*شعری از سعيد بيابانكی برای واقعه عاشورا*

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 465
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲ تیر ۱۳۸۸, ۱۱:۴۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2007 بار
سپاس‌های دریافتی: 991 بار

*شعری از سعيد بيابانكی برای واقعه عاشورا*

پست توسط مستور »

       سعيد بيابانكي، از شاعران نام‌آشناي كشورمان غزلي به مناسبت عاشورا سروده كه حال و هواي عمه سادات، زينب كبري (س) را نشان مي‌دهد.     
  
باز اين چه شورش است مگر محشر آمده؟
  خورشيد سر برهنه به صحرا در آمده

تصویر     آتش به كام و زلف پريشان و سرخ روي
  اين آفتاب از افقي ديگر آمده

تصویر     چون روز روشن است كه قصدش مصاف نيست
  اين شاه كم سپاه كه بي‌لشكر آمده
  تصویر  ياران نظر كنيد به پهلو گرفتنش
  اين كشتي نجات كه بي‌لنگر آمده

تصویر     «شاعر شكست خورده توفان واژه‌هاست»
  يا اين غزل بهانه چشم تر آمده؟

تصویر     بانگ «فيا سيوف خذيني» است بر لبش
  خنجر فروگذاشته با حنجر آمده
  تصویر  آورده با خودش همه از كوچك و بزرگ
  اصغر بغل گرفته و با اكبر آمده
  تصویر  اي تشنگان سوخته لب، تشنگي بس است
  سر بر كنيد ساقي آب‌آور آمده
  تصویر  اين ساقي علم به كف بي‌بديل كيست؟
  عطشان در آب رفته و عطشان تر آمده
  تصویر  اين ساقي رشيد كه در بزم مي كشان
  بي‌دست و بي‌پياله و بي‌ساغر آمده
  تصویر  
آتش به خيمه‌هاي دل عاشقان زده
  اين آتشي كه رفته و خاكستر آمده
  تصویر  آبي نمانده، روزه بگيريد نخل‌ها
  نخل اميد رفته، ولي بي‌سر آمده

تصویر     جاي شريف بوسه پيغمبر خداست
  اين نيزه‌اي كه از همه بالاتر آمده
  تصویر  آن سر كه تا هميشه سر از آفتاب بود
  امشب به خون نشسته به طشت زر آمده
  تصویر  اي دست پرسخاوت روشن، گشوده شو
  دريوزه‌اي به نيت انگشتر آمده

تصویر     بوي بهشت دارد و همواره زنده است
  اين باغ گل به چشمت اگر پرپر آمده
  تصویر  بگذار تا دمي به جمالت نظر كنم
  هفتاد و دومين گل از خون بر آمده
  تصویر  لب واكن از هم اي تن بي‌سر حسين من!
  حرفي به لب بيار ببين خواهر آمده ...     تصویر    
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود "- یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم " - قدری احساسات پشت"به من چه اصلا " - مقداری خرد پشت " چه بدونم " -و اندکی درد پشت " اشکالی نداره" هست.
ارسال پست

بازگشت به “شعر”