~ زندگى سياسى امام رضا(ع)~

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: ~ زندگى سياسى امام رضا(ع)~

پست توسط Labbaik »

مرحله چهارم :
در اين مرحله كه عباسيان به پيروزى نزديك شده بودند، خلافت را ميراث خود مدعى شدند. ولى هنوز رابطه انقلاب خود را با اهلبيت از دو سو هنوز نگسسته بودند:

 نخست: آنكه ادعاى موروثى بودن خلافت را براى خود از طريق على (عليه السلام ) و محمد بن حنفيه ثابت مى كردند.

دوم : آنكه مى گفتند علت قيام ما به انگيزه خونخواهى علويان است .
 


سفاح در نخستين خطابه خود در مسجد كوفه پس از ذكر بزرگى خدا و ارجمندى پيغمبر (ص ) گفت كه ولايت و وراثت (ميراث خوارى ) راه خود را گشود و سرانجام هر دو به او رسيدند، و سپس به مردم وعده هاى نيكو داد.(38)
داود بن على نيز در نخستين خطابه اش در مسجد كوفه گفت : (شرافت و عزت ما زنده شد و حق و ميراثمان به ما بازگشت.)(39)
منصور نيز در خطبه اى چنين گفت : (... خدا ما را به خلافت گرامى داشت ، يعنى همان ميراثمان كه از پيامبرش به ما رسيده ..)(40)
 اما پس از منصور و حتى در ايام خود منصور چنانكه توضيح خواهيم داد مجراى ميراثخوارى را هم تغيير دادند، يعنى به جاى آنكه از طريق على (عليه السلام ) بدانند، عباس را واسطه و عامل ميراثخواريشان قرار دادند. 

منتها بيعت با على را نيز جايز مى شمردند، چه عباس نيز آن را جايز شمرده بود. بنابراين ، از منصور گرفته تا خلفاى بعدى همه عباس را واسطه دريافت ارث ادعايى خويش مى پنداشتند.
در نامه اى به محمد بن عبدالله بن حسن ، منصور مى نويسد:
 [HIGHLIGHT=#fbd5b5]خلافت ارثى بود كه عباس آن را همراه با چيزهاى ديگر از پيغمبر به ارث برد، لذا بايد در اولادش باقى بماند..(41)  

رشيد هم مى گفت :
[HIGHLIGHT=#fbd5b5] ((از پيغمبر ارث برده ايم ، خلافت خدا در ميان ما باقى مى ماند))(42).   

امين نيز پس از مرگ پدرش رشيد كه براى خود بيعت مى گرفت ، مى گفت :
[HIGHLIGHT=#fbd5b5] ((... خلافت خدا و ميراث پيامبرش به امير مؤ منان رشيد، رسيد.))(43)  

و از اين قبيل مطالب بسيار است كه ما در اينجا فرصت بازگويى همه آنها را نداريم .


....................
38- تاريخ ابن خلدون / 3 / ص 129 مروج الذهب / 3 / ص 256 طبرى / 10 / ص 37 (ليدن ).
39- طبرى / 10 / ص 32 (ليدن ) الكامل ، ابن اثير / 4 / ص 325.
40- مروج الذهب / 3 / ص 301 طبرى / 10 / ص 432.
41- طبرى / 10 / ص 215 العقد الفريد / 5 / ص 81 تا 85 (دارالكتاب ) صبح الاعشى / 1 / ص ‍ 333 ببعد الكامل مبرد، طبيعة الدعوة العباسية .
42- البداية و النهاية / 10 / ص 217.
43- تاريخ يعقوبى / 3 / ص 163.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: ~ زندگى سياسى امام رضا(ع)~

پست توسط Labbaik »

:: نكته مهمى كه بايد خاطرنشان كرد

وقتى حوادث تاريخى را پيگيرى مى كنيم مى بينيم نخستين چيزى كه خواستاران خلافت از آن دم مى زدند، خويشاوندى خودشان با رسول اكرم (ص ) بود.
ابوبكر نخستين كسى بود كه در روز ((سقيفه )) اين شگرد را آغاز كرد، سپس عمر بود كه اعلام داشت كسى حق ندارد با آنان در مطلب حجت منازعه كند، زيرا هيچكس به لحاظ خويشاوندى از ايشان به پيامبر نزديكتر نمى باشد
(نهاية الارب ، جلد 8، ص 168، عيون اخبار قتيبه ، جلد 2، ص 233، العقدالفريد، جلد 4، ص 258 چاپ دارالكتاب العربى ، الادب فى ظل التشيع ، ص 24 به نقل از البيان والتبيين جاحظ)؛

و زيرا كه ايشان دوستان و خويشاوندان پيامبرند (طبرى ، جلد 3، ص 220 چاپ دارالمعارف مصر، الامامة و السياسة ، ص 4، 15 چاپ الحلبى مصر، شرح النهج معتزلى ، جلد 6، ص 7، 8، 9، 11، و الامام الحسين از عديلى ، ص 186 و 190، و آثار ديگر)؛

مى گفتند كه ايشان عترت پيغمبر و جدا شده از اويند (العثمانية جاحظ، ص 200)
و خلاصه با اين سخنان انصار را از صحنه بيرون راندند چه ادعاى خلافت آنان را بر همين اساس ، بى اساس قلمداد مى كردند.
ابوبكر نيز به حديثى استدلال مى كرد كه نقادان اهل سنت (چنانكه در ينابيع المودة حنفى آمده ) آن را حديثى مستفيض شمرده اند (يعنى حديثى كه مكرر در مكرر از پيغمبر نقل شده ). پيغمبر در اين حديث مى فرمايد: 
((براى شما دوازده خليفه خواهد بود كه همه امت بر آنان اجتماع كرده و همه نيز از قريشند)).
 

استدلال ابوبكر به اين حديث پس از تحريف آن صورت مى گرفت به اين معنى كه صدر آن را حذف كرده و به عبارت ((امامان از قريشند)) بسنده كرده بود (مدرك : صواعق ابن حجر، ص 6 و ساير كتابها).

اينكه امامان بايد از قريش باشند به صورت انديشه اى تكوين يافت كه همه از آن تقليد و پيروى كردند، اساسا اين موضوع جزو عقايد اهل سنت درآمد و ابن خلدون آن را به اجماع هم مستدل نموده است .
خلاصه آنكه لزوم قريشى بودن امامان فقط يك تقليد مرسوم نبود، بلكه جزو عقايد اهل سنت قرار گرفت .
ولى آنچه كه زاده سياست باشد با سياست ديگرى نيز از بين خواهد رفت . پس از نهصد سال سلطان سليم كه بر مسند قدرت نشست و خليفه عباسى را سرنگون كرد، همه او را ((اميرالمؤ منين )) خواندند در حالى كه او اصلا از قريش نبود. بدين طريق يكى از مواد اعتقادى اين گروه از مسلمانان در عمل به ابطال گراييد.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “امام رضا (علیه السّلام)”