گذرى بر زندگى امام زین العابدین (علیه السلام)
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2244
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 10691 بار
- سپاسهای دریافتی: 5476 بار
- تماس:
گذرى بر زندگى امام زین العابدین (علیه السلام)
ويژگيهاى زندگى امام چهارم (علیه السلام )
بعد از امام حسين (عليه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام على بن الحسين (عليهماالسلام ) رسيد، او را ((ابومحمّد)) و ((زين العابدين )) مى خواندند و گاهى ((ابوالحسن )) ياد مى كردند.
مادرش ((شاه زنان )) دختر كسرى (آخرين پادشاه سلسله ساسانى ) بود كه به او ((شهربانويه )) مى گفتند.
اميرمؤ منان على (عليه السلام ) حريث بن جابر حنفى را كارگزار جانب مشرق قلمرو حكومت (اسلامى ) قرار داد
بعدا حريث دو دختر يزدگرد (سوّم ) را براى على (عليه السلام ) فرستاد و آن حضرت ، شهر بانويه را به حسين (عليهالسلام ) بخشيد
و از او امام زين العابدين (عليه السلام ) به دنيا آمد و ديگرى را به محمد بن ابوبكر بخشيد،
كه از او قاسم بن محمد، متولّد شد و قاسم و امام سجّاد (عليه السلام ) با هم پسر خاله هستند.
و امام سجّادبه سال 38 هجرى (پنجم شعبان ) در مدينه متولّد شد، دو سال از آخر عمر جدّش اميرمؤ منان على (عليه السلام ) را درك كرد
و دوازده سال از عمر عمويش امام حسن (عليه السلام ) را درك نمود و 23 سال با پدرش امام حسين (عليهالسلام ) بود و بعد از پدر، 34 سال عمر كرد
و سرانجام (بنابرمشهور، در روز25 محرم ) سال 95 هجرى در سن حدود 56 سالگى در مدينه از دنيا رفت
و دوران امامت او 34 سال بود و قبرش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه ) در كنار قبرعمويش امام حسن (عليه السلام ) است .
برگرفته از كتاب : نگاهى بر زندگى دوازده امام (ع)-علامه حلّى
-
- پست: 2244
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 10691 بار
- سپاسهای دریافتی: 5476 بار
- تماس:
Re: گذرى بر زندگى امام زین العابدین (علیه السلام)
دلايل امامت امام سجّاد (علیه السلام )
دلايل صدق امامت امام علىّ بن الحسين (عليه السلام ) بسيار است مانند:
1 - او بعد از پدرش امام حسين (عليه السلام ) در جهت علم و عمل از همه مردم برترى داشت
و به دليل عقل ، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل ، برترى دارد.
او نزديكتر به امام گذشته و سزاوارتر به مقام او نسبت به ديگران بود،
هم در فضايل انسانى و هم از جهت نژاد و نسب و آن كس كه نزديكتر به امام قبل باشد، او سزاوارتر به عهده دارى مقام امامت است به دليل آيه ذوى الارحام . (1)
و ماجراى حضرت زكريّا( عليه السلام ) كه در قرآن (2) آمده است .
2 - امامت از نظر عقل در هر زمانى لازم است
و ادّعاى مدّعيان (دروغين ) امامت در زمان امام سجّاد (عليه السلام ) و در زمانهاى ديگر، بى اساس بود
بنابراين ،
مقام امامت تنها براى امام سجّاد (عليه السلام ) ثابت مى گردد؛
زيرا خالى بودن زمانى از امام ، محال مى باشد.
3 - از نظر عقل و روايات ثابت شده كه مقام امامت مخصوص عترت و خاندان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است (3)
و ادّعاى كسى كه قايل به امامت ((محمد حَنفيّه )) (فرزند على ( عليه السلام ) ) است ، باطل و بى اساس است ؛
زيرا درباره امامت او نصّى (روايت صريح از پيامبر و امامان قبل ) نرسيده ،
بنابراين ، مقام امامت ، تنها براى على بن الحسين (عليهماالسلام ) ثابت مى گردد؛
زيرا در ميان دودمان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) براى هيچ كس جز ((محمّد حنفيّه )) ادعاى امامت نشده است
و محمّد حَنفيّه نيز همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است .
4 - يكى از دلايل امامت امام سجاد (عليه السلام ) تصريح رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر امامت اوست ،
چنانكه ((روايت لوح )) بيانگر اين مطلب است ،
اين روايت را جابر بن عبداللّه انصارى از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده است . (4)
و همچنين امام باقر (عليه السلام ) آن را از پدرش و او از جدّش و او از حضرت فاطمه ( عليهاالسلام ) دختر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده اند.
و نيز جدّش اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در زمان حيات امام حسين (عليه السلام ) به امامت امام سجّاد (عليه السلام ) تصريح نموده است .
و همچنين امام حسين (عليه السلام ) به امامت آن حضرت ، وصيّت نموده است
و آن را به عنوان امانت به اُمّ سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ) داده كه بعدا امام سجّاد (عليه السلام ) آن را از او گرفته است . (5)
و اينكه تنها امام سجّاد (عليه السلام ) آن امانتها و وصيّت را از اُمّ سَلَمه درخواست نموده است دليل امامت درخواست كننده در ميان مردم است
و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات به آن دست مى يابد و ما در اينجا در مقام شرح و بسط نيستيم تا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و به همين مقدار اكتفا مى كنيم .
پی نوشتها :
-----------------
1- منظور از آيه ((ذَوى الاَْرْحام )) آيه 75 سوره انفال است كه خداوند مىفرمايد:(... وَاُولُوا الاَْرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلى بِبَعْضٍ فِىكِتابِاللّه ... )؛
((و خويشان نسبت به يكديگر (از ديگران ) در كتاب (وقانون ) خدا سزاوارترند)).
2- منظور از جريان حضرت زكريا، اشاره بهآيات 5 و 6 از سوره مريم است كه از زبان زكريّا خطاب به خدا آمده است كه:
(وَاِنّى خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِى وَكانَت امْرَاءَتِى عاقِراًفَهَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً # يَرِثُنِى وَيَرِثُ مِنْ آلِيَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيّاً ).
((و من از بستگان بعد از خودمبيمناكم و همسرم نازاست ، تو به قدرتت ، جانشينى به من ببخش كه وارث من وآل يعقوب باشد و او را مورد رضايتت قرار ده )).
3- يكى از آن روايات، روايت ((ثِقْلَين است )) كه پيامبر فرمود:((من در ميان شما دويادگار گرانمايه مى گذارم :
قرآن و عترتم كه اگر به اين دو تمسّك كنيد،هرگز گمراه نخواهيد شد)).
4- ((حديث لوح )) در كتابهاى مختلف از جمله دراصول كافى (چاپ آخوندى ، جلد اول ، صفحه 525 تا 529) آمده است
و آن صحيفهاى است كه جابر بن عبداللّه انصارى آن را از حضرت زهرا (س ) به دست آوردهو به امام باقر (عليه السلام ) رسانده است
و در آن ، نامه اى از خدا بهپيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است كه تصريح به امامت دوازدهامام (عليهم السلام ) شده است .
5- مطابق روايات ، هنگامى كه امامحسين (عليه السلام ) از مدينه به سوى مكّه خارج شده بود به كربلا آمد و بهشهادت رسيد،
هنگام خروج از مدينه مقدارى كتاب و چيزهاى ديگر و وصيّت خودرا به ((اُمّ سَلَمه )) سپرد و به او فرمود:
((هرگاه بزرگترفرزندم نزدتوآمد و اينها را درخواست نمود به او بده و او امام بعد از من است )).
وبعد از شهادت امام حسين (عليه السلام ) تنها امام سجّاد (عليه السلام ) آنامانتها را از اُمّ سَلَمه طلبيد
و او آنها را به امام سجّاد (عليه السلام) داد (شرح از كتاب غيبت شيخ طوسى ).
دلايل صدق امامت امام علىّ بن الحسين (عليه السلام ) بسيار است مانند:
1 - او بعد از پدرش امام حسين (عليه السلام ) در جهت علم و عمل از همه مردم برترى داشت
و به دليل عقل ، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل ، برترى دارد.
او نزديكتر به امام گذشته و سزاوارتر به مقام او نسبت به ديگران بود،
هم در فضايل انسانى و هم از جهت نژاد و نسب و آن كس كه نزديكتر به امام قبل باشد، او سزاوارتر به عهده دارى مقام امامت است به دليل آيه ذوى الارحام . (1)
و ماجراى حضرت زكريّا( عليه السلام ) كه در قرآن (2) آمده است .
2 - امامت از نظر عقل در هر زمانى لازم است
و ادّعاى مدّعيان (دروغين ) امامت در زمان امام سجّاد (عليه السلام ) و در زمانهاى ديگر، بى اساس بود
بنابراين ،
مقام امامت تنها براى امام سجّاد (عليه السلام ) ثابت مى گردد؛
زيرا خالى بودن زمانى از امام ، محال مى باشد.
3 - از نظر عقل و روايات ثابت شده كه مقام امامت مخصوص عترت و خاندان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است (3)
و ادّعاى كسى كه قايل به امامت ((محمد حَنفيّه )) (فرزند على ( عليه السلام ) ) است ، باطل و بى اساس است ؛
زيرا درباره امامت او نصّى (روايت صريح از پيامبر و امامان قبل ) نرسيده ،
بنابراين ، مقام امامت ، تنها براى على بن الحسين (عليهماالسلام ) ثابت مى گردد؛
زيرا در ميان دودمان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) براى هيچ كس جز ((محمّد حنفيّه )) ادعاى امامت نشده است
و محمّد حَنفيّه نيز همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است .
4 - يكى از دلايل امامت امام سجاد (عليه السلام ) تصريح رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر امامت اوست ،
چنانكه ((روايت لوح )) بيانگر اين مطلب است ،
اين روايت را جابر بن عبداللّه انصارى از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده است . (4)
و همچنين امام باقر (عليه السلام ) آن را از پدرش و او از جدّش و او از حضرت فاطمه ( عليهاالسلام ) دختر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده اند.
و نيز جدّش اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در زمان حيات امام حسين (عليه السلام ) به امامت امام سجّاد (عليه السلام ) تصريح نموده است .
و همچنين امام حسين (عليه السلام ) به امامت آن حضرت ، وصيّت نموده است
و آن را به عنوان امانت به اُمّ سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ) داده كه بعدا امام سجّاد (عليه السلام ) آن را از او گرفته است . (5)
و اينكه تنها امام سجّاد (عليه السلام ) آن امانتها و وصيّت را از اُمّ سَلَمه درخواست نموده است دليل امامت درخواست كننده در ميان مردم است
و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات به آن دست مى يابد و ما در اينجا در مقام شرح و بسط نيستيم تا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و به همين مقدار اكتفا مى كنيم .
پی نوشتها :
-----------------
1- منظور از آيه ((ذَوى الاَْرْحام )) آيه 75 سوره انفال است كه خداوند مىفرمايد:(... وَاُولُوا الاَْرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلى بِبَعْضٍ فِىكِتابِاللّه ... )؛
((و خويشان نسبت به يكديگر (از ديگران ) در كتاب (وقانون ) خدا سزاوارترند)).
2- منظور از جريان حضرت زكريا، اشاره بهآيات 5 و 6 از سوره مريم است كه از زبان زكريّا خطاب به خدا آمده است كه:
(وَاِنّى خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِى وَكانَت امْرَاءَتِى عاقِراًفَهَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً # يَرِثُنِى وَيَرِثُ مِنْ آلِيَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيّاً ).
((و من از بستگان بعد از خودمبيمناكم و همسرم نازاست ، تو به قدرتت ، جانشينى به من ببخش كه وارث من وآل يعقوب باشد و او را مورد رضايتت قرار ده )).
3- يكى از آن روايات، روايت ((ثِقْلَين است )) كه پيامبر فرمود:((من در ميان شما دويادگار گرانمايه مى گذارم :
قرآن و عترتم كه اگر به اين دو تمسّك كنيد،هرگز گمراه نخواهيد شد)).
4- ((حديث لوح )) در كتابهاى مختلف از جمله دراصول كافى (چاپ آخوندى ، جلد اول ، صفحه 525 تا 529) آمده است
و آن صحيفهاى است كه جابر بن عبداللّه انصارى آن را از حضرت زهرا (س ) به دست آوردهو به امام باقر (عليه السلام ) رسانده است
و در آن ، نامه اى از خدا بهپيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است كه تصريح به امامت دوازدهامام (عليهم السلام ) شده است .
5- مطابق روايات ، هنگامى كه امامحسين (عليه السلام ) از مدينه به سوى مكّه خارج شده بود به كربلا آمد و بهشهادت رسيد،
هنگام خروج از مدينه مقدارى كتاب و چيزهاى ديگر و وصيّت خودرا به ((اُمّ سَلَمه )) سپرد و به او فرمود:
((هرگاه بزرگترفرزندم نزدتوآمد و اينها را درخواست نمود به او بده و او امام بعد از من است )).
وبعد از شهادت امام حسين (عليه السلام ) تنها امام سجّاد (عليه السلام ) آنامانتها را از اُمّ سَلَمه طلبيد
و او آنها را به امام سجّاد (عليه السلام) داد (شرح از كتاب غيبت شيخ طوسى ).
-
- پست: 2244
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 10691 بار
- سپاسهای دریافتی: 5476 بار
- تماس:
Re: گذرى بر زندگى امام زین العابدین (علیه السلام)
چند نمونه از فضايل امام سجّاد (علیه السلام)
1 - ((عبدالعزيز بن ابى حازم )) مى گويد :
((از پدرم شنيدم مى گفت در ميان دودمان هاشم هيچ كس را برتر از علىّ بن الحسين (عليه السلام ) نديدم )).
2 - ((سعيد بن كلثوم )) مى گويد:
در محضر امام صادق (عليه السلام ) بودم از اميرمؤ منان على (عليه السلام ) سخن به ميان آمد، آن حضرت او را بسيار ستود
و آنگونه كه شايسته اوست مدح كرد، سپس فرمود:
((سوگند به خدا! علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در دنيا تا آخر عمر، هرگز لقمه حرام نخورد
و هرگز به او پيشنهاد انجام يكى از دو كار خداپسندانه نشد مگر اينكه آن كارى را كه دشوارتر بود به عهده مى گرفت
و براى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) هيچ حادثه سختى پيش نيامد،
مگر اينكه على (عليه السلام ) را (به كمك ) مى طلبيد به خاطر اعتماد و اطمينانى كه به او داشت .
و در ميان اُمّت هيچ فردى جز على (عليه السلام ) قدرت انجام كار رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را نداشت
و كار على (عليه السلام ) همانند كار مردى بود كه خود را بين بهشت و دوزخ ببيند و اميد پاداش اين و ترس عقاب آن داشته باشد.
او از مال شخصى خود، هزار برده را براى خدا و نجات از آتش (خريد و) آزاد كرد، از مالى كه از دسترنج خود و از عرق جبين به دست آورده بود،
او غذاى زن و بچّه اش را از زيتون و سركه و خرما قرار داده بود و لباسش از كرباس بود
كه اگر از آن چيزى از آستينش زياد مى آمد، آن را قيچى مى كرد (آرى او اينگونه ساده زندگى مى كرد)
و در ميان افراد خانواده و فرزندانش ، هيچ كس در لباس و علم ، مانند على بن الحسين (عليهماالسلام ) شباهت به او نداشت .
1 - ((عبدالعزيز بن ابى حازم )) مى گويد :
((از پدرم شنيدم مى گفت در ميان دودمان هاشم هيچ كس را برتر از علىّ بن الحسين (عليه السلام ) نديدم )).
2 - ((سعيد بن كلثوم )) مى گويد:
در محضر امام صادق (عليه السلام ) بودم از اميرمؤ منان على (عليه السلام ) سخن به ميان آمد، آن حضرت او را بسيار ستود
و آنگونه كه شايسته اوست مدح كرد، سپس فرمود:
((سوگند به خدا! علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در دنيا تا آخر عمر، هرگز لقمه حرام نخورد
و هرگز به او پيشنهاد انجام يكى از دو كار خداپسندانه نشد مگر اينكه آن كارى را كه دشوارتر بود به عهده مى گرفت
و براى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) هيچ حادثه سختى پيش نيامد،
مگر اينكه على (عليه السلام ) را (به كمك ) مى طلبيد به خاطر اعتماد و اطمينانى كه به او داشت .
و در ميان اُمّت هيچ فردى جز على (عليه السلام ) قدرت انجام كار رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را نداشت
و كار على (عليه السلام ) همانند كار مردى بود كه خود را بين بهشت و دوزخ ببيند و اميد پاداش اين و ترس عقاب آن داشته باشد.
او از مال شخصى خود، هزار برده را براى خدا و نجات از آتش (خريد و) آزاد كرد، از مالى كه از دسترنج خود و از عرق جبين به دست آورده بود،
او غذاى زن و بچّه اش را از زيتون و سركه و خرما قرار داده بود و لباسش از كرباس بود
كه اگر از آن چيزى از آستينش زياد مى آمد، آن را قيچى مى كرد (آرى او اينگونه ساده زندگى مى كرد)
و در ميان افراد خانواده و فرزندانش ، هيچ كس در لباس و علم ، مانند على بن الحسين (عليهماالسلام ) شباهت به او نداشت .
-
- پست: 2244
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 10691 بار
- سپاسهای دریافتی: 5476 بار
- تماس:
Re: گذرى بر زندگى امام زین العابدین (علیه السلام)
چهره امام سجّاد (عليه السلام ) از ديدگاه امام باقر (عليه السلام )
(در دنباله روايت قبل از گفتار امام صادق (عليه السلام ) آمده :
امام باقر (عليه السلام ) روزى نزد پدرش امام سجّاد (عليه السلام ) آمده ، پدرش را ديد،
او را در عبادت به گونه اى ديد كه هيچ كس را ياراى وصول به آن نيست ،
او را ديد كه بر اثر شب زنده دارى ، چهره اش زرد شده
و بر اثر گريه ، چشمهايش ناتوان گشته
و بر اثر سجده بسيار، پيشانى و بينى او پينه بسته
و بر اثر بسيارى عبادت (و نماز) پاها و ساق پاهايش ورم كرده است .
امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد:
وقتى پدرم را چنين ديدم ، بى اختيار از روى دلسوزى براى او گريستم ، او غرق درياى فكر بود، بعد از چند لحظه از ورودم به حضور او،
به من فرمود:
((پسرم ! مقدارى از اين كتابها كه عبادت علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در آن نوشته شده به من بده )).
من آنها را به او دادم ، كمى آن را خواند و سپس در حالى كه اندوهناك بود، آن را به زمين گذارد و فرمود:
مَنْ يَقْوِى عَلى عِبادَةِ عَلِي ؛
چه كسى را قدرت و نيروى عبادت كردن على (عليه السلام ) هست ؟!
3 - ((زُرارة بن اعين )) مى گويد: شنيده شد گوينده اى در دل شب مى گفت :
((كجايند پارسايان كه از دنيا دل كنده اند و به آخرت دل بسته اند؟)).
آواز آواز دهنده اى از جانب قبرستان بقيع شنيده شد ولى خودش ديده نمى شد كه مى گفت :
ذلِكَ عَلِىُّ بْنِ الْحُسَيْنِ؛
چنين شخصى ، على بن حسين (عليهماالسلام ) است.
(در دنباله روايت قبل از گفتار امام صادق (عليه السلام ) آمده :
امام باقر (عليه السلام ) روزى نزد پدرش امام سجّاد (عليه السلام ) آمده ، پدرش را ديد،
او را در عبادت به گونه اى ديد كه هيچ كس را ياراى وصول به آن نيست ،
او را ديد كه بر اثر شب زنده دارى ، چهره اش زرد شده
و بر اثر گريه ، چشمهايش ناتوان گشته
و بر اثر سجده بسيار، پيشانى و بينى او پينه بسته
و بر اثر بسيارى عبادت (و نماز) پاها و ساق پاهايش ورم كرده است .
امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد:
وقتى پدرم را چنين ديدم ، بى اختيار از روى دلسوزى براى او گريستم ، او غرق درياى فكر بود، بعد از چند لحظه از ورودم به حضور او،
به من فرمود:
((پسرم ! مقدارى از اين كتابها كه عبادت علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در آن نوشته شده به من بده )).
من آنها را به او دادم ، كمى آن را خواند و سپس در حالى كه اندوهناك بود، آن را به زمين گذارد و فرمود:
مَنْ يَقْوِى عَلى عِبادَةِ عَلِي ؛
چه كسى را قدرت و نيروى عبادت كردن على (عليه السلام ) هست ؟!
3 - ((زُرارة بن اعين )) مى گويد: شنيده شد گوينده اى در دل شب مى گفت :
((كجايند پارسايان كه از دنيا دل كنده اند و به آخرت دل بسته اند؟)).
آواز آواز دهنده اى از جانب قبرستان بقيع شنيده شد ولى خودش ديده نمى شد كه مى گفت :
ذلِكَ عَلِىُّ بْنِ الْحُسَيْنِ؛
چنين شخصى ، على بن حسين (عليهماالسلام ) است.
-
- پست: 2244
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 10691 بار
- سپاسهای دریافتی: 5476 بار
- تماس:
Re: گذرى بر زندگى امام زین العابدین (علیه السلام)
فرزندان امام سجّاد (علیه السلام)
امام عَلِىّ بن الْحُسين (عليه السلام ) داراى پانزده فرزند بود:
1 - محمّد باقر (عليه السلام ) كه كُنيه اش ((ابوجعفر)) بود،
مادرش (فاطمه ) ((اُم عبداللّه )) دختر امام حسن مجتبى (عليه السلام ) است .
2 - عبداللّه
3 - حسن
4 - حسين
5 - زيد
6 - عمر
7 - حسين اصغر
8 - عبدالرّحمان
9 - سليمان
10 - على ، كه كوچكترين فرزند اما سجّاد (عليه السلام ) بود.
11 - خديجه
12 - محمّد اصغر
13 - فاطمه
14 - عِلِيّه
15 - اُمّ كلثوم
مادرهاى اين فرزندان ، از شش نفر اُمّ ولد بودند.
امام عَلِىّ بن الْحُسين (عليه السلام ) داراى پانزده فرزند بود:
1 - محمّد باقر (عليه السلام ) كه كُنيه اش ((ابوجعفر)) بود،
مادرش (فاطمه ) ((اُم عبداللّه )) دختر امام حسن مجتبى (عليه السلام ) است .
2 - عبداللّه
3 - حسن
4 - حسين
5 - زيد
6 - عمر
7 - حسين اصغر
8 - عبدالرّحمان
9 - سليمان
10 - على ، كه كوچكترين فرزند اما سجّاد (عليه السلام ) بود.
11 - خديجه
12 - محمّد اصغر
13 - فاطمه
14 - عِلِيّه
15 - اُمّ كلثوم
مادرهاى اين فرزندان ، از شش نفر اُمّ ولد بودند.