مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 [FONT=Book Antiqua]تصویر  


[FONT=Book Antiqua] 
[FONT=Book Antiqua] 
[FONT=Book Antiqua]  لعنت شدگان در قرآن :  

در قرآن عناويني كه مورد لعن قرار گرفته‌است ، بر سه گونه است :

  اول : عناويني كه مخصوص كفار و ساير اديان است .

گروه دوم : آياتي كه مخصوص عنوان منافقين است ، يا در مورد منافقين شناخته شده نازل شده است .

گروه سوم : آياتي كه شامل ساير مسلمانان «كساني كه اهل سنت آنان را منافق نمي‌دانند» - و از جمله گروهي ازصحابه-نيز مي‌شود.
 
در ابتدا هر سه گروه را به صورت فهرست وار بيان مي‌كنيم :

گروه اول :

1- کفار و مشركين(به صورت هاي مختلف)

2- گروهي از نصارا که به مباهله با رسول خدا (صلى الله عليه وآله) پرداختند

3- اصحاب سبت

4- اهل کتابی که به دستورات پيامبران ايمان نياورده كافر شدند

5- کسانی که به جبت و طاغوت ايمان آورده و می‌گفتند کفار از مسلمانان هدايت شده‌ترند

6- شيطان

7- كساني كه خداوند بر آنان غضب گرفت و آنان را مسخ كرد

8- يهودي كه مي‌گفتند دست خدا بسته است !

9- قوم عاد

10- فرعون ، لشكرش و بزرگان قومش از جمله هامان

11- قوم فرعون

12- امت‌هاي جهنمي

13- بني اسرائيلي كه پيمان الهي را شكستند .


گروه دوم :

1- منافقين

2- کسانی که در دل‌هايشان بيماری است و کسانی که در مدينه شايعه پراکنی می‌کردند

3- كسانی که در صلح حديبيه به خدا گمان بد بردند .


گروه سوم :

1- كساني كه خدا و رسولش را بيازارند

2- مردي كه در لعن دروغ بگويد

3- شجره ملعونه

4- كساني كه حقايق ديني را بعد از آنكه نازل شد ، از مردم پنهان كنند

5- ظالمان

6- پيمان‌شكنان و فساد كنندگان در زمين و قطع كنندگان رحم

7- كسي كه زنان پاكدامن را به بي‌عفتي متهم كند

8- كسي كه از روي عمد مسلماني را بكشد

9- بزرگاني از امت‌ها كه در جهنم عذاب مي‌شوند

10- دروغگويان


حال به ذكر تفصيلي آيات اين دسته مي‌پردازيم :
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 [FONT=Book Antiqua]تصویر  

[FONT=Book Antiqua] 


گروه اول : عناويني كه مخصوص كفار و غير مسلمانان است :

 1- کفار و مشركين :  

1- بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ

سوره بقره آيه 88

خداوند آنان (يهوديان دشمن رسول خدا) را به سبب کفرشان لعنت کرده است

 2- فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ
 

سوره بقره آيه89

پس لعنت خداوند بر کافران باد

3- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

سوره بقره آيه 161

کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد.

4- وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ

سوره نساء آيه 46

ولي خدا آنان را به علت کفرشان لعنت کرد .

5- وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ

سوره توبه آيه 68

خدا به مردان و زنان دوچهره و کافر ، آتش جهنم را وعده داده است . در آن جاودانه‌اند . آن آتش برای آنان کافی است و خدا لعنتشان

کرده است و برای آنان پايدار است .


6- إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا

سوره أحزاب آيه 64

بدرستيکه خداوند کافران را لعنت کرده و برای آنان آتش فروزانی آماده کرده است .

7- وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ

وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا


سوره فتح آيه 6

و مردان و زنان منافق پيشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده اند عذاب کند ؛ بد‌زمانه بر آنان باد ؛ و خدا بر آنان خشم

نموده و لعنتشان کرده و جهنم را برای آنان آماده گردانيده و چه بد سرانجامی است .

 2- گروهي از نصارا که به مباهله با رسول خدا (صلى الله عليه وآله) پرداختند :  

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ

فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ


سوره آل عمران آيه 61

پس هرکس پس از دانشی که تو را حاصل آمده در اين با تو محاجه کند بگو بياييد پسرانمان را و پسرانتان را و زنانمان را و زنانتان را و ما

خويشان خود را و شما خويشان نزديک خود را فرا خوانيم ؛ سپس مباهله کنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم .

 3- اصحاب سبت :  

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آَمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا

أَصْحَابَ السَّبْتِ


سوره نساء آيه47

ای کسانی که به شما کتاب داده شده است ، به آنچه فرو فرستاديم و تصديق کننده همان چيزی است که با شماست ايمان بياوريد

پيش از آنکه چهره هايي را محو کنيم و در نتيجه ايشان را به قهقری بر گردانيم يا همچنان که اصحاب سبت را لعنت کرديم آنان را نيز لعنت

کنيم .

  اهل کتابی که به دستورات پيامبران ايمان نياورده كافر شدند :
 

1- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آَمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا

لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ


سوره نساء آيه47

ای کسانی که به شما کتاب داده شده است ، به آنچه فرو فرستاديم و تصديق کننده همان چيزی است که با شماست ايمان بياوريد

پيش از آنکه چهره هايي را محو کنيم و در نتيجه ايشان را به قهقری بر گردانيم يا همچنان که اصحاب سبت را لعنت کرديم آنان را نيز لعنت

کنيم .


2- لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ

سوره مائده آيه 78

از ميان فرزندان اسرائيل آنان که کفر ورزيدند به زبان داوود و عيسی بن مريم مورد لعنت قرار گرفتند . اين کيفر به خاطر آن بود که عصيان

ورزيده و تجاوز می‌کردند .

 5- کسانی که به جبت و طاغوت ايمان آورده و می‌گفتند کفار از مسلمانان هدايت شده‌ترند :  

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آَمَنُوا سَبِيلًا

* أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا

سوره نساء آيه 51 و 52

آيا کسانی را که از کتاب نصيبي يافته‌اند ، نديدی ؟ که به جبت و طاغوت ايمان دارند و درباره کسانی که کفر ورزيده اند مي گويند : اينان

از کسانی که ايمان آورده اند راه يافته‌ترند * اينانند که خدا لعنتشان کرده و هرکه را خدا لعنت کند هرگز برای او ياوری نخواهی يافت .

 6- شيطان :  

1- وَإِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَرِيدًا * لَعَنَهُ اللَّهُ ...

سوره نساء آيه 117 و 118

... و جز شيطان سرکش را نمی خوانند ؛ خدا لعنتش کند ...

2- قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ * قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * قَالَ فَاخْرُجْ

مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ


سوره حجر آيات 32 تا 35

فرمود : اي ابليس ؛ تو را چه شده است كه با سجده‌كنندگان نيستي ؟ گفت من آن نيستم كه براي بشري كه او را از گلي خشك از

گلي سياه و بدبو آفريده‌اي سجده كنم ! فرمود : از اين مقام بيرون شو كه تو رانده شده‌اي ؛ و تا روز جزا بر تو لعنت باشد .


3- قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ * قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ

وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ * قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ


سوره ص آيات 75 تا 78

فرمود : اي ابليس ، چه چيز تو را مانع شد كه براي چيزي كه به دستان قدرت خويش خلق كردم ، سجده آوري ؟ آيا تكبر نمودي يا از

برتران بودي؟ گفت من از تو بهترم ؛ مرا از آتش آفريدي و او را از گل آفريده‌اي ! فرمود : پس از آن مقام بيرون شو كه تو رانده‌اي ؛ و تا روز

جزا لعنت من بر تو باد .

  كساني كه خداوند بر آنان غضب گرفت و آنان را مسخ كرد :
 

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ ...

سوره مائدة آيه 60

بگو آيا شما را به بدتر از صاحبان اين کيفر در پيشگاه خدا خبر دهم ؟ همانان که خدا لعنتشان کرده است و از آنان بوزينگان و خوکان پديد

آورده و آنان که طاغوت را پرستش کردند ...

 8- يهودي كه مي‌گفتند دست خدا بسته است !  


وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ...

سوره مائده آيه 64

ويهود گفتند : دست خدا بسته است ؛ دست‌های خودشان بسته باد و به سزای آنچه گفتند لعنت شدند ...

 9- قوم عاد :  

وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآَيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ * وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ

سوره هود آيات 59 و60

و اين قوم عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و فرستادگانش را نافرماني نمودند ، و به دنبال فرمان هر زورگوي ستيزه جوي رفتند ؛

و در اين دنيا و روز قيامت ، لعنت بدرقه آنان گرديد ...


 10- فرعون ، لشكرش و بزرگان قومش از جمله هامان:
 

وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ

مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ * وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ * فَأَخَذْنَاهُ

وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ *

وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ


سوره قصص آيات 38 تا 42

فرعون گفت : اي بزرگان قوم ، من جز خويشتن براي شما خدايي نمي‌شناسم ؛ پس اي هامان ، برايم بر گل آتش بيافروز و برجي براي

من بساز ؛ شايد به خداي موسى اطلاع يابم ؛ و من جدا او را از دروغگويان مي‌پندارم .

و او و سپاهيانش در آن سرزمين به ناحق سركشي كردند و پنداشتند كه به سوي ما بازگدانيده نمي‌شوند .

و او و سپاهيانش را فرو گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم ، بنگر كه فرجام كار ستمكاران چگونه بود ؛ و آنان را پيشواياني كه به سوي آتش

مي‌خوانند گردانيديم ، و روز رستاخيز ياري نخواهند داشت ؛ و در اين دنيا لعنت بدرقه آنان كرديم و روز قيامت آنان از جمله زشت رويانند .

 11- قوم فرعون :
 

... فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَأُتْبِعُوا فِي

هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ


سوره هود آيات 97 تا99

ولي از فرمان فرعون پيروي كردند ، و فرمان فرعون صواب نبود ؛ روز قيامت پيشاپيش قومش مي‌رود و آنان را به آتش در مي‌آورد ؛ و دوزخ

ورودگاه بدي براي واردان است . و در اين دنيا و روز قيامت به لعنت بدرقه شدند ، و چه بد عطايي نصيب آنان مي‌شود .

 12- امت‌هاي جهنمي :
 

1- قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا ...

سوره أعراف آيه 38

مي‌فرمايد در ميان امت هايي از جن و انس كه پيش از شما بوده‌اند داخل آتش شويد ، هر بار كه امتي در آتش در آيد همكشيان خود را

لعنت كند .

2- وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ

بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ

سوره عنكبوت آيه25

و (ابراهيم) گفت : جز خدا فقط بت هايي را اختيار كرده‌ايد كه آن هم براي دوستي ميان شما در زندگي دنياست ؛ آنگاه روز قيامت بعضي

از شما بعضي ديگر را انكار و برخي از شما برخي ديگر را لعنت مي‌كنند و جايتان در آتش است و براي شما ياوراني نخواهد بود .

 13- بني‌اسرائيلي كه پيمان الهي را شكستند :  

وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ... فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ ...

سوره مائدة آيه 12 و 13

در حقيقت خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت ... پس به سزای پيمان شکستنشان لعنتشان کرديم ...
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 [FONT=Book Antiqua]تصویر  




گروه دوم : عناويني كه مربوط به مسلمانان منافق است :

 1- منافقين:  

1- وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ


سوره توبه آيه 68

خدا به مردان و زنان دوچهره و کافر آتش جهنم را وعده داده است . در آن جاودانه‌اند . آن آتش برای آنان کافی است و خدا لعنتشان

کرده است و برای آنان پايدار است .


2- لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ ... * مَلْعُونِينَ ...

سوره أحزاب آيه60 و 61

اگر منافقان و کسانی که در دل‌هايشان مرضی است و شايعه افکنان در مدينه باز نايستند ... * آنان لعنت شدگانند ...

3- وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ

وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا


سوره فتح آيه 6

و مردان و زنان منافق‌پيشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده‌اند عذاب کند ؛ بدٍ ‌زمانه بر آنان باد ؛ و خدا بر آنان خشم

نموده و لعنتشان کرده و جهنم را برای آنان آماده گردانيده و چه بد سرانجامی است .

 2- کسانی که در دل‌هايشان بيماری است و کسانی که در مدينه شايعه پراکنی می‌کردند :
 
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ ... * مَلْعُونِينَ ...


سوره أحزاب آيه60 و 61

اگر منافقان و کسانی که در دل‌هايشان مرضی است و شايعه‌افکنان در مدينه باز نايستند ... * آنان لعنت شدگانند ...

در مورد كساني كه در دل‌هايشان بيماري است ، در كتب اهل سنت ، تفسير‌هاي مختلفي گفته شده است ، يكي از تفاسير ، يكي بودن
مقصود از سه عبارت «المنافقون» و «الذين في قلوبهم مرض» و «المرجفون في المدينة» است ؛ اما يكي ديگر از تفاسير

مشهور ، تفسيري است كه صراحتا شامل گروهي از مومنين مي‌شود:

«والذين في قلوبهم مرض» وهم قوم كان فيهم ضعف إيمان وقلة ثبات عليه عما هم من التزلزل ... وأخرج إبن المنذر وغيره عن مالك

بن دينار قال : سألت عكرمة عن الذين في قلوبهم مرض فقال : هم أصحاب الفواحش وعن عطاء أنه فسرهم بذلك أيضا وفي رواية أخرى

عنه أنه قال هم قوم مؤمنون كان في أنفسهم أن يزنوا فالمرض حب الزنا .

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ج 22 ص 90 ، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت

«الذين في قلوبهم مرض» ، آنها كساني بودند كه در آنها ضعف ايمان و كم استقامتي در دين بود ؛ زيرا متزلزل بودند ؛ ... ابن منذر و

غير او از مالك بن دينار روايت كرده است كه از عكرمه در مورد «الذين في قلوبهم مرض» سوال كردم ؛ در پاسخ گفت : آنها اصحاب

فواحش هستند ؛ از عطاء نيز شبيه همين تفسير ذكر شده است ؛ و در روايتي ديگر نيز آمده است كه آنها گروهي از مومنان هستند كه

در دل‌هايشان محبت زنا است !

بنا بر اين مقصود از مرض دوست داشتن زنا است !

شبيه همين تفسير در آدرس‌هاي ذيل نيز آمده است :

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل ج 3 ص 570 ، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : عبد الرزاق المهدي

تفسير البيضاوي ج 4 ص 386 ، اسم المؤلف: البيضاوي الوفاة: 685 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت

التسهيل لعلوم التنزيل ج 3 ص 144، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن محمد الغرناطي الكلبي الوفاة: 741هـ ، دار النشر : دار الكتاب العربي - لبنان - 1403هـ- 1983م ، الطبعة : الرابعة

بنا بر اين تفسير ، اين آيه نيز شامل مسلمانان غير منافق مي‌شود ؛ و مربوط به قسم سوم ، يعني مسلمانان غير منافق مي‌شود و در

غير اين صورت ، اين آيه مربوط به همين بخش ، يعني مسلمانان منافق مي‌گردد .

 3- کسانی که در صلح حديبيه به خدا گمان بد بردند :  

وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ


وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا

سوره فتح آيه 6

و مردان و زنان منافق پيشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده‌اند عذاب کند ؛ بد‌زمانه بر آنان باد ؛ و خدا بر آنان خشم

نموده و لعنتشان کرده و جهنم را برای آنان آماده گردانيده و چه بد سرانجامی است .


در روايات اهل سنت ، در مورد اين افراد اختلاف شده است ، البته عموما چنين تفسير كرده اند كه مقصود كساني كه در همين سوره به

آنها اشاره شده است كه «بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول والم‍‍ؤمنون الى أهليهم أبدا» سوره فتح آيه 12

بلكه پنداشتيد كه پيامبر و مومنان هرگز به خانمان خود بر نخواهند گشت ...

و آنها را به عنوان منافقين معرفي كرده‌اند .

قرطبي در اين زمينه مي‌گويد :

«الظانين بالله ظن السوء» يعني ظنهم أن النبي (صلى الله عليه وآله) لا يرجع إلى المدينة ولا أحد من أصحابه حين خرج

إلى الحديبية وأن المشركين يستأصلونهم كما قال « بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول والمؤمنون إلى أهليهم أبدا»

الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبي) ج16 ص265 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي ، دار النشر : دار الشعب – القاهرة

«الظانين بالله ظن السوء» مقصود گمان آنها است كه پيامبر و نه هيچ يك از يارانش وقتي به حديبيه رفتند به مدينه باز نخواهد گشت؛و

اينكه مشركين آنها را ريشه‌كن خواهند كرد ، همانطور كه آيه گفته است كه « بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول والمؤمنون إلى

أهليهم أبدا»

البته ضمير مخاطب در اين آيه ، به مخاطبين در آيه قبل باز مي‌گردد :

«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ

يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا»


سوره فتح آيه 11

برجاي ماندگان باديه نشين به زودي به تو خواهند گفت : اموال ما و كسانمان ، ما را گرفتار كردند ، براي ما آمرزش بخواه ! چيزي را كه در

دل‌هايشان نيست بر زبان خويش مي‌رانند ؛ بگو اگر خدا بخواهد به شما زياني يا سودي برساند ، چه كسي در برابر او براي شما اختيار

چيزي دارد ؟ بلكه خداست كه به آنچه مي‌‌كنيد همواره آگاه است .

و مخاطبين در اين آيه ، طبق روايات اهل سنت چند قبيله نزديك مدينه هستند :

قرطبي در تفسير خويش مي‌گويد :

قوله تعالى : «سيقول لك المخلفون من الأعراب» قال مجاهد وبن عباس : يعني أعراب غفار ومزينة وجهينة وأسلم وأشجع والديل

وهم الأعراب الذين كانوا حول المدينة تخلفوا عن رسول الله صلى الله عليه وسلم

الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبي) ج 16 ص 268 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671 ، دار النشر : دار الشعب - القاهرة

آيه شريفه «سيقول لك المخلفون من الأعراب» ؛ مجاهد و ابن عباس گفته‌اند ، مقصود اعراب قبايل غفار و مزينه و جهينه و اسلم و

اشجع و ديل است ، و اينان ، همان اعرابي هستند كه در نزديك مدينه بوده و از پيامبر (صلى الله عليه وآله) باز ماندند .

البته اين سخن ، تبعات سنگيني براي اهل سنت دارد ، زيرا ثابت مي‌كند ، بسياري از قبايل اطراف مدينه ، منافق بودند !
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 [FONT=Book Antiqua] [SIZE=170][FONT=Book Antiqua]تصویر  
       [FONT=Book Antiqua]
 

گروه سوم : عناويني كه شامل مسلمانان غير منافق نيز مي‌شود :

كساني كه خدا و رسولش را بيازارند ، مرد در لعن اگر دروغ بگويد ، شجره ملعونه ، كساني كه حقايق ديني را بعد از آنكه نازل شد ، از

مردم پنهان كنند ، ظالمان ، پيمان‌شكنان و فساد كنندگان در زمين و قطع كنندگان رحم ،كسي كه زنان پاكدامن را به بي‌عفتي متهم كند،

كسي كه از روي عمد مسلماني را بكشد ، بزرگاني از امت‌ها كه در جهنم عذاب مي‌شوند ، دروغگويان

 1- کسانی که خدا و رسولش را بيازارند :  

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا

سوره أحزاب آيه57

بی گمان کسانی که خدا و پيامبر او را آزار می‌رسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت کرده و برايشان عذابی خفت آور آماده ساخته

است .

اين روايت نيز عام بوده و شامل تمام كساني كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را آزار داده‌اند مي‌شود ؛ ابن كثير در تفسير اين آيه

مي‌گويد :

والظاهر أن الآية عامة في كل من آذاه بشيء ومن آذاه فقد آذى الله كما أن من أطاعه فقد أطاع الله

تفسير القرآن العظيم (تفسير ابن كثير) ج3 ص518 ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1401

ظاهر آن است كه اين آيه عام است ، براي هر كسي كه آن حضرت را به هر صورتي بيازارد ؛ و هر كس كه آن حضرت را بيازارد خدا را آزرده

است ، همانطور كه هركس از آن حضرت اطاعت كند ، خدا را اطاعت كرده است !

جالب است كه اهل سنت رواياتي از صحابه نقل كرده‌اند كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به آنها فرمودند «مرا آزار داديد»! و علت اين

كار ، بي احترامي آنان به اميرمومنان علي عليه‌السلام بود !

عمرو بن شاس الأسلمي رضي الله عنه يعد في أهل الحجاز قال عبد العزيز بن الخطاب حدثنا مسعود بن سعد عن محمد بن إسحاق عن

أبان بن صالح عن الفضل بن معقل عن عبد الله بن نيار عن عمرو بن شاس رضي الله عنه قال لي النبي صلى الله عليه وسلم آذيتني قلت

ما أحب أن أؤذيك قال من آذى عليا فقد آذاني

التاريخ الكبير ج 6 ص 306 ش 2482 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل بن إبراهيم أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار الفكر ، تحقيق : السيد هاشم الندوي

از عمرو بن شاس روايت شده است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به او فرمودند : « مرا آزار دادي!»

گفتم : اي رسول خدا ! دوست ندارم كه شما را آزار دهم !

فرمودند : هركس علي را آزار دهد ، مرا آزرده است !

شبيه اين روايت را علماي ديگر اهل سنت از جمله احمد بن حنبل در مسند خويش نقل كرده‌اند :

مسند أحمد بن حنبل ج 3 ص 483 ش 16002 ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار (مصنف ابن أبي شيبة) ج 6 ص 371 ش 32108 ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت

 ترجمه عمرو بن شاس :  

در كتب مختلف مربوط به صحابه ، عمرو بن شاس را جزو صحابه معرفي كرده و نيز گفته‌اند كه او از اصحاب صلح حديبيه (بيعت رضوان)

بوده است :

... عمرو ابن شأس الأسلمي وكان من أصحاب الحديبية

معرفة الصحابة ج 4 ص 1996 ش 5013 ، اسم المؤلف: لأبي نعيم الأصبهاني الوفاة: 430

عمرو بن شاس اسلمي ، كه از اصحاب حديبيه است .

شبيه اين عبارت ، در آدرس‌هاي ذيل نيز آمده است :

أسد الغابة في معرفة الصحابة ج 4 ص 254 ش 3945 اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عادل أحمد الرفاعي

الإصابة في تمييز الصحابة ج 4 ص 645 ش 5870 اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي


مشخص است كه اين صحابي ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را آزار داده است و مشمول عموم اين آيه مي‌شود .

 2- مردي كه در لعان دروغ بگويد :  

1- وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

سوره نور آيه 7

و (گواهی مرد در دفعه) پنجم (در لعان) اين است لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد .

لعان يك حكم شرعي و مخصوص به مسلمانان است ؛ بنا بر اين ، لعنت در اين آيه مخصوص يك شخص مسلمان است .

اهل سنت در تشريع اين حكم چنين روايت مي‌كنند كه :

عن بن عَبَّاسٍ أَنَّ هِلَالَ بن أُمَيَّةَ قَذَفَ امْرَأَتَهُ عِنْدَ النبي صلى الله عليه وسلم بِشَرِيكِ بن سَحْمَاءَ فقال النبي صلى الله عليه وسلم الْبَيِّنَةَ أو

حَدٌّ في ظَهْرِكَ فقال يا رَسُولَ اللَّهِ إذا رَأَى أَحَدُنَا على امْرَأَتِهِ رَجُلًا يَنْطَلِقُ يَلْتَمِسُ الْبَيِّنَةَ فَجَعَلَ النبي صلى الله عليه وسلم يقول الْبَيِّنَةَ وَإِلَّا

حَدٌّ في ظَهْرِكَ فقال هِلَالٌ وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ إني لَصَادِقٌ فَلَيُنْزِلَنَّ الله ما يُبَرِّئُ ظَهْرِي من الْحَدِّ فَنَزَلَ جِبْرِيلُ وَأَنْزَلَ عليه « وَالَّذِينَ يَرْمُونَ

أَزْوَاجَهُمْ » فَقَرَأَ حتى بَلَغَ « إن كان من الصَّادِقِينَ » فَانْصَرَفَ النبي صلى الله عليه وسلم فَأَرْسَلَ إِلَيْهَا فَجَاءَ هِلَالٌ فَشَهِدَ وَالنَّبِيُّ صلى الله

عليه وسلم يقول إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ أَنَّ أَحَدَكُمَا كَاذِبٌ فَهَلْ مِنْكُمَا تَائِبٌ

صحيح البخاري ج 4 ص 1772 ش 4470 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

از ابن عباس روايت شده است كه گفت : هلال بن اميه به همسر خود نزد رسول خدا (صلى الله عليه وآله) تهمت زنا زد ؛ رسول خدا

(صلى الله عليه وآله) به او فرمودند : يا شاهد آورده و يا تو را شلاق مي‌زنم ! گفت : اي رسول خدا ! آيا وقتي شخصي ببيند كه كسي با

همسر او همبستر شده است ، آيا به دنبال شاهد مي‌رود ؟

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند : يا شاهد يا شلاق !

هلال در پاسخ گفت : قسم به خدا من راستگو هستم ؛ و قطعا خداوند آيه‌اي نازل خواهد كرد تا من را تبرئه كند !

جبرئيل نازل شده و آيه «والذين يرمون» تا «ان كان من الصادقين» را نازل كرد . رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بازگشته و كسي را به

نزد همسر هلال فرستادند . او آمده و هلال بار ديگر شهادت داد .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند : خداوند مي‌داند كه يكي از شما دروغگو است ! آيا دروغگو نمي‌خواهد توبه كند ؟

همچنين روايت مي‌كند كه :

بَاب « وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عليه إن كان من الْكَاذِبِينَ »

... عن سَهْلِ بن سَعْدٍ أَنَّ رَجُلًا أتى رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فقال يا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَيْتَ رَجُلًا رَأَى مع امْرَأَتِهِ رَجُلًا أَيَقْتُلُهُ فَتَقْتُلُونَهُ أَمْ

كَيْفَ يَفْعَلُ فَأَنْزَلَ الله فِيهِمَا ما ذُكِرَ في الْقُرْآنِ من التَّلَاعُنِ فقال له رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قد قضى فِيكَ وفي امْرَأَتِكَ قال فَتَلَاعَنَا

وأنا شَهِدٌ عِنْدَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَفَارَقَهَا فَكَانَتْ سُنَّةً أَنْ يُفَرَّقَ بين الْمُتَلَاعِنَيْنِ وَكَانَتْ حَامِلًا فَأَنْكَرَ حَمْلَهَا وكان ابْنُهَا يُدْعَى

إِلَيْهَا ثُمَّ جَرَتْ السُّنَّةُ في الْمِيرَاثِ أَنْ يَرِثَهَا وَتَرِثَ منه ما فَرَضَ الله لها

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

باب آيه «والخامسة أن لعنة الله عليه ان كان من الكاذبين»

از سهل بن سعد روايت شده است كه شخصي به نزد رسول خدا (صلى الله عليه وآله) آمده و گفت : اي رسول خدا ! اگر شخصي

مردي را همراه همسر خود ببيند ، آيا اگر او را بكشد ، او را خواهيد كشت ؟ يا چه بايد بكند ؟

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند : حكم تو و همسر تو مشخص شده است ؛ پس آن دو ملاعنه كردند ، من نيز نزد رسول خدا

(صلى الله عليه وآله) شاهد بودم ؛ به همين سبب آن مرد از آن زن جدا شد ؛ و سنت اين شد كه مرد متلاعن از همسرش جدا شود .

همانطور كه از اين روايات مشخص است ؛ مرد متلاعن ، يكي از صحابه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بوده و همسر او نيز طبق روايات

ديگر اهل سنت ، صحابيه بوده است :

صحيح البخاري ج 4 ص 1603 ش 4156 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

بنا بر اين ، اين آيه شامل مسلمانان غير منافق نيز مي‌شود .

 3- شجره ملعونه :
 

... وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآَنِ ...

سوره إسراء آيه 60

و آن رويايي را که به تو نشان داديم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمايش مردم قرار نداديم ...

مقصود از شجره ملعونه چيست ؟

در مورد اينكه مقصود از شجره ملعونه چيست ، تنها به ذكر كلام طبري مفسر شهير اهل سنت ، بسنده مي‌كنيم :

قوله (والشجرة الملعونة في القرآن ... ) ولا اختلاف بين أحد أنه أراد بها بنى أمية

تاريخ الطبري ج5 ص622

كلام خداوند كه فرموده است «شجره لعنت شده در قرآن» بين هيچ‌كس در اين كه مقصود خداوند از اين شجره ، بني‌اميه بوده است ،

اختلاف نيست !

و اهل سنت ، بسياري از اعضاي شجره ملعونه را جزو صحابه دانسته و آنان را از بزرگان دين و اولي الامر زمان خويش مي‌دانند !

اگر لعن مسلمان (غير از منافقين مشهور) نزد اهل سنت ، حرام و ممتنع است ، چگونه اين مفسر شهير اهل سنت ، مقصود از شجره

ملعونه را به اجماع اهل سنت ، بني‌اميه معرفي مي‌كند ؟

 4- کسانی که حقايق دينی را بعد از آنکه نازل شد از مردم پنهان کنند :  

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ

سوره بقره آيه 159

کسانی که نشانه های روشن و رهنمودی را که فرستاديم بعد از آنکه برای مردم در کتاب توضيح داده‌ايم نهفته می دارند ، آنان را خدا

لعنت کرده و لعنت کنندگان لعنتشان کنند .


بخاري در صحيح خويش روايتي از ابوهريره نقل مي‌كند كه نشان مي‌دهد او ترس داشت ، جزو كساني باشد كه اين آيه شامل حال او

مي‌شود !

عن أبي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قال يَقُولُونَ إِنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ يُكْثِرُ الحديث ... والله لَوْلَا آيَتَانِ في كِتَابِ اللَّهِ ما حَدَّثْتُكُمْ شيئا أَبَدًا « إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ

ما أَنْزَلْنَا من الْبَيِّنَاتِ» إلى قَوْلِهِ « الرَّحِيمُ »

صحيح البخاري ج 2 ص 827 ش 2223 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

از ابوهريره روايت شده است كه گفت : مردم مي‌گويند ابوهريره زياد روايت مي‌گويد ... و قسم به خدا اگر دو آيه در كتاب خدا نبود ، من

هيچ روايتي براي شما نمي‌گفتم « کسانی که نشانه های روشن و رهنمودی را که فرستاديم بعد از آنکه برای مردم در کتاب توضيح

داده‌ايم نهفته می دارند ، آنان را خدا لعنت کرده و لعنت کنندگان لعنتشان کنند...»

اگر اين آيه تنها مخصوص غير مسلمانان ، يا مسلمانان منافق مشهور نزد اهل سنت بود ، چرا ابوهريره چنين ترسي داشت ؟

 5- ظالمان :  

در بسياري از آيات قرآن كريم ، ظالمان را مورد لعن قرار داده است :

1- وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

سوره آل عمران آيات86 و 87

و خداوند قوم بيدادگر را هدايت نمی‌کند ؛ آنان سزايشان اين است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی بر آنان است .

2- ... فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ

سوره أعراف آيه44

... پس آواز دهنده ای در ميان آنان آواز در می‌دهد که لعنت خداوند بر ستمکاران باد .

3- ... أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ

سوره هود آيه 18

هان لعنت خدا بر ستمگران باد .

4- يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّار

سوره غافر آيه 52

روزي كه ستمگران را پوزش‌طلبي‌شان سودي نمي‌دهد و براي آنان لعنت است و برايشان بد‌فرجاميِ آن سراي است .

ظالمان در قرآن :

در قرآن گروه‌هاي مختلفي به عنوان ظالم معرفي شده‌اند كه بعضي از آنها به نص آيه قرآن در ابتدا مومن بوده‌اند :

 ا. مومنيني كه كافران را به عنوان ولي خويش بگيرند :  

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آَبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ

سوره توبة آيه 23

اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ، اگر پدارنتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند ، آنان را به دوستي مگيريد ، و هر كس از ميان شما

آنان را به دوستي گيرد ، آنان همان ستمكارانند .


إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ

فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ


سوره ممتحنة آيه 9

قطعا خداوند شما را از دوستي كساني باز مي‌دارد كه در دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه‌هايتان بيرون رانده و در بيرون راندنتان با

يكديگر همپشتي كرده‌اند ، و هر كس آنان را به دوستي گيرد ، آنان همان ستمگرانند .

 ب. مومنيني كه ديگران را به سخره گيرند ، يا آنان را به نام يا القاب زشت بخوانند :
 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا

أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ

سوره حجرات آيه 11

اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ، نبايد قومي از شما قوم ديگر را ريشخند كند ، شايد آنها از اينها بهتر باشند ، و نبايد زناني ، زنان ديگر را

(ريشخند كنند) ، شايد آنها از اينها بهتر باشند ؛ و از يكديگر عيب نگيريد ، و به همديگر لقب‌هاي زشت مدهيد ، چه ناپسنديده است كه

پس از ايمان نام‌ كفر آميز بگذاريد ؛ و آنها كه توبه نكنند ، ظالم و ستمگرند .

 ج. هر كس از حدود الهي تجاوز كند :
 

وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ

سوره بقرة آيه 229

و هر كس از حدود خدا ، تجاوز كند ، پس آنان همان ظالمان هستند .

و حدود الله نيز همانطور كه در تفاسير و روايات اهل سنت آمده است ، به معني طاعت خداوند است :

«حدود الله» طاعة الله

الإتقان في علوم القرآن ج 2 ص 306 ، اسم المؤلف: جلال الدين عبد الرحمن السيوطي الوفاة: 19/5/911هـ ، دار النشر : دار الفكر - لبنان - 1416هـ- 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : سعيد المندوب

حدود خدا ، اطاعت خدا است .

قال بن عباس الحدود الطاعة وصله بن أبي حاتم من طريق على بن أبي طلحة عنه في قوله تلك حدود الله يعني طاعة الله و

كأنه تفسير باللازم لأن من أطاع وقف عند امتثال أمره واجتناب نهيه

فتح الباري شرح صحيح البخاري ج 6 ص 4 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب

ابن عباس گفته است حدود ، همان اطاعت است ؛ اين روايت را ابن ابي حاتم نقل كرده است كه «تلك حدود الله» يعني اطاعت خداوند ؛

و شايد اين تفسير به ملازم باشد ، زيرا هركس كه از خدا اطاعت كند ، در نزد امتثال اوامر و پرهيز از بدي‌ها است .

بنا بر اين هر كس از اطاعت خدا ، خارج شود ، ظالم است ، و هركه ظالم بود ، ملعون ، خواه صحابي و خواه غير صحابي ؛ و هر كدام از

صحابه كه معصيت خداوند كرده باشند ، داخل در اين لعن خواهند بود .

 د. هر كس به غير آنچه خداوند نازل كرده حكم نمايد :  

وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُون

سوره مائدة آيه 45

و كساني كه به موجب آنچه خداوند نازل كرده داوري نكرده‌اند ، آنان خود ستمگرانند .

طبق سخنان علماي اهل سنت ، لشگريان اميرمومنان علي عليه السلام ، معاويه و لشكر او را حاكم به غير ما أنزل الله و ظالم معرفي

كرده‌اند .

طبري در تاريخ خويش مي‌گويد ، يزيد بن قيس ارحبي كه ابن حجر در الاصابة ج 6 ص 702 ش 9414 او را جزو صحابه معرفي كرده است ،

در مورد معاويه و لشگر او مي‌گويد :

إن المسلم السليم من سلم دينه ورأيه وإن هؤلاء القوم والله إن يقاتلوننا على إقامة دين رأونا ضيعناه وإحياء حق رأونا أمتناه وإن يقاتلوننا إلا

على هذه الدنيا ليكونوا جبابرة فيها ملوكا فلو ظهروا عليكم لا أراهم الله ظهورا ولا سرورا لزموكم بمثل سعيد والوليد وعبدالله بن عامر

السفيه الضال ... فقاتلوا عباد الله القوم الظالمين الحاكمين بغير ما أنزل الله ...

تاريخ الطبري ج 3 ص 86 ، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت

مسلمان درست ، كسي است كه دين و نظر او صحيح باشد ؛ و قسم به خدا اين گروه با ما براي اقامه ديني كه ما آن را تضييع كرده

باشيم ، يا حقي كه آن را زير پا گذاشته باشيم ، نمي‌جنگند ؛ تنها با ما براي دنيا مي‌جنگند تا در آن سركشي كرده و پادشاهي كنند ؛ و

خداي ناكرده اگر بر شما غالب شوند ، امثال سعيد و وليد و عبد الله بن عامر نادان و گمراه را بر شما والي خواهند كرد ! ... بندگان خدا !

با اين قوم ظالم حاكم به غير ما انزل الله بجنگيد ...

 ظالمان در روايات : صحابه ، صحابه را به عنوان ظالم معرفي كرده‌اند !  

طبق روايت صحيح بخاري ، عباس عموي رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ، اميرمومنان علي عليه‌السلام را به عنوان ظالم معرفي

مي‌كند !

... فقال هل لك في عَلِيٍّ وَعَبَّاسٍ فَأَذِنَ لَهُمَا قال الْعَبَّاسُ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْضِ بَيْنِي وَبَيْنَ الظَّالِمِ اسْتَبَّا ...

صحيح البخاري ج 6 ص 2663 ش 6875 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

دربان به نزد عمر آمده و گفت : آيا به علي و عباس اجازه ورود مي‌دهي ؟ عمر اجازه داد ؛ عباس گفت : اي اميرمومنان ! بين من و اين

ظالم قضاوت كند و سپس به هم دشنام دادند !

اين روايت ، به خوبي ثابت مي‌كند كه طبق مدارك اهل سنت ، ممكن است يكي از صحابه ظالم باشد ، و طبق آيه قرآن هركسي كه ظالم

باشد ، مورد لعن الهي قرار مي‌گيرد . 
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



 6- پيمان‌شکنان و فسادکنندگان در زمين و آنان که آنچه خدا دستور وصل آن را داده (صله رحم) قطع کنند :  

1- وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ

سُوءُ الدَّارِ


سوره رعد آيه 25

و کسانی که پيمان خدا را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خدا پيمان به پيوستن آن فرمان داده می‌گسلند و در زمين فساد

می کنند ، بر ايشان لعنت است و بدفرجامی آن سرای ايشان را است .


2- فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ

سوره محمد آيات 22 و 23

پس اميد بستيد که چون برگشتيد در زمين فساد کنيد و خويشاوندي‌های خود را از هم بگسليد * اينان همان کسانی هستند که خدا

آنان را لعنت کرده و ايشان را ناشنوا و چشم‌هايشان را نابينا کرده است .

طبق اقرار علماي اهل سنت ، اين آيه لعن قاطع رحم را ، حتي از امت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و از كساني كه اهل سنت او را

اولي الامر مي‌دانند ، ثابت مي‌كند .

ذهبي روايتي از احمد بن حنبل نقل مي‌كند كه به اين آيه براي جواز لعن يزيد بن معاويه استدلال كرده است :

وقال له ولده صالح إن قوما ينسبوننا إلى تولي يزيد فقال يا بني وهل يوالي يزيد أحد يؤمن بالله واليوم الآخر فقال لم لا تلعنه قال وكيف لا

ألعن من لعنه الله قال تعالى «فهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض وتقطعوا أرحامكم أولئك الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمى

أبصارهم» فهل يكون فساد أعظم من نهب المدينة وسبي أهلها وقتل سبعمائة من قريش والأنصار وقتل عشرة آلاف ممن لم يعرف من عبد

أو حر حتى وصلت الدماء إلى قبر رسول الله صلى الله عليه وسلم وامتلأت الروضة ثم ضرب الكعبة بالمنجنيق وهدمها وأحرقها

المنتقى من منهاج الاعتدال في نقض كلام أهل الرفض والاعتزال ج 1 ص 289 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عثمان الذهبي الوفاة: 748هـ ، دار النشر : ، تحقيق : محب الدين الخطيب

روزي صالح ، فرزند احمد بن حنبل به او گفت : اي پدر ! عده‌اي ما را به عنوان محبان يزيد معرفي مي‌كنند !

در پاسخ گفت : اي پسر ! آيا كسي كه به خدا و روز آخر ايمان دارد مي‌تواند يزيد را دوست داشته باشد ؟!

صالح گفت : پس چرا او را لعنت نمي‌كني؟!

احمد بن حنبل در پاسخ گفت : چگونه كسي را كه خداوند لعنت كرده است ، لعنت نكنم ! خداوند فرموده است « فهل عسيتم إن توليتم

أن تفسدوا في الأرض وتقطعوا أرحامكم أولئك الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمى أبصارهم» ؛ آيا فسادي بيشتر از غارت مدينه و اسير گرفتن

اهل آن و كشتن هفتصد نفر از قريش و انصار ، و كشتن ده‌هزار نفر ناشناس از آزاد و بنده تا جايي كه خون به قبر رسول خدا (صلى الله

عليه وآله) رسيد و روضه شريفه پر از خون شد ، و حمله به كعبه با منجنيق و خراب كردن و سوزاندن آن هست ؟

شبيه همين روايت در مصادر ذيل نيز نقل شده است :

منهاج السنة النبوية ج 4 ص 565 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج 2 ص 635 ، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط

غذاء الألباب شرح منظومة الأداب ج 1 ص 95 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن سالم السفاريني الحنبلي الوفاة: 1188هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1423هـ - 2002م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمد عبد العزيز الخالدي


 7- کسی که زنان پاکدامن را متهم به بی‌عفتی کند :
 
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

سوره نور آيه 23

بی گمان کسانی که به زنان پاکدامن بی‌خبر و با ايمان نسبت زنا می‌دهند ، در دنيا و آخرت لعنت شده‌اند و برای آنها عذابی سخت

خواهد بود .


اين آيه طبق روايات اهل سنت ، در ماجراي تهمت زدن صحابه به عائشه نازل شده است . و كساني كه اين تهمت را به عائشه زدند ،

گروهي از صحابه از جمله حسان بن ثابت ، مسطح بن أثاثة و ... بودند .

بخاري در صحيح خويش از عائشه نقل مي‌كند كه گفت :

... فَعَثَرَتْ أُمُّ مِسْطَحٍ في مِرْطِهَا فقالت تَعِسَ مِسْطَحٌ فقلت لها بِئْسَ ما قُلْتِ أَتَسُبِّينَ رَجُلًا شَهِدَ بَدْرًا فقالت أَيْ هَنْتَاهْ أولم تَسْمَعِي ما قال

قالت وَقُلْتُ وما قال فَأَخْبَرَتْنِي بِقَوْلِ أَهْلِ الْإِفْكِ ...

صحيح البخاري ج 4 ص 1519 ش 3910 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

ام مسطح به زمين خورد و گفت : مسطح (فرزندش كه صحابي و از اهل بدر بود) نابود شود ! به او گفتم : چه بد سخني گفتي !

آيا به كسي كه در جنگ بدر شركت كرده است دشنام مي‌دهي ؟

در پاسخ گفت : واي از مصيبت ! آيا نشنيده‌اي كه او چه گفته است ؟

گفتم چه گفته است؟

در پاسخ همان سخنان اهل افك (تهمت عائشه به زنا)‌را مطرح كرد !

بنا بر اين ، اين لعن نيز شامل گروهي از مسلمانان و صحابه مي‌شود !

 8- کسی که از روی عمد مسلمانی را بکشد :  

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا

سوره نساء آيه 93

و هرکس مومنی را عمدا بکشد کيفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم می گيرد و لعنتش می کند و عذابی

بزرگ برايش آماده ساخته است .

طبق روايات اهل سنت ، اين آيه ، جزو آخرين آياتي است كه نازل شد ، و شان نزول آن ، در مورد مسلماني بود كه يكي از مسلمانان را

كشت ، و سپس فراري شده و مرتد گرديد .

حدثنا أبو زرعة ، ثنا يحيى بن عبد الله ، حدثني ابن لهيعة ، حدثني عطاء ابن دينار عن سعيد بن جبير في قوله ومن يقتل مؤمنا متعمدا

فجزاؤه جهنم قال : نزلت في مقيس بن ضبابة الكناني ، وذلك انه اسلم واخوه هشام بن ضبابة ، وكان بالمدينة فوجد مقيس اخاه هشاما

ذات يوم قتيلا في الانصار في بني النجار ، فانطلق إلى النبي صلى الله عليه وسلم ، فاخبره بذلك ، فارسل رسول الله صلى الله عليه

وسلم رجلا من قريش من بني فهر ومعه مقيس إلى بني النجار ومنازلهم يومئذ بقباء ان ادفعوا إلى مقيس قاتل اخيه ان علمتم ذلك والا

فادفعوا اليه الدية ، فلما جاءهم الرسول ، قالوا : السمع والطاعة لله وللرسول ، والله ما نعلم له قاتلا ولكن نؤدي الدية فدفعوا إلى مقيس

مائة من الابل دية اخيه ، فلما انصرف مقيس والفهري راجعين من قباء إلى المدينة وبينهما ساعة ، عمد مقيس إلى الفهري رسول رسول

الله صلى الله عليه وسلم فقتله ، وارتد عن الاسلام

تفسير ابن أبي حاتم ج 3 ص 1037 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن إدريس الرازي الوفاة: 327 ، دار النشر : المكتبة العصرية - صيدا ، تحقيق : أسعد محمد الطيب

از سعيد بن جبير در مورد آيه «ومن يقتل مومنا متعمدا» روايت شده است كه در مورد مقيس بن ضبابة الكناني نازل شده است ؛

او و برادرش اسلام آوردند و در مدينه ساكن بودند ؛ روزي مقيس برادرش را كشته در ميان انصار بني النجار ديد ؛ به نزد رسول خدا

(صلى الله عليه وآله) رفته و به آن حضرت خبر داد ؛ حضرت شخصي از بني فهر از قريش را به همراه مقيس به بني النجار فرستادند تا يا

به مقيس قاتل برادرش را معرفي كنند و يا در صورت جهل ، به او ديه بدهند ؛ آنها گفتند : سمعا و طاعة ؛ قسم به خدا ما قاتل او را

نمي‌شناسيم ، اما ديه او را مي‌دهيم . و به مقيس صد شتر به عنوان ديه برادرش دادند .

وقتي مقيس و فهري باز مي‌گشتند ، مقيس به فهري كه نماينده رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بود حمله‌ور شده و او را كشت و از

اسلام مرتد شد !...

همچنين از روايات اهل سنت چنين بر مي‌آيد كه اين حكم ، حكم مسلمان است ، و نه كافر . زيرا مي‌گويند اگر كافر اسلام آورد ، حكم قتل

نفس مسلمان از او برداشته مي‌شود ، اما اگر مسلماني يك مسلمان را متعمدا بكشد ، توبه‌اش مقبول نيست .

عن سَعِيدِ بن جُبَيْرٍ قال أَمَرَنِي عبد الرحمن بن أَبْزَى قال سَلْ بن عَبَّاسٍ عن هَاتَيْنِ الْآيَتَيْنِ ما أَمْرُهُمَا « ولا تَقْتُلُوا النَّفْسَ التي حَرَّمَ الله إلا

بِالْحَقِّ »« وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا » فَسَأَلْتُ بن عَبَّاسٍ فقال لَمَّا أُنْزِلَتْ التي في الْفُرْقَانِ قال مُشْرِكُو أَهْلِ مَكَّةَ فَقَدْ قَتَلْنَا النَّفْسَ التي حَرَّمَ

الله وَدَعَوْنَا مع اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وقد أَتَيْنَا الْفَوَاحِشَ فَأَنْزَلَ الله « إلا من تَابَ وَآمَنَ » الْآيَةَ فَهَذِهِ لِأُولَئِكَ وَأَمَّا التي في النِّسَاءِ الرَّجُلُ إذا عَرَفَ

الْإِسْلَامَ وَشَرَائِعَهُ ثُمَّ قَتَلَ فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ ...

صحيح البخاري ج 3 ص 1399 ش 3642 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

از سعيد بن جبير روايت شده است كه عبد الرحمن بن ابزي به من دستور داد كه از ابن عباس در مورد اين دو آيه سوال كنم كه حكم آنها

چيست « ولا تَقْتُلُوا النَّفْسَ التي حَرَّمَ الله إلا بِالْحَقِّ »« وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا ».

از ابن عباس سوال كردم ؛ او گفت : وقتي آيه‌اي كه در سوره فرقان است (ولا تقتلو) نازل شد ، مشركين مكه گفتند ما خون ناحق

ريخته‌ايم و بت‌پرستيده‌ايم ، و مرتكب فواحش شده‌ايم ، خداوند اين آيه را نازل كرد كه «الا من تاب وآمن» اين براي اين گروه (مشركين)

است ؛ اما آيه‌اي كه در سوره نساء است (ومن يقتل مومنا) ، پس انسان وقتي اسلام و شرايع آن را آموخت ، سپس كسي را كشت ،

جزاي او جهنم است ...

بنا براين ، اين آيه نيز خاص به مسلمانان است .

 9- بزرگاني از امت‌ها كه در جهنم عذاب مي‌شوند :  

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا * رَبَّنَا آَتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا

سوره أحزاب آيات 67 و 68

و مي‌گويند : پرودگارا ! ما رؤسا و بزرگتران خويش را اطاعت كرديم ؛ و ما را از راه به در كردند !

پرودگارا ! آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان كن لعنتي بزرگ !


طبق روايات اهل سنت ، صحابه ، اين آيه را بر بزرگاني از مسلمانان و صحابه تطبيق كرده‌اند ؛ از جمله محمد بن ابي بكر كه اين آيه را بر

تبعيت از عثمان تطبيق مي‌كرد :

فدخل محمد بن أبي بكر بعد ذلك وهو يرى أنه قد قتل فلما رآه قاعدا قال آلا أراكم قياما حول نعثل وأخذ بلحيته فجره من البيت إلى باب

الدار وهو يقول بدلت كتاب الله وغيرته يا نعثل فقال عثمان رضي الله عنه لست بنعثل ولكني أمير المؤمنين وما كان أبوك ليأخذ بلحيتي فقال

محمد لا يقبل منا يوم القيامة أن نقول «ربنا أطعنا سادتنا وكبراءنا فأضلونا السبيل» الأحزاب 67

تاريخ المدينة المنورة (أخبار المدينة) ج 2 ص 291 ، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ج 39 ص 403 ، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري

البداية والنهاية ج 7 ص 185 ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت


محمد بن ابي بكر ، وارد خانه عثمان شده و چنين مي‌پنداشت كه عثمان كشته شده است ؛ وقتي او را ديد كه نشسته است ، گفت :

چرا شما را مي‌بينم كه دور او ايستاده‌ايد ؟

سپس ريش عثمان را گرفته و او را كشيد و از در خانه بيرون آورد و مي‌گفت : كتاب خدا را تغيير دادي اي نعثل !

عثمان گفت : من نعثل نيستم ! من اميرالمومنينم ! و پدر تو نيز ريش من را نمي‌گرفت !

محمد گفت : روز قيامت از ما قبول نمي‌كنند كه بگوييم « ربنا أطعنا سادتنا وكبراءنا فأضلونا السبيل»

همچنين جبلة بن عمرو انصاري از سران هجوم به عثمان و از صحابه مي‌گويد :

وقيل لجبلة في أمر عثمان وسئل الكف عنه فقال: والله لا ألقى الله غداً فأقول " إنا أطعنا سادتنا فأضلونا السبيل "

أنساب الأشراف ج 2 ص 274 ، اسم المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279

به جبله در مورد عثمان سخن گفته و از او خواستند كه از عثمان دست بردارد .

گفت : قسم به خداوند ، خدا را فردا چنين نخواهم ديد كه بگويم « إنا أطعنا سادتنا فأضلونا السبيل»

ترجمه جبلة بن عمرو الانصاري ، در بخش صحابه‌اي كه به عثمان دشنام داده‌اند ، خواهد آمد .

شبيه همين سخن از حجاج بن عدي (يا غزي) انصاري نقل شده است :

فلما قدم على معاوية كتاب علي مع الحجاج بن عدي الأنصاري ... وقال يا حجاج أنت صاحب زيد بن ثابت يوم الدار قال نعم فإن كان بلغك

وإلا أحدثك قال هات قال أشرف علينا زيد بن ثابت وكان مع عثمان في الدار وقال يا معشر الأنصار انصروا الله مرتين فقلت يا زيد إنا نكره أن

نلقي الله فنقول كما قال القوم «ربنا إنا أطعنا سادتنا وكبراءنا فأضلونا السبيلا»

الإمامة والسياسة ج 1 ص 72 ، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري الوفاة: 276هـ. ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م. ، تحقيق : خليل المنصور

وقتي نامه علي عليه‌السلام توسط حجاج بن عدي انصاري به دست معاويه رسيد ، ... معاويه گفت : اي حجاج ! تو بودي كه در روز حمله

به خانه عثمان ، با زيد بن ثابت ، ماجرايي داشتي ؟

گفت آري ! اگر خبر به تو رسيده است كه هيچ ! اما اگر نرسيده براي تو بگويم !

معاويه گفت : بگو ! گفت : زيد بن ثابت به همراه عثمان در خانه بود و از بالا رو به ما كرده و دو بار گفت : اي انصار ! خدا را ياري كنيد !

من در پاسخ گفتم : اي زيد ، ما دوست نداريم كه روز قيامت خدا را ملاقات كرده و بگوييم « ربنا إنا أطعنا سادتنا وكبراءنا فأضلونا السبيلا»

البته شبيه همين ماجرا بدون ذكر زمان گفتن آن ، در مدارك ديگر نيز آمده است :

تاريخ المدينة المنورة أخبار المدينة ج 2 ص 280 ش 2278 ، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان

المعجم الكبير ج 3 ص 223 ، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي

معرفة الصحابة ج 2 ص 727 ش 507 ، اسم المؤلف: لأبي نعيم الأصبهاني الوفاة: 430


 10- دروغگويان :  

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ

فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

سوره آل عمران آيه 61

پس هرکس در باين پس از دانشی که تو را حاصل آمده با تو محاجه کند بگو بياييد پسرانمان را و پسرانتان را و زنانمان را و زنانتان را و ما

خويشان خود را و شما خويشان نزديک خود را فرا خوانيم ؛ سپس مباهله کنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم


در بسياري از تفاسير اهل سنت ، در ذيل اين آيه چنين آورده شده است كه :

«ثم نبتهل» ثم نتباهل بأن نقول بهلة الله على الكاذب منا ومنكم

مباهله مي‌كنيم ، يعني مي‌گوييم نفرين خدا بر دروغگو چه از ما و چه از شما !

بنا بر اين دروغگو چه مسلمان و چه غير مسلمان مورد لعن قرار مي‌گيرد .

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل ج 1 ص 395 ، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : عبد الرزاق المهدي

تفسير النسفي ج 1 ص 157 ، اسم المؤلف: النسفي الوفاة: 710

نهاية الأرب في فنون الأدب ج 18 ص 88 ، اسم المؤلف: شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب النويري الوفاة: 733هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424هـ - 2004م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مفيد قمحية وجماعة

كتاب التسهيل لعلوم التنزيل ج 1 ص 109 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن محمد الغرناطي الكلبي الوفاة: 741هـ ، دار النشر : دار الكتاب العربي - لبنان - 1403هـ- 1983م ، الطبعة : الرابعة

اللباب في علوم الكتاب ج 5 ص 287، اسم المؤلف: أبو حفص عمر بن علي ابن عادل الدمشقي الحنبلي الوفاة: بعد 880 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1419 هـ -1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ عادل أحمد عبد الموجود والشيخ علي محمد معوض
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 




 لعن در سنت رسول گرامی اسلام (صلى الله عليه وآله)  

در کتب اهل سنت در مورد لعن و سب مطالب متضادی به چشم می‌خورد ؛ محمد سعيد زغلول ، در كتاب خويش «موسوعة أطراف

الحديث النبوي» نزديك به 300 مورد از به كار بردن كلمه لعن را در كلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ذكر مي‌كند!

موسوعة أطراف الحديث النبوي ج 6 ص 594، «مادة لعن».

عجيب‌تر اينكه در بسياري از موارد لعن در كلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله) آن حضرت ، بسياري از مسلمانان و حتى صحابه - كه به

ادعاي اهل سنت همه آنها مومن هستند- را لعن فرموده‌اند كه در ادامه به آنها اشاره خواهيم كرد .

از اين عمل رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ گاهی تعبير به سب شده است ؛ مسلم در صحيح خويش مي‌گويد «بَاب من لَعَنَهُ النبي

صلى الله عليه وسلم أو سَبَّهُ أو دَعَا عليه» باب كساني كه پيامبر (صلى الله عليه وآله)‌ آنان را لعن و يا سب كرده است و يا او را نفرين

نموده است !!!

صحيح مسلم ج 4 ص2007 كتاب البر والصة والآداب؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي

اما اهل سنت از سوی ديگر مي‌گويند كه لعن آنها از گناهان كبيره است و حتي گاهي سزاي اين عمل را مرگ مطرح مي‌دانند!!!

بخاري در صحيح خويش از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت مي‌كند كه فرموده‌اند :

وَلَعْنُ الْمُؤْمِنِ كَقَتْلِهِ

صحيح البخاري ج 5 ص 2264 ش 5754 کتاب الأدب باب من أکفر أخاه بغير تأويل فهو کما قال

لعن مومن مانند کشتن او است !!!

 توضيحي در رابطه با سب در لسان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ :  

ما در صورتيکه مقصود از اين سب دشنام دادن باشد قطعا روايت را باطل می‌دانيم‌؛ زيرا رسول خدا (صلى الله عليه وآله) که در قرآن به

صفت «خلق عظيم» موصوف شده است ، هرگز دچار چنين لغزشی در گفتار نخواهد شد .

قرطبي در تفسير آيه شريفه «وانك لعلى خلق عظيم» مي‌گويد :

وحقيقة الخلق في اللغة : هو ما يأخذ به الإنسان نفسه من الأدب يسمى خلقا لأنه يصير كالخلقة فيه ... وسئلت أيضا عن خلقه عليه

السلام فقرات قد أفلح المؤمنون إلى عشر آيات وقالت : ما كان أحد أحسن خلقا من رسول الله (ص) ما دعاه أحد من الصحابة ولا من

أهل بيته إلا قال لبيك ولذلك قال الله تعالى وإنك لعلى خلق عظيم ولم يذكر خلق محمود إلا وكان للنبي (ص) منه الحظ الأوفر ...

وقد روى عنه عليه السلام أنه قال : أدبني ربي تأديبا حسنا إذ قال : خذ العفو وأمر بالعرف وأعرض عن الجاهلين فلما قبلت ذلك منه قال :

إنك لعلى خلق عظيم

الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبي ج18 ص227 )، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي ، دار النشر : دار الشعب - القاهرة

حقيقت كلمه «خلق» در لغت آن آدابي است كه انسان نفس خويش را به آن وادار مي كند ، زيرا شبيه خلقت انسان مي گردد .

از عائشه در مورد اخلاق رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ سوال شد ، در پاسخ خواند «قد أفلح المومنون» تا ده آيه و سپس گفت :

هيچ كس ، مانند اخلاق نيك پيامبر (صلى الله عليه وآله) ‌ نداشت ؛ هيچ كس او را نخواند مگر اينكه اجابت كرد ، و به همين سبب بود كه

خداوند به او فرمود «وانك لعلي خلق عظيم» ؛ هيچ اخلاق نيكي نيست مگر آنكه پيامبر در آن از همه بيشتر سهم دارد ... از آن حضرت

روايت شده است كه فرمود : خداوند مرا به نيكي ادب نمود و به من گفت «بخشش را در كارگير و به نيكي دستور بده و از جاهلان

رويگردان باش» ، وقتي اين دستور الهي را قبول نمودم ، به من فرمود «وانك لعلي خلق عظيم»

آيا مي شود ادعا كرد كه چنين شخصي كه در مكارم انساني گوي سبقت را از همگان ربوده است ، بد دهاني نموده و دشنام دهد ؟

و به همين سبب لعنی که در کلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله) آمده است را نيز نمی توان به معنی سب گرفت ؛ و قطعا مقصود از

آن يا نفرين است ؛ و يا طلب دوری آن شخص از رحمت خداست که باز نوعی نفرين است .

البته اگر بخواهيم تمام مواردي را كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ بر شخص يا قومي نفرين كرده‌اند ، جمع آوري كنيم بايد مدت زيادی

بايد صرف گردد ؛ زيرا موارد آن بسيار زياد است . به همين جهت ما تنها مواردی را که در آن عبارت سب و يا لعن (و يا بهلة به معنی لعنت)

آمده است را ذکر کرده و در مورد نفرين‌ها تنها موارد مشهور را نقل می‌نماييم .

 انواع لعن در كلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله) :‌  

لعن در کلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به سه صورت نقل شده است:

1 - لعنت کردن صاحب يک صفت و عنوان خاص

2 – لعنت كردن يک قوم و يا قبيله معين

3 – لعنت كردن يك فرد معين


1- لعن صاحبان صفتی خاص در کلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ با سند صحيح :

همانطور كه گفته شد ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) عده اي را با عناوين عامه لعن فرموده‌اند ؛ يعنی کسانی را که اين عنوان بر آنان

صدق کند مورد لعن رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ قرار گرفته‌اند ؛ البته سند تمامي مواردي كه ذكر خواهد شد ، به گفته علماي اهل

سنت صحيح است . (لازم به ذكر است كه بسياري از اين موارد به نظر شيعه صحيح نيست) ما در ابتدا فهرست آنها را مطرح كرده و

سپس روايات و توضيح معنای اين عناوين را در نظر اهل سنت مطرح می‌نماييم :

1- واصلة 2- مستوصلة 3- واشمة 4- مستوشمة 5- نامصة 6- متنمصة 7- متفلجة 8- مغيرة لخلق الله 9- آکل ربا 10- موکل ربا

11- کاتب ربا 12- شاهد ربا 13- من باع من اليهود الشحوم 14- الخمر 15- عاصر الخمر 16- معتصر الخمر 17- شارب الخمر

18- حامل الخمر 19- المحمولة اليه الخمر 20- بائع الخمر 21- مبتاع الخمر 22- ساقی الخمر 23- مُسقی الخمر

24- اليهود الذين اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد 25- زائرات القبور 26- السارق 27- الرجال المخنثين 28- النساء المترجلات او المتبرجات

29- من أحدث فی المدينة حدثا 30- من آوى في المدينة محدثا 31- من والى قوما بغير إذن مواليه 32- من أخفر مسلما 33- الراشي

34- المرتشي 35- الزائد فی کتاب الله 36- المکذب بقدر الله 37- المتسلط بالجبروت ليعز من أذل الله ويذلّ من أعز الله

38- المستحل لحرم الله 39- المستحل من عترة الرسول (ص) ما حرم الله 40- التارک لسنة رسول الله (ص) 41- آوی الصدقة

42- المرتد أعربيا بعد الهجرة 43- المرأة تلبس لبسة الرجل 44- الرجل يلبس لبسة المرأة 45- المتشبهات بالرجال

46- المتشبهين بالنساء 47- نساء فی آخر الزمان 48- مانع الصدقة 49- الحالّ (المحلّل) 50- المحلّل له 51 - الذی يأتی المرأة فی دبرها

52- الخامشة وجهها أو المنتهشة 53- الشاقة جيبها 54- الداعية بالويل والثبور 55- من غيّر تخوم الأرض 56- من ذبح لغير الله

57- من لعن والديه 58- من کمه أعمی عن السبيل 59- من وقع علی بهيمة 60- من عَمِل عَمَل قوم لوط 61- من آوی محدثا(مطلقا)

62- من أحدث حدثا(مطلقا) 63- المصوّر 64- امرأة دعاها زوجها الی الفراش فابت 64- من أشار الی مسلم بحديدة 65- الدنيا

66- كل ما في الدنيا غير ذکر الله وما والاه أو عالما أو متعلما 67- من وسم البهيمة فی وجهها 68- من ضرب البهيمة فی وجهها

69- من ادعی الی غير ابيه 70- من انتمی الی غير مواليه 71- المشتراة له الخمر 72- آکل ثمن الخمر

73- من لم يعدل فی الحکم من أمراء قريش 74- من لم يرحم من أمراء قريش اذا استرحم 75- من لم يف بعهده من أمراء قريش إذا عاهد

76- من اتخذ ذات الروح غرضا
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



1-4 واصلة ، مستوصلة ، واشمة ، مستوشمة :

رسول خدا در روايتی که در صحيح بخاری آمده است لعنت خدا را برای چهار گروه خواستار شدند :

عن أبي هريرة رضي الله عنه عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعن الله الواصلة والمستوصلة والواشمة والمستوشمة

صحيح البخاري ج5 ص2216 ش 5589 کتاب اللباس باب الوصل فی الشعر

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ فرمودند : خداوند زنی را که موی زنی را به سر زنی ديگر وصل کند و نيز زنی را که موها به سر وی وصل

شده است ، نيز زنی را که خالکوبی می‌کند و زنی را که خالکوبی شده است لعنت كند!

در روايات ديگری از صحيح بخاری آمده است که خود رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ آنها را لعنت کردند ؛ جمع بين دو روايت چنين است

كه اگر کسی برای شخصی طلب لعنت از خدا کند ، در واقع خود وی نيز او را لعنت کرده است .

صحيح البخاري ج5 ص2217 ش 5591 و 5592 کتاب اللباس

5-8 نامصة ، متنمصة ، متفلجة ، مغيرة لخلق الله

عن عبد الله (بن مسعود) قال لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله قال فبلغ

ذلك امرأة من بني أسد يقال لها أم يعقوب وكانت تقرأ القرآن فأتته فقالت ما حديث بلغني عنك أنك لعنت الواشمات والمستوشمات

والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله فقال عبد الله وما لي لا ألعن من لعن رسول الله صلى الله عليه وسلم وهو في كتاب

الله فقالت المرأة لقد قرأت ما بين لوحي المصحف فما وجدته فقال لئن كنت قرأتيه لقد وجدتيه قال الله عز وجل وما آتاكم الرسول فخذوه

وما نهاكم عنه فانتهوا

صحيح مسلم ج3 ص1678 ش 2125 کتاب اللباس والزينة باب تحريم فعل الواصلة والمستوصلة والواشمة والمستوشمة والنامصة والمتنمصة والمتفلجات والمغيرات خلق الله- صحيح البخاري ج4 ص1853 ش 4604 کتاب التفسير باب وما آتاكم الرسول فخذوه و ج5 ص2218 ش 5595 و ص 2219 ش 5599 کتاب اللباس باب المتنمصات

از عبد الله (بن مسعود) روايت شده است که گفت : خداوند زنی را كه خالکوبی می کند و زنی را که بر بدن وی خالکوبی می شود و زنی

را که موی صورت زنان ديگر را می زدايد و زنی که موی صورتش زدوده می شود ، و نيز زنی را که دندان‌های خويش را به خاطر زينت اصلاح

می کند (فاصله بين دندان ها را باز می کند) و کسی که خلقت خدا را تغيير می‌دهد لعنت كند!

اين خبر به زنی از بنی اسد رسيد ، که اهل قرآن بود ؛ به نزد عبدالله بن مسعود آمده و گفت : شنيده‌ام که اين زنان را لعنت کرده‌ای ؟

پاسخ داد : چرا کسی را که رسول خدا (صلى الله عليه وآله) لعنت کرده است لعنت ننمايم ؟ و دستور به اين کار در قرآن نيز آمده است .

زن سوال کرد در کجای قرآن چنين چيزی آمده است با اينکه من تمامی قرآن را خوانده‌ام اما اين را (که هر که را که رسول خدا لعنت کرد

لعنت کنيد) در آن نيافته‌ام ؟

گفت : آن را خوانده‌ای و در کتاب خدا ديده‌ای ؛ خداوند فرموده است «هر چه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) برای شما آورد آن را بگيريد

و هرچه از آن نهی کرد پس از آن پرهيز کنيد»

نكته‌اي راجع به اين روايت :

در اين روايت ، لعن اين افراد به صورت مستقيم از زبان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل نشده است ؛ و تنها عبد الله بن مسعود به

صورت ضمني اشاره مي‌كند كه لعن وي براي اين افراد به خاطر تمسك به عمل رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ است .

9-12 آکل ربا ، موکل ربا ، کاتب ربا ، شاهد بر ربا

عن جابر قال لعن رسول الله صلى الله عليه وسلم آكل الربا وموكله وكاتبه وشاهديه وقال هم سواء.

صحيح مسلم ج3 ص1219 ش 1598 کتاب المساقاة باب لعن آکل الربا وموکله

از جابر روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله) خورنده ربا و دهنده آن و نويسنده (قرارداد) آن و شاهد بر آن را لعنت کرده

است و فرموده است که همه در آن يکسانند .

13- من باع من اليهود الشحوم :

عن بن عباس قال بلغ عمر أن سمرة باع خمرا فقال قاتل الله سمرة ألم يعلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لعن الله اليهود

حرمت عليهم الشحوم فجملوها فباعوها

صحيح مسلم ج3 ص1207 ش 1582 کتاب المساقاة باب تحريم بيع الخمر والميتة والخنزير والأصنام

از ابن عباس روايت شده است که به عمر خبر رسيد که سمرة (يکی از صحابه) شراب فروخته است !!! پس گفت : خدا او را بکشد ؛

آيا نمی‌دانست که رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ فرموده‌اند که خدا يهود را لعنت کند ؛ دنبه گوسفندان بر ايشان حرام بود ؛ در مورد

آن کوتاهی کرده و آن را فروختند .

14-23 الخمر ، عاصر الخمر ، معتصرها ، شاربها ، حاملها ، المحمولة اليه ، بائعها ، مبتاعها ، ساقيها ، مسقاها:

وعن ابن عباس قال سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول أتاني جبريل عليه السلام فقال يا محمد ان الله عز وجل لعن الخمر

وعاصرها (ومعتصرها) وشاربها وحاملها والمحمولة اليه وبائعها ومبتاعها وساقيها ومسقاها رواه أحمد والطبراني ورجاله ثقات

مجمع الزوائد ج5 ص73 کتاب الأطعمة - مسند أحمد بن حنبل ج1 ص316 ش 2899 مسند عبدالله بن عباس شبيه همين روايت در مدارک ذيل آمده است : سنن ابن ماجه ج2 ص1121 ش 3380 و 3381 باب لعنت الخمر على عشرة أوجه - سنن الترمذي ج3 ص589 ش 1294 کتاب البيوع باب النهي أن يتخذ الخمر خلا

از ابن عباس روايت شده است که گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند : جبريل به نزد من آمد و گفت : ای محمد ؛ خداوند

خمر را و کسی که آب انگور را برای آن بگيرد و کسی که آن را بجوشاند و کسی که آن را بنوشد و کسی که آن را حمل کند و کسی که

شراب به سوی وی حمل شده است و فروشنده آن و خريدار آن و ساقی آن و کسی که در ظرف وی شراب ريخته شود را لعنت کرده

است .

اين روايت را احمد حنبل و طبرانی نقل کرده اند و همه راويان آن مورد اطمينان هستند .

24- اليهود الذين اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد :

عن عائشة رضي الله عنها قالت قال النبي صلى الله عليه وسلم في مرضه الذي لم يقم منه لعن الله اليهود اتخذوا قبور أنبيائهم

مساجد ...

صحيح البخاري ج4 ص1614 ش4177 کتاب المغازی باب مرض النبی (ص) ووفاته و...

از عائشه روايت شده است که گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ‌ در بيماری خويش که بعد از آن از دنيا رفت فرمود : خداوند يهود را

لعنت کند که قبر انبيای خويش را سجده‌گاه ساختند .

25- زوارات القبور :

عن أبي هريرة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لعن زوارات القبور قال وفي الباب عن بن عباس وحسان بن ثابت

قال أبو عيسى هذا حديث حسن صحيح وقد رأى بعض أهل العلم أن هذا كان قبل أن يرخص النبي صلى الله عليه وسلم في زيارة القبور

فلما رخص دخل في رخصته الرجال والنساء

سنن الترمذي ج3 ص371 ش 1056 کتاب الجنائز باب ما جاء في كراهية زيارة القبور للنساء (البانی روايت را در صحيح الترهيب والترغيب ش 3545 نقل کرده و صحيح می داند)

از ابوهريره روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ فرمودند : خداوند لعنت کند زنانی را که به زيارت قبور می روند ...

ترمذی می گويد اين روايت نيکو و با سند صحيح است ؛ عده ای از اهل علم می گويند که اين روايت قبل از آن بوده است که رسول خدا

(صلى الله عليه وآله) ‌اجازه زيارت قبور دهند اما بعد از آن که اجازه داد ، اجازه ايشان شامل زن و مرد شد.

26- السارق :

عن أبي هريرة عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعن الله السارق يسرق البيضة فتقطع يده ويسرق الحبل فتقطع يده

صحيح البخاري ج6 ص2489 ش 6401 کتاب الحدود باب لعن السارق اذا لم يسمّ

از ابوهريره روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ فرمودند : خدا سارق را لعنت کند ؛ گاهی زره را می دزدد و دستش

قطع می شود ؛ گاهی نيز طنابی را می دزدد و دستش قطع می شود .

27-28 الرجال المخنثين ، النساء المترجلات او المتبرجات

عن بن عباس رضي الله عنهما قال لعن النبي صلى الله عليه وسلم المخنثين من الرجال والمترجلات من النساء ...

صحيح البخاري ج6 ص2508 ش 6445 كتاب المحاربين باب نفي أهل المعاصي والمخنثين

از ابن عباس روايت شده است که گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مردانی را که اخلاق و خصوصيات زنانه از خود بروز مي‌دهند و

زنانی را که اخلاق و خصوصيات مردانه از خود نشان مي‌دهند را لعنت کرده‌اند ...

عن بن عباس أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لعن المخنثين من الرجال والمتبرجات من النساء ...

سنن النسائي الكبرى ج5 ص396 ش 9251 کتاب عشرة النساء باب لعن المتبرجات من النساء

از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت شده است که ايشان مردانی را که خصوصيات زنانه از خود نشان مي‌دهند و زنانی

را که خود را در مقابل نظر نامحرمان قرار می‌دهند لعنت فرموده‌ا‌ند ...

29-32 من أحدث فی المدينة حدثا ، من آوى في المدينة محدثا ، من والى قوما بغير اذن مواليه ، من أخفر مسلما :

قال علي رضي الله عنه ما عندنا كتاب نقرؤه إلا كتاب الله غير هذه الصحيفة ... وفيها المدينة حرم ما بين عير إلى ثور فمن أحدث فيها حدثا

أو آوى محدثا فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين لا يقبل منه يوم القيامة صرف ولا عدل ومن والى قوما بغير إذن مواليه فعليه لعنة

الله والملائكة والناس أجمعين لا يقبل منه يوم القيامة صرف ولا عدل وذمة المسلمين واحدة يسعى بها أدناهم فمن أخفر مسلما فعليه

لعنة الله والملائكة والناس أجمعين لا يقبل منه يوم القيامة صرف ولا عدل

صحيح البخاري ج6 ص2482 ش 6374 كتاب الفرائض باب إثم من تبرأ من مواليه

علي (عليه‌السلام) گفته است : در نزد ما کتابی که آن را بخوانيم غير از کتاب خدا و اين صحيفه نيست ... و در آن آمده است که مدينه از

عير تا ثور حرم است ؛ پس کسی که در آن سبب فاجعه شود يا کسی را که سبب فاجعه‌ای شده است در آن پناه دهد پس لعنت خدا

و ملائکه و همه مردمان بر او باد ؛ در روز قيامت توبه و کار نيک او قبول نمی شود .

وکسی که بدون اجازه مولای خويش ، مولای ديگری بگيرد لعنت خدا و ملائکه و همه مردمان بر او باد و در روز قيامت توبه و کار نيک او

قبول نمی شود .

و ذمه (پناه دادن) همه مسلمانان يکی است ؛ و حتی کوچکترين آنان می تواند کسی را پناه دهد ؛ پس اگر کسی ذمه يکی از

مسلمانان را بشکند لعنت خدا و ملائکه و همه مردمان بر او باد و در روز قيامت توبه و کار نيک او قبول نمی شود .

33-34 الراشي ، المرتشي :

عن عبد الله بن عمرو قال لعن رسول الله صلى الله عليه وسلم الراشي والمرتشي

قال أبو عيسى هذا حديث حسن صحيح

سنن الترمذي ج3 ص623 ش 1336 و 1337 کتاب الأحکام باب ما جاء في الراشي والمرتشي في الحكم - سنن ابن ماجه ج2 ص775 ش 2313 کتاب الأحکام باب التغليظ فی الحيف والرشوة - سنن أبي داود ج3 ص300 ش 3580 کتاب الأقضية باب في كراهية الرشوة

از عبدالله بن عمرو روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ رشوه دهنده و رشوه گيرنده را لعنت فرموده اند .

ترمذی می گويد اين روايت نيکو و صحيح است .

35-40 الزائد فی کتاب الله ، المکذب بقدر الله ، المتسلط بالجبروت ليعز من أذل الله ويذلّ من أعز الله ، المستحل لحرم

الله ، المستحل من عترة الرسول ما حرم الله ، التارک لسنة رسول الله (ص)

عن عائشة قالت قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ستة لعنتهم لعنهم الله وكل نبي كان الزائد في كتاب الله والمكذب بقدر الله

والمتسلط بالجبروت ليعز بذلك من أذل الله ويذل من أعز الله والمستحل لحرم الله والمستحل من عترتي ما حرم الله والتارك لسنتي

قال أبو عيسى هكذا روى عبد الرحمن ... عن عائشة عن النبي صلى الله عليه وسلم ورواه سفيان الثوري ... عن علي بن حسين عن

النبي صلى الله عليه وسلم مرسلا وهذا أصح

سنن الترمذي ج4 ص457 ش 2154 کتاب القدر - صحيح ابن حبان ج13 ص60 ش 5749 باب اللعن ، ذكر لعن المصطفى مع سائر الأنبياء أقواما من أجل أعمال ارتكبوها - المستدرك على الصحيحين ج1 ص91 ش102 کتاب الايمان و ج2ص571 ش 3940 و ص 572 ش 3941 باب تفسير سورة والليل ج4 ص101 ش 7011 کتاب الأحکام (تمامی روايات را صحيح می داند)

از عائشه روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ فرمودند : شش گروهند که من ايشان را لعنت کرده ام و خدا و همه

انبيای گذشته نيز آنان را لعنت کرده‌اند :

کسی که در کتاب‌های الهی مطلبی زياد کند ؛ و کسی که قدر الهی را منکر شود ؛ و کسی که با زور بر مردم سلطنت پيدا کند تا کسی

را که خداوند خوار کرده است عزيز گرداند و کسی را که خداوند عزيز می‌داند ذليل نمايد و کسی که محرمات الهی را حلال شمارد (و يا

کسی که حَرَم الهی را مورد تجاوز قرار دهد و در آن خون کسی را مباح بداند) و کسی که آنچه را خداوند در مورد خاندان من حرام کرده

است ، انجام دهد (ايشان را آزار دهد) و کسی که سنت من را ترک نمايد .

ترمذی می گويد : اين روايت را عبد الرحمن ... از عائشه از رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ نقل کرده است ؛ سفيان نيز آن را از علی بن

الحسين (امام سجاد (عليه‌السلام)) به صورت مرسل از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل می کند و روايتی که ما نقل کرديم

سندش صحيح‌تر است .
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 




41-42 آوی الصدقة ، المرتد اعرابيا بعد الهجرة

عن عبد الله قال آكل الربا وموكله وكاتبه إذا علموا ذلك والواشمة والموشومة للحسن ولآوي الصدقة والمرتد أعرابيا بعد الهجرة ملعونون على

لسان محمد صلى الله عليه وسلم يوم القيامة

سنن النسائي (المجتبى) ج8 ص147 ش 5102 کتاب الزينة باب الموتشمات (البانی روايت را صحيح می داند :صحيح التعليق الرغيب 3 / 49 )

از عبد الله روايت شده است که گفت : خورنده ربا و کسی که آن را داده است و نويسنده آن اگر علم به ربا بودنش داشتند و نيز زن

خالکوب و زنی که برای زيبايي خالکوبی شده است و کسی که صدقات (واجب) را در نزد خويش جمع کند و کسی که بعد از هجرت

(به سوی تمدن) دوباره بيابان نشين شود ، بر زبان رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ در روز قيامت مورد لعن قرار گرفته اند .

43-44 المراة تلبس لبسة الرجل ، الرجل يلبس لبسة المرأة

عن أبي هريرة قال لعن رسول الله صلى الله عليه وسلم الرجل يلبس لبسة المرأة والمرأة تلبس لبسة الرجل

سنن النسائي الكبرى ج5 ص397 ش 9253 کتاب عشرة النساء باب لعن المتبرجات من النساء - سنن أبي داود ج4 ص60 ش 4098 و 4099 کتاب اللباس باب لباس النساء - المستدرك على الصحيحين ج4 ص215 ش 7415 کتاب اللباس (الباني اين روايت را در صحيح الجامع الصغير ش 5096 صحيح دانسته است)

از ابوهريره روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ مردی را که لباس زنانه بپوشد و زنی را که لباس مردانه بپوشد لعنت

کرده است .


45-46 المتشبهين بالنساء ، المتشبهات بالرجال :

عكرمة عن بن عباس رضي الله عنهما قال لعن رسول الله صلى الله عليه وسلم المتشبهين من الرجال بالنساء والمتشبهات من النساء

بالرجال

صحيح البخاري ج5 ص2207 ش 5546 کتاب اللباس باب المتشبهين بالنساء والمتشبهات بالرجال- سنن أبي داود ج4 ص60 ش 4097 کتاب اللباس باب لباس النساء

از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت شده است که مردانی را که خود را شبيه زنان می‌کنند و زنانی را که خود را شبيه
مردان می‌کنند لعنت فرموده است .


47- نساء كاسيات عاريات:

سمعنا عبد الله بن عمرو يقول سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول سيكون في آخر أمتي رجال يركبون على السروج كأشباه

الرجال ينزلون على أبواب المسجد نساؤهم كاسيات عاريات على رؤوسهم كأسنمة البخت العجاف العنوهن فإنهن ملعونات ...

مسند أحمد بن حنبل ج2 ص223 ش 7083 مسند عبد الله بن عمر - المستدرك على الصحيحين ج4 ص483 ش 8346 کتاب الفتن والملاحم- صحيح ابن حبان ج13 ص64 ش 5753 ذكر الاخبار عن وصف النساء اللاتي يستحققن اللعن بأفعالهن (البانی اين روايت را در صحيح و ضعيف الجامع الصغير ش7247 صحيح می داند)

از عبد الله بن عمر شنيديم که می گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند در آخر الزمان مردانی هستند که سوار بر زين

می شوند اما شبيه مردانند !!! در کنار در مساجد منزل می‌کنند اما همسرانشان پوشيده اند و عريان ؛ بر سر آنان مانند کوهان

شتران خراسانی لاغر اندام است ؛ آنها را لعنت کنيد که لعنت شده هستند .


48-50 مانع الصدقة ، الحالّ ، المحلل له :

عن على رضي الله عنه قال لعن رسول الله صلى الله عليه وسلم آكل الربا وموكله وشاهديه وكاتبه والواشمة والمستوشمة للحسن

ومانع الصدقة والمحل والمحلل له وكان ينهى عن النوح

مسند أحمد بن حنبل ج1 ص107 ش 844 مسند علی بن ابی طالب و ص83 ش635 و ص87 ش 660 و ص133 ش 1120 و ص150 ش 1288 و ص158 ش1364- سنن النسائي (المجتبى) ج8 ص147 ش 5103 و 5104 کتاب الزينة باب الموتشمات (البانی اين روايت را در صحيح و ضعيف سنن نسائي صحيح می داند)

از علی (عليه‌السلام) روايت شده است که گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ خورنده ربا و موکل بر آن و شاهد بر آن و نويسنده آن

و زن خالکوب و زنی که برای زيبايي خالکوبی می‌شود و کسی که جلوی صدقات را بگيرد و محلّ (اگر مردی سه باز زنش را طلاق رجعی

دهد ، ديگر نمی تواند به وی رجوع کند ؛ در اين هنگام اگر بخواهد دوباره با وی ازدواج کند بايد شخصی ديگر با زن وی ازدواج کرده و سپس

زن را طلاق دهد ؛ بعد از آن دوباره اين مرد می تواند با همسر سابقش ازدواج کند ؛ به اين مرد محلل له و به مردی که با زن اين شخص

بعد از سه بار طلاق ازدواج کرد محلّ يا محلّل گفته می‌شود) و محلل له را لعنت کرده و از نوحه سرايي نيز نهی می‌فرمودند .


51- الذی ياتی المرأة فی دبرها

عن أبي هريرة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ملعون من أتى امرأته في دبرها

سنن أبي داود ج2 ص249 ش 2162 کتاب النکاح باب فی جامع النکاح (اين روايت را الباني در صحيح الترغيب والترهيب ش 2432 ذکر کرده و صحيح می داند)

از ابوهريره روايت شده است که گفت: رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند کسی که با همسرش از پشت نزديکی نمايد ملعون

است .


52-54 الخامشة وجهها ، الشاقة جيبها ، الداعية بالويل والثبور

عن أبي أمامة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لعن الخامشة وجهها والشاقة جيبها والداعية بالويل والثبور

سنن ابن ماجه ج1 ص505 ش 1585 کتاب الجنائز باب ما جاء في النهي عن ضرب الخدود وشق الجيوب (البانی اين روايت را در صحيح سنن ابن ماجه ش 1289 تصحيح کرده است)

از ابوامامه روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله) زنی را که روی خويش را خراش دهد و زنی را که گريبان خويش را چاک

کند و زنی را که صدای ناله به ويل و ثبور (هلاکت) بلند کند لعنت فرموده‌اند‌.

در بعضی از روايات از خامشة وجهها به المنتهشة تعبير شده است :

غريب الحديث لابن الجوزي ج2 ص446 - النهاية في غريب الأثر ج5 ص136 - المحكم والمحيط الأعظم لابن سيدة ج4 ص189


55-60 من غيّر تخوم الأرض ، من ذبح لغير الله ، من لعن والديه ، من کمه أعمی عن السبيل ، من وقع علی بهيمة ،

من عَمِل عَمَل قوم لوط :


عن بن عباس ان نبي الله صلى الله عليه وسلم قال لعن الله من غير تخوم الأرض لعن الله من ذبح لغير الله لعن الله من لعن والديه لعن

الله من تولي غير مواليه لعن الله من كمه أعمى عن السبيل لعن الله من وقع على بهيمة لعن الله من عمل عمل قوم لوط لعن الله من

عمل عمل قوم لوط ثلاثا

مسند أحمد بن حنبل ج1 ص317 ش 2915 (البانی اين روايت را در صحيح الترغيب والترهيب ش 2421 تصحيح کرده است )

از ابن عباس روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرموده‌اند : خدا لعنت کند کسی را که مرز زمين‌ها را تغيير دهد ؛

خدا لعنت کند کسی را که برای غير خدا ذبح نمايد ؛ خدا لعنت کند کسی را که والدين خويش را لعنت کند ؛ خدا لعنت کند کسی را که

غير از مولای خويش را به سروری گيرد ؛ خدا لعنت کند کسی را که يک نابينا را از راه بيرون ببرد ؛ خدا لعنت کند کسی را که با حيوانی

نزديکی کند ؛ خدا لعنت کند کسی را که کار قوم لوط را انجام دهد و اين را سه بار فرمودند .


61- من آوی محدثا (مطلقا في المدينة او غيرها):

حدثنا أبو الطفيل عامر بن واثلة قال كنت عند علي بن أبي طالب فأتاه رجل فقال ما كان النبي صلى الله عليه وسلم يسر إليك قال فغضب

وقال ما كان النبي صلى الله عليه وسلم يسر إلي شيئا يكتمه الناس غير أنه قد حدثني بكلمات أربع قال فقال ما هن يا أمير المؤمنين

قال قال لعن الله من لعن والده ولعن الله من ذبح لغير الله ولعن الله من آوى محدثا ولعن الله من غير منار الأرض

صحيح مسلم ج3 ص1567 ش 1978 کتاب الأضاحی باب تحريم الذبح لغير الله تعالى ولعن فاعله

ابوالطفيل می گويد نزد علی بودم ؛ پس شخصی آمده و گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ چه اسراری به شما گفته است ؟

حضرت خشمناک شده و گفتند : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) هيچ سری به من نگفته است که آن را از مردم پنهان کرده باشد ؛

غير از آنكه چهار جمله به من گفت .

آن شخص پرسيد آن چهار جمله چيست ؟

پاسخ داد : خدا لعنت کند کسی را که پدر خويش را لعنت کند ؛ و خدا لعنت کند کسی را که برای غير خدا قربانی کند و خدا لعنت کند

کسی را که جنايتکاری (يا بدعتگذار) را پناه دهد و خدا لعنت کند کسی را که علامت‌های زمين را تغيير دهد .


62- من أحدث حدثا (مطلقا في المدينة او غيرها) :

عن قيس بن عباد قال انطلقت أنا والأشتر إلى علي عليه السلام فقلنا هل عهد إليك رسول الله صلى الله عليه وسلم شيئا لم يعهده

إلى الناس عامة قال لا إلا ما في كتابي هذا قال مسدد قال فأخرج كتابا وقال أحمد كتابا من قراب سيفه فإذا فيه المؤمنون تكافأ دماؤهم

وهم يد على من سواهم ويسعى بذمتهم أدناهم ألا لا يقتل مؤمن بكافر ولا ذو عهد في عهده من أحدث حدثا فعلى نفسه ومن أحدث

حدثا أو آوى محدثا فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين

سنن أبي داود ج4 ص180 ش 4530 کتاب الديات باب أيقاد المسلم بالكافر (البانی اين روايـت را در صحيح سن أبی داود ش 4530 صحيح دانسته است )

از قيس روايت شده است كه من و اشتر به نزد علي (عليه‌السلام) رفتيم و گفتيم : آيا پيامبر (صلى الله عليه وآله) به شما چيزي گفته

است كه به ديگران نگفته باشد ؟ پاسخ داد : خير ؛ جز آنچه در اين كتاب است ؛ سپس كتابي را بيرون آورده – احمد گفته است كه

نوشته اي را از غلاف شمشيرش بيرون آورد- كه در آن نوشته بود «خون مسلمانان همسنگ هم است ؛ و آنان بر ضد غير مسلمان ،

يكپارچه‌اند ؛ كوچكترين مسلمانان مي‌تواند غير مسلمان را در ذمه در آورد ؛ آگاه باشيد كه مومن در مقابل كافر كشته نمي‌شود ؛

هركسي كه پيمان داشته باشد ، در زمان پيمانش كشته نخواهد شد ؛ هركس كه مصيبتي وارد كند ، بر گردن خود او است ، و هركس

مصيبتي وارد كند ، يا كسي را كه مصيبت وارد كرده است ، پناه دهد ، لعنت خدا و ملائكه و همه مردمان بر او باد .


63- المصوّر :

عن عَوْنِ بن أبي جُحَيْفَةَ عن أبيه أَنَّهُ اشْتَرَى غُلَامًا حَجَّامًا فقال إِنَّ النبي صلى الله عليه وسلم ... وَلَعَنَ آكِلَ الرِّبَا وَمُوكِلَهُ وَالْوَاشِمَةَ

وَالْمُسْتَوْشِمَةَ وَالْمُصَوِّرَ

صحيح البخاري ج 5 ص 2223 ش 5617 کتاب اللباس باب من لعن المصور

از عون بن ابی جحيفة روايت شده است که پدر او غلامی خريد که حجامت می کرد ؛ پس گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله)

‌ ...خورنده ربا و دهنده آن را و زن خالکوب و زنی که خالکوبی شده است و نيز تصويرگران را لعنت کرده است .


64- امراة دعاها زوجها الی الفراش فتأبى

عن أبي هريرة رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا دعا الرجل امرأته إلى فراشه فأبت فبات غضبان عليها لعنتها

الملائكة حتى تصبح

صحيح البخاري ج3 ص1182 ش 3065 کتاب بدء الخلق باب اذا قال احدکم آمين

از ابوهريره روايت شده است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند : اگر مردی زنش را به رختخواب بخواند اما قبول نکند و مرد شب

را از دست وی خشمگين به صبح برساند ، ملائکه او را لعنت مي‌کنند تا صبح شود .


65- من أشار الی مسلم بحديدة :

سمعت أَبَا هُرَيْرَةَ يقول قال أبو الْقَاسِمِ صلى الله عليه وسلم من أَشَارَ إلى أَخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فإن الْمَلَائِكَةَ تَلْعَنُهُ حتى يَدَعَهُ وَإِنْ كان أَخَاهُ لِأَبِيهِ

وَأُمِّهِ

صحيح مسلم ج 4 ص 2020 ش 2616 کتاب البر والصلة بَاب النَّهْيِ عن الْإِشَارَةِ بِالسِّلَاحِ إلى مُسْلِمٍ

از ابوهريره شنيدم که می گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود کسی که با آهنی (شمشيری) به سمت برادر خويش اشاره

کند (وی را تهديد کند) ملائکه او را لعنت می‌کنند تا زمانی که اين کار را رها کند ؛ حتی اگر برادر پدری و مادری او باشد .


66- الدنيا وما فيها غير ذکر الله وما والاه أو عالما أو متعلما :

ثنا أبو هُرَيْرَةَ قال سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وهو يقول الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ ما فيها إلا ذِكْرَ اللَّهِ وما وَالَاهُ أو عَالِمًا أو مُتَعَلِّمًا

سنن ابن ماجه ج 2 ص 1377 ش 4112 کتاب الفتن باب مثل الدنيا (البانی در السلسلة الصحيحة ش 2797 روايت را صحيح می داند)

ابوهريره گفته است که از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيدم که می‌فرمود : دنيا لعنت شده است ؛ و هر آنچه که در آن است غير از

ياد خدا و هرچه به همراه آن باشد يا شخص عالم يا متعلّم لعنت شده است .


67-68 من وسم البهيمة فی وجهها ومن ضربها فی وجهها

عن جَابِرٍ أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم مُرَّ عليه بِحِمَارٍ قد وُسِمَ في وَجْهِهِ فقال أَمَا بَلَغَكُمْ أَنِّي قد لَعَنْتُ من وَسَمَ الْبَهِيمَةَ في وَجْهِهَا أو

ضَرَبَهَا في وَجْهِهَا فَنَهَى عن ذلك

سنن أبي داود ج 3 ص 26 ش 2564 کتاب الجهاد بَاب النَّهْيِ عن الْوَسْمِ في الْوَجْهِ وَالضَّرْبِ في الْوَجْهِ (البانی اين روايت را در السلسلة الصحيحة ش 1549 صحيح می داند)

از جابر از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت شده است که الاغی را ديدند که چهره اش را داغ کرده بودند ؛ پس فرمودند :

آيا به شما خبر نرسيده است که من کسی را که به صورت حيوان داغ بگذارد يا به صورت حيوان ضربه بزند لعنت کرده‌ام ؟

و از اين کار نهی فرمودند .


69-70 من ادعی الی غير ابيه ومن انتمی الی غير مواليه :

خَطَبَنَا عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ فقال من زَعَمَ ان عِنْدَنَا شيئا نَقْرَؤُهُ إلا كِتَابَ اللَّهِ وَهَذِهِ الصَّحِيفَةَ قال وَصَحِيفَةٌ مُعَلَّقَةٌ في قِرَابِ سَيْفِهِ فَقَدْ كَذَبَ

فيها أَسْنَانُ الْإِبِلِ وَأَشْيَاءُ من الْجِرَاحَاتِ وَفِيهَا قال النبي صلى الله عليه وسلم الْمَدِينَةُ حَرَمٌ ما بين عَيْرٍ إلى ثَوْرٍ فَمَنْ أَحْدَثَ فيها حَدَثًا وَمَنْ

ادَّعَى إلى غَيْرِ أبيه أو انْتَمَى إلى غَيْرِ مَوَالِيهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ لَا يَقْبَلُ الله منه يوم الْقِيَامَةِ صَرْفًا ولا عَدْلًا

صحيح مسلم ج 2 ص 994 ش 1370 كتاب الحج باب فضل المدينة

علي (عليه‌السلام) روزی برای ما سخنرانی کرد و گفت : دروغ می گويد کسی که گمان می کند ما چيزی غير از کتاب خدا و اين صحيفه

داريم که آن را بخوانيم ؛ و آن صحيفه آويزان به غلاف شمشير حضرت بود ؛ (و فرمودند) در آن در مورد دندان‌های شتران و مقداری در مورد

جراحات است ؛ و در اين صحيفه است که رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرموده اند : مدينه حرم است ؛ ما بين عير تا ثور ؛ پس کسی

که بدعتی در آن گذارد يا بدعت گذاری را جای دهد و نيز کسی که خود را فرزند غير پدر خويش نشان دهد و کسی که خود را غلام

کسی غير از مولای خويش معرفی کند لعنت خداوند وملائکه و همه مردمان بر او باد و خداوند در روز قيامت از او توبه و کار نيکش را

نمی‌پذيرد .


71-72 آکل ثمن الخمر والمشتراة له الخمر :

أَنَسِ بن مَالِكٍ قال لَعَنَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم في الْخَمْرِ عَشْرَةً عَاصِرَهَا وَمُعْتَصِرَهَا وَشَارِبَهَا وَحَامِلَهَا وَالْمَحْمُولَةُ إليه وَسَاقِيَهَا

وَبَائِعَهَا وَآكِلَ ثَمَنِهَا وَالْمُشْتَرِي لها وَالْمُشْتَرَاةُ له

سنن الترمذي ج 3 ص 589 ش 1295 کتاب البيوع باب النهی أن يتخذ الخمر خلا (اين روايت را البانی در صحيح وضعيف سنن ترمذی ش 1295 صحيح می داند)

انس بن مالک گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در مورد شراب ده چيز را لعنت کرده‌اند ؛ .... و کسی که پولی را که از شراب به

دست آمده است مصرف کند ... و کسی که شراب برای وی خريده شده است


73-75 من لم يعدل فی الحکم من أمراء قريش ، من لم يرحم منهم اذا استرحم ، من لم يف بعهده منهم اذا عاهد :

قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم الأُمَرَاءُ من قُرَيْشٍ ثَلاَثاً ما فَعَلُوا ثَلاَثاً ما حَكَمُوا فَعَدَلُوا وَاسْتُرْحِمُوا فَرَحِمُوا وَعَاهَدُوا فَوَفَوْا فَمَنْ لم يَفْعَلْ

ذلك منهم فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

مسند أحمد بن حنبل ج 4 ص421 ش 19797 مسند أبی برزة الأسلمی (اين روايت را البانی در السلسلة الصحيحة ش 2858 تصحيح کرده است)

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند : اميران از قريش خواهند بود – اين را سه بار فرمودند – تا زمانی که اين سه کار را بکنند ؛ تا

زمانی که حکم کنند و عدالت را مراعات نمايند و از ايشان بخشش خواسته شود و ببخشند و پيمان ببندند و وفای به آن کنند ؛ پس اگر

کسی از ايشان چنين نکند پس لعنت خداوند وملائکه و همه مردمان بر ايشان باد .


76- من اتخذ ذات الروح غرضا :

مَرَّ بن عُمَرَ بِفِتْيَانٍ من قُرَيْشٍ قد نَصَبُوا طَيْرًا وَهُمْ يَرْمُونَهُ وقد جَعَلُوا لِصَاحِبِ الطَّيْرِ كُلَّ خَاطِئَةٍ من نَبْلِهِمْ فلما رَأَوْا بن عُمَرَ تَفَرَّقُوا فقال بن عُمَرَ

من فَعَلَ هذا لَعَنْ الله من فَعَلَ هذا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَعَنَ من اتَّخَذَ شيئا فيه الرُّوحُ غَرَضًا

صحيح مسلم ج 3 ص 1550 ش 1958 کتاب الصيد والذبائح باب النهی عن صبر البهائم

ابن عمر به گروهی از قريش گذشت که پرنده‌ای را هدف قرار داده و به سمت او تير می‌انداختند ؛ و تيرهايی را که به خطا می‌رفت به

صاحب پرنده می‌دادند ؛ وقتی ابن عمر را ديدند پراکنده شدند ؛ ابن عمر گفت : چه کسی که چنين کرد؟ خداوند او را لعنت کند ؛

بدرستيکه رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ کسی را که جانداری را به عنوان هدف قرار دهد لعنت کرده‌اند
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


 لعن صاحبان صفتي خاص در كلام رسول خدا بدون تصحيح سند :  


موارد ديگري نيز در كتب اهل سنت آمده است كه در آنها ، تصريح به صحت سند نشده است ؛ بسياري از موارد ، را علماي اهل سنت به


صورت قطعي آورده و ادعا كرده‌اند رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ آن گروه را لعنت فرموده‌اند ؛ مواردي نيز وجود دارد كه با سند حسن و


يا ضعيف در كتب اهل سنت آمده است كه تنها به فهرست آنان مي‌پردازيم :


1- من سأل بوجه الله 2- من سئل بوجه الله فمنع سائله 4- من قطع السدر 5- صوت المزمار عند النعمة 6- صوت الرنة عند المصيبة


7- ثالث ثلاثة رکبوا علی حمار واحد 8- الذين تخلفوا عن جيش أسامة 9- النائحة 10- المستمعة 11- الحالقة 12- السالقة (أو الصالقة)


13- الذی يجلس فی وسط الحلقة 14- الرائش 15- القاشرة 16- المقشورة 17- ناکح اليد 18- المفعول به عمل قوم لوط 19- ناكح البهيمة


20- الجامع بين المرأة وابنتها 21- الزاني بحليلة جاره 22- المؤذي جاره حتى يلعنه 23- من أم قوما وهم له کارهون


24- رجل سمع حي على الصلاة (أو الفلاح) ولم يجب 25- من سلّ سخيمته علی طريق المسلمين 26- العاضهة 27- المستعضهة


28- المرأة تخرج من بيت زوجها بدون اذنه 29- من ولی أمة رسول الله فشقّ عليهم 30- من انتقص شيئا من حق رسول الله (ص)


31- من أبی عترة رسول الله 32- من آذانا فی سبلنا 33- جاران أذبلا 34- الماشون اختيالا 35- الناطقون أشعارا بالخنی


36- الشابون (أو الشاربون) فضالا 37- المعقوس نعالا 38- الشطرنج 39- من لعب بالشطرنج 40- الشيخ الزانی


41- المتبتلين (ممکن است با من تحصر يکی باشد) 42- المتبتلات 43- راکب الفلاة وحده 44- البائت وحده 45- مضلّ المساکين


46- من قال للمکفوف اتق البئر وليس بين يديه شيء 47- الرجل يسأل عن دار القوم فيدلونه علی غيرها


48- الرجل يضرب والديه حتی يستغيثا 49- من غير حدود الله 50- من ضار مؤمنا 51- من مکر بمؤمن 52- المحتکر 53- کاتم العلم


54- المتخذين علی القبور المساجد 55- المتخذين علی القبور السرج 56- من فرق بين الوالدة وولدها 57- من فرق بين الأخ وأخيه


58- العالم الذی لا يظهر علمه اذا ظهرت البدع وسب أصحاب رسول الله (ص) 59- الموسی وحاملها 60- من قبّل غلاما بشهوة


61- السلتاء 62- المرهاء 63- المتغوط فی ظلّ النزال 64- من استخفّ بولاية رسول الله 65- من ذبح لغير القبلة 66- من انتفی من ولده


67- من برئ من مواليه 68- من تحصّر 69- من جمع بين الأختين 70- مغور الماء المنتاب 71- من أتی کاهنا 72- من أتی حائضا


73- من خبب أي أفسد امرأة على زوجها أو مملوكا على سيده 74- المرأة إذا خرجت من دارها بغير إذن زوجها


75- ومن مشى بقميص رقيق بغير إزار بادي العورة 76- الدال على الخمر 77- الشافع فی حد من حدود الله بعد البلوغ الی الحاکم


87- المشفع فی حد من حدود الله بعد البلوغ الی الحاکم 79- من ترك الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر إذا أمكنه 80- من حقر مسلما


81- من قطع رحمه 82- الذين يثقفون الكلام تثقيف الشعر 83- من أفسد في الأرض والبلاد



84- من سبّ أصحاب رسول الله (صلى الله عليه وآله)
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت سبّ و لعن از ديدگاه اهل سنت

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

 لعن و سب صحابه :  


اكنون براي كامل‌تر شدن بحث و به عنوان مقدمه‌اي براي بحث آتي به بررسي آخرين مورد يعني لعن كساني كه به صحابه دشنام

مي‌دهند مي‌پردازيم :

طبق روايات اهل سنت ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ كساني را كه صحابه را سب كرده‌اند ، مورد لعن قرار داده‌اند ؛ البته براي اين

مضمون ، روايتي صحيح در كتب اهل سنت يافت نشد ؛ مدرك اين نظريه رواياتي است كه سند هيچ يك از آنها صحيح نمي‌باشد و متن

تمامي آنها مربوط به سب (دشنام) است و هيچ يك ، دلالت بر ممنوعيت لعن و يا حكم آن نمي‌كند !

همچنين روايات بسياري در حرمت دشنام به صحابه و نهي رسول خدا (صلى الله عليه وآله) از آن نقل كرده‌اند كه همگي از جهت دلالي

اشكال دارد ؛ در صحيح بخاري و مسلم از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت كرده است كه فرمودند :

عن أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رضي الله عنه قال قال النبي صلى الله عليه وسلم لَا تَسُبُّوا أَصْحَابِي فلوا أَنَّ أَحَدَكُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا ما بَلَغَ مُدَّ

أَحَدِهِمْ ولا نَصِيفَهُ

صحيح البخاري ج 3 ص 1343 ش 3470 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

صحيح مسلم ج 4 ص 1967 ش 2540 از ابوهريرة ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي


از ابوسعيد خدري روايت شده است كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند به اصحاب من دشنام ندهيد ، قسم به خدا اگر

يكي از شما به اندازه كوه احد ، طلا انفاق كند ، به اندازه يك كف دست ، و يا نصف آن از انفاق اصحاب من نمي‌رسد .


 بررسي دلالي روايات مربوط به حرمت دشنام به صحابه :  

در مورد اين روايت ، چند نكته بايد مد نظر قرار گيرد :

ا. مخاطب رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كيست ؟

ب. مقصود از صحابه‌اي كه نبايد به آنان دشنام داد چه كساني است ؟


مخاطب رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كيست ؟

مسلم همين روايت را در صحيح خويش ، با تبيين مخاطب روايت ، مشخص مي‌كند :

عن أبي سَعِيدٍ قال كان بين خَالِدِ بن الْوَلِيدِ وَبَيْنَ عبد الرحمن بن عَوْفٍ شَيْءٌ فَسَبَّهُ خَالِدٌ فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَا تَسُبُّوا

أَحَدًا من أَصْحَابِي ...

صحيح مسلم ج 4 ص 1967 ش 2541 ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي

از ابو سعيد خدري روايت شده است كه گفت : بين خالد بن وليد و عبدالرحمن بن عوف درگيري بود ؛ به همين سبب خالد به عبدالرحمن

دشنام داد !

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند : به هيچ يك از اصحاب من دشنام ندهيد ...

واضح است كه قطعا يكي از مخاطبان اين روايت ، خالد بن وليد بوده است .

مرحوم علامه اميني در كتاب الغدير مي‌فرمايند :

وهل سنة رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم المزعومة في قوله : لا تسبوا أصحابي وقوله صلى الله عليه وآله وسلم من سب أصحابي

فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين كانت مختصة بغير المخاطبين بها في صدر الاسلام من الصحابة ؟ ! أو إنها عامة مطردة ؟ !

كما يقتضيه كونها من الشريعة الإسلامية المستمرة إلى أن تقوم الساعة ،

الغدير للشيخ الأميني ج 10 ص 270

آيا اين سنتي كه اهل سنت ادعا مي‌كنند كه پيامبر (صلى الله عليه وآله)‌ از دشنام به صحابه لعن كرده و نيز فرموده است

«هركس به اصحاب من دشنام دهد ، لعنت خدا و ملائكه و همه مردمان بر او باد» ، اين مختص به كساني غير از مخاطبين اين روايت در

صدر اسلام -يعني صحابه- بوده است ؟!

يا اين روايت عموميت داشته و شامل صحابه نيز مي‌شود ؟ (يعني آنان نيز نبايد به يكديگر دشنام مي‌دادند ؟! همانطور كه اگر اين مطلب

يك شريعت اسلامي مستمر تا زمان ما باشد ، لازمه آن همين است.

مقصود از صحابه‌اي كه نبايد به آنان دشنام داد چه كساني است ؟

ابن حجر در فتح الباري مي‌گويد :

قوله «فلو ان أحدكم» فيه اشعار بان المراد بقوله اولا أصحابي أصحاب مخصوصون والا فالخطاب كان للصحابة

فتح الباري شرح صحيح البخاري ج 7 ص 34 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب

كلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كه فرموده‌اند «اگر يكي از شما» ، نشان مي‌دهد كه مقصود از سخن رسول خدا در ابتدا كه

فرمودند «اصحاب من» گروهي خاص از صحابه است (و نه همه آنها) ، زيرا خطاب (در نهي از دشنام) به خود صحابه بوده است .

در واقع اهل سنت ، مخاطب اصلي اين روايات ، يعني خود صحابه را فراموش كرده و بدون توجه به اين نكته اساسي ، حكم به تكفير و

كشتن ساب صحابي كرده‌اند ! بي خبر از اينكه اين روايات در مواردي آمده است كه بين صحابه درگيري بوده و آن‌ها به يكديگر دشنام داده

همديگر را لعن كرده‌اند ! و اگر بنا بود حكم ساب صحابي قتل باشد ، بايد خود صحابه به خاطر اين عمل كشته مي‌شدند !


 پاسخ اهل سنت به اين اشكال :  

سيوطي ، كه از بزرگترين علماي اهل سنت است ، در مواجهه با اين اشكال ، سه پاسخ مطرح كرده‌است ، كه هرسه از نظر اهل سنت

مخدوش است ‍!

او مي‌گويد :

قوله صلي الله عليه وسلم : لا تسبوا أصحابي ، فوالذي نفسي بيده لو أنفق أحدكم مثل أحد ذهبا ما بلغ مد أحدهم ولا نصيفه

مشكل الظاهر من حيث الخطاب ؛ و أجاب جماعة بأنه صلي الله عليه وسلم نزل الساب منهم لتعاطيه ما لا يليق به منزلة غير الصحابة .

وقال السبكي في الكتاب المذكور الظاهر أن الخطاب فيه لمن أسلم بعد الفتح ؛ قال و يرشد إليه قوله :

«لو أنفق ... إلى آخره» مع قوله تعالي «لا يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح وقاتل ، اولئك أعظم درجة من الذين أنفقوا من بعد وقاتلوا»

قال ولا بد لنا من تاويل بهذا او بغيره ليكون المخاطبون غير الأصحاب الموصى بهم .

قال وسمعت من شيخنا الشيخ تاج الدين بن عطاء الله يذكر في مجلسه في الوعظ تاويلا آخر يقول : إن النبي صلي الله عليه وسلم له

تجليات يري فيها من بعده في حق جمع الصحابة الذين كانوا قبل الفتح وبعده .

قال فإن ثبت ما قاله فالحديث شامل لجميع الصحابة وإلا فهو في حق المتقدمين قبل الفتح ويدخل من بعدهم في حكمهم ؛ فهم بالنسبة

الي من بعدهم كالذين من قبلهم بالنسبة اليهم .

إلقام الحجر لمن زكى ساب أبي بكر وعمر ص 73 ، تحقيق مرزوق علي إبراهيم

سخن رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ كه فرموده‌اند «به اصحاب من دشنام ندهيد ، كه قسم به خدا اگر يكي از شما به اندازه كوه احد

طلا انفاق كند ، مانند يك مد انفاق آنان و يا حتي نصف آن نمي‌شود !»

ظاهر اين روايت اشكال دارد ؛ عده‌اي جواب داده‌اند كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ هركدام از صحابه را كه دشنام داده باشد ، نازل

منزله غير صحابه كرده است ؛ زيرا كاري انجام داده است كه سزاوار جايگاه صحابه نيست !

سبكي در كتاب مذكور گفته است كه ظاهر اين است كه خطاب به كساني است كه بعد از فتح مكه اسلام آورده‌اند ؛ و شاهد اين مطلب

كلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ است كه فرموده «اگر يكي از شما انفاق كند» كه به همراه كلام خداوند «كسي كه از شما قبل

از فتح (مكه) انفاق كرد و جنگيد (با كسي كه بعد از فتح اسلام آورد) برابر نيست ؛ پاداش آنان بيشتر از كساني است كه بعد (از فتح)

اسلام آورده و جنگيدند»

و سپس گفته است : ما چاره‌اي جز تاويل اين روايت ، با اين توجيه يا با توجيهات ديگر تا مخاطبان در اين روايت ، كساني غير از صحابه

باشد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ در مورد آنها وصيت (به خير) كرده‌است .

و نيز گفته است : از استادم شيخ تاج الدين بن عطاء الله شنيدم كه در جلسه وعظ خود توجيه ديگري داشت و مي‌گفت :

رسول خدا (صلى الله عليه وآله)‌ تجلياتي داشتند كه در آنها آنچه مربوط به صحابه قبل از فتح و بعد از فتح است را ديده‌ است .

اگر سخني كه گفته است ، درست باشد ، اين روايت شامل همه صحابه خواهد شد ؛ اما اگر چنين نباشد ، تنها در مورد كساني است

كه قبل از فتح اسلام آورده‌اند ؛ اما كساني‌ كه بعد از فتح اسلام آوردند ، در حكم آنان داخل مي‌شوند ؛ آنان به نسبت كساني كه بعد از

آنان آمدند ، مانند خودشان ، نسبت به كساني كه قبل از آنان بودند ، به شمار مي‌روند .

سيوطي در اين كلام خويش سه پاسخ مطرح كرده‌ است :

ا. صحابي كه به ديگر صحابه دشنام دهد ، از مرتبه خود ساقط مي‌شود و نازل منزله غير صحابي مي‌گردد .

ب. خطاب به كساني است كه بعد از فتح اسلام آوردند ، و آنان در رتبه صحابه نيستند .

ج . خطاب به كساني است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در تجليات و شهود ، آنان را ديده است كه به صحابه دشنام مي‌دهند !

و سپس مي‌گويد : اگر مقصود دو جواب اول باشد ، رتبه اين گروه از صحابه ، پايين تر از ساير صحابه و بالاتر از ساير مردم است !


 نقد توجيهات اهل سنت :  

پاسخ به توجيه اول :

1- در كلام سيوطي در اين توجيه تناقض وجود دارد ؛ سيوطي از يك جهت مي‌خواهد درجه صحابي بودن را براي آنان حفظ كند ،

زيرا مي‌گويد « فهم بالنسبة الي من بعدهم كالذين من قبلهم بالنسبة اليهم» و از طرف ديگر مي‌گويد آنان نازل منزله غير صحابه شده‌اند

و از طرف ديگر مي‌گويد سب صحابه جزو گناهان كبيره و است و ساب صحابي ملعون و جهنمي !

اگر سب صحابه جزو گناهان كبيره باشد - همانطور كه سيوطي در همين كتاب خويش در ص 63 مي‌گويد «الفصل الثاني في بيان أن

سبهما كبيرة»- و اگر ساب الصحابي ، ملعون و جهنمي باشد - همانطور كه در رواياتي كه در صفحه 63 تا 66 كتاب او آمده است و

به آنها استدلال كرده‌ است ، آمده است - چطور سيوطي مخاطب اين روايت را جزو صحابه به شمار مي‌آورد ؟

2- اگر ادعا كند كه سب صحابه ، توسط صحابه ، موجب جهنمي شدن آنان نمي‌شود ! پس ملازمه‌اي بين سب صحابي و كافر و

جهنمي بودن نيست ! حال چطور استدلال مي‌كنند كه شيعه به خاطر سب صحابه كافر است ؟

3- اگر ادعا كند كه صحابي كه به صحابه دشنام داده است ، از رتبه صحابي بودن خارج است ، مي‌گوييم پس تمامي صحابه‌اي

كه در اين مقاله آمده است را مي‌توان دشنام داد ، و همه آنان از رتبه صحابي بودن خارج شده‌اند ، از جمله ابوبكر ، عمر ، عثمان،

معاويه ، عائشه ، حفصه ، عبد الله بن زبير ، مغيره بن شعبه و...

پاسخ به توجيه دوم :

در اين قسمت كلام سيوطي نيز همان تناقضات مطرح شده در پاسخ به توجيه قبل ، وجود دارد ؛ از يك طرف درجه صحابي بودن را براي

آنان حفظ مي‌داند و مي‌گويد « فهم بالنسبة الي من بعدهم كالذين من قبلهم بالنسبة اليهم» و از طرف ديگر مي‌گويد كساني كه بعد

از فتح اسلام آوردند ، نازل منزله غير صحابه شده‌اند و از طرف ديگر مي‌گويد سب صحابه جزو گناهان كبيره و است و ساب صحابي

ملعون و جهنمي !

حال اگر سب صحابه ملازم به جهنمي شدن است ، اين گروه از صحابه نيز جهنمي‌اند ؛ و اگر كساني كه بعد از فتح اسلام آوردند ،

جزو صحابه نيستند ، پس معاويه و امثال او نيز جزو صحابه نبوده و مي‌شود آنان را لعنت كرد !

پاسخ به توجيه سوم :

اين توجيه نيز ، طبق ظاهر كلام علماي اهل سنت ، واضح البطلان است و حتي خود سيوطي به آن ملتزم نشده است ؛ زيرا به صراحت

علم غيب را براي رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ثابت مي‌نمايد و اهل سنت نمي‌توانند به چنين چيزي ملتزم شوند .
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “امام شناسی”