!!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.

حضور سپاهى از شام در كربلا


با نگاه به آن چه گذشت و جمع بندى مطالب به اطمينان مى توان گفت كه علاوه بر اهل كوفه، افرادى از شام و نه فقط افراد،

بلكه لشكرى در كربلا حضور داشتند. بر اين مطلب شواهدى وجود دارد. از جمله در روايتى از امام صادق عليه السلام مى پرسند:

حكم روزه گرفتن در روز تاسوعا و عاشورا چگونه است؟

آن حضرت عليه السلام مى فرمايد:

« تاسوعاء يوم حوصر فيه الحسين عليه السلام وأصحابه بكربلاء واجتمع عليه خيل أهل الشام وأناخوا عليه

وفرح ابن مرجانة وعمر بن سعد بتوافر الخيل وكثرتها، واستضعوا فيه الحسين عليه السلام وأصحابه

وأيقنوا أنّه لا يأتي الحسين عليه السلام ناصرٌ ولا يمدُّه أهل العراق. بأبي المستضعف الغريب »
1


« تاسوعا روزى است كه حسين و يارانش در كربلا به واسطه سپاهيان شام محاصره شدند...

ابن زياد و عمر سعد از زيادى لشكر خويش خوش حال شدند، آنان در روز عاشورا بر سيّدالشهداء عليه السلام

و اصحابشان مسلّط شدند و يقين كردند كه ديگر ياورى از اهل عراق به يارى و نصرت آن حضرت نخواهد آمد.»




ـ با توجّه به اين روايت چه زمانى اين خوش حالى رخ داد ؟ زمانى كه سپاهى از اهل شام وارد كربلا شدند.






ــ در اين زمينه شيخ صدوق رحمه اللّه به سند خود اين گونه روايت مى كند:

« ونظر الحسين عليه السلام يميناً وشمالا ولا يرى أحداً، فرفع رأسه إلى السماء فقال:

اللهمّ إنّك ترى ما يصنع بولد نبيّك...

فأقبل عدوّ اللّه سنان بن أنس الأيادي وشمر بن ذي الجوشن العامري في رجال من أهل الشام... »
2


« امام حسين عليه السلام به سمت راست و چپ نگاهى كردند و هيچ كس را نديدند، سپس سر را به آسمان بلند كردند و فرمودند:

خداوندا! تو مى بينى كه با فرزند پيامبرت چگونه رفتار مى كنند... .

در اين هنگام سنان بن انس، شمر بن ذى الجوشن و افرادى از شام به آن حضرت هجوم آوردند. »


اين روايت نيز بيان گر آن است كه لشكرى از اهل شام به جهت از بين بردن سيّدالشهداء عليه السلام حضور داشتند.





آرى، بنى اميّه روز عاشورا روزه مى گرفتند و به همين جهت هم اكنون بعضى از وهّابيان مى گويند:

« ذاك يوم قتل الحسين، فإن كنت شامتاً فَصُم »

روز عاشورا روز قتل حسين است، اگر مى خواهى شماتت كنى و با اهل بيت دشمنى نمايى، آن روز را روزه بگير.

اگر مى خواهيد اظهار خوش حالى كنيد، آن روز را روزه بگيريد.








ـــ اين روزه دارى در روز عاشورا از بنى اميّه است; چرا كه شيخ طوسى رحمه اللّه به سند خود از امام صادق عليه السلام

روايت مى كند كه آن حضرت فرمود:


« إنّ آل اميّة لعنهم اللّه ومن أعانهم على قتل الحسين عليه السلام من أهل الشام نذروا نذراً;

إن قتل الحسين وسلم من خرج إلى الحسين وصارت الخلافة في آل أبي سفيان أن يتّخذوا ذلك اليوم عيداً لهم،

وأن يصوموا فيه شكراً ويفرّحون أولادهم، فصارت في آل أبي سفيان سنّةً إلى اليوم في الناس »
3


« همانا آل اميّه و كسانى از شاميان كه آنان را در كشتن امام حسين عليه السلام يارى كرده اند، نذر نموده اند،

كه اگر بر حسين پيروز شدند (و او را به قتل رساندند) و خلافت را به دست آوردند، اين روز را عيد بگيرند

و به جهت شكرانه آن، روزه بگيرند و اين براى آل ابى سفيان تا به امروز به عنوان سنّتى قرار داده شد. »







________________________________

1 . الكافى: 4 / 147.
2 . امالى شيخ صدوق رحمه اللّه: 226.
3 . امالى شيخ طوسى رحمه اللّه: 61.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.

برخى از جنايت هاى سربازان شامى در كربلا


بنا بر شواهدى كه نقل شد، اثبات گرديد كه سپاهى از شام در كربلا حضور داشتند كه در نبرد روز عاشورا شركت كردند،

هر چند تعداد دقيق آنان مشخص نيست; ولى اسامى عدّه اى از آنان به دست آمده است.

البتّه اين افراد، از اهل شام نبوده اند كه در كوفه اقامت داشته اند، بلكه نيروهايى از شام بوده اند كه براى شركت در قتل

سيّدالشهداء عليه السلام به كربلا اعزام شده بودند.


كوتاه سخن اين كه حتى يك درصد هم احتمال نمى رود كه قاتلان حضرت سيّدالشهداء عليه السلام،

شيعيان كوفه باشند; چرا كه از هيچ شيعه اى به هر معنايى كه باشد و در نهايت فسق و قساوت قلب و بى دينى هم باشد،

چنين جناياتى سر نمى زند
.




برخى از آن جنايات عبارتند از:

1 . قطع آب;
2 . آتش زدن خيمه ها;
3 . كشتن كودكان;
4 . كشتن بانوان;
5 . تاراج اموال;
6 . لگدمال كردن جسم مبارك و بدن مطهّر فرزند دختر رسول خدا صلى اللّه عليه وآله با سم اسبان.




بديهى است كه هيچ كدام از اين اعمال ننگين، هرگز از شيعيان صادر نمى شود و بر فرض اگر آن شيعه، از سران و

فرماندهان لشكر عمر سعد بوده و در قساوت و بى دينى معروف هم باشد، نمى تواند به جناياتى هم چون قطع آب، حرق خيام... مرتكب شود.



اين كه سخنرانان به هنگام بيان جناياتى كه در كربلا رخ داده، مى گويند:

«از گوش دختران اهل بيت عليهم السلام گوشواره مى كشيدند»، حقيقت دارد و از حقايق عاشوراست.

آرى، نبايد در پى آن بود كه حتماً سنّى ها اين وقايع را روايت كرده باشند تا باورپذير گردند.

نبايد انتظار داشت كه متعصّبى از اهل سنّت اين قضايا را نقل كرده باشد.

كسى حق ندارد بگويد كه اين جنايت ها و ستم كارى هاى دشمنان اهل بيت عليهم السلام خرافات است و چنين امورى واقع نشده است(!)

چنان كه در تاريخ آمده است، جسد مبارك حضرت سيّدالشهداء عليه السلام را ده نفر اسب سوار با سم اسبان خود لگدمال كردند

و اين حقيقت دارد و بنا بر تحقيقى، اسامى آنان در كتاب هاى معتبر اهل سنّت وجود دارد.

[HIGHLIGHT=#ffff00]آيا به راستى مى توان ادّعا كرد كه اين وقايع و جنايت هاى روز عاشورا را شيعيان انجام داده اند؟ 
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.


نگاهى به اعتقاد قاتلان سيّدالشهداء (ع)


به راستى عقيده آنان كه در كربلا بوده اند و با سيّدالشهداء عليه السلام جنگيده اند، چه بوده است؟

به نمونه اى از باورهاى شيطانى قاتلان امام حسين عليه السلام توجه كنيد!




ــ تاريخ نگار اهل سنّت طبرى به سند خود اين گونه روايت مى كند:
    • روز عاشورا يكى از افراد سپاه ابن زياد به نام يزيد بن معقل از دشمنان سيّدالشهداء عليه السلام، به برير بن خضير

      ـ كه از علماى قرآن شهر كوفه و از ياران حضرت بود ـ مى گويد: مى بينى كه خدا چه روزگارى را براى تو رقم زده است؟

      برير پاسخ داد: آن چه خدا براى من پيش آورد، سعادت و نيك بختى است و آن چه براى تو پيش آمده، شقاوت و بدبختى است.

      يزيد بن معقل گفت: دروغ مى گويى! تو پيش از اين نيز دروغ گو بودى. آيا به ياد دارى زمانى كه در قبيله بنى لوذان اين دروغ ها
      را به عثمان مى گفتى و معاويه را گمراه و گمراه كننده و على بن ابى طالب را پيشواى حق و هدايت مى پنداشتى؟

      برير گفت: گواهى مى دهم كه اعتقاد و نظر من همين است كه تو گفتى.

      يزيد بن معقل چون مى دانست او به ولايت امير مؤمنان على عليه السلام ايمان دارد، گفت: من نيز گواهى مى دهم تو از زمره گمراهان هستى.

      برير گفت: آيا حاضرى مباهله كنى و بعد مبارزه كنيم؟

      يزيد بن معقل گفت: آرى!

      آن گاه هر دو حركت كردند و قبل از مبارزه دست به دعا برداشتند و دروغ گو را لعنت كردند و از خدا خواستند كه كسى را كه بر حق است،

      بر ديگرى كه باطل است، چيره گرداند و بعد مبارزه آغاز شد و برير، يزيد بن معقل را كشت. 1


سخن اين است كه در روز عاشورا سخن از حقانيت امير مؤمنان على عليه السلام و يا عثمان مطرح است.

هوادارى از على عليه السلام و پيروى از عثمان محل اختلاف و منشأ جنگ است.

نتيجه مباهله بين برير و يزيد بن معقل، با پيروزى پيرو امام هدايت و شيعه على بن ابى طالب عليهم السلام يعنى برير بن خضير پايان يافت.










ــ طبرى در مورد ديگرى مى نويسد:
    • هنگامى كه نافع بن هلال از ياوران امام حسين عليه السلام پا به ميدان رزم نهاد، رجز خواند و گفت: من معتقد به دين على عليه السلام هستم.

      فردى از سپاه ابن زياد به نام مزاحم بن حريث براى مبارزه با او به ميدان رفت و در جواب نافع گفت: من هم معتقد به دين عثمان هستم . 2


ــ ابن اثير جزرى در كتاب الكامل فى التاريخ همين رجزخوانى نافع را نقل مى كند،3 ولى نمى گويد كه طرف مقابل او در پاسخ گفت:

أنا على دين عثمان;

من معتقد به دين عثمان هستم!!





چرا ؟

چون بايد مخفى بماند تا كسى قاتلان سيّدالشهداء عليه السلام را نشناسد تا در قرن ها بعد افرادى بتوانند بگويند

كه خود شيعيان حسين بن على را به شهادت رساندند.












ــ تاريخ نگاران نوشته اند كه ابن زياد در نامه اى به عمر سعد نوشت:
    • حسين و يارانش را از آب منع كن تا قطره اى به آن ها آب نرسد، همان طورى كه با خليفه مظلوم عثمان بن عفان اين كار را كردند (!) 4



با توجّه به اين موارد معلوم مى شود كه در كربلا چه جبهه اى در مقابل چه گروهى قرار گرفته بودند.







وقتى اسيران اهل بيت عليهم السلام را به مدينه منوره برگرداندند و بانوان بنى هاشم شيون و ناله زدند و به عزادارى پرداختند، راوى گويد:
    • در آن هنگام نزد عمرو بن سعيد اشدق رفتم.

      عمرو با ديدن آن صحنه خنديد و شعرى را به دشمنى اهل بيت عليهم السلام خواند و بعد از آن گفت:

      هذه واعية بواعية عثمان بن عفّان(!);5

      اين عزا و مصيبت در مقابل مصيبت عثمان ابن عفّان است (!)


آرى، از آغاز جنگ پاى عثمان در كار بوده و تا پايان كه ورود اهل بيت عليهم السلام به مدينه بود، باز هم سخن از عثمان به ميان مى آيد.







________________________________

1 . تاريخ طبرى: 5 / 431 ـ 433.
2 . تاريخ طبرى: 5 / 435، مقتل الحسين خوارزمى: 2 / 15 و منابع ديگر.
3 . الكامل فى التاريخ: 3 / 290.
4 . تاريخ طبرى: 5 / 412.
5 . همان: 5 / 466.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.

چهره دشمنان اهل بيت(ع) در سخنان امام حسين (ع) :



ــ حضرت سيّدالشهداء عليه السلام در روز عاشورا در ضمن سخنانى، دشمنان اهل بيت عليهم السلام را اين گونه توصيف نمود و فرمود:


« فإنّما أنتم من طواغيت الاُمّة وشذّاذ الأحزاب ونبذة الكتاب، ونفثة الشيطان، وعُصبة الآثام، ومحرّفي الكتاب،

ومطفئى السنن، وقتلة أولاد الأنبياء ومبيري عترة الأوصياء... وأنتم ابن حرب وأشياعه تعتمدون وإيّانا تخذلون... »
1

« شما سركشان امت ها، پشت كنندگان به قرآن، هم دم هاى شيطان، گروهى معصيت كار، تحريف كنندگان قرآن،

از بين برنده سنّت ها، قاتلان فرزندان انبيا و... هستيد. شما فرزندان ابن حرب و پيروان (معاويه) هستيد و هدف شما فقط از بين بردن ماست. »






اين سخنان بر چه كسى منطبق است؟

اين كلمات حتّى بر يك شيعى كه در پايين ترين درجه تشيّع و در بالاترين درجه فسق و گناه باشد، صدق نمى كند.






آن حضرت در ادامه از آنان مى پرسد كه به چه دليل، قصد جان مرا كرده ايد؟

در پاسخ گفتند: ما تو را به جهت دشمنى با پدرت مى كشيم. 2








ــ امام حسين عليه السلام در مورد ديگرى با صدايى بلند خطاب به سپاه دشمن مى كند و مى فرمايد:


« يا شيعة آل أبي سفيان! إن لم يكن لكم دين وكنتم لا تخافون المعاد، فكونوا أحراراً في دنياكم هذه » 3

اى پيروان آل ابوسفيان! اگر دين نداريد و از قيامت نمى ترسيد، پس در دنيا آزاد باشيد.





آرى، اساساً دشمنان و قاتلان سيّدالشهداء عليه السلام از پيروان خاندان ابوسفيان بودند، نه اين كه شيعيان اهل بيت عليهم السلام باشند

و از جهت فسق و فجور در عمل ظاهرى پيرو خاندان ابوسفيان باشند. نه، قاتلان آن حضرت در حقيقت از رهروان آل ابوسفيان بودند.




 بنابراين، همان گونه كه پيش تر گفتيم با توجه به اين كه بزرگان كوفه از شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام يا در زندان بودند،

يا آنان را كشته بودند و يا فرار كرده بودند، چه قبل از ابن زياد و چه پس از روى كار آمدن او.

با اين حال، آيا مى شود شيعه در هر معنايى، مرتكب جناياتى چون آتش زدن خيمه زنان و كودكان بى پناه و... بشود؟
 






تمام اين جنايت ها در مدارك معتبر سنّى وجود دارد.

ــ ابن اثير جزرى مى نويسد:

... در نبرد با حسين عليه السلام، عمر سعد به لشكريان دستور داد تا خيمه ها را آتش بزنند و حسين عليه السلام او را از اين كار منع كرد،

ولى آنان خيمه ها را به آتش كشيدند... .


وى در ادامه مى نويسد:

« وخرجت امرأة الكلبي تمشي إلى زوجها فجلستْ عند رأسه تمسح التراب عن وجهه وتقول: هنيئاً لك الجنّة.

فأمر شمر غلاماً اسمه رستم فضرب رأسها بالعمود فشدخه فماتت مكانها » 4

« زنى از قبيله كلبى به سمت جنازه شوهرِ شهيدش رفت و در كنار سر او نشست و خاك را از روى او پاك كرد و گفت: بهشت بر تو گوارا باشد. »

در اين هنگام شمر به غلامش كه رستم نام داشت، دستور داد آن زن را بزند. ضربه اى به سر آن بانوى ستم ديده و داغ ديده وارد كرد كه در دم جان داد.








ــ بلاذرى در اين زمينه مى نويسد:

« ... بعد از آتش زدن خيمه ها، زن ها فرياد كشيدند و صداى شيون آن ها بلند شد و از خيمه ها خارج شدند... » .5






ــ در منبع معتبر ديگرى آمده است:

« كودكى در لحظات آخر عُمر سيّدالشهداء عليه السلام در دامنش نشست كه آن كودك را نيز بى رحمانه به قتل رساندند. » 6


پستى به جايى مى رسد كه وقتى آن مرد خبيث گوشواره فاطمه دختر سيّدالشهداء عليه السلام را از گوش او مى كشد، در همين حال گريه مى كند.

فاطمه به او مى فرمايد: چرا گريه مى كنى؟ رهايم كن!

آن خبيث در جواب مى گويد: اگر من اين كار را نكنم، فرد ديگرى گوشواره را مى برد. 7




[HIGHLIGHT=#ffff00]آيا شيعه، هر قدر فاسق باشد، مى تواند از اين قبيل كارها انجام دهد؟ 







پيش تر اشاره شد كه اسامى آن ده نفرى كه بدن مطَهر سيّدالشهداء عليه السلام را با پاى اسب ها مورد جسارت قرار دادند، در منابع معتبرى آمده است.

آنان عبارتند از:
  • اسحاق بن حويه،
  • اخنس بن مرثد،
  • حكيم بن طفيل سنبسى،
  • صالح بن وهب جعفى،
  • واحظ بن ناعم،
  • عمرو بن صبيح صيداوى،
  • رجاء بن منقذ عبدى،
  • سالم بن خيثمه جعفى،
  • هانى بن ثبيت حضرمى و
  • اسيد بن مالك.


ابوعمرو زاهد كه از نظر اهل سنّت بسيار معتبر است، گويد: [HIGHLIGHT=#ffff00]ما اين ده نفر را بررسى كرديم، تمام آنان را « ولدالزّنا » يافتيم .  8







____________________

1 . ترجمة الامام الحسين عليه السلام ابن عساكر: 318 (پاورقى)، بحار الأنوار: 45 / 8 .
2 . نور العين فى مشهد الحسين عليه السلام: 47 و منابع ديگر.
3 . الفتوح: 5 / 117، الفصول المهمّه: 2 / 827 و منابع ديگر.
4 . الكامل فى التاريخ: 4 / 69 ـ 70، تاريخ طبرى: 4 / 333 ـ 335، المنتظم: 5 / 340، نهاية الارب: 8 / 451.
5 . انساب الاشراف: 808 ـ 809 .
6 . المنتظم: 5 / 340.
7 . سير اعلام النبلاء: 3 / 204.
8 . اللهوف: 182.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.

احاديث ساختگى در دفاع از يزيد و معاويه


آن گروه متعصب و تندرو نتوانستند به اهداف شوم خود نايل گردند.

در مراحل بعد، دست به توجيه و دفاع از كارهاى يزيد زدند و براى كسب آبروى رفته او و پدرش معاويه تلاش هاى نافرجامى انجام دادند

و احاديثى در اين زمينه جعل كردند
; مانند آن كه فتح قسطنطنيه را به دست لشكرى از مؤمنان و خوبان، نويد دادند و آن گاه، آن فتح

و پيروزى را به يزيد نسبت دادند كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود: فرمانده آن لشكر يزيد است(!)1

آنان پا را فراتر مى گذارند و مى گويند: زير پرچم يزيد و در لشكر او حسين بن على نيز بوده است(!)



ابن تيميّه در دفاع از يزيد و توجيه جنايات او مى نويسد:

بر فرض اگر يزيد حسين بن على را به قتل رسانده، از آن طرف كارهاى خوبى نيز انجام داده است;

چرا كه (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ);2 «خوبى ها، بدى ها را از بين مى برند». بنابراين، يزيد جرمى مرتكب نشده است !!!



غزالى و امثال او در توجيه جنايات يزيد گفته اند: شايد يزيد توبه كرده است(!) چرا او را لعن مى كنيد؟ !




[HIGHLIGHT=#ffff00]به نظر شما آيا اين دروغ ها بر اهل تحقيق مخفى مى ماند؟  

مگر اهل تحقيق مرده اند و از بين رفته اند؟ گرچه ممكن است تعداد آنان اندك باشد; ولى به هر حال هستند.

طبق تحقيقاتى كه در سند، دلالت و موضع گيرى علماى اهل سنّت در برابر چنين ياوه هايى انجام داده ام،

جز ساختگى بودن اين احاديث و تعصّب ورزى آن عدّه خاص در دشمنى با شيعه، دليل ديگرى نيافتم.


آنان از زبان خود سيّدالشهداء عليه السلام حديث جعل مى كنند كه آن حضرت در مدح و فضايل معاويه بر بالاى منبر چنين و چنان فرمود... (!)


تمام اين دروغ ها دردى را دوا نمى كند; چرا كه بى گمان يزيد و معاويه تا ابد روسياهان تاريخ هستند.


حال اگر در اين زمان افرادى پيدا مى شوند و در مقالات و سايت هاى اينترنتى سخنان پيروان مكتب ابن تيمّيه را مى زنند،

مسلم است كه وضع فكرى آنان از كجا سرچشمه مى گيرد.


ما ديدگاه علماى اهل سنّت را درباره اين گروه تندرو بيان كرديم.

[HIGHLIGHT=#ffff00]وقتى حديث جعل مى كنند كه « روز عاشورا روز عيد و شادى است »  بزرگان آنان همانند ابن جوزى، ابن كثير و عينى تصريح مى كنند

كه اين احاديث ساخته نواصب و پيروان قاتلان حسين بن على عليه السلام براى آزار و اذيّت شيعيان بوده است.





گاهى برخى از آن تندروان بى حيايى را از حدّ مى گذرانند و مى گويند: «روزه گرفتن در روز عاشورا مستحب است».

آن گاه در اين باره نيز حديث جعل مى كنند كه روزى پرنده اى به نام صرد3 بر روى دست پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآلهنشسته بود

و ايشان فرمودند: اين نخستين پرنده اى است كه روزه گرفت و آن روز، روز عاشورا بود(!)


حاكم نيشابورى مى گويد: اين از احاديثى است كه قاتلان حسين عليه السلام جعل كرده اند. 4


كلام حاكم و امثال آن غيرت و همّتى را نشان مى دهد كه علماى اهل سنّت درباره تندروى هاى اين فرقه و گروه متعصّب نشان داده اند.


شاهد بر اين كه اين احاديث كاملا جعلى هستند، همان مطلبى است كه در نكوهش معاويه گفتيم.

در اين راستا، دانشمندان به تأليف كتاب ها و جمع آورى احاديثى از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله درباره ذم و سرزنش معاويه،

ابوسفيان و خاندان بنى اميه پرداخته اند. 5

[HIGHLIGHT=#ffff00]آرى، بزرگان علم حديث و حافظان اهل سنّت تصريح دارند كه حديثى از رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله وسلم بر فضليت معاويه وجود ندارد. 





بُخارى در كتاب صحيح خود مناقب صحابه را يك به يك روايت مى كند و مى گويد: باب «مناقب فلان»، باب «مناقب فلان».

وقتى نوبت به معاويه مى رسد، مى گويد: « باب ذكر معاوية ابن أبي سفيان ».

همان طور كه پيش تر اشاره كرديم، شرح كنندگان صحيح بُخارى علّت نياوردن كلمه مناقب را در عنوان باب معاويه،

نبودن حديثى از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله در فضيلت و منقبت معاويه مى دانند و به اين جهت تصريح مى كنند. 6

بنابراين، تمام تلاش هاى آنان براى حفظ آبروى رفته معاويه و يزيد ناتمام ماند.








_____________________________
1 . منهاج السنّه: 4 / 571.
2 . سوره هود: آيه 114.
3 . حياة الحيوان دميرى: ماده «صُرَدْ».
4 . ر.ك: بحار الأنوار: 61 / 291.
5 . در اين اخير كتابى كوچك به دستم رسيد كه مؤلّف آن رواياتى را به سندهاى معتبر از ديدگاه علما در نكوهش و ذمّ معاويه، نقل نموده است.
6 . ر.ك: فتح البارى: 7 / 83 .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.

دست برد در حقايق عاشورا



وقتى متعصبان تندرو نتوانستند به هدف خود يعنى ساختن آبرو براى يزيد و بنى اميه موفق شوند، در اقدامى ديگر دست بردى به حقايق

در مورد عاشورا زدند و در اين زمينه تحريفاتى كردند.


شما در موارد ذيل دقّت كنيد:

1 . پيش گويى سيّدالشهداء عليه السلام از شهادتشان و تكليف الهى بودن اين سفر;

2 . سخنان پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله درباره شهادت امام حسين عليه السلام.


اين امر به قدرى روشن بود و به گوش همه مردم رسيده بود كه حتى زنان داخل خانه ها نيز مى دانستند.

با تمام اين اوصاف، برخى مى گويند:

وقتى در بين راه خبر شهادت جناب مسلم عليه السلام به سيّدالشهداء عليه السلام رسيد، حضرت تصميم گرفتند از همان جا برگردند،

ولى برادران مسلم از برگشتن او جلوگيرى كردند.



ــ ابن كثير در اين مورد چنين مى نويسد:

« فَهَمَّ أن يرجع قالوا: لا ترجع » 1

« امام حسين عليه السلام تصميم گرفت برگردد، ولى گفتند: تو نبايد برگردى. »




ــ در حالى كه احمد بن داوود دينورى (درگذشته 282)، طبرى، ذهبى و شيخ مفيد رحمه اللّه تعالى 2 و ديگران در اين مورد چنين مى نگارند:

امام حسين عليه السلام به برادران حضرت مسلم عليه السلام فرمود:

« ما ترون، فقد قتل مسلم؟قالوا: واللّه ما نرجع حتّى نصيب ثأرنا، أو نذوق ماذاق.

فقال عليه السلام: لا خير في العيش بعد هؤلاء » 3

مسلم ديگر به شهادت رسيده است، نظر شما چيست؟

آن ها گفتند: سوگند به خدا! ما هرگز بر نمى گرديم تا اين كه يا انتقام او را بگيريم و يا طعم شهادت را بچشيم.

امام عليه السلام فرمود: ديگر خيرى در زندگى دنيا بعد از شهادت آن ها وجود ندارد.




اين مطلب قطعى و ثابت شده است كه مورّخان آن را نقل كرده اند، امّا با اين وجود، ابن كثير و عدّه اى ديگر سخنى را به آن حضرت

نسبت مى دهند كه غرض و هدف آنان را نشان مى دهد.



برخى از آنان مى گويند: حسين بن على در شب عاشورا از آمدنشان پشيمان شدند (!) 4





دست برد در حقايق اين حادثه تاريخى كار را به جايى مى رساند كه برخى از آنان اين گونه روايت مى سازند كه

شب يا روز عاشورا حسين بن على آماده شد به شام برود و با يزيد بيعت كند و يا به شكلى با او به تفاهم برسد (!)



ساختن چنين رواياتى كه به جهت كم رنگ كردن واقعه عاشورا و به خيال خودشان، كسب آبرويى براى يزيد و بنى اميّه است،

هيچ گاه حقايق آن واقعه را مخفى نمى كند.




ــ طبرى مورّخ نامى اهل سنّت اين سخن را رد مى كند و به سند خود از عقبة بن سمعان روايت مى كند كه او گويد:

« صحبت حسيناً، فخرجت معه من المدينة إلى مكّة ومن مكّة إلى العراق، ولم أفارقه حتّى قتل، وليس في مخاطبته الناس
كلمة بالمدينة ولا بمكّة ولا في الطريق ولا بالعراق ولا في عسكر إلى يوم مقتله إلاّ وقد سمعتها: ألا واللّه ما أعطاهم

ما يتذاكر الناس وما يزعمون من أن يضع يده في يد يزيد بن معاوية... » 5

« من از آغاز حركت امام حسين عليه السلام با او همراه بودم، هيچ گاه از او جدا نشدم، در هر شرايطى چه در سخنرانى هاى آن حضرت

با مردم مدينه و يا مكّه، چه در راه ها و چه در عراق و چه نزد لشكريان، در همه جا با ايشان بودم تا روزى كه او را به شهادت رساندند.

سوگند به خدا! هرگز اين گونه نبود كه مردم گمان دارند و به هم مى گويند كه او مى خواست دستش را براى بيعت در دست يزيد بن معاويه قرار دهد... .»





آرى، عقبة بن سمعان سوگند ياد مى كند كه چنين حرفى نبوده و نبايد هم باشد. امام حسين عليه السلام تصميم به بيعت با يزيد گرفته باشد؟ هرگز!





ــ اين دروغ ها براى چيست؟

همه اين ها براى كم رنگ نمودن حادثه عظيم عاشورا و خنثا كردن آثار بى نظير اين واقعه، در بين مسلمانان است;

چرا كه آنان مى خواهند به اين بهانه حمايتى از يزيد و بنى اميه كرده باشند.







________________________

1 . ر.ك المنتظم: 4 / 145.
2 . الارشاد: 2 / 75، الاخبار الطوال: 247، إعلام الورى: 1 / 447، تاريخ طبرى: 5 / 397، تاريخ الاسلام: 4 / 171.
3 . مروج الذهب: 3 / 61، مثير الاحزان: 45.
4 . الصواعق المحرقه: 83 .
5 . تاريخ طبرى: 5 / 413.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.



تلاش هاى نافرجام ديگر



ــ بعد از همه اين تلاش هاى بى فايده و اين كه نتوانستند هيچ نقطه ضعفى از سيّدالشهداء عليه السلام و حركت باعظمت آن حضرت بگيرند،

مبارزه را به شكلى ديگر ادامه دادند و سعى كردند يزيد را از قاتل بودن دور كنند و در اين مسئله شك بيندازند(!) اما اين شيوه نيز ناكام ماند.







ــ ديگر بار با روش جديدى آمدند و گفتند: حسين بن على عليه يزيد خليفه شرعى قيام كرده و در اين راستا مى نويسند:

عدّه بسيارى از صحابه از جمله عبداللّه بن عمر1 با يزيد بيعت كردند.2

اما حال كه حسين عليه حكومت شرعى قيام نموده، پس او خارجى است و بايد او را به قتل مى رساندند و اين كشتار به حق صورت گرفته است(!)

اين تلاش نيز، ناكام ماند و فايده اى نبخشيد.


از طرفى، طبق بررسى تاريخى در مدارك معتبر، عبداللّه بن عمر با گرفتن پول خود را به معاويه فروخت.

اين جريان كاملا بر عكس است; يعنى هر كه با يزيد بيعت كرد، حتى اگر از صحابه باشد، در اعمال يزيد شريك است،

نه اين كه بيعت آنان به حكومت يزيد شرعيّت مى بخشد.

بيعت با يزيد يعنى شراكت در جرم و جنايت هاى او و عدم عدالت و بى عدالتى كسانى كه با يزيد بيعت كرده اند،

هم چنان كه پدرش معاويه در تمامى اعمال او شريك است.








ــ عدّه اى ديگر سخن را تغيير دادند و با اقرار به قاتل بودن يزيد گفتند: شايد يزيد توبه كرده، پس او را لعن نكنيد(!) اين سخن نيز فايده نداشته است.







ــ باز از راه ديگر وارد شدند و گفتند: عاشورا، روز عيد است.

اين همان كلام رئيس فرقه صوفيه است كه الآن قبر او در بغداد، زيارت گاه عارفان است و ما پيش تر اين مطلب را آورديم.







ــ آنان باز دست از مبارزه برنداشتند و گفتند: امام حسين عليه السلام با رسيدن به شهادت به مقام والا و بالايى نايل شده، پس چرا براى او عزادارى مى كنيد؟ شما بايد خوش حال باشيد(!)

حتى از شدّت ناراحتى، مقتل خوانى آن حضرت را تحريم كردند تا جريان و اتّفاقات كربلا براى مردم گفته نشود. امّا اين شيوه نيز فايده نكرد و كارى از پيش نبرد.






آرى، آنان متحيّر و درمانده شدند كه چه بايد بكنند؟

تكذيب، مؤثّر نشد.

تشكيك، كارى صورت نداد.

دفاع، كارى را از پيش نبرد.

توجيه، بى تأثير بود.


ــ برخى ديگر، شيوه ديگرى در پيش گرفته و مى نويسند: چون يزيد از صحابه نبود، ما نمى توانيم از او دفاع كنيم و كارهاى او را توجيه نماييم.

اين سخن يعنى چه؟ اين سخن اشاره به مبنايى است كه بايد طبق آن تمام كارهاى صحابه را توجيه كرد;

چرا كه اهل سنّت همه صحابه رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله را مجتهد مى پندارند. از اين رو، مى گويند: آنانى كه جنگ جمل را به راه انداختند،

اجتهاد كرده اند. آنانى كه به صفّين رفتند و آن جنگ را به راه انداختند، اجتهاد كرده اند. اگر يزيد هم از صحابه بود، مسلّماً مى گفتند:

او اجتهاد كرده و تقصيرى ندارد(!)

يزيد، سيّدالشهداء عليه السلام فرزندِ دخترِ رسول خدا صلى اللّه عليه وآله را با آن ويژگى ها و خصوصيّات، به شهادت رسانده است.

بنابراين مبنا نهايت حرفى كه مى زدند، مى گفتند: او اشتباه و خطا كرده و چون مجتهد بوده، معذور است و شايد اجرى هم به او داد شود(!)

آرى، آنان طبق اين مبنا كارهاى خلافى كه از صحابه سر زده است، توجيه مى كنند.






____________________________

1 . گفتنى است كه از اين عدّه بسيار فقط به نام عبداللّه بن عمر اكتفا مى كنند و نامى از ديگر صحابى در آن منبع نيامده است، البته پيش تر به بيعت عبداللّه بن عمر با يزيد اشاره كرديم.
2 . شرح قصيده همزيه: 271.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.


گريزناپذيرى تكفير و لعن يزيد



سرانجام همه شيوه ها در دفاع از يزيد ناكام ماند.

از اين، رو برخى از بزرگان اهل سنّت، طبق تحقيقى كه انجام يافته، نه تنها به طور صريح يزيد را لعن مى كنند، بلكه او را تكفير هم مى نمايند.


احمد بن حنبل ، يزيد را تكفير كرده است.

نظر او را ابن جوزى، شهاب الدين آلوسى در تفسيرش، ابن حجر مكّى و عدّه اى ديگر نقل كرده اند.



ــ ابن حجر در اين باره مى نويسد:

« إنّ يزيد بلغ من قبائح الفسق والانحلال عن التقوى مبلغاً لا يستكثر عليه صدور تلك القبائح منه، بل قال الإمام أحمد بن حنبل بكفره.

وناهيك به علماً وورعاً بأنّه لم يقل ذلك إلاّ لقضايا وقعت منه صريحة في ذلك ثبتت عنده مقام أحمد بن حنبل... . »
1


بنا به قول ابن حجر مقام احمد بن حنبل مقام بلندى از جهت ورع و تقواست. با اين اوصاف اگر احمد كسى را به طور صريح تكفير كند،

لابد به علت امور و كارهايى است كه از آن فرد سرزده است.


[HIGHLIGHT=#ffff00]پس معلوم مى شود كه صدور اين كارها و جنايت ها از يزيد، نزد احمد بن حنبل ثابت بوده است. از اين رو، حكم به كفر يزيد بن معاويه مى كند. 






_____________________

1 . شرح قصيده همزيّه: 270 ـ 271، چاپ مصر.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.


[HIGHLIGHT=#ffff00]دانشمندان معتقد به لعن يزيد 



گروهى از علماى اهل سنّت به طور صريح يزيد را لعن مى كنند. حتّى برخى از آنان او را تكفير هم مى نمايند، از جمله:


  1. قاضى ابويعلى فرّاء،
  2. حافظ ابوالفرج ابن جوزى،
  3. حافظ ابوالحسن هيثمى،
  4. سعدالدين تفتازانى،
  5. حافظ شيخ عبدالصمد بن حسن شيرازى،1
  6. حافظ جلال الدين سيوطى،
  7. شهاب الدين آلوسى بغدادى،
  8. شهاب الدين ابن حجر مكّى،
  9. علامه برزنجى2 و
  10. شيخ محمد عبده.3




البتّه افراد ديگرى غير از ابن حجر نيز تكفير احمد بن حنبل يا امر او به لعن يزيد بن معاويه را روايت كرده اند.

حال با اين وجود اگر بعضى ها كلام احمد را تكذيب كنند و بگويند: اين مطلب از احمد بن حنبل ثابت نيست و معلوم نيست كه احمد چنين گفته باشد،

ما در پاسخ آنان مى گوييم كه اگر احمد ، يزيد را تكفير نكرده باشد، همانند كسانى خواهد شد كه از قول حق، اقرار به واقع و بيان حقيقت،

خوددارى كرده و در ظلم هاى يزيد شريك شده اند.













_____________________________
1 . انساب الاشراف: 3 / 493. سمعانى در كتاب انساب الاشراف خود درباره حافظ شيخ عبدالصمد شيرازى بعد از تعريفاتى مى نويسد: «... او با تمام اوصاف كه فردى فهميده و عالمى تواناست فقط يزيد بن معاويه، عبدالملك مروان و همه بنواميه را لعن مى كند».
2 . روح المعانى: 26 / 71. شهاب الدين آلوسى اسم او و عبارت او را در اين باره آورده است.
3 . او اهل مصر و از متأخّران دانشمندان اهل سنّت است.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

Re: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

پست توسط محدثه »

.

ديدگاه تفتازاني


ــ سعدالدين تفتازانى در شرح مقاصد مى نويسد:


إنّ ما وقع بين الصحابة من المحاربات والمشاجرات على الوجه المسطور في كتب التواريخ، والمذكور على ألسنة الثقات،

يدلّ بظاهره على أنّ بعضهم قد حاد عن طريق الحق وبلغ حدّ الظلم والفسق.


آن چه از جنگ ها و درگيرى ها بين صحابه اتّفاق افتاده است و بر صفحات تاريخ نوشته و بر زبان راست گويان جارى است،
دلالت دارد بر اين كه بعضى از صحابه از مسير حق خارج شده و دچار ظلم و فسق شده اند.




بنابراين سخن، فسق بعضى از صحابه و خروج آنان از مسير حق به اقرار سعدالدين تفتازانى مسلّم است.





ــ وى در پاسخ به چرايى سر زدن اين كارها از صحابه، مى افزايد:

وكان الباعث له الحقد والعناد والحسد وللداد وطلب الملك والرئاسة والميل إلى اللذات والشهوات، إذ ليس كلّ صحابيّ معصوماً

ولا كلّ من لقي النبي صلى اللّه عليه وآله بالخير موسوماً، إلاّ أنّ العلماء لحسن ظنّهم بأصحاب رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله

ذكروا لها محامل وتأويلات بها تليق...;


آن چه باعث اين ظلم و فسق شده، كينه، عناد، حسادت، خصومت، دنياخواهى، حبّ رياست و تمايل به هواى نفس و لذّات شهوانى است;

چرا كه هر صحابه اى معصوم نيست و اين طور نيست كه هركس رسول خدا صلى اللّه عليه وآله را ببيند، فردى نيكوكار باشد،

مگر اين كه علما با حسن ظنّى كه به صحابه دارند، كارهاى آنان را حمل بر صحّت كرده اند.





پس بنابراين سخن تفتازانى، ارتكاب فسق از صحابه يقينى است. شاهد بر اين ادعا سخن زير است:


وأمّا ما جرى بعدهم من الظلم على أهل البيت النبيّ صلى اللّه عليه وآله، فمن الظهور بحيث لا مجال للإخفاء
ومن الشناعة بحيث لا اشتباه على الآراء، إذ تكاد تشهد بها الجماد والعجماء ويبكي له من في الأرض والسماء
وتنهَّد منه الجبال وتنشق الصخور، ويبقى سوء عمله على كرّ الشهور ومرّ الدهور، فلعنة على من باشر
أو رضي أو سعى (وَلَعَذابُ اْلآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقى);1

اما آن حوادثى كه بر اهل بيت پيامبر عليهم السلام رخ داد، از ظلم و جنايتى كه آن چنان ظاهر و از پليدى آشكار بود
كه بر هيچ كس مخفى نماند و نزديك بود كه زمين ها و شن زارها بر آن گواهى دهند و آن چه در زمين و آسمان ها بود،
بر آن جنايت گريه كرد. كوه ها از آن ظلم، آهى اندوه ناك كشيده و صخره ها شكافته مى شود و زشتى اين جنايت بر
پيشانى ماه ها و مرور زمان ها باقى ماند، پس لعنت خداوند بر هر كسى كه با آن ها همراه شود، يا تلاشى در مسير ايشان
انجام داده و يا به كار آن ها رضايت داشته باشد. «هر آينه عذاب جهان آخرت شديدتر و بقاى آن بيشتر است».






ــ تفتازانى در ادامه سؤالى را مطرح مى كند و مى گويد:

فإن قيل: فمن علماء المذهب من لم يُجَوّزِ اللعن على يزيد مع علمهم بأن يستحق ما يربوا على ذلك ويزيد.
قلنا: تحامياً عن أن يرتقى إلى الأعلى فالأعلى...;2

پس اگر كسى بگويد: دانشمندان مذهب با وجودى كه علم به استحقاق لعن بر يزيد را دارند، چرا لعن او را جايز نمى دانند.
در پاسخ بايد گفت: به جهت پيشرفت نكردن لعن به خلفاى پيشين... .






آرى، اگر يزيد لعن شود، لعن او بالاتر مى رود و به پدرش سرايت مى كند. آن گاه به بالاتر از معاويه هم سرايت مى كند.

به همين جهت، وقتى از حافظ عبدالمغيث بن زهير حنبلى بغدادى، پرسيدند: چرا از لعن يزيد منع مى كنى؟

پاسخ داد:

لئلا يُلْعَنُ الخلفاء;3

تا خلفا مورد لعن قرار نگيرند.



[HIGHLIGHT=#ffff00]پس با اين بيان، هدف كسانى كه از لعن يزيد جلوگيرى مى كنند، روشن شد.

شايد آنان هم يزيد را مستحق لعن بدانند ولكن براى اين كه لعن ترّقى نكند و بالاتر نرود، مانع لعن يزيد مى شوند.
 






_____________________________
1 . سوره طه: آيه 127.
2 . شرح مقاصد: 5 / 310 ـ 311.
3 . ر.ك: سير اعلام النبلاء: 21 / 161.
 
تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “امام حسین‌ (علیه السّلام)”