پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

 تصویر 


  پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام   





طليعه


از روزي که پيامبر بزرگوار اسلام صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم در مکه مکرّمه به رسالت مبعوث گرديد؛ در مناسبتهاي گوناگون به تثبيت موقعيت ديني، اجتماعي و سياسي اميرمؤمنان عليه‏السلام پرداخت. بدين جهت هر روز به شکلي، وي را مطرح ساخته، تا مسلمانان بيش از پيش با اين چهره مقدس آشنا شوند.
با مرور تاريخ، موارد زيادي از اين افتخارات را مشاهده خواهيم کرد؛ از جمله مسأله بستن در خانه‏هاي ياران رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم و باز گذاردن در خانه علي عليه‏السلام است که توسط رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم صورت گرفت.
اين ماجرا، که به شدت خشم ياران را بر انگيخت و مي‏رفت که بر اثر ناداني و جهالت برخي و غرض‏ورزي برخي ديگر، عده‏اي در برابر پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم موضع بگيرند، با سياست حکيمانه و مقتدرانه آن حضرت فرونشانده شد.
از آنجا که مسأله «سدّالأبواب» يکي از مسائل سياسي بسيار مهمّ زمان حضرت رسول صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم در مدينه است و با احتمال اينکه اين جريان پنج روز قبل از رحلت رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم اتفاق افتاده و از اين جهت حائز اهميت است، بر آن شديم تا اين جريان را از نظر تاريخي به دقت بررسي نموده و اهداف آن حضرت را از اين کار بررسي کنيم.


نگاهي به ماجراي سد الأبواب


تاريخ نگاران آورده‏اند: در روزهايي که مسلمانان به مدينه هجرت مي‏کردند، عده‏اي از آنها در اطراف «مسجد النبي» خانه‏هايي ساختند و دري از آن خانه‏ها به سوي مسجد پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم باز کردند.

پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم پس از مشاهده چنين وضعيتي از معاذ بن جبل خواست تا پيام آن حضرت را مبني بر بستن در خانه‏هايي که به سوي مسجد باز شده به اصحابش برساند.
به نقل ديگري، پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم علي عليه‏السلام را فرستاد و در نقل سومي، حضرت، خود، شخصاً به در خانه‏ها رفته و آنها را بست، جز در خانه علي عليه‏السلام که آن را باز گذارد.
ابن شهرآشوب از خلط و تداخل روايات در اين ماجرا خبر مي‏دهد؛ چرا که بدون شک در اينجا دو جريان وجود داشته است:

جريان بستن در خانه‏هاي باز شده به سوي مسجد.
جريان خوابيدن عده‏اي در مسجد.



[HIGHLIGHT=#f2dcdb]که پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم با هردو جريان، حکيمانه برخورد کرد. بنابر اين، هم افرادي که در مسجد مي‏خوابيدند، دستور بيرون رفتن از مسجد براي آنها صادر شد و هم درهايي که به سوي مسجد باز شده بود، دستور به بستن آنها داده شد.  
بدين جهت، در کتابهاي اهل سنّت بين اين دو جريان خلط شده و شايد منظور ابن‏شهرآشوب از اين خلط و تداخل، در کتابهاي اهل سنّت باشد.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

تعابيري که در بيشتر کتابهاي حديثي اهل سنّت و تمام کتابهاي شيعه آمده، حکايت از سدّالأبواب دارد.

در کتاب «نظم دُرّالسّمطين» سخن از «خوخه» (روزنه، درب کوچک) است که پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم فرمود:

 سد کنيد هر خانه‏اي را که در مسجد است، جز خانه علي عليه‏السلام!  

و اما جريان موضعگيري پيامبر نسبت به خوابيدن اصحاب در مسجد؛ بنابر نقل ابن‏مسعود چنين است:
شبي پس از نماز عشاء در مسجد بوديم که پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم نزد ما آمده در حالي که در بين ما ابوبکر، عمر، عثمان، حمزه، طلحه، زبير و عده‏اي از ياران بودند، پرسيد: اين تجمع براي چيست؟
گفتند: اي رسول خدا! با يکديگر به گفت و گو نشسته‏ايم، برخي از ما مي‏خواهند نماز بخوانند، و برخي مي‏خواهند در همين جا بخوابند پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم فرمود:

مسجد من جاي خوابيدن نيست، برخيزيد و به سوي خانه‏هايتان برويد. هر که بخواهد نماز بخواند، در منزل خود نماز بخواند و هرکه نمي‏تواند، به استراحت بپردازد...، پس همه ما از جاي برخاستيم و متفرق شديم. دربين ما علي هم بود که او هم از جاي برخاست تا برود، اينجا بود که پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم دست علي را گرفت و فرمود:

«اما انت يا علي فانّه يحلّ لک في مسجدي ما يحلّ لي و يحرم عليک ما يحرم عليّ؛

اما تو اي علي! (بدان که) حلال و جايز است براي تو در مسجد من، هرچه را که بر من جايز است و حرام است بر تو، در هرچه که براي من حرام است.»



سستي برخي اصحاب در بستن درها


با شنيدن فرمان بستن درها از سوي پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم بسياري از ياران سر جاي خود نشسته و عکس العملي از خود نشان ندادند و از اينکه مبادرت به بستن در خانه‏هاي خود نکرده بودند،

گويا قصد مخالفت امر رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم را داشتند که بار ديگر منادي رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم به مسجد آمده و فرمان رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم را ابلاغ کرد. باز هم کسي از جاي خود بر نخاست و با يکديگر به گفت و گو پرداختند که پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به چه هدف و انگيزه‏اي دست به اين کار زده است....

تهديد به عذاب


اين سستي از سوي اصحاب، پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم را به شدت نگران ساخته و براي بار سوم از مردم خواست تا به فرمان رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم جامه عمل بپوشانند؛

اما در ابلاغيه سوم، با پيام شديد اللحني از آنها خواست تا درهاي خانه خود را که به مسجد باز کرده‏اند، ببندند و اگر چنين نکنند، عذاب الهي بر آنها نازل خواهد شد.

هديد به رانده شدن از مدينه

همچنين براي جدّي گرفتن دستوراتي که از سوي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مي‏آمد، لازم بود آن حضرت فشارهاي بيشتري را اعمال کند.

بدين جهت ـ بنابر نقل ابن المغازلي در مناقب ـ پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به مسجد آمده، در بين مردم ايستاد و فرمود:

مي‏بينم برخي از اينکه من، علي را در مسجد نگه داشتم و آنها را بيرون کردم، به خشم آمده‏اند؛ به خدا سوگند! من آنها را بيرون نکردم و علي را نگه نداشتم، بلکه اين کار از سوي پروردگار بود....

آگاه باشيد هرکه به اين حکم راضي نيست و به خشم آمده، به اين سو برود. و با دست خود به سوي شام اشاره فرمود....
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

اعتراضات و واکنش‏ها


پس از بسته شدن درخانه‏ها ـ جز در خانه علي عليه‏السلام ـ اعتراضات منافقان و اصحاب ناآگاه، به شدت بالا گرفت. منافقان که به هيچ وجه حاضر نبودند چنين فضيلتي را از علي عليه‏السلام ببينند، سخنان آزار دهنده‏اي به گوش مبارک پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم رساندند.

آنان مي‏گفتند: پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم در باره دامادش علي، گمراه شد.

اينجا بود که از سوي پروردگار، آيه «ما ضلّ صاحبکم و ما غوي»؛ «هرگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است.» نازل گرديد.
برخي از مسلمانان نا آگاه، که فکر مي‏کردند اين کار به خاطر خويشاوندي وي با علي عليه‏السلام انجام شده، سخناني را در محضر پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم عرضه داشتند. در اين ميان عباس و حمزه بيش از ديگران تحريک شده بودند.
مورّخان نوشته‏اند که: حمزه به نزد پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم آمد و عرض کرد: يا رسول اللّه انا عمّک و أنا أقرب اليک من علي.

قال: صدقتَ يا عمّ انّه واللّه ماهو عنّي بل هو من اللّه عزّوجلّ؛

اي رسول خدا! من عموي تو هستم و من از علي (ع) به تو نزديک ترم.

پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود:

[HIGHLIGHT=#f2dcdb]عموجان، راست مي‏گويي؛ اما به خدا سوگند! اين دستور از سوي من نبوده؛ بلکه از طرف پروردگار است.  


عباس نيز نزد حضرت آمده، گفت: يارسول اللّه اخرجت أعمامک و أصحابک و أسکنت هذا الغلام؟؛

اي رسول خدا! تو عموها و يارانت را از مسجد بيرون کرده‏اي و اين جوان را در مسجد نگه داشته‏اي؟!

حضرت در پاسخ فرمود:
[HIGHLIGHT=#f2dcdb]هرگز من دستور به بيرون رفتنشان را ندادم و هرگز اين جوان را در مسجد نگه نداشتم؛ بلکه اين پروردگار بود که چنين اراده‏اي داشت. 

درخواست اصحاب و رد پيامبر

هنگامي که خشم‏ها و اعتراضات ياران رسول خدا، مبني بر بازگذاردن در خانه‏هاي خود، اثر نبخشيد، پيامبر ناراضيان را تهديد به نزول عذاب و يا اخراج از مدينه و رفتن به سوي شام نمود.

آنها راه ديگري در پيش گرفته، از اين رو به خواهش و تمنّا افتاده تا پيامبر اجازه دهد در کوچک و يا پنجره و روزنه‏اي به مسجد باز کنند، اما آن حضرت بار ديگر تمام درخواست‏هاي آنها را رد کرده، اجازه نداد حتي روزنه بسيار کوچکي هم از درون خانه‏ها به سوي مسجد باز کنند.
مورّخان آورده‏اند که عمر گفت: دع لي خوخة اطلع منها الي المسجد فقال: لا و لا يقدر اصبعة؛

اجازه دهيد من روزنه‏اي باز کرده تا مسجد را ببينم.

پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم فرمود:[HIGHLIGHT=#f2dcdb] هرگز! گرچه به اندازه انگشت باشد. 


فقال ابوبکر: دع لي کوة أنظر اليها، فقال: لا و لا رأس إبرة؛

ابوبکر گفت: براي من شکافي را واگذاريد، که از آن به سوي مسجد نگاه کنم.

پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم فرمود: [HIGHLIGHT=#e5b9b7][HIGHLIGHT=#f2dcdb]هرگز چنين چيزي نخواهد بود؛ گرچه به اندازه سر سوزني باشد.   

عثمان نيز همانند آنها سخن گفت و درخواست کرد؛ اما پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم خودداري نمود.

عباس، عموي پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم گفت: اي رسول خدا! براي من واگذار به اندازه آنکه فقط خود، داخل و خارج شوم.

پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: ما أمرتُ بشي‏ء من ذلک؛ [HIGHLIGHT=#e5b9b7][HIGHLIGHT=#f2dcdb]به چنين چيزي دستورم نداده‏اند.
 
 
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

انگيزه بستن درها
.
شايد اين سؤال در ذهن بسياري مطرح شده باشد که: پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم چه هدفي را از اين کار دنبال مي‏کرد؟
پاسخ مي‏دهيم که برخي روايات و احاديث، از جمله همين حديث مورد نظر، خود روشنگر بسياري از مسائل نهفته است که نياز به اثبات و استدلال ندارد. اما براي آگاهي بيشتر، به برخي انگيزه‏ها، که از خود اين روايات استفاده مي‏شود، اشاره مي‏نماييم:

.
دستور الهي
.
پرواضح است که وظيفه پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم در طول «رسالت» رساندن دستور الهي بوده است. از اين رو بايد گفت که او بدون دستور خدا، هرگز به چنين کاري دست نزده؛ بلکه با استناد به آيه شريفه:
.
«ما ينطق عن الهوي ان هو وحي يوحي»، اين کار نيز در اثر صدور وحي از سوي پروردگار به پيامر مکرّمش بوده است.
.
اراده پروردگار بر اين تعلّق گرفته بود که تمام درهايي که به سوي مسجد پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم باز شده، بسته و در خانه علي عليه‏السلام همچنان باز بماند.
.
در اين کار، پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم مجري است و همه بايد اطاعت کنند، بدون اينکه حقّ اعتراضي داشته باشند. بدين جهت مي‏بينيم به دنبال اعتراضي که به پيامبر شد، آن حضرت فرمود:
.
«و انّي واللّه ما سددتُ من قبل نفسي و لاترکتُ من قبل نفسي ان أنا الاّ عبد مأمور امرتُ بشي‏ء ففعلتُ ان أتبع الاّ ما يوحي؛
.
[HIGHLIGHT=#ebf1dd]به خدا سوگند که من از نزد خود، درها را نبستم و از پيش خود، درِ خانه‏اي را به باز ماندن رها نکردم؛ بلکه من بنده‏اي مأمور بودم، به چيزي دستور داده شدم و به آن عمل کردم. در اين کار از وحي الهي پيروي مي‏کنم.»  

.
کنترل ترددهاي غير مجاز
.
نوشته‏اند که پس از احداث مسجد النبي، عدّاي از ياران آن حضرت، خانه‏هاي خود را در اطراف مسجد احداث کردند و براي آسان شدن رفت و آمد خود به مسجد، دري از خانه به سوي مسجد باز کرده بودند و مدتي نيز از همان راه براي رفتن به خانه و مسجد استفاده مي‏کردند.
.
بعضي از روزها مي‏شد که زن و مردِ ساکن همان خانه‏ها، در حال غير طهارت از مسجد پيامبر عبور کرده و به خانه مي‏رفتند و يا خارج مي‏شدند.
.
پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم براي اينکه مبادا برخي از ياران، اين در را براي خود يک امتياز بدانند و بر ديگر ياران، آگاهانه يا نا آگاهانه، فخرفروشي کنند و همچنين براي اينکه حرمت مسجد ـ از اينکه گذرگاه هر عابر طاهر و غير طاهر شده ـ از بين نرود، چنين دستوري داد.
.
و اما خود، علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم‏السلام را از اين حکم مستثني کرد و علت استثناء هم بسيار واضح و روشن است؛ چرا که به فرموده قرآن مجيد، اهل بيت پيامبر عليهم‏السلام پاک و مطهرند.
.
و پيامبر، اهل بيت خود را بر علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم‏السلام انطباق داد و فرمود: اينان، اهل‏بيت من هستند.
.
پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم حتي به آن کساني که در حال طهارت ظاهر و باطن هم از آنجا عبور مي‏کردند، اجازه دستور بازگذاردن در خانه خود را نداد، اگرچه فاميل‏هاي وابسته و نزديک به او هم بودند.
.
علت اين دستور هم اين بود که همه مسلمانان در اين حکم الهي مساوي و برابر باشند. بدين جهت حتي به عباس و حمزه که دو عموي پيامبر بودند، نيز دستور بستن در خانه داده شد.
.
امّ سلمه گويد: خرج رسول اللّه الي صرحة هذا المسجد فقال: ألا لايحلّ هذا المسجد لجنب و لا حائض الاّ لرسول اللّه و علي و فاطمه و الحسن و الحسين. ألا قد بيّنت لکم...؛
.
روزي پيامبر بر بلندي مسجد بالا رفته، فرمود: آگاه باشيد! داخل شدن در اين مسجد براي هيچ جنب و حائضي جايز نيست، جز براي رسول خدا، علي، فاطمه، حسن و حسين....
.
.
و در روايت ديگري که حمويني در فرائد السمطين آورده، پيامبر در اين ماجرا، خود و اهل بيتش را استثناء کرده و اهل بيت را نيز به علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم‏السلام تفسير کرده است.
.
امّ سلمه گويد: قال رسول اللّه: الاّ انّ مسجدي حرام علي کل حائض من النساء و علي کل جنب من الرجال الاّ علي محمد و اهل بيته، علي و فاطمة و الحسن و الحسين؛
.
آگاه باشيد! که داخل شدن در مسجد من، براي هر حائضي از زنان و بر هر فرد جنب از مردان حرام است؛ مگر بر محمد و اهل بيت او، علي و فاطمه و حسن و حسين.
.
خواسته پيامبر (ص)
.
ممکن است اين تقاضا نخست از سوي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بوده باشد و خداوند در استجابت اين تقاضا فرمان به بستن در خانه‏ها، جز خانه علي عليه‏السلام را داده باشد؛
.
چرا که پس از احداث مسجدالنبي و احداث خانه‏هاي برخي ياران در اطراف آن و خوابيدن و عبور کردن برخي از ياران از مسجد، مسجد را از آن قداست واقعي انداخته بودند.
.
و چون پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم از اين ماجرا رنج مي‏برد، بدين جهت از خداوند درخواست کرد تا همان گونه که براي موسي در باره هارون و ذرّيه‏اش اين کار عملي شد، براي او نيز در باره علي و ذرّيه‏اش مسجد پاک و مطهر گردد.
.
خداوند نيز به اين تقاضا پاسخ مثبت داده و طي فرماني به پيامبر، دستور بستن در خانه‏ها، جز در خانه علي عليه‏السلام را صادر فرمود.
.
عبداللّه بن عباس مي‏گويد: قال رسول اللّه لعليّ: انّ موسي سأل ربّه أن يطهر مسجده لهارون و ذرّيته و انّي سألتُ اللّه أن يطهّرلک و لذرّيتک من بعدک. ثم أرسل الي ابي‏بکر أن سدّ بابک. فاسترجع و قال: سمعاً و طاعة. فسدّ بابه ثم الي عمر کذلک ثم صعد المنبر فقال: ما انا سددتُ أبوابکم و لا فتحتُ باب علي و لکنّ اللّه سدّ أبوابکم و فتح باب علي؛
.
پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به علي عليه‏السلام فرمود:
.
 روزي موساي پيامبر از خداي خويش خواست تا مسجدش را براي هارون و ذرّيه‏اش پاک سازد و من نيز از خداوند خواستم که مسجد را براي تو و ذريه‏ات پس از تو پاک گرداند.  
.
سپس براي ابوبکر پيام فرستاد که در خانه‏ات را ببند. او نيز کلمه استرجاع را بر زبان آورده و گفت: سمعاً و طاعةً؛ شنيدم و قبول کردم.
.
پس در خانه خود را به فرمان پيامبر بست. سپس همين فرمان را به عمر داد. و آنگاه به منبر رفته، فرمود:
.
 اين من نيستم که در خانه‏هاي شما را بسته و در خانه علي را باز گذاشتم؛ بلکه اين خدا بود که چنين دستوري صادر فرمود.  
.
علامه اميني پس از ذکر حديث مي‏نويسد: نسائي به نقل از سيوطي اين حديث را آورده است در حالي که در سنن موجود نيست.
.
و از اين که سنن در نزد علامه اميني موجود بوده و بدون واسطه از نسائي نقل نکرده، معلوم مي‏شود که اين حديث در اين کتاب مفقود شده است؛ ولي نسائي شبيه به همين حديث را به طور خلاصه در خصايص نقل کرده است.
.
.
.
.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

تثبيت موقعيت سياسي اميرمؤمنان عليه‏السلام
.
پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم در موارد گوناگوني با عبارتهايي چون: انا مدينة‏العلم و علي بابها و انا مدينة الحکمة و عليّ بابها و انا مدينة الفقه و عليّ بابها فمن اراد العلم فليأت الباب از دانش وسيع و بي‏مانند اميرمؤمنان عليه‏السلام سخن گفته است.
.
اما حضرت زماني به اين مسأله تحقّق عيني بخشيد که عملاً دستور به بسته شدن تمامي درها داد و فقط در خانه علي را باز گذاشت و به اين وسيله به همگان فهماند که پس از من، فقط علي است که مي‏تواند همانند من عمل کرده و رهبر مسلمانان باشد.
.
طبق نقل سيره حلبيه از امّ سلمه، ماجراي سدّ ابواب در بيماري آن حضرت اتفاق افتاده است. به نقل مسلم اين واقعه پنج شب پيش از فوت رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم رخ داده است.
.
ابن‏عباس مي‏گويد: اين امر در مرض موت آن حضرت بوده است.
.
از بررسي اين نقل‏ها روشن مي‏شود که اين دستور بسيار مهم بوده و مشخص مي‏گردد که حضرت به دنبال چه هدفي بوده است.
.
تلاش مذبوحانه دشمنان
.
از اينکه دشمنان اهل بيت نتوانستند با موضعگيري‏هاي جاهلانه خود در برابر اين جريان، نقش پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم را در تثبيت موقعيت سياسي اميرمؤمنان عليه‏السلام خنثي کنند، دست به تلاش‏هاي مذبوحانه‏اي زدند که خلاصه اين تلاش‏ها را در چند مورد بيان مي‏کنيم:
.
شکستن حرمت خانه
.
پس از رحلت رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم اولين تلاش آنها حرمت شکني بود، آنان براي گرفتن بيعت از علي عليه‏السلام به خانه فاطمه عليهاالسلام هجوم برده و بيشترين حرمت شکني را نسبت به خانه و خاندان رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم انجام دادند.
.
شما مي‏توانيد ماجراي هجوم به خانه وحي و رسالت را در ده‏ها کتاب شيعه و سنّي به دقت مطالعه نماييد و خود به قضاوت بنشينيد.

.
تخريب خانه اميرمؤمنان
.
در زمان عبدالملک بن مروان، دشمن به بهانه توسعه مسجد پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم، ساکنان اين خانه را بيرون کرده و خانه را ويران کردند.
.
آنها فکر کردند که با ويران کردن خانه، آن در که به امر خداوند و توسط پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم باز گذارده شده، بسته خواهد شد. اين کوته‏فکران خيال کردند در خانه اهل‏بيت عليهم‏السلام در بين چهار ديواري و چوب، سنگ و آجر قرار دارد، در حالي که اين چنين نيست و اين در همچنان باز و تا روز قيامت براي تمام بشريت منبع فيض الهي خواهد بود و هيچ کس جرأت بستن آن را نداشته و نخواهد داشت؛
.
چرا که قرآن مجيد مي‏فرمايد: «يريدون ليطفئوا نوراللّه بأفواههم و اللّه متمّ نوره و لو کره الکافرون»؛
.
آنان مي‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولي خدا نور خود را کامل مي‏کند، هرچند کافران خوش نداشته باشند.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

تضعيف راويان حديث
.
از ديگر تلاش‏هاي مذبوحانه دشمنان، مقابله با اين حديث است که از طرف برخي کينه توزان صورت گرفته و اين حديث را به بهانه ضعف راويان، مردود دانسته‏اند.
.
ابن الجوزي اين خبر را از جمله اخبار ساختگي دانسته و به خيال خود، اين خبر ضعيف است؛ چرا که با اخبار صحيحه که در باره ابوبکر وارد شده، در تضاد است؛ بدين جهت گفته است: حديث سدّ الابواب از اخبار ساختگي رافضيان است.
پاسخ مي‏دهيم: اين خيال خامي بيش نيست؛ چرا که :
.
اوّلاً: اين حديث را عده‏اي از ياران رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم نقل کرده‏اند که ما شکّي در صحابه بودنشان نداريم،
.
همانند: ابن عباس، زيد بن ارقم، براء بن عازب، سعد بن أبي وقّاص، عبداللّه بن عمر، جابر بن عبداللّه انصاري، ابوسعيد خدري، امّ سلمه، ابو رافع، عايشه، عبدالمطلب بن عبداللّه بن حنطب، عمر بن الخطّاب، جابر بن سمرة، انس بن مالک، حذيفة بن اسيد غفاري، ابوذر غفاري، ابوالحمراء، بريدة أسلمي، علي بن ابي‏طالب، عدي بن ثابت و جمع ديگري از ياران رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم.
.
و به گفته ابن شهر آشوب اين حديث را نزديک به سي نفر از ياران رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم نقل کرده‏اند.
.
افزون بر اين، اين حديث با الفاظ گوناگوني که دارد، از بيست و نه طريق وارد شده است، و مرحوم سيدهاشم بحراني به اين اسناد اشاره کرده است.
.
ثانياً: بيشتر محدّثان و راويان اين حديث را توثيق کرده‏اند.
.
تعبيرهايي که در باره اسناد و رجال اين روايت آمده است، به قرار ذيل است:
.
. فالحديث بنصّ الحظاظ صحيح رجاله ثقات.
.
. در فتح الباري آمده است: رجاله ثقات.
.
. بدخشي در نزل الابرار، پس از ذکر اين حديث مي‏نويسد: اخرجه احمد و النسايي و الحاکم و الضياء باسناد رجاله ثقات.
.
. ابن حجر مي‏نويسد: سند صحيح و رجاله رجال الصحيح الاّ العلاء و هو ثقة و ثقة يحيي بن معين و غيره.
.
. در فتح الباري پس از ذکر اين حديث مي‏نويسد: اخرجه احمد و النسائي و اسناده قوي.
.
. محمودي در تحقيق ارزشمند خود بر کتاب تاريخ دمشق در ترجمه زندگاني اميرمؤمنان از ابن حجر، در ذيل اين حديث آورده است: اين حديث مشهور است و طرق متعددي بر آن نقل شده است و هر طريقي خود به تنهايي از مرتبه «حسن» کمتر نيست.
.
و از مجموع اين طرق بنا به روش اهل حديث، قطع به صحت اين حديث پيدا خواهيم کرد.
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: پيامبر اسلام و مرجعيت علمي اميرالمؤمنين عليه السلام

پست توسط محب فاطمه »

تحريف حديث

يکي ديگر از راه‏هاي مقابله با اين حديث، که از طريق برخي محدّثان صورت گرفته، گذاشتن نام ابوبکر به جاي نام علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام است! در حالي که در صحاح و غير صحاح همه، روايت سدّ الأبواب را مخصوص علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام دانسته‏اند و چنان که گفته شد، راويان آن را ثقه شمرده‏اند.
.
ترمذي در صحيح و احمد بن حنبل در مسند، از ابن عباس، از پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم نقل کرده‏اند که پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم دستور به بستن درها جز خانه علي عليه‏السلام را صادر کرد.
.
اما بخاري در صحيح خود، بابي را به عنوان: «باب الخواصة و الممر في المسجد»، باز کرده و در آن روايتي را از ابوسعيد خدري از پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم نقل کرده که در آخر آن چنين آمده است:
.
ولکن اخوة الاسلام و مودته لايبقين في المسجد باب الاّ سدّ الاّ باب أبي‏بکر؛
.
اما برادري و مودت اسلام دري را در مسجد باز نمي‏گذارد مگر آن را ببندد، مگر در ابي‏بکر.
..
.
حال متعرض اين جهت نمي‏شويم که آيا رجال و اسناد اين روايت از نظر خودشان صحيح است يا نه و فرضاً تمام رجال و اسناد اين روايت صحيح باشد، آيا بين اين دو حديث تناقض پيش نمي‏آيد؟
.
مگر ترمذي و مسند احمد، جزء صحاح نيستند که اين حديث را مخصوص علي بن ابي‏طالب دانسته‏اند؟!
.
پس يا بايد بگويد: احاديث ترمذي و احمد، احاديث صحيحه‏اي نيستند و يا بايد حديث بخاري را که در برابر همه صاحبان کتب صحاح و مسانيد و سنن قرار گرفته است کنار گذاشته شود و آن را غير صحيح بدانيم.
.
عجيب است که ابن سعد واقدي، که کتابهاي خويش را در ظلّ عنايت حکومتها نوشته است، در کتاب طبقات خود، با نقل حديثي از معاوية بن صالح، در باره بستن درها، جز در خانه ابوبکر، اهانتي به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نسبت مي‏دهد که هرگز قابل بخشش نيست!
.
او به نقل از معاوية بن صالح آورده است: جمعي از مردم گفتند:
.
  درهاي ما را بست و درب خليلش را رها کرد. 
.
پس رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم فرمود:
.
  به من آنچه شما گفتيد در باب ابي‏بکر، به درستي که مي‏بينم برباب ابي‏بکر نوري را و مي‏بينم بر باب شما ظلمتي را.  
.
آيا خود قضاوت نمي‏کنيد که: اين روايت جعلي و دروغ است؟
.
.
 چرا که هيچگاه پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم نسبت گمراهي و ضلالت به ياران خود نداده است و چگونه در اينجا آشکارا و بي‏پرده به تمام ياران خود و يا لااقل به کساني که دري به مسجد باز کرده بودند، يا زبودن آن ذوب را مايه ضلالت و ظلمت مي‏بيند.
 .
. الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية علي بن ابيطالب عليه السلام. تصویر
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “پیغمبر شناسی”