همگی وارد دوزخ می شویم!؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Member
Member
پست: 55
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۴:۵۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 66 بار

همگی وارد دوزخ می شویم!؟

پست توسط مخلوق اریایی »

یا ستار
سلام و درود

دوستان در سوره ی مریم ایه ی 71 و 72 عرض می شود چه مومن چه کافر وارد دوزخ می شوند اما خدا مومنان را از ان بیرون خواهد اورد و کافران از شدت عذاب به زانو در میایند
چرا مومنین هم وارد دوزخ می شوند حکمت ان چیست؟ این داخل شدن برای مومنین چه تفاوتی با کافران دارد چرا مومنین هم اول باید وارد دوزخ شوند؟
ممنون
در پناه خدای مهربان



New Member
New Member
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۷, ۲:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 11 بار
سپاس‌های دریافتی: 9 بار

Re: همگی وارد دوزخ می شویم!؟

پست توسط ahmadgh »

و سوره تکاثر ایه 6

كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقِینِ«5»
چنان نیست که شما خیال می‌کنید؛ اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبی شما را از خدا غافل نمی‌کرد)!

لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ«6»
قطعا شما جهنم را خواهید دید!
و این به این معناست که ما جهنم را خواهیم دید برای اینکه قدر بهشت البته اگر لایقش باشیم را بدانیم و دیگر اینکه جز 14 معصوم همگی گناه داریم و مستحق عذاب هستیم این لطف خداست که بینهایت هست و به همین منظور حتما باید طعم عذاب یا اتش جهنم را ببینیم تا قدر نعمت را بدانیم این استنباط بنده هست استادان دیگری اینجا هستند که بهتر میتونن جواب بدن موفق باشید
Iron
Iron
پست: 199
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۴ ق.ظ
محل اقامت: اصفهان
سپاس‌های ارسالی: 456 بار
سپاس‌های دریافتی: 371 بار

Re: همگی وارد دوزخ می شویم!؟

پست توسط divoone110 »

 

با سلام به همه دوستان
در مورد آیات 71 و 72 سوره مریم بحثهای مختلفی در تفاسیر مطرح شده و نظرات خیلی متفاوتند.
برخی گفتند این وارد شدن همون عبور از پل صراط هست چون پل صراط از روی جهم میگذره.
برخی دیگه گفتند همه وارد جهنم میشند اما آتش برای مومنین سرد میشه مثل آتش برای حضرت ابراهیم علیه السلام
بعضی گفتنداین ورود به معنی حضور در جهنم نیست
و ....
به هر حال اغلب مفسرین نمیخواهند بگند مومنین هم میسوزند.

اما در مورد ایاتی که از سوره تکاثر مطرح شد اکثر مفسرین معتقدند آیات مربوط به دنیاست نه قیامت.یعنی اگر کسی در دنیا علم الیقین داشت جحیم رو هم میدید.حالا که ندارند پس نمی بینند.(باید به معنی « لو » شرطی توجه کنیم که برای شرط ماضی به کار میره بر خلاف « ان » که برای شرط آینده کاربرد داره.)پس این آیات ناظر به معنی آیات سوره مریم نیستند.


 

در کوچه های شهر و در انظار مردمان

دیوانه وار نعــــره زنــــم رو به آسمـــان

آن دم که خواست حب علی از دلم رود

ای خالق جهان به دمی جان من ستان

[External Link Removed for Guests]
Junior Member
Junior Member
پست: 43
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 35 بار

Re: همگی وارد دوزخ می شویم!؟

پست توسط m_salehy »

سلام دوست عزيز

فكر مي كنم در مطالب زير اطلاعاتي از جهنم و بهشت و كيفيات آنها داده باشم .
تشكر
دنی  مدرسه تربیت ارواح انسانی 1  

محمد صالحی – 4/8/88
مقدمه :

هر یک از ما ، قبل از تولد و پای گذاشتن در این دنیای زمینی ، روح هایی بوده ایم ! که کودکانه با پتانسیل عظیمی که از ملکات اخلاقی و صفات الهی بصورت بالقوه در اختیار داریم 2 ، آماده رشد در آن مجموعه از صفات و زمینه ها هستیم تا پس از تخلق به آنها 3 ، و سیر از نقصان بسوی کمال 4 ، شان حضور در ملکوت الهی را بیابیم . 5

از آنجا که در حیات معنوی پیش زمینی ، چیزی جز نوروعشق وجود ندارد ، خداوند زمینه رشد و تبدیل قوا به فعلیت آن ارواح نابالغ را در حیات زمینی قرار داده و بالتبع آن ارواح بایستی در یک کالبد زمینی قرار گرفته و در ارتباط با دیگران ، پس از زندگی کردن آن صفات 6 ، امکان فعلیت بخشیدن به ملکات اخلاقی حسنه یا سقوط در ملکات رذیله و آنهم دقیقا از منظر نوع برخوردی که با همنوعان خود دارند را بوجود آورند . 7
در واقع کره زمین ، صرفا سایه ای از زیبایی و افتخار و جلال و جمال خلقت روحانی است و بس . اما این جا به هر حال ، مکانی است که انسانها برای رشد و تکامل خود ، نیاز مبرم بدان دارند.

این ارواح نابالغ درحیات پیش زمینی خود بمثابه چراغ هایی بوده که بالقوه امکان تولید نور داشته ولی نیاز به وجود شرایطی همانند فضای عالم زمینی داشته که با اتصال به منبع اصلی انرژی( که وجود ذی جود خداوند است ) از طریق بروز و ظهورعشق ، به حد نور دهی رسیده و آنوقت است که همچون لیزر در یک فرایند تشدید 8 ، با تشعشع بیشتر نور، یکپارچه نور شده و همسان و همفاز نور الهی که منبع اصلی همه نورهاست 9 گشته و با او یکی شوند .
برای بیان واضح تر ، اگر هر مخلوق خداوندی را بمنزله یک تصویرمنحصر در آلبوم خلقت در نظر بگیریم ، بعد دنیایی او ، نگاتیو آن بوده که بایستی پس از یک فرایند مشخص از جنس این عالم و روتوش و چاپ که فقط در این دنیا میسر است ، به صورت اصلی و نمایی واقعی از او تبدیل گردد .

در حقیقت ، در حیات پیش زمینی ، یک پیش نمایش ( preview ) از آنچه که او باید در جمع کائنات باشد ، به او نشان داده و او را بصورت یک نگاتیو به عالم دنیا می فرستند تا در فرایندی از تغییر و تبدیل و تحول تا به آنجا برسد که صورت حقیقی ( real ) طرح خود را به واقعیت رسانده و آنوقت است که می تواند در جمع بندگان خدا ، شادمان به آنچه که رسیده است داخل شده 10 و مرزوق پروردگار11 گردد .

و این است ماموریتی منحصر بفرد ، که هر انسانی در حضورش در دنیای زمینی بر عهده دارد 12 تا زمینه رشد روح خود را در عشق 13 به خود و دیگران ود ر یک کلام خداوند و تخلق به اخلاق و صفات الهی بوجود آورده 14و با پایان یافتن آن ماموریت 15 ، رخت از دنیا بر کنده 16 ، جسم رها کرده 17 و دگرباره به جایگاه اول خود ، که در حیات معنوی پیش زمینی داشته ، ولی این بار نه کودکانه ، که با روحی بالغتر و رشد یافته تر بازگردد . 18

در حقیقت انسانها به دلیل داشتن طبیعت الهی و معنوی ، سراسر آکنده از نیاز و اشتیاق عمیق در جهت انجام کارهای نیک هستند و بدون عشق ، از هیچ هم کمتر و ناچیزترند .

آنها روی زمین حضور دارند تا به یکدیگر یاری رسانند ، توجه و مهربانی ابراز دارند ، یکدیگر را بفهمند و درک کنند ، و سرانجام گذشت و اغماض داشته باشند . دیگران را مورد بخشایش قرار دهند و به خدمت دیگران درآیند و در یک کلام برای هر موجودی که در این عالم فانی است احساس عشق و محبت داشته باشند .

و از طریق این کارها و چنین اعمالی است که انسانها رشد کرده و بسوی تکامل معنوی خود که خداوند مشتاقانه طالب آنست پیش می روند و پس از مرگ در نهایت در جایگاه ابدی خود در جوار حق قرار می گیرند .

حال آنها که این فرصت عظیم را از دست داده و در انجام ماموریت ، قصور کرده و یا به خلاف رفته باشند ، با اتمام دوره دنیایی تکامل خود ، در شرایطی بس سخت و دشوار ( که همان عذاب الهی است ) ، آنهم دقیقا مطابق هر آن مقدار که خود ، از دست داده و یا تخریب کرده اند 19 ، قرار گرفته تا زنگارها از روح آنها برگرفته 20 و راه برای رشد در عالم معنا و ادامه حیات ، برایشان باز تا آنجا که قدم به بارگاه الهی بگذارند . 21

و این عذاب ، همان دور افتادن از جمع ارواحی است که دوره های آموزش و رشد خود را در این دنیا مرحله به مرحله ، با دستیابی و چنگ زدن به کلید عشق ، با موفقیت طی کرده و در جمع ملکوتیان پذیرفته شده اند 22 و او به چشم خود می بیند ، جایگاهی بس رفیع و سرشار از نوررا که پای بر آن نمی تواند بگذارد 23 .

و چه شکنجه ای بالاتر از این ، که از خواب غفلت بیدار شده 24 و فرصتها از دست رفته بیند 25 و حسرت26 .

پس در این هجر و فراق بسوزد 27 ، تا به کی رحمت حق به بخشایش او حکم کند و اذن حضور در بارگاهش دهد که " همگان جایگاهی جز بارگاه ملکوتیش 28 و استقرار29 درجواراو که ملک اقتدار30 اوست نخواهیم داشت .
.....................................................................................
زیر نویسها :
1 – به کتاب " در آغوش نور – بتی جین ایدی " که تجربه خود را از حضور شهودی در عالم معنا ( پس از مردن و دوباره زنده شدن ) بیان می دارد - و کتاب " در آغوش نور 3 – خاطرات روح : زمین سرای اصلی ما نیست – ری میلز " - و نیز کتاب " رازهای رستاخیز – سعید غفار زاده " - و مطالب " نگاهي نو به نزول آدم به دنيا تا صعود او به بارگاه حق " و " تجسمی شماتیک از بهشت و جهنم تا جلوس در قرب الهی – 2 " و " سوال هایی که بشر در مسیر شناخت باید از خود بپرسد " آدرس های : [External Link Removed for Guests] و
[External Link Removed for Guests]و [External Link Removed for Guests] مراجعه شود .
2 – فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله – سوره روم ،آیه 3
3 - تخلقوا باخلاق الله- بحارالانوار- ج 58- ص 129- ماه رمضان از زبان آيت الله جوادي آملي
4 – مرحوم دولابی : اول ، تولد طبیعی است که همه از مادر متولد شده اید . بعد تولد دیگر است که همه در حال تولد هستند . یعنی در حال تکمیل شدن هستید .... شما را قبل از اینکه ببرند ، از ملاقات آورده بودند ، می خواستند ببرند ملاقات . – طوبای محبت ج 2 – ص 159
5 – و ان الی ربک المنتهی – سوره نجم ، آیه 42
مولوی : هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
6 – وین دایر : ما روح هایی بوده ایم که در حال تجربه جسمانی هستیم .
7 – الدنیا مزرعه الاخره – حدیث نبوی - عوالي اللمالي ، ج 1،ص 267
8 – قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله – سوره آل عمران ،آیه 31
9 – الله نورالسماوات و الارض مثل نوره کمشکاه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه ...– سوره نور ،آیه 35
10 - یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی- سوره فجر ،آیه 27
11 – احیا عند ربهم یرزقون – سوره آل عمران ،آیه 169
12 – مرحوم دولابی : همه ما در راهیم ، بعضی ها جلوترند ، بعضی عقب تر . ممکن است در میان شما کسی باشد که خدا به او مرحمت کرده باشد ... خیلی ها ممکن است از اینجا جلوتر رفته باشند ، ولی ما آنها را نشناسیم . - کتاب طوبای محبت ج2 ص 29
13 – اشو عارف هندی : عشق نخستین گام بسوی خداوند است و راه فراری از آن نیست . ... برای عاشق شدن تنها چیزی که نیاز داری این است که نفس را کنار بگذاری و این یقینا دردناک است . ... عشق یک نردبام است . با یک نفر شروع می شود و به تمامیت ختم می گردد . عشق آغاز است و پروردگار ، انتها .... آری لطیفه عشق دردناک است ، ولی از آن پرهیز نکن . اگر از آن دوری کنی ، از بزرگترین فرصت برای رشد کردن پرهیز کرده ای . واردش شو ، دردش را بچش . زیرا از راه درد ، بزرگترین سرور را خواهی یافت . – کتاب راز ص 46 تا 49
14 – مرحوم دولابی : هر کس که نصیبش شده و راهی به سمت خدا یافته ، گویی خلق خدا بچه های او هستند . ... تا بچه هایش را سیر نکند ، راحت نیست .- طوبای محبت ج2 ص 38
15 – مرحوم دولابی : زندگی دنیا مانند این است که در اتاقی باشیم ، به اندازه یک سرک کشیدن بیرون را تماشا کنیم ، بعد سر را بیاوریم داخل .. این حقیقت در آخر نمایان می شود ،... ولدت اموت ( سوره مریم ، آیه 33 ) ، یعنی متولد شدم ، بیرون رفتم ، خودم را دیدم ، مردم را دیدم ، بعد آمدم داخل و راحت شدم . تا دیدم ، مردم . – طوبای محبت ج2 ص 36
16 – ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله کتابا موجلا – سوره آل عمران ،آیه 145
17 – حضرت رسول (ص) : الموت اول منزل من منازل آلاخره و آخر منزل من منازل الدنیا – مصباح الشریعه ص 172 – کتاب طوبای محبت ج2 – ص 23 مرحوم دولابی
18 - الیه مرجعکم جمیعا وعدالله حقا انه یبدو الخلق ثم یعیده .... - سوره یونس ، آیات 4 و 5
19 – " فذوقو العذاب بما کنتم تکسبون " – سوره اعراف ، آیه 39 و یا " قل ان الخاسرين الذین خسروا انفسهم " سوره زمر ، آیه 15
20 – لا تبقی و لاتذر لواحه للبشر – سوره مدثر ،آیات 28 و 29 – هیچ از پوسته که روح را پوشانده نخواهد ماند .
21 – به مطلب " تجسمی شماتیک از بهشت و جهنم تا جلوس در قرب الهی – 2 " آدرس :
[External Link Removed for Guests] مراجعه شود .
22 – رفیع الدرجات ذو العرش – سوره غافر ،آیه 15 و یا آیه " و لکل درجات مماعملوا و ما ربک بغافل عما یفعلون – سوره انعام ،آیه 132
23 – و نادی اصحاب النار اصحاب الجنه ان افیضوا علینا من المائ او مما رزقکم الله قالوا ان الله حرمهما علی الکافرین . الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیوه الدنیا فالیوم ننسیهم کما نسوا لقائ یومهم هذا – سوره اعراف ، آیات 50 و 51
24 – الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا – امام علی (ع) - بحارالانوار.ج.4.ص43
25 – الفرصه تمر مر السحاب - نهج البلاغه ، حکمت 21
26 – قد خسرالذین کذبوا بلقائ الله حتی اذا جائتهم الساعه بغته قالوا یا حسرتنا علی ما فرطنا فیها و هم یحملون اوزارهم علی ظهورهم – سوره انعام ، آیه 31 – و یا حدیث نبوی : لیس للماضین هم الموت انما لهم حسره الفوت
27 - والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الضمئان مائا حتی اذا جائه لم یجده شیئا و وجد الله عنده – سوره نور ، آیه 39
28 – فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیئ و الیه ترجعون – سوره یس ،آیه 83 و یا آیه " الله یبدواالخلق ثم یعیده ثم الیه ترجعون – سوره روم ،آیه 11 و یا آیه " افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون –مومنون ،آیه 115
29 - الى ربك يومئذ المستقر.- سوره قیامت – آیه 12
30 - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر – سوره قمر – آیه 55
[External Link Removed for Guests]
...................
  جهنم را نهایت ، و عذاب را غایتی است ؟ 

محمد صالحی – 5/8/88
مقدمه :

در قاموس خلقت ، سنت الهی بر این قرار گرفته که انسانها در برابر کارهای خوب و اندیشه های مثبت ( عمل صالح ) ، شاد شده و بهره ای از لذت معنوی ببرند و گامی به کمال روحانی نزدیک شوند . و در عوض ، در قبال اعمال بد و رفتارهای ناشایست ( گناه ) ، دچار حزن و اندوه گشته و یک توقف و شاید هم انحراف از مسیر تکامل معنوی و از دست دادن التذاذ روحانی را تجربه کرده و سپس با توجه و توبه ، خود را به مسیر اصلی و صراط مستقیم باز گردانند .

در این فرایند ، انسانهایی که آنقدر بر گناه اصرار داشته و تکرار کرده اند ، که زنگارهای ایجاد شده بر روح الهی شان ، مانع از درک عاقبت انحرافشان از سیر صعودی به سوی معشوق ابدی و غایت کمال معنوی شده است ، بایستی در چنگال قادر قهاری گرفتارگشته و دچار عذاب های مرتبط با اعمال خود شوند ، باشد که براه اصلی بازگردند . 1

آنجا که خداوند وعده عذابی سخت برای گنهکاران و منحرفان از صراط مستقیم داده ، هدفی جز تنبیه و آگاهی از نتیجه اعمالشان نداشته و آنگاه بازگشت آنها به مسیر کمال ، و این امر دلیل ، آنست که :

1 – خداوند خلقت را عبث و بیهوده خلق نکرده و بصراحت ، بازگشت به خود را غایت آن دانسته است ، " افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون " 2 حال مگر می شود ، خدایی که رحمت و مغفرت و عشق محض است و هستی چیزی نیست جز همه فیض او ، عذاب ابدی به هر تعبیر، جزئی از افعال او باشد و جهنم مکانی که با او قرین باشد ؟! 3

2 – خداوند جن و انس را فقط و فقط برای عبودیت خود خلق کرده " ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون " 4 و به همین دلیل آنقدر شوق کمال در وجود آنها قرار داده که راهی جز رسیدن به آن و جلوس در بارگاه او نمی ماند 5 . از طرف دیگر غایت کمالی موجودات را خودش دانسته و بهشتی که درک حضوراوست 6 .

حال وقتی که خداوند جن و انس را برای رسیدن به مقام عبودیت و استقرار7 در جنت خود " الى ربك يومئذ المستقر " خلق کرده است ، دیگر چه کس می ماند که در جایی غیر از این مقام واقع شود ؟ و یا وقتی همه هستی معادل وجود خداوند ی است و بهشت همان حضور اوست ، دیگر چه جا می ماند ، خارج از این حضور ، که نامش جهنم باشد ؟

3 – وقتی خداوند می فرماید :" کل شیئ هالک الا وجهه " 8 ، پس هر چه قرار است مشمول ابدیت که صفت ذات اقدس احدیت است شود ، باید وجهی از خداوند باشد ! حال آیا جهنم وجهی از ذات احدیت است که تا ابدیت خدایی بماند ؟!

4 – وقتی خداوند خود را " رب العالمین " 9 معرفی می کند ، پس او در همه حال و در هرجا در حال تربیت موجودات و مخلو قات خود بوده ، چه دنیای زمینی باشد و چه عالم برزخ و آخرت ، و البته که مقصد تربیت هم جز رشد بسوی کمال نیست . پس عذاب جهنم هدفی جز جبران خساراتی که انسان به خود وارد کرده نداشته و در سرانجام آن چیزی جز جنت خدا و لقا ی حق نیست .

5 – آنجا که غضب خداوند را با سبقه و رنگ رحمت معرفی می کنند " يا من سبقت رحمته غضبه " 10 ، آیا جز شوق بخشش و رحمت از خدا می توان انتظار داشت ؟ حال چگونه می شود که نتیجه این رحمت ، خیر و صلح و کمال و حضور نباشد ؟

6 – وقتی خداوند عذاب هر کس را متناسب اعمال او و نتیجه غایی افعال او می داند ، " فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون " 11 ، و از طرف دیگر عقوبت آنرا به ازای هر یک گناه فقط یک عذاب مرتبط دانسته و همچنین خود را از ظلم به او مبرا می داند 12 ، دیگر ابدی بودن عذاب و جهنم چه معنا می تواند داشته باشد ! وقتی که نه دنیای زمینی ابدی بوده و نه او تا ابدیت در حیات زمینی بوده و گناه کرده است ؟!

7 – اگر قرار باشد در آخر کار ، انسانهایی در بخشی از عالم ، دچار عذاب ابدی در اقامتگاهی بس هولناک گرفتار باشند ، آیا هستی را به دو بخش تقسیم نکرده ایم ، که چون خداوند خیر محض است ، پس بخش شر عالم را کس دیگری باید اداره کند ؟

و اگر همه را متعلق به یک خداوند بدانیم ، آیا عذاب و جهنم را همزمان و ابدی و جزئ وجود خداوند ندانسته ایم ؟! 3

8 – در عالم دنیا و بر حسب قوانین جزائی انسانها ، زندان را برای دو دلیل زیر بنا کرده اند :

* تنبیه زندانی و بازگرداندن او به جاده صحیح
* عبرت دیگران

حال وقتی ما انسانها که جزئی از خلقت خداوندی هستیم و از طرف دیگر ، نفخه ای از روح او را در وجود خود داریم ، چگونه می شود حکم زندان را بر مبنای رحمت و امید به بازگشت زندانی و یا حتی عبرت و تربیت دیگران نوشته باشیم و لیکن خداوند را آنقدر قهار بنامیم که در امر رحمت از بنده خود عقب افتاده باشد و برای انتقام از گنهکار ، او را به عذاب ابدی دچار نماید ؟!

9 - اگر حکم زندان و تعزیر را در اوامر الهی در این دنیا ، برای تنبیه و بازگشت بنامیم ، حکم جهنم و عذاب ابدی را در آن دنیا چگونه می توانیم تعبیر و توجیه کنیم ؟

* اگر قرار است تا ابد بماند ، پس تنبیه چگونه حاصل می شود ؟ و اگر تنبیه حاصل شد ، پس نتیجه آن را در کجا باید دید ؟ جز آن که بگوئیم با حصول تنبیه ، بازگشت او به مسیر رجوع به خداوندی محقق خواهد شد و بالتبع دیگر جهنم و عذابی نخواهد بود .

* اگر قرار باشد دیگران عبرت بگیرند ، که این امر در عالم آخرت معنایی ندارد ، چرا که هرکس بخاطر آنچه که در دنیا انجام داده ، اجر و یا عقوبت ، نتیجه کارش شده و خود مسیر خود را ساخته است 13 و اگر گنهکار باشد درگیر عذاب خود است ، تا به کی تنبیه و مغفرت و بازگشت و صعود .


نتیجه :

  رحمت محض بوده و فیض مطلق ، که با هیچ موجودی سر عناد و انتقام نداشته و هر چه فرمان داده ، جز سوق او بسوی کمال معنوی نبوده است .

در این دنیا هرگاه او را به راه خطا دیده ، با ارسال رسل و الهامات و حتی ایجاد گرفتاریها 14 ، او را به راه فرا خوانده ، باشد که راه گم نکند و خسران و جبرانش سخت گردد و تاخیر در وصل و لقا . 15

و در آن دنیا نیز ، عذابش فقط تنبیه اوست متناسب با خطا ها و انحرافاتش ، تا برسد آنگاه که زنگارها از روحش زدوده شود " لا تبقی و لاتذر لواحه للبشر " 16 و در جاده کمال قرار " ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا " 17 و راه بسوی حیات ابدی در جوار قرب الهی 18 ادامه دهد 19 .

همانگونه که بهشت را مراتبی است تا به تناسب اعمال نیکمان ، در هر غرفه که شان ماست قرار گرفته 20 ، راه کمال را از آنجا ادامه داده تا به کی شان حضور در بارگاه ربوبی بدست آوریم و شادان از آن همه یگانگی و وصال .  

  یک کلام :
خداوند انسان را از بهشت برین هبوط داد و به همانجا نیز باز می گرداند ، و کسی در زمین باقی نخواهد ماند ، که زمین ( دنیای زمینی ) فانی است و هر چه هست اوست و قرب او ، و او جز خیر و رحمت نیست و قربش نیز جز نور و عشق نمی باشد .

و وا حسرتا به حال آنها که سالیان زندگی دردنیای زمینی و فرصت تعالی درآنرا چقدر راحت ازدست داده و کنون پای به آخرتی می گذارند که جایگاه ابدی سرشار از نور و عشق و وصل الهی را می بینند و خود در چاه ویلی که در طول عمر خود بدست خود کنده اند به عمق دوری از معشوق ابدی ؛ و حال چه سالیانی 22 که باید در آن فراق و هجربسوزند و گام به گام بالا آمده تا آن گاه که از چاه بدر آمده و تازه اول جاده بسوی نور . 
...................................................................................................
زیر نویسها :

1 – به مطالب " نگاهي نو به نزول آدم به دنيا تا صعود او به بارگاه حق " و " تجسمی شماتیک از بهشت و جهنم تا جلوس در قرب الهی – 2 " و " سوال هایی که بشر در مسیر شناخت باید از خود بپرسد " و " دنیا مدرسه تربیت ارواح انسانی " مراجعه شود . آدرس های : [External Link Removed for Guests] - [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] - [External Link Removed for Guests]

2- افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون – سوره مومنون ،آیه 115
3 - مرحوم دولابی : ... معنی عذاب این است که نیست ، دایم نیست . آیا خدا دایم است عذاب هم دایم است ؟ آیا عذاب با خدا هم قاعده است ؟ نه ، چنین نیست . ص 24 طوبای محبت 2
4 - ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون – سوره ذاریات - آیه 56
5 - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر – سوره قمر – آیه 55
6 - یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی - سوره فجر،آیه 27
7 - الى ربك يومئذ المستقر.- سوره قیامت – آیه 12
8 – سوره قصص ،آیه 88 – هر چیزی بجز وجه الهی فانی است .
9 – سوره های فاتحه ،یه 1 - یونس ،آیه 10 و ...
10 - يا من سبقت رحمته غضبه – دعا ی جوشن کبیر – 19
11 - فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون – سوره اعراف ، آیه 39
12 – من جائ بالسیئه فلا یجزی الا مثلها و هم لایظلمون – سوره انعام ،آیه 160
13 - و لکل درجات مماعملوا و ما ربک بغافل عما یفعلون – سوره انعام ، آیه 132
14 – الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون – سوره بقره ،آیه 156
15 – مرحوم دولابی : یکی گفت : خدا نعمت های زیادی به ما داد و نعمتهای زیادی را هم گرفت . مهم نیست . مهم این است که ما را با خودش آشنا کرد . عمری که از انسان گذشت تازه می فهمد که این دادن و ندادن چیزی نبود . اصل کار آشنا کردن با خودش بود . در حالی که ما گریه کردیم که چرا گرفتی ؟ چرا کم دادی ؟ - ص 45 کتاب طوبای محبت 2
16 - لا تبقی و لاتذر لواحه للبشر – سوره مدثر ،آیات 28 و 29 – هیچ از پوسته که روح را پوشانده نخواهد ماند.
17 – ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا – سوره مریم ،آیه 72 – سپس متقین را نجات داده و ظالمین را در آن ( جهنم ) بصورت نیم خیز رها می کنیم ( که با زمین گذاردن بارهای سنگین گناه خود ، سبک بار شده ، قامت راست کنند و پای در راه جهت ادامه مسیر کمال الی الحق بگذارند ).
18 – لم یدخل الجنه من لم یولد مرتین – امام معصوم (ع) به نقل از عیسی (ع) – کتاب رازهای رستاخیز ، غفارزاده ، ص 116 ( کسی وارد بهشت نمی شود مگر آنکه دوبار متولد گردد – یکبار تولد از مادر که وارد حیات زمینی شده و آماده فعلیت بخشیدن به قوای ذخیره الهی در وجود خود شده و دیگرتولد ، تولد از گناهان یا انتقال از قید و بندهای گناهان که تولد حقیقی است و مردان حق در همین دنیا به آن دست یافته و لیکن گنهکاران پس از مرگ و فراغت از جسم ، در عالم دیگر به عذاب ها دچار تا از بار گناهان ، موت حقیقی حاصل و تولد دوباره و حیات ابدی در بهشت برین الهی عطا گردد . )
19 - مرحوم دولابی : فی مقعد صدق عند .... آنجا آخر راه و مرحله کمال انسان است . ص 59 طوبای محبت 2
20 - لکن الذین اتقوا ربهم لهم غرف من فوقها غرف ... – سوره زمر ،آیه 20
21 - در اخبار معراج از قول رسول مکرم ص داریم : من در عروج ، از آسمان اول شروع کردم و آسمانها را یکی پس از دیگری طی نمودم تا به آسمان هفتم رسیدم و پس از آن ، بعد از سیر در مراتب زیاد ، به " سدره المنتهی " وارد شدم و از آن پس ، به جایی پا نهادم که حتی جبرییل از رفتن و همراهی من باز ایستاد ..... . از آن پس ، من تنها به نزد پروردگار خود رفتم و به او نزدیک شدم . – کتاب رازهای رستاخیز – غفارزاده
22 – و چه عذاب دردناکی بالاتر از این که قرار باشد به عدد روزهایی که در اینجا از دست داه ایم در آنجا زندانی دهشت ها و تاریکی ها بشویم و تازه ، هر روزش معادل 50000 سال دنیا باشد .!! خدایمان به فضلش رفتار کند که عدالتش را نتوانیم برتافت .
[External Link Removed for Guests]
...................
به نام حي لايزال

  نو به نزول آدم به دنيا تا صعود او به بارگاه  

تجسمی شماتیک از دو عالم ( دنیا و آخرت ) -1

گردآوري : محمد صالحي
مقدمه :

  خداوند انسان را به عنوان تنها موجودی که می توانست بار امانت 1 جانشینی او را بدوش بکشد 2 خلق کرد ، حضرت آدم را تعلیم داد 3 و به جمع آنها بازگرداند 4 . در وجود او همه ملکات و صفات خود را به صورت قوه به ودیعت گذاشت و در عالم دنیا امر به فعلیت کامل آنها کرد 5 ، تا آنکه در سیر بازگشت به سوی خدا 6 ، در جایگاه پادشاهی 7 حق جلوس و به ابدیت بپیوندد .  

در این مقال مجمل سعی می شود که دایره چرخش 8 نزول به دنیا و سپس صعود به پیشگاه احدیت ، به اجمال و مرحله به مرحله بیان می گردد :




توضیح هر مرحله :

1- خاک : منشا همه حرکتهای زیستی در کره زمین است . اگر در کره دیگری از کرات بی شمار این جهان هم، زیست و حیاتی موجود باشد همین قاعده در آنجا هم صادق است.

2- ذرات خاک در زمین ، حاوی همه قوای ( استعداد ) لازم برای تحقق همه کمالات در کلیه مراتب و مراحل بعدی تا عالیترین مراتب کمال است ، منتها به صورت قوه ( استعداد ) صرف . به همین دلیل وقتی به خاک می نگریم هیچ کدام از فعلیت ها و مراتب کمال را در آن نمی بینیم .

3- با آمدن باران از آسمان و آمیختن با خاک ، گل به وجود می آید که آغاز حرکت به سوی فعلیت های موجود در گل ، می باشد .9

4- با حرکت خاک به سوی عالم نبات ، حیوان و انسان ، کم کم و مرحله به مرحله ، قوای موجود صورت فعلیت به خود می گیرند و به آنچه در کمون خود دارند مبعوث می شوند و خود را نشان می دهند .

5- قوس حرکت از خاک تا انسانیت را قوس نزول یا عالم بدآ می نامند .

6- در این حرکت قوسی ، موجودات ، سیری از قوه صرف تا به کثرت فعلیات دارند و در هر صورت و نمودی ، گامی به سوی کثرت بر می دارند . به همین دلیل هر صورتی تکمیل تر از صورت قبلی است .

7- در مرحله انسانیت کلیه قوای موجود در عالم قوه ، به حداکثر فعلیت می رسند . به همین دلیل با انعقاد نطفه یک انسان ، او جامعیت توانایی های لازم را برای ظهور و بروز همه اسمای الهی پیدا می کند .10

8- در تمام مراحل قوس نزول ، چون از وحدت قوه ، دورتر و دورتر می شود ، آن را قوس نزول می نامند . لذا در مرحله انسانیت که به انتهای قوس می رسد ، در پایین ترین و دورترین مراحل قرار دارد و به همین دلیل آن را « اسفل السافلین 11» و دورترین مراحل نامیده اند . پایین ترین مراحل ، نه به این علت که ما آن را در پایین صفحه قرار داده ایم ، بلکه به این علت گه در دورترین طبقات از وحدت و صفات خدایی است و به همین علت فسادهایی که یک انسان می کند از هیچ یک از طبقات خلق تا این مرحله بر نمی آید و قرآن او را گمراه تر از حیوان می نامد .12

9- بعد از مرحله ( قوس ) بدآ ، قوس صعود یا عود قرار دارد . این مرحله از این رو قوس صعود نام گرفته است که بعد از نزول از وحدت قوه به کثرت فعلیت ، یک حرکت فرازی به سوی قرب خالق متعال و وحدت مطلق یا قرب کمال را آغاز کرده است و از آن بالا خواهد رفت .13

10- در این مرحله بر خلاف قوس قبلی که به مقتضای مراحل مختلف آن ، عوالم خاک ، نبات و حیوان را به خود می گرفت ، فقط انسان و انسانیت مطرح است .

11- انسان در این قوس و مرحله الزاما باید از هفت مرحله فعلیت یا هفت آسمان عبور کند .

12- این قوس از آغاز تا پایان شامل دو راه متفاوت ، یکی بسیار کوتاه ، پر نعمت و رحمت به نام بهشت و دیگری بسیار دور و دراز ، پر مشقت و عذاب به نام دوزخ است .14

13- جهنم در آغاز مراحل هفت گانه حرکت در نزدیک ترین و پست ترین مرتبه قرار گرفته است .

14- پیمودن قوس صعود ، ارتباطی به عالم دنیا و آخرت ندارد . چه ، می توان آن را در زندگی دنیا طی کرده به تمام مراتب کمال رسید ، یا بعد از مرگ این راه را طی نمود .

15- برخورد فرضی دو قوس 15 در مرحله آغازین قوه صرف و پایانی قوس صعود ، به این معنا نیست که انسان باز هم باید به خاک برگردد . بلکه بدین معناست که مقصود نهایی خالق متعال از خلق در این مرحله که وحدت فعلیت پیدا کرده است تحقق می یابد . این مقصود در آغاز به صورت قوه صرف و در پایان به صورت فعلیت تامه است .16

.....................................
زیر نویسها :
1 - انا عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها وحملها الانسان انه كان ظلوما جهولا - سوره احزاب، آيه 72
2 -اني جاعل في الارض خليفه - بقره/ 30 .
3 - علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه 31
4 - قال اهبطا منها جمیعا - طه، آیه‏123 .
5 - تخلقوا باخلاق الله- بحارالانوار- ج 58- ص 129- ماه رمضان از زبان آيت الله جوادي آملي
6 - إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ – بقره – آیه 156
7 - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر 55 – سوره 54
8 - فكان قاب قوسین او ادني 9 – سوره 53
9 - انا خلقناهم من طین لازب ... 11 – سوره 37
10 - و لقد خلقنا الانسان من .... 12 تا 14- سوره 23
11 - .. ثم رددناه اسفل سافلین 5 - سوره 95
12 - اولئک کالانعام بل هم اضل 179 – سوره 7
13 - الیه مرجعکم جمیعا وعدالله حقا انه یبدو الخلق ثم یعیده .... 4 و 5 - سوره 10
14 - انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا 3 – سوره 76
15 - فكان قاب قوسین او ادني 9 – سوره 53
16 - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر 55 – سوره 54
................................................
منبع :
رازهای رستاخیز – ص 31 تا 54 – سعید غفار زاده

..........................................................................
مولوی :
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی زمردن کم شدم
از جمادی مردم و نامی شدم از نما مردم به حیوان برزدم
بار ديگر هم بميرم از بشر تا برآرم از ملايک بال و پر
بار ديگر از ملک پران شوم آنچه اندر وهم نايد آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گويدم انا اليه راجعون
ص 43 همان
ابن یمین :
زدم از کتم عدم خیمه به صحرای وجود از جمادی به نباتی سفری کردم و رفت
بعد از اینم کشش طبع به حیوانی بود چون رسیدم به وی از وی گذری کردم و رفت
بعد از آن در صدف سینه انسان به صفا همه هستی خود را گهری کردم و رفت
با ملایک پس از آن صومعه قدسی را گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت
بعد از آن ره سوی او بردم و بی ابن یمین همه او گشتم و ترک دگری کردم و رفت
ص 39 همان

مرجع : [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]


......................
به نام حي لايزال

  شماتیک از بهشت و جهنم تا جلوس در قرب الهی –  

گردآوري : محمد صالحي 1/12/87

مقدمه : همانطور که در مقاله " نگاهي نو به نزول آدم به دنيا تا صعود او به بارگاه حق " 1 گفته شد :

<< وقتی خداوند انسان را به عنوان تنها موجودی که می توانست بار امانت 2 جانشینی او را بدوش بکشد 3خلق کرد ، حضرت آدم را تعلیم داد 4 و به جمع آنها بازگرداند 5 . در وجود او همه ملکات و صفات خود را به صورت قوه به ودیعت گذاشت و در عالم دنیا امر به فعلیت کامل آنها کرد 6 ، تا آنکه در سیر بازگشت به سوی خدا 7، در جایگاه پادشاهی 8حق جلوس و به ابدیت بپیوندد . >>

در این مقال سعی می شود بطور اجمال نگاهی به جایگاه بهشت و جهنم در مسیر تکاملی فوق بیان گردد :

1-   و دوزخ هر دو مسیری برای عبورند . ( در سیر تکاملی انسان بسوی جلوس در بارگاه حق )  
2- نه بهشت و نه جهنم را از قبل برای ما انسانها نساخته اند که هر گروه را در جایگاه خود بیندازند ، بلکه بهشت و جهنم را ما خود ساخته ایم و بهشت و جهنم هرکس مخصوص بخود اوست .

3-   حالت انسانهایی است که نتوانسته اند ( در دنیا ) قوای وجودی خود را فعلیت بخشیده و به همین علت در اول راه مانده اند . 

4- برای این که پروردگار آن انسانهای جهنمی را بالا ببرد و قید و بندهای پیچیده بر دست و پای آنها را باز کند ، آنها را در درجات مختلف جهنم ، متناسب با اعمال دنیوی آنها ، به انواع عذابها مبتلا می کند10 و هر چه این عذابها کارسازی خود را آشکار نمایند ، آنها بیشتر و بیشتر ( به درجات بالاتر ) بالا می آیند تا دوران توقف دوزخی شان تمام شود .11

5- دوزخیان پس از گذر از مرحله جهنم وارد بهشت و از آنجا سیر تکاملی خود را ادامه می دهند .

6- بهشتیان علی الدوام ، سیری دارند از پایین به بالا و از هر درجه کمالی به مرتبه کمالی بالاتر .12

7- سیر تکاملی انسان از پایین ترین مرحله ( تولد و ورود به حوزه انسانی ) شروع و در هفت مرحله انجام می شود که به " زمین و هفت آسمان " نامیده شده است .

8- پایان بهشت ( و جهنم ) ، پایان آسمانها و زمین ( مراحل و مراتب صعود ) است 13

9- با اتمام همه طبقات زمین و آسمان ، خلود در بهشت تمام شده ( مراحل کمال به انجام رسیده ) و دوران " نامی ، بی حدی ، بی جهتی و رهایی از هر قیدی " فرا می رسد .

10- در آنجاست که انسان کامل شده نزد خدای خود و در بارگاه او جلوس می کند .

14 و 15و 16 و 17

.......................................


زیر نویسها :
1 – از همین نویسنده - [External Link Removed for Guests]
2 - انا عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها وحملها الانسان انه كان ظلوما جهولا - سوره احزاب، آيه 72
3 -اني جاعل في الارض خليفه - بقره/ 30 .
4 - علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه 31
5- قال اهبطا منها جمیعا - طه، آیه‏123 .
6 - تخلقوا باخلاق الله- بحارالانوار- ج 58- ص 129- ماه رمضان از زبان آيت الله جوادي آملي
7 - إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ – بقره – آیه 156
8 - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر 55 – سوره 54
9 - قل ان الخاسرين الذین خسروا انفسهم 15 – سوره 39
10 - و لکل درجات مماعملوا و ما ربک بغافل عما یفعلون 6 – سوره 132
11 - مرحوم دولابی : ... معنی عذاب این است که نیست ، دایم نیست . آیا خدا دایم است عذاب هم دایم است ؟ آیا عذاب با خدا هم قاعده است ؟ نه چنین نیست . ص 24 طوبای محبت 2
12 - کن الذین اتقوا ربهم لهم غرف من فوقها غرف ... 22 – سوره 39
13 - .. و اما الذین سعدوا ففی الجنه خالدین فیها ما دامت السموات و الارض 108 سوره 11
14 ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر 55 - سوره 54
15 یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی 27- سوره 89
16 در اخبار معراج از قول رسول مکرم ص داریم : من در عروج ، از آسمان اول شروع کردم و آسمانها را یکی پس از دیگری طی نمودم تا به آسمان هفتم رسیدم و پس از آن ، بعد از سیر در مراتب زیاد ، به " سدره المنتهی " وارد شدم و از آن پس ، به جایی پا نهادم که حتی جبرییل از رفتن و همراهی من باز ایستاد ..... . از آن پس ، من تنها به نزد پروردگار خود رفتم و به او نزدیک شدم .
17 مرحوم دولابی : فی مقعد .... . آنجا آخر راه و مرحله کمال انسان است . ص 59 طوبای محبت 2

..................................
منبع :
رازهای رستاخیز – ص 410 تا 465 – سعید غفار زاده

مرجع : [External Link Removed for Guests]

.................
Member
Member
پست: 55
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۴:۵۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 66 بار

Re: همگی وارد دوزخ می شویم!؟

پست توسط مخلوق اریایی »

یا رحیم(786)
سلام و درود

بسیار ممنونم از شما دوست بزرگوارم
ارسال پست

بازگشت به “معاد”