!!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

!!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

پست توسط محدثه »

 تصویر 
 [FONT=Times New Roman]بدعت « عُمر » در " متعه حج "   




عمر ، « متعه حج » و« متعه نساء » را حرام كرد ، و اين عمل او از موارد اجتهاد به حساب آمده

چنانكه ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه (1) ، و احمد بن حنبل در مسندش از جابر بن عبدالله انصارى روايت كرده اند كه گفت :

« ما در زمان پيغمبر خدا (ص ) هم عمره تمتع حج را بجاى مى آورديم ، و هم زناشويى موقت را.

اما چون عمر به خلافت نشست ، و انجام هر دو را مانع شد از آن دست كشيديم! »
(2)





ــ در تفسير سيوطى و كنز العمال از قول سعيد بن مسيب (3) آمده است كه گفت :

« عمر ما را از هر دو متعه ، تمتع در حج و متعه زنان منع كرده است! » (4)





ــ و در بداية المجتهد، زاد المعاد، شرح نهج البلاغه ، مغنى ابن قدامه و محلى ابن حزم آمده كه از عمر روايت شده در زادالمعاد آمده :

ثبت عن عمر كه گفته است :

[HIGHLIGHT=#ffff00]« متعتان كانتا على عهد رسول الله ، اءنا اءنهى عنهما، و اءعاقب عليهما: متعة الحج و متعة النساء . »  

« برخوردارى از دو متعه در زمان پيغمبر معمول بوده

كه من هر دو را ممنوع اعلام مى كنم و مرتكب آن را تنبيه خواهم كرد:

يكى متعه حج ، و ديگرى متعه زنان . »
(5)





ــ و در روايت جصاص و ابن حزم سخن عمر چنين آمده است :

[HIGHLIGHT=#ffff00]« متعتان كانتا على عهد رسول الله ، اءنا اءنهى عنهما، و اضرب عليهما: متعة النساء و متعة الحج . »  (6)






رواياتى كه گذشت ، نظر به اجتهاد عمر در دو حكم از احكام اسلامى دارد.

يكى متعه حج ، و ديگرى متعه زنان يا ازدواج موقت ، كه در در این تاپیک قصد بر این است که در مورد اجتهاد او در « متعه حج » به بررسی بپردازیم .








______________________

1 - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 3، ص 363 در پاسخ به طعن هشتم .
2 - مسند احمد، ج 3، ص 363 و همانند آن در ص 356 و در ص 325 به طور فشرده آمده است .
3 - سعيد بن المسيب قرشى مخزومى از كبار تابعين است . حديثش را اصحاب صحاح آورده اند. سعيد كه پاى از هشتاد سالگى فراتر نهاده بود، در سال 90 هجرى از دنيا رفت . تقريب التهذيب ، ج 1، ص 306.
4 - تفسير سيوطى ، ج 2، ص 141؛ كنز العمال ، چاپ اول ، ج 8، ص 293؛ مشكل الآثار طحاوى ، ص ‍ 375.
5 - بداية المجتهد، ج 1، ص 346، باب القول فى التمتع ؛ زاد المعاد، ج 2، ص 205، فصل اباحة متعة النساء؛ شرح نهج البلاغه ، ج 3، ص 167؛ المغنى ، ج 7، ص 257؛ المحلى ، ج 7، ص 107؛ تفسر رازى ، ج 2، ص 167 و ج 3، ص 201 و 202؛ كنزالعمال ، ج 8، ص 293-294؛ البيان والتبيين جاحظ، ج 2، ص 223؛ شرح معانى الآثار طحاوى ، مناسك الحج ، ص 374 از ابن عمر.
6 - احكام القرآن جصاص ، ج 1، ص 279؛ المحلى ، ج 7، ص 107. شايد منشاء اختلاف در اين دو لفظ اين باشد كه خليفه مزبور، دو بار اين موضوع را بيان كرده باشد. در جايى اعاقب عليهما و در جاى ديگر اضرب عليهما گفته است .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

پست توسط محدثه »

.


[FONT=Times New Roman]ــ متعه حج  

متعه حج ضمن حج تمتع به جاى آورده مى شود. و بيان آن از اين قرار است كه حج بر سه نوع است :

  1. حج تمتع
  2. حج افراد
  3. حج قران .





1. حج تمتع

حج تمتع بر كسانى واجب مى شود كه اهالى مكه نباشند، و انجام آن چنين است كه در ماههاى حج (شوال ، ذى قعذه ، ذى حجه )

حاجى در ميقات احرام عمره حج مى بندد و تلبيه مى گويد و به مكه آمده ، هفت بار خانه خدا را طواف مى كند.

آنگاه دو ركعت نماز طواف به جاى آورده ، هفت مرتبه سعى بين صفا و مروه را به انجام مى رساند و آنگاه تقصير مى كند

و با انجام آن ، تمام آنچه با احرام بروى حرام شده بود، حلال مى شود.

و همچنان در مكه مى ماند تا روز ترويه هشتم ذى حجه همان سال ، كه احرام ديگرى به قصد اداى حج مى بندد و به عرفات بيرون مى شود،

و عصر روز نهم از عرفات به سوى مشعر الحرام ، و از آنجا به جانب منى حركت مى كند و مناسك حج را يكى بعد از ديگرى به پايان مى برد.

و سرانجام با تراشيدن سر و يا تقصير از احرام بيرون مى آيد.

چنين حجى را حج تمتع و عمره آن را عمره تمتع مى گويند.

و خداى متعال فرموده است : [FONT=Times New Roman]« فمن تمتع بالعمرة الى الحج . »  زيرا كه حاجى بين دو احرام عمره و حج ، از هر گونه حلالى برخوردار مى شود.


و اين مدت فراغت بين دو احرام را متعة الحج مى گويند، كه عمر و پيروانش آن را حرام كرده اند اما امروز بسيارى از مسلمانان آن را انجام مى دهند.






__________________________
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

پست توسط محدثه »

.

2 و 3. حج افراد و حج قران


الف . در فقه اهل بيت

در حج افراد حاجى در ميقات يا در خانه اش به شرطى كه به ميقات نرسيده باشد، احرام مى بندد و به عرفات مى رود

و روز نهم را در آنجا درنگ مى كند و سپس بقيه مناسك حج را كاملا به پايان مى برد و آنگاه از احرام بيرون مى آيد.

اما انجام عمره مفرده بر او واجب است . پس از يكى از مواقيت بار ديگر احرام مى بندد و عمره را به پايان مى برد.

اين عمره را در طول سال نيز مى تواند انجام دهد.

اين حج و عمره را از آن رو افراد و مفرد گويند كه حاجى هر كدام از آن دو را به طور جداگانه به انجام مى رساند.




در حج قران ، كه مانند حج افراد در تمامى مناسك است ، تنها وجه تمايزش ‍ از حج افراد اين است كه

در اين حج حاجى قربانى را به هنگام حركت و تلبيه اش با خود همراه مى آورد؛ در صورتى كه در حج افراد، اصلا قربانى نيست .

انجام يكى از دو حج مفرد و قران بر ساكنان مكه واجب تخييرى است (1) .




[HR]



ب . در فقه مكتب خلفا

در حج قران ، حاجى بايد بين عمره و حج را جمع كند؛ يعنى اين دو را با يك نيت و يك تلبيه انجام دهد و بگويد لبيك بحجة و عمرة .

و يا لبيك عمره را در ماههاى حج بگويد، و آنگاه آن را پيش از بيرون آمدن از احرام به حج وصل نمايد.

و بر كسى كه اهل مكه نيست و مى خواهد حج قران به جاى آورد، لازم است قربانى متمتع را انجام دهد (2) .



در حج افراد ، حاجى نه قارن است و نه متمتع ، بلكه تنها به نيت حج تلبيه مى گويد (3)

به چنين حاجى افراد الحج يا جردالحج گفته مى شود (4)، يعنى او حج تنها را به جاى آورد بدون عمره .



اينها انواع حجى است كه مسلمانان به جاى مى آورند .


  دارد ... 




________________________

1 - دليل الناسك ، آيت الله حكيم ، چاپ نجف ، 1377، ص 37-45.
2 - بر خلاف برخى از اصحاب مالك ، بر حسب نقل بداية المجتهد.
3 - بداية المجتهد، ج 1، ص 348، فصل القول بالقارن ؛ واژه القران در نهاية اللغه ابن اثير.
4 - سنن بيهقى ، ج 5، ص 5، باب من اختار الافراد
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

پست توسط محدثه »

.

انواع حج که در بالا ذکر شد ، انواع حجى است كه مسلمانان به جاى مى آورند؛

اما برای مشركان در زمان جاهليت حجى ويژه بود كه بخارى و مسلم در صحيحشان ، و احمد در مسندش ، و بيهقى در سنن كبرايش ،

و ديگران در كتابهايشان ، از ابن عباس ‍ آورده اند كه گفته است :



      اعراب جاهليت انجام عمره را در ماههاى حج از زشت ترين گناهان روى زمين مى دانستند، و ماه محرم را ماه صفر قرار داده

      و مى گفتند: آنگاه كه زخم پشت حيوان بهبودى يافت و آثار راهها از ميان رفت و ماه صفر به پايان رسيد، انجام عمره براى

      طالب آن روا و شايسته است (1) ! اذا برء الدبر، و عفا الاءثر، و انسلخ صفر، حلت العمرة لمن اعتمر !








توضيحى درباره اين روايت


ــ نووى در شرح بر صحيح مسلم نوشته است كه دانشمندان در توضيح اين روايت گفته اند:

و يجعلون المحرم صفر، منظور داستان نسى ء جا به جائى و پس و پيش كردن ماهها مى باشد كه بين آنان مرسوم بود،

محرم را صفر مى ناميدند، و آن را از ماههاى حرام خارج و حلالش مى كردند و با به تأخير انداختن آن ، تحريمش را

به بعد از ماه صفر موكول مى كردند، تا بدان وسيله سه ماه پياپى ماه حرام نداشته ، از آن راه دچار سختى و تنگدستى نگردند

و دستشان براى قتل و غارت باز باشد!

و اذا براء الدبر، زخم پشت شتران است كه به سبب حمل بار و مسافر در طول سفر پيش ‍ مى آمده ، تا پس از بازگشت

از حج و استراحت رو به بهبودى بگذارد.

و عفا الاثر جاى پاى راهيان و شتران و كاروانيان است كه به مرور زمان از ميان برود.






ــ ابن حجر در علت يابى اين موضوع مى نويسد:

علت اينكه انجام عمره را به بعد از ماه صفر، كه از ماهاى حج نمى باشد و نيز محرم ، موكول كرده بودند، اين بود كه

هنگامى كه محرم را به تأخير انداخته آن را صفر به حساب مى آوردند، آن را به ماههاى حج متصل مى كردند

و تا بهبودى پشت شترانشان تا پايان همان ماه درنگ مى كردند، و ماه عمره را محرم ، كه در واقع همان ماه صفر است ،

قرار مى دادند تا بدين سان عمره در ماههاى حج صورت نگرفته باشد (2).

اين عادت و روش قريش در انجام عمره بود كه مورد مخالفت رسول خدا (ص ) قرار گرفت .






______________________

1 - صحيح بخارى ، كتاب الحج ، باب التمتع و القران و الافراد؛ فتح البارى ، ج 4، ص 168-169 و كتاب مناقب الانصار آن ؛ صحيح مسلم ، باب جواز العمرة فى اءشهر الحج ، ح 198؛ مسند - احمد، ج 1، ص 249 و 252 و 332 و 339؛ سنن ابوداود، كتاب المناسك ، باب العمرة ؛ النسائى ، كتاب الحج ، ص ‍ 77؛ سنن بيهقى ، ج 4، ص 345؛ المنتقى ، ح 2422؛ مشكل الآثار طحاوى ، ج 3، ص 155؛ شرح معانى الاثار، ج 1، ص 381 در مناسك حج .
2 - به شرح حديث در شرح نووى بر صحيح مسلم ، و شرح ابن حجر بر صحيح بخارى مراجعه شود.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

پست توسط محدثه »

.

[FONT=Times New Roman]« سنت پيامبر خدا (ص ) در عمره » 


ــ ابن قيم مى نويسد كه رسول خدا (ص ) بعد از هجرت چهار بار عمره به جا آورد و همه را در ماه ذى قعده انجام داد.




ــ مؤ يد اين سخن ، روايت انس و ابن عباس و عايشه است كه گفته اند:

پيامبر خدا (ص ) بجز در ماه ذى قعده ، عمره به جا نياورده است (1).





ــ سپس ابن قيم مى گويد:

مقصود اين است كه تمام عمره هاى آن حضرت در ماههاى حج ، و مخالف روش مشركين بود.

زيرا آنها مايل به انجام عمره در ماههاى حج نبودند و آن را از زشت ترين گناهان به حساب مى آوردند!

و اين خود دليل بر آن است كه انجام عمره در ماههاى حج بى شك فضيلتش از ماه رجب بيشتر است .



و نيز گفته است : مسلم است كه خداوند براى پيامبرش بهترين و شايسته ترين اوقات عمره را برگزيده

و فضيلت عمره در ماههاى حج ، همانند انجام مناسك حج است در ماههاى ويژه آن . و اين ماهها را خداوند ويژه انجام چنين اعمالى

و زمان آن قرار داده است . عمره حج اصغر است ، و بهترين موقع انجام آن ، ماههاى حج مى باشد كه ذى قعده ميان آن قرار گرفته

و اين همان چيزى است كه خداوند براى ما برگزيده است و هر كه را بهره اى از علم و خرد باشد، آن را در مى بايد (2).







پس از بيان روش مشركان در عمره و سنت پيامبر خدا (ص ) در آن مورد، بار ديگر به مسأله متعه در كتاب خدا و سنت پيامبر باز مى گرديم ،

و به دنبال آن ، از اجتهاد عمر در آن مورد سخن خواهيم گفت .






_____________________

1 - زاد المعاد، ج 1، ص 209، فصل فى هديه (ع ) فى حجه و عمره . و تفصيل روايات در صحيح بخارى ، ج 1، ص 212، باب كم اعتمر النبى ؛ صحيح مسلم ، باب بيان عمر النبى (ص ) و زمانهن ، از كتاب حج ، ح 217-220 ص 916-917؛ سنن بيهقى ، ج 4، ص 357، باب من استحب الاحرام بالعمرة من الجعرانه و نيز در ج 5، ص 10-12؛ ابن كثير، ج 5، ص 109.
2 - زاد المعاد، ج 1، ص 211 و نيز در ص 223 آن ؛ سنن بيهقى ، ج 4، ص 345، باب العمرة فى اءشهر الحج .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

پست توسط محدثه »

.


[FONT=Times New Roman]متعة الحج (عمره تمتع ) در قرآن  


خداوند جمع بين عمره و حج را در ماههاى حج ، با برخوردارى از هر گونه حلالى بين آن دو، بر خلاف روش مشركان مقرر داشته

و در قرآن كريم فرموده است :

 [FONT=Times New Roman]« فاذا أمنتم فمن تمتع بالعمره الى الحج فما استيسر من الهدى فمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام فى الحج و سبعة اذا رجعتم

تلك عشرة كاملة لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام و اتقوا الله و اعلموا ان الله شديد العقاب . » 
 
 « و چون ايمنى يافتيد، پس هر كس به واسطه عمره تا هنگام حج بهره برده ، پس در حد امكان قربانى كند، و هر كس كه نيابد،

سه روز در ايام حج ، و هفت روز به هنگام بازگشتتان روزه بدارد، اين ده روز كامل است .

و اين براى كسى است كه خانواده اش مقيم مسجد الحرام مكه نباشد. از خدا بترسيد كه خداوند سخت كيفر است »
(1)  





در اين آيه خداوند بهره بردن عمره حج را براى كسى مقرر داشته كه خانواده اش ساكن مسجد الحرام نبوده و آرامش يافته باشد.




ــ و در آيه بعد مى فرمايد:

[FONT=Times New Roman]« الحج اشهر معلومات »  « ماههاى حج معلوم است . »

پس جمع بين عمره و حج بايد در ماههاى حج باشد. و هر دو آيه با كمال وضوح بر اين حكم شرعى دلالت دارند.




ــ و بر حسب روايت بخارى در صحيحش ، عمران بن حصين صحابى نظر به همين مورد دارد كه مى گويد:


      « آيه تمتع در كتاب خدا نازل شده و ما با رسول خدا (ص ) آن را به جا آورده ايم و حرمت آن در قرآن نيامده ،

      و پيامبر خدا هم تا زنده بود آن را نهى نكرده است ... »
      (2).




ــ همين حديث در بيان مسلم چنين آمده است :


      « آيه متعه در كتاب خدا آمده يعنى عمره تمتع و رسول خدا (ص ) ما را به انجام آن امر فرموده

      و پس از آن هم آيه اى كه آيه متعه حج را نسخ كرده باشد فرود نيامده ، و پيامبر خدا هم تا زنده بود آن را نهى نكرده است ... »
      (3)






مفسران قرآن و ديگر دانشمندان نيز بر اين امر متفقند و در اين مورد اختلافى وجود ندارد.

و شگفت اينكه خداوند آيه شريفه تمتع در حج را با اعلام به اينكه خداوند شديد العقاب است به پايان برده است !!


 خداوند متعه حج را در اين آيه آشكارا و با صراحتى هر چند تمامتر مقرر داشته ،

و به موجب اخبار متواتر كه در صحاح از پيامبر خدا (ص ) آمده ، حضرتش آن را در حجة الوداع سنت نهاده است .
 


در ادامه به بیان این روایات خواهیم پرداخت .




______________________

1 - بقره : 196.
2 - تفسير آيه در صحيح بخارى ، ج 3، ص 71؛ سنن بيهقى ، ج 5، ص 19.
3 - صحيح مسلم ، ص 900، باب جواز التمتع ، ح 172؛ تفسير قرطبى ، ج 2، ص 338؛ زاد المعاد ابن القيم ، ج 2، ص 252؛ طبقات ابن سعد، چاپ اروپا، ج 4، ق 2، ص 28.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!! بدعت « عُمر » در " متعه حج " !!!

پست توسط محدثه »

.

 [FONT=Times New Roman]« تمتع در حج در سنت پيامبر اکرم (ص) »  


از آنجايى كه انجام عمره در ماههاى حج نزد قريش در جاهليت از زشت ترين گناهان به حساب مى آمد، رسول خدا (ص ) چنانچه از روايات زير

به دست مى آيد، حكم عمره تمتع را بتدريج تبليغ فرموده است .


ــ در صحيح بخارى و سنن ابوداود و ابن ماجه و بيهقى آمده و اين سخن از بخارى در صحيح او در كتاب حج ،

باب قول النبى العقيق واد مبارك است كه گفت :

در دشت عقيق شنيدم رسول خدا (ص ) مى فرمود: فرشته از جانب خدايم آمد و گفت : در اين بيابان مبارك نماز بگزار و بگو كه عمره در حج داخل شده است .

ــ و بنا به روايتى ديگر: عمره به همراه حج است .

ــ لفظ بيهقى در همين حديث چنين است : جبرئيل (ع ) بر من وارد شد...و در آخر روايت آمده : عمره تا روز قيامت در حج داخل شده است .




ــ و عقيق در معجم البلدان چنين تعريف شده است :

عقيق همان جايى است كه درباره اش آمده : تو در سرزمين مباركى هستى . و آن محلى است درون وادى ذوالحليفه ،

جايى كه مردم عراق در ذات عرق آن احرام مى بندند.


ــ ابن حجر در شرح اين حديث در فتح البارى گفته است : بين عقيق و مدينه چهار ميل راه است (1).





پيامبر خدا (ص ) عمر را از نزول وحى داير به جمع شدن عمره با حج خبر داده و [HIGHLIGHT=#ffff00]در اين تبليغ به شخص او، حكمتى نهفته است  

كه آن را در بحث از رويدادهاى زمان او درباره عمره در مى يابيم .


آن حضرت در وادى عقيق ، عمر را از نزول وحى آگاه ساخت و در منزل عسفان به سؤال سراقه پاسخ گفت ، كه شرح آن در روايت ابوداود چنين آمده است :



      چون پيامبر خدا (ص ) به عسفان رسيد، سراقة بن مالك مدلجى (2) به حضرتش گفت :

      اى رسول خدا! حكم حج را براى ما چنان بيان كن كه گويى امروز به دنيا آمده ايم .

      پيامبر فرمود: خداى تعالى عمره را در حجتان قرار داده است . وقتى كه به مكه رسيديد، هر كدام از شما كه طواف خانه خدا

      و سعى بين صفا و مروه را انجام داد، محل مى شود از احرام بيرون مى آيد؛ مگر كسى كه قربانى به همراه آورده باشد
      (3).


عسفان بين جحفه و مكه قرار دارد و جحفه در چهار مرحله اى مكه است .




ــ رسول خدا (ص ) در سرف ، كه در شش ميلى مكه يا كمى بيشتر از آن واقع است ، به همه اصحابش فرمود:

هر كس كه بخواهد مى تواند آن را عمره قرار دهد.

ــ عايشه در اين مورد گفته است :


      ما در ماههاى حج به قصد انجام حج آمده بوديم . چون به سرف رسيدم ، پيامبر خدا (ص ) در ميان اصحابش برخاست و فرمود:

      هر كس كه قربانى به همراه نداشته باشد و بخواهد مى تواند آن را عمره قرار دهد. اما آن كس كه قربانى همراه خود آورده ،

      نمى تواند چنين كند. او مى گويد: برخى اين دستور را انجام دادند و عده اى هم انجام ندادند (4).


از آنچه گذشت ، چنين برمى آيد اصحابى كه دستور پيامبر را انجام نداده اند، از مهاجران قرشى بوده اند كه با برداشت از دوره جاهليت ،

انجام عمره را در ماههاى حج از زشت ترين گناهان به حساب مى آوردند!.




به موجب روايت ابن عباس ، پيامبر خدا (ص ) بارها پس از فرود آمدنش در بطحاء مكه اين حكم را ابلاغ فرموده است .

ابن عباس گفته است :


      روز چهارم از ماه ذى حجه بود كه صبحگاهان پيامبر خدا (ص ) نماز صبح را در بطحاء مكه با ما به جاى آورد. آنگاه فرمود:

      هر كس بخواهد مى تواند آن را عمره قرار دهد (5).


و بدين سان رسول خدا (ص ) اين حكم را بتدريج و آرام آرام ابلاغ فرمود، تا آنگاه كه طواف و سعى را به پايان برد

و وحى بر حضرتش نازل گرديد و مقرر داشت تا همگان آن حكم را انجام دهند.





ــ بيهقى مى گويد:


      بين صفا و مروه بود كه حكم قطعى بر حضرتش فرود آمد و اصحاب را فرمان داد كه :

      هر كس لبيك به حج گفته و قربانى به همراه نياورده است ، آن را عمره قرار دهد. و فرمود: اگر پيش از اين مى دانستم ،

      قربانى با خود نمى آوردم . اما من سر خود را بسته و قربانى به همراه آورده ام و نمى توانم كه پيش از قربانى از احرام بيرون بيايم .

      در اينجا سراقة بن مالك (رض ) برخاست و گفت : اى رسول خدا!حكم حج را چنان بيان كن كه گويى ما امروز زاده شده ايم .

      آيا اين عمره براى امسال ماست ، يا براى هميشه مى باشد؟

      [HIGHLIGHT=#ffff00]پيامبر (ص) فرمود: براى هميشه . عمره تا روز قيامت داخل در حج شده است ...  (6).





______________________________

1 - صحيح بخارى ، ج 1، ص 186 و روايات دوم و سوم در باب ما ذكر النبى و حض على اتفاق اءهل العلم از كتاب اعتصام بالكتاب و السنة ، ج 4، ص 177؛ سنن ابوداود، المناسك ، ص 2، ص 159؛ ابن ماجه ، ح 2976، ص 991، باب التمتع بالعمرة الى الحج ؛ سنن بيهقى ، ص 5، ص 13-14؛ فتح البارى ، ج 4، ص 135؛ تاريخ ابن كثير، ج 5، ص 117 و 128 و 136.
2 - سراقه بن مالك بن جشم ، ابوسفيان الكنانى المدلجى ، در قديد، نزديكيهاى مكه ، مى زيسته است . او پيامبر خدا (ص ) را به هنگام هجرت تعقيب كرد تا وى را به مكه باز آورد و به قريش تحويل دهد و صد شتر كارمزد بگيرد. اما چهار دست و پاى اسبش در زمين فرو رفت و از حركت باز ماند. سراقه در سال فتح مكه اسلام آورد و در سال 24 هجرى درگذشت . اصحاب صحاح ، بجز مسلم ، نوزده حديث از او روايت كرده اند. تقريب التهذيب ، ج 1، ص 284؛ جوامع السيره ، ص 283؛ سيره ابن هشام ، ج 2، ص 103 و 250 و 309.
3 - سنن ابوداود، ج 1، ص 159، باب الاقران ، ح 1801 از مناسك ؛ المنتقى ، نوشته ابن تيميه ، باب ما جاء فى فسخ الحج الى العمرة ، ح 2427.
4 - صحيح بخارى ، باب قوله تعالى الحج اءشهر معلومات ، ج 1، ص 189؛ صحيح مسلم ، ح 875 و 123 و 121 به طور فشرده ؛ سنن بيهقى ، ج 4، 356، باب المفرد و القارن يريده العمره ...؛ منصف ابن ابى شيبه ، ج 4، ص 102.
5 - سنن بيهقى ، ج 5، ص 4.
6 - سنن بيهقى ، ج 5، ص 6. در آن زمان رسم بر اين بوده كه حاجيان براى اينكه موى سرشان آشفته نشده ، در مدت طولانى احرام جانور نگذارد تا آخر مناسك حج سر خود را با صمغى مى بستند.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

ادامه بحث : « « تمتع در حج در سنت پيامبر اکرم (ص) » »

پست توسط محدثه »

.


ــ در احاديثى كه گذشت رسول خدا (ص ) به عمر فرمود:

خدايم فرمان داده است كه بگويم در هر حجى يك عمره هست ، يا عمره و حج با هم هستند؛

يعنى در اين سفرم بايد جمع بين حج و عمره را نيت نمايم .





ــ و در پاسخ سراقه در عسفان فرمود:

خداوند در اين حجتان عمره قرار داده است . و بخصوص حضرتش در اين ابلاغ كلمه حجتان را به كار برده است .





ــ سپس به كليه حاجيانى كه با وى همراه بودند در محل سرف اين حكم را چنين ابلاغ فرمود كه :

هر كس كه مى خواهد، آن را عمره قرار دهد. و در بطحاء مكه نيز لفظ هر كس كه بخواهد... را به كار برد؛

تا آنگاه كه هنگام بيرون شدن از احرام عمره فرا رسيد، همه را مخاطب ساخت و

[HIGHLIGHT=#ffff00]داخل شدن عمره را در حج براى هميشه به آنان ابلاغ  .









بديهى است سخن سراقه در هر دو موقف كه حكم حج را چنان بيان كن كه گويى امروز به دنيا آمده ايم ،

اشاره به چشم پوشيدن از مقررات قريش در ايام جاهليت دارد. و نيز در اينجا روايات متواترى از نحوه رفتار پيامبر(ص)

و چگونگى تبليغ حكم برخوردارى از عمره تمتع در حج رسيده كه به شرح زير به آنها اشاره مى كنيم .

در مسند احمد والمنتقى آمده است كه انس ‍ گفت :


      ما به آهنگ حج بيرون شده بوديم ، اما چون به مكه رسيديم ، پيامبر خدا(ص ) به ما دستور داد كه آن را عمره قرار دهيم

      و فرمود كه اگر پيش از اين مى دانستم ، من هم قربانى با خود نمى آوردم و آن را عمره قرار مى دادم ؛ اما من قربانى به همراه

      آورده ام و حج و عمره من مقارن خواهد بود . (1).








      _______________________

      1 - المنتقى ، ح 2393 كه آن را از مسند احمد ج 3، ص 266 نقل كرده است .
       
      تصویر 
      Old-Moderator
      Old-Moderator
      پست: 1950
      تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
      سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
      سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
      تماس:

      ادامه بحث : « « تمتع در حج در سنت پيامبر اکرم (ص) » »

      پست توسط محدثه »

      .


      ــ در صحيح مسلم و مسند احمد آمده است كه ابو سعيد خدرى گفت :


          ما با رسول خدا (ص ) به قصد حج بانگ برداشته بوديم ، اما چون به مكه رسيديم ، پيامبر خدا به ما فرمان داد كه

          بجز كسانى كه قربانى با خود آورده اند، آن را عمره قرار دهند.

          و چون روز هشتم ذى حجه درآمد، بار ديگر احرام حج بسته ، به منى حركت كرديم (1).








      ــ ابن قيم در كتاب زادالمعاد خود نوشته كه در صحيح بخارى و مسلم از عايشه آمده است كه گفت :


          ما با رسول خدا بيرون شديم ، در حالى كه قصدى بجز حج نداشتيم ...چون به مكه رسيديم ، پيامبر خدا (ص ) به اصحابش فرمان داد

          كه آن را عمره قرار دهند. به سبب اين فرمان بجز كسانى كه قربانى با خود آورده بودند، همگى از احرام بيرون آمدند... (2).






      ــ سپس ابن قيم مى گويد: همين حديث در كلام بخارى چنين آمده است :


          ما با رسول خدا (ص ) تنها به قصد حج ، و نه چيز ديگر، بيرون آمده بوديم ؛ اما چون به مكه رسيديم ،

          خانه خدا را طواف كرديم . آنگاه پيغمبر دستور داد هر كس ‍ قربانى با خود نياورده از احرام بدر آيد.

          به سبب اين فرمان آنها كه قربانى به همراه نداشتند از احرام بيرون شدند. زنان پيغمبر نيز كه قربانى نياورده بودند، از احرام بيرون آمدند (3).





      ــ و در صحيح مسلم از ابن عمر، از قول حفصه ، يكى از زنان پيغمبر، آمده است كه گفت :


          پيامبر خدا (ص ) در سال حجة الوداع به زنانش دستور داد كه پس از عمره از احرام بيرون آيند.

          من از حضرتش پرسيدم : تو بيرون نمى آيى ؟

          فرمود: من سرم را بسته و قربانى به همراه آورده ام و تا مراسم قربانى نمى توانم از احرام بيرون آيم (4).





      ــ و در صحيح بخارى نيز از ابن عباس آمده است كه گفت :


          مهاجران و انصار و زنان پيغمبر و ما، در حجة الوداع همگى حج را لبيك گفته بوديم ، اما چون به مكه وارد شديم ،

          رسول خدا (ص ) ما را فرمان داد تا آن را عمره قرار دهيم .

          و فرمود: لبيك حجتان را عمره قرار دهيد، مگر كسانى كه قربانى به همراه آورده اند... (5).





      __________________________

      1 - صحيح مسلم ، ح 211، و در 1212 از قول جابر، ص 914؛ مسند احمد، ج 3، ص 3، 5 و 71 و 75 و 148 و 266؛ المنتقى ، ح 2418. سخن ما به نقل از مسلم است .
      2 - در صحيح مسلم ، ح 120، ص 873 و 874؛ ابن ماجه ، ح 2981.
      3 - صحيح بخارى ، كتاب الحج ، باب التمتع والاقران والافراد بالحج ، حديث اول در، ج 1، ص 189؛ صحيح مسلم ، ح 128، ص 877؛ سنن ابوداود، ج 2، ص 154، باب افراد الحج ، ح 1783 كه در كلام او زنان پيغمبر نيامده است .
      4 - صحيح مسلم ، ح 177-179، ص 902؛ سنن ابوداود، ج 2، ص 161، ح 1806.
      5 - صحيح بخارى ، ج 1، ص 191، كتاب الحج ، باب 36.
       
      تصویر 
      Old-Moderator
      Old-Moderator
      پست: 1950
      تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
      سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
      سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
      تماس:

      ادامه بحث : « « تمتع در حج در سنت پيامبر اکرم (ص) » »

      پست توسط محدثه »

      .


      روايت جابر بن عبدالله را در چگونگى حج پيامبر خدا (ص ) همه اصحاب صحاح آورده اند.

      اينك ما فشرده آن را از صحيح مسلم در اينجا نقل كرده ، آن را پايان بخش اين بحث قرار مى دهيم .



      ــ مسلم در صحيحش در باب حجة النبى از جابر بن عبدالله انصارى آورده است كه رسول خدا (ص ) نه سال بود حجى نكرده بود.

      در سال دهم هجرت اعلام شد كه پيامبر به حج مى رود. به سبب اين آگهى مردم بسيارى از گوشه و كنار در مدينه گرد آمدند

      و همگى قصد داشتند كه در اين مراسم رسول خدا را پيروى كرده ، چون او مراسم را به جاى آورند.


      ما با حضرتش از مدينه بيرون شديم تا اينكه به ذى الحليفه رسيديم . پيامبر خدا (ص ) در آن مسجد نمازگزارد.

      آنگاه بر ناقه قصوا سوار شد و به همراهش دريايى از جمعيت به حركت درآمد. چون چشم انداختم ، ديدم تا آنجا كه چشم كار مى كند

      سواره و پياده است كه از هر سو، از چپ و راست و پيش و پس حضرتش ، در حركت مى باشند.


      پيامبر خدا در ميان ما بود؛ پيامبرى كه قرآن بر او نازل مى شد و تأويل آن را مى دانست و كاربرد آن را تشخيص مى داد...

      آنچه را كه خود عمل مى كرد، ما را تعليم مى داد و ما نيز عمل مى كرديم ...

      تا آنجا كه مى گويد: ما جز حج چيزى را نيت نكرده بوديم و از عمره خبرى نداشتيم ، تا آنگاه كه به مكه وارد شديم و ركن را استلام كرديم ...

      و همچنان جابر كارهاى رسول خدا (ص ) را مى شمرد تا آنجا كه مى گويد:

      چون آخرين طواف را در مروه به پايان برد، فرمود:

      اگر من پيش از اين خبر داشتم ، قربانى به همراه نمى آوردم و آن را عمره قرار مى دادم ؛

      اما هر كدام از شما كه قربانى با خود نياورده باشد، از احرام به درآيد و آن را عمره قرار دهد.



      در اينجا سراقة بن مالك بن جعشم برخاست و پرسيد: اى رسول خدا! اين براى امسال ماست يا براى هميشه ؟

      رسول خدا (ص ) انگشتها را در هم فرو كرد و دو بار فرمود: عمره براى هميشه داخل در حج شده است (1).



      ــ در صحيح بخارى آمده كه سراقه پرسيد: اين حكم مخصوص ماست ؟

      پيغمبر پاسخ داد: نه ، براى هميشه است (2) .








      _____________________

      1 - صحيح مسلم باب حجة النبى ، ح 147، ص 886-888؛ سنن ابوداود، المناسك ، ج 2، ص 182؛ سنن ابن ماجه ، المناسك ، ص 1022؛ سنن دارمى ، المناسك ، باب سنة الحاج ، ج 2، ص 44؛ مسند احمد، ج 3، ص 32؛ سنن بيهقى ، ج 5، ص 7، باب ما يدل على ان النبى (ص ) احرم احراما واحدا و منحة المعبود، ح 991؛ در المحلى براى هميشه تاريخ در ج 7، ص 100.
      2 - صحيح بخارى ، كتاب التمنى ، باب قول النبى لو استقلبت من امرى ما ستدبرت ، ج 4، ص 166.
       
      تصویر 
      قفل شده

      بازگشت به “تاريخ”