خداوند در دو مكتب (اهل البيت و خلفا)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

خداوند در دو مكتب (اهل البيت و خلفا)

پست توسط MAHDIYAR »

  الله الرحمن  

مطلب حاضر بر گرفته از کتاب گرانقدر مَعالمُ المَدرَستین نوشته "علامه سید مرتضی عسکری" است ؛
روش ایشان در بحث عبارتست از اینکه ابتدا عقاید وابسته به مکتب خلفا را طرح نموده و بعد به طرح عقاید اهل البیت علیهم السلام می پردازد
و آنگاه قضاوت را بر عهده خواننده گذاشته تا خود راه را بیابد ...
 ( انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا) انسان /3

(الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه) زمر/ 18
 
  امید به آشنایی هر چه بیشتر با مکتب اهل بیت (علیهم السلام) نظر شما را به این مطلب جلب می کنیم. 
آخرین ويرايش توسط 2 on MAHDIYAR, ويرايش شده در 0.
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

پست توسط MAHDIYAR »

 « برخى از صفات خداوند و منشاء اختلاف درباره آنها »  

در ميان مسلمانان گروهى بر اين عقيده اند كه :

خداوند آدم را همشكل خود آفريده است . (1)

خداوند دست و انگشت دارد، (2) و داراى پا و ساق است . (3)

خداوند در روز قيامت پاى مباركش را بر روى آتش جهنم مى گذارد و يا در آن فرو مى برد و جهنم به صدا مى آيد و مى گويد: قط، قط، قط. (4)

خداوند جاى بخصوصى دارد و نقل مكان مى كند. و از جايى به جاى ديگر مى رود.

و از پيغمبر خدا (ص ) آورده اند كه فرموده است :

پروردگارا ما بيش از اينكه دست به كار آفرينش بزند، تنها بود و در زير و رويش غير از هوا وجود نداشت . آفريده اى كه در كار نبود و عرشش بر روى آب قرار داشت . (5)

و نيز فرموده است : عرش خداوند بر روى آسمانها اين چنين قرار داشت .

(آنگاه انگشتهاى مباركش را به شكل گنبدى در آورد.) و عرش (لابد از سنگينى هيكل خداوند، زير او) چون چهار چوبى روى شتر كه به زير سواره است ،
به صدا در مى آيد (6) و غژ و غژ مى كند.

همچنين فرموده است : خداوند در اواخر هر شب به آسمان دنيا فرود مى آيد و مى گويد: چه كسى از من خواهشى دارد تا برايش برآورده كنم ،
بخواهد تا به او بدهم (7)

و نيز فرموده است : خداوند در شب نيمه شعبان به آسمان دنيا فرود مى آيد و به آمرزش بندگانش مى پردازد(8)

و در وصف روز قيامت فرموده است : خداوند در آن روز، جهنم را مورد خطاب قرار مى دهد و مى پرسد: پر شدى ؟
و جهنم پاسخ مى دهد: باز هم هست ؟ هنوز جا دارم ؛
و خداى تبارك و تعالى پاى مباركش را روى جهنم مى گذارد و جهنم به فرياد مى آيد و مى گويد: قَطّ قَطّ .

و همين موضوع در روايتى ديگر نيز آمده است :

جهنم پر نمى شود تا اينكه خداوند پايش را روى آن مى گذارد و آن وقت جهنم مى گويد: قط، قط.آنگاه جهنم پر مى شود و دوزخيان بر روى يكديگر مى غلتند!(9)

ادامه دارد . . .


--------------------- پاورقی -------------------

1- صحيح بخارى ، كتاب الاستئذان ، باب بدء السلام ، صحيح مسلم ، كتاب الجنه و صفه نعيمها، باب يدخل الجنه اقوام افئدتهم مثل افئده الطير، ح 28 و
كتاب البر، باب النهى عن ضرب الوجه ، ح 15؛ مسند احمد، ج 2، ص 224، 251، 365، 323، 424، 462، 569.

2- صحيح بخارى ، تفسير سوره زمر، ج 2، ص 122 و كتاب التوحيد، باب قول الله لما خلقت بيدى ، ج 4، ص 186 و باب وجوه يومئذ ناضره ، ج 4، ص 192؛
صحيح مسلم ، كتاب صفه القيامه و الجنه و النار، ح 19، 21 و 22.

3- صحيح بخارى ، تفسير قوله تعالى يوم يكشف عن ساق از سوره قلم ، آيه 43 و كتاب التوحيد، باب قوله تعالى وجوه يومئذ ناضره ، ج 4، ص 189

4- صحيح بخارى ، تفسير سوره ق و كتاب توحيد، باب ان رحمه الله قريب من المحسنين ، ج 4، ص ‍ 191؛ سنن ترمذى ، كتاب صفة الجنه ،
باب ما جاء فى خلود اهل الجنه و اهل النار؛ صحيح مسلم ، كتاب الجنه و صفه نعيمها و اءهلها، باب النار يدخلها الجبارون والجنه يدخلها الضعفاء، ح 35، 36، 37، 38

5- سنن ابن ماجه ، المقدمه ، باب ما انكرت الجهميه ، ح 182؛ سنن ترمذى ، تفسير سوره هود، حديث اول ، كه در آن العماء به ليس معه شى ء معنى شده است ؛ مسند احمد ج 4، ص 11 و 12

6- سنن ابو داود، كتاب السنه ، باب فى الجهميه ، ح 4726؛ سنن ابن ماجه ، المقدمه تباب فى ما انكرت الجهميه ؛
سنن دارمى ، كتاب ارقائق ، باب فى شان الساعه و نزول الرب تعالى ؛ كتاب التوحيد محمد بن عبدالواهاب ؛ منهاج السنه ابن تيميه .

7- صحيح بخارى ، كتاب التهجد، باب الدعاء و الصلاه فى آخر الليل و كتاب التوحيد، باب قوله تعالى يريدون ان يبدلوا كلام الله و كتاب الدعوات ، باب الدعاء، نصف اليل ؛ صحيح مسلم ، كتاب الدعاء، باب الترغيب فى الدعا و الذكر فى آخر الليل ؛ سنن ابو داود، كتاب السنه ، باب فى الرد على الجهميه ، ح 4733؛ سنن ترمذى ، كتاب الصلاه ، باب ما جاء فى نزول الرب الى السماء الدنيا كل ليله ، ج 2، ص 233 و 235 و كتاب الدعوات ، باب حدثنى الانصارى ، ج 13، ص 30؛ سنن ابن ماجه ، كتاب اقامه الصلاه ، باب ما جاء فى اى ساعات الليل افضل ، ح 1366؛ سنن دارمى ، كتاب الصلاه باب ينزل الله الى السماء الدنيا؛ موطا سالك كتاب القرآن ، باب 30؛ مسند احمد، ج 2، ص 264، 267، 282، 419، 433، 487، 504، 521، و ج 3، ص 34 و ج 4، 16.

8- سنن ترمذى ابوابالصوم ، باب ما جاء فى ليله النصف من شعبان ؛ سنن ابن ماجه ، كتاب اقامه الصلاه ، باب ما جاء عى ليله النصف من شعبان ؛ مسنداحمد، ج 2، ص 433.

9- هر دو روايت از ابو هريره صحابى در تفسير سوره ق در صحيح بخارى ، ج 3، ص 128و باب وجوه يومئذ ناضره از كتاب التويد، ج 4، 191 آمده است .همجنين از انس ، حديث القدم ، در باب قول الله تعالى و هو العزيز الحكيم سبحان ربك ...از كتاب التوحيد، ج 4، ص 129 و سنن ترمذى ، كتاب الجنه ، باب ما جاء فن خلود اهل الجنه و اهل النار، ج 10، ص 29 و مسند احمد، ج 2، ص 396 .



 (1) 
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

پست توسط MAHDIYAR »

ديدار با خداوند ( در عقاید مکتب خلفا )

روايت كرده اند كه رسول خدا(ص ) در روز قيامت خداى تعالى را ديدار خواهد كرد و آن حضرت خود درباره اين موضوع فرموده است :

مومنان پس از اينكه از شفاعت ديگر پيامبران نااميد مى شوند، به اميد شفاعت نزد من مى آيند.من هم مى روم و اجازه ملاقات با خدا مى گيرم !به من اجازه داده مى شود و چون خدا را مى بينيم ، به سجده مى افتم ...

تا آنجا كه مى گويد:

از گنهكاران شفاعت مى كنم و بخشايش ايشان را از خدا مى خواهم . خواسته ام پذيرفته مى شود و اندازه اى برايم معين مى كند كه من همه آنها را به بهشت وارد مى كنم و بار ديگر باز مى گردم و چون چشمم به خدا مى افتد، به خاك مى افتم و سجده مى كنم . (10)

و نيز روايت كرده اند كه حضرتش فرموده است :

خداى تبارك و تعالى در روز قيامت فرود مى آيد تا به داورى در كار بندگانش ‍ بنشيند. (11)

و همچنين فرموده است :

شما آشكارا خدايتان را خواهيد ديد. (12)

و نيز فرموده است :

مسلمانان در روز قيامت خدايشان را مى بينند؛ همان گونه كه ماه را بى هيچ ناراحتى نظاره مى كنند. (13)

همچنين از آن حضرت روايت كرده اند: خداوند در آن روز خطاب به بندگانش مى فرمايد: هركس به دنبال آن چيزى برود كه در دنيا مى پرستيده عده اى به دنبال آفتاب ، و گروهى به دنبال ماه ، و جمعى هم به دنبال طاغوتها به راه مى افتند تا اينكه اين امت مى ماند و منافقانش ، در اين هنگام خداوند در قيافه اى كه براى ايشان ناآشناست ، در ميانشان حاضر مى شود و مى گويد: من پروردگار شما هستم . آنها مى گويند: از تو به خدا پناه مى بريم . ما همين جا مى مانيم تا خدايمان بيايد و وقتى كه آمد، او را مى شناسيم . آن وقت خدا در قيافه اى كه براى ايشان آشناست ، در ميانشان ظاهر مى شود و مى گويد: من پروردگار شما هستم . و مردم هم مى گويند: آرى تو پروردگار ما هستى ، و به دنبالش به راه مى افتند. (14)

و بنا به روايتى ديگر:

پس از اينكه در روز قيامت بنا به دستور خداوند هر كس به دنبال معبودش ‍ به راه افتاد، كسى غير از خداپرستان باقى نمى ماند، اعم از نيكوكاران و بدكاران ايشان . در آن وقت خداوند در قيافه اى كه مردم تا آن زمان نديده بودند، در ميانشان ظاهر مى شود و مى پرسيد منتظر چه هستيد؟ هر امت به دنبال معبودش برود. آنگاه مردم مى گويند: ما منتظر خداى خود هستيم ؛ خدايى كه مى پرستيدم . و خدا مى گويد: من پروردگار شما هستم . مردم دو - سه بار بانگ بر مى آوردند كه : ما براى خداى خود شريك قائل نمى شويم . و خدا مى پرسد: آيا بين شما و خدا نشانه اى هست كه به وسيله آن او را بشناسيد؟ مردم پاسخ مى دهند: آرى ساق پايش آنگاه خداوند ساق پايش ‍ را نشان مى دهد و مردم به سجده مى افتند و چون سر بر مى دارند، چهره خداوند را تغيير يافته و در قيافه اى كه نخستين بار ديده بودند، مى بينند. آن وقت خدا مى گويد: منم پروردگار شما. و مردم هم پاسخ مى دهند: آرى تو پروردگار ما هستى . (15)


-------------------------------------------------


10- صحيح بخارى ، كتاب التوحيد، باب قول الله تعالى لما خلقت بيدى ، ج 4، ص 185 در باب قول الله تعالى وجوه يومئذ ناضره ، ج 4، ص 190 با تفصيلى بيشتر.

11- سنن ترمذى ، كتاب الزهد، باب ما جاء فى الرياء و السمعه ، ج 9ص 229

12- صحيح بخارى ، كتاب التوحيد باب قول الله تعالى وجوه يومئذ ناصره ، ج 4، ص 188

13- صحيح بخارى ، كتاب التوحيد باب قول الله تعالى وجوه يومئذ ناضره و كتاب الصلاه ، باب فضل صلاه العصر و باب وقت العشاء الى نصف الليل و كتاب التفسير، باب سوره ق ؛ صحيح مسلم ، كتاب الصلاه ، باب فضل صلاتى الصبح والعصر و المحافظه عليهما؛ سنن ترمذى ، كتاب صفه الجنه ، باب ما جاء فى رويه الرب تبارك و تعالى ، ج 10، ص 18 و 20.

14- صحيح بخارى ، كتاب التوحيد، باب قول الله تعالى وجوه يومئذ ناضره ، ج 4، ص 188 و نيز تفسير سوره قو؛ صحيح مسلم ، كتاب الايمان ، باب معرفه طريق الرويه .

15- صحيح مسلم ، كتاب الايمان ، باب معرفه طريق الرويه ، ح 299؛ صحيح بخارى ، در تفسير سوره نساء، قول الله تعالى ان الله لا يظلم مثقال ...، ج 3، ص 80 و كتاب التوحيد، باب قول الله تعالى وجوه يومئذ ناضره ، ج 3، ص 189. اگر آنهايى كه به ديدار خدايشان نائل شده اند، ما را از چهره او، آن چنان كه خود ديده اند، آگاه مى نمودند، بزرگوارى كرده و سپاس ما را دريافت مى كردند، بويژه آن علامت مخصوص را كه بين ايشان و خدايشان در ساق پاى او وجود دارد.


ادامه دارد . . .
 (2) 
آخرین ويرايش توسط 3 on MAHDIYAR, ويرايش شده در 0.
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

پست توسط MAHDIYAR »

ديدار با خداوند در بهشت ( در عقاید مکتب خلفا )

روايت كرده اند كه رسول خدا(ص ) درباره مومنان در بهشت چنين فرموده است :

در بهشت عدن ، چيزى مانع ديدار مومنان با پروردگارشان نمى باشد؛ مگر رداى كبريايى كه بر چهره مبارك خدا افتاده است . (16)

و نيز فرموده است :

بهشتيان چون به بهشت قدم مى گذارند، خداى تعالى خطاب به ايشان مى فرمايد: بيشتر از اين هم چيزى مى خواهيد كه به شما بدهم ؟ بهشتيان پاسخ مى دهند: مگر نه اينكه سيماى ما را سپيد گردانيدى و به بهشت در آوردى و از آتش دوزخ رهانيدى ، بيش از اينها چه انتظار داشته باشيم ؟ در اين هنگام پرده به كنار مى رود و چهره خداى عزو جل آشكار مى گردد و بهشتيان ، ديدار با پروردگارشان را از هر چه كه به آنها داده شده است ، گراميتر و خوشتر خواهند داشت . (17)

همچنين روايت كرده اند كه آن حضرت فرموده است :

در همان حال كه بهشتيان غرق در نعمتهاى بهشتى هستند، پرتويى بر آنان مى تابد. پس سرشان را بلند مى كنند و پروردگار را بالاى سر خود مى بينند . آنگاه خداوند به آنها مى گويد: درود بر شما بهشتيان باد و اين همان است كه خداوند در قرآن مى فرمايد: سلام قولا من رب رحيم ... پس خدا در بهشتيان ، و بهشتيان در خداوند مى نگرند و در عين حال بهشتيان به هيچ يك از نعمتهاى بهشتى توجهى نمى نمايند تا اينكه خداوند روى از آنها مى پوشاند، ولى همچنان نور و بركتش در بهشت باقى مى ماند. (18)

و نيز از آن حضرت روايت كرده اند:

گراميترين بهشتيان نزد خداوند كسى است كه هر بامداد و شامگاه خدا را ديدار مى كند. آن گاه حضرتش اين آيه را تلاوت فرمود: وجوه يومئذ ناضره الى ربها ناظره (19)

همچنين روايت كرده اند:

بهشتيان به ديدار خداى عز و جل مى روند و خدا هم عرش خودش را به آنها نشان مى دهد. ذات بارى تعالى در يكى از باغهاى بهشت خود را بر ايشان آشكار مى كند و با آنها گفتگو مى نشيند و كسى نمى ماند مگر اينكه طرف صحبتهاى گرم خدا قرار گيرد؛ تا آنجا كه خداوند به يكى از ايشان رو مى كند و مى پرسد: فلانى ، آن روز را به خاطر دارى كه چنين و چنان كردى ؟ و او مى گويد: پروردگارا، مگر هنوز مرا نبخشيدى ؟ و خدا مى گويد: آرى ... آن وقت ما به خانه هاى خود باز مى گرديم و چون با همسران خود روبرو مى شويم ، به ما مى گويند: خوش ‍ آمدى ، چه زيباتر و خوشبوتر و نورانيتر از هنگام رفتنت باز گشته اى ؟ و ما پاسخ مى دهيم : ما امروز با پروردگارمان همنشين بوده ايم ، و جا دارد كه اين چنين آراسته و برازنده به خانه بازگشته باشيم . (20)

به همين مختصر از احاديث بسيارى كه درباره اندامهاى خداى تعالى و ديدار با او در روز قيامت آمده است ، بسنده مى كنيم . زيرا ما تنها در مقام نشان دادن نمونه هايى از موارد منشا اختلاف هستيم ؛ نه اينكه بر همه آنها بگذاريم و شماره كنيم . اكنون اختلاف در تاويل اين احاديث را مورد بررسى خود قرار مى دهيم .


ادامه دارد . . .

---------------------------------------------------------------

16- صحيح بخارى ، كتاب التوحيد باب قول الله تعالى وجوه يومئذ ناضره ، ج 4، ص 191، صحيح مسلم ، كتاب الايمان ، باب اثبات رويه المومنين فى الاخره ربهم ، ح 297.
17- صحيح مسلم ، كتاب الايمان ، باب اثبات رويه المومنين فى الاخره ربهم ، ح 297.
18- سنن ابن ماجه ، كتاب المقدمه ، باب فى ما انكرت الجهميه ، ح 184
19- سنن ترمذى ، كتاب صفه الجنه ، باب روئه الرب ج 10، ص 18 - 19.
20- سنن ترمذى ، ابواب صفه الجنه ، باب ما جاء فى سوق الجنه ، ج 10، ص 16؛ سنن ابن ماجه ، كتاب الزهد، باب صفه اهل الجنه ، ح 4336، ص 1451.


 (3) 
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

پست توسط MAHDIYAR »

اختلاف در تاويل احاديث ياد شده

گروهى از مسلمانان ضمن اعتقاد به ظاهر اين احاديث ، چنين باور دارند كه ايمان به اين مطالب دليلى است بر ايمان به خدا و اقرار به توحيد ذات اقدس بارى تعالى ، و هر كس كه آنها را به غير از معناى جسم داشتن براى خدا، به چيز ديگرى تاويل كند، او را معطله الصفات مى نامند.

مسلم ، احاديث مزبور را در كتاب ايمان ، و بخارى ، آنها را در كتاب توحيد صحيح خودشان آورده اند.
ابن خزيمه (21) نيز كتابى جداگانه زير عنوان التوحيد و اثبات صفات الرب عزوجل التى وصف بها نفسه فى تنزيله و على لسان نبيه ... تاليف كرده كه پاره اى از بخشهاى آن به شرح زير در پايان كتابش آمده است :
اثباب النفس لله ، اثبات الوجه لله ، باب ذكر صوره ربنا جل و علا، باب اثبات السماع و الرويه لله جل و علا، باب ذكر اثبات الرجل لله عزو جل ، باب ذكر البيان ان الله عزوجل ينظر اليه جميع المومنين ، باب ذكر البيان ان جميع المومنين يرون الله يوم القيامه مخليا به .

همچنين امام حافظ، عثمان بن سعيد دارمى (م 280 ق )، كتابى در رد جهميه نوشته كه پاره اى از بخشهاى آن به شرح زير است : باب استواء ارب على العرش و ارتفاعه الى السماء و بينونته من الخلق ، باب النزول ليله النصف من شعبان ، باب النزول يوم عرفه ، باب نزول الرب يوم القيامه للحساب ، باب نزول الله لاهل الجنه ، باب الرويه . (22)

ذهبى (23) نيز كتابى زير عنوان العلو العال للعلى الغفار نگاشته و در آن احاديث و آياتى از قرآن را آورده كه از مجموع آنها چنين بر مى آيد كه جايگاه خداوند در بالاترين مكانها قرار دارد و به دنبال آن ، سخنان صحابه و تابعين و علما و محدثين را در تاييد آن نيز آورده است .


ادامه دارد . . .
-------------------------------------------------

21- حافظ كبير، اما الائمه ، محمد بن اسحاق بن خزيمه (م 311 ق )، استاد بخارى و مسلم در علم حديث بوده است . كتاب مزبور، در سال 1378 هجرى به وسيله مكتبه الكليات لازهريه در قاهره چاپ شده و شرح حال مولف در مقدمه آن آمده است .

22- چاپ ليدن ، 1960 ميلادى .

23- امام حافظ، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان بن قايماز ذهبى (م 748 ق )، كتاب ذهبى را انتشارات سلفيه مدينه منوره ، باب الرحمه ، براى دومين بار در سال 1388 چاپ كرده است .


 (4) 
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

پست توسط MAHDIYAR »

منشا اختلاف درباره ديدار خداوند و برخى از صفات او

آنچه گذشت ، آراء و نظريات برخى از مسلمانان است درباره صفات خداوند.

در برابر اين دسته ، مسلمانانى نيز وجود دارند كه در رد بر چنان باورها و سخنانى ، اين كلام خدا را تلاوت مى كنند كه :

 لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار...
يعنى: چشمها او را نمى بينند و او بيننده چشمهاست ... (انعام / 103). 

و نيز مى گويند اينكه خداوند فرموده است :

[align=center]وجوه يومئذ ناضره الى ربها ناظره  
  به اين معنى است كه در آن روز چهره ها شادابند و منتظر فرمان پروردگارشان مى باشند. 

و اين آيه ، همانند سخن فرزندان يعقوب است به پدرشان در داستان حضرت يوسف كه در قرآن آمده است :

[align=center]و اسال القريه التى كنا فيها.(يوسف / 82).  
  يعنى از آن آبادى سؤ ال كن كه ما در آن بوديم .  

و منظور اين است كه از اهل آن آبادى سوال كن .

و بيگمان كلمه امر در آيه اول و اهل در اين آيه ، به اصطلاح نحويون ، در تقدير است .

و همين طور ديگر آياتى را كه بظاهر حكايت از جسم داشتن خدا مى كند، تاويل مى نمايند.

اين دسته از مسلمانان ، كسانى را كه داراى چنان باورهايى هستند و خدا را داراى جسم مى دانند، مجسمه ومشبهه مى نامند، يعنى كسانى كه خدا را به مخلوقاتش تشبيه مى كنند و معتقدند كه خداوند جسم دارد.

اينان از امام صادق (ع ) روايت مى كنند كه فرموده است :

هر كس بگويد كه خداوند بر روى عرش قرار دارد، خدا را محمول و عرش ‍ را حامل او پنداشته است ،

و در اين صورت بايد كه حامل از محمول قويتر و تواناتر باشد. همچنين آن كس كه معتقد باشد كه خداوند در چيزى و يا روى چيزى است و يا اينكه تصور كند چيزى و جايى وجود دارد كه خدا در آن نيست ، و يا چيزى او را به خود مشغول مى دارد، او را چون ديگر آفريده ها پنداشته و توصيف كرده است . در صورتى كه خداوند، آفريننده همه چيزهاست و هرگز نمى شود او را مورد قياس قرار دارد و شبيه به مردم پنداشت . جايى نيست كه خدا در آن نباشد و محل مخصوصى هم ندارد.(24)

همچنين سخن اميرالمومنين را شاهد مى آورند كه فرموده است :

خداوند فرود نمى آيد و نيازى هم به فرود آمدن ندارد. هر كس كه چنين بگويد، نسبت زيادتى و نقصان به او داده است . چه ، هر متحركى نيازمند به محرك است و يا چيزى كه با آن حركت نمايد؛ و خدا از همه اينها بى نياز است و بنابراين در بر شمردن صفات خداى متعال سخت بهوش باشيد كه مبادا براى او صفتى قائل شويد كه خداوند با به حدى محدود، و به زيادتى و نقصان ، يا تحريك و تحرك ، يا فرود و نزول ، و يا نشستن و برخاستن ، تعريف كند. (25)

همچنين حديث امام رضا(ع ) را شاهد مى آورند كه راوى به او مى گويد:

براى ما روايت كرده اند كه خداى متعال سخن گفتن بيواسطه را به موسى ارزانى داشته و توفيق ديدار حضرتش را به محمد (ص ) مرحمت فرموده است .

امام فرمود:

اگر چنين باشد، پس چه كسى اين سخن خداى عزوجل را به همه جهانيان ، از انس و جن ابلاغ كرده است :

 لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار، و لا يحيطون به علما، و ليس كمثله شى ء. 

آيا همين محمد (ص ) اينها را ابلاغ نكرده است ؟

راوى پاسخ داد: آري همو بوده است .

امام فرمود: پس با اين حال چطور مى شود كه مردى بيايد و به همه مردم بگويد كه از جانب خدا آمده و بنا به فرمان او، آنها را به سوى خدا مى خواند كه فرموده است لا تدركه الابصارو آن وقت خودش مدعى شود كه من خودم با اين چشمهايم خدا را ديده ام و او را كاملا دريافته ام و قيافه او نيز همانند صورت بشر است ، چرا شرم نمى كنيد؟ زنديقان هم نتوانستند چنين بهتان و افترايى به پيغمبر بزنند
راوي مى گويد: در كتاب خدا آمده است : و لقد راه نزله اخرى .
امام پاسخ داد: بعد از اين آيه ، آيه ديگرى است كه معلوم مى كند پيغمبر خدا چه ديده است .
آنجا كه مى فرمايد:

ما كذب الفواد ما راى .
 يعنى دل محمد آنچه را كه چشمهاى او ديده ، انكار نكرده است . 
آنگاه از آن چه چشمهاى او ديده ، خبر مى دهد كه
 لقد راى من آيات ربه الكبرى .
يعنى بيگمان آيات بزرگ پروردگارش را ديد.  

و معلوم است كه آيات الهى غير از ذات بارى تعالى مى باشد.
همچنين فرموده است : و لا يحيطون به علما. و معلوم است كه اگر چشمها او را ببينند، علم و اطلاع به كم و كيفش حاصل خواهد شد.
در اينجا ابوقره از امام پرسيد: پس شما اين روايتها را رد مى كنيد؟
امام پاسخ داد: اگر روايتها مخالف با قرآن باشد، آنها را تكذيب مى كنم . (26)

بدين سان ائمه اهل بيت - عليهم السلام - تفسير آياتى را كه ظاهرا درباره ديدار خدا و جسم داشتن اوست ، بيان داشته ، مقصود از ساق و دست و عرش و نظاير آنها را كه در آيات قرآن آمده ، و يا از آن حديث كه مى گويد خداوند آدم را همشكل خود آفريده است (27) روشن ساخته اند كه ما از آوردن همه آنها چشم پوشيده ايم . زيرا در مقام آن نيستيم كه همه دلايل دو مذهب را بياوريم ، بلكه تنها خواستيم نمونه هايى از احاديث متعارض دو مذهب را درباره صفات الهى ، كه هر كدامشان آيات قرآن را از ديدگاه ويژه خود تاويل و تفسير كرده اند، آورده باشيم و همين احاديث متعارض موجب بروز اختلاف درباره صفات بارى تعالى شده است .



--------------------------------------------------------------

24- كافى ، كتاب توحيد، باب عرش و كرسى ، ج 1 و ح 7 و باب حركت و انتقال ، ح 3و9توحيد شيخ صدوق ، باب نفى زمان و مكان و حركت ،ح 9، 10 و 12 و باب و كان عرشه على الماء، ح 1 و باب معناى الرحمن على العرش استوى ، ح 5 6، 7، 8،؛ بحار الانوار مجلسى چاپ جديد، كتاب توحيد، باب نفى جسم و صورت و تشبيه و حلول و اتحاد، ج 3، ص 87، ح 23.

25- كافى ، كتاب توحيد، باب الحركه والانتقال ، ح 1، توحيد صدوق ، باب نفى المكان و الزمان والحركه عنه تعالى ، ح 18؛ بحار مجلسى ، كتاب توحيد، باب نفى الزمان و المكان و الحركه والانتقال عنه تعالى ، ج 3، ص 311، ح 25

26- توحيد صدوق ، ص 111 - 112، به اختصار، همچنين ر.ك : بحار الانوار مجلسى ، كتاب توحيد، باب نفى الرويه و تاويل الايات ، ج 4، ص 31، ح 14؛ كافى ، كتاب التوحيد، باب فى ابطال الرويه ، ح 2.

27- در مورد صفات خداى تعالى به كتابهاى اصول كافى (كتاب توحيد)، توحيد صدوق و عيون اخبار الرضا رجوع شود.


 (5) 
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
New Member
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: جمعه ۱۰ اسفند ۱۳۸۶, ۱۲:۴۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار

Re: خداوند در دو مكتب (اهل البيت و خلفا)

پست توسط gorbah123 »

با سلام . در بین اهل سنت عایشه با رویت خدا مخالف بوده کسی آدرس مخالفت های عایشه را نداره ؟ من قبلا یه جایی روی نت دیده بودم ولی الان پیداش نمیکنم . اگر کسی داره لطفا بذاره . با تشکر
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: خداوند در دو مكتب (اهل البيت و خلفا)

پست توسط محمد علي »

به نام خدا

با سلام

اولا رویت خداوند به ادعای ابن کثیر از بزرگان علمای اهل تسنن ، مورد اجماع است :

ابن كثير مى گويد: اين ، همان معنايى است كه صحابه و تابعان و گذشتگان اين امت بر آن اجماع دارند ؛ همان گونه كه رهبران اسلام و هدايت كنندگان مردم بر آن اتفاق نمودند. بخارى روايت كرده است كه : ((انكم سترون ربكم عيانا؛ پروردگارتان را آشكارا خواهيد ديد)). بخارى و مسلم روايت كرده اند: مردمانى گفتند: يا رسول الله آيا در روز قيامت خدايمان را مى بينيم ؟ رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پاسخ داد: آيا به هنگامى كه ابرى جلوى ماه و خورشيد را نگرفته است با ديدن آن ، به شما زيانى مى رسد؟ گفتند: نه ؛ فرمود: شما نيز اينچنين خدايتان را خواهيد ديد)).(تفسیر ابن کثیر ج2ص414)

[HR]

ثانیا روایتی که از عایشه نقل شده است ، در مورد دیدن خداوند بطور کلی نیست !

بلکه او در مخالفت با ابن عباس که ادعا کرده بود پیامبر اکرم (ص) در شب معراج خداوند را دیده ، این را گفته که :  خیر محمد خدا را ندیده !!! 

(دقت کنید که عایشه با همین الفاظ پیامبر .ص را می خواند : محمد ... )

پس او اعتقادش در مورد دیدن خداوند توسط پیامبر با بصر (دو چشم سر) این چنین بوده است ؛

و ربطی به دیدن خداوند در قیامت و سایر عقاید مورد اجماع اهل تسنن ندارد .


حدیث عایشه در صحیح بخاری ج6 ص 50 چنین آمده : ... مَن حدّثک أن محمدا رأی ربّه فقد کذب ...

بر ما هم معلوم نیست که از حسادت و عناد و چه مسائلی با پیامبر .ص و یا ابن عباس چنین پرخاشگرانه روایتی از او صادر شده .

در حالیکه ابن عباس ، ادعای رویت خداوند را بصورت قلبی کرده بود ، یعنی پیامبر خداوند را با قلب خود دریافته است .

و ربطی به این نداشته که با چشم دیده ، تا عایشه این چنین با او مخالفت کند (معلوم است عایشه اصلا منظور او را نفهمیده و شاید هم ...)

چرا که اصلا ادعای رویت با چشم نشده بود ، بلکه با قلب بوده ؛

و امام علی (ع) نیز می فرمایند :  « لا تدركه العيون في مشاهدة الابصار ولكن راته القلوب بحقائق الايمان »

چشم ها او را با مشاهده درك نمي كنند (با چشم سر نميتوان ديدش) ، ولي قلب ها او را با حقيقت ايمان درك مي كنند .

(خطبه 179 نهج البلاغه ، اصول كافي ج1ص97) 

حدیث ابن عباس (صحیح مسلم ج 1 ص158) نیز تصریح دارد به اینکه "رآه قلبه" و دقیقا موافق کلام امیرمومنان (ع) است .

حال چه شده که یکدفعه عایشه عنان از کف داده و این چنین بر شاگرد امیرمومنان(ع) هجوم برده ، چیزی جز دشمنی و عناد

به چشم خواننده نمی آید .

و این قبیل سخنان از عایشه سابقه دار است ؛ او که فتوای رضاع کبیر را می دهد و می گوید:

اگر مردی از سینه زنی پنج بار شیر بخورد، به هم محرم می شوند !!!

مشخص است که در چه حدی از دین فهم داشته و مسائل توحیدی را یارای درک او نیست .

[HR]
  اولا ادعای عایشه فقط در مورد پیامبر بوده ، آن هم در شب معراج ، و نه در قیامت و سایر مردم .

ثانیا مخالفت او با ابن عباس ، بی دلیل و از روی (جهل یا عناد) بوده ، چون ادعای او چیز دیگری بوده است .

ثالثا اجماع اهل تسنن در کتب صحاح شان ، به اعتراف بزرگان خودشان ، امکان رویت خداست . 
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Iron
Iron
پست: 199
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۴ ق.ظ
محل اقامت: اصفهان
سپاس‌های ارسالی: 456 بار
سپاس‌های دریافتی: 371 بار

Re: خداوند در دو مكتب (اهل البيت و خلفا)

پست توسط divoone110 »

به نام خدا

بحث در مورد رؤیت بود.مطلبی زیبا از آیت الله سبحانی دامت برکاته در ذهنم مانده است.این مطلب را در یک مجلس بحث (مناظره مانند) در کشور اردن بیان کردند در جواب یک نفر از اهل سنت که با روایاتی قصد اثبات رؤیت را داشت.( حقیر فیلم این جلسه رو یکی دو سال پیش دیدم.در جائی نخوانده ام که منبع آنرا بیان کنم)
بعد از تمام شدن حرفهای فرد سنی ایت الله سبحانی اینگونه بحث را ادامه دادند:

آیت الله سبحانی:یعنی شما اعتقاد دارید که خدا را در قیامت میبینید؟
دانشمند سنی:بله
آیت الله سبحانی:چگونه می بینید؟ یعنی همه خدا را میبینید یا قسمتی از خدا را؟
عالم سنی : یعنی چه؟؟؟ :eek:
آیت الله سبحانی: اگر همه خدا را ببینید یعنی خدا محدود است.اگر قسمتی از خدا را ببینید یعنی خدا دارای اجزاء است که شما یک قسمت از او را دیده اید و خدا از هر دوی اینها مبری است.

آیت الله سبحانی با این استدلال عقلی فرد را قانع کرد.
جمله بندی مطابق آن چیزی است که در ذهنم مانده است.امیدوارم مفید باشد.

در کوچه های شهر و در انظار مردمان

دیوانه وار نعــــره زنــــم رو به آسمـــان

آن دم که خواست حب علی از دلم رود

ای خالق جهان به دمی جان من ستان

[External Link Removed for Guests]
New Member
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۶, ۹:۲۵ ب.ظ
محل اقامت: کیش
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
تماس:

Re: خداوند در دو مكتب (اهل البيت و خلفا)

پست توسط faraaz »

عالی بود
ممنون از شما
ارسال پست

بازگشت به “خدا شناسی”