نمي آيي ؟؟؟؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Junior Member
Junior Member
پست: 35
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۷, ۱۲:۲۳ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 26 بار

غروب شد

پست توسط در راه12145 »



چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی


چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی


خلیل آتشین سخن , تبر به دوش بت شکن


خدای ما دوباره سنگ وچوب شد نیامذی


تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام


دوباره صبح , ظهر , نه غروب شد نیامدی
Junior Member
Junior Member
پست: 35
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۷, ۱۲:۲۳ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 26 بار

نمي آيي ؟؟؟؟

پست توسط در راه12145 »

نمی آیی؟؟؟؟؟
ببین عمق وجودم را...همه عصیان و خود کامیست
و نقش خامه ام ...خامیست!!
نمی آیی؟؟؟... که مردان هم عصا از کور می دزدند!!؟؟
محبت را ببین در دست سارق های خوش سیما!!
نمی آیی؟؟
زنان کالای بازارند...از خود نیز بیزارند!!
...و مردان در پی کالایی که گو یا خواهران یا مادران شان هستند...
می کاوند دنیا را....
نمی آیی؟؟
ببین پر گشته از فکر سیاست کفه دنیا
کسی دیگر برای لاله ای
عشقی
درختی
گیسوی یاری....نمی خواند!!
همه آواز می خوانند بهر سیم و زر هر روز
همچون مرغ دست آموز..
به قربانت شوم !! ای عندلیب عشق سودایی...نمی آیی؟؟
و لیکن نیک میدانی که درد ما...همه درد خودیت هاست!!
و فقدان تو...محصول منیت هاست!!
میدانم که میدانی...
و با این درک خوبت نیک میدانم
چه تنهایی
...و تو که روح تن هایی...
به این دنیای سودایی.....نمی آیی!!!!
ارسال پست

بازگشت به “شعر”