نجات در قرآن و مقايسه آن با آموزه نجات مسيحي

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نجات در قرآن و مقايسه آن با آموزه نجات مسيحي

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


ب) همساني‌ها:


1. نجات از گناه و هلاکت آن از موارد مشترک ميان اسلام و مسيحيت در بحث نجات شناسي مي‌باشد. هم اسلام و هم مسيحيت گناه


را به عنوان يکي از مهالک مهم به حساب مي‌آورند.


گناه با فطرت کمال‌جويي انسان ناسازگار است و ارتکاب و اصرار بر انجام آن نه تنها انسان را از رسيدن به کمال باز ‌مي‌دارد, بلکه او را در


گرداب مفاسد و مهالک غرق مي‌گرداند.


هر چند مفهوم گناه در دين مسيحيت با آن چه در اسلام از آن مي‌دانيم تا حدودي متفاوت است, اما يک معناي مشترک از اين مفهوم در


هر دو سنت وجود دارد و آن اين‌که گناه به معناي تخطي از فرمان خداوند و تجاوز به ساحت ربوبي او بوده و اين اهانتي بس بزرگ به


پروردگار است. ازنظر هر دو سنت شخصي که مرتکب گناه مي‌گردد مستحق عقوبت الهي خواهد گرديد.


البته توبه‌ي از گناه باعث از بين رفتن آثار تکويني آن و همين‌طور برداشته ‌شدن عقوبت اخروي مي‌گردد.


2. رحمت خداوند, در نجات انسان در هر دو سنت اسلام و مسيحيت از جايگاه بسيار مهمي برخوردار است و شرط اساسي براي نجات از


عذاب خداوند مي‌باشد .


از نظر اسلام رحمت كه به معناي افاضه‌ي‌ نعمت و موهبت الهي است، متوقف بر اين است كه موانع از قبل برداشته شود.


گناه از بزرگترين موانع نجات مي‌باشد. برداشته شدن اين مانع نياز به مغفرت خدا دارد دارد و خود مغفرت نيز از غلبه‌ي‌ رحمت خداوند


ناشي مي‌گردد. بنابراين اگر رحمت خداوند نباشد عذاب از احدي برداشته نخواهد شد:


?مَنْ يُصْرَف عَنْه‌ يو‌مَئذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ? هر كس در آن روز از عذاب خدا نجات يابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است.


از نظر مسيحيان نيز خداوند منبع رحمت و داراي محبت نسبت به انسان‌ها است. در نجات شناسي مسيحي جايگاه رحمت و مغفرت


خداوند بسيار مهم است, زيرا از نگاه آنان خداوند بر اساس صفت رحمت خود مسيح را فداي بشريت نمود.


آمرزش گناهان در مسيحيت نياز به رحمت خداوند دارد. قديس اسحاق سرياني, راهبي که در قرن هفتم زندگي مي‌کرده, گفته است :


« گناه آدمي در مقايسه‌ با رحمت الهي چون يک مشت شن در درياي عظيم است.» (محمديان, ص457)


بايد ياد آور شد که ريشه‌ي بسياري از تفاوت‌ها در مباني و پيش‌فر‌ض‌هاي الاهياتي اين دو ديدگاه نهفته است. آموزه‌ي نجات در دين


مسيحيت بر مباني و اصول اعتقادي خاصي استوار گرديده است. نحوه‌ي نگرش آنان به انسان و سرشت او, تلقي و درک آنان از جايگاه


عيسي‌عليه‌السلام, اعتقاد آنان به رستاخيز و کيفيت آن, از مباني مهم نجات‌شناسي مسيحي مي‌باشد. باور به تثليث نيز به عنوان يک


اعتقاد پذيرفته شده و مسلم از سوي آنان, به عنوان يکي از پيش‌فرض‌هاي نجات مسيحي مطرح گرديده است.


نگرش متفاوت اسلام به انسان و جايگاه حضرت عيسيعليه‌السلام درتقابل با مسيحيت, خود مي‌تواند به عنوان مبنايي در نجات اسلامي


مطرح باشد.


هر چند در باب انسان‌شناسي و مسيح‌شناسي ميان دو سنت اختلافات عميقي وجود دارد، در مورد جهان آخرت و مسايل مربوط به آن


مشتركات زيادي ميان اسلام و مسيحيت رايج موجود است که موجب همساني نسبي در برخي از مباني ميان اسلام ومسيحيت گرديده


است؛ مباني مشتركي همچون جاودانگي انسان، حقيقت جهان پس از مرگ، وجود عالم برزخ و قيامت و به دنبال آن جهنم و بهشت.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نجات در قرآن و مقايسه آن با آموزه نجات مسيحي

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



لوازم منطقي نظريه‌ي نجات:


يکي از لوازم منطقي نظريه‌ي نجات انحصاري بودن آن مي‌باشد, زيرا هر يک از دو دين اسلام و مسيحيت خود را بر حق دانسته, و در نتيجه


نجات را در گرو ايمان و التزام عملي به دين خود مي‌داند.


در سنت رايج مسيحي عقيده بر اين است که تنها مسيحيت دين معتبر و نجات‌بخش مي‌باشد. بدون داشتن ايمان صميمانه به عيسي


مسيح به عنوان پسر خدا که براي نجات انسان فرستاده شده, هيچ اطميناني براي نجات وجود نخواهد داشت. به عبارت ديگر ايمان به


عيسي مسيح به عنوان خداوند نجات‌بخش شرط انحصاري اين نجات مي‌باشد.


... راه منم, راستي و زندگي منم. هيچ کس نمي‌تواند به خدا برسد مگر به وسيله‌ي من (يوحنا, 6:14) هر که من ايمان داشته باشد,


حتي اگر مانند ديگران بميرد, بار ديگر زنده خواهد شد.


و چون به من ايمان دارد, زندگي جاويد يافته هرگز هلاک نخواهد شد(يوحنا, 25:11 و 26).


اين سنت در ديدگاهي انحصارگرايانه مي‌گويد: «هيچ گونه رستگاري خارج از کليسا وجودندارد»


"Extra ecclesiam nulla salus" ("There is no salvation outside the church")


اين نظريه شهرت بسزايي را به خود اختصاص داده است. (Eliade, 1993, VOL 13, p 420)


در قرن اخير در شمول نجات نسبت به غير مسيحيان ديدگاه‌ جديدي تحت عنوان «مسيحيان گمنام» (Anonymous Christian) مطرح


گرديده است .


کارل رانر(مسيحي کاتوليک1954-1894) با مطرح نمودن عنوان «مسيحيان گمنام» و با ردّ نظريه «کثرت‌‌گرايي ديني»(Religious pluralism)


در حکم به يکساني همه‌ي اديان، مسيحيت را تنها دين بر حق و مطلق دانسته و همه انسانها را ملزم به تبعيت از آن نموده است.


(Rahner, 1973, Vol 10, p 31) در اعتقاد وي خداوند به جِدّ خواهان نجات همه‌ي انسانها مي‌باشد. او نمي‌تواند به اين معتقد باشدکه


خود خداوند امکان رسيدن فيض نجات را از بخش عظيمي از انسان‌ها بردارد. با اين وجود اين فيض تنها در عيسي مسيح اعطا شده و تنها


از طريق مسيحيت و کليسا‌ي واحد به همه‌ي انسا‌نها خواهد رسيد. در نظر وي انسان‌هاي حق‌طلب و در ظاهر غير مسيحي اگر از روي


ايمان واخلاص خويش را وقف خداوند نمايند، مسيحي محسوب گرديده و اهل نجات مي‌باشند.


در مصوبه شورا‌ي دوم واتيکان، بر خلاف تفسير سنتي کليساي کاتوليک، به صورت صريح آمده است: کساني که تاکنون پيامي از انجيل


دريافت نکرده‌اند و صادقانه در جستجو‌ي خداوند باشند، امکان رسيدن به نجات ابدي را خواهند داشت. با اين مصوبه ديدگاه شمول‌گراي


(Inclusvism)»رانر» مورد تأييد قرار گرفت.(لين،1380، ص294)


در اسلام نيز اين اعتقاد رايج وجود دارد که راه هدايت, نجات و رستگاري همواره در انحصار تسليم در برابر اسلام و پايبندي به آن است و


جز اسلام دين ديگري مورد پذيرش خداوند نيست زيرا موجب خسران اخروي مي‌گردد( آل‌عمران /85)


از طرفي شمول رحمت الهي ايجاب مي‌کند که تمام موجودات از جمله انسان به سعادت لايق و شايسته‌ي خويش برسند. گرفتاري نوع


انسان در انواع عذاب و رنج بر خلاف رحمت واسعه‌ي خداوند است. لازمه‌ي وسيع دانستن رحمت خداوند اين است که اکثريت انسان‌ها را


اهل نجات بدانيم, نه اينکه تنها قائل به نجات عده‌اي خاص باشيم. نظريه‌ي شمول‌گرايي در نجات داراي شواهد بسياري در متون مقدس


اسلام مي‌‌باشد.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نجات در قرآن و مقايسه آن با آموزه نجات مسيحي

پست توسط مائده آسمانی »

 [COLOR=#3366ff]تصویر  


  مستضعفان:


بر اساس آنچه از قرآن کريم, روايات و اقوال علماي اسلام به دست مي آيد, انسانهايي که به دليل قصور, ايمان به حق پيدا نکرده, و


حالت عناد و انکار نيز ندارند, اميد مي‌رود که در آخرت اهل نجات بوده و خداوند آنها را عذاب نکند. در آيات قرآن کريم درباره‌ي اين افراد


چنين آمده است:


« کساني که فرشتگان قابض ارواح در حالي که جانشان را مي‌گيرند که ستمگر به خويشند از ايشان مي‌پرسند:« مگر چه وضعي


داشتيد که اين چنين به خود ستم کرديد؟» مي‌گويند: « در سرزميني زندگي مي‌کرديم که اقويا ما را به استضعاف کشيدند».


ميپرسند مگر زمين خدا وسيع نبود و نمي‌شد به سرزميني ديگر مهاجرت کنيد؟ و چون پاسخ و حجتي ندارند منزلگاهشان جهنم است


که چه بد سرانجامي است. مگر آن مستضعفيني از مردان و زنان و کودکان که نمي‌توانند از آن سرزمين به جايي ديگر مهاجرت کنند.


به اينان اميد هست که خدا از آن چه نبايد مي‌کردند در گذرد, که عفو ومغفرت کار خداست.» (نساء/55-51)


از نظر روايات اسلامي‌ , مستضعف نه تنها به کسي اطلاق مي‌گردد که قادر بر تغيير شرايط اجتماعي حاکم بر خويش را ندارد, بلکه


کسي را که از فهم و ادراک حقيقت نيز ناتوان است شامل مي‌گردد. (مجلسي،1403، ج66،ص232)


استضعاف اگر به صورتي باشد که انسان خود در ايجاد آن نقش داشته و با سوء اختيار باشد قابل بخشش نيست اما اگر به صورت مطلق


باشد به طوري که خود انسان در آن هيچ نقشي نداشته باشد, در اين‌جا اميد بخشش از طرف خدا مي‌رود و اين گروه «مُرجونَ لأمرِ الله»


بوده يعني اميد به نجات آنان مي‌رود.


از نظر اسلام «کفر» که عامل هلاکت و شقاوت است به معناي عدم تسليم قلبي در برابر حق مي‌باشد. در حقيقت کفر معرفتي پيشين


وجود دارد و کافر کسي است که با وجود علم و معرفت به حق آن را انکار نموده و يا با آن ستيزه‌جويي نمايد. به تعبير ديگر حقيقت کفر


(و به تعبيري کفر حقيقي) چيزي جز انکار و پوشاندن حق در عين پذيرش عقلي آن نمي‌باشد. داستان شيطان در قرآن کريم خود نمونه‌اي


آشکار از تسليم عقل و کفر قلب مي‌باشد. شيطان که خدا را مي‌شناخت و به عزت و جلال او اذعان داشت (اعراف/12) , به روز رستاخيز


نيز علم و اعتقاد کامل داشت. (اعراف / 14) با اين وجود قرآن کريم در عين اينکه شيطان را معترف به اين حقايق ‌مي‌داند, او را کافر


مي شناسد زيرا شيطان در عين قبولي اين حقايق به ستيزه‌جويي و استکبار با آن پرداخت. (بقره /34)


بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت که گروه کثيري از غير مسلمانان که کفر قلبي ندارند، مشمول نجات الهي مي‌گردند لکن با توجه به مباني


نجات اسلامي که بيان گرديد، رسيدن به مراتب سعادت اخروي مستلزم ايمان کامل و پايبندي به اصول و مباني اسلام مي‌باشد.


نتيجه گيري:


مفهوم نجات در قرآن يک معناي عدمي و سلبي است و معناي دقيق آن با مفاهيم «سعادت», «فوز» و «فلاح» که ايجابي مي‌باشند


تفاوت دارد. نجات به عنوان اولين نگراني انسان و به عنوان اولين دغدغه‌ي پيامبران مقدم بر سعادت‌ او مي‌باشد. البته رسيدن به اين


درجات مستلزم عبور از مرحله‌ي پيشين(يعني نجات از مهالک) مي‌باشد. نجات‌ دنيايي از مهالك كه با اراده‌ي‌ خداوند صورت مي‌گيرد،


خود مقدمه‌ي‌ نجات اساسي بشر يعني نجات از رنج‌هاي جهان ديگر است.


از نظر اسلام و مسيحيت عامل اساسي نجات انسان ايمان است. در ايمان اسلامي هم معرفت لازم است و هم التزام به مقتضاي آن،


به طوري كه آثار آن در عمل بروز كند. اما در آموزه‌ي نجات مسيحي دلالت صريح و روشني از نقش عمل در نجات انسان وجود ندارد.


نجات از گناه از موارد مشترك ميان اسلام و مسيحيت در بحث نجات‌شناسي مي‌باشد. از نظر اسلام انسان اگر چه با عنايت و فيض


رحماني مشمول نجات مي‌گردد، اما نقش او كاملاً برجسته و نمايان است اما در نجات مسيحي انسان تسليم اراده‌ي حق مي‌باشد


زيرا نجات طرح و نقشه‌ي خداوند بوده كه مستقيماً به دست او اجرا گرديده است.


گرفتاري نوع انسان در انواع عذاب و رنج بر خلاف رحمت واسعه‌ي خداوند است. بنابر شمول رحمت الهي اکثريت انسان‌ها را بايد اهل


نجات بدانيم, نه اينکه تنها قائل به نجات عده‌اي خاص باشيم. گروه کثيري از غير مسلمانان که کفر قلبي ندارند، مشمول نجات الهي


مي‌گردند زيرا کافر حقيقي کسي است که با وجود علم و معرفت حق را انکار نموده و يا با آن ستيزه‌جويي ‌نمايد. در نجات‌شناسي


مسيحي نيز جايگاه رحمت و مغفرت خداوند بسيار مهم است, زيرا از نگاه آنان خداوند بر اساس صفت رحمت خود مسيح را فداي بشريت


نمود. در سنت مسيحيت هر چند ايمان به عيسي‌مسيح به عنوان خداوند شرط انحصاري نجات مي‌باشد، اما در قرن اخير در شمول نجات


نسبت انسان‌هاي حق‌طلب و در ظاهر غير مسيحي اگر از روي ايمان واخلاص خويش را وقف خداوند نمايند، تجديد نظر شده است.
 


 

The "salvation" in Qur'an and comparing it with "Christian salvation"

The innate need to Salvation and deliverance is the basic reason for people to adopt the religions. The divine religions including Islam and Christianity had recognized

this need and sought to respond that. The soteriology that is among the very important theological matters in Islamic and  
  tradition should be consider in comparative. The Christian salvation has differences from that of in Islam.  
  truth of Islamic Salvation that bears the negative conception is get away from plight, disaster, hardship, and suffering. The strict meaning of it differs from the prosperity and triumph that use in positive conception.
Although, From the Islamic views, God is savior but the humankind, with its free will and active part, bring about the conditions to acceptance the God's salvage.  
  fundament of prevalent Christianity is proclamation to the Jesus salvation that brought to the humankind as a gift. In this creed, that had firmed on the knowledge of God, human and Christ, the humankind who was in bondage of sin and death without any capability from itself for salvation. From the God's direct mediation, namely "Christ with his redemption", the atonement of human's sin was paid. Therefore, the humankind will be free from the bondage.   


-----------------------------------------
فهرست منابع:
1. قرآن کريم.
2. نهج‌البلاغه.
3. کتاب مقدس، انجمن پخش کتب مقدسه.
4. انجيل مقدس، انجمن پخش کتب مقدسه.
5. بي. ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه‌ي علي اصغر حکمت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1372.
6. تيسن، هنري، الهيات مسيحي، ترجمه‌ي ط، ميکائليان، تهران، انتشارات حيات ابدي.
7. شبّر، سيد عبدلله، حق اليقين في معرفه اصول الدين، تهران، منشورات اعلمي،بي‌تا
8. دايره المعارفِِ کتاب مقدس، ويراستار و مسئول گروه ترجمه: بهرام محمديان، تهران: سرخدار، 1381.
9. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، موسسه‌ي اسماعيليان، قم، 1414 ه.ق.
10. القس جميس انس الاميرکاني، نظام التعليم في علم اللاهوت القويم، في مجلّدين، طبع في بيروت في مطبعه الاميرکان، سنه 1888 م.
11. لين، توني ، تاريخ تفکر مسيحي، ترجمه‌ي روبرت آسريان، تهران، انتشارات فرزان، چاپ اول، 1380.
12. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، دار احياء التراث العربي، بيروت، الطبعه الثالثه، 1403، ج 66.
13. مطهري، مرتضي، عدل الهي، انتشارات صدرا، چاپ نوزدهم، 1382.
14. S. t. Augustine، Epistle CII، ii، 15"NF".
15. Catechism of the Catholic Church (CCC) ، Entry of Salvation.
16. Eliade، Mircea، the Encyclopedia of Religion، SOTERIOLOGY، VOL 13.
17. . Rahner، Theological Investigations Vol. 10 translated by David Bourke (London: Darton، Longman & Todd، 1973) ، p 31.
----------------------
مجتبي،امامي،فصلنامه قبسات ش 43
[External Link Removed for Guests]
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “مسیحیت”