مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

به نام خدا

کاربر محترم عدل مطهر سلام علیکم

عدل مطهر نوشته شده:
وقتی از تقیه نا بجا استفاده شود باید انتظار چنین نتایجی در افکار عمومی را نیز داشت
این اولین باری نیست که نسبت به امانت های ائمه که نزد شیعیبان است توسط خود شیعیان خیانت می شود
عزیزم ایراد از وهابیت نیست کرم از خود درخت است
شما با این همه مطلبی که در مورد ضرورت و لزوم تقیه نوشته ای به نوعی تمام تهمت ها نسبت داده شده برای قلب های مریض را اثبات نموده ای و به نوعی صحت وسقم موضوع ارائه شده از سوی وهابیت را تایید نموده اید
برادر تقیه ای که وهابیت از آن صحبت می کنند این تقیه ای نیست که شما ازآن دفاع می کنی و مانور نا بجای شما روی این موضوع باتوجه به پیش زمینه اشتباه ذهنیت برادران اهل تسنن که ناشی از تبلیغات انحرافی وهابیت می باشد به طور غیر مستقیم باعث تایید ادعاهای وهابیت می شود خواهش می کنم کمی سنجیده تر و حساب شده تر عمل کن و تا در تله ای که طراحی شده گرفتار نشوی بله !! هر انسان عاقلی تقیه ای که آنان از آن نام می برند را رد می کند چون اصلا تقیه نیست بلکه دورویی و نوعی نفاق است این آن چیزی است که شما باید فریاد بزنی تا شیعه از تهمت ها برائت بجویید نه اینکه در پی ضرورت تقیه مطلب بنویسی تا پیش فرض آنان تایید شود برادر احتیاط کن این یک ترفند و تله منطقی است مواضب باش که به دست خودت اعتقادات شیعه را ضایع نکنی
برادر عزیز به یاد داشته باش که مخاطب مطالب شما عموم مردم و افکار عمومی می باشد و فقط شیعیان خواننده آن نمی باشند و ممکن است برادران اهل تسنن نیز از آن استفاده ودر بعضی مواقع از روی آن نتیجه گیری کنند لذا احتیاط لازم است چرا که آنان به اندازه شیعیان از مذهب شیعه اطلاعات کافی نداشته و ممکن است دچار قضاوت اشتباه شوند ضمن اینکه تبلیغات وهابیت هدف دار بوده و بعضا ذهنیت اشتباه در اذهان مسمانان ایجاد کرده مبنی بر اینکه عقاید شیعه را وارونه و مغرضانه معرفی کرده اند به همین سبب ممکن است وارد شدن شما در این موضوع به این شکل و رفتن سر اصل مطلب نه تنها مفید وسودمند واقع نشود بلکه نتیجه و تاثیر منفی نیز داشته باشد علیهذا ما ابتدا باید برائت خود را از این عقاید معیوب اعلام کرده و سپس در مراحل بعدی بتدریج صحیح آن را معرفی کنیم به عبارت دیگر ابتدا لازم است برادری خود را ثابت کنیم .
التماس دعا


غرض این تاپیک تایید کارهای وهابیت نیست . همچنین کجا گفته شده که شیعیان تقیه نا به جا داشتند ؟

دلایل مشروعیت تقیه را از منظر قرآن و روایات اهل بیت ابتدای بحث آوردیم .

1- يكي از شروط تقيه آن است كه موجب از بين رفتن دين نشود ؛ و ائمه عليهم السلام ، در مواردي كه تقيه كرده‌اند ، به علم امامت آگاهي از اين داشتند كه نفع اين كار براي اسلام خواهد بود .

2- در بسياري از موارد نقل روايات ، تقيه معني ندارد ، به عنوان مثال وقتي تنها يك رواي شيعه از نزديكان حضرت ، در جايي كه تنها او و امام حضور دارند ، مساله‌اي را از حضرت بپرسد ، ديگر تقيه معني نخواهد داشت !

3- در بسيار ي از موارد ، فايده تقيه بيشتر از عدم تقيه و در بعضي موارد نيز به عكس است ، به عنوان مثال ، اگر جان چند نفر در ميان باشد و در صورت تقيه نكردن سبب هلاكت آنان شود ، آيا در اينجا تقيه نكردن مناسب است ؟ گاهي نيز تقيه كردن حتي حرام است ! و آن جايي است كه به اصل دين ضرر بزند (مانند قيام حضرت سيد الشهدا عليه السلام)

4- در همين مقاله ، موارد بسياري از تقيه ثابت شده رسول خدا (ص) و ائمه شيعه و سني در كتب اهل سنت آمده است .



همچنین فرق تقیه با نفاق این است که :

هر دو در اينكه پنهان كردن باطن و علني نكردن آن هستند ، با هم برابرند ، اما فرق در اين است كه شما چه چيزي پنهان كرده‌ايد ! گوهري در درون دل ؟ يا كثيفي ؟

شما گاهي براي اينكه يك گوهر را از دست سارق پنهان كنيد ، آن را مخفي مي‌كنيد ، و گاهي براي اينكه ديگران را به خطر اندازد ، چيزي مخفي مي‌كند (مانند مثل مشهور عرب كه شخصي ماري در آستين خود پنهان كرده بود كه ديگران را با آن نيش بزند !

آيا به نظر شما اين دو يكي هستند ؟



 من الله توفیق 
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

تقيه از مسلمانان، در سيره عملي علماي اهل سنت:

تقيه إمام أبوحنيفة (متوفاي150هـ) از منصور دوانيقي:



نا حمزة ابن عبدالله الخزاعى ان أبا حنيفة هَرَّبَ من بيعة المنصور جماعةً من الفقهاء، قال أبو حنيفة: لي فيهم أسوة، فخرج مع أولئك


الفقهاء فلما دخلوا على المنصور أقبل على أبي حنيفة وحده من بينهم فقال له: أنت صاحب حيل، فالله شاهد عليك أنّك بايعتنى صادقا


من قلبك. قال: الله يشهد علي ّ حتى تقوم الساعة، فقال: حسبك.


فلما خرج أبو حنيفة قال له أصحابه: حكمت على نفسك بيعته حتى تقوم الساعة!!


قال: إنّما عنيت حتى تقوم الساعة من مجلسك إلى بول أو غائط أو حاجة حتى يقوم من مجلسه ذلك.


حمزه بن عبد الله خزاعی روايت کرده است که ابو حنيفه گروهی از فقها را از بيعت با منصور فراری داد.


سپس گفت: آنان برای من اسوه هستند و با آن فقيهان همراه شد.


و چون نزد منصور رفتند، وی رو به ابو حنيفه کرد و گفت: تو هستی که همه اين حيله‌ها را کرده‌ای. خداوند شاهد بر تو باشد که از درون


قلبت با من بيعت نمايي.


ابو حنيفه گفت: خداوند شاهد باشد تا روزی که قيامت شود؛ منصور نيز قبول کرد .


وقتی كه ابو حنيفه بيرون رفت همراهان وی گفتند: تو بر خودت بيعت با منصور را تا روز قيامت لازم کردی. پاسخ داد: مقصود من از


«تقوم الساعة» آن بود که تا زمانی که او از براي قضاي حاجت و رفتن به دسشتويي ويا براي كار ديگر از جايش برخيزد.!!! 1


ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. النمري القرطبي، أبو عمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي463هـ)، الانتقاء في فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء مالك والشافعي وأبي
حنيفة رضي الله عنهم، ج 1، ص 159، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


تقيه امام مالك بن أنس (متوفاي179هـ)، از بني امية:


ترس مالك از بنو اميه سبب شده بود كه وي نتواند از امام صادق عليه السلام روايتي نقل كند.


مزي در تهذيب الكمال و ذهبي در سير اعلام النبلاء و ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب مي‌نويسد:


عن مصعب بن عَبد الله الزبيري: سمعت الدَّراوَرْدِيّ يقول: لم يرو مالك عن جعفر حتى ظهر أمر بني العباس.


از دراوردی شنيدم که مي‌گفت: مالک تا زمانی که بنی عباس به حکومت رسيدند از جعفر بن محمد روايت نمي‌کرد!!! 1


ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. المزي، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفاي742هـ)، تهذيب الكمال، ج5، ص76، تحقيق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م؛

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج6،‌ ص256، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ؛

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، تهذيب التهذيب، ج2،‌ ص88، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1404 - 1984 م.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


تقية علي بن عيسى الرماني (متوفاي384هـ) از شيعيان:


ابن حجر عسقلاني مدعي شده كه تشيع علي بن عيسي رماني از باب تقيه بوده است:


وقد ذكر أبن النديم في الفهرست أن مصنفات علي بن عيسى الرماني التي صنفها في التشيع لم يكن يقول بها وإنّما صنّفها تقية؛ لأجل


انتشار مذهب التشيع في ذلك الوقت...


ابن نديم در فهرست خويش گفته است: كتابهايي كه علی بن عيسی رمانی به نفع تشيع نوشته، اعتقادی به مضمون آن‌ها نداشته


است چون در محيطي قرار گرفته بود كه تشيع در آن رواج داشت و تقيه كرده بود. 1


ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، لسان الميزان، ج 4، ص 248، تحقيق: دائرة المعرف النظامية - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ – 1986م.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

تقيه موسي بن الحسن بن المسمار (متوفاي433هـ) از شيعيان:

شمس الدين ذهبي تشيع علي بن موسي بن حسين دمشقي را هم تقيه‌اي دانسته و مي‌نويسد:


ولعل تشيّعه كان تقية لا سجية؛ فإنّه من بيت الحديث ولكن غلت الشام في زمانه بالرفض بل ومصر والمغرب بالدولة العبيدية بل والعراق


وبعض العجم بالدولة البويهية واشتد البلاء دهرا وشمخت الغلاة بأنفها وتواخى الرفض والاعتزال حينئذ.


ظاهرا تشيع موسی بن حسن بن مسمار از روی تقيه بوده است؛ و نه از روی اعتقاد؛ زيرا وی از خانواده اهل حديث است؛ اما در زمان وی


شام پر از رافضيان شده بود؛ و حتی مصر و مغرب در حکومت عبيديان؛ و عراق و بعضی از عجم‌ها در دولت آل بويه بوده است.


در آن زمان بلا بسيار زياد شده بود؛ و غاليان در آن زمان مقام شامخی داشته و تشيع و اعتزال آزاد بود. 1


ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 17، ص 507، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

تقية علماء و مردم اهل سنت در فتنه خلق القرآن:


مذهب اعتزال در زمان خلفاي عباسي به اوج خود رسيده بود و خلفاي عباسي مردم را مجبور به پذيرش اعتقادات كلامي معتزله


مي‌كردند؛‌ به طوري كه هركس معتقد به خلق قرآن بود، كشته مي‌شد، بسياري از علما و تقريباً تمام مردم اهل سنت، دعوت سلاطين


را اجابت كرده و به عدم خلق قرآن اقرار مي‌كردند؛ با اين كه اعتقاد قلبي آن‌ها عكس آن بود. تاريخ نويسان اهل سنت از اين فتنه به


«محنة خلق القرآن» ياد مي‌كنند و تقيه كردن مردم را تأييد و به آن مشروعيت ميبخشيدند.


ذهبي،‌ دانشمند مشهور اهل سنت در باره اين فتنه مي‌نويسد:


من أجاب تقية فلا بأس عليه.


هرکس از روی تقيه پاسخ داده باشد اشکالی ندارد!!! 1


اين روش در بين اكثر معاصران رواج يافته بود از جمله:


1. خطيب بغدادي مي‌نويسد:


جاء عمر بن حماد بن أبي حنيفة فجلس إلينا فقال سمعت أبي حماد يقول بعث إبن أبي ليلى إلى أبي حنيفة فسأله عن القرآن؟


فقال: مخلوق.


فقال: تتوب والا أقدمت عليك. قال: فتابعه فقال: القرآن كلام الله. قال: فدار به في الخلق يخبرهم أنّه قد تاب من قوله القرآن مخلوق.


فقال أبي: فقلت لأبي حنيفة: كيف صرت إلى هذا وتابعته؟ قال: يا بُني خفت أن يَقْدِم عَلَيَّ فأعطيته التقية.


عمر بن حماد بن ابی حنيفه نزد ما آمد و گفت: از پدرم شنيدم که مي‌گفت: ابن ابی ليلی شخصي را نزد ابو حنيفه فرستاد و از وی در


مورد قرآن سؤال کرد؛ وی پاسخ داد: قرآن مخلوق است.


ابن ابی ليلی گفت: يا توبه مي‌کنی و يا عليه تو اقدام مي‌کنم!!!


به همين سبب ابوحنيفه از وی اطاعت کرده و گفت: قرآن کلام خداست؛ وی را در شهر مي‌گرداندند و اين مطلب را به مردم مي‌گفت که


وی از اعتقاد به مخلوق بودن قرآن دست برداشته است.


پدرم گفت: از ابوحنيفه پرسيدم چرا اين کار را کردی و از او تبعيت نمودی؟


پاسخ داد: ای فرزند ترسيدم که عليه من اقدامی انجام دهند، به همين جهت به وی از روی تقيه پاسخ گفتم. 2


2. ذهبي در ترجمه سعيد بن سليمان مي‌نويسد:


سعيد بن سليمان الحافظ الثبت الإمام أبو عثمان الضبي الواسطي البزاز الملقب بسعدويه سكن بغداد ونشر بها العلم ... .


وأما أحمد بن حنبل فكان يغض منه ولا يرى الكتابة عنه؛ لكونه أجاب في المحنة تقية... وقال أبو بكر الخطيب: كان سعدويه من أهل السنة


وأجاب في المحنة.


قال أحمد بن عبد الله العجلي: قيل لسعدويه بعدما انصرف من المحنة ما فعلتم قال كفرنا ورجعنا.


سعيد بن سليمان، حافظ، مورد اعتماد و پيشوا، لقبش سعدويه و ساكن بغداد بود و در آن جان علم را گسترش داد ... .


احمد حنبل چشمش را در برابر گفته‌هاي سعيد بن سليمان مي‌بست و حديث وي را نمي‌نوشت، چون در زمان فتنه و آشوب تقيه كرده و


پاسخ غير واقع داده بود...ابوبكر خطيب گفته است: سعدويه از اهل سنت است و در زمان فتنه پاسخ تقيه اي داده است.


احمد بن عبد الله عجلي گفته است: از سعدويه پس از بازگشت از واقعه فتنه پرسيدند: چكار كرديد؟ گفت: كافر شديم و بازگشتيم. 3


3. ذهبي در ترجمه أبو نصر التمار مي‌نويسد:


قلت أجاب تقية وخوفا من النكال وهو ثقة بحاله ولله الحمد


او از روی تقيه و ترس از عقوبت پاسخ گفته است؛ ولي در هر حال او مورد وثوق و اعتماد است. 4


4. تاج الدين سبكي در ترجمه ابراهيم بن المنذر بن عبد الله مي‌نويسد:


كان حصل عند الإمام أحمد رضى الله عنه منه شئ؛ لأنه قيل خلط فى مسألة القرآن كأنه مجمح فى الجواب.


قلت: وأرى ذلك منه تقية وخوفا ولكن الإمام أحمد شديد فى صلابته جزاه الله عن الإسلام خيرا ولو كلف الناس ما كان عليه أحمد لم يسلم


إلا القليل.


امام احمد بن حنبل، از وی روايات اندکی داشت؛ زيرا در مورد وی گفته شده بود که در بحث قرآن پايش لغزيده و پاسخ گفته است!!!


به نظر من اين کار وی از روی تقيه بوده است اما امام احمد بسيار پابرجا بود (و از روی تقيه پاسخ نمي‌داد) خدا او را پاداش خير دهد؛


و اگر همه مردم به اعتقادی مانند اعتقاد احمد بن حنبل مامور بودند جز عده اندکی از تعرض حكومت و نابودي، سالم نمي‌ماندند!!!


5. يحيي بن معين از كساني است كه در اين قضيه تقيه مي‌كرد.


ذهبي به نقل از أبو زرعه رازي مي‌نويسد:


كان أحمد بن حنبل لا يرى الكتابة عن أبي نصر التمار ولا عن يحيى بن معين ولا عن أحد ممّن امتحن فأجاب.


احمد بن حنبل اعتقاد داشت که نبايد از ابی نصر تمار و يحيي بن معين و نه از ديگر کسانی که در دوران محنت پاسخ گفته‌اند روايت


نوشت!!!


و بعد در جواب مي‌نويسد:


قلت: هذا امر ضيّق ولا حرج على من أجاب في المحنة؛ بل ولا على من أكره على صريح الكفر عملاً بالآية وهذا هو الحق وكان يحيى رحمه


الله من أئمة السنة فخاف من سطوة الدولة وأجاب تقية.


به نظر من اين کار دشواري است و بر آنان كه در محنت خلق قرآن پاسخ گفته‌اند اشكالي نيست و حتی بر کسانی که به خاطر عمل به


آيه (تقيه) به طور صريح کفر گفته‌اند!!! و حق هم همين است، يحيي از امامان اهل سنت بود و چون از قدرت دولت ترسيده بود لذا تقيه


كرده و پاسخ گفته است!!! 5


ابن حجر عسقلاني در ترجمه اسماعيل بن حمّاد مي‌نويسد:


قال يوسف في المرآة وكان إسماعيل بن حماد ثقة صدوقا لم يغمزه سوى الخطيب فذكر المقالة في القرآن قال السبط انما قاله تقية كغيره


يوسف در کتاب مرآة گفته است: اسماعيل بن حماد مورد اطمينان و راستگو است و هيچ کس به او اشکال نگرفته است به جز خطيب که


کلام وی در مورد قرآن را نقل کرده است؛ اما سبط در مورد او گفته است که وی اين سخنان را از روی تقيه گفته است. 6


ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 322، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .

2. البغدادي، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب (متوفاي463هـ)، تاريخ بغداد، ج 13، ص 387، رقم: 7467، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.

3. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 10، ص481 ـ 482، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .

4. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 10، ص 573، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .

5. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 11، ص 87، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .

6. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، لسان الميزان، ج 1، ص 399، تحقيق: دائرة المعرف النظامية - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ – 1986م.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


تقيه علماي اهل سنت در احكام شرعي:


ابن عربي در تفسير آيه « وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ » مي‌نويسد:


ولامتنان الباري سبحانه وتعظيم النعمة فيه فإنه مقتات مدَّخر فلذلك قلنا بوجوب الزكاة فيه وإنّما فرّ كثير من العلماء من التصريح بوجوب


الزكاة فيه تقية جور الولاة فإنّهم يتحاملون في الأموال الزكائية فيأخذونها مغرماً.


علت وجوب زکات در مورد انجير و زيتون آن است که خداوند در مورد آن دو نعمت، آن‌ها را بسيار بزرگ دانسته است و مردم آن را جمع آوری


کرده و نگه مي‌دارند؛ به همين سبب ما در مورد آن‌ها فتوای به وجوب زکات داديم؛ اما فرار بسياری از علما از تصريح به وجوب زکات در اين


دو، تقيه از ظلم حاکمان بوده است؛ زيرا ايشان اموال به دست آمده از زکات را برای خويش جمع آوری مي‌کردند ( و اگر فتوا به زکات


داشتن انجير و زيتون مي‌دادند، اين دو را نيز غصب مي‌کردند ). 1

ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. إبن العربي، أبو بكر محمد بن عبد الله (متوفاي543هـ)، أحكام القرآن، ج 4، ص 413، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


فتواي فقهاي اهل سنت مبني بر مشروعيت تقيه از حاكمان جور:


إبن خويز منداد،‌ از بزرگان مالكي‌ها است كه علامه محمد بن مخلوف در باره او مي‌نويسد:


أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عبد الله بن خويز منداد: الإمام العالم المتكلّم الفقيه الأصولي ... .


وی امام، دانشمند و از علمای علم کلام، فقه و اصول است. 1


وي از كساني است كه تقيه از حاكمان جور را جايز دانسته است. ابن عربي مالكي و أبو حيان اندلسي مي‌نويسند:


وقال إبن خويز منداد: وأما طاعة السلطان فتجب فيما كان لله فيه طاعة ولا تجب فيما كان لله فيه معصية ولذلك قلنا: إن ولاة زماننا لا تجوز


طاعتهم ولا معاونتهم ولا تعظيمهم ويجب الغزو معهم متى غزوا والحكم من قبلهم وتولية الإمامة والحسبة وإقامة ذلك على وجه الشريعة


وإن صلوا بنا وكانوا فسقة من جهة المعاصي جازت الصلاة معهم وإن كانوا مبتدعة لم تجز الصلاة معهم إلا أن يخافوا فيصلى معهم تقية


وتعاد الصلاة.


ابن خويز منداد گفته است: اطاعت از سلطان در جايي که اطاعت خداوند باشد واجب است؛ اما در جايي که عصيان خداوند است واجب


نيست؛ و به همين سبب گفته‌ايم که حاکمان زمان ما، اطاعت از ايشان و ياری کردن و بزرگ دانستنشان جايز نيست؛ اما اگر جهاد کردند


بايد ايشان را ياری کرد؛ و واجب است که از طرف ايشان قضاوت و امامت و مسئوليت قبول کرد و آن را مطابق با شريعت انجام داد.


و اگر خود امام جماعت شدند در صورتی مي‌توان پشت سر ايشان نماز خواند که اهل بدعت نباشند؛ اما اگر اهل بدعت بودند نماز پشت


سر ايشان جايز نيست؛ مگر از روی تقيه به خاطر ترس از ايشان؛ و نماز را بايد تکرار کند. 2


ابن عربي مالكي در باره تقيه از حاكمان فاسق مي‌نويسد:


ومن العجب أن يجوز الشافعي ونظراؤه إمامة الفاسق ومن لا يؤتمن على حبَّة مال كيف يصح أن يؤتمن على قنطار دين وهذا إنما كان أصله


أنَّ الولاة الذين كانوا يصلُّون بالناس لما فسدت أديانهم ولم يمكن ترك الصلاة وراءهم ولا استطيعت إزالتهم صُلِّيَ معهم ووراءهم كما قال


عثمان الصلاة أحسن ما يفعل الناس فإذا أحسنوا فأحسن معهم وإذا أساؤوا فاجتنب إساءتهم ثم كان من الناس من إذا صلَّى معهم تقيّة


أعادوا الصلاة لله ومنهم من كان يجعلها صلاته وبوجوب الإعادة أقول فلا ينبغي لأحد أن يترك الصلاة خلف من لا يرضى من الأئمة ولكن يعيد


سرّاً في نفسه ولا يؤثر ذلك عند غيره.


عجيب اينجا است که شافعی و فقيهان شبيه به او، امامت فاسق را جايز مي‌دانند؛ کسی که نمي‌توان او را بر يک دانه، مورد اطمينان


دانست، چگونه مي‌توان او را امين در دين دانست؟


اصل اين قضيه آن است که حاکمانی که بر مردم نماز مي‌خواندند، وقتی که بی دين بودند، شخص نمي‌توانست پشت سر ايشان نماز


بخواند و نه مي‌توانست آنان را از کار بر کنار کند؛ به همين جهت با ايشان نماز مي‌خواند؛ همانطور که عثمان گفته است که نماز بهترين


کاری است که مردمان انجام مي‌دهند؛ اگر ايشان اين کار نيک را انجام دادند تو نيز با ايشان انجام بده؛ اما اگر کارهای پليد انجام دادند،


تو آن را انجام مده.


همچنين عده‌اي از مردم بوده‌اند که وقتی با ايشان از روی تقيه نماز مي‌خواندند، اين نماز را برای خداوند تکرار مي‌کردند؛ عده‌اي نيز آن نماز


را به عنوان نماز واجب خويش دانسته و ديگر نماز را تکرار نمي‌کردند؛ اما نظر من آن است که بايد اين نماز را تکرار کند.


بنابراين سزاوار نيست که نماز پشت سر اين امامان جماعت که از جهت دينی مورد اطمينان نيستند ترک شود؛ اما اين نماز را دوباره به


طور پنهانی تکرار کند، و اين کار را در نزد ديگران انجام ندهد. 3


ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مخلوف، محمد بن محمد بن عمر بن قاسم، طبقات المالكية، ج1، ص154.

2. إبن العربي، أبو بكر محمد بن عبد الله (متوفاي543هـ)، أحكام القرآن، ج 5، ص 259، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان؛

أبي حيان الأندلسي، محمد بن يوسف، تفسير البحر المحيط، ج 3، ص 291، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض؛ شارك في التحقيق: 1) د.زكريا عبد المجيد النوقي؛ 2) د.أحمد النجولي الجمل، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ -2001م.

3. إبن العربي، أبو بكر محمد بن عبد الله (متوفاي543هـ)، أحكام القرآن، ج 4، ص 147، تحقيق: محمد عبد القادر عطا ، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان؛

الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج 16، ص 312، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر  


موارد تقيه:


حال سؤال اين جا است كه در چه مواردي مي‌توان تقيه كرد؟ آيا رهبران ديني ضوابط خاصي براي آن تعيين كرده‌اند يا اين كه در هر موردي


كه انسان صلاح دانست مي‌تواند تقيه كند؟


آن چه از ظاهر ادله مشروعيت تقيه استفاده مي‌شود، اين است كه تقيه در تمامي موارد ضروري كه عقل اهم بودن آن را بر اظهار عقيده،


تشخيص دهد، قابل اجرا است. قرآن كريم در آيه اكراه « إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً » به صورت مطلق ترس از كفّار را مجوز برقراري رابطه


دوستانه با آنان قرار داده است كه شامل تمامي موارد جاني، مالي و... مي‌شود.


مرحوم طبرسي در ذيل همين آيه مي‌نويسد:


وفي هذه الآية دلالة على أن التقية جائزة في الدين عند الخوف على النفس. وقال أصحابنا: آن‌ها جائزة في الأحوال كلها عند الضرورة،


وربما وجبت فيها لضرب من اللطف والاستصلاح. وليس تجوز من الأفعال في قتل المؤمن، ولا فيما يعلم أو يغلب على الظن أنه استفساد في


الدين.


اين آيه دلالت دارد که تقيه در دين در هنگام ترس بر جان جايز است؛ و علمای شيعه گفته‌اند اگر ضرورت باشد در همه حال شخص


مي‌تواند تقيه بنمايد؛ و گاهی نيز واجب است؛ زيرا سبب اصلاح خواهد گرديد؛ اما کشتن مؤمن را نمي‌شود با تقيه جايز شمرد؛ و نيز


کارهايي را که شخص مي‌داند يا گمان مي‌کند انجام آن کار‌ها سبب نابودی دين خواهد گرديد.1


روايات بسياري نيز اين مطلب را تأييد مي‌كند.


شيخ كليني رضوان الله تعالي عليه در كتاب شريف كافي با سند صحيح نقل مي‌كند:


عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السالم قَالَ التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ ضَرُورَةٍ وَصَاحِبُهَا أَعْلَمُ بِهَا حِينَ تَنْزِلُ بِه‏.


امام باقر عليه السّلام فرمود: تقيه هنگام هر بيچارگى است، و تقيه‏كننده خود داناتر به آنست زمانى كه برايش پيش مى‏آيد. (خود انسان


مورد ناچارى را بهتر مي‌فهمد). 2


و باز با سند صحيح نقل مي‌كند:


عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ وَمَعْمَرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ وَمُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَزُرَارَةَ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ


يُضْطَرُّ إِلَيْهِ ابْنُ آدَمَ فَقَدْ أَحَلَّهُ اللَّهُ لَهُ‏.


امام باقر عليه السّلام فرمود: در هر موردى كه آدميزاد به تقيه ناچار شود: خدا آن را برايش حلال ساخته است.3


نتيجه:


مشروعيت تقيه از مسلّمات مذهب پيروان اهل بيت است و علماي اهل سنت نيز در عمل و گفتار آن را تأييد كرده‌اند كه مشروعيت آن با


دلايل عقلي، قرآني و روائي قابل اثبات است.


بنابراين كساني كه با سمپاشي‌ها و طرح شبهه‌هاي غير مفيد و ناعادلانه، جوّي مسموم و غير منصفانه نسبت به اعتقادات شيعه به


وجود مي‌آورند، اميدواريم با خواندن اين مقاله پرده ضخيم شك و بدبيني را كنار زده و در برابر مذهب و سخن حق خاضعانه تسليم شوند.


ــــــــــــــــــــــ پی نوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الطبرسي، أمين الاسلام أبي علي الفضل بن الحسن (متوفاي548هـ)، تفسير مجمع البيان، ج 2، ص 274، تحقيق وتعليق: لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت الطبعة: الأولى، 1415هـ ـ 1995م.

2. الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج2، ص219، ج13،‌ باب التقية، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ .ش.

3. الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج2، ص220، ح18، باب التقية، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ .ش.


[FONT=Comic Sans MS]    
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “اسلام”