افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

 بسم الله الرحمن الرحیم  



   و نقد ديدگاه ابن تيميّه درباره خلفا و حضرت على عليه   

بخش یکم: دشمنی ابن تیمیّه با امیر مؤمنان علی علیه السلام

  برخى از علماى اهل سنّت درباره ابن تيميّه


حافظ ابن حجر عسقلانى به تفصيل در شرح حال ابن تيميّه سخن گفته كه تمامى آن ها قابل توجه است و ما به ذكر اندكى از آن اكتفا مى كنيم.
ابن حجر مى گويد: ابن تيميّه درباره حضرت على عليه السلام چنين اظهار نظر مى كند:

وى در هفده مورد اشتباه كرده و در آن موارد با سخن آشكار قرآن، مخالفت نموده است.
ابن حجر پس از نقل اين سخن مى نويسد:
درباره ابن تيميّه بين علما اختلاف نظر وجود دارد. برخى او را از مجسّمه1 مى دانند، از اين جهت كه وى چنين اعتقادى را در دو كتاب عقيده حمويّه و واسطيّه و ديگر كتاب هايش آورده است.
براى مثال مى گويد: دست، پا، ساق و صورت از صفات حقيقى خدا هستند و ذات او بر عرش استيلا دارد(!!)

ابن حجر در ادامه مى گويد: برخى از علما او را زنديق و بى دين مى دانند; چرا كه او مى گويد: نبايد از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله2 كمك خواست و چنين درخواستى از عظمت نبى اكرم صلى اللّه عليه وآله كاسته و مقام او را پايين مى آورد... .

او مى افزايد: برخى به ابن تيميّه نسبت نفاق مى دهند; زيرا مى گفت كه على عليه السلام در هفده مورد اشتباه كرده و به هر سمتى كه رو مى كرده است، خوار و زبون مى گشته و او بارها خواست كه به خلافت برسد; امّا نتوانست. او براى رياست و سلطنت مى جنگيد، نه براى ديانت، او دوستدار رياست بود.
ابوبكر در بزرگسالى اسلام آورد و مى فهميد كه چه مى گويد، اما على در خردسالى مسلمان شد و اسلام كودك پذيرفته نيست. او در جريان خواستگارى دختر ابوجهل سخنى گفته كه تا هنگام مرگ آن را فراموش نكرده بود.

ابن تيميّه با اين سخنان به على عليه السلام جسارت نموده است; به همين جهت علما او را منافق دانسته اند; زيرا رسول خدا صلى اللّه عليه وآله درباره على عليه السلام فرمود:


لا يبغضك إلاّ منافق;3

جز منافق كسى بغض و دشمنى تو را به دل ندارد.

آن چه گذشت مطالبى است كه حافظ ابن حجر عسقلانى در شرح حال ابن تيميّه در كتاب خود آورده است.


1 . مجسّمه گروهى هستند كه مى گويند: خدا جسم است و مانند انسان اعضا و جوارح دارد.
2 . به رغم اين كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمايش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ايم.


3 . الدرر الكامنة في اعيان الأئمة الثامنه: 1 / 154 و 155. 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

  ابن تيميّه

اكنون نمونه هاى بيشترى بيان خواهيم كرد تا روشن شود كه چرا ابن تيميّه را منافق مى دانند.

ابن تيميّه در اسلام امير مؤمنان على عليه السلام بحث مى كند و گستاخى را به جايى مى رساند كه مى گويد:
پيش از آن كه خداوند (حضرت) محمّد صلى اللّه عليه وآله را به رسالت مبعوث كند، هيچ كس از قريش مؤمن نبود; نه مردى، نه كودكى، نه زنى، نه سه نفر و نه على. هيچ كدام ايمان نداشتند; زمانى كه گفته مى شود: مردان بت مى پرستيدند، كودكان نيز همين گونه بودند; چه على و چه ديگران.

اگر بگوييد: كفر خردسال همانند كفر انسان بالغ نيست. مى گوييم: ايمان كودك نيز مانند ايمان فرد بالغ نيست، همان طورى كه براى ديگران ايمان و كفر پس از بلوغ ثابت مى شود، براى على نيز حكم ايمان و كفر قبل از بلوغ ثابت مى گردد. از آن گذشته، كودكى كه از پدر و مادر كافر متولد شود به اتفاق مسلمانان حكم كفر را دارد.1

ابن تيميّه در جاى ديگرى مى گويد:
در حقيقت رافضيان نمى توانند ايمان على و عدالتش را ثابت كنند... اگر بگويند اسلام، هجرت و جهاد او در راه خدا به تواتر نقل شده است، در پاسخ مى گوييم: اسلام معاويه، يزيد، خلفاى بنى اميّه و بنى عباس، هم چنين نماز، روزه و جهاد آنان نيز به تواتر نقل شده است.2

در جاى ديگر مى گويد:
معلوم نيست كه كفّار و منافقان با على دشمن بوده اند.3

آن گاه مى گويد:
تمام مطالبى كه درباره رشادت ها و شهامت هاى او در جنگ ها و غزوه ها نقل شده، دروغ است... .4


1 . منهاج السنّه: 8 / 285.
2 . همان: 2 / 62.
3 . همان: 7 / 461.
4 . همان: 8 / 97.
 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

علوم و معارف على و ديدگاه ابن تيميّه

1 . گوش هوشمند فراگير

درباره علوم و معارف اميرالمؤمنين عليه السلام روايات بسيارى نقل شده است. ابن تيميّه به بيشتر رواياتى كه در اين زمينه نقل شده اشكال كرده و آن ها را رد مى كند; براى مثال در آيه شريفه اى آمده است:

(وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ);1

گوش هاى هوشمند فراگير آن ها را درك مى كند.

كه طبق روايات بسيارى در شأن حضرت على عليه السلام نازل شده است. ابن تيميّه مى گويد:

اين حديث به اتفاق و اجماع اهل علم، ساختگى است(!!)2

در صورتى كه اين حديث را علماى اهل سنّت در تفسير در كتاب هاى ذيل آورده اند:

تفسير طبرى، تفسير ابن ابى حاتِم، تفسير ابن منذر، تفسير ابن مردويه، تفسير فخر رازى، تفسير زمخشرى، تفسير واحدى و تفسير سيوطى.

و اين حديث را محدّثانى نيز چون:

ابوبكر بزّار، سعيد بن منصور، ابونعيم اصفهانى، ضياء مَقْدِسى، ابن عساكر، ابوبكر هيثمى... روايت كرده اند.3


1 . سوره الحاقه: آيه 12.
2 . منهاج السنّه: 7 / 522 .
3 . ر.ك تفسيرهاى نام برده سوره الحاقه ذيل آيه 12، مجمع الزوائد: 1 / 131، حلية الأولياء: 1 / 67، كنز العمّال: 13 / 136، حديث 36525 و ص 177. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ك دراسات في منهاج السنّه: 225 و 226.
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

2 . دروازه دانش نبوى

  خدا صلى اللّه عليه وآله در حديثى فرمود:

[COLOR=#76923c]أنا مدينة العلم وعلي بابها;


من شهر علم هستم و على دروازه آن است.

ابن تيميّه در اين باره چنين مى گويد:

حديث «[COLOR=#76923c]أنا مدينة العلم وعلي بابها» ضعيف تر و سست تر است; از همين رو، در جرگه احاديث دروغين قرار گرفته است.1

با اين كه بعضى از راويان اين حديث از اين قرارند:

يحيى بن معين، احمد بن حنبل، تِرمذى، بزّار، ابن جرير طبرى، طبرانى، ابوالشيخ، ابن بطّه، حاكم نيشابورى، ابن مردويه، ابو نعيم اصفهانى، ابومظفّر سمعانى، بيهقى، ابن اثير،

نَوَوى، علائى، مزّى، ابن حجر عسقلانى، سخاوى، سيوطى، سمهودى، ابن حجر مكّى، قارى، منّاوى، زرقانى و گروهى از پيشوايان بزرگ اهل سنّت اين حديث را صحيح مى

دانند.   


1 . منهاج السنّه: 7 / 515.

2 . ر.ك: دراسات في منهاج السنّه: 226 و 227.
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

   . بهترين داور 

در حديث معروفى آمده است كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرمودند:

أقضاكم علي;


بهترين شما در امر قضاوت و داورى على است.

ابن تيميّه در اين باره مى گويد:

اين حديث ثابت نيست و سند محكمى ندارد كه بتوان به آن استدلال كرد... هيچ كس آن را در كتاب هاى حديثى مشهور نقل نكرده است; نه در كتاب هاى سنن و نه در كتاب هاى مسند، نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف. فقط اين حديث از طريق كسى نقل شده كه به دروغ گويى معروف است.1


اين در حالى است كه بُخارى اين حديث را در صحيح خود در تفسير آيه شريفه:
(ما نَنْسَخْ مِنْ آيَة أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْر مِنْها)2 نقل كرده است.3 هم چنين نَسائى، ابن انبارى و بيهقى در دلائل النبوة، ابن سعد در الطبقات الكبرى، احمد بن حنبل در مسند، ابن ماجه در شرح حال اميرالمؤمنين عليه السلام در سنن خود و سيوطى در تفسير الدر المنثور نقل كرده اند.

حاكم نيشابورى در المستدرك على الصحيحين آن را نقل كرده و تصحيح مى نمايد. هم چنين اين حديث در الإستيعاب، أُسد الغابة، حلية الأولياء، الرياض النضره و كتاب هاى ديگر آمده است.4

به راستى آيا ابن تيميّه اين محدّثان را دروغ گو مى داند؟

آيا او بُخارى را معروف به كذب مى داند؟

منظور او از كتاب هاى سنن و مسندى كه اين حديث به هيچ وجهى در آن ها نيامده چه كتاب هايى است؟

آيا اين كتاب ها از كتاب هاى معروف و مشهور اهل سنّت نيستند؟


1 . منهاج السنّه: 7 / 512.
2 . سوره بقره: آيه 106.
3 . ر.ك: صحيح بخارى: 5 / 149.
4 . الطبقات الكبرى: 2 / 209، مسند احمد: 6 / 131، مسند الأنصار، حديث ابى بن كعب: حديث 20581، الاستيعاب: 3 / 38، حلية الأولياء: 1 / 65، الرياض النضره: 2 / 198، الدر المنثور: 1 / 104، ر.ك: دراسات في منهاج السنّه: 229 و 230.
 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

4 . حق با على است

[COLOR=#000000]منّاوى در فيض القدير از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:

علي مع الحقّ والحقّ مع علي;
على با حق است و حق با على.

آن گاه در شرح اين حديث مى گويد:

از همين روست كه على داناترين افراد به تفسير قرآن بوده است. تا آن جا كه مى گويد: حتّى ابن عباس نيز به اين معنا اعتراف كرده و مى گويد: آن چه از علم تفسير در نزد من است، از على گرفته ام.1

اما ابن تيميّه مى گويد: اين سخن كه «ابن عباس شاگرد على بوده»، سخن باطل و نادرستى است.2



1 . فيض القدير فى شرح الجامع الصغير: 4 / 357، ر.ك: دراسات في منهاج السنّه: 231.
2 . منهاج السنّه: 7 / 536.
 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

ابن تيميّه در رويارويى با علاّمه حلّى

[COLOR=#000000]علاّمه حلى رحمه اللّه مى نويسد:


پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرمود:

أقضاكم علي;

بهترين و برترين قاضى در ميان شما على است.

آن گاه مى گويد:

قضاوت و داورى بر دو پايه علم و تقوا استوار است.

ابن تيميّه در رويارويى با علاّمه حلّى مى گويد:

چنين حديثى ثابت نيست و سند محكمى ندارد كه بتوان به آن استدلال كرد; بلكه اين حديث از نظر سند قوى است كه پيامبر فرمود: «داناترين شما به حلال و حرام معاذ بن جبل است». روشن است كه علم به حلال و حرام بيش از آن كه حلال و حرام را سامان دهد، قضاوت را سامان مى دهد.1

آن گاه مى گويد:

معروف است كه على، علم و دانش را از ابوبكر گرفته است(!!)2 او فتواهاى زيادى بر خلاف صريح آيات و روايات دارد.(!!)3

در آغاز ابن تيميّه گفت: در هفده مورد نظريات على با قرآن و سنّت مخالف است. اما در اين جا مى گويد: فتواهاى بسيارى در مخالفت قرآن و سنّت دارد.

آن گاه مى گويد:

محمّد بن نصر مَرْوَزى كتاب بزرگى نوشته و در آن مواردى را جمع آورى كرده كه مسلمانان نظر على را نپذيرفته اند; زيرا نظر ديگر صحابه بيشتر تابع كتاب و سنّت بوده است(!!)4

ولى حقيقت آن است كه كتاب مَرْوَزى پيرامون مسائلى است كه ابوحنيفه در فتاوا و نظرياتش با اميرالمؤمنين عليه السلام و عبداللّه بن مسعود مخالفت كرده است.

به راستى ميان آن چه كه ابن تيميّه ادعا مى كند و واقعيّت چه ميزان فاصله است؟!

ابن تيميّه در مورد ديگرى مى گويد:

بدون شك عثمان تمامى قرآن را جمع آورى كرده و گاهى تمام آن را در يك ركعت مى خواند، اما درباره على اختلاف است كه آيا تمام قرآن را حفظ كرده است يا نه؟!5

آن گاه مى نويسد:

اگر كسى به دفاع از على بگويد: آن هايى كه به دست على كشته شدند كسانى بودند كه بر امام زمان خود خروج كردند و از طرفى در حديثى صحيح ثابت شده است كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله به عمار بن ياسر رضى اللّه عنه فرمود:


تقتلك الفئة الباغية;

«گروه باغيان و سركشان تو را خواهند كشت» و آن ها نيز عمار را كشتند;

ما مى گوييم: در اين قضيه مردم نظريه هاى مختلفى دارند: برخى حديث عمار را قبول ندارند. بعضى باغى را به معناى طالب مى گيرند; اين توجيه ضعيف است. اما اكثر گذشتگان و پيشوايان چون ابوحنيفه، مالك، احمد و ديگران برآنند كه شرايط كشتن گروه بغاة و سركشان فراهم نبوده است.6

بنابراين، ابن تيميّه مى گويد كه به نظر ابوحنيفه، مالك، احمد بن حنبل و ديگران، على حق نداشته با ناكثين، قاسطين و مارقين بجنگد و اين كار خلاف شرع بوده است; زيرا شرايط بغاة در آن ها نبوده تا على با آن ها بجنگد.

و حال آن كه حضرت على عليه السلام از جانب خدا و رسول مأمور به جنگ با ناكثين، قاسطين و مارقين بوده و حديث وارد در اين باره قطعى است.7

ابن تيميّه در جاى ديگرى مى افزايد:

علم پيامبر به واسطه غير على به تمامى شهرهاى اسلام رسيد.8

در اين صورت مولا اميرالمؤمنين عليه السلام هيچ نقشى در نشر تعاليم اسلام، احكام شرع و حقايق دينى نداشته است(!!)

اين سخنان آن چنان سست و واهى است كه ارزش نقد ندارد. مگر نگذشت كه بزرگان اهل سنّت نقل كردند كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله درباره على عليه السلام فرمود:


أنا مدينة العلم وعلي بابها;

من شهر علم و دانش هستم و على دروازه آن است؟

آيا علوم شهر نبوى از غير دروازه آن منتشر مى شود؟


1 . منهاج السنّه: 7 / 512 و 513.
2 . همان: 5 / 513.
3 . همان: 7 / 502.
4 . همان: 8 / 281.
5 . همان: 8 / 229.
6 . همان: 4 / 390.
7 . مجمع الزوائد: 7 / 238 و 239، ر.ك: دراسات في منهاج السنّه: 336 ـ 339.
8 . منهاج السنّه: 7 / 516.
 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

 بسم الله الرحمن الرحیم  

 بخش دوم: ابن تیمیّه و انکار فضایل بی کران امیر مؤمنان علی علیه السلام 

 فضايل بى كران


آيات بسيارى در فضايل و مناقب امير مؤمنان على عليه السلام نازل شده است كه به برخى از آن ها اشاره مى نماييم:

1 . على و آيه ولايت.

خداوند متعال مى فرمايد:

([COLOR=#76923c]إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ
);1

ولى و صاحب اختيار شما تنها خدا، پيامبر او و كسانى هستند كه ايمان آورده اند; همان كسانى كه نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند.

بنابر ديدگاه عالمان اهل سنّت اين آيه شريفه درباره امير مؤمنان على عليه السلام نازل شده است.2 اما ابن تيميّه در ذيل اين آيه مى گويد:

برخى از دروغ گويان حديثى دروغين جعل كرده و گفته اند: اين آيه در مورد على در آن هنگام كه انگشترش را در نماز به فقير بخشيد، نازل شده است. اين مطلب به اتفاق دانشمندان

حديث دروغ است و دروغ بودن آن از راه هاى گوناگونى آشكار است.3

جالب است بدانيم كه اين حديثى را كه ابن تيميّه تكذيب كرده محدثان زير از ابن عباس نقل كرده اند:

عبدالرزاق، عبد بن حميد، ابن جرير طبرى، ابوالشيخ، ابن مردويه.

عدّه ديگرى كه اين حديث را از مسلمة بن كُهَيْل نقل كرده اند، عبارتند از: ابن ابى حاتِم، ابو الشيخ و ابن عساكر.

از راويان ديگر اين حديث مى توان افراد ذيل را نام برد:

طبرانى، ثعلبى، واحدى، خطيب بغدادى، ابن جوزى، محب طبرى، هيثمى و متّقى هندى.

از طرفى اين حديث در تفسيرهاى: فخر رازى، بَغَوى، نَسَفى، قُرْطُبى، بيضاوى، ابوالسعود عمادى و شوكانى نيز آمده است.

آلوسى حنفى در تفسير آيه مى گويد:

اكثر محدّثان بر آنند كه اين آيه درباره على كرم اللّه وجهه نازل شده است.

او مى افزايد: حسّان در اين باره اشعارى را سروده است. آن گاه آن شعرها را ذكر مى كند.4

2 . على و انفاق در راه خدا.

آيه ديگرى كه درباره حضرت امير مؤمنان على عليه السلام نازل شده اين آيه است كه مى فرمايد:

(الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً);5

كسانى كه اموالشان را شب و روز، مخفى و آشكار در راه خدا انفاق مى كنند.

به اعتراف دانشمندان اهل سنّت اين آيه درباره امير مؤمنان على عليه السلام نازل شده است، اما ابن تيميّه مى گويد:

نازل شدن اين آيه در مورد على ثابت نشده و دروغ است.6

اين مطلب ابن تيميّه در صورتى است كه افراد ذيل نازل شدن اين آيه را در مورد اميرالمؤمنين عليه السلام مى دانند; افرادى هم چون:

عبدالرزاق بن همّام صنعانى، عبد بن حُميد، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتِم، طبرانى، ابن عساكر، واحدى، ابونعيم اصفهانى، فخر رازى، زمخشرى، محب الدين طبرى، ابن اثير، سيوطى و ابن حجر مكى.

با وجود اين تعداد از مفسّران، ابن تيميّه مى گويد: اين مطلب دروغ بوده و ثابت نشده است و چنين تفسيرهاى باطلى را بسيارى از نادانان گفته اند(!!)

3 . هدايت گر اُمّت.

آيه ديگرى نيز درباره امير مؤمنان على عليه السلام نازل شده است، آن جا كه خداوند متعال مى فرمايد:

(إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْم هاد);7

(اى پيامبر!) تو فقط بيم دهنده هستى و براى هر گروهى هدايت گرى خواهد بود.

ابن تيميّه با گستاخى چنين مى نويسد:

بنا به اتفاق دانشمندان حديث، نزول اين آيه در مورد على دروغ و جعلى است.8

با اين كه برخى از عالمان و انديشمندان اهل سنّت، نزول اين آيه را در شأن اميرالمؤمنين عليه السلام مى دانند. اين عالمان عبارتند از:

عبداللّه بن احمد بن حنبل، طبرى، حاكم نيشابورى، ابن ابى حاتِم، ضياء مَقْدِسى، طبرانى، ابن مردويه، ابونعيم اصفهانى، ابن عساكر، ابن نجار، ديلمى، هيثمى، سيوطى و متّقى هندى.

حاكم نيشابورى بعد از نقل اين حديث مى گويد: سند اين حديث صحيح است.

هيثمى پس از نقل اين حديث در مجمع الزوائد مى گويد: تمامى رجال اين سند از افراد مورد وثوق و اطمينان هستند.

ضياء مَقْدِسى نيز اين حديث را در كتاب المختاره آورده است; همان كتابى كه ملتزم به آوردن احاديث صحيح شده است.9


1 . سوره مائده: آيه 55.
2 . براى آگاهى بيشتر رك: نگاهى به آيه ولايت از همين نگارنده.
3 . منهاج السنّه: 2 / 30.
4 . روح المعانى: 3 / 334.
5 . سوره بقره: آيه 274.
6 . منهاج السنّه: 7 / 228.
7 . سوره رعد: آيه 7.
8 . منهاج السنّه: 7 / 139.
9 . ر.ك: المستدرك على الصحيحين: 3 / 129، مجمع الزوائد: 7 / 4، تفسير طبرى، الدر المنثور در ذيل آيه و ديگر كتاب ها.
  
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

همگامى على با حق

[COLOR=#000000]پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در حديثى مى فرمايد:


عليّ مع الحقّ والحقّ مع علي;

على با حقّ است و حقّ با على.

ابن تيميّه مى گويد:

اين سخن از بزرگ ترين دروغ ها و نادانى هاست، زيرا كه هيچ كس اين حديث را از پيامبر صلى اللّه عليه وآله نقل نكرده است; نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف(!) پس چگونه بعضى مى گويند: تمامى محدثان آن را نقل كرده اند؟ آيا دروغ گوتر از كسى كه بگويد: صحابه و علما، حديثى را نقل كرده اند، در حالى كه هيچ كدام از آنان اين حديث را نقل نكرده اند، وجود دارد؟ بلكه اين، آشكارترين دروغ است.1

در صورتى كه اصحاب پيامبر صلى اللّه عليه وآله اين حديث را نقل كرده و بزرگان اهل سنّت در كتاب هاى خود آورده اند، از جمله:

1 . امير مؤمنان على عليه السلام.

اين حديث را تِرمذى در سنن و حاكم نيشابورى در المستدرك على الصحيحين نقل كرده اند.2

2 . جناب اُمّ سَلَمه همسر گرامى پيامبر صلى اللّه عليه وآله.

اين حديث را طبرانى، ابوبُشر دولابى، خطيب بغدادى و ابن عساكر نقل كرده اند.3

3 . سعد بن ابى وَقّاص.

اين حديث را بزّار نقل كرده و هيثمى پس از نقل آن گويد: يكى از راويان آن، سعد بن شعيب است. من او را نمى شناسم; اما ديگر افراد اين سند مورد اطمينان هستند.4

4 . ابو سعيد خُدرى.

اين حديث را حافظ ابويعلى نقل كرده است. هيثمى پس از نقل آن در مجمع الزوائد مى گويد: اين حديث را ابويعلى نقل كرده و همه راويان آن ثقه و مورد اطمينان هستند.5

5 . عايشه.

ابن قُتَيْبَه دينورى در الامامة والسياسه به نقل اين حديث از وى پرداخته است.6

6 . كعب بن عجره.

وى كه از اصحاب پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مى باشد اين حديث را نقل كرده است; آن سان كه طبرانى در المعجم الكبير آن را نقل كرده است.

متّقى هندى در كنز العمال گويد: هر گاه بين مردم تفرقه و اختلاف شد، على و يارانش بر حقّ هستند.7

اينان برخى از صحابه و بزرگان علما و محدّثان هستند كه اين حديث را نقل كرده اند. در اين ميان روايت هايى با سند از صحابه نقل شده كه برخى از آن ها صحيح است; پس چگونه ابن تيميّه به خود جرأت داده و مى گويد: اين حديث را كسى از پيامبر نقل نكرده; نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف؟!



1 . منهاج السنّه: 4 / 238.
2 . ر.ك: سنن ترمذى: 5 / 297، المستدرك على الصحيحين: 3 / 119 ـ 125.
3 . مجمع الزوائد: 7 / 235، 9 / 134، تاريخ بغداد: 14 / 322، ترجمه اميرالمؤمنين عليه السلام تاريخ مدينة دمشق: 20 / 261، 42 / 419 و 449.
4 . مجمع الزوائد: 7 / 235 و 236.
5 . همان: 7 / 234 و 335.
6 . الامامة والسياسه: 1 / 98.
7 . كنز العمّال: 11 / 621.
 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

پست توسط قهرمان علقمه »

على برادر پيامبر


راويان بسيارى نقل كرده اند كه در روز مؤاخات و برادرى، پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله، امير مؤمنان على عليه السلام را برادر خود قرار دادند.

ابن تيميّه در اين زمينه مى نويسد:

امّا حديث برادرى پيامبر با على دروغ و باطل است... پيامبر، نه على و نه هيچ كس ديگر را برادر قرار نداد و حديث برادريش با على و نيز برادرى ابوبكر با عمر از دروغ هاى مسلّم است... پيامبر هيچ گاه على و غير او را برادر خود قرار نداد و هر چه در اين خصوص وارد شده بدون ترديد دروغ است.

تمامى احاديثى كه در برادرى مهاجران و انصار با يك ديگر وارد شده، دروغ است و هيچ گاه پيامبر، على را برادر خود قرار نداده است... همه احاديث برادرى پيامبر با على، جعلى و دروغ است.

آن چه گذشت عبارت هايى است كه ابن تيميّه در جاهاى متعددى از منهاج السنّه آورده و حديث مؤاخات را تكذيب كرده است.1

در حالى كه حديث برادرى پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله با امير مؤمنان على عليه السلام در كتاب هاى سنن تِرمذى، الطبقات الكبرى، المستدرك على الصحيحين، مصابيح السنّة، الإستيعاب، البداية والنهايه، الرياض النضره، مشكاة المصابيح، الصواعق المحرقه و تاريخ الخلفاء آمده است.2

از طرفى، برخى از صحابه نيز اين حديث را نقل كرده اند كه عبارتند از:


امير مؤمنان على عليه السلام، عبداللّه بن عباس، ابوذر، جابر، عمر بن خطّاب، انس بن مالك، عبداللّه بن عمر، زيد بن ارقم و... .

نكته قابل توجه اين كه بسيارى از بزرگان اهل سنّت در اين باره به ابن تيميّه اعتراض كرده اند.

حافظ ابن حجر، پس از آن كه اين حديث را از واقدى، ابن سعد، ابن اسحاق، ابن عبدالبرّ، سهيلى، ابن كثير و ديگران نقل مى كند مى گويد:

ابن تيميّه در كتابى كه در ردّ ابن مطهر رافضى (علامه حلى) نوشته است (يعنى منهاج السنّه) جريان برادرى بين مهاجران; به خصوص برادرى پيامبر با على را انكار كرده است. او مى گويد: چون قرار دادن برادرى با يك ديگر براى اين است كه انسان ها با يك ديگر مدارا كنند و دل ها به هم نزديك شوند; بنابراين معنا ندارد كه پيامبر با كسى برادر شود، يا يكى از مهاجران با ديگرى برادر گردد.

ابن تيميّه نصّ و تصريح پيامبر را با قياس ردّ كرده و از حكمت برادرى غافل شده است.

حافظ ابن حجر گويد:


اين حديث را ضياء مَقْدِسى ـ در آن چه كه از احاديث المعجم الكبير طبرانى انتخاب كرده ـ آورده است و ابن تيميّه تصريح كرده است كه احاديث اين كتاب، صحيح تر و قوى تر از احاديث المستدرك على الصحيحين حاكم نيشابورى است.3

زرقانى مالكى در شرح المواهب اللدّنيّه، هنگامى كه سخن از برادرى بين صحابه به ميان مى آيد مى گويد:

همان طور كه ابن عبدالبرّ و ديگران معتقدند اين عهد برادرى دو بار انجام شده است (از جمله يك بار در مكه پيش از آن كه پيامبر به مدينه مهاجرت كنند) در آن جا پيامبر مهاجران را با يك ديگر برادر قرار داد تا در غم و سرور يك ديگر شريك و در راه حقّ، استوار باشند. در آن واقعه ابوبكر را برادر عمر قرار داد و همين طور ميان هر دو نفر برادرى ايجاد كرد تا اين كه على باقى ماند و او گفت: اى رسول خدا! ميان تمام اصحابت برادرى ايجاد كردى; چه كسى برادر من است؟

پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أنا أخوك;

من برادر تو هستم.

احاديث بى شمارى درباره برادرى پيامبر با على وارد شده است. تِرمذى پس از نقل آن مى گويد: اين حديث «حديثِ حسن» است.4

هم چنين اين حديث را حاكم نيشابورى آورده و به صحت آن حكم كرده است. از پسر عمر نقل شده است كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله به على عليه السلام فرمود:


أما ترضى أن أكون أخاك!

آيا خشنود نمى شوى كه من برادر تو باشم؟

او گفت: چرا.

پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أنت أخي في الدنيا والآخرة;

تو برادر من در دنيا و آخرت هستى.

زرقانى مى افزايد:

ابن تيميّه، برادرى بين مهاجران را انكار كرده و مى گويد كه ميان پيامبر و على هيچ عهد برادرى رخ نداده است. او گمان مى كند كه اين حديث از احاديث دروغ است; اما حافظ ابن حجر عسقلانى سخن ابن تيميّه را رد كرده و گفته است كه به قياس اين حديث را نپذيرفته است.5



1 . ر.ك منهاج السنّه: 4 / 32 و 5 / 71 و 7 / 117، 279.
2 . سنن ترمذى: 5 / 595، الطبقات الكبرى: 2 / 60، المستدرك على الصحيحين: 3 / 16، مصابيح السنة: 40 / 173، الاستيعاب: 3 / 1089، البداية والنهايه: 7 / 371، الرياض النضره: 3 / 111، مشكاة المصابيح: 3 / 356، الصواعق المحرقه: 122، تاريخ الخلفاء: 159، مناقب الصحابه (احمد بن حنبل): ح 141، تاريخ مدينة دمشق (شرح حال اميرالمؤمنين عليه السلام): (شماره 148)، كنز العمّال: 13 / 106.
در كتاب هاى سيره و تاريخ نيز اين حديث را نقل كرده اند، از جمله: در سيره ابن هِشام: 2 / 109، عيون الاثر، ابن سيّد الناس: 1 / 264، سيره حلبى: 2 / 23 و السيرة الدحلانيّة: 1 / 322.
3 . فتح البارى فى شرح صحيح البخاري: 7 / 217.
4 . حديثِ حسن به اصطلاح اهل تسنّن، خبر مسندى است كه راويان آن، نزديك به درجه وثاقت باشند.
5 . شرح المواهب اللدّنيّه: 1 / 273.
ارسال پست

بازگشت به “وهابیت”