"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط Labbaik »

 تصویر به نام خدا تصویر

  کل یوم عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا!! 

برخی سخن فوق را بدون مدرک و مأخذ از زبان امام صادق(ع) نقل می‏کنند.1 ما نتوانسته‏ایم برای این جمله بسیار مشهور، مأخذ و مدرکی بیابیم، بلکه احادیث و راویتهای چندی را در متون مستند و معتبر دیدیم که با این سخن، تعارض و تضادی آشکارا دارند. در اینجا چند نمونه از آنها را نقل می‏کنیم:

1 . شیخ صدوق با آوردن اسناد و به نقل از مشایخ روایتی خویش روایت می‏کند که امام صادق(ع)، هم به نقل از پدرش امام محمدباقر(ع) و هم به نقل از پدر بزرگش امام زین‏العابدین(ع)، از امام حسن مجتبی(ع) روایت کرده است که آن حضرت در پیشگویی شهادت برادرش امام حسین(ع) به او گفت:

 «لا یوم کیومک یا أبا عبدالله؛ ای ابا عبدالله!
هرگز روزی چون روز تو (عاشورا) نباشد».2
 



2 . شیخ صدوق در حدیث دیگری به سند خویش از امام سجاد(ع) نقل می‏کند که آن حضرت می‏فرمود:

 «لا یوم کیوم الحسین(ع)؛ هرگز روزی مانند روز حسین (عاشورا) نباشد». 


3 . علامه حلی نیز به نقل از احمد بن یحیی بلاذری (متوفای 279ق)، صاحب کتاب انساب‏الاشراف، نقل می‏کند که عبدالله بن عمر هم می‏گفت:

 «لا یوم کیوم قتل الحسین». 

4.با این همه جای بسی شگفتی است که آن سخن ساختگی (کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا) بدون دلیل و بی‏آنکه سند و مأخذی داشته باشد، همچنان پیوسته به امام صادق(ع) نسبت داده می‏شود و شبانه‏روز از رسانه‏های عمومی و در محافل مذهبی، تبلیغ و ترویج می‏گردد
و برخی حتی آن را با تفصیل بیشتری چنین نقل می‏کنند که: کلّ یوم عاشورا، کلّ ارض کربلا، کلّ شهرٍ محرّم و کلّ فصل عزا.5
غافل از اینکه این سخن را هرگز سندی و مدرکی، حتی به صورت مرسل و مقطوع یا ضعیف و سست هم نیست. چنان می‏نماید که این عبارت، شعار یا شعری از شاعری وابسته به حزبی جنگ طلب باشد.

معنا و مفهوم این شعار به فرقه زیدیه یا کیسانیه و یا اسماعیلیه بیشتر برازنده است تا به مذهب عدل علوی، یا تشیع سبز حسنی و حسینی و سجادی. به نظر ما، این سخن نمی‏تواند با شیعه اثنا عشری و مذهب جعفری نسبتی داشته باشد. رئیس مذهب ما امام جعفر صادق(ع) است که بزرگ‏ترین شاخصه او همچون پدرش امام محمد باقر(ع) دانش و بحث و درس است.


اصولاً در مذهب جعفری و امامیه، امامت بیشتر به معنای هدایت است و امام بیش از هر چیز با علم و دانشش شناخته می‏شود؛ برخلاف زیدیه که امام در میان آنها نخست با خون و شمشیر شناخته می‏شود و به اعتقاد آنان، نخستین شرط و مهم‏ترین امتیاز در امامت و امام، همانا قیام مسلحانه و «قائم بالسیف» بودنِ امام است.

چنین به نظر می‏رسد که این سخن ناسخته از زیدیه سرچشمه گرفته است که هر روز عاشورا و همه جا کربلاست.
به میان کشیدن این سخن که بالاخره هر روز، حق و باطل در تخاصم و تعارض‏اند نیز مغالطه‏ای بیش نیست؛ چرا که در مقابله با باطل، آنچه همواره لازم و بایسته است، معرفت و دانش است، و حق همیشه با صراحت دانش و صداقت منطق، پیروز و سربلند است. این امر در سیره سبز پیشوایان هادی و هادیان صادق به وضوح دیده می‏شود.


پینوشت:
1. پیام عاشورا، عباس عزیزی، ص 28، از زبان امام صادق(ع) و بدون مأخذ و مستند نیز، ر.ک: فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص 371.
2. الأمالی، شیخ صدوق، ص 177. افزون بر شیخ صدوق، دیگر دانشوران شیعی نیز این حدیث را نقل کرده‏اند. ر.ک: مثیر الأحزان، ابن نمای حلّی، ص 23؛ الملهوف علی قتلی الطفوف، سید ابن طاووس، ص99 .
3. الأمالی، شیخ صدوق، ص 547.
4. نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلّی، ص356.
5. به این ترتیب و لابد: کلّ قتل شهادة و کلّ امامٍ حسین!
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Bronze
Bronze
پست: 132
تاریخ عضویت: شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۷, ۱۲:۲۹ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 238 بار
سپاس‌های دریافتی: 565 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط abde abbas »

سلام

راستش حقیر را فرصت آن نیامد که به تفصیل به مطالعت متن مرسوله حضرتکم بتشسته ، مور از ماست بیرون کشیده و سپس نظر خویش بیان دارم، اما حقیر با نتیجه گیری آخر موافق نبوده ، نیستم و نخواهم بود.

بنده از این که اعتباری در سند حدیث فوق الذکر نیست ، اطلاعکی داشته ، لیک با توجه به معنای کاملا روشن و صحیح آن این عبارت زیبا را بسیار استفاده می کرده و هنوز نیز این چنین می کنم.

درست است که در مقابل دشمن همیشه آگاهی و دانش لازم است و نه صرفا جنگ، اما این مفهوم که همواره حق زنده است و در قبال باطل می ایستد نیز کاملا روشن و درست است، چرا که مبارزه انوع و اقسام دارد و یکی از انواع ان مبارزه روانی و فکری است.

موفقجات، اجورکم عندالله... یاعلی
یـــــــادش بــــــــه خیــــــــــر:

[External Link Removed for Guests]
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط محمد علي »

به نام خدا

با سلام

مطلب به این کوتاهی حیف بود که مفصل نخواندید .

دوم اینکه نتیجه ای که فرمودید کاملا صحیح است ، اما ربطی به این جمله ندارد .

برفرض که همیشه حق و باطل در مقابل هم هستند ، هیچ ربطی به این ندارد که بگوییم پس همیشه عاشورا است و همه زمین ها کربلا .

امام حسین (ع) کجا و ما کجا ؟ حقیقت او قابل قیاس با این حقایق ظاهری نیست ، کاری که او کرد و موجب زنده ماندن اسلام شد کجا و قدم های لنگان طریق کجا ؟

اصل مطلب این نبود که این حدیث سند ندارد ، چه بسا احادیثی که سند ندارند و مضمونشان مخالفت محتوایی با اصول و محکمات نداشته باشد و بپذیریم

حرف اینجاست که این مفهوم معارض حدیثی دارد و مسلم در چنین تعارضی از دلالت ساقط است !

این جمله حدیث نیست ، مخالف حدیث هم هست و قابل پذیرش نیست .


حال ما حق و باطل را در مقابل هم می دانیم ، امر دیگری است که منتج از این جمله نیست .

این جملات بی پایه را امثال دکترها ... زمانی در ایران منتشر کردند تا از حساسیت و یگانگی کربلا بکاهند .

وگرنه در روز شهادت امام حسن (علیه السلام) هم خود ایشان به برادرشان امام حسین (علیه السلام) فرمودند که هیچ روزی مانند روز تو نیست !!!

قطعا او امام ماست و بهتر از ما می فهمیده چه بگوید . او نیز می توانسته بگوید من هم امروز در مقابل باطل شهید می شوم پس هر روز کربلاست .

اما تصریح دارد که لا یوم کیومک یا اباعبد الله ...

پس باید دقت کرد جملاتی که مخالفت با اصول مسلم دارند ، بکار نبرد .

باز هم تاکید می کنم که حرف بر درستی یا نادرستی این جمله است ، نه نتایجی که در ذهن ما می آید .

ما ممکن است بگوییم حق و باطل مقابل هم هستند ، این ربطی به جمله مذکور ندارد .

چون در آن جمله نتیجه مسلم این است که کربلا همیشه تکرار شدنی است و همیشه همان نتایج را دارد ولی چنین نیست !

کربلا یکی است و دیگر تکرار نمی شود . و ما تنها می توانیم به آن امام همام اقتدا کنیم .


موفق باشیدتصویر
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Silver
Silver
پست: 3
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷, ۲:۴۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط Frogfoot »

به نام خدا

این تاپیک قدیمی هست، ولی بنده در حین جستجو برای مطلبی به آن برخوردم، و لازم دیدم در نقد برداشت نویسنده محترم، مطالبی بنویسم.

نقد مطرح شده مربوط به حدیث بودن "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" نیست،بلکه نقد بر برداشت نویسنده مطلب وارد هست، بخصوص که نویسنده محترم آن رابیشتر مرتبط با اندیشه های زیدیه دانستند تا اندیشه های شیعه اثنی عشری!

برای اینکه ما بخوایم برداشت درستی از یک مطلب داشته باشیم، باید اول ازمنظر درستی به مطلب نگاه کنیم. به یک صحنه می توان از منظرهای مختلفی نگاهکرد، و براساس همان هم نتیجه گیری کرد. به عنوان مثال، شما می تونید بهواقعه کربلا صرفا از منظر کشت و کشتار و قتل و جنایت نگاه کنید. خب تصویریکه از این منظر می بینید، چیزی جز تصویری زجرآور و تلف شدن خون امام حسینصلوات الله علیه و یاران ایشان نیست! شما می تونید به این واقعه از منظررشادت و شجاعت و ایثار نگاه کنید، و آن را یک حماسه ببینید. حماسه افرادیکه اگر چه شکست کشته شدند، ولی به قول معروف با صلابت و با افتخار کشتهشدند. شما می تونید به این واقعه از منظر کاروانیان و یاران امام حسین (ع)نگاه کنید که در حدیث هست اصلا درد آهن را حس نمی کردند، و فردی مثل زهیراعلام میکنه که اگر هزار بار هم کشته بشه و به دنیا برگرده، باز جان خودرا برای امام حسین (ص) تقدیم خواهد کرد، یا علی اکبر و حضرت ابوالفضل سلامالله علیهما که اهل بیت (ع) را در صحنه های نبرد می دیدند و توصیفشان ازصحنه در محضر اهل بیت (ع) بود، یا می تونید از منظر ما رایت الا جمیلاحضرت زینب (س) به واقعه نگاه کنید. خب تصویری که شما از هر یک از اینمناظر می بینید با هم متفاوت هست، در حالی که صحنه یکی هست. نه اینکهاینها نبود، یعنی مثلا کشت و کشتار نبود، بود! بلکه اینکه کدام منظر جامعتر و پربارتر هست مهم هست. کشت و کشتار بود، ولی کشت و کشتار دیدن آیاارزشش با آن چیزی که اصحاب امام (ع) دیدن یکی هست؟ گفته میشه که یارانامام زمان (عج) در قیام ایشان از الگوی کاروان حسینی پیروی می کنند. آیامنظر یاران امام زمان (عج) نسبت به کاروان امام حسین (ع) نتیجه اش آن هستکه یک عده تلف شوند؟!

نویسنده محترم عاشورا و کربلا را فقط کشت و کشتار و خونریزی دیدند، و ازواقعه کربلا بزرگترین چیزی که برداشت کردند قتل و کشتار بود. با همین دیدهم عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را تفسیر کردند، و به این نتیجهرسیدند که این عبارت ترویج خشونت طلبی و نشات گرفته از زیدیه است.

همینجا در حاشیه این نکته را هم با توجه به نوشتن این مطلب در محرم ذکرکنم که اگر چه احادیث زیادی برای ثواب گریه بر امام حسین (ع) وجود دارند،ولی اگر به احادیث مرتبط با کربلا دقت شود، می فرمایند ثواب هر فرد ازگریه امام حسین (ع) به اندازه معرفتش از امام حسین (ع) هست. کسی که واقعهامام حسین (ع) را فقط کشت و کشتار می بیند، ثوابش از گریه برای امام حسین(ع) با ثوابی که فرضا انبیاء به عنوان شاگردان اهل بیت (ع) بردند، یکساننیست. یا ثوابش با ثواب گریه یاران امام زمان (عج) که قیام امام (عج) رابرپایه الگوی حسینی بنا می نهند یکی نیست. ما نباید ماجرای امام حسین (ع)را صرفا از بعد مظلوم و عطشان کشته شدن ایشان نگاه کنیم. این همه انسان دردنیا مظلوم و عطشان کشته شدند، چرا آنها واقعه شان اینقدر در طول تاریخاثرات نگذاشت؟! باید ابعاد بالاتر واقعه کربلا را دید و از آنها درس گرفت،و به عظمت آن پی برد. به قول عزیزی، معجزه یعنی چیزی که دیگران را به عجزوادار کند. انبیاء الهی معجزه داشتند، یعنی با قوای الهی رفتاری را نشانمی دادند که مردم شان با هر درجه ایی از علم و دانش و قدرت که بودند اظهارعجز و ناتوانی در برابر آن می کردند. حالا شما در نظر بگیرید، اهل بیت (ع)معلم انبیاء الهی بودند. همه انبیاء الهی هم با توجه به احادیث به نوعی بهماجرا کربلا مبتلا شدند، و با این ماجرا آشنا بودند، و برای امام حسین (ع)گریه کردند. فعل امام حسین (ع) به عنوان معلم انبیاء باید فعلی باشد کهانبیاء الهی که دیگران را به عجز می کشاندند را به عجز بکشاند! یعنی اگرمردم با دیدن معجزه حضرت ابراهیم (ع) انگشت به دهن ماندند، معجزه معلمحضرت ابراهیم (ع) باید معجزه ایی باشد که حضرت ابراهیم (ع) را انگشت بهدهن کند! وگرنه استادی که توانش به حد توان شاگردش نباشد که استاد نیست!این ماجرای به این عظمت را نمیشه به این راحتی یک بعدی بهش نگاه کرد.

همین مسئله درباره قیام امام زمان (عج) هم وجود دارد. اگر همین الان صحنهقیام ایشان را به فردی نشان دهند، و از وی بخواهند که صحنه را توصیف کند،فرد ممکن هست آن را بصورت صحنه ایی پر از کشت و کشتار و خون و خونریزیتوصیف کند. اگر از وی بپرسید آیا دوست دارد این واقعه حقیقتا در زندگی اشرخ دهد؟ می گوید هرگز، ان شاء الله 1000 سال هم همچین اتفاق وحشتناکینیافتد! حالا اگر یک فرد اهل بصریت این واقعه را ببیند، در آن نور میبیند، ظهور نور و برطرف شدن تاریکی ها را می بیند، در آن نعمات گوناگون میبیند، در آن رشد برای مومنین می بیند، در آن ذلیل شدن ظالمین را می بیند.خب، اگر از وی سوال شود که آیا دوست دارد همچین واقعه ایی رخ دهد، برای آنلحظه شماری می کند. صحنه یکی هست، ولی برداشت ها کاملا متفاوت است.

ما با توجه به برداشت هایی که کاروانیان امام حسین (ع) از واقعه کربلا وعاشورا داشتند، به راحتی می تونیم بگیم که دیدن خون و خونریزی در واقعهکربلا حداقل و پایین ترین چیزی هست که میشه از واقعه کربلا دید، یعنی بهنوعی ضعیف ترین برداشت ممکن از این واقعه این میتونه باشه، و قویترینبرداشت ها اون برداشت هایی هست که امام حسین (ع) و یارانشان از این واقعهداشتند، و در زمان ما قویترین برداشت از این واقع برداشت امام زمان (عج)از این واقعه و الگوبرداری از رفتار کاروان حسینی در برپایی ظهور هست.

نکته بعدی این هست که عبارت "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" اگر از منظردرست دیده شود، اصلا تعارضی با حدیث "لا یوم کیومک یا اباعبد الله ..."ندارد. اینکه صحنه ایی که در آن حاضر هستیم همواره صحنه عاشورا ست به معنیآن نیست که لزوما کیفیت رفتار ما با کیفیت رفتار امام (ع) و یارانشانیکسان است! صحنه یک صحنه است، الگوی رفتاری در آن صحنه هم رفتار سیدالشهدا و یارانشان است، حالا این صحنه، ای هم الگو، از ما چی میخواهند؟ ازما می خواهند که در این صحنه از همان الگو پیروی کنیم. امام زمان (عج) ازهمان الگو پیروی می کنند، ما هم باید از همان الگو پیروی کنیم. اگر فرضاگفته میشه فلان صحنه جنگ ما با عراق کربلای دیگه ایی بود، به معنای آننیست که فلان فرمانده جنگ نعوذ بالله امام حسین بود، و افرادش هم یارانامام حسین، بلکه صحنه، صحنه کربلا بود، و آن فرمانده و افرادش از سیدالشهدا الگوبرداری کردند. هر چه الگوبرداری دقیق تر، صحنه هم به صحنهکربلا شبیه تر. البته اینکه گفته میشه صحنه به صحنه کربلا شبیه تر لزومابه معنای ظاهر ماجرا نیست! یعنی منظور این نیست که فرضا اگر سر فرمانده رابر سر نیزه زدند، این صحنه شباهت بیشتری به صحنه کربلا پیدا می کند، نه!بلکه تبعیت از امام حسین (ع) هم درجاتی دارد. پایین ترین درجه اش تبعیت ازرفتارهای ظاهری امام (ع) هست. امام (ع) هدف از قیامشان را چی مطرح کردند؟اصلاح دین جدشان. تمام این واقعه به خاطر اصلاح دین، و بهتر هست بگیماصلاح کل عالم و آدم رخ داد. پس چه کسی تبعیت بیشتری از امام حسین دارد؟کسی که صرفا بدنش پاره پاره شد، یا کسی که در راه اصلاح عالم و آدم گامبرداشت؟ بزرگترین اصلاح ظهور امام زمان (عج)، و ما در منابع شیعی به کراتداریم که همه انبیاء و اهل بیت (ع) به دنبال برپایی ظهور امام زمان (ع)بودند. حتی قیام امام حسین (ع) هم در همین چارچوب بوده. پس شبیه تر شدن بهامام حسین (ع) در پایین ترین سطحش میشه اون قطع شدن سر یا پاره پاره شدنبدن، ولی در سطوح بالایش یعنی تا حد امکان به اندازه امام حسین (ع) دغدغهاصلاح داشتند.

در زمان ما، مرحوم آیت الله العظمی اراکی (ره) درباره امام خمینی فرمودندکه ایشان مطمئن هستند که اگر امام خمینی در صحنه کربلا بودند، جزو یارانامام حسین (ع) بوده، و با امام حسین (ع) کشته می شدند! آیت الله اراکی کمکسی نبود، که همینطوری حرفی زده باشه. ایشون خدمت امام خمینی می آمدند، میگفتند بابی انت و امی یابن الرسول الله! امام خمینی کجای ظاهر رفتارشان بهرفتار امام حسین و یارانش شباهت داشت؟! مثل امام حسین بدنش پاره پاره شد؟!یا جنگ مسلحانه راه انداخت؟! نه، بلکه مثل امام حسین (ع) اسلام را زندهکرد، و مثل ایشان در جهت اصلاح قدم برداشت، یعنی در جهت ظهور امام زمان(ع) قدم برداشت. با این برداشت هست که شما می تونید بگید امام حسین (ع)دنبال اصلاح بودند، امام خمینی (ره) هم دنبال اصلاح بودند، پس جمع بستنامام خمینی با یاران امام حسین (ع) توجیه پذیر هست، وگرنه اگر به ظاهرماجرا توجه شود که سنخیت خاصی بین رفتارهای امام خمینی (ره) و یاران سیدالشهدا در صحنه کربلا پیدا نمیشه کرد.

همین جا خوب هست اشاره ایی کنیم به نظر امام خمینی (ره) به عبارت "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" در برخی از سخنرانی هایشان:

سخنرانی 4 مهر 1358 با عنوان "فلسفه عاشورا - حفظ جمهوری اسلامی":


‌اين کلمه "کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا" يک کلمه بزرگي ‌است ‌که اشتباهي مي‌فهمند.
آنها خيال مي‌کنند ‌که يعني هر روز بايد گريه کرد! لکن ‌اين محتوايش غير ‌از ‌اين ‌است.
کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشي را بازي کرد، همه زمين‌ها بايد آن طور باشند.
نقش کربلا ‌اين بود ‌که سيد الشهدا ـ سلام الله عليه ـ با چند نفر جمعيتو عدد معدود، آمدند کربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولتجبار.
در مقابل امپراتور زمان ايستادند و فداکاري کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند يزيد را.
همه جا بايد اين طور باشد. همه روز ‌هم بايد اين طور باشد.
همهروز بايد ملت ما ‌اين معنا را داشته باشد ‌که امروز روز عاشوراست و مابايد مقابل ظلم بايستيم؛ و همين جا ‌هم کربلاست و بايد نقش کربلا را ماپياده کنيم، انحصار به يک زمين نداشته؛ انحصار به يک افراد نداشته.
قضيه کربلا منحصر به يک جمعيت هفتاد و چند نفري و يک زمين کربلا نبوده.
همه زمين‌ها بايد ‌اين نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.
ملت‌ها بايد غفلت نکنند ‌از اينکه هميشه بايد مقابل ظلم باشند.
صحیفه نور جلد 10 صفحه 127.


سخنرانی 16 شهریور 1358:

خاطره تلخ 17 شهريور 57 و خاطره تلخ روزهاي بزرگي ‌که بر امت گذشتميوه شيرين سرنگوني کاخ‌هاي استبداد و استکبار و جايگزيني پرچم جمهوري عدلاسلا‌مي را به بار آورد.
مگر نه آن ‌است ‌که دستور آموزنده "کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا"'ف6،2' بايد سرمشق امت اسلا‌مي باشد.
قيام همگاني در هر روز و در هر سرزمين، عاشورا قيام عدالتخواهان، با عدديقليل و ايماني و عشقي بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‌نشين و مستکبران غارتگربود و دستور آن ‌است ‌که ‌اين برنامه سرلوحه زندگي ‌است در هر روز و در هرسرزمين.
روزهايي ‌که بر ما گذشت عاشوراي مکرر بود و ميدان‌ها و خيابان‌ها و کوي و برزن‌هايي ‌که خون فرزندان اسلام در آن ريخت، کربلاي مکرر.
و ‌اين دستور آموزنده، تکليفي ‌است و مژده‌اي.
تکليف ‌از آن جهت ‌که مستضعفان، اگر چه با عده‌اي قليل، عليه مستکبران،گرچه با ساز و برگ مجهز و قدر‌ت شيطاني عظيم، مأمورند چونان سرور شهيدانقيام کنند.
و مژده ‌که شهيدان ما را در شمار شهيدان کربلا قرار داده ‌است؛ و مژده ‌که شهادت رمز پيروزي ‌است.
صحیفه نور جلد 9 صفحه 446.


خب، با این تفاسیر کل یوم عاشور و کل ارض کربلا یعنی شما همیشه باید درراه اصلاح، اون هم بزرگترین اصلاح عالم، یعنی ظهور دولت اهل بیت (ع) گامبردارید. در این راه باید تبعیت محض داشته باشید از امام خودتون، یعنیهمانطوری که امام حسین (ع) درباره یارانشان فرمودند "امرهم امری رایهمرایی" (امر آنها امر من است، و رای آنها رای من) ما باید چنان تابع امامخودمان باشیم که ایشان درباره ما چنین جمله ایی را بفرمایند. کل یوم عاشورو کل ارض کربلا یعنی شما اگر تمام وجودت را در اختیار امامت قرار دهی، وتابع محض باشی، امام شما، شما را ظرف چند روز تا اعلی علیین به اوج میبرد، جایی که همه بهشتیان به حال و موقعیت شما قبطه بخورند، نه اینکه بگیمکل یوم عاشور و کل ارض کربلا یعنی خشونت طلبی! بلکه باید بگیم یعنی اصلاطلبی - البته نه اطلاح طلبی سیاسی برخی از آقایون - بلکه اطلاح طلبی حقیقیمد نظر اهل بیت (ع). برخی از دوستان امر برشان مشتبه نشه، فکر نکنند چونعنوان جبهه سیاسی شان اصلاح طلب هست، این بحث ها یعنی مردم باید به جبههاصلاح طلبی این آقایان به پیوندند! این جبهه اصلا طلبی سیاسی آقایان تاجایی که بنده می فهمم، هیچ سنخیتی با اطلاح طلبی امام حسین (ع) ندارد، اگرنگیم کاملا ضد آن هست!


یک نکته ایی هم پایان درباره این عبارت نویسنده محترم عرض کنم:
اصولاً در مذهب جعفری و امامیه، امامت بیشتر به معنای هدایت است
باید دقت کنیم که امام با هادی به معنای رایج امروزی آن تفاوت دارد. اولاامام در شیعه به فردی گفته می شود که بر همه امور سیطره دارد. البته دردولت ابلیس (که بنا بر احادیث اهل بیت (ع) دوره قبل از ظهور امام زمان(عج) در دنیا، دوره تاخت و تاز ابلیس بر دنیا ست، و دوره ضعیف شمردنمومنین و عزیز شمردن ظالمین) این امامت ظهور کاملی ندارد، یعنی من و شمااین سیطره را احساس نمی کنیم. امام (ع) خواستش خواست خدا ست، و چون خواستخدا این هست که تا قبل از ظهور اما زمان (عج) به ابلیس مهلت داده شود، شماسیطره امام (ع) را نمی بینید. به قول حضرت عباس (ع):

اگر حکمت‌های آشکار و اسرار والای و امتحانات الهی نبود این بیت الهی بودکه به طواف امام حرکت می‌کرد قبل از اینکه امام به سوی آن حرکت نماید.
اگر بخاطر مشیت خدا نبود، خانه کعبه به دور امام حسین (ع) طواف می کرد.امام (ع) پیش برنده صحنه ها هستند، امام (ع) کنترل کننده مکان و زمانهستند، و بر مکان، و بر زمان امامت می کنند.

یکی از اموری که امام (ع) انجام می دهند هدایت هست. اما نه هدایت به معنایرایجش در زمان ما. در این زمانه اگر فرضا شما از یکی آدرسی بپرسید، و فردبا دستش مسیر را به شما نشان دهد، شما اسم این کار را اگر هدایت بگذارید،کسی از شما ایراد نمی گیرید. اما هدایت امام (ع) به این شکل نیست! هدایتامام (ع) را اگر بخواهیم با همان مثال مطرح کنیم، مثل این است که شما ازکسی آدرس بپرسید، و فرد به شما دست شما را بگیرید، و به شما بگوید، فلانیبا من بیا، هر جا من رفتم، تو هم بیا، هر جا من قدم گذاشتم، تو هم همانجاقدم بگذار، و لحظه ایی هم از من جدا نشه، اگر این کار را کردی، بدون اینکهبه تو کوچکترین آسیبی برسد، و در کوتاه ترین زمان ممکن، من تو را به مقصدتمی رسانم، ولی اگر از من جدا شدی، یا دقیقا از من تبعیت نکردی، خطراتزیادی در کمین تو هستند، و نه تنها ممکن هست که به مقصد نرسی، بلکه ممکنهست آسیب های زیادی هم به تو برسد. این یعنی هدایت امام (ع)، البته بطورساده.

امیدوارم تا حدی حق مطلب ادا شده باشه، و حدیث نبودن عبارت کل یوم عاشوراو کل ارض کربلا به معنی آن نشود که ما کل مفهوم مطرح شده را زیر سوالببریم.

با تشکر


پی نوشت: پیشاپیش از بابت غلط های املایی، دستوری، و تایپی، که ممکن است در متن فوق وجود داشته باشد، عذرخواهی می کنم. متاسفانه بنده فرصت نکردم یک بار مطلب را برای اصلاح اینگونه غلط ها بازخوانی کنم.
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط MAHDIYAR »

با سلام خدمت دوستان و تشكر از دقت نظرشان در مطالب

به نظر ما هميشه بايد يك متن به درستي فهميده شود تا نقدي صحيح بر آن زده شود.

در مورد اين تاپيك هم بحث بر سر حديث بودن عبارت مورد نظر بوده و نويسنده دلايل خود را در رد آن آورده است .

آنچه از متن نوشتار ايشان فهميده مي شود هيچ گونه القائ خشونت طلبي عاشورا نيست بلكه نويسنده به استناد حديثي

كه نقل كرده اند عاشورا را واقعه اي منحصر به فرد در تمامي تاريخ بشريت دانسته كه هيچگاه مشابهي صد در صد نخواهد يافت.

اما ارتباط عبارت كل يوم عاشورا به زيديه بدون دليل و ذوقي صورت گرفته و دليلي مستند ارائه نشده است .

اگر هر كس بخواهد از منظري به متن نگاه كند هيچگاه نمي توان به مراد متكلم دست يافت لذا بايد همواره مستند به متن صحبت نمود تا خداي نكرده انسان نظرش را به متن تحميل نكند

آنچه مهم است نسبت ندادن عبارت به دروغ به اهل بيت (ع) است

كل يوم عاشورا و ... هر روز عاشوراست هر زميني كربلاست و هر ماهي محرم است.

اگر به معني صحيحي حمل شود باز دليلي بر نسبت دادن آن به ائمه نداريم

در مورد معني هدايت ائمه نيز بايد مستندي ارائه مي شد .

مفهوم مقابله با ظلم برگرفته از روايات فراواني است و مستند آن عبارت كل يوم عاشورا نمي باشد لذا حديث نبودن كل يوم عاشورا هيچگاه به معني عدم مقابله با ظلم نيست و اين برداشتي بسيار غلط مي باشد.
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Silver
Silver
پست: 3
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷, ۲:۴۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط Frogfoot »

در مورد اين تاپيك هم بحث بر سر حديث بودن عبارت مورد نظر بوده و نويسنده دلايل خود را در رد آن آورده است .

آنچه از متن نوشتار ايشان فهميده مي شود هيچ گونه القائ خشونت طلبي عاشورا نيست بلكه نويسنده به استناد حديثي

كه نقل كرده اند عاشورا را واقعه اي منحصر به فرد در تمامي تاريخ بشريت دانسته كه هيچگاه مشابهي صد در صد نخواهد يافت.

اما ارتباط عبارت كل يوم عاشورا به زيديه بدون دليل و ذوقي صورت گرفته و دليلي مستند ارائه نشده است .

اگر هر كس بخواهد از منظري به متن نگاه كند هيچگاه نمي توان به مراد متكلم دست يافت لذا بايد همواره مستند به متن صحبت نمود تا خداي نكرده انسان نظرش را به متن تحميل نكند
نویسنده محترم خودشان در انتهای همان پست اول تاپیک نظر خودشان را اعلام کردند:
به میان کشیدن این سخن که بالاخره هر روز، حق و باطل در تخاصم و تعارض‏اند نیز مغالطه‏ای بیش نیست
یعنی بحث را به فراتر از حدیث بودن یا نبودن عبارت فوق بردند.

تضیحی هم که در پست شماره 3 تاپیک در جواب پست شماره 2 توسط یکی دیگه از کاربران مطرح شد، باز در همین جهت بوده:

اصل مطلب این نبود که این حدیث سند ندارد ، چه بسا احادیثی که سند ندارند و مضمونشان مخالفت محتوایی با اصول و محکمات نداشته باشد و بپذیریم

حرف اینجاست که این مفهوم معارض حدیثی دارد و مسلم در چنین تعارضی از دلالت ساقط است !

این جمله حدیث نیست ، مخالف حدیث هم هست و قابل پذیرش نیست .


حال ما حق و باطل را در مقابل هم می دانیم ، امر دیگری است که منتج از این جمله نیست .

این جملات بی پایه را امثال دکترها ... زمانی در ایران منتشر کردند تا از حساسیت و یگانگی کربلا بکاهند .
اینکه ما یک عبارتی را حدیث ندانیم، با اینکه ما آن عبارت را مخالف احادیث معصومین، و به نوعی تحریف در ماجرای امام حسین (ع) بدانیم، تفاوت های زیادی با هم دارند.

بحث مطرح شده در پست شماره 4 هم همانطور که در ابتدای آن پست اشاره شده، در جهت اثبات حدیث بودن عبارت فوق مطرح نشده، بلکه در جهت مغایر نبودن آن با کلام اهل بیت (ع) و سیره ایشان مطرح شده. در پست های قبلی عبارت "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" مخالف حدیث "لا یوم کیوم الحسین (ع)..." معرفی شده، که در پست شماره 4 توضیح داده شد اگر از منظر صحیح به واقعه کربلا نگاه شود، این تعارض ظاهری مورد اشاره نویسنده وجود ندارد. از اینگونه مصادیق زیاد هستند، فرضا برای سفینه النجاه بودن امام حسین (ع) هم شما اگر بخواید با این دید نگاه کنید، یا باید بگید فقط ایشون سفینه النجاه هستند، و سایر اهل بیت (ع) نیستند! یا باید بگید، همه سفینه النجاه هستند، و لزومی نداره ما بر سفینه النجاه بودن شخص امام حسین (ع) تاکید کنیم! درحالی که امام صادق (ع) می فرمایند (نقل به مضمون)، ما همه سفینه النجاه هستیم، ولی سفینه (کشتی) جدم بزرگتر هست.

نکته دیگه این هست که با توجه به اینکه گفته میشه این عبارت از شعری در زمان امام صادق (ع) گرفته شده، و حدیث امام معصوم نیست، در طول هزار و اندی سال، نه اما صادق (ع)، نه ائمه بعد از ایشان، و نه علماء بزرگ شیعه (به عنوان نمونه به سخنان حضرت امام خمینی اشاره شد) مخالفتی با مفهوم آن یا ترویج این عبارت نکردند، و حتی در برخی مقاطع مردم را به پیروی از آن هم تشویق کردند (رجوع شود به همان سخنان امام خمینی). حتی علما و محققینی که به تحریفات عاشورا و مسائل مرتبط با آن هم پرداختند (مثل شهید مطهری) این عبارت را مخالف اصل واقعه کربلا، یا کلام اهل بیت (ع) در ارتباط با کربلا ندانستند.

اصولا احادیث اهل بیت (ع) هم به شکلی نیست که ما بخوایم با توجه به صرف ظاهر حدیث از آن نتیجه گیری کنیم، و حتی احادیث بسیار از ائمه مختلف، یا حتی از یک امام وجود دارند که در ظاهر با هم تعارض دارند، ولی اگر از منظر صحیح به آنها پرداخته شود، نه تنها تعارضی دیده نمی شود، بلکه مصدق یکدیگر هم هستند.

در مورد معني هدايت ائمه نيز بايد مستندي ارائه مي شد .
عبارت مربوط به حضرت عباس (ع) که از خطبه ایشان در یوم الترویه در شهر مکه برداشته شده، و مصدق این مطلب است که همه عالم به گرد امام (ع) می چرخند، و در تسلط امام (ع) هستند. در این زمینه از اهل بیت (ع) احادیث متعددی مبنی بر تسلط شان بر عالم و آدم وجود دارد، و بارها خودشان اشاره فرمودند که بخاطر مشیعت الهی سلطه ایشان بر عالم و آدم هنوز ظاهر نشده، و به ظاهر ایشان قوای چندانی ندارند.
به عنوان نمونه در ذیل آیه 12 سوره یس ("...کل شی احصیناه فی امام مبین") احادیث مختلفی از رسول الله (ص) اهل بیت (ع) در کتب حدیثی موجود می باشد که منظور از "امام مبین" امیر المومنین (ع) و فرزندان معصوم ایشان می باشد:

البرهان فى تفسير القرآن، ج‏4، ص: 570
: وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ، قام رجلان، فقالا: يا رسول الله، أهو التوراة؟ قال: «لا». قالا: فهو الإنجيل؟ قال: «لا». قالا: فهو القرآن؟ قال: «لا». فأقبل أمير المؤمنين (عليه السلام)، فقال: «هذا هو الذي أحصى الله فيه علم كل شي‏ء، و إن السعيد كل السعيد من أحب عليا في حياته، و بعد وفاته، و إن الشقي كل الشقي من أبغض هذا في حياته، و بعد وفاته».

البرهان فى تفسير القرآن، ج‏4، ص: 569
محمد بن الحسن بن شمون، عن عبد الله ابن عبد الرحمن الأصم، عن عبد الله بن القاسم، عن صالح بن سهل، قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقرأ: وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ قال: «في أمير المؤمنين (عليه السلام)».
عن عمار بن ياسر، قال: كنت مع أمير المؤمنين (عليه السلام) في بعض غزواته، فمررنا بواد مملوء نملا، فقلت: يا أمير المؤمنين، ترى يكون أحد من خلق الله يعلم كم عدد هذا النمل؟ قال: «نعم- يا عمار- أنا أعرف‏

تفسير قمى، ج‏2، ص: 212
. و قال علي بن إبراهيم في قوله: وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ إلى قوله وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ أي في كتاب مبين و هو محكم‏
1 و ذكر ابن عباس عن أمير المؤمنين ع أنه قال أنا و الله الإمام المبين أبين للحق من الباطل و ورثته من رسول الله ص‏


پس همه اشیاء در داخل وجود مقدس امام (ع) واقع هستند، و ایشان بر همه اشیاء تسلط دارند. البته از این دست احادیث بسیار هستند، و بنده فقط برخی احادیث ذیل یک آیه را ذکر کردم.

حالا با این پیش فرض به هدایت امام اگر توجه کنیم، اولا اینکه امام (ع) مستقیما با جسم مادی وارد صحنه دنیا می شوند برای هدایت بشر، و رسول الله (ص) می فرمایند "انا بشر مثلکم..."؛ یعنی اهل بیت (ع) به پند و موعظه و ارسال خبر از غیب به مردم دنیا بسنده نکردند، بلکه خودشان با وجود شریف شان به دنیا تشریف آوردند، تا دست مردم را بگیرند، و مردم را با خود حرکت دهند. نمونه بارز این حرکت را شما در رفتار امام حسین (ع) می بینید. شما در کاروان امام حسین (ع) می بینید که چطور امام به دنیا آمدند، و گروهی را با خودشان حرکت دادند، و به اعلی علیین رفعت دادند. افرادی که برخی از آنها مثل زهیر حتی در زمان امیر المومنین (ع) در مقابل ایشان شمشیر زده بود، یعنی با امام زمان خود به محاربه پرداخته بود! ولی امام حسین (ع) دستش را گرفتند و با خودشان وی را حرکت دادند. این یعنی هدایت امام (ع) هدایت از خارج گود نیست. امام (ع) مثل یک مربی کشتی خارج از میدان کشتی فریاد نمی کشند و کشتی گیر را هدایت نمی کنند، بلکه خودشان در صحنه حاضر می شوند، خودشان در صحنه پیشتاز دیگران هستند.

درباره اینکه باید در این حرکت لحظه ایی از امام (ع) جدا نشد، و باید فقط با ایشان حرکت کرد هم، مصادیق مختلفی هم در احادیث، هم در ادعیه، و هم در رفتار بزرگان و تعلیم یافتگان اهل بیت (ع) قابل ارائه هست. به عنوان مثال نقل هست که سلمان فارسی (ره) وقتی پشت امیر المومنین (ع) قدم می زد، درست جا پای حضرت می گذاشت، و فقط یک جای پا بر زمین باقی می ماند، که آن هم جای پای امیر المومنین (ع) بود. یا در ادعیه مختلف داریم که هر کس از اهل بیت (ع) عقب بماند، یا از ایشان جلو بزند، هلاک می شود، و فقط افرادی که با ایشان بمانند عاقبت به خیر می شوند. یا درباره صراط المستقیم احادیث بسیاری وجود دارند، چه در ذیل آیات مربوطه (مثل اهدنا الصراط المستقیم در سوره حمد)، و چه بطور جداگانه که منظور از صراط المستقیم امیر المونین (ع) است، یا منظور از صراط المستقیم ولایت امیر المومنین (ع) است. از طرف دیگر بنا بر نص قرآن همه انسان ها به جهنم وارد خواهند شد، و از طرف دیگه، در احادیث مختلف داریم که صراط هم در مقطعی از جهنم عبور خواهد کرد، و مومنینی که در صراط از جهنم عبور می کنند، آسیبی از آتش جهنم نخواهند دید. ما می دانیم که جهنم همین الان هم وجود دارد، ولی ظاهر نیست. در قیامت جهنم ظهار می شود، نه اینکه ایجاد شود، پس اگر کسی در داخل صراط المستقیم نباشد، یعنی در کجا ست؟ یعنی در آتش جهنم است. اگر فردی بخشی از وجودش بر صراط باشد، و بخشی بر صراط نباشد، آن بخشی که بر صراط نیست، در جهنم است. اگر صراط امیر المومنین (ع) یا ولایت ایشان باشد، با این تفاسیر اگر شما در ولایت امیر المومنین (ع) نباشید، اگر با امیر المومنین (ع) نباشید، پس در کجا هستید؟ در آتش جهنم. پس اگر شما دقیقا با امام (ع) حرکت نکنید، دچار عذاب می شوید، دچار خسران می شوید.

این مفهوم در مثال مربوط به هدایت توسط اهل بیت (ع) در پست شماره 4 تاپیک مطرح شد. این هم توضیحات تکمیلی آن بود، بخاطر اینکه درخواست سند کرده بودید. البته برای برخی امور مثل صراط المستقیم = ولایت امیر المومنین (ع) به دلیل ذیغ وقت سندی ارائه نکردم؛ البته درباره آن احادیث بسیاری وجود دارند، و مطمئن هستم خواننده محترم می تواند در همین انجمن بسیاری از این احادیث را پیدا کند، یا به روایات ذیل آیات حاوی واژه "صراط المستقیم" رجوع کند.

موفق باشید
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط MAHDIYAR »

با سلام

بحث تعارض دو حديث با هم چند مرحله دارد:

1 هر دو متن معارض حديث باشند

2 هر دو از نظر سندي صحيح باشند و يا در يك رتبه باشند

3 يكي از دو حديث تاويل برده شده و با معناي حديث ديگر تعارض رفع مي شود

(بحث خيلي از اين مطالب بيشتر است به كتب علم اصول بحث تعادل و تراجيح مراجعه كنيد)

رفع تعارض كل يوم عاشورا با لايوم كيومك اباعبدالله بعد از اثبات حديث بودن هر دو بايد صورت بگيرد نه از ابتدا

شما كل يوم عاشورا را تاويل مي بريد در حالي كه هيچ سندي ندارد (اين عدم سند به معني جواز ظلم نيست هر عاقلي ظلم را قبيح ميداند)

اينكه نويسنده تقابل حق و باطل را مغالطه دانسته مغالطه در معنا نمودن حديث است نه اينكه حق و باطل تقابلي ندارند

ظاهر عبارت كل يوم عاشورا اين استكه هر روز عاشورا(به همان كيفيت سال 61 هجري) است و ... اينكه آن را به تقابل حق و باطل تاول كنيم دليل مي خواهد و آن دليل را بايد بعد از اثبات حديث بودن عبارت بياوريم و گر نه واجب نيست كه هر حرفي را توجيه كنيم.

امام هم در صحيفه آن را به عنوان حديث نياوردند بلكه به عنوان دستوري آوردند كه كلام بعدي ايشان كاملا معناي مورد نظر ايشان را نشان مي دهد و هيچ نيازي به تاويل و توجيه مجدد ندارد.

اما اگر كسي بدون هيچ توضيح و قيدي عبارت كل يوم عاشورا را بياورد معناي صحيح به مخاطب انتقال نمي يابد و بحث تعارض هم مطرح مي شود.

موفق باشيد
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
Silver
Silver
پست: 3
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷, ۲:۴۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط Frogfoot »

رفع تعارض كل يوم عاشورا با لايوم كيومك اباعبدالله بعد از اثبات حديث بودن هر دو بايد صورت بگيرد نه از ابتدا
معذرت میخوام، این رو با استناد به چی مطرح کردید؟ چه کسی گفته که برای بررسی تعارض یک عبارت با حدیث معصوم باید حتما آن عبارت حدیث باشد؟! شما باید عبارت را به کلام معصوم و قرآن عرضه کنید، و بسنجید که آیا با آنها هماهنگی دارد یا خیر. برای همچین کاری لزومی نداره که اون کلام حتما کلام معصوم باشه، چون اگر کلام معصوم بود که دیگه اصلا بحث تعارض مطرح نمی شد، اون وقت شما باید در خودتان جستجو می کردید که در وجود شما چه چیزی اشتباه است که دو کلام معصوم را متعارض می بینید؛ یا به عبارت بهتر، کجای محاسبات شما اشتباه است که کلام معصوم با کلام معصوم را متعارض می بینید.
این طرز تفکر که برای رفع تعارض باید هر دو حدیث باشند هیچ پایه عقلی و نقلی نداره، و من نمی دونم شما بر چه اساسی آن را مطرح کردید.

شما كل يوم عاشورا را تاويل مي بريد در حالي كه هيچ سندي ندارد (اين عدم سند به معني جواز ظلم نيست هر عاقلي ظلم را قبيح ميداند)
شما چطور در بحث کل یوم عاشور قائل به تاویل شدید، ولی در لا یوم کیوم الحسین(ع) نشدید؟! اگر فرض بر این باشد که شما صرفا به ظاهر کلام توجه کنید، و هر چیزی خارج از ظاهر کلام را تاویل بدانید، آن وقت برداشت از حدیث لایوم کیوم الحسین هم دچار تاویل است؛ در بدترین حالت، فردی می تواند مدعی شود که منظور روز ابا عبدالله ممکن هست لزوما عاشورا نباشد، و در بهترین حالت، فردی می تواند مدعی شود که یوم الحسین لزوما یوم دیگران نیست؛ اینکه عاشورا برای امام حسین یا با امام حسین تکرار نشدنی باشد، به معنای آن نیست که این روز لزوما برای همه تکرار ناشدنی ست، برای خیلی ها در همان سال 61 عاشورا یک روز به ظاهر عادی بود، و انگار نه انگار که امامشان در آن روز کشته شد.

امام هم در صحيفه آن را به عنوان حديث نياوردند بلكه به عنوان دستوري آوردند كه كلام بعدي ايشان كاملا معناي مورد نظر ايشان را نشان مي دهد و هيچ نيازي به تاويل و توجيه مجدد ندارد.
شما به کاربرد کلام امام (ره) در پست دقت نکردید، در آن پست کلام امام (ره) به عنوان یک عالم دینی که این عبارت را به عنوان دستوری همگانی عنوان کرده، یا به آن به عنوان یک کلام صحیح توجه کرده، مطرح شده؛ و این اصلا ربطی به حدیث بودن یا نبودن این عبارت نداره! بلکه حداقل مفهوم مطرح در این عبارت در این سال ها آنقدر واضح بوده، که امام خمینی (ره) به همان استناد کردند، و در چارچوب همان مفهوم عمومی درک شده از این عبارت توضیح دادند، این یعنی اینکه درباره کلیات مفهوم مد نظر برای عبارت فوق یک توافق ضمنی وجود دارد، و شما از هر کسی که بالای منبر شعار "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" سر می دهد اگر منظورش را بپرسید، جوابی نزدیک به کلام امام خمینی (ره) دریافت می کنید، نه جنگ طلبی و خون ریزی که نویسنده برداشت کرد.

مسئله این هست که در طول تاریخ این عبارت در بین محبین اهل بیت (ع) رایج شده، مفهومی هم که به عنوان مفهوم غالب از آن برداشت شده، مورد اعتراض هیچ یک از علماء دین قرار نگرفته، و حتی از این عبارت با همان مفهوم غالب آن به کرات در سخنان علماء استفاده شده.

حالا یکی آمده این عبارت را مساوی گرفته با "جنگ طلبی"، این معنی اصلا برای این عبارت مرسوم نبوده، و زایده تفکرات شخص نویسنده هست. هیچکسی هم بطور غالب در جایی این عبارت را بها این تفسیر به کار نبرده یا تبلیغ نکرده. حالا اگر یکی در خانه در خلوت خودش همچین تفسیری از ذهنش گذشته، بنده اطلاع ندارم، ولی در هیچ کتب مذهبی معتبر، یا سخنرانی از علماء دین، یا مطالب پخش شده در صدا و سیما بنده ندیدم که این عبارت را تفسیر به جنگ طلبی کنند، و براساس آن مردم را تشویق به جنگ کنند!

این که من برای خودم تفسیر به رای کنم، و براساس همان هم حکم صادر کنم، بدون ارائه دلیل مستدل، این کار اشتباه هست. مستند نبودن یک کلام لزوما به معنی نفی آن کلام نیست. باید بررسی کرد که آن کلام چقدر با کلام معصوم و قرآن انطباق دارد. به فرض اگر جمله ایی هم بدون مقدمه و دنباله در جامعه مطرح شده باشد، باید دید برداشت غالب درباره آن جمله در طول تاریخ چه بوده، نه اینکه چون من فکر می کنم این جمله یعنی جنگ طلبی، پس این جمله بی ارزش هست!

بنده در پست خودم سه مطلب را مطرح کردم:

1- ضرورت نگاه به واقعه عاشورا از منظر صحیح. دلایلی هم برای این ضرورت مطرح کردم. درباره صحیح ترین منظر هم فکر نمی کنم کسی ان قلتی درباره اینکه صحیح ترین منظر نسبت به واقعه کربلا منظری باشد که امام حسین (ع)، و به تبع ایشان یارانشان و حضرت زینب (س) مطرح کردند، داشته باشه.

2- امام حسین (ع) عاشورا را از منظر جنگ طلبی و خون و خونریزی ندیدند که ما بخوایم با دیدن عبارت "کل یوم عاشورا" جنگ طلبی را نتیجه گیری کنیم. اون چیزی که در واقع کربلا با استناد به احادیث رسیده از امام حسین (ع)، برخی سخنان رسیده از کاروانیان امام حسین (ع)، و مورخین واقعه عاشورا در نگاه اول پر رنگ تر دیده می شود، ظاهر بودن این عبارت امام (ع) درباره یارانشان است: "امرهم امری رایهم رایی". اگر به فرض این منظر صحیح ترین منظر ممکن در قبال واقعه کربلا نباشد، در حداقل خودش از منظر جنگ طلبی، و خون و خونریزی دیدن بسیار بهتر و کاربردی تر است. حداقل این منظر خوبان حاضر در واقعه کربلا بوده، نه منظر نویسندگانی که از دور نظاره گر واقعه بودند، یا منظر سپاهیان ابن زیاد. شما اگر از این منظر به واقعه عاشورا نگاه کنید، آیا می تونید بگید عاشورا یعنی جنگ طلبی؟! یا اینکه از این منظر باید بگیم عاشورا یعنی تبلور "امرهم امری، رایهم رایی" در یاران امام حسین (ع)؟ اون وقت شما کل یوم عاشورا را به عنوان هر روز جنگ و کشتار و قتل تفسیر می کنید، یا هر روز تابع محض امام زمان خود بودن؟!
این درست نیست که یک عبارت را همینطوری مطرح کنیم، بعد از منظر خودمان تفسیرش کنیم، و بعد بگیم این عبارت بی ارزش هست؛ شاید منظر ما مشکل داشته باشه! بنده هم مدعی نیستم منظر مطرح شده بهترین منظر هست، ولی مدعی دو چیز هستم؛ اولا، اگر قرار به تفسیر به رای و نتیجه گیری باشد، همانطور که نویسنده مطلب تفسیر به رای و نتیجه گیری کرد، دیگران هم می توانند تفسیر به رای کنند، و نتیجه گیری کنند. مطلب دوم هم اینکه با توجه به فرمایشات امام حسین (ع)، و رفتار یاران ایشان چه در طول سفر، چه در شب عاشورا، و چه در روز عاشورا، می توان اینطور نتیجه گیری کرد که حداقل یکی از ارزش های کلیدی مستند در بین یاران امام "امرهم امری رایهم رایی" نسبت به امامشان بوده. کربلا و عاشورا که فقط جنگ و کشت و کشتار نبود. به قول مقام معظم رهبری عاشورا عبرات هایی هم داشت، چرا از منظر عبرت گیری به عاشورا نگاه نکنیم، و واقعه عاشورا را خلاصه کنیم به یک جنگ تن به تن که چند ساعت هم بیشتر طول نکشید، و همه سربازان یک طرف نبرد در آن کشته شدند؟ شما می تونید واقعه کربلا را از منظر کارهای زشتی که یزیدیان انجام دادند ببینید، و از ای بابت اشک بریزید و گریه کنید. این خوب هست، ولی بهتر آن است که واقعه کربلا را از منظر کار بزرگی که امام حسین (ع) انجام دادند ببینیم، و از آن درس بگیریم. آن وقت گریه ایی هم که برای امام حسین (ع) می کنیم، با استناد به احادیث معصومین، قیمتی تر است. شما اگر منظر قوی تری برای واقعه عاشورا سراغ دارید که درس ها و عبرت های بیشتری در آن باشد، لطفا مطرح کنید که ما هم استفاده کنیم.

3- درباره هدایت، و نقش امام که نویسنده مطلب به آنها اشاره کرده بود، توضیحاتی داده شد. باز در این زمینه اگر شما معتقد هستید مطلب صحیح نیست، و مطلب مطرح شده با سیره اهل بیت (ع) یا کلام ایشان تعارض دارد، محبت کنید، تعارض ها را مطرح کنید.

اما اگر كسي بدون هيچ توضيح و قيدي عبارت كل يوم عاشورا را بياورد معناي صحيح به مخاطب انتقال نمي يابد و بحث تعارض هم مطرح مي شود.
شما اگر آیه قرآن را هم بدون مراجعه به آیات قبل و بعد آن، یا تاویل اهل بیت (ع) درباره آن آیه بیاورید، دچار تعارض و اشتباه در درک معنی می شوید، چه برسه به سخن غیر معصوم! همانطور که در پاراگراف های قبلی توضیح داده شد، این عبارت در یک Context در طول سالیان سال مطرح شده، و یک عبارت استریل شده جدای از هرگونه مفهوم نبوده که یک شبه به مردم عرضه شده باشه، و عموم مردم در درک کلیات دچار مشکلات شده باشند، و نوعی جریان انحرافی در آنها شکل گرفته باشه. هر سخنی در یک Context مطرح میشه، نه درخلاء!
Commander
Commander
پست: 509
تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 747 بار
سپاس‌های دریافتی: 635 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط MAHDIYAR »

با سلام مجدد

فكر مي كنم حرف هر دو ما يكي باشد چون نه ما ظلم را خوب مي دانيم نه شما

نه ما كربلا را جنگ طلبي مي دانيم نه شما (اما شما سعي داريد به هر قيمتي شده اين مطلب رو به ما نسبت بدي)

بحث تعارض مربوط به كتب علم اصول است و از قديم تا امروز فقهاو اصوليون درباره اش بحث كرده اند

مطلب من مستند به حرف ايشان است.(به كتاب رسايل نوشته شيخ مرتضي انصاري مراجعه كنيد).

اين عبارت كل يوم عاشورا در طول تاريخ بين محبين جريان نداشته فقط در دوران معاصر باب شده است

و در هيچ منبعي ولو به عنوان شعار نيامده.
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
New Member
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹, ۱:۳۱ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار

Re: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" حدیث است ؟!

پست توسط khoshfekr »

بنده عذر میخوام به عنوان اولین تاپیک دارم بی ادبی میکنم..

اما خدایی دمت گرم مهدیار جان .. تصویر تصویر

با سبک جواب دادنت واقعا حال کردم عزیز

نمیدونم چه اصراریه این حرف که حتی ظاهرش در تضاد با کلام معصومه رو :

اولا : اینقدر به کار ببریم که بخاطر ظاهر عربیش اون رو به اهل بییت نسبت بدن ؟

دوما برای توجیه کار غلط اولی بیایم لون رو توجیه کنیم ؟؟


Frogfoot عزیز

اصولا چه نیازی داریم ؟ ادم شک میکنه که شاید هدف خاصی رو دنبال میکنید ؟
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “حديث”