█حادثه عاشورا در گذر تاریخ

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

چكيده ديدگاه ها  از آن چه بيان شد، در نتيجه گيرى از كلمات آنان بايد گفت:

يكم. حكومت يزيد، شرعى و الهى بوده است;

دوم. ناسزا گفتن به معاويه نارواست.
ابن خلدون در اين زمينه مى نويسد:
إيّاك أن تظنّ بمعاوية رضى اللّه عنه فإنّه أعدل من ذلك وأفضل;1
از گمان ناشايست نسبت به معاويه بپرهيزيد، همانا عدالت او بيشتر از اين حرف ها و مرتبه اش بالاتر است.

سوم. هر گونه خدشه به حاكميت يزيد، خدشه اى به معاويه و صحابه و در رأس آنان «شيخ الصحابه عبداللّه بن عمر» است; فردى كه بُخارى در روايتى بيعتش را با يزيد نقل نموده است و هر طعن و خدشه اى به صحابه مساوى با كفر است(!)

چهارم. سيّدالشهداء عليه السلام عليه حكومت حقّ قيام و خروج نموده و او خارجى است(!)

پنجم. همه كسانى كه در ماجراى شهادت سيّدالشهداء عليه السلام شركت نموده اند، بنا به فرمان رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله بوده و در راستاى پيروى و اطاعت از پيامبر اين كار را انجام داده اند(!) ـ پناه مى بريم به خداوند متعال از اين كلماتى كه گفتن و نوشتنش دشوار است ـ
چون سيّدالشهداء عليه السلام بر حكومت حقه يزيد قيام كرده، پس واجب القتل است(!) از طرفى نه تنها قاتلان او گناه نكرده اند; بلكه به دستور پيامبر عمل كرده و مستحق اجر و ثواب نيز هستند(!)


آرى، آنان در پى چنين اعتقادى ما را خطاب و سرزنش مى كنند و مى گويند:

چرا بر كسى كه قتل او واجب و به حق بوده، اقامه عزا مى كنيد و در ايّام عاشورا براى او مجلس سوگوارى بر پا مى كنيد؟
پس ما با شما مبارزه مى كنيم و اين مراسم را از بين مى بريم و حتى اگر بتوانيم شما اقامه كنندگان عزا بر حسين بن على عليهما السلام را هم نابود مى كنيم. 


1 . مقدمه ابن خلدون: 207.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

«» چرايى مبارزه با حادثه عاشورا

عزادارى شعارى است كه تير آن معاويه را هدف قرار مى دهد.
اگر از امام حسين عليه السلام دم بزنيم، سرانجام به طعن معاويه مى انجامد. پس بايد با عزادارى مبارزه كنند و از مراسم عاشورا جلوگيرى كنند تا به صحابه اى كه همراه معاويه و يزيد بودند و با يزيد دست بيعت داده اند، خدشه اى وارد نشود.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

«» ديدگاه عبدالمغيث حنبلى بغدادى

فرد ديگرى كه درباره حادثه عاشورا اظهار نظر كرده، عبدالمغيث بن زهير حنبلى بغدادى درگذشته سال 583 هجرى است. سيره نويسان اهل سنّت در شرح حال او مى نويسند:

كان إماماً حافظاً محدّثاً زاهداً صالحاً متديّناً صدوقاً، ثقةً ورعاً أميناً حسن الطريقة جميل السيرة حميد الأخلاق مجتهداً في اتّباع السنّة;1
او پيشوا، حافظ، محدّث، دنيا گريز، صالح، متدّين، بسيار راست گو، پرهيزگار، مطمئن و امين، داراى رفتار نيكو، يگانه در اخلاق و كوشا در تبعيت و پيروى از سنّت پيامبر بود.


با اين همه اوصاف و القاب و مقام بلندى كه نزد اهل سنّت دارد، كتابى در فضايل و مناقب يزيد بن معاويه تأليف كرده است.
او از پيامبر در مدح معاويه چنين نقل مى كند كه فرمود:

  اجعله هادياً واهد به;2
خدايا! معاويه را هدايت گر قرار ده و به مردم توفيق ده تا به واسطه معاويه هدايت شوند. 


پس به مقتضاى اين حديث ما بايد ولايت فرزند معاويه را بپذيريم; چرا كه در ادامه مى گويد:

 ومن هو هاد لا يجوز أن يطعن عليه فيما اختاره من ولاية يزيد;3

كسى كه خودش هدايت گر است، جايز نيست كسى عليه او طعن و خدشه اى بزند و بگويد: چرا معاويه يزيد را جانشين خود نموده است... .
 


وى در ادامه مى افزايد: ولاية يزيد ثبتت برضى الجميع...;4
ولايت يزيد با پذيرش همگان به اثبات رسيد... .
 


خلاصه چينش مبانى علماى متعصّب اهل سنّت در يك جمله چنين است: به مقتضاى احاديثى كه از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مبنى بر واجب بودن پيروى از خلفا و اميران رسيده، مى توان گفت: حسين بن على طغيان گر است(!)

آرى، همانا خواندن و نوشتن چنين سخنانى قلب آكنده از محبّت حضرت سيّدالشهداء عليه السلام را دچار غم و پريشانى مى كند و اگر دفاع از مذهب و مكتب اهل بيت عليهم السلام وظيفه ما نبود، هرگز چنين كلماتى را نقل نمى كرديم.
آن گاه عبدالمغيث حنبلى بغدادى در پاسخ اشكالات بر يزيد مى نويسد: «به احترام پدرش نبايد چيزى به يزيد گفت».

آرى، نگوييد يزيد شرب خمر مى كرد...;
نگوييد يزيد بن معاويه با زن هاى مَحرمِ خويش نكاح مى كرد...;
كسى حقيقتى از كردارهاى يزيد را به گوش ديگران نرساند...;
چرا بايد چيزى نگفت؟

  به احترام پدر يزيد بايد سكوت كرد(!) 



اين مطالب در كتابى يافت مى شود كه آن حنبلى بغدادى در پوشاندن و مخفى نمودن حقايق تاريخى نوشته است.
ولى هرگز حقايق مخفى نمى ماند و حتّى گاهى اين حقايق بر قلم عالمان و دانشمندان خودشان جارى مى شود و منشأ و دليلى مى گردد كه برخى از عالمان عامه از يزيد و اعمال ناشايست او دفاع كنند و آن گاه ديگر عالمان در اين باره سخن هايى بگويند و بنويسند.

در ردّ كتاب عبدالمغيث حنبلى، عالمى به نام ابوالفرج ابن جوزى حنبلى كتابى تأليف نموده است. او معاصر با عبدالمغيث است و در سال 597 درگذشته است.
البته كتاب عبدالمغيث كه در دفاع از يزيد و بيان فضايل او بوده، به دست ما نرسيده، ولى ردّ آن كتاب به قلم ابن جوزى به دست ما رسيده است.
بزرگانى از اهل سنّت مانند ذهبى، ابن كثير دمشقى و ديگران تصريح مى كنند كه اى كاش عبدالمغيث چنين كتابى نمى نوشت.5

حال اگر از خود اين شخص يعنى عبدالمغيث ابن زهير حنبلى سؤال شود كه به چه دليل شما و امثال شما از يزيد بن معاويه دفاع مى كنيد، در جواب مى گويد:

 ّما قصدتُ كفَّ الألسنة عن لعن الخلفاء وإلاّ فلو فتحنا هذا الباب لكان خليفة الوقت أحق باللعن;6

فقط به اين جهت از يزيد دفاع كردم تا با اين كار لعن خلفا را از سر زبان ها قطع كنم، وگرنه اگر از لعن خلفا جلوگيرى نكنيم و اجازه چنين كارى را بدهيم، همين خليفه زمان خودمان به لعن سزاوارتر است. 



آرى، آنان بايد كارى كنند كه خلفا مورد لعن قرار نگيرند.
تا كنون سخن از جلوگيرى لعن يزيد به جهت معاويه و عبداللّه بن عمر بود، امّا حالا سخن از خلفا به ميان آمد. پس به تدريج راز مبارزه با شعائر حسينى و عزادارى حضرت سيّدالشهداء عليه السلام روشن مى شود.
از طرفى، علّت تلاش و همّت استوار شيعيان در برپايى عزاى سيّدالشهداء عليه السلام معلوم مى شود.
در عين حال، به حق خودشان سوگند كه با اين همه شكوه در برگزارى مراسم عزا و سوگوارى حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام هنوز حق آن حضرت را ادا نكرده ايم و در اين مسئله بده كاريم!


1 . شذرات الذهب: 4 / 275.
2 . الردّ على المتعصّب العنيد: 75.
3 . الردّ على المتعصّب العنيد: 75.
4 . همان: 77.
5 . سير اعلام النبلاء: 21 / 160.
6 . ر.ك همان: 161.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

«» تفتازانى و ديدگاه او درباره لعن خلفا

يكى ديگر از علماى آنان كه با لعن خلفا پيكار نموده، سعدالدين تفتازانىاست.
وى با عبارتى صريح تر از عبارت قبلى، علّت جلوگيرى از لعن بر يزيد را فاش مى كند و مى گويد:
  قيل: فمن علماء المذهب من لم يجوّز اللعن على يزيد مع علمهم بأنّه يستحقّ ما يربو على ذلك ويزيد.
قلنا: تحامياً عن أن يرتقى إلى الأعلى فالأعلى;1

اگر كسى بگويد علماى مذهب، لعن يزيد را جايز نمى دانند، در حالى كه مى دانند يزيد مستحق لعن است ـ بلكه بيش تر از لعن استحقاق دارد ـ پس چرا از لعن يزيد جلوگيرى كرده اند؟
در جواب آنان بايد گفت: جلوگيرى آنان از لعن يزيد به جهت بالا رفتن لعن به پدر يزيد و بالاتر از آن، يعنى خلفاى قبل از معاويه است
.
 

مبادا لعن يزيد ادامه پيدا كند و به لعن معاويه و افراد ديگر از خلفا انجامد.
از اين رو، نه ابن خلدون، نه ابن عربى مالكى، نه عبدالمغيث بن زهير و نه تفتازانى هيچ كدام واقعيّت را بيان نكرده اند; چرا كه اين واقعه ريشه در حقايقى دارد كه با كمال ادب و وقار به بررسى آن ها خواهيم پرداخت.

آنان ناگزيرند حسين بن على عليهما السلام را واجب القتل بدانند تا در مقابل شور و حماسه هميشه جاودان تاريخ، يعنى شهادت سيّدالشهداء عليه السلام مقابله كنند. آنان با شيوه هاى قبلى كه از راه موعظه و نصيحت بود، نتوانستند عزاى سيّدالشهداء عليه السلام را كم رنگ كنند.

به راستى چرا آنان ناگزير به مبارزه هستند؟
چون پاى صحابه در كار است...; زيرا معاويه و آن گاه خلفاى پيشين در اين حادثه شريك جرم مى شوند... .



1 . شرح المقاصد: 5 / 310.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

«» نگاهى به نقش معاويه در حادثه كربلا

معاويه در قضيّه كربلا از آن هنگام نقش پيدا مى كند كه فرزندش را ولى عهد خود قرار داد. پس خرده گيرى بر يزيد، خود به خود متوجّه كسى خواهد بود كه او را به اين مقام رسانده است و افزون بر آن، خلفاى پيشين نيز مقصر خواهند بود.

بنا بر ادعاى نويسنده، شهادت سيّدالشهداء عليه السلام در عراق، نقشه خود معاويه بوده كه يزيد تنها آن را اجرا كرده است.
با تأمّل، صبر و دقّت در مطالبى كه مى آيد، اين حقيقت; از جمله ناگفته هاى عاشورا روشن خواهد شد.

اكنون براى تحقيق و بحث، ناگزيريم مطالب گفته شده را به دقّت بررسى كنيم.
پيش تر ديدگاه آن گروه متعصّب درباره شهادت سيّدالشهداء عليه السلام گذشت كه عدّه ديگرى از بزرگان اهل سنّت، بر آن گروه متعصّب به شدّت انتقاد كرده اند:

ـ وقتى حافظ ابوالحسن هيثمى ديدگاه ابن خلدون را نقل مى نمايد. او را لعن مى كند و به او دشنام مى دهد و اشك مى ريزد... !

ـ حافظ ابن حجر مكّى، موضع گيرى ابن عربى مالكى را نقل مى كند و مى گويد: اين كلام بدن انسان را به لرزه مى اندازد.

ـ در برابر عبدالقادر گيلانى كه مى گفت: روز عاشورا بايد روز شادى و سرور باشد، ابن جوزى حنبلى مى گفت: چنين حرف هايى باطل است. آراستن، سرور و شادى در روز عاشورا و حرف هايى از اين قبيل را نمى توان به پيامبر صلى اللّه عليه وآله نسبت داد و اين دروغ است.


ما در آينده سخنان ديگر دانشمندان اهل سنّت را در قرن هاى مختلف، از احمد بن حنبل تا شهاب الدين آلوسى بغدادى و شيخ محمّد عبده مصرى... نقل خواهيم نمود و خواهيد ديد كه همه آن بزرگان يزيد را لعن كرده و از كار او اعلام بى زارى و نفرت نموده و حتّى برخى از آن ها به صراحت او را تكفير كرده اند..


بنابراين، واجب القتل خواندن سيّدالشهداء عليه السلام، ديدگاه گروهى از علماى اهل تسنّن است كه آنان را با ديگران از اهل تسنّن بايد متفاوت دانست; اينان كسانى هستند كه پيروانشان از يزيد، به عنوان «اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه» و يا به نام «الخليفة المظلوم يزيد بن معاويه» ياد مى كنند.

وقتى مولاى ما حضرت اباعبداللّه الحسين عليه السلام را واجب القتل بدانند، خود به خود ما را كه پيروان آن حضرت هستيم، تكفير مى نمايند و ريختن خون ما را نيز حلال مى دانند.
تعصّب و خشم آن گروه تندرو درباره اهل بيت عليهم السلام آن قدر بالا رفته كه درباره «حجّاج بن يوسف» كتابى نوشته اند و از آن جنايت كار تاريخ، دفاع مى كنند و حتى در بيان فضايل و مناقب «هند» (مادر معاويه)(!) كتاب نوشته اند.

آنان نزد عموم اهل تسنّن ارزش و جايگاهى ندارند و بيشتر مسلمانان به آنان بى اعتنا هستند. از اين رو، يادآور شديم كه عموم مسلمانان از فرقه هاى غير شيعى در مراسم عاشورا شركت مى كنند.
در مقابلِ همين گروه افراطى و تندرو، علماى بزرگى از خود اهل تسنّن به مخالفت برخاسته اند. جالب اين جاست كه اين افراد از زمره علمايى هستند كه با اهل بيت عليهم السلام رابطه خوبى نداشته اند; ولى به رغم آن، ديدگاه آن گروه متعصّب را زير سؤال برده و رد نموده اند; علماى بزرگى مانند ابوالحسن هيثمى، ابن حجر مكّى و ابن جوزى حنبلى كه هر يك از آنان حافظ عصر خود بوده اند.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

«» نقد و بررسى ديدگاه علماى تندرو اهل سنّت

با نگاه به آن چه گذشت، پرونده فكرى آن گروه تندرو مشخص شد. ديدگاه هاى آنان درباره و پيرامون شهادت سرور جوانان بهشت، حضرت حسين بن على عليهما السلام، به شرح زير مى آيد:

1 . ولايت و حاكميت يزيد; پذيرفته همه صحابه

اين سخن خلاف حقايق تاريخى است; چرا كه به طور مفصّل بيان خواهيم كرد كه بزرگان صحابه و شخصيت هايى معروف آن زمان با ولايت يزيد مخالف بوده اند...
به همين جهت، معاويه با مشكلات فراوانى روبه رو شد و به روش هاى گوناگونى دست زد تا بتواند مخالفان خود را در برنامه جانشينى يزيد، سركوب كند.

البته كسانى مثل جابر بن عبداللّه انصارى، ابو سعيد خُدرى، سهل بن سعد انصارى، زيد بن ارقم و ديگر صحابه درباره جانشينى يزيد سكوت كردند.
روشن است كه سكوت آنها هيچ دلالتى بر رضايتشان ندارد; چرا كه آنان در حال تقيّه بوده اند و تقيّه در بين صحابه به ويژه در زمان معاويه رايج بوده است. آنان مى ترسيده اند كه آن چه بر سر ديگران آمده، بر سرشان بيايد... .

پس سكوت صحابه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله دليل بر رضايت آنان از كار معاويه نمى تواند باشد.
ديگر اين كه همكارى جمعى از صحابه با معاويه، يا با زور و يا با پرداخت پول، نيز با ترساندن و يا تهديد به كشتن آن ها، بوده است.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

2 . نقش عبداللّه بن عمر در ولايت يزيد

ابن عربى مالكى با استفاده از احاديثى كه در صحيح بُخارى آمده، به بيعت عبداللّه بن عمر و قبول ولايت يزيد استناد مى كند.
امّا در نقد كلام او بايد گفت كه خود ابن عربى مالكى مى گويد: «عدّه اى از علما بيعت عبداللّه بن عمر با يزيد را تكذيب نموده و اين مطلب را تصديق نكرده اند».1

از اين جمله معلوم مى شود كه علماى اهل تسنّن، درباره بيعت عبداللّه بن عمر با يزيد اختلاف داشته اند.
البتّه اين مطلب در صحيح بُخارى آمده است، اما خود بُخارى از سردمداران همين گروه متعصّب است كه ديدگاهشان را درباره يزيد و شهادت سيّدالشهداء عليه السلام بيان كرديم.

با اندك تحقيقى در شخصيّت عبداللّه بن عمر، به دست خواهد آمد كه او مردى ضعيف و از جهت روحى فرد سستى بوده و شخصيّت حقيقى نداشته است و اگر احترامى براى او مى گزارند، به جهت پدرش است و ابن عربى، عبداللّه بن عمر را به عنوان شيخ الصحابه (بزرگ صحابه) معرفى كرده تا به اهداف و مقاصد خود برسد.

آرى، او هرگز «شيخ الصحابه» نبوده و چنين مقامى در آن زمان نداشته است و حتى خليفه دوم عمر كه پدرش بوده، او را قبول نداشته است.
وقتى به عمر پيش نهاد كردند براى پسرت عبداللّه، مقام و منصبى در نظر بگير، او در جواب گفت: عبداللّه نمى داند كه چگونه همسرش را طلاق دهد، با اين حال من چگونه به او مقام و سمتى را واگذار كنم؟2

حتى در مواردى عبداللّه بن عمر با پدرش مخالفت مى نمود; در مسئله «متعه» معروف است كه گفت:
«اين حكم حرمت متعه ]كه پدرم آن را صادر نموده[، مخالف حكم رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله است و ما بايد از حكم پيامبر خدا اطاعت كنيم، نه از حكم پدرم».3
درباره عبداللّه بن عمر در زمينه ولايت عهدى يزيد نوشته اند: «معاويه مبلغ يك صد هزار درهم به او داد، او اين پول را پذيرفت و در جانشينى يزيد سكوت كرد!»4


آرى، سكوت كرد، ولى آيا به راستى عبداللّه بن عمر در زمان معاويه با يزيدبيعت كرده است، يا نه؟ در اين باره، اهل تسنّن و بزرگانشان اختلاف نظر دارند.

درباره ضعف شخصيت اين فرد آورده اند كه عبداللّه بن عمر، بعد از عثمان با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نكرد!
با وجود اين وقتى اهل مدينه بر يزيد قيام كردند و واقعه حرّه به وجود آمد، عبداللّه با يزيد بيعت كرد.

 آن گاه كه بعد از يزيد نوبت حكومت به عبدالملك بن مروان رسيد، گفت: من از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله شنيدم كه فرمود: «كسى كه شب را روز كند و بيعت خليفه اى بر عهده اش نباشد، مسلمان نيست».
به همين جهت، شبانه رفت و با والى آن زمان، حجّاج بن يوسف ثقفى كه از طرف عبدالملك بن مروان ولايت آن ديار را به عهده داشت، بيعت نمود.
حجّاج به او گفت: چه عجله اى در كار است كه تو شبانه آمده اى; تا صبح صبر مى كردى... !
عبداللّه در پاسخ گفت: ترسيدم كه امشب از دنيا بروم و بيعت عبدالملك بن مروان بر گردنم نباشد، نداشتن بيعت خليفه زمان مسئوليت دارد و من بايد به وظيفه ام عمل كنم(!)
حجّاج گفت: من مشغول كارى هستم، آن گاه پايش را دراز نمود و گفت: با پايم بيعت كن(!)5
عبداللّه بن عمر با پاى حجّاج بن يوسف ثقفى بيعت كرد، تا به اين واسطه با خليفه زمانش يعنى عبدالملك بن مروان، بيعت نموده باشد.
 

آرى، همين عبداللّه كه با امير مؤمنان على عليه السلام بيعت نكرد، عاقبت كارش به كجا رسيد!



1 . العواصم من القواصم: 214 ـ 234.
2 . الطبقات الكبرى: 3 / 343.
3 . گفتنى است كه ما در پژوهشى جداگانه تحت عنوان نگرشى به ازدواج موقت، متعه حج و متعه نساء را بررسى نموده ايم. كه ـ ان شاء اللّه ـ طى سلسله پژوهش هاى اعتقادى چاپ خواهد شد.
4 . فتح البارى: 13 / 59 .
5 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 13 / 242.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط Labbaik »

3 . چرايى لعن نفرستادن بر يزيد

پيش تر گفتيم كه برخى از علماى اهل سنّت معتقدند كه يزيد را نبايد لعن كرد. وقتى از آنان مى پرسيم كه با توجه به جناياتى كه يزيد مرتكب شده، چرا نبايد يزيد لعن شود؟
در پاسخ اين سؤال مى گويند: اگر يزيد لعن شود، مردم لعن را به «الأعلى فالأعلى»، بالاتر از يزيد خواهند برد و پاى كسانى به ميان خواهد آمد كه سزاوار نيست به آنان جسارت شود.

آرى، به ميان آمدن پاى خلفا در حادثه كربلا، ريشه در سقيفه دارد و از آن جا ناشى مى شود كه مسلمانان در زمان عمر بن خطاب قسمتى از سرزمين هاى شام را فتح كردند. يزيد بن ابى سفيان از طرف عمر والى آن ديار شد و بعد از مرگ يزيد برادرش معاويه جانشين او گرديد و پس از آن كه تمام سرزمين شام به دست مسلمانان افتاد، او والى تمام سرزمين شام شد. عثمان نيز در دوران حكومت خود، معاويه را در ولايت آن ديار ابقاء نمود.1 آن هنگام كه عمر وى را والى شام نمود، ابوسفيان با خوش حالى به عمر گفت:
وصلتك رحم;2
صله رحم كردى.
در نتيجه، همه كسانى كه معاويه را به آن مقام رساندند، در اعمال خوب (اگر كار خوبى داشته باشد!) و بد او شريك هستند.

بنابراين خيلى واضح است كه سرانجام كارهاى معاويه به «الأعلى فالأعلى» مى رسد; يعنى با اندكى تأمّل و تفكّر در كارنامه او، اين سؤال ها مطرح مى شود:
چه كسى او را به اين سمت منصوب نمود؟
و با چه هدفى معاويه را به منصب ولايت شام برگزيدند و... .


1 . تاريخ مدينة دمشق: 59 / 55.
2 . الاستيعاب: 3 / 1417; اسد الغابة: 4 / 386; تاريخ مدينة دمشق: 65 / 251.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Iron
Iron
پست: 465
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲ تیر ۱۳۸۸, ۱۱:۴۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2007 بار
سپاس‌های دریافتی: 991 بار

Re: █حادثه عاشورا در گذر تاریخ

پست توسط مستور »

Labbaik نوشته شده:3 . چرايى لعن نفرستادن بر يزيد

پيش تر گفتيم كه برخى از علماى اهل سنّت معتقدند كه يزيد را نبايد لعن كرد. وقتى از آنان مى پرسيم كه با توجه به جناياتى كه يزيد مرتكب شده، چرا نبايد يزيد لعن شود؟
در پاسخ اين سؤال مى گويند: اگر يزيد لعن شود، مردم لعن را به «الأعلى فالأعلى»، بالاتر از يزيد خواهند برد و پاى كسانى به ميان خواهد آمد كه سزاوار نيست به آنان جسارت شود.

آرى، به ميان آمدن پاى خلفا در حادثه كربلا، ريشه در سقيفه دارد و از آن جا ناشى مى شود كه مسلمانان در زمان عمر بن خطاب قسمتى از سرزمين هاى شام را فتح كردند. يزيد بن ابى سفيان از طرف عمر والى آن ديار شد و بعد از مرگ يزيد برادرش معاويه جانشين او گرديد و پس از آن كه تمام سرزمين شام به دست مسلمانان افتاد، او والى تمام سرزمين شام شد. عثمان نيز در دوران حكومت خود، معاويه را در ولايت آن ديار ابقاء نمود.1 آن هنگام كه عمر وى را والى شام نمود، ابوسفيان با خوش حالى به عمر گفت:
وصلتك رحم;2
صله رحم كردى.
در نتيجه، همه كسانى كه معاويه را به آن مقام رساندند، در اعمال خوب (اگر كار خوبى داشته باشد!) و بد او شريك هستند.

بنابراين خيلى واضح است كه سرانجام كارهاى معاويه به «الأعلى فالأعلى» مى رسد; يعنى با اندكى تأمّل و تفكّر در كارنامه او، اين سؤال ها مطرح مى شود:
چه كسى او را به اين سمت منصوب نمود؟
و با چه هدفى معاويه را به منصب ولايت شام برگزيدند و... .



1 . تاريخ مدينة دمشق: 59 / 55.
2 . الاستيعاب: 3 / 1417; اسد الغابة: 4 / 386; تاريخ مدينة دمشق: 65 / 251.





سلامتصویر

شرمنده من متوجه نشدم.میشه بیش تر توضیح بدید؟تصویر
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود "- یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم " - قدری احساسات پشت"به من چه اصلا " - مقداری خرد پشت " چه بدونم " -و اندکی درد پشت " اشکالی نداره" هست.
ارسال پست

بازگشت به “امام حسین‌ (علیه السّلام)”