اهل بیت در میزان اهل خلاف !

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

اهل بیت در میزان اهل خلاف !

پست توسط amoonaser »

 بسم رب الحسین علیه السلام 

 سلام بر شما : 

 اهل سنت و جماعت بر این داعیه هستند که محبت علی و اولادش را دارند ولو اینکه آنها را محق در خلافت نمی دانند !!!!! 

 البته هنوز ما معنای اینگونه محبت و دوست داشتن را نفهمیدیم که : کسی را دوست داشته باشیم ولی دقیقا مخالفش عمل کنیم !!!!! 



 ولی وقتی در کتب اهل خلاف ، کمی تدبر و غور می کنیم ، به مطالبی می رسیمکه قطعا توجیه کننده این گونه اعمال ( یعنی عمل کردن بر خلاف محبوب ) میباشد . 



 ابوزرعه ( از علمای عظام و برجسته اهل خلاف ) در " لوامع الانوار البهیه "ج 2 ص 356 - فصل فی ذکر الصحابه الکرام - التنبیه الرابع ؛ می گوید : 

 "  
 إن المحبة قد تكون لأمر ديني وقد تكون لأمر دنيوي ، فالمحبة الدينية لازمة للأفضلية ، فمن كان أفضل كانت محبتنا الدينية له أكثر   " 

 (  
 محبت می تواند برای امری دینی باشد و می تواند برای امر دنیوی باشد . 

 در محبت دینی ، لازمه محبت ، افضلیت است . 

 پس هر کس افضل باشد ، محبت دینی ما نسیت به او بیشتر است   ) 


 ما در این تاپیک برآنیم که برخی عبارات علمای اهل سنت را در مورد ائمه شیعه علیهم السلام بیان نماییم . 


 بنده مطالبی را در مورد امامان اول ؛ سوم ؛ پنجم ؛ ششم ؛ هفتم ؛ هشتم و یازدهم جمع آوری کرده ام ....  


 اگر دیگر دوستان در مورد ما بقی ائمه اطهار ( علیهم السلام ) مطلبی برایارائه دارند ، و یا در مورد همین معصومین مذکور هم مطالب جدیدتر دارند ،خوشحال می شوم که حقیر را در این تاپیک یاری نمایند . 


 خداوند در قران می فرماید : 

 "قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر " (آل عمران 118 ) 

 " دشمنی شما را بر زبان هم آشکار سازند در صورتیکه محققا آنچه در دل پنهان می دارند بیش از ان است که بر زبانشان آشکار می شود " 


 امام علی علیه السلام   : 

 شاه ولی الله دهلوی در " قره العینین فی تفضیل الشیخین " ص 150 - 152 و 162 می گوید : 

 " 
 انالغاية من الخلافة هي إصلاح الأمة وهدايتها ، وخلافة المرتضى لم تحقق هذهالغاية ، ...... ولقد وجدنا - كما دلت الأحاديث - انقطاع العناية الربانيةعن الأمة في عصره بالرغم من نزولها علی الامه فی عصر اولئک بالاستمرار . .. ! !  



 وإن من أعظم أنواع الورع ترك المقاتلات بين المسلمين كما كان من الشيخين ، بخلاف المرتضى ! !  




 كان أصحاب الشيخين متأدبين بآداب الشرع وراغبين فيالخير ولم يظهر من أحد منهم فعل شنيع أبدا ، وأما أصحاب المرتضى فكانأكثرهم أصحاب طمع وحرص وحقد وحسد ....!!!! 



 إن قضية المؤاخاة توحي بأن الرسول صلى الله عليه وسلملم يؤاخ أحدا لحاجة منه إليه لكثرة أصحابه وخدامه من المهاجرين والأنصار ،وإنما شرف المرتضى بالأخوة لحزنه وبكائه   " 


 (  
 غایتو هدف یک حکومت ، اصلاح امت و هدایت آن است . و در حکومت مرتضی ( امام علیعلیه السلام ) این هدف تحقق نیافت ..... و بر اساس آنچه که روایات بیان میکنند ، در یافتیم که عنایت الهی که در زمان خلافت خلفای قبل وی ، بر امتاسلامی استمرار داشت ، در زمان خلافت وی ( امام علی علیه السلام ) از امتقطع شد !!!! 



 و از بزرگترین مصادیق ورع و پرهیزگاری ، دوری از قتال وجنگ میان مسلمین است همچنان که سیره شیخین ( ابی بکر و عمر ) بر این روالبود برخلاف سیره مرتضی ( امام علی علیه السلام ) 



 اصحاب و پیروان شیخین ، مودب به اداب شرع بوده و راغببه انجام اعمال خود بودند و از هیچیک از آنها عملی بد و شنیع سر نزد . واما اکثر اصحاب و پیروان مرتضی ( امام علی علیه السلام ) اهل حسد و حرص وطمع بودند .!!!!! 



 و در قضیه مواخات ( برادری ) بر پیامبر ( صلی الله علیهو آله و سلم ) وحی شد که به دلیل کثرت اصحابش و خدام وی از مهاجرین وانصار، با هیچکس پیمان برادری نبندد و تنها دلیل مشرف شدن مرتضی ( امام علیعلیه السلام ) به این سعادت ، ناراحتی و گریه کردن او بود !!!!!   ) 


 =================================== 

 ابن تیمیه در " منهاج السنه " ج 4 ص 217 می گوید : 

 " 
 و اما الکتاب المنقول عن علی ففیه اشیاء لم یاخذ بها من العلما   " 

 (  
 و آنچه به نام " کتاب علی " بیان شده است ، در ان مسائلی است که هیچیک از علما به آن استناد نکرده است   . ) 

 =================================== 

 سُبکی در " طبقات الشافعیه " ج 2 ص 247 - ترجمه مروزی - از قول ابی اسحق شیرازی می گوید : 

 " 
 ان المروزی صنف کتابا فی ما خالف فیه ابوحنیفه علیا و عبدالله رضی الله عنهما   " 

 ( 
 مروزی کتابی نوشته است در مورد مواردی که ابوحنیفه با علی ( علیه السلام) و ابن عباس مخالفت کرده است   . ) 

 =================================== 

 *** یکی از کتابهای فقهی اهل سنت ، کتاب " الموطا " مالک بن انس ( یکی از ائمه مذاهب 4 گانه اهل سنت ) است . 

 در این کتاب ، حتی 1 روایت از امام علی علیه السلام هم وجود ندارد . 


 * ابن حبان در " کتاب المجروحین " ج 1 ص 258 می گوید : 

 "  
 و لست احفظ لمالک و لا للزهری فیما رویا من الحدیث شیئا من مناقب علی علیه السلام اصلا   " 

 (  
 آنچنان که به خاطر دارم ، مالک و زهری ، هیچ روایتی در مناقب امام علی علیه السلام بیان نکرده اند   . ) 



 * سیوطی در " تنویر الحوالک " ص 7 می گوید : 

 "  
 قال الرشید لمالک : لم نر فی کتابک ذکرا لعلی و ابن عباس .  

 فقال : لم یکونا ببلدی و لم الق رجالهما   " 

 (  
 رشید به مالک گفت : در کتاب تو ، اصلا کلامی از علی ( علیه السلام ) و ابن عباس نمی بینیم ! 

 وی جواب داد : آنها همشهری من نبودند و اصحابشان را ندیدم !   ) 




 * مبرّد در " کامل " ج 1 ص 159 از قول مالک در مورد جنگ امام علی علیه السلام با طلحه و زبیر می گوید : 

 "   والله ما اقتتلوا إلا على الثريد الأعفر   " 

 (  
 به خدا قسم نجنگیدند مگر برای مسائل دنیوی و مقام   ) 


 به مدد مولا ؛ ادامه دارد . 


 یا علی ع 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: اهل بیت در میزان اهل خلاف !

پست توسط amoonaser »

 بسم رب الحسین علیه السلام 

 سلام بر شما : 


 امام حسن عليه السلام   : 


 ابن الهمام ، فقیه حنفی ، در کتاب " فتح القدیر فی شرح الهدایه فی الفقه " ج 7 ص 448 ( مکتبه الشامله ) - کتاب الطلاق - می گوید : 

 "  
 وأمّا ما روي عن الحسن، و كان قيل له في كثرة تزوّجه و طلاقه، فقال: احبّالغنى، قال اللَّه تعالى:وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْسَعَتِهِ‏، فهو رأي منه إن كان على ظاهره!   " 

 (  
 و در مورد حسن ( علیه السلام ) بیان شده است که " وی زیاد زن می گرفت و زیاد هم طلاق می داد ، و می گفت : دوست دارم بی نیاز شوم ! 

 خداوند ( در سوره نساء آیه 130 ) می فرماید : اگر ازیکدیگر (به طلاق ) جدا شوید باز خدا هر یک را از دیگری به رحمت واسع خودبی نیاز خواهد نمود . 

 این کلام ( امام حسن علیه السلام ) نظر وی است ، اگر بر اساس ظاهر آیه باشد .   ) 


 سپس بعد از مقایسه امام حسن علیه السلام با افرادی چون : عمر بن خطاب ؛ عبدالرحمن بن عوف و مغیره بن شعبه ؛ می گوید : 

 "  
 فحمله وجود الحاجة ممّا ذكرنا. و أمّا إذا لم تكن حاجة فمحض كفران نعمة و سوء ادب فيكره، و اللَّه سبحانه و تعالى أعلم‏   " 

 (  
 (بر اساس کلام انان به زنانشان ) طلاق آنها حمل بر داشتن دلیل و حاجت می شود . پس اگر دلیلی برای طلاق نباشد ؛ این عمل کفران نعمت و بی ادبی است و خوب نیست !   ) 

 ======================================== 

 امام حسین علیه السلام   : 

 * قاضی ابن عربی مالکی ( آنچنان که ابن حجر مکی در " المنح المکیه فی شرحالقصیده الهمزیه " می گوید ) در مورد آقا امام حسین علیه السلام گفته است : 

 "   لم يقتل يزيد الحسين إلّا بسيف جدّه!أي بحسب اعتقاده الباطل أنّه الخليفة و الحسين باغ عليه و البيعة سبقتليزيد و يكفي فيها بعض أهل الحلّ و العقد و بيعته كذلك لأنّ كثيرين أقدمواعليها مختارين لها، هذا مع عدم النّظر إلى استخلاف أبيه له، امّا معالنّظر لذلك فلا يشترط موافقة أحد من أهل الحلّ و العقد على ذلك‏   " 

 (   یزید ، حسین ( علیه السلام ) را نکشت مگر به شمشیر جدش ! یعنی بر حسب اعتقاد باطلش ، یزید خلیفه بوده و حسین ( علیه السلام ) بر علیه وی قیام کرده است . 

 و بیعت به یزید رسید و برای صحت این امر نیز وجود بعضیاز اهل حل و عقد ، کفایت می کند زیرا که اکثریت بر این امر اقدام کردند ،در این امر مختارند . 

 ( این امر صحت بیعت یزید بر این اساس ) گذشته از انتخابشدن وی از جانب پدرش می باشد . و اگر این امر ( انتخاب یزید از جانبمعاویه ) را در نظر بگیریم ، دیگر نیازی به موافقت اهل حل و عقد نیست !!!!!   ) 




 * ابن حجر مکی در جای دیگر همین کتابش ( المنح المکیه فی شرح القصیده الهمزیه ) می گوید : 

 " 
 و قول بعضهم «لا ملام على قتلة الحسين لأنّهم إنّما قتلوه بسيف جدّه الآمر بسلّه على البغاة و قتالهم» لا يعوّل عليه‏   " 

 ( 
 و گفتار بعضی که می گویند : ملامتی بر قاتلان حسین ( علیه السلام ) نیست زیرا آنها ، حسین ( علیه السلام ) را با شمشیر جدش کشتند زیرا پیامبر امر به قتال با بغاة ؛ بر این حرفها اعتنایی نیست .   ) 



 *سخاوی در " الضوء اللامع " ج 4 ص 147 ( ج 2 ص 287 مکتبه الشامله ) در ترجمه ابن حجر عسقلانی می گوید : 

 "  
 قالوقد كان شيخنا الحافظ أبو الحسن يعني الهيثمي يبالغ في الغض منه فلماسألته عن سبب ذلك ذكر لي أنه بلغه أنه ذكر الحسين بن علي رضي الله عنهمافي تاريخه فقال [SIZE=150]قتل بسيف جده، ولما نطق شيخنا بهذه اللفظة أردفها بلعن ابن خلدون وسبه وهو يبكي،   

 قال شيخنا في رفع الأصر [SIZE=150]ولم توجد هذه الكلمة في التاريخ الموجود الآن وكأنه كان ذكرها في النسخة التي رجع عنها ....    " 

 ما حاصل جریان این است که هیثمی از ابن خلدون برائت میجسته است . وقتی علت این امر را از او می پرسند ؛ هیثمی بیان می کند کهابن خلدون در تاریخش بیان کرده است که حسین بن علی علیه السلام با شمشیر جدش کشته شد !!  

 وقتی هیثمی این مطالب را بیان کرد ، شروع کرد به لعن و فحش دادن به ابن خلدون و گریه کردن . 



 ابن حجر عسقلانی در " رفع الاصر " می گوید که این کلام ابن خلدون را در تاریخش پیدا نکردم و شاید هیثمی آن مطلب را از نسخه ای که در دست داشته بیان کرده است . 



 به مدد مولا ، ادامه دارد . 


 [COLOR=darkred]یا علی ع  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: اهل بیت در میزان اهل خلاف !

پست توسط amoonaser »

 بسم رب الحسین علیه السلام 

 سلام بر شما : 


 [SIZE=150]امام باقر علیه السلام
: 


 * ابن حجر عسقلانی در " تهذیب التهذیب " ج 9 ص 312 در ترجمه امام باقر علیه السلام می گوید : 

 "قال ابن سعد كان ثقة كثير الحديث وليس يروي عنه من يحتج به " 

 ( ابن سعد می گوید : ( امام باقر علیه السلام ) ثقه است و روایت زیاد نقل کرده است ولی کسی که مورد قبول باشد ، از وی روایت نقل نکرده است ) 


 **** [HIGHLIGHT=#ffc000]می گویم : چگونه ایشان ثقه است ولی دیگر ثقات وی را قبول ندارند ؟؟؟؟؟؟ یعنی هر کس که از ایشان روایت کرده است ، مورد قبول نیست مانند امام صادق علیه السلام !!!!!!  



 * ذهبی در " سیر اعلام النبلاء " ج 4 ص 402 در ترجمه امام باقر علیه السلام می گوید : 

 " ولكن لا يبلغ في القرآن درجة ابن كثير ونحوه ، 

 ولا في الفقه درجه أبي الزناد ، وربيعة ، 

 ولا في الحفظ ومعرفة السنن درجة قتادة وابن شهاب " 

 ( امام باقر علیه السلام در قرآن ( و فهم مفاهیم آن ) مانند ابن کثیر و در حد او نیست 

 امام باقر علیه السلام در فقه ، در درجه ابی الزناد نیست 

 امام باقر علیه السلام در حفظ و شناخت سنت پیامبر ، در حد قتاده و ابن شهاب نیست ) 




 یا علی ع  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: اهل بیت در میزان اهل خلاف !

پست توسط amoonaser »

  رب الحسین علیه  

  بر شما : 


 [SIZE=150]امام صادق علیه السلام



 * ابن عدی در " الکامل " ج 2 ص 131 می گوید : 

 "ثنا ابن حماد حدثني صالح بن أحمد ثنا علي بن المديني سئل يحيى بن سعيد عن جعفر بن محمد فقال في نفسي منه شئ فقلت فمجالد قال مجالد أحب إلي منه

 (از یحیی بن سعید در مورد جعفر بن محمد ( علیه السلام ) سوال شد . 

 وی گفت : از او ( امام صادق علیه السلام ) در دل من چیزی است ( یعنی وی را قبول ندارم ---- این عبارت از عبارات جرح و تضعیف است ) 

 پرسیدم : نظر شما در مورد مجالد چیست ؟ 

 جواب داد : مجالد را بیشتر از او ( امام صادق علیه السلام ) قبول دارم

 (( این مطلب را ابن حجر عسقلانی در " تهذیب التهذیب " ج 2 ص 88 نیز بیان کرده است )) 



 * ذهبی در " الکاشف " ج 1 ص 295 در ترجمه امام صادق علیه السلام می گوید : 

 "وعنه شعبة ، والقطان وقال : في نفسي منه شئ

 ( از او ( امام صادق علیه السلام ) شعبه و قطان ، روایت نقل کرده اند . 

 قطان می گوید : از او ( امام صادق علیه السلام ) در دل من چیزی است ( یعنی وی را قبول ندارم )




 * ابن حجر عسقلانی در " تهذیب التهذیب " ج 2 ص 89 در ترجمه امام صادق علیه السلام می گوید : 

 "وذكره ابن حبان في الثقات وقال كان من سادات أهل البيت فقها وعلما وفضلا يحتج بحديثه من غير رواية أولاده عنه

 ( ابن حبان ، نام وی را در کتاب " الثقات " آورده است و می گوید : او ( امام صادق علیه السلام ) از بزرگان اهل بیت در فقه و علم و فضل بوده است . به احادیث وی احتجاج می شود به غیر از روایات فرزندانش از وی



 * [HIGHLIGHT=#ffc000]ذهبی در " المغنی فی الضعفاء "  ج 1 ص 134 در ترجمه امام صادق علیه السلام می گوید : 

 "لم یخرج له البخاری ، و قد وثقه ابن معین و ابن عدی و اما القطان فقال : مجالد احب الی منه

 ( بخاری از وی روایت نکرده است (!) و ابن معین و ابن عدی وی را توثیق کرده اند ... ولی قطان گفته است : مجالد در نزد من از وی مقبول تر است

 (( [HIGHLIGHT=#ffff00]مناوی در " فیض القدیر " ج 1 ص 226 ذیل روایت " ادبوا اولادکم علی ثلاث خصال : حب نبیکم ، و حب اهل بیته ، و قراءه القرآن " ؛ یکی از علل ضعف این روایت را سخن قطان در مورد امام صادق علیه السلام می داند  )) 


 *** می گویم : بخاری از امام صادق علیه السلام روایتی نقل نکرده است ولی از شاگردان امام صادق علیه السلام روایت نقل کرده است !!! 




 * ابن حجر عسقلانی در " تهذیب التهذیب " ج 2 ص 89 در ترجمه امام صادق علیه السلام می گوید : 

 " و قال ابن سعد : کان کثیر الحدیث و لا یحتج به و یستضعف

 (و ابن سعد در مورد وی ( امام صادق علیه السلام ) می گوید : او روایت زیاد نقل می کرد . و به وی نمی توان احتجاج کرد و مورد استضعاف قرار گرفته است .




  علی  

 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
ارسال پست

بازگشت به “وهابیت”