نظرتون رو درباره این جمله بگید......

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط پرستوی-مهاجر »

سلام اگه ممکنه نظرتون رو درباره این جمله بفرمایید:

حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیك بود.

افسوس كه بجای افكارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند(شریعتی)
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط محمد علي »

به نام خدا

نقد و بررسی شخصیت متزلزل و دگرگونه گوینده این سخن رو به وقت دیگه می سپارم

با اینکه تا حدودی در تاپیک زیر در مورد ایشون سخن رفته است :

وصيت نامه دکتر علي شريعتي
اما به هیچ عنوان با فلسفه قیام عاشورا و نیازمندی ایشان به لبیک ربطی ندارد .

امام از روز اول هم می دانستند که کسی یاری نمی کند و فریاد یاری خواستن فقط از روی اتمام حجت بود

همچنین این جمله از نظر منطقی هم اشکال دارد ، چرا که قیاس مع الفارق است .

چه ربطی دارد که اصلا آب را با لبیک مقایسه کنیم ؟

یا اینکه نیاز به آب را کمرنگ کنیم تا نیاز به لبیک را پررنگ جلوه دهیم .

ظلم و ظالم را فراموش کنیم و مظلوم را فقط معرفی کنیم !

دوران ان زمان و سخنرانی های انقلابی و تهییج کننده می طلبید که هر جمله ای را با هر آب و تابی به جوانان تزریق کنند

غافل از اینکه اثرات مخربی دارد (البته شاید غافلانه ، چون شواهدی هست که این سخنان از روی غفلت زده نمی شده است

بلکه با برنامه بوده )

و این گونه نگرش ها ریشه در کج فهمی از دین و امامت دارد ، او خود نیز در بسیاری موارد ریشه عقاید خود را زده است .

درد بی آبی و زخم های تن را با چیزی نامربوط مقایسه کرده و در نتیجه چنان بی ارزش نشانش داده که فرد کاملا باور می کند

اما هیچگاه اینگونه جملات انسان را به شناخت افکار امام نیز تهییج نمی کند ، چون بار کلام کاملا منفی و دارای هدف دیگری است

که کل قضیه را در ذهن شما مغشوش کند .

امثال این جملات را در جاهای دیگر نیز نشر می داد ، همچون جمله زیر که قبلا بحثش شده است .

"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!


موفق باشیدتصویر
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط پرستوی-مهاجر »

=8) =8) =8)

شما واقعا منو گیج کردید یعنی می فرمایید انسانی با چنین تفکرات غنی انسان متزلزل و.....

یعنی کسی این همه سخنان زیبا وناب را به ایشان دیکته کرده ؟؟؟؟؟؟؟؟

می شه لطفا اسناد بیشتری مبنی بر تزلزل این شخصیت بزرگ که سهم بزرگی در انقلاب و هدایت

خیلی از جوانها داشته بیاورید.

در مورد جمله هم صحبتهایی دارم ولی فعلا دفاع از این شخصیت بزرگ مهمتر هست.

از نظری هم که دادید ممنونم
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط محمد علي »

سلام

دقیقا منتظر چنین جوابی از شما بودم

چون فقط برخی جمله های ایشان را خوانده اید و مجذوب شده اید

حب الشئ یعمی و یصم

هیچگاه بدون مطالعه کامل از هیچ کسی دفاع نکنید !

ما هم در اینجا نقد اندیشه ها می کنیم تا اشخاص ، ولی چون اصرار دارید باشه ...

چاره ای نیست اما سعی می کنم آرام آرام بگویم تا از شدت حیرت شما کاسته شود

واقعا به نظر شما کسی که دوبار در زندگی اقدام به خودکشی کرده دارای تفکری غنی است !!!

لینکی در بالا دادم ، کاش مطالعه می فرمودید که دختر خودشون که نزدیکترین افراد بهشون بوده چه در مورد پدرش گفته ؟


اما در مورد برخی کتاب هایی که شاید شما نخوانده اید :

با مخاطب های آشنا

ص13

من گاندی آتش پرست را بیشتر لایق شیعه بودن می دانم تا آیت الله بهبهانی و بد تر از او علامه مجلسی را و چه می گویم ؟ مجلسی سنی است ...
گورویچ یهودی ماتریالیست کمونیست بخاطر آنکه تمام عمر را علیه جاهلیت فاشیسم هیتلر و دیکتاتوری استالین و استعمار نظامی ارتش سری فرانسه برای اسارت مردم الجزایر و جلادی های صهیونیسم در قتل عام مردم فلسطین در مبارزه و خطر و فرار .... از مرجع عالیقدر تقلید شیعه حضرت ایت الله العظمی میلانی که تا کنون هرچه فتوا داده است در راه تفرقه مسلمین بوده یا کوبیدن هر حرکتی در میان مسلمین و یک سطر در تمام عمرش علیه 25 سال جنایت صهیونیسم و 7 سال قتل عام فرانسه و 100 سال استعمار و 100 ها سال استبداد ننوشته و ولایت برایش مقام نام و دکان نان و چماق دست بوده است، به مراتب به تشیع نزدیک تر است!!!

(یک یهودی را به تشیع نزدیک تر دانسته تا مرجع شیعه را )

بهتره بدونید ایت الله میلانی اولین کسی است که وقتی امام دستگیر شد به تهران امد و علما را جمع کرد برای اعتراض
چطور می گوید ایشان در مورد استبداد چیزی ننوشته ؟؟؟
اقای میلانی کسی است که مخارج کامل زندگی پدر شریعتی را در مشهد می داد ، و خود شریعتی بر فرض علامه مجلسی را هم نشناسد او را خوب می شناسد و چنین در موردش تهاجم می کند !! ( والبته اقای میلانی اولین مبارز با شریعتی بود )

همچنین ایشان یک اثر در رد ابوالفضل برقعی که وهابی شده بود دارد ، که کتاب او را رد کرد ، حالا برقعی شده مسلمان؟
و کار ایشان شده تفرقه افکنی ؟؟


در ص99 همین کتاب داستان دوبار خودکشی اش و پوچ گرا شدنش را به قلم خودش اورده .


ص 141

اسلام فردا دیگر اسلام ملا نخواهد بود ، اسلام قم و مشهد نیز تغییر خواهد کرد .
طلاب نشان داده اند که دیگر آیات بر آنها دیکته می کنند ولی باور ندارند ...

اسلام فردا دیگر اسلام مفاتیح نیست ، اسلام قرآن است !!!!!


(خودتان بهتر می دانید که چه کسی شعارش قرآن تنها بود !!! و الان چه کسانی این شعار را می دهند که دیگر اسم نمی برم ...)


ص 216 : داستان حسن و محبوبه را شروع می کند که در ص 232 همین کتاب در خاتمه این داستان اسم حسن و محبوبه آمده :

حسن آلاد پوش ، محبوبه متحدین // این دو نفر از اعضای مجاهدین خلق هستند که قبل از اینکه "مجاهدین اعلام کنند ما فقط

انقلابی هستیم و به اسلام کار نداریم" ، این دو نفر قبل از آنها اعلام کردند که اسلام کشک است و ما فقط انقلاب می کنیم .


در این داستان سمبلیک حسن و محبوبه : بعد از اینکه اهالی ده (سمبل ایران) را به چند گروه

1- آخوند و ملا و سید و دعا نویس و جن گیر و رمال ( که همه را یک کاسه کرده)

2- دکان دار خر پول و ربا خور ،

3- خان بد سبیل که بالاسر همه است ،

و ... تقسیم می کند ، می گوید :

چه کسی می تواند جلوی خان مقاومت کند ؟ اخوندها و ملاها ! ... این ها که توان مقاومت ندارند و شعور این کار را ندارند ،

و آن کسی هم که شعورش می رسد حقه باز است و دستش در دست همین ژاندارم است .


(این مطالب دقیقا بعد از سال 42 نوشته شده که امام قیام کرده بود و او امام را فریبکار و همدست شاه می خواند...)



ص 244 : از بازرگان و ... تعریف و تمجید مفصلی دارد .


همچنین توجه به نامگذاری این کتاب هم جالب است (با مخاطب های آشنا) یعنی این حرف ها رو با خودی ها زدم

کسانی که از خودمون هستن و میشه باهاشون راحت حرف زد ، و عقده منو دارن ...


و البته این تنها نمونه ای بود از این دست کتاب ها ...


پس نگویید چنان و چنان

چون اینجوری خود شاه هم در انقلاب نقش داشته ولی چه کسی او را انقلابی می خواند ؟

هرکسی که مردم را تهییج کرد که نمی شود انقلابی ، آن هم انقلاب بدون اسلام که خودش تصریح کرده !

جریانات انقلابی قبل از 57 خیلی مفصل تر از اینهاست که فکر کنید همه مردم یکدست بودند و یک شعار می داند .

خیر ...

مطالعه دقیق تاریخ به شما ثابت خواهد کرد که هر فرقه و گروهی به این حرکت ضد استبداد چشم طمع داشته ...


امیدوارم تا همین جا کافی باشد

در خانه اگر کس است یک حرف بس است ...
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Junior Member
Junior Member
پست: 36
تاریخ عضویت: جمعه ۲۷ دی ۱۳۸۷, ۸:۴۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 59 بار
سپاس‌های دریافتی: 42 بار

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط zahra sadeghpoor »

س... س... س...سلام ::sa .
::sa
=8) =8) =8)
چقدر موضوع برام عجیب و جالب و قابل بحثه.
:D حتما ازین صفحه پرینت میگیرم که با سایرین در موردش بحث کنیم ببینم این جا چه خبره ! ( سرقت اطلاعات محسوب نشه حلال کنید)
نتیجشو اطلاع میدم.
خیلی ممنون از بابت مطالبتون آقا محمد علی :razz: و پرستوی مهاجر به خاطر موضوع قشنگشون. :razz:

التماس دعای زیاد :razz:
New Member
New Member
پست: 18
تاریخ عضویت: دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷, ۱۲:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3 بار
سپاس‌های دریافتی: 46 بار

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط ama.kh »

صد در صد با نظر دكتر شريعتي موافقم .

امام حسين چندين سال پيش به شهادت رسيدند ولي آيا پيام آن حضرت باقي مانده است .
اگر افكار والاي امام حسين رو به مردم نشان بدهيم مي توانيم در كنار مظلوميت امام . افكارش را نيز به مردم نشان دهيم . همين كاري كه در اين محرم بيش از پيش به آن پرداخته شد .
تعداد سخنرانان پيرامون اهداف امام حسين بيشتر از تعداد دسته جات عزاداري بوده است .
اينكه ما فقط به عزاداري امام حسين بپردازيم و فقط مظلوميت امام را ببينيم اولين و مهمترين هدف دشمنان تشيع است .
در پايان سخني از امام علي (ع) :
به گفته نگاه كن . نه به گوينده .
او مي آيد . . .
الهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

[External Link Removed for Guests]
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط محمد علي »

به نام خدا

ما هم با هردوی اینها موافقیم .

یعنی عزاداری با بینش .

مشکل کسانی هم که عزاداری را امری بی مغز و توخالی فرض می کنند همین است که آن را جدای از تبیین اهداف می دانند

اما دشمنان می خواهند عزاداری را در سطح ظاهر رها ساخته و با جداسازی "عزاداری" و "تبیین اهداف" ، همین ضربه ای را بزنند که گوینده جمله بالا زد .

یعنی بین عزاداری (با تعریف خودش که بی محتوابودن آن را تاکید دارد) و بین تبیین اهداف جدایی بیندازد .

حال آن که بین ایندو هیچ جدایی نیست و هردو با هم هستند !
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Member
Member
پست: 57
تاریخ عضویت: شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۰۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 65 بار
سپاس‌های دریافتی: 138 بار

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط هاجر »

حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیك بود.

افسوس كه بجای افكارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند(شریعتی)
من با وجود اينكه جز چند جمله مشهور و كتاب حج شريعتي چيز ديگري نخوانده بودم تا با ايشان آشنا بشوم
وقتي اين جمله را خواندم به نظرم بسيار زيبا آمد وليكن در اون لحظه تنها برداشتي كه به ذهنم رسيد اين بود كه :

پس اين آخوند ها و روحانيت حقيقت اصلي را كتمان كرده اند!
مگر چه چيز برايشان دارد؟
عجب ظلمي!!

اين ضربه زدن به روحانيت،موثر ترين قشر در تبليغ دين بود و ايجاد تفرقه

من همين را ميخواستم،قسمت هايي از نوشته هاي شريعتي كه نشان دهنده تفكرات اشتباهش هست
حالا كم كم دارم فهميدم كه او شخصيت بزرگي نيست؛ بزرگ نماست
خيلي عالي بود.متشكرم تصویر
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط راوي »

البته دوستان عزیزم نقدهای لازم را بر جملات خواهند آورد ، اما برای آشنایی بیشتر با گوینده آن توجه شما را به سایر جملات ایشان در مورد خلفا جلب می کنم :

الف ) مقدمه : عمر هیچ خدمتی به اسلام نکرده است.نه در شعب ابیطالب،نه در مدینه،نه در هیچ کدام از جنگهاو نه پس از فتح مکه.همیشه در جنگها یا موثر نبوده یا با دوستش فرار کرده،ولی وقتی یک عرب دست و پا بسته را می آوردند،می گفت "اجازه بده تا گردنش را بزنم".او راه اسلام را 180 درجه منحرف کرد و اسلام وارونه را به جهان عرضه کرد و کوفه را مسلمان کرد.مسلمانان امام حسین کٌش درست کرد.تمام گمراهیها را تا روز قیامت موجب شد.نگذاشت پیامبر در آخرین لحظات جمله ای را بنویسدکه اگر می نوشت امت هرگز گمراه نمی شدند.حق امیر المومنین(صلوات الله علیه)را غصب کردو در دین بدعتها گذاشت.بانو و سرور زنان دو عالم را در جنایتی بزرگ شهید کرد.و...

اما ...
آقای شریعتی در "اسلام شناسی" صفحه 431 میگوید:

«عمر مردی است بر خلاف ابوبکر خشن و متعصب و بسیار جدی و به اصطلاح اروپاییها عنصری است اصولی،دراجرای آنچه عدل می داند و اصل،کمترین نرمش و گذشتی ندارد.خدماتش در اسلام روشنتر از آن است که به توصیف و استدلال نیازی داشته باشد.ورود او به جمع اندک یاران محمد در مکه آنان را نیرومند ساخت.هرگاه صحبت از تصمیمی یا قضاوتی درباره دشمن یا دشمنانی در میان بود که به اسارت مسلمانان افتاده بود،پیشنهاد ابوبکر آزادی و محبت بود اماجمله ای که همواره عمر در این موارد تکرار می کرد این بود:"ای رسول خدا،اجازه بده تا گردنش را بزنم".اما وی به همان اندازه که یک "مجری" بسیار شایسته و جدی بود ابتکار و استنباط نداشت.روحی قوی و ایمانی سخت داشت، اما فکرش سطحی بود؛...»



ب-امیرالمومنین از طفولیت امام عالمیان بوده اند و هنگام دعوت بلافاصله ایمان آوردند.

اما ...

آقای شریعتی در "اسلام شناسی" صفحه 492 میگوید:

«...{حضرت علی خطاب به پیامبر گفت}:-"در برابر کی به سجده می روید؟"

-"در برابر الله که مرا به رسالت مامور کرده است تا مردم را به او بخوانم. ازتو
می خواهم که به او بگروی و به رسالت من ایمان آوری".سپس او را به انکار
بتان دعوت کرد و آیاتی که رسیده بود بر او خواند.
علی،گر چه هنوز پسر بچه ای هشت ساله است و تحت تکفل محمد و
به او سخت ایمان دارد،اما مردی که جرثومه اش را با استقلال و استقامت٫ سرشته اند،نمی تواند بدین سادگی عقیده ای را بپذیرد و یا به دروغ بدان تظاهر کند.
گفت:"به من مهلت دهید تا در آن بیندیشم و با پدرم ابوطالب مشورت کنم".اطاق را ترک کرد و یکراست به سوی خوابگاه خویش رفت و شب را در اندیشه این دعوت گذرانید....»

و در پنج صفحه بعد میگوید:

«این مرد پنجمین مسلمان یا اولین مسلمان بیرون از خانه محمد،ابوبکر ابی قحافه،تاجر سرشناس و پر نفوذ قریش استکه بی کمترین درنگی دعوت محمد را پذیرفت.
وی اسلام را از خانه محمد به میان شهر آورد
...»

ابوبکر را که به زور سیره نویسان ، نفر 55 ای است که ایمان آورده را مومن بی درنگ می خواند .

در اسلام شناسی ص595 می گوید: « در نقل حوادث سیره طبری و ابن هشام را متن قرار داده ام

که هر دو از سنیهای متعصب هستند.

وقتی کسی منبعش را چنین متون پر غلطی قرار دهد ، معلوم است که نتایج فکری و قلم او به کجاها می رود ،


و این سوال که چرا به این منابع مراجعه می کرده را بی پاسخ می گذاریم !!!
.
تصویر
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

Re: نظرتون رو درباره این جمله بگید......

پست توسط پرستوی-مهاجر »

سلام

نظرات رو به همراه لینکهایی که قرار دادید مطالعه کردم بسیار جالب و آموزنده بود اما لازم می دونم

نکته اشاره کنم که اگر در زندگی هر کدام از بزرگان هم اینطور که در مورد ایشان زوم شده دقت کنید و

قرار باشه مو رو از ماست بیرون بکشیم مسلما اشتباهات فراوانی پیدا می کنیم بنابراین صرفا به

دلیل داشتن چند اشتباه که معلوم نیست در چه مقطعی یا چه شرایط و موقعیت زمانی و مکانی

گفته شد در مورد شخصیت یک انسان نظر داد همین طور صحبت های دختر ایشان به هیچ وجه

سند معتبری برای شناسایی شخصیت ایشان نمی باشد .

در ادامه از شما تقاضا می کنم به نظر آقای خامنه ای در مورد ایشان توجه کنید و نظرتون رو در مورد این مصاحبه هم بفرمایید.

مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با آیت ا... خامنه ای
شریعتی چقدر خطرناک است !!؟




-با توجه به اینکه شما با دکتر شریعتی سابقه صمیمیت و دوستی داشتید وبا اواز نزدیک آشنا بودید آیا شما تمایل دارید در مورد چهره و شخصیت او با مامصاحبه کنید ؟

بسم ا... الرحم الرحیم.

بله ـ من حرفی ندارم که درباره شخصیت شریعتی و معرفی شخصی از جوانب انسانی که برای مدتهای مدیدی مرکز و محور گفتگوها و قیل و

قالهایزیادی بوده ـ آشنائی های خودم را تا حدودی که در این فرصت میگنجد بیان کنم.به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور میکنند

یک چهرههمچنان مظلوم است ! و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست .یعنی از شگفتیهای زمان و شاید از شگفتگیهای شریعتی این است که هم

طرفدارانش وهم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پرشور راناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست .مخالفان او به

اشتباهاتدکتر شریعتی تمسک میکنندو این موجب میشود که نقاط مثبتی که در او بود رانبینند.بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا

نمیکنم کهاین اشتباهات کوچک بود اما ادعا میکنم که در کنار آنچه که ما اشتباهاتشریعتی میتوانیم نام بگذاریم چهره شریعتی از برجستگیها و

زیبائیهائیهم برخوردار بود .پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او برجستگیهای او رانبینیم.من فراموش نمیکنم که در اوج مبارزات که می توان

گفت که مراحل پایانی قال و قیلهای مربوط به شریعتی محسوب میشد امام ضمن صحبتی بدون اینکه نام از کسی ببرند اشاره ای کردند به وضع

شریعتیو مخالفتهائی که در اطراف او هست نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و درفرونشاندن آتش اختلافات موثر بود.در آنجا امام بدون آنکه

اسمشریعتی را بیاورند این جور بیان کرده بودند " کسی را که خدماتی کرده (چیزینزدیک به این مضمون)به خاط چهار تا اشتباه در کتابهایش

بکوبیم این صحیح نیست "این دقیقا نشان می داد موضع درست را در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت شریعتی .مکن بود او اشتباهاتی بعضا

درمسائی اصولی و بیانی تفکر اسلامی داشته باشد مثل توحید یا نبوت و یا مسائلدیگر ما این نباید موجب میشد که ما شریعتی را با همین نقاط

منفی بشناسیم .در او محسنات فراوانی هم وجود داشت که البته مجال نیست که الان من این محسنات را بگویم... این درباره مخالفان .




اماظلم طرفداران دکتر به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود بلکه حتی کوبنده تر وشدیدتر هم بود.طرفداران او به جای آنکه نقاط مثبت شریعتی را

مطرحکنند و آنها را تبیین کنند در مقابل مخالفان صف آرائی کردند و دراظهاراتی نسبت به شریعتی سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه

بدهند.سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهی را از او نپذیرند .سعی کردند هرگونهاختلافی را که با روحانیون یا با متفکران بنیانی و فلسفی اسلام

دارنددر پوشش حمایت و دفاع از دکتر بیان کنند.در حقیقت شریعتی را سنگری کردندبرای کوبیدن روحانیت و یا کلا متفکران اندیشه ی بنیانی و

فلسفی اسلام .

خود این منش و موضع گیری کافی است که عکس العملها را در مقابل شریعتی شدیدتر و تندتر کند و مخالفان او را در مخالفت حریص تر کند.

بنابراینمن امروز می بینم کسانی که به نام شریعتی و به عنوان دفاع از او دربارهشریعتی حرف میزنند کمک می کنند تا شریعتی را هر چه بیشتر

منزوی کنند.متاسفانه به نام رساندن اندیشه های یا به نام

نشر آثار او یا به عنوان پی گیری خط و راه او فجایعی در کشور ما صورت میگیرد فراموش نکرده ایم که یک مشت قاتل و تروریست به نام "

فرقانی "ها خودشان را دنباله رو خط شریعتی می دانستند .

آیا شریعتی به راستی کسی بود که طرفدار ترور شخصیت عظیمی مثل شهید مطهری باشد ؟او که خود را همواره علاقمند به مرحوم مطهری و بلکه

مرید او معرفی می کرد . من خودم این مطلب را از او شنیدم.مخالفان را میشود با تبیین و توضیح روشن کرد . می شود با بیان برجستگیهای

شریعتی اگر در میان مخالفان معاندی وجود دارد او را منزوی کرد.

امااین گونه موافقان را به هیچ وسیله ای نمی شود از جان شریعتی و از سرشریعتی دور کرد . بنابراین من معتقدم چهره شریعتی در میان این

موافقانو این مخالفان چهره مظلومی است و اگر من بتوانم در این باره یک رفع ظلمیبکنم به مقتضای دوستی و برادری دیرینه ای که با او داشتم

حتما ابائی ندارم .


عدهای معتقدند که معمولا شخصیتها از دور یا پس از مرگ مبالغه آمیز و افسانهای جلوه میکنند .آیا به نظر شما در مورد شریعتی نیز میتوان این

نظر را صادق دانست و آیا چهره او نیز دستخوش چنین آفتی دانست ؟

البتهمن تصدیق میکنم که بخشی از شخصیت شریعتی مبالغه آمیز وافسانه آمیز جلوهمیکند.درمیان قشری از مردم ـ اما متقابلا بخشهای ناشناخته ای

ازشخصیت شریعتی هم که آنها به قدر آنچه بوده اند هم بروز نکردند و رویشامروز حساب نمی شود .مثل :. فرقانی ها .: هستند ـ دریک سطح

دیگری کسانی که امروز در جنبه های سیاسی درمقابل یک قشر یا جریانی قرار گرفته اند و خودشان را به شریعتی منتسب می کنند از آن جمله

هستندبعضی ازافراد نزدیک شریعتی - اینها درحقیقت از نام و از عنوان- از آبروی قیمتی شریعتی دارند سوءاستفاده میکنند برای مقاصد سیاسی

واین طرفداری وجانبداری است که یقینا ضربه اش به شخصیت شریعتی کمتر از ضربه مخالفان شریعتی نیست وجود دارند .


شریعتیرا ممکن است به عنوان یک فیلسوف یک متفکر بزرگ یک بنیانگذار جریان اندیشهمترقی اسلام - معرفی بکنند .اینها البته همانطوری که

اشارهکردید مبالغه آمیز است .و چنین تعبیراتی باب مرحوم دکتر نیست .اما متقابلاشریعتی یک چهره دردمند پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود .

از جمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت وغفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماعی رنج می برد

وکوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر سازندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند .

اینبُعد از شخصیت شریعتی آن چنان که باید وشاید شناخته نشده است .وروی اینبخش وجود او تکیه نمی شود .می بینید که اگر از یک بُعد از

سوی یک قشری از مردم مبالغه آمیز جلوه میکند باز بخش دیگری از شخصیت او وگوشه دیگر ازچهره او حتی ناشناخته وتاریک باقی مانده است

.بنابراینمی توانم درپاسخ شما بگویم بله ـ به صورت مشروط درمورد شریعتی هم اینبیماری وجود داشته است اما نه به صورت کامل وقسمتهائی

از شخصیت او آن چنان که باید حتی شناخته نشده است .



درباره رابطه عاطفی و فکری شریعتی با روحانیت و روحانیون نظرات گوناگون و متفاوت و بعضا مغرضانه ای عرضه شده است .آیا شما می

توانید به عنوان یک روحانی که با دکتر دوست و دربسیاری موارد همفکر بوده حقیقت را در این مورد بیان کنید ؟

اول من یه خاطره ای برای شما نقل می کنم و بعد پاسخ شما را می دهم .

در سال ۱۳۳۹ در مشهد در یک مجمعی از طلاب و فضلای مشهد من درس تفسیر می گفتم .در این درس تفسیر یک روز راجه به روحانیت

صحبت کردم و نظراتی را که در مورد بازسازی روحانیت یعنی جامعه روحانیت وجود داشت به صورت فرض و احتمال مطرح کردم گفتم چهار

نظر وجود دارد :

یک :حذف روحانیت به کلی ـ یعنی اصلا روحانیتی نمی خواهیم .

دو : قبول روحانیت به همین شکلی که هست با همین نظام و سازمان کنونی قبولش کنیم و هیچ اصلاحی را در آن ندانیم .

سه: تبدیل به کلی یعنی اینها ! (روحانیت کنونی ) را برداریم یک روحانیت جدیدبیاوریم به جای این روحانیت ـ با شرایط لازم و مقرری که

برایش میپسندیم بنیانگذاری کنیم .

وچهارم : اصلاح همان چیزی که هست .

بحث کردم ـ روی مساله صحبت کردم البته طبیعی است که من آن سه نظر اول را رد می کردم و با ارائه دلیل و به نظر چهارم معتقد بودم .

هماناوقاتی بود که تازه زمزمه هائی علیه دکتر بلند شده بود و گفته می شد کهدکتر شریعتی راجع به افکار شیعی کم عقیده است . یا بی عقیده است

یانسبت به روحانیت علاقه ای ندارد و ازاین قبیل تعبیرات . جلسهای داشتیم همان روز با دکتر شریعتی ! من برای او نقل کردم که من در جلسه

درسماناین مطلب را بیان کردم با علاقه فراوانی گوش می داد .برایش گفتم ـ گفتمبله یکی اینکه نفی روحانیت به کلی که گفت این غلط است ! دوم

اثباتهمین روحانیت موجود به کلی که هیچ تغییری در او وارد نکنیم .این هم که غلطاست .سوم اینکه تبدیل کنیم روحانیت را باز به کلی یعنی این

روحانیت را کلا برداریم یک روحانیت دیگر جای او بگذاریم با شرایط لازم .

تااین شق سوم را گفتم شریعتی ناگهان گفت :اوه ! اوه ! این از همه بدتر است!!.توجه می کنید گفت این از همه بدتر است .از همه خطرناکتر

استاز همه استعماری تر است و رسیدیم به نظر چهارم که آن اصلاحروحانیت موجود بود .گفت بله این نظر خوبی است .شریعتی برخلاف آنچه

گفتهمی شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند ـ نه فقط ضدروحانی نبود بلکه عمیقا مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود و فرق

بگذاریمبین روابط او با روحانیت ـ رابطه او با روحانیت همان چیزی استکه گفتم . او می گفت روحانیت یک ضرورت است .اینها اعتقادات او

بود .این از چیزهائی بود که جزء معارف قطعی شریعتی بود

اما در مورد روحانیت تصورش این بود که که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد به طور کامل عمل نمی کنند .

باز در اینجا یک خاطره ای نقل کنم برای شما در سال ۴۷ یعنی سالآخر عمر جلال آل احمد ـ مرحوم آل احمد آمد مشهد یک جلسه مشترکی داشتیم

من بودم ـ آل احمد بود مرحوم شریعتی بود و عده ای هم از دوستان مشهدی ....

ادامهدارد ...

(برگرفته از نشریه صبح دوکوهه - اسفند ۱۳۸۰)
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
قفل شده

بازگشت به “امام حسین‌ (علیه السّلام)”