دو چشمم مثل باران اشک میریخت
دلم بر حال چشمم رشک میریخت
الهی، علقمه خون میشدی، خون
[SIZE=150]دمی که آبروی مشک میریخت
*پیامک های محرّمی*
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: *پیامک های محرّمی*
روزی که گل آدم و حوا بسرشتند بر نام حسین بن علی گریه نوشتند
فرمود نبی در صفت گریه کنانش والله که این طائفه از اهل بهشتند
فرمود نبی در صفت گریه کنانش والله که این طائفه از اهل بهشتند
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: *پیامک های محرّمی*
هر یار که دم ز یار زد یار نشد
هر دل که سرای عشق دلدار نشد
هر ماه که در وفا چو عباس نگشت
هر کشته که چون حسین سالار نشد
هر دل که سرای عشق دلدار نشد
هر ماه که در وفا چو عباس نگشت
هر کشته که چون حسین سالار نشد
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: *پیامک های محرّمی*
از کرب و بلا غصه و ماتم مانده
یک زینب و یک کوه پر از غم مانده
دل را تو مهیای عزاداری کن
چند روز فقط تا به محرم مانده...
یک زینب و یک کوه پر از غم مانده
دل را تو مهیای عزاداری کن
چند روز فقط تا به محرم مانده...
-
- پست: 22
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷, ۱۱:۴۵ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 109 بار
- سپاسهای دریافتی: 21 بار
Re: *پیامک های محرّمی*
قهرمان علقمه نوشته شده:آن سو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
ای تیغ پلید می شکستی ای کاش,
آن حنجره بوسه گاه پیغمبر بود
ممنون از اشعار زیباتون اما من معنی مصراع دومو متوجه نشدم میشه توضیح بدید؟
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: *پیامک های محرّمی*
mohana نوشته شده:قهرمان علقمه نوشته شده:آن سو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
ای تیغ پلید می شکستی ای کاش,
آن حنجره بوسه گاه پیغمبر بود
ممنون از اشعار زیباتون اما من معنی مصراع دومو متوجه نشدم میشه توضیح بدید؟
سلام علیکم
من خودم این چنین معنی می کنم که رسول یعنی پیام دهنده ، خبردهنده
خورشید رسالتش اینه که آه پیامبر (ص) رو خبر بده
یاعلی
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۹, ۱۰:۰۶ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 8 بار
- سپاسهای دریافتی: 4 بار
پیامک های محرّمی
[SUP][SUB]باز باران با ترانه/میخورد بر بام خانه/یادم آمد کربلا را/دشت پر شورو بلا را/گردش یک ظهر غمگین/گرم و خونین/لرزش طفلان نالان/زیر تیغ و نیزه هارا/ با صدای گریه های کودکانه/وندرین صحرای سوزان/میدود طفلی سه ساله/پرزه ناله/دلشکسته/پای خسته/باز باران/قطره قطره/میچکد از چوب محمل[/SUB][/SUP]
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: *پیامک های محرّمی*
کربلا گر چه بلا ، خاک شفیع الناس است
متبرک شده با خون دل عباس است
متبرک شده با غیرت هفتاد و دو مرد
همه با عشق ولایت همگی تشنه ی درد
متبرک شده با خون دل عباس است
متبرک شده با غیرت هفتاد و دو مرد
همه با عشق ولایت همگی تشنه ی درد