پژوهشي در برخى از ويـژگي هاى پيـامبـران

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

پست توسط MAHDIYAR »

7- مسلم در صحيح خود مى نويسد:

[align=center]رسول خدا(ص )، عايشه را بر دوش خود برداشته بود

تا شيرينكاريهاى حبشيان را، كه در مسجد بساط نمايش پهن كرده بودند، تماشا كند.

در آن هنگام عمر از راه رسيد و بر سر نمايش دهندگان فرياد كشيد و پراكنده شان ساخت . (27) 


دنباله اين داستان در روايت ترمذى چنين آمده است :

[align=center]ناگهان عمر از راه رسيد،

تا مردم چشمشان به عمر افتاد، پس پس رفتند و متفرق شدند.

پيغمبر فرمود: مى بينم كه شياطين جن و انس هم از عمر مى گريزند. (28) 



و در روايتى ديگر چنين مى خوانيم :

 پس از بازگشت رسول خدا(ص ) از يكى از غزوات ، كنيزكى سياه چرده در پيش حضرتش بر دف مى كوفت و آواز مى خواند.

در همين هنگام عمر وارد شد و كنيزك بيدرنگ دف را به زير خود نهاد و روى آن نشست .

رسول خدا(ص ) به عمر گفت : اى عمر شيطان هم از تو مى ترسد. (29)
 


8- بخارى و مسلم در صحيح خود از قول عايشه مى نويسد:

 پيغمبر خدا(ص ) در مسجد گوش به قرآن خواندن مردى مى داد

و ناگاه فرمود: خداوند اين مرد را بيامرزد كه فلان آيه و فلان آيه را كه من از فلان سوره انداخته بودم ، به خاطر آورد. (30)
 


در احاديثى كه گذشت ، ديديم :

زيد بن عمرو بن نفيل ، پسر عموى عمر، خيلى پرهيزگارتر از پيامبر خدا بود. زيرا از خوردن گوشت حيوانى كه در پاى بتها و مجسمه آنان قربانى شده بود خوددارى

كرد، اما پيغمبر خدا در بند چنين مساله اى نوبد و از آن مى خورد.

ورقه بن نوفل مسيحى مى داند كه آن كس كه به خدمت پيغمبر رسيده است جبرئيل بود، اما رسول خدا خودش اين را نمى داند، و حتى از اين مى ترسيد كه نكند او

را جن گرفته باشد و آيات قرآن هم سخنان موزون آنان باشد.

سحر يهود در حضرتش كارگر مى افتد، تا آنجا كه به نظرش مى آيد كارى انجام داده ، حال آنكه انجام نداده است .

آياتى از قرآن را فراموش كرده و از قرآن انداخته ، تا اينكه يكى از اصحاب همانا را مى خواند و به خاطرش مى آورد.

فرمان داد تا نخلها را تلقيح نكنند. چه ، چنين صلاح مى ديد. اما چون نخلها به بار ننشست ، گفت : شما در كارهاى دنياتان از من واردتر و داناتر هستيد.

پيغمبر به آواز خواندن تنى چند از كنيزكان يكى از انصار گوش مى دهد، اما ابوبكر از لهو بيزار است ،

و يا اينكه حضرتش درباره عمر فرموده است : شيطان هم از او مى گريزد.

روايتهايى كه گذشت و همانند آنها ثابت مى كند:

زيد بن عمر در دوره جاهليت از رسول خدا(ص ) پرهيزگارتر و برتر، و ورقه بن نوفل نيز پس از ظهور اسلام از آن حضرت به مساله وحى و جبرئيل آشناتر بوده است .

ابوبكر و عمر در اجراى فرامين الهى خيلى بيشتر از خود پيغمبر دقيق ، و از لهو و لعب بيزار و متنفر بوده اند.

آن صحابى كه آيات فراموش شده رسول خدا(ص ) را در مسجد تلاوت مى كرد، حافظه اش از حافظه آن حضرت قويتر بوده است .

پيغمبر خدا فردى است چون ديگر مردم و خداوند او را از دمدمه هاى يهود و سحر ايشان در امان نداشته است .

او چون هر انسانى ديگر بى سبب بر مردم خشم مى گيرد و به خروش مى آيد و بى هيچ گناهى آنان را مى آزارد و به باد لعن و نفرين و دشنام مى گيرد. (31)

هر كس كه به درستى اين قبيل احاديث يقين داشته باشد، ناگزير برداشتى بر خلاف احاديثى پيدا مى كند كه پيش از اين مورد اشاره قرار گرفت و بيانگر ويژگيهاى بود

كه خداوند به آخرين پيامبرش ارزانى داشته و او را به فضايل و مناقبى چشمگير بر ديگر مردم برترى داده است .


اينجاست كه به آن روشنفكرنماى سعودى حق داده مى شود كه بگويد:

محمد كيست ؟ محمد هم مردى مانند من بوده و مرده است .

حال به اين قبيل احاديث ، كه برداشتى درست مخالف با احاديث فضايل به وجود مى آورد، رفتار و روش خليفه صحابى ، عمر بن خطاب ، را اضافه كنيد كه اجتهاد كرد و

فرمان داد تا درخت مقدسى را كه نامش در قرآن آمده و در زير آن اصحاب با رسول خدا(ص ) بيعت كرده اند، قطع نمايند (32) (شرح حال اين ماجرا را مى توانيد در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد معتزلى ، ج 1، ص 59 مطالعه كنيد.)

اما در مقابل تمام آن احاديث (مکتب خلفا) که فضایل و مناقب رسول خدا(ص ) را به زير سوال مى برد و از شان و منزلت آن حضرت مى كاهد،

سخن اميرالمومنين در خطبه قاصعه است كه تمام آنها را رد مى كند. امام (ع ) در آن خطبه مى فرمايد:


 خداوند از همان هنگام كه پيامبر را از شير باز گرفتند،

با بزرگترين فرشته اى از فرشتگان قرين فرمود تا او را به راه و صفات و اخلاق نيكان بدارد

و من - در اين سير و سلوك - در همه حال چون بچه شترى كه مادرش را دنبال مى كند، حضرتش را پيروى مى كردم .

او همواره از سيرت نيكويش نمونه اى مى نمود و نشانه اى برايم مى افراشت و مرا به پيروى از آن فرمان مى داد.

حضرتش در هر سال مدتى را در غار حراء مى گذرانيد و من تنها كسى بودم كه وى را در آن مدت مى ديدم .

در آن زمان ، اسلام تنها در خانه رسول خدا(ص ) و خديجه پاى نهاده بود و من سومين نفر ايشان بودم .

نور وحى را به چشم خود مى ديدم و بوى دلاويز نبوت را استشمام مى كردم .

و چون وحى بر آن حضرت فرود آمد، ناله شيطان را به گوش خود شنيدم

و از پيامبر پرسيدم : اى رسول خدا اين چه صدا بود؟

فرمود، اين ناله شيطان بود، و از اينكه ديگر فرمانش برده نمى شود نااميد و مايوس گرديد... (33)
 

و ما اين را نفهميديم كه پيغمبر چگونه موقعيت خود را نتوانست در يابد در حالى بر كتفش مهر نبوت نقش بسته بود و همين ، نشانه شناسايى او براى هر بيننده اهل

كتاب به حساب مى آمد، همچنان كه ورقه او را از همين راه شناخت . (34)

و نيز اين قبيل روايات را، رواياتى رد مى كند كه از دلايل پيامبرى آن حضرت است و از آن حضرت سرزده و پيش از آنكه به مقام

پيامبرى مبعوث شود، فضايلى از او به وقوع پيوسته است .

مانند رويدادهاى نخستين مسافرتش به شام به همراه عموميش ابوطالب ، مسافرتش براى تجارت از طرف خديجه ، خبر دادن راهبى به اينكه حضرتش به پيامبرى

مبعوث خواهد شد، سايه افكندن ابر بر سر مباركش در دو سفر به طورى كه همه همراهان او شاهد آن بودند و همه آنها در كتابهاى حديث و سيره آمده است . (35)

و يا اخبار اهل كتاب داير به ظهور آن حضرت ، پيش از آنكه به مقام پيامبرى مبعوث شود كه همه آنها در تورات موجود است ، (36)

و يا سلام گفتن درخت و سنگ به آن حضرت ، پيش از آنكه به رسالت مبعوث شده باشد. (37)

اين پيغمبر چگونه خود را نمى شناخت در صورتى كه عيسى (ع ) در قرنها پيش مژده آمدنش را داده بود

و خداى متعال سخن او را در قرآن آورده است كه :

  مبشرا برسول ياتى من بعدى اسمه احمد

يعنى مژده مى دهم به آمدن پيامبرى بعد از خودم به نام احمد. (صف / 6). 



او چگونه خود را نمى شناخت در حالى كه درباره اهل كتاب آمده است :

 يعرفونه كما يعرفون ابناء هم .

يعنى اهل كتاب وى را چنان مى شناختند كه فرزندهايشان را. (بقره / 46 و انعام / 20). 


بلكه بر عكس ، او را مى شناختند:

 الرسول النبى الامى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورات و الانجيل .

يعنى پيامبر درس ناخوانده اى كه كه مشخصاتش در تورات و انجيلى كه در دست دارند مى يابند. (اعراف / 175). 

در بحثهايى كه پس از اين درباره مصادر شريعت اسلامى خواهيم داشت ، به طور مفصل اقداماتى را كه احكام و فرمانروايان اسلامى براى بالا بردن مقام خلافت بر مقام پيامبرى در انظار مسلمانان به كار برده اند، خواهيم آورد.

اما در اينجا تنها به نمونه اى از آنها، آن هم در روش حجاج بن يوسف عبدالملك مروان فرماندارى كوفه را در عراق به عهده داشت ، كسانى را كه مرقد پاك پيامبر اسلام را در مدينه زيارت مى كردند، به باد انتقاد گرفت و گفت :

خاك بر سر آنهايى كه به گرد مشتى تخته پاره و استخوانهاى پوسيده مى گردند. آنها چرا به گرد كاخ اميرالمومنين ، عبدالملك ، نمى چرخند؟ مگر آنها نمى دانند كه مقام خليفه و جانشين كسى ، به مراتب از مقام فرستاده او برتر و والاتر است ؟ (38)

اينكه در اين روزگار سبك انگاشتن امر نبوت و توهين و گستاخى به مقام رسالت را در ميان برخى از مردم(وهابیت) مشاهده مى كنيم ،

چيزى جز نتيجه همان اقدامات و فعاليتهاى قرون گذشته نيست ؛

خواه از راه نقل رواياتى كه مقام رسول خدا(ص ) را تا حد يك انسان معمولى پايين مى آورد، با تاويل آيات قرآن مجيد، و يا ديگر مواردى كه مسلمانان را به سوى هدفى ، كه خود از پيش تعيين كرده بودند، توجيه مى كند

منبع : کتاب معالم المدرستین نوشته علامه عسکری با اندکی تصرف


---------------------------------------------------------


27- صحيح مسلم ، كتاب صلاه العيدين ، باب الرخصه فى اللعب الذى لا معصيه فى ايام العيد، ح 18، 19، 20، 21، 22.

28- سنن ترمذى ، ابواب المناقب ، مناقب عمر.

29- سنن ترمذى ، ابواب المناقب ، باب مناقب عمر، مسند احمد، ج 5، ص 353. ما اين قبيل احاديث و علل پيدايش آنها را در جزء 2 و 3 و 4 و 5 كتاب نقش ائمه در احياء دين آورده و مورد بررسى و تحقيق قرار داده ايم .

30- صحيح بخارى ، كتاب الشهادات ، باب شهاده الاعمى و نكاحه ؛ صحيح مسلم ، كتاب فضائل القرآن باب الامر بتعهد القرآن ، ح 224، سنن ابو داود، كتاب التطوع ، باب فى رفع الصوت بالقرآءه فى صلوه الليل ، ح 133 و كتاب الحروف و القراءات ، الباب اول ، ح 3970

31- از آنجا كه احاديث مذهب خلفا موجب برداشتى مى شود كه مقام و منزلت رسول خدا(ص ) را در حد يك انسان معمولى پايين مى آورد (مانند حديث ساختگى غرانيق كه بى اساس بودن آن را در جلد چهارم كتاب نقش ائمه ثابت كرده ايم )، به طورى كه مى توان از خلال آنها در مساله اساسى وحى و قرآن القاء شبهه كرد، گروه مستشرقين از مبلغين نصارا در مباحثشان در باره اسلام مخصوصا به احاديث مذهب خلفا استناد كرده و آشكارا احاديث مذهب اهل بيت (ع ) را كنار گذاشته اند.

32- شفا الدور، ص 27. منظور درختى است كه در صلح حديبيه در زير آن بيعت شجره به عمل آمده بود و خداوند از مومنانى كه در آن بيعت شركت كرده بودند اظهار خشنودى كرد.

33- شرح نهج البلاغه محمد عبده ، خطبه 192.

34- صحيح ، كتاب المناقب و المرضى و الادب ؛ صحيح مسلم ، كتاب الفضائل ، باب اثبات خاتم النبوه ؛ سنن ابوداود، كتاب اللباس ، ترمذى ، كتاب المناقب ، مسند احمد، ج 2، ص 223 و ج 3، ص ‍ 434 و 442 و ج 4، ص 195 و ج 5، ص 35، 77، 82، 90، 95، 98، 104، 340، 341، 354، 438، 442، 443 و ج 6: ص 329.

35- طبقات ابن سعد، ج 1، ق 1، ص 73، 76، 83، 98، 99، 100، 101، 109، و ج 3، ق 1، ص 153؛ صحيح بخارى ، آخر كتاب بدء الوحى من اخبار هرقل عن ظهوره ؛ سنن ترمذى ، كتاب المناقب ، باب ما جاء فى بدء النبوته ، ج 13، ص 106؛ سيره ابن هشام ، ج 1، ص 194، 203 و نيز ر.ك : ج 1، ص 231، 239، 251.

36- صحيح بخارى ، كتاب البيوع ، باب كراهيه السخب فى الاسواق ، ج 2، ص 10 و كتاب التفسير، باب تفسير سوره الفتح و كتاب فضائل القرآن ، باب اول ؛ طبقات ابن سعد، چاپ اروپا، ج 1، ص 123 و ج 1، ق 2، ص 17، 87، 89،؛ سنن ترمذى ، كتاب المناقب ، باب اول ؛ سنن دارمى ، المقدمه ، باب اول ؛ مسند احمد، ج 2، ص 174، و ج 3، ص 467؛ طبقات ابن سعد، ج 1، ق 1، ص 64، 103، 104، 106، 108 و 111.

37- صحيح مسلم ، كتاب الفضائل ، باب نسب النبى ، ص 1782، ح 2، مسند احمد، ج 5، ص 89، 95 و 105؛ مسند طيالسى ، ح 781؛ طبقات ابن سعد، ج 8، ص 179. و سلام كردن درخت در اين منابع آمده است : سنن دارمى ، المقدمه ، باب سوم طبقات ابن سعد.

38- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 242؛ الكامل مبرد، ص 222. شرح مفصل اين داستان ، به خواست خدا، در جلد سوم همين كتاب خواهد آمد.
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
New Member
New Member
پست: 7
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۶, ۱۰:۳۷ ب.ظ

Re: پژوهشي در برخى از ويـژگي هاى پيـامبـران

پست توسط netback »

سلام
دوستان کسی کتاب درباره وِیژگی پیامبران داره معرفی کنه؟

<a href="http://matlabprozhe.com">انجام پروژه متلب</a>
New Member
New Member
پست: 7
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۶, ۱۰:۳۷ ب.ظ

Re: پژوهشي در برخى از ويـژگي هاى پيـامبـران

پست توسط netback »

دوستان کسی موضوعی در این زمینه داره ؟


<a href="http://matlabprozhe.com">انجام پروژه متلب</a>
New Member
New Member
پست: 7
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۶, ۱۰:۳۷ ب.ظ

Re: پژوهشي در برخى از ويـژگي هاى پيـامبـران

پست توسط netback »

دوستان کسی موضوعی در این زمینه داره ؟


[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “پیغمبر شناسی”