شعر فاطمي

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2099
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
محل اقامت: اي كاش كربلا بود
سپاس‌های ارسالی: 745 بار
سپاس‌های دریافتی: 2043 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط دموع الأنتظار »

    
  بيمارت اي علي جان، جز نيمه جان ندارد ميلی به زنده ماندن، در اين جهان ندارد
 
   غم چون نسيم پاييز، برگ و بر مرا ريخت اين لاله بهاران، غير از خزان ندارد
 
   بگذار تا بميرد زين باغ پربگيرد مرغي که حق ماندن در آشيان ندارد
 
   خواهم که اشک غربت، از چهره ات بگيرم شرمنده ام که ديگر، دستم توان ندارد
 
   بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت من لب نمي گشايم محسن زبان ندارد
 
   هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عيان نگرديد، قبرش نشان ندارد
 
   شهري که در امانند حتی يهود در آن در بين خانه خود زهرا امان ندارد
 
   اي ناله ها برآئيد، اي لاله ها بريزيد گلزار وحي ديگر، سرو روان ندارد  
    
    
    
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )


بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند

شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند

هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست

اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
Moderator
Moderator
پست: 2099
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
محل اقامت: اي كاش كربلا بود
سپاس‌های ارسالی: 745 بار
سپاس‌های دریافتی: 2043 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط دموع الأنتظار »

    
    
  ندارد ابر، چشمان گهر باري که من دارم ندارد کوه بر دوش، اين چنين باري که من دارم  

نمانده هيچ ماهي اين چنين، در هاله اندوه ندارد آسمان، اينک شب تاري که من دارم
 
 
  غم مرگ پدر، بي داد دشمن، غربت مولا کمي از آن همه اندوه بسياري که من دارم
 
 
  بهشت مصطفی بودم ندارد هيچ گل اينک بدين سان آشيان، در سایه ي خاري که من دارم
 
 
  کنارم آمده قاتل، فزون تر کرده اندوهم شگفتا وعده مرگ است ديداري که من دارم
 
 
  مدينه، در غروب تلخ، خورشيدي که تو داري کبود ابرهاي کينه، رخساري که من دارم  
 
 
  ربوده خواب، از چشم تمام عافيت جويان در اين شب های غربت، ناله زاري که من دارم
 
 
  پس از اين اي مدينه، تا ابد آرام خواهي خفت به خاموشي گرايد چشم بيداري که من دارم
 
 
  برايت مي سرايم نيمه شب، اندوه مولا را تماشايي است موج اشک سر شاري که من دارم  
    
    
    
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )


بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند

شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند

هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست

اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
Moderator
Moderator
پست: 2099
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
محل اقامت: اي كاش كربلا بود
سپاس‌های ارسالی: 745 بار
سپاس‌های دریافتی: 2043 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط دموع الأنتظار »

   
     
     
  بوي جنت مي وزد از خاک کوي فاطمه آبروي ما بود از آبروي فاطمه
 
 
  هر زمان گر رو کني سوي مدينه بشنوي عطر جنت را، ز خاک مشکبوي فاطمه
 
 
  لوح دل، شد مهر با مهر و ولايش از ازل رشته جان، بسته ام بر تار موي فاطمه
 
 
  بشکند پايي که بر پهلوي زهرا زد لگد بشکند دستي که زد سيلي به روي فاطمه
 
 
  هر که از اهل ثقيفه دم زند بي شک بود دوستدار دشمنان کينه جوي فاطمه
 
 
  کي شود مهدي بيايد تا بگيرد انتقام از ستم کاران، که باشد آرزوي فاطمه
 
 
     
     
     
  
 
 
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )


بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند

شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند

هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست

اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
Moderator
Moderator
پست: 2099
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
محل اقامت: اي كاش كربلا بود
سپاس‌های ارسالی: 745 بار
سپاس‌های دریافتی: 2043 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط دموع الأنتظار »

     
     
     
  سلام ای بانوی فرد یگانه سلام ای بحر لطف بی کرانه

 
   سلام ای ذره در پیش تو خورشید سلام ای کوثر و یا سین و توحید
 
 
  سلام ای آیه تطهیر و پاکی سلام ای گوهر دنیای خاکی
 
 
  سلام ای آیه قران ثنایت تمام آفرینش خاک پایت
 
 
  سلام ای زهره رخشنده زهرا شدم از لطف تو شرمنده زهرا
 
 
  تویی سرچشمه پاکیزگی تو هستی منتهای بندگی ها
 
 
  بنای خلقت و رکن وجودی نداند کس چه هستی و چه بودی
 
 
  تو یکتا گوهر تابنده باشی که بر عرش خدا زیبنده باشی
 
 
  اساس خلقت و اصل حیاتی تو بانی بنای کائناتی
 
 
  کسی قدر تو را نشناخت زهرا اگر بشناخت، جانش باخت زهرا
 
 
  در این عالم،نهان شد قدر و جاهت که باشد روی محشر، جلوه گاهت
 
 
  عیان گردد در آن وادی به هرکس که باشی مالک محشر تو و بس
 
 
  در آنجا حکمران، تنها تویی تو شفیعی گر بود آنجا تویی تو
 
 
  چو آیی اندر آن صحرای سوزان ندا آید ز سوی حی منان
 
 
  کنون محبوبه ما با سفیری نما از هر که خواهی دستگیری
 
 
  گنه کاران امت را تو زهرا ببخشا و ببخشا و ببخشا   
     
     
     
     
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )


بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند

شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند

هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست

اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
Moderator
Moderator
پست: 2099
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
محل اقامت: اي كاش كربلا بود
سپاس‌های ارسالی: 745 بار
سپاس‌های دریافتی: 2043 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط دموع الأنتظار »

    
    
  آنکه يادش ساحت دل را منور می کند ذکر نامش کشور جان را مسخر می کند
 
 
  خاک راهش از شرف، برديدگانم توتياست سربلندی را ولای او میسر می کند
 
 
  طبعم از روی ارادت، خامه از روی ادب مدح دخت مصطفی، زهرای اطهر می کند
 
 
  مظهر ذات خدا آیینه مهر و وفا آنکه توصيف مقامش را پيغمبر می کند
 
 
  زهره زهرای اطهر،امام شبير و شبر کو شفاعت، شيعيان را روز محشر می کند
 
 
  آنکه نامش افتخار مريم و حوا بود خاک راهش سرمه سان، در ديده هاجر می کند
 
 
  در درج آفرينش، ماه برج سرمدی کز طفيلش رخ عيان، خورشيد خاور می کند
 
 
  جمله اجرام سماوی هم نوا با قدسيان هر يکی مدح بتول و مدح حيدر می کند
 
 
    
    
  
 
 
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )


بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند

شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند

هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست

اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط قهرمان علقمه »

 اگر زهرا نبود  


 باغ هستی بی صفا می شد اگر زهرا نبود عطر گل از گل جدا می شد اگر زهرا نبود

تیرگی در اوّلین برخورد با خورشید عشق چیره بر آیینه ها می شد اگر زهرا نبود

ارتزاق آفتاب از روی عالم تاب اوست این جهان ظلمت سرا می شد اگر زهرا نبود

ابرهای کفر آلود از نسیم فتنه ها در هوای دل، رها می شد اگر زهرا نبود

در دل امواج توفان زای اقیانوس دهر فُلک دین بی ناخدا می شد اگر زهرا نبود

نصرت حق در برِ کفر از فداکاریِّ اوست کفر، حق را رهنما می شد اگر زهرا نبود

قامت یکتاپرستانی همانند علی زیر بار غم، دو تا می شد اگر زهرا نبود

دست حبل اللّه را بستند ره پویانِ کفر فتنه بیش از این به پا می شد اگر زهرا نبود

عشق اگر دارد حیات از اوست «یاسر» بی گمان عشق در عالم فنا می شد اگر زهرا نبود
 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط قهرمان علقمه »

جان به فداي فاطمه


دست من و عنايت و لطف و صفاي فاطمه

قلب من و محبت و مهر و ولاي فاطمه

طبع من و قصيده مدح و ثناي فاطمه

جرم من و شفاعت روز جزاي فاطمه

به بذل دست فاطمه بخاك پاي فاطمه

منم گداي فاطمه منم گداي فاطمه

عصمت داوري نبود اگر نبود فاطمه

جنت و كوثري نبود اگر نبود فاطمه

هيچ پيمبري نبود اگر نبود فاطمه

احمد و حيدري نبود اگر نبود فاطمه

آنچه كه آفريده حق بود براي فاطمه

گفت از آن سبب نبي جان به فداي فاطمه
New Member
New Member
پست: 17
تاریخ عضویت: جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸, ۴:۴۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 11 بار
سپاس‌های دریافتی: 56 بار

(( وداع آخرین ))

پست توسط دل افروز »

  
  
  
  
  
 وداع آخرین آمد , بخوان فضه ببالینم.................حسن آن نور چشمم را حسین آن جان شیرینم 
  
  
 مکن گریه تو ای زینب که عالم برتو میگرید............قرینت می شود زین پس مصائب دخت غمگینم 
  
  
  
  
 ((   دل افروز   )) 
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

Re: شعر فاطمي

پست توسط پرستوی-مهاجر »

در غربت کوچه نعره مست مزن

سیلی به ستاره من .....ای پست مزن !

برگرد به خانه نامسلمان .... برگرد !

قرآن خداست بی وضو دست مزن !

لعن الله علی قاتلیک یا فاطمه الزهرا
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
Moderator
Moderator
پست: 2099
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
محل اقامت: اي كاش كربلا بود
سپاس‌های ارسالی: 745 بار
سپاس‌های دریافتی: 2043 بار

Re: شعر فاطمي

پست توسط دموع الأنتظار »

    
    
    
   گوهر اکليل مرتضايي تو چراغ عصمت و ناموس کبريايي تو              سوزترين آفتاب توحيدي فروغ ناب على العرش استوايي تو              از ترانه لولاک نيک دانستم که نبض شاهرگ قلب مصطفايي تو              ي عرق شرم را نديده کسي ز بسکه وقت کرم، طيّب الا دايي تو              دستبوس تو قدي که جز به يکتايي دو تا نگشت، دو تا شد، مگر خدايي تو؟              به پينه آن دست آسيا گردان مدار گردش اين هفت آسيايي تو              مريم و دو مسيح از که در وجود آيد؟ تويي که کوثر فياض اصطفايي تو              رشته زنجير اشک، با نمامت الا که مادر سلطان کربلايي تو               
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )


بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند

شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند

هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست

اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
ارسال پست

بازگشت به “شعر”