شعر فاطمي
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2099
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
- محل اقامت: اي كاش كربلا بود
- سپاسهای ارسالی: 745 بار
- سپاسهای دریافتی: 2043 بار
Re: شعر فاطمي
نخل عصمت بی ثمر، می ماند اگر زهرا نبود داغ حسرت، بر جگر می ماند اگز زهرا بود
گردش افلاک، از یمن وجود فاطمه است شام خلقت، بی سحر می ماند اگر زهرا نبود
طعنه ابتر،چو زخمی از زبان جاهلان بر دل خیر البشر می ماند اگر زهرا نبود
راهیان قرب حق را مشعل راه هدای ست کاروان، بی راهبر می ماند اگر زهرا نبود
خفته گان عصر را فریاد او بیدار کرد گوش استضعاف، کر می ماند اگر زهرا نبود
از ازل، وجدان مظلومان عالم تا ابد از عدالت، بیخبر می ماند اگر زهرا نبود
بارها فرمود طاها من فدای فاطمه چون رسالت، بی ثمر می ماند اگر زهرا نبود
روز رستاخیز مفتاح الجنان، در دست اوست محکمه بی دادگر می ماند اگر زهرا نبود
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
-
- پست: 2099
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
- محل اقامت: اي كاش كربلا بود
- سپاسهای ارسالی: 745 بار
- سپاسهای دریافتی: 2043 بار
Re: شعر فاطمي
کنم مدح خداوندی که لطفش بی قرين آمد ز ذره پروری هايش مرا نظمی متين آمد
به مدح حضرت خير النساء صديقه کبری که او شوهری همچون اميرالمومنين آمد
بمانند علی همسر اگر او را نمی بودی به ذات حق قسم تا حشر، کفوش نی قرين آمد
نبی را آن همه شوکت، علی را اين همه قدرت بنازم قدر او را کو فزونتر ز آن و اين آمد
نبوت با ولايت، هر دو باری بس گران ليکن مقام و قرب زهرا بين، کزين هر دو وزين آمد
زبانم سوره اخلاص بستی ورنه می گفتم خدا را دختری از عرش، بر روی زمين آمد
بودی خلقت عالم، نبود ار خلقت احمد غرض از خلقت احمد، علی اش جانشين آمد
نبودی مدعا حق را، ز خلق احمد و حيدر مگر در خاتم ايجاد، زهرا چون نگين آمد
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: شعر فاطمي
زینت عرش خدایی فاطمه [COLOR=#5f497a].... نور عین مصطفایی فاطمه
همسر شا ه و ولی ... حیدرکرار امیرالمومنینی فاطمه
حامی اسلام وقرآن .... افتخار عالمینی فاطمه
مادر زینب حسین وآن حسن ....هم تویی مادر عباس را یافاطمه
ای زتو منجلی نورخدا..... تربت پاکت به ما بنما جانم فاطمه
مادر مهدی ای یاس کبود ..... ای عزیز درگه حق فاطمه
هستی کون ومکانی .....عاری ازهرعیب ونقصی
آبروی آدمیت ..... حامی شاه ولایت
آری آری ای شهیدراه دین ....کوثراعطاشده به رسول امین
شفاعت کن نزد آن رب جلیل .... ما سیاه رویان شرمنده
همسر شا ه و ولی ... حیدرکرار امیرالمومنینی فاطمه
حامی اسلام وقرآن .... افتخار عالمینی فاطمه
مادر زینب حسین وآن حسن ....هم تویی مادر عباس را یافاطمه
ای زتو منجلی نورخدا..... تربت پاکت به ما بنما جانم فاطمه
مادر مهدی ای یاس کبود ..... ای عزیز درگه حق فاطمه
هستی کون ومکانی .....عاری ازهرعیب ونقصی
آبروی آدمیت ..... حامی شاه ولایت
آری آری ای شهیدراه دین ....کوثراعطاشده به رسول امین
شفاعت کن نزد آن رب جلیل .... ما سیاه رویان شرمنده
-
- پست: 66
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۵ دی ۱۳۸۸, ۵:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 322 بار
- سپاسهای دریافتی: 86 بار
Re: شعر فاطمي
بسم الله الرحمن الرحيم
نماز اخر
زدست مردم یثرب چه امد بر سرت مادر که مرگ خویش را کردی طلب از داورت مادر
از این پهلو به ان پهلو مپیچ ای غمگسار من مبادا صدمه بیند زخمهای پیکرت مادر
تو بین دشمنان کردی حمایت از علی من هم جدا یکدم نگردم از کنار بسترت مادر
الا ای طائر سدره گناه تو چه بود اخر که صیاد از ره کین کرده بی بال و پرت مادر
تو کردی پاک از چشم علی اشک غم و منهم بگیرم اشک مظلومی از چشمان ترت مادر
چه امد بر سرت در بین ان کوچه که بعد از ان ندادی صورت خود را نشان شوهرت مادر
نه تنها من,در و دیوار این غمخانه میگردد نگهی بر تو گهی بر غصه های رهبرت مادر
نمیدیدم در این حالت نماز خویش را خوانی مگر امشب تو میخوانی نماز اخرت مادر
نهم بر سینه سوزان تو دست و از ان ترسم که این اتش کند اخر تو را خاکسترت مادر
خدا را گر به سر عمر شریفت امده اول دعا کن تا بمیرد دختر غم پرورت مادر
نماز اخر
زدست مردم یثرب چه امد بر سرت مادر که مرگ خویش را کردی طلب از داورت مادر
از این پهلو به ان پهلو مپیچ ای غمگسار من مبادا صدمه بیند زخمهای پیکرت مادر
تو بین دشمنان کردی حمایت از علی من هم جدا یکدم نگردم از کنار بسترت مادر
الا ای طائر سدره گناه تو چه بود اخر که صیاد از ره کین کرده بی بال و پرت مادر
تو کردی پاک از چشم علی اشک غم و منهم بگیرم اشک مظلومی از چشمان ترت مادر
چه امد بر سرت در بین ان کوچه که بعد از ان ندادی صورت خود را نشان شوهرت مادر
نه تنها من,در و دیوار این غمخانه میگردد نگهی بر تو گهی بر غصه های رهبرت مادر
نمیدیدم در این حالت نماز خویش را خوانی مگر امشب تو میخوانی نماز اخرت مادر
نهم بر سینه سوزان تو دست و از ان ترسم که این اتش کند اخر تو را خاکسترت مادر
خدا را گر به سر عمر شریفت امده اول دعا کن تا بمیرد دختر غم پرورت مادر
با عشق حسین لطمه و دیوانه دلی را عشق است
این عشق پر اوازه و عهد ازلی را عشق است
مجنون که دو چشمش به حسین و حرم افتاد چنین گفت
لیلی به درک فقط حسین بن علی را عشق است
این عشق پر اوازه و عهد ازلی را عشق است
مجنون که دو چشمش به حسین و حرم افتاد چنین گفت
لیلی به درک فقط حسین بن علی را عشق است
-
- پست: 378
- تاریخ عضویت: جمعه ۱ بهمن ۱۳۸۹, ۴:۴۳ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 906 بار
- سپاسهای دریافتی: 413 بار
Re: در مدح صديقه كبري (س)
ایّام شهادت بزرگ بانوی دوعالم ام ابیها حضرت زهرا(س)
را به محضر مبارک حضرت صاحب الزمان(عج)
و تمامی شیعیان و دوستداران اهلبیت (ع)
تسلیت عرض می نماییم.
دود بود و دود بود و دود بود* *گل ميان آتش نمرود بود
دست گلچين هيچ پروايي نداشت* *داغ گل را بر دل بلبل گذاشت
شعله ميپيچيد بر گرد بهار* *خون دل مي خورد تيغ ذوالفقار
يك طرف گلبرگ اما بي سپر* *يك طرف ديوار بود و ميخ در
ميخ بود و سينه اي لبريز درد* *ميخ بود غربت يك رادمرد
ميخ ياد صحبت جبريل بود* *شاهد هر رخصت جبريل بود
قلب آهن را محبت نرم كرد* *ميخ از چشمان زينب شرم كرد
شعله ها از داغ غربت سرخ شد* *ميخ كم كم از خجالت سرخ شد
ميخ بود دست شوم سرنوشت* *سينه اي ميديد لبريز بهشت
گفت با در رحم كن سويش مرو* *غنچه دارد سوي پهلويش مرو
حمله طوفان سوي دود شمع كرد* *هر چه قوت داشت دشمن جمع كرد
روز رنگ تيره شب را گرفت* *مجتبي چشمان زينب را گرفت
پاي ليلي چشم مجنون مي گريست* *ميخ بر سر مي زد و خون مي گريست
ابر با رنگ كبودي گريه كرد* *جاي مردم يك يهودي گريه كرد
جوي خون نه، تا به مسجد رود بود* * دود بود و دود بود و دود بود
را به محضر مبارک حضرت صاحب الزمان(عج)
و تمامی شیعیان و دوستداران اهلبیت (ع)
تسلیت عرض می نماییم.
دود بود و دود بود و دود بود* *گل ميان آتش نمرود بود
دست گلچين هيچ پروايي نداشت* *داغ گل را بر دل بلبل گذاشت
شعله ميپيچيد بر گرد بهار* *خون دل مي خورد تيغ ذوالفقار
يك طرف گلبرگ اما بي سپر* *يك طرف ديوار بود و ميخ در
ميخ بود و سينه اي لبريز درد* *ميخ بود غربت يك رادمرد
ميخ ياد صحبت جبريل بود* *شاهد هر رخصت جبريل بود
قلب آهن را محبت نرم كرد* *ميخ از چشمان زينب شرم كرد
شعله ها از داغ غربت سرخ شد* *ميخ كم كم از خجالت سرخ شد
ميخ بود دست شوم سرنوشت* *سينه اي ميديد لبريز بهشت
گفت با در رحم كن سويش مرو* *غنچه دارد سوي پهلويش مرو
حمله طوفان سوي دود شمع كرد* *هر چه قوت داشت دشمن جمع كرد
روز رنگ تيره شب را گرفت* *مجتبي چشمان زينب را گرفت
پاي ليلي چشم مجنون مي گريست* *ميخ بر سر مي زد و خون مي گريست
ابر با رنگ كبودي گريه كرد* *جاي مردم يك يهودي گريه كرد
جوي خون نه، تا به مسجد رود بود* * دود بود و دود بود و دود بود
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000]الحمدلله الذي جعل كمال دينه و تمام نعمته بولايه اميرالمومنين
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000] حضرت علي ابن ابيطالب عليه السلام
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000] حضرت علي ابن ابيطالب عليه السلام
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹, ۸:۲۹ ق.ظ
- سپاسهای دریافتی: 1 بار
Re: شعر فاطمي
[FONT=B Badr]دود بود و دود بود و
[FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] گل میان آتش نمرود
[FONT=B Badr] شعله می پیچید برگرد بهار [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] خون دل می خورد [FONT=B Badr] [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] یك طرف گلبرگ اما بی سپر [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] یك طرف دیوار بود و میخ در
[FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif] [FONT=B Badr]میخ [FONT=B Badr]یاد صحبت جبریل بود [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] شاهد هر رخصت جبریل بود [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] قلب آهن را محبت نرم [FONT=B Badr] [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] میخ از چشمان زینب شرم كرد [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] شعله تا از داغ غربت سرخ شد
[FONT=B Badr]میخ كم [FONT=B Badr]از خجالت سرخ [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] گفت با در رحم كن سویش
[FONT=B Badr] غنچه دارد سوی [FONT=B Badr] [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] حمله طوفان سوی دود شمع كرد [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] هرچه قوت داشت دشمن جمع كرد [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] [FONT=B Badr]رنگ تیره ی شب را [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] مجتبی چشمان زینب را گرفت [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] پای لیلی چشم مجنون [FONT=B Badr]گریست [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] میخ بر سر می زد و خون می گریست [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] جوی خون نه تا به مسجد رود [FONT=B Badr]بود [FONT=Microsoft Sans Serif, sans-serif]
[FONT=B Badr] بود ودود بود و دود بود
هر چه در این پرده نشانت دهند
چون نستانی به از آنت دهند
چون نستانی به از آنت دهند
-
- پست: 104
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷, ۲:۵۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 217 بار
- سپاسهای دریافتی: 200 بار
Re: شعر فاطمي
بسم الله الرحمن الرحیم
چه تعبیری خدا در نقطه دارد
که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهراء (س)
همین اندازه کوثر نقطه دارد
سوره کوثر ۱۸ نقطه دارد
ایام شهادت حضرت زهراء (س) تسلیت باد
چه تعبیری خدا در نقطه دارد
که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهراء (س)
همین اندازه کوثر نقطه دارد
سوره کوثر ۱۸ نقطه دارد
ایام شهادت حضرت زهراء (س) تسلیت باد
قال مولانا حسن بن علی علیه السلام : استعدّ لسفرك و حصّل زادك قبل حلول أجلك، و اعلم أنّك تطلب الدّنيا و الموت يطلبك
مهياى مسافرت (آخرت) شو، و توشه آن را پيش از رسيدن اجل فراهم نما، و بدان كه تو دنيا را طلب نمايى و مرگ تو را مىطلبد
-
- پست: 104
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷, ۲:۵۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 217 بار
- سپاسهای دریافتی: 200 بار
Re: شعر فاطمي
بسم اللها لرحمن الرحیم
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
قال مولانا حسن بن علی علیه السلام : استعدّ لسفرك و حصّل زادك قبل حلول أجلك، و اعلم أنّك تطلب الدّنيا و الموت يطلبك
مهياى مسافرت (آخرت) شو، و توشه آن را پيش از رسيدن اجل فراهم نما، و بدان كه تو دنيا را طلب نمايى و مرگ تو را مىطلبد
-
- پست: 167
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۹, ۱:۲۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 589 بار
- سپاسهای دریافتی: 255 بار
- تماس:
Re: شعر فاطمي
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]دانی که چرا سرشک محبوس علی است؟
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]یا آه چرا به سینه مأنوس علی است؟
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]یک مرد نبوده است بگوید نامرد
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]این زن که تو میزنی [SIZE=200]ناموس علی
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]یا علی
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]دانی که چرا سرشک محبوس علی است؟
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]یا آه چرا به سینه مأنوس علی است؟
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]یک مرد نبوده است بگوید نامرد
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]این زن که تو میزنی [SIZE=200]ناموس علی
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]
[FONT=Georgia]یا علی
[FONT=Georgia]
تمام آیه قرآن همین است
تمام حرف یزدان این چنین است
به کوری دو چشم اهل بدعت
فقط حیدر امیرالمؤمنین است
:-: یا علی :-:
-
- پست: 72
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۹:۲۳ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 138 بار
- سپاسهای دریافتی: 147 بار
Re: شعر فاطمي
کـنـار قـبـر آن پهـلـو شکسته کنون جای علی، مهدی نشسته
بریزد اشک مهدی، همچو حیدر ولی ذکرش بود مظلومه مادر
کـنـار تـربت مـخـفی زهــــرا دوباره بیت الاحزان کرده بر پا
همانجا که علی از پا فتاده همانجا که علی صورت نهاده
خداوندا به پهـلـوی شکسته به آن چشم ز سیلی گشته بسته
به آن شش ماهه ی نشکفته پرپر به سـوز سیـنـه مجـروح مـادر
بـده اذن ظـهـور مهـدیـش را رسان روز سرور مهدیش را
آجرک الله بقیة الله
بریزد اشک مهدی، همچو حیدر ولی ذکرش بود مظلومه مادر
کـنـار تـربت مـخـفی زهــــرا دوباره بیت الاحزان کرده بر پا
همانجا که علی از پا فتاده همانجا که علی صورت نهاده
خداوندا به پهـلـوی شکسته به آن چشم ز سیلی گشته بسته
به آن شش ماهه ی نشکفته پرپر به سـوز سیـنـه مجـروح مـادر
بـده اذن ظـهـور مهـدیـش را رسان روز سرور مهدیش را
آجرک الله بقیة الله
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ ناظِری بنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ