»» مصائب حضرت علي(علیه السلام) ««

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

39- خضر نبى

امام على (ع ) فرمودند: لحظه اى كه براى غسل دادن رسول خدا (ص ) آماده مى شدم ، همين كه بدن پاك و پاكيزه آن جناب را بر سكو نهادم ، صدايى از گوشه اتاق به گوشم رسيد كه گفت :
(على ! محمد را غسل مده ، بدن پاك و مطهر او احتياج به غسل و شستشو ندارد).
از سخن او در دلم گمانى پيدا شد (اما به زودى بر طرف شد و به خود آمدم و) گفتم :

 واى بر تو، تو كه هستى ؟ پيامبر خدا (ص ) ما را بر غسل و شستشوى خود فرمان داده است و تو از آن نهى مى كنى ؟! 
در همين حال آواز ديگرى با صدايى بلندتر شنيده شد كه گفت : (على ! او را بشوى و غسل ده ، بانگ نخستين از شيطان بود. او به سبب رشك و حسدى كه بر محمد (ص ) دارد، خوش ندارد كه
وى با غسل و طهارت پاى بر بساط پرودرگار خويش بگذارد).
 
گفتم :اى صاحب صدا! از اين كه او را به من معرفى كردى ، خدا به تو پاداش نيك دهد، اما تو كيستى ؟
گفت : من خضر نبى هستم كه براى تشييع جنازه پيغمبر خاتم (ص ) آمده ام .(44)


----------------
44- مشاهدات اميرمؤ منان (ع )، ج 2، ص 55.
 ******************* 

40- سخنان على (ع ) هنگام غسل پيامبر (ص )

على (ع ) هنگام شستن پيكر پاك رسول خدا (ص ) چنين گفت :

 (پدر و مادرم فدايت باد، با مرگ تو رشته اى بريد كه در مرگ جز تو كس ‍ چنان نديد. پايان يافتن دعوت پيغمبران
و بريدن خبرهاى آسمان .مرگت مصيبت زدگان را به شكيبايى وا داشت ، و همگان را در سوگى يكسان گذاشت .
و اگر نه اين است كه به شكيبايى امر فرمودى و از بى تابى نهى نمودى ، اشك ديده را با گريستن بر تو به پايان مى رسانديم
و درد همچنان بى درمان مى ماند و رنج و اندوه هم سوگند جان .

و اين زارى و بى قرارى در فقدان تو اندك است ، ليكن مرگ را باز نتوان گرداند، و نه كس را از آن توان رهاند پدر و مادرم فدايت ،
ما را در پيشگاه پروردگارت به ياد آر و خاطر خود نگاه دار.)(45)
 
ابوبكر به خلافت گزيده شد. دنيا طلبان على را واگذاردند، و از گرد او پراكنده شدند. در آن روز تنها كسى كه مى توانست به دفاع از سنت رسول برخيزد، دختر پيغمبر (ص ) بود و تنها جايى كه داد خواست در آنجا مطرح مى شد مسجد مسلمانان .


--------------------
45- نهج البلاغه ، گفتار 235.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

41- غسل دهنده پيامبر

هنگامى كه على (ع ) خواست بدن پاك رسول خدا (ص ) را غسل بدهد، فضل بن عباس را به كمك خود خوانده ، نخست چشم هاى فضل را بسته و دستور داد تا وى آب به بدن آن حضرت بريزد. على (ع ) پيراهن رسول خدا (ص ) را تا به ناف باز كرد و به غسل و حنوط و تكفين او پرداخته و فضل با چشم بسته آب بر بدن پاك آن جناب مى ريخت .
وقتى كه على (ع ) از غسل و كفن او فارغ شد على (ع ) نخست تنهايى بر بدن آن حضرت نماز گزارد.


 ********************* 

42- كيفيت نماز بر جنازه پيامبر

مردم از ارتحال و درگذشت آن حضرت اطلاع يافته بودند، در مسجد گرد آمده و در خصوص اين كه چه كسى بر بدن آن جناب نماز بگزارد و در كجا بايد دفن شود گفتگو مى كردند. در اين هنگام على (ع ) وارد شده فرمود:
 رسول خدا (ص ) در حيات و ممات امام ما بوده و هست ، مسلمانان دسته به دسته بدون آنكه به كسى اقتدا كنند بر بدن طيب او نماز بگزارند
و بدانند خداى متعال هيچ پيغمبرى را در مكانى قبض روح نمى فرمايد مگر اين كه آن جا را براى قبر او تعيين مى فرمايد
و من او را در همان خانه اش كه قبض روح شده دفن مى كنم .
 
مسلمانان اين سخن را پذيرفته و بر بدن آن حضرت نماز گزاردند.(46)


----------------------
46- الارشاد، ص 174.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

43- غسل پيامبر

عبداللّه بن عباس رضى اللّه عنه گويد: چون رسول خدا (ص ) وفات يافت كار غسل او را اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (ع ) به دست گرفت و عباس و پسرش فضل نيز با آن حضرت بودند، چون على (ع ) از غسل پيامبر (ص ) فراغت يافت ، كفن از چهره مبارك حضرتش كنار زد و گفت : 
(پدر و مادرم فدايت ، پاكيزه بدرود حيات گفتى ، با مرگ تو چيزى از ما بريده شد كه با مرگ هيچ يك از انبياى گذشته بريده نشده و آن نبوت و اخبار آسمانى است ، مصيبت تو
از طرفى به اندازه اى بزرگ است كه با اين مصيبت ويژه ات تسلى بخش مصيبت هر كس ديگرى هستى

و از طرفى نيز بر تمامى مردم سايه افكنده است به طورى كه همه در اين غم شريك اند، و اگر به صبر و پايدارى فرمان نداده و از بى تابى و ناشكيبايى نهى نفرموده بودى هر آينه اشك ديده مان را در اين راه با گريه فراوان مى خشكانديم

(ولكن آن چه كه هميشه بر دل ما بماند غم غصه اى است كه دست به دست هم داده اند و آن درد و مرض هر دو درد مرگ اند، و البته اين غم و غصه در راه مصيبت تو بسى اندك است )
، پدر و مادرم فدايت ما را به نزد خدايت ياد آر و ما را وجهه همت خوددار).
 
سپس خود را به روى بدن آن حضرت انداخت و صورتش را بوسيد و كفن را به رويش ‍ كشيد.(47)


--------------------
47- امالى شيخ مفيد، ص 115 114.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

44 كيفيت غسل پيامبر (ص )

سليم گفت : از براء بن عازب شنيدم كه مى گفت : بنى هاشم را چه در حيات پيامبر (ص ) و چه بعد از وفات آن حضرت شديدا دوست مى داشتم .
هنگامى كه پيامبر (ص ) از دنيا رفت به على (ع ) وصيت كرد كه غسلش را غير او بر عهده نگيرد، و براى احدى غير او سزاوار نيست عورتش را ببنيد، و هيچ كس عورت پيامبر (ص ) را نمى بيند، مگر آن كه بيناييش از بين مى رود.
على (ع ) عرض كرد: يا رسول اللّه ، چه كسى مرا در غسل تو كمك مى كند؟
فرمود: جبرييل با گروهى از ملايكه .

  چنين شد كه على (ع ) آن حضرت را غسل مى داد، و فضل بن عباس ‍ (ع ) با چشمان بسته آب مى ريخت ، و ملايكه بدن حضرت را آن طور كه على (ع ) مى خواست مى گردانيدند. على (ع ) خواست پيراهن پيامبر (ص ) را از تنش بيرون آورد،
كه منادى اى به او ندا داد: (اى على ، پيراهن پيامبرت را بيرون مياور). لذا دستش را از زير پيراهن داخل كرد و او را غسل داد و سپس حنوط كرد و كفن نمود، و هنگام كفن كردن و حنوط پيراهن را بيرون آورد. 
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

45 نماز بر جنازه پيامبر (ص )

روزى عباس خدمت حضرت على (ع ) رسيد و عرض كرد: مردم متحد شده اند كه بدن شريف حضرت رسول خدا (ص ) را در قبرستان بقيع دفن كنند و ابوبكر نيز بر او نماز گزارد، چون حضرت على (ع ) متوجه شد كه آن منافقان ، اراده نفاق دارند، از خانه بيرون آمد و فرمود:  الناس ، رسول خدا (ص ) در حال حيات و ممات ، امام است و خود ايشان فرمودند كه : من در بقيع دفن مى شوم . و چون ايشان در (اهل مدينه ) غصب خلافت به خواست خود رسيده بودند لذا در اين جهت با على (ع ) موافقت نمودند و گفتند: آنچه را كه مى دانى عمل كن . 
سپس حضرت در جلو جمعيت ايستاد و بر رسول خدا (ص ) نماز خواند. پس از نماز صحابه را مرخص نمودند كه ده نفر ده نفر داخل بقعه شريف مى شوند و على (ع ) اين آيه را تلاوت مى كرد: (ان الله و مالئكته يصلون على النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما) سپس صحابه نيز آيه را مى خواندند و بر محمد (ص ) و آل محمد صلوات مى فرستادند و از بقعه بيرون مى آمدند، تا اين كه همه اهل مدينه بر آن حضرت صلوات فرستادند.(48)


--------------------
48- حيروة القلوب ، ج 2، باب 64، ص 9755.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

46 كيفيت غسل و نماز پيامبر (ص )

سلمان مى گويد: نزد على (ع ) آمدم در حالى كه پيامبر (ص ) را غسل مى داد. پيامبر (ص ) به على (ع ) وصيت كرده بود كه كسى غير او غسلش ‍ را بر عهده نگيرد. وقتى عرض كرد: يا رسول اللّه ، چه كسى مرا در غسل تو كمك خواهد كرد؟
فرمود: جبرييل .


  (ع ) هيچ عضوى (از اعضاى حضرت ) را اراده نمى كرد مگر آن كه برايش گردانيده مى شد. 

 وقتى پيامبر (ص ) را غسل و حنوط نمود و كفن كرد من و ابوذر و مقداد و حضرت زهرا (س ) و امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) را به داخل خانه برد، و خود جلو ايستاد و ما پشت سر او صف بستيم و بر آن حضرت نماز خوانديم . عايشه نيز در حجره بود ولى متوجه نشد چرا كه خداوند چشم او را گرفته بود. 

سپس ده نفر از مهاجرين و ده نفر از انصار را به داخل مى آورد. آنان وارد مى شدند و دعا مى كردند و خارج مى شدند، تا آنكه هيچ كس از حاضرين از مهاجرين و انصار باقى نماندند مگر آن كه بر آن حضرت نماز خواندند.(49)



---------------
49- اسرار آل محمد، ص 218 و 219.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

47 تدفين پيامبر

چون مسلمانان از نماز فارغ شدند، به عادت اهل مكه عباس بن عبدالمطلب كسى را فرستاد تا عبيدة بن جراح مكى ها و ضريح ساز آنها را حاضر كند و نيز به دنبال ابو طلحه زيد بن سهل ، حفار مدينه فرستاد تا بيايد و لحدى براى رسول خدا (ص ) ترتيب دهد ابو طلحه حضور يافته و لحدى براى پيغمبر ترتيب داد و على و عباس و فضل و اسامه به دفن پيغمبر پرداختند.

انصار از پشت ديوار حجره صدا زدند: يا على تو را به خدا سوگند امروز راضى مشو حقى كه ما به رسول خدا (ص ) داريم نابود گردد. يكى از ما را هم اجازه بده تا در دفن پيغمبر (ص ) شركت نمايد.


على (ع ) فرمود:
اوس ‍ بن خولى بيايد و در تدفين آن حضرت شركت كند. اوس مردى فاضل و از مردم بنى عوف خزرج بوده و پيكار بدر را هم دريافته


چون وارد شد، على (ع ) فرمود:
وارد قبر شو چون داخل شد على (ع ) بدن مبارك را به دست وى داد و دستور داد چگونه بدن آن حضرت را روى خاك بگذارد، چون آن بدن پاك را در روى خاك قبر گذارد

حضرت امير فرمود:
 خارج شو، آنگاه خود وارد قبر شده بند كفن پيغمبر را گشود و طرف راست صورت نازنينش را رو به قبله گذارده خشت بر روى بدنش چيد و خاك بر روى آن ريخت .(50) 



------------
50- الارشاد، ص 175 174.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

48 سوگوارى على (ع )

شخصى به آن حضرت گفت : (اى اميرمؤ منان ! اگر محاسن خود را خضاب و رنگ مى كردى بهتر بود!)
امام به او فرمود:

 (الخضاب زينة و نحن قوم فى مصيبة )

خضاب و رنگ كردن يك نوع زيبايى است ولى ما عزاداريم (منظور آن حضرت عزادارى در مورد رحلت پيامبر (ص ) بوده است ).
 

آرى امام على (ع ) در سوگ پيامبر (ص ) بسيار سوگوار بود و از فراق او همچون شمع مى سوخت .(51)



---------------
51- داستانهاى نهج البلاغه ج 2، ص 96 و 97.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

  سوم: مصايب بعد از رحلت رسول اكرم (ص )  


بخش اول : مظلوميت على (ع ) بعد از پيامبر (ص )

49- نظر صحابه درباره عثمان

ابوالفداء مى نويسد: وقتى عثمان جوانان را، خويشاوندان خود را به منصب هاى حساس مملكتى از قبيل فرماندارى و استاندارى منصوب نمود، بعضى از صحابه به عبدالرحمن بن عوف (همان كسى كه در شورى به نفع عثمان راءى داد و اساس خلافت او را استوار نمود) گفتند: تو اين پيش آمدها را بر سر ما آوردى ؟
گفت : من خيال نمى كردم چنين كند، از هم اكنون با خدا پيمان مى بندم كه ديگر با او سخن نگويم . تا وقتى عبدالرحمن از دنيا رفت با عثمان صحبت نكرد، در بيماريش عثمان به عيادت عبدالرحمن آمد صورتش را به طرف ديوار برگردانيد.
ابوبلال عسكرى در كتاب اءوائل مى نويسد
:


  على (ع ) درباره عثمان و عبدالرحمن بن عوف مستجاب شد. 
روزى كه عثمان از ساختمان قصر مخصوص خود به نام (طمار زوراء) فراغت حاصل كرد غذاى فراوانى تهيه نمود و مردم را به وليمه دعوت كرد. يكى از مدعوين عبدالرحمن بود همين كه چشم عبدالرحمن به ساختمان و غذا افتاد گفت : اى پسر عفان آن چه درباره ات مى گفتند و ما دروغ مى پنداشتيم اكنون به حقيقت پيوست من به خدا پناه مى برم از بيعتى كه با تو كردم .

عثمان خشمگين شد، دستور داد به غلامش ، عبدالرحمن را بيرون كند، منظورش از اين كه دعاى على (ع ) مستجاب شد جريانى است كه نقل شده :
 در روز شورى على (ع ) به عبدالرحمن بن عوف فرمود: به خدا قسم اين كار را نكردى مگر به همان اميدى كه آن دو رفيقان از يكديگر داشتند (منظور عمر است كه در استحكام خلافت ابابكر جديت فراوان نمود تا خودش بعد از او به خلافت برسد) در دنباله فرمايش خود فرمود (دقّ اللّه عطر منشم ) خداوند ميان شما عطر منشم را بكوبد.  

منشم ، زن عطر فروشى از قبيله حمير بود. دو قبيله خزاعه و جرهم هر وقت اراده جنگ داشتند خود را به عطر آن معطر مى كردند، هر زمان چنين عمل را انجام مى دادند كشتار بين آنها زياد مى شد از آن روز براى افتراق و اختلاف بين دو نفر اين سخن مثل گرديد.(52)

---------------
52- الغدير، ص 88، ج 9.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: »»مصائب حضرت علي(ع)««

پست توسط Labbaik »

50-عثمان على (ع ) را نيز تبعيد نمود

علامه امينى در جلد نهم الغدير ص 60 مى نويسد آيا جايز است براى مسلمانى كه
ايمان به خدا و قرآن كريم آورده و به آياتى كه درباره اميرالمؤ منين (ع ) در آن كتاب نازل شده توجه داشته باشد و گواهى به نبوت پيغمبر اكرم (ص ) داده و آن چه درباره فضايل على (ع ) توسط شخص پيغمبر ابراز شده قبول داشته باشد و سالهاى متمادى با على همنشين بوده ، به اخلاق بى نظير و صفات حسنه آن جناب پى برده باشد و اطلاع كافى از افعال و كردارش داشته با چشم خود فداكارى هاو جانبازى ها و فتح و پيروزى هايش را در جنگ هاى حساس اسلام مشاهده كرده باشد، آيا براى مسلمانى كه اين قدر شاهد شخصيت على (ع ) باشد جايز است در خطاب با مثل برادر پيغمبر چنين بگويد
 (لم لا يشتمك مروان اذ شتمته فواللّه ما انت عندى با فضل منه )
چرا مروان بهتر نيستى .
 

يا جايز است به اين گونه سخنان با او روبه رو شود؟

  اللّه يا اباالحسن ما ادرى اشتهى موتك ام اشتهى حياتك فواللّه لئن مت احب ان ابقى بعدك لغيرك لانى لااجد منك خلقا و لئن بقيت لا اعدم طاغيا يتخذك سلما و عضدا و يعدك كهفا و ملجئا يمنعنى منه الا مكانه منك فانا منك كالا بن العاق من ابيه ان مات فجعه و ان عاش عقه (53) 

يا به اين سخن با او عتاب نمايد

(ما انت افضل من عمار و ما امنت اقل استحقاقا ام بقوله انك احق بالنفى من عمار).
تو از عمار بهتر نيستى و كمتر از او استحقاق كيفر ندرارى


يا سخن ديگرش كه به مولى گفت : تو از عمار به تبعيد شدن سزاوارترى .

بعد از تمام اين خطاب هاى درشت او را از مدينه بيرون و از آشيانه و خانه اش خارج كرد. على (ع ) را چندين مرتبه به ينبع تبعيد نمود.


 به ابن عباس مى گفت (قل له فليخرج الى ملك بالينبع ما اغتم به و لا يغتم بى )
به على بگو برود به ملك خودش در ينبع نه من از دست او ناراحت و نه او از دست من آزرده باشد!!(54)
 


------------------
53- به خدا قسم نمى دانم آرزوى مرگ با زنده بودن تو را بنمايم اگر بميرى علاقه ندارم براى غير تو زنده باشم و همانند تو پيدا نخواهم كرد. اگر زنده باشى سركشان ، تو را نردبان آرزو و پشتيبان و پناه مقاصد خود قرار مى دهند كه به واسطه ارتباط و علاقه تو به آنها نمى توانيم ايشان را مجازات كنم مثل من و تو مانند پسر نافرمانى است كه مرگ او پدر را ناراحت و زندگى اش باعث آزردگى و نافرمانى پدر است .
54- پند تاريخ ، ج هفتم ، ص 66 65.
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “اميرالمومنين علي (علیه السّلام)”