عيدالزهراء غدير ثاني

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط علی اصغر حسین »

    تصویر      

خداوند در قرآن بیان می کند که یک الگویی در وجود ابراهیم و همراهان ابراهیم برای شما مسلمین هست. مگر آنها چه کرده اند؟ (اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم؛ به قوم خود گفتند: ما از شما و از آنچه به جای خدا می پرستید بیزاریم، متحنه/ 4 ). آنها هم با قوم خودشان بودند و با همه آنها صله قوم و خویشی داشتند، آن یکی پسر عمویش می شد، آن یکی پسر خاله اش، آن یکی نوه عمه اش، او برادر زنش و . . . ابراهیم و همراهان ابراهیم هم که - به تعبیر عوامانه - از پای بته بلند نشده بودند، آنها هم مردمی بودند که فامیل و قوم و خویش و دوستان داشتند، ولی به خاطر ایمانشان و اینکه قومشان با اینها ستیزه کردند و به کلی از آنها بریدند، گفتند ما از شما تبری می جوییم. تولی و تبری یعنی پیوند دوستی با دوستان خدا برقرار کردن و پیوند بیزاری با دشمنان خدا بر قرار کردن.
«اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم» به قومشان گفتند ما از شما تبری می جوییم، هم از شما و هم از معبودهای شما (آن معبودها سمبل مسلک و عقیده و ایمان شماست)، یعنی از شما و از فکر و عقیده و راه شما تبری می جوییم. «کفرنا بکم» تنها شما کافر نیستید، ما هم کافریم، شما کافرید به آنچه ما ایمان داریم، ما هم کافریم به شما و به عقیده، مسلک شما (در مفهوم " کفر " ستیزه کردن و مبارزه و مخالفت کردن عملی خوابیده است) یعنی به شدت با شما و باعقیده شما مبارزه، خواهیم کرد.
امام سجاد علیه السلام می فرماید: «من لعن الجبت و الطاغوت لعنة واحدة كتب الله له سبعین الف الف حسنه محی عنه سبعین الف الف حسنه و رفع له سبعین الف الف درجه و من امسی یلعنهما لعنه واحده كتب له مثل ذلك»: كسی كه یك بار لعنت كند جبت و طاغوت را خداوند تعالی هفتاد میلیون حسنه برای او می نویسد و هفتاد میلیون گناه از پرونده اعمالش پاك میكند و هفتاد میلیون درجه بر درجات او می افزاید و هر آن كس كه روز و شب بر او بگذرد در حالی كه آن دو را لعنت كند همان حسنات برای او نوشته می شود. ابوحمزه ثمالی گفت: بعد از شهادت علی بن الحسین علیه السلام خدمت مولایم امام باقر علیه السلام رسیدم و این حدیث را به محضرشان عرضه داشتم فرمودند: بله این چنین است ای ثمالی! آیا دوست داری برای تو اضافه تر بگویم؟ عرضه كردم بلی یا مولای. پس فرمودند: كسی كه یك بار آن ها را در صبح تا شام لعنت كند گناهی بر وی نوشته نمی شود. ابوحمزه گوید: بعد از شهادت امام باقر علیه السلام به محضر مقدس امام صادق علیه السلام رسیدم و حدیث پدر و جد مكرمش را خدمتش عرضه داشتم. حضرت فرمودند: یا ابوحمزه! مطلب حق و صحیح است، سپس فرمودند برای لعنت كننده یك میلیون درجه بالا می برد و در ادامه فرمودند: «ان الله واسعٌ كریم». (شفاء الصدور فی شرح زیارت عاشورا: ذیل فراز اللهم حص انت اول ظالم بلعن منی...).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «من تاثم ان یلعن من یلعنه الله فعلیه لعنة الله»: كسی كه احساس گناه كند از لعن كردن شخصی كه خدا او را لعنت كرده، پس لعنت خدا بر او باد ( رجال كشی: ج 2، ص 811، رقم 1012). امام صادق علیه السلام می فرماید: «نحن معاشر بنی هاشم نأمر كبارنا و صغارنا بسبهما و البرائة منهما»: ما بنی هاشم بزرگ و كوچك خود را امر می كنیم به ناسزا گفتن به آن دو نفر و بیزاری جستن از آنان (رجال كشی: ص 135 ).
شیخ ابوالحسن مرندی از شیخ حر عاملی صاحب وسائل شیعه رحمة الله علیهما نقل می كند: امیرالمؤمنین علیه السلام در حال طواف كعبه بود مردی پرده خانه كعبه را گرفته و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله می فرستاد، حضرت بر او سلام نمود. بار دوم حضرت او را دیدند ولی سلام نكردند. آن مرد عرض كرد یا امیرالمؤمنین! چرا این بار به من سلام ننمودید؟ حضرت فرمود: نخواستم تو را از ذكر لعن كه این بار می گفتی باز دارم. چرا كه لعن از صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله بالاتر است( مجمع النورین و ملتقی البحرین: ص 208).
در روایت دیگری آمده است: مرد خیاطی دو پیراهن نزد امام صادق علیه السلام آورد و عرض كرد: من هنگام دوختن یكی از این دو پیراهن صلوات بر محمد و آل محمد می فرستادم و هنگام دوختن دیگری لعن بر دشمنان محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله می فرستادم. شما كدامیك را اختیار می نمایید؟ امام صادق علیه السلام پیراهنی را كه با ذكر لعن دوخته شده بود انتخاب نمودند و فرمودند: من این پیراهن را بیشتر دوست دارم( امارة الولایة: ص 51 ـ و تعلیقه شفاء الصدور: ج 2، ص 48). امام صادق علیه السلام بعد از هر نماز واجب چهار مرد و چهار زن را لعن می فرمود: عمر، ابابكر، عثمان و معاویه، عایشه، هند، حفصه، ام حكم خواهر معاویه( تهذیب: ج 2، ص 321).
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: والله اگر این امت روی خاك بایستند با پای برهنه در حالی كه بر سر خود خاكستر ریخته باشند و گریه و زاری كنند و بر كسانی كه آن ها را گمراه كرد ه اند و راه خدا را بسته اند و مردم را به سوی جهنم خوانده اند؛ لعنت كنند باز این امت در لعن و بیزاری كم كاری كرده اند. در روایات فراوانی آمده است كه عوالمی وجود دارد كه عدد آن ها بیش از تعداد جن و انس است و اهالی آن عوالم تماما لعنت می كند آن دو نفر را( بصائر الدرجات ، صفار: جزء 10، باب 14).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله «... ان من عظیم ما یتقرب به خیار املاك الحجب و سماوات صلاة علی محبینا اهل البیت و اللعن لشانئینا»: نبی اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ... به درستی كه بالا ترین چیزی كه برای بهترین ملائكه آسمان ها و ملكوت باعث تقرب به خداوند تعالی می شود، درود بر محبین اهل بیت علیهم السلام و لعن بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام است( تفسیر الامام: ص 295).
        
تصویرتصویر
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط علی اصغر حسین »

 سؤال: اميرالمؤمنين(عليه السلام) در قنوت خويش چه كسانى را لعن مى نمود؟ 
 
  جواب:   طبرى در كتاب تاريخش مى گويد(1): على در قنوتِ نماز صبح مى گفت:  «اللّهمّ العن معاوية، وعمرواً، و أبا الأعور السلَمي، وحبيباً، وعبد الرحمن بن خالد، والضحّاك بن قيس، والوليد»   (خداوندا! معاويه و عمرو و أبو الأعور سلَمى و حبيب و عبدالرحمن بن خالد و ضحّاك بن قيس و وليد را لعنت كن). پس از آنكه اين مطلب به گوش معاويه رسيد او هم در قنوت على و ابن عبّاس و مالك اشتر و حسن و حسين را لعن مى كرد.(2)
 

 1 ـ همان 6: 40 (5/71، حوادث سال 37 هـ ق).
2- شفیعی شاهرودی ،گزيده اى جامع از الغدير، ص 174.
 
تصویرتصویر
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط علی اصغر حسین »

ايا لعن بر دشمنان اهل بيت(سلام الله عليهم) جايز است ؟ سؤال: آيا لعن كردنِ كسانى كه به اهل بيت عليهم السلام ستم كرده اند، واجب است يا مستحب، يا حكم ديگرى دارد؟

جواب: قرآن حكيم بر كسانى كه خدا را با آزار دادن پيامبرش آزرده اند، وبا آزار دادن اهل بيت، رسول اش را آزرده اند لعن كرده است.

آنجا كه خدا مى فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا؛ (احزاب،57) بى گمان كسانى كه خدا و پيامبر او را مى آزارند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفّت بار و خواركننده آماده ساخته است».

آيا سزاور نيست كسانى را كه خدا لعنت كرده، مؤمنين آنها را لعنت كنند؟
تصویرتصویر
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط علی اصغر حسین »

   تصویر

آيا كاربرد لعنت در مورد مخلوقات خداوند صحيح است يا خير؟ در صورت صحت سؤال بالا چه كساني مورد لعنت خدا قرار گرفته اند؟

تصویر

در مورد لعن، بايد گفت لعن كه به معناى دورى از لطف و رحمت الهى است و آنچه نکوهش شده ناسزاگويي و سب به خدايان مشرکان است «لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم؛... و آنهايي را که جز خدا مي خوانند دشنام مدهيد که آنان از روي دشمني [و] به ناداني خدا را دشنام خواهند داد» (انعام، آيه 108).
اما لعن به معناي طلب دوري از رحمت الهي، نسبت به کافران و ظالمان در قرآن نيز آمده است «ان الله لعن الکافرين و اعد لهم سعيرا؛ خداوند کافران را لعن مي کند و عذاب را براي آنان آماده کرده است» (احزاب، ايه 64).
و همچنين کساني که پيامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند. «ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره؛ کساني که خداوند و پيامبرش را آزار مي دهند خداوند آنان را در دنيا و آخرت مورد لعن قرار مي دهد» (احزاب، آيه 57).
براى معاندان و محاربان با امام حسين(ع) و ظالمين به اسوه‏ها و الگوهاى هدايت مردم، ابدى است. زيرا ملاك لعن، ابدى است. آنچه كه موجب لعن و نفرين نسبت به ظالمين به حق محمد و آل محمد(ص) شده است، و ملاك لعن است، چون باقى است لعن هم باقى است. علاوه بر اين، حقيقت و روح دين را همين حب و بغض‏ها تشكيل مى‏دهد.
حب و عشق نسبت به كسانى كه بندگان مطيع و عارف درگاه الهى بوده‏اند و بغض نسبت به كسانى كه دشمن حق و حقيقت بوده‏اند (تولي و تبري) از نشانه هاي ايمان است. همچنان كه در متون دينى آمده است «هل الدين الاّ الحبّ؟ و هل الايمان الاّ الحبّ و البغض؟ آيا دين و ايمان چيزى غير از حبّ و بغض است؟»، (ميزان الحكمه، ج 2، ص 944)
و در حديث قدسى آمده است: «خداوند به موسى(ع) فرمود: آيا هرگز كارى براى من انجام داده‏اى؟ موسى عرض كرد: برايت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را ياد كردم؛ خداوند فرمود: نماز برهان و حجّت براى توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سايه‏ى سرت و ياد من، نورى است براى تو چه كارى براى من كرده‏اى؟ موسى(ع) عرض كرد: مرا به كارى كه براى توست راهنمايى فرما. خداوند فرمود: اى موسى! آيا هرگز براى من با كسى دوستى كرده‏اى و براى من با كسى دشمنى كرده‏اى؟ پس، موسى دانست كه برترين اعمال، حبّ و دوستى به خاطر خدا و بغض و دشمنى به خاطر خداست»، (همان، ص 966).
در زمينه حب و بغض بخاطر خدا، نقل متواتر از شيعه و سنى رسيده است. نبى اكرم مى‏فرمايد: «حبّ و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (كنزالعمّال، ح 24688) بنابراين، يكى ديگر از فلسفه‏هاى زيارت عاشورا را همين تحكيم حبّ و بغض به خاطر خدا مى‏توان برشمرد.
با توجه به آنچه گفته شد، لعن بر دشمنان و صلوات بر اولياء موجب حفظ و تقويت روحيه ظلم ستيزي با دشمنان و پيوستگي با مؤمنان مي شود. به همين جهت شخصيت وارسته و جامع نگري مانند امام راحل فرموده اند «آنچه ما داريم از محرم و صفر داريم» و «آنچه اسلام را زنده نگه داشته محرم و صفر بوده است».
و هم چنين تحليل گران دشمنان به اين نتيجه رسيده اند آنچه موجب حفظ روحيه ظلم ستيزي شيعيان شده، زنده نگهداشتن خط سرخ عاشورا است و آنچه به شيعيان اميد مي دهد، ايمان به خطر سبز انتظار است.
اما آنچه مهم است بايد برپايي مجالس عزاداري و لعن و نفرين ها، با معنا و جهت دار باشد به طوري که نفرت از يزيدهاي زمانه را به دنبال داشته باشد و تجديد روحيه ياران باوفاي امام حسين(ع) در ميان مؤمنان امروزه به نمايش در آيد و منظور شهيد مطهري رعايت اين نکته است که از زمان خود غافل نشويم. و شعارهاي ما بر پايه شعور باشد. البته راه هاي ظلم ستيزي متعدد است که خودکفايي و بي نيازي از تکنولوژي دشمن نيز يکي از نمونه هاي آن است.
از روايت فهميده مي شود كه لعنت بر چهار قسم است ; لعنت حرام , مكروه , جايز و مستحب.
لعنت حرام : لعنت مؤمن و كسي كه مستحق لعنت نيست حرام مي باشد. رسول خدا(ص ) فرمودند: »هرگاه لعنت از دهان لعنت گر خارج شود نگاه مي كند, اگر راهي به سوي آن چيزي كه متوجه آن شده است يافت به طرفش مي رود وگرنه به طرف كسي كه از دهانش خارج شده است برمي گردد«. امام باقر(ع ) فرمودند:» از لعنت كردن مؤمن بپرهيزيد كه به خودتان برمي گردد«. حتي شخصي كسي را كه پيامبر او را حد مي زد لعنت كرد حضرت فرمودند لعنتش مكن او خدا و رسولش را دوست دارد (گرچه گنهكار است ).
لعنت مكروه : لعنت حيوانات است كه انسان حيواني را لعن كند.
لعنت جايز: لعنت كافرين (احزاب , آيه 64), لعنت ظالمين و كساني كه به خداوند دروغ مي بندند (هود, آيه 18), لعنت مردان زن نما و زنان مردنما, بدعت آورندگان در دين , كسي كه پدر و مادر خويش را لعن كند, رشوه دهنده و رشوه ستان و واسطه ميان آن دو, كسي كه بين مرد و زني سعايت كند تاميان آنها جدايي افكند, كسي كه ميان موئمنان سخن چيني كند, كسي كه تقدير خدا را دروغ بداند, رباخوار و ربادهنده و گواهان بر ربا, كسي كه احترام مسجد را نگه ندارد, زن آوازه خوان و...., (ترجمه ميزان الحكمه , ج 11, ص 5324).
لعنت مستحب : لعنت به كساني كه خدا و رسولش را اذيت كنند (احزاب , آيه 57), كساني كه به زنان پاك دامن و مؤمن تهمت زنا مي زنند (نور, آيه 23 - هود, آيه 60 و 99 - قصص , آيه 42), كساني كه دشمن دين و اهل بيت پيامبر هستند كه در اين مسائله دو روايت در وسائل الشيعه , ج 4, كتاب الصلاه, ابواب التعقيب ذكر گشته است.
     تصویر  
تصویرتصویر
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط علی اصغر حسین »

* امّا روايات رسيده در باب لعن و نفرين معاويه
در تاريخ طبرى در جلد 11 صفحه 357 آمده كه روزى رسول خدا ابوسفيان را ديد كه بر الاغى نشسته و معاويه پشت الاغ و يزيد جلوى الاغ در حركت بودند، پس رسول خدا فرمود: خدا لعنت كند قائد و راكب و سائق را! و بر اين اساس محمد فرزند ابوبكر نامه‏اى به معاويه مى‏نويسد: اى لعين و فرزند لعين ... و نيز در صحح مسلم در باب مَن لَعنه‏
النبى (ص) آمده كه: روزى رسول خدا معاويه را سه بار طلبيد و معاويه استجابت نكرد و در سه بار به فرستاده رسول خدا گفت به پيامبر بگو من فعلاً مشغول غذا خوردن هستم، پيامبر معاويه را با اين عبارت نفرين فرمود:«لا اشبع اللَّه بطنه» يعنى: خداوند شكم معاويه را هيچگاه سير نكند. و دعاى پيامبر هم مستجاب شد و معاويه در طول عمر خويش هيچگاه سير نشد. اين روايت در مسند ابى داود نيز آمده و هم چنين در كنز العمال ج 6 صفحه 87 و در ميزان الأعتدال ج 2 صفحه 17 از رسول خدا روايت شده كه فرمود: اگر معاويه را برمنبر من ديديد او را بكشيد. و اين روايت را نيز
ابن حجر در تهذيب التهذيب ج 7 صفحه 324 آورده و هم چنين در ج 8 صفحه 74 در شرح حال عمر بن عبيد بن باب از جمله دلائل واضحه جواز لعن بلكه دلائل كفر معاويه تمست به اين حديث شريف رسول خدا كه اكابر علماى اهل سنت چون نسائى و ثعلبى و فخر رازى و ابن ابى الحديد و شافعى و ابن جوزى در كتابهايشان آنرا روايت كردند كه رسول خدا فرمود:« من سَبَّ علّياً فقد سبنى و من سبنى فقد سبَّ اللَّه» و واضح است چنانكه اكثر تاريخ نويسان و سيره نويسان نوشتند كه معاويه خود و يارانش سالهاى متمادى در مجالس و منابر به حضرت على (ع) سب و دشنام مى‏فرستاد و مردم را امر مى‏كرد كه حضرت على (ع) را در نماز و قنوت لعن كنند و اين بدعت زشت تا زمان عمر ابن عبدالعزيز ادامه داشت آيا با استناد به حديث شريف معاويه ساب اللَّه و پيامبر نيست؟! و حكم چنين كسى آيا كفر و لعن نيست؟!
و ابن حجر در صواعق محرقه خود روايتى بهتر و بالاتر از اولى از رسول خدا روايت كرده و آن اين است كه رسول خدا (ص) فرمود: «مَن سبَّ اهل بيتى فانّما يرتّد عن اللَّه و الأسلام و من آذانى فى عترتى فعليه لعنة اللَّه» پس به حكم اين روايت كسى كه هركدام از يكى از اهل بيت پيامبر را دشنام دهد يا آزار برساند مرتد است و لعنت خداوند بر او باشد و معاويه و يزيد مصداق اتم اين حديث مى‏باشند.
امّا درباره جواز لعن يزيد علاوره بر استدلال به آياتى كه گذشت خيلى از علماى بزرگ اهل سنت نيز فتوى به جواز لعن يزيد دادند كه به بعضى آنها اشاره مى‏كنيم. از جمله اين علماء قاضى عضدالدين ابجى صاحب شرح مواقف در كلام كه در اشعار خود گفته:
اللعن على يزيد فى الشرع يجوز و اللا عن يحوى خسات و بجوز
و از جمله علماى عامه كه قائل به لعن هستند ابوالفرج عبدالرحمن بن على حنيلى معروف به ابن الجوزى كه در اينخصوص كتابى تأليف كرده بنام «الرّد على المتعصب العنيد المانع عن لعن يزيد» كه در حقيقت ردّ بر عبد المعتب بن زهير الحنيلى است كه او كتابى در فضائل يزيد نوشته است.
* خلاصه و جمع بندى مطلب اين است كه با توجه آيات و روايات و فتاواى جمعى از علماء اهل تسنن و نيز با توجه به حوادث تاريخى تلخ كه بعضاً ذكر شد با اين نتيجه مى‏رسيم كه لعن و تبرى از معاويه و يزيد نه فقط جائز است بلكه مستحب و گاهى به حكم تبرّى از دشمنان خدا و رسول خدا واجب مى‏شود، چرا كه لعن اينها و امثال آنها در واقع تبرّى و بيزارى از خط و مشى آنها و نيز بيزارى از دوستان و پيروان آنها مى‏باشد. در پايان يك مطلب را توضيح مى‏دهم و آن لقبهاى دروغينى كه اهل سنت به معاويه دادند چون خال المؤمنين و كاتب وحى، كه بايد گفت معاويه كاتب مراسلات پيامبر با عرب بود نه كاتب وحى و اگر او بخاطر اينكه خواهرش ام حبيبه زن پيامبر بود خال المؤمنين لقب داده شد چرا محمد بن ابى بكر كه برادر عايشه ام المؤمنين است مفتخر به اين لقب نشد آيا چون محمد ابن ابى بكر پيرو امام على (ع) بود از اين لقب محروم شد؟!
تصویرتصویر
Iron
Iron
پست: 203
تاریخ عضویت: جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸, ۴:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 621 بار
سپاس‌های دریافتی: 602 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط علی اصغر حسین »

در قرآن كريم بيش از چهل بار واژه لعن تكرار شده و از زبان خدا و رسول خدا و فرشتگان و مردم به افراد و گروههايى لعن و نفرين نثار شده است ، كه ما در اينجا جهت أختصار و بعنوان نمونه به اين مقدار مذكور اكتفا نموديم، تا سند محكم و قاطعى باشد بر جواز لعن در بعضى موارد و براى بعضى اشخاص و گروهها، و پس از ذكر اين آيات به ذكر مواردى از لعن و نفرين پيامبر اكرم (ص) به بعضى اشخاص و گروهها مى‏پردازيم، تا معلوم شود كه موارد جواز لعن و نفرين هم در قرآن و هم در سنت نسبت به بعضى اشخاص و گروهها زياد بوده.



جناب سلام لطفا پستهای اخیر را با دقت بخوانید. فکر میکنم ادله وشواهد کافی باشد.
هم خدا در قران مستقیم لعن کرده (شیطان/ ابی لهب) و هم اهل بیت در بسیاری از مواقع مستقیم لعن میکردند.
تصویرتصویر
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط salam1358 »

اولا اينكه پيامبر(ص) معاويه و ابوسفيان را قبل از تظاهرشان به اسلام لعن كرده اند مورد قبول است. اما اينكه پس از تظاهر آنان به اسلام باز هم پيامبر(ص) تظاهر به لعن آنان بفرمايد بسيار بعيد است. زيرا پيامبر(ص) در اواخر عمر شريفشان براي جلب دلهاي آنان از سهم مؤلفة قلوبهم به آنان دادند و سعي مي كردند دلهايشان را جذب كنند.

ثانيا آنچه مورد انتقاد ماست لعن صريح و با ذكر نام و مكشوف است.
ثالثا اينكه اميرالمومنين(ع) برخي را با ذكر نام در قنوت لعن كرده باشند - در صورت اثبات - مربوط به شرايط جنگ صفين است كه در رويارويي مستقيم بودند. ضمنا احتمال جعلي بودن اين روايت وجود دارد زيرا با مطرح كردن اينكه علي(ع) در قنوت معاويه را لعن فرمود بعد مي آيند توجيه مي كنند كه معاويه هم سب علي(ع) را به عنوان واكنش منطقي انجام داده بود!!
در واقع اين يك خودزني سياسي است كه توسط امويان انجام شده است.
آنها خواستند بگويند ما آغازگر لعن و سب نبوده ايم.
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط salam1358 »

ديدگاه اهل بيت(ع) درباره دشنامگويي به مقدسات ديگران :

تجربه نشان داده كه هيچگاه دشنام گفتن به مقدسات ديگران موجب هدايت گمراهان نمي شود بلكه برعكس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار مي كند. از اين رو اهل بيت(ع) به شيعيان يادآور مي شدند كه خداوند از دشنام گفتن - حتي نسبت به بتهاي مشركان- نهي فرموده است. خداوند مي فرمايد: « به معبود كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها(نيز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند »[أنعام/108] بنابراين پرهيز از دشنام يك اصل قرآني و اسلامي است.

اهل بيت(ع) نيز بر اين اصل تأكيد كرده اند از اين رو استثنا قايل شدن براي آن در شرايط خاص نيازمند دليل خاص است. در جنگ صفين برخي از اصحاب اميرالمؤمنين(ع) طرف مقابل را دشنام مي دادند كه آن حضرت فرمود: «بر شما روا نمي دانم كه نفرينگر و دشنامگو باشيد، و فحش دهيد و اظهار نفرت كنيد. ولى اگر كارهاى زشت آنان را بيان مى‏كرديد و مى‏گفتيد كه رفتار و كردارشان چنين و چنان بوده، سخنى درست‏تر گفته و عذرى رساتر آورده بوديد»[. نهج البلاغه[چاپ دارالهجره قم] خطبه 206 ص323 و نصر بن مزاحم، وقعة صفين [چاپ قاهره] ص103 ؛ ابوحنيفه دينوري، الأخبار الطوال[چاپ منشورات الرضي، قم] ص 165 ؛ ابن¬أعثم كوفي،الفتوح [چاپ بيروت] ‏ج2 ص543 ]

در اينجا اميرالمؤمنين(ع) در عينِ نهي از دشنامگويي ، ياران خود را به افشاگري درباره عملكردِ دشمن فرا مي خواند. بنابراين پرهيز از دشنامگويي به معناي سكوت در مقابل انحرافات نيست بلكه به معناي روشنگريِ مؤدبانه و استدلالي است كه احتمال هدايت مخاطبان را بيشتر مي كند و در پيشگاه خداوند و در مقابل افكار عمومي نيز بهتر قابل دفاع است.
در روايتي ديگر خطاب به شيعيان آمده :« از خدا پروا كنيد و با هركس همدم مي شويد به نيكويي همنشيني كنيد و با همسايگان خوشرفتار باشيد و امانت را به صاحبانش برگردانيد و مردم را خوك نخوانيد. اگر شيعه ما هستيد همانگونه كه ما سخن مي گوييم سخن بگوييد و مانند ما رفتار كنيد تا براستي شيعه ي ما باشيد » [قاضي نعمان مغربي، دعائم‏الإسلام[چاپ مصر] ج1 ص61 و ميرزا حسين نوري ، مستدرك‏الوسائل[چاپ قم]: ج 8 ص311]
از اين روايت دانسته مي شود كه در آن روزگار برخي از تندروها، پيروان مذاهب ديگر را با القابي زشت نامگذاري مي كردند كه اهل بيت(ع) از اين رفتار زشت نهي فرمودند. در زمان ما نيز برخي از افراطيها از هر دو مذهب القاب زشتي به مخالفان خود مي دهند كه بي ترديد ناروا و بر خلاف شيوه پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) مي باشد.
در كتاب علل الشرايع(تأليف شيخ صدوق) كه از منابع مهم شيعه است آمده كه ابوحنيفه(پيشواي اهل سنت) نزد امام صادق(ع) شرفياب شد و عرض كرد:«گروهي از شيعيان از سه خليفه نخست به شدت بدگويي و اعلام بيزاري مي كنند و مدعي هستند كه شما چنين توصيه اي به آنان كرده ايد» امام صادق(ع) فرمودند: «واي بر تو! من چنين چيزي نگفته ام» ابوحنيفه گفت : «اما آنها بسيار براي اين كار اهميت قايلند!» امام(ع) فرمودند:«از من چه انتظار داري؟» ابوحنيفه گفت:«اگر نامه اي برايشان بنويسيد و من به آنان برسانم از اين كار دست بر مي دارند.» امام(ع) فرمودند:«[در اينصورت] سخنم را اطاعت نخواهند كرد.» [. محمد بن بابويه صدوق، علل الشرائع، [انتشارات مكتبة الداورى، قم‏]ج1 باب 81 ص91 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج 2 ص294]
گويا امام صادق(ع) نگران بودند كه اگر چنين نامه اي توسط يك عالم سني به گروهي از تندروهاي شيعه در كوفه ابلاغ شود تأثيري نداشته باشد. اما از آنجا كه امام(ع) براستي از تصريح مردم كوفه به لعن بزرگان اهل سنت ناخشنود بودند شخصاً نامه اي نوشتند و توصيه هاي فراواني به شيعيان كردند از جمله اينكه بايد با اهل سنت خوشرفتاري كرده، از تظاهر به دشنامگويي خودداري كنند زيرا چنين رفتار ناشايستي جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار كند سودي نخواهد داشت. از آن پس شيعيان آن نامه را در جايگاه نماز خود قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. [محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج8 ص 2 تا 14 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج71 باب 14 ص 217 و ج 75 باب 3 ص 215]
يكي از نايبان خاص امام زمان(عج) شخصي را به كار درباني گمارده بود اما پس از مدتي معلوم شد اين دربان به معاويه لعنت و دشنام مي دهد. نايب خاص(ره) پس از اطلاع از اين موضوع او را از كار بركنار فرمود. از آن پس آن شخص تا مدتها التماس مي كرد كه سر كار خود برگردد اما نايب خاص (ره) ديگر او را به خدمت قبول نفرمود. [محمد بن حسن طوسي، الغيبة [چاپ قم] ص : 386 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج : 51 ص : 357]
گويي ايشان معتقد بودند كه شيعيان بايد حتي نسبت به حساسيت اقليتي از اهل سنت كه براي معاويه جايگاه قايل هستند ، توجه داشته باشند و نبايد تظاهر به بي احترامي به عقايد اهل سنت كنند.

از برخي از روايات بر مي آيد اصل تبري كه از نظر ما شيعيان يكي از فروع دين است بايد بصورت « لعن ستمكاران بطور كلي » باشد و نبايد با ذكر نام و بصورت صريح باشد. كليني از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرزندِ يكي از سرانِ شرك، اسلام آورده و در ركاب پيامبر(ص) بود. يكبار ابوبكر در حضور او پدر مشركش را لعنت كرد كه او خشمگين شد و به ابوبكر پاسخي تند داد. در آن هنگام پيامبر(ص)- به عنوان يك سيره هميشگي - فرمودند: «وقتي مشرکان را لعن و بدگويي مي كنيد بطور کلي سخن بگوييد نه بطور خاص (با ذکر نام) كه فرزندانشان (که اكنون در شمار مسلمانان هستند) خشمگين شوند» [محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج8 ص69 . اين ماجرا در مصادر تاريخي نيز آمده است: بلاذري، أنساب الأشراف[چاپ بيروت] ج1 ص160 و467 و ج6 ص44 ؛ واقدي، المغازي[چاپ بيروت] ‏ج3 ص925 و ابن حبيب هاشمي، المنمق[چاپ بيروت] ص294]
طبق اين روايت پيامبر اكرم(ص) از لعن صريح مشركان با ذكر نام، نهي فرمود تا موجب دودستگي بين مسلمانان نشود. معناي اين سخن اينست كه به جاي لعن با ذكر نام مثلا بگويند:«اللهم العن الظالمين».
از اين روايت مي توان فهميد كه به طور كلي لعن افراد با ذكر نام – حتي درباره مشركان - اگر موجب كدورت ميان مسلمانان شود روا نيست و بايد از آن پرهيز شود.
به عنوان يك مصداق بايد گفت آنچه پس از عصر صفوي در برخي از محافل تحت عنوان «عيد الزهرا» رواج يافت امري غيرديني و بر خلاف سيره پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بوده است. از اين رو بسياري از مراجع تقليد شيعه به صراحت آن را خرافي و حرام اعلام كرده اند. حديثي كه برخي از افراطيها براي توجيه اين مراسم خرافي مورد استناد قرار مي دهند نيز به اعتقاد محققان جعلي و فاقد اعتبار است. در اين باره كتابي خواندني با عنوان « نهم ربيع ؛ جهالت‌ها خسارت‌ها» منتشر شده است. اين كتاب كه توسط "مهدي مسائلي" تأليف شده است.
نكته ديگر درباره زيارت شريف عاشوراست كه در قديمي ترين نسخه آن عبارت « اللهم خُصَّ‌ أنت اول ظالم باللَّعن و ابدأ به أولاً ثم الثاني و الثالث والرابع» - كه فعلا رايج و مشهور است - وجود ندارد و به جاي آن لعن كلي و عمومي به اين صورت آمده است :« اللهم خُصَّ أنت أول ظالم ظلم آل نبيك باللعن ثم العن أعداء آل محمد من الأولين و الاخرين» اين نسخه ي زيارت عاشورا در كتاب «كامل الزيارات» - كه از تأليفات ابن قولويه قمي(از استادان شيخ مفيد) است- آمده و از جهاتي از نسخه متداول معتبرتر مي باشد اما متاسفانه کمتر مورد توجه مردم قرار گرفته است. در ميان کتب دعاي معاصر «منتخب الادعيه» که زير نظر علامه سيد مرتضي عسکري(ره) تدوين شده اين متن را نقل کرده است. گفتني است اعتبار زيارت عاشورا به هيچ وجه نبايد مورد ترديد قرار گيرد و آنچه در اينجا بيان شد تنها ناظر به يك عبارت كوتاه بود كه بايد طبق نسخه هاي قديمي تر تصحيح گردد.[جعفر ابن قولويه قمي(وفات حدود 368هـ)، كامل‏الزيارات[انتشارات مرتضويه، نجف اشرف]، صص174-179، باب71 و محمدباقر مجلسى ، بحارالأنوار [چاپ بيروت]ج98، ص292. و ميرزا ابوالفضل تهرانى(قرن13ق). شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور[انتشارات مرتضوى، تهران]، ج1، ص44 و سيد مرتضي عسكري، منتخب الأدعيه ، المجمع العلمي الاسلامي، تهران، 1404 ق. /1362 ش ]
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: شیوه سازگاری تبری با تقیه

پست توسط salam1358 »

    از دوستان گفته اند «  پيامبر      (   الله عليه   )    «لعن» و مشتقات آن را در      ، حتى در خصوص مسلمانان و برخى از صحابه به كار برده است; ...    بيش از سيصد         (   الله عليه   )    ديگران         .»

پاسخ ما اينست كه پيامبر (ص) معمولا بطور كلي و بدون ذكر نام لعنت مي كردند نه اينكه مثل كساني كه عيدالزهرا مي گيرند با ذكر نام و نام پدر و شماره شناسنامه لعن كنند.

لعن و تبري بخشي از تشيع است اما بصورت كلي و عمومي مثلا «الله العن الظالمين» اللهم العن شارب الخمر اللهم العن من تخلف عن جيش اسامة و ...

اما لعن با ذكر نام جز در موارد خاص و استثنايي - كه جاي بحث خود را دارد - وارد نشده است.


  از برخي از روايات بر مي آيد اصل تبري كه از نظر ما شيعيان يكي از فروعدين است بايد بصورت « لعن ستمكاران بطور كلي » باشد و نبايد با ذكر نام وبصورت صريح باشد.كليني از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرزندِ يكي از سرانِشرك، اسلام آورده ودر ركاب پيامبر(ص) بود. يكبار ابوبكر در حضور او پدرمشركش را لعنت كرد كه او خشمگين شد و به ابوبكر پاسخي تند داد. در آنهنگام پيامبر(ص)- به عنوانيك سيره هميشگي - فرمودند: «وقتي مشرکان رالعن و بدگويي مي كنيدبطور کلي سخن بگوييد نه بطور خاص (با ذکر نام) كه فرزندانشان (که اكنون درشمار مسلمانان هستند) خشمگين شوند»
منبع : [محمد بن يعقوب كليني،الكافي[چاپ تهران] ج8 ص69 . اين ماجرا در مصادرتاريخي نيز آمده است:بلاذري، أنساب الأشراف[چاپ بيروت] ج1 ص160 و467 و ج6 ص44 ؛ واقدي،المغازي[چاپ بيروت] ‏ج3 ص925 و ابن حبيب هاشمي،المنمق[چاپ بيروت] ص294]
طبق اين روايت پيامبر اكرم(ص) از لعن صريح مشركان با ذكر نام، نهي فرمود تاموجب دودستگي بين مسلمانان نشود. معناي اين سخن اينست كه به جاي لعن با ذكرنام مثلا بگويند:«اللهم العن الظالمين».
از اين روايت مي توان فهميدكه به طور كلي لعن افراد با ذكر نام – حتي درباره مشركان - اگر موجب كدورت ميان مسلمانان شود روا نيست و بايد از آن پرهيز شود. 
New Member
New Member
پست: 15
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۲۰ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re: عيدالزهراء غدير ثاني

پست توسط salam1358 »

پيامبر (ص) معمولا بطور كلي و بدون ذكر نام لعنت مي كردند نه اينكه مثل كساني كه عيدالزهرا مي گيرند با ذكر نام و نام پدر و شماره شناسنامه لعن كنند.

لعن و تبري بخشي از تشيع است اما بصورت كلي و عمومي مثلا «الله العن الظالمين» اللهم العن شارب الخمر اللهم العن من تخلف عن جيش اسامة و ... اما لعن با ذكر نام جز در موارد خاص و استثنايي - كه جاي بحث خود را دارد - وارد نشده است.


از برخي از روايات بر مي آيد اصل تبري كه از نظر ما شيعيان يكي از فروعدين است بايد بصورت « لعن ستمكاران بطور كلي » باشد و نبايد با ذكر نام وبصورت صريح باشد.كليني از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرزندِ يكي از سرانِشرك، اسلام آورده ودر ركاب پيامبر(ص) بود. يكبار ابوبكر در حضور او پدرمشركش را لعنت كرد كه او خشمگين شد و به ابوبكر پاسخي تند داد. در آن هنگام پيامبر(ص)- به عنوانيك سيره هميشگي - فرمودند: «وقتي مشرکان رالعن و بدگويي مي كنيدبطور کلي سخن بگوييد نه بطور خاص (با ذکر نام) كه فرزندانشان (که اكنون درشمار مسلمانان هستند) خشمگين شوند»
منبع : [محمد بن يعقوب كليني،الكافي[چاپ تهران] ج8 ص69 . اين ماجرا در مصادرتاريخي نيز آمده است:بلاذري، أنساب الأشراف[چاپ بيروت] ج1 ص160 و467 و ج6 ص44 ؛ واقدي،المغازي[چاپ بيروت] ‏ج3 ص925 و ابن حبيب هاشمي،المنمق[چاپ بيروت] ص294]
طبق اين روايت پيامبر اكرم(ص) از لعن صريح مشركان با ذكر نام، نهي فرمود تاموجب دودستگي بين مسلمانان نشود. معناي اين سخن اينست كه به جاي لعن با ذكرنام مثلا بگويند:«اللهم العن الظالمين».
از اين روايت مي توان فهميدكه به طور كلي لعن افراد با ذكر نام – حتي درباره مشركان - اگر موجب كدورت ميان مسلمانان شود روا نيست و بايد از آن پرهيز شود.
ارسال پست

بازگشت به “اسلام”