هلاكنا ، فقال : انصرفوا اليوم فلما كان من الليل توسط النيل ورفع يديه إلى السماء وقال : " اللهم إنك تعلم أني أعلم أنه لا يقدر على أن يجئ بالماء إلا أنت فجئنا به " فأصبح النيل يتدفق " .
من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج 1 ص 526 ، ح 1499
********** از این که دیدیم این دو خبر دارای اسناد یقین آوری نیستند، با فرض قبول سند به محتوای آن ها می پردازیم.
کتاب فقیه در شرح حدیث و نیز در پاورقی متن عربی می نویسد:
«نبايد از مستجاب شدن دعاى فرعون (کافر) تعجب كرد، زيرا خداوند استجابت دعا را مقيّد به ايمان و عدالت شخص داعى نكرده است، بلكه فرموده «اجيب دعوة الدّاع اذا دعان» يعنى حاجت هر حاجتمند كه مرا بخواند و از من بخواهد (در صورت مصلحت) برآورده مى كنم، و لفظ «داع» بدون قيد و شرط است».
اعلم أنه لا استبعاد في استجابة دعاء الكافر لأنه سبحانه وتعالى وعد إجابة الداع في الدنيا إذا دعاه ، مؤمنا كان أو كافرا ، وقال عز من قائل " فانى قريب أجيب دعوة الداع إذا دعان فليستجيبوا لي وليؤمنوا بي لعلهم يرشدون " .
علما و فقهای عظام هم از این حدیث مرسل منسوب به امام صادق (علیه السلام)، جواز خروج کفار برای نماز باران را استنباط نموده اند. [COLOR=black] بدیهی است که با این کار، به طور غیر مستقیم فرعون و فرعونیان را کافر دانسته اند. ایشان فرموده اند:
[COLOR=indigo]بر مبنای این روایت، اگر کفار و اهل ذمه برای نماز باران بیرون بیایند، جایز است که آنان را مانع نشوند. زیرا آن ها رزق خود را از خدا می خواهند، و خدا آن را برایشان در دنیا ضمانت کرده است. پس از طلب روزیشان منع نمی شوند، و اجابت شان بعید نیست.
[COLOR=indigo]منافقین هم با پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و مخالفین هم با امام رضا (علیه السلام) برای نماز باران بیرون آمدند.
1- علامه حلی
فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها فلا يبعد إجابتهم .
منتهى المطلب، العلامة الحلي، ج 1 ص 355 (ط.ق)
2- فاضل هندی
وفي المنتهى : ... فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا ، لأنهم يطلبون أرزاقهم ، وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها ، فلا تبعد إجابتهم .
كشف اللثام، الفاضل الهندي، ج 4 ص 394 (ط.ج) و ج 1 ص 270 (ط.ق)
3- شیخ حسن نجفی صاحب جواهر
وقد خرج المنافقون مع النبي ( صلى الله عليه وآله ) للاستسقاء ، والمخالفون مع الرضا ( عليه السلام ) ، وعن المنتهى بعد أن ذكر خبر خروج فرعون فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله تعالى ، وقد ضمنها لهم في الدنيا ، فلا يمنعون من طلبها ، فلا يبعد إجابتهم.
جواهر الكلام، الشيخ الجواهري، ج 12 ص 143
4- سید محمد عاملی صاحب مدارک
قال في المنتهى : فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا ، لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله تعالى ، وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها فلا تبعد إجابتهم .
مدارك الأحكام، السيد محمد العاملي، ج 4 شرح ص 196 و 197
5- سید جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامة
وفي « المنتهى » بعد أن نقل حديث استسقاء فرعون قال : فعلى هذه الرواية لو خرجوا جاز أن لا يمنعوا ، لأنهم يطلبون أرزاقهم من الله تعالى وقد ضمنها لهم في الدنيا فلا يمنعون من طلبها فلا يبعد إجابتهم .
ومما يشير إلى جواز خروج المنافقين خروجهم مع رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) وخروج المخالفين مع الرضا ( عليه السلام ) .
مفتاح الكرامة، السيد محمد جواد العاملي، ج 9 شرح ص 164
[COLOR=darkslategray][COLOR=black][COLOR=darkslategray][COLOR=black]اما سخن واضح و روشن و فصل الخطاب را اردبیلی در این باره گفته است. وی درباره ی این خبر می نویسد:
از اینجا معلوم می شود که به دست آمدن خواسته ی دعا کننده، بر قرب او نزد خدا دلالت ندارد. و فرعون به خدا عالم بود، پس او را با علم انکار می کرد.
ومن هذا يعلم أن حصول مطلوب الداعي لا يدل على قربه عند الله وإن فرعون كان عالما بالله فأنكر مع العلم .
مجمع الفائدة، المحقق الأردبيلي، ج 3 شرح ص 18 و 19
مهدی می گوید :
دعای علوی مصری زبان امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) دعائی وارد شده که به دعای علوی مصری شهرت دارد. در ابتدای این دعا، حضرت مختصری از شرح حال فرعون و عاقبت وی را بیان می کنند.
در این قسمت، به حکم خود فرعون پیرامون قتل بنده ی نافرمان - که پیش تر ذکر شد - اشاره شده است. همچنین پذیرش دعای فرعون با وجود کفر و عصیانش، به نوعی اتمام حجت برای وی تلقی شده است.
اما نکته ی مهم تر تصریح حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) است بر عدم توبه و کافر مردن فرعون. امری که قبلا از زبان سه تن دیگر از ائمه (علیهم السلام) دیدیم.
اى پروردگار من كيست آن كسى كه خوانده باشد ترا پس برنياورده باشى تو حاجت او را و كيست آنكه سؤال كرده باشد ترا پس نداده باشى تو مطلب او را آيا كيست آنكه اميدوار باشد از تو پس نااميد كرده باشى تو او را يا كيست آنكه نزديكى جسته باشد بسوى تو پس دور كرده باشى تو او را اى پروردگار من آن فرعون كه بود صاحب قوّت با وجود دشمنى او و كفر او و سركشى او و دعوى كردن او خدائى را براى خود و با وجود دانستن تو به اينكه او توبه نمى كند و بر نمى گردد و ايمان نمى آورد [و بازگشت نمى كند] و فروتنى نمى كند اجابت نمودى براى او دعاى او را و بخشيدى به او مطلب او را از روى كرم از جانب خود و بخشش خود و از جهت كمى مرتبه آنچه سؤال كرده بود از تو در نزد تو با وجود آنكه بزرگ بود آن در پيش او از جهت آنكه فراگيرنده و تمامكننده باشى با تو دليل خود را «1» بر او و از جهت محكم نمودن حجّت خود را بر او در هنگامى كه ظلم نمود و كافر شد و گردن فرازى نمود «2» بر گروه خود و بزرگى كرد و به سبب كفر خود بر قوم خودش سرافرازى نمود به سبب ستم كردن او بر نفس خود گردن كشى كرد و به سبب بردبارى تو از او طلب بزرگى نمود پس نوشت او «3» و حكم كرد [و لازم گردانيد] بر نفس خودش از روى دليرى از او آنكه جزاى مانند او شخصى اين است كه غرق شود در دريا پس جزا دادى تو او را به آنچه لازم ساخته بود خودش بر نفس خود .
ترجمه مهج الدعوات، محمد تقی طبسى، ص 436
رب من ذا الذي دعاك فلم تجبه و من ذا الذي سألك فلم تعطه و من ذا الذي ناجاك فخيبته أو تقرب إليك فأبعدته و رب هذا فرعون ذو الأوتاد سمع عناده و كفره و عتوه و إذعانه الربوبية لنفسه و علمك بأنه لا يتوب و لا يرجع و لا يئوب و لا يؤمن و لا يخشع استجبت له دعاءه و أعطيته سؤله كرما منك و جودا و قلة مقدار لما سألك عندك مع عظمة عنده أخذا بحجتك عليه و تأكيدا لها حين فجر و كفر و استطال على قومه و تجبر و بكفره عليهم افتخر و بظلمه لنفسه تكبر و بحلمك عنه استكبر فكتب و حكم على نفسه جرأة منه إن جزاء مثله أن يغرق في البحر فجزيته بما حكم به على نفسه .
مهج الدعوات، السيد ابن طاووس، ص 281
البلدالأمين، الکفعمي، ص 393
پاورقی ترجمه
1- يعنى تو دعاى او را مستجاب كردى و حاجت او را برآوردى كه عبارت از برگردانيدن رود نيل است از جهت آنكه تو بر او حجت خود را تمام نمائى و او را مؤاخذه كنى به اين جهت كه با وجود آنكه اين همه نعمتها كه به تو داديم و دعاى ترا قبول كرديم و حاجت ترا برآورديم پس تو چرا كفر ورزيدى و دعوى خدائى كردى و سركشى نمودى. و اللَّه يعلم
2- يعنى و تكبر نمود بر قوم خود.
3- اشاره است به آن چه مروى است كه روزى جبرئيل عليه السلام به صورت شخصى نزد فرعون آمد و گفت: جزاى كسى كه خداى خود را نافرمانى كند و او را سركشى و طغيان نمايد، چه چيز است؟ فرعون گفت كه: سزاى او آن است كه او را در اين رود نيل غرق كنند. پس جبرئيل گفت: اين را بر جايى بنويس تا اين كه حجّتى براى من بر آن شخص باشد. فرعون همين مضمون را بر جايى نوشت و به جبرئيل داد، تا آنكه روزى كه فرعون و قوم او در دريا غرق شدند جبرئيل عليه السلام حاضر شد و همان نوشته را به او نمود و گفت بدرستى كه خداى تعالى ترا جزا داد به همان حكمى كه تو در باره خود نمودهاى و اين است نوشته تو. و اللَّه يعلم
! [HIGHLIGHT=#ffff00]این چنین است اعتقاد قطب عرفای کذایی !!!! علیمهدی می گوید : لعن فرعون در لسان ائمه ی اطهار (علیهم السلام)
سند معتبر و بلکه صحیح نقل شده که ایشان به هنگام ذکر فرعون، وی را لعن نموده اند.
لعن امیر المومنین (علیه السلام)
و بإسناده عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبي طالب ع قال لما وضح لموسى صلى الله على محمد و عليه وجه فرعون لعنه الله قال موسى اللهم إني أدراك في نحره و أستعين بك عليه فاكفني شره .
الجعفريات، ص 242
لعن امام صادق (علیه السلام)
روز بيست و چهار [ماه]
امام صادق عليه السّلام فرمود: نحس مستمر، مذموم شوم ملعونست، نوزادش فرعونست، لعنه اللَّه- روز سخت بديست تا توانيد از خدا بپرهيزيد، دنبال حاجت نرويد، هر كارش بد است براى هر چه نحس، مسافرش بميرد در سفر.
آسمان و جهان (ترجمه كتاب السماء و العالم بحار)، ج 3 ص 69
( اليوم الرابع والعشرون )
قال مولانا جعفر بن محمد الصادق ( عليه السلام ) : إنه يوم نحس مستمر ، مذموم مشوم ملعون ، ولد فيه فرعون لعنه الله ، وهو يوم عسير نكد ، فاتقوا فيه ما استطعتم لا ينبغي أن يبتدأ فيه بحاجة ، يكره في جميع الأحوال والأعمال ، نحس لكل أمر يطلب فيه ، من سافر فيه مات في سفره .
العدد القوية، علي بن يوسف الحلي، ص 301
اليوم الرابع والعشرون :
قال أبو عبد الله الصادق عليه السلام : " هذا يوم نحس ردئ لكل أمر يطلب ، فيه ولد فرعون لعنه الله ، ومن ولد فيه نكد عيشه ولا يوفق لخير وإن حرص عليه ، يقتل في آخر عمره أو يغرق ، ومن مرض فيه طالت مرضته " . والله أعلم .
الدروع الواقية، السيد ابن طاووس، ص 144 و 145