:.:. تقويم شيعـه .:.:.:

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 8 ذی الحجة ؛


در چنین روزی ...



ــ توطئه ترور امام حسين (ع)

در اين روز در سال 60 هجرى به دستور يزيد لعين ، سى نفر از شياطين بنى اميّه از شام براى دستگيرى و يا كشتن امام حسين (ع)به بهانه حج وارد مكه شدند. (1)



------------------------------------------------


ــ دعوت عمومى حضرت مسلم (ع) در كوفه

در اين روز در سال 60 هـ . روز سه شنبه حضرت مسلم (ع) دعوت خود را براى امام حسين (ع) در كوفه آشكار كردند و از طرفى كوفيان نفاق خود را نمودار كردند. (2)



------------------------------------------------


ــ حركت امام حسين (ع) از مكه به عراق

در اين روز در سال 60 هـ . امام حسين (ع) از مكه به سمت عراق حرکت کردند و اين قول مشهور بين محدثين و ارباب مقاتل است. ( 3)

بنابر قولى آن حضرت در روز نهم از مكه به طرف عراق حركت فرمودند. (4)



---------------------------- پی نوشت --------------------------

1 - قلائد النحور: ج ذى الحجه، ص 375. فيض العلام: ص 113 .
2 - ارشاد: ج 2، ص 66. اعلام الورى: ج 1، ص 445. مسارالشيعة: ص 17. فيض العلام: ص 112. بحارالانوار: ج 44، ص 363 .
3 - ارشاد: ج 2، ص 66. اعلام الورى: ج 1، ص 445. مسار الشيعة: ص 17. بحار الانوار: ج 44، ص 363 .
4 - بحار الانوار: ج 44، ص 366 .
.
تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 9 ذی الحجه ؛


در چنین روزی ...




[font=Times New Roman]1 - روز عرفه  

در روز عرفه (1) زيارت امام حسين (ع) مستحب است، چه اينكه خداوند ابتدا به زوار امام حسين عليه السّلام نظر مى‏كند زيرا همه حلال

زاده‏اند، و بعد به زوار با معرفت خويش در عرفات نظر مى‏كند. (2)



[font=Times New Roman]2 - شهادت حضرت مسلم و هانى  

در اين روز در سال 60 هـ . محمّد بن كثير و پسرش در كوفه به جرم مهماندارى و طرفدارى از مسلم بن عقيب (ع) به شهادت رسيدند.

در شب عرفه جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام به منزل طوعه رفتند. (3)

در روز عرفه سال 60 هـ . كه چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقيل و هانى بن عروه را در كوفه شهيد كردند. (4)



ــ خاندان حضرت مسلم :

نام مباركش مسلم و پدرش عقيل، و مادرش عطيّه، و همسر آن حضرت رقيه دختر أمير المؤمنين (ع) است. (5)

پيامبر (ص) فرمودند :

 "چشم مؤمنان بر او گريان است، و ملائكه مقرب الهى بر او درود مى‏فرستند".  

امام حسين (ع) هنگامى كه آن حضرت را به سوى كوفه فرستادند، در قسمتى از نامه به اهل كوفه چنين فرمودند:

 "برادرم و پسر عمويم و فرد مورد اطمينان از اهل بيتم را نزد شما فرستادم".  

هنگامى كه امام حسين (ع) خبر شهادت آن حضرت و هانى را شنيد، چند بار فرمودند:   "انا للَّه و انا اليه راجعون".  

سپس فرمودند : "خيرى در زندگى بعد از آنها نيست".


از جمله وصاياى آن حضرت به ابن سعد اين بود كه كسى را به نزد امام حسين (ع) بفرستد كه آن حضرت به سوى كوفه نيايد.


ــ شهادت و دفن بدن حضرت مسلم:

در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بامها دسته‏هاى نى را آتش مى‏زدند و بر سر آن حضرت مى‏ريختند. همچنين

زمانى كه چشم ابن زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت أمير المؤمنين و امام حسين (ع) و عقيل گشود. در بالاى دار الاماره با لب

تشنه سر از بدن نازنيش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پائين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاى مباركش بسته و در ميان

بازار كوفه مى‏كشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.

در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكى اينكه جمعى از قبيله هانى آمدند و بدنهاى مطهر مسلم بن عقيل و هانى را دفن كردند. (6)

ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمّار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند. (7)



ــ هانى بن عروه :

اما جناب « هانى » كه پدرش عروه است، از اصحاب پيامبر (ص) و از بزرگان و خواص شيعه و مخلصين در محبّت أمير المؤمنين (ع)بود،

و در جنگهاى صفين، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود. (8)


جناب هانى بزرگ طايفه مذحج بود و در قبيله خود داراى نفوذ فراوانى بود. هنگامى كه اهل كوفه عهد و پيمان خود را شكستند و بى وفائى

خود را نسبت به اهل بيت عليهم السّلام و مسلم بن عقيل ثابت كردند، جناب هانى بن عروه آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمّد بن اشعث

حبيث جناب هانى و عده‏اى از شيعيان را دستگير كرد.

بعد از شهادت مسلم بن عقيل و شكستن سر و بينى جناب هانى توسّط ابن زياد ملعون، آن خبيث دستور داد سر جناب هانى را در بازار

گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابى كه به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام در بازار

كوفه روى زمين كشيدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانى همراه با بدن مسلم دفن شد.




[font=Times New Roman] 3 - روز سد الابواب  

در اين روز به امر پيامبر (ص) همه درهاى منازل اصحاب به طرف مسجد رسول خدا (ص) بسته شد، جز در خانه أمير المؤمنين(ع) كه به دستور خاص

الهى آن را نبستند. (9)

عده‏اى ار اصحاب عرض كردند: يا رسول اللَّه، چرا همه دربها را جز در خانه على عليه السّلام بستيد ؟ حضرت فرمودند: "من تابع وحى پروردگار

هستم"، و در روايتى ديگر است كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله‏خطبه‏اى ايراد فرمود و در ضمن آن فرمود: "اى مردم، خداوند متعال به موسى

و هارون امر فرمود خانه هائى بنا كنند، و امر فرمود كه جنب در آن خانه‏ها بيتوته نكنند و زنها داخل آنها نشوند مگر هارون و ذريّه هارون. على

بن ابى طالب (ع)براى من به منزله هارون است براى موسى. پس براى احدى از زنها و جنب حلال نيست كه به مسجد من داخل شود".

پيامبر (ص) ايستادند و فرمودند: "عده‏اى رضايت قلبى ندارند كه على بن ابى طالب عليه السّلام در همه وقت و هر حالتى ساكن مسجد باشد،

در حالى كه آنها بيرون شده‏اند و به خدا قسم كه من آنها را بيرون نكرده‏ام و على عليه السّلام را من ساكن مسجد قرار نداده‏ام، بلكه خداوند

آنها را بيرون نموده و على (ع) را ساكن مسجد قرار داده است، و منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسى (ع) است. سپس در فضائل

على (ع) كلماتى فرمودند، تا آنجا كه فرمودند: "هر كس از اين موضوع ناراحت است برود آنجا"، و اشاره به طرف شام كردند. (10)



---------------------- پی نوشت ---------------------

1 - مسار الشيعة: ص 18. توضيح المقاصد: ص 30. مصباح كفعمى: ج 2، ص 600
2 - زاد المعاد: ص 262. بحار الانوار: ج 97، ص 384)
3 - فيض العلام: ص 113)
4 - ارشاد: ج 2، ص 66. اعلام الورى: ج 1، ص 445. مصباح كفعمى: ج 2، ص 600. بحار الانوار: ج 44، ص 363. مسار الشيعة: ص 18. فيض العلام: ص 115
5 - مروج الذهب: ج 3، ص 69 - 70. مراقد المعارف: ج 2، ص 307، 316. منتخب التواريخ: ص 292 - 293. فرسان الهيجاء: ج 1، ص 62، 120
6- مراقد المعارف: ج 2، ص 318. فرسان الهيجاء: ج 2، ص 106
7 - وسيلة الدارين: ص 209، از ثعلبى)
8 - مراقد المعارف: ج 2، ص 318، 359، 361. منتخب التواريخ: ص 294 - 295. فرسان الهيجاء: ج 2، ص 139 - 143. وسيلة الدارين: ص 208 - 209
9 - توضيح المقاصد: ص 30. بحار الانوار: ج 97، ص 384، ج 95، ص 189. مصباح كفعمى: ج 2، ص 600. وقايع المشهور: ص 226
10 - علل الشرايع: ج 1، ص 262. تذكرة الخواص ابن جوزى: ص 46
.
تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 10 ذی الحجه ؛


در چنین روزی ...


[font=Times New Roman]1 - عيد سعید قربان  

روز عيد اضحى است، و در اين روز حجاج بيت اللَّه الحرام براى رمى جمرات و قربانى كردن در منى به سر مى‏برند. (1)



-----------------------------------------------


[font=Times New Roman]2 - شهادت عبداللَّه محض و جمعى از آل حسن (ع) 

در اين روز در سال 145 هـ . جناب عبداللَّه محض بن حسن مثنى بن امام حسن مجتبى (ع) ، در سن 57 سالگى همراه با

جمعى از برادران و پسر عموهاى خود در زندان منصور دوانيقى لعنة اللَّه عليه به شهادت رسيدند . زندان آنان به گونه‏اى بود

كه روز و شب در آن مشخص نبود.

برادران عبداللَّه محض ، حسن و ابراهيم بودند . مادر اين دو بزرگوار فاطمه بنت الحسين (ع) بود.

فرزندان عموى عبداللَّه محض ، يعقوب، اسحاق، ابوالحسن على العابد، عباس و عبداللَّه بودند.

بعضى از اين بزرگواران مثل ابراهيم بن حسن زنده دفن شدند. بعضى ديگر هنگامى كه داخل خانه بودند سقف را روى آنها خراب

كرد و شهيد شدند. مرقد آل حسن (ع) ، در هاشميه نزديك بغداد است، كه مشهور به قبور سبعه است. (2)


منصور به خاطر عداوت خاصى كه با اهل بيت (ع) داشت، مدتى قبل از شهادت آن بزرگواران ، در سال 144 هـ . ، دستور داد آل

حسن (ع) را با غل و زنجير بر گردن و پا، بر مركبهاى چموش و بدون روانداز سوار كرده و به « رَبذه » ببرند . آنان را با اين حال در

مقابل آفتاب با بدن برهنه در مقابل منصور نگه داشتند.

عبداللَّه محض خطاب به منصور فرمود: "آيا ما در روز بدر با اسراى شما چنين كرديم" ؟

اين كلام بر منصور گران آمد و برخاست و رفت. هنگامى كه آن بزرگوار را با اين حال از مدينه بيرون مى‏بردند، امام صادق (ع) از

پس پرده‏اى به آنان نگاه كرد و آنقدر گريست كه اشك بر محاسن شريفش جارى شد و فرمود: به خدا قسم بعد از اين جماعت

حرمتى براى خداوند حفظ نكرده‏اند. (3)


----------------------------------------------


[font=Times New Roman]3 - نماز عيد امام رضا (ع) در خراسان  

در اين روز آقا و مولايمان حضرت ثامن الحجج (ع) به خواهش مأمون، در خراسان براى نماز عيد تشريف فرما شدند.

مأمون با ديدن ازدحام مردم براى شركت در نماز به امامت حضرت (ع) ، دستور داد از نيمه راه باز گردند، چرا كه ترسيد

مردم بر او شورش كنند. (4)

در مراجعت از اين نماز بود كه حضرت رضا (ع) از خداوند تقاضاى مرگ فرمودند .



-------------------- پی نوشت --------------------

1 - توضيح المقاصد: ص 30. مسار الشيعة: ص 18 .
2 - مراقد المعارف: ج 2، ص 15. كتاب المعقبين من ولد الامام امير المؤمنين عليه السّلام: ص 123 – 124 .
3 - مراقد المعارف: ج 2، ص 19. مقاتل الطالبين: ص 144، 196، 205 .
4 - قلائد النحور: ج ذى الحجه، ص 383 .
.
تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 11 ذی الحجه ؛


در چنین روزی ...


[font=Times New Roman]1 - روز نوشتن دعاى صباح  

در اين روز أمير المؤمنين (ع) به تعليم پيامبر (ص) ، دعاى شريف صباح را به دست مبارك خود نوشتند. (1)





[font=Times New Roman]2 - افشاء « سرّ ولايت » توسّط عايشه  

در اين روز در سال دهم هجرت در حجة الوداع پيامبر (ص) به « حفصه » سرّى را بيان فرمودند و به او تذكر دادند كه اگر اين سرّ

را با كسى بازگو كنى، لعنت خدا و ملائكه و تمامى مردم بر تو باد.

« حفصه » بلافاصله آن « سرّ » را به « عايشه » گفت. (2)

« عايشه » هم آن را به « ابوبكر » بازگو كرد و « ابوبكر » هم « عمر » را در جريان قرار داد.

كار به جائى رسيد كه آن چهار زن و مرد تصميم گرفتند پيامبر (ص) را مسموم كنند.


جبرئيل ، پيامبر (ص) را با خبر كرد و آن حضرت آنها را از توطئه و افشاء سرّ خبر داد. سپس « حفصه » را طلاق دادند، ولى بعداً به

اصرار بعضى رجوع فرمودند و آيات سوره تحريم نازل شد.

  « وَ إذْ أسَرَّ النَّبِيُّ إلى بَعْضِ أزْواجِهِ حَديثاً فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ

قالَتْ مَنْ أنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ إنْ تَتُوبا إلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ

فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ. »
(3) 



اين دو زن چه كرده بودند كه خداوند در سوره تحريم آنها را به زن نوح و لوط (ع) تشبيه نموده است ؟

  « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأتَ نُوحٍ وَ امْرَأتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما

فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ. »
(4) 


در آخر آيه 4 اين سوره آمده است:

 « اگر شما دو زن ياور هم شويد براى قتل آن حضرت (ص)، خداوند و جبرئيل و صالح المؤمنين يعنى أمير المؤمنين (ع)

و ملائكه ياور پيامبر (ص) هستند. »
(5) 


[font=Times New Roman]"تظاهروا"  در آيه شريفه خطاب به « عايشه » و « حفصه » است، و معنايش اين است كه :

آنان تعاون بر اذيّت پيامبر (ص) نموده و سرّ آن حضرت را فاش كردند و زنان آن حضرت را اذيّت نمودند. (6)


عمر مى‏گويد: مراد از اين دو زن كه در اذيّت پيامبر (ص) هم پيمان بودند « عايشه » و « حفصه » است. (7)



-------------------- پی نوشت --------------------

1- بحار الانوار: ج 91، ص 247 .
2 - وقايع المشهور: ص 229. تفسير قرطبى: ج 5، ص 172 .
3 - سوره تحريم، آيات 3 - 4 .
4 - تحريم/10. رياحين الشريعة: ج 2، ص 382 - 383. به نقل از تفسير خازن بغدادى، فخر رازى، زمخشرى‏بحار الانوار: ج 22، ص 233 .
5 - تفسير برهان: ج 4، ص 352 - 353. بحار الانوار: ج 22، ص 228 - 231 .
6 - رياحين الشريعة: ج 22، ص 382 - 383. به نقل از تفسير خازن بغدادى، فخر رازى، زمخشرى .
7 - بحار الانوار: ج 22، ص 232. صحيح بخارى: ج 6، ص 195 - 197 .
.
تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 13 ذی الحجه ؛


در چنین روزی ...


[font=Times New Roman] « شقّ القمـر »  


در شب 14 ذى الحجه واقعه شق القمر به اعجاز پيامبر (ص) در مكه رخ داد. (1)

بعضى اين واقعه را در شب 18 اين ماه گفته‏اند.


قريش از آن حضرت معجزه طلب كردند، و حضرت (ص) با انگشت اشاره به ماه كردند ، و به قدرت الهى ، ماه دو نيم شد و باز به هم پيوست،

و آيه نازل شد:

  « اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » (2) 

ابوجهل گفت: « اين سحر است! بفرستيد از شهرهاى ديگر هم بپرسند كه آيا آنها هم ديدند كه ماه دو نيم شد.

چون از اهل شهرهاى ديگر پرسيدند: آنها نيز خبر دادند كه نيمى از ماه پشت خانه كعبه و نيمى بر كوه ابوقبيس افتاد. (3)



------------------ پی نوشت ------------------
1 - رياحين الشريعة: ج 2، ص 257. فيض العلام: ص 120. بحار الانوار: ج 17، ص 350 - 353 .
2 - سوره قمر: آيه 1 .
3 - حق اليقين: ص 28. بحار الانوار: ج 17، ص 350 - 353 .
.
تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 14 ذی الحجه ؛


در چنین روزی ...


 [font=Times New Roman]« بخشيدن فدك به حضرت زهرا (س) »   (1) 

در اين روز يا شب آن در سال هفتم هجرت، فدك به حضرت زهرا (س)بخشيده شد، و حضرت رسول (ص)بر اين بخشش شاهد گرفتند.

قول ديگر در اين باره 15 رجب است. (2)


[font=Times New Roman]ــ فتح فدك:  

پس از فتح خيبر در سال هفتم، حدود چهار سال قبل از شهادت پيامبر (ص) جبرئيل نازل شد، و دستور فتح فدك توسّط پيامبر (ص)

و أميرالمؤمنين (ع) را آورد. آن دو بزرگوار در تاريكى شب با اسلحه لازم به سرزمين فدك آمدند، و حسب دستور پيامبر (ص) ،

أميرالمؤمنين (ع) بر كتف پيامبر (ص) قرار گرفتند و آن حضرت برخاستند و أميرالمؤمنين (ع) را با خود بلند كردند . به معجزه الهى

مولى الموحدين علی (ع) در حالى كه شمشير رسول اللَّه (ص) همراهش بود، از ديوار قلعه فدك بالا رفت و بالاى ديوار صداى

مباركش را به اذان بلند كرد.


يهوديان فدك گمان كردند كه مسلمين حمله كرده‏اند و روى ديوارها هستند. خواستند از در قلعه فرار كنند، ولى بيرون قلعه و در

مقابل در آن ، پيامبر (ص) را در برابر خود ديدند و از طرفى أميرالمؤمنين (ع) پائين آمدند و با آنان درگير شدند و 18 نفر از بزرگان آنان

را كشتند، و بقيه تسليم شدند.


زنان و فرزندان آنان را اسير كردند و غنائم را همراه خود آوردند. امر بر اين قرار گرفت كه هر كس از اهل فدك مسلمان شود، خمس

اموال او را بگيرند و هر كس بر دين خود باقى ماند همه اموالش را بگيرند. اين گونه بود كه بدون لشكركشى و كوچكترين دخالت مسلمين،

قلعه فدك فتح شد. و طبق آيه مباركه سوره حشر : (3)

 « سرزمينهائى كه بدون لشكركشى مسلمين فتح شود، حتى اگر اهل آنجا خودشان به عنوان تسليم نزد پيامبر (ص) بيايند، اين مناطق

و غنائم و اسراى آن مِلك خاص حضرت است و مانند اموال شخصى خود مى‏تواند هر تصميمى در باره آنها بخواهد بگيرد،

و مسلمين هيچ حقى در آنها ندارند. »
 



[font=Times New Roman]ــ اعطاى فدك به حضرت فاطمه (س) :  

بعد از اين ماجرا جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد:

 « وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ » (4)

« حق خويشان را به آنان بده » 

پيامبر (ص) پرسيد: منظور چه كسانى هستند، و اين حق كدام است ؟

جبرئيل از طرف خداوند عرضه داشت: فدك را به فاطمه (س) عطا كن.

پيامبر (ص) به حضرت زهرا (س) فرمودند : "خداوند فدك را براى پدرت فتح كرد و چون لشكر اسلام آن را فتح نكرده مخصوص من است.

خداوند دستور داده آن را به تو بدهم. از سوى ديگر مهريه مادرت حضرت خديجه (س) بر عهده پدرت مانده و پدرت در قبال مهريه مادرت و

به دستور خداوند فدك را به تو عطا مى‏كند. آن را براى خود و فرزندانت بردار و مالك آن باش".


حضرت زهرا (س)عرض كرد: « تا شما زنده‏ايد بر من و مال من صاحب اختيار هستيد . »

پيامبر (ص) فرمودند : ترس آن را دارم كه نااهلان تصرف نكردن تو را در زمان حياتم، بهانه‏اى قرار دهند و بعد از من آن را از تو منع كنند.

حضرت صديقه (س)عرض كرد: آن گونه كه صلاح مى‏دانيد عمل كنيد.


پيامبر (ص) ، أميرالمؤمنين (ع) را فرا خواندند و فرمودند : « سند فدك را به عنوان بخشوده و اعطائى پيامبر بنويس و ثبت كن »

حضرت على (ع) آن را نوشتند و پيامبر (ص) و « امّ ايمن » شهادت دادند و پيامبر (ص) فرمودند : « امّ ايمن » زنى از اهل بهشت است.



[font=Times New Roman]ــ درآمد فدك:  

رسول خدا (ص) مردم را در منزل حضرت زهرا (س) جمع نمودند و به آنان خبر دادند كه فدك از آن فاطمه (س) است و از درآمد فدك

به عنوان اعطائى فاطمه (س) بين مردم تقسيم كرد.

درآمد فدك را ساليانه از هفتاد هزار سكه طلا تا صد و بيست هزار سكه نوشته‏اند. هر سال چشمان بسيارى از نيازمندان منتظر سر

رسيدن درآمد فدك بود.



[font=Times New Roman]ــ غصب فدك:  

بعد از رحلت پيامبر (ص) مأموران ابوبكر به دستور او نماينده حضرت صديقه (س) را از فدك اخراج كردند و ملك آن را غصب نمودند

و درآمد آن را به طور كامل براى مخارج حكومت غاصبانه خود صرف كردند.


حضرت صديقه (س) همان نوشته و سند فدك را كه پيامبر (ص) به أميرالمؤمنين (ع) فرمودند و آن حضرت ثبت كرد، عيناً نزد ابوبكر آوردند ،

ولى ابوبكر نه سند را قبول كرد و نه شاهدان را. (5)


بعد از 15 روز كه از شهادت پيامبر (ص) گذشته بود ، حضرت صديقه شهيده (س) همراه با جمعى از زنان بنى هاشم به مسجد تشريف بردند

و خطبه‏اى ايراد فرمودند كه دريائى از معارف، حقايق بلاغت و فصاحت و شرايع اسلامى در آن است.

ابوبكر نامه‏اى دال بر بازگرداندن آن به حضرت نوشت، ولى هنگامى كه حضرت فاطمه زهرا (س) آن سند را در دست داشتند و به منزل باز

مى‏گشتند ، با عمر روبرو شدند و او نوشته ابوبكر را با جسارت به ساحت ملكوتى حضرت (س) از او گرفت.




 [font=Times New Roman]« اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیَّتُهَا الصِّدیقَةُ الشَّهیدَة »   



------------------- پی نوشت ---------------------

1 - بحار الانوار: ج 95، ص 189. مستدرك سفينة البحار: ج 2، ص 216
2 - مصباح كفعمى: ج 2، ص 598
3 - سوره حشر: آيه 6 - 7
4 - سوره اسراء: آيه 26
5 - بحار الانوار: ج 21، ص 22 - 25، ج 29، ص 123
.
تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 15 ذی الحجه ؛


در چنین روزی ...


 [font=Times New Roman]« ولادت امام هادى (ع) »  


امام هادى (ع) بنابر قول مشهور در چنين روزى از سال 212 يا 214 هـ . در قريه « صريا » نزديكى مدينه به دنيا آمدند . (1)

ولادت آن بزرگوار در 27 جمادى الاخر و 2 و 3 و 5 و 13 رجب هم نقل شده است. (2)

نام مبارك آن حضرت "على"، نام پدرشان جواد الائمة (ع)

نام مادر آن حضرت « سمانه مغربيه » معروف به « سيده » با كنيه « امّ الفضل » است. (3)

كنيه شريفشان ، « ابوالحسن ثالث » است. (4)

القاب حضرت(ع):

نجيب ، مرتضى ، هادى ، نقى ، عالم ، فقيه ، امين ، مؤتمن ، الطيب ، عسكرى ، فقيه عسكرى و ابن الرضا بود. (5)



--------------------- پی نوشت ----------------------
1 - توضيح المقاصد: ص 30. كافى: ج 2، ص 551. ارشاد: ج 2، ص 298. اعلام الورى: ج 2، 109. فيض العلام: ص 121.
بحار الانوار: ج 50، ص 116 - 117. مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 382 .
2 - بحار الانوار: ج 99، ص 79. منتخب التواريخ: ص 789 .
3 - رياحين الشريعة: ج 3، ص 23. مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 433 .
4 - مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 432 .
5 - مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 432 .
.
تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

به نام خدا

با عرض تسلیت ایام عزای حسینی (صلوات الله علیه و علی آله و آبائه )

برای دیدن تقویم ماه محرم (سال 61 هجری) می توانید از لینک زیر استفاده نمایید :


 روز شمار سفر * کاروان عشق * 
.
تصویر
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

بسم الله الرحمن الرحیم


 روز نهم ماه ربیع الاول  


۱. آغاز امامت حضرت ولی عصرعلیه السلام

آغاز امامت حضرت صاحب الامر علیه السلام و غیبت صغرای آن حضرت پس از شهادت امام عسگری علیه السلام است, که تنها فرزند آن حضرت بودند (1)

این روز عید شیعه و اولین روز امامت و خلافت آخرین خلیفه و حجت بر حق و منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم علیه السلام در سال ۲۶۰ هجری است (2)



۲.قتل عمر بن خطاب

در آخر شب نهم ربیع الاول سال ۲۳ هجری عمر بن الخطاب از دنیا رفته است (3) , و قول اهل سنت روز چهارشنبه ۲۶ ذی الحجه اشت.

این روز روز شادی اهل بیت علیهم السلام و انبیاء و ملائکه و ساکنان اعلی علیین و دوستان امیرالمومنین علیه السلام و اولاد طاهرین ایشان است چرا که در این روز نفرین حضرت صدیقه کبری فا طمه زهرا سلام الله علیها به اجابت رسید (4)

روزی عظیم الشاُن است روز سرور شیعه و عید بزرگ آنهاست.


حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم این روز را عید قرار داده

و امر کرده است که مردم نیز عید قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند (5)

کسی که در این روز انفاق کند, خداوند او را می آمرزد.

در این روز اطعام برادران دینی و خوشبو کردن آنان و توسعه بر اهل و عیال و پوشیدن لباس جدید و شکر گذاری به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است (6)

فضیلتها و اسمهایی برای این روز ذکر شده که از جمله آنهاست:

عید الله الاکبر,
غدیر ثانی,
عید فطر دوم,
روز فرح شیعه,
عید اهل بیت علیهم السلام,
روز قتل منافق,
روز قبولی اعمال,
روز پیروزی مظلوم,
روز دوستی موُمنین,
روز پرهیز از کبایر,
روز نابودی ضلالت و گمراهی,
روز شکر گزاری.



ماجرای قتل عمر

عمر بن خطاب به دست ابو لوُ لوُ که نامش فیروز و غلام مغیره بن شعبه بود, چند ضربه خنجر خورد که منجر به مرگ او شد (7)

بنا بر مشهور (8) هنگامی که ابو لوُلوُ ضربه ها را بر عمر زد و خواست فرار کند, عده ای مانع شدند, و ۱۲ نفر را مجروح کرد که شش نفر از آنها مُردند (9)

ماجرا از این قرار بود که قبل از تکبیر نماز ابو لوُلوُ جلو آمد, و ضربه ای بر کتف و ضربه ای دیگر بر خاصره عمر زد.

عمر افتاد, و عده ای جمع شدند و او را به خانه اش بردند. نزدیک بود خورشید طلوع کند که نماز را عبدالرحمن بن عوف با مردم خواند.



عمر در بستر مرگ

هنگامی که عمر را به خانه بردندمقداری نبیذ آوردند و او خورد ولی از قسمتهای ضربت خورده خارج شد و معلوم نشد از کجا خارج شده زیرا با خون همرنگ بود.

لذا عده ای گفتند خلیفه شیر بخورد زیرا سفید است و معلوم می شود. شیر را خورد و از محل ضربه ها خارج شد.

حاضرین برای دلگرمی گفتند: "مانعی ندارد, ضرری نمی زند" !

اما ضربه های ابولوُلوُ کارگر شد و به خلیفه سابق ملحق شد.

در روز سوم در جنب ابوبکر دفن شد (10)


عمر مدت ده سال و شش ماه و چهار شب خلافت کرد.

او اولین کسی بود که نام خود را امیرالمومنین گذاشت, و ابوموسی اشعری اولین کسی بود که او را در منبر به این نام خطاب کرد (11)



بدعت عمر برای آینده خلافت

عمر به ابن عباس گفت:

[align=center]خلافت را به چه کسی واگذار کنم؟

او علی بن ابیطالب علیه السلام را پیشنهاد کرد و گفت:

شجاعت و فضیلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است.  



عمر گفت: در طبع او مزاح است!

ابن عباس گفت: درباره عثمان چه میگویی؟

عمر گفت: اگر او خلیفه شود بنی امیه را بر گرده مردم مسلط مینماید.


ابن عباس گفت: درباره طلحه چه میگویی؟

عمر گفت: مردی متکبر است و پیامبر را با کلامی که روز نزول آیه حجاب گفت آزرده است.

او هنگام نزول آیه حجاب گفته بود:" وقتی از دنیا برود ما زنانش را به عقد خود در می آوریم."


ابن عباس گفت:درباره زبیر بن عوام چه می گویی؟

گفت: او مرد شجاعی است, ولی بسیار بخیل است. مردی بدخو و مفسد است, که گاهی انسان و گاهی کافر است.


در مورد سعد وقاص گفت:

مردی متکبر و متعصب است و به کار خلافت نمی آید.


ابن عباس گفت: در مورد عبدالرحمن نظرت چیست؟

عمر گفت: او مرد ضعیف القلبی است (12)


عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شوری واگذار کرد و ابوطلحه انصاری را طلبید و به او گفت:

بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشیر های کشیده شش نفر را در خانه عایشه حاضر کنید:

علی بن ابیطالب علیه السلام ,
عثمان ,
طلحه ,
زبیر ,
سعد بن ابی وقاص ,
عبدالرحمن بن عوف.

  آنگاه سه روز آنها را مهلت دهید, و بعد از آن اگر چهار یا پنج نفر بر نظری متفق شدند و دو یا یک نفر مخالفان آنان بودند,

مخالفین را به قتل برسانید, واگر سه نفر نظری داشتند سه نفر نظر دیگری داشتند, آن طرف که عبدالرحمن بن عوف در اوست مقدم بدارید

و سه نفر دیگر را گردن بزنید و اگر بعد از سه روز بر امری اتفاق نکردند, هر شش نفر را گردن بزنید.
 



شوری بعد از مرگ عمر

بعد از مرگ عمر شوری در خانه عایشه تشکیل شد, و زبیر بن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیرالمومنین علیه السلام بخشید!

طلحه بن عبیدالله هم حق خود را به عثمان بخشید!!

سعد بن ابی وقاص هم حق خود را به عبدالرحن بن عوف بخشید.

عبدالحمن به مسجد آمد و در جمع اصحاب به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد:

من بیعت میکنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و روش ابوبکر و عمر!


امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

بلکه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اجتهاد و رای خود عمل میکنم.


عبدالرحمن این کلمات را سه بار به عثمان گفت, و عثمان قبول کرد.

بار سوم عبدالرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند,

غیر از بنی هاشم و جمعی از بزرگان صحابه مثل عمار بن یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.


اینک جا دارد چند سوُال مطرح شود:
 

عمر در دوران جوانی به چه کاری مشغول بوده و در سفرهای تجارتی چه شغلی داشته است؟

در جنگ حدیبیه و جاهای دیگر چه کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتراض کرد؟

چه کسی نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داد؟

چه کسی در خانه امیرالمومنین علیه السلام را آتش زد و گفت: "قصد دارم خانه را با اهلش بسوزانم, اگر چه فاطمه در آن باشد"؟

چه کسی محسن بن علی علیه السلام را کشت؟

چه کسی به قنفذ دستور داد تا به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تازیانه بزند؟

چه کسی ابوبکر را به غصب فدک ترغیب کردو شهادت امیرالمومنین علیه السلام و ام ایمن و حسنین علیهما السلام را رد کرد؟

چه کسی قباله فدک را از حضرت صدیقه سلام الله علیها گرفت و جسارت به صورت مبارک آن حضرت کرد؟

اولین کسی که دست روی دست گذاشتن را احداث کرد که بود؟

اولین کسی که خلافت را به شوری حواله نمود چه کسی بود؟

اولین کسی که با همراهی ابوبکر سهم ذوی القربی را نداد چه کسی بود؟

اولین کسی که روز عید غدیر با علی بن ابیطالب علیه السلام بیعت کرد و گفت:" بخ بخ یابن ابی طالب, اصبحت مولای و مولی کل موُمن و موُمنه " چه کسی بود؟

اولین کسی که از کوزه نصاری وضو گرفت و آنها پاک میدانست چه کسی بود؟

اولین کسی که شهادت مملوک را از درجه اعتبار ساقط کرد چه کسی بود؟

اولین کسی که متعه حج و متعه نساء را حرام کرد چه کسی بود؟

اولین کسی که دستور داد نافله های ماه رمضان به جماعت خوانده شود چه کسی بود؟

اولین کسی که گفت عجمها از یکدیگر ارث نمی برند چه کسی بود؟

چرا هنگامی که شخصی از کوزه خلیفه خورد مست شد؟!

چه کسی بود که وقتی پس از مرگش یک هشتم مال او را به چهار زن او قسمت کردند به هر زنی ۸۳۰۰۰ دینار رسید؟

چه کسی گفت: همه مردم از من باسوادترند حتی پبرزنها؟

از چه کسی هر گاه سُوال میکردند و در جواب فرو میماند, اشتغال به دلالی و خریدوفروش, مرا مانع از یاد گرفتن مسایل کرد؟
 


اینکه در کتب تاریخ با عبارتهای مختلف ذکر شده که عمر بن خطاب حسب وصیت ابوبکر به خلافت مسلمین نصب شده جای چند سوُال دارد:


آیا وصیت ابوبکر نافذ است و وصیت اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر و غیر غدیر نافذ نیست؟

آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هنگام رحلت نفرمود کاغذ و قلم بیاورید تا بگویم و نوشته شود مطلبی که بعد از من اختلاف نکنید؟

چرا نسبت هذیان به آن حضرت دادند و کاغذ و قلم نیاوردند و حال آنکه خداوند در قرآن میفرماید:

" هر چه آن حضرت میفرمایند وحی است نه از نزد خود " (13)

چطور برای ابوبکر کاغذ و قلم آوردند و کسی اعتراض نکرد. جالب اینکه او بیهوش میشد و به هوش میامد

و بعد از بسم الله عثمان از طرف خودش نوشت خلیفه بعد از ابوبکر عمر است و ابوبکر مخالفتی نکرد؟




۳.قتل عمر بن سعد

عمر بن سعد فرمانده ظالم لشگر یزید در این روز به دست مختار ثقفی رحمه الله به درک واصل شد (14)


پی نوشتها :
---------------
۱.ارشاد:ج۲ص۳۳۶.کشف الغمه:ج۲ص۴۰۲.مستجاد:ص۲۲۶.اقبال:ص۵۹۸.فیض العلام:ص۲۰۷.

زادالمعاد:ص۳۳۶.کافی:ج۲ص۵۶۱مصباح کفعمی:ج۲ص۵۹۶.بحارالانوار:ج۹۵ص۳۵۵-۳۵۶،ج۵۰ص۳۳۴.

۲.فیض العلام: ص۲۱۱.

۳.مدینه المعاجز: ج۲ ص۹۷.

۴. زادالمعاد: ص۳۳۴. وقایع الایام: ج ربیع الاول و ربیع الثانی ،ص۵۹. مستدرک سفینه البحار: ج۴ص۶۷.

۵. فیض العلام: ص۲۱۱.

۶.مصباح کفعمی: ج۲ص۵۹۶. بحارالانوار: ج۹۵ص۱. زادالمعاد: ص۳۳۴. بحارالانوار: ج۹۵ص۳۵۱-۳۵۶(از زوایدالفواید سید ابن طاووس).

۷.مسارالشیعه: ص۲۳.توضیحالمقاصد: ص۳۳.العددالقویه: ص۳۲۸.فیض العلام: ص۱۲۹. بحارالانوار:ج۹۵ص۱۹۹.

۸.زادالمعاد: ص۳۴.

۹.بحارالانوار: ج۹۵ ص۲۰۰

۱۰.تاریخ الخلفاء: ص۱۳۴-۱۳۳

۱۱.تتمه المنتهی: ص۱۱.

۱۲.منتخب التواریخ: ص۱۵۲-۱۵۳. فیض العلام: ص۱۴۳.

۱۳.سوره نجم: آیات۴-۳" و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی ".

۱۴.زادالمعاد: ص۳۴۴.
ارسال پست

بازگشت به “مناسبت و یادواره”