بسم الله الرحمن الرحیم
روزه از نظر قرآن
استاد علامه طباطبايى رضوان الله تعالى
بسم الله الرحمن الرحيم
سوره بقره، آيات 185-183
يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون.(183)
اياما معدودات فمن كان منكم مريضا او على سفر فعدة من ايام اخر و على الذين يطيقونه
فدية طعام مسكين فمن تطوع خيرا فهو خير له و ان تصوموا خير لكم ان كنتم تعلمون.(184)
شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان فمن شهد منكم الشهر
فليصمه و من كان مريضا او على سفر فعدة من ايام اخر يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر و
لتكملوا العدة و لتكبروا الله على ما هديكم و لعلكم تشكرون.(185)
ترجمه آيات
اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما واجب شده همانطور كه بر اقوام قبل از شما واجب شده بود شايد با تقوا شويد(183).
و اين روزهائى چند است پس هر كس از شما مريض و يا مسافر باشد بايد ايامى ديگر بجاى آن بگيريد و اما كسانى كه به هيچ وجه
نمىتوانند روزه بگيرند عوض روزه براى هر روز يك مسكين طعام دهند و اگر كسى عمل خيرى را داوطلبانه انجام دهد برايش بهتر
است و اينكه روزه بگيريد برايتان خير است اگر بناى عمل كردن داريد(184).
و آن ايام كوتاه ماه رمضان است كه قرآن در آن نازل شده تا هدايت مردم و بياناتى از هدايت و جدا سازنده حق از باطل باشد پس
هر كس اين ماه را درك كرد بايد روزهاش بگيرد و هر كس مريض و يا مسافر باشد بجاى آن چند روزى از ماههاى ديگر بگيرد خدا
براى شما آسانى و سهولت را خواسته و دشوارى نخواسته و منظور اينست كه عده سى روزه ماه را تكميل كرده باشيد و خدا
را در برابر اينكه هدايتتان كرد تكبير گفته و شايد شكرگزارى كرده باشيد(185).
بيان آيات
ويژگىهاى بيانى آيات تشريع روزه
سياق اين سه آيه دلالت دارد بر اينكه:
اولا هر سه با هم نازل شدهاند، براى اينكه ظرف (ايام)در ابتداى آيه دوم متعلق به كلمه(صيام)در آيه اول است و
جمله(شهر رمضان)در آيه سوم يا خبر استبراى مبتدائى حذف شده كه عبارت است از ضميرى كه به كلمه(اياما)بر مىگردد،
و تقدير جمله(هى شهر رمضان)است و يا مبتدائى استبراى خبرى كه حذف شده و تقديرش"شهر رمضان هو الذى كتب عليكم صيامه"
است و يا بدل از كلمه صيام در جمله (كتب عليكم الصيام)در آيه اول است، و به هر تقدير جمله(شهر رمضان)بيان و توضيحى است
براى روشن كردن جمله(اياما معدودات)ايام معدودهاى كه روزه در آنها واجب شده.
پس به دليلى كه ذكر شد آيات سهگانه مورد بحثبه هم متصل، و نظير كلام واحدى است كه يك غرض را دربردارد،
و آن غرض عبارت است از بيان وجوب روزه ماه رمضان.
و ثانيا دلالت دارد بر اينكه قسمتى از گفتار اين سه آيه به منزله توطئه و زمينهچينى براى قسمت ديگر آن است،
يعنى دو آيه اول به منزله مقدمه استبراى آيه سوم، چون در آيه سوم تكليفى واجب مىشود كه صاحب كلام، اطمينان ندارد از اينكه
شنونده از اطاعت آن سرپيچى نكند، براى اينكه تكليف نامبرده تكليفى است كه بالطبع براى مخاطب، شاق و سنگين است،
و به اين منظور، دو آيه اول از جملاتى تركيب شده كه هيچ يك از آنها از هدايت ذهن مخاطب به تشريع روزه رمضان خالى نيست،
بلكه در همه آنها به تدريج ذهن شنونده را به سوى آن توجه مىدهد، و به اين وسيله استيحاش و اضطراب ذهن او را از بين مىبرد،
و در نتيجه علاقمند به روزه مىكند، تا با اشاره به تخفيف و تسهيلى كه در تشريع اين حكم رعايتشده، و نيز با ذكر فوائد و خير دنيوى و
اخروى كه در آن است، حدت و شدت دلخواهى و استكبار او را بشكند.
و بهمين جهتبعد از آنكه در جمله: "يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام"، مساله وجوب روزه بر مسلمانان را خاطرنشان كرد،
بلافاصله فرمود: "كما كتب على الذين من قبلكم" و فهمانيد كه شما مسلمانان نبايد از تشريع روزه وحشت كنيد، و آن را گران بشماريد،
چون اين حكم منحصر به شما نبوده، بلكه حكمى است كه در امتهاى سابق نيز تشريع شده بود.(لعلكم تتقون)،
يعنى علاوه بر اينكه عمل به اين دستور، همان فائدهاى را دارد كه شما به اميد رسيدن به آن ايمان آورديد، و آن، عبارت است از تقوا،
و علاوه بر اين، اين عمل كه گفتيم در آن، اميد تقوا براى شما هست، همچنانكه براى امتهاى قبل از شما بود، عملى نيست كه تمامى
اوقات شما را و حتى بيشتر اوقاتتان را بگيرد، بلكه عملى است كه در ايامى قليل و معدود انجام مىشود،
(اياما معدودات) آرى نكره(و بدون الف و لام)آمدن كلمه(اياما)دلالتبر ناچيزى ايام دارد، و در اينكه ايام را به وصف معدود توصيف كرد،
خود اشعارى استبه اهميت نداشتن آن، همچنانكه همين توصيف در آيه: "و شروه بثمن بخس دراهم معدودة" (1) مىفهماند كه يوسف ع
را به چند درهم ناچيز فروختند.
علاوه بر اينكه ما در تشريع اين حكم رعايت اشخاصى را هم كه اين تكليف برايشان طاقتفرسا است كردهايم،
و اينگونه افراد بايد به جاى روزه فديه بدهند، آنهم فديه مختصرى كه همه بتوانند بدهند، و آن عبارت است از طعام يك مسكين.
"فمن كان منكم مريضا او على سفر - تا جمله - فدية طعام مسكين"و وقتى اين عمل هم خير شما را دربردارد، و هم تا جائى كه ممكن بوده
رعايت آسانى آن شده خير شما در اين است كه بطوع و غبتخود روزه را بياوريد، و بدون كراهت و سنگينى و بىپروا انجامش دهيد،
"فمن تطوع خيرا فهو خير له"براى اينكه عمل نيك را بطوع و رغبت انجام دادن بهتر است، از اينكه به كراهت انجام دهند.
بنابر آنچه گفته شد زمينه گفتار در دو آيه اول مقدمه استبراى آيه سوم كه مىفرمايد: "فمن شهد منكم الشهر فليصمه"الخ،
و بنا بر اين پس جمله: "كتب عليكم الصيام"در آيه اول جملهاى استخبرى كه مىخواهد از تحقق چنين تكليفى خبر دهد،
نه اينكه در همين جمله تكليف كرده باشد، آنطور كه در آيه شريفه: "يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم القصاص فى القتلى" (2)
و آيه"كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيرا الوصية للوالدين و الاقربين" (3) تكليف كرده چون هر چند در هر سه آيه تعبير به
(كتب عليكم)آمده، ليكن بين قصاص در مورد كشتگان - در آيه دوم - و وصيتبه والدين و اقرباء - در آيه سوم، و بين مساله صيام -
در آيه مورد بحث فرق است، و آن اين است كه قصاص در قتلى امرى استسازگار با حس انتقامجوئى امرى است كه دلهاى صاحبان خون
تشنه آن است، صاحبان خون به حكم غريزه و طبيعت نمىتوانند قاتل عزيز و پاره تن خود را زنده و سالم ببينند، و نمىتوانند اين معنا را
تحمل كنند كه نسبتبه جنايتى كه به ايشان شده بى اعتنائى شود، و همچنين وصيت و سفارش والدين و خويشان كه مطابق با حس
ترحم و شفقت و رافتبه ارحام است، آنهم در هنگامى كه مىخواهد بوسيله مرگ براى هميشه از آنان جدا شود.
پس قصاص و وصيت دو حكم مقبول بطبع، و موافق با مقتضاى طبيعت آدمى است، و انشاء آن احتياج به مقدمه و زمينهچينى ندارد،
به خلاف حكم روزه كه عبارت است از محروميت نفوس از بزرگترين مشتهيات، و مهمترين تمايلاتش، يعنى خوردن و نوشيدن و جماع،
كه چون محروميت از آنها ثقيل بر طبع و مصيبتى براى نفس آدمى است.در توجيه حكمش ناگزير از اين است كه قبلا براى شنوندگان -
با در نظر گرفتن اينكه عموم مردمند و بيشتر مردم عوام و پيرو مشتهيات نفسند - مقدمهاى بچيند، و دلهاشان را علاقهمند بدان سازد،
تا تشنه پذيرش آن شوند، بدين جهت است كه گفتيم آيه: "كتب عليكم القصاص"الخ و آيه: "كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت"الخ،
انشاء حكم است، و حاجتى به زمينهچينى ندارد، به خلاف آيه: "كتب عليكم الصيام"تا آخر دو آيه كه مشتمل بر هفت فقره است و
خبر مىدهد از اينكه بعدها چنين حكمى انشاء مىشود.
---------- پی نوشت -------------------
1- و او را(يوسف را)به بهاى ناچيزى، درهمى چند فروختند."سوره يوسف آيه 20"
2- اى كسانى كه ايمان آوردهايد براى شما در باره كشتگان قصاص مقرر شد."سوره بقره آيه 178"
3- بر شما مقرر شد هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد اگر مالى بجاى گذارد براى پدر و مادر و خويشاوندان وصيت كند. «سوره بقره آيه 180»