مقاله ای درباره مراسم عیدالزهراء نهم ربیع الاول

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

مقاله ای درباره مراسم عیدالزهراء نهم ربیع الاول

پست توسط salam1358 »

مقاله ای درباره مراسم عمرکشان ( عیدالزهراء )( نهم ربیع الاول )
 
* با افتخار می گوییم : شیعه هستیم
[External Link Removed for Guests]

* تاریخ دقیق مرگ عمر بن خطاب :
طبق منابع تاریخی عمر بن خطاب ( خلیفه دوم ) در بیست وششم ذی الحجه ترورشد و بعد از حدود سه روز درگذشت. بنابراین وی در آخر ذیحجه یا اول محرمدرگذشته است. این مطلب را همه ی مورخان اعم از شیعه و سنی در آثار خودآورده اند. لذا مراسم عمرکشان ( عید زهرا ) که عده ای در ماه ربیع الاولبرگزار می کنند اساسا با تاخیر حدود هفتاد روز انجام می شود و از نظرتاریخی با اشکال مواجه است. برای اطمینان می توان به منابع تاریخی زیرمراجعه کرد که به اتفاق همین مطلب را بیان کرده اند:

* منابع تاریخی شیعه :
1.تاریخ‏الیعقوبى ج‏2 ص 159 قرن: سوم مولف شیعه است.
2.تاریخ‏یعقوبى/ترجمه ج‏2 ص 49 قرن: سوم مولف شیعه است
3.التنبیه‏والإشراف ص 250 قرن: چهارم مولف شیعه است
4.مروج‏الذهب ج‏2 ص 304 قرن: چهارم مولف شیعه است.
5.مروج‏الذهب،ج‏2،ص:321 قرن: چهارم مولف شیعه است.
6.الفتوح ج‏2 ص:323 قرن: چهارم مولف شیعه است.
7.مسارّالشیعه اوایل قرن پنجم مؤلف : شیخ مفید (ره) پیشوای بزرگ شیعیان ( کهخوشبختانه نسخه خطی این کتاب ایشان با دستخط خودشان هم اکنون موجود است ودر آن مرگ عمر در ذی الحجه ذکر شده است. می دانیم که شیخ مفید(ره) از نظرعظمت علمی و تقوایی در حد عالی هستند تا جایی که طبقعقیده رایج به دریافت نامه از امام عصر(عج) مشرفشده اند.)

* منابع تاریخی دیگر :
8.الإمامةوالسیاسة ج‏1 ص 39 قرن: سوم مذهب مولف : سنی
9.المعارف ص 183 قرن: سوم مذهب مولف : سنی
10.أنساب‏الأشراف،ج‏10،ص:417 قرن: سوم مذهبِ مولف : نامعلوم
11.الطبقات‏الکبرى،ج‏3،ص:258 قرن: سوم مذهب مولف : سنی
12.تاریخ‏الطبری،ج‏4،ص:191 قرن: چهارم مذهب مولف : سنی
سایر منابع جهت اختصار ذکر نمی شود. اما بد نیست بدانیم کهعلمای متقدّم شیعه بر اینکه عمر در ذیحجهکشته شده اتفاق نظر داشته اند و حتی علامهمجلسی(ره) هم به این امر اعتراف دارد.(ر.ک.بحارالانوار، ج‏31، ص 118 ) گرچهمجلسی(ره) خود سعی کرده اند به هر قیمت شده نهم ربیع الاول را تاییدفرمایند!!(بعید نیست ایشان که در عصر صفوی می زیستند از سوی حکومت تحتفشار بوده اند و لذا با کمال تعجب به روایتی که از نظر سندی کاملاً ضعیفاست استناد کرده ، اجماع مورخان شیعه و سنی را به کناری نهاده اند! روایتیکه ایشان به آن استناد کرده اند از طریق دو راوی مجهول الهویه به احمد بناسحاق قمی(ره) منسوب شده که سند و متن آن بسیارِ ضیعف است.)
ابنادریس حلی (دانشمند شيعي صاحب كتاب السرائر) درباره تاریخ نهم ربیع می گوید: مَنْ زَعَمَ أَنَّعُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَالسِّیَرِ ( هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتبتاریخ و سیره در اشتباه است.) سپس وی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته،میفرماید: الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک.( شیعه و سنی بر آناتفاق نظر دارند. )ر.ک. بحارالانوار، ج‏31، ص 119

* انگیزه ی ابولولو در قتل عمر :
درباره قاتل عمر که فیروز ابولؤلؤة نام دارد واقعیت اینست که طبقمنابع تاریخی ، مسلمان یا زردشتی یا نصرانی بودن او معلوم نیست: اینکه آیااو از زردشتی های هم پیمان با مسلمانان بوده یا نصرانی بوده یا مسلمان شدهبود معلوم نیست. همچنین دلیلی بر شیعه بودن او وجود ندارد. انگیزه ی او درکشتن عمر بن خطاب نیز یک انگیزه شخصی بوده : در واقع او نسبت به گزاف بودنمالیاتِ مقرّر اعتراض داشت و نزد عمر شکایت برد ولی عمر مالیاتش را تخفیفنداد لذا نقشه ی قتل عمر را طراحی کرد. بنابراین انگیزه ی ابولولو یکانگیزه ی شیعی نبوده بلکه صرفاً یک تصفیه حساب شخصی بوده است. از این رواینکه او برای خشنودی اهل بیت (ع) دست به این کار زده باشد از نظر مورخانکاملا نادرست است. ( رجوع کنید به منابعی که در فوق ذکر کردیم. )
مرحومعلامه سید جعفر شهیدی احتمال داده است برخی از بزرگان قریش مثل مغیرة (مالک ابولولو ) در ترورِ عمر نقش داشته اند زیرا از سختگیری های عمر بهتنگ آمده بودند . ر .ک. تاریخ تحلیلی اسلام ص 129 و 130 آنچه دیدگاه ایشانرا تقویت می کند اینست که عمر در روزهای آخر گفته بود می خواهد شیوه اش رادر تقسیم بیت المال تغییر داده ، مساوات را برگزیند که این می توانست موجبنگرانی برخی از بزرگان قریش شود آنان را به طراحی برای قتل عمر وادار کند.طبق این نظریه ابولولو فریبِ چند عربِ قریشی را خورده و آلت دست آنان شدهاست.
همچنین برخی از محققان با توجه به سخنانِ کعب الاحبارِ یهودی قبل ازترورِ عُمَر احتمال داده اند که کعب الاحبار از نقشه ی ترورِ عُمَر آگاهبوده است. حجة الاسلام استاد رسول جعفریان در تاریخ خلفا این دیدگاه رانقد کرده اند.ر.ک. تاریخ خلفا صفحه 105تا 109 .

* موضع امیرمومنان (ع) درباره ی ترور عُمَر :
بی شک اگر امام علی(ع) درگیری فیزیکی با دستگاه خلافت را صلاح می دیدندخودشان از همان آغاز اقدام می کردند ولی از آنجا که چنین درگیری را متعارضبا مصالح عالیه اسلام می دانستند لذا دست به شمشیر نبردند. در برخی منابعآمده که پیامبر(ص) به علی(ع) توصیه کرده بود که اگر مردم تو را يارينکردند صبر و شکیبایی در پیش بگیر. لذا ايشان صبر کردند. ایشان درآغاز از بیعت با ابوبکر امتناع کردند اما بعداً که دیدند چاره ای نیست - احتمالابرای پرهیز از جنگ داخلی و نیز خطر ارتداد تازه مسلمانها و نیز خطرحملهرومیان به قلمرو اسلامی - با ابوبکر بیعت کردند. بعدا هم با عمر و بعد باعثمان برای مصالح اسلام و برای وحدت بیعت کردند. بیعت ایشان از ترس و احساسضعف نبود زیرا ایشان شجاعترینِ عرب بوده ، از هیچ فداکاری برای اسلام دریغنمی کردند. بدین ترتیب امیرالمومنین(ع) بیست و پنج سال بخاطر حفظ اسلام خونجگر خورد ، صبر کرد.
همچنین هیچگاه در منابع قدیم نیامده کهامیرمومنان(ع) قتل عمر را تایید کرده باشند. البته اگر کسانی بخواهنددرباره این مسائل به کتاب های صد سال اخیر استناد کنند قطعاً از روش علمیفاصله گرفته اند زیرا در مسائل تاریخی باید به منابعی استناد کرد که بهزمانِ رویدادِ مورد بحث نزدیکتر باشند. لذا باید به تاریخهای شیعه و سنیدر قرنهای نخست رجوع کنیم. از این رو آثار شیخ کلینی(ره) و صدوق(ره) ومفید(ره) و شیخ طوسی(ره) و... به مراتب معتبرتر از سخنان برخی از متاخراناست.( مثلاً بحارالانوار که در اوایل قرن دوازدهم توسط علامه مجلسی(ره)تالیف شده از نظر اعتبار هرگز قابل مقایسه با آثار قدمای شیعه(رضوان اللهعلیهم) نیست.)
در تواریخ آمده ابولولو پس از آسیب زدن به عمر – درحالِ امامت جماعت - تعدادی از نمازگزارانِ صف اول را نیز مورد حمله قرارداد و زخمی کرد که برخی به خاطر جراحات درگذشتند. حال براستی آیا می توانگفت امام علی(ع) راضی بودند که عمر درمسجد و در حال نماز ترور شود؟ آیامسجد احترام ندارد؟! آیا امام علیه السلام به زخمی شدن چند بی گناه راضیبودند؟! آیا امام راضی بودند عمر در نظر آیندگان بجای اینکه مورد نقد قرارگیرد برعکس به عنوان "خلیفه ی شهید" و "شهید محراب" مورد احترام و تقدیسقرار گیرد؟!!
لذا بی تردید امام علی(ع) به قتل عمر در نماز جماعت و درمسجد النبی(ص) راضی نبوده اند و همانطور که گفتیم اساساً عملکرد ابولولوقابل دفاع نیست.
بنابراین با اینکه عملکرد عمر بن خطاب درباره اهل بیت(ع) را کاملاً مورد نقد می دانیم در عین حال ترور او را نیز اشتباه دانسته، معتقدیم امیرمومنان(ع) نیز به این قتل آن هم در مسجد و در حال نماز راضینبودند همانطور که بعدها به قتل عثمان نیز رضایت ندادند و همه ی این اموربدون اطلاع ایشان انجام شده است. برخی معتقدند اینها همه توطئه ی مخالفانعلی(ع) بود که می خواستند آن حضرت را همدستِ قاتلانِ خلفا معرفی کنندچنانکه معاویه ایشان را به همکاری با قاتلان عثمان متهم می کرد.( ر.ک. نهجالبلاغه نامه ی 28 ) و عجیب آنست که شیعه ی علی(ع) امروز همان حرفی را میزند که معاویه و داستان پردازانِ دربارِ او در آن زمان می گفتند!. حضرتامیر (ع) بارها و بارها خود را از اتهامات معاویه تبرئه فرموده است. درنهج البلاغه مکرراً تاکیدات آن حضرت را بر اینکه در قتل عثمان دستی نداشتهاند مشاهده می کنیم.

* نتایج مرگ عمر :
نتیجه ی کار ابولولو چنان شد که عثمان به جای عمر نشست. در واقع باید گفتکاش عمر زنده می ماند تا امور به دست عثمان نیفتد و آنهمه ریخت و پاش دردستگاه حکومت راه پیدا نمی کرد و بنی امیه آنقدر قدرت نمی یافتند. عمربنخطاب با اینکه مورد انتقاد است اما به هرحال بیش از عثمان به سنت پیامبراعظم (ص) پایبند بود و مرگ او زمینه ساز تسلط کامل بنی امیه و از بین رفتنبسیاری از سنتهای پیامبر اعظم (ص) شد. در واقع این عثمان بود که به بنیامیه (مروان و معاویه و.... ) پر و بال داد و شرایط را برای آنها فراهمکرد و بعدا خود نیز قربانی این اشتباه شد (عثمان خودش از تیره ی بنی امیهبود لذا به خاطر مسایل فامیلی به آنان منصب های حکومتی داد.)

* مرگ ابولولو :
در کتب تاریخ آمده ابولولو پس از آسیب زدن به عمر و زخمی کردن تعدادی دیگرنمازگزاران پا به فرار گذاشت اما نتوانست از مسجد بیرون برود و درهمانجا مردم او را دستگیر کردند و او که خود را گرفتار دید - با همان خنجری که عمر را با آن زده بود- خود را کشت (خودکشی کرد).
اما درباره قبر او باید گفت طبیعی است جنازهاش را در همان مدینه دفن کرده اند. به هرحال او نتوانستبگریزد حتی نتوانست از مسجد بیرون رود بلکه همانجا خودکشی کرد چه رسد بهاینکه پایش به ایران و کاشان رسیده باشد!!. بنابرین اینکه برخی از عوام میگویند" ابولولو فرار کرده، نزد حضرت امیر(ع) آمد و از ایشان پناه خواست وایشان فرمودند: من تو را با طیّ الارض به کاشان می برم که مردمانش شیعههستند" کاملاً بی پایه است زیرا مردم کاشان در آن زمان شیعه نبوده اند.اساساً مردم کاشان به تبعیت از قم شیعه شدند و چون رواج تشیع در قم بینسالهای 80تا 115هجری آغاز شده بنابراین در سال مرگ عمر (سال 23 هجری) خبری از تشیعدر کاشان یا در قم نبوده است.بلکه تشیع در آن زمان در میان عده ای ازصحابه در مدینة النبی(ص) منحصر بود.( ر. ک. رسول جعفریان ، تاریخ تشیع درایران ص 173 )
در یک کلام نمی توان قصه های عامیانه ی مربوط به ابولولورا – که با عموم تواریخ شیعه و سنی تعارض دارند - باور کرد.( دربارهخودکشی ابولولو نیز به منابعی که در فوق ذکر شد مراجعه فرمایید. استادرسول جعفریان معتقد است قصه های عوامانه زیادی در قرن 6 و 7 در میان شیعیاندرباره ابولولو رواج یافته که فاقد مستند تاریخی و علمی است. وی بااینکه از اشتباهات عمر دفاع نمی کند با این حال دفاع از ابولولو را نیزناروا می داند. ر.ک. تاریخ خلفا ص 110 )

* بهترین دفاع از تشیع :
در پایان باید گفت بهترین دفاع از تشیع اینست که تشیعِ صحیح و معقول رابدون کم و کاست و بر اساس منابع معتبر و استدلال به مردم معرفی کنیم کهاگر چنین کنیم بسیاری از اهل سنت نیز به تشیع علاقمند می شوند. می توانیمبسیار مودبانه و مستند انتقادهای خود را به اهل سنت بگوییم و آرام و منطقیبه گفتگو بنشینیم اما تظاهر به ناسزاگویی در شأن پیروان علی(ع) نیست.امامان معصوم (ع) در روایات خود ما را به مدارا و برخورد نیکو( مجامله )با اهل سنت فرا خوانده اند.ر.ک. المحاسن للبرقی ج1 وصایا أهل بیته(ع ) ص18 و الکافی ج : 8 (کِتَابُ الرَّوْضَةِ ) ص2 تا 14 نیز تفسیرالعیاشی ج 1ص 373 و نیز بحارالأنوار ج71 ص 217 باب 14 و ج 75 ص 215 باب 3 . همچنینج27ص239 و ج71 ص217 . مجلسی(ره) در بحارالانوار تنها در باب التقیة والمداراة تعداد 109 روایت درباره تقیه و مدارا نقل کرده اند.بحارالانوارج‏72 باب التقیة و المداراة. نیز حاجی نوری(ره) در مستدرکالوسائل ج12ص306 باب وجوب کفّ اللسان عن المخالفین‏.

* در یک کلام :
تشیع حقیقی همان اسلام حقیقی است به شرطی که آن را با خرافاتِ عوام الناسآمیخته نکنیم. باید پیرو تشیع امام صادق (ع) بود که امامِ عقلانیت واعتدال و منادی وحدت بود: تشیع معصومین(ع) : همان مکتبی است که پیامبراعظم (ص) در روز غدیر خم مردم را به آن فراخواند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین.

* برخی از منابع :
ابن اعثم کوفى ، أبو محمد أحمد / الفتوح / تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، 1411 هـ ق
برقى ، احمد بن محمد بن خالد / المحاسن/ دار الکتب الإسلامیة قم، 1371 هـ ق ‏
جعفریان ، رسول / تاریخ تشیع در ایران / قم ، انتشارات انصاریان ،1385هـ ش
جعفریان ، رسول / تاریخ خلفا / قم انتشارات دلیل ما ، 1383هـ ش
دینوری‏ ، ابن قتیبة / الإمامة و السیاسة(تاریخ الخلفاء)/ تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، 1410/1990.
رضی، شریف محمد بن حسین / نهج البلاغه/ (نسخه صبحى صالح ) /انتشارات دار الهجره قم
شهیدی ، سید جعفر / تاریخ تحلیلی اسلام / مرکز نشر دانشگاهی 1371هـ ش
عیاشى ، محمد بن مسعود / تفسیر العیاشی / چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق
کلینى، محمد بن یعقوب / الکافی/ دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هـ ش‏
مجلسى، محمد باقر / بحار الأنوار / مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هـ ق ‏
نورى، میرزا حسین / مستدرک الوسائل / مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1408 هـ ق

  برخی از منابع فوق از طریق    افزار جامع الاحادیث و نورالسيره که از تولیدات مرکز کامپیوتری علوم اسلامی هستند استفاده شده است. 
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: مقاله ای درباره مراسم عمرکشان ( عیدالزهراء ) نهم ربیع الاول

پست توسط علی اصغر حسین »

salam1358 نوشته شده: 
[SIZE=150]1* تاریخ دقیق مرگ عمر بن خطاب :  
طبق منابع تاریخی عمر بن خطاب ( خلیفه دوم ) در بیست وششم ذی الحجه ترورشد و بعد از حدود سه روز درگذشت. بنابراین وی در آخر ذیحجه یا اول محرمدرگذشته است. این مطلب را همه ی مورخان اعم از شیعه و سنی در آثار خودآورده اند. لذا مراسم عمرکشان ( عید زهرا ) که عده ای در ماه ربیع الاولبرگزار می کنند اساسا با تاخیر حدود هفتاد روز انجام می شود و از نظرتاریخی با اشکال مواجه است. برای اطمینان می توان به منابع تاریخی زیرمراجعه کرد که به اتفاق همین مطلب را بیان کرده اند:

* منابع تاریخی شیعه :
1.تاریخ‏الیعقوبى ج‏2 ص 159 قرن: سوم مولف شیعه است.
2.تاریخ‏یعقوبى/ترجمه ج‏2 ص 49 قرن: سوم مولف شیعه است
3.التنبیه‏والإشراف ص 250 قرن: چهارم مولف شیعه است
4.مروج‏الذهب ج‏2 ص 304 قرن: چهارم مولف شیعه است.
5.مروج‏الذهب،ج‏2،ص:321 قرن: چهارم مولف شیعه است.
6.الفتوح ج‏2 ص:323 قرن: چهارم مولف شیعه است.
7.مسارّالشیعه اوایل قرن پنجم مؤلف : شیخ مفید (ره) پیشوای بزرگ شیعیان ( کهخوشبختانه نسخه خطی این کتاب ایشان با دستخط خودشان هم اکنون موجود است ودر آن مرگ عمر در ذی الحجه ذکر شده است. می دانیم که شیخ مفید(ره) از نظرعظمت علمی و تقوایی در حد عالی هستند تا جایی که طبقعقیده رایج به دریافت نامه از امام عصر(عج) مشرفشده اند.)

* منابع تاریخی دیگر :
8.الإمامةوالسیاسة ج‏1 ص 39 قرن: سوم مذهب مولف : سنی
9.المعارف ص 183 قرن: سوم مذهب مولف : سنی
10.أنساب‏الأشراف،ج‏10،ص:417 قرن: سوم مذهبِ مولف : نامعلوم
11.الطبقات‏الکبرى،ج‏3،ص:258 قرن: سوم مذهب مولف : سنی
12.تاریخ‏الطبری،ج‏4،ص:191 قرن: چهارم مذهب مولف : سنی
[SIZE=150]2سایر منابع جهت اختصار ذکر نمی شود. اما بد نیست بدانیم  علمای متقدّم شیعه بر اینکه عمر در ذیحجهکشته شده اتفاق نظر داشته اند و حتی علامهمجلسی(ره) هم به این امر اعتراف دارد.(ر.ک.بحارالانوار، ج‏31، ص 118 ) گرچهمجلسی(ره) خود سعی کرده اند به هر قیمت شده نهم ربیع الاول را تاییدفرمایند!!(بعید نیست ایشان که در عصر صفوی می زیستند از سوی حکومت تحتفشار بوده اند و لذا با کمال تعجب به روایتی که از نظر سندی کاملاً ضعیفاست استناد کرده ، اجماع مورخان شیعه و سنی را به کناری نهاده اند! روایتیکه ایشان به آن استناد کرده اند از طریق دو راوی مجهول الهویه به احمد بناسحاق قمی(ره) منسوب شده که سند و متن آن بسیارِ ضیعف است.)
ابنادریس حلی (دانشمند شيعي صاحب كتاب السرائر) درباره تاریخ نهم ربیع می گوید: مَنْ زَعَمَ أَنَّعُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَالسِّیَرِ ( هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتبتاریخ و سیره در اشتباه است.) سپس وی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته،میفرماید: الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک.( شیعه و سنی بر آناتفاق نظر دارند. )ر.ک. بحارالانوار، ج‏31، ص 119

[SIZE=150]3* انگیزه ی ابولولو در قتل عمر : 
درباره قاتل عمر که فیروز ابولؤلؤة نام دارد واقعیت اینست که طبقمنابع تاریخی ، مسلمان یا زردشتی یا نصرانی بودن او معلوم نیست: اینکه آیااو از زردشتی های هم پیمان با مسلمانان بوده یا نصرانی بوده یا مسلمان شدهبود معلوم نیست. همچنین دلیلی بر شیعه بودن او وجود ندارد. انگیزه ی او درکشتن عمر بن خطاب نیز یک انگیزه شخصی بوده : در واقع او نسبت به گزاف بودنمالیاتِ مقرّر اعتراض داشت و نزد عمر شکایت برد ولی عمر مالیاتش را تخفیفنداد لذا نقشه ی قتل عمر را طراحی کرد. بنابراین انگیزه ی ابولولو یکانگیزه ی شیعی نبوده بلکه صرفاً یک تصفیه حساب شخصی بوده است. از این رواینکه او برای خشنودی اهل بیت (ع) دست به این کار زده باشد از نظر مورخانکاملا نادرست است. ( رجوع کنید به منابعی که در فوق ذکر کردیم. )
مرحومعلامه سید جعفر شهیدی احتمال داده است برخی از بزرگان قریش مثل مغیرة (مالک ابولولو ) در ترورِ عمر نقش داشته اند زیرا از سختگیری های عمر بهتنگ آمده بودند . ر .ک. تاریخ تحلیلی اسلام ص 129 و 130 آنچه دیدگاه ایشانرا تقویت می کند اینست که عمر در روزهای آخر گفته بود می خواهد شیوه اش رادر تقسیم بیت المال تغییر داده ، مساوات را برگزیند که این می توانست موجبنگرانی برخی از بزرگان قریش شود آنان را به طراحی برای قتل عمر وادار کند.طبق این نظریه ابولولو فریبِ چند عربِ قریشی را خورده و آلت دست آنان شدهاست.
همچنین برخی از محققان با توجه به سخنانِ کعب الاحبارِ یهودی قبل ازترورِ عُمَر احتمال داده اند که کعب الاحبار از نقشه ی ترورِ عُمَر آگاهبوده است. حجة الاسلام استاد رسول جعفریان در تاریخ خلفا این دیدگاه رانقد کرده اند.ر.ک. تاریخ خلفا صفحه 105تا 109 .

[SIZE=150]4* موضع امیرمومنان (ع) درباره ی ترور عُمَر : 
بی شک اگر امام علی(ع) درگیری فیزیکی با دستگاه خلافت را صلاح می دیدندخودشان از همان آغاز اقدام می کردند ولی از آنجا که چنین درگیری را متعارضبا مصالح عالیه اسلام می دانستند لذا دست به شمشیر نبردند. در برخی منابعآمده که پیامبر(ص) به علی(ع) توصیه کرده بود که اگر مردم تو را يارينکردند صبر و شکیبایی در پیش بگیر. لذا ايشان صبر کردند. ایشان درآغاز از بیعت با ابوبکر امتناع کردند اما بعداً که دیدند چاره ای نیست - احتمالابرای پرهیز از جنگ داخلی و نیز خطر ارتداد تازه مسلمانها و نیز خطرحملهرومیان به قلمرو اسلامی - با ابوبکر بیعت کردند. بعدا هم با عمر و بعد باعثمان برای مصالح اسلام و برای وحدت بیعت کردند. بیعت ایشان از ترس و احساسضعف نبود زیرا ایشان شجاعترینِ عرب بوده ، از هیچ فداکاری برای اسلام دریغنمی کردند. بدین ترتیب امیرالمومنین(ع) بیست و پنج سال بخاطر حفظ اسلام خونجگر خورد ، صبر کرد.
همچنین هیچگاه در منابع قدیم نیامده کهامیرمومنان(ع) قتل عمر را تایید کرده باشند. البته اگر کسانی بخواهنددرباره این مسائل به کتاب های صد سال اخیر استناد کنند قطعاً از روش علمیفاصله گرفته اند زیرا در مسائل تاریخی باید به منابعی استناد کرد که بهزمانِ رویدادِ مورد بحث نزدیکتر باشند. لذا باید به تاریخهای شیعه و سنیدر قرنهای نخست رجوع کنیم. از این رو آثار شیخ کلینی(ره) و صدوق(ره) ومفید(ره) و شیخ طوسی(ره) و... به مراتب معتبرتر از سخنان برخی از متاخراناست.( مثلاً بحارالانوار که در اوایل قرن دوازدهم توسط علامه مجلسی(ره)تالیف شده از نظر اعتبار هرگز قابل مقایسه با آثار قدمای شیعه(رضوان اللهعلیهم) نیست.)
در تواریخ آمده ابولولو پس از آسیب زدن به عمر – درحالِ امامت جماعت - تعدادی از نمازگزارانِ صف اول را نیز مورد حمله قرارداد و زخمی کرد که برخی به خاطر جراحات درگذشتند. حال براستی آیا می توانگفت امام علی(ع) راضی بودند که عمر درمسجد و در حال نماز ترور شود؟ آیامسجد احترام ندارد؟! آیا امام علیه السلام به زخمی شدن چند بی گناه راضیبودند؟! آیا امام راضی بودند عمر در نظر آیندگان بجای اینکه مورد نقد قرارگیرد برعکس به عنوان "خلیفه ی شهید" و "شهید محراب" مورد احترام و تقدیسقرار گیرد؟!!
لذا بی تردید امام علی(ع) به قتل عمر در نماز جماعت و درمسجد النبی(ص) راضی نبوده اند و همانطور که گفتیم اساساً عملکرد ابولولوقابل دفاع نیست.
بنابراین با اینکه عملکرد عمر بن خطاب درباره اهل بیت(ع) را کاملاً مورد نقد می دانیم در عین حال ترور او را نیز اشتباه دانسته، معتقدیم امیرمومنان(ع) نیز به این قتل آن هم در مسجد و در حال نماز راضینبودند همانطور که بعدها به قتل عثمان نیز رضایت ندادند و همه ی این اموربدون اطلاع ایشان انجام شده است. برخی معتقدند اینها همه توطئه ی مخالفانعلی(ع) بود که می خواستند آن حضرت را همدستِ قاتلانِ خلفا معرفی کنندچنانکه معاویه ایشان را به همکاری با قاتلان عثمان متهم می کرد.( ر.ک. نهجالبلاغه نامه ی 28 ) و عجیب آنست که شیعه ی علی(ع) امروز همان حرفی را میزند که معاویه و داستان پردازانِ دربارِ او در آن زمان می گفتند!. حضرتامیر (ع) بارها و بارها خود را از اتهامات معاویه تبرئه فرموده است. درنهج البلاغه مکرراً تاکیدات آن حضرت را بر اینکه در قتل عثمان دستی نداشتهاند مشاهده می کنیم.

[SIZE=150]5* نتایج مرگ عمر : 
نتیجه ی کار ابولولو چنان شد که عثمان به جای عمر نشست. در واقع باید گفتکاش عمر زنده می ماند تا امور به دست عثمان نیفتد و آنهمه ریخت و پاش دردستگاه حکومت راه پیدا نمی کرد و بنی امیه آنقدر قدرت نمی یافتند. عمربنخطاب با اینکه مورد انتقاد است اما به هرحال بیش از عثمان به سنت پیامبراعظم (ص) پایبند بود و مرگ او زمینه ساز تسلط کامل بنی امیه و از بین رفتنبسیاری از سنتهای پیامبر اعظم (ص) شد. در واقع این عثمان بود که به بنیامیه (مروان و معاویه و.... ) پر و بال داد و شرایط را برای آنها فراهمکرد و بعدا خود نیز قربانی این اشتباه شد (عثمان خودش از تیره ی بنی امیهبود لذا به خاطر مسایل فامیلی به آنان منصب های حکومتی داد.)

[SIZE=150]6* مرگ ابولولو : 
در کتب تاریخ آمده ابولولو پس از آسیب زدن به عمر و زخمی کردن تعدادی دیگرنمازگزاران پا به فرار گذاشت اما نتوانست از مسجد بیرون برود و درهمانجا مردم او را دستگیر کردند و او که خود را گرفتار دید - با همان خنجری که عمر را با آن زده بود- خود را کشت (خودکشی کرد).
اما درباره قبر او باید گفت طبیعی است جنازهاش را در همان مدینه دفن کرده اند. به هرحال او نتوانستبگریزد حتی نتوانست از مسجد بیرون رود بلکه همانجا خودکشی کرد چه رسد بهاینکه پایش به ایران و کاشان رسیده باشد!!. بنابرین اینکه برخی از عوام میگویند" ابولولو فرار کرده، نزد حضرت امیر(ع) آمد و از ایشان پناه خواست وایشان فرمودند: من تو را با طیّ الارض به کاشان می برم که مردمانش شیعههستند" کاملاً بی پایه است زیرا مردم کاشان در آن زمان شیعه نبوده اند.اساساً مردم کاشان به تبعیت از قم شیعه شدند و چون رواج تشیع در قم بینسالهای 80تا 115هجری آغاز شده بنابراین در سال مرگ عمر (سال 23 هجری) خبری از تشیعدر کاشان یا در قم نبوده است.بلکه تشیع در آن زمان در میان عده ای ازصحابه در مدینة النبی(ص) منحصر بود.( ر. ک. رسول جعفریان ، تاریخ تشیع درایران ص 173 )
در یک کلام نمی توان قصه های عامیانه ی مربوط به ابولولورا – که با عموم تواریخ شیعه و سنی تعارض دارند - باور کرد.( دربارهخودکشی ابولولو نیز به منابعی که در فوق ذکر شد مراجعه فرمایید. استادرسول جعفریان معتقد است قصه های عوامانه زیادی در قرن 6 و 7 در میان شیعیاندرباره ابولولو رواج یافته که فاقد مستند تاریخی و علمی است. وی بااینکه از اشتباهات عمر دفاع نمی کند با این حال دفاع از ابولولو را نیزناروا می داند. ر.ک. تاریخ خلفا ص 110 )

[SIZE=150]7* بهترین دفاع از تشیع : 
در پایان باید گفت بهترین دفاع از تشیع اینست که تشیعِ صحیح و معقول رابدون کم و کاست و بر اساس منابع معتبر و استدلال به مردم معرفی کنیم کهاگر چنین کنیم بسیاری از اهل سنت نیز به تشیع علاقمند می شوند. می توانیمبسیار مودبانه و مستند انتقادهای خود را به اهل سنت بگوییم و آرام و منطقیبه گفتگو بنشینیم اما تظاهر به ناسزاگویی در شأن پیروان علی(ع) نیست.امامان معصوم (ع) در روایات خود ما را به مدارا و برخورد نیکو( مجامله )با اهل سنت فرا خوانده اند.ر.ک. المحاسن للبرقی ج1 وصایا أهل بیته(ع ) ص18 و الکافی ج : 8 (کِتَابُ الرَّوْضَةِ ) ص2 تا 14 نیز تفسیرالعیاشی ج 1ص 373 و نیز بحارالأنوار ج71 ص 217 باب 14 و ج 75 ص 215 باب 3 . همچنینج27ص239 و ج71 ص217 . مجلسی(ره) در بحارالانوار تنها در باب التقیة والمداراة تعداد 109 روایت درباره تقیه و مدارا نقل کرده اند.بحارالانوارج‏72 باب التقیة و المداراة. نیز حاجی نوری(ره) در مستدرکالوسائل ج12ص306 باب وجوب کفّ اللسان عن المخالفین‏.

[SIZE=150]8* در یک کلام :  
تشیع حقیقی همان اسلام حقیقی است به شرطی که آن را با خرافاتِ عوام الناسآمیخته نکنیم. باید پیرو تشیع امام صادق (ع) بود که امامِ عقلانیت واعتدال و منادی وحدت بود: تشیع معصومین(ع) : همان مکتبی است که پیامبراعظم (ص) در روز غدیر خم مردم را به آن فراخواند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین.

         شما در مواردی باید نقد و بررسی شود:  [SIZE=150]1-شما در تاریخ قتل عمر به تواریخی اشاره کردید که تایید کننده نظرتون میباشد و این اصلا درست نیست. باید همه تواریخ را بررسی کرد.      [SIZE=150]2-الف- علامه عظیم الشان مجلسی (رضوان الله علیه) در رساله ای جداگانه تاریخ قتل عمر را در تاریخ 9 ربیع الاول اثبات میکند باید ان را در نظر بگیرید.      ب- با استناد به کدام مدرک تاریخی میفرمایید که علامه مجلسی تحت فشار حکومت صفوی بوده است.  سوالی که من از شما دارم اینکه اثبات 9 ربیع الاول به عنوان تاریخ قتل عمر چه سودی به حال دولت صفوی داشته است؟؟ که شما میفرمایید؟؟؟     [SIZE=150]3- قول مرحوم شهیدی هم یک احتمال است و نمیشود به عنوان مدرک ثابت از آن استفاده کرد.      [SIZE=150]4-الف-بله پیامبراکرم (ص) به امیر المومنین (ع) سفارش فرمودند که صبر کنند ولی سفارشی به عنوان بیعت با خلفا نفرمودند.   مدارکی که ثابت کند امیر المومنین(ع) با خلفا بیعت کردند را ذکر بفرمایید؟؟؟     ب- در بعضی تواریخ هم آمده که ابولولو (رضوان الله علیه)عمر را در آسیابی که خود درست کرده بود به قتل رسانید و ازآنجا گریخت.     [SIZE=150]5-الف- عمر یا عثمان غاصب غاصب است فرقی با هم ندارند.      ب-مگر متعه نسا و حج عمره از سنت های پیامبر نبود پس چرا عمر با نظر شخصی خود آنها را حرام کرد؟؟(و صدها فتوای دیگر که مخالف سنت پیامبر بود رجوع کنید: به صحاح سته اهل سنت)     ج- اگر در تاریخ خلفا کمی دقت کنیم میفهمیم که جانشین عمر عثمان بود حال چه عمر 1 سال خلافت میکرد چه 100 سال(توجه کنید به شورای تشکیل شده بنا بر وصیت عمر )     [SIZE=150]6- قبر ابولولو در مدینه است و هیچ خبری در تاریخ از محل آن نیست!!!! جای تعجب است!!!(با توجه به این که او قاتل خلیفه مسلمین است)      [SIZE=150]7- الف- در مدارا موافقم.      ب- اما در مورد تقیه خیر .  چون تقیه شرایطی دارد که صحبت های شما جزء آن نمیتواند قرار بگیرد/     [SIZE=150]8-از همان ابتدا دشمنان اهل بیت هر جا که به ضررشون باشه آن را خرافه یا ضعیف السند مینامند..!!      در مورد عید غدیر خم هم مثل روز روشن است که چه کسانی از پیامبر پیروی کردند و چه کسانی مخالفت (رجوع شود به وقایع بعد از پیامبر و تعیین جانشینی توسط عده ای عوام و غصب حق الهی امیر المومنین علی بن ابی طالب) 
تصویرتصویر
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: مقاله ای درباره مراسم عمرکشان ( عیدالزهراء ) نهم ربیع الاول

پست توسط salam1358 »

علامه مجلسي خود از ابن ادريس حلي نقل كرده كه تاريخ مرگ عمر ذيحجه است و اين مطابق اجماع علماست.

لطفا به منابع مراجعه كنيد و بعدا پاسخ بدهيد.

ابن ادریس حلی (دانشمند شيعي صاحب كتاب السرائر) درباره تاریخ نهم ربیع می گوید: مَنْ زَعَمَ أَنَّعُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَالسِّیَرِ ( هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتب تاریخ و سیره در اشتباه است.) سپس وی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته،میفرماید: الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک.( شیعه و سنی بر آناتفاق نظر دارند. )ر.ک. بحارالانوار، ج‏31، ص 119

علامه مجلسي بعدا سعي كرده با استناد به يك روايت شديداً ضعيف اين قول را تضعيف كند ولي نتوانسته است.
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: مقاله ای درباره مراسم عمرکشان ( عیدالزهراء ) نهم ربیع الاول

پست توسط salam1358 »

جناب آقاي «علی اصغر حسین» متاسفانه حضرتعالي به روايات شفاهي كه از اين و آن شنيده ايد اعتماد مي كنيد اما به سخن بزرگان شيعه كه تا زمان ابن ادريس حلي يعني تا ششصد سال اجماع داشتند كه عمر بن خطاب در ذيحجه كشته شده توجهي نمي كنيد و تنها نظر شخصي مجلسي - در روزگار صفوي - را مدرك مي دانيد حال آنكه ايشان خودشان با اين قاطعيت حرف نزده و در پايان گفته «الله اعلم»

ثانيا بطور كلي بايد متوجه باشيم با استناد به مطالب ضعيف نمي توانيم از تشيع دفاع كنيم و دير يا زود رسوا خواهيم شد. بهتر است به جاي تاكيد بر مطالب ضعيف بر اصول تشيع مانند حديث غدير و حديث ثقلين و حديث منزلت و حديث راية تأكيد كنيم.
بهترین دفاع از تشیع اینست که تشیعِ صحیح و معقول رابدون کم و کاست و بر اساس منابع معتبر و استدلال به مردم معرفی کنیم که اگر چنین کنیم بسیاری از اهل سنت نیز به تشیع علاقمند می شوند. می توانیم بسیار مودبانه و مستند انتقادهای خود را به اهل سنت بگوییم و آرام و منطقیبه گفتگو بنشینیم اما تظاهر به ناسزاگویی در شأن پیروان علی(ع) نیست.امامان معصوم (ع) در روایات خود ما را به مدارا و برخورد نیکو( مجامله )با اهل سنت فرا خوانده اند. ر.ک. المحاسن للبرقی ج1 وصایا أهل بیته(ع ) ص18 و الکافی ج : 8 (کِتَابُ الرَّوْضَةِ ) ص2 تا 14 نیز تفسیرالعیاشی ج 1ص 373 و نیز بحارالأنوار ج71 ص 217 باب 14 و ج 75 ص 215 باب 3 . همچنینج27ص239 و ج71 ص217 . مجلسی(ره) در بحارالانوار تنها در باب التقیة والمداراة تعداد 109 روایت درباره تقیه و مدارا نقل کرده اند.بحارالانوارج‏72 باب التقیة و المداراة. نیز حاجی نوری(ره) در مستدرکالوسائل ج12ص306 باب وجوب کفّ اللسان عن المخالفین
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: مقاله ای درباره مراسم عمرکشان ( عیدالزهراء ) نهم ربیع الاول

پست توسط salam1358 »

از برخي از روايات بر مي آيد اصل تبري كه از نظر ما شيعيان يكي از فروع دين است بايد بصورت « لعن ستمكاران بطور كلي » باشد و نبايد با ذكر نام و بصورت صريح باشد. كليني از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرزندِ يكي از سرانِشرك، اسلام آورده و در ركاب پيامبر(ص) بود. يكبار ابوبكر در حضور او پدرمشركش را لعنت كرد كه او خشمگين شد و به ابوبكر پاسخي تند داد. در آن هنگام پيامبر(ص)- به عنوان يك سيره هميشگي - فرمودند: «وقتي مشرکان را لعن و بدگويي مي كنيد بطور کلي سخن بگوييد نه بطور خاص (با ذکر نام) كه فرزندانشان (که اكنون در شمار مسلمانان هستند) خشمگين شوند»[محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج8 ص69 . اين ماجرا در مصادرتاريخي نيز آمده است: بلاذري، أنساب الأشراف[چاپ بيروت] ج1 ص160 و467 و ج6 ص44 ؛ واقدي، المغازي[چاپ بيروت] ‏ج3 ص925 و ابن حبيب هاشمي،المنمق[چاپ بيروت] ص294]
طبق اينروايت پيامبر اكرم(ص) از لعن صريح مشركان با ذكر نام، نهي فرمود تا موجب دودستگي بين مسلمانان نشود. معناي اين سخن اينست كه به جاي لعن با ذكر ناممثلا بگويند:«اللهم العن الظالمين».
از اين روايت مي توان فهميد كه به طور كلي لعن افراد با ذكر نام – حتي درباره مشركان - اگر موجب كدورت ميان مسلمانان شود روا نيست و بايد از آن پرهيز شود.
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: مقاله ای درباره مراسم عمرکشان ( عیدالزهراء ) نهم ربیع الاول

پست توسط salam1358 »

كليني از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرزندِ يكي از سرانِ شرك، اسلام آورده و در ركاب پيامبر(ص) بود. يكبار ابوبكر در حضور او پدر مشركش را لعنت كرد كه او خشمگين شد و به ابوبكر پاسخي تند داد. در آن هنگام پيامبر(ص)- به عنوان يك سيره هميشگي - فرمودند: «وقتي مشرکان را لعن و بدگويي مي كنيد بطور کلي سخن بگوييد نه بطور خاص (با ذکر نام) كه فرزندانشان (که اكنون در شمار مسلمانان هستند) خشمگين شوند»[محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج8 ص69 . اين ماجرا در مصادرتاريخي نيز آمده است: بلاذري، أنساب الأشراف[چاپ بيروت] ج1 ص160 و467 و ج6 ص44 ؛ واقدي، المغازي[چاپ بيروت] ‏ج3 ص925 و ابن حبيب هاشمي،المنمق[چاپ بيروت] ص294]
طبق اين روايت پيامبر اكرم(ص) از لعن صريح مشركان با ذكر نام، نهي فرمود تا موجب دودستگي بين مسلمانان نشود. معناي اين سخن اينست كه به جاي لعن با ذكر نام مثلا بگويند:«اللهم العن الظالمين».
از اين روايت مي توان فهميد كه به طور كلي لعن افراد با ذكر نام – حتي درباره مشركان - اگر موجب كدورت ميان مسلمانان شود روا نيست و بايد از آن پرهيز شود.
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: مقاله ای درباره مراسم عمرکشان ( عیدالزهراء ) نهم ربیع الاول

پست توسط علی اصغر حسین »

salam1358 نوشته شده:علامه مجلسي خود از ابن ادريس حلي نقل كرده كه تاريخ مرگ عمر ذيحجه است و اين مطابق اجماع علماست.

لطفا به منابع مراجعه كنيد و بعدا پاسخ بدهيد.

ابن ادریس حلی (دانشمند شيعي صاحب كتاب السرائر) درباره تاریخ نهم ربیع می گوید: مَنْ زَعَمَ أَنَّعُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَالسِّیَرِ ( هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتب تاریخ و سیره در اشتباه است.) سپس وی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته،میفرماید: الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک.( شیعه و سنی بر آناتفاق نظر دارند. )ر.ک. بحارالانوار، ج‏31، ص 119

علامه مجلسي بعدا سعي كرده با استناد به يك روايت شديداً ضعيف اين قول را تضعيف كند ولي نتوانسته است.


آقای سلام

اگر مشکل شما فقط همین است که تاریخ به درک رفتن عمر 28 ذی الحجه بر فرض محال قبول .
بنده کسانی را سراغ دارم که من باب احتیاط هم تاریخ 28 ذی الحجه را مجلس لعن برگزار

میکنند و هم تاریخ 9 ربیع الاول را. ولی مشکل شما فقط این نیست .شما میخواهید از این

طریق شبهه در اصل برائت از دشمنان اهل بیت ایجاد کنید ولی دلائل شما از نظر قران

( رجوع کنید به پستهای من در پاسخ به عید الزهرا غدیر ثانی) مردود میباشد.

واما از روایات :

با دقت بخوانید

اهل بیت گاهی در یک شرایط خفقان سیاسی قرار میگرفتند که با صراحت و به اسم و نام

نمیتوانستند لعن دشمنان را بفرمایند ولی زمانی که با دوستان خاص خود بودند با اسم و

نشان لعن میکردند:

1-زراره از امام صادق (ع) نقل کرده حضرت فرمودند: هر کس آن دو ابوبکر و عمر را یاد کند و

لعنشان کند در هر صبح خداوند هفتاد حسنه برای او می نویسد و ده گناه از او محو میکند

ده درجه بر درجات او می افزاید.(مجمع النورین و ملتقی البحرین ص 208)
2-
حضرت زهرا (س) فرمودند: (خطاب به ابوبکر) به خدا قسم در هر نمازم بر تو نفرین میکنم.

(الامامه و السیاسه ج1 ص20)
3-
و احادیث بی شماری که اهل بیت (ع) با نام و نشان لعن میکردند (رجوع کنید به مدارک

زیر و با دقت مطالعه کنید:معجم رجال الحدیث ج15 ص129 / اصول کافی ج8ص246 ح 343

/ تفیسر عیاشی ج1 ص178 ح65 /و بسیاری از منابع دیگر ....

و ما خود را پیرو اهل بیت میدانیم و افعال آنها را برای خود حجت میدانیم آیا نمیتوانیم آنها را با

نام و اسم لعن کنیم؟؟؟



حال ما که در زیر قدرت عظیم روحانیت و حکومت تشیع قرار داریم نمیتوانیم مجالسی

خصوصی برای لعن دشمنان اهل بیت برگزار کنیم؟؟؟؟

مگر لعن ابوبکر وعمر در جمعی که همه محب اهل بیت هستند و تمام آداب تقیه را هم

رعایت میکنند باعث مشکلی میشود؟؟؟


قال الرضا(ع) : کمال الدین ولایتنا و البرائه من عدونا


امام رضا (ع) فرمودند: کمال دین ولایت ما اهل بیت و برائت از دشمنان ماست.(بحار الانوار ج27 ص58)
تصویرتصویر
ارسال پست

بازگشت به “اسلام”