عدالت خداوند ونقص عضو

در اين بخش ميتوانيد به بحث پيرامون مسائل عدل بپردازيد.

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸, ۱۲:۲۹ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط scooter_g_o »

  سلام  
  هم مثل شما یکی از برادر های رشید اسلامم.به قول دوستی مردی به ریش نیست به  تصویر

  اون جایی که این قضیه شوخی بردار نبود من وارد بحث شدم. این قضیه ای است که به نظر بنده سرنوشت بهشت و جهنم ما رو تا حد زیادی تعیین میکنه. خیلی از ما آدما به قضیه تقدیر و عدالت و سرنوشت و رحمت خدا فکر میکنیم و تو دلمون میگیم اگه فلان چیز رو داشتیم حتما از پس حساب و کتاب آخرت برمی آمدیم.اما خیلی ها از روی تعصب جرات نقد و بررسی این رو ندارند در صورتی که یکی از تفاوتهای آدم با سایر مخلوقات همین قدرت استدلال و استنتاجش است. 
   [FONT=Times New Roman]  به قضیه شیرین (حر).من که نگفتم حر انتخابش غلط بود گفتم اتفاقا درست و بسیار خوش شانس بود که هم چین فرصت انتخابی بهش داده شده.من گفتم امروزه امام زمان حاضر و ناظر هستند اما چند نفر ایشان را حضوری و بی واسطه دیده اند؟.فکر کنم شما گفتید که مختار امام را ندید پس به بیوگرافی مختار دقت کنید:( [FONT=Times New Roman (Arabic)]مختار بن ابی عبیده ثقفی معروف به «کیسان» از مردم طائف بوده و هنگام خلافت عمر، همراه پدر به مدینه رفت. پدرش در واقعه یوم الحجر در عراق به قتل رسید. مختار به بنی هاشم پیوست و هنگام خلافت امیرمؤمنان علی«علیه السلام»، با آن حضرت در عراق به سر میبرد و ازپی شهادت آن حضرت، در بصره سکونت جست)).توجه کردی برادر یا خواهر یا هر چیزی که هستی.(( با آن حضرت در عراق به سر برد)).یعنی مستقیما توسط ائمه هدایت شد.سلیمان خزائی یا هر کسی هم که یک بار امام رو دیده حد اقل یه شانس داشته.الان هم تنها کسانی هدایت میشند که خدا بهشون این جوری ((فاز))پخش کنه [FONT=Times New Roman]. 
  [FONT=Times New Roman (Arabic)]  پیامبراسلام(ص).من نگفتم میخوام پیامبر بشم گفتم من هم مثل آدم های دیگه و مثل اعراب زمان پیامبر فقط ویژگی های این بزرگوار رو لازم داریم یاحداقل بخشی از اون رو تا به راحتی از پل صراط بگذریم.شما گفتید این ویژگی ها برای همه قابل دسترسی از کجا این سخنانه گهر بار رو آوردید.آخه بنده خدا اگه در دسترس بود که فریاد ما آدم ها در نمیومد این همه تو شبای عزاداری زار بزنیم آخرشم بهمون ندن .بعدشم بگن این تقدیر بوده که بهتون ندادند.آخه چه ربطی به تقدیر داره هی این جمله رو تکرار میکنید چه اشکال داره مثلا گوشه ای از علم پیامبر رو به ما میدادند دیگه اون وقت تو دام شیطان گرفتار نمیشدیم.تو دنیا هم از استعداد هامون درست استفاده میکردیم.اون آیه ای هم که گفتید (نجم39)واقعا قانع کننده نیست.داشتن هوش زیاد وثروت زیاد خانوادگی هیچ ربطی به سعی انسان نداره .نمیتونی تو زندگی سعی کنی تا پدر و مادر خوب گیرت بیاد.تازه از بغالی که نه بفالی هم نمیتونی بخری. بری بگی 2 کیلو اعتبار خانوادگی بده.3کیلو ثروت پدری بده .70 یا 80 کیلو علم الهی بده آخه ممکنه................. 
  متاسفانه کتابی رو که گفتید ندارم اگه میشه به من تقلب برسونید و چند تا ازاین راه های مخفی رو  
  دوست عزیز میشه بگید چند بار امام زمان رو مشاهده کردید که میگید تلنگر هست اما پند گیرنده نیست......منظور من از این تلنگرایی که روحانی های معمولی میزنند نیست منظورم ارشاد توسط معصوم(ع) است. 
  بحث الاغ شما جواب من رو ندادید من گفتم اومدیم اونی که مرکب درست و حسابی نداشت چپ کرد واز راه بندگی خدا خارج شد.بردنش اون دنیا واسه حساب کتاب اگر اون الاغ سواره به خدا بگه اگر به من مرسدس میدادی من هم تو خط میومدم خدا چه جوری میخواد اون رو محاکمه کنه .اصلا محاکمه چنین شخصی هیچ معنی و مفهومی نداره .چون خدا نمیتونه هیچ جوابی برای این مشکل پیدا کنه.میدونم میخواید بگید ((عدالت اینه که به هر کس هر اندازه که میدن همون اندازه بخوان)) اما این جواب فقط به درد از سر وا کردن میخوره و جواب شکم های گرسنه و دل های پر ازکینه و بغض و نفرت مارو از کسایی که مرسدس باز بودن نمیده. 
  علم غیب دارید که میگید خدا زیاد داده .اندازه و معیار شما از زیادی چیه.مارو هم توجیه کنید. 
  مورچه رو به گردن میگیرم. 
  هم اویس باز هم یه خطای دیگه از شما.ای کاش جرم اویس این بود که فقط پیامبر رو خواب دیده بود.اما اون دوستی زیادی با امام علی (ع) داشت و ایشون رو دیده بود. اثباتش هم این که اویس تو جنگ (صفین) کشته شد.این به نظر شما (جر زدن) وسط بازی به این مهمی نیست.این یه جور استفاده از(کد تقلب) هست.یادم میاد شما به من گفتید که از کجا میدونم کی بهشتی میشه کی جهنمی؟راستش من نمیدونم اما ظاهرا شما میدونید چون گفتید خیلی ها با معصومین نبودند و عاقبت به خیر شدند؟؟؟؟ 
  هم تکرار میکنم درباره روزی که هیچ کس یادش نیست چه جوری بوده نمیشه نظر داد.اما من وقتی تو شکم مادرم بودم حداقل چند نفری هستن که میتونن این رو تاییدکنن.بعدش هم از کجا معلوم وقتی ما انسان ها رو داشتن از شکم مادرامون بیرون میاوردن خودمون راضی به این کار بودیم.بازم میگم ما زوری تو روزی که هیچ کس نمیدونه چه جوری بوده پا به دنیا گذاشتیم.در واقع باید بگم از حماقت ما انسان ها سو استفاده شد و این دنیا رو به جای بهشت بهمون انداختند. [FONT=Times New Roman (Arabic)][SIZE=150]من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد به این دیر خراب آبادم
 [FONT=Times New Roman (Arabic)].ما به قول اون دوستمون داریم تاوان گناهان دیگران را میدهیم.این رو نمیتونید کتمان کنید تازه یاد این عبارت افتادم که(( دنیا دار مکافات است)) یعنی ما تاوان گناهان دیگران رو باید از جیبمون بدیم.مثل بچه ای که پدرش حروم خور بوده واین تو نسلش باقی میمونه.  
  شماره بالا توضیح دادم. 
  از علما بودند و هستند که در طول زندگیشون با ائمه ارتباط داشتن و میدونستند کی و کجا میمیرند واین که بهشتی اند یا جهنمی ولی چون اونهایی که به حضور ائمه میرسند از این چیزی به دیگران نمیگن تا زمان مرگشون برسه.پس نمیشه از اونهایی که زنده هستند اسمی برد.ولی این موضوع بحث ما نیست موضوع این است که بعضی ها از تقلبه با ائمه بودن استفاده می برند ولی دیگران از این نعمت بی بهره اند.واین ربطی به اعمال ما نداره بلکه باید رو پیشونی نوشت بعضی ها این امتیاز ثبت شده باشه.  
  [FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman (Arabic)]  ناراحت نیستم و از بحث لذت میبرم [FONT=Times New Roman].  
  
Senior Member
Senior Member
پست: 175
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۵:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: قم
سپاس‌های ارسالی: 102 بار
سپاس‌های دریافتی: 283 بار
تماس:

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط Hamed_53 »

ببنین دوست عزیز مال تک تک اینحرفایی که گفتی جواب هست.

اما قبلش یه چیزی رو مشخص کن که چرا مسایل رو انقد می پیچونی؟ بعضی مسایل که خیلی واضح هست رو دور می زنی مثه علما و یا اصحاب و یا الست و یا قضیه الاغ آخه اینها که چیز پیچیده ای نیست و مشکلی هم توش نیست. شما خودت اینها را مشکل و مبهم می کنی. الان شبهاتی در دنیا علیه اسلام و ایدئولوژی های اسلام هست این بحث های ما پیشش هیچه. اما شما واسه بحث های به این سادگی انقد ایراد الکی می تراشی؟ پیشنهاد میکنم یه کم رو این حرفهای آخرت بیشتر فکر کنی.

(در ضمن یه چیز فقط برا آگاهی می گم که اصلا ربطی به بحث نداره:
اگه یه چیزی باشه اگه همه عالم هم قبولش نکن بازم هست و اگه چیز نباشه و همه عالم قبولش داشته باشند اون نیست. نظرات و عقائد ما چیزی و که وجو داره رو از بین نمی بره)


بگذریم
شما اول بگو می خوای بحث کنی که ببینی حقیقت چیه یا اینکه می خوای حرف خودت رو به کرسی بنشونی؟
که ما الکی آب تو هاونگ نکوبیم
 

چون گفتی بنده ای به بندگی اش پایبند و چون خواندی به خداوندی اش به احکامش محکم...

[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] 
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸, ۱۲:۲۹ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط scooter_g_o »

  و دوست  
  همون اول بحث گفتم دوستم دارم بدون عصبانیت و و فقط با دادن آدرس درست همدیگر رو قانع کنیم .اینی که گفتی تو پرانتز هیچ مشکلی رو حل نمیکنه تازه چند تا مشکل هم اضافه میکنه .مشکلی به اسم ((جبر)). 
  شما اینه که فکر میکنی با گفتن((خدا هر چه قدر به هر کس داده همون قدر هم ازش میخواد))میتونی عالم و آدم رو قانع کنی.من نمیدونم شما چه قدر این جمله رو دوست دارید.این موضوع تیله بازی نیست که با یک فرمول ساده از پس حل کردنش بربیاین.این معادله ای است که به تعداد همه مخلوقات و پدیده ها توش متغیر داره. 
  اونهایی که بدون بررسی شرایط خلقت انسان میخوان برن در مورد اسلام و ائمه بحث کنند به نظر میرسه میخوان شروع نکرده برسن ته خط. 
  دنیایی که همه چیز مثل زنجیر بهم قفل شده شما نمیتونی بگی که داری مسائل رو میپیچونی. 
  حسین(ع) در کربلا بارها لشکر دشمن رو هدایت کرد و وقتی دید که هدایت نمیشوند گفت شما لقمه حرام خوردید. وقتی نان حرام پدر این چنین در نسل اون تاثیر میگذاره شما میخواین با اون جمله معروفتون چه چیزی رو توجیه کنید.؟ 
  دوست داشتم به جای این که اون حرفای توی پرانتز رو مطرح کنی به سوال ها و تردید های من جواب میدادی. 
  نظر من این بحث خیلی مهم تر از مسائلی که شما گفتید. چه چیز مهم تر از نگرانی های بشر درباره عدالت . 
  قضیه اون قدر مهمه که مردم ایران بهش در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری 45 میلیون بار رای دادند.به خاطر تحقق همین شعار بود که مردم گرد جمهوری اسلامی جمع شدند.اون وقت این مسئله بی اهمیت هست................ 
  بار دیگر شما رو به صبر دعوت میکنم واصلا قبول ندارم این قضیه آب تو هاون کوبیدنه........ 
Senior Member
Senior Member
پست: 175
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۵:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: قم
سپاس‌های ارسالی: 102 بار
سپاس‌های دریافتی: 283 بار
تماس:

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط Hamed_53 »

اگه تردید دارید جواب می دهیم ولی من احساس می کنم جنابعالی تردید نداری و علت این هم که قبول نمی کنید همینه. من بحث کامنت جدیدتون رو جواب می دم. بعد به مسایل قبلی می پردازم
اول؛ این که امام فرمود شمکهایتان از حرام پر شده چه ربطی به پدر هاشون داره. نه اینکه خونه ی پدری لقمه حروم خوردند، نه ! چون خواهر شمر زن حضرت امیر و مادر حضرت عباس بود.
اگر خونه پدر لقمه حرام خورده بود به نظرتون مولا با این زن ازدواج می کرد؟؟؟
حرف امام یعنی اینکه خودتون رفتید لقمه حروم خوردید.

ابحث عدالت و اون جمله قشنگ حرف من نیست حرف قرآنه که ظاهرا فقط شما و هم مراماتون رو قانع نمی کنه. و من مشکلی در اون نمی بینم. شما اگه میتونی این حرف قرآن و جمله محبوب من رو چه جوری رد میکنی.

بحث قبلی رو در کامنت بعدی مطرح می کنم
 

چون گفتی بنده ای به بندگی اش پایبند و چون خواندی به خداوندی اش به احکامش محکم...

[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] 
New Member
New Member
پست: 18
تاریخ عضویت: شنبه ۶ تیر ۱۳۸۸, ۴:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 29 بار

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط nimà »

سلام جناب scooter و مابقی دوستان

اولا بسیار خوشحالم که با شخصی همچون شما بحث میکنم چرا که احساس میکنم الفبای نقد را خوب میدانید و آن را رعایت میکنید.
ثانیا پاسخ شما را (چه آنکه خطاب به من بود و چه آنهایی که خطاب به دیگران بود) چند بار مطالعه کردم. البته این به دلیل گنگ بودن مطالب نوشته شده از طرف شما نبود بلکه نظام مند نبودن نوشته هایتان من را در دریافت آنچه که در ذهنتان میگذرد دچار چالش کرد.

به صحبت هایی که کردید (با احترام) نقد های فراوان و ریشه ای دارم اما به دلیل مشغله درسی، پوزش میخواهم که نمیتوانم آنگونه که باید با شما بحث کنم. تکه هایی از صحبت من را نقد کردید.. به همه آنها پاسخ خواهم داد. بنده نیز تکه هایی از سخنان شما را نقد میکنم. امید دارم پاسخ دهید.

ضمن اینکه در بحث "اختیار" وارد شده اید.. به شما پیشنهاد میدهم که این دو بحث را یکجا مطرح نکنید چرا که بحث پیچیده خواهد شد، ولی اگر چاره ای نبود بنده حاضر به پاسخگویی هستم و به قول معروف میدان را خالی نمیکنم.



(خداوند هر که را بخواهد مورد لطف قرار میدهد ) احسنت به این اعتراف یعنی هرکسی که به بهشت میرود گزینش شده


خیر. برداشت شما از اعتراف بنده (!) کاملا اشتباه است. لطفا توضیح دهید چرا چنین برداشتی از جمله من کردید؟

در قرآن بارها آمده است که به برخی گمراهان نعمت های بسیار داده ایم و تا آخر عمرشان هم آنها را در ناز و نعمت رها میسازیم تا بر گمراهی آنها افزون شود. لذا به خوبی واضح است که هر نعمت و هر لطفی از جانب خدا لزوما به بهشت منتهی نمیگردد! چه بسا افرادی که با چشم و گوش و زبان خود که همه نعمت های خدا هستند گناه میکنند و عاقبت آن هم معلوم است.

چگونه خدا به بعضی بیشتر میدهد وبه بعضی کمتر و اسم آن را تقدیر میگذارد


این نکته صحیح است ولی چه دخلی به "عدل خدا" دارد. عدل خدا این است که بر اساس آنچه که داده بازخواست کند و این اساس عدل خداست.


مسیر ما انسانها همگی یک چیز است و آن قربالهی است


کاملا صحیح است، موافقم.

این یک مسابقه است ولی بعضی ها این مسیررو مجبورند با الاغ طی کنند بعضی ها با مرسدس.لطفا نگویید که اجر آن الاغسوار از آنکس که با مرسدس به ته مسیر میرسد بیشتر است از کجا معلوم آنبدبختی که با الاغ آمده وسط مسیر چپ نکند


شما در بیان این مثال دچار یک اشتباه شده اید. در مسابقه شما کسی که سوار بر الاغ است با شخصی که سوار مرسدس (من بی ام دبلیو را ترجیه میدهم تصویر ) هر دو باید به یک خط پایان برسند اما دوست خوبم در دنیای واقعی هر کس خط پایان خودش را دارد!! برای بار چندم تکرار میکنم خداوند از هر کس به اندازه ای توقع دارد و از او بازخواست میکند که به او داده است.

لذا صرف مسابقه الاغ با مرسدس هنگامی صحیح است که هر کدام با توجه به استعداد و قابلیت هایشان بررسی شوند وگرنه امری بدیهی است که این ظلمی آشکار است و رقابتی نا برابر!!!


من آدم های بسیاری را میشناسم که مثل (حر)گناهکار هستند اما کسی مثل امام حسین(ع) نیست که بتواند آنها را منقلب کند


پاسخ قبلی خود را تکرار میکنم امیدوارم با دقت بیشتری توجه کنید!! عزیزم انسان های بسیاری امام حسین را دیده و درک کرده اند. من نمیدانم چه اصراری است که شما دارید؟ مگر هر کس که ایشان یا دیگر اولیای خدا را ببیند بهشتی میشود؟ مگر همه آنها که امام حسین را دیدند منقلب شدند؟ آیا در حر نباید دنبال چیز دیگری مثل روح حق جو و منش آزاده خواه گشت؟


شما گفتید که ما حقی بر گردن خداوندنداریم من هم حرف شما رو تایید میکنم اما خداوند قبل از این که از مابپرسدما رو وارد این مسابقه دهشتناک کرد اگر با میل خود وارد این بازی میشدیممن هیچ حرفی نداشتم اما همه چیز توی این بازی زوری و اجباری است



هیچ چیز در این بازی اجباری نیست که اگر بود دیگر حتی یک لحظه زندگی کردن معنا نداشت!!

پس چه طور میخواهید اختیار را معنا کنید.به همان خدایی که میپرستید با الاغ نصف مسیر را هم نمیشود طی کرد


بحث اختیار مفصل و بسیط است فعلا در آن وارد نمیشوم. اما برویم سراغ الاغ و نصف مسیر!! فک کنم آخرین بار هست که تکرار میکنم (ان شاء الله)! عزیزم، در پیمودن مسیر با الاغ هر قدر که در توان اوست بررسی میشود و چیزی که در توان مرکب الاغ نباشد از او انتظار نمیرود!!

اما در معنای اختیار من منظور شما را نفهمیدم.. کجای مطالبی که بنده بیان کردم با اختیار منافات دارد. بگویید حتما پاسخ میدهم.


من از شما سوال میکنم خداوند که خود میداند ما حس حسادت داریم چرا به اندازه کافی صبر به ما نمیدهد که با آنمقابله کنیم و در بسیاری مواقع حسادت بر صبر چیره میشود این را چه طورتوجیه میکنید؟


وجود حس صبر به معنای این است که خداوند آن را به بشر داده است!! گمان میکنم شما منکر اعطای آن به بشر نباشید و منظورتان در حد و اندازه ی آن در مقایسه با حسد است..
جواب شما واضح است دوست خوبم ونیاز به توجیه بنده ندارد.. برای سنجش آدمیان وجود خوب و بد به طور کل لازم است. هر انسان به هنگام تولد به صورت ذاتی این صفات را دارد ولی به شکل خفته. هر "صفت خوب" در انسان به روشی تقویت میشود و هر "صفت بد" نیز به همین ترتیب. انسان برای مبارزه با بدی ها باید تلاش کند. این کاملا واضح است که اگر انسان در دوری از بدی ها تلاشی نداشته باشد، کاری انجام نداده است که موجب فضیلت او شود!!
بگذارید برای شما مثالی بزنم.. فرض کنید دو شخص وجود دارد که هر دو به شدت تشنه هستند. یکی فقط یک قاشق دارد و باید زمین را بکند تا به آب برسد و دیگری هر وقت که بخواهد یک لیوان آب خنک در کنار خود دارد.. اگر هر دو سیراب شوند کار کدام یک در رسیدن به هدفشان ارزشمند بوده است؟

حساب و کتاب این دنیا و آخرت هم همینگونه است. چرا باید به انسان برای کاری که زحمتی برای آن نکشیده اجری داده شود؟ هر کار نیک مستلزم نیرویی است که انسان را بر خلاف آن سوق دهد (که ما آن ها را کار بد مینامیم) و انسان در مبارزه با آنهاست که محک خورده و آزموده میشود.
التماس دعا
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸, ۱۲:۲۹ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط scooter_g_o »

  سلام  
  هم از حضور شما ((نیما خان)) در بحث ممنونم امیدوارم بقیه دوستان هم به جمع ما بپیوندند. 
  هم قبول دارم باید بعضی جاها واضح تر صحبت میکردم.اما دوستمون آقا حامد بعضی مسائل رو مطرح کردن که من برای جواب دادن مجبور شدم پارامتر های بیشتری رو وارد بحث کنم.امیدوارم شما مثل آقای حامد خان فکر نکنید که قضیه عدالت قضیه کوچیکیه و عدالت رو باید بدون وارد شدن به بحث های دیگر تحلیل کرد. 
  توجه میکردید حرف من سر انسان هایی نیست که به قول قرآن سر به طغیان بر داشته اند.منظورم آن دسته ای بود که با لطف خدا به راه آمده اند.من در بحث گفتم خدا زیاد بدهد زیاد مطالبه کند .ولی اگر کم بخشید انتظاری جز گمراهی نباید از ما انسانهای ضعیف داشته باشد.مثلا اگر خداوند به شخصی عقلی ناقص بدهد مثل این است که اصلا به آن شخص عقل نداده.این را که قبول دارید چون هر دوی آنها گمراه خواهند شد. در مورد بقیه نعمتها هم قضیه به همین منوال است.دادن با کم دادن هیچ فرقی ندارد.((به کتاب دینی سوم دبیرستان مراجعه شود)). 
  هم میگویم این قضیه ای نیست که بشود جداگانه و مجرد به آن پاسخ داد.عدالت و تقدیر و رحمت و...در ظاهر به هم هیچ ربطی ندارند ولی مثل دانه های زنجیر به هم متصل اند.در بحث عدالت باید بگویم خدا به اندازه تقدیر ها انسان را محاکمه میکند((رابطه تقدیر و عدالت)).اما اگر به بحث الاغ و بنز توجه میکردید متوجه میشدید که اگر انسان ابزار کافی برای انجام وظایفش نداشته باشد حتی اگر آن وظایف کم و کوچک هم باشند باز هم در انجام آنها ضعیف است.  
  هم برای بار چندم آن قضیه رو تکرار میکنم.گفتم هر نادانی هم میداند هر کس خط پایان خودش را دارد((فهمیدیم چی میگی)) 
  سر آن است که اگر الاغ سوار در مسابقه گیم اور شد آن وقت چه((در 99 درصد هم همین طور میشود))آیا با گفتن جمله معروف آقای حامد خان میشود او را راضی کرد؟اگر خداوند او را به جهنم برد چه؟اگر وسط مسابقه انصراف داد چی؟وهزار اما و اگر دیگر که اگر بخواهید بازگو میکنم.آیا بهتر نبود خداوند با دادن برخی نعمتها در این دنیا او را راضی به انجام مسابقه میکرد؟تمام بحث من روی این دنیا جمع شده و بدون این دنیا صحبت کردن درباره آخرت فکاهی است.  
  هم میگویم من چشم برزخی ندارم که بدونم کی جهنمی کی بهشتی من میگم اگر شانس دیدن معصومین برای ما وجود داشت بهتر هدایت میشدیم .مگر غیر از این است که بزرگان دین ما رو سفارش کرده اند که برای ظهور امام زمان دعا اگر این حضور مهم نبود آیا اونها این قدر اصرار میکردند. 
  همین داری بگی. برای زوری بودن اون همه دلیل آوردم((روز الست)) باز هم اونها مرور کن و جواب قانع کننده بده.  
  رو در قضیه روز الست جست و جو کنید.مرور آن برای رد اختیار انسان کافی است. 
  قضیه صبر باید بگم صبر یک گوهر گران قیمت است اگر در قرآن دقت کرده باشید خداوند هر موقع از گناه و گناهکار صحبت میکند پس از آن به صبر کنندگان اشاره میکند و آنها را جزء نجات یافته گان میداند((این رو بارها در قرآن دیده ام))اما این کالای گران بها را در مغازه ها و در خیابانها حراج نکرده اند.داشتن صبر به مقدار زیادی به خلق و خوی خانوادگی آن فرد بستگی دارد یعنی از کسی که در خانواده ای بزرگ شده که همگی عصبی هستند انتظار صبر داشتن یک شوخی مسخره است.این اصلا ربطی به تلاش آدمیزاد ندارد و به نوع تربیت خانوادگی بستگی زیادی دارد.خداوند از اول صبر رو به همه به یک اندازه نداده این رو نمیتونید تکذیب کنید. خداوند برای هر کاری ابزاری قرار داده و ابزار مهار هواهای نفسانی صبر زیاد است. 
  اگر خدا به کسی صبر کافی نداد آن وقت چه؟مشکلات زندگی و کمبود ها منتظر ما نیستند که ما به اندازه کافی صبور شویم تا به سراغمان بیایند .آیا برای شما جای سوال نیست که چرا خدا از اول این گوهر را به قدر کافی به انسان نداد؟ 
  بخش به بخش به سوالات شما پاسخ گفتم و به قدر کافی هم واضح گفتم.هدف من فقط تحلیل عدالت نیست زیرا ساده انگارانه است اگر فکر کنیم عدالت یک بخشی است.ما باید تمام چیز هایی که وابستگی زیادی به عدالت خدا دارند هم در این بخش بررسی کینم.چون عدالت از نوع عدالت خدا را در همان جمله معروف میشه خلاصه کرد ولی این تمام حقیقت نیست و به قول دوستمون هزارن نکته باریک تر از مو وجود داره. 
Senior Member
Senior Member
پست: 175
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۵:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: قم
سپاس‌های ارسالی: 102 بار
سپاس‌های دریافتی: 283 بار
تماس:

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط Hamed_53 »

  - شما یکی از کارهایی که باید بکنید اینه که باید با حساب کتاب حرف بزنی ان شاء الله حساب کتاب الهی هم به وقتش می رسه. شما وقتی می گی شوخی بردار نیست باید خیلی محتاط تر حرف بزنی(تو هر زمینه ای)

2 - بنده منظورم از مختار امام رو ندید این بود که مختار در صحنه کربلا نبود تا امام رو یاری کنه. این که با امیر المومنین بود و ... رو که خیلی ها میدونن. بنده هم می دونستم.
از اون طرف خیلی ها هم بودند که امام رو دیدند اما ولی به بیراهه رفتند. شما دیدن امام رو نباید برحسب شانس بذاری. چون فقط دیدن امام نیست که انسان رو بهشتی میکنه.

3 - درباره پیامبر و شیطان شما باید بدونی پیامبر در 40 سالگی مبعوث شد. قبل از اون چه جور زندگی می کرد؟ قبل از این که به پیامبری برسه و علم لدنی نصیبش بشه ، چله نشینی می کرد و در دیار کفر عبادت خدا رو میکرد. 40 سال پیامبر نبود، اما در مرکز فحشا دامنش آلوده نشد. تازه پدر و مادرش رو هم در کودکی از دست داده بود.
اینم که گفتی اگه یه کم از علم پیامبر رو داشتم دیگه شیطون گولم نمی زد یا طرفم نمیومد یا از پل صراط رد می شدم من رو یاد یه قضیه میندازه بد نیست بگم:
یه سری اومدن پیش آیت الله العظمی بهجت که آقا ما می خوایم برای شما همایش (بزرگداشت، یه چیز تو این مایه ها) بگیریم. کی برگزار کنیم که شما بتونی بیاید؟
آقای بهجت پیرمردی که بیشتر از 90 سال عمرش بود. و خیلی از علوم و اسرار رو در سینه اش حفظ می کرد فرمود: هنوز شیطان من را رها نکرده([SIZE=85]یا مطمئن نیستم که شیطان مرا رها کرده باشد) منظورشان این بود که شاید دچار غرور و تکبر بشوم. بعدشم کی گفته آدم علم داشته باشه معصیت نمی کنه. انسان باید تو عمل معصیت نکنه. مثله دروغ گفتن یا غیبت کردن یا... که همه علم دارند گناهه ولی انجام میدند و این یعنی ما عملمون کمه نه علممون. یا به قول شاعر:
  تحصیل معرفت کن ای پیرمرد کامل
عالم شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل   علم با عمل یه کم فرق داره. در ضمن اینم که گفتم این ویژگی ها قابل دسترسیه: شما به همون کتابی که گفتم مراجعه کن تا بفهمی این جمله گهر بار رو از کجا در اوردم.(در بحث صبر و خصویات اخلاقی خوب و بد حتما برید دنبال اون کتاب) 

  - الف) اعتبار و پول و علم الهی که با سعی بدست میاد. 
  ب)مهم اینه که تو هم می تونی همه جوره آدم حسابی بشی. که اونم تلاش میخواد.  
  ج)به معنی آیه بیشتر توجه کن. معنی آیه رو درست نگرفتی. 

  - شما اگه واقعا طالب حقیقتی می ری اون کتاب رو پیدا می کنی و می خونی و هر جاش هم که متوجه نشدی میری از اهلش می پرسی. منظور از سعی هم همینه. این نمی شه که آدم همش منتظر این باشه که یکی دیگه بیاد با تقلب رسوندن بهش زندگیشو عوض کنه. یکی از    ترین مشکلات ما هم از نظر من حقیر اینه که می خوایم با تقلب به همه چیز برسیم.  شاید واسه همینه که موفقیت دیگران رو هم از رو شانس و یا تقلب میدونیم


6 - اگه کسی بخواد عوض بشه نباید براش فرق کنه که تلنگر رو چه شخصی میزنه. اصلن ممکنه طرف بره قبرستون یا یه مرده ببینه همین تلنگر بشه. بقول شاعر:
 مرگ هم سایه واعظ تو بس است
مجلس وعظ رفتنت هوس است  مگه آدم باید فقط امام رو ببینه تا عوض شه و به جایی برسه. اتفاقا آدم باید اول عوض شه و به جایی برسه تا امام زمان رو ببینه ان شاء الله. و باز هم به قول شاعر:پ
 نه هر کس شد مسلمان می توان گفتش که سلمان شد
کز اول بایدت سلمان شد و آنکه مسلمان شد
 
7 - بحث الاغ هم خیلی ساده است. اون مسیری که شما می گید یکی با الاغ طی می کنه یکی با ماشین به گفته خودتون مسیر تقرب الهیه.
اگر کسی از شما راضی نباشه شما بهش نزدیک نمی شی. یعنی میزان تقرب به خدا به میزان رضایت خداوند از مخلوقشه. یعنی تقرب الهی لازمش رضایت الهیه.
خر و ماشین هم توی رضایت خدا تأثیری نداره چون خدا هم میدونه که خر سواری یه مشکلاتی رو داره. پس توقع زیادی نداره. اگه بهش خر داده خوب شرایط یه خر سوار رو ملاک اعمالش قرار میده.
بنز هم مشکلاتی مثه پنچری و غیره داره که خر نداره. تازه الان بنزین سهمیه بندی شده دیگه بدتر. پس اون بنز سواره باید بیاد بگه چراماشین من امکان پنچر شدنش هست ولی الاغ پنچر نمی شه ، این نامردیه؟؟؟ پس مرکب دلیل برای رضایت خدا نیست.
برای مثال: یه موقع خر خودش رم می کنه طرف رو می زنه زمین این دیگه به شخص ربط نداره و از حد تکلیفش خارجه اما یه موقع طرف این خر رو درست نمی رونه هی افسار خر بیچاره رو کج میکشه اذیتش میکنه خر هم عصبانی میشه زبون بسته. خوب این به خود شخص بر می گرده نه به خر و مرکبش. این آقا بنز که هیچ هواپیما هم گیرش بیاد هی فرمونشو این ور اون ور میکنه تا آخرش سقوط کنه.

8 - الحمدلله

9 - این رو هم من میدونم که اویس در جنگ صفین در رکاب مولا شهید شد. این رو که اول دوم دبیرستان خوندیم. بنده منظورم در زمان پیامبر بود که ظاهرا به نتیجه هم نرسید.
بله من از شما پرسیدم کی بهشتی میشه (زمان آینده است) اما گفتم بعضی ها هم عاقبت به خیر شدند(فعل گذشته است) اگه تفاوتشو نمی فهمید بیشتر توضیح بدم

10- بحث الست رو با اجازه اینبار به جای نیما جان هم جواب میدم
شما در شکم مادرتون بودید و یادتون نمیاد ولی مادرتون تأیید میکنه، این حرف منطقی و درستیه. خوب ما هم در الست بودیم و چیزی یادمون نمیاد و کسی هم نیست تأیید کنه به جز خدا که در قرآن تأیید می کنه. من به شخصه ترجیح می دم به حرف قرآن اعتماد کنم شما رو نمی دونم و نمی خوام هم بدونم.
وانگهی برای من خیلی جالبه که شما داستان آدم و اومدنش به زمین رو قبول دارید که یه داستان و حقیقت قرآنیه اما الست رو قبول ندارید. مگه شما یادتون میاد که آدم از بهشت اومد به زمین. کی تأیید می کنه این حرف رو؟ نه من نه شما نه هیچ کسی ندیده. پس شما به چه استنادی این حرف رو میزنید. آیااشعار حافظ از قران محکم تر و مستند تره؟

11- من جوابی نگرفتم.

12- شما یه جور حرف میزنی انگار علمایی هم که خدمت امام زمان مشرف شدند از بچگی تو کوچه با امام زمان گل کوچیک بازی میکردند و از زمان تولد امام زمان زو دیدند. نه عزیز من! اون ها هم مثه بقیه مردم با این تفاوت که اونها رو خودشون کار کردند. زحمت کشیدند. با نفسشون مبارزه کردند و از گناه و لذت ظاهری گناه چشم پوشی کردند بعد به مقامی رسیدند که لذت دیدار امام رو چشیدند این حرف فقط مخصوص علما نیست چون از مردم بازاری هم کسانی بودند که این طور بودند.

13- خوشحالم

بازم حرف پرانتزیمو تکرار می کنم با یه مثال. مثلا وقتی خدا هست اگه همه عالم هم بگن نیست هیچ تأثیری تو بودن خدا نداره. خدا هست چه مردم بگن چه نگن. شما به این هر چی میخوای بگی بگو. جبر، زور، چغندر، هویج، قنوید یا .... این موضوع هست

در ضمن من نگفتم عدالت بحث کوچکی است. خوبه خودم بهتون گفتم این مسئله شوخی بردار نیست. بنده گفتم فهمیدن بحث عدالت خدا کار سختی نیست. شما خودتون سختش می کنید. پس حرف من اینه :
یک مسئله بسیار بسیار مهم که فهم آن آسان است.
خواهش حرف تو دهن من یا بهتر بگم جمله تو کامنت من  
 

چون گفتی بنده ای به بندگی اش پایبند و چون خواندی به خداوندی اش به احکامش محکم...

[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] 
New Member
New Member
پست: 18
تاریخ عضویت: شنبه ۶ تیر ۱۳۸۸, ۴:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 23 بار
سپاس‌های دریافتی: 29 بار

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط nimà »

سلام

امیدوارم شما مثل آقای حامد خان فکر نکنید که قضیه عدالت قضیه کوچیکیه و عدالت رو باید بدون وارد شدن به بحث های دیگر تحلیل کرد.


بنده به روش خیلی ساده ولی مستند با شما سخن گفتم (برخلاف شما). و اگر لازم شود کاملا تفصیلی و مکتبی سخن میگویم. در ضمن هر بحث هم به صورت جداگانه قابل بررسی است و هم به صورت پیوند خورده با مباحث دیگر و صرف پرداختن به یک موضوع واحد نشان از بی اهمیتی آن ندارد. تنها نکته ای که وجود دارد این است که درک مطلب در صورت پیوند زدن آن با مبحث دیگر گاهی دشوار میشود و گاهی کمک میکند. در این خصوص (بحث اختیار و تقدیر خدا و موضوع عدل ... ) بنده احساس میکنم بحث به درازا میکشد اما اگر وارد آن شوید از طرف من بی جواب نخواهید ماند.

به علاوه بنده با آقای حامد در این نکته که عدالت را بدون وارد شدن به مباحث دیگر هم میتوان بررسی کرد موافقم. اما این بستگی به میل مخاطب محترم دارد و ممکن است همچون شما قانع نشود.

1-اگر توجه میکردید حرف من سر انسان هایینیست که به قول قرآن سر به طغیان بر داشته اند.منظورم آن دسته ای بود کهبا لطف خدا به راه آمده اند.من در بحث گفتم خدا زیاد بدهد زیاد مطالبه کند.ولی اگر کم بخشید انتظاری جز گمراهی نباید از ما انسانهای ضعیف داشتهباشد.مثلا اگر خداوند به شخصی عقلی ناقص بدهد مثل این است که اصلا به آنشخص عقل نداده.این را که قبول دارید چون هر دوی آنها گمراه خواهند شد. درمورد بقیه نعمتها هم قضیه به همین منوال است.دادن با کم دادن هیچ فرقیندارد.((به کتاب دینی سوم دبیرستان مراجعه شود)).



لطفا چند پهلو سخن نگویید. شما بیان من را اعترافی خواندید که بر اساس آن، این نتیجه حاصل میشود: "هر کس به بهشت رفته به دلیل برخورداری از لطف خدا گزینش شده است" و بنده با بیان دلیل عرض کردم خیر! نکته ی جدیدی که بیان میکنید این است که:

ولی اگر کم بخشید انتظاری جز گمراهی نباید از ما انسانهای ضعیف داشتهباشد


این بیان شما برگرفته از چه سندی در دنیای بیرون است؟ مگر همه کسانی که لطف خدا به آنها کمتر بوده و دچار مشکلات فراوان هستند گمراهند؟ در عین حالی که این بیان شما را به کلی رد میکنم باید یاد آور شوم، ابتلا و مصیبت و دریغ نعمات خدا برای آنهایی که به او نزدیکتر هستند هم وجود دارد! مثال های فراوانی وجود دارد. لازم شد یاد آوری میکنم.

مثلا اگر خداوند به شخصی عقلی ناقص بدهدمثل این است که اصلا به آن شخص عقل نداده.این را که قبول دارید چون هر دویآنها گمراه خواهند شد.


گمراهی شخصی که عقل ندارد عیب هم ندارد! این که واضح است! مثلا شخصی که دیوانه است و جنون دارد هر کاری که انجام دهد مورد سرزنش قرار نمیگیرد (چه این دنیا چه آن دنیا).. دوست خوبم هر سخن شما برخواسته از بینش شماست. اگر قبول نکنید که هرکس حساب و کتاب مخصوص خود را دارد هرگز راه به جایی نخواهید برد. شخصی که عقل ندارد با حساب و کتاب خودش، شخصی که کمی عقل دارد با حساب و کتاب خودش و عاقلان هم همچنین.

2-باز هم میگویم این قضیه ای نیست که بشودجداگانه و مجرد به آن پاسخ داد.عدالت و تقدیر و رحمت و...در ظاهر به همهیچ ربطی ندارند ولی مثل دانه های زنجیر به هم متصل اند.در بحث عدالت بایدبگویم خدا به اندازه تقدیر ها انسان را محاکمه میکند((رابطه تقدیر وعدالت)).اما اگر به بحث الاغ و بنز توجه میکردید متوجه میشدید کهاگر انسان ابزار کافی برای انجام وظایفش نداشته باشد حتی اگر آن وظایف کمو کوچک هم باشند باز هم در انجام آنها ضعیف است.


با نظر شما موافق نیستم. شما دنیای بیرون را رها کرده اید به مثال خودتان چسبیده اید!! چرا میگویید اگر وظایف کم و کوچک باشند باز هم انسان در انجام آن ضعیف است؟ شما همچنان در مقام مقایسه الاغ بنز بر می آیید و معلوم است که الاغ را ضعیف تر میبینید!! دوست خوبم این جمله که "هرکس به قدر توانایی بازخواست میشود" آنقدر واضح هست که بتوان فهمید هر کاری که انسان قادر به انجام آن نباشد شامل آن نمیشود!!
این نص صریح قرآن است که "لا یکلف الله نفسا الا وسعها".

بحث سر آن است که اگر الاغ سوار در مسابقه گیم اور شد آن وقت چه((در 99 درصد هم همین طور میشود))


از شما ممنونم که آمار را هم به بحث اضافه کردید (لطفا مستند بحث کنید)!! خیر.. الاغ برای مسیری که استعداد پیمودن آن را دارد ساخته شده است و احتمال گیم اور شدنش در مسیر خودش با احتمال گیم اور شدن بنز در مسیر خودش کاملا یکسان است و این در صورتی است که هر یک در راهی که برای آن ساخته شده مسابقه دهد.


آیا با گفتن جمله معروف آقای حامد خان میشود او را راضی کرد؟


چند بار در چند کامنت این نکته را بیان کردید که با این پاسخ نمی توان مرهمی بر دردهای مردم نهاد و این عین جمله ی شماست که فرمودید:
"مشکل شما اینه که فکر میکنی با گفتن((خداهر چه قدر به هر کس داده همون قدر هم ازش میخواد))میتونی عالم و آدم روقانع کنی.من نمیدونم شما چه قدر این جمله رو دوست دارید.این موضوع تیلهبازی نیست که با یک فرمول ساده از پس حل کردنش بربیاین."


دوست خوبم قانع شدن یا نشدن مردم دلیل بر درستی یا نادرستی یک گذاره نیست و صحت و ثقم هر موضوع با توجه به ماهیت آن بررسی میشود!! این بیان شما یک جمله ی جهت دار است که از منطق خارج بوده و شما چون دلیلی برای رد آن ندارید از آن استفاده کرده اید. احتراما به شما عرض میکنم اگر دلیلی برای رد این مطلب دارید بیان کنید و قانع نشدن مردم و تیله بازی و فرمول دلیل رد این مطلب نیست! در ضمن من فکر میکنم کلید گشایش این بحث در فهمیدن همین جمله است.

4-باز هم میگویم من چشم برزخی ندارم کهبدونم کی جهنمی کی بهشتی من میگم اگر شانس دیدن معصومین برای ما وجود داشتبهتر هدایت میشدیم .مگر غیر از این است که بزرگان دین ما رو سفارش کردهاند که برای ظهور امام زمان دعا اگر این حضور مهم نبود آیا اونها این قدراصرار میکردند.


چه ربطی به اصل موضوع دارد؟ شما فرمودید حر خوش شانس بوده که امام را دیده است و بهشتی شده.. بنده بیان کردم خیر.. ربطی به شانس ندارد. خیلی ها امام را دیدند. بهشتی شدن حر دلیل دیگری دارد. شما پاسخ من را نقد کنید.

5-فقط همین داری بگی. برای زوری بودن اون همه دلیل آوردم((روز الست)) باز هم اونها مرور کن و جواب قانع کننده بده.


شما که در رد کردن "همین یکی" هیچ دلیلی ندارید!! یا این دلیل صحیح است یا نیست. شما آن را نقد کن. برای اثبات یک موضوع هم نیاز به داشتن دلایل نیست، اگر یک دلیل هم باشد کافیست!

ضمن این بهتر است نگاهی به خود بیندازید.. از شما سوال میکنم.. شما در انجام چه کاری اختیار ندارید؟ داشتن اختیار امری بدیهی و اظهر من الشمس است. اثبات آن هم تنها یک مناظره مکتبی است که توان خاطب را در بیان نشان میدهد.

در اشاره به اختیار و اثبات آن باید عرض کنم شما دچار آشفتگی و اختلاط این بحث با علم خدا شده اید.

اولا به این مقدمه توجه کنید:
از آنجا که علم خدا در حصر و زندان پدیده هایی همچون زمان و مکان نیست لذا خداوند باید از هر آنچه که قبل و بعد و کنون دنیا و مافیهاست خبر داشته باشد. این که بنده برای علم خدا قبل و بعد و زمان حال را بیان میکنم به این دلیل است که دانش ما در حصر و زندان زمان است و قدرت درک این مطلب که خداوند در حصر زمان نمیباشد قدری مشکل است. لذا آینده برای خدا چنان است که حال و گذشته. ضمنن انسان نیز در زمان قیامت از حصر زمان در خواهد آمد. با این بیان تقدیر از جنس علم خداست که به واسطه آن مسلما تحقق میابد ولی این نکته منافاتی با اختیار ندارد چراکه انسان در انتخاب راه آزاد است و اینکه سرانجام من بر خدا معلوم است نمیتواند منکر اختیار باشد. در واقع درست است که خواست خدا به هر حال رخ میدهد ولی اختیار انسان نیز خواست خداوند بوده است و اینکه انسان در دام تقدیر خود گرفتار است به دلیل عدم درک مفهومی چون علم خدا است که در حصر زمان نیست و نباید با آن اشتباه گرفته شود.
و اما روز الست:
حادثه ای که شما برای رد اختیار از آن بهره میجویید یعنی "روز الست" زمانی در گذشته نبوده است (چرا که در این عالم نبوده) که از انسان برای رفتنش به زمین پرسیده شود یا از او اجازه ای گرفته شود!!
هنگامي كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر حاضر شدند. آنها داراي عقل و شعور كافي براي شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند ، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد "الست بربكم : آيا پروردگار شما نيستم ؟" همگي در پاسخ گفتند : "بلي شهدنا، آري بر اين حقيقت همگي گواهيم ." به همين جهت اين عالم را عالم ذر و اين پيمان را پيمان الست مي نامند . بنابر اين پيمان مزبور يك پيمان تشريعي و قرارداد خود آگاه در ميان انسانها و پروردگارشان بوده است .
و اما منظور از این پیمان و دلیل آمدن آن در قران:
منظور از اين عالم و اين پيمان همان عالم استعدادها و پيمان فطرت و تكوين و آفرينش است ، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتي بيش نيستند خداوند استعداد و آمادگي براي حقيقت توحيد به آنها داده است ، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهي به صورت يك حس درون ذاتي به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خودآگاه !
بنابر اين همه افراد بشر داراي روح توحيدند و سؤالي كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخي كه آنها داده اند نيز به همين زبان است .

6-جواب رو در قضیه روز الست جست و جو کنید.مرور آن برای رد اختیار انسان کافی است.


روز الست در انتها به این معناست که همه افراد بشر قابلیت موحد شدن را دارند. اینکه بشوند یا نه به خودشان مربوط است که به طور واضح اختیار را اثبات میکند.

داشتن صبر به مقدار زیادی به خلق و خویخانوادگی آن فرد بستگی دارد یعنی از کسی که در خانواده ای بزرگ شده کههمگی عصبی هستند انتظار صبر داشتن یک شوخی مسخره است.این اصلا ربطی بهتلاش آدمیزاد ندارد و به نوع تربیت خانوادگی بستگی زیادی دارد.خداوند ازاول صبر رو به همه به یک اندازه نداده این رو نمیتونید تکذیب کنید.



به گونه ای سخن میگویید که انگار از امری لایتغیر صحبت میکنید، اولا که شرایط میتواند به خواست انسان تغییر کند! ثانیا صحیح است که شرایط روی خلق و خو اثر گذاشته و آن را تحت الشعاع خود قرار میدهد اما هر کس با توجه به شرایطش مورد حساب قرار میگیرد. مثلا افرادی که در یک قبیله دور افتاده و وحشی در جنگل های آمازون زندگی میکنند و هیچ ارتباطی هم با دنیا ندارند به اندازه خودشان در آن دنیا بازخواست میشوند و خدا از آنها انتظار 5 رکعت نماز روزانه و خمس و زکات و اینها را نخواهد داشت، ولی از من خواهد داشت! به همین نسبت برای هر فردی شرایط و در کل تمامی نقصان ها و کمبود های زندگی حساب میشود و عجبا که این نهایت عدل است و شما از آن به روش خودتان برای اثبات بی عدالتی استفاده میکنید!!


اما اگر خدا به کسی صبر کافی نداد آن وقتچه؟مشکلات زندگی و کمبود ها منتظر ما نیستند که ما به اندازه کافی صبورشویم تا به سراغمان بیایند .آیا برای شما جای سوال نیست که چرا خدا از اولاین گوهر را به قدر کافی به انسان نداد؟



برای من این جای سوال دارد که خدا یک خیمه شب بازی راه می انداخت و به همه آنقدر صبر و صفات نیکو میداد که هرگز گناهی نکنند و در آخر همه به بهشت بروند!!! در این صورت هرکس که گناه نکند کاری نکرده است دوست خوبم!! مثل این است که دزدی به دلیل 10 سال دزدی نکردن پاداش بگیرد، تنها به این علت که این 10 سال در زندان بوده و نمیتوانسته که دزدی کند!!!! این که شما بر این واقعیت واضح سر تسلیم فرو نمی آورید جای سوال دارد دوست خوبم!

چون عدالت از نوع عدالت خدا را در همانجمله معروف میشه خلاصه کرد ولی این تمام حقیقت نیست و به قول دوستمونهزارن نکته باریک تر از مو وجود داره.


به هر حال جمله ای که بنده به صورت خلاصه در بیان عدالت عرض کردم یا صحیح است یا نیست! شما یا قادر به رد آن هستید یا نیستید. اگر نمیتوانید آن را با دلیل رد کنید لطفا با جملات مبهم جهت حقیقت را سوی دیگری قرار ندهید. بیان این مطلب که این همه ی حقیقت نیست دلیلی برای رد مطب گفته شده نمیباشد. در بیان هر نکته ای که به ذهنتان میرسد کوتاهی نکنید. هر قدر باریک تر از مو بهتر. اگر جواب بنده حقیقت باشد برای همه ی آنها هم جواب است و اگر نباشد بالاخره یک جا کم می آورد.

با احترام
التماس دعا
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸, ۱۲:۲۹ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط scooter_g_o »

  سلام  

  که من با حساب و کتاب حرف میزنم یا نه رو شما نباید تعیین کنی قضاوت با بقیه است.من تو زندگی از مدعیان دین حرفای با حساب و کتاب نشنیدم.این که شما گفتی با حساب وکتاب حرف بزن تا حساب و کتاب الهی برسه اصلا ربطی بهم ندارن حرف زدن من چه ربطی به محاسبات الهی داره. 
  شما از این به بعد روشن تر منظورت رو بگو .بد نیست نیما خان هم بدونن کی گنگ حرف میزنه.شما در کامنت قبلی به صراحت گفتی مختار با معصومین(ع) نبوده حالا میزنی زیرش!!! 
  گفتم حالا هم میگم من نگفتم بودن با معصوم آدم رو صد در صد بهشتی میکنه ولی میتونه بهشتی شدن رو تسریع کنه. 
  عزیز تا اونجا که من میدونم پدر و پدر بزرگ پیامبر دین ابراهیمی داشتند.وگرنه پیامبر از کجا میدونست یکتا پرستی و توحید چیه. خب معلومه اگر تو یه همچین خاندانی متولد بشی راه برای خدا پرستی بازتر است.اگر تو خانواده ابوسفیان متولد میشد باز هم زمینه یکتا پرستی توش وجود داشت؟.در ضمن من وجود اختیار رو در پیامبرمون نفی نکردم گفتم چون عقل بیشتری داشت بهتر میتونست تصمیم بگیره و گزینه های زیاد تری برای انتخاب داشت. من قبول دارم بین علم و عمل فاصله است اما قبول کنید آدم عاقل تر بین خوب و بد تصمیم میگیره و آدم کم عقل بین بد و بد تر.این دو با هم مساوی نیستند..... 
  مورد پیامبر شما از کجا میدونی خدا از بچگی تا 40 سالگی هیچ لطف ویژه ای به پیامبر نداشته...تا اونجایی که بنده یادم هست تو کتاب های درسی مون گفته شده بود پیامبر از بچگی نفسشان مورد توجه و پرورش الهی قرار داشت و اگر نه چه طور ممکن است در کشوری که از آداب ساده اجتماعی به دور بوده بچه ای تربیت بشه که رفتار و ادبش نه تنها فراتر از مردم زمانش بود بلکه برای انسان متمدن امروز هم آموزنده است؟به قول شما هرچیزی یه حسابی داره . تربیت آدمیزاد هم حساب دو دوتا چهارتاست. آقای بهجت هم خواستن تواضعشون رو نشون بدن شما چرا ساده ای؟  
  هم باید تکرار کنم آدم عاقل و زرنگ همیشه برای تصمیم گیری هاش گزینه های زیادی رو داره. 
  آیا همه کسانی که سعی کردند به علم الهی رسیدند؟ آیا همه کسایی که برای پول سعی کردند پول دار شدند؟ 
  این ها گذشته آیا چیز هایی مثل پدر و مادر و بدن سالم و قیافه و....... با تلاش و سعی دست یافتنی نیست. 
  رو ازاین که گفتی میتونی آدم حسابی شی رو نفهمیدم .یعنی منظورت از ((آدم حسابی شی)) اینه که شبیه شما بشم؟ چه قدر تواضع داری!!! 
  آیه هم اینه که باید نون زور و بازوت رو بخوری که در بالا حسابی بهش جواب دادم. 
  میگی هر کی اون کتاب رو خونده پای ثابت بهشت شده. برادر دست بردار خدا واسه هدایت حر پاک ترین آدم هاش رو میفرسته اون وقت ما باید کتاب نمیدونم چی رو بخونیم.اونا قرآن ناطق رو داشتن ما آدمای امروزی چی؟ میگم عدالت خدا میلنگه یعنی همین. 
  گفته فرق نمیکنه .یعنی شما شیوه ارشاد پیامبر رو که سر سخت ترین آدم ها رو به اسلام آورد رو با شیوه آدم هایی که سر تا پاشون خود خواهی و تکبر هستش یکی میدونی؟؟؟ 
  همه آدم هایی که امام رو دیدند پاک بودند یا پیغمبر زاده بودند؟ (حر) در حالی که کثیف ترین گناه رو در حق امام کرد با اون حضرت روبرو نشد؟؟؟  
  مورد شعرا هم باید بگم معصوم نیستند. 
  اگه ما از خدا راضی نبودیم چی؟ چون جاده رضامندی یک جاده دو طرفه است که هم ما باید راضی باشیم هم خدا تا تقرب حاصل بشه.توقع خدا از ما معلوم است چه قدر باید باشه تا عدالت محقق بشه اما تا حالا فکر کردی توقع ما از خدا باید چه قدر باشه تا معنی عدالت بده. ببین دوست عزیز ما که نگفتیم ماشین ضرر نداره اما برآیند منفعتش به ضررهاش میچربه. تو این روزها این همه هواپیما سقوط کرد اما آیا مردم هواپیما رو ول میکنن وبا الاغ میرن یه سفر طولانی.....این چیزایی که گفتی منافع زیاد ماشین و هواپیما رو زیر سوال نمیبره. دلیل اینم که به قول شما ما هی فرمون رو میچرخونیم این ور اون ور تا تصادف میکنیم اینه که خدا به اون ماشین سوار جنبه نداده به الاغ سوار هم صبر و تحمل الاغ سواری رو. 
  که به طور کل منکر ارتباط اویس و مختار با معصومین می شدید حالا چه طور 180 درجه تغییر موضع دادید دلیلش رو نمیدونم.همین که تلویحا قبول کردید جای شکر داره. موضوع دوم نیاز به توضیحات نداره شما فعلا برید مشکل ((بغال)) روحل کنید. 
  جواب من رو ندادید من گفتم از کجا معلوم که وقتی داشتن ما رو از شکم مادرامون در میاوردن ما راضی بودیم؟ 
  خدا تایید میکنه که کلکی تو کار نبوده و اول کار سر ما کلاه نذاشته؟ چون خود خدا تو بعد از این که روز الست مطرح میکنه میگه انسان بسیار احمق و ستمکار بود که گفت ((آری)). به نظر شما این چیو ثابت میکنه جز این که سر ما کلاه رفته. 
  ضمن کسی مجبورت نکرده نظرات منو بدونی. 
  مورد سیگار هم چون ظاهر خیلی فریبنده ای داره و بعضی ها گول تبلیغات اون رو میخورن خیلی ها بهش گرایش پیدا میکنند و بد بختی های جانبیش رو به جون میخرن. درست مثل ما که همگی در روز الست مسخ شدیم.این چیزی از اتهامات کم نمیکنه. 
  ما در حد توانمون با نفس مبارزه میکنیم اما آیا همه امام رو میبینیم ؟؟ من علاقه ای به گل کوچیک بازی کردن با امام رو ندارم اما سوال ه وتردید هایی دارم که ترجیه میدم خود معصوم(ع)جواب بده نه هر عمامه به سری جواب بده چون کلاس سوال هام رو بالا میدونم. حالا شما هر اسمی دوست داری رو نقد من بگذار . 
  ترم. 
  بزرگترین اعترافی بود که تو این تاپیک گرفتم .حرفای تو پرانتزیت رو میگم. 
  جبر هست- بی عدالتی هست -بی انصافی هست - بی شرمی هست - فرصت های نابرابر هست و...... 
  چیزی که نیست  [SIZE=150]((عدالته
)).به قول شما چه ما بخوایم چه نخوایم.تصویرتصویر 
  جواب دوست خوب وجوشی مون ((حامد)).  
  کامنته نیما رو هم به زودی خواهم داد.لطفا نیما خان تا اون موقع کامنت جدیدی نگذارید. با  

 
Senior Member
Senior Member
پست: 175
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۵:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: قم
سپاس‌های ارسالی: 102 بار
سپاس‌های دریافتی: 283 بار
تماس:

Re: عدالت خداوند ونقص عضو

پست توسط Hamed_53 »

  - حساب و کتاب نداره چون از دید شما هر چیزی که عقلت قبول نکنه یا نیستیا غلطه. دوست دیگه ای هم هست که از بی دلیل حرف زدن شما شکایت داشت.(نیماجان چند بار در کامنت قبلی گفتند)

2- کامنت من از قضیه مختار این بود
2 - واقعه ای در کربلا رخ داد که مردم یا باید حسینی می شدند یایزیدی. عده ای هم بودند که امام رو درک نکردند. مثلن مختار یا عبدالله بنجعفر یا محمد حنفیه نتونستن برن کربلا. خوب اینها نرفتن کربلا که دلیل برکافر بودنشون نیست. عده ای هم اختیارا نرفتند مثله سلیمان خرائی که بعداتوبه کردن و توبه شون هم پذیرفته است. ببینید حر به خاطر انتخاب صحیحشبهشتی شد. مختار هم که با سیدالشهدا نبود بعدا یه انتخاب درست کرد وانتقام شهدا رو گرفت. یعنی کسانی هم بودند که با امام برخورد نداشتند ولیبه چون انتخاب درستی داشتند بهشتی شدند. پس شانس بی معنیه.

برداشت شما که در واقع یه تهمت به بنده است اینه
شما از این به بعد روشن تر منظورت رو بگو.بد نیست نیما خان هم بدونن کی گنگ حرف میزنه.شما در کامنت قبلی به صراحتگفتی مختار با معصومین(ع) نبوده حالا میزنی زیرش!!!

فکر کنم مشخصه که معنی جمله من اینه : که مختار مثله حر در کربلا نبوده. شما مال خودت هر چی دوست داری برداشت کن

2/1- خوشحالم که خودتون هم این نکته گفتید که دیدن امام میتونه بهشت رفتن رو ... بنده از جمله شما فقط با کلمه میتونه کار دارم. شایدم بعضی جاها نتونه.تونستن نتونستنش به انسان ها بر میگرده.

3- اگر اشتباه نکنم ابو سفیان هم پسر عموی پیامبر بود. ابو جهل هم عموی پیامبر.
داشتن اطلاعات و کسب اطلاعات که همون سعیی که انسان باید بکنه (و شماظاهرا میخواید این سعی رو نفی کنید) خیلی می تونه در تصمیم گیری ها کمککنه . حالا اگه کسی کم عقله، شیرین عقله، دیوونه است، یا هر چیزی که نشاناز عقل ناقصشه خوب این جداس ،بحثش هم فرق میکنه.(گویند خلایق که به دیوانهقلم نیست). نیما جان چند بار توضیح داده و من دیگه بیشتر نمی گم. فقطاحساس می کنم شما کم اطلاع بودن بر اثر تنبلی ور قصور در عمل رو با کمعقلی اشتباه گرفتی.

4- الف) خیر. هر کسی که خواست پولدار بشه ممکنه به هدفش نرسه. اما اگه درشکستی که خورده خودش هم مقصر بوده باشه میگن چه آدم بی عرضه ای. اما اگهاز جایی ضربه خورد که خودش هیچ تقصیری نداشت اونوقت نمی گن بی عرضه.منظورم اینه که هر کس با شرایط خودش سنجیده می شه.
ب) شما گفتی پدر مادر حسابی من گفتم مهم خودتی که باید آدم حسابی بشیکه اگه بخوای میتونی. در ضمن بنده تو آدم شدنش گیر کردم حسابی شدن پیشکش.
ج) قیافه چه ربطی به قرب الهی داره؟ مگه خدا هر کی خشکل تر باشه میبره تو بهشت. حتما می خواید بگید یکی به خاطر زشت بودنش سر شکسته می شه وبعد منحرف میشه که این توجیه نیست. چون اگه هدف رضایت و قرب الهی باشه اینطور نمیشه

5- نخیر نمیگم هر کی کتاب رو بخونه پایه ثابت بهشت می گم می فهمی که روحهمه انسانها از چه قوایی تشکیل شده و بعضی از راههای کسب اخلاق حسنه مثلهصبر و ... چیه. خیلی از نظرات شما در ان کتاب جواب داده شده. شما که دنبالجوابی برای حرفهایتان هستید برایتان مفید است.البته کتاب چهل حدیث امامخمینی هم هست که...
بعدشم اگه اهل بیت نیستند احادیثشون هست. وتفسیر هایشان از آیات قران هم هست .و امام زمان هم هست.
شما باید قبول داشته باشی که همون زمان هم یک حر و حدود شصت هفتاد نفردیگه هدایت شدند و ده ها هزار نفر دیگه که به امام هم دسترسی داشتند گمراهشدند. علت این امر در خود آنها بر میگردد. این که هر کس چقدر رو خودش کارکرده باشه. من نظرم اینه که کسانی که بتوانند الان به دیدار امام زماننائل شوند اگر در آن زمان بودند مانند حر و... می شدند.

6- اولا اینکه کی گفته سرسخت ترین آدما هم مسلمون شدند. ابوجهل ، ابولهب وزنش، و خیلی های دیگه نشدند. لازمه بدونید در زمان حکومت پیامبر کلی یهودیو مسیحی در سرزمین های اسلامی زندگی می کردند و به دین خودشون بودند واسلام نیاوردند. کسانی مانند ابوسفیان هم که راه دیگه ای ندیدند به ظاهراسلام آوردند و در اصل منافق بودند. دلیل حرفم هم در تاریخ هست.
شما منکر این هستید که حر خوبی ها و محاسن اخلاقی داشته؟ اشتباه کرد ولیتوبه کرد. منظور بنده هم همین بود. اگه اول مثله حر شدی از وجود امام بهرهمند میشی و گرنه اگه مثله حر نشی امام هم کنارت باشه و بزرگترین تلنگرهارو بهت بزنه نمی توانی از وجود امام بهره مند بشی. مانند شمر... مگه امامکم به عمر سعد و شمر تلنگر زد. علت اینکه تلنگر امام به حر تأثیر کرد و بهشمر و عمر سعد تأثیر نکرد در خود افراد بود که در بالا توضیح دادم.
شعرا هم هم معصوم نیستند. اما
الف) بنده اشعار را نوشتم چون عرایضی که خدمتتان عرض کردم در این اشعار همبه آن اشاره شده بود. در واقع عرایض خویش را در قالب اشعار دیگران هم عرضکردم.
ب) شما که حرف معصومین را هم قبول نمی کنید، اگر شعرا هم معصوم بودند باز هم قبول نمی کردید.
میشه بگید حرف پیامبر چی بوده و اون حرفها رو با چه شیوه ای به مردم می گفته؟؟؟شیوه ی پیامبر چی بوده؟؟؟(حتما پاسخ داده شود)

7- آخه مگه خودتون نگفتید هدف ما قرب الهی است. بابا اگه کسی بخواد(بلاتشبیه) تو دل یه دختر جا باز کنه همش سعی می کنه که کاری کنه تا اون دخترخوشش بیاد. من به کرات دیدم از دوستانم که در قم به یک دختر بزک کرده درخیابان نگاه نمی کنند چون معشوقه ای در تهران دارند که دوست ندارد این آقابه دختری نگاه کند. الان میگی خوب دختره هم واسه پسره همین کار رو می کنه!خوب این تأیید عرض بنده است. چون خدا هم در قبالش برای بنده مخلص کارهاییمی کنه. الان میگید چه کاری؟
غیر از بهشت و ... که وعده داده شده اگر با اعتقاد و با اخلاص بندگی کنیملذت رفاقت با خدا را می چشیم و آن وقت میفهمیم که خدا برایمان چه می کند.و غیر از آن هم باید بگویم"وَ الّذینَ جَاهَدوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا"و از این آیه میتوان برداشت کرد که هر کسی کاری کند خدا برایش کاری میکند.(درباره توقع ما از خدا با دیدهای دیگری هم می شود بحث کرد که ظاهرا درهمین حد کفایت میکنه.)
شما از یک راه ناهموار در جنگل یا کوه نمی توانید با بنز بروید ولی با خرمی شود رفت. هر کدام یک محاسن و یک معایبی دارند. من نمی فهمم شما با کجایاین جمله مشکل دارید که "خدا به اندازه توانایی و امکانات توقع دارد"(بحثتوقع ما در بالا عرض شد)
این جنبه ای هم که می گویید خدا نداده، اکتسابی است نه انتسابی.خودتان میتوانید بدست بیاورید(شما لطف کنید به آن کتاب مراجعه کنید)

8- موضوع و مبحثی نیست.

9- لطفا به گزینه شماره 2 مراجعه شود. اشکال یا در تفسیر شما از عرائظبنده است یا من نتونستم خوب توضیح بدم که شما بد فهمیدی. قضاوت با   ارتباط بغال رو نمی فهمم. عرض بنده این بود
 "بله من از شما پرسیدم کی بهشتی میشه (زمان آینده است) اما گفتم بعضی ها هم عاقبت به خیر شدند(فعل گذشته است)"   چه ربطی به بغال داره. 
10- بنده استنادم به الست است. که شما می گید قبول ندارم. اصلا الست نبوده(البته یه کم تند تر حرف زدید که من سانسور می کنم تصویر تصویر).
چون یادتون نمیاد هم چین روزی رو می گفتید اصلا نیست! من هم در جواب شما گفتم :
  "شما داستان آدم و اومدنش به زمین رو قبول دارید که یه داستان و حقیقتقرآنیه اما الست رو قبول ندارید. مگه شما یادتون میاد که آدم از بهشت اومدبه زمین. کی تأیید می کنه این حرف رو؟ نه من نه شما نه هیچ کسی ندیده. پسشما به چه استنادی این حرف رو میزنید. آیااشعار حافظ از قران محکم تر ومستند تره؟"    هم میگم.و شما باید جواب این رو بدید که از کجا گفتید آدم اومده رو زمین؟؟؟؟

11- چه قیاسی می کنید. شما بی دلیل موجه سیگار رو به الست تشبیه می کنیدبدون اینکه وجه تشابه موجهی بیارید. من چون احساس می کنم که مثال خوبیبرای شما نزدم و کوتاهی کردم مثال دیگری عرض می کنم
بله کسی دوست نداره بره جهنم اما کاری میکنه که مستحق عذابه و این کار ازروی جبر نیست. بلکه با اختیار انتخابی میکنه که سزاوار جهنم میشه.
بنده داشجو هستم. نه من و نه هیچ کس دیگری دوست ندارد درس یا واحدی رابیفتد. اما اگر درس نخوانیم خوب در جلسه امتحان هم موفق نیستیم. به روایتدیگر می توان گفت: مگر کسانی که درس نخوانده افتادند از افتادن خوششان میآمد. این که افتادند به خودشان بر میگردد و که تعلیلی بر اختیار است نهاجبار.

12- بنده در پست های اولم عرض کردم این مسائلی که شما الان میگید کلاسشبالاست در برابر شبهاتی که از سراسر دنیا علیه اسلام مطرح میشه هیچی نیستکه همین عمامه به سرها (به درد بخورهاشون) به اینشبهات پاسخ میدن. درباره شما و امام زمان هم باید بگم همونطور که خودتونگفتید امام قرآن ناطقه. پس امام هم حرف قرآن رو میزنه. الست ، عدل و ...درقرآن امده.
البته در اینکه فاصله امام معصوم با علما خیلی زیاده و به عبارت دیگه امام یه چیز دیگه است من هم با شما هم عقیده ام.
و البته قبول دارم هر کسی با خدای خودش و امام زمان خودش خلوتی داره. و بنده در خلوت خصوصی شما حق دخالت ندارم.

13- الحمدلله

شما بگو بی عدالتی. من میگم عدالت. مطمئنا در اصل قضیه تأثیر نداره و ضمنا این ریطی به جبر نداره.

یا  
 

چون گفتی بنده ای به بندگی اش پایبند و چون خواندی به خداوندی اش به احکامش محکم...

[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] 
ارسال پست

بازگشت به “عدل”