*دانستنیهای قرآنی -قبلی رو جواب بده و از بعدی یه سوال بپرس*

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 199
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۴ ق.ظ
محل اقامت: اصفهان
سپاس‌های ارسالی: 456 بار
سپاس‌های دریافتی: 371 بار

Re: *دانستنیهای قرآنی -قبلی رو جواب بده و از بعدی یه سوال بپرس*

پست توسط divoone110 »

 

حیف و صد حیف که کسی نیست وگرنه میگفتم که جناب عاشورائی « گل گفت » تا شعر فرحزای «گل گفتی آی گل گفتی» برایشان سر داده شود. :::P

جواب درست است.در همین حد هم کفایت میکند.فقط محض یادآوری میگویم که اهل ایمان، اراده و خواسته خود را تابع و پيرو خواسته و دستور خدا و رسول (ص) قرار می دهند و در هيچ امرى از امور بر آنان سبقت نمی جويند . شعار و عمل مومن بايد اطاعت و انقياد از دستور رسول (ص) باشد كه اطاعت پروردگار خواهد بود و این اطاعت از مصادیق تقوای الهی است.
هر گونه تقدم و سبقت بر ساحت كبريائى و بر رسول صلى اللّه عليه و آله در افعال اختيارى بشر ناگزير در آن شائبه تمرد و عصيان خواهد بود و این از ایمان و تقوا به دور است.پس متخلف باید در ایمان و تقوای خودش تردید کند.در انتها ، آیه با بیان علیم بودن خدا ( به اعمال و نیات) و سمیع بودن (به اقوال) امکان توجیه کردن تخلفات را نفی میکند.
نکته آخر که یادآوری آن نیکوست اینکه: فارغ از شان و سبب نزول آیه ، باید متوجه باشیم که حکم پیشی نگرفتن از خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله در تمام افعال ما ساری و جاری است و کاسه داغتر از آش شدن به بدعت منتهی میگردد.
جناب عاشورائی با پرسش خود به تاپیک رونقی تازه بدهید.
یا علی  

در کوچه های شهر و در انظار مردمان

دیوانه وار نعــــره زنــــم رو به آسمـــان

آن دم که خواست حب علی از دلم رود

ای خالق جهان به دمی جان من ستان

[External Link Removed for Guests]
Iron
Iron
پست: 137
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸, ۱۱:۴۸ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 166 بار
سپاس‌های دریافتی: 279 بار

Re: *دانستنیهای قرآنی -قبلی رو جواب بده و از بعدی یه سوال بپرس*

پست توسط عاشورايي »

با سلام و تشكر از همه دوستان
همانطور كه همه ما مي دانيم آكَاهي از شأن نزول سوره ما را به شناخت معنا و مفهوم آن سوره كمك شاياني مي كند ، لذا تفاسير متقدم نوعا به شأن نزول اهميت مي داده و آن را نقل مي كردند : سوال بنده از شأن نزول اين سوره است. سوال ساده اما مهمي است و براي ادامه بحث قطعا مورد نياز ما خواهد بود ، بس براي اينكه بحث به شكل علمي بيش برود لازم است يكي از دوستان شأن نزول اين سوره را بيان كند، لذا بنده از يكي از دوستان در خواست مي كنم كه

شأن نزول اين سوره را تشريح بفرمايد و جه بهتر كه أقوال مختلف هم اكَر وجود دارد ذكر نمايد .

با تشكر
Iron
Iron
پست: 199
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۴ ق.ظ
محل اقامت: اصفهان
سپاس‌های ارسالی: 456 بار
سپاس‌های دریافتی: 371 بار

Re: *دانستنیهای قرآنی -قبلی رو جواب بده و از بعدی یه سوال بپرس*

پست توسط divoone110 »

سلام دوست عزیز
سؤال شما از شان نزول ایه ای خاص است یا تمام سوره؟چون من شان واحدی برای تمام سوره ندیدم بلکه برای هر چند آیه شؤونی ذکر شده که بنظر بیان همه آنها بصورت یکجا در حوصله این مقال نباشد.اگر ایه یا ایاتی خاص مدنظرتان بوده معین کنید و اگر شان واحدی برای تمام سوره میدانید مرحمت کرده و خود پاسخگوی سوال خود باشید و برای دوستدارانتان پرسش دیگری طرح کنید بلکه باعث حرکت دوباره تاپیک گردید.
فراوان سپاسگزارم

یا علی

در کوچه های شهر و در انظار مردمان

دیوانه وار نعــــره زنــــم رو به آسمـــان

آن دم که خواست حب علی از دلم رود

ای خالق جهان به دمی جان من ستان

[External Link Removed for Guests]
Iron
Iron
پست: 199
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۴ ق.ظ
محل اقامت: اصفهان
سپاس‌های ارسالی: 456 بار
سپاس‌های دریافتی: 371 بار

Re: *دانستنیهای قرآنی -قبلی رو جواب بده و از بعدی یه سوال بپرس*

پست توسط divoone110 »

 
با سلام به دوستان
در جواب دوست خوبم شان نزول چند آيه اول سوره را بيان ميكنم كه مهمترين و مشهورترين ها در تفاسير مختلف ميباشد.

در تفسير جامع (از سيد محمد ابراهيم بروجردي كه تفسيري روائي است) براي آيه اول اينچنين امده است:


طبرسى از جابر روايت كرده سبب نزول آيه آن بود كه جماعتى پيش از نماز عيد و پيش از آنكه پيغمبر اكرم قربانى كردند آيه مزبور نازل شد رسول اكرم دستور داد قربانى مجدد نمايند. (تفسير جامع، ج‏6، ص: 392)

در تفسير نمونه از ايت الله مكارم شيرازي اينگونه آمده:


از جمله شان نزولهايى كه براى آيه نخست ذكر كرده‏اند اين است كه:
پيامبر ص به هنگام حركت به سوى" خيبر" مى‏خواست كسى را بجاى خود در" مدينه" نصب كند، عمر شخص ديگرى را پيشنهاد كرد آيه فوق نازل شد و دستور داد بر خدا و پيامبر پيشى مگيريد (تفسير قرطبى" جلد 9 صفحه 6121.).
بعضى ديگر گفته‏اند: جمعى از مسلمانان گاه گاه مى‏گفتند اگر چنين مطلبى در باره ما نازل مى‏شد بهتر بود، آيه فوق نازل گشت و گفت بر خدا و پيامبرش پيشى مگيريد (تفسير قرطبى" جلد 9 صفحه 6121.).

بعضى ديگر گفته‏اند: آيه اشاره به اعمال بعضى از مسلمانهاست كه پاره‏اى از مراسم عبادات خود را پيش از موقع انجام دادند و آيه فوق نازل شد و آنها را از اينگونه كارها نهى كرد (تفسير قرطبى" جلد 9 صفحه 6121.)

و اما در مورد آيه دوم گفته‏اند: گروهى از طايفه" بنى تميم" و اشراف آنها وارد مدينه شدند هنگامى كه داخل مسجد پيامبر ص گشتند صدا را بلند كرده، از پشت حجره‏هايى كه منزلگاه پيامبر ص بود فرياد زدند:
يا محمد اخرج الينا!:" اى محمد! بيرون بيا"! اين سر و صداها و تعبيرات نامؤدبانه پيامبر ص را ناراحت ساخت هنگامى كه بيرون آمد گفتند آمده‏ايم تا با تو مفاخره كنيم! اجازه ده تا" شاعر" و" خطيب ما" افتخارات قبيله" بنى تميم" را بازگو كند پيامبر اجازه داد.
نخست خطيب آنها برخاست و از فضائل خيالى طائفه" بنى تميم" مطالب بسيارى گفت.
پيامبر ص به" ثابت بن قيس" فرمود پاسخ آنها را بده، او برخاست خطبه بليغى در جواب آنها ايراد كرد بطورى كه خطبه آنها را از اثر انداخت! سپس" شاعر" آنها برخاست و اشعارى در مدح اين قبيله گفت كه" حسان بن ثابت" شاعر معروف مسلمان پاسخ كافى به او داد.
در اين هنگام يكى از اشراف آن قبيله بنام" اقرع" گفت: اين مرد خطيبش از خطيب ما تواناتر، و شاعرش از شاعر ما لا يقتر است، و آهنگ صداى آنها نيز از ما برتر مى‏باشد.
در اين موقع پيامبر ص براى جلب قلب آنها دستور داد هداياى خوبى‏ به آنها دادند آنها تحت تاثير مجموع اين مسائل واقع شدند و به نبوت پيامبر اعتراف كردند.
آيات مورد بحث ناظر به سر و صداى آنها در پشت خانه پيامبر ص است.

شان نزول ديگرى ذكر كرده‏اند كه هم مربوط به آيه اول، و هم آيات بعد است، و آن اينكه: در سال نهم هجرت كه" عام الوفود" بود (سالى كه هيئتهاى گوناگونى از قبائل براى عرض اسلام يا عهد و قرار داد خدمت پيامبر ص آمدند) هنگامى كه نمايندگان قبيله" بنى تميم" خدمت پيامبر ص رسيدند ابو بكر به پيامبر ص پيشنهاد كرد كه" قعقاع" (يكى از اشراف قبيله) امير آنها گردد، و عمر پيشنهاد كرد،" اقرع بن حابس" (فرد ديگرى از آن قبيله) امير شود، در اينجا ابو بكر به عمر گفت: مى‏خواستى با من مخالفت كنى؟
عمر گفت: من هرگز قصد مخالفت نداشتم، در اين موقع سر و صداى هر دو در محضر پيامبر ص بلند شد، آيات فوق نازل گشت، يعنى نه در كارها بر پيامبر ص پيشى گيريد، و نه در كنار خانه پيامبر ص سر و صدا راه بيندازيد.(تفسير قرطبى" جلد 9 صفحه 6121، و تفسير فى ظلال القرآن جلد 7 صفحه 524، و سيره ابن هشام جلد 4 صفحه 206 به بعد (با تفاوتهايى) اين داستان را نقل كرده‏اند. اين حديث در صحيح بخارى نيز آمده است- صحيح بخارى جزء 6 صفحه 172 در تفسير سوره حجرات).

اما در تفسير طبري امده:


بنى سليم نو مسلمان شده بودند و پيغامبر عليه السّلم ايشان را مسلمانى آموخته بود، و ايشان را گفته بود كه: چون باز قبيله خويش رويد روز عيد گوسفند كشان، اوّل نماز عيد بكنيد آن گه قربان كنيد، و گوسفندان كشيد، و ايشان پيش از نماز گوسفند بكشتند. پس خداى عزّ و جلّ اين آيت بفرستاد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (إلى قوله) لا تَشْعُرُونَ و اين آيت اندرشان ثابت بن قيس بن شمّاس آمد و مردمان بنو تميم.
و سبب اين آن بود كه ثابت بن قيس بيامد با گروهى بنزديك پيغامبر عليه السّلم، و چون برسيد وقت قيلوله بود و پيغامبر عليه السّلم خفته بود اندر حجره، و ايشان چون برسيدند ادب نگاه نداشتند، و بآواز بلند پيغامبر عليه السّلم را بخواندند، و گفتند كه: يا محمّد بن عبد اللَّه بيرون آى.
پس همانگاه مردمان بنو تميم اندر رسيدند- و ايشان نيز مهتران عرب بودند- و همه گرد آمدند، و پيغامبر عليه السّلم را گفتند كه: ما اين كه تو مى‏گوئى كه من پيغامبر خدايم آن گاه از تو بپذيريم كه تو با ما مفاخرت كنى، و ما با تو مفاخرت كنيم بنسب و شعر. پيغامبر عليه السّلم گفت كه: روا باشد. پس ايشان هر گروهى خطيبى فرا كردند.
و سه گروه بودند و سه خطيب فرا كردند، تا شعر گفتند بنسب و فخر كردند بمردانگى و سوارى.
پس چون ايشان شعر خويش بگفتند، پيغامبر عليه السّلم حسّان بن‏ ثابت را گفت كه: تو ايشان را جواب ده،. ثابت برخاست و آن هر سه شاعر را جواب داد، و فخر پيغامبر عليه السّلم و مردانگى او بگفت، و گفت: هر پيغامبرى را خداى عزّ و جلّ قوت و نيرو چهل مرد بداده باشد، و مر پيغامبر ما را صلوات اللَّه عليه قوت و نيرو چهل پيغامبر بداده است، و آن علامتها و معجزاتها كه پيش مبعث مر ورا پيدا آمده بود همه بگفت، و آنچه در وقت مبعث آمده بود و آنچه در روزگار ملوك عجم پيدا آمده بود آن همه بگفت، و بيتها شعر گفت فصيح‏تر از آن ايشان. پس همه مقرّ شدند بفخر پيغامبر عليه السّلم.
و پيغامبر عليه السّلم اين آيت كه جبرئيل عليه السّلم آورده بود بر ايشان خواند: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ. و پس ازين اين آيت ديگر بياورد: إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ- الى قوله- غَفُورٌ رَحِيمٌ.
و ايشان چون اين حديث بشنيدند توبه كردند، و از ان حديث كه مى‏گفتند بازگشتند.(ترجمه تفسير طبرى، ج‏7، ص: 1732)

شان مذكور در مجمع البيان بدين شكل آمده و بنوعي مشهورترين شان ذكر شده است.

از ابن اسحاق نقل شده است كه: قوله (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ) تا (غَفُورٌ رَحِيمٌ) در باره گروهى از تميم نازل شده است كه عبارت بودند از عطارد بن حاجب بن زراره در ميان افرادى از اشراف بنى تميم از آن جمله اقرع بن حابس، و زبرقان بن بدر، و عمرو بن اهتم، و قيس بن عاصم و اينان‏ همراه جمعيتى فراوان وارد مسجد شدند و از پشت در حجره‏ها فرياد زدند كه اى محمد بيا بيرون نزد ما، اين حركت پيامبر را ناراحت كرد، پيامبر بسوى آنان رفت، آنان گفتند: ما آمده‏ايم تا با تو بمفاخره بپردازيم، اجازه بده تا شاعر و گوينده ما شروع كند، حضرت فرمود: اجازه دادم، عطارد بن حاجب بپاخواست و گفت:
(سپاس خداى را كه ما را پادشاهانى قرار داد، اين خود يك عنايت است كه بما كرده است، و سپاس خدايى را كه بما اموالى فراوان داده است كه با آن اعمالى نيك انجام ميدهيم، و ما را گراميترين مردم مشرق زمين ساخته است، و تعداد و تجهيزات ما را بيشتر قرار داده است، اينك چه كسى مانند ما است در ميان مردم؟ هر كس ميخواهد با ما مفاخره كند مانند امتيازاتى كه داريم بر شمرد، و اگر بخواهيم بيش از اين خواهيم شمرد ولى ما از زياده‏گويى شرم داريم سپس گوينده نشست.
حضرت رسول (ص) به ثابت بن قيس بن شماس فرمود: برخيز و پاسخ او را بده، ثابت بپاخواسته گفت:
(سپاس پروردگارى را كه آسمانها و زمين آفريده او هستند، و در آنها فرمانى خود را جارى ساخت، و دانش او بر كرسى قدرتش احاطه داشته، هيچ نعمتى نيست مگر از بخشش او است، و از بخششهاى او است كه بما قدرت بخشيده، و از بهترين بندگانش پيامبرى برگزيده كه از همه نسبش گراميتر، گفتارش راست‏تر، شرافتش بيشتر ميباشد، و بر او كتابى نازل فرموده او را بر بندگانش امين ساخته است، و او برگزيده خدا است بر جهانيان، سپس اين پيامبر را بسوى ايمان خدا فرا خواند، و مهاجرين از قومش و بستگانش كه شريفترين مردم و بهترين چهره‏ها بودند به او ايمان آوردند، و اولين گروه مردم كه دعوت او را پذيرفتند ما بوديم، ما ياوران رسول خدا (ص) و پاسداران او هستيم، با مردم ميجنگيم تا ايمان آورند، هر كس بخدا و رسولش ايمان آورد مال و جانش در امان است، و هر كس پيمان‏شكنى كند، هميشه در راه خدا با او جهاد ميكنيم، و كشتنش براى ما ساده است، اين سخنان را ميگويم و از درگاه خداوند براى مردان و زنان با ايمان آمرزش ميخواهيم، و السلام عليكم).
سپس زبرقان بن بدر بخواندن اشعارى پرداخت، كه حسان بن ثابت بپا سخگويى او پرداخت، پس از آنكه حسان از گفتارش فارغ شد، اقرع گفت: اين مرد هم گوينده‏اش از گوينده ما قويتر بود، و هم شاعرش از شاعر ما هنرمندتر بود، و نيز صداى آنان بر صداى ما تفوق داشت، پس از اتمام برنامه پيامبر خدا (ص) به آنان جوائز خوبى داد، و همگى اسلام آوردند، ابى حمزه ثمالى و عكرمه و ابن عباس گفته‏اند: (اينان مردمى بودند از بنى الغبر كه پيامبر (ص) تعدادى از آنان را باسارت گرفته بود، آمده بودند تا با پرداخت فديه آنان را پس بگيرند، و بدين منظور وارد مدينه شده به مسجد آمدند و عجله داشتند كه پيامبر (ص) زودتر نزد آنان بيايد، و لذا ميگفتند:
اى محمد نزد ما بيا).

اما سوال بنده حقير:

در آيه 14 سوره حجرات آمده است:

قَالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَاكِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْايمَانُ فىِ قُلُوبِكُمْ وَ إِن تُطِيعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا يَلِتْكمُ مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيًْا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيم.

با توجه به اين آيه و تفاسير آن چند تفاوت بين ايمان آوردن و اسلام آوردن را بيان كنيد.

يا علي


 

در کوچه های شهر و در انظار مردمان

دیوانه وار نعــــره زنــــم رو به آسمـــان

آن دم که خواست حب علی از دلم رود

ای خالق جهان به دمی جان من ستان

[External Link Removed for Guests]
Junior Member
Junior Member
پست: 49
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۹, ۲:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 45 بار
سپاس‌های دریافتی: 67 بار

مسابقه مسابقه قرآنی.....جواب بده سوال کن

پست توسط elaha »

 بسم الله الرحمن الرحیم
 سلام دوستان.
[COLOR=#000000]من میخوام یک مسابقه ای را آغاز کنم که باعث انس بیشترمون با قرآن بشه و در سایه ی قرآن زندگی کنیم تا از برکات این کتاب مقدس مستفیض گردیم. امید است که با حضور سبزتون در این مسابقه قلب امام زمانمون را شاد سازید.
مسابقه از این قرار است که هر یک از شما یک سوال را مطرح میکنید و کاریر گرامی بعدی به اون سوال پاسخ میدهد و بعد خودش یک سوال را مطرح میکند
   
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
Junior Member
Junior Member
پست: 49
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۹, ۲:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 45 بار
سپاس‌های دریافتی: 67 بار

Re: مسابقه مسابقه قرآنی.....جواب بده سوال کن

پست توسط elaha »

مسابقه را خودم شروع میکنم
اسم کتابی را که بهش میگن برادر قرآن چیست؟
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
New Member
New Member
پست: 2
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۹, ۹:۲۹ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 3 بار

Re: مسابقه مسابقه قرآنی.....جواب بده سوال کن

پست توسط egm1176 »

نهج البلاغه

خمس به چه چیزهایی تعلق می گیرد؟
Junior Member
Junior Member
پست: 49
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۹, ۲:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 45 بار
سپاس‌های دریافتی: 67 بار

Re: مسابقه مسابقه قرآنی.....جواب بده سوال کن

پست توسط elaha »

جواب سوال:

غنیمت جنگی معدن سود تجارت و کل درامدهایی که انسان بدست میاره که سر سال باقی بمونه و مال مخلوط با حرام.


سوال بعدی:

خواهر قرآن چیست؟
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
Moderator
Moderator
پست: 477
تاریخ عضویت: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷, ۱:۵۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 782 بار
سپاس‌های دریافتی: 1346 بار

Re: مسابقه مسابقه قرآنی.....جواب بده سوال کن

پست توسط MAYAPOWER »

سلام

خواهر قرآن

صحیفه سجادیه حضرت زینت عابدین :)



اصحاب کهف چند نفر بودن با توجه به آیه 22 سوره کهف و تفسیر امام موسی کاظم علیه السلام تصویر
 [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] 
Junior Member
Junior Member
پست: 49
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۹, ۲:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 45 بار
سپاس‌های دریافتی: 67 بار

Re: مسابقه مسابقه قرآنی.....جواب بده سوال کن

پست توسط elaha »

MAYAPOWER نوشته شده:سلام

خواهر قرآن

صحیفه سجادیه حضرت زینت عابدین :)



اصحاب کهف چند نفر بودن با توجه به آیه 22 سوره کهف و تفسیر امام موسی کاظم علیه السلام تصویر


جواب سوال:

سَيَقُولُونَ ثَلَثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّى أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَآءً ظَهِراً وَ لَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَداً


بزودى خواهند گفت: (اصحاب كهف) سه نفر بودند، چهارمينشان سگشان بود و (عدّه‏اى) گويند: پنج نفر بودند، ششمين آنان سگشان بود. (اين سخنى بى‏دليل و) پرتاب تيرِ گمان به گذشته‏اى ناپيداست. و (عدّه‏اى ديگر) گويند: هفت تن بودند و هشتمين آنان سگشان بود. بگو: پروردگارم به تعدادشان داناتر است (و شمار) آنان را جز اندكى، كسى نمى‏داند. پس درباره‏ى آنان جز به ظاهر (و آنچه آشكار كرده‏ايم)، مجادله مكن و درباره‏ى ايشان از هيچ كس از (اهل كتاب) نظر مخواه.

در مورد «رابعهم» و «سادسهم»، كلمه‏ى «واو» نيامده است، ولى همراه «ثامنهم»، «واو» آمده است، شايد به اين جهت كه نظريّه‏ى سه نفر يا پنج نفر بودن آنان، از نااهلان است كه خدا هم تعبير «رجماً بالغيب» دارد، ولى
[SIZE=200]
نظريّه‏ ى هفت تن بودن از مؤمنان و

اهل دقّت

است.(20) از اين رو، كلمه‏ى «رَجماً بالغيب» نيامده وبه احترام آنان، ميان اصحاب كهف و سگشان با واوِ عاطفه فاصله شده است. 

(تفسیر نور)




سوال:
 
قرآن كريم تفصيل لكل شئ است. آيا در قرآن مسير حركت وروش يك شيعيه واقعي شدن آمده است؟ و اگر آمده در قالب داستان زندگي و مسي حركتي كداميك از رسولان الوالعظم الهي (ع) آور شده است؟
با تشكر ودعاي خير
 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
 [External Link Removed for Guests] 
ارسال پست

بازگشت به “فعالیتهای جمعی”