بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



جَبَلَه بن عمرو انصاري، كسي كه از دفن عثمان در قبرستان مسلمانان ممانعت كرد:


جبلة بن عمرو انصارى ساعدي، صحابى بزرگ رسول خدا و از ياران امير مؤمنان عليه السلام در صفين، از كسانى است كه در قضيه


كشتن عثمان و هجوم به خانه او نقش برجسته‌اى دارد و از نخستين كسانى است كه علنا بر ضد عثمان سخن گفت و مردم را عليه


او شوراند. و نيز جبلة بن عمرو همان كسى است كه از دفن عثمان در قبرستان مسلمانان جلوگيرى و اجازه نداد كه بر جنازه عثمان


نماز خوانده شود.


طبق تعريفى كه از إبن تيميه در باره «السابقون الأولون» گذشت و ابوالغاديه را كه فقط در حديبيه حضور داشته، از «السابقون


الأولون» به حساب آورد، اين تعريف به طور قطع شامل جبلة بن عمرو نيز خواهد شد؛ چرا كه او به اتفاق دانشمندان اهل سنت از


كسانى است كه در جنگ احد و ديگر جنگ‌هاى زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلّم حضور داشته است.


ابن عبد البر قرطبي، او را از فاضلان و فقيهان صحابه مى‌داند:


جبلة بن عمرو الأنصاري الساعدي ويقال هو اخو أبي مسعود الأنصاري وفي ذلك نظر يعد في أهل المدينة روى عنه سليمان بن يسار وثابت


بن عبيد قال سليمان بن يسار كان جبلة بن عمرو فاضلا من فقهاء الصحابة وشهد جبلة بن عمرو صفين مع علي رضى الله عنه وسكن


مصر.


جبلة بن عمرو انصاري، برخى گفته‌اند كه او برادر ابومسعود انصارى بوده كه اين مطلب جاى ترديد دارد. او از اهالى مدينه به شمار مى‌رود.


سليمان بن يسار گفته كه جبلة بن عمرو، فاضل و از فقيهان صحابه بود كه در ركاب علي عليه السلام در جنگ صفين حضور داشت و


ساكن مصر بوده است. 1


شمس الدين ذهبى او را از فاضلان اصحاب و از افرادى كه در احد حضور داشته است، مى‌داند:


جبلة بن عمرو بن أوس بن عامر الأنصاري الساعدي. وهم بعضهم وقال: هو أخو أبي مسعود البدري: فأبو مسعود من بني لحارث بن الخزرج.


شهد أحداً وغيرها، وشهد فتح مصر وصفين قال ابن عبد البر: كان فاضلاً من فقهاء الصحابة.



جبلة بن عمرو... برخى خيال كرده‌اند كه او برادر عبد الله بن مسعد بوده و حال آن كه ابومسعود از بنى حارث از قبيله خزرج است.



او در جنگ احد و ديگر جنگ‌ها و نيز در فتح مصر و جنگ صفين حضور داشته است. ابن عبد البر گفته است كه او فاضل و از فقيهان صحابه


بوده است. 2


ابن حجر عسقلانى تصريح مى‌كند كه او در جنگ احد حضور داشته و وى همان كسى است كه از به خاك سپارى عثمان در بقيع جلوگيرى



كرد:


جبلة بن عمرو بن أوس بن عامر بن ثعلبة بن وقش بن ثعلبة بن طريف بن الخزرج بن ساعدة الساعدي الأنصاري قال بن السكن شهد أحدا


قال وهو غير أخي أبي مسعود لاختلاف النسبتين قلت هو كما قال وروى بن شبة في أخبار المدينة من طريق عبد الرحمن بن أزهر أنهم


لما أرادوا دفن عثمان فانتهوا إلى البقيع فمنعهم من دفنه جبلة بن عمرو الساعدي فانطلقوا إلى حش كوكب ومعهم معبد بن معمر فدفنوه


فيه.


جبلة بن عمرو... ابن سكن گفته كه او در جنگ احد حضور داشته است. او غير از برادر ابومسعود است؛ چرا كه نسب او غير از نسب


ابومسعود است. همان طور كه إبن شبه در اخبار المدينه از طريق عبد الرحمن بن أزهر نقل كرده است، مردم قصد داشتند كه عثمان


را در بقيع دفن كنند؛ ولى جبلة بن عمرو انصارى از اين كار جلوگيرى كرده است؛ پس او را در «حش كوكب» (باغى خارج از بقيع) برده


و در حالى كه معبد بن معمر نيز با آن‌ها بود، دفن كردند. 3



محمد بن حبيب بغدادى در باره ممانعت جبله از نماز خواندن بر جنازه عثمان و دفن عثمان مى‌نويسد:


فلما قتل عثمان بن عفان خرج به نفر من قريش ليلاً ليصلوا عليه ويدفنوه فأتاهم جبلة بن عمرو الساعدي فمنعهم الصلاة عليه.


زمانى كه عثمان كشته شد، برخى از مردم قريش از خانه خارج شدند تا بر جنازه او نماز بخوانند و او را دفن كنند، جبلة بن عمرو ساعدى


آمد و از خواندن نماز جلوگيرى كرد. 4


نميرى در تاريخ المدينة مى‌نويسد:


فانتهوا به إلى البقيع فمنعهم من دفنه جبلة بن عمرو الساعدي فانطلقوا إلى حش كوكب ومعهم عائشة بنت عثمان معها مصباح في حق


فصلى عليه مسور بن مخرمة الزهري ثم حفروا له فلما دلوه صاحت بنته عائشة فلم يضعوا على لحده لبنا وهالوا عليه التراب.


تشييع كنندگان به بقيع رسيدند؛ هنگامى كه با ممانعت جبلة بن عمرو ساعدى مواجه شدند، به سوى «حش كوكب» رفتند؛ در حالى كه


عائشه دختر عثمان نيز با آن‌ها بود و چراغى همراه داشتند كه پوشانده شده بود تا كسى با خبر نشود، مسور بن مخرمة زهرى بر او


نماز خواند، سپس قبرى كندند، زمانى كه مى‌خواستند او را داخل قبر بگذارند، عائشه دختر عثمان صيحه‌اى زد، آن‌ها (به خاطر اين كه


كسى نفهمد) بدون اين كه خشتى بر لحد او بگذارند، خاك روى بدنش ريختند. 5



شمس الدين سخاوى مى‌نويسد:


جبلة بن عمرو بن أوس بن عامر بن ثعلبة بن وقش بن ثعلبة بن طريف بن الخزرج بن ساعدة الساعدي الأنصاري شهدا أحدا وروى ابن شبة


في أخبار المدينة من طريق عبد الرحمن بن أزهر أنهم لما أرادوا دفن عثمان انتهوا إلى البقيع فمنعهم جبلة هذا من دفنه فانطلقوا به إلى


حش كوكب ومعهم معبد بن عمرو فدفنوه به. 6


جبلة بن عمرو از نخستين كسانى است كه جسورانه عليه عثمان موضع گرفت و سوگند ياد كرد كه او را به قتل برساند. بلاذرى در انساب


الأشراف و طبري، ابن أثير جزرى و ابن كثير دمشقى سلفى در تاريخشان و نويرى در نهاية الأرب مى‌نويسند:


مر عثمان بن عفان على جبلة بن عمرو الساعدي وهو على باب داره وقد أنكر الناس عليه ما أنكروا فقال له: يا نعثل والله لأقتلنك ولأحملنك


على قلوصٍ جرباء ولأخرجنك إلى حرة النار؛ ثم أتاه وهو على المنبر فأنزله وكان أول من اجترأ على عثمان وتجهمه بالمنطق الغليظ، وأتاه


يوماً بجامعة فقال: والله لأطرحنها في عنقك أو لتتركن بطانتك هذه وأطعمت الحارث بن الحكم السوق وفعلت وفعلت.


عثمان بن عفان از كنار جبلة بن عمرو كه بر در خانه‌اش ايستاده بود عبور كرد،.... جبله گفت: اى نعثل (اشاره به مرد يهودى بد چهره و قد


بلند) به خدا سوگند تو را خواهم را مى‌كشم و بر شتري جوان و داراي بيماري جرب (که پشم هاي بدنش ريخته و سواري آن بسيار


دردناک است) سوار خواهم کرد و تو را به آتش خواهم انداخت؛ سپس (در مسجد) نزد عثمان آمد و او را از منبر پايين كشيد.


جبله نخستين كسى بود كه عليه عثمان جرأت يافت و به تندى با او صحبت كرد. روزى عبائى با خود آورده بود و به عثمان گفت:


به خدا سوگند آن را در گردن تو خواهم انداخت يا اين کساني که را که رازدار خويش قرار داده اي از خود دور مي کني؛ تو حارث بن حکم


(از بستگان عثمان) را مالک بازار کرده اي و چنين و چنان کرده اي. 7


ابن عساكر دمشقى در باره او مى‌نويسد:


فكان من أشد القوم على عثمان صوتا جبلة بن عمرو الأنصاري فقالت صفية وصغوها مع عثمان من هذا الذي يرفع صوته على أمير المؤمنين


فقالت عائشة هذا جبلة بن عمرو الأنصاري فصاحت صفية يا جبيلة أترفع صوتك على أمير المؤمنين فقالت عائشة وصغوها مع الملأ الذين


حصروا عثمان لم تصغرين اسمه ادعيه يا جبلة فإن الله لم ينقصه ولم ينتقص اسمه.


از کساني که بسيار بد با عثمان سخن مي گفتند جبلة بن عمرو انصاري بود؛ روزى با صداى بلند او را مخاطب قرار داد، صفيه که همراه


عثمان همراه بود گفت: چه کسي است که صدايش را چنين بر امير المومنين بلند کرده است؟


عائشه گفت: اين جبلة بن عمرو انصاري است.


صفيه فرياد کشيد که اي جبيلة! (تصغير جبله براي اهانت) آيا صدايت را براي امير المومنين بلند مي کني؟


عائشه که او را در جمع محاصره کنندگان عثمان ديد، در پاسخ گفت: چرا نام جبله را تصغير مي کني؟ او را به نام خودش جبله صدا بزن؛


خداوند او را کوچک نکرده است و اسم او نيز کوچک نشده است. 8


پاورقی :

1. القرطبي، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفاي463 هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 1، ص 235، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.

2. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 4، ص 28، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.

3. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 1، ص 457، رقم: 1081، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.

4. البغدادي، محمد بن حبيب (متوفاي245هـ)، المنمق في أخبار قريش، ج 1، ص 295، تحقيق: خورشيد أحمد فارق، ناشر: عالم الكتب - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1405هـ -1985م.

5. النميري البصري، أبو زيد عمر بن شبة (متوفاي262هـ)، تاريخ المدينة المنورة، ج 2، ص 263، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م .

6. السخاوي، الإمام الحافظ شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، التحفة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفة، ج 1، ص 235، رقم: 739، (متوفاي902هـ) ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ/ 1993م.

7. الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 661، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛

الجزري الشيباني، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ)، الكامل في التاريخ، ج 3، ص 58، تحقيق: عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ؛

إبن كثير القرشي، إسماعيل بن عمر أبو الفداء (متوفاي774 هـ)، البداية والنهاية ج 7، ص 176، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت؛

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 19، ص 292، تحقيق: مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.

 [COLOR=#974806]8. ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 39، ص 424 ـ 425، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.  
 
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



عبد الرحمن بن عديس:


طبق تعريفى كه ابن تيميه از «السابقون الأولون» داشت و در باره ابوالغاديه گذشت، آيه شامل افرادى كه در بيعت شجره حضور داشته‌اند


نيز مى‌شود.


أبو الغادية وكان ممن بايع تحت الشجرة وهم السابقون الأولون. 1


يكى از افرادى كه در بيعت رضوان حضور داشته، عبدالرحمن بن عديس است. وى در قضيه كشتن عثمان نقش اساسى داشته و گفته‌اند


كه سركرده اصلى لشكر مصر و قيام كنندگان عليه عثمان محسوب مى‌شده است.


ابن عبد البر در الإستيعاب مى‌نويسد:


عبد الرحمن بن عديس البلوي مصري شهد الحديبية ذكر أسد ابن موسى عن ابن لهيعة عن يزيد بن أبي حبيب قال كان عبد الرحمن بن


عديس البلوي ممن بايع تحت الشجرة رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أبو عمر هو كان الأمير على الجيش القادمين من مصر إلى


المدينة الذين حصروا عثمان وقتلوه.


عبدالرحمن بن عديس كسى بود كه با پيامبر (ص) زير درخت بيعت كرد و پرچمدار گروهى بود كه خانه عثمان را محاصره كردند و وى را به


قتل رساندند. 2


البته اين مطلب در آيه بيعت شجره به صورت مفصل بحث شده است كه ما از تكرار آن خوددارى مى‌كنيم.


[COLOR=#974806]پاورقی :
 
1. الحراني، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية أبو العباس (متوفاي728هـ)، منهاج السنة النبوية، ج6، ص333، تحقيق د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

2. إبن عبد البر، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 2 ص 840، ح 1437، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



طلحه بن عبيد الله:


طلحة بن عبيد الله، جزء نخستين كسانى است كه به اسلام گرويد؛‌ بنابراين ترديدى نيست كه وى جزء «السابقون الأولون» بوده است؛‌


اما از طرف ديگر همين شخص از كسانى است كه در قضيه كشتن عثمان نقش اساسى داشت و از كسانى بود كه به اطراف و اكناف


كشورهاى اسلامى نامه نوشت و مردم را عليه عثمان شوراند. در زمان محاصره نيز از كسانى است كه اجازه نمى‌داد به خانه عثمان آب


برسانند؛ تا جايى كه مروان بن حكم در جنگ جمل او را به انتقام كشتن عثمان با تير زد و كشت.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 




عبد الرحمن بن عديس، از طلحه فرمان مي گرفت:

طبرى در تاريخش مى‌نويسد:

حدثني عبد الله بن عباس بن أبي ربيعة قال دخلت على عثمان رضي الله عنه فتحدثت عنده ساعة فقال يا ابن عباس تعال فأخذ بيدي

فأسمعني كلام من على باب عثمان فسمعنا كلاما منهم من يقول ما تنتظرون به ومنهم من يقول انظروا عسى أن يراجع فبينا أنا وهو

واقفان إذ مر طلحة بن عبيد الله فوقف فقال أين ابن عديس فقيل هاهو ذا قال فجاءه ابن عديس فناجاه بشئ ثم رجع ابن عديس فقال

لأصحابه لا تتركوا أحدا يدخل على هذا الرجل ولا يخرج من عنده. قال فقال لي عثمان هذا ما أمر به طلحة بن عبيد الله ثم قال عثمان

اللهم اكفني طلحة بن عبيد الله فإنه حمل على هؤلاء وألبهم والله إني لأرجو ا أن يكون منها صفرا وأن يسفك دمه انه انتهك مني ما لا

يحل له سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لا يحل دم امرئ مسلم الا في إحدى ثلاث رجل كفر بعد اسلامه فيقتل أو رجل

زنى بعد احصانه فيرجم أو رجل قتل نفسا بغير نفس ففيم أقتل قال ثم رجع عثمان قال ابن عباس فأردت أن أخرج فمنعوني حتى مر بي

محمد بن أبي بكر فقال خلوه فخلوني.

عبد الله بن عباس بن ابوربيعه مى‌گويد: نزد عثمان رفتم وساعتى با وى گفتگو كردم، دستم را گرفت تا سخنان افرادى كه بيرون خانه بودند

بشنويم، بعضى مى‌گفتند: منتظر چه هستيم؟ وبرخى مى‌گفتند: منتظر بمانيم شايد بر گردد، در اين ميان طلحه بن عبيد الله آمد، گفت:

ابن عديس كجا است؟ گفتند: همين جا است، با وى آهسته سخنى در ميان گذاشت، ابن عديس به يارانش گفت: به هيچ كس اجازه

ورود و خروج به اين خانه را ندهيد.

عثمان به من گفت: اين دستور طلحه بن عبيد الله است، سپس گفت: خدايا مرا از شر اين مرد نجات ده، او مردم را بر اين كار وادار كرده


است، اميدوارم به فقر و گرسنگى دچار و خونش ريخته شود، او مى‌خواهد خونى بريزد كه بر وى حرام است، از رسول خدا (ص) شنيدم،

فرمود: ريختن خون مسلمان جايز نيست مگر در سه حالت: 1. كسى كه پس از مسلمان شدن كافر شود؛ 2. مردى كه داراى همسر

است، زنا كند كه بايد رجم شود؛ 3. كسى كه انسان بى گناهى را به قتل برساند. سپس عثمان گفت: گناه من چيست كه قصد ريختن

مرا دارند؟. ابن عباس مى‌گويد: موقع خارج شدن از خانه عثمان نگذاشتند بيرون بروم و مانع شدند، محمد بن ابوبكر دستور داد تا خارج

شوم.

[COLOR=#974806]پاورقی :

 
الطبري، محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 411، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛

الشيباني، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ)، الكامل في التاريخ، ج 3، ص 174، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.



تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



طلحه، اجازه نمى‌داد براي عثمان آب ببرند:

بلاذرى در انساب الأشراف مى‌نويسد:

حرس القوم عثمان ومنعوا من أجل أن يدخل عليه، وأشار عليه بن العاص بأن يُحرم ويلبي ويخرج فيأتي مكة فلا يُقدم عليه، فبلغهم قوله

فقالوا: والله لئن خرج لا فارقناه حتى يحكم الله بيننا وبينه، واشتد عليه طلحة بن عبيد الله في الحصار، ومنع من أجل أن يدخل إليه الماء

حتى غضب عليّ بن أبي طالب من ذلك، فأدخلت على روايا الماء.


نگهبانان از خانه عثمان محافظت و از ورود افراد جلوگيرى مى‌كردند، ابن عاص پيشنهاد كرد تا لباس احرام به پوشد و لبيك گويان به طرف

مكه حركت كند تا جانش حفظ شود، اين مطلب به گوش مخالفان رسيد، گفتند: به خدا سوگند! اگر از خانه اش خارج شود او را رها

نمى‌كنيم تا خدا بين ما و او حكم فرمايد (كنايه از كشتن او است)، طلحه بن عبيد الله محاصره را تنگ تر كرد و از ورود آب هم به خانه

عثمان جلوگيرى كرد، علي عليه السلام از اين قضيه ناراحت شد. 1


ابن قتيبه دينورى مى‌نويسد:

ثم أقبل الأشتر النخعي من الكوفة في ألف رجل وأقبل ابن أبي حذيفة من مصر في أربع مئة رجل فأقام أهل الكوفة وأهل مصر بباب عثمان

ليلا ونهارا وطلحة يحرض الفريقين جميعا على عثمان ثم إن طلحة قال لهم إن عثمان لا يبالي ما حصرتموه وهو يدخل إليه الطعام والشراب

فامنعوه الماء أن يدخل عليه.


مالك اشتر نخعى با هزار نفر از كوفه و ابن أبي حذيفه از مصر با چهار صد نفر وارد مدينه شدند و خانه عثمان را محاصره كردند، طلحه دو

گروه را عليه عثمان تحريك مى‌كرد و مى‌گفت: عثمان از محاصره شما ضررى نمى‌بيند، آب و غذا برايش مى‌برند، نگذاريد آب به او برسد. 2


[COLOR=#974806][COLOR=#974806]پاورقی :   

[COLOR=#974806]1.البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 2، ص 285.  
2. الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 36، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

نامه نوشتن طلحه به مردم مصر:

ابن قتيبه دينوري، نامه طلحه به اهالى مصر را اين گونه نقل مى‌كند:

بسم الله الرحمن الرحيم من المهاجرين الأولين وبقية الشورى إلى من بمصر من الصحابة والتابعين أما بعد أن تعالوا إلينا وتداركوا خلافة

رسول الله قبل أن يسلبها أهلها فإن كتاب الله قد بدل وسنة رسوله قد غيرت وأحكام الخليفتين قد بدلت

فننشد الله من قرأ كتابنا من بقية أصحاب رسول الله والتابعين بإحسان إلا أقبل إلينا وأخذ الحق لنا وأعطاناه فأقبلوا إلينا إن كنتم تؤمنون بالله

واليوم الآخر وأقيموا الحق على المنهاج الواضح الذي فارقتم عليه نبيكم وفارقكم عليه الخلفاء غلبنا على حقنا واستولى على فيئنا وحيل

بيننا وبين أمرنا وكانت الخلافة بعد نبينا خلافة نبوة ورحمة وهي اليوم ملك عضوض من غلب على شيء آكله.


اين نامه از طرف مهاجران نخستين و باقى مانده هاى از اهل شورا به صحابه و تابعين در مصر است.

نزد ما بيائيد تا خلافت رسول خدا را پيش از آن كه به دست نا اهلان بيفتد نجات دهيد، كتاب خدا دگرگون شده و سنت رسول خدا (ص)

را تغيير داده و روش دو خليفه پيش را از بين برده‌اند.

هر كس از باقى ماندگان اصحاب و تابعان كه اين نامه را مى خواند، او را به خدا سوگند مى‌دهيم، نزد ما بيايد تا حق را بگيريم، پس اگر به

خدا و روز جزا ايمان داريد به طرف ما حركت كنيد، تا حق را به همان راه روشنى كه در زمان پيامبر خدا (ص) بود و خلفا را برآن ترك گفتيد

باز گردانيم؛ چون اكنون حق را پايمال و بر بيت المال مسلط شده‌اند و خلافتى كه پس از پيامبر ما خلافت نبوت و رحمت بود، اكنون به

پادشاهى تبديل شده است كه هر كس هر چه بيابد مى‌خورد.

پاورقی :

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 34، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



اعتراف طلحه به كشتن عثمان:

ابن عبد البر در الإستعاب مى‌نويسد:

روى عبد الرحمن بن مهدي عن حماد بن زيد عن يحيى بن سعيد قال قال طلحة يوم الجمل

ندمت ندامة الكسعي لما شريت رضا بني جرم برغمي

اللهم خذ مني لعثمان حتى يرضى.


طلحه در جنگ جمل مى‌گفت: پشيمان شدم از كارى كه با آن رضايت بنو جرم را خريدم.

بار خدايا! انتقام عثمان را از من بگير.1


محمد بن سعد در الطبقات الكبرى مى‌نويسد:

أن مروان بن الحكم رمى طلحة يوم الجمل، وهو واقف إلى جنب عائشة بسهم فأصاب ساقه، ثم قال: والله لا أطلب قاتل عثمان بعدك أبدا،

فقال طلحة لمولى له: أبغني مكانا. قال: لا أقدر عليه. قال: هذا والله سهم أرسله الله، اللهم خذ لعثمان حتى يرضى، ثم وسد حجرا فمات.


مروان حكم در جنگ جمل طلحه را كه در كنار عائشه ايستاده بود هدف تير قرار داد، تير بر ساق پايش نشست، گفت: به خدا سوگند پس

از اين دنبال قاتل عثمان نمى‌گردم، طلحه به غلامش گفت: مرا به مكان امنى برسان، گفت: اين تيرى بود كه خدا آن را فرستاده است،

خدا يا! انتقام عثمان را از من بگير تا راضى شود، سپس سنگى زير سرش گذاشت و از دنيا رفت.2


بلاذرى در أنساب الأشراف مى‌نويسد:

قال مروان يوم الجمل: لا أطلب بثأري بعد اليوم، فرمى طلحة بسهم فأصاب ركبته فكان الدم يسيل فإذا أمسكوا ركبته انتفخت فقال: دعوه

فإنما هو سهم أرسله الله، اللهم خذ لعثمان مني اليوم حتى ترضى.


مروان روز جنگ جمل گفت: پس از اين دنبال خون خواهى نخواهم رفت، تيرى به طرف طلحه انداخت كه بر زانويش نشست، خون سرازير

شد، زانويش را بستند خون فواره زد، طلحه گفت: رهايم كنيد، اين تيرى است كه خدا انداخته است، بار خدايا! انتقام عثمان را از من بگير

تا از من خشنود شوي.3


بلاذرى نيز در انساب الأشراف مى‌گويد:

قال مروان يوم الجمل: لا أطلب بثأري بعد اليوم، فرمى طلحة بسهم فأصاب ركبته فكان الدم يسيل فإذا أمسكوا ركبته انتفخت فقال: دعوه

فإنما هو سهم أرسله الله، اللهم خذ لعثمان مني اليوم حتى ترضى.
4

ودر ادامه مى‌نويسد:

وكان طلحة شديداً على عثمان فلما كان يوم الجمل قال: إنا داهنا في أمر عثمان فلا نجد اليوم شيئاً أفضل من أن نبذل له دماءنا اللهم خذ

لعثمان مني حتى يرضى.


طلحه عليه عثمان شديداً موضع گيرى كرده بود؛ اما در جنگ جمل گفت: در باره عثمان كوتاهى و سهل انگارى كرديم، امروز چيزى را

مهمتر از اين نمى‌بنيم تا خون مان را فداى او كنيم، سپس گفت: خداوندا! انتقام عثمان را از ما بگير تا راضى شود. 5


ذهبى نيز در سير أعلام النبلاء عين مطلب پيش را آورده ومى‌نويسد:

قال إبن سعد أخبرني من سمع إسماعيل بن أبي خالد عن حكيم بن جابر قال قال طلحة إنا داهنا في أمر عثمان فلا نجد اليوم أمثل من

أن نبذل دماءنا فيه اللهم خذ لعثمان مني اليوم حتى ترضى.


از حکيم بن جبير روايت شده است که گفت: ما در باره کشتن عثمان سستي کرديم؛ امروز بهترين کار آن است که خون خويش را براي

عثمان فدا کنيم؛ خدايا آنقدر از من امروز براي عثمان خون بگير تا از من راضي شوي.6



پاورقی :

1. إبن عبد البر، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 2، ص 766، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛
الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 3، ص 85، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.

2. الزهري، محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبرى، ج 3، ص 223، ناشر: دار صادر - بيروت؛
المزي، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفاي742هـ)، تهذيب الكمال، ج 13، ص 422، تحقيق د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م.

3. البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 1، ص 311.

4. البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 1، ص 311.

5. البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 3، ص 311.

6. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 35، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


امير مؤمنان عليه السلام، طلحه را در كشته شدن عثمان مقصر مى‌دانست:

امير مؤمنان عليه السلام در نهج البلاغه مى‌فرمايد:

وَاللَّهِ مَا اسْتَعْجَلَ مُتَجَرِّداً لِلطَّلَبِ بِدَمِ عُثْمَانَ إِلَّا خَوْفاً مِنْ أَنْ يُطَالَبَ بِدَمِهِ، لأَنَّهُ مَظِنَّتُهُ، وَلَمْ يَكُنْ فِي الْقَوْمِ أَحْرَصُ عَلَيْهِ مِنْهُ، فَأَرَادَ أَنْ يُغَالِطَ بِمَا

أَجْلَبَ فيهِ، لِيَلْتَبِسَ الأَمْرُ، وَيَقَعَ الشَّكُّ.

سوگند به خدا، آن مرد (طلحه) با كوشش جدّى به بهانه خونخواهى عثمان عجله براى سفر به بصره ننموده است مگر به جهت اين كه

خون عثمان را از او مطالبه نكنند؛ زيرا او بود كه در قضيه كشتن عثمان مورد ظنّ بود و در ميان حمله كنندگان براى قتل عثمان حريص‏تر از

وى كسى نبود. طلحه با اين دسيسه بازى‏ها [و فرياد وا عثمانا] و حركت سريع به بصره به بهانه مطالبه خون عثمان، مى‏خواهد براى

مشتبه ساختن [مردم ناآگاه‏] در باره حادثه‏اى كه خودگرداننده [يا از گردانندگان‏] آن بوده است مغالطه راه بيندازد و مردم را دچار شك و

ترديد بسازد. 1


پاورقی :

1. نهج البلاغه، خطبه 174.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



كشته شدن طلحه به انتقام خون عثمان:

ابن أبي شيبه در المصنف، ابن عبد البر در الإستيعاب و ابن حجر در تهذيب التهذيب مى‌نويسند:

حدثنا وَكِيعٌ عن إسْمَاعِيلَ عن قَيْسٍ قال كان مَرْوَانُ مع طَلْحَةَ يوم الْجَمَلِ قال فلما اشْتَبَكَتْ الْحَرْبُ قال مَرْوَانُ َلاَ أَطْلُبُ بِثَأْرِي بَعْدَ الْيَوْمِ قال

ثُمَّ رَمَاهُ بِسَهْمٍ فَأَصَابَ رُكْبَتَهُ فما رَقَأَ الدَّمُ حتى مَاتَ قال وقال طَلْحَةُ دَعَوْهُ فَإِنَّمَا هو سَهْمٌ أَرْسَلَهُ اللَّهُ.

مروان در جنگ صفين با طلحه بود، هنگامى كه جنگ آغاز شد، مروان گفت: از امروز خون خواهى نخواهم كرد، سپس تيرى به طرف طلحه

انداخت كه بر زانويش نشست، طلحه گفت: رهايم كنيد اين تيرى است كه خدا انداخته است، خون از زانويش جارى بود تا مرد. 1


بررسى سند روايت:

وكيع بن الجراح: ثقة حافظ عابد من كبار التاسعة.

تقريب التهذيب، ج 2، ص 284، رقم: 7441.

اسماعيل بن ابوخالد: ثقة ثبت من الرابعة مات سنة ست وأربعين.

تقريب التهذيب، ج 1، ص 93، رقم: 439.

قيس بن ابوحازم: ثقة من الثانية مخضرم ويقال له رؤية.

تقريب التهذيب، ج 2، ص 32، رقم: 5583.

ابن عبد البر در الإستيعاب مى‌نويسد:

وإن الذي رماه مروان بن الحكم بسهم فقتله فقال لا أطلب بثأري بعد اليوم وذلك أن طلحة فيما زعموا كان ممن حاصر عثمان واستبد عليه

ولا يختلف العلماء الثقات في أن مروان قتل طلحة يومئذ وكان في حزبه.


مروان طلحه را هدف تير قرار داد وكشت، طلحه گفت: پس از امروز آرزوى خونخواهى ندارم؛ چون طلحه از كسانى بود كه خانه عثمان را

محاصره كرد وبر وى سخت گرفته بود.

دانشمندان مورد اعتماد در اين كه طلحه به وسيله مروان كه هم‌حزبى بود، كشته شده، اختلافى ندارند. 2


ابن حجر در فتح البارى مى‌نويسد:

وقتل طلحة يوم الجمل سنة ست وثلاثين رمي بسهم جاء من طرق كثيرة ان مروان بن الحكم رماه فأصاب ركبته فلم يزل ينزف الدم منها

حتى مات.


طلحه در سال 36 كشته شد، قاتل او هم مروان حكم بود كه بر اثر تير او وخون ريزى مرد. 3

ذهبى در سير اعلام النبلاء مى‌نويسد:

وكيع حدثنا إسماعيل بن أبي خالد عن قيس قال رأيت مروان بن الحكم حين رمى طلحة يومئذ بسهم فوقع في ركبته فما زال ينسح حتى

مات رواه جماعة عنه ولفظ عبد الحميد بن صالح عنه هذا أعان على عثمان ولا أطلب بثأري بعد اليوم.


مروان بن حکم را هنگامي که به سوي طلحه تير انداخت ديدم؛ تير به زانوي طلحه خورد و آنقدر خون از آن جاري شد تا مرد. در نقلي چنين

آمده است: (مروان گفت:( اين کسي است که بر ضد عثمان مردم را ياري کرده بود؛ (من انتقام عثمان را گرفتم) و پس از امروز ديگر در

پى خون عثمان نخواهم بود. 4



پاورقی :


1. إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 7، ص 542، ح 37803، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛

إبن عبد البر، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 2، ص 769، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ) تهذيب التهذيب، ج 5، ص 19، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1404هـ – 1984م.


2. إبن عبد البر، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 2، ص 766، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ..

3. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 7، ص 82، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

4. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 35 ـ 36، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.


تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: بررسي آيه : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ »

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


مروان به پسر عثمان: برخي از قاتلان پدرت را مجازات كردم:

ابن أثير جزرى در اسد الغابه مى‌نويسد:

وكان سَبَبُ قَتْلِ طَلْحَةَ أن مروان بن الحكم رماه بسهم في ركبته، فجعلوا إذا أمسكوا فَمَ الجرح انتفخت رجله، وإذا تركه جرى، فقال:

دعوه فإنما هو سهم أرسله الله تعالى، فمات منه. وقال مروان: لا أطلب بثأْري بعد اليوم، والتفت إلى أبان بن عثمان، فقال: قد كفيتك

بعض قتلة أبيك.

علت كشته شدن طلحه اين بود كه مروان حكم تيرى بر زانويش زد، هنگامى كه زخم را مى‌بستند پايش ورم مى‌كرد واگر رها مى‌كردند

خون سرازير مى‌شد، گفت: رهايم كنيد اين تيرى است كه خدا فرستاده است، طلحه بر اثر همان زخم از دنيا رفت. و مى‌گفت:

از اين پس اميد خونخواهى ندارم، مروان به ابان بن عثمان گفت: انتقام بعضى از قاتلان پدرت را گرفتم. 1


ابن عبد البر در الإستيعاب مى‌نويسد:

رمى مروان طلحة بسهم ثم التفت إلى أبان بن عثمان فقال قد كفيناك بعض قتلة ابيك.

مروان به سوي طلحه تير انداخته و سپس به ابان فرزند عثمان گفت: من تو را از شر بعضي از قاتلين پدرت راحت نمودم. 2


پاورقی :

1. الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 3، ص 86، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.

2. إبن عبد البر، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 2، ص 768، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 36، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ؛

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 3، ص 487، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “اسلام”